به گزارش بولتن نیوز، گفتوگوی چهارنفره ما با محوریت صنایعدستی، حول خانوادهایست که درست مثل فیلمهای والت دیزنی و شاید هم شبیه برخی نیاکان این سرزمین، جشنهای تولد و سال تحویلشان را در کارگاه هنری چوب خود می گیرند. پدر و مادری که دو پسر 7 و 4 ساله دارند و همکاری همدلانهشان، پویایی اقتصادی، شادی و طراوت اجتماعی و ارتقای فرهنگی مثالزدنی را به وجود آورده است.
و آنچه به اختصار گفته شد شاهد و مصداقیست مهم برای این پیام: «ارتباط میراثی میان نسلها، سـبب ظهور تبادلهایی غنی و فزاینده خواهد شد»
برگرفته از شعار سال 2018 شورای بین المللی (ایکوموس) : «میراث برای نسلها» و شگفت اینکه منِ مصاحبه کننده پس از پیاده کردن این گفتوگوها و نوشتن گزارش و مقایسهای که بین کودک گزارش ما و قهرمان کارتونی کودکیمان کردم باخبر شدم که او پاییز امسال به عنوان جوانترین نماینده ایران در بزرگترین آوردگاه صنایعدستی جهان در آرتیجیانای اروپا - در دامنه همان کوههای آلپ- حاضر خواهد بود.
**
خبرنگار : خودت را معرفی میکنی؟
کودک هنرمند: پارسا قاضی هستم دوست دارم شغل بابام را دنبال کنم؛ تو کارگاه خراطی کار میکنم.
خبرنگار : چند سال داری؟
پارسا : 7 سالمه، متولد 20 بهمن 1389
خبرنگار : بین رشتههای صنایعدستی فقط به خراطی علاقه داری؟
پارسا : انتخاب اولم خراطیه؛ شاید بعد رشته های دیگه رو هم کار کنم.
خبرنگار : چند ساله کار خراطی می کنی؟
پارسا : از 4 سالگی کار می کنم پس (با انگشت نشان می دهد) میشه 3 سال.
خبرنگار : استادان صنایعدستی به من گفتن کارهات خیلی عالیه و حالا هم خودم دیدم که چقدر حرفهای کار میکنی؛ چه چیزهایی میسازی؟
پارسا : با خراطی همه چیز میشه درست کرد. مثل اسباب بازی. لوازم خونه و خیلی چیزهای دیگه.
خبرنگار : شنیدم در مدرسه به دانش آموزها و هنرجوها درس میدی. شاگردهات چند سالشون هست؟
پارسا : از هفت سال به بالا
خبرنگار : شاگردهای بزرگسال هم داری؟
پارسا : بله
خبرنگار : نمیترسی از اینکه تو خودت کوچولو هستی و شاگردهات از تو خیلی بزرگتر هستند؟
پارسا : اول کمی استرس داشتم اما الان هیچ استرسی ندارم.
یه چیزی بگم؟ (سر تکان می دهم) من الان یه کم کوچولو هستم؛ همه فکر میکنند این کار بهم نمیاد اگر بزرگتر بشم میاد. هر کی منو میبینه میگه این بچه چقدر کوچیکه ولی با این سن میتونه خراطی کنه.
خبرنگار : شاگردهای بزرگ که همسن بابات هستند زود یاد میگیرند یا خیلی طول میکشه؟
پارسا : طول نمیکشه؛ زمان میبره !
خبرنگار : خب چقدر زمان میبره؟
پارسا : یه ساعته آشنا میشن بعد چند سال شاید زمان ببره یاد بگیرند.
خبرنگار: اگر من هم بخوام این کار را بکنم چه چیزهایی باید بدونم و یاد بگیرم؟
پارسا : تاریخچه چوب شناسی، ابزارشناسی، مراحل هنر کار خراطی؛ آخرش هم اجرای زنده.
خبرنگار : مراحل کار چه چیزهایی هستند؟
پارسا : اول کار رو مرکزیابی میکنیم. نشونهگذاری میکنیم و بعد کارهای دیگه
خبرنگار : تا حالا شده وسیله ای را خودت خیلی دوست داشته باشی و بخری و بعد خودت درستش کنی؟
پارسا : بله. من چکش دادگاه دوست دارم.
خبرنگار: چکش رو توی فیلمها دیدی؟ چون تو دادگاههای ما که چکش نمی زنند.
پارسا : نه تو حراج ملی، صنایعدستی بابام قرار شد یه چکش برای پژمان بازغی که چکش میزد بسازه، من هم خوشم اومد خودم یکیش رو ساختم.
من یه بطری شیر دارم که صبحها داخلش شیر میریزم و می خورم خیلی ازش خوشم میاد واسه همین یه دونه شبیهش رو با چوب ساختم. هرچی دلم بخواد می سازم.
خبرنگار: پارسا وقتی مدرسه میری و کاردستی می بری، معلم و همکلاسیهات تعجب نمیکنند؟
پارسا : بچهها که باور نمی کردند، معلممون هم باور نمی کرد. اولها به من می گفت چقدر کار بابا و مامانت خوبه. اونها ساختند برات یا خریدی؟
خبرنگار : احتمالا اونها فکر میکنند مثل بچگیهای ما که کاردستیهای مدرسه را پدر مادرهامون برامون درست میکردند تو هم همین کار رو میکنی.
پارسا : آره همش بهم میگن ولی بعد که مادرم میان مدرسه، فیلمم رو با موبایل نشون میدن که خودم میسازم باور کردند.
**
محمدحسن قاضی (پدر پارسا): متولد 58 هستم و مدرک تحصیلی مرمت بناهای تاریخی دارم و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مرمت آثار هنری گرفته ام.22 سال است در دانشگاه و کارگاه این رشته را درس میدهم. منبت و مشبک شیشه را در دهه 80 شمسی ابداع کردهام و الان هم مجسمهسازی میکنم.
خبرنگار : بدون تعارف کیفیت فنی کار پارسا چگونه است؟
پدر : پارسا از نظر فنی به مرتبهای رسیده که کاملا در کارگاه به عنوان یک نیروی استادکار ماهر روی او حساب باز میکنم.
خبرنگار : برای تقویت مهارتهای دیگر او هم کار کردید؟ از دیگر علایق او بگویید.
پدر : موسیقی، شنا و بسکتبال در مجموع بچه با استعدادی است.
خبرنگار : چطور به چنین موفقیت کمنظیری دست پیدا کردید؛ کار با کودک دشواریهای خاص خودش را دارد و وقتی کودکی هم از نظر تئوری و هم عملی به این درجه مهارت میرسد بالطبع شما برنامه و تخصص ویژهای در این کار دارید.
پدر: بله. من حتی در ادواری تجربه کار با کودکان کندذهن، کر و لال و استثنایی را داشتم. حوصله و ذوق زیاد برای آموزش و خواندن کتاب های روانشناسی کودک، برای این کار لازم است.
خبرنگار : قبل از پارسا با کودکان زیادی کار کردید که از شرایط معمول برخوردار بودند چرا آنها به این پختگی و درجه استادی نرسیدند؟
پدر : با کودکان زیادی کار کردم اما به محض اینکه آموزش به مراحل دشوار و بالا میرسید دیگر متوقف میشدند و توان بیشتر نداشتند اما پارسا از هوش و استعداد عجیبی در یادگیری برخوردار بود. پارسا هیچ محدودیتی برای من در آموزش باقی نگذاشت و به طور دقیق مثل یک فرد بزرگسال همه آموزشها را تا مرتبه استادی بی هیچ سهلگیری با او کار کردم و پا به پا آمد.
خبرنگار : شما چون مربی پارسا بودید برخلاف دیگران که از کارش متعجب میشوند برای شما عادیست، آیا برای شما هم پیش آمده که یک اثر صنایعدستی بسازد که شما هم شوکه شوید؟
پدر : بله این اتفاق به دفعات متعدد رخ داده است و یکی دو مورد نیست که برای شما نام ببرم.
خبرنگار : چه افقی را برای آیندهاش ترسیم کردید؟
پدر : من تا مرحله توان و بضاعت خودم او را پیش بردهام از این به بعد خودش مسیر را انتخاب خواهد کرد چه بسا فراتر از کار ما و آثار درخشانی در آینده که زمان، این را نشان خواهد داد.
خبرنگار : شوربختانه ما فراموش کردهایم که کودکان نباید تا سنین نوجوانی و اخذ دیپلم و حتی دانشگاه فقط درس بخوانند و نیاز به فراگیری کارهای مهارتی بسیار دارند.
پدر: بچهها وقتی کار مورد علاقه خود را از کودکی دنبال کنند خوشحالترند؛ موفقترند؛ هوش زیادی پیدا میکنند؛ احساس مسئولیت میکنند؛ وقتی به آنها بگوییم این پول در قبال توانمندی و کارایی تو به تو داده میشود از همین سن اقتصاد را میفهمند.
خبرنگار : البته برای مخاطبان این مصاحبه روشن کنیم که مقصود از کار در این سن و سال، کار مورد علاقه و گرایش مهارتیست که کودک دلبسته و مشتاق آن است و اسباب ارتقای او میشود و داستانش با «کودکان کار» که اسیر کار جبری و غیردلخواه تحمیل شده از طرف بزرگترها برای امرار معاش یا سوء استفاده هستند تفاوتی به اندازه شب و روز دارد.
پدر: کاملا فرق دارد. هدف از به کار گرفتن اجباری کودکان کار، پول درآوردن با ظلم و تعدی به حقوق آنهاست ولی اینجا هدف، ورزیده شدن کودک و پرورش و شکوفایی استعدادهایش است.
**
الهه علی میرزا (مادر پارسا): کارشناس مدیریت بازرگانی هستم. در 15 سالگی مهارت کار با چوب داشتم و مانند همسرم تجربه کار با کودکان اسکیزوفرنی و سندرم داون را دارم.
خبرنگار : در جمعهای فامیلی واکنش بستگان چگونه است؟
مادر : پارسا کانون توجه جمع فامیلی ما هست و همه فامیل علاقه خاصی به او دارند.
خبرنگار : اینکه پارسا رشته خراطی را بین رشتههایی که شما بلد هستید انجام میدهد، انتخاب او بوده یا توصیه شما؟
مادر : علاقه خودش بود همه رشتهها را دید و خراطی را انتخاب کرد.
خبرنگار : برای آموزش پارسا تقسیم کار هم داشتید؟
مادر : مباحث تئوری را من آموزش میدادم و درسهای عملی را پدر.
ما حتی جشن تولدها و مراسم سال تحویل را در کارگاه چوبمان برگزار میکنیم.
خبرنگار : روی پرورش مهارتهای فرزند دوم هم کار میکنید؟
مادر : بله کیان قاضی هم بچه دوم ماست که آرام آرام به جارو کردن برادههای چوب در کارگاه علاقه پیدا کرده و از همین جاهای کوچک است که آن اتفاق بزرگ شروع میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com