به گزارش بولتن نیوز، محسن خلیلی نوشت: نامآوران فرّهمند، انسانهایی تاریخساز هستند که در کشاکش روزگار، بهآهستگی و پیوستگی، فراتاریخی میشوند. آنان در زمانهی خود، هنگامهها میآفرینند و بر صدر مینشینند و چشمها را خیره میکنند و عقلها را افسون میسازند و دگرگونیهای گونهگون میپرورانند. گفتارها و کردارهای آنان، سنجهای برای سخنگفتن و مکیالی برای عملنمودن، نزدِ فراگیرندگان میشود.
اما، پس از فقدان این مشهورانِ محبوب، مقلّدان در بازآفرینش و بازنمایی آنچه راهبرشان میگفته و اقدام مینموده است، به دردسر میافتند؛ بهویژه اگر در هنگامههایی گیر افتاده باشند که شررهای فتنه و بدعت و تفرقه و شبهه، رهروان را در برگرفته و بر سر میراث، میان آنان،کشمکش و ستیز، پدیدار کرده باشد.
در چنین زمانههایی، میبایست سره را از ناسره تمیز داد و معلوم نمود که محکم چیست و متشابه کدام است و کدام ناسخ، بههمراه خود منسوخی را پرورانده است و شأن نزول چیست و چگونه میتوان سقیم را از صحیح در روایت رخدادهای تاریخی فراچنگ آورد.
امام خمینی، رهبر انقلاب اسلامی در ایران بهشمار رفته و از منظر تاریخنویسانه، پیشینهی کوششهای سیاسی ایشان به سالهای آغازین دههی 1320 خورشیدی مستند شده است. نیمقرن مبارزهی سیاسی بههمراه خود، متنهای گوناگونی از رفتارها،کردارها و گفتارها پدید آورده استکه هرکدام، شأن نزولی دارند و در سیر تاریخی رویدادها، در بستر زمانی ویژهای، از منزلتی متفاوت برخوردارند. چگونه میتوان از میان گوناگونیهای بیشمار در گفتار و کردار، برخی را جاودانه، و بعضی را گذرا بهشمار آورد؟ در این میانه، چه کسی و تا چه میزان و با کاربست کدام سنجهها، میتواند «مرد کمنظیر تاریخ معاصر» را بازتفسیر کند و بازپیرایی نماید؟
نگارنده بر این باور استکه گفتارها و کردارهای «روحالله»، ایشان را به یک «اقیانوسِ واژه» تبدیل کرده استکه هر کسی در آن شیرجهای میزند و خود را بالا میکشد و از ظنّ خود، یار او میشود.
در هنگامههای تشویش، بهتر است بزرگان بیهمتا را آسوده گذاشت و دستْازسرشان برداشت و آنقدر منیّتها را بر ایشان استوار نساخت و عقل سلیم را معیار قرارداد و احترام معنوی آنانرا پاس داشت؛ زیرا اگر دوباره حیّ و حاضر شوند، شاید اسباب شرمساریِ پیروانْ باشدکه آنان بگویند چنین نیست و چنان نبوده است.
منبع: کانال تلگرام رصد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com