برگزارکنندگان جشنواره جهانی فیلم فجر اسامی فیلمهای بلند بخش سینمای سعادت (مسابقه بینالملل) سی و پنجمین دوره این رویداد سینمایی را اعلام کردند.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از ستاد خبری جشنواره جهانی فیلم فجر، ۱۵ فیلم بلند در بخش رقابتی سینمای سعادت (مسابقه بینالملل) این دوره جشنواره به نمایش درمیآیند.
در بخش فیلمهای بلند، فیلم لهستانی «کوری» (Blindness) به کارگردانی ریشارد بوگایسکی، «مادر» (Mother) ساخته ریری ریزا از اندونزی، «تبعیدی» (Exiled) به کارگردانی داویس سیمانیس از لتونی، فیلم بلغارستانی «گلوری» (Glory) ساخته کریستینا گروزیوا و پِتار والچانوف، فیلم کلمبیایی «گناهکاران» (Guilty Men) به کارگردانی ایوان دی گائونا، فیلم روسی«ایوان» (Ivan) ساخته آلیونا داویدووا، فیلم چینی «آقای بیدردسر» (Mr. No Problem) به کارگردانی فنگ می، «بالهای پدرم» (My Father’s Wings) ساخته کیوانچ سِزار از ترکیه، فیلم فرانسوی «پاریس سفید» (Paris La Blanche) به کارگردانی لیدیا تِرکی، فیلم اسپانیایی «کواترتندتا» (Quatretondeta) ساخته پول رودریگز، «سوفیچکا» (Sofichka) به کارگردانی از روسیه، فیلم آرژانتینی «شب دراز فرانسیسکو سانکتیس» (The Long Night of Francisco Sanctis) ساخته فرانسیسکو مارکس و سه فیلم ایرانی «نگار» (Negar) به کارگردانی رامبد جوان، «پایان رؤیاها» (The End of Dreams) ساخته محمدعلی طالبی و «خانه/ ائو» (Home) به کارگردانی اصغر یوسفینژاد، رقابت میکنند.
در خلاصه داستان فیلم «کوری» آمده است: بخش مبهم و تیرهوتاری از زندگی جنایتکاری در دوران استالین با نام جولیا بریستایگر که به «لونای خونخوار» شهرت دارد چون در جریان بازجوییهایش، زندانیان را با نهایت بیرحمی شکنجه میکرد.
ریشارد بوگایسکی کارگردان «کوری» در اواسط دهه ۱۹۷۰ به «استودیوی ایکس» آندری وایدا ملحق شد. وقتی در سال ۱۹۸۲ فیلم او با عنوان «بازجویی» توقیف شد و پلیس مخفی به آزار و اذیت او پرداخت، بوگایسکی به کانادا مهاجرت کرد و در سینما و تلویزیون آنجا مشغول به کار شد. او در سال ۱۹۹۵ به لهستان بازگشت و فعالیتهای سینماییاش را در زادگاهش از سر گرفت. «کوری» جدیدترین فیلم بوگایسکی است که سال گذشته در بخش سینمای جهان معاصر در جشنواره بینالمللی تورنتو روی پرده رفت.
در خلاصه داستان فیلم «مادر» میخوانیم: وقتی پای زن دیگری به زندگی شوهر اتیرا باز میشود او زندگیاش را تباهشده میبیند. اتیرا که در زمانه و فرهنگی به سر میبرد که تعدد زوجات پذیرفته شده است، بهتنهایی با غم و اندوه و احساس حقارتش سر میکند.
ریری ریزا با فیلم «مادر» که آن را بر اساس یک داستانی حقیقی ساخته است، پیش از این به جشنواره فیلم اندونزی ۲۰۱۶ و جشنواره بینالمللی فیلمهای سینمای آسیا وِزول (شهری در فرانسه) ۲۰۱۷ رفت و با جوایز مختلفی به خانه بازگشت. ریزا این فیلم را ادای احترامی به زنان مقتدر و قوی میداند که به خانواده ایمان دارند و آن را به مادر تازه درگذشتهاش تقدیم کرده است.
«تبعیدی» درباره اولریش جراح ارتش آلمان است که در آخرین سال جنگ جهانی اول برای بازدید به آسایشگاهی دورافتاده در لتونی فرستاده میشود؛ آسایشگاهی که در آن از مجروحان جنگی نگهداری میشود و هدفش بهبودی وضعیت روانی سربازانی است که مدت طولانی را در میدان جنگ گذرانده و دچار آسیبهای روحی شدهاند. در این میان، اولریش با پسری جنگلی روبهرو میشود و میکوشد او را هم درمان کند، اما شرایط سختتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسد.
«تبعیدی» اولین فیلم داستانی داویس سیمانیس است که فعالیتهای کارگردانیاش را از سال ۲۰۰۶ با مستند کوتاهی با عنوان «Version.LNO» آغاز کرد و پس از آن، چهار مستند بلند را به کارنامهی فیلمسازیاش افزود. «تبعیدی» با بودجهای چهارصد هزار یورویی تولید شده است. «تبعیدی» در بخش مروری بر سینمای منطقه بالتیک جشنواره جهانی فجر نیز روی پرده میرود.
«گلوری» درباره یک کارگر گوشهگیر راهآهن در بلغارستان است که میلیونها پول نقد پیدا میکند و آنها را به پلیس تحویل میدهد. وقتی یولیا استایکووا از وزارت ترابری تصمیم میگیرد از او به عنوان ابزاری برای گریز از رسوایی فسادش بهره ببرد، زندگی ساده کارگر قربانی هرجومرج دیوانسالاری میشود.
«گلوری» سومین فیلم بلند کریستینا گروزیوا و پِتار والچانوف است که پیش از این با دیگر فیلمهای بلند و کوتاه و مستندشان به جشنوارههای متعددی راه پیدا کرده و بسیار مورد تحسین قرار گرفتهاند. این فیلم دومین قسمت از سهگانهی «بریدههای جراید» این زوج موفق فیلمساز است که با رویکردی واقعگرا و اجتماعی در بلغارستان معاصر به بررسی مضامینی چون فساد، اختلافهای طبقاتی و تقسیمات شهری/ روستایی میپردازد. «گلوری» که با بودجهای ۲۶۰ هزار یورویی ساخته شده، تا امروز به جشنوارههای متعددی، از جمله لوکارنو، لوگزامبورگ، مینسک، دوبلین و… رفته و در اغلب آنها جوایزی برای سازندگانش به ارمغان آورده است.
در خلاصه داستان فیلم «گناهکاران» آمده است: ماریانا که ویلینگتن دلباخته اوست، در حال تدارک ازدواجش با رنه، پسرعموی نامزد سابقش، است. ویلینگتن میکوشد دوباره قلب ماریانا را به دست بیاورد و همزمان شایعههایی درباره دزدی به گوش میرسد که منجر به مرگهای خشونتباری در شهر شده است.
ایوان دی گائونا (که پیش از این سه فیلم کوتاه ساخته و در تلویزیون هم فعال بوده) عقیده دارد اولین تجربه کارگردانیاش محصولی از عشق است و به زمانی برمیگردد که شیفتگی او به سینما از آن آغاز شده است. از قرار معلوم زمانی که او در رشته مهندسی راه و ساختمان تحصیل میکرده، باشگاه فیلمی را با هدف آشنایی با دختری راهاندازی میکند که دوستش داشته است. دختر او را ترک میکند ولی عشق ایوان به سینما باقی میماند و گروهی از دوستان، که با کمک آنها ساختن ویدئوکلیپ و فیلمهای کوتاه را آغاز میکند.
«ایوان» درباره مردی به نام ایوان است که در شهر کوچکی در روسیه زندگی میکند و راننده آمبولانس است. زندگی او با زندگی اطرافیانش تفاوتی ندارد و او هم مثل خیلی از همنسلیهایش مدتهاست که تغییر خود یا وضع موجود کشورش را فراموش کرده است. ایوان روزی دختری را ملاقات میکند که امید تغییر را در او زنده میکند.
آلیونا داویدووا که متولد ۱۹۷۷ و فارغالتحصیل مدرسه سینمایی گراسیموف مسکو در سال ۲۰۰۷ است، با فیلم «ایوان» اولین اثر بلند کارنامهاش را تجربه کرده است. این فیلم اولین نمایش آسیاییاش را در جشنواره بینالمللی فیلم فجر تجربه میکند.
در خلاصه داستان فیلم «آقای بیدردسر» میخوانیم: دینگ وویوآن مدیر مزرعهی شوهوآ است که خارج از شهر قرار دارد و مشترکاً به اعضای خانوادهی ژو تعلق دارد. وویوآن قراردادی یک ساله دارد که شش ماه از آن گذشته است اما مزرعه همچنان ضرر میدهد و شایعههایی شنیده میشود که وویوآن دستمزد کارگران را هم پرداخت نکرده است.
فنگ می که فیلمنامهنویس صاحبنامی است با درام ۱۴۴ دقیقهای «آقای بیدردسر» که سیاهوسفید است، در مقام کارگردان هم شروعی کاملاً متفاوت را برای خودش رقم زده است. او سال گذشته با «آقای بیدردسر» به جشنواره فیلم اسب طلایی رفت که در نهایت جوایز بهترین بازیگر مرد (وی فان) و بهترین فیلمنامهی اقتباسی (فنگ می و شی هوآنگ) را برای سازندگانش به ارمغان آورد.
«بالهای پدرم» درباره یک کارگر ساختمان سنوسالدار است که پس از شناسایی یک تومور بدخیم، مجبور میشود بر خلاف تمام همقطارانش قید همه برنامههایش برای آینده را بزند.
کیوانچ سِزار کارگردان فیلم «بالهای پدرم» ابتدا مهندسی خواند ولی بعد به ایتالیا رفت و به عنوان تدوینگر وارد عرصه فیلمسازی شد. او در سال ۲۰۰۹ به ترکیه برگشت و تدوینگری آثار تلویزیونی و مستندها را در کشور خودش ادامه داد. او که پیش از این چند فیلم کوتاه و مستندی با عنوان «بچههای تورابدین» (۲۰۰۹) را در کارنامه دارد، با اولین فیلم بلند داستانیاش به جشنوارههای پرشماری رفته و از بعضی دست پر بازگشته است، از جمله پنجاهویکمین جشنواره بینالمللی کارلووی واری، چهلمین جشنواره بینالمللی سائو پولو و…
«پاریس سفید» درباره ریکیا است که در هفتاد سالگی تصمیم میگیرد دهکدهاش در شمال الجزایر را ترک کند و به پاریس برود. او بهتنهایی عازم سفری در دریای مدیترانه میشود تا شوهرش را به خانه برگرداند. او که چیزی جز آدرس یک هتل ندارد با کمک دوستان جدیدش در نهایت شوهر را در حومهی شهر پیدا میکند. اما قهرمان او به یک غریبه بدل شده است.
لیدیا تِرکی که فیلمنامهنویس و کارگردانی از نژاد الجزایری است، پیش از نشستن روی صندلی کارگردانی، سمتهای مختلفی را در پشت صحنه و فیلمسازی تجربه کرده است. «پاریس سفید» اولین فیلم بلند داستانی تِرکی است که پیش از این، یک فیلم کوتاه و دو مستند ساخته است. او سال گذشته با این فیلم در بخش رقابتی فیلمهای اول جشنواره شبهای سیاه تالین (در استونی) حاضر شد.
در خلاصه داستان فیلم «کواترتندتا» میخوانیم همسر توماس میمیرد ولی به او اجازه نمیدهند که جسم همسرش را به خاک بسپارد چون خانواده زن میخواهند او در زادگاهش پاریس دفن شود. از این رو توماس جسد را میدزد تا بتواند طبق خواسته همسرش، وی را در کواترتندتا دفن کند که دهکده کوچکی در منطقهی آلیکانتهی اسپانیا است.
پول رودریگز که پیش از این در پروژههای سینمایی مختلفی دستیار اول کارگردان بوده، با «کواترتندتا» اولین فیلمش را در مقام نویسنده و کارگردان تجربه کرده است. این فیلم در جشنواره فیلم اسپانیایی مالاگا، تندیس بهترین فیلمبرداری را برای کارلس گوسی به ارمغان آورد.
در خلاصه داستان فیلم «سوفیچکا» آمده است: سوفیچکا پس از بیست سال غیبت به روستای زادگاهش در آبخاز گرجستان برمیگردد. دیدار دوباره خانه و ملاقات با اهالی روستا، مجموعهای از خاطرات و زندگی گذشته را در مقابل چشمان سوفیچکا قرار میدهد؛ از ازدواجش با روفوس، خیانت همسایه، سالهای سخت جنگ، تبعید به سیبری و… اما با وجود همهی این تجربههای طاقتفرسا، سوفیچکا هنوز به آدمها و زندگی باور دارد و خاطرهی همسر جوانمرگشدهاش را زنده نگه داشته است.
اولین فیلم بلند کارنامه کایرا کووالِنکو درامی نوستالژیک است در ستایش زندگی و امید و عشق. اثری که فیلمنامهاش بر اساس داستانی از فاضل اسکندر و با مشارکت دو فیلمنامهنویس دیگر علاوه بر خود کووالنکو نوشته شده است.
داستان «شب دراز فرانسیسکو سانکتیس» سال ۱۹۷۷ در بوئنوس آیرس روی میدهد. فرانسیسکو سانکتیس مرد خانوادهای است که زندگی آرام و بیدردسری دارد. او روزی از مأموریت آدمربایی سربازان دیکتاتوری حاکم باخبر میشود و در مدت زمان کوتاهی که باقی مانده است باید مهمترین تصمیم زندگیاش را بگیرد: آیا او باید زندگی خودش را به خطر بیندازد تا زندگی آدمهای بیگناهی را نجات دهد؟
اولین فیلم بلند داستانی کارنامه فرانسیسکو مارکس (که پیش از این دو فیلم کوتاه و یک مستند بلند ساخته) و آندرئا تِستا (که پیش از این سه فیلم کوتاه را کارگردانی کرده) موفقیتهای قابل توجهی را به دست آورده است. «شب دراز فرانسیسکو سانکتیس» پس از نمایش در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ و رقابت برای تصاحب دوربین طلا و جایزه بخش «نوعی نگاه»، به جشنوارههای هامبورگ و همپتنز رفت و دستآخر چهار جایزه از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد را از جشنواره بینالمللی سینمای مستقل بوئنوس آیرس دریافت کرد.
«نگار» داستان نگار، دختر خانوادهای نیمهمرفه و اصیل است. پدر لوطی او در یک معامله اقتصادی شکست میخورد و به دلیل فشارهای زیاد میمیرد. البته این تحلیل پلیس از مرگ پدر است و نگار آن را باور ندارد. از این رو او تصمیم میگیرد روزهای پایانی زندگی پدرش را مرور کند تا شاید به اصل ماجرا پی ببرد.
جوان که پیش از این فیلمهای «اسپاگتی در هشت دقیقه»، «پسر آدم، دختر حوا» و «ورود آقایان ممنوع» را در کارنامه دارد، اولین نمایش جهانی فیلمش را در جشنواره بینالمللی فجر پشت سر خواهد گذاشت. نگار جواهریان، محمدرضا فروتن، مانی حقیقی و آتیلا پسیانی از بازیگران این فیلم هستند.
در خلاصه داستان فیلم «پایان رؤیاها» آمده است: پسربچهای که با خانوادهاش در یکی از روستاهای شمالی کشور زندگی میکند، علاقهی شدیدی به اسبی پیدا میکند که تازه وارد خانهشان شده است. اشتباهی از پسر سر میزند و مشکلی به وجود میآید اما او مشکل را از خانوادهاش پنهان میکند و همین موضوع باعث گسترش گرداب دردسرها میشود.
محمدعلی طالبی فیلمساز کهنهکاری است که بیشتر با آثارش درباره کودکان و نوجوانان شناخته میشود. او که فعالیتهای هنریاش را از سال ۱۳۵۶ با دستیاری کارگردان در تلویزیون و مستندسازی آغاز کرده است تا امروز فیلمهایی مانند «چکمه»، «کیسه برنج»، «تیکتاک»، «تو آزادی»، «باد و مه»، «دیوار» و… را ساخته و به جشنوارههای جهانی مهمی مانند برلین، مونترال، تورنتو، توکیو، لندن و… رفته و جوایزی را هم به دست آورده است.
در خلاصه داستان «خانه/ ائو» میخوانیم: مردی از دنیا رفته است و همه دور جسدش جمع شدهاند. متوفی وصیت کرده است جسدش را در اختیار دانشکده پزشکی به منظور استفاده علمی قرار دهند اما دخترش بهشدت مخالف است.
سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، ۸-۱ اردیبهشت ۱۳۹۶(۲۱ تا ۲۸ آوریل ۲۰۱۷) به دبیری رضا میرکریمی در تهران برگزار می شود.