رهبر معظم انقلاب: نقد باید مستدل باشد

رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي روز پنجشنبه در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري، شيوع فضاي هتك حرمت را خلاف شرع، خلاف اخلاق و خلاف عقل سياسي دانستند و تاكيد كردند كه انتقاد، مخالفت، بيان عقايد با جرات هيچ اشكالي ندارد.
متن بيانات رهبر انقلاب در اين ديدار مهم، به شرح ذيل است:
بسم الله الرحمن الرحيم
خيلي خوش آمديد آقايان محترم و خبرگان عالي شأن امت. و تشكر مي كنم از زحمات برادران عزيز، آقايان محترم؛ چه در ضمن اين اجلاس جاري، و چه در طول سال در كميسيون هاي مربوط، كه آقايان در آنجا حضور داريد و زحماتي كه كشيده مي شود. و شما را دعا مي كنيم. خداوند ان شاءالله از شما قبول كند و توفيق و تسديد بفرمايد.
از همه آقايان تشكر مي كنيم؛ بخصوص از جناب آقاي هاشمي رفسنجاني، براي اينكه در اين اجلاس، انتظار خصمانه اي را كه دشمنان داشتند، خنثي كردند. آنها انتظار داشتند كه بين خبرگان امت اختلاف بيفتد؛ رقابتها به صورت رقابتهاي متعارف دنياي مادي دربيايد و مسابقه در خدمت، تبديل بشود به رقابت منفي در تصرف مراكز و جايگاهها؛ كه اين بحمدالله نشد. خب، از جناب آقاي هاشمي انتظار هم همين بود؛ با توجه به سابقه عقل و احساس مسئوليتي كه در ايشان هميشه ما مشاهده كرديم. و آنچه كه انتخاب هم كرديد آقايان! انتخاب بجا و بحقي بود. جناب آقاي مهدوي شخصيت برجسته و بارزي هستند؛ هم در عالم روحانيت، هم در عالم سياست، هم در مسائل جاري كشور، در مسائل حوزه و دانشگاه، از اول انقلاب تا امروز. آنچه اتفاق افتاد، ان شاءالله به بركت اخلاص آقايان و اخلاص شماها و عقل و تدبيري كه انسان در رفتارها و گفتارها مشاهده مي كند، به خير اسلام و مسلمين خواهد بود؛ انتظار هم همين است.
شرايط امروز كشور، به ملاحظه مسائل منطقه، شرايط بسيار مهم و حساسي است. مسائل منطقه، مسائلي است كه ابعاد آن از متعارف مسائل جاري به كلي بيرون است. آنچه دارد اتفاق مي افتد، خيلي ابعاد عظيمي دارد. حالا دشمنان، سوءاستفاده كنان، فرصت طلبان بين المللي و مستكبران چه مي خواهند و چه خواهند كرد، بحث ديگري است.آنچه اتفاق افتاده، دو شاخصه بسيار مهم دارد كه اين دو شاخصه مورد آرزوي همه مسلمانان صادق و انديشه هاي والا در انقلاب اسلامي، در جمهوري اسلامي و در ساير نقاط عالم بوده است. اين دو اتفاق، يكي حضور مردمي است، يكي شعار اسلام. اين دو چيز، خيلي مهم است.
حضور مردمي معنايش اين است كه ملتها با تن خودشان،با حضور شخصي خودشان در ميدانهاي مبارزه حاضر شوند و خطرات را تحمل كنند؛ مثل آن چيزي كه در ايران اتفاق افتاد. وقتي اين شد، هيچ قدرتي در مقابل اين نمي تواند بايستد؛ حالا آمريكا و اينها كه سهلند. اگر همه قدرتهاي عالم هم دست به يكي شوند، در مقابل ملتي كه با همه وجود وارد ميدان شده است، نمي توانند مقاومت كنند، ايستادگي كنند. البته مي زنند، مي كشند، خونريزي مي كنند، اما مغلوب مي شوند. همان طور كه امام در آن سالها فرمودند، خون بر شمشير فائق خواهد آمد، پيروز خواهد شد. اين اتفاق افتاده است. مردم با جسم خودشان، با وجود خودشان وارد ميدان شده اند؛ نماينده نفرستادند، به حرف اكتفا نكردند؛ آن هم نه در يك كشور، در چندين كشور؛ كه زمينه آن در كشورهاي ديگر هم وجود دارد. اين يك نكته است كه خيلي مهم است. جز دست قدرت الهي، كسي قادر نيست يك چنين وضعي را به وجود بياورد. زمينه ها فراهم مي شود، افراد نقش ايفا مي كنند- در اينها شكي نيست- اما اين دست قدرت خداوند است كه مالك دلهاست؛ كه «قلب المرء بين اصبعي الرحمن». خداي متعال است كه دلها را عازم مي كند، جازم مي كند، اراده ها را بسيج مي كند و اين اتفاق مي افتد. در اين حوادث، دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهي هست، بنابراين پيروزي هم در آن قطعي است.
نكته دوم در اينها، مسئله شعار اسلام است. خب، در اين كشورها و در ديگر كشورهاي اسلامي، مردم، مردم مسلماني هستند، جزو امت اسلامند. حتي در آنجاهايي هم كه مظاهر اسلامي محدود بوده است، همراه با فشار بوده است، مرد مؤمنند، مسلمند و اسلام ريشه دارد؛ اين هم از خصوصيات اسلام است. در كشورهايي كه ماركسيست ها هفتاد سال با همه توان سعي كرده بودند اسلام زدايي كنند، به مجرد اينكه رژيم كمونيستي شوروي ساقط شد، مردم بيرون آمدند؛ جوانهايي كه دوره اسلام را اصلا درك هم نكرده بودند، شعار اسلام دادند. اين، يك خصوصيت مربوط به عمق اسلام است در دلها.
در اينجاها هم همين جور است. البته انگيزه هايي وجود داشت، الان هم وجود دارد- انگيزه هاي ليبراليستي، شايد به نحو ضعيف تري انگيزه هاي سوسياليستي، قوميت گرايي يا امثال اينها- ليكن بدنه مردم، مسلمانند و شعارها اسلامي است؛ بخصوص در كشوري مثل مصر كه آنجا اسلام خيلي عريق است، عميق است، قرآن آنجا حاكم است، محبت اهل بيت آنجا حاكم است.
بنابراين، اين حادثه، حادثه عجيبي است كه دارد اتفاق مي افتد. هنوز هم اين حادثه در اول راه است. خب، ما حالا به عنوان جمهوري اسلامي، و ما تعداد موجود در اينجا به عنوان مسئولاني از جمهوري اسلامي، و همچنين ديگر مسئولان، وظايفي داريم؛ بايستي به اين وظايف توجه كنيم و از اين مقطع زماني آسان نگذريم.
يكي از چيزهايي كه بلاشك در اين حوادث موثر بود، الگوسازي و گفتمان سازي انقلاب اسلامي بود. انقلاب اسلامي براي مسلمانها الگو شد؛ اولا با پيدايش خود، بعد با تشكيل موفق نظام جمهوري اسلامي كه توانست يك نظامي را با يك قانون اساسي كامل ارائه كند و آن را به كرسي بنشاند و تحقق ببخشد، و بعد ماندگاري اين نظام در طول سي و دو سال كه نتوانند به او ضربه بزنند، و بعد استحكام و تقويت هرچه بيشتر اين نظام- كه نظام جمهوري اسلامي امروز از لحاظ عمق و ريشه، قابل مقايسه با ده سال پيش، بيست سال پيش و سي سال پيش نيست- و بعد پيشرفت هاي گوناگون در اين نظام، كه پيشرفت علمي، پيشرفت فناوري و صنعتي، پيشرفت هاي اجتماعي گوناگون، پخته شدن افكار، پديد آمدن افكار نو، حركت عظيم علمي در كشور و فعاليت هاي گوناگون است. عمرانهايي كه در اين كشور شده است، در مواردي كشور را به درجه چند كشور معدود دنيا درآورده است. اينها همه حوادثي است كه اتفاق افتاده است. اينها براي ملتهاي مسلمان چيزهاي محسوسي است؛ اينها را مي بينند، مشاهده مي كنند. اين انقلاب آمد، نظام درست كرد، اين نظام باقي ماند، روز به روز قويتر شد، روز به روز هم پيشرفته تر شد؛ اين مي شود الگو. اين الگوسازي يك گفتماني را به وجود مي آورد كه آن، گفتمان هويت اسلامي و عزت اسلامي است. امروز در بين ملتهاي دنيا، احساس هويت اسلامي، قابل مقايسه با سي سال قبل نيست؛ احساس عزت اسلامي و مطالبه اين عزت، امروز قابل مقايسه با گذشته نيست. اين، اتفاق افتاده است.
خب، طبعا نتايجش اين است كه جبهه مخالف و جبهه مقابل شكست مي خورد. مستبدين فاسد وابسته اي در يك جاهايي در راس كار بودند. خداي متعال وعده كرده است: «سيصيب الذين اجرموا صغار عندالله و عذاب شديد بما كانوا يمكرون». (1) مكرشان فايده اي براي آنها ندارد، بلكه به خاطر همين مكر، خداي متعال ذلت و خاك نشيني را بر اينها تحميل مي كند. اين اتفاق افتاده است، اين شده است، اين جلوي چشم ماست.
اين هم يكي ديگر از آن مواردي است كه ما آيات الهي قرآن را در مقابل چشم خودمان تجربه اش را مشاهده كرديم؛ كه اين مال زمان ماست، اين خيلي با ارزش است. آنچه را كه خداي متعال در قرآن وعده داده است، ما داريم اينها را جلوي چشم خودمان، در تجربيات خودمان مشاهده مي كنيم.
بخش مهمي از تبليغات ضد جمهوري اسلامي، ناظر به همين جهت است؛ ناظر به اين است كه الگوسازي نشود؛ در چشم ملتهاي مسلمان، جمهوري اسلامي به صورت يك الگوي موفق درنيايد. به نظر من اين نكته بسيار مهمي است كه همه ما بايد به آن توجه كنيم، سعي دشمنان اين است كه جمهوري اسلامي به شكل يك الگوي موفق در چشم ملتها جلوه نكند؛ چون وقتي الگو پيدا شد، مردم به سمت آن حركت مي كنند؛ وقتي توفيق اين الگو دانسته شد، مردم تشويق مي شوند.
يكي از نويسنده هاي مصري در پنجاه سال قبل، شصت سال قبل در يك كتابي نوشته است كه اگر ما بتوانيم يك نقطه از دنيا را با يك حكومت اسلامي اداره كنيم، از هزاران كتاب و تبليغ براي پيشرفت اسلام اين مؤثرتر است. راست مي گويد. با اينكه الگوي ما از لحاظ انطباق با اسلام، آنجور كه ما مي خواهيم، نيست- خب، ما متأسفانه با شكل مطلوب تحقق اسلام خيلي فاصله داريم- اما همان اندازه اي كه توانستيم، توفيق پيدا كرديم، اسلام را وارد جامعه و زندگي مان كرديم، آثارش را داريم مشاهده مي كنيم، عزتش را مي بينيم، قدرتش را مي بينيم، پيشرفتش را مي بينيم، استقلالش را مي بينيم؛ اين را مردم دارند مشاهده مي كنند. پس آنها مي خواهند اين الگوسازي نشود؛ لذاست كه سعي مي كنند الگو را در چشم مخاطبان خراب كنند. يكي از كارهائي كه از اول انقلاب تا حالا انجام گرفته، اين است. اگر ضعفي داريم، آن ضعف را درچشم ها بزرگ مي كنند؛ اگر ضعفي نداريم، آن را بدروغ به ما نسبت مي دهند؛ اين را بايد توجه داشته باشيم. يكي از كارهاي اساسي دشمن در تبليغات ضد جمهوري اسلامي، ناظر به اين معناست و همه تلاش هم براي اين است.
خب، در تضعيف اين الگو، دو عامل به يكديگر كمك مي كنند: يك عامل، عامل دروني است؛ نقصهائي كه وجود دارد. كوتاهي هاي ما، كم كاري هاي ما، تنبلي هاي ما، مبتلا شدن ما به چيزهائي كه مضر به حركت است- مثل اختلافها، مثل كارهاي خلاف گوناگون، ميل به دنيا پيدا كردنها، به سمت دنيا كشيده شدنها، قدرت طلبي ها، بي سياستي ها و از اين قبيل چيزها- اينها چيزهائي است كه ناشي از وجود ماست، ما داريم اين نقصها را ايجاد مي كنيم. اين عامل دروني، به اين الگو صدمه مي زند.
عامل ديگر، مربوط به دشمن است؛ كه هميني كه ما داريم، اين را صد برابر بزرگ مي كنند و به چشم ديگران مي كشانند؛ عيبهائي هم كه نداريم، به ما نسبت مي دهند. خب، حالا ما چه كار كنيم؟ اول بايد به آن چيزهاي دروني خودمان بپردازيم. اول بايستي به آن چيزي كه تقصير خود ماست، كوتاهي خود ماست، بپردازيم. اگر اين را درست كرديم، خداي متعال آن دومي را هم كفاف خواهد كرد؛ يعني خداي متعال تبليغ دشمن را هم خنثي خواهد كرد.
در اين «مناجات الشاكين» كه منسوب به حضرت سجاد (سلام الله عليه) است، اولين شكايت اين بزرگوار، شكايت از خودش است: «الهي اليك اشكو نفسا بالسوء اماره و الي الخطيئه مبادره ». بعد كه مبالغي از خود شكايت مي كند، آن وقت عرض مي كند: «الهي اشكو اليك عدوا يضلني». اول شكايت از خودمان، بعد شكايت از دشمن. بايد اين را مراقبت كنيد.
خب، حالا كي مراقبت كند؟ چگونه مراقبت كنيم؟ جوابش اين است كه در درجه اول، مسئولان و زبدگان و برجستگان و روشنفكران و دانشمندان و علما و كساني كه محيط تأثير دارند، از رفتارهاي خودشان مراقبت كنند. همان طور كه عرض كرديم، قدرت طلبي است، دنياطلبي است، دنبال اختلاف رفتن است، جنجال درست كردن است، خلاف اخلاق حركت كردن است؛ كه من در اينجا مي خواهم روي اين مسئله خلاف اخلاق حركت كردن تكيه كنم.
فضاي اهانت و هتك حرمت در جامعه، يكي از آن چيزهائي است كه اسلام مانع از آن است؛ نبايد اين اتفاق بيفتد. فضاي هتك حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سياسي است. انتقاد، مخالفت، بيان عقايد، با جرأت، هيچ اشكالي ندارد؛ اما دور از هتك حرمتها و اهانتها و فحاشي و دشنام و اين چيزها. همه هم در اين زمينه مسئولند. اين كار علاوه بر اينكه فضا را آشفته مي كند و اعصاب آرام جامعه را به هم مي ريزد- كه امروز احتياج به اين آرامش هست- خداي متعال را هم از ما خشمگين مي كند. من مي خواهم اين پيامي باشد به همه آن كساني كه يا حرف مي زنند، يا مي نويسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همه اينها بدانند، كاري كه مي كنند، كار درستي نيست. مخالفت كردن، استدلال كردن، يك فكر سياسي غلط يا يك فكر ديني غلط را محكوم كردن، يك حرف است، مبتلا شدن به اين امر خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سياسي، يك حرف ديگر است؛ ما اين دومي را به طور كامل و قاطع نفي مي كنيم؛ نبايد اين كار انجام بگيرد. متأسفانه بعضي اين كار را مي كنند. من بخصوص به جوانها توصيه مي كنم. بعضي از اين جوانها بلاشك مردمان با اخلاص و مؤمن و خوبي هم هستند، اما خيال مي كنند اين وظيفه است؛ نه، من عرض مي كنم اين خلاف وظيفه است، عكس اين وظيفه است.
البته از نفوذها، از اغواهاي شيطاني دشمنان، از دخالتهاي دشمنان هم نبايد غفلت كرد. همان طور كه امام بارها مي فرمودند، گاهي اينجور افراد وارد اجتماعات پرشور و مؤمن و مخلص مي شوند و آنها را به يك سمتي و يك حركتي مي كشانند؛ از اين هم نبايد غفلت كرد؛ هم غفلتهاي ناشي از احساساتي شدن، هم ناشي از نديدن دستهاي دشمن. بنابراين من بخصوص از جوانها مي خواهم كه نگذارند اين فضاي غيبت و تهمت و فحاشي و هتاكي و شكستن حرمتها ادامه پيدا كند. وقتي كه ادامه پيدا كرد، طبعاً همان طور سرايت هم مي كند- مثل بيماري مسري- ناگهان مي بينيد مثلاً در نمازهاي جمعه كه محل خشوع و ذكر و توجه است، يك چنين چيزهائي گاهي احياناً ديده مي شود، كه غلط اندر غلط است. انسان اگر چنانچه آن خطيب نماز جمعه را قبول ندارد، خب، اصلاً پاي خطبه اش نمي نشيند، به او اقتداء هم نمي كند، مي آيد بيرون. يا حتي گاهي اوقات در درسها، در محيط هاي علمي و درسي از اين چيزها ديده مي شود؛ كه اينها غلط است، مضر است و مخالف مصلحت انقلاب است؛ اينها همان ضربه زدن و شكاف ايجاد كردن و ترك دار كردن هيئت عظيم و شفاف و با شكوه نظام اسلامي است كه دارد با قدرت حركت مي كند و پيش مي رود.
من به بزرگان هم نصيحتي بكنم. اين نصيحت به جوانها بود، پيرها هم محتاج نصيحتند؛ آنها هم بايد توجه كنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثير خبرهاي دروغ قرار نگرفتن، اين هم وظيفه است. هزاران نفر در نظام اسلامي دارند محض رضاي خدا زحمت مي كشند و تلاش مي كنند و شب و روز خودشان را مي كشند، براي اينكه طبق حركت اسلامي يك كاري انجام بگيرد، نظام اداره شود، وظائف بسيار سنگين انجام بگيرد؛ اما انسان يك خبر دروغي را بشنود، بنا كند همه اينها را زير سؤال بردن- مسئولين دولتي را، ديگران را، ديگران را- اين هم مصلحت نيست، اين هم خلاف است. هم جوانها بايد مراقبت كنند، هم پيرها بايد مراقبت كنند. ما، هم در جواني مان احتياج به نصيحت داريم، هم حالا كه پير شديم، احتياج به نصيحت داريم.
اميدواريم خداوند متعال ان شاءالله به همه ما كمك كند تا بتوانيم اين الگوي موفق و با شكوه و بسيار باعظمت را- كه نظام جمهوري اسلامي است- حفظ كنيم و اين را ان شاءالله همين طور به نسلهاي آينده بسپاريم و از اين جهت پيش خداي متعال سرافراز باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
ــــــــــــــــــــــــــ
1) انعام: 421

لینک کپی شد

گزارش خطا