کد خبر: ۶۵۲۶۵۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
شاه چگونه ملی‌گرایی باستانی را ترویج می‌کرد، اما به کودتا علیه یک دولت ملی نیز می پرداخت؟

پارادوکس کورش و مصدق!

تلاش‌های فروغی، در کنار مساعدت سفارت‌های انگلیس و آمریکا، زمینه را برای بقای سلطنت پسر رضاخان فراهم کرد و او، در 12 سال نخست سلطنتش، اصلاً جایگاه ...
به گزارش بولتن نیوز به نقل از خراسان، یرواند آبراهامیان، استاد کالج باروک در نیویورک و نویسنده کتاب معروف «ایران بین دو انقلاب»، طی مصاحبه‌ای با هفته‌نامه صدا، در بهمن 1393 می‌گوید: «ریشه‌های رژیم [شاه] باعث شده بود که مدرنیست بودن یا افتتاح نظام برایش دشوار باشد. مسئله فقط تنگ‌نظری شاه نبود. بخشی از واقعیت این بود که او می‌دانست هرگونه گشایش در اوضاع باعث می‌شود مشروعیتش علناً زیر سوال برود و [یکی از] دلایل این فقدان مشروعیت هم البته [کودتای] 28 مرداد بود.» او در ادامه می‌افزاید: «پس از سال 1342 برای اولین بار بعضی روحانیون دست به مخالفت و زیر سوال بردن سلطنت زدند؛ این اتفاق که افتاد دیگر کمتر طبقه‌ای در ایران سلطنت را به عنوان نهادی مشروع می‌پذیرفت. پس او (شاه) هر چه بیشتر حرف از حق الهی سلطنت و آریامهر و امپراتوری قدیم ایران و ... می‌زد.»
پارادوکس کورش و مصدق!
لباسی که بر تن پهلوی‌ها گشاد بود!
تردیدی نیست که رژیم پهلوی از فقدان مشروعیت رنج می‌برد؛ این مسئله از نخستین روزهایی که رضاخان را به رضاشاه تبدیل کردند، به چشم می‌آمد. بسیاری از مورخان معتقدند که رضاشاه به ترویج باستان گرایی رو آورد تا برای خودش، اسباب مشروعیت بتراشد؛ صاحب فره ایزدی، تخمه شاهی و دیگر واژگان پرطمطراقی که برای پهلوی بسیار زیاد و سنگین به نظر می‌رسید. رضاشاه در تمام دوران سلطنت خود، کوشید با به دست آوردن زمین، به عنوان یکی از عوامل کسب مشروعیت در تاریخ ایران، این نقیصه مهم را جبران کند؛ اما مردم، به ویژه پس از سرکوب‌های نیمه دوم سلطنتش و رو در رو شدن او با مذهب رسمی کشور، اندک تردیدها را درباره عدم مشروعیت وی کنار گذاشتند و در شهریور 1320، عملاً اعتنایی به برکناری و فرار وی نکردند و حتی، از سقوط رژیم دیکتاتوری او، خرسند بودند. محمدرضا نیز با همین مشکل روبه‌رو بود؛ او را مردم سر کار نیاورده بودند؛ تلاش‌های فروغی، در کنار مساعدت سفارت‌های انگلیس و آمریکا، زمینه را برای بقای سلطنت پسر رضاخان فراهم کرد و او، در 12 سال نخست سلطنتش، اصلاً جایگاه تثبیت شده‌ای نداشت.
چنگ زدن به صورت دولت ملی
در این دوران، دولت‌ها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند، تا این‌که مذهبیون و ملی‌گرایان بر سر مسئله ملی شدن صنعت نفت به تفاهمی رسیدند که زمینه‌ساز یکی از بزرگ ترین نهضت‌های تاریخ ایران شد. مصدق، با پشتیبانی عمومی مردم به حکومت رسید و دولت او، دولتی کاملاً ملی و برخاسته از اراده ملت ارزیابی می‌شد؛ در واقع، ریشه‌های این حمایت، هر چه که بود، دولت دکتر مصدق را به دولتی ملی تبدیل کرد. محمدرضا پهلوی، بعدها در خاطراتش، از دوران دولت مصدق به عنوان بدترین دوران حکومت خود یاد می‌کند؛ برای او که می‌خواست مانند پدرش، حکومتی مبتنی بر استبداد داشته باشد، تحمل چنین دولتی سخت بود. به همین دلیل، با وجودی که مصدق عملاً اقدامی علیه او انجام نمی‌داد و محمدرضا را به عنوان یک شاهِ بدون مسئولیت حکومتی و در چارچوب قانون اساسی مشروطه به رسمیت می‌شناخت، اما پهلوی دوم احساس راحتی نمی‌کرد و با آغوش باز، طرح آمریکایی – انگلیسی کودتای 28 مرداد را پذیرفت و عملاً در مقابل یک دولت ملی، دولتی که مردم آن را پدید آورده و از آن حمایت کرده بودند، ایستاد؛ این تقابل، قدرت را به محمدرضا پهلوی بازگرداند؛ او همان شاهی شد که آرزویش را داشت؛ با همان قدرت نامحدود؛ اما مسئله‌ای که گاه و بی‌گاه گریبان وی را می‌گرفت، فقدان مشروعیتی بود که به‌سان یک میراث، از پدرش به ارث برد و حالا، با توجه به اقدامش در مورد کودتای 28 مرداد، عملاً امیدی به احیای آن بر مبنای اصول مشروعیت بنیادین حکومت در ایران، نداشت.
باستان گرایی؛ ترفندی که نگرفت
در همین حال، مشکل دیگری هم به سراغ شاه آمد؛ او ‌باید ژست‌های دموکرات‌مآبانه‌اش را در محافل غربی، با آن‌چه در داخل کشور می‌گذشت، همسان‌سازی می‌کرد؛ دوران حکومت‌های پادشاهی در بیشتر نقاط دنیا سرآمده بود و غربی‌ها، جز به حکومت‌های مبتنی بر دموکراسی، به حکومت دیگری روی خوش نشان نمی‌دادند. شاه باید این چاله عمیق را به گونه‌ای پر می‌کرد و نقشه‌ای برای رفع عدم مشروعیت خود، در داخل و خارج کشور می‌کشید؛ به ویژه آن‌که پس از قیام خونین 15 خرداد 1342، دیگر قادر نبود با اتکای به مذهب، به عنوان رکن اساسی جامعه ایرانی، لباس مشروعیت را به هر شکل ممکن، بپوشد. درست از همین زمان بود که تبلیغ باستان گرایی با شدت و حدتی بسیار بیشتر از دوره پهلوی اول، آغاز شد.شاه در مصاحبه‌اش با اوریانا فالاچی، مردم ایران را نسبت به دیگر مردم عالم، تافته‌های جدابافته‌ای فرض ‌کرد که همه آمالشان در وجود شخص او خلاصه می‌شود و مدعی شد که این موضوع، از دو هزار و 500 سال پیش به این سو، بخشی از فرهنگ ایرانی بوده است! همزمان در جامعه نیز، این رویکرد به شکلی جدی دنبال می‌شد و حتی، در اواخر عمر رژیم در قالب تغییر تقویم هجری شمسی به شاهنشاهی، بروز و ظهور پیدا کرد؛ حالا محمدرضا سنگ کورش را به سینه می‌کوبید؛ پادشاه رؤیایی هخامنشیان! اما کورش فقط یک بهانه بود؛ همه راه‌ها به محمدرضا ختم می‌شد؛ دستگاه تبلیغاتی رژیم، او را با بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی مقایسه می‌کرد و می‌کوشید حتی اگر از دوره سلوکیان هم حرف می‌زند، ته خط را به پهلوی برساند. ملی‌گرایی باستانی به عنوان نسخه جدید کسب مشروعیت برای شاه و با پادرمیانی و همکاری فکری امثال شجاع‌الدین شفا پا گرفت؛ درست 18 سال بعد از ساقط شدن دولت ملی ایران به دست محمدرضا پهلوی، او قرار بود صلای ملی‌گرایی را در پاسارگاد سر دهد و به کورش توصیه کند که راحت بخوابد! در واقع شاه خود را در پارادوکسی عجیب قرار داده بود که حتی اعضای جبهه ملی هم قادر به فهم و هضم آن نبودند. او در میانه دوستی با کورش و دشمنی با مصدق، به دنبال مفری برای کسب مشروعیت می‌گشت؛ مفری که البته نتوانست پیدا کند. محمدرضا برای به دست آوردن این اصل مهم و اساسی، خیلی چیزها کم داشت!
دیگر کتاب‌هایی که در نگارش متن مورد استفاده قرار گرفت:
گفت‌وگوهای اوریانا فالاچی؛ ترجمه: غلامرضا امامی؛ نشر افق: 1397
تجدد آمرانه؛ تورج اتابکی و دیگران؛ ترجمه: مهدی حقیقت‌خواه؛ ققنوس: 1385
کودتا؛ یرواند آبراهامیان؛ ترجمه: محمد ابراهیم فتاحی؛ نشر نی: 1393
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست؛ جلد اول؛ انتشارات اطلاعات: 1370
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۵
0
0
همه می دانند که ملی گرایی شاه فقط یک بهانه و اسم بود برای مبارزه با اسلام به نام عرب پرستی. والا خود شاه چه امتیازات به عربها که نداد و چه لشکری که به ظفار نفرستاد و چه بحرینی که شوهر نداد و چه ملک فیصلی که برایش 7 روز عزای عمومی اعلام نکر و چه انورساداتی که پشت و پناه او بود!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین