کد خبر: ۴۸۹۱۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

خاتمي استاد يوانه كردن آدم‌هاست!

سخنان اخير خاتمي در محافل اپوزيسيون همچنان محل بحث و مجادله است.
كيهان:

سخنان اخير خاتمي در محافل اپوزيسيون همچنان محل بحث و مجادله است. هر چند برخي از اين محافل رسانه اي در صدد توجيه اظهارات از موضع پايين خاتمي برآمده و آن را به مصلحت مخالفان مي دانند اما اغلب محافل ياد شده معتقدند خاتمي در روزگار ضعف مفرط اپوزيسيون به دنبال راهي براي سازش و بازگشت به نظام است.
پايگاه اينترنتي جرس درباره سخنان خاتمي نوشت: دفاع از پيشنهاد خاتمي وظيفه ماست در مقابل انتقام جويي و پرداخت هزينه هاي سنگين، گزينه دوم عفو عمومي و كمتر شدن هزينه گذار به دموكراسي است. كساني كه از سخنان خاتمي برآشفته شده اند، يادشان باشد كه مهدي بازرگان را هم در سال 57 سازشكار مي خواندند.


«ا-ن» طنزنويس فراري نشريات زنجيره اي نيز كه در فترت و غيبت تحليلگران واقعي اپوزيسيون، تحليلگر شده، در وبلاگ خود اين گونه قلم بي قاعده گردانده است: سخنان آيت الله [!!؟] خاتمي موجب گفت وگوي فراواني شد. او در حقيقت نه به عنوان جانشين موسوي و كروبي بلكه به عنوان ميانجي [!؟] ميان جنبش سبز و حكومت سخن گفته است، كاري كه هاشمي براي آن كوشيده بود اما تندروها او را در موقعيت فشار قرار دادند تا نتواند به نقش خود ادامه دهد. اين كه پيشنهاد خاتمي ممكن است يا نه، موضوع ديگري است. عاقلانه است كه سبزها، دستمزد تلاش دوساله شان را به صورت امتيازات دموكراتيك بگيرند[!].
وي بي آن كه توضيح دهد «چه كسي خاتمي را ميانجي كرده و تلاش واقعي سبزها كه باعث امتيازگرفتن آنان شود، چه بوده»، با آشفتگي قلمي بيشتري مي نويسد: مخالفان سخن خاتمي بايد روي تغييري حساب كنند كه اصولا قابل محاسبه باشد. بنا كردن يك حركت براساس شورشي كه معلوم نيست واقع بشود يا نه، يا گروه هاي اجتماعي كه توانايي واقعي حضور اجتماعي ندارند، يا چهره هايي كه در فضاي عمومي سياست ايران پشتوانه اجتماعي ندارند، عملا نتيجه بخش نيست.


شبكه «بالاترين» نيز تحليل هاي جالبي را منتشر كرده است از جمله اين تحليل ها:
- به صحبت هاي خاتمي فكر كردم. ما الان در حالتي هستيم كه دستمان خالي است و بايد اين را قبول كنيم كه فعلا كاري از دست جنبش سبز برنمي آيد. پس سازش و مذاكره راهي كم خرج است براي به دست آوردن خواسته هايمان. پس بايد به جمله خاتمي نتازيم و موقعيت را درك كنيم. چاره اي جز اين نيست. شما ببينيد 100 روز از حصر موسوي گذشته اما او و ما كسي را در خيابان نمي بينيم.
- فروبستگي ذهني اصلاح طلبان از همين سخنان خاتمي روشن مي شود، از اينكه با وجود همه وعده هايي كه درباره آينده بهتر مي دهند، انديشه شان از عقب افتاده ترين نظرات سياسي است؟ بايد پرسيد خاتمي با چه چشم داشتي اين سخنان را مطرح كرده است؟ او كه اكنون برخلاف آن 8 ساله نماينده كسي نيست، مگر اين كه بخواهيم اين وصله كيهان (يكي از سران فتنه) را به او بدهيم.


«دلقك ايراني» هم در بالاترين نوشت: محمد خاتمي چنان عملگرايي مثل كروبي را تا سر حد جنون از خودش نااميد مي كند و مي داند كه باعث انشعاب كروبي از مجمع روحانيان مبارز مي شود و در همان حال چنان به هواداران دانشجوي هيجاني خود در دانشگاه «راديكال موهن» مي گويد كه مجبور از ترك دانشگاه و تعطيل ديدارهاي ادواريش با دانشجويان مي شود و در طرف سوم به طناب راديكاليسم نمايندگان مجلس ششم آويزان مي شود و در كمتر از يك ماه بعد انتخاباتي را برگزار مي كند كه خودش آن را قبول ندارد. خاتمي مردي است كه متخصص شكست دادن هر پروژه خوب و بد سياسي است. او با ادبيات روز و پيچيده؛ مفاهيم اخلاقي و سياسي و ايده آل هاي پست مدرن هاي غربي را توي يكديگر با مهارت مي پيچاند و مخاطب هايش را متحير و شيفته و بلا تلكيف و بلا تصميم سياسي رها مي كند تا هيچ كس ديگر قادر به استفاده از پتانسيل آنان براي پروژه هاي سياسي خودش نشود. او ابتدا پروژه هاي سياسي را به پروسه هاي فرهنگي و اخلاقي فرو مي كاهد و سپس با تمسك به اين اصل درست كه پروسه فرهنگي زمان بر و مدت دار نامحدود است از مخاطبانش مي خواهد كه بخودسازي بي پايان و نامشخص بپردازند. او چون رقيب و دشمني نمي شناسد و پروژه اي سياسي براي غلبه بر رقيب ندارد؛ هيچگاه مخاطب مشخصي ندارد. او يقه هيچكس را نمي گيرد. ولي با گرفتن يقه اخلاق و تربيت و تاريخ يقه همه را مي گيرد. او مقصري را نمي شناسد. او همه را خوب مي داند كه نتيجه اش همه را بد دانستن است.


نويسنده خارج نشين وبلاگ مذكور ادامه مي دهد: خاتمي هنرمند هم هست زيرا هيچ گاه مچاله نمي شود از درد. او همان سيدخندان بي اخم و گله است، گويي نه خاني آمده و نه خاني رفته. آيا موج اول مهاجران در دهه 80 حاصل شكست خاتمي نبود كه نتوانست عين جامعه را به ذهنيتي كه خودش و با وعده هايش ساخته بود سياست كند و نسل نيك آهنگ كوثر و ابراهيم نبوي و... را آواره كرد. چه اگر آن در باغ سبز را نشان نداده بود اين عزيزان با مناسبات واقعي جامعه رفتار مي كردند و مجبور به برون ريزي خسارت بار خود نبودند. و آيا شكست كروبي در 84 و شكست هم كروبي و هم ميرحسين در 88 علت و دليلي غير از توهم ايجاد كرده خاتمي داشت؟ و آيا اين همه خسارت و كساني كه اينك درغرب لب مي دوزند و به خواري مي افتند و بيچاره شده اند مسبب اوليه اي بنام خاتمي سرگردان فكري در مورد تعريف جايگاه خود ندارد. بي رحمانه ولي مستدل و منصفانه عرض مي كنم كه او يك متخصص شكست دادن هر پروژه سياسي است بدون اينكه پروژه اي تعريف شده براي پيروزي داشته باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۲
1
1
خوشا به حال ادمی که خدا وند به او مقزی بدهد که بتواند حرف حق را بشنود
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۳/۰۲
مغز درست است نه مقز
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین