کد خبر: ۳۹۱۳۳
تاریخ انتشار:

كروكي انقلاب و درماندگي كاخ سفيد

از ژانويه و فوريه 1979 تا ژانويه و فوريه 2011 ميلادي 32سال فاصله است. سلاطين كاخ سفيد در اغلب سال هاي اين سه دهه، ژانويه را توأم با تلخي و اضطراب آغاز كرده اند.
از ژانويه و فوريه 1979 تا ژانويه و فوريه 2011 ميلادي 32سال فاصله است. سلاطين كاخ سفيد در اغلب سال هاي اين سه دهه، ژانويه را توأم با تلخي و اضطراب آغاز كرده اند. 16ژانويه 1979 (26دي 1357) وقتي محمدرضا پهلوي متحد 25ساله آمريكا، از ايران گريخت و موقتاً در آسوان مصر فرود آمد، آن قدر مصيبت و اضطراب بر سر جيمي كارتر آوار نشده بود كه 32سال بعد بر سر باراك اوباما و ديگر اعضاي هيئت حاكمه كاخ سفيد فرو ريخت. دومينوي انقلاب اسلامي كه آن روزها از ايران آغاز شد، اكنون از خاورميانه بزرگ عبور كرده و به شمال آفريقا رسيده است.

اگر 32سال پيش در چنين ماه هايي، كارتر يك مصيبت داشت، باراك اوباما چند مصيبت را باهم شاهد است. رويدادهاي مهم همين چند ماه اخير را به ياد آوريد! پشت آمريكا پس از 7ماه زور آزمايي و فتنه همه جانبه در عراق به زمين خورد هنگامي كه پارلمان، نوري مالكي و جلال طالباني را در نخست وزيري و رياست جمهوري ابقا كرد و تمام دنيا فهميدند نفوذ ابرقدرت سابق، در همين كشور اشغال شده چقدر است. اين داغ هنوز براي باراك اوباما تازه بود كه لبنان طوفاني شد. حزب الله لبنان و متحدانش با مهارت تمام و در كمتر از 10روز ابتدا دولت وابسته حريري را ساقط كردند و سپس با به هم ريختن اردوگاه 14 مارس- كه با پيراهن خونين رفيق حريري خود را بر كشيده بودند - راي اعتماد پارلمان را براي «ميقاتي» گرفتند. تصميم سازان آمريكايي و صهيونيستي هنوز با اين شوك بزرگ در شمال فلسطين اشغالي كنار نيامده بودند، كه شورش تونس به مصر سرايت كرد و خبر آمد كشور سينا و موسي و فرعون در جنوب فلسطين آتشفشاني شده است.

گفت «اين همه آوازها از شه بود». اين همه صدا كه به صدا رسيده و امروز درهم گره خورده، همه پژواك آواز الله اكبري است كه ملت ايران در پناه ايمان حضرت روح الله(ره) آغاز كرد. 32 سال پيش جس جيمزلايف (رئيس ميز ايران در سازمان CIA از 1968 تا 1973 ميلادي)حقيقتي را با مجله اشپيگل بازگفت كه هنوز هم واقعيت دارد. او گفت «شعار سازمان سيا هميشه اين است كه با ديكتاتورها تا وقتي كه با ما باشند مخالفتي نخواهيم كرد. مثلاً هر وقت كه مسئله ايران در ستاد مركزي سيا مطرح مي شد، رؤسا هميشه مي گفتند آمريكا به شاه احتياج دارد و تا او را داريم هيچ غمي نبايد داشت. از اين رو جاي تعجب نيست كه ما در مقابل انقلاب ايران چنين انگشت به دهان مانده ايم.» اين مصاحبه درحالي انجام شد كه محمدرضا پهلوي تور فرار خود را از مصر به مراكش و سپس مكزيك و آمريكا و پاناما آغاز كرده بود تا فروردين ماه58 درحالي كه هيچ جاي دنيا جرئت پناه دادنش را نداشتند، به مصر بازگردد و 5ماه باقي مانده عمر نكبت بار خود را در كنار انورساداتي بگذراند كه از نوكريش براي آمريكا و اسرائيل هنوز 2سال باقي مانده بود.

54روز پيش از آن روز كه مردم ايران در تيتر روزنامه ها دست بردند و تيتر شد «شاه در رفت»، يكي از مأموران ساواك گزارشي را مخابره كرده بود. اين گزارش خواندني از يك ماجراي به ظاهر كوچك، روايت فاصله هنوز پرناشده خيزش مردم مصر و تونس و اردن با انقلاب اسلامي ماست. در گزارش مأمور ساواك ضمن اشاره به تظاهرات مردمي آمده بود «عصر روز پنج شنبه 2/9/57 در خيابان كوروش كبير بين دو اتومبيل تصادفي رخ داده است. افسري كه جهت كروكي در محل حاضر شده با مشاهده وضع رانندگان با لحن تهديدآميزي اظهار داشته صبر كنيد خميني برايتان كروكي بكشد. با اين عمل افسر مزبور، بلافاصله راننده اي كه مقصر بوده با ارائه مدارك و آدرس و صدور چكي به مبلغ 60هزار ريال به راننده خسارت ديده اظهار داشته اتومبيل خودتان را تعمير نماييد و اگر مخارج آن زياد شد، با توجه به آدرسي كه در اختيار داريد، حاضر به پرداخت مابقي مخارج مي باشم. در اين هنگام راننده مقابل ضمن استرداد مدارك و سوزاندن چك مورد بحث، خطاب به افسر راهنمايي اظهار مي دارد جهت خوشنودي آقا (خميني) اين پول ها ارزش ندارد و بعد از روبوسي با راننده ديگر محل را ترك و تماشاچيان اين صحنه، مأمور را مورد تمسخر قرار داده اند.»(انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك- دفتر هفدهم)

تئوري كارآمد انقلاب در حوزه انسجام و بسيج سياسي را مي توان از همين چند فراز استخراج كرد، چيزي كه حزب الله لبنان به فرمول اكسيرآلود آن دست يافت اما هنوز حلقه مفقوده خيزش و عصيان مردمي در تونس و مصر و اردن است. مدل كامل انقلاب نيازمند 1- مردم 2- رهبري 3- سازمان 4- آلترناتيو حاكميت است و در خيزش ها و شورش هايي كه اكنون در كشورهاي اسلامي پديد آمده كما بيش برخي اركان نظير رهبري، سازمان و الگوي آلترناتيو مفقود مانده و همين به آمريكا و رژيم صهيونيستي و غرب فرصت مي دهد احتمالاً جنين يا نوزاد انقلاب ها را بدزدند و سيل انباشته عصيان ملت هاي مسلمان را به سمت هرز رفتن بكشانند. آنها از تجربه انقلاب ايران آموخته اند كه وقتي خيزش هاي ملي- اسلامي به نقطه برگشت ناپذير رسيد به جاي ايستادن مقابل موج كوبنده خشم ملت ها، بر موج سوار شده و كاناليزه كنند. آمريكا و انگليس و اسرائيل حدفاصل سال هاي 56 تا 60 - و به يك معنا در تمام 32سال پس از انقلاب- تمام تلاش خود را به كار بستند تا با تراشيدن آلترناتيو و موازي سازي در برابر رهبري، و با تغيير جهت فلش ها و دادن آدرس هاي غلط، انقلاب اسلامي ايران را از مسير منحرف كنند. آمريكا وقتي طليعه انقلاب را ديد جبهه ملي و سپس ديگر ملي گرايان و پس از آن ملي- مذهبي ها و منافقين (انواع محلل ها) را يكي پس از ديگري به عرصه آورد تا انقلاب ايران را به سرقت ببرد؛ از شاپور بختيار تا حسن نزيه و كريم سنجابي و سپس مهدي بازرگان و سيدكاظم شريعتمداري و ابوالحسن بني صدر. و در تمام اين آدرس هاي انحرافي، چون مردم- ولو گاه با تأخير- چشم به انگشت اشاره رهبري دوختند، راه گم نشد.

امت خميني كه باور داشت «ما شريك غم محرومان و مستضعفان جهان هستيم» به يقين اكنون شريك اصلي شادي ملت هاي مسلمان است همچنان كه دغدغه سرنوشت نهضت هاي جديد در ممالك اسلامي بر دوش نخبگان و صاحب منصبان و صاحب نظران ما سنگيني مي كند. آيا نخبگان سياسي و فكري و فرهنگي ما- درحالي كه به آغاز اين نهضت ها يقين داشتند- به اندازه كافي براي چنين روزهايي كه بايد دست ملت هاي مستضعف و سركوب شده و فاقد سازمان و رهبري را به لحاظ فكري و معرفتي و تجربه گرفت، تداركات و پشتيباني كافي فراهم كرده اند؟ اگر 40 روز هم جشن بگيريم و دست افشاني كنيم و سجده شكر برجاي آوريم جا دارد اما كافي نيست. از سرنگوني مبارك، ما شاد نباشيم چه كسي شاد باشد؟ گزارش سفير آمريكا در قاهره (مارگارت اسكوبي) از ديدار جورج ميچل فرستاده اوباما با مبارك (فوريه 2009) حاكي است «رئيس جمهور مبارك به سناتور ميچل گفت تا جايي كه آمريكا يك كلمه از حرف ايران را باور نكند، با مذاكره با ايراني ها مخالف نيست. مبارك نفرت غريزي از ايران دارد و مي گويد ما آمادگي كامل داريم تا همراه اسرائيل عليه هر كسي كه با ايران همكاري مي كند به ويژه حزب الله فعاليت كنيم.» اسكوبي همچنين به وزارت خارجه توصيه مي كند «بايد روابط با قاهره را توسعه دهيم چرا كه مصر قابل اعتمادترين هم پيمان واشنگتن در خاورميانه است. ميچل به مبارك گفت اينجا آمده ام تا نصايح شما را بشنوم و اجرا كنم. مصري ها از اين عبارت خيلي خوششان آمد... واشنگتن نبايد براي اصلاحات سياسي به مصر فشار بياورد چرا كه مبارك خود را سكولار مي داند و همواره سرنوشت شاه ايران را جلوي چشم خود دارد.»

اكنون عرصه براي وزارت خارجه و رئيس جمهور آمريكا تنگ شده تا آن جا كه كاخ سفيد ميزبان جلسه اضطراري تيم امنيت ملي براي بررسي بحران مصر مي شود و رابرت گيبس سخنگوي كاخ سفيد به خبرنگاران مي گويد «شرايط به سرعت در حال تغيير است، ممكن است حتي موقعي كه ما مي خوابيم شرايط باز هم تغيير كند». رسانه هاي غربي تيتر مي زنند «اوباما مبارك را توبيخ و سرزنش كرد». تيتر ارگان رسمي سازمان سيا هم اين است؛ «اوباما: اعتراض ها در مصر تجلي سرخوردگي فرو خفته مردم است.» اوباما دوپهلو حرف مي زند: «مصر در بسياري از موضوعات حساس متحد ما بوده و پرزيدنت مبارك در مورد طيفي از موضوعات دشوار كمك بسيار كرده است. اما من همواره به وي مي گفتم كاري كند كه در زمينه اصلاحات حركتي رو به جلو داشته باشد.» آموزگارها و ازهاري ها و شريف امامي ها بايد بروند و شاپور بختيارها بيايند. «ما ميگيم شاه نمي خوايم، نخست وزير عوض ميشه»! حالا نوبت عمر سليمان رئيس صهيونيست مآب سازمان امنيت مصر است تا معاون رئيس جمهور شود درحالي كه البرادعي هم براي احتياط به قاهره مي رود و همزمان آقاي جرج بايدن معاون اوباما به شبكه پي بي اس مي گويد: «نه، زمان رفتن مبارك نيست، بلكه زمان آن است كه او حركت در مسير جديدي را آغاز كند كه پاسخ هاي بيشتري به نيازهاي مردم بدهد.» آقاي بايدن! آيا شما از مبارك به عنوان ديكتاتور ياد مي كنيد؟ «حسني مبارك در يك سري از مسائل هم پيمان ماست و از جمله در روند صلح خاورميانه بسيار مسئولانه عمل كرده است. ما از او به عنوان ديكتاتور ياد نمي كنيم. معترضان با مسالمت اعتراض كنند و دولت هم مسئولانه عمل كند»!

حال اوباما بايد خيلي ناگوار باشد. همين 12 روز پيش با مبارك تماس گرفت و از حمايت او نسبت به دادگاه جنجالي ترور حريري تشكر كرد. مبارك براي اوباما، در حكم محمدرضا پهلوي بود براي كارتر بلكه نوكرتر و خائن تر از او نسبت به ملت هاي منطقه. مبارك آن قدر مورد وثوق بود كه اوباما براي سخنراني خود در تاريخ 14 خرداد 88 تحت عنوان آشتي با جهان اسلام، قاهره را برگزيد تا كوچك ترين اعتراضي در ميان نباشد. به گزارش آسوشيتدپرس «پس از روي كار آمدن اوباما، واشنگتن رويكرد خود را نسبت به مصر تغيير داد. اسناد نشان مي دهد پس از روي كار آمدن اوباما روابط دوجانبه بهبود پيدا كرد. ديپلمات هاي آمريكايي گزارش داده اند واشنگتن از زمان اوباما برخوردهاي علني با مصر را كه در دولت بوش به امري عادي تبديل شده بود، كنار گذاشت و اين درحالي بود كه ديپلمات هاي آمريكا در قاهره، بارها بازداشت و شكنجه مخالفان در مصر را به وزارت خارجه متبوع خود گزارش مي دادند.»

تجديد حيات ملت مسلمان و با فرهنگ مصر و به سوگ نشستن آمريكا و اسرائيل از ريزش پايه هاي قدرت نوكرشان در قاهره، اسباب بهجت و نشاط ملت ايران است اما موضوع تكليف و مسئوليت، موضوع ديگري است. در گوشي بگوييم، برخي از رجال سياسي ما نيز كه همچنان درگير اختلافات و مجادلات كم مايه- و اغلب، برانگيخته شده از جانب نامحرمان و بيگانه ها- بودند، غافلگير شدند! سنگيني مسئوليت نسبت به بي پناهي مسلمانان ستمديده و مستضعفان جهان را يادشان رفت. به همان ميزان كه بايد از زحمات بي هياهو و پر اثر برخي متوليان امر در حوزه نهضت هاي اسلامي قدرشناسي كرد، گله بايد كرد از ديگراني كه به هر دليل با حاشيه سازي باعث غفلت شدند يا آن چنان كه بايد و شايد تدارك نكردند. و البته براي جبران دير نيست.

دو حوزه ديپلماسي عمومي و رسانه اي را بايد گسترش داد. تجارب گرانسنگ تاريخ انقلاب اسلامي را بايد با ملت هاي مستعد انقلاب بازگو كرد. جنگ نرم كه فقط دفاع نيست، اكنون فرصت تهاجم است، تهاجمي كه در كشورهاي متحد ايران جواب داده است. گره گشايي و سدشكني هاي معجزه آساي ولايت فقيه را بايد با هزار زبان، نوبه نو روايت كرد. اكنون باب بحث هاي مبارك فراواني گشوده شده است. چرا انقلاب در ايران پيروز شد، حزب الله در لبنان فراز آمد، مسلمانان عراق از پس ابرقدرت اشغالگر برآمدند و حماس هيبت چهارمين ارتش بزرگ دنيا را به زير كشيد اما اخوان المسلمين مصر و النهضه تونس و ديگران هنوز موفق نشده اند؟ چرا اخوان المسلمين پرسابقه پس از جنگ 33 روزه لبنان اعلام كرد حزب الله را الگوي مبارزات خود مي داند؟ آن دغدغه و پرسش بزرگي كه اكنون در ذهن صدها ميليون مسلمان خاورميانه تبديل به مسئله اول شده، پاسخ درخور ما را مي طلبد؛ «چگونه مي شود عليه ديكتاتورهاي فاسد غربگرا بسيج شد، سازمان يافت، به پيروزي رسيد و نهضت را از توطئه دزدان انقلاب مصون داشت»؟ بايد به اين پرسش در برابر مهندسي معكوس سيا و موساد و اينتليجنس سرويس پاسخ گفت.

محمد ايماني

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین