به گزارش بولتن به نقل از خبرگزاري فارس؛ روزنامه "هافينگتن پست " در مقالهاي به قلم "كريستوفر راجرز " مينويسد: آمريكا تا كنون صدها نفر را از طريق ترور هدفمند به قتل رسانده است. بسياري از اين افراد خارج از ميدان جنگ كشته شدهاند. آمريكا اغلب اين ترورها را به طور مخفيانه و بدون نظارت عمومي و هيچ گونه توجيه قانوني مرتكب ميشود. عمليات هفته پيش سيا كه منجر به قتل بن لادن شد تنها نمونهاي از اين تاكتيك است كه اكنون به يك شيوه رايج تبديل شده است.
* دولتهاي بوش و اوباما، عليرغم آنكه آمريكا در سال 1976 ترور افراد را غيرقانوني اعلام كرده بود، استفاده از اين روش و تلاش براي قانوني كردن آن را افزايش دادند.
پيش از اين، وضعيت اين گونه نبود. آمريكا در سال 1976 رسماً ترور را غير قانوني اعلام كرد و انجام ترور هدفمند توسط ساير كشورها را نيز محكوم مينمود. اما هر دو دولت بوش و اوباما با حملههاي تروريستي عليه بن لادن استفاده از اين روش و تلاشها براي قانوني كردن آن را افزايش دادهاند. در حقيقت، ترورهاي هدفمند در دولت اوباما به طرز چشمگيري افزايش يافتهاند. اغلب اين حملات از طريق هواپيماهاي بدون سرنشين در پاكستان انجام شده و به قتل تقريباً 900 نفر انجاميده است. آمريكا تنها چند روز پس از عمليات عليه بن لادن عمليات ديگري را در يمن توسط هواپيماهاي بدون سرنشين و، بنا به ادعاي مسئولان اين كشور، با هدف ترور يكي از اعضاي القاعده در شبهجزيره عربستان، انجام داد.
آمريكا عليرغم اين جابهجايي و گسترش چشمگير ترورهاي هدفمند، در زمينه پايههاي قانوني اين حملات، به ويژه در خارج از ميدان جنگ، سكوت اختيار ميكند. مقامات آمريكايي، هرچند به طور كلي، از اين ترورها و از جمله ترور بن لادن دفاع ميكنند و تنها اطمينان ميدهند كه اين ترورها با قوانين بين المللي و داخلي در تضاد نيستند.
در نتيجه تعدادي سؤال قانوني مهم بدون جواب باقي ميماند:
- آمريكا كجا ميتواند ترورهاي هدفمند را انجام دهد؟
بنابر آنچه دولت اوباما اعلام ميكند آمريكا در "جنگ جهاني عليه تروريسم " نيست. پس آمريكا دقيقاً در چه مكانهايي ميتواند حملههاي مسلحانه انجام دهد و مرزهاي مبارزه با القاعده و طالبان چه هستند؟ اگر آمريكا ميتواند در اطراف اسلامآباد حملههاي مسلحانه انجام دهد، آيا ميتواند همين كار را در لندن نيز تكرار كند.
- آمريكا با چهكساني در جنگ است و چهكساني را ميتواند مورد هدف قرار دهد؟
آمريكا ميگويد: "القاعده، طالبان و نيروهاي مرتبط با آنان "؛ اما اين گروهها داراي سلسله مراتب يا تعريف معين نيستند و لزوماً گروههاي متحد با هم نيستند. نميتواند عضويت در اين گروهها و يا اتحاد ميان آنان را به سادگي تعريف كرد. آمريكا در مبارزه مسلحانه تنها ميتواند به سربازان حمله كند. اما تعريف اين كشور از سرباز چيست؟ آمريكا چگونه ميان شهرونداني كه ممكن است از سربازان حمايت غيرنظامي كنند - مثلاً خانوادهاي كه به سربازي پناه ميدهند و يا رهبران سياسي - و افرادي كه در جنگ شركت دارند تفاوت قائل ميشود؟
- آمريكا چه زماني ميتواند از حق حاكميت كشور ديگري تخلف كند؟
آمريكا ميگويد كه اجازه دارد حاكميت هر كشوري را كه متمايل يا قادر نباشد از فعاليت چنين گروههايي در خاكش جلوگيري كند نقض نمايد. نه تنها بسياري با اين نظريه مخالف هستند، بلكه مشخص نيست كه معيار چيست و چهكسي ميتواند تعيين كند كه آيا كشوري "متمايل يا قادر " است يا خير؟
پاسخ به اين سؤالها ميتواند گستره و مرزهاي ترور هدفمند را ترسيم نمايد. به عبارت ديگر، آمريكا گاهي ميتواند از نيروي نظامي استفاده كند؛ همانند جنگ؛ در مقابل تقريباً در تمامي مواردي كه خارج از منطقه جنگي اتفاق ميافتند بايد از نيروهاي پليس استفاده كند.
آمريكا امروز در نتيجه ترور اسامه بن لادن در موقعيتي تاريخي قرار دارد و ميتواند از اين موقعيت براي اعلام سياستهايش در زمينه ترور هدفمند بهره ببرد.
* اكنون كه اكثر دولتها از عمليات آمريكا عليه بن لادن حمايت كردهاند، اين كشور بايد يك معيار قانوني متقن را براي انجام ترور هدفمند معين كند.
اكنون كه تقريباً تمام دولتهاي ديگر در جهان از عمليات آمريكا عليه بن لادن حمايت كردهاند فرصت منحصر به فردي را در اختيار اين كشور قرار گرفته است تا يك معيار قانوني قوي را ايجاد كند. اين معيار نهتنها آمريكا، بلكه دشمنان اين كشور را، محدود ميكند. آمريكا به اين وسيله خلأ قانوني كنوني را پر ميكند؛ خلأيي كه باعث ميشود ديگر كشورها، كه معمولاً سوء استفادهگر هستند، جسارت بيابند و استفاده از ترورهاي هدفمند را گسترش دهند.
تعيين مرزهاي ترور هدفمند همچنين به آمريكا كمك ميكند تا يك جاي خالي بزرگ در قانون را پر كند؛ جاي خالياي كه ميان شهروندان عادي ساكن در منطقه جنگي كه تلاش ميكنند از گزند جنگ در امان بمانند ترديد ايجاد ميكند و همچنين نگراني را ميان نيروهاي نظامي و اطلاعاتي افزايش ميدهد؛ چرا كه ممكن است با آنان نيز به خاطر اعمالشان برخورد قانوني شود.
* اختلافاتي مبني بر قانوني بودن يا نبودن قتل بن لادن توسط نيروهاي آمريكايي وجود دارد كه همين امر نيز اهميت تبيين سياستهايي واضح را در زمينه محدوده ترور هدفمند نشان ميدهد.
اختلافات بر سر قانوني بودن يا نبودن عمليات آمريكا عليه بن لادن نيز بر نياز اين كشور به تبيين سياستهاي ترور هدفمند تأكيد ميكند. بسياري از اين مطلب اظهار نگراني كردهاند كه آيا بن لادن زماني كه كشته شد مسلح بوده است يا آيا در صورت امكان بايد او را دستگير ميكردند يا خير. البته در اين مناقشهها دائماً معيارهاي مختلف قانوني كه در مورد عملياتهاي نظامي يا اعمال قانون مطرح هستند با يكديگر آميخته ميشوند و مخالفتهاي بنيادين در زمينه چارچوب قانوني قابل اعمال بر عملياتهاي ضدتروريستي و حدود قانوني استفاده از نيروي نظامي بيجواب باقي ميمانند. برگزاري يك بحث علمي عمومي لازم است كه در آن مشخص شود آمريكا چه زمان و در چه مكاني ميتواند از ترور هدفمند استفاده كند.
* عمليات عليه بن لادن بايد آخرين ترور هدفمند آمريكا باشد كه بدون اطلاع عموم يا هرگونه توجيه قانوني انجام ميشوند.
كشتن بن لادن به معناي پايان مبارزه با تروريستها و جنگطلبان يا پايان استفاده از ترورهاي هدفمند در پاكستان، يمن و ديگر كشورها نيست؛ اما اين عمليات بايد سالهاي انجام ترورهاي مخفيانه توسط آمريكا را به پايان برساند؛ ترورهايي كه دور از چشم عموم و بدون هرگونه سياست واضح قانوني حاكم بر اصول و عوامل اين ترورهاي هدفمند صورت ميگرفتند.
* اكنون كه با كشته شدن بن لادن، ترورهاي هدفمند آمريكا در كانون توجه همگان قرار گرفتهاند اين كشور بايد سياستهايش را در اين زمينه به طور واضح و عمومي تبيين كند.
كشته شدن بدنامترين تروريست و مجرم جهان در يك عمليات برونمرزي، كه شايد بدون موافقت دولت، اما با موافقت كنوني اكثر كشورهاي جهان صورت گرفته است، اين ترورها را در مركز توجه عموم و تحت موشكافي بينالمللي قرار داده است. اكنون زمان آن رسيده است تا برگ ديگري در تاريخ جهان پس از 11 سپتامبر رقم بخورد و آمريكا سياستي واضح را در مورد ترور هدفمند بهطور عمومي اعلام نمايد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com