کد خبر: ۵۹۴۵۵۱
تاریخ انتشار:
تحلیلی بر موضوع شکست های تاریخی ما

چرا ما از پیش بازنده ایم؟

در واقع نقد های وارده بر فوتبال ملی این روزهای ایران بی ارتباط با نقدهای جامعه سیاست زده ایران بر دیگر جوانب معیشت اجتماعی از سیاست تا اقتصاد نیست.

چرا ما از پیش بازنده ایم؟گروه ورزشی: مصطفی مطهریدر یادداشت پیش رو که پیرامون شکست های اخیر تیم ملی فوتبال در جام ملت های آسیا نگاشته شده، نویسنده معتقد است: جام ملت های فوتبال آسیا نزدیک به یک ماه است که به پایان رسیده و علیرغم شگفتی ها، قطر توانست به مقام قهرمانی در این دوره از مسابقات دست یابد؛ شوک چند ریشتری قهرمانی قطر در این رویداد آسیایی آنقدر عمیق بوده است که نمی توان براحتی از کنار آن عبور کرد و آن را تنها به یک برهه از تاریخ جام ملت های آسیا در ویترین سال های برگزاری آن قرار داد؛ اگرچه از دید بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران در عرصه ورزش فوتبال در روزهای پیش از آغاز این مسابقات آسیایی قهرمانی قطر در این دوره، دور از واقعیت و دست نیافتنی به نظر می رسید اما این مهم توسط تیم ملی فوتبال قطر محقق شد. تحقق رویای دست یابی به مقام قهرمانی فوتبال مردان آسیا در کنار حذف تیم هایی مانند ایران، کره جنوبی، عربستان، استرالیا و ژاپن بر اهمیت عمل انجام شده مذکور توسط مردان قطر عمق اهمیت این رویداد تاریخی – ورزشی را برای قطر بیشتر نشان می دهد. در واقع قطر با این فتح الفتوح ورزشی نشان داد که در عصر ما برای حرکت رو به جلو، علاوه بر تخصص گرایی، تلاش، برنامه، مدیریت، به زیرسازی های مدرن با شاخص های مهم در عرصه دو گانه دوجنسیتی سازی فکر و عمل، احساس و انگیزه نیازمند است.

 

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:

 

هر چند که فوتبال در نفس و ماهیت عملکردی اش در جهان ما هویتی چندگانه از مضامینی چون ورزش، صنعت، تجارت، شغل و حرفه هم برای بازکنان و هم بنگاه های شرط بندی، و در مجموع منبعی برای درآمد زایی محسوب می شود. به اضافه اینکه ویترینی برای معرفی و شناساندن خویشتن در قالب هویت های ملی – فرهنگی با توجه به میزان گسترده علاقه مندان به این ورزش در سطح گستره جهانی به حساب می آید. اما واقعیت امر این است که دلیل اصلی از نگارش این یادداشت پرداختن به موضوع جام ملت های آسیا و گزاره ورزشی فوتبال و به تبع آن مسابقات جام ملت های آسیا نیست. بلکه دغدغه بنیادین این یادداشت تطبیق فوتبال ایران با رویکردهای موجود در جامعه در عرصه های مختلف زندگی و شرایط موجود آن از یکسو و امکان علم و علمی شدن این عرصه ها در ایران از سوی دیگر است.


در یک نگاه منصفانه به موضوع فوتبال ایران و شرایط و امکانات موجود در آن و تطبیق آن با سایر جوانب زندگی انسان ایرانی می توان این گونه نتیجه گیری کرد که فوتبال ایران و اعتقاد به اصل معجزه گری در آن بی شباهت به سایر ابعاد زندگی ما ایرانیان نیست. از نگاه علمی در عرصه جامعه شناسی ورزشی، چیدمان ابزار و امکانات در کنار هم و مستخرج سازی تفکرات و مطالبات حرفه ای – تخصصی و عمومی – اجتماعی در قالب برنامه های بلند مدت ورزشی امری مقبول و معقول در نزد عام و خواص به نظر می رسد. اما نباید فراموش کرد که روند عرضه و تقاضا در حوزه های مختلف زندگی مانند میدان های ورزش و یا سایر میدان ها مانند میدان سیاست، صرفاً وجود انگیزه های مطالبه جویی یا مطالبه گری و تقاضای عمومی نمی تواند راهگشای امور باشد بلکه آنچه می تواند جامعه را به سعادت آرمانی مورد نظر نائل کند وجود منابع در دسترس سخت افزاری و نزم افزاری با هم و در کنار هم است.

 

چرا ما از پیش بازنده ایم؟

 

به واقع چرخه ناقص علم در ایران آنچنان معیوب عمل کرده است که نه تنها نتوانسته است به مسئولیت حداقلی خود در قبال جامعه عمل کند بلکه افسارگسیختگی و بی خویشتن شدگی و خود را دگر - پنداری در وجوه منفی را شدت بخشیده است. با این حال تبلیغات و آژیته کردن من یا ما(یِ) ایرانی در تمام ابعاد زندگی مسبوق به سابقه بوده و قدمتی تاریخی دارد و در شکل ملی گرایی های ناشناخته و غیر علمی ظهور کرده است، و وجود و نفوذ این چشم اندازهای تعمیمی در تاریخ ما، ماحصل قالب هایی از قبیل سیاست، ورزش و فرهنگ و ... بوده است که در گذر زمان توانسته است نهاد انسان ایرانی را بیش از پیش از منطق داوری و برنامه ریزی های هدفمند و مطلوب دور کند.


بطوریکه تعریف و تمجید های تخصصی و عمومی از تیم ملی فوتبال ایران بخاطر پیروزی های دنباله دار آنها در طول مسابقات جام ملت های آسیا با نشستن همای سعادت بر شانه مجموعه تیم ملی فوتبال ایران تا پیش از باخت در مقابل ژاپن و سپس برگشتن ورق با این باخت و چرخش تمجیدهای سالوسی بر پاشنه اتهامات و انتقادات و وارده سازی هجمه های گاهاً بی اساس به سرمربی تیم ملی بی شباهت به موضوع تاریخ توسعه و توسعه نیافتگی در ایران نیست؛ تاریخی که با تلاش ها، تهمت ها، تمجیدها، قتل و ترورها تا بی برنامه بودن ها، عجله و شتابزده بودن ها همراه بوده است. و وجود این خصلت زیان آور خواستن های تعجیلی عمومی در نزد ما بوده است که خواهان رفتن مسیرهای راهبردی زمان بر و چند دهه ای متداوم و مستمر در کوتاهترین زمان هستیم.


به عبارتی شتابزدگی، نتیجه گرایی و دسترسی به پاسخ های فوری بدون توجه به زیرساخت ها در ورزش، قصهِ غصه دار روند توسعه در ایران را برای ما تداعی می کند. انتقاد از فهم ورزشی یکی از نامدار ترین مربی های حال حاضر فوتبال جهان و هجوم های ناجوانمردانه کلامی و گفتاری به وی بدون توجه به جایگاه واقعی فوتبال ایران از سوی غیر متخصصین منتقد وی و متخصصین فوتبالی ما در کشور که در مراتبی بشدت پایین تر از وی از حیث ورزشی – فوتبالی قرار دارند، حافظه تاریخی ما را به روند نخبه کشی های تاریخ ایران زمین در قبال توسعه و پیشرفت کشور سوق می دهد که همواره مورد اجحاف عمومی و حمله فرصت طلبان و کیسه دوزان از توسعه نیافتگی و عقیم ماندن روند توسعه ایران قرار گرفته اند. در یک نگاه جامع باید اینگونه بیان کرد که همواره تاریخ جایگزینی ها (بجای همنشینی) با ذبح و حذف قربانی های پیشرو در روند تغییر و آشکار سازی نقاط ضعف فرهنگی – اجتماعی و ... پارادایم واقعی زندگی ما و متافیزیک ذهن ایرانی را تشکیل می دهد؛ و این روند تاریخی به حسب زمینه های اجتماع ایرانی و نسبت آن با واقعیت های برهه ای در زمان با شمایل متنوعی در حال تکرار و تسلسل است.


در مجموع باید گفت که موضوع پرخاشگری های مرتبط با جغرافیای عینی و ذهنی ایران برای هر ذهن پرسشگری در هر عرصه و میدانی که باشد (خواه فوتبال باشد خواه سیاست، اقتصاد و یا توسعه باشد)، به یک مخرج مشترک ختم می گردد که با عدم همپوشانی و همگزینی های فرهنگی از فرهنگ علمی و فرهنگ عمومی همراه است. در واقع وجود نارسایی های موجود از تعاطی و تعامل میان دوگانه فرهنگ علمی – عمومی، بیانگر رسوب ویژگی های منفی رفتاری در شخصیت ما در کنار فقدان پایه های متدلوژیک رفتاری ماست.


در واقع پراکنده گویی ها و نقد های وارده بر فوتبال ملی این روزهای ایران بی ارتباط با نقدهای جامعه سیاست زده ایران بر دیگر جوانب معیشت اجتماعی ایران از سیاست تا اقتصاد نیست. و این میزگردهای بی حاصل در آسیب شناسی شکست فوتبال اضطراب زای ملی ایران از فوتبال منظم و منطقی ژاپن نیز بسان میزدگردهایی است که ما سالیان سال است در عرصه علم، توسعه و ... شاهد آن هستیم که با عدم خروجی های حتی اندک همراه بوده است؛ و در نهایت با فروکش کردن التهابات و تب و تاب های اولیه، بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده شده اند. کوتاه سخن اینکه تورم در خود برتر بینی های بی جا و غلط در کنار سوء مدیریت ها و عدم وجود تفکر همسود گرای متکثر اجتماعی در نزد آحاد جامعه ایرانی موجب شده است تا ما همیشه از پیش بازنده باشیم. بدان معنا که سکته، گنگی و درهم ریختگی فوتبال ایران ماحصل سکته و ناقص بودن تاریخ علم در ایران است که نتوانسته تفکیک های علمی و تخصصی را انجام و آموزش دهد.

 

*دکترای علوم سیاسی

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین