کد خبر: ۴۹۲۲۷۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/ 22 خرداد 96/

مبارزه ای که تا روز قیامت برترین است

از پیامبر اکرم ص روایت شده است: قطعا مبارزه حضرت علی ع با عمرو بن عبد ود در روز خندق از عمل [کل] امت من تا روز قیامت برتر است .
کافران و منافقان را اطاعت مکنگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 22 خرداد به آیه 25 سوره احزاب پرداخته شده و در آن آمده است:
 
وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزيزاً  
سوره احزاب (33) آیه 25
 
ترجمه
و خداوند کسانی را که کفر ورزیدند برگرداند با غیط‌شان که به هیچ مطلوبی نرسیدند و خداوند مومنان را در جنگ کفایت کرد و خداوند همواره قوی و عزیز است.

معانی لغات
«غَیظ»
ماده «غیظ» در اصل به معنای سختی‌ای است که از جانب دیگری به شخص برسد (معجم المقاييس اللغة، ج‏4، ص405) و در استعمالات رایج، به معنای «غضب [خشم و عصبانیت] شدید» است که گویی حرارتی از درون تمام وجود آدمی را فراگیرد (مفردات ألفاظ القرآن، ص619).
در تفاوت آن با «غضب» گفته‌اند که در مفهوم «غضب» نوعی تصمیم به ضرر زدن به دیگری هم نهفته است؛ لذا کلمه غیظ نسبت به خود به کار می‌رود (در فارسی هم می‌گوییم: از دست خودم غیظم گرفت) اما کلمه «غضب» در مورد خود به کار نمی‌رود (الفروق فی اللغة، ص123) همچنین در غیظ «شدید بودن» و «درونی بودن» شرط است، اما غضب از این دو حیث اعم است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص299) به علاوه، گفته‌اند غضب صرفا به معنای اراده انتقام و مجازات است، اما «غیظ» یک نوع هیجان درونی است که بویژه هنگام انتقام گرفتن به فوران درمی‌آید، و لذا، برخلاف غضب، در مورد خداوند به کار نمی‌رود. (المیزان، ج4‌، ص20)
«تَغَيُّظ» به معنای إظهار و آشکار کردن غيظ به کار می‌رود که غالبا با صدایی که شنیده شود همراه است (سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً؛ فرقان/12)
از این ماده علاوه بر فعل و مصدر، اسم فاعل (غائظ) هم در قرآن کریم به کار رفته است (وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ؛ شعراء/55) که جمعا موارد استعمال این ماده و مشتقاتش در قرآن کریم 11 مورد می‌باشد.
«بِغَيْظِهِمْ» = «بـ» (باء مصاحبت، به معنای «همراه با») + «غیظ» + «هم»
به لحاظ نحوی،‌این عبارت را عمدتا «حال» دانسته‌اند (به معنای مغیظین، در حالی که غیظ داشتند)، اما علاوه بر این، احتمالات دیگری را هم برای این عبارت می‌توان در نظر گرفت، از جمله:‌
متعلق به کلمه محذوفی که آن کلمه، حال باشد: مانند متلبسین بغیظهم» (الجدول في إعراب القرآن، ج‏21، ص150)
مفعول دوم برای «ردّ» (إعراب القرآن و بيانه، ج‏7، ص627)
«لَمْ يَنالُوا خَيْراً»
این عبارت غالبا حال دانسته‌اند، خواه حال دوم (إعراب القرآن و بيانه، ج‏7، ص627) یا حال برای ضمیر «هم» در «بغیظهم»  که در این صورت، حال متداخل می‌شود (بغیظهم خودش حال است و آنگاه این کلمه هم حال برای جزیی از آن است) (البحر المحيط، ج‏8، ص469).
البته زمخشری این احتمال را هم مطرح کرده که آن را عطف بیان برای «حال» قبل و یا اساسا جمله استینافی (جمله‌ای مستقل از جملات قبل) بگیریم (الكشاف، ج‏3، ص533)
اختلاف قرائت
در بسیاری از منابع اهل سنت (و برخی منابع شیعه) نقل شده است که ابن‌مسعود این آیه را به صورت «وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيّاً عَزِيزاً» قرائت می‌کرده است.
در میان منابع اهل سنت می‌توان به این آثار مراجعه کرد:
 الاکمال فی رفع الارتیاب (سعد الملک)، ج7، ص53 ؛  
تاریخ دمشق (ابن‌عساکر)، ج42، ص360 ؛
میزان الاعتدال (ذهبی)، ج2، ص380؛  
مختصر تاریخ دمشق (ابن‌منظور)، ج18، ص10 ؛
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل (حاکم حسکانی)، ج‏2، ص7-10.  
و در کتب شیعه می‌توان به این آثار مراجعه کنید:
الإرشاد (مفید)، ج‏1، ص106
مجمع البيان، ج‏8، ص538
الرسالة العلوية في فضل أمير المؤمنين عليه السلام على سائر البرية، (کراجکی، م449) ص65
كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏1، ص317
كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين ع، ص376
إرشاد القلوب (للديلمي)، ج‏2، ص245
نهج الحق و كشف الصدق، ص199
البته در نقل ابن شهرآشوب (مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏3، ص134)   و ظاهر کلام مرحوم طبرسی (مجمع البيان، ج‏8، ص550) ، این قرائت علاوه بر ابن‌مسعود، توسط امام صادق ع نیز انجام می‌شده است.

شأن نزول
از ابن‌عباس در مورد این سخن خداوند که می‌فرماید «وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ‏: و خداوند مومنان را در جنگ کفایت کرد» روایت شده است:
خداوند مومنان را در جنگ خندق با علی بن ابی‌طالب کفایت کرد، آنگاه که وی عمرو بن عبد ودّ را به هلاکت رساند.
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏2، ص10 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏13، ص284؛ الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع (لابن شاذان القمي)، ص129
این مطلب در کتب مختلف و با اسناد مختلف از صحابه دیگری مانند ابن‌مسعود، حذیفه، سلمان فارسی و خود امیرالمومنین ع  نیز روایت شده است.

حدیث
1) از پیامبر اکرم ص روایت شده است: قطعا مبارزه حضرت علی ع با عمرو بن عبد ود در روز خندق از عمل [کل] امت من تا روز قیامت برتر است .
تاريخ بغداد (خطیب بغدادی) ج 13، ص 19
 شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏2، ص14
تاریخ دمشق (ابن‌عساکر)، ج50، ص333
المستدرک (حاکم نیسابوری) ، ج3،‌ص32
 مناقب آل أبي طالب ع، ج‏3، ص138
 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏19، ص60

2) عامر بن واثله می‌گوید: در شورای شش نفره‌ای که عمر برای تعیین جانشین خود قرار داد، من جلوی درب ایستاده بودم و آنها در خانه بودند و شنیدم که حضرت علی ع می‌فرمود: ابوبکر خلیفه تعیین کرد در حالی که من می‌دانستم که از او سزاوارترم، با این حال گوش دادم و مخالفت نکردم؛ و شما می‌خواهید الان عثمان را خلیفه کنید، دیگر گوش نمی‌دهم و اطاعتتان نمی‌کنم؛ عمر مرا در کنار پنج نفری قرار داده است و مرا ششمین آنها گذاشته که برای آنها هیچ فضل و برتری‌انسبت به خودم نمی‌بینم، آیا ما یکسانیم؟
به خدا سوگند با آنها محاجه می‌کنم با خصلتهایی که عرب و عجم‌شان و حتی مشرکان هم نمی‌توانند یکی از آنها را انکار کنند: شما را به خدا سوگند می‌دهم ... [و شروع کردند به برشمردن فضائل خویش تا رسیدند به اینکه] شما را به خدا سوگند می‌دهم: آیا در میان شما کسی هست که در موردش این آیه نازل شده باشد که: و خداوند مومنان را در جنگ کفایت کرد با علی بن ابی‌طالب! آیا این در مورد غیر من بوده است؟
گفتند: نه! ...
الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، ص333

3) روزی که عمرو بن عبد ود مسلمانان را به مبارزه طلبید، همه مردم به خاطر اینکه از قدرت و صولت وی خبر داشتند از ترس پشت سر همدیگر مخفی می‌شدند؛ وقتی که دوباره مبارز طلبید، حضرت علی ع بلند شد و گفت:
من در مقابل او ظاهر می‌شوم.
رسول الله ص فرمود: این عمرو است!
گفت: بله، و من هم علی هستم!
پس پیامبر ص به او اذن داد که برود.
و چون حضرت علی ع به راه افتاد، پیامبر ص فرمود: کل ایمان در برابر کل کفر ظاهر شد.
شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏13، ص261؛ كنز الفوائد، ج‏1، ص: 297؛ الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج‏1، ص60

تدبر
1️⃣ این آیه به همراه دو آیه قبل و بعدش در مقام جمع‌بندی جنگ احزاب است.
آیه قبل، ‌ثمره این جنگ (به عنوان یک امتحان دشوار الهی) در درون جامعه دینی را نشان داد: اینکه تکلیف مومن و منافق معلوم می‌شود؛ در این آیه و آیه بعد، نسبت مسلمانان با دشمنان بیرونی‌شان معلوم می‌شود:
در این آیه تذکر می‌دهد که بالاخره خداوند هوای مومنان را داشت و احزاب مشرک، در حالی که همچنان غیظ و غضبشان باقی بود، ناکام برگشتند؛ در آیه بعد سراغ این می‌رود که آن یهودیانی هم که پیمان‌شکنی کردند هم مغلوب مسلمانان شدند و اموالشان به غنیمت به مسلمانان رسید.

2️⃣ جنگ احزاب موقعیتی بود که تمامی جهان مقابل اسلام در آن روز دست به دست هم دادند تا اسلام را زمین بزنند.
قرآن از شروع بحث‌، این واقعه را به عنوان یک نعمت الهی (آیه9) و در عین حال، یک ابتلای شدید (آیه11) مورد توجه قرار داد.
سپس از موضعگیری منافقان و بیماردلان (آیه12) و در مرتبه بعد از موضعگیری مومنان واقعی (آیه22) سخن گفت و بیان موضعگیری هریک را از تلقی آنها از وعده الهی شروع کرد:
منافقان و بیماردلان این وعده را فریب می‌دانستند، و مومنان این را باور داشتند و ایمانشان افزون شد.
در این آیه نشان می‌دهد که وعده خدا در همین دنیا نیز محقق شد و خداوند بود که آن دشمنان قسم‌خورده را با همه غیظ و غضبی که داشتند ناکام گذاشت و خودش – با انسان مخلَصی به نام امیرالمومنین ع و لشکریانی از جنس باد و طوفان – کار جنگ را برعهده گرفت و مومنان را حتی از اینکه به جنگ بپردازند، بی‌نیاز ساخت.
نکته تخصصی دین‌شناسی
خداوند از مومنان فقط یک چیز می‌خواهد: اینکه وعده خدا و رسول را باور کنند و مدل محاسباتی خود را، نه صرفاً بر اساس ظواهر مادی، بلکه بر اساس باور به خدایی قوی و شکست‌ناپذیر، سامان دهند.
نصرت خدا چنان رسید که حتی نیاز نشد عموم مومنان دست به اسلحه ببرند و در میدان جنگ کشته دهند؛ با این حال، این بدان معنا نبود که دوره‌ای بشدت در تنگنا قرار نگیرند.
جدی گرفتن این نکته، نه‌تنها به لحاظ ایمان شخصی، بلکه به لحاظ تحلیل جامعه‌شناختی چگونگی ایستادگی و پیشرفت یک جامعه بظاهر ضعیف، در مقابل قدرت‌های جهانی نیز بسیار مفید است.

3️⃣ دشمنان اسلام، غیظ و کینه اسلام و مسلمانان واقعی را در دل دارند، اما اگر مسلمانان واقعا مومن باشند، ‌خداوند غیظ آنان را به خودشان برمی‌گرداند؛ و در مواجهه با اسلام و علی‌رغم هزینه‌هایی که برای این مقابله متحمل می‌شوند، دست خالی برمی‌گردند.
ظاهرا با تکیه بر این آیه قرآنی بود که وقتی شهید بهشتی را از تهدیدات آمریکا تهدید کردند، گفت:
به آمریکا بگویید از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر

4️⃣ خداوند هم قوی است و هم شکست‌ناپذیر؛ و جامعه‌ای که مومن باشد، در همه‌جا، بویژه در جتگ و عرصه‌های دشوار، روی قدرت و شکست‌ناپذیری خدا حساب می‌کند
و جامعه‌ای که به خدا تکیه کند خدا او را کفایت می‌کند.
به تعبیر دیگر «سرچشمه‏ عزّت و قدرت مسلمين خداست » (تفسیر نور، ج9، ص350)

انتهای پیام/*
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۰
0
0
مفسران قرآن باید پیش از به کار بردن منقولات غیر قرآنی منسوب به دین ، خود را با دانش ملاک و معیارهای قرآنی و عقلی ارزیابی و سنجش اعتبار این منقولات مسلح سازند ؛ نکند خدای نکرده با نبود این دانش خود را به گناه کبیره ی نسبت نا روا و دروغ به خداوند حساب رس و پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) دچار کنند.
بنا به حکم عقل ؛ ناقل منقولات غیر قرآنی منسوب به دین ، حتی در حال نقل از کتابهای حدیثی مشهور به اعتبار اگر به ملاک و معیارهای قرآنی و عقلی سنجش منقولات در حین نقل آگاه نباشد تشخیص درستی و نادرستی متن و سند منقولات برای او امکان پذیر و میسر نیست و به همین دلیل از مسئولیت نقل نا روا و خطا معاف نمی باشد.
اغلب محدثان اجماع دارند که در نقل احادیث و رویات فضایل و مناقب و مثالب و اعمال مستحبی تسامح و سهل انگاری و نادیده گرفتن حاکمیت قرآن و عقل ، بسیار اعمال شده و بنا بر این ، نقل اینگونه منقولات را بدون سنجش و ارزیابی بر خلاف هشدارهای صریح قرآن و در تعارض با اصول استدلال عقلی می دانند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین