گل بود به زار نیز آراسته شد

گروه اجتماعی: نوازنده گیتار، ارگ و پرکاشن، بازیگر سینما، والیبالیست، مربی بدنسازی سابق تیم والیبال ارتعاشات صنعتی و سنتی، خواننده پاپ، مهندس مکانیک، داداچی بدنساز، تبلیغ کننده مسواک، موز و پرتقال که مدتی هم سالن زیبایی داشت و پشت گردن مردم را تیغ می‌انداخت. ستاره بفروش سینمای ایران.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از مجله زندگی ایده آل، از بس گفتند گلزار بفروش است و گلزار می‌فروشد، خب بفرما: «خشکسالی و دروغ» هم فروخت. گلزار بعد از مدتی منوع‌التصویری، ممنوع‌الفعالیتی و ممنوع‌البفروشی در سال ۹۵ با دو فیلم روی پرده سینماها، بازگشتی درخشان و بفروش به گیشه‌ها داشت. در این فیلم ابتدا نقش «خشکسالی» به او پیشنهاد شده بود، اما وقتی تهیه‌کنندگان گلزار را از نزدیک دیدند، تصورات‌شان از این که فکر می‌کردند او پیر و خشکسال شده، به‌هم ریخت و دیدند خیلی هم ترگل‌ورگل است. خود گلزار هم زیر بار نرفت که نقش دیگر شخصیت این فیلم یعنی «دروغ» را بازی کند، اما به هر ترتیب نام او توانست تماشاگران را به سینماها بکشاند.

درباره «سلام بمبئی» هم کسی شکی نداشت فیلم می‌فروشد، خصوصا این که این فیلم تمام عناصر تماشاگرپسند یک فیلم هندی (شعبه فیلم‌فارسی) را در خود داشت، غیر از این که آخر فیلم گلزار بفهمد بازیگر نقش مقابلش، برادرش بوده و یک خال هم مثل خودش روی بازوی راستش دارد. البته یک فرق دیگر هم داشت با فیلم‌های کلیشه‌ای هندی؛ این که این‌بار آخرش تلخ تمام شد و بازیگر اصلی فیلم در انتهای فیلم به دیار باقی شتافت؛ در حالی که اگر در سینماهای هندوستان فیلمی به این شکل به پایان برسد، تماشاگران اغتشاش می‌کنند و سازندگان فیلم را به دیار باقی در اطراف بمبئی می‌فرستند. با این‌حال «سلام بمبئی» یک فیلم هندی فارسی شسته و رفته و تمیز بود، نوشابا هم دادند، پرتقال دان زارت دان!

محمدرضا گلزار مدتی از گیشه دور بود، اما از جلوی چشم مردم دور نبود. حتما جلوی در داروخانه‌ها ماکت مقوایی او را دیده‌اید که دارد لبخند می‌زند و برق بدجنسی روی دندانش افتاده است. بعضی از همین ماکت‌ها بعدها به سرقت رفتند و سر از جلوی وانت‌های میوه‌فروشی کنار اتوبان‌ها در آوردند. گلزار در این مدت در قالب یک ماکت مقوایی، هر میوه‌ای را که می‌گفتند، تبلیغ می‌کرد. او توانست پای سایر ستاره‌های ورزش و سینما را به بیلبوردهای تبلیغاتی باز کند و به بهرام رادان، رضا کیانیان و احمدرضا عابدزاده هم نان برساند. گلزار که حداقل در سه فیلم «شام عروسی»، «در امتداد شهر» و «توفیق اجباری» نقش خودش یعنی محمدرضا گلزار را بازی کرده، هنوز هم در سن ۴۰ سالگی نقش جوان‌های مجرد فیلم‌های عشقولانه را قبول می‌کند.

او آذری است، اما نسبتی با مرحوم منوچهر نوذری مخصوصا با برادران کریم انصاری‌فرد ندارد.

 

گلزار در سالی که گذشت، یک خواستگار سرسخت هم داشت که این خواستگار محترمه همراه با مادرش جلوی دوربین‌های فیلم‌برداری از بازیگر سرشناس سینمای ایران خواستگاری کرد، اما گلزار که هنوز به سن ازدواج نرسیده، به او پاسخ داد که فعلا می‌خواهد درسش را ادامه دهد. درس گلزار هم جوری است که مثل این عروسی‌هایی که روی کارت دعوت می‌زنند «پذیرایی از هفت شب تا هر وقت دعوا شد» تا هر وقت که گلزار به این نتیجه برسد که باید ازدواج کند، ادامه دارد. نامبرده ده‌ها بار در فیلم‌های سینمایی ازدواج کرده یا کیس‌های مناسب برای ازدواج داشته و به آن‌ها جواب رد داده. فقط چندین فقره روی جلد مجله‌های زرد با مهناز افشار ازدواج کرد.

نام او هنوز هم برای سایت‌ها کلیک و برای کانال‌های تلگرامی عضو جدید می‌آورد؛ «گلزار و خواستگار جدیدش به‌علاوه عکس»، «عکس لو رفته از گلزار که باعث ممنوع‌التصویری‌اش شد، به‌علاوه عکس»، «عکس‌های جذاب گلزار و خانواده‌اش به‌علاوه عکس کتف برهنه هاشم بیگ‌زاده»، «عکس‌های جذاب گلزار و خانواده‌اش (کلیک که می‌کنی می‌بینی عکس او با برادرش، پدرش و پسرعموی پدری شوهرخاله‌اش از همسر دومش گذاشته‌اند!)»، «گلزار در حمام به‌علاوه گزارش تصویری»، «صفحه شخصی محمدرضا گلزار آفیشال که هیچ شعبه دیگری ندارد»، «اگه می‌خوای روبوسی گلزار با مجری برنامه بیست‌وسی را ببینی، زود جوین شو تا پاکش نکردم. اگه راضی نبودی، لفت بده...»