کد خبر: ۴۸۳۷۸
تاریخ انتشار:

توفان تغيير خاورميانه غرب را مي بلعد

رضا اشرفى
بولتن نیوز : توفان تغيير از اولين روزهاي سال 2011 ميلادي در خاورميانه عربي به راه افتاده است، اما سرعت و چرخش اين توفان پس از فرار بن علي از تونس به عنوان ويترين اقتصادي غرب در شمال آفريقا و حسني مبارك از كشور تاريخي مصر، كند شده است. البته به اين لحاظ گفته مي شود اين سرعت كند شده كه در سطوح بالا و تغيير رژيم، موفقيت جديدي را به دست نياورده است، اما اعتراضات مردمي و قيام هاي خياباني در طول اين چند ماه نه تنها هيچگاه خاموش نشده بلكه گستره و ميزان آن افزايش پيدا كرده است. بنابراين اين پرسش كليدي مطرح مي شود كه چرا قيام هاي عربي به تغيير جديدي در رژيم هاي سياسي منطقه منجر نشده است؟ آيا حاكمان ديكتاتور شيوه هاي مبارزه با ملت را بلد شده اند؟ يا اينكه دست ديگري در كار است.

«زبينگيو برژينسكي» كه بسياري از وي به عنوان تحليلگر عميق و استراتژيست قهار ياد مي كنند از زمان آغاز قيام هاي مردمي دنياي عرب تا كنون در چند نوبت به صراحت اعلام كرده است كه تحولات خاورميانه در حال فروبردن منافع آمريكا در خود است. اين موضوعي نيست كه دولتمردان و روساي اتاق هاي فكر آمريكا از آن مطلع نباشند. بنابراين بي شك براي اين مسئله رويكردي جديدي در پيش خواهند گرفت. اين در حالي است كه اروپا نيز نمي خواهد تماشاگر صحنه باشد و همواره تلاش دارد تا از اين ميانه سهمي برده و منافع پيشين خود را نيز به طور كامل حفظ كند. در حال حاضر ليبي، بحرين و يمن بيشترين اعتراضات منطقه اي را به خود مي بيند كه از زاويه اي ديگر سوريه را بايد با آنها افزود، اما الجزاير، مراكش، عربستان، اردن، عمان و ... فعلاً خود را نجات داده اند، اما همواره ترس از بازگشت قيام هاي وسيع خياباني دل حاكمان را مي لرزاند.

خاورميانه براي آمريكا يك پكيج سياسي است كه نهادينه شدن دموكراسي در آن اقتصاد سياسي آمريكا و امنيت نظامي رژيم صهيونيستي را به هم مي ريزد. از اين رو سعي مي شود تا به طرق مختلف روند دموكراسي سازي شكل گرفته در آن با مانع مواجه شود. بنابراين سناريوهاي مشخصي براي كشورهاي مورد نظر كنار گذاشته شده كه در حال اجرا هستند.

در حال حاضر در ليبي شش طيف جنگي وجود دارد كه هر كدام سنگ خود را به سينه مي زنند؛ معمر قذافي به عنوان حاكم، انقلابيون و مخالفان رژيم كه در بسياري موارد مورد استفاده غرب قرار مي گيرند، اتحاديه اروپا به ويژه انگليس و فرانسه كه علاقه اي به دل كندن از منطقه ندارند، آمريكا كه در صورت پيروزي انقلابيون مي خواهد آنها را زير چتر خود بگيرد، رژيم صهيونيستي كه روي كار آمدن اسلام گرايان در منطقه را سرآغاز نابودي خود مي داند و روسيه كه هيچ علاقه اي براي پيروز شدن غرب در عرصه نشان نمي دهد.

يكي از بزرگ ترين دلايلي كه باعث شده تا جنگ ناتو در اين كشور با موفقيتي همراه نباشد تفاوت اين طيف هاي سياسي- نظامي و همچنين نامتجانس بودن نيروهاي اين نهاد نظامي در كشور ليبي است. بسياري از استراتژيست ها رقابت آمريكا و فرانسه در ليبي را يكي از بزرگ ترين عوامل بلاتكليف ماندن اوضاع ليبي توصيف مي كنند. اين در حالي است كه برخي از رهبران انقلابي در ليبي چشم به دست هاي ناتو و گروه تماس دوخته اند. اين مسئله مي تواند ليبي را به سمت تجزيه يا جنگ دائمي پيش ببرد و افغانستاني ديگر در شمال آفريقا ايجاد كند.

بحرين نمونه ديگري است كه به گونه متفاوت مديريت مي شود. بر اساس انديشه آمريكايي كه همواره پنهان نگه داشته مي شود، قيام و اعتراض در بحرين حتماً بايد سركوب شود. در حال حاضر اين مشت آهنين به شوراي همكاري خليج فارس و به خصوص عربستان سعودي سپرده شده است. به بار نشستن انقلاب در بحرين مي تواند صداي آن را به گوش مردم معترض عربستان و ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس، حتي امارات كه خود را در كنج امنيت مي بيند، برساند. بنابراين شوراي همكاري خليج فارس در اين منطقه به بازوي نظامي ناتو تبديل شده تا با كنترل زنجيره انقلاب ها، بنياد اقتصاد سرمايه داري فرو نريزد. براي حفظ ديكتاتوري در يمن بهانه اي ديگر وجود دارد كه آمريكا بيش از 20 سال است نام آن را القاعده گذاشته است. بنابراين سركوب ملت به نام مبارزه با تروريسم و القاعده معنا مي شود. با انتشار خبر كشته شدن اسامه بن لادن، رهبر القاعده اين سناريو دنبال مي شود كه اين گروه زيرزميني به همراه طالبان در پي انتقام گيري برآمده و پس از اين تمركز خود را در كشورهاي خاورميانه معترض عربي و در درجه اول يمن خواهند گذاشت. در حالي كه عمده ترين هدف غرب و رژيم يمن، به علاوه يا منهاي صالح، حفظ ديكتاتوري، كنترل گروه مبارز حوثي و جلوگيري از شكل گيري دموكراسي است.

اما در سوريه صفحات به گونه اي ديگر ورق مي خورد. آمريكا، غرب و متحدان عرب منطقه كه پايگاه هاي حكومتي خود را در محاصره مردم مي بينند و در عوض اوج گيري مستمر قدرت ايران را ناباورانه در حال تماشا هستند، در صدد برآمده اند كه براي متحدان منطقه اي جمهوري اسلامي مشكل تراشي كرده و شورش هاي طراحي شده را در كشوري مثل سوريه پياده كنند. غرب نيز تمام تلاش رسانه اي خود را به اين كار اختصاص داده است. در چنين شرايطي آمريكا در سوريه دو سناريو را دنبال مي كند؛ اول پياده كردن وضعيتي كه در ليبي حاكم است كه به نظر مي آيد در شوراي امنيت با مانع مواجه خواهد شد و دوم اجرا كردن طرح بي ثباتي پايدار كه هم اكنون در حال تمرين آن است، اما مهم ترين مسئله اين است كه مردم خاورميانه از آمريكا، صهيونيست ها و بي عدالتي هاي اقتصادي : سياسي آنها به ستوه آمده اند. بنابراين سناريوهاي طراحي شده در اتاق هاي فكر غرب كه همواره به ديكتاتورهاي عرب تزريق مي شود در ميان مدت و بلندمدت پاسخگو نبوده و آنها را مجبور به عقب نشيني خواهد كرد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین