کد خبر: ۵۳۶۷۰
تاریخ انتشار:

نامه مخفيانه دولت خاتمي به آمريكا

گزارش موسسه اسپن درباره برنامه هسته‌اي ايران جزئيات جديدي از نامه مخفيانه دولت خاتمي به آمريكا در سال 2003 را فاش ساخته كه اين نامه در دو نوبت و به دو شكل متفاوت به آمريكايي‌ها تحويل داده شده است.
ايران هسته‌اي:

بخش سوم از گزارش موسسه اسپن درباره برنامه هسته اي ايران حاوي چند دسته موضوع است. رويكرد كلي اين بخش اين است كه آيا جامعه بين‌الملل درباره برنامه هسته‌اي ايران رويكرد درستي را تعقيب مي‌كند.
در بخشي از اين قسمت اطلاعات جالبي درباره نامه سال 2003 دولت محمد خاتمي به دولت آمريكا منتشر شد كه به عنوان مثالي از سازشكاري و خيانت پشت پرده در تاريخ برنامه هسته اي و به طور كلي سياست خارجي ايران ماندگار شده است.

شركت كنندگان در اين بخش مي‌گويند دولت خاتمي اين نامه را دو نوبت و به دو شكل متفاوت به آمريكايي‌ها تحويل داده شده است. در بخش ديگري از اين گزارش رويكرد روسيه در قبال برنامه هسته‌اي ايران تحليل و نتيجه گرفته شده كه همكاري روسيه با آمريكا عليه ايران خط قرمزهايي دارد. شركت كنندگان در اين ميزگرد نهايتاً تآكيد كرده‌اند هيچ راه حل ديپلماتيكي درباره برنامه هسته‌اي ايران وجود ندارد مگر اينكه غرب نوعي از غني‌سازي داخل خاك ايران را بپذيرد.

***

ب) آيا ما رويكرد ديپلماتيك درست را دنبال مي‌كنيم؟

ميزگرد دوم به بررسي اين سوال مي‌پرداخت كه آيا جامعه بين‌الملل رويكرد ديپلماتيك درستي را براي حل مسائل مربوط به برنامه هسته‌اي ايران دنبال مي‌كند يا خير؟ برونو پلاد (Bruno Pellaud)، معاون سابق مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مقاله‌اي با عنوان "آزمون رويكردهاي متفاوت " ارائه داد و هنري سوكولوسكي (Henry Sokolski)، مدير اجرايي "مركز آموزش منع گسترش جنگ افزار‌هاي هسته‌اي " در واشنگتن، مقاله‌اي با عنوان "نُه تاسف: تلاش‌هاي منع تكثيري آمريكا عليه ايران " ارائه داد. جياندومنيكو پيكو (Giandomenico Picco)، معاون سابق دبيركل سازمان ملل در امور سياسي و آلكسي پوشكوف (Alexey K. Pushkov)، رئيس "موسسه دولتي روابط بين‌الملل مسكو " (همان دانشگاه MGIMO) درباره اين دو مقاله به اظهارنظر پرداختند.

پس از دورنماي تاريكي كه سخنگوي نخست ميزگرد از ديپلماسي ترسيم كرد، شماري از شركت كنندگان گردهم آمدند تا در طول ميزگرد دوم اميد بيشتري درباره مذاكرات بدهند. آنها براي دفاع از استدلال خود به پيشينه تاريخي مذاكرات با جمهوري اسلامي اشاره كردند و به بحث درباره اين واقعيت پرداختند كه اعضاي كليدي جامعه بين‌الملل اكنون دارند نقش سازنده‌تري را در فرايند مذاكرات ايفا مي‌كنند. اعضاي ميزگرد، قدرت پيش بينانه[1] مربوط به سابقه بد مذاكرات با ايران در دوره‌هاي پيشين را زير سوال بردند و گفتند اطلاعاتي كه برخي با استناد به آنها از تهديد بودن برنامه هسته‌اي ايران حمايت مي‌كردند مربوط به 2004 بوده و تاريخ مصرف آن كاملاً منقضي شده است. شماري از شركت كنندگان ميزگرد باور داشتند كه رويكردهاي متفاوت‌تر و ثمربخش‌تري نيز براي مذاكره با ايران وجود دارد اما به شرط آن كه جامعه بين‌الملل دست از سياست‌هاي دوگانه‌اي كه تا به حال در قبال ايران در پيش گرفته است بردارد و به جمهوري اسلامي اجازه دهد تا نوعي غني سازي داشته باشد.

در تاريخ 30 ساله مذاكره با جمهوري اسلامي ايران، همه مذاكرات نيز به فاجعه ختم نشده‌اند. بسياري از مذاكرات ثمربخش بوده‌اند هرچند برخي از آنها كاملاً مثبت نبوده‌اند اما تا حدودي مثبت به حساب مي‌آمدند. قرارداد الجزيره در سال 1980 به بحران گروگانگيري آمريكايي‌ها پايان داد. مذاكرات ايران-كنترا به آزادي گروگان‌هاي آمريكايي در بيروت انجاميد و 10 گروگان در فاصله‌هاي 1990 تا 1992 آزاد شدند. مذاكرات به مهاجرت و خروج موفقيت‌آميز 13يهودي شيرازي از ايران انجاميد. پيمان سال 2001 كنفرانس پترزبورگ با ايران درباره افغانستان آغازگر دوره‌اي از همكاري‌هاي بين‌المللي بيشتر با ايران بود. اين سال‌ها همچنين همراه با دوره‌اي از همكاري‌هاي مخفيانه ايران و آمريكا در عراق و افغانستان بود. سرانجام، مذاكرات سال‌هاي 2006 تا 2007 منجر به آزادي ملوانان انگليسي شد كه ايران آنها را بازداشت كرده بود.

مذاكرات مربوط به برنامه هسته‌اي ايران تا به امروز شكست خورده‌اند اما در اغلب اوقات اين واقعيت فراموش مي‌شود كه اين مذاكرات توانستند بيش از يك بار به موفقيت خيلي نزديك شوند. نامه غيررسمي سال 2003 كه "تيم گولديمن "، سفير وقت سوئيس در تهران، آن را (به نمايندگي از دولت خاتمي. م.) تنظيم كرد و برونو پلاد نيز در مقاله خود به آن اشاره مي‌كند مي‌تواند مثال بارزي از اين مسئله باشد. اين نامه غيررسمي يك بار بطور مستقيم توسط خود گولديمن به آمريكا تحويل داده شد و يك بار ديگر نيز توسط خود جمهوري اسلامي ايران و با واسطه‌گري سازمان ملل به آمريكا تحويل داده شد تا بدين ترتيب، حسن نيت حقوقي گولديمن نيز ثابت شود. در سال 2005، جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد داد كه شمار سانتريفيوژهاي ساخته شده خود براي غني سازي سوخت هسته‌اي را به 3000 واحد تقليل دهد، اما در آن زمان، سه قدرت مذاكره كننده اروپايي (EU3) مسئله غني سازي را غيرقابل مذاكره مي‌دانستند زيرا همچنان آرزوي دستيابي به تعليق بلندمدت برنامه غني سازي جمهوري اسلامي ايران را در سرمي پروراندند. در نتيجه، اين پيشنهاد ايران پذيرفته نشد. جك استراو، وزيرامورخارجه وقت انگليس و خاوير سولانا، نماينده عالي اتحاديه اروپا، متعاقباً با علي لاريجاني، مذاكره كننده هسته‌اي ايران بر سر محدود كردن فعاليت‌هاي غني‌سازي جمهوري اسلامي به فعاليت‌هاي صرفاًً ضروري براي پژوهش و توسعه موافقت كردند. لاريجاني اين پيشنهاد را پذيرفت و آن را با خود به تهران برد تا تنها شاهد عدم پذيرش آن از سوي محمود احمدي نژاد و رهبر عالي آيت الله علي خامنه‌اي باشد. در پي اين اتفاق، لاريجاني استعفا داد.

اعضاي كليدي جامعه بين‌الملل اكنون دارند نقش سازنده‌اي در فرايند مذاكرات ايفا مي‌كنند. در طي يكي از همايش‌هاي پيشين آسپن آلمان درباره برنامه هسته‌اي ايران، ديپلماسي آمريكا به خاطر شكست در مجاب‌ ساختن جمهوري فدرال روسيه و جمهوري خلق چين به ايفاي نقشي سازنده‌تر در مذاكرات و اعمال تدابير بين‌المللي مربوط به برنامه هسته‌اي ايران به شدت مورد انتقاد قرار گرفت، اما اكنون وضعيت روسيه بطور كامل و وضعيت چين به طرز نسبتاً كمتري تغيير كرده است.

در مقايسه با آمريكا و اتحاديه اروپا، تاريخ خصومت روسيه و ايران در طول 100 سال گذشته بسيار ناچيز بوده است. براي مسكو، فروش راكتور هسته‌اي به ايران تجارت خوبي است. تقسيم بندي قريب الوقوع حوضه درياي خزر نيز براي مسكو يك چالش بزرگ ديپلماتيك و فرصت عظيم اقتصادي به شمار مي‌آيد. ذخاير چشمگير و دست نخورده نفت خام قرار است كه بين كشورهاي ساحلي درياي خزر تقسيم شود. تهران به طور غيرمستقيم به مسكو پيام داده كه اگر مسكو به حمايت خود از ايران در مذاكرات جامعه بين‌الملل درباره برنامه هسته‌اي جمهوري اسلامي ادامه دهد، تهران نيز از رويكرد مسكو براي تقسيم بندي درياي خزر حمايت خواهد كرد. افزون بر آن، ايران در قبال روسيه رفتاري اخلال گرانه نداشته است. بنيادهاي حامي جدايي طلبان چچن در كشورهاي عرب واقع شده‌اند نه در ايران. تهران همچنين هيچ اقدام شيطنت آميزي در قفقار شمالي و جنوبي يا آسياي ميانه براي روسيه به بار نياورده است. با وجود چنين پيش زمينه‌اي، مسكو به هيچ وجه نمي‌خواهد كه ايران را به فهرست دشمنان بالقوه آتي خود اضافه كند.

پس چه چيز موجب شد تا مسكو موضع خود را تغيير دهد و در سازمان ملل، از افزايش تحريم‌هاي اقتصادي بين‌المللي عليه ايران به خاطر برنامه هسته‌اي اين كشور پشتيباني كند؟ ديپلماسي ناشيانه ايران و به ويژه امتناع آن از پذيرش راه حل‌هاي پيشنهادي و عملي روسيه براي بحران هسته‌اي اين كشور دو علت چنين تغييري به شمار مي‌آيند. مسكو در مشاهدات خود به اين نتيجه رسيده است كه ايران در تدوين شاخص‌هاي سياست خارجي خود به آراي مسكو توجه شاياني نمي‌كند. افزون بر آن، مسكو مي‌خواهد به طور تلويحي اين پيام را منتقل كند كه از سياست دولت اوباما براي "بازآرايي " روابط روسيه و غرب حمايت مي‌كند؛ و دست آخر، روسيه نيز نمي‌خواهد شاهد ظهور ايراني مسلح به جنگ افزارهاي هسته‌اي باشد. بنابراين، مسكو به حمايت خود از تحريم‌هاي اقتصادي بين‌المللي عليه ايران ادامه خواهد داد اما اين حمايت شامل تحريم‌هاي فلج كننده نخواهد شد. روسيه بطور رسمي فروش سامانه‌هاي پدافند هوايي S-300 به ايران را لغو كرده و تصميم گرفته است كه به شركت خود در تلاش‌هاي جمعي بين‌المللي براي حل و فصل مسائل مربوط به برنامه هسته‌اي ايران ادامه دهد، اما بايد خاطرنشان كرد كه مسكو در رابطه با ايران حد و مرزهايي دارد كه از آنها فراتر نمي‌رود. اين مرزها را مي‌توان در قالب سه مورد خلاصه كرد: 1- حمايت نكردن از تحريم‌هاي فلج كننده عليه ايران2- حمايت نكردن از لغو پروژه ساخت راكتور هسته‌اي بوشهر 3- و حمايت نكردن از اجراي گزينه‌هاي نظامي عليه ايران.

از ديدگاه مسكو، درباره استفاده از گزينه نظامي عليه برنامه هسته‌اي ايران صحبت‌هاي زيادي شده است و اين صحبت‌ها به هيچ وجه سودمند نيستند زيرا هيچ وقت معلوم نيست كه آيا اين صحبت‌ها بر فرايند تصميم‌گيري مقامات ايراني درباره برنامه هسته‌اي خود تاثير مي‌گذارند يا خير، مضاف بر آن كه صحبت كردن از جنگ، تنها مردم ايران را از نظر رواني براي جنگ آماده مي‌كند و ذهنيتي قلعه‌اي را تقويت مي‌كند كه درست به نفع هيئت حاكمه است. اگر از نيروي نظامي استفاده شود، آيا آمريكا خود را دوباره در يك "جنگ بد " ديگر گرفتار و بدون حمايت سازمان ملل نخواهد يافت؟ و در وهله آخر، كساني كه از حمله نظامي حمايت مي‌كنند نبايد پيامدهاي بشري احتمالي گزينه نظامي را اين قدر دست كم بگيرند. مسكو باور ندارد كه گزينه‌هاي نظامي جامعه بين‌الملل بتوانند ايران را از ادامه برنامه هسته‌اي خود منصرف كنند اما باور دارد كه با مذاكرات مي‌توان ايران را از ساخت يك نيروي ضربت هسته‌اي (nuclear strike force) منصرف كرد.

به رغم آن كه پيشينه مذاكره با ايران آنچنان هم كه در نظر اول به چشم مي‌آيد بد نيست و به رغم آن كه بازيگران بين‌المللي كليدي همچون روسيه اكنون دارند نقش سازنده‌تري را ايفا مي‌كنند، اما سينه چاكان ادامه مذاكرات نيز به اين امر معترفند كه جامعه بين‌الملل اكنون با گروه مذاكره كننده كاملاً متفاوتي در تهران سر و كار دارد. اگر در گذشته مذاكرات خوب پيش مي‌رفت براي اين بود كه سران ديگري در راس قدرت بودند. اكبر‌ هاشمي رفسنجاني وقتي مذاكره مي‌كرد هيچ نيازي به مشورت با هيئت رهبري در تهران نداشت. رقباي سياسي داخلي زير پاي مذاكره كنندگان را آنقدر خالي نمي‌كردند كه حتي توافق‌هاي موقتي هم كه آنها به آن رسيده بودند فسخ و باطل اعلام شوند، چنان كه در تاريخ اخير دو بار اين حادثه رخ داد. بنابراين، در مقايسه با گذشته، ساختار كاملاً متفاوتي بر فرايند كنوني مذاكرات حاكم است.

افزون بر حمايت از اتخاذ موضعي مثبت‌تر در مذاكرات، برخي از اعضاي ميزگرد باور داشتند كه در جنبه نظامي برنامه هسته‌اي ايران اغراق شده است. گزارش آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در ماه فوريه سال 2010 درباره توانمندي‌هاي نظامي ايران در حوزه هسته‌اي بر اساس اطلاعاتي نوشته شده بود كه در پيش از سال 2004 به دست آمده بود. با وجود اين، كاملاً روشن است كه در سال 2003 اتفاقي رخ داد كه نگرش حكومت ايران را تغيير داد. بنابر برآورد اطلاعات ملي سال 2007 آمريكا (NIE)، ايران پس از حمله آمريكا به عراق برنامه هسته‌اي نظامي خود را متوقف كرد. اين واقعيت كه جامعه اطلاعاتي آمريكا اينقدر در ارائه يك برآورد اطلاعات ملي جديد تعلل مي‌ورزد و اين گزارش را كه در ابتدا قرار بود در ماه ژانويه سال 2010 چاپ شود، تمام نمي‌كند، حاكي از آن است كه در بين جامعه اطلاعاتي آمريكا نيز درباره وضعيت موجود اختلاف نظر وجود دارد. بنابراين، هيچ يك از اين واقعيات نمي‌توانند دال بر تأكيد مجدد ايران بر جنبه‌هاي نظامي برنامه هسته‌اي خود باشند و نمي‌توانند استدلالي قوي در اين باره ارائه دهند.

گفته مي‌شود كه جامعه بين‌الملل نسبت به برنامه غني سازي ايران سياست دوگانه‌اي به كار مي‌بندد كه بيشتر وضعيت تزوير به خود مي‌گيرد. يكي از اعضاي ميزگرد با ذكر اين مطلب پرسيد: "وقتي پاكستان داشت سلاح‌هاي هسته‌اي خود را مي‌ساخت و آزمايش مي‌كرد، آمريكا و جامعه بين‌الملل كجا بودند؟ " حتي يك جريان ارعابي و جنگ رواني نيز عليه پاكستان به راه نيفتاد. با دستيابي پاكستان به ظرفيت گريز تنها به عنوان يك اتفاق آزاردهنده كوچك برخورد شد. بيشتر اين حرف‌ها درباره هند نيز كه اكنون دارد با آمريكا يك قرارداد همكاري هسته‌اي غيرنظامي مي‌بندد، صدق مي‌كند. چرا دستيابي هند و پاكستان به تسليحات هسته‌اي پذيرفته مي‌شود اما جنگ تبليغاتي و جريان سياسي عظيم عليه ايران به راه مي‌افتد؟

اگر غرب مي‌خواهد در مسير مذاكره با ايران حركت رو به جلو داشته باشد بايد در خصوص مسئله غني سازي اين كشور انعطاف بيشتري از خود نشان دهد. همان طور كه جك استراو، وزير امورخارجه انگليس نيز در سال 2006 اظهار داشت، هيچ راهي براي مذاكره با جمهوري اسلامي ايران درباره برنامه هسته‌اي اين كشور وجود ندارد مگر آن كه شما بپذيريد كه نوعي غني سازي در خاك آن صورت پذيرد. غني سازي مواد هسته‌اي ايران در خارج از اين كشور نيز كه اخيراً پيشنهاد شد صرفاًً نمايانگر نوعي سازش بود. بنابراين، اولويت نبايد توقف غني سازي، بلكه تثبيت مجدد قدرت آژانس بين‌المللي انرژي اتمي بر فرايند غني سازي در ايران باشد و اين كار بايد از طريق به دست آوردن حق دسترسي به تاسيسات هسته‌اي ايران براي اجراي بازرسي‌هاي بين‌المللي صورت پذيرد.

در پايان جلسه، اعضاي ميزگرد به بررسي تجربه جامعه بين‌الملل از برنامه هسته‌اي ايران و پيامدهاي آن براي معاهده ان پي تي پرداختند. در نتيجه فعاليت‌هاي اخير ايران و كره شمالي، شايد جامعه بين‌الملل به همين زودي‌ها با "ايران‌هاي " به مراتب بيشتري مواجه شود. پيمان ان پي تي بدين منظور تدوين شد تا براي امضاكنندگان خود حق دسترسي به منافع اقتصادي حاصل از استفاده صلح آميز و تجاري از انرژي هسته‌اي را فراهم كند. در متن پيمان ان پي تي، هيچ حق از قبل تعيين شده ديگري براي كشور امضا كننده وجود ندارد كه بخواهد بر اساس آن اورانيوم و پلوتونيوم غني‌سازي كند. بنابراين، اگر استفاده خاصي از انرژي هسته‌اي از نظر تجاري عملي و ممكن نباشد، كشور امضا كننده هيچ حقي براي پيگيري آن استفاده خاص ندارد و آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي نيز هيچ تعهدي براي تضمين چنين استفاده‌اي ندارد. برنامه هسته‌اي ايران تنها وقتي معناي تجاري مي‌يابد كه ايران حداقل 20 نيروگاه توليد برق هسته‌اي براي مصرف سوختي كه توليد مي‌كند، داشته باشد. اما كاملاً روشن است كه ايران اين تعداد نيروگاه توليد برق ندارد.

انتظار كشيدن براي مدركي كه بتواند ماهيت نظامي برنامه هسته‌اي يك كشور را اثبات كند فقط كار احمق‌ها است. زود دست به كار شدن چيزي است كه رژيم منع تكثير بر آن استوار است. جامعه بين‌الملل در خصوص كنترل صادرات مواد با كاربرد دوگانه به ايران بسيار مسامحه كار و سهل انگار بوده است. افزون بر آن، كشورهايي مثل آمريكا بسيار خودخواهانه عمل كرده و اطلاعات جاسوسي خود در زمينه فعاليت‌هاي چين را در خصوص "تكثير تسليحات هسته‌اي " با ديگران در ميان نگذاشته‌اند زيرا مي‌خواستند از منافع تجارت هسته‌اي خود در چين و همچنين از متحدان مهم منطقه‌اي خود همچون پاكستان كه نقش واسطه را در فعاليت‌هاي تكثيري ايفا كردند، محافظت كنند، البته همكاري‌هاي مخفيانه بين‌المللي براي مقابله با تكثير تسليحات هسته‌اي اخيراً به موفقيت‌هاي چشمگيري انجاميده است. علني كردن هرچه بيشتر چنين تلاش‌هايي مي‌تواند نقش بسزايي در تقويت اعتبار رژيم بين‌المللي منع تكثير تسليحات هسته‌اي داشته باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین