کد خبر: ۴۳۱۰۵۴
تاریخ انتشار:
گپی با رضا بهبودی درباره نقش «شاهین» در فیلم «یک روز طولانی»

سینمای« نوجو» برایم جذاب تر از سینمای است

به گزارش بولتن نیوز، رضا بهبودی نقش شاهین، شخصیتی درون‌گرا را ایفا می‌کند که نسبت به جهان پیرامون خود نگران است و احساس مسئولیت می‌کند. بی‌شک او سهم بسزایی در تجسم بخشیدن به این شخصیت دارد. بهبودی از مخاطبان این فیلم می‌خواهد که بدون تصور ذهنی از آثار معمول سینما به تماشای «یک روز طولانی» بنشینند. او که در عرصه تئاتر شناخته‌شده‌تر از سینماست در گپ و گفتی کوتاه از تجربه بازی در نقش شاهین گفته است که در ادامه می‌خوانید.

از همکاری خود با بابک بهرام‌بیگی و تیمی بگویید که «یک روز طولانی» نخستین تجربه حرفه‌ای و بلند سینمایی‌شان بود.
آقای یونس‌زاده و خانم ندا شاهرخی که از دوستان دوران دانشجویی من هستند، پل ارتباطی و موجب آشنایی من با آقای بهرام بیگی شدند. آقای یونس‌زاده به‌عنوان یکی از تهیه کننده‌های کار، با نیت خیر هر آنچه داشت را گذاشته بود تا فیلم ساخته شود. من همیشه تلاش کرده‌ام از دوستانی که می‌خواهند فیلم‌های خوب‌شان را بسازند و در مضیقه مالی و شرایط سخت سینمای ایران قرار دارند حمایت کنم. البته منتی بر هیچ‌کس نیست و خودم هم بدم نمی‌آمد که همکاری کنم و از کار لذت ببرم. متن را که خواندم شاهین را شخصیتی درونگرا و متفاوت دیدم که برای من هم جذابیت‌هایی داشت.

شاخص‌های این جذابیت‌ها چه بود؟ چه وجهی از شخصیت و داستان برایتان جذاب بود؟
برخلاف خیلی از فیلمنامه‌ها، فیلمنامه متمرکز بر یکسری رفتارهای کوچک و لحظه‌های عاطفی امپرسیونیستی  است. شخصیت درونگرای نقش برایم جذاب بود. کسی که عقبه و گذشته‌ای دارد اما مخاطب خیلی اندک و در لابه لای دیالوگ‌ها از گذشته این فرد یا دیگران سر در می‌آورد. فیلمنامه خصلت خیلی فشرده‌ای را برای ارائه اطلاعات پیشه کرده بود. بیشتر حال آدم‌ها و حال اکنون آدم‌ها را می‌بینیم، با وجود این، آدم‌ها عمق داشتند؛ البته عمق داشتنی که قرار نیست درباره آن حرف زده شود یا قصه‌اش آشکار شود. باید شخصیتی را بازی می‌کردم که داستان زندگی‌اش را خودم یا فیلمنامه‌نویس می‌دانیم اما خیلی قرار نیست مخاطب بداند و باید فقط آن را از لابه لای برخی نشانه‌های رفتاری و تا حدودی از دیالو‌گ‌ها حس کند. این‌ مؤلفه‌ها و همکاری با دوستان نوجویی که به دنبال فرم‌های روایی جدید هستند برایم جذابتر از سینمایی است که کارش تولید و سری دوزی است.

در حالی که خودتان اذعان دارید به گذشته و ابعاد شخصیتی نقش آگاهی کامل داشته‌اید و با یک شخصیت شناسنامه دار رو به رو بوده‌اید؛ اما اطلاعات محدودی که راجع به شخصیت داستان ارائه می‌شود مخاطب را درباره تصمیماتی که این شخصیت می‌گیرد دچار ابهام می‌کند و شاید همین عامل باعث می‌شود که به او نزدیک نشود و حتی دوراهی که بر سر آن قرار گرفته است برایش چندان حیاتی نباشد.
قصدم این نیست که از فیلمنامه یا فیلم دفاع تمام‌قد کنم و معتقد هم نیستم که فیلم و فیلمنامه بدون ایراد و اشکال بوده باشد. من فقط این را می‌دانم که حتی در زندگی واقعی هم گاهی اوقات رفتارهایی از ما سر می‌زند که حتی چرایی آن برای خودمان هم چندان آشکار نیست. همه ما می‌دانیم چیزی که در طول 50 سال اخیر به نام درام وجود دارد اثری است ساختگی به این مفهوم که فردی در مقام نویسنده یک قصه را با تمام مؤلفات کنار هم می‌چیند و به جهانی مصنوع و ساخته شده دسترسی پیدا می‌کند که ارجاعش به واقعیت و انسان تجربه شده است اما این آدم و تجاربش ممکن است در دنیای واقعی عین به عین صورت نگیرد. این جهانی است که آرتیست رقم زده است با وجود این، در دنیای واقعی هم گاهی اوقات کارهایی می‌کنیم که شاید با گوشزد دیگران متوجه می‌شویم که دلیل کارمان چه بوده است.
 یکی از مضمون‌های فیلم هم همین است که آدم‌ها کارهایی انجام می‌دهند که خیلی هم خودشان چرایی آن را نمی‌دانند قدری این مفهوم در فیلم توسط برخی دیالو‌گ‌ها آشکار می‌شود؛ اینکه اصلاً ما گاهی اوقات باید کاری بکنیم یا نه و وقتی این کار را انجام می‌دهیم باید به این پرسش جواب بدهیم که آیا اخلاقی است یا غیراخلاقی. در نهایت اینکه امر اخلاقی درست کدام و غلط کدام است. همه این‌ها می‌خواهد پیچیدگی رفتار آدمی را به منصه ظهور و بحث بگذارد. در چنین شرایطی مخاطب نباید به دنبال این بگردد که این آدم چرا این کار را کرده است بلکه مسأله، مسأله انجام دادن یا ندادن یک کار، چگونگی انجام آن و درگیر شدن با این ماجراست که آیا این کار شر است یا خیر. این فیلم می‌خواهد تماشاگر و فکر و ذهنش را نسبت به این اتفاق حساس کند. اگر قرار باشد ما به چرایی این رفتارها جواب بدهیم آن وقت باید با درامی ارسطویی سر و کار داشته باشیم که علت‌العلل رفتارها و گفتارها را خوب بچیند و بکارد و بعد خوب پرورش بدهد و در انتهای داستان نتایج آن را برداشت کند. وقتی فیلمنامه چنین ساز و کاری پیشه نکرده به نظر من این انتظار، انتظار درستی از ساز و کار فیلم نیست. این انتظار شما برای درام و نوع نگارش دیگری است که جذابیت‌های تعریف کردن قصه خودش را دارد و درست هم هست و بسیاری از فیلمنامه‌های هالیوودی یا معاصر ما همین طور کار می‌کنند اما ما در این فیلم با فیلمنامه‌ای سر و کار داشتم که حس می‌شد عقبه‌ای دارند و آن عقبه فعال است و بر اساس آن دست به انتخاب می‌زنند اگر چه مخاطب به صورت مستقیم از آن عقبه اطلاعاتی ندارد. اینجا با یک فضای امپرسیونیستی سر و کار داریم. برشی از لحظه‌ها و چینش آن کنار هم به انضمام نقش‌هایی است که همه کاراکتر هستند و عمق دارند.

مواجهه خود شما با چنین شخصیت درونگرا و ساکتی که نسبت به جهان اطرافش نگران است و حتی نسبت به جان از دست رفته یک سگ ادای احترام می‌کند چگونه بود، چه مسیری را برای کشف این نقش در پیش گرفتید؟
وودی آلن جمله‌ای دارد مبنی بر اینکه من در کلیات ناامیدم و در جزئیات امیدوار. به نظر من شاهین چنین کاراکتری است. اساساً آدم ناامیدی است و در کل در زندگی شخصی، خانوادگی و عاطفی شکست خورده است اما در عین حال ظاهراً آدم موفقی هم هست؛ نقاش است و نقاشی‌هایش به فروش می‌رسد. اگر چه به نظر نمی‌آید که به دنبال موفقیت‌هایی از این جنس بوده باشد؛ برای خودش آنقدر نقاشی کشیده که حالا چشم باز کرده و دیده که به قول خودش با وجود زندگی در غربت در ایران هم مردم مشتری آثارش هستند. یکی از همین جزئیات قولی است که به دختر بچه می‌دهد و تلاش می‌کند آن را به بهترین نحو انجام دهد یا اینکه به قول شما تلاش می‌کند که سگی را نجات دهد. از این لحاظ بنا بر همین قول آدمی است که در جزئیات امیدوار است و تمام انرژی خودش را می‌گذارد که درست و قاعده‌مند عمل کند. سعی می‌کند در جهانی که از آن ناامید است و غیراخلاقی می‌بیندش اخلاقی رفتار کند. البته این دریافتِ ما از نقش است اما دریافت مخاطب هم مهم است. من فکر می‌کنم اگر ما انتظار یک درام ارسطویی داشته باشیم که دارای پیرنگ و پلات اصلی است و مؤلفه‌ها را پیگیری می‌کند فیلم را طور دیگری می‌فهمیم که شاید نتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. باید جزو فیلمنامه‌ها و فیلم‌های خرده پیرنگ تعریف شود یعنی ساز و کار گسترش داستان و موقعیت‌پردازی با متن دارای پیرنگ اصلی تفاوت دارد. فیلمنامه «یک روز طولانی» یک متن خرده پیرنگ است و لحظه‌های امپرسیونیستی را باید هدف بگیریم و با کاراکتر و نگاهش همراه شویم و کم کم شیوه روایت فیلمساز را کشف کنیم و زبان و بیان سینمایی فیلمساز را پذیرا شویم؛ یعنی برخورد قبل از اثر نداشته باشیم و متوقع نباشیم که قرار است فیلمی معمول از لحاظ قصه‌پردازی و شخصیت‌پردازی و آغاز و میانه و پایان و از این دست مؤلفه‌ها داشته باشیم. البته مقصود من این نیست که این فیلم در ساخت خرده پیرنگ به لحاظ درام‌نویسی بدون عیب و نقص است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین