به گزارش بولتن نیوز، روزی که همایون اسعدیان در اوایل تابستان امسال در دل دعوایی پرسروصدا با متولیان گروه هنر و تجربه، اعلام کرد که «آقای علمالهدی فکر میکند این گروه ملک شخصی ایشان است» و سپس از وجود یک محفل در این گروه خبر داد و گفت: «متأسفم که باید بگویم چیزی به نام گروه هنر و تجربه دیگر وجود ندارد و مدتهاست به یک محفل با تمام خصوصیات محفلی آن تبدیل شده است»؛ بسیاری از بدبینان تصورشان بر این بود که به روال همیشگی سینمای ایران این حرفها از روی عصبیت گفته شده و قطعا در روزهای آتی همه چیز با بهبود روابط این دو فرد گل و بلبل خواهد شد، اما این اتفاق نیفتاد.
البته طرفین بحث را دیگر ادامه ندادند، اما با این انتقادات انگار اتفاقی در گروه هنر و تجربه افتاد. انگار چیزی در این میان شکسته بود؛ و بهطور سادهتر اگر بگوییم میشود گفت انگار آن هاله تقدس که به خاطر حمایت از یکسری فیلم مستقل حول هنر و تجربه وجود داشت، ترک خورده بود. چنین شد که اتفاقات بعدی با سرعت بیشتری رخ داد.
نخستینبار که گروه هنر و تجربه آشکارا از سوی افرادی که قاعدتا فیلمشان میتوانست جزو بدنه این گروه باشد، به چالش کشیده شد، اواسط تابستان امسال و آن هم زمانی بود که کارگردان و تهیهکننده فیلم زمانی دیگر به دلیل شرایط نامناسب اکران، از ادامه اکران این فیلم در این گروه انصراف داد. البته در آن زمان جزییات چندانی از موارد اختلاف ناهید حسنزاده کارگردان و تهیهکننده «زمانی دیگر» با مدیران گروه مطرح نشد و تمام آنچه میدانیم به نقل از این فیلمساز بود که نوشت: باتوجه به مجموعه شرایط نامناسب اکران، از ادامه نمایش آن در سینماهای هنر و تجربه انصراف داده و بهعنوان مالک فیلم نارضایتی خود را از ادامه اکران فیلم اعلام میکنم.
این پایانبخش بحثهای مربوط به هنر و تجربه نبود. امین فرجپور، کارگردان فیلم دویدن در میان ابرها که با این فیلم جایزه فیلمنامه و کارگردانی را در جشنواره بیستوهشتم به دست آورده؛ در گفتوگویی عنوان کرد که «چگونه میشود فیلمی که در فجر جایزه گرفته؛ در بخشهای جنبی فجر جوایزی چند گرفته؛ در فستیوالهای درجه یکی چون کارلووی واری، ماردل پلاتا و... انتخاب شده و در زمان جشنوارهها نقدهای مفصلی در نشریات معتبر روی آن نوشته شده؛ در فستیوال نامآشنای وزول جایزه ویژه داوران و جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را گرفته؛ در فستیوال هامبورگ و سن پترزبورگ نامزد بهترین فیلم بوده و در فستیوالهایی چون باتومی، آنهایم و...
نیز نمایشهای پرسروصدایی داشته؛ نمیتواند حایز شرایط لازم برای اکران در این گروه شود؟ آن هم در شرایطی که میبینیم چه فیلمهایی با چه کیفیتی در این گروه نمایش داده میشوند». فرجپور اینگونه ادامه میدهد: «فیلمسازی در شرایط من که نه خانواده سرمایهدار دارد و نه دسترسی به رانتهای ویژه، تنها امیدش برای ادامه حیات حرفهای، نمایش فیلمش است تا با پول آن فیلم بعدیاش را بسازد. به این دلیل هم هست که الان چند سال میشود دربهدرِ سرمایهگذارم و دستم هم به جایی نرسیده. درحالیکه فیلم من بیشتر معیارهای نمایش را دارد، دوستان فیلم را رد میکنند و فیلمهای رفقا را به نمایش درمیآورند.»
جدیدترین مورد اعتراض به هنر و تجربه نیز روز گذشته مطرح شد؛ زمانی که غزاله سلطانی، کارگردان «پرسه در حوالی من» از ادامه اکران این فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه به دلیل شرایط نامطلوب انصراف داد. غزاله سلطانی دلیل انصرافش از ادامه اکران را در یادداشتی چنین توضیح داد: فیلممان را قلع و قمع کردند که البته منظورش نه قلع و قمع فیلم و به عبارت بهتر سانسور آن که منظورش کاستن از تعداد سانسهای این فیلم بود.
غزاله سلطانی در بخشی از یادداشت اعتراضیاش نوشته بود: «چندینبار اعتراض کردم. گفتند مخاطب نداشتهاید، بارها عدم نمایش خوردهاید، برای همین سانسهایتان را کم کردهایم! چطور ممکن است مخاطب نداشته و فیلم دوم پرفروش گروه شده باشیم؟ جز این است که بعضی فیلمها را برای بالا بردن فروش کلی نمایش میدهید و از سانسهای محدود فیلمهای اکران سوءاستفاده میکنید تا دهان عدهای دیگر را ببندید؟ تا کی باید در سینمای ایران تاوان خصومتهای شخصی را بدهیم؟ فیلمساز مستقل در این وانفسای سینمای ایران برای به ثمر رسیدن اثرش همهجوره تاوان میدهد. لطفا شما دیگر با بیتدبیری نقرهداغش نکنید!»
و قطعا این قصه سر دراز دارد. در شرایطی که برای سینماگران مستقل - به معنای کامل این واژه- این گروه بهعنوان تنها روزنه امید برای ادامه حیات حرفهای قلمداد میشود، طبیعی است که کمترین احساس حقکشی یا باند و محفلبازی میتواند تندترین اعتراضات این جمع سینماگر مستقل را موجب شود.
به بهانه همه این اتفاقات و انتقادها به سراغ حسین علمالهدی، دبیر شورای سیاستگذاری سینمای «هنر و تجربه» رفتیم.
علمالهدی در ابتدای گفتوگو با «شهروند» درباره معیارهای «هنر و تجربه» برای اکران فیلمها گفت: همانطور که در فراخوان هم آمده فیلمهایی که در فرم و محتوا باعث ارتقای سطح سلیقه مخاطب شوند و بخواهند سینما را به نحو دیگری تجربه کنند در این فضا قابلیت اکران دارند. شورای هفتنفره سینمای هنر و تجربه مرجع تشخیص این ویژگیهاست.
علمالهدی در پاسخ به این سوال که چطور میشود فیلمی چون «دویدن در میان ابرها» که در جشنوارههای داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته و اتفاقا به صورت سیاه و سفید (البته غیرکلاسیک) ساخته شده و بازیگر ستاره هم ندارد، براساس اعلام همین شورای هفتنفره صلاحیت اکران در سینمای «هنر و تجربه» را نداشته باشد، گفت: در این مورد خاص من حضور ذهن ندارم و میشود دوباره دربارهاش حرف زد. اما لازم است بگویم با وجود آنکه حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی و جایزه گرفتن یک فیلم برای نمایش یک فیلم مورد توجه است، اما گرفتن جایزه فینفسه نمیتواند دلیلی بر نمایش فیلمها در سینمای «هنر و تجربه» باشد.
او در ادامه گفت: برای کارگردان عزیز «دویدن در میان ابرها» این امکان وجود دارد که درخواست بازبینی دهد و دوباره در شورا فیلم را ببینیم. متر و معیارهایی وجود دارد و البته سلیقه شورای هفتنفره هم در نمایش یا عدم نمایش یک فیلم اهمیت دارد اما ممکن است ما هم اشتباه کنیم. باز هم میگویم لازم است مرجعی برای این قضیه وجود داشته باشد. ممکن است بسیاری از فیلمها کارهای خوبی باشند اما فیلم هنر و تجربه نباشند. در این مدت ٥٠٠ فیلم دیده شده و بیش از ١١٠ تای آنها اکران شده است. برخی فیلمها براساس سلیقه یا نظر دوستان شورای سیاستگذاری که از نخبگان این حوزه هستند، ممکن است فیلم خوبی باشد اما نشود در هنر و تجربه نمایشش داد. علمالهدی معتقد است «سینماهای هنر و تجربه» رسالتی برای نمایش فیلمهایی که امکان اکران عمومی آنها در سینماهای آزاد موجود نیست، ندارد.
به همین خاطر هم هست که میگوید: این خطکشیها البته در حوزه فرهنگ و هنر کار سختی است اما یادمان باشد وقتی فیلمی در هنر و تجربه پذیرفته نمیشود اصلا به معنای بد بودن این فیلم نیست. به معنای نداشتن شاخصهای موردنظر است. البته باز هم تکرار میکنم ما میتوانیم دوباره فیلمها را ببینیم و دوباره وارد بحث شویم. اگر فیلمی از نمایش در هنر و تجربه باز بماند، عوامل کار میتوانند درخواست بازبینی مجدد را بدهند و قطعا دوباره درخواست آنها را در شورای سیاستگذاری هنر و تجربه مورد بررسی قرار میدهیم.
دبیر شورای سیاستگذاری سینمای «هنر و تجربه» در پایان درباره نامه اعتراضی غزاله سلطانی، کارگردان فیلم «پرسه در حوالی من» گفت: این فیلم بیش از سه ماه است در سینمای هنر و تجربه نمایش داده شده اما طبیعی است وقتی بعد از گذشت این مدت مخاطبان فیلم کمتر و کمتر شدهاند، برای اینکه با عدم نمایش به علت نبود مخاطب مواجه شویم، سانسهای اکران کم شده باشد. این اتفاق در مورد فیلم پرویز، ماهی و گربه و دیگر فیلمهای شاخص هنر و تجربه هم افتاده به این صورت که وقتی تماشاگران یک فیلم به سه تا پنج نفر میرسند برای جلوگیری از عدم اکران و به واسطه ظرفیت محدود سینماهای هنر و تجربه سانسها به مرور کاهش پیدا میکند اما اکران برای مدت نسبتا طولانی ادامه مییابد. این اصلا ذات نمایش فیلمها در گروه هنر و تجربه است.
منبع: روزنامه شهروند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com