کد خبر: ۳۶۳۸۱۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با سعید اسماعیلی، کارگردان نمایش «فصل وصل»

وامدار تعزیه‌ایم

از «شب آفتابی» تا رسیدن به «فصل وصل» راهی طولانی طی شد از همنشینی نور و صدا و تصویر تا نمایش‌هایی آیینی با نگره‌ای بومی و براساس خط سیر پیگیری اتفاقاتی از گذشته تا حال به اجرا درآید و اینگونه بود که نمایش‌هایی متفاوت از دیگر آثار نمایشی هر ساله در شهرهای مختلف کشور جان گرفت...
گروه فرهنگ و هنر: مرتضی اسماعیل‌دوست: از «شب آفتابی» تا رسیدن به «فصل وصل» راهی طولانی طی شد از همنشینی نور و صدا و تصویر تا نمایش‌هایی آیینی با نگره‌ای بومی و براساس خط سیر پیگیری اتفاقاتی از گذشته تا حال به اجرا درآید و اینگونه بود که نمایش‌هایی متفاوت از دیگر آثار نمایشی هر ساله در شهرهای مختلف کشور جان گرفت؛ گونه‌ای از نمایش که مرهون هنر خلاقه بهزاد بهزادپور است.


حالا تازه‌ترین اثر از این‌گونه نمایشی با عنوان «فصل وصل» با موضوع مقاومت در باغ‌موزه دفاع‌مقدس از سالروز فتح خرمشهر آغاز شده و تا رسیدن به سپیده فطر ادامه دارد.

از این رو گفت‌وگویی با سعید اسماعیلی، کارگردان این نمایش انجام دادم تا به فرم و چگونگی اجرای این نمایش‌ها و مفاهیمی که به آنها پرداخته می‌شود، نظر افکنیم.

 ایده اجرای این نوع نمایش چگونه و توسط چه کسی حاصل شد؟

انصاف این است که این‌گونه نمایشی را برگرفته از هنر آقای بهزاد بهزادپور بنامیم که من قبلا دستیار ایشان در نمایش‌های مختلف و فیلم «خداحافظ رفیق» بودم. در واقع ایده این فرم نمایشی در ابتدا توسط آقای بهزادپور و به تعبیر ایشان در اجرای «کنگره شب آفتابی» صورت گرفت که من در آنجا دستیار و بازیگردان بودم و به دلیل استقبال مردم و توجهاتی که برانگیخت این نوع نمایش ادامه پیدا کرد.

  چه عنوانی برای این قالب نمایشی انتخاب می‌کنید؟ چون تجربیاتی از این دست آثار ترکیبی در آثار هنری و آثار پرفورمنس سال‌هاست که در دنیا رایج است اما تفاوت این نمایش‌ها در ایرانیزه شدن آن توسط آقای بهزادپور است.

 ما همان ابتدا که اینگونه نمایش‌ها را آغاز کردیم این بحث‌ها را داشتیم که این نوع اجرا را چه نام بگذاریم؟ آقای بهزادپور عنوان کنگره را انتخاب کرده بود. در واقع ما به دنبال منشوری از نور، صدا و تصویر بودیم، مانند یک فیلم سینمایی که شکلی نمایشی دارد.

آن سال‌ها که در لشکر 27 رسول‌الله این نمایش را اجرا می‌کردیم و با اقبال عمومی زیادی مواجه شد، سعی کردیم چنین فرمی را حفظ کنیم و خوشبختانه طی سال‌های مختلف با حمایت‌هایی که از این کار به عمل آمد ما هر سال به موفقیت‌های بیشتری دست یافتیم و این نوع استقبال از چنین فرم نمایشی نشان داد که مردم هم کار را دوست دارند و می‌توانند با آن همذات‌پنداری کنند.

 فکر می‌کنید در این‌گونه نمایشی به سبک خاصی از اجرای هنرهای نمایشی رسیدید؟ یا اینکه این نمایش را وامدار تجربیات گذشته در هنرهای ترکیبی می‌دانید؟

نمی‌خواهم بگویم که به سبک جدیدی رسیدیم و اگر بگویم شاید مبالغه کرده باشم. شما به عنوان منتقد باید به چنین تعریفی برسید، اما خودم به عنوان کسی که سال‌ها با این نوع نمایش سر و کار داشتم، می‌توانم این ادعا را داشته باشم که این نمایش شکل جدید و متفاوتی نسبت به همه آثار نمایشی در ایران دارد و از همین جهت هم برای مردم جذاب است.

چنین نمایشی با این حجم وسیع و با مفاهیم و موضوعاتی مهم را من تا به حال در ایران ندیده‌ام و اگر هم اجرا شده بسیار محدود بوده است و ما چنین جلوه‌های ویژه بصری و میدانی را در نمایش‌ها تا به حال نداشته‌ایم.

شاید سال‌ها پیش در تالار وحدت چنین شیوه نمایشی بوده که فقط چند تا آرپی‌چی به دلیل فضای محدود سالن بوده است اما ویژگی نمایش‌هایی که ما اجرا می‌کنیم به دلیل گستردگی لوکیشنی که داریم این است که می‌توانیم هر نوع کاری در بخش جلوه‌ها و انفجارها و اجراهای هیجان‌انگیز داشته باشیم.

در نمایش‌هایی که ما اجرا می‌کنیم خیلی راحت می‌توانیم از تعداد زیادی بازیگر استفاده کنیم و خیلی کارها که در فضای بسته نمایش نمی‌شود اجرا کرد، می‌توان انجام داد. در واقع هر آنچه را لازمه قصه است می‌توانیم با استفاده از امکانات صوتی و تصویری و نور آماده کنیم و همین می‌تواند وجه تمایز نمایش ما از آثاری نمایشی دیگر باشد.

 چقدر از هنر نمایشی تعزیه در اینگونه نمایش‌ها استفاده می‌شود؟

اغراق نیست اگر بگویم هر نمایشی که روی صحنه می‌رود به نوعی وامدار هنر تعزیه است. ما در نمایش‌های خود از ارکان تعزیه کمتر استفاده می‌کنیم اما حتما از تعزیه بهره می‌بریم و از این جهت به نظرم نمایش‌های ما نوعی تعزیه مدرن است.

این نمایش‌ها اگر چه از جزئیاتی مانند نمادها کمتر استفاده می‌کند اما حتما از قابلیت‌های بسیاری که هنر تعزیه در اختیار ما قرار داده است، استفاده می‌کنیم و برای اعلام این موضوع هیچ ابایی ندارم.

 طی یک دهه از اجرای این نوع نمایش از «شب آفتابی» تا «فصل وصل» چه تلاش‌هایی برای روزآمد کردن فرم و محتوای کار صورت دادید؟

این نمایش سال‌ها با قالبی مشخص و طراحی شده در تهران و نقاط دیگر کشور اجرا و با استقبال قابل توجهی از سوی مردم روبه‌رو شد. ما هم سعی کردیم براساس ظرفیت‌های موجود و امکاناتی که داریم، نوآوری‌هایی را شکل دهیم و موضوعاتی مشخص و اساسی را دنبال کنیم.

قالب نمایشی ما طی سال‌های مختلف ثابت بوده و براساس پروداکشن و لوکیشن گسترده و بازیگران متعدد و با استفاده از نور و جلوه‌های ویژه زیاد در این سال‌ها شناخته شدیم. البته نوع نگاه و انتخاب قصه‌ها در نمایش‌های مختلف تفاوت دارد.

ما برای صداها در این نمایش کار کردیم و حتی دوبلورهایی مانند مرحوم قادرپناه، مرحوم رسول‌زاده و چنگیز جلیلوند در آن سال‌ها با ما کار کردند. ما در صدا از آرشیو استفاده نکردیم و روی موسیقی‌ها و بخش‌های مختلف اجرا به دقت کار کردیم.

اینجا باید به این مساله اشاره کنم که تلاش‌ها و خون دل خوردن‌های آقای احسان حسنی، مدیر سازمان «اوج» در شکل‌گیری و ادامه یافتن این نمایش واقعا تاثیرگذار بوده است.

 در نقاط مختلف کشور و مناطق عملیاتی هم اجراهایی داشته‌اید؟

سال 1387 از سوی ستاد مرکزی راهیان نور به من پیشنهاد داده شد که در جنوب اجراهایی داشته باشیم. یادم می‌آید حاج‌حسین یکتا و آقای حسنی و بنده خیلی برای یافتن لوکیشن و فضای مورد نظر جست‌وجو کردیم تا اینکه به منطقه عملیاتی فتح‌المبین رسیدیم که لوکیشن مناسبی برای کار داشت و پروژه «ستاره صبح» را در آنجا اجرا کردیم.

البته بعد از آن دیدم که به دلیل دشوار بودن و پُرهزینه بودن نمایش «ستاره صبح» نمی‌توان هر سال آن را اجرا کرد و برای انتشار گسترده این‌گونه نمایشی سعی کردیم قدری آن را ساده‌تر طراحی کنیم تا به شکلی همه‌گیر درآید. بویژه اینکه دوستان عزیز و آقای بهزادپور برای اجرای «شب آفتابی» خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودند و ایشان اشاره داشتند که این کار منتشر شود.

قطعا برای انتشار بیشتر این کار نیاز به نوعی سادگی بود و ما سعی کردیم با کوچک‌تر کردن لوکیشن به شکلی راحت‌تر این نمایش را بسط دهیم، از این رو به فرم جدیدی رسیدیم و دنبال هزینه‌های اضافی نبودیم تا اینکه به شیوه اجرایی «فصل شیدایی» رسیدیم که در مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی شکل گرفت؛ مرکزی که با همت سازمان «اوج» و برای حمایت از آثار نمایشی میدانی با حجم گسترده راه افتاد و از این طریق با حمایت انجام شده نمایش «فصل شیدایی» به استان‌های مختلف رفت.

 از این نظر نمایش «فصل شیدایی» و آثاری از این دست موجب توسعه هنرهای نمایشی در مناطق مختلف و محروم کشور شد.

خیلی خوشحالم که نمایش «فصل شیدایی» باعث شد مثلا استان محرومی مانند چهارمحال و بختیاری که اساسا هنرهایی مانند تئاتر و سینما در آن به دلیل نبود امکانات جدی نیست، صاحب تماشاگرانی شود و یک اتفاق ویژه فرهنگی و هنری در آنجا رخ دهد و برای مناطق دیگر هم این وضعیت پیش آمد.

 «فصل وصل» چه تفاوت‌هایی با نمایش‌های پیشین دارد و در این نمایش به دنبال رسیدن به چه مفاهیمی هستید؟

نمایش «فصل وصل» که این شب‌ها با استقبال مردم در باغ‌موزه دفاع مقدس اجرا می‌شود، لوکیشن خیلی متفاوت و عجیبی نسبت به نمایش‌های دیگر دارد. برای مثال اگر در نمایش «فصل شیدایی» می‌توانستیم هر مکانی را تنها به دلیل گسترده بودن فضا و دور بودن از فضای شهری انتخاب کنیم، در نمایش «فصل وصل» چنین نیست و نیاز به خلاقیت‌هایی داشت.

در واقع موقعیتی که ما برای اجرای این نمایش داشتیم، موجب ایجاد فضای جدیدی شد. خدمت‌تان عرض کنم که معاونت اجتماعی و امور فرهنگی شهرداری تهران به ما چنین طرحی را در باغ‌موزه دفاع‌مقدس داد و من به همراه مجری طرح و طراح صحنه به آنجا رفتیم و مکان مناسبی به دلیل محدود بودن فضا پیدا نکردیم تا به مکان فعلی رسیدیم که حوضی بزرگ در وسط صحنه نمایش وجود دارد و بر مبنای چنین محدوده‌ای سعی کردیم به خلاقیت‌هایی برسیم.

به بهانه سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر، قصه‌ای متفاوت را انتخاب کردیم و پروسه‌ای جدید در نمایش آغاز شد. ما در نمایش «فصل وصل» بیشتر علاقه‌مند بودیم که به فضای معاصر بپردازیم و من هم به دنبال اجرایی جدید در نمایش بودم.

تقریبا 80 درصد از نمایش «فصل وصل» در دوران معاصر می‌گذرد و براساس وقایع انقلاب اسلامی تا اتفاقات مختلف به فضای دوران معاصر می‌پردازیم.

 به نظرتان مهم‌ترین دلیل استقبال از نمایش‌های «فصل شیدایی» و «فصل وصل» چه بوده است؟



یک قصه را می‌توان به شکلی تعریف کرد که با نوع داستان‌گویی کارهای دیگر کاملا متفاوت باشد و نمایش ما هم به دلیل نوع متمایز قصه‌گویی و شکل اجرای متفاوتی که دارد برای تماشاگر جذاب است.

ما با توجه به ابزار و امکانات بیشتری که داریم شرایط جذب مخاطبان تئاتری را داریم که چندان علاقه‌ای برای تماشای آثار دیگر ندارند. اساسا تماشاگر وقتی با نمایش‌هایی که ما اجرا می‌کنیم مواجه می‌شود به شکل تازه‌ای از اجرای نمایش می‌رسد که قبلا در آثار تئاتری دیگر ندیده است.

البته توهینی به آثار دیگر نمایشی نمی‌کنم اما این نوع نمایش‌ها خیلی معمولی و بدون اتفاق خاصی اجرا می‌شود و فضا و محیط متفاوتی دارد که شاید چندان خوشایند هر نوع مخاطبی با نوع نگاه اعتقادی دینی نباشد.

از طرفی ما مفاهیم و موضوعاتی را انتخاب می‌کنیم که به لحاظ دینی و تاریخی کاملا برای مخاطب قابل توجه باشد و همه اینها در جذب مخاطب مهم بوده است.

 با توجه به اینکه بخشی از مردم چندان توجهی به آثار نمایشی روی صحنه ندارند، دلیل استقبال صورت گرفته از آثار خود را در چه می‌دانید؟

با توجه به اینکه دیگر افراد فعال در حوزه تئاتر نیز از همکاران ما هستند، نمی‌خواهم خیلی این مساله را باز کنم اما به طور کلی نمایش‌هایی که اجرا می‌شود به دلیل اینکه تماشاگر به حدیث نفس هنرمند درنمی‌آید، نمی‌تواند مورد توجه مخاطب قرار گیرد و آن کارگردان نباید انتظار داشته باشد کاری را که برای مردم نساخته است، مورد توجه عموم قرار بگیرد.

این مساله‌ای اساسی است که هنرمندی که به دنبال ارائه جهان مشوش فکری خود است نباید به دنبال تماشاگران چندانی باشد! از طرفی فضای شیک و خاص محیط‌هایی مانند تئاتر شهر چندان متناسب همه مردم نیست و فعالان تئاتر هم تلاشی برای از بین بردن این نوع نگاه نکردند تا همگام با سلایق عمومی مردم شود.

به نظرم اگر در تئاتر، داستان‌هایی متناسب با نگاه مردم اجرا شود حتما مخاطب خواهد داشت. از این جهت ما در آثار اجرایی خود به دنبال نزدیکی خود به مخاطب بودیم.

 انتخاب موضوعات در نمایش‌ها چگونه و از طریق چه تحقیقاتی رخ می‌دهد؟ موضوعاتی که به دنبال پیوند گذشته به امروز است.

ما برای انتخاب موضوعات گروه نویسندگان ثابتی داریم که معمولا براساس تحقیقاتی به موضوعاتی متناسب می‌رسند. البته هر قصه‌ای را نمی‌توانیم در قالب نمایشی خود اجرا کنیم و موضوعی باید انتخاب شود که در مدیوم ما بگنجد و تصویری باشد. مثلا برای نمایش «فصل‌وصل» و برای محاصره خرمشهر با بی‌شمار کتاب و اطلاعات مواجه بودیم و باید براساس جست‌وجوها و از میان تحقیقات مختلف به داستان‌هایی می‌رسیدیم که تصویری‌تر باشند.

برای نمایش «فصل‌وصل» مبنای داستان را براساس نامه مهم سردار شمخانی در زمان اشغال خرمشهر قرار دادیم که در موقعیتی دشوار و هنگامی که نیروها به منطقه نرسیدند در موقعیت استیصال اقدام به نگارش نامه به مرکز کرد که به دلیل اینکه نامه فوق فراز و فرود بسیاری داشت، دستاویز ما برای نوشتن نمایشنامه شد.

بنابراین نخ تسبیح نمایش «فصل وصل» همین نامه نوشته شده در آن دوران توسط آقای شمخانی شد و ما در آن رفت و برگشت‌هایی به فضای خرمشهر داریم. این نامه قابلیت تصویری کردن و رسیدن به فضای مورد نظر ما را داشت.

در این میان به دلیل موقعیتی که از خرمشهر می‌خواستیم نشان دهیم دوست داشتم شهید جهان‌آرا هم حضور داشته باشد و در نمایش «فصل وصل» به فعالیت‌های ایشان در پیش و پس از انقلاب اسلامی پرداختیم. آنچه برای ما مهم است نمایش داستان‌هایی است که تا به حال شنیده نشده و اگر هم شده به شکلی متمایز توسط ما روایت شود.

 در کارهای گذشته به موضوعاتی مانند فتنه 88 پرداخته بودید و به دنبال پیوند رخدادهای تاریخی گذشته به امروز بودید. این نوع بصیرت بخشی در اجرای نمایش‌ها هم باید برای‌تان مهم باشد؟

بله، همینطور است و در موضوعاتی مانند فتنه سعی کردیم سیر تاریخی آن را نشان دهیم. یادم می‌آید زمانی که در بهبهان اجرا داشتیم، چند ماه بعد از دوران فتنه بود و به آن پرداختیم، چرا که مساله بصیرت بخشی بسیار مهم است.

البته من معتقدم گذشته به تنهایی قابلیت پندآموزی برای آدمی را دارد و دانستن تاریخ و بازنمایی آن فی‌نفسه مهم است. در نمایش «فصل‌شیدایی» سعی کرده بودیم تاریخ انبیا را مرور کنیم و با بررسی تاریخ گذشته به زمان معاصر برسیم.

اگر در قصه‌های گذشته به دنبال نخ‌های تسبیحی مانند وحدت و توسل بودیم، در قصه‌های معاصر هم به این تاکید می‌رسیدیم. مثلا هنگامی که حضرت نوح(ع) در اوج گرفتاری‌ها متوسل به ریسمان الهی می‌شود، در دوران معاصر هم احمد متوسلیان در میان مشکلات و تنگناها به دنبال توسل جستن از خداست. در فضای آخرالزمانی نیز با توسل به پنج تن می‌توانیم نجات پیدا کنیم.

 کشورمان در طول تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش اتفاقات مختلفی شده که هر کدام قابلیت اجرای نمایشی را دارند. شما به دنبال اجرایی کردن چنین اتفاقاتی نیستید؟

در اجرای آثار نمایشی همیشه نمی‌توان تاریخ را ورق زد و با توجه به چارچوب‌های مشخصی که دارد نمی‌توان به همه ابعاد اتفاقات تاریخی پرداخت.

اگر چه من خودم استقبال می‌کنم و عقیده دارم که باید به اتفاقات مختلف در این نمایش پرداخت. مثلا در اجرایی که چند سال پیش در یزد داشتیم به واقعه طبس پرداختیم که از جمله کارهای خوب ما بود و مورد توجه قرار گرفت.

به هر حال طبس واقعه مهمی است و کمتر هم دیده شده است اما اگر بخواهیم به این دست نمایش‌ها بپردازیم باید در قالب پروژه‌ای مستقل تعریف شود و نمی‌توان در نمایشی مانند «فصل شیدایی» بخشی کوچک هم برای وقایعی مانند طبس تعبیه کرد. ما در «فصل وصل» براساس همین زاویه نگاه شما به موضوعی مهم مانند حماسه آزادسازی خرمشهر می‌پردازیم و در این نمایش به دنبال اتصال مساله مهم مقاومت در ایران و سوریه هستیم.

ما در «فصل وصل» اصولا نخ تسبیح دفاع و مقاومت را دنبال می‌کنیم و یک بخش ویژه نمایشی هم برای مدافعان حرم داریم. نکته‌ای را که شما می‌فرمایید ما در نمایش‌هایی مانند «فصل شیدایی» بیشتر به دلیل گسترده بودن مکان‌های اجرای نمایش پیگیری می‌کنیم. چون این نمایش‌ها در شهرهای مختلف کشور اجرا می‌شود و می‌تواند موجب بسط و توسعه برخی مفاهیم شود.

به دلیل اینکه استان‌های مختلف متقاضی اجرای نمایش در منطقه خود هستند، خیلی نمی‌توان موضوعات را مورد تغییر قرار داد، مگر اینکه تقاضای این کار از سوی برخی استان‌ها باشد. البته من از اینکه موضوعات مختلف را در این نمایش‌ها دنبال کنیم، استقبال می‌کنم اما به دلیل تعریفی که مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی در انتشار این نمایش‌ها در شهرهای مختلف دارد، این فضا در اختیار گروه وجود ندارد که درباره موضوعات متنوعی ورود کند.

اما این را هم می‌توانم عنوان کنم که پیشنهادات شما در آینده مورد توجه قرار گیرد و بتوانیم با حمایت‌های لازمی که صورت می‌گیرد به مسائل و حوادث مختلف بپردازیم. یکی از مهم‌ترین آرزوهای بنده هم این است که قصه کربلا از خروج امام حسین(ع) از مکه تا وقایع کربلا را بتوانیم در این قالب نمایشی اجرا کنیم.


منبع: روزنامه وطن امروز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
آشنا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۴:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۳/۳۰
0
0
آرزو رو هم میشه گپی کرد عایااااا؟؟؟
مگه میشه؟ ،مگه داریم ؟؟ای بابا عمووو عقلا آرزو رو خودت میکردی .گپی نکون عمووو
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین