به گزارش بولتن نیوز، عکس رضــــــاخـــان پهــــلـــوی را بــــالای ســر یاور طغرل رئیس نظمیه روستای برره یادتان هست؟ آن عکس چه پیامی را میخواست با ما در میان بگذارد؟ شاید میخواست به ما بگوید چنین آرمانشهر پوک و چپر و چلاقی که مهران مدیری در مجموعه تلویزیونی «شبهای برره» با طنزی بهغایت شیرین به تصویرش کشیده است، خروجی برخی سیاستهای افراطی پهلوی اول میتواند باشد چه کسی فکرش را میکرد که حالا پس از سالها، مراسم جشن تولد فرح دیبا، همسر شاه مخلوع، ما را یاد این سریال بیندازد؛ حالا قضیه چیست و چه ارتباطی بین این جشن و این مجموعه خاطرهانگیز تلویزیونی وجود دارد؟
شاید ویدئویش را شما هم دیده باشید؛ از پریروز همینطور در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود؛ در بخشی از جشن تولد، فرح ایستاده است و یکی از حاضران در ستایش او شعر[؟]ی میخواند یا دستکم اینطور فکر میکند متنی که برای او میخواند، میتواند شعر هم باشد. هم محتوا و شیوه پرداخت این متن و هم شیوه خواندن آن، ما را حسابی یاد شاعر روستای برره میاندازد؛ بگوری را یادتان هست؟شاعر چاپلوس و متملق روستای برره که برای خانهای آبادی عجیب و غریب، مدح مینوشت و با آن صدا و لحن لوس و مشمئزکننده میخواند. نقش بگوری را علی کاظمی بازی میکرد و چقدر هم باورپذیر توانسته بود اغراق لازم در پرداخت شخصیت یک شاعر بیذوق و قریحه و کمسواد را به تصویر بکشد. کاراکتری که نویسندههای این سریال و مهران مدیری از او شاعری متملق ساختند، دقیقا منطبق بود با تصور عموم مردم از شاعری که صرفا برای زر و سیم شعر میگوید؛ او تمام وجنات چنین شاعری را اختیار کرده بود و به این وجنات مقدار معتنابهی سادهلوحی و دلنازکی و شکنندگی را با احساساتی رقیق افزوده بود؛ همیشه نگران پوستش بود که خراب نشود، صدا نازک میکرد و منتظر بود تا از گل نازکتر بشنود و احساسات رقیقش را بروز دهد.کمتر کسی فکر میکرد روزی مابهازای شخصیت خیالی و اغراقشده بگوری برره دقیقا و نعلبهنعل در دنیای واقعی سربرآورد، کنار فرح پهلوی، که به هنرشناسی و هنردوستی معروف است، بایستد و تملق او را به آبکیترین شکل ممکن بگوید.
ویدئویش را یکبار دیگر ببینید؛ مردی جوان با استایلی که انگار میخواهد شعری جدی و پر از ملاحظات ادبی و هنری بخواند، مصرعهای پر از ایراد وزنی و خالی از هر گونه ارزش شعری را با حرارتی زیاد میخواند و احتمالا آنجا علاوه بر فرح دیگران هم سعی کردهاند جلوی خندهشان را بگیرند تا کار تمام شود و بخیر بگذرد. در ویدئویی که منتشر شده، دو بیت قابل تشخیص است؛ البته در نظر داشته باشید بیت، نه در معنای واقعی کلمه، بلکه در تصور ایشان. میخوانند: «اتمها گرد آمدند و اجرام آمد پدید/ دیانایها و پروتئینها جمع گشتند و آدمی آمد پدید/ انسانها و رباتها گرد هم آمدند و شهرها آمد پدید/ تمام نیکیها جمع گشتند و فرح دیبا آمد پدید». باور کنید! اگر ویدئو را ندیدهاید یکهو فکر نکنید شوخیمان گرفته. همین است که خواندید. به همین سبکی و مضحکی. حالا از عدمتجانس عجیب و غریب دیانای با پروتئین و از محور همنشینی داغونِ آدمها و رباتها و با شهرها بگذرید و این شعر را یکبار دیگر بخوانید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com