کد خبر: ۴۵۶۱۲۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
ارادت ادبیات فارسی به حضرت زهرا (س)

فردا خـبـر درد به هر گوشـه رسیـده‌ست / این قـوم زده بـر جـگـر فـاطـمـه آتـش

عشق ذاتی به اهل بیت (ع) در خون تمام ایرانیان می جوشد. همین عشق و علاقه منجر به سرودن شعر ایرانی شده است. عاطفه ی ایرانی و عشق ذاتی به اهل بیت (ع) باعث شده تا شعر فاطمی در ادبیات فارسی پدید آید. شعر مظهر علاقه، عاطفه، تبلیغ، دفاع و فریاد است.
گروه مذهبی: عشق ذاتی به اهل بیت (ع) در خون تمام ایرانیان می جوشد. همین عشق و علاقه منجر به سرودن شعر ایرانی شده است. عاطفه ی ایرانی و عشق ذاتی به اهل بیت (ع) باعث شده تا شعر فاطمی در ادبیات فارسی پدید آید. شعر مظهر علاقه، عاطفه، تبلیغ، دفاع و فریاد است.


فردا خـبـر درد به هر گوشـه رسیـده‌ست / این قـوم زده بـر جـگـر فـاطـمـه آتـش


به گزارش بولتن نیوز، ادبیات فارسی، مملوست از عرض ارادت به جایگاه و شخصیت والا بانوی جهان اسلام. چه قرن‌ها پیش و چه در دوران معاصر، شاعران ایرانی، در رثای ایشان، هنرنمایی ها کرده‌اند. این مقال، فرصت پرداختن به قطره‌ای از دریای ارادت شاعران ایرانی به حضرت زهرا (س) نیز نیست. سعی می‌کنیم، با ذکر چند شعر، تنها اشاره‌ای به این دریا داشته باشیم:

خواجوی کرمانی:

به نور چشم پیمبر که نور ایمان بود
عقیق صفوت یاقوت شرع را کان بود

نبود هیچ به عذر احتیاجش از پی آن
که شمع جمع طهارت از او فروزان بود

از آن به وصلت او زهر شده لآلی
که از شرف قمرش در سراچه دربان بود

نگشت عمر وحی از «حی» فزون ز روی حساب
چرا که زندگی او به حی حنان بود

ناصرخسرو:

رضوان به هشت خلد نیارد سر
صدیقه گر بود به حشر یارش

باکش ز هفت دوزخ سوزان نی
زهرا( س) چو هست یار و مددکارش

آن روز بیایند همه خلق و مکافات
هم ظالم و هم عادل بی هیچ محابا

آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا(س)

چون به حب آل زهرا(س) روی شستی روز حشر
نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا

پس پی آن پسران رو، پس از آن که تو را
پسران علی(ع) و فاطمه ز آتش سپرند

هلالی جغتایی:

نور چشم رحمه للعالمین
آن امام اولین و آخرین

بانوی آن تاجدار هل اتی
مرتضی مشکل گشا شیر خدا

پادشاه و کلبه ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او

مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق

سید محمد علی آل مجتبی:

دل داغ تو را دارد و یک عالمه آتـش
می‌ریزد از این خانه خراب این همه آتـش

این کوچه شلـوغ است گمان می‌کنم آخر
برخاسته خواهد شد از این هـمـهـمه آتـش

یـاران قـدیـمـنـد و عـطـشـنـاک جـهـیـمـنــد
افروخـتـه‌انـد این همه بی‌واهـمه آتـش

انصاف دهـیـد ایـنـکه ؛ فـدک حقّ کدام‌ست ؟
از چیست بـپـا گشـتـه در این مَحکـمـه آتـش؟

جز نـنـگ نمی‌ماند از این طایـفـه نـامـی
آنـان که دمـیـدنـد بـه این دمـدمـه آتـش

فردا خـبـر درد به هر گوشـه رسیـده‌ست
این قـوم زده بـر جـگـر فـاطـمـه آتـش

ایـنـک غـزلی سـوخـتـه‌تـر از در و دیـوار
این مـرثـیـه که شـعـلـه‌ور ست از دم آتـش

می‌خوانـم و می‌سـوزم و از آب خـبـر نیـسـت
می‌بـارد و می‌جـوشـد از این زمـزمـه آتـش

احمد عزیزی:

عشق من پاییز آمد مثل پار
بازهم ما باز ماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما
گل برفت و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خون جوش بود
در فراق یاس مشکی پوش بود

یاس بوی مهربانی می دهد
عطر دوران جوانی می دهد

یاس ها یادآور پروانه اند
یاس ها پیغمبران خانه اند

یاس ما را رو به پاکی می برد
رو به عشق اشتراکی می برد

یاس در هرجا نوید آشتی ست
یاس دامان سپید آشتی ست

یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست

در شبان ما که شد خورشید یاس
بر لبان ما که می خندید یاس

بعد روی صبح پرپر می شود
راهی شب های دیگر می شود

یاس مثل عطر پاک نیت است
یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه ها رو کرده اند
یاس را پیغمبران بو کرده اند

یاس بوی حوض کوثر می دهد
عطر اخلاق پیمبر می دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چکاند اشک حیدر را به چاه

عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا گل یاس کبود

گریه آری گریه چون ابر چمن
بر کبود یاس و سرخ یاسمن

گریه کن حیدر که مقصد مشکل است
این جدایی از محمد مشکل است

گریه کن زیرا که دخت آفتاب
بی خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و عطر یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین

گریه کن زیرا که کوثر خشک شد
زمزم از این عطر نیت خشک شد

نیمه شب دردانه باید در مغاک
ریخت بر روی گل خورشید خاک

یاس خوشبوی محمد داغ دید
صد فدک زخم از گل این باغ دید

مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز تو کس از قبر او آگاه نیست

گریه بر فرق عدالت کن که فاق
می شود در زیر شمشیر نفاق

گریه بر تشت حسن کن تا سحر
که پر است از لخته خون جگر

گریه کن چون ابر بارانی به چاه
بر حسین تشنه لب در قتلگاه

خاندانت را به غارت می برند
دخترانت را اسارت می برند

گریه بر بی دستی احساس کن
گریه بر طفلان بی عباس کن

باز کن حیدر تو شط اشک را
تا بگیرد با خجالت مشک را

گریه کن چون گریه ابر بهار
گریه کن بر روی گل های مزار

مثل نوزادان که مادر مرده اند
مثل طفلانی که آتش خورده اند

گریه کن در زیر تابوت روان
گریه کن بر نسترن های جوان

گریه کن زیرا که گل ها دیده اند
یاس های مهربان کوچیده اند

گریه کن زیرا که شبنم فانی است
هر گلی در معرض ویرانی است

ما سر خود را اسیری می بریم
ما جوانی را به پیری می بریم

زیر گورستانی از برگ رزان
من بهاری مرده دارم ای خزان

زخم آن گل در تن من چاک شد
آن بهار مرده در من خاک شد

ای بهار گریه باز نا امید
ای گل مایوس من یاس سپید

یاس بوی مهربانی می دهد
عطر دوران جوانی می زند

یاس در هرجا نوید آشتی ست
یاس دامان سپید آشتی ست

یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۲
0
0
« ... لا تغلوا فی دینکم غیر الحق... »
---
وظیفه و مسئولیت شایسته ی هر مسلمان خدا شناس خدا پرست وارسته ی پرهیز کار که برای بزرگان دین از پیامبران و اهل بیت آنان و اولیاء صالح خداوند حرمت و احترام می شناسد این است که بهنگام سخن از این بزرگان و تعامل با شخصیتهای آنان از محدودیتهای شرعی برخورد با این شخصیتها آن چنان که قرآن کریم برای پیامبران خدا و بویژه حضرت ختمی مرتبت پیامبر اسلام (ص) تعیین کرده است فراتر نرود (رجوع شود به 14 آیه دارای لفظ: « اطیعوا » در 9 سوره ، و آیات و سوره های: 77 مائده ، 9 فتح ، 2 حجرات ، 53 و 57 أحزاب ، 11 توبه).
هرگز شایسته و مشروع نیست زندگی این شخصیتهای والا را خارج از محدودیتهای تعیین شده در قرآن ، با بهانه قرار دادن منقولات تاریخی ضد و نقیض و در انواعی از هواداراییهای که در قرآن کریم غیر مشروع و غیر متعارف یا ممنوعه اند (103 آل عمران ، 46 أنفال ، 11 حجرات ، 30-32 روم ) یا ساخته و پرداخته ی دشمنان دین اند ( آیات و سوره های: 118 آل عمران ، 89 نساء ، 2 ممتحنه) سوژه قرار داد و میان اهل دین واحد فتنه و تفرقه و خصومت و دشمنی ایجاد کرد و دشمنان دین و امت را بر اهل دین واحد چیره ساخت.
بی تردید و بر مبنای بسیاری از هشدارهای قرآن کریم بر همه ی مسلمانان حرام است از منقولاتی که غرض و رزی و تعصبات جاهلی گوناگون و خرد گریزی و تحجر در آنها آشکار اند با اصرار بر ترویج و دامن زدن به مراسم و مناسک و شعایر من در آوردی که در تضاد و تعارض با آموزه های وحدت بخش قرآن اند بهره برداریهای تفرقه افکنانه ی فتنه بر انگیز و دشمنی زا کرد.
اطاعت از پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) به احکام و اعتقادات تعیین شده در قرآن و جزئیات این احکام و اعتقادات که از پیامبر و اهل بیت نقل می شوند و هم گن و هم آهنگ با فرهنگ دین داری اصیل قرآنی می باشند محدود و منحصر است.
شرعا جایز نیست با من در آوردیهای ابتکاری بشر جایز الخطا و یا با ابزار قرار دادن منقولات غیر قرآنی متضاد با این فرهنگ از چهار چوب این محدویت خارج شد که بی تردید این خروج ظلم عظیم به خداوند و پیامبر و اهل بیت و حرام است.
دین خداوند والاترین ارزش و امانت الهی نزد بشر است و افزودن من در آوردیهای ابتکاری بشر به دین الهی خود خدا پنداری و کناه کبیره ی دین زدا و نابخشودنی و تجاوز و بی حرمتی به این دین است.
باید قرآن کریم را بر اعمال دینی و اعتقادات منسوب به دین و در برخورد با برادران دینی خود ، به دور ازتعصبات تاریخی گوناگون موروثی متضاد با دستورهای وحدت بخش قرآن ، حاکم و ناظر قرار داد و از سهل انگاری و بی تفاوتی به دستورات حیات بخش قرآن و از نادیده گرفتن این دستورات پرهیز کرد.
شعر و شعرا هرگاه ، با دوری از بر انگیختن تعصبات مخدوش و بی اساس که آفریده ی ذهن ناقص بشر جایز الخطا هستند ، در خدمت به تبلیغ دین اصیل خدا و اطاعت از دستورات حیات بخش قرآن و در هم آهنگی با اصول استدلال عقلی عمل کردند ارزشمند و والا می شوند و در غیر این صورت همان توصیفات منفی قرآن (آیات: 224- 226 سوره ی شعرا ) شامل حال شعر و شعرا می شود.
هنر خدا پسندانه ی سخنوران و قلم زنان تنها در پایبندی صادقانه و جدی به دستورات حیات بخش و سعادت آفرین قرآن کریم و در پیروی از سنت و سیرت اصیل مستند و معتبر و غیر مخدوش پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) و سایر اولیای صالح خدا در رفتار و گفتار و پندار هم گن و هم آهنگ با قرآن تجلی می یابد و سخنان و نوشته جات مخالف با این دستورات کلا تهی از ارزش الهی هستند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین