گروه رسانه: حسین خزلی فعّال بورسهای اوراق، کالا و بازار سرمایه در یادداشت پیش رو به معضل مطالب بدون منبع، رسانههای اجتماعی و محتوای فضای مجازی فارسی پرداخته است که منجر به توهم دانایی در بسیاری از مخاطبان خود میشود.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
تا چند سال قبل، اگر کسی که در زمینهای خاص تخصص یا آگاهی خوبی داشت، وقتی جایی میرفت از او سوا لاتی میپرسیدند تا اطلاعاتشان درزمینهی موردنظر افزایش یابد. حالا در اثر مطالب فضای مجازی فارسی، دیگر اکثر مردم نهتنها برای پرسیدن احساس نیاز نمیکنند بلکه سعی میکنند انبوه برداشتهای خود از شبکهی مجازی را به دیگران یاد بدهند.
مثلاً ممکن است وقتی یک متخصص مغز و اعصاب به خانهی آقایی که کارگاه خیاطی دارد برود، میزبان با لبخند بگوید "آقای دکتر! شما خبردارید که خوردن یازده عدد تربچه در روز باعث پیشگیری از آلزایمر میشود؟! یا وقتی استاد مکانیک خودروی دانشگاه تهران برای تعمیر خودروی خود به تعمیرگاه برود تعمیرکار به او بگوید "خبردارید بهزودی خودروها آب سوز میشوند؟!
اینیکی دو مثال هیچ! اصلاً آن یازده عدد تربچه را جای بنزین بریزند توی باک خودرویشان! خودرویشان پرواز هم بکند! مگر ما بخیل هستیم؟!
مسئله به این نمونههای طنزگونه محدود نمیشود؛ تقریباً تمام رفتارهای فردی و اجتماعی چنین شده است، اما نادرستیشان بهوضوحِ مثال ریختن تربچه در باک خودرو قابلتشخیص نیست! گاه آنقدر تشخیصش دشوار است که هرکس قصد مطرح کردن آنها و رفعشان کند خود زیر سؤال میرود! داستانِ نوشتن مار و کشیدنِ شکل مار را که شنیدهاید؟!
اعمال و رفتار مردم بهشدت تحت تأثیر اخبار نادرست و دادههای شبهعلمی قرارگرفته است. کسی نگران این وضعیت نیست، چراکه کار علمی برای بررسی آن انجام ندادهاند و بخش اعظم این کوه یخ، ناپیداست؛ واقعیت این است که حد کنونی بسیار نگرانکننده است و سرعت افزایش آن بسیار نگرانکنندهتر.
شبکهی مجازی فارسی بهجای اینکه اطلاعات صحیح را افزایش و اطلاعات نادرست را کاهش دهد، رویهمرفته دارد برعکس عمل میکند، آنهم با سرعت زیاد. نادانی را که کاهش نمیدهد، هیچ؛ توهم دانایی را بهسرعت افزایش میدهد. آنهم نهفقط در بین افراد دارای تحصیلات پایین؛ دامنِ بخش بزرگی از افراد تحصیلکرده را نیز، در محدودهی غیرتخصصیشان، گرفته است.
برای تغییر این وضعیت، به عزم عمومی نیاز هست اما خبری از این عزم نیست! بیشترِ آنهایی که باید عزم کنند خودشان هم دچار همین مسئلهاند. شواهد بروز این وضعیت، دلایل بروز آن و روشهای غلبه بر آن در این متن کوتاه نمیگنجد؛ اما در خانه اگر کس است یک حرف بس است! البته اگر آنکس، خود قربانی این توهم دانایی نباشد و برداشتش از این نوشته همان باشد که نویسنده اراده کرده است نه بر اساس پیشداوری خود.
من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش!*
- - -
پینوشت: شما هم مثل اغلب مردم گمان میکنید که این شعر از مولوی است؟! خیر! همین را هم اشتباه فرمودهاند! این شعر از میرزا محمدخان مجدالملک لواسانی است.
مزاح: شخصی گفته بود که "تولستوی نویسندهی خوبی نبود، فقط یک کتاب خوب داشت، آنهم «بینوایان»؛ گفتند: بینوایان را که ویکتور هوگو نوشته است. گفت: ببینید این را هم برایش نوشتهاند!
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com