باید نشست و دید آیا به مانند گذشته مسلحین به سلاح جدیدی دست پیدا خواهند کرد یا در مدارس وهابیون هنوز جوانان مشتاق "شهادت" هستند که لشکر لشکر به سوریه اعزام شوند.
گروه بین الملل: هیتلر در جنگ جهانی دوم، پس از شکست در نبرد استالینگراد، شکستهای دومینو واری را تجربه کرد تا اینکه با ورود روسها به برلین جنگی خانمانسوز را با شلیک گلوله به گیجگاه خود به پایان رساند.

به گزارش بولتن نیوز، تشبیه شکست تروریستها در حلب، به شکست آلمان نازی در استالینگراد، شاید چندان غیر واقع بینانه نباشد. اما مهندسین ماشین "دفاع" در جبهه مقاومت به مانند هر مهندس دیگری برای پایدار نگاه داشتن این ماشین باید برای طراحی های آتی خود "بدترین شرایط" (worst case) را در نظر بگیرند. تا نتیجه کار در هر شرایط منتج به حرکت بی نقص این ماشین شود.
به این منظور بررسی رفتار مهندسین نظامی جبهه مقابل در گذشته می تواند به تصمیم گیری های آتی جبهه ما کمک کند.
سال ۲۰۱۳ است و ارتش در شمال کشور برگه کردها را رو کرده تا کردها به صورت ناخواسته به یک ضربه گیر در برابر نیروهای "جهادی" که از مرز ترکیه وارد سوریه می شوند، تبدیل شوند.
در جنوب اما ارتش با اتکا به همپیمانی قدرتمند و وفادار به اسم "حزب الله لبنان" کاری دشوار را در مرزهای لبنان پیش رو دارد. ( در سال ۲۰۱۳ هنوز مرز اردن و جولان اشغالی به مانند امروز درگیر جنگ نبودند) خط لجستیک قدرتمندی از شمال لبنان (خواستگاه جریان ۸ مارس و یکی از وهابی خیزترین مناطق لبنان) تا غوطه های شرقی و غربی دمشق برقرار شده. تسلیحات و تروریستهای بی شماری با حمایت دول عربی خلیج فارس و مشخصا عربستان سعودی وارد شمال لبنان و از آنجا به "رنکوس" و "قصیر" و "یبرود" شده و از آنجا به عمق استان های حمص و دمشق می رسد. این پشتیبانی آنچنان قدرتمند و آشکار است که حتی در اوایل بحران سوریه خبرنگار "بی بی سی" با تروریستها به صورت غیر قانونی از خاک لبنان وارد سوریه می شود و در گزارش خود یک سند تاریخی در اختیار جبهه مقاومت قرار می دهد.

ارتش و حزب الله با قدرت تمام و طی چند ماه عملیات منظم و منسجم "قصیر"، "یبرود" و "رنکوس" را آزاد می کنند. موجی از شادمانی جبهه مقاومت را فرا میگیرد. ابتکار عمل تا حد زیادی از عربستان سعودی در بحران سوریه گرفته شده است و نقش ترکیه به عنوان رقیب سنتی عربستان در بحران سوریه برجسته می شود. مقامات وزارت خارجه عربستان سعودی خشم خود را پنهان نمی کنند و در اظهار نظرهایی هشدارهایی به جبهه مقاومت در خصوص روند آتی پیکارها می دهند. آمریکا خبر از اختصاص ۵۰۰ میلیون دلار کمک های "غیر کشنده" به مخالفین سوری و اموزش انها توسط مستشاران خود در ترکیه و اردن می دهد.
مدت کوتاهی پس از فتح قصیر، کابوس "تاو" برای جبهه مقاومت شروع می شود. صدها قبضه پرتابگر و هزاران فروند موشک آمریکایی تاو با مجوز آمریکا توسط دول عربی خلیج فارس و خود آمریکا در نسخه های مختلف در اختیار مسلحین قرار میگیرد. چیزی نمیگذرد که "تاو" توازن قوای "تکنیکی" را نبرد زمینی بر هم میزند و عملا قوای زرهی ارتش سوریه زمین گیر می شود. اکثر تلاشهای ارتش سوریه برای پیشروی در جبهات مختلف ناکام می ماند. چیزی نمیگذرد تا در سال ۲۰۱۴ با تزریق دهها هزار تروریست از نقاط مختلف جهان، توازن قوای "فردی" هم به نفع مسلحین بر هم میخورد و کل استان ادلب با تشکیل تشکل جیش الفتح سقوط میکند.
(بازخوانی این وقایع تنها برای مشخص شدن گزینه های مسلحین در آینده است. )
چند روز پیش "جان کری " وزیر خارجه آمریکا وقتی سقوط حلب را حتمی دید. خطاب به روسیه و سوریه جمله ای کلیدی گفت که شباهت زیادی به جملات وزارت خارجه عربستان پس از آزادسازی "القصیر" در سال ۲۰۱۳ داشت و آن جمله این بود :
" جنگ در سوریه با سقوط حلب پایان نمی یابد"
باید نشست و دید آیا به
مانند گذشته مسلحین به سلاح جدیدی دست پیدا خواهند کرد یا در مدارس وهابیون
هنوز جوانان مشتاق "شهادت" هستند که لشکر لشکر به سوریه اعزام شوند.
در جبهه زمینی مسلحین در ادلب، مسلما در آینده به ضعیف ترین مواضع ارتش حمله خواهند کرد و در حال حاضر، ضعیف ترین و راهبردی ترین موضع ارتش، باریکه ایست که از دمشق به حلب وصل شده و جایگزین اتوبان حلب-دمشق شده است و این باریکه همان جاده معروف اثریا-خناصر است. این باریکه در نقاط متعددی آسیب پذیر است و بارها توسط داعش و مسلحین مورد هجوم واقع شده و احتمالا ازین پس گزینه اول مسلحین برای یورشهای آتی خود باشد.
در لحظه نگارش این متن هنوز حلب، به طور کامل آزاد نشده است اما احتمالا پس از انتشار این مطلب، کار حلب یکسره شده باشد.