سوم تير 84، يك اتفاق نبود! يك رخداد معمولي نيز نبود! يك جريان بود و يك گذر و يك بازگشت. جرياني كه با برخاستن روح خدا و بيداري خلق خدا آغاز شد و مردانه در برابر تهاجمات نظامي ايستاد و از تله انحرافاتي چون مليگرايي، اسلام آمريكايي و نفاق رهيد و از ميدان مين كارگزاران و سازندگي و ترويج تفكر توسعه اقتصادي به سلامت گذشت و در برابر نيزهها و شمشيرها و تيرهاي اصلاحطلبي و آزادي و غربگرايي كه ارزشهاي اوليه نظام اسلامي را به ضدارزش تبديل كرده بودند و ضدارزشها را ارزش ميخواندند، قدعلم كرد و در سوم تير 84 پس از خلق حماسهاي بينظير، به روزگار تولد اين انفجار نور، بازگشت.
فردي از جنس مردم با تفكري از جنس اصول اوليه و ناب انقلاب به عرصه انتخاب ميآيد و با اثبات پايبندي خود به دفاع از محرومين و مستضعفين، زنده كردن روحيه استكبارستيزي و سادهزيستي و احياي بسياري از ارزشهاي و اهداف انقلاب، در برابر غول بيشاخ و دم و البته شير بييال و دم و طبل توخالي و پرسروصدا و پرمدعاي رنگ عوض كردهاي ميايستد و پيروز ميدان ميشود و اميد را نه فقط در دل مستضعفين ايران كه در قلب محرومين جهان زنده ميكند، اما حرفي از خود نميزند و باني امري خوانده نميشود كه بناي انقلاب را پير جماران سالها قبل بر گرده قلبهاي آماده و مسلمان ايران نهاده بود و الحق كه مردمان اين سرزمين چه سيصدهزار امضاي سرخ و جاودانهاي پاي عهد خود نگاشتند.
احمدينژاد، وامدار مانايي اين مرد بود و اين مردمان و اين مرام و اين ماندگاري، سزاي انديشه امام است و گفتمان انقلاب! پس هيچكس مديون احمدينژاد نيست كه احمدينژاد، خود، مديون انقلاب و امام و مردمانش است كه اگر نبودند اين اصول و اگر او اعلام قبول و وفاداري به اين اصول را در قول و عمل نشان نداده بود، هرگز قرعه مقبوليت امت حزبالله و خدمت به آنان به نامش نميافتاد!
جريان سوم تير، متعلق به شخص احمدينژاد نيست و در انحصار او نيز نخواهد ماند و عدهاي كه عزم جزم كردهاند سند اين جريان را شش دانگ به نام خود بزنند و ناجي ملت شوند و اين آب گلآلود را به آسياب دشمن بريزند و فقط ماهي خود را از آن صيد كنند، بايد بدانند كه امت حزبالله و انديشمندان و بزرگان و دردمندان و ولايتمداران و انقلابيهاي اين سرزمين بيكار ننشستهاند و نميگذارند كرسيهاي مجلس نهم به دست مزدوران و منحرفين بيفتد.
آيتالله مصباح يزدي، آيتالله خوشوقت، آيتالله يزدي، حجج اسلام پناهيان، آقاتهراني، حسينيان، آقايان غلامعلي حداد عادل، صادق محصولي، كامران باقري لنكراني، غلامحسين الهام، مهدي كوچكزاده، حميد رسايي، وحيد جليلي، وحيد يامينپور و ... بزرگواران و دلسوزاني هستند كه قدم در جبهه پايداري گذاردهاند و سعي دارند با امتداد جريان سوم تير كه همان گفتمان امام و انقلاب است، در راه آرمانهاي امام و رهبري مجاهدت كنند كه جهاد، امري هميشگي است، فقط جبهه عوض ميشود.
جبهه پايداري حزب نيست؛ يعني قوانين خشك و متضاد و دست و پا گير حزبي ندارد. مردمي است و به پايگاههاي اجتماعي مردمي تكيه دارد. اصولگراست و از مجموعه افرادي تشكيل شده است كه ولايتمداري را نه در حرف! که در عمل ثابت كردهاند. به روحانيت اصيل و انقلابي اعتماد دارد و از بزرگان حوزه بهرهمند است و از همه مهمتر اينكه با جريان فتنه و حاميان آن و جريان انحرافي مرزبندي اساسي دارد. البته اين جبهه قطعا دست در دست مذبذبين و دمدمي مزاجاني چون علي مطهري، لاريجاني، قاليباف و ... كه با يدك كشيدن نام اصيل اصولگرا، آبروي اصول و اصولگرايي را بردهاند، نخواهد گذاشت.
اميدواريم مجاهدين اين جبهه در تحقق بخشيدن به شعارهايشان كه عقلانيت، معنويت و عدالت حول محور ولايت است، موفق باشند.شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com