کد خبر: ۴۱۵۹۸۱
تاریخ انتشار:

عبدالحسین مختاباد: ما موسیقی‌دانان لشکر و دسته‌ای نداریم

عبدالحسین مختاباد: ما موسیقی‌دانان لشکر و دسته‌ای نداریمبه گزارش بولتن نیوز، سازمان‌ها‌‌ و ارگان‌های مختلف بویژه شورای شهر تهران می‌توانند در جهت حفظ و کمک به موسیقی مؤثر باشند ؛ این یک ضرورت است البته راهکارهایی دارد؛ شرط اصلی و مهم آن، این است که اعضای شورای شهر از مشاورین موسیقی خوب و آگاه در این زمینه بهره ببرند. همچنین از شورایی متشکل از موزیسین‌های جوان استفاده کنند و افرادی انتخاب شوند که صلاحیت داشته باشند نه کسانی که صلاحیت ندارند و همچنان به این کار ادامه می‌دهند. این مسأله مهمی است و به عقیده من، شهرداری تهران باید افرادی را انتخاب کند که خود را در کار و کمک به موسیقی مسئول بدانند و برای فرهنگ و هنر تلاش کنند نه جیب خود. همچنین این افراد باید از وضعیت موسیقی و شرایط حال حاضر آگاه باشند و بدانند جوانان چه می‌خواهند. امثال ما هنرمندان خواهیم رفت اما نسل امروز ادامه دهنده این مسیر خواهند بود.

مشکلات هنرمندان درعرصه موسیقی نه تمامی دارد و نه راه حل مناسب. سلیقه، سیاست، عقاید وهجوم موسیقی‌های بیگانه توانسته آرام آرام هنرموسیقی، بویژه موسیقی اصیل ایرانی را کم رنگ و کم رنگ‌تر کند. درست مصداق ضرب المثلی که می‌گوید: «وقتی همه کدخدا باشند آن ده ویران می‌شود.» این هنر با آنکه زبانی بین‌المللی دارد اما از پاسخگویی به مسائل پیرامونش قاصر است و تا امروز مصائب بسیاری را تحمل کرده است. این مسأله باعث شده هنرمندان موسیقی یا دلسرد و کم کار شوند یا به جای توجه بیشتر به تولیدات موسیقی مدام در حال دفاع از هنرشان باشند. آنها معتقدند وقتی تقاضایی برای عرضه و عرصه‌ای برای اجرا نباشد، نسل امروز هم به مرور زمان نسبت به هنرموسیقی دلزده و مأیوس می‌شود؛ حتی سرمایه‌گذاران و دیگر نهادها نیز در این زمینه کمکی نخواهند داشت. عبدالحسین مختاباد خواننده موسیقی سنتی و آهنگساز، از جمله هنرمندانی است که علاوه بر فعالیت هنری در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی نیز دستی بر آتش دارد. او حدوداً سه سال است که به عنوان یکی از اعضای اصلاح‌طلب در شورای شهر تهران فعالیت می‌کند و گلایه مند از فضای حال حاضر موسیقی کشور. به اعتقاد او: «درجامعه‌ای که اتفاق فرهنگی و هنری رخ ندهد به لحاظ اقتصادی عقب مانده است.» این هنرمند مسئولان حوزه فرهنگ را نیز در این زمینه بی‌تقصیر نمی‌داند و حتی به آنها نمره منفی می‌دهد. مختاباد در این گفت‌و‌گو که پیش از استعفای علی جنتی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انتخاب وزیر جدید انجام شده، در مورد مشکلات موسیقی، نقش شورای شهر در کمک به این هنر، موسیقی آوازی و... صحبت کرده که در ادامه می‌خوانید.

آلبوم «سیاه مشق» بازگشتی به گذشته است؛ آن هم در فضایی که صداهای مختلف و بسیاری در حوزه موسیقی به گوش می‌رسد و کمتر چنین آثاری شنیده می‌شود. چطور شد تصمیم گرفتید به گذشته بازگردید؟
بازسازی و خواندن آثار بزرگان موسیقی درهمه جای دنیا امری متداول است، خود من هم به خاطر علاقه‌ای که به این ملودی‌ها داشتم و همچنین به یاد کسانی که طی دهه‌های قبل برای موسیقی زحمت کشیدند و آثاری را اجرا کردند، این آثار را دوباره‌ خوانی کردم. این کار یک آلبوم موسیقی سنتی و ملی ایران است که تنظیمات ملایمی برروی آن انجام شده است. در این آلبوم گرچه فضاهای جاز وجود دارد ولی تاکید بر موسیقی ایرانی است، به این علت که آهنگسازانی که این آثار را ساخته‌اند سابقه بسیار عمیقی در زمینه موسیقی ملی ایران داشته‌اند.

با توجه به تحصیلات و پژوهش‌های شما درزمینه موسیقی؛ چرا نسل امروز از موسیقی اصیل و فاخر فاصله گرفته و به موسیقی‌هایی مثل پاپ، راک، جاز و... روی آورده‌اند؟
به اعتقاد من برای ارتباط با نسل جوان باید امکاناتی در اختیار موسیقی ایرانی قرار بگیرد که تا به امروز از این امکانات محروم بوده است. یکی ازآنها رسانه است؛ در طول چهاردهه بعد از انقلاب یکی از بزرگترین امکانات موسیقی اصیل را از آن گرفته‌ایم. متأسفانه صدا و سیما در این مدت به موسیقی اصیل ایرانی جفای بسیاری کرده است. موسیقیدانان ایرانی نه تنها در رسانه ملی اجازه تبلیغ نداشتند و ندارند، بلکه اگر در رسانه‌های دیگر هم بخواهند مصاحبه‌ای داشته باشند یا آثارشان پخش شود باید در کشورخود حساب و کتاب پس بدهند. بنابراین طبیعی است وقتی در عصر رسانه‌ها مانع تبلیغات شوند چه بلایی برسرموسیقی ملی می‌آید. به عنوان مثال یکی از کارهایی که رسانه‌ای نظیر تلویزیون انجام می‌دهد، این است که شنونده هزارنفری را به مخاطب میلیونی تبدیل می‌کند؛ یعنی مثلاً اگر در سطح تهران و در یک سالن دو یا سه شب کنسرت برگزار کنم 5000مخاطب خواهم داشت ولی اگرهمین اتفاق درصدا و سیما بخوبی پوشش داده شود 5 میلیون نفر این اثر را می‌بینند؛ آن زمان متوجه تأثیرگذاری آن دراشاعه موسیقی ملی خواهید شد اما مشکل این است که در رسانه‌های آن سوی آبها موسیقی ای را که آقایان قبول ندارند بارها از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی برای جوانان پخش می‌شود، اما موسیقی اصیل ایرانی را هیچ کجا نمایش نمی‌دهند؛ طبیعی است این بلا برسرش بیاید و جوانان با موسیقی فاخر ملی آشنایی نداشته باشند.

درمدت زمانی که دررسانه ملی فعالیت می‌کردید در این‌باره پیشنهاد و نظری داشتید؟
من مدیر و معاون موسیقی استان‌ها درسازمان صدا وسیما بودم، اما مگر به تنهایی می‌توان کاری انجام داد! جامعه فرهنگی و هنری سال‌های سال است تقاضای نمایش ساز را در تلویزیون دارند اما چه کسی به این صحبت‌ها گوش می‌دهد؟ بحث درباره این مسائل باید در جاهای دیگر حل شود.

از نگاه شما رویکرد صدا و سیما به موسیقی چیست؟
نگاه و برخورد صدا وسیما به موسیقی به مانند وسیله نقلیه است، آنها موسیقی را دست دوم می‌پندارند اما نمی‌دانند با این افکارچه بلایی بر سرموسیقی آورده‌اند! وقتی موسیقی ملی را تقویت نکنند جانشین آن موسیقی‌هایی می‌شود که به گفته اینها حرام و مبتذل است. به عنوان مثال چهاردهه گذشت و مردم حتی چهار دقیقه مرحوم استاد جلیل شهناز و دیگر بزرگان را در تلویزیون ندیدند و صدای سازشان را نشنیدند. آنها حتی آگاهی و شناخت درستی از این استادان بزرگ ندارند و نمی‌دانند چه کسی بوده و چه ‌سازی می‌نواخته‌اند که به او می‌گویند استاد؟ حالا هم که می‌بینید متأسفانه بسیاری از استادان برجسته و اندیشمند موسیقی ملی ما نیز روی در نقاب خاک کشیده‌اند. مسئولان صدا و سیما بگویند چرا نباید کنسرت بزرگان موسیقی ملی در تلویزیون پخش شود؟! اینها جفا به موسیقی ملی است، عده‌ای هم در کنار آن می‌گویند چرا موسیقی مبتذل رشد کرده است!

غیر از صدا و سیما نگاه‌های سلیقه‌ای و سیاسی چقدر دراین باره تأثیر‌گذار بوده است؟
ما موسیقیدانان لشکر و دسته‌ای نداریم که بخواهیم با کسی دعوا کنیم، کارما تولید موسیقی درست و سالم، برگزاری کنسرت وارتباط با شنونده‌ها ومردم است اما بازهم مانع این کارها می‌شوند؛ درست همان اتفاقی که در عرصه تلویزیون افتاده به گونه‌ای دیگردر جامعه انجام می‌شود، به مانند برخوردهایی که این روزها با کنسرت‌ها شده است، در شهری که می‌خواهند کنسرت بگذارند کفن می‌پوشند، مگر این شخص می‌خواهد کودتا کند یا حرف خلاف شرع بگوید؟ واقعاً نمی‌دانیم معنی این رفتارها چیست؟

حضور شما در شورای شهر تهران چقدر توانسته در جهت منافع هنرمندان بویژه در عرصه موسیقی مثمر ثمر باشد؟
کارشورای شهراجرایی نیست اما می‌توانیم در مصوباتی که برای کارهای فرهنگی سطح تهران انجام می‌گیرد وارد شویم، البته کارهای نسبتاً اساسی را انجام داده‌ایم. مثلاً توانسته‌ایم سقف بودجه‌های فرهنگی شهرداری تهران را به دو هزار میلیارد تومان برسانیم. به دلیل مسائل مالی شهرداری بسیاری از این بودجه‌ها را که تصویب کرده‌ایم محقق نمی‌شوند اما در مورد خانه هنرمندان، خانه تئاتر، خانه سینما، خانه موسیقی و خانه نقاشان مصوب کردیم بودجه‌ آنها در طول سال بموقع پرداخته شود. همچنین برای آرامش بهتر، مدت زمان مکان‌هایی که در اختیار آنها قرار دارد دوباره تمدید شد.
اما درارتباط با مسائل فرهنگی سطح تهران این مطلب را عنوان کردیم که تا به امروز در شهرداری تهران ساخت و سازهای خوبی انجام شده اما اکنون باید نگاه فرهنگی حاکم باشد و این شهر، شهر فرهنگ مدار نام بگیرد؛ باید به لایه‌های زندگی مردم رفت تا آنها بتوانند رابطه فرهنگی و هنری را در سطح تهران لمس کنند.
بنابراین ما به عنوان عضو شورای شهر کارهای اجرایی نمی‌توانیم انجام بدهیم، تنها کاری که می‌توان انجام داد این است که بسته‌ها را آماده کرده ودر کمیسیون فرهنگی مجلس از بودجه‌هایی که برای کارهای فرهنگی در سطح تهران مصوب می‌شود دفاع کنیم.

حالا اگر در شورای شهر تهران نبودید به عنوان یک هنرمند چه انتظاراتی از این شورا داشتید؟
بسیاری از مسائلی که در موسیقی وجود دارد مربوط به شهرداری تهران نیست. به خاطر دارم آقایی به من گفت چرا شهرداری تهران کنسرت نمی‌گذارد؟ گفتم کار شهرداری تهران که برگزاری کنسرت نیست، پس وظیفه وزارت‌فرهنگ‌و‌ ارشاداسلامی چیست؟ شهرداری مگرمسئول فرهنگ مردم یا فرهنگ تهران است؟ شهرداری هم اگر بخواهد کنسرتی برگزار کند باید از وزارت‌فرهنگ‌و‌ارشاداسلامی مجوز بگیرد. متأسفانه فشارهای سیاسی مسائل فرهنگی را سرکوب می‌کند و جامعه باید چند سال بعد خسارت‌های چندین برابر پرداخت کند، بنابراین کار در تهران با همه مشکلاتش به عنوان یک شهر، الگویی در زمینه فعالیت‌های فرهنگی و هنری در سطح ایران است. اما من با توجه به شرایطی که وجود دارد از کارخودم در شورای شهر رضایت دارم و نمره قبولی می‌دهم.
یکی از موضوعاتی که به آن اشاره کردید بودجه خانه موسیقی بود در صورتی که بسیاری از هنرمندان معترض هستند که خانه موسیقی به مشکلات مالی هنرمندان رسیدگی نمی‌کند.
ما وظیفه نداریم برای حقوق هنرمندان بودجه تخصیص بدهیم اما برای نهادی صنفی مثل خانه موسیقی براساس کارشناسی‌هایی که انجام می‌شود، بودجه‌ای اختصاص داده‌ایم. این بودجه‌ها کمک به جامعه موسیقی نیست بلکه کمک به نهاد موسیقی است، مضاف براینکه وزارت‌فرهنگ‌وارشاداسلامی باید بخشی از این بودجه را بپردازد که متأسفانه این کار را انجام نمی‌دهد و همه ازطریق شهرداری پرداخت می‌شود. البته امسال در این فکر هستیم بودجه را چند درصد افزایش بدهیم.

در مورد ساخت سالن‌های کنسرت چطور؟ خواننده‌های پاپ درسالن همایش‌های برج میلاد تهران اجازه اجرای برنامه ندارند و تنها سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران وجود دارد؛ تالار وحدت هم که تنها سالن استاندارد موسیقی است که غیر از اجرای موسیقی‌های فاخر به تئاتر و دیگر برنامه‌ها اختصاص یافته است.
من همیشه مخالفت خودم را درخصوص اینکه چرا دربرج میلاد تهران موسیقی پاپ اجرا نمی‌شود اعلام کرده‌ام ولی خب از عهده ما خارج است و در جای دیگر باید این مسائل حل شود. اما دراین زمینه هم شهرداری نباید کاری انجام بدهد بلکه بخش خصوصی باید فعالیت کند. بخش خصوصی هم به دلیل اینکه توجیه اقتصادی ندارد این کار را انجام نمی‌دهد. حتی در جلسه‌ای که چند ماه پیش با حضور استاد شجریان در خانه موسیقی برگزار شد، ایشان براین نظر بودند که: «چرا کسی دراین مملکت 200 میلیارد تومان هزینه کند سالن موسیقی بسازد و یک اتفاق بیفتد و 6 ماه تعطیل شود؟» بنابراین این کار از حیطه اختیارات ما خارج است باید برای اقتصاد هنر بسترسازی شود. همین مسأله برای سالن‌های سینما هم وجود دارد. شما بگویید چرا سینمای ملی ورشکسته است؟ به این علت که دراین مملکت سالن سینما وجود ندارد حتی اگر بهترین فیلم ساخته شود جایی برای نمایش نیست. ایران که فقط شامل تهران نمی‌شود! فرض کنید در تهران 50 سالن سینما وجود دارد؛ آیا این 50 سالن می‌تواند هزینه میلیاردی تهیه‌کننده را برآورده کند؟ قطعاً خیر، بلکه باید سالن‌های سینما در هر شهر به تعداد بالا ساخته شود که همزمان فیلم در شهرهای دیگر هم به نمایش درآید و مردم به صنعت سینما کمک کنند. این مسأله باید در مورد صنعت موسیقی هم صورت بگیرد اما به این علت که شوقی در جامعه وجود ندارد این اتفاقات نمی‌افتد و متأسفانه در این مملکت همه نگاه‌ها به شورای شهر و شهرداری تهران است.

آیا بخش خصوصی با همکاری وزارت‌فرهنگ‌و‌ارشاداسلامی و شهرداری تهران تصمیمی برای ساخت یک سالن اختصاصی موسیقی خواهند داشت؟
کسانی که درکارساخت و ساز مجتمع‌های تجاری هستند اگر در کنار آن یک سالن هنری بسازند علاوه‌بر آنکه 80 درصد معافیت‌ تراکم می‌گیرند، مشوق‌های زیاد و حتی گاهی اوقات شامل صد درصد بخشودگی می‌شوند، با این تفاسیر نمی‌دانم چرا کسی تشویق به این کارنشده است! شاید نگران آن هستند که مجتمع را تعطیل کنند. به همین دلیل همانطورکه پیش از این اشاره شد برای رشد اقتصاد یک جامعه باید این سیاست‌ها و فعالیت‌های فرهنگی وهنری درجامعه روان باشد. درجامعه‌ای که اتفاق فرهنگی و هنری رخ ندهد به لحاظ اقتصادی عقب مانده است و نمی‌توان روی آن برنامه‌ریزی کرد.عده‌ای می‌گویند در این مملکت این همه بیکار وجود دارد، آن وقت دولت تنها به کنسرت فکر می‌کند؛ خب این نشان دهنده این است که آنها هنررا نمی‌شناسند. اتفاقاً نظر من این است که یکی از راه‌هایی که بتوان بیکاری را از بین برد برگزاری کنسرت موسیقی یا تولید فیلم است. این کارها باعث می‌شود اولاً حدود 60-50 شغل درگیر کار شوند، به علاوه از جهت روحی برای جامعه و سرمایه‌گذار نیز مؤثر است یعنی توسعه هنر در نهایت به توسعه اقتصاد می‌انجامد.

در حال حاضر نگاه دولت به مقوله فرهنگ و هنر چگونه است؟
از دولت آقای روحانی به عنوان مجموعه‌ای که برای هنر کار می‌کند رضایت دارم اما متأسفانه وزارت‌فرهنگ‌و‌ارشاداسلامی نتوانست همپای دولت از خود فعالیتی نشان بدهد وجای تعجب دارد که چرا چنین اتفاقی افتاده است! براین اساس با وجود رفاقت و دوستی دیرینه با آقای دکتر جنتی (وزیرفرهنگ‌و‌ارشاداسلامی سابق) نمره خوبی به ایشان نمی‌دهم.

به این علت که در بحث کنسرت‌ها بخوبی نتوانستند دفاع کنند؟
خیر تنها بحث کنسرت نیست بلکه مجموعه فعالیت‌های فرهنگی - هنری دراین مملکت به محاق رفته است. یک بخش آن اقتصاد است که می‌توانستند کارهایی انجام بدهند تاکاربه اینجا کشیده نشود.

نظر شما در‌خصوص لغو کنسرت‌ها چیست؟ آیا شما هم معتقدید که نگاه سیاسی بر موسیقی سایه افکنده است؟
در این خصوص دولت و وزارت فرهنگ وارشاداسلامی باید پاسخگو باشند. ما هنرمندان دیگر خسته شده‌ایم و حوصله برگزاری کنسرت نداریم و بهتر است بگویم برگزاری کنسرت دیگر نمی‌صرفد. ما هنرمند هستیم و تنها کارمان برگزاری کنسرت برای مخاطبان‌مان است. نه قصد دعوا کردن داریم و نه به نفع و علیه یک جریان دیگر فعالیت می‌کنیم.
فرض کنید فردی درکنسرت بنده یا یک هنرمند دیگر، از کسانی که به عنوان شنونده و مخاطب حضور دارند عکسی بگیرد، بعد از آن می‌گویند وضعیت کنسرت را ببینید که حجاب این آقا یا خانم رعایت نشده آیا من پاسخگوی بی‌حجابی آن فرد هستم؟ اگر قرار براین باشد می‌توانم در نماز جمعه عکسی بگیرم که عکس خوبی هم نباشد آیا امام جمعه باید پاسخگو باشد؟! در راهپیمایی‌ها می‌توان عکس‌هایی گرفت که نامناسب است آیا کسانی که در ستاد برگزاری راهپیمایی 22 بهمن هستند باید پاسخگو باشند؟ درفوتبال تیمی می‌برد و یک تیم می‌بازد و در بیرون ورزشگاه 100 اتوبوس به آتش کشیده می‌شود؛ آیا از فردای آن روز فوتبالیست‌ها باید در دادگاه جوابگو باشند؟ بنابراین وقتی در این مسائل پای سیاست به میان کشیده می‌شود باید انتظار این اتفاقات را هم داشت اما درواقع این اتفاق نیست یک جریان است. افرادی که این‌گونه سنگ‌اندازی می‌کنند عملاً از فعالیت‌های رسمی و فرهنگی مملکت جلوگیری کرده‌اند و چند سال بعد خواهید دید چه فسادی بیرون می‌آید و چه زیرزمین‌هایی را باید تخلیه کنند. به عقیده من اگرآقایان امام جمعه اجازه بدهند موسیقی درست و در شأن فرهنگ و هنراین مملکت در طول هفته برگزار شود بعداز 5 سال دیگر نمی‌گویند بروید موسیقی‌های زیرزمینی را جمع‌آوری کنید.

با توجه به اینکه ریاست دانشکده هنر و معماری را برعهده دارید شرایط و اوضاع آموزش موسیقی را چگونه می‌بینید؟ آیا از موسیقی آوازی و تدریس در این زمینه استقبال می‌شود؟
متأسفانه اتفاقات بد دراین حوزه، تولید موسیقی را دچار مشکل کرده است. دریک دوران دوطرف خیابان لاله‌زار از ابتدای خیابان انقلاب تا میدان امام خمینی دستفروشان مشغول فروش نوار کاست بودند، اما امروزه می‌بینیم جای آن را مغازه‌های الکترونیکی و سیم، لامپ و برق پرکرده است. این نشان می‌دهد اقتصاد هنر چگونه مضمحل شده و بیکاری هنرمندان را به وجود آورده است! در بخش تدریس هم وقتی توسعه و رونق فعالیت‌های هنری در جامعه وجود داشته باشد استقبال می‌شود اما متأسفانه دانشجویان روحیه درس خواندن ندارند. بنابراین وقتی مسئولان تصمیمی لحظه‌ای و احساسی می‌گیرند باید به بازخورد آن در جامعه توجه داشته باشند.

چرا بخش موسیقی آوازی رو به فراموشی است و بیشتر هنرمندان به تصنیف روی آورده‌اند؟
به این علت که آواز خواندن سخت است و خم رنگرزی نیست که براحتی اجرا شود. عده‌ای نمی‌توانند آواز بخوانند می‌گویند مردم حوصله ندارند. به هرحال بعد از یک دهه اتفاقاتی که افتاده، تعدادی از جوان‌ها حوصله آموزش موسیقی درست را ندارند.

در فضاهای آموزشی استادان خوبی در این زمینه مشغول به کار هستند؟
بله استادان خوبی در دانشگاه‌ها حضور دارند اما آموزش گیرنده خوبی نیست. هنرجویان چندان علاقه‌ای برای وقت گذاشتن برای این موضوع ندارند اما نا‌امید نیستم؛ به هرحال اگر از همین جوانان که در سرکلاس‌ها هستند 10 آوازخوان درست وحسابی هم داشته باشیم کافی است اما اگر هزار نفر ظلی و بنان و قمر و....داشتیم دیگر هنر آواز معنایی نداشت.
به قول شاعر: «بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی /مقبول طبع مردم صاحب نظر شود»

در هنر تعزیه نیز فعالیت داشتید و پیش از این اشاره کرده بودید آهنگسازان خوب از نوحه‌ها تجربه می‌گیرند. با توجه به تجربه دراین زمینه اوضاع موسیقی آیینی و عاشورایی را چگونه می‌بینید؟ آیا معرف خوبی برای موسیقی ردیف دستگاهی است؟
پیش از این برجسته‌ترین نوحه‌خوان‌ها از برجسته‌ترین آوازخوانان و ردیف‌دانان این مملکت بودند اما امروزه صدای مداحی‌هایی که به گوش می‌رسد به طور عمده، «فالش» است، اصول ملودی‌سازی درآن رعایت نمی‌شود و ریتم‌ها شبیه به هم هستند. در دوره‌ای موسیقیدانان و آهنگسازان برجسته از نوحه‌خوان‌ها و تعزیه‌خوانان الهام می‌گرفتند و ملودی می‌ساختند، حالا اما مداحان از آهنگسازان درجه 10 الگوبرداری می‌کنند. به عنوان مثال مداحی که می‌خواند و شاید خیلی هم معروف باشد در زندگی‌اش پنج ساعت موسیقی درست گوش نکرده تا بداند صداسازی چیست و موسیقی درست چگونه است. حتی بسیاری از نوحه‌هایی که امروزه شنیده می‌شود از ترانه‌های لس‌آنجلسی کپی‌برداری شده وطبق صحبت‌هایی که به گوش می‌رسد یک آنارشیسم فرهنگی درعرصه مباحث فرهنگ عاشورایی در مملکت رخ داده که سبب ناراحتی علما هم شده است. اگر در این مملکت مؤسسه مداحان وجود دارد یکی از کارهایی که باید دراین مؤسسه انجام بگیرد این است که مداحی که به برنامه تلویزیون دعوت می‌شود حتماً کتاب «تحریفات عاشورا» استاد مطهری را مطالعه کرده باشد تا بداند مجالس امام حسین(ع) تنها برای گریه کردن نیست بلکه امام حسین(ع) یک شخصیت برجسته تاریخی است که میلیاردها انسان به احترام این شخص روزگارشان را می‌گذرانند. گاهی اوقات تلویزیون صداهایی از مداحان پخش می‌کند که به نظر می‌رسد مدیرشبکه یا تهیه‌کننده با معیارهای زیباشناختی آشنایی ندارد و نمی‌داند آیا این صدا به درد رسانه ملی می‌خورد یا خیر.

با وجود این نیاز است موسیقی مذهبی در دانشگاه‌ یا آموزشگاه‌ها تدریس شود؟
بله. اما این کار به صورت بخشنامه‌ای نیست باید خود شخص هم علاقه‌مند باشد. از اشعار و لحن‌ها لذت ببرد و برای فرهنگ عاشورایی ارزش قائل باشد. این اتفاق باید به‌صورت جمعی انجام گیرد و در این زمینه به کمک علما، روحانیون و هنرمندان نهضتی ایجاد کنند و به یک اجماع ملی برسند.

ارکستر فیلارمونیک شهرداری در حال حاضر چه شرایطی دارد؟ آیا برنامه‌ریزی در این باره صورت گرفته است؟
هم‌اکنون بودجه سخت‌افزاری ارکستر فیلارمونیک شهرداری تهران که در سال حدوداً چهار میلیارد تومان است، مصوب شده و قرار است در شهرک غرب تهران مکان اداری آن راه‌اندازی شود و درکنارآن ارکستر را تشکل دهیم.
با وجود اینکه در این مدت اتفاقات بسیاری برای ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک تهران افتاده برپایی این ارکستر نوید تازه‌ای برای ارکسترها است.
باید گفت در ایران ارکستری وجود ندارد و باید یک فکر اساسی کرد. این صحبت‌ها تنها برای دلخوشی است و آن‌طور که پیش‌بینی می‌کنم در مدت دو- سه ماه آینده بازهم دچار مشکل جدی خواهند شد.

اجرای اپرای «آرش کمانگیر» در چه مرحله است؟
تمامی کارهای آن به پایان رسیده تنها منتظر یک اسپانسر برای اجرای کار هستیم.

در‌ مورد جشنواره موسیقی فجر و تغییراتی که در آن انجام شده چه دیدگاهی دارید؟
سال گذشته درباره جشنواره موسیقی فجر انتقادات بسیار جدی وارد بود ولی امیدوارم در جشنواره پیش رو تجربه سال قبل تکرار نشود و محیطی برای تفاهم ملی در بین هنرمندان ایجاد شود. من بارها درخصوص جشنواره موسیقی فجر گفته‌ام که باید جشنواره نخبگان باشد اما متأسفانه اتفاقی نمی‌افتد. مثلاً اگر بازیگری در جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت جایزه‌ای شود درطول سال 6-5 نقش برای بازی به او پیشنهاد می‌کنند حال ببینید کسانی که سال گذشته در جشنواره موسیقی فجر حائز رتبه و مقام شده‌اند کجا هستند؟!

در ‌باب استاد شجریان و شرایط این روزهای استاد چه نظری دارید؟
آرزو می‌کنیم سلامتی عاجل برای استاد عزیز حاصل شود. ایشان سرمایه ملی ما هستند. یکی از مشکلات مملکت ما این است که نخبه زیاد دارد اما همه آنها را به هرز می‌بریم و این خیلی بد است. اگر این استادان در مملکت دیگری بودند برای اینکه خودمان آنها را ببینیم حاضر بودیم چه کارهایی انجام بدهیم اما در کشور خودمان قدرشان را نمی‌دانند. امیدواریم آثار استاد شجریان در رادیو و تلویزیون ملی پخش شود و جامعه بار دیگر از هنر ایشان بهره‌مند شود.

حرف آخر....
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم
خدای را مددی ای رفیق ره تا من به‌کوی میکده دیگر علم برافرازم
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی / شکایت از که کنم خانگیست غمازم

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین