کد خبر: ۶۲۵۱۶۳
تاریخ انتشار:
از وقتی مستند «آسوده بخواب کوروش» متولد شد؛

آسوده نخواب بی‌بی‌سی

وقتی «آسوده بخواب کوروش» را دیدم خیالم بابت تمام مستندهای دروغین آینده «بی‎بی‌سی»، «من‌و‌تو» و... راحت شد، چون هرقدر بیشتر تولید کنند، مواد خام...

آسوده نخواب بی‌بی‌سیگروه فرهنگی: مسعود فروغی سردبیر روزنامه فرهیختگان، بر مستند «آسوده بخواب کوروش» نقدی نگاشته و در بخشی از آن آورده است: «آسوده بخواب کوروش» در جمع‌بندی هم هنرمندانه عمل می‌کند، جدایی استان چهاردهم ایران به دستور انگلیس و آمریکا رخ داد و پهلوی حاکم مطیع استعمار نه‌تنها متهم اصلی این فاجعه تاریخی است بلکه باید پاسخگوی استبداد حاکم بر بحرین هم باشد.

 

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:

 

اخیراً از مستندی درباره تاریخ معاصر ایران با عنوان «آسوده بخواب کوروش» رونمایی شده که از جنبه نحوه روایتگری تاریخ و سامان‌دادن قصه کم‌نظیر است. قبل از دیدن مستند شنیده بودم کار درباره «جدایی بحرین» از ایران است و به‌خاطر سالگرد این رویداد مهم تاریخی بناست رونمایی شود، اما بعد از تماشای این مستند تقریبا 80 دقیقه‌ای دیدم کاری جدید و جسورانه در نقد مبنایی پهلوی دوم متولدشده که حتما صدای محافل ضدانقلاب را بلند خواهد کرد و البته احتمالا از سوی برخی همفکران مستندسازان با نقدهایی درباره جسارت به‌خرج‌رفته در کار روبه‌رو می‌شویم.

 

«آسوده بخواب کوروش» از چند جهت، کاری تاریخی و مهم است. شاید قبل از این به روال مرسوم مستندسازی درباره دوران پهلوی به‌دلیل حساسیت ویژه روی آن دوران از «پیش‌فرض»هایی ثابت، ادبیاتی قابل پیش‌بینی و تصاویری تکراری برای روایت مقاطع مختلف آن استفاده می‌شد اما سازنده‌های جوان مستند اخیر در اقدامی شجاعانه از دو ایده برای طرح مساله «وابستگی پهلوی» استفاده کرده‌اند که در کارهای مشابه درباره پهلوی وجود ندارد. این ایده‌ها در بستر خط داستانی ماجرای جدایی بحرین در دوران محمدرضا شاه پهلوی به‌نوعی استفاده شده که طیف‌های مختلف مخاطب را از دو نظر شوکه می‎کند؛ در نظر اول و در چالش مخاطب حرفه‌ای و تاریخ‌خوان یا مخاطب عام و کم‌اطلاع از تاریخ، در نظر دوم در چالش مخاطب منتقد پهلوی یا کسی که روایت‌های رسمی موجود را قبول ندارد. از این جهت اولین ویژگی «آسوده...» نشاندن مخاطب پای روایت کارگردان است.

 

آسوده نخواب بی‌بی‌سی

 

احتمالا می‌دانیم در سال‌های اخیر برخی شبکه‌های ضدانقلاب با پول سعودی، انگلیس و آمریکا روایت‌های مخدوشی از پهلوی ارائه می‌کنند تا جایی که شایعه قریب به صحت دزدیده‌شدن آرشیو صداوسیمای ایران به‌نفع آنها و استفاده حیله‌گرایانه از آن، قصه غم‌انگیزی ساخته بود. مستندهای تاریخی مذکور پهلوی را قدرتمند، زیرک، توسعه‌گرا و دلسوز ایران معرفی می‌کنند، جواب مرسوم داخلی ما استفاده از یک صدای آشنا (با احترام به صاحب صدا) از متن‌هایی بیانیه‌گونه روی تصاویر آرشیوی که غالبا در همه مستندها تکرار می‌شوند، است. در «سری‌دوزی» مستندسازی تاریخی مرسوم ما، مخاطب فردی مطیع تصور می‌شد که هرچه ما بگوییم با جان و دل می‌پذیرد، یعنی باید بپذیرد و راه دیگری ندارد. به این هم فکر نمی‌کردیم که روایت‌های تاریخی حساس در یک جنگ تمام‌عیار هستند و باید برای پیروزی در این جنگ بیشتر «فکر» کرد. موفقیت «آسوده...» در طرح و بسط و جمع‌بندی حاصل هوشمندانه جمع دو ایده اصلی است:

 

اول طرح خط رسانه‌ای- سیاسی پهلوی درباره خودش. مستندساز در «آسوده...» با صدای پهلوی جوابی تاریخی به آن می‌دهد، استفاده از روایت رسمی تلویزیون رژیم شاهنشاهی که جسارت زیادی می‌طلبد به «واقع‌گرایی» مستند کمک بزرگی کرده است و مخاطب را شوکه می‌کند به‌طوری که سوال اصلی شما تا نیمه‌های کار این است که کارگردان چگونه می‌خواهد از این معرکه خارج شود؟ خوشبختانه در زمانی که پای شما شل می‌شود و به این همه شجاعت فکر می‌کنید با استفاده از تصاویر و سندهای سانسورشده‌ ضدانقلاب و اظهارنظر یک نماینده مجلس دوران طاغوت و چند چهره سیاسی دیگر روایت دوم آغاز می‌شود. ایده استفاده از دو روایت برای حرف زدن درباره بسیاری از مقاطع تاریخی قابل درک و عادی است، اما وقتی از حساسیت ویژه روی دوران پهلوی خبر داریم، «روایت اول» در مستند «آسوده...» را باید ستود چون اگر «روایت اول» نبود، احتمالا «روایت دوم» چیزی شبیه مستندهای قابل پیش‌‎بینی قبلی می‌شد. دوم نسبت‌یابی جدایی بحرین با چهار واقعه دیگر تاریخی.

 

 

ایده دوم مستندساز برای طرح مساله جدایی بحرین از ایران به‌جای زوم‌شدن روی همین واقعه سیاسی، ورود به این ماجرا از وقایع تاریخی همسان است. مستندساز در دو روایت مستند نشان می‌دهد پهلوی در مساله آذربایجان، اروندرود، جزایر ایرانی خلیج‌فارس و جنگ ویتنام برخلاف آنچه تبلیغ می‌کرده مانند مهره شطرنج آمریکا در جنگ سرد بوده نه بیشتر. اگر آذربایجان در ایران مانده به‌خاطر ترس آمریکا از استفاده شوروی از این بخش مهم ایران بوده است. اگر ایران در ماجرای اروندرود حکومت صدام را عقب می‌راند باید برای فهم آن به نزدیکی صدام به شوروی نگاه کرد. همان‌طور که در ماجرای جنگ ویتنام ارتش ایران در مقام خدمتکار ارتش آمریکا استفاده شده است. جالب‌تر از همه «ماست‌مالی» ماجرای جدایی بحرین از ایران به دست دستگاه رسانه‌ای پهلوی با استفاده از جزایر تنب کوچک و بزرگ خلیج‌فارس است. شاید گفته شود چه دلیلی دارد برای تحلیل و بررسی ماجرای جدایی بحرین، سراغ وقایع دیگر برویم؟ پاسخ روشن است؛ چون اولا مستندساز به‌خوبی نشان داده همان‌طور که روایت رسمی پهلوی درباره اروندرود، جنگ ویتنام، جزایر ایرانی و آذربایجان مخدوش است، در داستان بحرین هم غلط و غیرواقعی است. ثانیا محمدرضا شاه آنچه را انجام می‌داده که آمریکا می‌خواسته نه بیشتر. درواقع استفاده همزمان از ایده دو روایت و پنج ماجرای تاریخی، روایتی پرقدرت ساخته است چون هم استدلال پهلوی شنیده و بعد نقد می‌شود و از طرف دیگر به‌خوبی نشان داده می‌شود که پهلوی در ماجرای بحرین خارج از قاعده‌ خودش عمل نکرده است.

 

دست آخر اینکه «آسوده بخواب کوروش» در جمع‌بندی هم هنرمندانه عمل می‌کند، جدایی استان چهاردهم ایران به دستور انگلیس و آمریکا رخ داد و پهلوی حاکم مطیع استعمار نه‌تنها متهم اصلی این فاجعه تاریخی است بلکه باید پاسخگوی استبداد حاکم بر بحرین هم باشد. مستند به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه «استعمار»، «استبداد»ساز است و برای اینکه در دامان حاکم مستبدی چون آل‌خلیفه نیفتیم و آزادی مشروع مردم سلب نشود، باید استقلال کشور در مقابل «استکبار» حفظ شود. وقتی «آسوده بخواب کوروش» را دیدم خیالم بابت تمام مستندهای دروغین آینده «بی‎بی‌سی»، «من‌و‌تو» و... راحت شد، چون هرقدر بیشتر تولید کنند، مواد خام بیشتری در اختیار مستندسازان هوشمند داخلی قرار می‌گیرد تا نه با سانسور بلکه با گفتن تمام واقعیت جواب تاریخی بدهند. این مستند یک‌بار دیگر اثبات کرد در جنگ رسانه‌ای نزدیک شدن به جهان مخاطب و تصحیح روایت‌های مخدوش تاریخی، فرمول همیشه پیروز رسانه‌ها است.

 

انتهای پیام/#

مطالب مرتبط

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین