داریوش آشوری طی مصاحبه ای نظریاتی شاذ پیرامون دولت_ملت مدرن و عدم سازگاری آن با جمهوری اسلامی و اساسا اسلام ابراز کرده است. وی با این جمله که « با انقلاب اسلامی، فرآیند تشکیل دولت_ملت مدرن در ایران به هم ریخت» نظر خود را ارائه کرده است.
گروه سیاسی: داریوش آشوری طی مصاحبه ای نظریاتی شاذ پیرامون دولت_ملت مدرن و عدم سازگاری آن با جمهوری اسلامی و اساسا اسلام ابراز کرده است. وی با این جمله که « با انقلاب اسلامی، فرآیند تشکیل دولت_ملت مدرن در ایران به هم ریخت» نظر خود را ارائه کرده است.
به گزارش بولتن نیوز، آشوری مدعی شده است که پیش از انقلاب روند تشکیل دولت_ملت مدرن به آن معنا که به قول خودش حکومت از آسمان به زمین بیاید و مردم خود حاکمانشان را انتخاب نمایند، به خوبی در حال اجرایی شدن بوده است و به ثمر نشستن
انقلاب اسلامی تمام آن فرآیند را از بین برده است. حال اینکه با توجه به مستندات تاریخی موجود چگونه آشوری مدعی تشکیل دولت_ملت مدرن در زمان
پهلوی بوده است، خود مساله ای دیگر است که گویی در زیر خورشید تابان و میانه روز بگویی خیر، این ماه است و اکنون هم شب است!
وی مدعی شده است که اساسا حضور روحانیون بر سر کار یک اشتباه است آن هم نه به دلیل قداست جایگاه روحانیت بلکه از آن جهت که سیاست و مدیریت ربطی به آن ها ندارد و آن ها سواد اینگونه کارها را ندارند و فقط امثال وی می بایست بر سر کار باشند. پایه استدلال آشوری در این زمینه نیز مغایرت اسلام و روحانیت با دولت_ملت مدرن مورد نظر وی است. در واقع وی خیال می کند که اسلامی شدن حکومت و دولت باعث می شود که دیگر مردم تصمیم گیرنده نباشند و حکومت برای نظر آن ها ارزشی قائل نباشد اما حقیقتی که پیش روی ماست، سخن از چیزی دیگر می گوید.
میزان انتخاباتی که از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز برگزار گشته است، رکوردی بی سابقه در جهان را نشان می دهد. در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی برای انتخاب تک تک مدیران حکومت از ولی فقیه تا پایین ترین فرد، مردم چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم در انتخاب ایشان نقش ایفا می کنند. مثالش هم تغییراتی که مردم در بازه های زمانی 8 ساله در روند سیاست های دولت ها به وجود آورده اند و دولتی کاملا متفاوت با دولت پشین را برگزیده اند.
وی در جایی از مصاحبه کاملا شفاف عقیده خود را بیان می کند و طرفداری خود از اینکه سکولاریزاسیون یا به قول خودش «گیتیانه شدن» مدل مدنظر وی برای حکومت است ابراز می کند. آشوری در تفکراتش غیر قابل پذیرش است که اسلام به عنوان پایه و اساس حکومت داری برگزیده شود. وی معتقد است که اسلام ظرفیت لازم برای تشکیل یک دولت_ملت مدرن با آن پیش فرض های بسته ذهنی او را ندارد و برای اثبات آن همانگونه که گفته شد مثال هایی می زند که بیش از اثبات کننده بودن حقانیتش، حاکی از این هستند که او هیچ شناختی از جامعه ایران و حقیقت ماجرا ندارد و یا اگر شناختی هم دارد، برای اینکه حقیقت را وارونه جلوه بدهد، حاضر است دروغی چنین بزرگ را به جامعه القا کند.
جناب بهمنیار عزیز !
اگر نظری خلاف دیدگاه های ایشان دارید این حق شماست می توانید اظهار نظر فرمائید تا موثر واقع شود ولی این امر دلیل نمی شود که ایشان را ساده انگار و سطحی بخوانید.
کتاب "فرهنگ و دانشنامه سیاسی" ایشان قدمت نزدیک به نیم قرن دارد مضافا بر اینکه ایشان مترجم چیره دستی در علوم سیاسی هستند ؛ در مبارزات سیاسی هم ایشان از سابقیون محسوب می شوند ... بنده هم با برخی از نظرات ایشان نظر موافق ندارم و باورم بر این است که جامعه ایران مولفه هایی دارد که آنرا با دیگر جوامع متفاوت می سازد همچنانکه خیل بالایی از مولفه های دیگر جوامع قابل تسری به جامعه ایران نیست.
حقیقت دنبال اسامی گنده گنده نمی رود. عقل خود را به کار انداز و حق را از باطل بشناس.
جناب بهمنیار عزیز !
بقول سعدی علیه الرحمه که در بوستان و در باب تواضع فرموده اند :
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ های گردن به حجت قوی
از اینکه به عقل و خرد دعوت می فرمائید از شما کمال تشکر می شود .
بنده از سالها قبل از انقلاب با آثار ایشان آشنایی دارم و شما هم مطمئن باشید با توجه به درجات تخصصی و علمی ایشان ضرورتی هم در آن نیست که با پرداختن به باورهای اعتقادی مردمان برای خود آبرو و حیثیتی کسب کنند.
با این توضیح که استاد بویژه در زبانشناسی تخصص بی نظیر و تام دارند