کد خبر: ۳۹۴۸۳
تاریخ انتشار:

قاهره... دو قدم مانده به قدس

انتفاضه ملت مسلمان مصر به كجا ختم مي شود؟ و آتشفشاني كه در مصر طغيان كرده، چه نتايج بين المللي در پي خواهد داشت؟ اين دو پرسش آن قدر مهم بود كه به دستور كار چهل وهفتمين كنفرانس امنيتي مونيخ تبديل شد...
انتفاضه ملت مسلمان مصر به كجا ختم مي شود؟ و آتشفشاني كه در مصر طغيان كرده، چه نتايج بين المللي در پي خواهد داشت؟ اين دو پرسش آن قدر مهم بود كه به دستور كار چهل وهفتمين كنفرانس امنيتي مونيخ تبديل شد، جايي كه مقامات سياسي و امنيتي ارشد غرب فوريه هر سال در آن جمع مي شوند تا تحولات ژئوپولتيك قدرت را رصد كنند. حضور ايران در اين كنفرانس آن قدر مهم و تعيين كننده مي نمود كه اتحاديه اروپا در تصميمي اورژانسي و فوق العاده اعلام كرد ممنوعيت سفر دكتر صالحي به اروپا را لغو مي كند. اگرچه وزير خارجه ايران ضرورتي به حضور در كنفرانس امسال مونيخ نديد، اما لغو تحريم خودساخته از سوي اتحاديه اروپا واجد معاني فراواني بود.


حضور ايران در كنفرانس امنيتي جهاني چه ضرورت ويژه اي داشت كه اروپا را مجبور كرد از مصوبه پرطمطراق تحريم عقب نشيني كند؟ آيا ايران در مذاكرات مهم اسلامبول، روي خوشي به طرف غربي نشان داده بود كه در جمع بندي هاي خود از آن به عنوان «مذاكرات مايوس كننده» ياد كردند؟ يا بر سر تحولات مصر و تونس و لبنان و فلسطين و عراق و افغانستان كمترين همسويي وجود دارد؟ پاسخ سرراست اين است كه غرب ديگر نمي تواند ايران را ناديده بگيرد و پاي مباحثات و مذاكرات امنيتي در مقياس جهاني بدون حضور جمهوري اسلامي بنشيند. انتفاضه طوفاني مصر در نقطه تلاقي سه قاره آفريقا و آسيا و اروپا، اين ضرورت را دوچندان كرده بود.
درباره 2 پرسش آغازين اين نوشتار پاسخ هاي متنوعي داده مي شود. در حالي كه رسانه هاي اصلي غرب از كابوس و هراس آشكار با مضمون «تبديل مصر به ايران دوم» سخن مي گويند اما رسانه هاي فارسي زبان آنها به انضمام رسانه هاي اقماري و محفلي وابسته به اپوزيسيون، تقلاي كميكي را آغاز كرده اند تا بگويند آنچه در مصر و تونس منفجر شده، «سياه دانه» است نه «باروت»! ابتدا كه مي گفتند انقلاب تويتري و جنبش اقتصادي است. پس از آن كه ديدند شعارها رنگ و بوي اسلامي دارد، حالا مي گويند جنبش مصر در صورت موفقيت تبديل به تركيه يا اندونزي دوم خواهد شد و نه ايران. همين جمعه گذشته در حالي كه خطبه روشنگر رهبر فرزانه انقلاب هنوز به پايان نرسيده بود، شبكه امنيتي پشت صحنه «شبكه عنكبوت» دستپاچگي به خرج داد و بيانيه اي چند سطري به نام «اخوان المسلمين» منتشر كرد تا اصطلاحا ناقه را در مناره پنهان سازد و ادعا كند «قيام مردم مصر، انقلاب اسلامي نيست و اخوان المسلمين نيز نه دنبال كسب قدرت است و نه برنامه اي براي اين كار دارد بلكه فقط خواستار اصلاحات است». راديو فردا و بي بي سي و صداي آمريكا و گويانيوز و جرس و ده ها شبكه به هم زنجير شده نيز بلافاصله همان كاري را كردند كه در جريان جنگ 22 روزه غزه(سال 2008 ميلادي) كرده بودند. آن زمان هم در حالي كه با خيانت مصر، صهيونيست ها مشغول نسل كشي در غزه بودند، خبر مجعولي در صفحه اول گويانيوز قرار گرفت كه از قول يك عضو بي نام حماس ادعا مي كرد در ماجراي عاشورا حق با يزيد بن معاويه بوده است! زبان بسته هاي شبكه عنكبوت آن روز هم به فرموده سيا و موساد قطار شدند.


اما حقيقت ماجرا كدام است؟ انتفاضه مصر به كجا ختم خواهد شد؟ و آتشفشان آن مي تواند چه نتايج بين المللي به دنبال داشته باشد؟
1- ژئوپولتيك قدرت در جهان به هم خورده است. 32 سال است كه جهان شاهد اين دگرگوني پيوسته و پرشتاب است. همين كنفرانس امنيتي مونيخ دست كم 6 سال است كه به عنوان ميزان الحراره و نبض اين جابجايي در ژئوپولتيك قدرت جهاني عمل مي كند. دامنه بحران و بي ثباتي سال به سال به اروپا نزديك تر مي شود. اگر 6 سال پيش موضوع عراق و افغانستان- صدها فرسنگ آن سوتر از اروپا- در دستور كار سياستمداران و مديران امنيتي غرب در مونيخ بود امروز تحولات تونس و مصر و لبنان در ساحل مديترانه و در جوار مرز آبي اروپا، خود را به كنفرانس مونيخ تحميل كرده است. 19 بهمن سال گذشته كه هنوز نه از مصر و تونس و الجزاير و اردن آشوب برخاسته بود، نه دولت دست نشانده حريري در لبنان به زير آمده بود و نه ايران هسته اي در جايگاه قدرت امروز قرار داشت، يك روزنامه آلماني به موقعيت غرب در كنفرانس چهل وششم مونيخ پرداخت. «دي سايت» درباره اين كنفرانس كه به ميزباني وزارت دفاع آلمان در هتل بايريش هوف برگزار شد، نوشت «ما در مونيخ مي توانيم نبض سياست جهاني را احساس كنيم. در بعضي سال ها اين نبض تندتر مي زند اما در سال 2010 وضعيت ديگري حكمفرماست. اتفاقات بسياري در حال پديد آمدن است. به خوبي قابل لمس است كه چگونه وزنه هاي قدرت در دنيا به آرامي جابه جا مي شوند. در مسئله افغانستان و مناقشات اتمي با ايران، غرب به تدريج به درماندگي خود پي مي برد. از طرفي غرب در حل مسائل خاورميانه نيز به بن بست رسيده است».
يك سال بعد- همين پريروز- روزنامه هاآرتص پاي تحليل روزنامه آلماني را امضا مي كند و مي نويسد «دو فرآيند بزرگ يكي افول اقتدار غرب و ديگري انقلاب در كشورهاي عربي در جريان است. 40 سال ثبات مصنوعي در اين كشورها به هم ريخته و ناگهان انتفاضه سر برآورده است. اين صحنه مانند انتفاضه 1987 فلسطينيان است اما فروپاشي رژيم ها، يادآور آغاز زوال شوروي در اروپاي شرقي از دهه 1990 خواهد بود. انتفاضه 2011 حاكماني را به چالش گرفته كه به آمريكا متكي هستند. نظم 60 سال پيش به هم خورده است... اكنون اين اقتدار غرب است كه در ميدان التحرير قاهره به چالش كشيده مي شود.»


2- ناخيك ناوت معاون پيشين سرويس جاسوسي اسرائيل (موساد) است. او سال هاي 1978 و 1979 به ايران آمد تا وضعيت اسرائيلي ها در ايران را بررسي كند. ناوت به تازگي و ضمن تحليلي كه در روزنامه هاي اسرائيل منتشر شده، به آن دو سفر و آثار انقلاب اسلامي اشاره كرده و يادآور مي شود «ماموريت من گردآوري و خارج كردن شمار زيادي از اسرائيلي ها بود كه در ايران به سر مي بردند. 22 ژانويه 1979 در سندي خاطرنشان كردم كه مفهوم به قدرت رسيدن خميني آن است كه حكومت جديد ايران نزاع فلسطيني- اسرائيلي را به عنوان دارايي خود فعال خواهد كرد. من با زحمت و با آخرين پرواز شركت هواپيمايي العال(EL AL) از ايران خارج شدم... ايران زير لواي اسلام بنيادگرا دستاوردهاي بسياري در خاورميانه داشته است. آنها اكنون در زمين لبنان و غزه بازي مي كنند. تا هنگام سقوط شاه، اسرائيل زاويه بالاي يك مثلث راهبردي در منطقه به اتفاق ايران و تركيه بود. امروز مثلث موجود، از ايران و تركيه و سوريه تشكيل شده است. آمريكا امروز ابرقدرتي است كه ضعيف شده و توان اثرگذاري او در منطقه كاهش يافته است. آمريكا اكنون در حال تكرار اشتباه ايران در مصر است.»
مئير جاودانفر ديگر تحليلگر صهيونيست مقيم تل آويو است كه دورنماي تحولات را در گفت وگو با دويچه وله اين گونه توصيف مي كند «برخي محافل در اسرائيل معتقدند حتي اگر گروه هاي سكولار در مصر به قدرت برسند، سياست هاي ضد اسرائيلي اتخاذ خواهند كرد. گروه هاي سكولار هم قبلاً در تظاهرات عليه اسرائيل شركت كرده بودند. رسانه هاي اسرائيل نگران تقويت موضع حماس هستند. حتي گزينه اي مثل البرادعي هم مطلوب اسرائيل نيست و شخصيت سكولاري چون او هم احتمالاً اجازه خواهد داد تا سفارت ايران در قاهره باز شود و تغييراتي در روابط دو جانبه به وجود آيد. شايد مصر تبديل به تركيه دومي شود كه روابطش را با اسرائيل كم و با كشورهاي مسلمان، پررنگ تر كرده است.» همه اين تحليل ها در حالي است كه گيدو وستروله وزير خارجه آلمان به تازگي با همتاي اسرائيلي خود آويگد ور ليبرمن ديدار كرد و سپس گفت: «اسرائيل از اوضاع مصر بسيار نگران است و مي ترسد اسلامگرايان به قدرت برسند.»


اينكه اسلامگراياني نظير اخوان المسلمين، همين امروز بتوانند به حاكميت برسند و حكومت اسلامي در مصر تشكيل شود يا نه، با همه اهميت، مسئله ثانوي است. مسئله اول در اين ميان اين است كه صهيونيسم جهاني يك دهه پيش- و تا همين چند سال گذشته- در عمق خاورميانه و در كشورهايي چون عراق و افغانستان مشغول جنگ و بحران سازي بود و امروز امواج زلزله و بحران را در آستانه دروازه هاي پايتخت خود (اسرائيل) حس مي كند. با اين اوصاف مي توان آينده اي را براي اسرائيل پيش بيني كرد و آن اينكه رژيم اشغالگر قدس، بدون جنگ و معارضه مستقيم از بين خواهد رفت يعني «مرگ شيرين و خاموش»- از نوع گاز گرفتگي!- در انتظار رژيم صهيونيستي است. واقعيت آن است كه اسرائيل در حال آب پز شدن در يك جنگ نرم و بي صداست، به سان قورباغه اي افتاده در ظرف آبي كه به تدريج دماي آن افزايش پيدا مي كند و جان او را مي گيرد. مشابه اين مرگ شيرين به سراغ سلطه بلامنازع آمريكا در خاورميانه رفته است. دقيقاً به اعتبار چنين فهمي از تحولات مصر بود كه رسانه وزارت خارجه اسرائيل روز جمعه اعلام كرد « تشكيل حكومت اسلامي، جزو مرامنامه اخوان المسلمين است. آنها مي گويند مسلمانان طبق وعده قرآن بزودي بر دشمنان غلبه پيدا خواهند كرد.»
3- هر اتفاقي كه در قاهره بيفتد، مصر ديگر به دوره زماني 2010-1978 و به قبل از 2011 بازنخواهد گشت. اين صورت مسئله واقعي انتفاضه مصر است. تحولات مصر جديد به هر فرجامي بينجامد، به مصر مبارك و سادات- حاكميت زير سيطره آمريكا و اسرائيل و دشمن لجوج با جمهوري اسلامي- برنخواهد گشت. انقلاب اسلامي ايران قله انتفاضه اسلامي است كه براي رسيدن به آن بايد راه بسياري پيموده شود اما مهم اين است كه انتفاضه فلسطين و لبنان و مصر و اردن و يمن بر همين مبنا و در مسير هر چه رهاتر شدن و دورتر شدن از بلوك غرب حركت مي كند. اين حقيقت را كه در كابوس سران آمريكا و اسرائيل هويداست نمي توان با غوغاي رسانه اي شبكه هاي مقلد و پيرو سرويس هاي اطلاعاتي غرب پوشاند. مگر تبديل مصر جديد به تركيه- به فرض- كم مصيبتي براي آمريكا و اسرائيل است كه با يك كشتي مرمره، آبرويي براي تل آويو نگذاشت؟ تركيه اسلامگراي امروز، استخوان لاي زخم واشنگتن و تل آويو است يا مايه نگراني جمهوري اسلامي؟! شكستن محاصره غزه و گشايش بيشتر براي حكومت مردمي حماس، مايه ناراحتي جمهوري اسلامي خواهد بود يا اسباب دق مرگ كردن فتنه گراني كه هماهنگ با وزارت خارجه اسرائيل نه غزه نه لبنان را فرياد مي زدند؟ اين حقيقت را كه مهدي عاكف دبيركل پيشين اخوان المسلمين پس از جنگ 33 روزه گفت «الگوي مبارزاتي ما حزب الله لبنان و سيدحسن نصرالله است»، چگونه مي توان كتمان كرد؟ باروت كه با سياه دانه خواندن آن از خاصيت انفجاري و اشتعال سريع ساقط نمي شود، مي شود؟!


آيا مي توان راه رخنه نسيم بيدارگر و جانبخش بهار را با بستن در و پنجره بست؟ يا با رفتن زير گليم، طلوع فجر را انكار كرد؟ اتفاقات مصر را به هر نحو كه تأويل كنند، فرقي در اصل قصه نمي كند. 32 سال پس از بهمن 1357، بهمن انقلاب در مصر عزيز به حركت درآمده است... كمي آن سوتر از بيت المقدس يا به قول اشغالگران، اورشليم. يادش به خير! تابستان 1385 وقتي حزب الله يكي يكي موشك ها را مي نواخت، رسانه ها تيتر مي زدند تل آويو 120كيلومتر... تل آويو 90 كيلومتر! دو سال بعد، حماس بود كه كابوس تل آويو شد و حالا، اين شمارش معكوس از قاهره- دروازه اصلي بيت المقدس و تل آويو- آغاز شده است. اكنون چه كسي مي تواند انكار كند آيت الهي جاري بر زبان سيدحسن نصرالله را كه گفت خانه عنكبوت، سست ترين خانه هاست. امروز كيست كه در زمين انقلاب اسلامي ايران بازي نمي كند؟ آمريكا، اسرائيل يا مبارك؟

محمد ايماني/ كيهان
     
   

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین