کد خبر: ۵۰۲۸۴
تاریخ انتشار:

وصیت نامه الھی سیاسی امام خمینی(ره)


متن كامل وصیت نامه الھی سیاسی امام خمینی(ره)


 

* بسم الله الرحمن الرحیم *

قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلّم : إنّی تاركٌ فیكُمُ الثَقلَینِ، كتابَ اللهِ و عترتی ا ھلَ بیتی فإِنَّھُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَیّ

الْحَوضَ

الحمدُلله و سُبحانَكَ؛ أللّھُمَّ صلّ علی محمدٍ و آلهِ مظاھر جمالِك و جلالِك و خزائنِ أسرارِ كتابِكَ الذّی تجلّی فیه الأَحدیه بِجمیعِ أسمائكَ

حَتّی المُسْتَأْثَرِ منھا الّذی لایعْلَمُهُ غَیرك؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیھم أصلِ الشَجَره الخَبیثه.

تذكر دھم؛ نه از حیث مقامات غیبی ومعنوی وعرفانی، كه « ثقلین » و بعد، اینجانب مناسب می دانم كه شمه ای كوتاه و قاصر در باب

قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتب ه ای كه عرفان آن برتمام دایره وجود، از ملك تا ملكوت اعلی و ازآنجا تا لاھوت و آنچه درفھم

من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بربشریت گذشته است، از مھجور بودن از حقایق

كه از ھرچیز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است براین دو ثقل « ثقل كبیر » و « ثقل اكبر » مقام والای

از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر كه شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلكه مناسب دیدم

اشاره ای گذرا و بسیار كوتاه ازآنچه براین دو ثقل گذشته است بنمایم.

شاید جمله لَنْ یفْتَرِقا حتّی یرِدا عَلَی الْحوَض اشاره باشد بر اینكه بعد از وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ھرچه

بر یكی از این دو گذشته است بردیگری گذشته است و مھجوریت ھر یك مھجوریت دیگری است، تا آنگاه كه این دو مھجور بر رسول

مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر كه به « حوض » وارد شوند . و آیا این « حوض » خدا در

عقل و عرفان بشر راھی ندارد . و باید گفت آن ستمی كه از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم

گذشته، بر امت مسلمان بلكه بر بشریت گذشته است كه قلم از آن عاجز است.

تا كتب « صحاح ششگانه » متواتر بین جمیع مسلمین است و [در] كتب اھل سنت از « ثقلین » و ذكر این نكته لازم است كه حدیث

دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم به طور متواتر نقل شده است . و این حدیث شریف

حجت قاطع است برجمیع بشر بویژه مسلمانان مذاھب مختلف؛ و باید ھمه مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛

و اگرعذری برای جاھلان ب یخبر باشد برای علمای مذاھب نیست .

اكنون ببینیم چه گذشته است بر كتاب خدا، این ودیعه الھی و ماترك پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مسائل أسف انگیزی

كه باید برای آن خون گریه كرد، پس از شھادت حضرت علی (ع) شروع شد . خودخواھان و طاغوتیان، قرآن كریم را وسیله ای كردند برای

حكومتھای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را كه سراسر قرآن را از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم

دریافت كرده بودند و ندای اِنّی تاركٌ فیكُمُ الثقلان در گوششان بود با بھان ه ھای مختلف وتوطئه ھای از پیش تھیه شده، آنان راعقب زده

و با قرآن، در حقیقت قرآن را كه برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی ومعنوی بود و است از صحنه خارج

كردند؛ و برحكومت عدل الھی كه یكی از آرمانھای این كتاب مقدس بوده و ھست خط بطلان كشیدند و انحراف از دین خدا وكتاب و

سنت الھی را پایه گذاری كردند، تا كار به جایی رسید كه قلم از شرح آن شرمسار است.

و ھرچه این بنیان كج به جلو آمد كجیھا و انحرافھا افزون شد تا آنجا كه قرآن كریم را كه برای رشد جھانیان و نقطه جمع ھمه

مسلمانان بلكه عائله بشری، ازمقام شامخ احدیت به كشف تام محمدی (ص) تنزل كرد كه بشریت را به آنچه باید برسند ، برساند و

را از شرّ شیاطین و طاغوتھا رھا سازد و جھان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اولیاء الله، « علم الاسماء » این ولیده

معصومین علیھم صلوات الاولین والآخرین بسپارد تا آنان به ھر كه صلاح بشریت است بسپارند چنان از صحنه خارج نمودند كه

گویی نقشی برای ھدایت ندارد و كار به جایی رسید كه نقش قرآن به دست حكومتھای جائر و آخوندھای خبیثِ بدتر از طاغوتیان

وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران ومعاندان حق تعالی شد . و مع الأسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان

جاھل، قرآن این كتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانھا و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنكه باید وسیله جمع مسلمانان و

بشریت وكتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بكلی از صحنه خارج شد، كه دیدیم اگر كسی دم از حكومت

اسلامی برمی آورد و از سیاست، كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار صلی الله علیه و آله وسلم و قرآن و سنت مشحون آن

موازن با آخوند بی دین شده بود و اكنون نیز « آخوند سیاسی » است، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتكب شده؛ و كلمه

ھست.

و اخیراً قدرتھای شیطانی بزرگ به وسیله حكومتھای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، كه خود را به دروغ به اسلام بست ه اند، برای

محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتھا قرآن را با خط زیبا طبع م ی كنند و به اطراف می فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از

صحنه خارج می كنند. ما ھمه دیدیم قرآنی را كه محمدرضاخان پھلوی طبع كرد و عد های را اغفال كرد و بعض آخوندھای بیخبر از مقاصد

اسلامی ھم مداح او بودند . و می بینیم كه ملك فھد ھر سال مقدار زیادی از ثروتھای ب ی پایان مردم را صرف طبع قرآن كریم و محالّ

تبلیغاتِ مذھبِ ضد قرآنی م ی كند و وھابیت، این مذھب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج م ی كند؛ و مردم و ملتھای غافل را سوق

به سوی ابرقدرتھا م یدھد و از اسلام عزیز و قرآن كریم برای ھدم اسلام و قرآن بھر هبرداری می كند.

ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعھد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پیرو مذھبی است كه می خواھد حقایق قرآنی، كه سراسر آن

از وحدت بین مسلمین بلكه بشریت دم م ی زند، از مقبره ھا و گورستانھا نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دھنده بشر از

جمیع قیودی كه بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان م ی كشاند

نجات دھد.

و ما مفتخریم كه پیرو مذھبی ھستیم كه رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیرالمؤمنین علی ب ن ابیطالب، این بنده

رھا شده از تمام قیود، مأمور رھا كردن بشر از تمام اغلال و بردگیھا است .

ما مفتخریم كه كتاب نھ ج البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین ك تاب رھای ی بخش بشر است و

دستورات معنوی و حكومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.

ما مفتخریم كه ائمه معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مھدی صاحب زمان علیھم آلاف التحیات و السلام

كه به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما ھستند.

دعای » امامان و « مناجات شعبانیه » می خوانند از ائمه معصومین ما است . ما به « قرآن صاعد » ما مفتخریم كه ادعیه حیاتبخش كه او را

كه كتاب الھام شده از جانب « صحیفه فاطمیه » این زبور آل محمد و « صحیفه سجادیه » حسین بن علی علیھماالسلام و « عرفات

خداوند تعالی به زھرای مرضیه است از ما است.

بالاترین شخصیت تاریخ است و كسی جز خدای تعالی و رسول صلی ا لله علیه و آله و ائمه معصومین « باقرالعلوم » ما مفتخریم كه

علیھم السلام مقام او را درك نكرده و نتوانند درك كرد، از ما است.

است كه فقه ما كه دریای ب ی پایان است، یكی از آثار اوست . و ما مفتخریم كه به ھمه ائمه « جعفری » و ما مفتخریم كه مذھب ما

معصومین علیھم صلوات الله و متعھد به پیروی آنانیم.

ما مفتخریم كه ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیھم در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده كردن قرآن كریم كه تشكیل

حكومت عدل یكی از ابعاد آن است، درحبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حكومتھای جائرانه و طاغوتیان زمان خود

شھید شدند. وما امروز مفتخریم كه می خواھیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده كنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگِ

سرنوشت ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا م یكنند.

ما مفتخریم كه بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و كلان درصحنه ھای فرھنگی و اقتصادی ونظامی حاضر، و ھمدوش مردان یا بھتر از آنان

در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن كریم فعالیت دارند؛ و آنان كه توان جنگ دارند، در آموزش نظامی كه برای دفاع از اسلام و كشور

اسلامی از واجبات مھم است شركت، و از محرومیتھایی كه توطئه دشمنان و نا آشنایی دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنھا بلكه بر

اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعھدانه خود را رھانده و از قید خرافاتی كه دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و

بعضی آخوندھای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمود ه اند؛ و آنان كه توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبھه

به نحو ارزشمندی كه دل ملت را از شوق وشعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان وجاھلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب

می لرزاند، اشتغال دارند . و ما مكرر دیدیم كه زنان بزرگواری زین ب گونه علیھا سلام الله فریاد می زنند كه فرزندان خود را از دست داده

و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از ھمه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و م ی دانند آنچه به دست آورد ه اند بالاتر از جنات نعیم

است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.

و ملت ما بلكه ملتھای اسلامی و مستضعفان جھان مفتخرند به اینكه دشمنان آنان كه دشمنان خدای بزرگ و قرآن كریم و اسلام

عزیزند، درندگانی ھستند كه از ھیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتكارانه خود دست نم ی كشند و برای رسیدن به ریاست و

مطامع پست خود دوست و دشمن را نم ی شناسند. و در رأس آنان امریكا این تروریست بالذات دولتی است كه سرتاسر جھان را به

آتش كشیده و ھم پیمان او صھیونیست جھانی است كه برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتكب می شود كه قلمھا از نوشتن و

آنان را به ھر جنایتی م ی كشاند. و ملتھای اسلامی و مستضعفان جھان !« اسرائیل بزرگ » زبانھا از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلھانه

مفتخرند كه دشمنان آنھا حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، وحسن و حسنی مبارك ھ م آخور با اسرائیل جنایتكارند و در راه

خدمت به امریكا و اسرائیل از ھیچ خیانتی به ملتھای خود رویگردان نیستند . و ما مفتخریم كه دشمن ما صدام عفلقی است كه

دوست و دشمن او را به جنایتكاری ونقض حقوق بین المللی و حقوق بشر م ی شناسند و ھمه می دانند كه خیانتكاری او به ملت

مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، كمتر از خیانت به ملت ایران نباشد.

و ما و ملتھای مظلوم دنیا مفتخریم كه رسان ه ھای گروھی و دستگاھھای تبلیغات جھانی، ما و ھمه مظلومان جھان را به ھر جنایت و

خیانتی كه ابرقدرتھای جنایتكار دستور م یدھند متھم می كنند. كدام افتخار بالاتر و والاتر از اینكه امریكا با ھمه ادعاھایش و ھمه ساز

و برگھای جنگ ی اش و آنھمه دولتھای سرسپرد ه اش و به دست داشتن ثروتھای بی پایانِ ملتھای مظلوم عقب افتاده و در دست

داشتن تمام رسان ه ھای گروھی، در مقابل ملت غیور ایران و كشور حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء آنچنان وامانده و رسوا

شده است كه نمی داند به كه متوسل شود ! و رو به ھركس م ی كند جواب رد م ی شنود! و این نیست جز به مددھای غیبی حضرت

باری تعالی جلَّت عظمتُه كه ملتھا را بویژه ملت ایران اسلامی رابیدار نموده واز ظلمات ستمشاھی به نور اسلام ھدایت نموده.

من اكنون به ملتھای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه م ی كنم كه از این راه مستقیم الھی كه نه به شرق ملحد و نه به

غربِ ستمگرِ كافر وابسته است، بلكه به صراطی كه خداوند به آنھا نصیب فرموده است محكم و استوار و متعھد و پایدارً پایبند بوده، و

لحظه ] ای [ از شكر این نعمت غفلت نكرده و دستھای ناپاك عمال ابرقدرتھا، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی،

تزلزلی در نیت پاك و اراده آھنین آنان رخنه نكند؛ و بدانند كه ھرچه رسان ه ھای گروھی عالم و قدرتھای شیطانی غرب و شرق اشتلم

إنَّه ولی النِّعَم » . می زنند دلیل برقدرت الھی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را ھم در این عالم و ھم درعوالم دیگر خواھد داد

.« وبِیدِه ملكوتُ كلِّ شیءٍ

و با كمال جِد و عجز ازملتھای مسلمان می خواھم كه از ائمه اطھار و فرھنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی این بزرگ

راھنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی كنند . از آن جمله دست از فقه سنتی كه

بیانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتھا است، چه احكام اولیه و چه ثانویه كه ھر دو مكتب فقه اسلامی

است، ذره ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذھب گوش فرا ندھ ند و بدانند قدمی انحرافی، مقدمه سقوط

مذھب و احكام اسلامی و حكومت عدل الھی است . و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بیانگر سیاسی نماز است ھرگز غفلت

نكنند، كه این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمھوری اسلامی ایران است . و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطھار و

بویژه سید مظلومان و سرور شھیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین صلوات وافر الھی و انبیا و ملائكه الله و صلحا بر روح بزرگ

حماسی او باد ھی چ گاه غفلت نكنند . و بدانند آنچه دستور ائمه علیھم السلام برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و

آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قھرمانانه ملتھا است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد . و

می دانید كه لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه لعن ه ا لله علیھم با آنكه آنان منقرض و به جھنم رھسپار شد ه اند، فریاد بر سر

ستمگران جھان و زنده نگھداشتن این فریاد ست مشكن است.

و لازم است در نوح ه ھا و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق علیھم سلام الله به طور كوبنده فجایع و ستمگریھای ستمگران ھر

عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این عصر كه عصر مظلومیت جھان اسلام به دست امریكا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن

جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الھی _ لعنه الله و ملائكته و رسله علیھم است به طور كوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود .

و ھمه باید بدانیم كه آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است كه حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه

اثنی عشر علیھم صلوات الله وسلم [است].

و آنچه لازم است تذكر دھم آن است كه وصیت سیاسی الھی اینجانب اختصاص به ملت عظیم الشأن ایران ندارد، بلكه توصیه به

جمیع ملل اسلامی و مظلومان جھان از ھر ملت و مذھب می باشد.

از خداوند عزوجل عاجزانه خواھانم كه لحظ ه ای ما و ملت ما را به خود واگذار نكند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و

رزمندگان عزیز لحظه [ ای] دریغ نفرماید.

روح الله الموسوی الخمینی


بِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِ الْرَّحیمْ

اھمیت انقلاب شكوھمند اسلامی كه دستاورد میلیونھا انسان ارزشمند و ھزاران شھید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شھیدان

زنده است و مورد امید میلیونھا مسلمانان و مستضعفان جھان است، به قدری است كه ارزیابی آن از عھده قلم و بیان والاتر و برتر

است. اینجانب، روح الله موسوی خمینی كه از كرم عظیم خداوند متعال با ھمه خطایا مأیوس نیستم و زاد راه پرخطرم ھمان

دلبستگی به كرم كریم مطلق است، به عنوان یك نفر طلبه حقیر كه ھمچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقای

دستاوردھای آن و به ثمر رسیدن ھرچه بیشتر آن دارم، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلھای عزیز آینده مطالبی ھر چند تكراری

عرض می نمایم. و از خداوند بخشاینده م یخواھم كه خلوص نیت در این تذكرات عنایت فرماید .

-1 ما می دانیم كه این انقلاب بزرگ كه دست جھانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ كوتاه كرد، با تأییدات غیبی الھی پیروز گردید .

اگر نبود دست توانای خداوند امكان نداشت یك جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضدّ اسلامی و ضد روحانی خصوص در این صد سال

اخیر و با آن تفرقه افكنیھای بیحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانیھا و مجالس و محافل ض د اسلامی و ضد ملی به

صورت ملیت، و آنھمه شعرھا و بذله گوییھا، و آنھمه مراكز عیاشی و فحشا و قمار و مسكرات و مواد مخدره كه ھمه و ھمه برای

كشیدن نسل جوان فعال كه باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میھن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و ب ی تفاوتی در پیشامدھای

خائنانه، كه به دست شاه فاسد و پدر ب ی فرھنگش و دولتھا و مجالس فرمایشی كه از طرف سفارتخان ه ھای قدرتمندان بر ملت تحمیل

می شد، و از ھمه بدتر وضع دانشگاھھا و دبیرستانھا و مراكز آموزشی كه مقدرات كشور به دست آنان سپرده م ی شد، با به كار گرفتن

،« ملی گرایی » و « ملیت » معلمان و استادان غربزده یا شرقزده ص د درصد مخالف اسلام و فرھنگ اسلامی بلكه ملی صحیح، با نام

گرچه در بین آنان مردانی متعھد و دلسوز بودند، لكن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان كار مثبتی نم ی توانستند انجام دھند

و با اینھمه و دھھا مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت كشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغاتْ به انحراف فكری كشیدن بسیاری از

و فداكاریھای حیر ت آور و « الله اكبر » آنان، ممكن نبود این ملت با این وضعیت یكپارچه قیام كنند و در سرتاسر كشور با ایده واحد و فریاد

معجزه آسا تمام قدرتھای داخل و خارج را كنار زده و خودْ مقدرات كشور را به دست گیرد . بنابراین شك نباید كرد كه انقلاب اسلامی

ایران از ھمه انقلابھا جدا است : ھم در پیدایش و ھم در كیفیت مبارزه و ھم در انگیزه انقلاب و قیام . و تردید نیست كه این یك تحفه

الھی و ھدیه غیبی بوده كه از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است .

-2 اسلام و حكومت اسلامی پدیده الھی است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین

می كند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگریھا و چپاولگریھا و فسادھا و تجاوزھا بكشد و انسانھا را به كمال مطلوب خود برساند . و

مكتبی است كه برخلاف مكتبھای غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرھنگی و سیاسی و نظامی و

اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از ھیچ نكته، ولو بسیار ناچیز كه در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار

ننموده است؛ و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنھا كوشیده است . اینك كه به توفیق و تأیید

خداوند، جمھوری اسلامی با دست توانای ملت متعھد پای ه ریزی شده، و آنچه در این حكومت اسلامی مطرح است اسلام و احكام

مترقی آن است، برملت عظیم الشأن ایران است كه درتحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام

در رأس تمام واجبات است، كه انبیای عظام از آدم علیه السلا م تا خاتم النبیین صلی الله علیه وآله وسل م در راه آن كوشش و

فداكاری جانفرسا نموده اند و ھیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ باز نداشته؛ و ھمچنین پس از آنان اصحاب متعھد و ائمه اسلام

علیھم صلوات الله با كوششھای توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن كوشیده اند . و امروز بر ملت ایران، خصوصاً، و بر جم یع

مسلمانان، عموماً، واجب است این امانت الھی را كه در ایران به طور رسمی اعلام شده و در مدتی كوتاه نتایج عظیمی به بار آورده،

با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشكلات آن كوشش نمایند . و امید است كه پرتو نور آن بر تمام

كشورھای اسلامی تابیدن گرفته و تمام دولتھا و ملتھا با یكدیگر تفاھم در این امر حیاتی نمایند، و دست ابرقدرتھای عالمخوار و

جنایتكاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جھان كوتاه نمایند.

اینجانب كه نفسھای آخر عمر را م ی كشم به حسب وظیفه، شطری از آنچه در حفظ و بقای این ودیعه الھی دخالت دارد و شطری از

موانع و خطرھایی كه آن را تھدید م ی كنند، برای نسل حاضر و نسلھای آینده عرض م ی كنم و توفیق و تأیید ھمگان را از درگاه پروردگار

عالمیان خواھانم.

الف

بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی ھمان رمز پیروزی است؛ و رمز پیروزی را ملت م ی داند و نس لھای آینده در تاریخ خواھند خواند كه

دو ركن اصلی آن : انگیزه الھی و مقصد عالی حكومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه برای ھمان انگیزه و

مقصد.

اینجانب به ھمه نسلھای حاضر و آینده وصیت می كنم كه اگر بخواھید اسلام و حكومت الله بر قرار باشد و دست استعمار و

استثمارگرانِ خارج و داخل از كشورتان قطع شود، این انگیزه الھی را كه خداوند تعالی در قرآن كریم بر آن سفارش فرموده است از

دست ندھید؛ و در مقابل این انگیزه كه رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی ھدف و تفرقه و اختلاف است . بی جھت نیست كه

بوقھای تبلیغاتی در سراسر جھان و ولید ه ھای بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعه ھا و دروغھای تفرق ه افكن نموده اند و میلیاردھا

دلار برای آن صرف می كنند. بی انگیزه نیست سفر ھای دائمی مخالفان جمھوری اسلامی به منطقه . و مع الأسف در بین آنان از

سردمداران وحكومتھای بعض كشورھای اسلامی، كه جز به منافع شخص خود فكر نم ی كنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریكا

ھستند دیده می شود؛ و بعض از روحان ینماھا نیز به آنان ملحقند.

امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جھان باید مطرح باشد و اھمیت آن را در نظر گیرند، خنثی كردن تبلیغات تفرقه

افكنِ خانه برانداز است . توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه درعصر حاضر، آن است كه در مقابل این توطئ ه ھا عكس

العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به ھر راه ممكن افزایش دھند و كفار و منافقان را مأیوس نمایند.

ب

از توطئه ھای مھمی كه در قرن اخیر، خصوصاً در دھ ه ھای معاصر، و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشكارا به چشم می خورد، تبلیغات

دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتھا و خصوص ملت فداكار ایران از اسلام است . گاھی ناشیانه و با صراحت به اینكه

احكام اسلام كه 1400 سال قبل وضع شده است نم یتواند در عصر حاضر كشورھا را اداره كند، یا آنكه اسلام یك دین ارتجاعی است و

با ھر نوآوری و مظاھر تمدن مخالف است، و درعصر حاضر نم ی شود كشورھا از تمدن جھانی و مظاھر آن كناره گیرند، و امثال این

تبلیغات ابلھانه و گاھی موذیانه و شیطن ت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام كه اسلام و دیگر ادیان الھی سر و كار دارند با

معنویات و تھذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترك دنیا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعیه كه انسان را به خدای تعالی

نزدیك و از دنیا دور م ی كند، و حكومت و سیاست و سررشت ه داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینھا تمام

برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلك انبیای عظام است ! و م ع الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان ومتدینان بیخبر از

اسلام تأثیر گذاشته كه حتی دخالت در حكومت و سیاست را به مثابه یك گناه و فسق م ی دانستند و شاید بعضی بدانند ! و این فاجعه

بزرگی است كه اسلام مبتلای به آن بود.

گروه اول كه باید گفت از حكومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به ب ی اطلاعی می زنند. زیرا اجرای قوانین بر

معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع كجرویھا،

و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودكفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات برمیزان

عدل برای جلوگیری از فساد و تباھی یك جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدھا از این قبیل،

چیزھایی نیست كه با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی كھنه شود . این دعوی به مثابه آن است كه گفته شود قواعد

عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود . اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری

شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كھنه شده ! و ادعای آنكه اسلام با نوآور د ھا

مخالف است ھمان سان كه محمدرضا پھلوی مخلوع می گفت كه اینان می خواھند با چھارپایان در این عصر سفر كنند یك اتھام

ابلھانه بیش نیست . زیرا اگر مراد از مظاھر تمدن و نوآور د ھا، اختراعات و ابتكارات و صنعتھای پیشرفته كه در پیشرفت و تمدن بشر

دخالت دارد، ھی چ گاه اسلام و ھیچ مذھب توحیدی با آن مخالفت نكرده و نخواھد كرد بلكه علم وصنعت مورد تأكید اسلام و قرآن مجید

است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است كه بعضی روشنفكران حرف ه ای می گویند كه آزادی در تمام منكرات و فحشا حتی

ھمجنس بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید كوركورانه آن را

ترویج می كنند.

و اما طایفه دوم كه نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حكومت و سیاست جدا م ی دانند. باید به این نادانان گفت كه قرآن كریم و سنت

رسول الله صلی الله علیه وآله آنقدر كه در حكومت و سیاست احكام دارند در سایر چیزھا ندارند؛ بلكه بسیار از احكام عبادی

اسلام، عبادی سیاسی است كه غف لت از آنھا این مصیبتھا را به بارآورده . پیغمبر اسلام (ص) تشكیل حكومت داد مثل سایر

حكومتھای جھان لكن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی . و خلفای اول اسلامی حكومتھای وسیع داشت ه اند و حكومت علی بن ابیطالب

علیه السلام نیز با ھمان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است . و پس از آن بتدریج حكومت به اسم اسلام بوده؛ و

اكنون نیز مدعیان حكومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اكرم صلی الله علیه وآله بسیارند.

اینجانب دراین وصیتنامه با اشاره م ی گذرم، ولی امید آن دارم كه نویسندگان و جامع ه شناسان و تاریخ نویسان، مسلمانان را از این

اشتباه بیرون آورند . و آنچه گفته شده و می شود كه انبیا علیھم السلام به معنویات كار دارند و حكومت و سررشت ه داری دنیایی

مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می كردند و ما نیز باید چنین كنیم، اشتباه تأسف آوری است كه نتایج آن به تباھی

كشیدن ملتھای اسلامی و بازكردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حكومتھای شیطانی و دیكتاتوری و

ستمگری است كه برای سلطه جویی و انگیزه ھای منحرف و دنیایی كه از آن تحذیر نموده اند؛ جمع آوری ثروت و مال و قدر ت طلبی و

طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است كه انسان را از حق تعالی غافل كند . و اما حكومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از

ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی، ھمان است كه مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله و

اوصیای بزرگوارش برای آن كوشش م ی كردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم كه در این

حكومتھا بوده از امور لازمه است . باید ملت بیدار و ھوشیار ایران با دید اسلامی این توطئ ه ھا را خنثی نمایند . و گویندگان و نویسندگان

متعھد به كمك ملت برخیزند و دست شیاطین توطئ هگر را قطع نمایند.

ج

و از ھمین قماش توطئه ھا و شاید موذیان ه تر، شایع ه ھای وسیع درسطح كشور، و در شھرستانھا بیشتر، بر اینكه جمھوری اسلامی

ھم كاری برای مردم انجام نداد . بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداكاری كردند كه از رژیم ظالمانه طاغوت رھایی یابند، گرفتار یك رژیم

بدتر شدند ! مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضع ف تر شدند ! زندانھا پر از جوانان كه امید آتیه كشور است م ی باشد و شكنج ه ھا

از رژیم سابق بدتر و غیر انسانیتر است ! ھر روز عد ه ای را اعدام می كنند به اسم اسلام ! و ای كاش اسم اسلام روی این جمھوری

نمی گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است ! مردم در رنج و زحمت وگرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران

دارند این رژیم را به رژیمی كمونیستی ھدایت می كنند ! اموال مردم مصادره می شود و آزادی در ھر چیز از م لت سلب شده ! و

بسیاری دیگر از این قبیل امور كه با نقشه اجرا م ی شود. و دلیل آنكه نقشه و توطئه در كار است آنكه ھرچند روز یك امر در ھر گوشه و

كنار و در ھر كوی و برزن سر زبانھا م ی افتد؛ در تاكسیھا ھمین مطلب واحد و در اتوبوسھا نیز ھمین و در اجتماعات چند نفره باز ھمین

صحبت می شود؛ و یكی كه قدری كھنه شد یكی دیگر معروف م ی شود. و م عالأسف بعض روحانیون كه از حیل ه ھای شیطانی بیخبرند

با تماس یكی د و نفر از عوامل توطئه گمان می كنند مطلب ھمان است . و اساس مسأله آن است كه بسیاری از آنان كه این مسائل

را می شنوند و باور می كنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابھای جھان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاریھای عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند

چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتی كه ھمه به سود اسلام است ندارند و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با

غفلت یا عمد به آنان پیوست هاند .

اینجانب توصیه می كنم كه قبل از مطالعه وضعیت كنونی جھان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با

وضعیت كشورھا و ملتھایی كه در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه م ی گذشته است، و قبل از توجه به گرفتاریھای این

كشور طاغوتزده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا كه در طول چپاولگریھایشان برای این دولت به ارث گذشت ه اند ، از وابستگیھای

عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخان ه ھا و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراكز عیاشی و مغاز ه ھای مسكرات فروشی و ایجاد بی بندوباری در

تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانھا و دانشگاھھا و اوضاع سینماھا و عشرتكده ھا و وضعیت جوانھا و زنھا و

وضعیت روحانیون و متدینین و آزادیخوا ھان متعھّد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگی به پرونده اعدام

شدگان و محكومان به حبس و رسیدگی به زندانھا و كیفیت عملكرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمای ه داران و زمینخواران بزرگ و

محتكران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریھا و دادگاھھای انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال

نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارھا وسایر مأمورین كه در این زمان آمد ه اند و مقایسه با زمان سابق و

رسیدگی به عملكرد دولت و جھاد سازندگی در روستاھای محروم از ھمه مواھب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول

رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدھای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانواد ه ھای شھدا و آسیب دیدگان در

جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئ ه ھای پی در پی آمریكا و وابستگان خارج و داخلش

( اضافه كنید فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع ) و ھرج و مرجھایی كه از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و

حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دھھا مسائل دیگر، تقاضا این است كه قبل از آشنایی به مسائل، به اشكالتراشی و انتقاد

كوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب كه پس از صدھا سال ستمگری قلدرھا و جھل تود ه ھا امروز طفلی تازه پا و

ولیده ای است محفوف به دشمنھای خارج و داخل، رحم كنید . و شما اشكالتراشان به فكر بنشینید كه آیا بھتر نیست به جای

سركوبی به اصلاح و كمك بكوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمای ه داران و محتكران بی انصاف از خدا بیخبر، طرفدار

مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروھھای آشوبگر و تروریستھای مفسد و طرفداری غیر مستقیم از آنان، توجھی

به ترو رشدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعھد مظلوم داشته باشید؟

اینجانب ھیچگاه نگفته و نمی گویم كه امروز در این جمھوری به اسلام بزرگ با ھمه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جھالت

و عقده و ب ی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نم ی كنند؛ لكن عرض م ی كنم كه قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا

كوشش در اسلامی كردن این كشور می كنند و ملتِ دھھا میلیونی نیز طرفدار و مددكار آنان ھستند؛ و اگر این اقلیت اشكالتراش و

كارشكن به كمك بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعتر خواھد بود . و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیای ند، چون توده میلیونی

بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانی اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور

چشمگیر خواھد پوشید و كجروان و اشكالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواھند توانست مقاومت كنند.

من با جرأت مدعی ھستم كه ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بھتر از ملت حجاز در عھد رسول الله صلی الله علیه وآله

و كوفه و عراق در عھد امیرالمؤمنین و حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیھما م ی باشند . آن حجاز كه در عھد رسول الله

« توبه » صلی الله علیه وآله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نم یكردند و با بھان هھایی به جبھه نمی رفتند، كه خداوند تعالی در سوره

با آیاتی آنھا را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آنقدر به ایشان دروغ بستند كه به حسب نقل در منبر به آنان نفرین فرمودند . و

آن اھل عراق و كوفه كه با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكایات آن حضرت از آنان در كتب نقل و

تاریخ معروف است . و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سیدالشھدا علیه السلام آن شد كه شد . و آنان كه درشھادت دستْ آلوده

نكردند، یا گریختند از معركه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد . اما امروز می بینیم كه ملت ایران از قوای مسلح نظامی و

انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبھ ه ھا و مردم پشت جبھ هھا، با كمال شوق و اشتیاق

چه فداكاریھا م ی كنند و چه حماسه ھا می آفرینند. و می بینیم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكھای ارزنده می كنند. و می بینیم

كه بازماندگان شھدا و آسی ب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چھر ه ھای حماسه آفرین و گفتار و كرداری مشتاقانه و اطمینا ن بخش با ما و

شما روب هرو می شوند. و اینھا ھمه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان . در صورتی

كه نه در محضر مبارك رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم ھستند، و نه در محضر امام معصوم صلوات الله علیه . و انگیزه آنان

ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است . و اسلام باید افتخار كند كه چنین فرزندانی تربیت

نموده، و ما ھمه مفتخریم كه در چنین عصری در پیشگاه چنین ملتی می باشیم .

و اینجانب در اینجا یك وصیت به اشخاصی كه به انگیزه مختلف با جمھوری اسلامی مخالفت می كنند و به جوانان، چه دختران و چه

پسرانی كه مورد بھر ه برداری منافقان و منحرفان فرص ت طلب و سودجو واقع شد ه اند می نمایم، كه بیطرفانه و با فكر آزاد به قضاوت

بنشینید و تبلیغات آنان كه م ی خواھند جمھوری اسلامی ساقط شود و كیفیت عمل آنان و رفتارشان با تود ه ھای محروم و گروھھا و

دولتھایی كه از آنان پشتیبانی كرده و م ی كنند و گروھھا و اشخاصی كه در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می كنند و اخلاق

و رفتارشان در بین خود و ھوادارانشان و تغییر موضعھایشان در پیشامدھای مختلف را، با دقت و بدون ھوای نفس بررسی كنید،

ومطالعه كنید حالات آنان كه در این جمھوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شھید شدند، و ارزیابی كنید بین آنان و

دشمنانشان؛ نوارھای این شھیدان تا حدی در دست و نوارھای مخالفان شاید در دست شماھا باشد، ببینید كدام دسته طرفدار

محرومان و مظلومان جامعه ھستند.

برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نم ی خوانید. ممكن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم كه بخواھم به

نفع خود و جلب نظرتان برای كسب مقام و قدرتی با قلبھای جوان شما بازی كنم . من برای آنكه شما جوانان شایسته ای ھستید

علاقه دارم كه جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمھوری اسلامی صرف كنید تا سعادت ھر دو جھان را دریابید . و از خداوند

غفور می خواھم كه شما را به راه مستقیم انسانیت ھدایت كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد . شماھا نیز در

خلوتھا از خداوند ھمین را بخواھید، كه او ھادی و رحمان است.

و یك وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتھای مبتلا به حكومتھای فاسد و دربند قدرتھای بزرگ م ی كنم؛ اما به ملت عزیز ایران

توصیه می كنم كه نعمتی كه با جھاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید ھمچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از

آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن، كه نعمتی عظیم الھی و امانت بزرگ خداوندی است كوشش كنید و از مشكلاتی كه در این

صراط مستقیم پیش می آید نھراسید كه إن تَنْصروا الله ینْصُرْكُمْ وَیثَبِّتْ اَقدامَكُم و درمشكلات دولت جمھوری اسلامی با جان و دل

شریك و در رفع آنھا كوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگھداری كنید.

و به مجلس و دولت و دس ت اندركاران توصیه می نمایم كه قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان

و ستمدیدگان كه نور چشمان ما و اولیای نعم ھمه ھستند و جمھوری اسلامی رھاورد آنان و با فداكاریھای آنان تحقق پیدا كرد و بقای

آن نیز مرھون خدمات آنان است، فروگذار نكن ید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حكومتھای طاغوتی را كه چپاولگرانی

بی فرھنگ و زورگویانی تھی مغز بودند و ھستند را ھمیشه محكوم نمایید، البته با اعمال انسانی كه شایسته برای یك حكومت

اسلامی است.

و اما به ملتھای اسلامی توصیه می كنم كه از حكومت جمھوری اسلامی و از ملت مجاھد ایران الگو بگیرید و حكومتھای جائر خود را

در صورتی كه به خواست ملتھا كه خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، كه مایه بدبختی

مسلمانان ، حكومتھای وابسته به شرق و غرب م ی باشند. و اكیداً توصیه می كنم كه به بوقھای تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمھوری

اسلامی گوش فرا ندھید كه ھمه كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بیرون كنند كه منافع ابرقدرتھا تأمین شود.

د

از نقش هھای شیطانی قدرتھای بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالھای طولانی در دست اجرا است و در كشور ایران از زمان رضاخان

اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشھای مختلف دنبال هگیری شد، به انزوا كشاندن روحانیت است؛ كه در زمان رضاخان با فشار و

سركوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و ھتك حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشھای دیگر كه یكی از آنھا

ایجاد عداوت بین دانشگاھیان و روحانیان بود ، كه تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و م ع الأسف به واسطه بیخبری ھر دو قشر از

توطئه شیطانی ابرقدرتھا نتیجه چشمگیری گرفته شد . از یك طرف، از دبستانھا تا دانشگاھھا كوشش شد كه معلمان و دبیران و

اساتید و رؤسای دانشگاھھا از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به كار گماشته شوند و متعھدان

مؤمن در اقلیت قرار گیرند كه قشر مؤثر را كه در آتیه حكومت را به دست م ی گیرند، از كودكی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت كنند

كه از ادیان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان، متنفر باشند . و اینان را عمال انگلیس در آن

زمان، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی م ی نمودند . و از طرف دیگر، با

تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاھیان ترسانیده و ھمه را به ب ی دینی و بی بند و باری و مخالف با

مظاھر اسلام و ادیان متھم م ی نمودند. نتیجه آن كه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و تود ه ھای مردم كه

علاقه به دین و روحانی دارند مخالف دولت و حكومت و ھر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و

دانشگاھی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شئون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان

سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و م یرفت كه چ ه آید.

اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاھدت ملت از روحانی و دانشگاھی تا بازاری و كارگر و كشاورز و سایر قشرھا بند اسارت را

پاره و سد قدرت ابرقدرتھا را شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است كه نسل حاضر و

آینده غفلت نكنند و دانشگاھیان و جوانان برومند عزیز ھر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاھم را

محكمتر و استوارتر سازند و از نقش هھا و توطئ ه ھای دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنكه فرد یا افرادی را دیدند كه با گفتار و رفتار

خود درصدد است بذر نفاق بین آنان افكند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و

نگذارند توطئه ریشه دواند كه سرچشمه را به آسانی م ی توان گرفت . و مخصوصاً اگر در اساتید كسی پیدا شد كه م ی خواھد انحراف

ایجاد كند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و كلاس خود طرد كنند . و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین ع لوم دینی است . و

توطئه ھا در دانشگاھھا از عمق ویژ های برخوردار است و ھر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه ھستند باید مواظب توطئ هھا باشند.

ھ

ازجمله نقشه ھا كه م ع الأسف تأثیر بزرگی در كشورھا و كشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن

كشورھای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریكه خود را و فرھنگ و قدرت خود را به ھیچ گرفتند و

غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرھنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یكی از دو

قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند ! و قصه این امر غ م انگیز، طولانی و ضربه ھایی كه از آن خورده و اكنون نیز می خوریم

كشنده و كوبنده است.

و غ مانگیزتر اینكه آنان ملتھای ستمدیده زیر سلطه را در ھمه چیز عقب نگ ه داشته و كشورھایی مصرفی با ر آوردند و ب ه قدر یما را از

پیشرفتھای خود و قدرتھای شیطان ی شان ترسانده اند كه جرأت دست زدن به ھیچ ابتكاری نداریم و ھمه چیز خود را تسلیم آنان كرده و

سرنوشت خود و كشورھای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان ھستیم . و این پوچی و تھی مغزی

مصنوعی موجب شده كه در ھیچ امری به فكر و دانش خود اتكا نكنیم و كوركورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلكه از فرھنگ و ادب و

صنعت و ابتكار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده ب ی فرھنگ، آنھا را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرت بومی

ما را سركوب و مأیوس نموده و م ی نمایند و رسوم و آداب اجنبی را ھر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج كرده و

با مداحی و ثناجویی آنھا را به خورد ملتھا داده و م یدھند. فی المثل، اگر در كتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون

توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشنفكر به حساب م یآورند. و از گھواره تا قبر به ھ ر چه

بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اس م گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاھر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژ ه ھای بومی

خودی به كار رود مطرود و كھنه و واپسزده خواھد بود . كودكان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و

عقب افتاد ه اند. خیابانھا، كوچه ھا، مغاز هھا، شركتھا، داروخانه ھا ، كتابخان ه ھا، پارچ ه ھا، و دیگر متاعھا، ھر چند در داخل تھیه شده باید

نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال كنند . فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستھا و در معاشرتھا

و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خود ی ، كھن هپرستی و عقب افتادگی

است. در ھر مرض و كسالتی ولو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دكترھا و اطبای دانشمند خود را محكوم و مأیوس

كرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریكا و مسكو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماكن متب ر كه كھنه پرستی و عقب ماندگی

است. بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذھب و معنویات است از نشان ه ھای روشنفكری و تمدن، و در مقابل، تعھد به این امور نشانه

عقب ماندگی و كھن هپرستی است.

اینجانب نمی گویم ما خود ھمه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سد ه ھای اخیر از ھر پیشرفتی

محروم كرده اند و دولتمردان خائن و دودمان پھلوی خصوصاً، و مراكز تبلیغاتی علیه دستاوردھای خودی و نیز خودْ كوچ ك دیدنھا و یا ناچیز

دیدنھا، ما را از ھر فعالیتی برای پیشرفت محروم كرد . وارد كردن كالاھا از ھر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان،

به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیھای كودكانه و به مسابقه كشاندن خانواد ه ھا و مصرفی

بارآوردن ھر چه بیشتر، كه خود داستانھای غ م انگیز دارد، و سرگرم كردن و به تباھی كشاندن جوانھا كه عضو فعال ھستند با فراھم

آوردن مراكز فحشا و عشرتكد ه ھا، و دھھا از این مصائب حساب شده، برای عقب نگھداشتن كشورھاست . من وصیت دلسوزانه و

خادمانه می كنم به ملت عزیز كه اكنون كه تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامھا نجات یافته و نسل محروم حاضر به

فعالیت و ابتكار برخاسته و دیدیم كه بسیاری از كارخان ه ھا و وسایل پیشرفته مثل ھواپیماھا و دیگر چیزھا كه گمان نم ی رفت

متخصصینِ ایران قادر به راه انداختن كارخان ه ھا و امثال آن باشند و ھمه دستھا را به سوی غرب یا شرق دراز كرده بودیم كه متخصصین

آنان اینھا را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتھای

ارزانتر عرضه كرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواھیم می توانیم.

باید ھوشیار و بیدار ومراقب باشید كه سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوس ه ھای شیطانی شما را به سوی این چپاولگران

بین المللی نكشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگیھا قیام كنید.

وبدانید كه نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریكا و شوروی كم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور كند و چشمداشت به

غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت ھمه كار و ساختن ھمه چیز را دارد . و آنچه انسانھای شبیه به اینان به آن رسید ه اند شما

ھم خواھید رسید به شرط اتكال به خداوند تعالی و اتكا به نفس، و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیھا برای رسیدن به زندگی

شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب.

و بر دولتھا و دست اندركاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلھای آینده كه از متخصصین خود قدردانی كنند و آنان را با كمكھای

مادی و معنوی تشویق به كار نمایند و از ورود كالاھای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود ھمه

چیز بسازند.

و ازجوانان، دختران و پسران، می خواھم كه استقلال و آزادی و ارزشھای انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و

عشرتھا و بی بند و باریھا و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه م ی شود نكنند؛ كه آنان چنانچه

تجربه نشان داده جز تباھی شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی كشیدنتان

و مصرفی نمودن ملت و كشورتان به چیز دیگر فكر نم ی كنند؛ و می خواھند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده، و به اصطلاح

نگه دارند. « نیمه وحشی » آنان

و

از توطئه ھای بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و كراراً تذكر داده ام، به دست گرفتن مراكز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاھھا است كه

مقدرات كشورھا در دست محصولات آنھا است . روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی كه در دانشگاھھا و

دبیرستانھا دارند . نقشه آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی كردن آنان است؛ یا با سركوبی و خشونت و ھتاكی كه در زمان

رضاخان عمل شد ولی نتیجه معكوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تھمتھا و نقش ه ھای شیطانی برای جدا كردن قشر تحصیلكرده و به

اصطلاح روشنفكر كه این ھم در زمان رضاخان عمل م ی شد و در ردیف فشار و سركوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون

خشونت ولی موذیانه.

و اما در دانشگاه نقشه آن است كه جوانان را از فرھنگ و ادب و ارزشھای خودی منحرف كنند و به سوی شرق یا غرب بكشانند و

دولتمردان را از بین اینان انتخاب و برسرنوشت كشورھا حكومت دھند تا به دست آنھا ھرچه م ی خواھند انجام دھند . اینان كشور را به

غارتزدگی و غربزدگی بكشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شكست قادر بر جلوگیری نباشد . و این بھترین راه است برای عقب

نگھداشتن و غارت كردن كشورھای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتھا ب ی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، ھرچه ھست

به جیب آنان م یریزد.

پس اكنون كه دانشگاھھا و دانشسراھا در دست اصلاح و پاكسازی است، برھمه ما لازم است با متصدیان كمك كنیم و برای ھمیشه

نگذاریم دانشگاھھا به انحراف كشیده شود؛ و ھرجا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن كوشیم . و این امر حیاتی باید در

مرحله اول با دست پر توان خود جوانان دانشگاھھا و دانشسراھا انجام گیرد كه نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور وملت است.

و اینجانب به ھمه نوجوانان و جوانان در مرحله اول، و پدران و مادران و دوستان آنھا در مرحله دوم، و به دولتمردان و روشنفكران دلسوز

برای كشور در مرحله بعد وصیت می كنم كه در این امر مھم كه كشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل كوشش كنید و

دانشگاھھا را به نسل بعد بسپرید . و به ھمه نسلھای مسلسل توصیه م ی كنم كه برای نجات خود و كشور عزیز و اسلامِ آدم ساز،

دانشگاھھا را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری كنید، و با این عمل انسانی اسلامی خود دست قدرتھای بزرگ را از

كشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگھدار باد.

ز

از مھمات امور، تعھد وكلای مجلس شورای اسلامی است . ما دیدیم كه اسلام و كشور ایران چه صدمات بسیار غ م انگیزی از مجلس

شورای غیر صالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتكار پھلوی و از ھر زمان بدتر و خطرناكتر در این رژیم تحمیلی فاسد

خورد؛ و چه مصیبتھا و خسارتھای جانفرسا از این جنایتكاران ب ی ارزش و نوكر مآب به كشور و ملت وارد شد . در این پنجاه سال یك

اكثریت قلابی منحرف در مقابل یك اقلیت مظلوم موجب شد كه ھر چه انگلستان و شوروی و اخیراً امریكا خواستند، با دست ھمین

منحرفانِ از خدا بیخبر انجام دھند و كشور را به تباھی و نیستی كشانند . از بعد از مشروطه، ھیچ گاه تقریباً به مواد مھم قانون

اساسی عمل نشد قبل از رضاخان با تصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران؛ و در زمان رژیم پھلوی به دست آن رژیم سفاك و

وابستگان وحلقه به گوشان آن.

اكنون كه با عنایت پروردگار وھمت ملت عظی م الشأن سرنوشت كشور به دست مردم افتاد و وكلا از خود مردم و با انتخاب خودشان،

بدون دخالت دولت و خانھای ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند، و امید است كه با تعھد آنان به اسلام و مصالح كشور

جلوگیری از ھر انحراف بشود . وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است كه با اراده مصمم خود و تعھد خود به احكام اسلام و

مصالح كشور در ھر دوره از انتخابات وكلای دارای تعھد به اسلام و جمھوری اسلامی كه غالباً بین متوسطین جامعه و محرومین

می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مكتبھای انحرافی و اشخاص تحصیلكرده ومطلع

برمسائل روز و سیاستھای اسلامی، به مجلس بفرستند.

و به جامعه محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم، وصیت می كنم كه خود را از مسائل جامعه خصوصاً م ثل انتخاب رئیس جمھور و

وكلای مجلس، كنار نكشند و ب ی تفاوت نباشند . ھمه دیدید و نسل آتیه خواھد شنید كه دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب،

روحانیون را كه اساس مشروطیت را با زحمات و رنجھا بنیان گذاشتند از صحنه خارج كردند و روحانیون نیز بازی سیاس ت بازان را خورده و

دخالت در امور كشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون

اساسی و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.

اكنون كه بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت ھمه طبقات پی ش آمده است، ھیچ عذری باقی نمانده و از گناھان

بزرگ نابخشودنی، مسامحه در امر مسلمین است . ھركس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است درخدمت اسلام و میھن باشد؛

و با جدیت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر وغرب یا شرقزدگان ومنحرفان از مكتب بزرگ اسلام جلوگیری نمایند، و بدانند كه

مخالفین اسلام و كشورھای اسلامی كه ھمان ابرقدرتان چپاولگر بین المللی ھستند، با تدریج و ظرافت دركشور ما و كشورھای

اسلامی دیگر رخنه، و با دست افراد خودِ ملتھا، كشورھا را به دام استثمار م ی كشانند. باید با ھوشیاری مراقب باشید و با احساس

اولین قدمِ نفوذی به مقابله برخیزید و به آنان مھلت ندھید. خدایتان یار ونگھدار باشد.

واز نمایندگان مجلس شورای اسلامی دراین عصر و عصرھای آینده م ی خواھم كه اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و

بازی سیاسی وكالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتی یك عنصر خرابكار وابسته به

مجلس راه یابد.

وبه اقلیتھای مذھبی رسمی وصیت می كنم كه از دوره ھای رژیم پھلوی عبرت بگیرند و وكلای خود را از اشخاص متعھد به مذھب خود

و جمھوری اسلامی و غیروابسته به قدرتھای جھانخوار و بدون گرایش به مكتبھای الحادی و انحرافی و التقاطی انتخاب نمایند.

و از ھمه نمایندگان خواستارم كه با كمال حسن نیت و برادری باھم مجلسان خود رفتار، و ھمه كوشا باشند كه قوانین خدای نخواسته

از اسلام منحرف نباشد و ھمه به اسلام و احكام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید.

و از شورای محترم نگھبان می خواھم و توصیه می كنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلھای آینده، كه با كمال دقت و قدرت وظایف

اسلامی و ملی خود را ایفا و تحت تأثیر ھیچ قدرتی واقع نشوند و از قوانین مخالف با شرع مطھر و قانون اساسی بدون ھیچ ملاحظه

جلوگیری نمایند و با ملاحظه ضرورات كشور كه گاھی با احكام ثانویه و گاھی به ولایت فقیه باید اجرا شود توجه نمایند.

و وصیت من به ملت شریف آن است كه در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس جمھور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه

انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رھبری یا رھبر، در صحنه باشند و اشخاصی كه انتخاب م ی كنند روی ضوابطی باشد كه اعتبار

می شود مثلاً در انتخا ب خبرگان برای تعیین شورای رھبری یا رھبر، توجه كنند كه اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روی موازین شرعیه

و قانون انتخاب نكنند، چه بسا كه خساراتی به اسلام و كشور وارد شود كه جبران پذیر نباشد . و در این صورت ھمه در پیشگاه خداوند

متعال مسئول م یباشند.

از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری و كشاورز و كارگر و كارمند، ھمه و ھمه مسئول سرنوشت كشور

و اسلام م ی باشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلھای آتیه؛ و چه بسا كه در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناھی باشد كه

در رأس گناھان كبیره است . پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید كرد و الاّ كار از دست ھمه خارج خواھد شد . و این حقیقتی است كه

بعد از مشروطه لمس نمود ه اید و نموده ایم. چه ھیچ علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست كه ملت در سرتاسر كشور در كارھایی كه محول

به اوست بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دھد؛ و در تعیین رئیس جمھور و وكلای مجلس با طبقة تحصیلكردة متعھد و

روشنفكر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به كشورھای قدرتمند استثمارگر و اشتھار به تقوا و تعھد به اسلام و جمھوری اسلامی

مشورت كرده، و با علما و روحانیون با تقوا و متعھد به جمھوری اسلامی نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمھور و

وكلای مجلس از طبقه ای باشند؛ كه محرومیت و مظلومیت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند، نه از

سرمای هداران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شھوات كه تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرھنگان را نم ی توانند

بفھمند.

و باید بدانیم كه اگر رئیس جمھور و نمایندگان مجلس، شایسته ومتعھد به اسلام و دلسوز برای كشور و ملت باشند، بسیاری از

مشكلات پیش نم ی آید؛ و مشكلاتی اگر باشد رفع می شود . و ھمین معنی در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رھبری یا رھبر با

ویژگی خاص باید در نظر گرفته شود؛ كه اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعیین می شوند از روی كمال دقت و با مشورت با مراجع عظام

ھر عصر و علمای بزرگ سرتاسر كشور و متدینین و دانشمندان متعھد، به مجلس خبرگان بروند، بسیاری از مھمات و مشكلات به

واسطة تعیین شایست ه ترین و متعھدترین شخصیتھا برای رھبری یا شورای رھبری پیش نخواھد آمد، یا با شایستگی رفع خواھد شد .

و با نظر به اصل یكصد و نھم و یكصد و دھم قانون اساسی، وظیفة سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان در تعیین رھبر یا شورای

رھبری روشن خواھد شد كه اندك مسامحه در انتخاب، چه آسیبی به اسلام و كشور و جمھوری اسلامی وارد خواھد كرد كه احتمال

آن، كه در سطح بالای از اھمیت است برای آنان تكلیف الھی ایجاد می كند.

و وصیت اینجانب به رھبر و شورای رھبری در این عصر كه عصر تھاجم ابرقدرتھا و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمھوری

اسلامی و درحقیقت به اسلام است در پوشش جمھوری اسلامی و درعصرھای آینده، آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و

جمھوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند كه رھبری فی نفسه برای آنان تحف ه ای است و مقام والایی، بلكه

وظیفة سنگین و خطرناكی است كه لغزش در آن اگر خدای نخواسته با ھوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای

قھار درجھان دیگر در پی دارد.

از خداوند منان ھادی با تضرع و ابتھال م ی خواھم كه ما و شما را از این امتحان خطرناك با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات

دھد و این خطر قدری خفیفتر برای رؤسای جمھور حال و آینده و دولتھا و دس ت اندركاران، به حسب درجات در مسئولیتھا نیز ھست كه

باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را درمحضر مبارك او بدانند. خداوند متعال راھگشای آنان باشد .

ح

از مھمات امور، مسألة قضاوت است كه سر و كار آن با جان و مال و ناموس مردم است . وصیت اینجانب به رھبر و شورای رھبری آن

است كه در تعیین عالیترین مقام قضایی كه درعھده دارند، كوشش كنند كه اشخاص متعھد سابق ه دار و صاحبنظر در امور شرعی و

اسلامی و در سیاست را نصب نمایند.

و از شورایعالی قضایی م ی خواھم امر قضاوت را كه در رژیم سابق به وضع أسفناك و غ م انگیزی درآمده بود با جدیت سر و سامان

دھند؛ و دست كسانی كه با جان ومال مردم بازی م ی كنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامی است از این كرسی پراھمیت

كوتاه كنند، و با پشتكار و جدیت بتدریج دادگستری را متحول نمایند؛ و قضات دارای شرایطی كه، ا ن شاء الله با جدیت حوز ه ھای علمیه

مخصوصاً حوزة مباركة علمیة قم تربیت و تعلیم می شوند و معرفی می گردند، به جای قضاتی كه شرایط مقررة اسلامی را ندارند نصب

گردند، كه ا نشاء الله تعالی بزودی قضاوت اسلامی درسراسر كشور جریان پیدا كند.

و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت م ی كنم كه با در نظر گرفتن احادیثی كه از معصومین صلوات الله علیھم

دراھمیت قضا و خطر عظیمی كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه دربارة قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدی

نمایند و نگذارند این مقام به غیر اھلش سپرده شود . و كسانی كه اھل ھستند از تصدی این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اھل

میدان ندھند؛ و بدانند كه ھما ن طور كه خطر این مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است . و می دانند كه تصدی قضا برای

اھلش واجب كفایی است.

ط

وصیت اینجانب به حوزه ھای مقدسة علمیه آن است كه كراراً عرض نمود ه ام كه در این زمان كه مخالفین اسلام و جمھوری اسلامی

كمر به براندازی اسلام بست ه اند و از ھر راه ممكن برای این مقصد شیطانی كوشش می نمایند، و یكی از راھھای با اھمیت برای مقصد

شوم آنان و خطرناك برای اسلام و حوز ه ھای اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبھكار در حوز ه ھای علمیه است، كه خطر بزرگ كوتاه

مدت آن بدنام نمودن حوز ه ھا با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا

رسیدن یك یا چند نفر شیاد كه با آگاھی برعلوم اسلامی و جا زدن خود را در بین تود ه ھا وقشرھای مردم پاكدل و علاق ه مند نمودن آنان

را به خویش وضربة مھلك زدن به حوزه ھای اسلامی و اسلام عزیز و كشور در موقع مناسب م ی باشد. و می دانیم كه قدرتھای بزرگ

چپاولگر در میان جامعه ھا افرادی به صورتھای مختلف از ملیگراھا و روشنفكران مصنوعی و روحانی نمایان كه اگر مجال یابند از ھمه

و وطن « پان ایرانیسم » پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند كه گاھی سی چھل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا

پرستی و حیله ھای دیگر، با صبر و بردباری در میان ملتھا زیست م ی كنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام می دھند. و ملت

ھا و دیگر عناوین « توده ای » و « فدایی خلق » و « مجاھد خلق » عزیز ما در این مدت كوتاه پس از پیروزی انقلاب نمون ه ھایی از قبیل

دیده اند، و لازم است ھمه با ھوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند و از ھمه لازمتر حوزه ھای علمیه است كه تنظیم و تصفیة آن با

است از القائات شوم ھمین نقش ه ریزان « نظم در بی نظمی » مدرسین محترم و افاضل سابقه دار است با تأیید مراجع وقت . و شاید تز

و توطئه گران باشد.

در ھرصورت وصیت اینجانب آن است كه در ھمة اعصار خصوصاً درعصر حاضر كه نقش ه ھا و توطئ ه ھا سرعت و قوّت گرفته است، قیام

برای نظام دادن به حوز ه ھا لازم و ضروری است؛ كه علما و مدرسین و افاضل عظی م الشأن صرف وقت نموده و با برنامة دقیق صحیح

حوزه ھا را و خصوصاً حوزه علمیة قم و سایر حوز هھای بزرگ و با اھمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند.

و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسھایی كه مربوط به فقاھت است و حوز ه ھای فقھی و اصولی از طریقة مشایخ

معظم كه تنھا راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و كوشش نمایند كه ھر روز بر دقتھا و بحث و نظرھا و ابتكار و تحقیقھا

افزوده شود؛ وفقه سنتی كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات

بر تحقیقات اضافه گردد . و البته در رشت ه ھای دیگر علوم به مناسبت احتیاجات كشور و اسلام برنام ه ھایی تھیه خواھد شد و رجالی در

آن رشته تربیت باید شود . و از بالاترین و والاترین حوز ه ھایی كه لازم است به طور ھمگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی

اسلامی [است]، از قبیل علم اخلاق و تھذیب نفس و سیر و سلوك الی الله رزقنا الله و ایاكم كه جھاد اكبر می باشد.

ی

از اموری كه اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است قوة اجراییه است . گاھی ممكن است كه قوانین مترقی و مفید به حال جامعه از

مجلس بگذرد و شورای نگھبان آن را تنفیذ كند و وزیر مسئول ھم ابلاغ نماید، لكن به دست مجریان غیرصالح كه افتاد آن را مسخ كنند

و بر خلاف مقررات یا با كاغ ذ بازیھا یا پیچ و خمھا كه به آن عادت كرد ه اند یا عمداً برای نگران نمودن مردم عمل كنند، كه بتدریج و

مسامحه غائله ایجاد م یكند.

وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرھای دیگر آن است كه علاوه بر آنكه شماھا و كارمندان وزارتخان ه ھا بودجه ای

كه از آن ارتزاق م ی كنید مال ملت ، و باید ھمه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه

عمل كردن حرام و خدای نخواسته گاھی موجب غضب الھی می شود، ھمة شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید . با پشتیبانی مردم

خصوصاً طبقات محروم بود كه پیروزی حاصل شد و دست ستمشاھی از كشور و ذخائر آن كوتاه گردید . و اگر روزی از پشتیبانی آنان

محروم شوید، شماھا كنار گذاشته م ی شوید و ھمچون رژیم شاھنشاھی ستمكار به جای شما ستم پیشگان پستھا را اشغال

می نمایند. بنابر این حقیقت ملموس،

باید كوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غی راسلامی انسانی احتراز نمایید.

و در ھمین انگیزه به وزرای كشور در طول تاریخ آینده توصیه م ی كنم كه در انتخاب استاندارھا دقت كنند اشخاص لایق، متدین ، متعھد،

عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمایند، تا آرامش در كشور ھرچه بیشتر حكمفرما باشد . و باید دانست كه گرچه تمام وزیران وزارتخان ه ھا

مسئولیت در اسلامی كردن و تنظیم امور محل مسئولیت خود دارند لكن بعضی از آنھا ویژگی خاص دارند؛ مثل وزارت خارجه كه

مسئولیت سفارتخانه ھا را در خارج از كشور دارند . اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای خارجه راجع به طاغوتزدگی سفارتخان ه ھا و تحول

آنھا به سفارتخان ه ھای مناسب با جمھوری اسلامی توصیه ھایی نمودم، لكن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی انجام

دھند. و اكنون كه سه سال از پیروزی می گذرد اگر چه وزیر خارجة كنونی اقدام به این امر نموده است و امید است با پشتكار و صرف

وقت این امرمھم انجام گیرد.

و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانھای بعد آن است كه مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و

سفارتخانه ھا؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع كشور و روابط حسنه با دولتھایی كه قصد دخالت در امور كشور ما را

ندارند. و از ھر امری كه شائبة وابستگی با ھمة ابعادی كه دارد به طور قاطع احتراز نمایید . و باید بدانید كه وابستگی در بعض امور ھر

چند ممكن است ظاھر فریبند ه ای داشته باشد یا منفعت و فاید ه ای در حال داشته باشد، لكن در نتیجه، ریشة كشور را به تباھی

خواھد كشید و كوشش داشته باشید در بھتر كردن روابط با كشورھای اسلامی و در بیدار كردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد

كنید كه خداوند با شماست.

و وصیت من به ملتھای كشورھای اسلامی است كه انتظار نداشته باشید كه از خارج كسی به شما در رسیدن به ھدف كه آن

اسلام و پیاده كردن احكام اسلام است كمك كند؛ خود باید به این امر حیاتی كه آزادی و استقلال را تحقق م ی بخشد قیام كنید . و

علمای اعلام و خطبای محترم كشورھای اسلامی دولتھا را دعوت كنند كه از وابستگی به قدرتھای بزرگ خارجی خود را رھا كنند و با

ملت خود تفاھم كنند؛ در این صورت پیروزی را د ر آغوش خواھند كشید . و نیز ملتھا را دعوت به وحدت كنند؛ و از نژادپرستی كه مخالف

دستور اسلام است بپرھیزند؛ و با برادران ایمانی خود در ھر كشوری و با ھر نژادی كه ھستند دس ت برادری دھند كه اسلام بزرگ آنان

را برادر خوانده . و اگر این برادری ایمانی با ھمت دولتھا و ملتھا و با تأیید خداوند متعال روزی تحقق یابد، خواھید دید كه بزرگترین قدرت

جھان را مسلمین تشكیل م یدھند. به امید روزی كه با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری حاصل شود.

و وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در ھمة اعصار خصوصاً عصر حاضر كه ویژگی خاصی دارد، آن است كه برای تبلیغ حق مقابل باطل و

ارائة چھرة حقیقی جمھوری اسلامی كوشش كنند . ما اكنون، دراین زمان كه دست ابرقدرتھا را از كشور خود كوتاه كردیم، مورد تھاجم

تبلیغاتی تمام رسانه ھای گروھی وابسته به قدرتھای بزرگ ھستیم . چه دروغھا و تھمتھا كه گویندگان و نویسندگان وابسته به

ابرقدرتھا به این جمھوری اسلامی نوپا نزده و نم یزنند.

مع الأسف اكثر دولتھای منطقة اسلامی كه به حكم اسلام باید دست اخوت به ما دھند، به عداوت با ما و اسلام برخاست ه اند و ھمه در

خدمت جھانخواران از ھر طرف به ما ھجوم آورد ه اند. و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و م ی دانید كه امروز جھان روی

تبلیغات م ی چرخد. و با كمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح روشنفكر كه به سوی یكی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنكه در فكر

استقلال و آزادی كشور و ملت خود باشند، خو د خواھیھا و فرص ت طلبیھا و انحصارجوییھا به آنان مجال نمی دھد كه لحظ ه ای تفكر نمایند

و مصالح كشور و ملت خود را در نظر بگیرند، و مقایسة بین آزادی و استقلال را در این جمھوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگی

شرافتمندانة ارزنده را توأم با بعض آنچه را كه از دست داده اند، كه رفاه و عیشزدگی است، با آنچه از رژیم ستمشاھی دریافت

می كردند توأم با وابستگی و نوكرمآبی وثناجویی و مداحی از جرثوم ه ھای فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تھمتھا و نارواھا

به این جمھوری تازه تولد یافته دست بكشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتیان و ست م پیشگان زبانھا و قلمھا رابه كار

بگیرند.

و مسئلة تبلیغ تنھا به عھدة وزارت ارشاد نیست بلكه وظیفة ھمة دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و ھنرمندان است . باید وزارت

خارجه كوشش كند تا سفارتخان هھا نشریات تبلیغی داشته باشند و چھرة نورانی اسلام را برای جھانیان روشن نمایند؛ كه اگر این

چھره با آن جمال جمیل كه قرآن و سنت در ھمة ابعاد به آن دعوت كرد ه از زیر نقاب مخالفان اسلام و ك ج فھمیھای دوستان خودنمایی

نماید، اسلامْ جھانگیر خواھد شد و پرچم پرافتخار آن در ھمه جا به اھتزاز خواھد آمد . چه مصیبت بار و غ م انگیز است كه مسلمانان

متاعی دارند كه از صدر عالم تا نھایت آن نظیر ندارد، نتوانست ه اند این گوھر گرانبھا را كه ھر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است

عرضه كنند؛ بلكه خود نیز از آن غافل و به آن جاھلند و گاھی از آن فرار یاند!

ك

از امور بسیار با اھمیت و سرنوشت ساز مسئلة مراكز تعلیم و تربیت از كودكستانھا تا دانشگاھھا است كه به واسطة اھمیت

فوق العاد هاش تكرار نموده و با اشاره می گذرم. باید ملت غارت شده بدانند كه در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربة مھلك زده

است قسمت عمده اش از دانشگاھھا بوده است . اگر دانشگاھھا و مراكز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنام ه ھای اسلامی و ملی در راه منافع

كشور به تعلیم و تھذیب و تربیت كودكان و نوجوانان وجوانان جریان داشتند، ھرگز میھن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریكا و

شوروی فرو نمی رفت و ھرگز قراردادھای خانه خرا ب كن بر ملت محرو م غارتزده تحمیل نمی شد و ھرگز پای مستشاران خارجی به

ایران باز نمی شد و ھرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتھای شیطانی ریخته نم ی شد و ھرگز دودمان پھلوی

و وابسته ھای به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پاركھا و ویلاھا بر روی اجساد مظلومان بنا كنند و

بانكھای خارج را از دسترنج این مظلومان پر كنند و صرف عیاشی و ھرز گی خود و بستگان خود نمایند . اگر مجلس و دولت و قوة قضاییه

و سایر ارگانھا از دانشگاھھای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت ما امروز گرفتار مشكلات خان ه برانداز نبود . و اگر شخصیتھای

پاكدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می كند، از دانشگاھھا به مراكز

قوای سه گانه راه می یافت، امروز ما غیر امروز، و میھن ما غیر این میھن، و محرو مان ما از قید محرومیت رھا، و بساط ظلم و

ستمشاھی و مراكز فحشا و اعتیاد و عشرتكده ھا كه ھر یك برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده كافی بود، در ھم پیچیده و این

ارث كشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود . و دانشگاھھا اگر اسلامی انسان ی ملی بود، می توانست صدھا و ھزارھا

مدرس به جامعه تحویل دھد؛ لكن چه غ م انگیز و اسفبار است كه دانشگاھھا و دبیرستانھا به دست كسانی اداره می شد و عزیزان ما

به دست كسانی تعلیم و تربیت می دیدند كه جز اقلیت مظلوم محرومی ھمه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشة دیكته شده در

دانشگاھھا كرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتھا بزرگ شده و به كرسیھای

قانونگذاری و حكومت و قضاوت تكیه م یكردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پھلوی عمل م یكردند.

اكنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتكاران خارج شده . و بر ملت و دولت جمھوری اسلامی است در ھمة اعصار، كه نگذارند

عناصر فاسد دارای مكتبھای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراھا و دانشگاھھا و سایر مراكز تعلیم و تربیت نفوذ كنند و از

قدم اول جلوگیری نمایند تا مشكلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.

و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراھا و دبیرستانھا و دانشگاھھا آن است كه خودشان شجاعانه درمقابل انحرافات قیام نمایند تا

استقلال و آزادی خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد.

ل

قوای مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شھربانی تا كمیت ه ھا و بسیج و عشایر ویژگی خاص دارند . اینان كه بازوان قوی و قدرتمند

جمھوری اسلامی می باشند و نگھبان سرحدات و راھھا و شھرھا و روستاھا و بالاخره نگھداران امنیت و آرام ش بخشان به ملت

می باشند، م ی بایست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند . و لازم است توجه داشته باشند كه در دنیا آنچه كه مورد

بھره برداری برای قدرتھای بزرگ و سیاستھای مخرب، بیشتر از ھر چیز و ھر گروھی است، قوای مسلح است . قوای مسلح است كه

با بازیھای سیاسی، كودتاھا و تغییر حكومتھا و رژیمھا به دست آنان واقع م ی شود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را م ی خرند و با

دست آنان و توطئ ه ھای فرماندھان بازی خوردة كشورھا را به دست م ی گیرند، و ملتھای مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و

آزادی را از كشورھا سلب می كنند. و اگر فرماندھان پاكدامن متصدی امر باشند، ھرگز برای دشمنان كشورھا امكان كودتا یا اشغال یك

كشور پیش نمی آید و یا اگر احیاناً پیش آید، به دست فرماندھان متعھد شكسته و ناكام خواھد ماند . و در ایران نیز كه این معجزة عصر

به دست ملت انجام گرفت، قوای مسلح متعھد و فرماندھان پاك و میھ ندوست سھم بسزائی داشتند.

و امروز كه جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تكریتی به امر و كمك امریكا و سایر قدرتھا پس از نزدیك به دو سال با شكست سیاسی و

نظامی ارتش متجاوز بعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبه رو است، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاھی و

مردمی با پشتیبانی بی دریغ ملت در جبھ ه ھا و پشت جبھ ه ھا این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتھا

وتوطئه ھای داخلی را كه به دست عروسكھای وابسته به غرب وشرق برای براندازی جمھوری اسلامی بسیج شده بودند با دست

توانای جوانان كمیته ھا و پاسداران بسیج و شھربانی و با كمك ملت غیرتمند در ھم شكسته شد . و ھم ین جوانان فداكار عزیزند كه

شبھا بیدارند تا خانواد هھا با آرامش استراحت كنند. خدایشان یار و مددكار باد.

پس وصیت برادرانة من در این قدمھای آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، آن است كه ای عزیزان كه به اسلام عشق م ی ورزید

و با عشق لقاء الله به فداكاری در جبھ ه ھا و در سطح كشور به كار ارزشمند خود ادامه م ی دھید، بیدار باشید و ھوشیار كه بازیگران

سیاسی و سیاستمداران حرفه ای غرب وشرقزده و دستھای مرموز جنایتكاران پشت پرده لبة تیز سلاح خیانت و جنایتكارشان از ھر

سو و بیشتر از ھر گروه متوجه به شما عزیزان است؛ و م ی خواھند از شما عزیزان كه با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام

را زنده كردید بھر ه گیری كرده و جمھوری اسلامی را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میھن و ملت از اسلام و ملت جدا

كرده به دامن یكی از دو قطب جھانخوار بیندازند، و بر زحمات و فداكاریھای شما با حیل ه ھای سیاسی و ظاھرھای به صورت اسلامی و

ملی خط بطلان بكشند.

وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه ھما نطور كه از مقررات نظام ، عدم دخول نظامی در احزاب و گروھھا و جبھ ه ھا است به آن

عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینھا، در ھیچ حزب و گروھی وارد نشده و خود را از

بازیھای سیاسی دور نگه دارند . در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروھی مصون باشند . و بر

فرماندھان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند . و چون انقلاب از ھمة ملت و حفظ آن بر ھمگان است،

دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میھنی آنان است كه اگر قوای مسلح، چه فرماندھان و طبقات

بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواھند عملی انجام دھند یا در احزاب وارد شوند كه ب ی اشكال به تباھی

كشیده می شوند و یا در بازیھای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند . و بر رھبر و شورای رھبری است كه با قاطعیت

از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب در امان باشد.

و من به ھمة نیروھای مسلح در این پایان زندگی خاكی، وصیت مشفقانه م ی كنم كه از اسلام كه یگانه مكتب استقلال و آزادیخواھی

است و خداوند متعال ھمه را با نور ھدایت آن به مقام والای انسانی دعوت م ی كند، چنانچه امروز وفادارید، در وفاداری استقامت كنید

كه شما را و كشور و ملت شما را از ننگ وابستگیھا و پیوستگیھا به قدرتھایی كه ھمة شما را جز برای بردگی خویش نم ی خواھند و

كشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ست م پذیری نگه می دارند نجات می دھد، و زندگی انسانی

شرافتمندانه را ولو با مشكلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دھید؛ و بدانید مادام كه در احتیاجات صنایع

پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز كنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتكار و پیشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواھد

شد. و به خوبی و عینیت دیدید كه در این مدت كوتاه پس از تحریم اقتصادی ھمانھا كه از ساختن ھرچیز خود را عاجز م ی دیدند و از راه

انداختن كارخان ه ھا آنان را مأیوس م ی نمودند، افكار خود را به كار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و كارخان ه ھا را خود رفع نمودند . و

این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج كارشناسان خارجی، تحف ه ای الھی بود كه ما از آن غافل بودیم . اكنون اگر دولت و ارتش كالاھای

جھانخواران را خود تحریم كنند و به كوشش و سعی در راه ابتكار بیفزایند، امید است كه كشور خودكفا شود و از دریوزگی ازدشمن

نجات یابد.

و ھم در اینجا باید بیفزایم كه احتیاج ما پس از اینھمه عق ب ماندگی مصنوعی به صنعتھای بزرگ كشورھای خارجی حقیقتی است

انكارناپذیر. و این به آن معنی نیست كه ما باید در علوم پیشرفته به یكی از دو قطب وابسته شویم . دولت و ارتش باید كوشش كنند كه

دانشجویان متعھد را در كشورھایی كه صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریكا

و شوروی و كشورھای دیگر كه در مسیر این دو قطب ھستند احتراز كنند، مگر ا ن شا ءالله روزی برسد كه این دو قدرت به اشتباه خود

پی برند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا ا نشاءالله مستضعفان جھان و ملتھای ب یدار و

مسلمانان متعھد، آنان را ب ه جای خود نشانند. به امید چنین روزی.

م

رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماھا و تئاترھا از ابزارھای مؤثر تباھی و تخدیر ملتھا، خصوصاً نسل جوان بوده است . در این صد سال

اخیر بویژه نیمة دوم آن، چه نقش ه ھای بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران

غرب و شرق، كشیده شد و از آنھا برای درست كردن بازار كالاھا خصوصاً تجم لی و تزئینی از ھر قماش، از تقلید در ساختمانھا و

تزئینات و تجملات آنھا و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنھا استفاده كردند، به طوری كه افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن

در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمھای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و كیفیت حرف

زدن و به كار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود كه فھم آن برای بیشتر مردم غیرممكن، و برای ھمردیفان نیز مشكل

می نمود! فیلمھای تلویزیون از فرآورد ه ھای غرب یا شرق بود كه طبقة جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و كار و صنعت و تولید و

دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به ھمه چیز خود و كشور خود، حتی فرھ نگ و ادب

و مآثر پر ارزشی كه بسیاری از آ ن با دست خیانتكار سودجویان، به كتابخانه ھا و موز ه ھای غرب و شرق منتقل گردیده است . مجله ھا با

مقال هھا و عكسھای افتضاح بار و أس ف انگیز، و روزنام ه ھا با مسابقات در مقالات ضد فرھنگی خویش و ضد اسلامی با افتخار، مردم

بویژه طبقة جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق ھدایت م ی كردند. اضافه كنید بر آن تبلیغ دامنه دار در ترویج مراكز فساد و عشرتكد ه ھا

و مراكز قمار و لاتار و مغازه ھای فروش كالاھای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیھا و مشروبات الكلی بویژه آنچه از غرب وارد می شد. و

در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسكھا و اسباب بازیھا و كالاھای تجملی وارد می شد؛ و صدھا چیزھایی كه امثال من از

آنھا ب یاطلاع ھستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پھلوی ادامه پیدا می كرد، چیزی نمی گذشت كه

جوانان برومند ما این فرزندان اسلام و میھن كه چشم امید ملت به آنھا است با انواع دسیسه ھا و نقشه ھای شیطانی به دست

رژیم فاسد و رسان ه ھای گروھی و روشنفكران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر م ی بستند : یا جوانی خود را در

مراكز فساد تباه م یكردند؛ و یا به خدمت قدرتھای جھانخوار درآمده و كشور را به تباھی م ی كشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت

گذاشت و ھمه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد.

اكنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمھور و رؤسای جمھور م ا بعد و به شورای نگھبان و شورای

قضایی و دولت در ھر زمان، آن است كه نگذارند این دستگاھھای خبری و مطبوعات و مجل ه ھا از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند .

و باید ھمه بدانیم كه آزادی به شكل غربی آن، كه موجب تباھی جوانان و دختران و پسران م ی شود، از نظر اسلام و عقل محكوم

است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیھا و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح كشور حرام است . و بر ھمة ما و ھمة

مسلمانان جلوگیری از آنھا واجب است . و از آزادیھای مخرب باید جلوگیری شود . و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت

و كشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمھوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، ھمه مسئول می باشند . و مردم و

جوانان حز باللھی اگر برخورد به یكی از امور مذكور نمودند به دستگاھھای مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاھی نمودند، خودشان

مكلف به جلوگیری ھستند . خداوند تعالی مددكار ھمه باشد.

ن

نصیحت و وصیت من به گروھھا و گروھكھا و اشخاصی كه در ضدیت با ملت و جمھوری اسلامی و اسلام فعالیت م ی كنند، اول به

سران آنان در خارج و داخل، آن است كه تجربة طولانی به ھر راھی كه اقدام كردید و به ھر توطئ ه ای كه دست زدید و به ھر كشور و

مقامی كه توسل پیدا كردید به شماھا كه خود را عالم و عاقل م ی دانید باید آموخته باشند كه مسیر یك ملت فداكار را نمی شود با

دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازیھای ب ی سر و پا و غیر حساب شده منحرف كرد، و ھرگز ھیچ حكومت و دولتی را

نمی توان با این شیوه ھای غیر انسانی و غیر منطقی ساقط نمود، بویژه ملتی مثل ایران را كه از بچه ھای خردسالش تا پیرزنھا و

پیرمردھای بزرگسالش، در راه ھدف و جمھوری اسلامی و قرآن و مذھب جانفشانی و فداكاری م ی كنند. شماھا كه می دانید (و اگر

ندانید بسیار ساد ه لوحانه فكر م ی كنید) كه ملت با شما نیست و ارتش با شماھا دشمن است . و اگر فرض بكنید با شما بودند و

دوست شما بودند، حركات ناشیانة شما و جنایاتی كه با تحریك شما رخ داد آنان را از شما جدا كرد و جز دشمن تراشی كار دیگری

نتوانستید بكنید.

من وصیت خیرخواھانه در این آخر عمر به شما می كنم كه اولاً با این ملت طاغوتزدة رنج كشیده كه پس از 2500 سال ستمشاھی با

فدا دادن بھترین فرزندان و جوانانش خود را از زیر بار ستم جنایتكارانی ھمچون رژیم پھلوی و جھانخواران شرق و غرب نجات داده به

جنگ و ستیز برخاست هاید. چطور وجدان یك انسان ھر چه پلید باشد، راضی م یشود برای احتمال رسیدن به یك مقام با میھن خود و

ملت خود اینگونه رفتار كند و به كوچك و بزرگ آنھا رحم نكند؟ من به شما نصیحت م ی كنم دست از این كارھای بیفایده و غیر عاقلانه

بردارید و گول جھانخواران را نخورید . و در ھر جا ھستید اگر به جنایتی دست نزدید به میھن خود و دامن اسلام برگردید و توبه كنید كه

خداوند ارحم الراحمین است؛ و جمھوری اسلامی و ملت از شما ا ن شا ءالله می گذرند. و اگر دست به جنایتی زدید كه حكم خداوند

تكلیف شما را معین كرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه كنید . و اگر شھامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم

خداوند نجات دھید؛ والاّ در ھر جا ھستید عمر خود را بیش از این ھدر ندھید و به كار دیگر مشغول شوید كه صلاح در آن است.

و بعد، به ھواداران داخلی و خارجی آنان وصیت می كنم كه با چه انگیزه جوانی خود را برای آنان كه اكنون ثابت است كه برای

قدرتمندان جھانخوار خدمت می كنند و از نقش ه ھای آنھا پیروی م ی كنند و ندانسته به دام آنھا افتاد ه اند به ھدر م ی دھید؟ و با ملت خود

در راه چه كسی جفا م ی كنید؟ شما بازی خوردگان دست آنھا ھستید . و اگر در ایران ھستید به عیان مشاھده م ی كنید كه توده ھای

میلیونی به جمھوری اسلامی وفادار و برای آن فداكارند؛ و به عیان م ی بینید كه حكومت و رژیم فعلی با جان و دل در خدمت خلق و

برای خلق می كنند، با خلق خدا به دشمنی « فدایی » و « مجاھد » بودن و « خلقی » مستمندان ھستند؛ و آنان كه به دروغ ادعای

برخاسته و شما پسران و دختران ساد ه دل را برای مقاصد خود و مقاصد یكی از دو قطب قدرت جھانخوار به بازی گرفته و خود یا در خارج

در آغوش یكی از دو قطب جنایتكار به خوشگذرانی مشغول و یا در داخل به خانه ھای مجلل تیمی با زندگی اشرافی، نظیر منازل

جنایتكارانی بدبخت به جنایت خود ادامه می دھند و شما جوانان را به كام مرگ م یفرستند.

نصیحت مشفقانة من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است كه از راه اشتباه برگردید؛ و با محرومین جامعه كه با جان و دل

به جمھوری اسلامی خدمت می كنند متحد شوید؛ و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا كشور و ملت از شرّ مخالفین نجات پیدا

كند، و ھمه با ھم به زندگی شرافتمندانه ادامه دھید . تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی ھستید كه جز به نفع شخصی

خود فكر نم یكنند و در آغوش و پناه ابرقدرتھا با م لت خود در ستیز ھستند و شما را فدای مقاصد شوم و قدر ت طلبی خویش

می نمایند؟ شما در این سالھای پیروزی انقلاب دیدید كه ادعاھای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاھا فقط برای فریب جوانان

صاف دل است . و می دانید كه شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و كارھایتان جز به ضرر خودتان و تباھی عمرتان

نتیجه ای ندارد . من تكلیف خود را كه ھدایت است ادا كردم . و امید است به این نصیحت كه پس از مرگ من به شما م ی رسد و شائبة

قدرت طلبی در آن نیست گوش فرا دھید و خود را از عذاب الیم الھی نجات دھید . خداوند منان شما را ھدایت فرماید و صراط مستقیم

را به شما بنماید.

وصیت من به چپ گرایان، مثل كمونیستھا و چریكھای فدایی خلق و دیگر گروھھا [ی] متمایل به چپ، آن است كه شماھا بدون

بررسی صحیح از مكتبھا و مكتب اسلام نزد كسانی كه از مكتبھا و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی

كه محتوای آنھا پیش اھل تحقیق « ایسم » كردید به مكتبی كه امروز در دنیا شكست خورده رو آورید و چه شده كه دل خود را به چند

پوچ است خوش كرده اید؟ و شما را چه انگیز های وادار كرده كه می خواھید كشور خود را به دامن شوروی یا چین بكشید؛ و با ملت خود

به جنگ برخاسته یا به توطئ ه ھایی برای نفع اجنبی به ضد كشور خود و تود ه ھای ستمدیده دست زدید؟ شما « توده دوستی » به اسم

می بینید كه از اول پیدایش كمونیسم مدعیان آن دیكتاتورترین و قدرت طلب و انحصارطلبترین حكومتھای جھان بوده و ھستند . چه

ملتھایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار توده ھا خُرد شدند و از ھستی ساقط گردیدند . ملت روسیه، مسلمانان و غیر

مسلمانان، تاكنون در زیر فشار دیكتاتوری حزب كمونیست دست و پا م ی زنند و از ھر گونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناقھای

حزب بود، ورود و خروجش را و تشریفات آن و « درخشان » دیكتاتورھای جھان به سر م ی برند. استالین، كه یكی از چھر ه ھای به اصطلاح

اشرافیت او را دیدیم . اكنون كه شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان م ی دھید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون

افغانستان از ستمگریھای آنان جان م ی سپارند، و آنگاه شما كه مدعی طرفداری از خلق ھستید، بر این خ لق محروم در ھر جا كه

دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اھالی شریف آمل كه آنان را به غلط طرفدار پر و پا قرص خود معرفی م ی كردید و عدة

« طرفدار خلق محروم » بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به كشتن دادید، چه جنایتھا كه نكردید . و شما

و طرفدار « فدایی خلق » می خواھید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیكتاتوری شوروی دھید و چنین خیانتی را با سرپوش

و رفقای آن با توطئه و زیر ماسك طرفداری از جمھوری اسلامی، و دیگر گروھھا با « حزب توده » محرومین در حال اجرا ھستید، منتھا

اسلحه و ترور و انفجار.

من به شما احزاب و گروھھا، چه آنان كه به چپگرایی معروف گرچه بعضی شواھد و قرائن دلالت دارد كه اینان كمونیست امریكایی

و طرفداری از كرد و بلوچ دست به « خود مختاری » ھستند و چه آنان كه از غرب ارتزاق م ی كنند و الھام م ی گیرند و چه آنھا كه با اسم

اسلحه برده و مردم محروم كردستان و دیگر جاھا را از ھستی ساقط نموده و مانع از خدمتھای فرھنگی و بھداشتی و اقتصادی و

وصیت می كنم كه به ملت بپیوندند . و تاكنون تجربه « كومله » و « دموكرات » بازسازی دولت جمھوری در آن استانھا م ی شوند، مثل حزب

كرده اند كه كاری جز بدبخت كردن اھالی آن مناطق نكرد ه اند و نمی توانند بكنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است

كه با دولت تشریك مساعی نموده و از یاغ ی گری و خدمت به بیگانگان و خیانت به میھن خود دست بردارند و به ساختن كشور بپردازند

و مطمئن باشند كه اسلام برای آنان ھم از قطب جنایتكار غرب و ھم از قطب دیكتاتور شرق بھتر است و آرزوھای انسانی خلق را بھتر

انجام می دھد.

و وصیت من به گروھھای مسلمان كه از روی اشتباه به غرب و احیاناً به شرق تمایل نشان م ی دھند و از منافقان كه اكنون خیانتشان

معلوم شد گاھی طرفداری می كردند و به مخالفانِ بدخواھان اسلام از روی خطا و اشتباه گاھی لعن م ی كردند و ط عن م ی زدند، آن

است كه بر سر اشتباه خود پافشاری نكنند و با شھامت اسلامی به خطای خود اعتراف، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم برای رضای

خداوند ھ مصدا و ھ م مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شرّ مستكبران نجات دھید؛ و كلام مرحوم مدرس، آن روحانی متعھد پاك

سیرت و پاك اندیشه را به خاطر بسپرید كه در مجلس افسردة آن روز گفت: اكنون كه باید از بین برویم چرا با دست خود برویم.

من ھم امروز به یاد آن شھید راه خدا به شما برادران مؤمن عرض م ی كنم اگر ما با دست جنایتكار امریكا و شوروی از صفحة روزگار

محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات كنیم، بھتر از آن است كه در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب

زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم . و این سیره و طریقة انبیای عظام و ائمة مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن

تبعیت كنیم، و باید به خود بباورانیم كه اگر یك ملت بخواھند بدون وابستگیھا زندگی كنند می توانند؛ و قدرتم ندان جھان بر یك ملت

نمی توانند خلاف ایدة آنان را تحمیل كنند.

از افغانستان عبرت باید گرفت با آنكه دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده و ھستند، تاكنون نتوانسته اند توده ھای مردم را

سركوب نمایند . علاوه بر این اكنون ملتھای محروم جھان بیدار شد ه اند و طولی نخواھد كشید كه این بیداریھا به قیام و نھضت و انقلاب

انجامیده و خود را از تحت سلطة ستمگران مستكبر نجات خواھند داد . و شما مسلمانانِ پایبند به ارزشھای اسلامی می بینید كه

جدایی و انقطاع از شرق و غرب بركات خود را دارد نشان م ی دھد؛ و مغزھای متفكر بومی به كار افتاده و به سوی خودكفایی پیشروی

می كند و آنچه كارشناسان خائن غربی و شرقی برای ملت ما محال جلوه م ی دادند، امروز به طور چشمگیری با دست و فكر ملت

انجام گرفته و ا نشا ءالله تعالی در دراز مدت انجام خواھد گرفت . و صد افسوس كه این انقلاب دیر تحقق پیدا كرد و لااقل در اول

سلطنت جابرانة كثیف محمدرضا تحقق نیافت؛ و اگر شده بود، ایران غارتزده غیر از این ایران بود.

و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفكران و اشكالتراشان و صاح ب عقدگان آن است كه به جای آنكه وقت خود را در خلاف

مسیر جمھوری اسلامی صرف كنید و ھرچه توان دارید در بدبینی و بدخواھی و بدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به كار

برید، و با این عمل كشور خود را به سوی ابرقدرتھا سوق دھید، با خدای خود یك شب خلوت كنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با

وجدان خود خلوت كنید و انگیزة باطنی خود را كه بسیار م ی شود خود انسانھا از آن بیخبرند بررسی كنید، ببینید آیا با كدام معیار و با

چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبھ ه ھا و در شھرھا نادیده م ی گیرید و با ملتی كه می خواھد از زیر بار ستمگران و

غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداكاری م ی خواھد آن را

حفظ كند، به جنگ اعصاب برخاست ه اید و به اختلا ف انگیزی و توطئ ه ھای خائنانه دامن م ی زنید و راه را برای مستكبران و ستمگران باز

می كنید. آیا بھتر نیست كه با فكر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راھنمایی برای حفظ میھن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست

كه به این ملت مظلوم محروم كمك كنید و با یاری خود حكومت اسلامی را استقرار دھید؟ آیا این مجلس و رئیس جمھور و دولت و قوة

قضایی را از آنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر م ی دانید؟ آیا از یاد برده اید ستمھایی كه آن رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم و بی پناه روا

می داشت؟ آیا نمی دانید كه كشور اسلامی در آن زمان یك پایگاه نظامی برای امریكا بود و با آن عمل یك مستعمره م ی كردند و از

مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبض ة آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت و ذخائر آن چه م ی كردند؟ آیا

اشاعة فحشا در سراسر كشور و مراكز فساد، از عشرتكد ه ھا و قمارخان ه ھا و میخان ه ھا و مغازه ھای مشروب فروشی و سینماھا و

دیگر مراكز كه ھر یك برای تباه كردن نسل جوان عاملی بزرگ بود، از خاطرتان محو شده؟ آیا رسان ه ھای گروھی و مجلات سراسر

فساد انگیز و روزنام ه ھای آن رژیم را به دست فراموشی سپرده اید؟ و اكنون كه از آن بازارھای فساد اثری نیست، برای آنكه در چند

دادگاه، یا چند جوان كه شاید اكثر از گروھھای منحرف نفوذ كرده و برای بدنام نمودن اسلام و جمھوری اسلامی كارھای انحرافی انجام

می دھند، و كشتن عده ای كه مفسد ف یالارض ھستند و قیام بر ضد اسلام و جمھوری اسلامی م ی كنند شما را به فریاد در آورده، و

با كسانی كه با صراحت، اسلام را محكوم می كنند و بر ضد آن قیام مسلحانه یا قیام با قلم و زبان كه أسفناكتر از قیام مسلحانه

است، نموده اند پیوند می كنید و دست برادری می دھید؛ و آنان را كه خداوند مھدورالدم فرموده نور چشم م ی خوانید، و در كنار

بازیگرانی كه فاجعة چھارده اسفند را بر پا كردند و جوانان بیگناه را با ضرب و شتم كوبیدند نشسته و تماشاگر معركه م ی شوید، یك

عمل اسلامی و اخلاقی است! و عمل دولت و قوة قضاییه كه معاندین و منحرفین و ملحدین را به جزای اعمال خویش م ی رسانند،

شما را به فریاد درآورده و داد مظلومیت م ی زنید؟ من برای شما برادران كه از سوابقتان تا حدی مطلع و علاق ه مند به بعضی از شما

ھستم متأسف ھستم، نه برای آنان كه اشراری بودند در لباس خیرخواھی و گرگھایی در پوشش چوپان و بازیگرانی بودند كه ھمه را

به باد بازی و مسخره گرفته و در صدد تباه كردن كشور و ملت و خدمتگزاری به یكی از دو قطب چپاولگر بودند آنان كه با دست پلید

خود جوانان و مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شھید نمودند و به كودكان مظلوم مسلمانان رحم نكردند، خود را در جامعه رسوا

و در پیشگاه خداوند قھار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند كه شیطانِ نفس اماره بر آنان حكومت م یكند.

لكن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس كه كوشش دارد خدمت به محرومین و مظلومین و برادران سر و پا برھنه و از ھمة مواھب

زندگی محروم نماید چرا كمك نمی كنید و شكایت دارید؟ آیا مقدار خدمت دولت و بنیادھای جمھوری را با این گرفتاریھا و نابسامانیھا كه

لازمة ھر انقلاب است، و جنگ تحمیلی با آنھمه خسارت و میلیونھا آوارة خارجی و داخلی و كارشكنیھای بیرون از حد را در این مدت

كوتاه مقایسه با كارھای عمرانی رژیم سابق نمود ه اید؟ آیا نمی دانید كه كارھای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریباً به شھرھا آن

ھم به محلات مرفه؛ و فقرا و مردمان محروم از آن امور بھرة ناچیز داشته یا نداشتند؛ و دولت فعلی و بنیادھای اسلامی برای این

طایفة محروم با جان و دل خدمت م ی كنند؟ شما مؤمنان ھم پشتیبان دولت باشید تا كارھا زود انجام گیرد و در محضر پروردگار كه خواه

ناخواه خواھید رفت با نشان خدمتگزاری به بندگان او بروید.

س

یكی از اموری كه لازم به توصیه و تذكر است، آن است كه اسلام نه با سرمای ه داری ظالمانه و ب ی حساب و محروم كنندة توده ھای

تحت ستم و مظلوم موافق است، بلكه آن را به طور جدی در كتاب و سنت محكوم م ی كند و مخالف عدالت اجتماعی م یداند گرچه

بعض كج فھمان ب ی اطلاع از رژیم حكومت اسلامی و از مسائل سیاسی حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود كرد ه اند (و

باز ھم دست برنداشته اند) كه اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمای ه داری و مالكیت است و با این شیوه كه با فھم كج خویش از اسلام

برداشت نموده اند چھرة نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده كه به اسلام بتازند، و آن را رژیمی

چون رژیم سرمای ه داری غرب مثل رژیم امریكا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتكال به قول و فعل این نادانان یا

غرضمندانه و یا ابلھانه بدون مراجعه به اسلا م شناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاست ه اند و نه رژیمی مانند رژیم كمونیسم و

ماركسیسم لنینیسم است كه با مالكیت فردی مخالف و قائل به اشتراك م ی باشند با اختلاف زیادی كه دور ه ھای قدیم تاكنون حتی

اشتراك در زن و ھمجنس بازی بوده و یك دیكتاتوری و استبداد كوبنده در برداشته.

بلكه اسلام یك رژیم معتدل با شناخت مالكیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالكیت و مصرف، كه اگر بحق به آن عمل

شود چرخھای اقتصاد سالم به راه م ی افتد و عدالت اجتماعی، كه لازمة یك رژیم سالم است تحقق م ی یابد. در اینجا نیز یك دسته با

كج فھمیھا و بی اطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دستة اول قرار گرفته و گاھی با تمسك به بعضی آیات یا جملات

نھج البلاغه، اسلام را موافق با مكتبھای انحرافی ماركس و امثال او معرفی نمود ه اند و توجه به سایر آیات و فقرات نھج البلاغه ننموده

را تعقیب می كنند و از كفر و دیكتاتوری و اختناق كوبنده كه ارزشھای « مذھب اشتراكی » وس رخود، به فھم قاصر خود، بپاخاسته و

انسانی را نادیده گرفته و یك حزب اقلیت با تود هھای انسانی مثل حیوانات عمل م یكنند، حمایت می كنند.

وصیت من به مجلس و شورای نگھبان و دولت و رئیس جمھور و شورای قضایی آن است كه در مقابل احكام خداوند متعال خاضع بوده؛

و تحت تأثیر تبلیغات ب ی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمای ه داری و قطب ملحد اشتراكی و كمونیستی واقع نشوید، و به مالكیت و

سرمای هھای مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت اطمینان دھید تا سرمایه ھا و فعالیتھای سازنده به كار افتند و دولت و

كشور را به خود كفایی و صنایع سبك و سنگین برسانند.

و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت م ی كنم كه ثروتھای عادلانة خود را به كار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاھا و

كارخان هھا برخیزید كه این خود عبادتی ارزشمند است.

و به ھمه در كوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می كنم كه خیر دنیا و آخرت شماھا رسیدگی به حال محرومان جامعه است كه

در طول تاریخ ستمشاھی و خا ن خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیكو است كه طبقات تمكندار به طور داوطلب برای زاغه و

چپرنشینان مسكن و رفاه تھیه كنند . و مطمئن باشند كه خیر دنیا و آخرت در آن است . و از انصاف به دور است كه یكی بی خانمان و

یكی دارای آپارتمانھا باشد.

ع

وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحان ی نماھا كه با انگیز ه ھای مختلف با جمھوری اسلامی و نھادھای آن مخالفت می كنند و

وقت خود را وقف براندازی آن م ی نمایند و با مخالفان توطئ ه گر و بازیگران سیاسی كمك، و گاھی به طوری كه نقل م ی شود با پولھای

گزافی كه از سرمای ه داران بیخبر از خدا دریافت برای این مقصد م ی كنند كمكھای كلان می نمایند، آن است كه شماھا طرْفی از این غلط

كاریھا تاكنون نبسته و بعد از این ھم گمان ندارم ببندید . بھتر آن است كه اگر برای دنیا به این عمل دست زد ه اید و خداوند نخواھد

گذاشت كه شما به مقصد شوم خود برسید تا درِ توبه باز است از پیشگاه خداوند عذر بخواھید و با ملت مستمند مظلوم ھم صدا

شوید و از جمھوری اسلامی كه با فداكاریھای ملت به دست آمده حمایت كنید، كه خیر دنیا و آخرت در آن است . گرچه گمان ندارم كه

موفق به توبه شوید . و اما به آن دسته كه از روی بعض اشتباھات یا بعض خطاھا، چه عمدی و چه غیر عمدی، كه از اشخاص مختلف

یا گروھھا صادر شده و مخالف با احكام اسلام بوده است با اصل جمھوری اسلامی و حكومت آن مخالفت شدید م ی كنند و برای خدا در

براندازی آن فعالیت م ی نمایند و با تصور خودشان این جمھوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است، با نیت صادق در خلوات تفكر كنند

و از روی انصاف مقایسه نمایند با حكومت و رژیم سابق . و باز توجه نمایند كه در انقلابھای دنیا ھرج و مرجھا و غل ط رویھا و فرص تطلبیھا

غیر قابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاریھای این جمھوری را در نظر بگیرید از قبیل توطئه ھا و تبلیغات دروغین و حملة

مسلحانة خارج مرز و داخل، و نفوذ غیر قابل اجتناب گروھھایی از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگانھای دولتی به قصد ناراضی

كردن ملت از اسلام و حكومت اسلامی، و تازه كار بودن اكثر یا بسیاری از متصدیان امور و پخش شایعات دروغین از كسانی كه از

استفاده ھای كلان غیر مشروع بازمانده یا استفاده آنان كم شده، و كمبود چشمگیر قضات شرع و گرفتاریھای اقتصادی كمرشكن و

اشكالات عظیم در تصفیه و تھذیب متصدیان چند میلیونی، و كمبود مردمان صالح كاردان و متخصص و دھھا گرفتاری دیگر، كه تا انسان

وارد گود نباشد از آنھا بیخبر است و از طرفی اشخاص غرضمند سلطن ت طلب سرمایه دار ھنگفت كه با رباخواری و سودجویی و با

اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسا م آور و قاچاق و احتكار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد ھلاكت در فشار قرار داده و جامعه

را به فساد م ی كشند، نزد شما آقایان به شكایت و فریبكاری آمده و گاھی ھم برای باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن به

مبلغی می دھند و اشك تمساح م ی ریزند و شما را عصبانی كرده به مخالفت برم ی انگیزانند، كه بسیاری از آنان با « سھم » عنوان

استفاده ھای نامشروع، خون مردم را م یمكند و اقتصاد كشور را به شكست می كشند.

اینجانب نصیحت متواضعانة برادرانه می كنم كه آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایع ه سازیھا قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این

جمھوری را تقویت نمایند . و باید بدانند كه اگر این جمھوری اسلامی شكست بخورد به جای آن یك رژیم اسلامی دلخواه بقیة الله

روحی فدا ه یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواھد پیدا كرد، بلكه یك رژیم دلخواه یكی از دو قطب قدرت به حكومت می رسد و

محرومان جھان، كه به اسلام و حكومت اسلامی رو [ی] آورده و دل باخت ه اند، مأیوس م ی شوند و اسلام برای ھمیشه منزوی خواھد

شد؛ و شماھا روزی از كردار خود پشیمان م ی شوید كه كار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد . و شما آقایان اگر توقع دارید كه در

یك شب ھمة امور بر طبق اسلام و احكام خداوند تعالی متحول شود یك اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چن ین معجز ه ای روی

نداده است و نخواھد داد . و آن روزی كه ا ن شاء الله تعالی مصلح كل ظھور نماید، گمان نكنید كه یك معجزه شود و یكروزه عالم اصلاح

شود؛ بلكه با كوششھا و فداكاریھا ستمكاران سركوب و منزوی م ی شوند. و اگر نظر شماھا مثل نظر بعض عامیھای منحرف، آن است

كه برای ظھور آن بزرگوار باید كوشش در تحقق كفر و ظلم كرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظھور فراھم شود، فانّا لله و انّا الیه

راجعون.

ف

وصیت من به ھمة مسلمانان و مستضعفان جھان این است كه شماھا نباید بنشینید و منتظر آن باشید كه حكام و دست اندركاران

كشورتان یا قدرتھای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند . ما و شماھا لااقل در این صد سال اخیر، كه بتدریج

پای قدرتھای بزرگ جھانخوار به ھمة كشورھای اسلامی و سایر كشورھای كوچك باز شده است مشاھده كردیم یا تاریخھای صحیح

برای ما بازگو كردند كه ھیچ یك از دوَل حاكم بر این كشورھا در فكر آزادی و استقلال و رفاه ملتھای خود نبوده و نیستند؛ بلكه اكثریت

قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری و اختناق ملت خود پرداخته و ھر چه كرد هاند برای منافع شخصی یا گروھی نموده؛ یا برای رفاه

قشر مرفه و بالانشین بوده و طبقات مظلوم كوخ و كپرنشین از ھمة مواھب زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده، و آن

بدبختان را برای منافع قشر مرفه و عیاش به كار گرفت ه اند و یا آنكه دست نشاندگان قدرتھای بزرگ بود ه اند كه برای وابسته كردن

كشورھا و ملتھا ھر چه توان داشته اند به كار گرفته و با حیله ھای مختلف كشورھا را بازاری برای شرق و غرب درست كرده و منافع

آنان را تأمین نمود هاند و ملتھا را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اكنون نیز با این نقشه در حركتند.

و شما ای مستضعفان جھان و ای كشورھای اسلامی و مسلمانان جھان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از ھیاھوی

تبلیغاتی ابرقدرتھا و عُمال سرسپردة آنان نترسید؛ و حكام جنایتكار كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم م ی كنند

از كشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعھد، زمام امور را به دست گیرید و ھمه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با

دشمنان اسلام و محرومان جھان به دفاع برخیزید؛ و به سوی یك دولت اسلامی با جمھوریھای آزاد و مستقل به پیش روید كه با تحقق

آن، ھمة مستكبران جھان را به جای خود خواھید نشاند و ھمة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواھید رساند . به امید آن روز كه

خداوند تعالی وعده فرموده است.

ص

یك مرتبة دیگر در خاتمة این وصیتنامه، به ملت شریف ایران وصیت م ی كنم كه در جھان حجم تحمل زحمتھا و رنجھا و فداكاریھا و

جا ننثاریھا و محرومیتھا مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علّو رتبة آن است، آنچه كه شما ملت شریف و مجاھد برای آن

بپاخاستید و دنبال م ی كنید و برای آن جان و مال نثار كرده و م ی كنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی

است كه از صدر عالم در ازل و از پس این جھان تا ابد عرضه شده است و خواھد شد؛ و آن مكتب الوھیت به معنی وسیع آن و ایدة

توحید با ابعاد رفیع آن است كه اساس خلقت و غایت آن در پھناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شھود است؛ و آن در مكتب

محمدی صلی الله علیه وآله وسلم به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و كوشش تمام انبیای عظام علیھم سلام الله و

اولیای معظم سلام الله علیھم برای تحقق آن بوده و راھیابی به كمال مطلق و جلال و جمال ب ی نھایت جز با آن میسر نگردد . آن

است كه خاكیان را بر ملكوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای خاكیان از سیر در آن حاصل می شود برای ھیچ موجودی در

سراسر خلقت در س ر و عَلن حاصل نشود.

شما ای ملت مجاھد، در زیر پرچمی می روید كه در سراسر جھان مادی و معنوی در اھتزاز است، بیابید آن را یا نیابید، شما را ھی را

می روید كه تنھا راه تمام انبیا علیھم سلام الله و یكتا راه سعادت مطلق است . در این انگیزه است كه ھمة اولیا شھادت را در راه آن

می دانند؛ و جوانان شما در جبھه ھا جرعه ای از آن را نوشیده و به وجد « احلی من العسل » به آغوش م ی كشند و مرگ سرخ را

گوارا باد .« یا لیتنا كنّا معكم فنفوز فوزاً عظیماً » آمده اند و در مادران و خواھران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید بحق بگوییم

بر آنان آن نسیم د لآرا و آن جلوة شورانگیز.

و باید بدانیم كه طرفی از این جلوه در كشتزارھای سوزان و در كارخان ه ھای توانفرسا و در كارگاھھا و در مراكز صنعت و اختراع و ابداع، و

در ملت به طور اكثریت در بازارھا و خیابانھا و روستاھا و ھمة كسانی كه متصدی این امور برای اسلام و جمھوری اسلامی و پیشرفت

و خودكفایی كشور به خدمتی اشتغال دارند جلوه گر است.

و تا این روح تعاون و تعھد در جامعه برقرار است كشور عزیز از آسیب دھر ا ن شا ءالله تعالی مصون است . و بحمد الله تعالی حوزه ھای

علمیه و دانشگاھھا و جوانانِ عزیز مراكز علم و تربیت از این نفخة الھی غیبی برخوردارند، و این مراكز در بست در اختیار آنان است، و

به امید خدا دست تبھكاران و منحرفان از آنھا كوتاه.

و وصیت من به ھمه آن است كه با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودكفایی و استقلال، با ھمة ابعادش به پیش، و بی

تردید دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی كشور اسلامی به روح تعاون ادامه دھید.

و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و ھوشیاری و تعھد و فداكاری و روح مقاومت و صلابت در راه حق م ی بینم و امید آن دارم كه به

فضل خداوند متعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.

با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواھران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی

سفر می كنم. و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم

متن كامل وصیت نامھ الھی سیاسی امام خمینی(ره)

 

بسم الله االرحمن الرحیم *

قالَ رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلّم : إنّی تاركٌ فیكُمُ الثَقلَینِ، كتابَ اللهِ و عترتی ا ھلَ بیتی فإِنَّھُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَیّ

الْحَوضَ

الحمدُلله و سُبحانَكَ؛ أللّھُمَّ صلّ علی محمدٍ و آلهِ مظاھر جمالِك و جلالِك و خزائنِ أسرارِ كتابِكَ الذّی تجلّی فیه الأَحدیه بِجمیعِ أسمائكَ

حَتّی المُسْتَأْثَرِ منھا الّذی لایعْلَمُهُ غَیرك؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیھم أصلِ الشَجَره الخَبیثه.

تذكر دھم؛ نه از حیث مقامات غیبی ومعنوی وعرفانی، كه « ثقلین » و بعد، اینجانب مناسب می دانم كه شمه ای كوتاه و قاصر در باب

قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتب ه ای كه عرفان آن برتمام دایره وجود، از ملك تا ملكوت اعلی و ازآنجا تا لاھوت و آنچه درفھم

من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بربشریت گذشته است، از مھجور بودن از حقایق

كه از ھرچیز اكبر است جز ثقل اكبر كه اكبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است براین دو ثقل « ثقل كبیر » و « ثقل اكبر » مقام والای

از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر كه شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلكه مناسب دیدم

اشاره ای گذرا و بسیار كوتاه ازآنچه براین دو ثقل گذشته است بنمایم.

شاید جمله لَنْ یفْتَرِقا حتّی یرِدا عَلَی الْحوَض اشاره باشد بر اینكه بعد از وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ھرچه

بر یكی از این دو گذشته است بردیگری گذشته است و مھجوریت ھر یك مھجوریت دیگری است، تا آنگاه كه این دو مھجور بر رسول

مقام اتصال كثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر كه به « حوض » وارد شوند . و آیا این « حوض » خدا در

عقل و عرفان بشر راھی ندارد . و باید گفت آن ستمی كه از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم

گذشته، بر امت مسلمان بلكه بر بشریت گذشته است كه قلم از آن عاجز است.

تا كتب « صحاح ششگانه » متواتر بین جمیع مسلمین است و [در] كتب اھل سنت از « ثقلین » و ذكر این نكته لازم است كه حدیث

دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مكرره از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم به طور متواتر نقل شده است . و این حدیث شریف

حجت قاطع است برجمیع بشر بویژه مسلمانان مذاھب مختلف؛ و باید ھمه مسلمانان كه حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛

و اگرعذری برای جاھلان ب یخبر باشد برای علمای مذاھب نیست .

اكنون ببینیم چه گذشته است بر كتاب خدا، این ودیعه الھی و ماترك پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مسائل أسف انگیزی

كه باید برای آن خون گریه كرد، پس از شھادت حضرت علی (ع) شروع شد . خودخواھان و طاغوتیان، قرآن كریم را وسیله ای كردند برای

حكومتھای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را كه سراسر قرآن را از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم

دریافت كرده بودند و ندای اِنّی تاركٌ فیكُمُ الثقلان در گوششان بود با بھان ه ھای مختلف وتوطئه ھای از پیش تھیه شده، آنان راعقب زده

و با قرآن، در حقیقت قرآن را كه برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی ومعنوی بود و است از صحنه خارج

كردند؛ و برحكومت عدل الھی كه یكی از آرمانھای این كتاب مقدس بوده و ھست خط بطلان كشیدند و انحراف از دین خدا وكتاب و

سنت الھی را پایه گذاری كردند، تا كار به جایی رسید كه قلم از شرح آن شرمسار است.

و ھرچه این بنیان كج به جلو آمد كجیھا و انحرافھا افزون شد تا آنجا كه قرآن كریم را كه برای رشد جھانیان و نقطه جمع ھمه

مسلمانان بلكه عائله بشری، ازمقام شامخ احدیت به كشف تام محمدی (ص) تنزل كرد كه بشریت را به آنچه باید برسند ، برساند و

را از شرّ شیاطین و طاغوتھا رھا سازد و جھان را به قسط و عدل رساند و حكومت را به دست اولیاء الله، « علم الاسماء » این ولیده

معصومین علیھم صلوات الاولین والآخرین بسپارد تا آنان به ھر كه صلاح بشریت است بسپارند چنان از صحنه خارج نمودند كه

گویی نقشی برای ھدایت ندارد و كار به جایی رسید كه نقش قرآن به دست حكومتھای جائر و آخوندھای خبیثِ بدتر از طاغوتیان

وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران ومعاندان حق تعالی شد . و مع الأسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان

جاھل، قرآن این كتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانھا و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنكه باید وسیله جمع مسلمانان و

بشریت وكتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بكلی از صحنه خارج شد، كه دیدیم اگر كسی دم از حكومت

اسلامی برمی آورد و از سیاست، كه نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار صلی الله علیه و آله وسلم و قرآن و سنت مشحون آن

موازن با آخوند بی دین شده بود و اكنون نیز « آخوند سیاسی » است، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتكب شده؛ و كلمه

ھست.

و اخیراً قدرتھای شیطانی بزرگ به وسیله حكومتھای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، كه خود را به دروغ به اسلام بست ه اند، برای

محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتھا قرآن را با خط زیبا طبع م ی كنند و به اطراف می فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از

صحنه خارج می كنند. ما ھمه دیدیم قرآنی را كه محمدرضاخان پھلوی طبع كرد و عد های را اغفال كرد و بعض آخوندھای بیخبر از مقاصد

اسلامی ھم مداح او بودند . و می بینیم كه ملك فھد ھر سال مقدار زیادی از ثروتھای ب ی پایان مردم را صرف طبع قرآن كریم و محالّ

تبلیغاتِ مذھبِ ضد قرآنی م ی كند و وھابیت، این مذھب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج م ی كند؛ و مردم و ملتھای غافل را سوق

به سوی ابرقدرتھا م یدھد و از اسلام عزیز و قرآن كریم برای ھدم اسلام و قرآن بھر هبرداری می كند.

ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعھد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پیرو مذھبی است كه می خواھد حقایق قرآنی، كه سراسر آن

از وحدت بین مسلمین بلكه بشریت دم م ی زند، از مقبره ھا و گورستانھا نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دھنده بشر از

جمیع قیودی كه بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان م ی كشاند

نجات دھد.

و ما مفتخریم كه پیرو مذھبی ھستیم كه رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیرالمؤمنین علی ب ن ابیطالب، این بنده

رھا شده از تمام قیود، مأمور رھا كردن بشر از تمام اغلال و بردگیھا است .

ما مفتخریم كه كتاب نھ ج البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین ك تاب رھای ی بخش بشر است و

دستورات معنوی و حكومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.

ما مفتخریم كه ائمه معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مھدی صاحب زمان علیھم آلاف التحیات و السلام

كه به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما ھستند.

دعای » امامان و « مناجات شعبانیه » می خوانند از ائمه معصومین ما است . ما به « قرآن صاعد » ما مفتخریم كه ادعیه حیاتبخش كه او را

كه كتاب الھام شده از جانب « صحیفه فاطمیه » این زبور آل محمد و « صحیفه سجادیه » حسین بن علی علیھماالسلام و « عرفات

خداوند تعالی به زھرای مرضیه است از ما است.

بالاترین شخصیت تاریخ است و كسی جز خدای تعالی و رسول صلی ا لله علیه و آله و ائمه معصومین « باقرالعلوم » ما مفتخریم كه

علیھم السلام مقام او را درك نكرده و نتوانند درك كرد، از ما است.

است كه فقه ما كه دریای ب ی پایان است، یكی از آثار اوست . و ما مفتخریم كه به ھمه ائمه « جعفری » و ما مفتخریم كه مذھب ما

معصومین علیھم صلوات الله و متعھد به پیروی آنانیم.

ما مفتخریم كه ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیھم در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده كردن قرآن كریم كه تشكیل

حكومت عدل یكی از ابعاد آن است، درحبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حكومتھای جائرانه و طاغوتیان زمان خود

شھید شدند. وما امروز مفتخریم كه می خواھیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده كنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگِ

سرنوشت ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا م یكنند.

ما مفتخریم كه بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و كلان درصحنه ھای فرھنگی و اقتصادی ونظامی حاضر، و ھمدوش مردان یا بھتر از آنان

در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن كریم فعالیت دارند؛ و آنان كه توان جنگ دارند، در آموزش نظامی كه برای دفاع از اسلام و كشور

اسلامی از واجبات مھم است شركت، و از محرومیتھایی كه توطئه دشمنان و نا آشنایی دوستان از احكام اسلام و قرآن بر آنھا بلكه بر

اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعھدانه خود را رھانده و از قید خرافاتی كه دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و

بعضی آخوندھای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمود ه اند؛ و آنان كه توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبھه

به نحو ارزشمندی كه دل ملت را از شوق وشعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان وجاھلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب

می لرزاند، اشتغال دارند . و ما مكرر دیدیم كه زنان بزرگواری زین ب گونه علیھا سلام الله فریاد می زنند كه فرزندان خود را از دست داده

و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از ھمه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و م ی دانند آنچه به دست آورد ه اند بالاتر از جنات نعیم

است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.

و ملت ما بلكه ملتھای اسلامی و مستضعفان جھان مفتخرند به اینكه دشمنان آنان كه دشمنان خدای بزرگ و قرآن كریم و اسلام

عزیزند، درندگانی ھستند كه از ھیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتكارانه خود دست نم ی كشند و برای رسیدن به ریاست و

مطامع پست خود دوست و دشمن را نم ی شناسند. و در رأس آنان امریكا این تروریست بالذات دولتی است كه سرتاسر جھان را به

آتش كشیده و ھم پیمان او صھیونیست جھانی است كه برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتكب می شود كه قلمھا از نوشتن و

آنان را به ھر جنایتی م ی كشاند. و ملتھای اسلامی و مستضعفان جھان !« اسرائیل بزرگ » زبانھا از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلھانه

مفتخرند كه دشمنان آنھا حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، وحسن و حسنی مبارك ھ م آخور با اسرائیل جنایتكارند و در راه

خدمت به امریكا و اسرائیل از ھیچ خیانتی به ملتھای خود رویگردان نیستند . و ما مفتخریم كه دشمن ما صدام عفلقی است كه

دوست و دشمن او را به جنایتكاری ونقض حقوق بین المللی و حقوق بشر م ی شناسند و ھمه می دانند كه خیانتكاری او به ملت

مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، كمتر از خیانت به ملت ایران نباشد.

و ما و ملتھای مظلوم دنیا مفتخریم كه رسان ه ھای گروھی و دستگاھھای تبلیغات جھانی، ما و ھمه مظلومان جھان را به ھر جنایت و

خیانتی كه ابرقدرتھای جنایتكار دستور م یدھند متھم می كنند. كدام افتخار بالاتر و والاتر از اینكه امریكا با ھمه ادعاھایش و ھمه ساز

و برگھای جنگ ی اش و آنھمه دولتھای سرسپرد ه اش و به دست داشتن ثروتھای بی پایانِ ملتھای مظلوم عقب افتاده و در دست

داشتن تمام رسان ه ھای گروھی، در مقابل ملت غیور ایران و كشور حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء آنچنان وامانده و رسوا

شده است كه نمی داند به كه متوسل شود ! و رو به ھركس م ی كند جواب رد م ی شنود! و این نیست جز به مددھای غیبی حضرت

باری تعالی جلَّت عظمتُه كه ملتھا را بویژه ملت ایران اسلامی رابیدار نموده واز ظلمات ستمشاھی به نور اسلام ھدایت نموده.

من اكنون به ملتھای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه م ی كنم كه از این راه مستقیم الھی كه نه به شرق ملحد و نه به

غربِ ستمگرِ كافر وابسته است، بلكه به صراطی كه خداوند به آنھا نصیب فرموده است محكم و استوار و متعھد و پایدارً پایبند بوده، و

لحظه ] ای [ از شكر این نعمت غفلت نكرده و دستھای ناپاك عمال ابرقدرتھا، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی،

تزلزلی در نیت پاك و اراده آھنین آنان رخنه نكند؛ و بدانند كه ھرچه رسان ه ھای گروھی عالم و قدرتھای شیطانی غرب و شرق اشتلم

إنَّه ولی النِّعَم » . می زنند دلیل برقدرت الھی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را ھم در این عالم و ھم درعوالم دیگر خواھد داد

.« وبِیدِه ملكوتُ كلِّ شیءٍ

و با كمال جِد و عجز ازملتھای مسلمان می خواھم كه از ائمه اطھار و فرھنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی این بزرگ

راھنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی كنند . از آن جمله دست از فقه سنتی كه

بیانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتھا است، چه احكام اولیه و چه ثانویه كه ھر دو مكتب فقه اسلامی

است، ذره ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذھب گوش فرا ندھ ند و بدانند قدمی انحرافی، مقدمه سقوط

مذھب و احكام اسلامی و حكومت عدل الھی است . و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بیانگر سیاسی نماز است ھرگز غفلت

نكنند، كه این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمھوری اسلامی ایران است . و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطھار و

بویژه سید مظلومان و سرور شھیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین صلوات وافر الھی و انبیا و ملائكه الله و صلحا بر روح بزرگ

حماسی او باد ھی چ گاه غفلت نكنند . و بدانند آنچه دستور ائمه علیھم السلام برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و

آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قھرمانانه ملتھا است بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد . و

می دانید كه لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه لعن ه ا لله علیھم با آنكه آنان منقرض و به جھنم رھسپار شد ه اند، فریاد بر سر

ستمگران جھان و زنده نگھداشتن این فریاد ست مشكن است.

و لازم است در نوح ه ھا و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق علیھم سلام الله به طور كوبنده فجایع و ستمگریھای ستمگران ھر

عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این عصر كه عصر مظلومیت جھان اسلام به دست امریكا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن

جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الھی _ لعنه الله و ملائكته و رسله علیھم است به طور كوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود .

و ھمه باید بدانیم كه آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است كه حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمه

اثنی عشر علیھم صلوات الله وسلم [است].

و آنچه لازم است تذكر دھم آن است كه وصیت سیاسی الھی اینجانب اختصاص به ملت عظیم الشأن ایران ندارد، بلكه توصیه به

جمیع ملل اسلامی و مظلومان جھان از ھر ملت و مذھب می باشد.

از خداوند عزوجل عاجزانه خواھانم كه لحظ ه ای ما و ملت ما را به خود واگذار نكند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و

رزمندگان عزیز لحظه [ ای] دریغ نفرماید.

روح الله الموسوی الخمینی

 

بِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِ الْرَّحیمْ

اھمیت انقلاب شكوھمند اسلامی كه دستاورد میلیونھا انسان ارزشمند و ھزاران شھید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز، این شھیدان

زنده است و مورد امید میلیونھا مسلمانان و مستضعفان جھان است، به قدری است كه ارزیابی آن از عھده قلم و بیان والاتر و برتر

است. اینجانب، روح الله موسوی خمینی كه از كرم عظیم خداوند متعال با ھمه خطایا مأیوس نیستم و زاد راه پرخطرم ھمان

دلبستگی به كرم كریم مطلق است، به عنوان یك نفر طلبه حقیر كه ھمچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقای

دستاوردھای آن و به ثمر رسیدن ھرچه بیشتر آن دارم، به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلھای عزیز آینده مطالبی ھر چند تكراری

عرض می نمایم. و از خداوند بخشاینده م یخواھم كه خلوص نیت در این تذكرات عنایت فرماید .

-1 ما می دانیم كه این انقلاب بزرگ كه دست جھانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ كوتاه كرد، با تأییدات غیبی الھی پیروز گردید .

اگر نبود دست توانای خداوند امكان نداشت یك جمعیت 36 میلیونی با آن تبلیغات ضدّ اسلامی و ضد روحانی خصوص در این صد سال

اخیر و با آن تفرقه افكنیھای بیحساب قلمداران و زبان مُزدان در مطبوعات و سخنرانیھا و مجالس و محافل ض د اسلامی و ضد ملی به

صورت ملیت، و آنھمه شعرھا و بذله گوییھا، و آنھمه مراكز عیاشی و فحشا و قمار و مسكرات و مواد مخدره كه ھمه و ھمه برای

كشیدن نسل جوان فعال كه باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میھن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و ب ی تفاوتی در پیشامدھای

خائنانه، كه به دست شاه فاسد و پدر ب ی فرھنگش و دولتھا و مجالس فرمایشی كه از طرف سفارتخان ه ھای قدرتمندان بر ملت تحمیل

می شد، و از ھمه بدتر وضع دانشگاھھا و دبیرستانھا و مراكز آموزشی كه مقدرات كشور به دست آنان سپرده م ی شد، با به كار گرفتن

،« ملی گرایی » و « ملیت » معلمان و استادان غربزده یا شرقزده ص د درصد مخالف اسلام و فرھنگ اسلامی بلكه ملی صحیح، با نام

گرچه در بین آنان مردانی متعھد و دلسوز بودند، لكن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان كار مثبتی نم ی توانستند انجام دھند

و با اینھمه و دھھا مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت كشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغاتْ به انحراف فكری كشیدن بسیاری از

و فداكاریھای حیر ت آور و « الله اكبر » آنان، ممكن نبود این ملت با این وضعیت یكپارچه قیام كنند و در سرتاسر كشور با ایده واحد و فریاد

معجزه آسا تمام قدرتھای داخل و خارج را كنار زده و خودْ مقدرات كشور را به دست گیرد . بنابراین شك نباید كرد كه انقلاب اسلامی

ایران از ھمه انقلابھا جدا است : ھم در پیدایش و ھم در كیفیت مبارزه و ھم در انگیزه انقلاب و قیام . و تردید نیست كه این یك تحفه

الھی و ھدیه غیبی بوده كه از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شده است .

-2 اسلام و حكومت اسلامی پدیده الھی است كه با به كار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین

می كند و قدرت آن دارد كه قلم سرخ بر ستمگریھا و چپاولگریھا و فسادھا و تجاوزھا بكشد و انسانھا را به كمال مطلوب خود برساند . و

مكتبی است كه برخلاف مكتبھای غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرھنگی و سیاسی و نظامی و

اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از ھیچ نكته، ولو بسیار ناچیز كه در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار

ننموده است؛ و موانع و مشكلات سر راه تكامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنھا كوشیده است . اینك كه به توفیق و تأیید

خداوند، جمھوری اسلامی با دست توانای ملت متعھد پای ه ریزی شده، و آنچه در این حكومت اسلامی مطرح است اسلام و احكام

مترقی آن است، برملت عظیم الشأن ایران است كه درتحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بكوشند كه حفظ اسلام

در رأس تمام واجبات است، كه انبیای عظام از آدم علیه السلا م تا خاتم النبیین صلی الله علیه وآله وسل م در راه آن كوشش و

فداكاری جانفرسا نموده اند و ھیچ مانعی آنان را از این فریضه بزرگ باز نداشته؛ و ھمچنین پس از آنان اصحاب متعھد و ائمه اسلام

علیھم صلوات الله با كوششھای توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن كوشیده اند . و امروز بر ملت ایران، خصوصاً، و بر جم یع

مسلمانان، عموماً، واجب است این امانت الھی را كه در ایران به طور رسمی اعلام شده و در مدتی كوتاه نتایج عظیمی به بار آورده،

با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشكلات آن كوشش نمایند . و امید است كه پرتو نور آن بر تمام

كشورھای اسلامی تابیدن گرفته و تمام دولتھا و ملتھا با یكدیگر تفاھم در این امر حیاتی نمایند، و دست ابرقدرتھای عالمخوار و

جنایتكاران تاریخ را تا ابد از سر مظلومان و ستمدیدگان جھان كوتاه نمایند.

اینجانب كه نفسھای آخر عمر را م ی كشم به حسب وظیفه، شطری از آنچه در حفظ و بقای این ودیعه الھی دخالت دارد و شطری از

موانع و خطرھایی كه آن را تھدید م ی كنند، برای نسل حاضر و نسلھای آینده عرض م ی كنم و توفیق و تأیید ھمگان را از درگاه پروردگار

عالمیان خواھانم.

الف

بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی ھمان رمز پیروزی است؛ و رمز پیروزی را ملت م ی داند و نس لھای آینده در تاریخ خواھند خواند كه

دو ركن اصلی آن : انگیزه الھی و مقصد عالی حكومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه برای ھمان انگیزه و

مقصد.

اینجانب به ھمه نسلھای حاضر و آینده وصیت می كنم كه اگر بخواھید اسلام و حكومت الله بر قرار باشد و دست استعمار و

استثمارگرانِ خارج و داخل از كشورتان قطع شود، این انگیزه الھی را كه خداوند تعالی در قرآن كریم بر آن سفارش فرموده است از

دست ندھید؛ و در مقابل این انگیزه كه رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی ھدف و تفرقه و اختلاف است . بی جھت نیست كه

بوقھای تبلیغاتی در سراسر جھان و ولید ه ھای بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعه ھا و دروغھای تفرق ه افكن نموده اند و میلیاردھا

دلار برای آن صرف می كنند. بی انگیزه نیست سفر ھای دائمی مخالفان جمھوری اسلامی به منطقه . و مع الأسف در بین آنان از

سردمداران وحكومتھای بعض كشورھای اسلامی، كه جز به منافع شخص خود فكر نم ی كنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریكا

ھستند دیده می شود؛ و بعض از روحان ینماھا نیز به آنان ملحقند.

امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران و مسلمانان جھان باید مطرح باشد و اھمیت آن را در نظر گیرند، خنثی كردن تبلیغات تفرقه

افكنِ خانه برانداز است . توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه درعصر حاضر، آن است كه در مقابل این توطئ ه ھا عكس

العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به ھر راه ممكن افزایش دھند و كفار و منافقان را مأیوس نمایند.

ب

از توطئه ھای مھمی كه در قرن اخیر، خصوصاً در دھ ه ھای معاصر، و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشكارا به چشم می خورد، تبلیغات

دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتھا و خصوص ملت فداكار ایران از اسلام است . گاھی ناشیانه و با صراحت به اینكه

احكام اسلام كه 1400 سال قبل وضع شده است نم یتواند در عصر حاضر كشورھا را اداره كند، یا آنكه اسلام یك دین ارتجاعی است و

با ھر نوآوری و مظاھر تمدن مخالف است، و درعصر حاضر نم ی شود كشورھا از تمدن جھانی و مظاھر آن كناره گیرند، و امثال این

تبلیغات ابلھانه و گاھی موذیانه و شیطن ت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام كه اسلام و دیگر ادیان الھی سر و كار دارند با

معنویات و تھذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترك دنیا و اشتغال به عبادات و اذكار و ادعیه كه انسان را به خدای تعالی

نزدیك و از دنیا دور م ی كند، و حكومت و سیاست و سررشت ه داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینھا تمام

برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلك انبیای عظام است ! و م ع الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان ومتدینان بیخبر از

اسلام تأثیر گذاشته كه حتی دخالت در حكومت و سیاست را به مثابه یك گناه و فسق م ی دانستند و شاید بعضی بدانند ! و این فاجعه

بزرگی است كه اسلام مبتلای به آن بود.

گروه اول كه باید گفت از حكومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به ب ی اطلاعی می زنند. زیرا اجرای قوانین بر

معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حكومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع كجرویھا،

و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودكفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات برمیزان

عدل برای جلوگیری از فساد و تباھی یك جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدھا از این قبیل،

چیزھایی نیست كه با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی كھنه شود . این دعوی به مثابه آن است كه گفته شود قواعد

عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود . اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری

شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش كھنه شده ! و ادعای آنكه اسلام با نوآور د ھا

مخالف است ھمان سان كه محمدرضا پھلوی مخلوع می گفت كه اینان می خواھند با چھارپایان در این عصر سفر كنند یك اتھام

ابلھانه بیش نیست . زیرا اگر مراد از مظاھر تمدن و نوآور د ھا، اختراعات و ابتكارات و صنعتھای پیشرفته كه در پیشرفت و تمدن بشر

دخالت دارد، ھی چ گاه اسلام و ھیچ مذھب توحیدی با آن مخالفت نكرده و نخواھد كرد بلكه علم وصنعت مورد تأكید اسلام و قرآن مجید

است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است كه بعضی روشنفكران حرف ه ای می گویند كه آزادی در تمام منكرات و فحشا حتی

ھمجنس بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید كوركورانه آن را

ترویج می كنند.

و اما طایفه دوم كه نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حكومت و سیاست جدا م ی دانند. باید به این نادانان گفت كه قرآن كریم و سنت

رسول الله صلی الله علیه وآله آنقدر كه در حكومت و سیاست احكام دارند در سایر چیزھا ندارند؛ بلكه بسیار از احكام عبادی

اسلام، عبادی سیاسی است كه غف لت از آنھا این مصیبتھا را به بارآورده . پیغمبر اسلام (ص) تشكیل حكومت داد مثل سایر

حكومتھای جھان لكن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی . و خلفای اول اسلامی حكومتھای وسیع داشت ه اند و حكومت علی بن ابیطالب

علیه السلام نیز با ھمان انگیزه، به طور وسیعتر و گسترده تر از واضحات تاریخ است . و پس از آن بتدریج حكومت به اسم اسلام بوده؛ و

اكنون نیز مدعیان حكومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اكرم صلی الله علیه وآله بسیارند.

اینجانب دراین وصیتنامه با اشاره م ی گذرم، ولی امید آن دارم كه نویسندگان و جامع ه شناسان و تاریخ نویسان، مسلمانان را از این

اشتباه بیرون آورند . و آنچه گفته شده و می شود كه انبیا علیھم السلام به معنویات كار دارند و حكومت و سررشت ه داری دنیایی

مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می كردند و ما نیز باید چنین كنیم، اشتباه تأسف آوری است كه نتایج آن به تباھی

كشیدن ملتھای اسلامی و بازكردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حكومتھای شیطانی و دیكتاتوری و

ستمگری است كه برای سلطه جویی و انگیزه ھای منحرف و دنیایی كه از آن تحذیر نموده اند؛ جمع آوری ثروت و مال و قدر ت طلبی و

طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است كه انسان را از حق تعالی غافل كند . و اما حكومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از

ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعی، ھمان است كه مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله و

اوصیای بزرگوارش برای آن كوشش م ی كردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامه آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم كه در این

حكومتھا بوده از امور لازمه است . باید ملت بیدار و ھوشیار ایران با دید اسلامی این توطئ ه ھا را خنثی نمایند . و گویندگان و نویسندگان

متعھد به كمك ملت برخیزند و دست شیاطین توطئ هگر را قطع نمایند.

ج

و از ھمین قماش توطئه ھا و شاید موذیان ه تر، شایع ه ھای وسیع درسطح كشور، و در شھرستانھا بیشتر، بر اینكه جمھوری اسلامی

ھم كاری برای مردم انجام نداد . بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداكاری كردند كه از رژیم ظالمانه طاغوت رھایی یابند، گرفتار یك رژیم

بدتر شدند ! مستكبران مستكبرتر و مستضعفان مستضع ف تر شدند ! زندانھا پر از جوانان كه امید آتیه كشور است م ی باشد و شكنج ه ھا

از رژیم سابق بدتر و غیر انسانیتر است ! ھر روز عد ه ای را اعدام می كنند به اسم اسلام ! و ای كاش اسم اسلام روی این جمھوری

نمی گذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است ! مردم در رنج و زحمت وگرانی سرسام آور غوطه می خورند و سردمداران

دارند این رژیم را به رژیمی كمونیستی ھدایت می كنند ! اموال مردم مصادره می شود و آزادی در ھر چیز از م لت سلب شده ! و

بسیاری دیگر از این قبیل امور كه با نقشه اجرا م ی شود. و دلیل آنكه نقشه و توطئه در كار است آنكه ھرچند روز یك امر در ھر گوشه و

كنار و در ھر كوی و برزن سر زبانھا م ی افتد؛ در تاكسیھا ھمین مطلب واحد و در اتوبوسھا نیز ھمین و در اجتماعات چند نفره باز ھمین

صحبت می شود؛ و یكی كه قدری كھنه شد یكی دیگر معروف م ی شود. و م عالأسف بعض روحانیون كه از حیل ه ھای شیطانی بیخبرند

با تماس یكی د و نفر از عوامل توطئه گمان می كنند مطلب ھمان است . و اساس مسأله آن است كه بسیاری از آنان كه این مسائل

را می شنوند و باور می كنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابھای جھان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاریھای عظیم اجتناب ناپذیر آن ندارند

چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتی كه ھمه به سود اسلام است ندارند و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با

غفلت یا عمد به آنان پیوست هاند .

اینجانب توصیه می كنم كه قبل از مطالعه وضعیت كنونی جھان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با

وضعیت كشورھا و ملتھایی كه در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه م ی گذشته است، و قبل از توجه به گرفتاریھای این

كشور طاغوتزده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا كه در طول چپاولگریھایشان برای این دولت به ارث گذشت ه اند ، از وابستگیھای

عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخان ه ھا و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراكز عیاشی و مغاز ه ھای مسكرات فروشی و ایجاد بی بندوباری در

تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانھا و دانشگاھھا و اوضاع سینماھا و عشرتكده ھا و وضعیت جوانھا و زنھا و

وضعیت روحانیون و متدینین و آزادیخوا ھان متعھّد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگی به پرونده اعدام

شدگان و محكومان به حبس و رسیدگی به زندانھا و كیفیت عملكرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمای ه داران و زمینخواران بزرگ و

محتكران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریھا و دادگاھھای انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال

نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارھا وسایر مأمورین كه در این زمان آمد ه اند و مقایسه با زمان سابق و

رسیدگی به عملكرد دولت و جھاد سازندگی در روستاھای محروم از ھمه مواھب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول

رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدھای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانواد ه ھای شھدا و آسیب دیدگان در

جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئ ه ھای پی در پی آمریكا و وابستگان خارج و داخلش

( اضافه كنید فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع ) و ھرج و مرجھایی كه از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و

حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دھھا مسائل دیگر، تقاضا این است كه قبل از آشنایی به مسائل، به اشكالتراشی و انتقاد

كوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب كه پس از صدھا سال ستمگری قلدرھا و جھل تود ه ھا امروز طفلی تازه پا و

ولیده ای است محفوف به دشمنھای خارج و داخل، رحم كنید . و شما اشكالتراشان به فكر بنشینید كه آیا بھتر نیست به جای

سركوبی به اصلاح و كمك بكوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمای ه داران و محتكران بی انصاف از خدا بیخبر، طرفدار

مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروھھای آشوبگر و تروریستھای مفسد و طرفداری غیر مستقیم از آنان، توجھی

به ترو رشدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعھد مظلوم داشته باشید؟

اینجانب ھیچگاه نگفته و نمی گویم كه امروز در این جمھوری به اسلام بزرگ با ھمه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جھالت

و عقده و ب ی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نم ی كنند؛ لكن عرض م ی كنم كه قوه مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا

كوشش در اسلامی كردن این كشور می كنند و ملتِ دھھا میلیونی نیز طرفدار و مددكار آنان ھستند؛ و اگر این اقلیت اشكالتراش و

كارشكن به كمك بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعتر خواھد بود . و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیای ند، چون توده میلیونی

بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانی اسلامی به خواست خداوند متعال جامه عمل به طور

چشمگیر خواھد پوشید و كجروان و اشكالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواھند توانست مقاومت كنند.

من با جرأت مدعی ھستم كه ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بھتر از ملت حجاز در عھد رسول الله صلی الله علیه وآله

و كوفه و عراق در عھد امیرالمؤمنین و حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیھما م ی باشند . آن حجاز كه در عھد رسول الله

« توبه » صلی الله علیه وآله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نم یكردند و با بھان هھایی به جبھه نمی رفتند، كه خداوند تعالی در سوره

با آیاتی آنھا را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است . و آنقدر به ایشان دروغ بستند كه به حسب نقل در منبر به آنان نفرین فرمودند . و

آن اھل عراق و كوفه كه با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكایات آن حضرت از آنان در كتب نقل و

تاریخ معروف است . و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سیدالشھدا علیه السلام آن شد كه شد . و آنان كه درشھادت دستْ آلوده

نكردند، یا گریختند از معركه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد . اما امروز می بینیم كه ملت ایران از قوای مسلح نظامی و

انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبھ ه ھا و مردم پشت جبھ هھا، با كمال شوق و اشتیاق

چه فداكاریھا م ی كنند و چه حماسه ھا می آفرینند. و می بینیم كه مردم محترم سراسر كشور چه كمكھای ارزنده می كنند. و می بینیم

كه بازماندگان شھدا و آسی ب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چھر ه ھای حماسه آفرین و گفتار و كرداری مشتاقانه و اطمینا ن بخش با ما و

شما روب هرو می شوند. و اینھا ھمه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان . در صورتی

كه نه در محضر مبارك رسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم ھستند، و نه در محضر امام معصوم صلوات الله علیه . و انگیزه آنان

ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است . و اسلام باید افتخار كند كه چنین فرزندانی تربیت

نموده، و ما ھمه مفتخریم كه در چنین عصری در پیشگاه چنین ملتی می باشیم .

و اینجانب در اینجا یك وصیت به اشخاصی كه به انگیزه مختلف با جمھوری اسلامی مخالفت می كنند و به جوانان، چه دختران و چه

پسرانی كه مورد بھر ه برداری منافقان و منحرفان فرص ت طلب و سودجو واقع شد ه اند می نمایم، كه بیطرفانه و با فكر آزاد به قضاوت

بنشینید و تبلیغات آنان كه م ی خواھند جمھوری اسلامی ساقط شود و كیفیت عمل آنان و رفتارشان با تود ه ھای محروم و گروھھا و

دولتھایی كه از آنان پشتیبانی كرده و م ی كنند و گروھھا و اشخاصی كه در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می كنند و اخلاق

و رفتارشان در بین خود و ھوادارانشان و تغییر موضعھایشان در پیشامدھای مختلف را، با دقت و بدون ھوای نفس بررسی كنید،

ومطالعه كنید حالات آنان كه در این جمھوری اسلامی به دست منافقان و منحرفان شھید شدند، و ارزیابی كنید بین آنان و

دشمنانشان؛ نوارھای این شھیدان تا حدی در دست و نوارھای مخالفان شاید در دست شماھا باشد، ببینید كدام دسته طرفدار

محرومان و مظلومان جامعه ھستند.

برادران! شما این اوراق را قبل از مرگ من نم ی خوانید. ممكن است پس از من بخوانید در آن وقت من نزد شما نیستم كه بخواھم به

نفع خود و جلب نظرتان برای كسب مقام و قدرتی با قلبھای جوان شما بازی كنم . من برای آنكه شما جوانان شایسته ای ھستید

علاقه دارم كه جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمھوری اسلامی صرف كنید تا سعادت ھر دو جھان را دریابید . و از خداوند

غفور می خواھم كه شما را به راه مستقیم انسانیت ھدایت كند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد . شماھا نیز در

خلوتھا از خداوند ھمین را بخواھید، كه او ھادی و رحمان است.

و یك وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتھای مبتلا به حكومتھای فاسد و دربند قدرتھای بزرگ م ی كنم؛ اما به ملت عزیز ایران

توصیه می كنم كه نعمتی كه با جھاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید ھمچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از

آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن، كه نعمتی عظیم الھی و امانت بزرگ خداوندی است كوشش كنید و از مشكلاتی كه در این

صراط مستقیم پیش می آید نھراسید كه إن تَنْصروا الله ینْصُرْكُمْ وَیثَبِّتْ اَقدامَكُم و درمشكلات دولت جمھوری اسلامی با جان و دل

شریك و در رفع آنھا كوشا باشید، و دولت و مجلس را از خود بدانید، و چون محبوبی گرامی از آن نگھداری كنید.

و به مجلس و دولت و دس ت اندركاران توصیه می نمایم كه قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان

و ستمدیدگان كه نور چشمان ما و اولیای نعم ھمه ھستند و جمھوری اسلامی رھاورد آنان و با فداكاریھای آنان تحقق پیدا كرد و بقای

آن نیز مرھون خدمات آنان است، فروگذار نكن ید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید و حكومتھای طاغوتی را كه چپاولگرانی

بی فرھنگ و زورگویانی تھی مغز بودند و ھستند را ھمیشه محكوم نمایید، البته با اعمال انسانی كه شایسته برای یك حكومت

اسلامی است.

و اما به ملتھای اسلامی توصیه می كنم كه از حكومت جمھوری اسلامی و از ملت مجاھد ایران الگو بگیرید و حكومتھای جائر خود را

در صورتی كه به خواست ملتھا كه خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند، با تمام قدرت به جای خود بنشانید، كه مایه بدبختی

مسلمانان ، حكومتھای وابسته به شرق و غرب م ی باشند. و اكیداً توصیه می كنم كه به بوقھای تبلیغاتی مخالفان اسلام و جمھوری

اسلامی گوش فرا ندھید كه ھمه كوشش دارند كه اسلام را از صحنه بیرون كنند كه منافع ابرقدرتھا تأمین شود.

د

از نقش هھای شیطانی قدرتھای بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالھای طولانی در دست اجرا است و در كشور ایران از زمان رضاخان

اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشھای مختلف دنبال هگیری شد، به انزوا كشاندن روحانیت است؛ كه در زمان رضاخان با فشار و

سركوبی و خلع لباس و حبس و تبعید و ھتك حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشھای دیگر كه یكی از آنھا

ایجاد عداوت بین دانشگاھیان و روحانیان بود ، كه تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛ و م ع الأسف به واسطه بیخبری ھر دو قشر از

توطئه شیطانی ابرقدرتھا نتیجه چشمگیری گرفته شد . از یك طرف، از دبستانھا تا دانشگاھھا كوشش شد كه معلمان و دبیران و

اساتید و رؤسای دانشگاھھا از بین غربزدگان یا شرقزدگان و منحرفان از اسلام و سایر ادیان انتخاب و به كار گماشته شوند و متعھدان

مؤمن در اقلیت قرار گیرند كه قشر مؤثر را كه در آتیه حكومت را به دست م ی گیرند، از كودكی تا نوجوانی و تا جوانی طوری تربیت كنند

كه از ادیان مطلقاً، و اسلام بخصوص، و از وابستگان به ادیان خصوصاً روحانیون و مبلغان، متنفر باشند . و اینان را عمال انگلیس در آن

زمان، و طرفدار سرمایه داران و زمینخواران و طرفدار ارتجاع و مخالف تمدن و تعالی در بعد از آن معرفی م ی نمودند . و از طرف دیگر، با

تبلیغات سوء، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاھیان ترسانیده و ھمه را به ب ی دینی و بی بند و باری و مخالف با

مظاھر اسلام و ادیان متھم م ی نمودند. نتیجه آن كه دولتمردانْ مخالف ادیان و اسلام و روحانیون و متدینان باشند؛ و تود ه ھای مردم كه

علاقه به دین و روحانی دارند مخالف دولت و حكومت و ھر چه متعلق به آن است باشند، و اختلاف عمیق بین دولت و ملت و

دانشگاھی و روحانی راه را برای چپاولگران آنچنان باز كند كه تمام شئون كشور در تحت قدرت آنان و تمام ذخایر ملت در جیب آنان

سرازیر شود، چنانچه دیدید به سر این ملت مظلوم چه آمد، و م یرفت كه چ ه آید.

اكنون كه به خواست خداوند متعال و مجاھدت ملت از روحانی و دانشگاھی تا بازاری و كارگر و كشاورز و سایر قشرھا بند اسارت را

پاره و سد قدرت ابرقدرتھا را شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند، توصیه اینجانب آن است كه نسل حاضر و

آینده غفلت نكنند و دانشگاھیان و جوانان برومند عزیز ھر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاھم را

محكمتر و استوارتر سازند و از نقش هھا و توطئ ه ھای دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنكه فرد یا افرادی را دیدند كه با گفتار و رفتار

خود درصدد است بذر نفاق بین آنان افكند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و

نگذارند توطئه ریشه دواند كه سرچشمه را به آسانی م ی توان گرفت . و مخصوصاً اگر در اساتید كسی پیدا شد كه م ی خواھد انحراف

ایجاد كند، او را ارشاد و اگر نشد، از خود و كلاس خود طرد كنند . و این توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلین ع لوم دینی است . و

توطئه ھا در دانشگاھھا از عمق ویژ های برخوردار است و ھر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه ھستند باید مواظب توطئ هھا باشند.

ھ

ازجمله نقشه ھا كه م ع الأسف تأثیر بزرگی در كشورھا و كشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن

كشورھای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریكه خود را و فرھنگ و قدرت خود را به ھیچ گرفتند و

غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرھنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یكی از دو

قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند ! و قصه این امر غ م انگیز، طولانی و ضربه ھایی كه از آن خورده و اكنون نیز می خوریم

كشنده و كوبنده است.

و غ مانگیزتر اینكه آنان ملتھای ستمدیده زیر سلطه را در ھمه چیز عقب نگ ه داشته و كشورھایی مصرفی با ر آوردند و ب ه قدر یما را از

پیشرفتھای خود و قدرتھای شیطان ی شان ترسانده اند كه جرأت دست زدن به ھیچ ابتكاری نداریم و ھمه چیز خود را تسلیم آنان كرده و

سرنوشت خود و كشورھای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان ھستیم . و این پوچی و تھی مغزی

مصنوعی موجب شده كه در ھیچ امری به فكر و دانش خود اتكا نكنیم و كوركورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلكه از فرھنگ و ادب و

صنعت و ابتكار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده ب ی فرھنگ، آنھا را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرت بومی

ما را سركوب و مأیوس نموده و م ی نمایند و رسوم و آداب اجنبی را ھر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج كرده و

با مداحی و ثناجویی آنھا را به خورد ملتھا داده و م یدھند. فی المثل، اگر در كتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون

توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشنفكر به حساب م یآورند. و از گھواره تا قبر به ھ ر چه

بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اس م گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاھر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژ ه ھای بومی

خودی به كار رود مطرود و كھنه و واپسزده خواھد بود . كودكان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و

عقب افتاد ه اند. خیابانھا، كوچه ھا، مغاز هھا، شركتھا، داروخانه ھا ، كتابخان ه ھا، پارچ ه ھا، و دیگر متاعھا، ھر چند در داخل تھیه شده باید

نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال كنند . فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستھا و در معاشرتھا

و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خود ی ، كھن هپرستی و عقب افتادگی

است. در ھر مرض و كسالتی ولو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دكترھا و اطبای دانشمند خود را محكوم و مأیوس

كرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریكا و مسكو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماكن متب ر كه كھنه پرستی و عقب ماندگی

است. بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذھب و معنویات است از نشان ه ھای روشنفكری و تمدن، و در مقابل، تعھد به این امور نشانه

عقب ماندگی و كھن هپرستی است.

اینجانب نمی گویم ما خود ھمه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سد ه ھای اخیر از ھر پیشرفتی

محروم كرده اند و دولتمردان خائن و دودمان پھلوی خصوصاً، و مراكز تبلیغاتی علیه دستاوردھای خودی و نیز خودْ كوچ ك دیدنھا و یا ناچیز

دیدنھا، ما را از ھر فعالیتی برای پیشرفت محروم كرد . وارد كردن كالاھا از ھر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان،

به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیھای كودكانه و به مسابقه كشاندن خانواد ه ھا و مصرفی

بارآوردن ھر چه بیشتر، كه خود داستانھای غ م انگیز دارد، و سرگرم كردن و به تباھی كشاندن جوانھا كه عضو فعال ھستند با فراھم

آوردن مراكز فحشا و عشرتكد ه ھا، و دھھا از این مصائب حساب شده، برای عقب نگھداشتن كشورھاست . من وصیت دلسوزانه و

خادمانه می كنم به ملت عزیز كه اكنون كه تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامھا نجات یافته و نسل محروم حاضر به

فعالیت و ابتكار برخاسته و دیدیم كه بسیاری از كارخان ه ھا و وسایل پیشرفته مثل ھواپیماھا و دیگر چیزھا كه گمان نم ی رفت

متخصصینِ ایران قادر به راه انداختن كارخان ه ھا و امثال آن باشند و ھمه دستھا را به سوی غرب یا شرق دراز كرده بودیم كه متخصصین

آنان اینھا را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتھای

ارزانتر عرضه كرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت كردند كه اگر بخواھیم می توانیم.

باید ھوشیار و بیدار ومراقب باشید كه سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوس ه ھای شیطانی شما را به سوی این چپاولگران

بین المللی نكشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگیھا قیام كنید.

وبدانید كه نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریكا و شوروی كم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور كند و چشمداشت به

غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت ھمه كار و ساختن ھمه چیز را دارد . و آنچه انسانھای شبیه به اینان به آن رسید ه اند شما

ھم خواھید رسید به شرط اتكال به خداوند تعالی و اتكا به نفس، و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیھا برای رسیدن به زندگی

شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب.

و بر دولتھا و دست اندركاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلھای آینده كه از متخصصین خود قدردانی كنند و آنان را با كمكھای

مادی و معنوی تشویق به كار نمایند و از ورود كالاھای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود ھمه

چیز بسازند.

و ازجوانان، دختران و پسران، می خواھم كه استقلال و آزادی و ارزشھای انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و

عشرتھا و بی بند و باریھا و حضور در مراكز فحشا كه از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه م ی شود نكنند؛ كه آنان چنانچه

تجربه نشان داده جز تباھی شما و اغفالتان از سرنوشت كشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی كشیدنتان

و مصرفی نمودن ملت و كشورتان به چیز دیگر فكر نم ی كنند؛ و می خواھند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده، و به اصطلاح

نگه دارند. « نیمه وحشی » آنان

و

از توطئه ھای بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و كراراً تذكر داده ام، به دست گرفتن مراكز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاھھا است كه

مقدرات كشورھا در دست محصولات آنھا است . روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی كه در دانشگاھھا و

دبیرستانھا دارند . نقشه آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی كردن آنان است؛ یا با سركوبی و خشونت و ھتاكی كه در زمان

رضاخان عمل شد ولی نتیجه معكوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تھمتھا و نقش ه ھای شیطانی برای جدا كردن قشر تحصیلكرده و به

اصطلاح روشنفكر كه این ھم در زمان رضاخان عمل م ی شد و در ردیف فشار و سركوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون

خشونت ولی موذیانه.

و اما در دانشگاه نقشه آن است كه جوانان را از فرھنگ و ادب و ارزشھای خودی منحرف كنند و به سوی شرق یا غرب بكشانند و

دولتمردان را از بین اینان انتخاب و برسرنوشت كشورھا حكومت دھند تا به دست آنھا ھرچه م ی خواھند انجام دھند . اینان كشور را به

غارتزدگی و غربزدگی بكشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شكست قادر بر جلوگیری نباشد . و این بھترین راه است برای عقب

نگھداشتن و غارت كردن كشورھای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتھا ب ی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، ھرچه ھست

به جیب آنان م یریزد.

پس اكنون كه دانشگاھھا و دانشسراھا در دست اصلاح و پاكسازی است، برھمه ما لازم است با متصدیان كمك كنیم و برای ھمیشه

نگذاریم دانشگاھھا به انحراف كشیده شود؛ و ھرجا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن كوشیم . و این امر حیاتی باید در

مرحله اول با دست پر توان خود جوانان دانشگاھھا و دانشسراھا انجام گیرد كه نجات دانشگاه از انحراف، نجات كشور وملت است.

و اینجانب به ھمه نوجوانان و جوانان در مرحله اول، و پدران و مادران و دوستان آنھا در مرحله دوم، و به دولتمردان و روشنفكران دلسوز

برای كشور در مرحله بعد وصیت می كنم كه در این امر مھم كه كشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل كوشش كنید و

دانشگاھھا را به نسل بعد بسپرید . و به ھمه نسلھای مسلسل توصیه م ی كنم كه برای نجات خود و كشور عزیز و اسلامِ آدم ساز،

دانشگاھھا را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری كنید، و با این عمل انسانی اسلامی خود دست قدرتھای بزرگ را از

كشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگھدار باد.

ز

از مھمات امور، تعھد وكلای مجلس شورای اسلامی است . ما دیدیم كه اسلام و كشور ایران چه صدمات بسیار غ م انگیزی از مجلس

شورای غیر صالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتكار پھلوی و از ھر زمان بدتر و خطرناكتر در این رژیم تحمیلی فاسد

خورد؛ و چه مصیبتھا و خسارتھای جانفرسا از این جنایتكاران ب ی ارزش و نوكر مآب به كشور و ملت وارد شد . در این پنجاه سال یك

اكثریت قلابی منحرف در مقابل یك اقلیت مظلوم موجب شد كه ھر چه انگلستان و شوروی و اخیراً امریكا خواستند، با دست ھمین

منحرفانِ از خدا بیخبر انجام دھند و كشور را به تباھی و نیستی كشانند . از بعد از مشروطه، ھیچ گاه تقریباً به مواد مھم قانون

اساسی عمل نشد قبل از رضاخان با تصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران؛ و در زمان رژیم پھلوی به دست آن رژیم سفاك و

وابستگان وحلقه به گوشان آن.

اكنون كه با عنایت پروردگار وھمت ملت عظی م الشأن سرنوشت كشور به دست مردم افتاد و وكلا از خود مردم و با انتخاب خودشان،

بدون دخالت دولت و خانھای ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند، و امید است كه با تعھد آنان به اسلام و مصالح كشور

جلوگیری از ھر انحراف بشود . وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است كه با اراده مصمم خود و تعھد خود به احكام اسلام و

مصالح كشور در ھر دوره از انتخابات وكلای دارای تعھد به اسلام و جمھوری اسلامی كه غالباً بین متوسطین جامعه و محرومین

می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مكتبھای انحرافی و اشخاص تحصیلكرده ومطلع

برمسائل روز و سیاستھای اسلامی، به مجلس بفرستند.

و به جامعه محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم، وصیت می كنم كه خود را از مسائل جامعه خصوصاً م ثل انتخاب رئیس جمھور و

وكلای مجلس، كنار نكشند و ب ی تفاوت نباشند . ھمه دیدید و نسل آتیه خواھد شنید كه دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب،

روحانیون را كه اساس مشروطیت را با زحمات و رنجھا بنیان گذاشتند از صحنه خارج كردند و روحانیون نیز بازی سیاس ت بازان را خورده و

دخالت در امور كشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون

اساسی و كشور و اسلام آن آوردند كه جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.

اكنون كه بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت ھمه طبقات پی ش آمده است، ھیچ عذری باقی نمانده و از گناھان

بزرگ نابخشودنی، مسامحه در امر مسلمین است . ھركس به مقدار توانش و حیطه نفوذش لازم است درخدمت اسلام و میھن باشد؛

و با جدیت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر وغرب یا شرقزدگان ومنحرفان از مكتب بزرگ اسلام جلوگیری نمایند، و بدانند كه

مخالفین اسلام و كشورھای اسلامی كه ھمان ابرقدرتان چپاولگر بین المللی ھستند، با تدریج و ظرافت دركشور ما و كشورھای

اسلامی دیگر رخنه، و با دست افراد خودِ ملتھا، كشورھا را به دام استثمار م ی كشانند. باید با ھوشیاری مراقب باشید و با احساس

اولین قدمِ نفوذی به مقابله برخیزید و به آنان مھلت ندھید. خدایتان یار ونگھدار باشد.

واز نمایندگان مجلس شورای اسلامی دراین عصر و عصرھای آینده م ی خواھم كه اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و

بازی سیاسی وكالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتی یك عنصر خرابكار وابسته به

مجلس راه یابد.

وبه اقلیتھای مذھبی رسمی وصیت می كنم كه از دوره ھای رژیم پھلوی عبرت بگیرند و وكلای خود را از اشخاص متعھد به مذھب خود

و جمھوری اسلامی و غیروابسته به قدرتھای جھانخوار و بدون گرایش به مكتبھای الحادی و انحرافی و التقاطی انتخاب نمایند.

و از ھمه نمایندگان خواستارم كه با كمال حسن نیت و برادری باھم مجلسان خود رفتار، و ھمه كوشا باشند كه قوانین خدای نخواسته

از اسلام منحرف نباشد و ھمه به اسلام و احكام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید.

و از شورای محترم نگھبان می خواھم و توصیه می كنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلھای آینده، كه با كمال دقت و قدرت وظایف

اسلامی و ملی خود را ایفا و تحت تأثیر ھیچ قدرتی واقع نشوند و از قوانین مخالف با شرع مطھر و قانون اساسی بدون ھیچ ملاحظه

جلوگیری نمایند و با ملاحظه ضرورات كشور كه گاھی با احكام ثانویه و گاھی به ولایت فقیه باید اجرا شود توجه نمایند.

و وصیت من به ملت شریف آن است كه در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس جمھور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه

انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رھبری یا رھبر، در صحنه باشند و اشخاصی كه انتخاب م ی كنند روی ضوابطی باشد كه اعتبار

می شود مثلاً در انتخا ب خبرگان برای تعیین شورای رھبری یا رھبر، توجه كنند كه اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روی موازین شرعیه

و قانون انتخاب نكنند، چه بسا كه خساراتی به اسلام و كشور وارد شود كه جبران پذیر نباشد . و در این صورت ھمه در پیشگاه خداوند

متعال مسئول م یباشند.

از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری و كشاورز و كارگر و كارمند، ھمه و ھمه مسئول سرنوشت كشور

و اسلام م ی باشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلھای آتیه؛ و چه بسا كه در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناھی باشد كه

در رأس گناھان كبیره است . پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید كرد و الاّ كار از دست ھمه خارج خواھد شد . و این حقیقتی است كه

بعد از مشروطه لمس نمود ه اید و نموده ایم. چه ھیچ علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست كه ملت در سرتاسر كشور در كارھایی كه محول

به اوست بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دھد؛ و در تعیین رئیس جمھور و وكلای مجلس با طبقة تحصیلكردة متعھد و

روشنفكر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به كشورھای قدرتمند استثمارگر و اشتھار به تقوا و تعھد به اسلام و جمھوری اسلامی

مشورت كرده، و با علما و روحانیون با تقوا و متعھد به جمھوری اسلامی نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمھور و

وكلای مجلس از طبقه ای باشند؛ كه محرومیت و مظلومیت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند، نه از

سرمای هداران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شھوات كه تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرھنگان را نم ی توانند

بفھمند.

و باید بدانیم كه اگر رئیس جمھور و نمایندگان مجلس، شایسته ومتعھد به اسلام و دلسوز برای كشور و ملت باشند، بسیاری از

مشكلات پیش نم ی آید؛ و مشكلاتی اگر باشد رفع می شود . و ھمین معنی در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رھبری یا رھبر با

ویژگی خاص باید در نظر گرفته شود؛ كه اگر خبرگان كه با انتخاب ملت تعیین می شوند از روی كمال دقت و با مشورت با مراجع عظام

ھر عصر و علمای بزرگ سرتاسر كشور و متدینین و دانشمندان متعھد، به مجلس خبرگان بروند، بسیاری از مھمات و مشكلات به

واسطة تعیین شایست ه ترین و متعھدترین شخصیتھا برای رھبری یا شورای رھبری پیش نخواھد آمد، یا با شایستگی رفع خواھد شد .

و با نظر به اصل یكصد و نھم و یكصد و دھم قانون اساسی، وظیفة سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان در تعیین رھبر یا شورای

رھبری روشن خواھد شد كه اندك مسامحه در انتخاب، چه آسیبی به اسلام و كشور و جمھوری اسلامی وارد خواھد كرد كه احتمال

آن، كه در سطح بالای از اھمیت است برای آنان تكلیف الھی ایجاد می كند.

و وصیت اینجانب به رھبر و شورای رھبری در این عصر كه عصر تھاجم ابرقدرتھا و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمھوری

اسلامی و درحقیقت به اسلام است در پوشش جمھوری اسلامی و درعصرھای آینده، آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و

جمھوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند كه رھبری فی نفسه برای آنان تحف ه ای است و مقام والایی، بلكه

وظیفة سنگین و خطرناكی است كه لغزش در آن اگر خدای نخواسته با ھوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای

قھار درجھان دیگر در پی دارد.

از خداوند منان ھادی با تضرع و ابتھال م ی خواھم كه ما و شما را از این امتحان خطرناك با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات

دھد و این خطر قدری خفیفتر برای رؤسای جمھور حال و آینده و دولتھا و دس ت اندركاران، به حسب درجات در مسئولیتھا نیز ھست كه

باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را درمحضر مبارك او بدانند. خداوند متعال راھگشای آنان باشد .

ح

از مھمات امور، مسألة قضاوت است كه سر و كار آن با جان و مال و ناموس مردم است . وصیت اینجانب به رھبر و شورای رھبری آن

است كه در تعیین عالیترین مقام قضایی كه درعھده دارند، كوشش كنند كه اشخاص متعھد سابق ه دار و صاحبنظر در امور شرعی و

اسلامی و در سیاست را نصب نمایند.

و از شورایعالی قضایی م ی خواھم امر قضاوت را كه در رژیم سابق به وضع أسفناك و غ م انگیزی درآمده بود با جدیت سر و سامان

دھند؛ و دست كسانی كه با جان ومال مردم بازی م ی كنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامی است از این كرسی پراھمیت

كوتاه كنند، و با پشتكار و جدیت بتدریج دادگستری را متحول نمایند؛ و قضات دارای شرایطی كه، ا ن شاء الله با جدیت حوز ه ھای علمیه

مخصوصاً حوزة مباركة علمیة قم تربیت و تعلیم می شوند و معرفی می گردند، به جای قضاتی كه شرایط مقررة اسلامی را ندارند نصب

گردند، كه ا نشاء الله تعالی بزودی قضاوت اسلامی درسراسر كشور جریان پیدا كند.

و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت م ی كنم كه با در نظر گرفتن احادیثی كه از معصومین صلوات الله علیھم

دراھمیت قضا و خطر عظیمی كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه دربارة قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدی

نمایند و نگذارند این مقام به غیر اھلش سپرده شود . و كسانی كه اھل ھستند از تصدی این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اھل

میدان ندھند؛ و بدانند كه ھما ن طور كه خطر این مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است . و می دانند كه تصدی قضا برای

اھلش واجب كفایی است.

ط

وصیت اینجانب به حوزه ھای مقدسة علمیه آن است كه كراراً عرض نمود ه ام كه در این زمان كه مخالفین اسلام و جمھوری اسلامی

كمر به براندازی اسلام بست ه اند و از ھر راه ممكن برای این مقصد شیطانی كوشش می نمایند، و یكی از راھھای با اھمیت برای مقصد

شوم آنان و خطرناك برای اسلام و حوز ه ھای اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبھكار در حوز ه ھای علمیه است، كه خطر بزرگ كوتاه

مدت آن بدنام نمودن حوز ه ھا با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا

رسیدن یك یا چند نفر شیاد كه با آگاھی برعلوم اسلامی و جا زدن خود را در بین تود ه ھا وقشرھای مردم پاكدل و علاق ه مند نمودن آنان

را به خویش وضربة مھلك زدن به حوزه ھای اسلامی و اسلام عزیز و كشور در موقع مناسب م ی باشد. و می دانیم كه قدرتھای بزرگ

چپاولگر در میان جامعه ھا افرادی به صورتھای مختلف از ملیگراھا و روشنفكران مصنوعی و روحانی نمایان كه اگر مجال یابند از ھمه

و وطن « پان ایرانیسم » پرخطرتر و آسیب رسانترند ذخیره دارند كه گاھی سی چھل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا

پرستی و حیله ھای دیگر، با صبر و بردباری در میان ملتھا زیست م ی كنند و در موقع مناسب مأموریت خود را انجام می دھند. و ملت

ھا و دیگر عناوین « توده ای » و « فدایی خلق » و « مجاھد خلق » عزیز ما در این مدت كوتاه پس از پیروزی انقلاب نمون ه ھایی از قبیل

دیده اند، و لازم است ھمه با ھوشیاری این قسم توطئه را خنثی نمایند و از ھمه لازمتر حوزه ھای علمیه است كه تنظیم و تصفیة آن با

است از القائات شوم ھمین نقش ه ریزان « نظم در بی نظمی » مدرسین محترم و افاضل سابقه دار است با تأیید مراجع وقت . و شاید تز

و توطئه گران باشد.

در ھرصورت وصیت اینجانب آن است كه در ھمة اعصار خصوصاً درعصر حاضر كه نقش ه ھا و توطئ ه ھا سرعت و قوّت گرفته است، قیام

برای نظام دادن به حوز ه ھا لازم و ضروری است؛ كه علما و مدرسین و افاضل عظی م الشأن صرف وقت نموده و با برنامة دقیق صحیح

حوزه ھا را و خصوصاً حوزه علمیة قم و سایر حوز هھای بزرگ و با اھمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند.

و لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسھایی كه مربوط به فقاھت است و حوز ه ھای فقھی و اصولی از طریقة مشایخ

معظم كه تنھا راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و كوشش نمایند كه ھر روز بر دقتھا و بحث و نظرھا و ابتكار و تحقیقھا

افزوده شود؛ وفقه سنتی كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات

بر تحقیقات اضافه گردد . و البته در رشت ه ھای دیگر علوم به مناسبت احتیاجات كشور و اسلام برنام ه ھایی تھیه خواھد شد و رجالی در

آن رشته تربیت باید شود . و از بالاترین و والاترین حوز ه ھایی كه لازم است به طور ھمگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی

اسلامی [است]، از قبیل علم اخلاق و تھذیب نفس و سیر و سلوك الی الله رزقنا الله و ایاكم كه جھاد اكبر می باشد.

ی

از اموری كه اصلاح و تصفیه و مراقبت از آن لازم است قوة اجراییه است . گاھی ممكن است كه قوانین مترقی و مفید به حال جامعه از

مجلس بگذرد و شورای نگھبان آن را تنفیذ كند و وزیر مسئول ھم ابلاغ نماید، لكن به دست مجریان غیرصالح كه افتاد آن را مسخ كنند

و بر خلاف مقررات یا با كاغ ذ بازیھا یا پیچ و خمھا كه به آن عادت كرد ه اند یا عمداً برای نگران نمودن مردم عمل كنند، كه بتدریج و

مسامحه غائله ایجاد م یكند.

وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرھای دیگر آن است كه علاوه بر آنكه شماھا و كارمندان وزارتخان ه ھا بودجه ای

كه از آن ارتزاق م ی كنید مال ملت ، و باید ھمه خدمتگزار ملت و خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه

عمل كردن حرام و خدای نخواسته گاھی موجب غضب الھی می شود، ھمة شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید . با پشتیبانی مردم

خصوصاً طبقات محروم بود كه پیروزی حاصل شد و دست ستمشاھی از كشور و ذخائر آن كوتاه گردید . و اگر روزی از پشتیبانی آنان

محروم شوید، شماھا كنار گذاشته م ی شوید و ھمچون رژیم شاھنشاھی ستمكار به جای شما ستم پیشگان پستھا را اشغال

می نمایند. بنابر این حقیقت ملموس،

باید كوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غی راسلامی انسانی احتراز نمایید.

و در ھمین انگیزه به وزرای كشور در طول تاریخ آینده توصیه م ی كنم كه در انتخاب استاندارھا دقت كنند اشخاص لایق، متدین ، متعھد،

عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمایند، تا آرامش در كشور ھرچه بیشتر حكمفرما باشد . و باید دانست كه گرچه تمام وزیران وزارتخان ه ھا

مسئولیت در اسلامی كردن و تنظیم امور محل مسئولیت خود دارند لكن بعضی از آنھا ویژگی خاص دارند؛ مثل وزارت خارجه كه

مسئولیت سفارتخانه ھا را در خارج از كشور دارند . اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای خارجه راجع به طاغوتزدگی سفارتخان ه ھا و تحول

آنھا به سفارتخان ه ھای مناسب با جمھوری اسلامی توصیه ھایی نمودم، لكن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی انجام

دھند. و اكنون كه سه سال از پیروزی می گذرد اگر چه وزیر خارجة كنونی اقدام به این امر نموده است و امید است با پشتكار و صرف

وقت این امرمھم انجام گیرد.

و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانھای بعد آن است كه مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و

سفارتخانه ھا؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع كشور و روابط حسنه با دولتھایی كه قصد دخالت در امور كشور ما را

ندارند. و از ھر امری كه شائبة وابستگی با ھمة ابعادی كه دارد به طور قاطع احتراز نمایید . و باید بدانید كه وابستگی در بعض امور ھر

چند ممكن است ظاھر فریبند ه ای داشته باشد یا منفعت و فاید ه ای در حال داشته باشد، لكن در نتیجه، ریشة كشور را به تباھی

خواھد كشید و كوشش داشته باشید در بھتر كردن روابط با كشورھای اسلامی و در بیدار كردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد

كنید كه خداوند با شماست.

و وصیت من به ملتھای كشورھای اسلامی است كه انتظار نداشته باشید كه از خارج كسی به شما در رسیدن به ھدف كه آن

اسلام و پیاده كردن احكام اسلام است كمك كند؛ خود باید به این امر حیاتی كه آزادی و استقلال را تحقق م ی بخشد قیام كنید . و

علمای اعلام و خطبای محترم كشورھای اسلامی دولتھا را دعوت كنند كه از وابستگی به قدرتھای بزرگ خارجی خود را رھا كنند و با

ملت خود تفاھم كنند؛ در این صورت پیروزی را د ر آغوش خواھند كشید . و نیز ملتھا را دعوت به وحدت كنند؛ و از نژادپرستی كه مخالف

دستور اسلام است بپرھیزند؛ و با برادران ایمانی خود در ھر كشوری و با ھر نژادی كه ھستند دس ت برادری دھند كه اسلام بزرگ آنان

را برادر خوانده . و اگر این برادری ایمانی با ھمت دولتھا و ملتھا و با تأیید خداوند متعال روزی تحقق یابد، خواھید دید كه بزرگترین قدرت

جھان را مسلمین تشكیل م یدھند. به امید روزی كه با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری حاصل شود.

و وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در ھمة اعصار خصوصاً عصر حاضر كه ویژگی خاصی دارد، آن است كه برای تبلیغ حق مقابل باطل و

ارائة چھرة حقیقی جمھوری اسلامی كوشش كنند . ما اكنون، دراین زمان كه دست ابرقدرتھا را از كشور خود كوتاه كردیم، مورد تھاجم

تبلیغاتی تمام رسانه ھای گروھی وابسته به قدرتھای بزرگ ھستیم . چه دروغھا و تھمتھا كه گویندگان و نویسندگان وابسته به

ابرقدرتھا به این جمھوری اسلامی نوپا نزده و نم یزنند.

مع الأسف اكثر دولتھای منطقة اسلامی كه به حكم اسلام باید دست اخوت به ما دھند، به عداوت با ما و اسلام برخاست ه اند و ھمه در

خدمت جھانخواران از ھر طرف به ما ھجوم آورد ه اند. و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و م ی دانید كه امروز جھان روی

تبلیغات م ی چرخد. و با كمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح روشنفكر كه به سوی یكی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنكه در فكر

استقلال و آزادی كشور و ملت خود باشند، خو د خواھیھا و فرص ت طلبیھا و انحصارجوییھا به آنان مجال نمی دھد كه لحظ ه ای تفكر نمایند

و مصالح كشور و ملت خود را در نظر بگیرند، و مقایسة بین آزادی و استقلال را در این جمھوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگی

شرافتمندانة ارزنده را توأم با بعض آنچه را كه از دست داده اند، كه رفاه و عیشزدگی است، با آنچه از رژیم ستمشاھی دریافت

می كردند توأم با وابستگی و نوكرمآبی وثناجویی و مداحی از جرثوم ه ھای فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تھمتھا و نارواھا

به این جمھوری تازه تولد یافته دست بكشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتیان و ست م پیشگان زبانھا و قلمھا رابه كار

بگیرند.

و مسئلة تبلیغ تنھا به عھدة وزارت ارشاد نیست بلكه وظیفة ھمة دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و ھنرمندان است . باید وزارت

خارجه كوشش كند تا سفارتخان هھا نشریات تبلیغی داشته باشند و چھرة نورانی اسلام را برای جھانیان روشن نمایند؛ كه اگر این

چھره با آن جمال جمیل كه قرآن و سنت در ھمة ابعاد به آن دعوت كرد ه از زیر نقاب مخالفان اسلام و ك ج فھمیھای دوستان خودنمایی

نماید، اسلامْ جھانگیر خواھد شد و پرچم پرافتخار آن در ھمه جا به اھتزاز خواھد آمد . چه مصیبت بار و غ م انگیز است كه مسلمانان

متاعی دارند كه از صدر عالم تا نھایت آن نظیر ندارد، نتوانست ه اند این گوھر گرانبھا را كه ھر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است

عرضه كنند؛ بلكه خود نیز از آن غافل و به آن جاھلند و گاھی از آن فرار یاند!

ك

از امور بسیار با اھمیت و سرنوشت ساز مسئلة مراكز تعلیم و تربیت از كودكستانھا تا دانشگاھھا است كه به واسطة اھمیت

فوق العاد هاش تكرار نموده و با اشاره می گذرم. باید ملت غارت شده بدانند كه در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربة مھلك زده

است قسمت عمده اش از دانشگاھھا بوده است . اگر دانشگاھھا و مراكز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنام ه ھای اسلامی و ملی در راه منافع

كشور به تعلیم و تھذیب و تربیت كودكان و نوجوانان وجوانان جریان داشتند، ھرگز میھن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریكا و

شوروی فرو نمی رفت و ھرگز قراردادھای خانه خرا ب كن بر ملت محرو م غارتزده تحمیل نمی شد و ھرگز پای مستشاران خارجی به

ایران باز نمی شد و ھرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتھای شیطانی ریخته نم ی شد و ھرگز دودمان پھلوی

و وابسته ھای به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پاركھا و ویلاھا بر روی اجساد مظلومان بنا كنند و

بانكھای خارج را از دسترنج این مظلومان پر كنند و صرف عیاشی و ھرز گی خود و بستگان خود نمایند . اگر مجلس و دولت و قوة قضاییه

و سایر ارگانھا از دانشگاھھای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت ملت ما امروز گرفتار مشكلات خان ه برانداز نبود . و اگر شخصیتھای

پاكدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می كند، از دانشگاھھا به مراكز

قوای سه گانه راه می یافت، امروز ما غیر امروز، و میھن ما غیر این میھن، و محرو مان ما از قید محرومیت رھا، و بساط ظلم و

ستمشاھی و مراكز فحشا و اعتیاد و عشرتكده ھا كه ھر یك برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده كافی بود، در ھم پیچیده و این

ارث كشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود . و دانشگاھھا اگر اسلامی انسان ی ملی بود، می توانست صدھا و ھزارھا

مدرس به جامعه تحویل دھد؛ لكن چه غ م انگیز و اسفبار است كه دانشگاھھا و دبیرستانھا به دست كسانی اداره می شد و عزیزان ما

به دست كسانی تعلیم و تربیت می دیدند كه جز اقلیت مظلوم محرومی ھمه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشة دیكته شده در

دانشگاھھا كرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتھا بزرگ شده و به كرسیھای

قانونگذاری و حكومت و قضاوت تكیه م یكردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پھلوی عمل م یكردند.

اكنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتكاران خارج شده . و بر ملت و دولت جمھوری اسلامی است در ھمة اعصار، كه نگذارند

عناصر فاسد دارای مكتبھای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراھا و دانشگاھھا و سایر مراكز تعلیم و تربیت نفوذ كنند و از

قدم اول جلوگیری نمایند تا مشكلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.

و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراھا و دبیرستانھا و دانشگاھھا آن است كه خودشان شجاعانه درمقابل انحرافات قیام نمایند تا

استقلال و آزادی خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد.

ل

قوای مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شھربانی تا كمیت ه ھا و بسیج و عشایر ویژگی خاص دارند . اینان كه بازوان قوی و قدرتمند

جمھوری اسلامی می باشند و نگھبان سرحدات و راھھا و شھرھا و روستاھا و بالاخره نگھداران امنیت و آرام ش بخشان به ملت

می باشند، م ی بایست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند . و لازم است توجه داشته باشند كه در دنیا آنچه كه مورد

بھره برداری برای قدرتھای بزرگ و سیاستھای مخرب، بیشتر از ھر چیز و ھر گروھی است، قوای مسلح است . قوای مسلح است كه

با بازیھای سیاسی، كودتاھا و تغییر حكومتھا و رژیمھا به دست آنان واقع م ی شود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را م ی خرند و با

دست آنان و توطئ ه ھای فرماندھان بازی خوردة كشورھا را به دست م ی گیرند، و ملتھای مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و

آزادی را از كشورھا سلب می كنند. و اگر فرماندھان پاكدامن متصدی امر باشند، ھرگز برای دشمنان كشورھا امكان كودتا یا اشغال یك

كشور پیش نمی آید و یا اگر احیاناً پیش آید، به دست فرماندھان متعھد شكسته و ناكام خواھد ماند . و در ایران نیز كه این معجزة عصر

به دست ملت انجام گرفت، قوای مسلح متعھد و فرماندھان پاك و میھ ندوست سھم بسزائی داشتند.

و امروز كه جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تكریتی به امر و كمك امریكا و سایر قدرتھا پس از نزدیك به دو سال با شكست سیاسی و

نظامی ارتش متجاوز بعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبه رو است، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاھی و

مردمی با پشتیبانی بی دریغ ملت در جبھ ه ھا و پشت جبھ ه ھا این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتھا

وتوطئه ھای داخلی را كه به دست عروسكھای وابسته به غرب وشرق برای براندازی جمھوری اسلامی بسیج شده بودند با دست

توانای جوانان كمیته ھا و پاسداران بسیج و شھربانی و با كمك ملت غیرتمند در ھم شكسته شد . و ھم ین جوانان فداكار عزیزند كه

شبھا بیدارند تا خانواد هھا با آرامش استراحت كنند. خدایشان یار و مددكار باد.

پس وصیت برادرانة من در این قدمھای آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، آن است كه ای عزیزان كه به اسلام عشق م ی ورزید

و با عشق لقاء الله به فداكاری در جبھ ه ھا و در سطح كشور به كار ارزشمند خود ادامه م ی دھید، بیدار باشید و ھوشیار كه بازیگران

سیاسی و سیاستمداران حرفه ای غرب وشرقزده و دستھای مرموز جنایتكاران پشت پرده لبة تیز سلاح خیانت و جنایتكارشان از ھر

سو و بیشتر از ھر گروه متوجه به شما عزیزان است؛ و م ی خواھند از شما عزیزان كه با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام

را زنده كردید بھر ه گیری كرده و جمھوری اسلامی را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میھن و ملت از اسلام و ملت جدا

كرده به دامن یكی از دو قطب جھانخوار بیندازند، و بر زحمات و فداكاریھای شما با حیل ه ھای سیاسی و ظاھرھای به صورت اسلامی و

ملی خط بطلان بكشند.

وصیت اكید من به قوای مسلح آن است كه ھما نطور كه از مقررات نظام ، عدم دخول نظامی در احزاب و گروھھا و جبھ ه ھا است به آن

عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینھا، در ھیچ حزب و گروھی وارد نشده و خود را از

بازیھای سیاسی دور نگه دارند . در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروھی مصون باشند . و بر

فرماندھان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند . و چون انقلاب از ھمة ملت و حفظ آن بر ھمگان است،

دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میھنی آنان است كه اگر قوای مسلح، چه فرماندھان و طبقات

بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواھند عملی انجام دھند یا در احزاب وارد شوند كه ب ی اشكال به تباھی

كشیده می شوند و یا در بازیھای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند . و بر رھبر و شورای رھبری است كه با قاطعیت

از این امر جلوگیری نماید تا كشور از آسیب در امان باشد.

و من به ھمة نیروھای مسلح در این پایان زندگی خاكی، وصیت مشفقانه م ی كنم كه از اسلام كه یگانه مكتب استقلال و آزادیخواھی

است و خداوند متعال ھمه را با نور ھدایت آن به مقام والای انسانی دعوت م ی كند، چنانچه امروز وفادارید، در وفاداری استقامت كنید

كه شما را و كشور و ملت شما را از ننگ وابستگیھا و پیوستگیھا به قدرتھایی كه ھمة شما را جز برای بردگی خویش نم ی خواھند و

كشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ست م پذیری نگه می دارند نجات می دھد، و زندگی انسانی

شرافتمندانه را ولو با مشكلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دھید؛ و بدانید مادام كه در احتیاجات صنایع

پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز كنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتكار و پیشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواھد

شد. و به خوبی و عینیت دیدید كه در این مدت كوتاه پس از تحریم اقتصادی ھمانھا كه از ساختن ھرچیز خود را عاجز م ی دیدند و از راه

انداختن كارخان ه ھا آنان را مأیوس م ی نمودند، افكار خود را به كار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و كارخان ه ھا را خود رفع نمودند . و

این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج كارشناسان خارجی، تحف ه ای الھی بود كه ما از آن غافل بودیم . اكنون اگر دولت و ارتش كالاھای

جھانخواران را خود تحریم كنند و به كوشش و سعی در راه ابتكار بیفزایند، امید است كه كشور خودكفا شود و از دریوزگی ازدشمن

نجات یابد.

و ھم در اینجا باید بیفزایم كه احتیاج ما پس از اینھمه عق ب ماندگی مصنوعی به صنعتھای بزرگ كشورھای خارجی حقیقتی است

انكارناپذیر. و این به آن معنی نیست كه ما باید در علوم پیشرفته به یكی از دو قطب وابسته شویم . دولت و ارتش باید كوشش كنند كه

دانشجویان متعھد را در كشورھایی كه صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریكا

و شوروی و كشورھای دیگر كه در مسیر این دو قطب ھستند احتراز كنند، مگر ا ن شا ءالله روزی برسد كه این دو قدرت به اشتباه خود

پی برند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا ا نشاءالله مستضعفان جھان و ملتھای ب یدار و

مسلمانان متعھد، آنان را ب ه جای خود نشانند. به امید چنین روزی.

م

رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماھا و تئاترھا از ابزارھای مؤثر تباھی و تخدیر ملتھا، خصوصاً نسل جوان بوده است . در این صد سال

اخیر بویژه نیمة دوم آن، چه نقش ه ھای بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران

غرب و شرق، كشیده شد و از آنھا برای درست كردن بازار كالاھا خصوصاً تجم لی و تزئینی از ھر قماش، از تقلید در ساختمانھا و

تزئینات و تجملات آنھا و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنھا استفاده كردند، به طوری كه افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن

در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمھای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و كیفیت حرف

زدن و به كار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود كه فھم آن برای بیشتر مردم غیرممكن، و برای ھمردیفان نیز مشكل

می نمود! فیلمھای تلویزیون از فرآورد ه ھای غرب یا شرق بود كه طبقة جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و كار و صنعت و تولید و

دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به ھمه چیز خود و كشور خود، حتی فرھ نگ و ادب

و مآثر پر ارزشی كه بسیاری از آ ن با دست خیانتكار سودجویان، به كتابخانه ھا و موز ه ھای غرب و شرق منتقل گردیده است . مجله ھا با

مقال هھا و عكسھای افتضاح بار و أس ف انگیز، و روزنام ه ھا با مسابقات در مقالات ضد فرھنگی خویش و ضد اسلامی با افتخار، مردم

بویژه طبقة جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق ھدایت م ی كردند. اضافه كنید بر آن تبلیغ دامنه دار در ترویج مراكز فساد و عشرتكد ه ھا

و مراكز قمار و لاتار و مغازه ھای فروش كالاھای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیھا و مشروبات الكلی بویژه آنچه از غرب وارد می شد. و

در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسكھا و اسباب بازیھا و كالاھای تجملی وارد می شد؛ و صدھا چیزھایی كه امثال من از

آنھا ب یاطلاع ھستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پھلوی ادامه پیدا می كرد، چیزی نمی گذشت كه

جوانان برومند ما این فرزندان اسلام و میھن كه چشم امید ملت به آنھا است با انواع دسیسه ھا و نقشه ھای شیطانی به دست

رژیم فاسد و رسان ه ھای گروھی و روشنفكران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر م ی بستند : یا جوانی خود را در

مراكز فساد تباه م یكردند؛ و یا به خدمت قدرتھای جھانخوار درآمده و كشور را به تباھی م ی كشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت

گذاشت و ھمه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد.

اكنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمھور و رؤسای جمھور م ا بعد و به شورای نگھبان و شورای

قضایی و دولت در ھر زمان، آن است كه نگذارند این دستگاھھای خبری و مطبوعات و مجل ه ھا از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند .

و باید ھمه بدانیم كه آزادی به شكل غربی آن، كه موجب تباھی جوانان و دختران و پسران م ی شود، از نظر اسلام و عقل محكوم

است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیھا و كتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح كشور حرام است . و بر ھمة ما و ھمة

مسلمانان جلوگیری از آنھا واجب است . و از آزادیھای مخرب باید جلوگیری شود . و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت

و كشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمھوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، ھمه مسئول می باشند . و مردم و

جوانان حز باللھی اگر برخورد به یكی از امور مذكور نمودند به دستگاھھای مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاھی نمودند، خودشان

مكلف به جلوگیری ھستند . خداوند تعالی مددكار ھمه باشد.

ن

نصیحت و وصیت من به گروھھا و گروھكھا و اشخاصی كه در ضدیت با ملت و جمھوری اسلامی و اسلام فعالیت م ی كنند، اول به

سران آنان در خارج و داخل، آن است كه تجربة طولانی به ھر راھی كه اقدام كردید و به ھر توطئ ه ای كه دست زدید و به ھر كشور و

مقامی كه توسل پیدا كردید به شماھا كه خود را عالم و عاقل م ی دانید باید آموخته باشند كه مسیر یك ملت فداكار را نمی شود با

دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ پردازیھای ب ی سر و پا و غیر حساب شده منحرف كرد، و ھرگز ھیچ حكومت و دولتی را

نمی توان با این شیوه ھای غیر انسانی و غیر منطقی ساقط نمود، بویژه ملتی مثل ایران را كه از بچه ھای خردسالش تا پیرزنھا و

پیرمردھای بزرگسالش، در راه ھدف و جمھوری اسلامی و قرآن و مذھب جانفشانی و فداكاری م ی كنند. شماھا كه می دانید (و اگر

ندانید بسیار ساد ه لوحانه فكر م ی كنید) كه ملت با شما نیست و ارتش با شماھا دشمن است . و اگر فرض بكنید با شما بودند و

دوست شما بودند، حركات ناشیانة شما و جنایاتی كه با تحریك شما رخ داد آنان را از شما جدا كرد و جز دشمن تراشی كار دیگری

نتوانستید بكنید.

من وصیت خیرخواھانه در این آخر عمر به شما می كنم كه اولاً با این ملت طاغوتزدة رنج كشیده كه پس از 2500 سال ستمشاھی با

فدا دادن بھترین فرزندان و جوانانش خود را از زیر بار ستم جنایتكارانی ھمچون رژیم پھلوی و جھانخواران شرق و غرب نجات داده به

جنگ و ستیز برخاست هاید. چطور وجدان یك انسان ھر چه پلید باشد، راضی م یشود برای احتمال رسیدن به یك مقام با میھن خود و

ملت خود اینگونه رفتار كند و به كوچك و بزرگ آنھا رحم نكند؟ من به شما نصیحت م ی كنم دست از این كارھای بیفایده و غیر عاقلانه

بردارید و گول جھانخواران را نخورید . و در ھر جا ھستید اگر به جنایتی دست نزدید به میھن خود و دامن اسلام برگردید و توبه كنید كه

خداوند ارحم الراحمین است؛ و جمھوری اسلامی و ملت از شما ا ن شا ءالله می گذرند. و اگر دست به جنایتی زدید كه حكم خداوند

تكلیف شما را معین كرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه كنید . و اگر شھامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم

خداوند نجات دھید؛ والاّ در ھر جا ھستید عمر خود را بیش از این ھدر ندھید و به كار دیگر مشغول شوید كه صلاح در آن است.

و بعد، به ھواداران داخلی و خارجی آنان وصیت می كنم كه با چه انگیزه جوانی خود را برای آنان كه اكنون ثابت است كه برای

قدرتمندان جھانخوار خدمت می كنند و از نقش ه ھای آنھا پیروی م ی كنند و ندانسته به دام آنھا افتاد ه اند به ھدر م ی دھید؟ و با ملت خود

در راه چه كسی جفا م ی كنید؟ شما بازی خوردگان دست آنھا ھستید . و اگر در ایران ھستید به عیان مشاھده م ی كنید كه توده ھای

میلیونی به جمھوری اسلامی وفادار و برای آن فداكارند؛ و به عیان م ی بینید كه حكومت و رژیم فعلی با جان و دل در خدمت خلق و

برای خلق می كنند، با خلق خدا به دشمنی « فدایی » و « مجاھد » بودن و « خلقی » مستمندان ھستند؛ و آنان كه به دروغ ادعای

برخاسته و شما پسران و دختران ساد ه دل را برای مقاصد خود و مقاصد یكی از دو قطب قدرت جھانخوار به بازی گرفته و خود یا در خارج

در آغوش یكی از دو قطب جنایتكار به خوشگذرانی مشغول و یا در داخل به خانه ھای مجلل تیمی با زندگی اشرافی، نظیر منازل

جنایتكارانی بدبخت به جنایت خود ادامه می دھند و شما جوانان را به كام مرگ م یفرستند.

نصیحت مشفقانة من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است كه از راه اشتباه برگردید؛ و با محرومین جامعه كه با جان و دل

به جمھوری اسلامی خدمت می كنند متحد شوید؛ و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا كشور و ملت از شرّ مخالفین نجات پیدا

كند، و ھمه با ھم به زندگی شرافتمندانه ادامه دھید . تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی ھستید كه جز به نفع شخصی

خود فكر نم یكنند و در آغوش و پناه ابرقدرتھا با م لت خود در ستیز ھستند و شما را فدای مقاصد شوم و قدر ت طلبی خویش

می نمایند؟ شما در این سالھای پیروزی انقلاب دیدید كه ادعاھای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاھا فقط برای فریب جوانان

صاف دل است . و می دانید كه شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و كارھایتان جز به ضرر خودتان و تباھی عمرتان

نتیجه ای ندارد . من تكلیف خود را كه ھدایت است ادا كردم . و امید است به این نصیحت كه پس از مرگ من به شما م ی رسد و شائبة

قدرت طلبی در آن نیست گوش فرا دھید و خود را از عذاب الیم الھی نجات دھید . خداوند منان شما را ھدایت فرماید و صراط مستقیم

را به شما بنماید.

وصیت من به چپ گرایان، مثل كمونیستھا و چریكھای فدایی خلق و دیگر گروھھا [ی] متمایل به چپ، آن است كه شماھا بدون

بررسی صحیح از مكتبھا و مكتب اسلام نزد كسانی كه از مكتبھا و خصوص اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی

كه محتوای آنھا پیش اھل تحقیق « ایسم » كردید به مكتبی كه امروز در دنیا شكست خورده رو آورید و چه شده كه دل خود را به چند

پوچ است خوش كرده اید؟ و شما را چه انگیز های وادار كرده كه می خواھید كشور خود را به دامن شوروی یا چین بكشید؛ و با ملت خود

به جنگ برخاسته یا به توطئ ه ھایی برای نفع اجنبی به ضد كشور خود و تود ه ھای ستمدیده دست زدید؟ شما « توده دوستی » به اسم

می بینید كه از اول پیدایش كمونیسم مدعیان آن دیكتاتورترین و قدرت طلب و انحصارطلبترین حكومتھای جھان بوده و ھستند . چه

ملتھایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار توده ھا خُرد شدند و از ھستی ساقط گردیدند . ملت روسیه، مسلمانان و غیر

مسلمانان، تاكنون در زیر فشار دیكتاتوری حزب كمونیست دست و پا م ی زنند و از ھر گونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناقھای

حزب بود، ورود و خروجش را و تشریفات آن و « درخشان » دیكتاتورھای جھان به سر م ی برند. استالین، كه یكی از چھر ه ھای به اصطلاح

اشرافیت او را دیدیم . اكنون كه شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان م ی دھید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون

افغانستان از ستمگریھای آنان جان م ی سپارند، و آنگاه شما كه مدعی طرفداری از خلق ھستید، بر این خ لق محروم در ھر جا كه

دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اھالی شریف آمل كه آنان را به غلط طرفدار پر و پا قرص خود معرفی م ی كردید و عدة

« طرفدار خلق محروم » بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به كشتن دادید، چه جنایتھا كه نكردید . و شما

و طرفدار « فدایی خلق » می خواھید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیكتاتوری شوروی دھید و چنین خیانتی را با سرپوش

و رفقای آن با توطئه و زیر ماسك طرفداری از جمھوری اسلامی، و دیگر گروھھا با « حزب توده » محرومین در حال اجرا ھستید، منتھا

اسلحه و ترور و انفجار.

من به شما احزاب و گروھھا، چه آنان كه به چپگرایی معروف گرچه بعضی شواھد و قرائن دلالت دارد كه اینان كمونیست امریكایی

و طرفداری از كرد و بلوچ دست به « خود مختاری » ھستند و چه آنان كه از غرب ارتزاق م ی كنند و الھام م ی گیرند و چه آنھا كه با اسم

اسلحه برده و مردم محروم كردستان و دیگر جاھا را از ھستی ساقط نموده و مانع از خدمتھای فرھنگی و بھداشتی و اقتصادی و

وصیت می كنم كه به ملت بپیوندند . و تاكنون تجربه « كومله » و « دموكرات » بازسازی دولت جمھوری در آن استانھا م ی شوند، مثل حزب

كرده اند كه كاری جز بدبخت كردن اھالی آن مناطق نكرد ه اند و نمی توانند بكنند، پس مصلحت خود و ملت خود و مناطق خود آن است

كه با دولت تشریك مساعی نموده و از یاغ ی گری و خدمت به بیگانگان و خیانت به میھن خود دست بردارند و به ساختن كشور بپردازند

و مطمئن باشند كه اسلام برای آنان ھم از قطب جنایتكار غرب و ھم از قطب دیكتاتور شرق بھتر است و آرزوھای انسانی خلق را بھتر

انجام می دھد.

و وصیت من به گروھھای مسلمان كه از روی اشتباه به غرب و احیاناً به شرق تمایل نشان م ی دھند و از منافقان كه اكنون خیانتشان

معلوم شد گاھی طرفداری می كردند و به مخالفانِ بدخواھان اسلام از روی خطا و اشتباه گاھی لعن م ی كردند و ط عن م ی زدند، آن

است كه بر سر اشتباه خود پافشاری نكنند و با شھامت اسلامی به خطای خود اعتراف، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم برای رضای

خداوند ھ مصدا و ھ م مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شرّ مستكبران نجات دھید؛ و كلام مرحوم مدرس، آن روحانی متعھد پاك

سیرت و پاك اندیشه را به خاطر بسپرید كه در مجلس افسردة آن روز گفت: اكنون كه باید از بین برویم چرا با دست خود برویم.

من ھم امروز به یاد آن شھید راه خدا به شما برادران مؤمن عرض م ی كنم اگر ما با دست جنایتكار امریكا و شوروی از صفحة روزگار

محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات كنیم، بھتر از آن است كه در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب

زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم . و این سیره و طریقة انبیای عظام و ائمة مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن

تبعیت كنیم، و باید به خود بباورانیم كه اگر یك ملت بخواھند بدون وابستگیھا زندگی كنند می توانند؛ و قدرتم ندان جھان بر یك ملت

نمی توانند خلاف ایدة آنان را تحمیل كنند.

از افغانستان عبرت باید گرفت با آنكه دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده و ھستند، تاكنون نتوانسته اند توده ھای مردم را

سركوب نمایند . علاوه بر این اكنون ملتھای محروم جھان بیدار شد ه اند و طولی نخواھد كشید كه این بیداریھا به قیام و نھضت و انقلاب

انجامیده و خود را از تحت سلطة ستمگران مستكبر نجات خواھند داد . و شما مسلمانانِ پایبند به ارزشھای اسلامی می بینید كه

جدایی و انقطاع از شرق و غرب بركات خود را دارد نشان م ی دھد؛ و مغزھای متفكر بومی به كار افتاده و به سوی خودكفایی پیشروی

می كند و آنچه كارشناسان خائن غربی و شرقی برای ملت ما محال جلوه م ی دادند، امروز به طور چشمگیری با دست و فكر ملت

انجام گرفته و ا نشا ءالله تعالی در دراز مدت انجام خواھد گرفت . و صد افسوس كه این انقلاب دیر تحقق پیدا كرد و لااقل در اول

سلطنت جابرانة كثیف محمدرضا تحقق نیافت؛ و اگر شده بود، ایران غارتزده غیر از این ایران بود.

و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفكران و اشكالتراشان و صاح ب عقدگان آن است كه به جای آنكه وقت خود را در خلاف

مسیر جمھوری اسلامی صرف كنید و ھرچه توان دارید در بدبینی و بدخواھی و بدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به كار

برید، و با این عمل كشور خود را به سوی ابرقدرتھا سوق دھید، با خدای خود یك شب خلوت كنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با

وجدان خود خلوت كنید و انگیزة باطنی خود را كه بسیار م ی شود خود انسانھا از آن بیخبرند بررسی كنید، ببینید آیا با كدام معیار و با

چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبھ ه ھا و در شھرھا نادیده م ی گیرید و با ملتی كه می خواھد از زیر بار ستمگران و

غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداكاری م ی خواھد آن را

حفظ كند، به جنگ اعصاب برخاست ه اید و به اختلا ف انگیزی و توطئ ه ھای خائنانه دامن م ی زنید و راه را برای مستكبران و ستمگران باز

می كنید. آیا بھتر نیست كه با فكر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راھنمایی برای حفظ میھن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست

كه به این ملت مظلوم محروم كمك كنید و با یاری خود حكومت اسلامی را استقرار دھید؟ آیا این مجلس و رئیس جمھور و دولت و قوة

قضایی را از آنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر م ی دانید؟ آیا از یاد برده اید ستمھایی كه آن رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم و بی پناه روا

می داشت؟ آیا نمی دانید كه كشور اسلامی در آن زمان یك پایگاه نظامی برای امریكا بود و با آن عمل یك مستعمره م ی كردند و از

مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبض ة آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت و ذخائر آن چه م ی كردند؟ آیا

اشاعة فحشا در سراسر كشور و مراكز فساد، از عشرتكد ه ھا و قمارخان ه ھا و میخان ه ھا و مغازه ھای مشروب فروشی و سینماھا و

دیگر مراكز كه ھر یك برای تباه كردن نسل جوان عاملی بزرگ بود، از خاطرتان محو شده؟ آیا رسان ه ھای گروھی و مجلات سراسر

فساد انگیز و روزنام ه ھای آن رژیم را به دست فراموشی سپرده اید؟ و اكنون كه از آن بازارھای فساد اثری نیست، برای آنكه در چند

دادگاه، یا چند جوان كه شاید اكثر از گروھھای منحرف نفوذ كرده و برای بدنام نمودن اسلام و جمھوری اسلامی كارھای انحرافی انجام

می دھند، و كشتن عده ای كه مفسد ف یالارض ھستند و قیام بر ضد اسلام و جمھوری اسلامی م ی كنند شما را به فریاد در آورده، و

با كسانی كه با صراحت، اسلام را محكوم می كنند و بر ضد آن قیام مسلحانه یا قیام با قلم و زبان كه أسفناكتر از قیام مسلحانه

است، نموده اند پیوند می كنید و دست برادری می دھید؛ و آنان را كه خداوند مھدورالدم فرموده نور چشم م ی خوانید، و در كنار

بازیگرانی كه فاجعة چھارده اسفند را بر پا كردند و جوانان بیگناه را با ضرب و شتم كوبیدند نشسته و تماشاگر معركه م ی شوید، یك

عمل اسلامی و اخلاقی است! و عمل دولت و قوة قضاییه كه معاندین و منحرفین و ملحدین را به جزای اعمال خویش م ی رسانند،

شما را به فریاد درآورده و داد مظلومیت م ی زنید؟ من برای شما برادران كه از سوابقتان تا حدی مطلع و علاق ه مند به بعضی از شما

ھستم متأسف ھستم، نه برای آنان كه اشراری بودند در لباس خیرخواھی و گرگھایی در پوشش چوپان و بازیگرانی بودند كه ھمه را

به باد بازی و مسخره گرفته و در صدد تباه كردن كشور و ملت و خدمتگزاری به یكی از دو قطب چپاولگر بودند آنان كه با دست پلید

خود جوانان و مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شھید نمودند و به كودكان مظلوم مسلمانان رحم نكردند، خود را در جامعه رسوا

و در پیشگاه خداوند قھار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند كه شیطانِ نفس اماره بر آنان حكومت م یكند.

لكن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس كه كوشش دارد خدمت به محرومین و مظلومین و برادران سر و پا برھنه و از ھمة مواھب

زندگی محروم نماید چرا كمك نمی كنید و شكایت دارید؟ آیا مقدار خدمت دولت و بنیادھای جمھوری را با این گرفتاریھا و نابسامانیھا كه

لازمة ھر انقلاب است، و جنگ تحمیلی با آنھمه خسارت و میلیونھا آوارة خارجی و داخلی و كارشكنیھای بیرون از حد را در این مدت

كوتاه مقایسه با كارھای عمرانی رژیم سابق نمود ه اید؟ آیا نمی دانید كه كارھای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریباً به شھرھا آن

ھم به محلات مرفه؛ و فقرا و مردمان محروم از آن امور بھرة ناچیز داشته یا نداشتند؛ و دولت فعلی و بنیادھای اسلامی برای این

طایفة محروم با جان و دل خدمت م ی كنند؟ شما مؤمنان ھم پشتیبان دولت باشید تا كارھا زود انجام گیرد و در محضر پروردگار كه خواه

ناخواه خواھید رفت با نشان خدمتگزاری به بندگان او بروید.

س

یكی از اموری كه لازم به توصیه و تذكر است، آن است كه اسلام نه با سرمای ه داری ظالمانه و ب ی حساب و محروم كنندة توده ھای

تحت ستم و مظلوم موافق است، بلكه آن را به طور جدی در كتاب و سنت محكوم م ی كند و مخالف عدالت اجتماعی م یداند گرچه

بعض كج فھمان ب ی اطلاع از رژیم حكومت اسلامی و از مسائل سیاسی حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود كرد ه اند (و

باز ھم دست برنداشته اند) كه اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمای ه داری و مالكیت است و با این شیوه كه با فھم كج خویش از اسلام

برداشت نموده اند چھرة نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده كه به اسلام بتازند، و آن را رژیمی

چون رژیم سرمای ه داری غرب مثل رژیم امریكا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتكال به قول و فعل این نادانان یا

غرضمندانه و یا ابلھانه بدون مراجعه به اسلا م شناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاست ه اند و نه رژیمی مانند رژیم كمونیسم و

ماركسیسم لنینیسم است كه با مالكیت فردی مخالف و قائل به اشتراك م ی باشند با اختلاف زیادی كه دور ه ھای قدیم تاكنون حتی

اشتراك در زن و ھمجنس بازی بوده و یك دیكتاتوری و استبداد كوبنده در برداشته.

بلكه اسلام یك رژیم معتدل با شناخت مالكیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالكیت و مصرف، كه اگر بحق به آن عمل

شود چرخھای اقتصاد سالم به راه م ی افتد و عدالت اجتماعی، كه لازمة یك رژیم سالم است تحقق م ی یابد. در اینجا نیز یك دسته با

كج فھمیھا و بی اطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دستة اول قرار گرفته و گاھی با تمسك به بعضی آیات یا جملات

نھج البلاغه، اسلام را موافق با مكتبھای انحرافی ماركس و امثال او معرفی نمود ه اند و توجه به سایر آیات و فقرات نھج البلاغه ننموده

را تعقیب می كنند و از كفر و دیكتاتوری و اختناق كوبنده كه ارزشھای « مذھب اشتراكی » وس رخود، به فھم قاصر خود، بپاخاسته و

انسانی را نادیده گرفته و یك حزب اقلیت با تود هھای انسانی مثل حیوانات عمل م یكنند، حمایت می كنند.

وصیت من به مجلس و شورای نگھبان و دولت و رئیس جمھور و شورای قضایی آن است كه در مقابل احكام خداوند متعال خاضع بوده؛

و تحت تأثیر تبلیغات ب ی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمای ه داری و قطب ملحد اشتراكی و كمونیستی واقع نشوید، و به مالكیت و

سرمای هھای مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت اطمینان دھید تا سرمایه ھا و فعالیتھای سازنده به كار افتند و دولت و

كشور را به خود كفایی و صنایع سبك و سنگین برسانند.

و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت م ی كنم كه ثروتھای عادلانة خود را به كار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاھا و

كارخان هھا برخیزید كه این خود عبادتی ارزشمند است.

و به ھمه در كوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می كنم كه خیر دنیا و آخرت شماھا رسیدگی به حال محرومان جامعه است كه

در طول تاریخ ستمشاھی و خا ن خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیكو است كه طبقات تمكندار به طور داوطلب برای زاغه و

چپرنشینان مسكن و رفاه تھیه كنند . و مطمئن باشند كه خیر دنیا و آخرت در آن است . و از انصاف به دور است كه یكی بی خانمان و

یكی دارای آپارتمانھا باشد.

ع

وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحان ی نماھا كه با انگیز ه ھای مختلف با جمھوری اسلامی و نھادھای آن مخالفت می كنند و

وقت خود را وقف براندازی آن م ی نمایند و با مخالفان توطئ ه گر و بازیگران سیاسی كمك، و گاھی به طوری كه نقل م ی شود با پولھای

گزافی كه از سرمای ه داران بیخبر از خدا دریافت برای این مقصد م ی كنند كمكھای كلان می نمایند، آن است كه شماھا طرْفی از این غلط

كاریھا تاكنون نبسته و بعد از این ھم گمان ندارم ببندید . بھتر آن است كه اگر برای دنیا به این عمل دست زد ه اید و خداوند نخواھد

گذاشت كه شما به مقصد شوم خود برسید تا درِ توبه باز است از پیشگاه خداوند عذر بخواھید و با ملت مستمند مظلوم ھم صدا

شوید و از جمھوری اسلامی كه با فداكاریھای ملت به دست آمده حمایت كنید، كه خیر دنیا و آخرت در آن است . گرچه گمان ندارم كه

موفق به توبه شوید . و اما به آن دسته كه از روی بعض اشتباھات یا بعض خطاھا، چه عمدی و چه غیر عمدی، كه از اشخاص مختلف

یا گروھھا صادر شده و مخالف با احكام اسلام بوده است با اصل جمھوری اسلامی و حكومت آن مخالفت شدید م ی كنند و برای خدا در

براندازی آن فعالیت م ی نمایند و با تصور خودشان این جمھوری از رژیم سلطنتی بدتر یا مثل آن است، با نیت صادق در خلوات تفكر كنند

و از روی انصاف مقایسه نمایند با حكومت و رژیم سابق . و باز توجه نمایند كه در انقلابھای دنیا ھرج و مرجھا و غل ط رویھا و فرص تطلبیھا

غیر قابل اجتناب است و شما اگر توجه نمایید و گرفتاریھای این جمھوری را در نظر بگیرید از قبیل توطئه ھا و تبلیغات دروغین و حملة

مسلحانة خارج مرز و داخل، و نفوذ غیر قابل اجتناب گروھھایی از مفسدان و مخالفان اسلام در تمام ارگانھای دولتی به قصد ناراضی

كردن ملت از اسلام و حكومت اسلامی، و تازه كار بودن اكثر یا بسیاری از متصدیان امور و پخش شایعات دروغین از كسانی كه از

استفاده ھای كلان غیر مشروع بازمانده یا استفاده آنان كم شده، و كمبود چشمگیر قضات شرع و گرفتاریھای اقتصادی كمرشكن و

اشكالات عظیم در تصفیه و تھذیب متصدیان چند میلیونی، و كمبود مردمان صالح كاردان و متخصص و دھھا گرفتاری دیگر، كه تا انسان

وارد گود نباشد از آنھا بیخبر است و از طرفی اشخاص غرضمند سلطن ت طلب سرمایه دار ھنگفت كه با رباخواری و سودجویی و با

اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسا م آور و قاچاق و احتكار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد ھلاكت در فشار قرار داده و جامعه

را به فساد م ی كشند، نزد شما آقایان به شكایت و فریبكاری آمده و گاھی ھم برای باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن به

مبلغی می دھند و اشك تمساح م ی ریزند و شما را عصبانی كرده به مخالفت برم ی انگیزانند، كه بسیاری از آنان با « سھم » عنوان

استفاده ھای نامشروع، خون مردم را م یمكند و اقتصاد كشور را به شكست می كشند.

اینجانب نصیحت متواضعانة برادرانه می كنم كه آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایع ه سازیھا قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این

جمھوری را تقویت نمایند . و باید بدانند كه اگر این جمھوری اسلامی شكست بخورد به جای آن یك رژیم اسلامی دلخواه بقیة الله

روحی فدا ه یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواھد پیدا كرد، بلكه یك رژیم دلخواه یكی از دو قطب قدرت به حكومت می رسد و

محرومان جھان، كه به اسلام و حكومت اسلامی رو [ی] آورده و دل باخت ه اند، مأیوس م ی شوند و اسلام برای ھمیشه منزوی خواھد

شد؛ و شماھا روزی از كردار خود پشیمان م ی شوید كه كار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد . و شما آقایان اگر توقع دارید كه در

یك شب ھمة امور بر طبق اسلام و احكام خداوند تعالی متحول شود یك اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چن ین معجز ه ای روی

نداده است و نخواھد داد . و آن روزی كه ا ن شاء الله تعالی مصلح كل ظھور نماید، گمان نكنید كه یك معجزه شود و یكروزه عالم اصلاح

شود؛ بلكه با كوششھا و فداكاریھا ستمكاران سركوب و منزوی م ی شوند. و اگر نظر شماھا مثل نظر بعض عامیھای منحرف، آن است

كه برای ظھور آن بزرگوار باید كوشش در تحقق كفر و ظلم كرد تا عالم را ظلم فرا گیرد و مقدمات ظھور فراھم شود، فانّا لله و انّا الیه

راجعون.

ف

وصیت من به ھمة مسلمانان و مستضعفان جھان این است كه شماھا نباید بنشینید و منتظر آن باشید كه حكام و دست اندركاران

كشورتان یا قدرتھای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند . ما و شماھا لااقل در این صد سال اخیر، كه بتدریج

پای قدرتھای بزرگ جھانخوار به ھمة كشورھای اسلامی و سایر كشورھای كوچك باز شده است مشاھده كردیم یا تاریخھای صحیح

برای ما بازگو كردند كه ھیچ یك از دوَل حاكم بر این كشورھا در فكر آزادی و استقلال و رفاه ملتھای خود نبوده و نیستند؛ بلكه اكثریت

قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری و اختناق ملت خود پرداخته و ھر چه كرد هاند برای منافع شخصی یا گروھی نموده؛ یا برای رفاه

قشر مرفه و بالانشین بوده و طبقات مظلوم كوخ و كپرنشین از ھمة مواھب زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده، و آن

بدبختان را برای منافع قشر مرفه و عیاش به كار گرفت ه اند و یا آنكه دست نشاندگان قدرتھای بزرگ بود ه اند كه برای وابسته كردن

كشورھا و ملتھا ھر چه توان داشته اند به كار گرفته و با حیله ھای مختلف كشورھا را بازاری برای شرق و غرب درست كرده و منافع

آنان را تأمین نمود هاند و ملتھا را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اكنون نیز با این نقشه در حركتند.

و شما ای مستضعفان جھان و ای كشورھای اسلامی و مسلمانان جھان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از ھیاھوی

تبلیغاتی ابرقدرتھا و عُمال سرسپردة آنان نترسید؛ و حكام جنایتكار كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم م ی كنند

از كشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعھد، زمام امور را به دست گیرید و ھمه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با

دشمنان اسلام و محرومان جھان به دفاع برخیزید؛ و به سوی یك دولت اسلامی با جمھوریھای آزاد و مستقل به پیش روید كه با تحقق

آن، ھمة مستكبران جھان را به جای خود خواھید نشاند و ھمة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواھید رساند . به امید آن روز كه

خداوند تعالی وعده فرموده است.

ص

یك مرتبة دیگر در خاتمة این وصیتنامه، به ملت شریف ایران وصیت م ی كنم كه در جھان حجم تحمل زحمتھا و رنجھا و فداكاریھا و

جا ننثاریھا و محرومیتھا مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علّو رتبة آن است، آنچه كه شما ملت شریف و مجاھد برای آن

بپاخاستید و دنبال م ی كنید و برای آن جان و مال نثار كرده و م ی كنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی

است كه از صدر عالم در ازل و از پس این جھان تا ابد عرضه شده است و خواھد شد؛ و آن مكتب الوھیت به معنی وسیع آن و ایدة

توحید با ابعاد رفیع آن است كه اساس خلقت و غایت آن در پھناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شھود است؛ و آن در مكتب

محمدی صلی الله علیه وآله وسلم به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و كوشش تمام انبیای عظام علیھم سلام الله و

اولیای معظم سلام الله علیھم برای تحقق آن بوده و راھیابی به كمال مطلق و جلال و جمال ب ی نھایت جز با آن میسر نگردد . آن

است كه خاكیان را بر ملكوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای خاكیان از سیر در آن حاصل می شود برای ھیچ موجودی در

سراسر خلقت در س ر و عَلن حاصل نشود.

شما ای ملت مجاھد، در زیر پرچمی می روید كه در سراسر جھان مادی و معنوی در اھتزاز است، بیابید آن را یا نیابید، شما را ھی را

می روید كه تنھا راه تمام انبیا علیھم سلام الله و یكتا راه سعادت مطلق است . در این انگیزه است كه ھمة اولیا شھادت را در راه آن

می دانند؛ و جوانان شما در جبھه ھا جرعه ای از آن را نوشیده و به وجد « احلی من العسل » به آغوش م ی كشند و مرگ سرخ را

گوارا باد .« یا لیتنا كنّا معكم فنفوز فوزاً عظیماً » آمده اند و در مادران و خواھران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید بحق بگوییم

بر آنان آن نسیم د لآرا و آن جلوة شورانگیز.

و باید بدانیم كه طرفی از این جلوه در كشتزارھای سوزان و در كارخان ه ھای توانفرسا و در كارگاھھا و در مراكز صنعت و اختراع و ابداع، و

در ملت به طور اكثریت در بازارھا و خیابانھا و روستاھا و ھمة كسانی كه متصدی این امور برای اسلام و جمھوری اسلامی و پیشرفت

و خودكفایی كشور به خدمتی اشتغال دارند جلوه گر است.

و تا این روح تعاون و تعھد در جامعه برقرار است كشور عزیز از آسیب دھر ا ن شا ءالله تعالی مصون است . و بحمد الله تعالی حوزه ھای

علمیه و دانشگاھھا و جوانانِ عزیز مراكز علم و تربیت از این نفخة الھی غیبی برخوردارند، و این مراكز در بست در اختیار آنان است، و

به امید خدا دست تبھكاران و منحرفان از آنھا كوتاه.

و وصیت من به ھمه آن است كه با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودكفایی و استقلال، با ھمة ابعادش به پیش، و بی

تردید دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی كشور اسلامی به روح تعاون ادامه دھید.

و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و ھوشیاری و تعھد و فداكاری و روح مقاومت و صلابت در راه حق م ی بینم و امید آن دارم كه به

فضل خداوند متعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.

با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواھران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی

سفر می كنم. و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم . و از خدای رحمان و رحیم می خواھم كه عذرم را در كوتاھی خدمت و قصور و

تقصیر بپذیرد.

و از ملت امیدوارم كه عذرم را در كوتاھیھا و قصور و تقصیرھا بپذیرند . و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند كه با رفتن یك

خدمتگزار در سدّ آھنین ملت خللی حاصل نخواھد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، و الله نگھدار این ملت و مظلومان جھان

است.

و السلام علیكم و علی عبادالله الصالحین و رحم ةالله و بركاته

1جمادی الاولی 1403 26 بھمن 1361

روح الله الموسوی الخمینی

 

بسمه تعالی

این وصیتنامه را پس از مرگ من، احمد خمینی برای مردم بخواند؛ و در صورت عذر، رئیس محترم جمھور یا رئیس محترم شورای

اسلامی یا رئیس محترم دیوان عالی كشور، این زحمت را بپذیرند؛ و در صورت عذر، یكی از فقھای محترم نگھبان این زحمت را قبول

نماید.

روح الله الموسوی الخمینی

 

بسمه تعالی

در زیر این وصیتنامه ی 29 صفحه ای و مقدمه، چند مطلب را تذكر می دھم:

1) اكنون كه من حاضرم، بعض نسب ت ھای بی واقعیت به من داده م ی شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لھذا )

عرض می كنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود، مورد تصدیق نیست مگر آ ن كه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق

كارشناسان؛ یا در سیمای جمھوری اسلامی چیزی گفته باشم.

2) اشخاصی در حال حیات من ادعا نمود ه اند كه اعلامی ه ھای اینجانب را می نوشته اند. این مطلب را شدیداً تكذیب می كنم. تاكنون )

ھیچ اعلامیه ای را غیر شخص خودم تھیه كسی نكرده است.

3) از قرار مذكور، بعض ی ھا ادعا كرد ه اند كه رفتن من به پاریس به وسیل ه ی آنان بوده؛ این دروغ است . من پس از برگرداندنم از كویت، )

با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در كشورھای اسلامی احتمال راه ندادن بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولی پاریس این

احتمال نبود.

4) من در طول مدت نھضت و انقلاب به واسط هی سالوسی و اسلا منمایی بعضی افراد، ذكری از آنان كرده و تمجیدی نمود ه ام كه بعد )

فھمیدم از دغلبازی آنان اغفال شد ه ام. آن تمجیدھا در حالی بود كه خود را به جمھوری اسلامی متعھد و وفادار م ی نمایاندند و نباید از

آن مسائل سو ء استفاده شود؛ و میزان در ھر كس حال فعلی او است.

و از خدای رحمان و رحیم می خواھم كه عذرم را در كوتاھی خدمت و قصور و

تقصیر بپذیرد.

و از ملت امیدوارم كه عذرم را در كوتاھیھا و قصور و تقصیرھا بپذیرند . و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند كه با رفتن یك

خدمتگزار در سدّ آھنین ملت خللی حاصل نخواھد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، و الله نگھدار این ملت و مظلومان جھان است.

و السلام علیكم و علی عبادالله الصالحین و رحم ةالله و بركاته

1جمادی الاولی 1403 26 بھمن 1361

روح الله الموسوی الخمینی


* متن وصیت نام هی امام راحل با ویرایش پایگاه اطلا عرسانی مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام *

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین