پایان شایعه درباره نقش آیتالله کاشانی در کودتا/ رمضانزاده از هول حلیم در دیگ افتاد؟!
با
توجه به قرائن موجود در شبکه اجتماعی توئیتر، اشاره عبدالله رمضانزاده
درباره اسناد، مطالبی است که بهمن کلباسی خبرنگار بیبیسی در صفحه خود
منتشر کرد.کلباسی با اشاره به اسناد منتشره توسط سیا نوشته بود "مدرک
زیاده، ساعتها کار میبره. مثلا یکیش نشون میده که سى آى اى معتقد بوده که
شاه اگر فرار نکرده بود کودتا علیه مصدق همان دفعه اول موفق میشد." و در
پست دیگری که منشأ تصور همراهی آیتالله کاشانی با کودتا شد نوشت: "چند تا
دیگه (سند) هم هست که نشان از حمایت جدى کاشانى و بخش از بزرگى از روحانیت
از شاه و مخالفتشان با دکتر مصدق دارد."
در واقع رمضانزاده با درنظر گرفتن همین پست خبرنگار بیبیسی ادعای همراهی آیتالله کاشانی با کودتای آمریکایی را مطرح کرد که پس از آن به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی منتشر شد.

سند سیا: در صورتی که کاشانی به قدرت برسد، نتیجه احتمالی در ایران وضعی به مراتب بدتر برای منافع غرب نسبت به وضع فعلی خواهد بود
هرچند برای بیبیسی و سیا که تا کودتا علیه یک کشور را برای خود مجاز میدانند، ساختن سند علیه فرد و افراد چندان کار عجیب و غریبی نیست و از این پس هم اگر علیه شخصیتهای تاریخی سند جعل کنند، تعجبآور نخواهد بود، اما از پاسخ اخیر بهمن کلباسی مبنی بر اینکه "از نقش آقای کاشانی در کودتا سخن نگفته"، باید استقبال و آن را به معنای پایانی بر شایعات و افترائات این روزها علیه آقای کاشانی قلمداد کرد.
اما تاسف بالاتر برای امثال رمضانزاده باقی میماند که از هول حلیم در دیگ افتادهاند و با این تصور که خبرنگار بیبیسی سند مشارکت کاشانی در کودتا را منتشر کرده، هشتگ هم ساختند و به صورت گسترده درباره آن نوشتند. کار به جایی رسید که با همین تخیلات و تصورات، اسم خیابانها را هم پی در پی عوض میکردند و به نظر این کار تا اسم کوچه خودشان هم داشت پیش میرفت که به افتخار این کشف بزرگ، کوچه را هم به نام خودشان بزنند تا در تاریخ ماندگار شوند!
به نظر میرسد کار از اعتماد به بیگانه هم گذشته، برخی داخلیها مثل رمضانزاده اگر آب مهیّا ببینند، از امثال بیبیسی و هرچه بیگانه هست، شناگرترند.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com



مصدق السلطنه قجری با سابقه سیاه خیانت به دلیران تنگستان تبدیل به دکتر محمد مصدق رهبری نهضت ملی شدن نفت ایران نشد مگر با ایستادن بر تنها یکی از حقوق ملت ایران و تحمل انزوای بین المللی و تحریم همه جانبه نفتی و تورم بالای صد درصد به خاطر حفظ ملی شدن نفت. اما کودتا که شد و زاهدی که آمد هم تعامل به جامعه جهانی برقرار شد و هم سرمایه گذاران خارجی به نفت ایران وارد شدند و هم تورم یک رقمی شد و.... اینکه مصدق افراطی بود و یا زاهدی اعتدال و تدبیر داشت سوال بیهوده ای است. اما یک نفر جواب دهد دلیل اینکه ظریف را مصدق دوم نامیدند و مدعیان طرفداری از مصدق پای علم روحانی سینه زدند چیست؟