کد خبر: ۳۳۷۲۲۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 20 اسفند 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه

*       *       *
آرمان/افت آثار خلاقه ادبي كودك و نوجوان


يك پژوهشگر ادبي از كاهش آثار خلاقه در حوزه ادبيات كودك و نوجوان و افزايش آثار بازنويسي به ضرر آثار بازآفريني‌شده طي سال گذشته خبر داد. مهدي الماسي در گفت‌وگو با ايسنا اظهار كرد: به لحاظ كيفي، ادبيات كودك و نوجوان طي سال گذشته وضعيت دلچسبي نداشته و عرضه آثار خلاقه به‌شدت كاهش يافته است؛ به گونه‌اي كه بازار نشر در انحصار آثار بازنويسي‌شده و ترجمه‌اي قرار گرفته است. او تاكيد كرد: بازنويسي متون كهن كار ساده‌اي است و اگرچه اين مقوله مي‌تواند در ايجاد عادت به مطالعه در مخاطب كودك و نوجوان موثر باشد اما سنگيني وزنه آثار بازنويسي‌شده نسبت به آثار بازآفريني‌شده و آن هم صرفا با انگيزه‌هاي مادي به بي‌راهه رفتن است. بايد كارهاي خلاقه در اولويت توليد قرار مي‌گرفت كه نگرفت. متاسفانه ۸۰ درصد كتاب‌هاي توليدي در زمينه بازنويسي و بازآفريني را صرفا آثار بازنويسي به خود اختصاص مي‌دهند و اين هنري نيست. الماسي تصريح كرد: چنين جرياني باعث مي‌شود تا نويسنده و شاعر دلسرد شود و دست از كار بكشد. ناشران دولتي ما پا پس كشيده‌اند و بسياري از ناشران بنام بخش دولتي كه در حوزه ادبيات كودك و نوجوان فعال بوده‌اند، مثل انتشارات «سروش»، «مدرسه» و «كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان» طي سال‌هاي اخير طوري رفتار كرده‌اند كه گويا تعطيل‌اند. البته «منادي تربيت» با رويكرد تجاري و افزايش حجم بازنويسي‌هاي خود تلاش كرده است، در اين ميان وجهه بهتري را به دست بياورد اما او نيز دچار تكرار مكررات شده است. اين نويسنده با اشاره به وضعيت نشر خصوصي گفت: در بخش نشر خصوصي نيز وضعيت چندان دلچسب نبوده است. نشر خصوصي ما بيشتر سرگرم توليد آثار ترجمه‌اي و بازنويسي‌شده از آثار كهن است و آثار خلاقه زيادي در آن به چشم نمي‌خورد. بازآفريني هنري است كه در توان هر كسي نيست. ما در ايران چهره‌اي همچون آرمان آرين را داريم كه توانسته است از عهده اين كار به خوبي بربيايد اما تعداد افرادي كه در اين زمينه صاحب قلم هستند، بسيار معدود است و بحث بازآفريني هنوز به جريان ادبي تبديل نشده است؛ در حالي كه به مدد آثار كلاسيك و كهن مي‌توان آثار خلاقه خوبي را متناسب با شان مخاطب امروزي عرضه كرد.


ابتکار/نگاهی به تلخ‌ ترین اتفاقات موسیقی در سال 94؛


بشنو از نی...

گروه فرهنگ و هنر- سال 94 جزو سال‌های پرفراز و نشیب موسیقی بود و اتفاق‌های تلخ و شیرین زیادی در آن رقم خورد. اخباری که برخی از آن‌ها، خبر از روزهای روشن برای موسیقی می‌دادند و برخی دیگر، کام اهل ساز و آواز را تلخ می‌کردند. در این گزارش نگاهی به تلخ‌ترین رویدادهای موسیقی در سال 94 انداخته ایم.

این خانه با اهالی‌اش چه می‌کند؟

هرچند قصه‌ی خانه موسیقی و منتقدانش تا امروز، به اتحاد 500 نفره‌ی اهالی موسیقی ختم شده و این، اتفاق بی‌سابقه و خوبی است، اما خانه موسیقی در سال 94 پرتنش و پرحاشیه بود. قصه از برگزاری جریانی با عنوان «گفتمان ضرب اصول» آغاز شد و عده‌ای منتقد عملکرد این خانه و غیرقانونی بودن هیئت‌ مدیره‌اش شدند. خانه موسیقی هم سعی کرد از راه‌های مختلف ثابت کند که هیئت‌ مدیره‌اش کاملا قانونی است. در این راستا خانه موسیقی ابتدا تلاش داشت، منتقدانش را نادیده بگیرد، اما منتقدان هم بی‌کار ننشستند و بیانیه و نامه‌هایی را درباره خانه موسیقی منتشر و شروع به جمع کردن امضا از هنرمندان کردند. خانه موسیقی در مقابل این انتقادها و اتهام‌ها، تاب نیاورد و از یکی از منتقدان اصلی‌اش، یعنی دکتر ساسان فاطمی شکایت کرد. این اقدام خانه موسیقی که به شکایت از یک موسیقیدان منجر شده بود، بیش از پیش خون منتقدان را به جوش آورد و به اتحاد 500 نفره‌ی آن‌ها انجامید تا این‌بار پرقدرت‌تر از قبل مقابل هیئت‌ مدیره‌ی خانه بایستند. بسیاری از رسانه‌ها از نیمه‌ی دوم سال 94 درگیر انتشار نامه‌های مختلف جدل‌آمیز دو طرف بودند. رسانه‌های تندرو نیز از فضای مسمومی که بین اهالی موسیقی ایجاد شده بود، به‌نحو احسن استفاده کردند. در حال حاضر اهالی خانه موسیقی درپی اتهامات فراوان، اظهارات ضد و نقیص متفاوتی مطرح می‌کنند، مثلا یک‌بار می‌گویند به‌جز ساسان فاطمی از اشخاص دیگری هم شکایت کرده‌اند و یک‌بار دیگر می‌گویند که خانه موسیقی به هیچ‌وجه از منتقدانش شکایت نمی‌کند. در هر صورت، خانه موسیقی و اهالی‌اش امسال، سال بدی داشتند و پس از کش و قوس‌های فراوان هنوز نتوانسته‌اند به آرامش برسند، مگر این‌که در روزهای پایانی سال انتخابات خانه برگزار شود و ورق طور دیگری برگردد.

تنهایی شیدا و وداع با پدر عود ایران

چه بخواهیم چه نخواهیم، هر سال دست کم یکی از گنجینه‌های ارزشمند موسیقی ایران را از دست می‌دهیم؛ منصور نریمان 24 تیرماه امسال از دنیا رفت تا موسیقی ایران دیگر «پدر عود» نداشته باشد. او که مدت‌ها با عارضه‌ی ریوی دست و پنجه نرم می‌کرد، پس از مدتی بستری شدن در بیمارستان درگذشت. شیدا جاهد یکی از پیشکسوتان عرصه‌ی آواز است که علاوه بر برگزاری کنسرت برای بانوان، آلبوم‌هایی را نیز به‌صورت هم‌خوانی منتشر کرده است. او مدت‌هاست با بیماری سرطان دست به گریبان است و اتفاقا این روزها که در کما به‌سر می‌برد، خیلی هم تنهاست. همسرش مسعود جاهد درباره‌ی شرایط بیماری او که مدتی هم در دولت قبل ممنوع‌الکار شده بود، معتقد است: فشارهای روحی و روانی، تنهایی چند ساله، دوری از همه و ... بیش از هر چیز شیدا را درگیر بیمارستان کرد. مسوولان وقت وزارت ارشاد به او توجه نکردند. به هر حال، هنرمند آسیب‌پذیر و شکننده است. هنرمند دوست دارد، حمایت شود و مورد توجه قرار گیرد. فریبرز لاچینی 9 مردادماه براثر سانحه‌ی آتش‌سوزی در منزلش به بیمارستان انتقال یافت و به‌دلیل انفجار گاز خانگی دچار سوختگی شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. این هنرمند از ناحیه‌ی دست و صورت دچار سوختگی شد، اما در حال حاضر با بهبود شرایط به کار آموزش و آهنگسازی می‌پردازد. فضل‌الله توکل، پیشکسوت سنتورنوازی نیز به‌دلیل عارضه‌ی ریوی چندبار در بیمارستان بستری شد و علاقه‌مندانش را نگران کرد. فرهنگ شریف نیز خردادماه امسال مدتی در بیماستان عرفان و در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد. همچنین به‌تازگی حسین خواجه‌امیری معروف به «ایرج» چند روزی را در بیمارستان بود.

بازار داغ لغو کنسرت‌ها

لغو سریالی کنسرت‌ها در سال 94 هم پی گرفته شد؛ کیهان کلهر قرار بود 19 خردادماه بعد از مدت‌ها در ایران روی صحنه برود، مجوز برنامه‌اش از طرف اداره‌ اماکن صادر نشد. نامزد چهار دوره جایزه‌ی گرمی و نوازنده‌ی چیره‌دست کمانچه، بعد از چند سال محرومیت از اجرا در کشورش، باز هم نتوانست روی صحنه برود.همچنین قرار بود 10 و 11 اردیبهشت‌ماه کنسرت گروه «پایور» به سرپرستی سعید ثابت و خوانندگی وحید تاج در شهر رشت برگزار شود که به دلایل نامعلومی لغو شد.یکی از کنسرت‌های لغوشده‌ی پر سر و صدای امسال، کنسرت «پرواز همای» بود؛ خردادماه امسال «پرواز همای» موفق شد پس از هشت سال مجوز اجرای صحنه‌ای در تهران را دریافت کند. خبری که با استقبال مخاطبان این خواننده‌ی موسیقی ایرانی مواجه شد، البته هیجان مخاطبان این هنرمند دوام چندانی نداشت. تمام بلیت‌های کنسرت همای برای چند شب اجرا در تالار وزارت کشور به فروش رسید، اما پس از بلیت‌فروشی، انتقادات تندی از سوی برخی نسبت به «پرواز همای» مطرح شد و او را به جریان‌های خاصی نسبت دادند. در این راستا «همای» 19 خردادماه یادداشتی منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود: «اگر من در گذشته اشتباهی داشته‌ام، پذیرفته‌ام و آمده‌ام که جبران کنم. صبور باشید، امروز و آینده‌ام را ببینید و سپس تصمیم بگیرید. نمی‌دانم این همه اصرار برای تخریب من از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ من پاسخ اعتماد نظام را، پاسخ محبت مردم را و پاسخ انتقاد اهالی موسیقی و منتقدان را فقط روی صحنه می‌توانم بدهم، چرا این فرصت را نداشته باشم؟ ناحق به من تهمت ضد انقلاب می‌زنید؟ من فرزند این انقلاب هستم و تا زنده‌ام، وفادار به این سرزمین خواهم ماند.»شهریورماه امسال، کنسرت علی‌اکبر مرادی - نوازنده‌ی پیشکسوت تنبور - نیز به‌دلیل صادر نشدن مجوز از سوی اداره‌ی اماکن نیروی انتظامی لغو شد. برای لغو این اجرا هیچ‌گاه دلیل مشخصی اعلام نشد. این هنرمند نیز درباره‌ی لغو کنسرتش اظهار کرد: من فقط می‌توانم متاسف باشم؛ پس از گذشت بیش از 30 سال، ما به کدام سمت حرکت می‌کنیم. تمام اهالی هنر آگاه‌اند که من هرگز اهل حاشیه در هنر نبوده‌ام و نیستم. همواره به‌خاطر عشقی که به فرهنگ و هنر سرزمینم داشته و دارم، کوشش کرده‌ام تا کارم را در حد توان درست انجام دهم.شورای تامین شهرستان‌ها مدتی است که حق لغو کردن کنسرت‌ها را به خود داده است. مثلا شورای تامین شهرستان کاشان، اردیبهشت‌ماه امسال کنسرت گروهی به نام «راز نو» را که قرار بود در باغ فین کاشان برگزار شود، لغو کرد.برگزاری کنسرت کاوه یغمایی در تهران می‌توانست اتفاق خوبی برای دوستداران موسیقی راک باشد که با لغو این کنسرت در جشنواره‌ی موسیقی فجر، دوستداران این خواننده باید در انتظار برگزاری اجرای او بمانند. در راستای لغو کنسرت فرزند کوروش یغمایی، هیچ توضیح واضح و شفافی ارائه نشد و هیچ‌کس هم مسوولیت این اتفاق را برعهده نگرفت. در همین حال، شخص کاوه یغمایی با برگزاری یک نشست خبری، تمام مسوولیت‌ها را برعهده گرفت.

اپرایی برای عاشورا و حاشیه‌هایش

ارکستر سمفونیک تهران همزمان با آغاز ایام سوگواری حسینی «اپرای عاشورا» را با حال و هوایی متفاوت در تالار وحدت روی صحنه برد. چوب رهبری نصیر حیدریان (رهبر مهمان ارکستر سمفونیک تهران) شامگاه 24 مهرماه برای اجرای یک اثر متفاوت به حرکت درآمد. «اپرای عاشورا» اثر بهروز غریب‌پور است که هر سال در ماه محرم به‌صورت اپرای عروسکی به‌نمایش درمی‌آید؛ اما این اجرا با آهنگسازی بهزاد عبدی به‌صورت کنسرت و بدون بازیگر روی صحنه رفت.این اپرا 10 پرده داشت و در حالی اجرا شد که چند خواننده به‌عنوان سولیست، با سبک و سیاقی متفاوت در جایگاه شخصیت‌های واقعه‌ی عاشورا آواز خواندند. طبعا اجرای چنین اپرایی با حضور هم‌خوانان زن روی صحنه همراه بود که این موضوع، حاشیه‌های پررنگی را برای ارکستر سمفونیک تهران درپی داشت. رسانه‌های تندرو مطالب زیادی را درباره نحوه اجرای این اپرا منتشر کردند. با این حال، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از این اپرا دیدن کرد و با اظهاراتش در را روی همه‌ی حاشیه‌های ناصواب بست.علی جنتی پس از این‌که به تماشای اپرای عاشوا نشست، در سخنانی گفت: وقتی این کار را دیدم، به آنچه در طول این چند روز روی خروجی سایت‌های خبری و برخی وبلاگ‌ها خواندم، فکر کردم و متوجه شدم، واقعا چه ظلم و جفایی نسبت به این کار می‌شود. وقتی من «اپرای عاشورا» را دیدم، متوجه شدم، یک اثر بسیار برجسته و قابل عرضه در سطح جهانی است که بسیاری از اشعار آن برگرفته از تعزیه‌های خودمان است و ما هم در طول سال‌های دراز، آن‌ها را شنیده‌ایم. جای تاسف دارد یکسری از عناصری که فقط و فقط به سیاست‌بازی فکر می‌کنند، به چنین کاری خدشه‌ وارد کنند و زحمات کسانی را زیر سوال ببرند.

قصه‌ی ناتمام آن لیست 24 نفره و...

اواخر مهرماه امسال خبری دهان به دهان می‌چرخید، مبنی بر این‌که لیستی 26 نفره شامل خوانندگان پاپ منتشر شده است که بر مبنای آن، این خوانندگان ممنوع‌الکار خواهند بود. جرم آن‌ها نیز همکاری با وب‌سایت «رادیو جوان» عنوان شده بود. انتشار این لیست برای چند روز، تشنجی در فضای موسیقی ایجاد کرد؛ اما چندی بعد ماجرا طور دیگری ورق خورد و علی مرادخانی (معاون امور هنری وزارت ارشاد) تصریح کرد: خبری که به‌تازگی مبنی بر ممنوع‌الکار شدن خوانندگان منتشر شده است، صحت ندارد. خبر ممنوع‌الکار شدن چند هنرمند موسیقی به‌دلیل همکاری با «رادیو جوان» واقعی نیست. من به هیچ‌وجه دنبال ممنوع‌الکاری هنرمندان نبوده و نیستم و همیشه سعی کرده‌ایم، شرایط را به‌گونه‌ای فراهم کنیم که آن‌ها بتوانند داخل کشور فعالیت کنند و مشکلی نداشته باشند. بنابراین چنین خبری نمی‌تواند صحت داشته باشد.کمی بعد، حسین نوش‌آبادی - سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - نیز توضیح داد: وزارت ارشاد و دفتر موسیقی لیستی از هنرمندان ممنوع‌الکار منتشر نکرده است. این موضوع صحت ندارد. برخی سایت‌ها لیستی را منتشر کرده‌اند که از سوی وزارت ارشاد تکذیب می‌شود. طبق ضوابط، با هر فرد هنجارشکن برخورد قانونی صورت خواهد گرفت. این فهرست برای دفتر موسیقی نیست و ما خواننده ممنوع‌الکار داخلی نداریم. اگر شائبه‌ی همکاری افرادی با شبکه‌های خارج پدید آید، با آن‌ها برخورد خواهد شد. اگر دیگران صوت و تصویر را به شبکه‌های ارسال کرده باشند و مشخص شود قصدی نداشته‌اند، آن‌ها می‌توانند تعهد به اصلاح رفتار دهند. از سویی هم قانون روشن است.در نهایت، به‌طور شفاف مطرح نشد که چنین لیستی تهیه شده بود یا خیر؟

حکایت آن جشن همیشه مظلوم

جشنواره‌ی موسیقی نواحی ایران، مظلوم‌ترین جشنواره‌ای است که زیر نظر معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می‌شود. این رویداد که باید امسال نهمین دوره‌ی خود را می‌گذراند، لغو و برگزاری آن به سال 95 موکول شد. این جشنواره قرار بود، دی‌ماه برگزار شود، اما بدون این‌که دلیل واضح و مشخصی از سوی ستاد برگزاری جشنواره اعلام شود، لغو شد تا موسیقی نواحی ایران باز هم نتواند از یک جشنواره‌ی منظم و درخور شان بهره‌مند شود.

جشن خانه موسیقی لغو شد

خانه موسیقی امسال در اقدامی عجیب، شانزدهمین سالروز تاسیس خود را جشن نگرفت. البته حرف و حدیث‌های زیادی پشت این رویداد مطرح شد، مثلا عده‌ای معتقدند که همزمانی مدیریت حمیدرضا نوربخش در خانه موسیقی و جشنواره‌ی موسیقی فجر، دلیل این اتفاق است؛ اما خانه موسیقی دلیل لغو را چیز دیگری عنوان کرد.خانه موسیقی ایران با انتشار بیانیه‌ای رخ دادن «فاجعه‌ منا» را دلیل لغو این جشن دانست و اعلام کرد که برای همدردی با بازماندگان این فاجعه، جشن سالانه‌ی خود را لغو می‌کند. این در حالی بود که نشست خبری برگزاری جشن شانزدهم برای تشریح جزییات دقیقا چند روز پس از «فاجعه منا» برگزار شده بود.


اعتماد/از برچسب زدن دست ‌ برداريد


نكوداشتي براي چهاردهه فعاليت سينمايي پرويز پرستويي

چهار دهه از حضور پرويز پرستويي در عرصه هنر مي‌گذرد. نخستين كارهايش را از تئاتر شروع كرد با بهرام بيضايي. سال ١٣٤٨ نخستين بار روي صحنه تئاتر رفت و بعد همين‌طور تئاتر بازي كرد تا اينكه سال ٦٢ پايش به سينما باز شد و سينما و بازيگري تا همين سال‌ها با او مانده است.

همين حضور بيش از چهار دهه او بهانه‌اي شد براي برگزاري مراسم نكوداشت چهار دهه فعاليت سينمايي او كه ١٨ اسفند برايش برگزار كردند. از جمشيد مشايخي و ابراهيم‌ حاتمي‌كيا تا محسن مومني‌شريف رييس حوزه هنري، محمد مهدي عسگرپور، مازيار ميري، فريدون جيراني و مريلا زارعي در اين مراسم حضور يافتند.

پرستويي در اين مراسم گفت كه مرد صحنه و دوربين و نور و صدا است و حالا كه حدود نيم قرن است كه خاك صحنه را مي‌خورد هنوز از ايستادن در مقابل شما و ژست سخنراني به خود گرفتن گريزان است.

او گفت كه از اين بزرگداشت‌ها و تقدير و تشكر‌ها گريزان است و با خود فكر مي‌كند كه كاري نكرده‌ كه نياز به قدرشناسي داشته باشد.

او بر اين باور است كه قدرشناسي واقعي بايد از كساني انجام شود كه باعث شدند آنها ديده شوند وگرنه مي‌گويد كه جز اداي دين كاري از دست‌شان برنيامده است.

پرستويي اما در حرف‌هايش از اهالي رسانه هم تشكر كرد و آنها را كساني دانست كه هدف‌شان پيشبرد و اعتلاي فرهنگ جامعه است. او اما از همه آنهايي كه دغدغه هنر و هنرمند را دارند و مي‌دانند كه راه اوج گرفتن يك فرهنگ از مسير هنر مي‌گذرد هم تشكر كرد. تشكر ديگرش هم از كساني بود كه گاهي به قدرداني از هنرمندان مي‌انديشند، گرچه خودش ترجيح مي‌دهد آن هنرمند نباشد.

بازيگر فيلم «باديگارد» درباره جشنواره فجر هم حرف زد و چيزي كه مايه آزارش شده بود حاشيه‌هاي جشنواره دانست و اين سوال را از همه پرسيد كه«چرا بايد جامعه دچار چنين بيماري مهلكي به خصوص در بخش فرهنگ شود، چه شده است كه ما رسالت خود را گم كرده‌ايم و فقط به قلع و قمع كردن يكديگر مي‌انديشيم؟ به كدام دليل، اصول گم شده و افترا و انتقاد بي‌پايه و اساس، جاي آن را گرفته است؟شرح وظايف ما كار براي مردم، تلاش براي رضايت آنها و روياي سينماي خوب و باكيفيت بود ولي آيا پاي اين شرح وظايف ايستاده‌ايم و آيا تمام هم و غم‌مان را براي حصول به اين اهداف صرف كرده‌ايم؟»

حاج كاظم «آژانس شيشه‌اي» اما از چيز ديگري هم گله كرد و گفت كه وقتي اصغر فرهادي براي‌مان اسكار آورد قدرش را ندانستيم و طوري از كنارش گذشتيم كه انگار آبي از آب تكان نخورده است. او گله كرد كه «ما همديگر را بي‌ارزش مي‌كنيم و تلاش‌هاي يكديگر را به استهزا  مي‌گيريم.»

او كه جشنواره فجر را پيش‌تر عيد و بهار سينما مي‌دانست، گفت كه جشنواره، ديگر بهار و عيد سينما نيست، تنها يك تريبون است كه افراد فاقد صلاحيت پشت آن نشستند و اسب خود را مي‌تازند و هزار افسوس كه نمي‌دانند اين اسب سبزه‌زار فرهنگ كشور را زير پا لگدمال مي‌كند و دود اين نابودي به چشم خود آنها هم خواهد رفت. قاضيان سينماي ما يادشان رفته كه كار اصلي‌شان چيست.

پرستويي امسال به خاطر بازي در فيلم باديگارد سيمرغ بازيگري گرفت و اين چندمين بار است كه سيمرغ مي‌گيرد. او گفت كه از اين بابت خوشحال است اما حلاوت اين برد را زير دندان احساس نمي‌كند چراكه نگذاشتند او اين حلاوت را احساس كند. او از حرف‌هايي كه درباره باديگارد و حاتمي‌كيا شده دلخور است و گفت: «تريبون‌داران هنوز عرق جبين ما خشك نشده بود كه درباره حاتمي‌كيا و فيلم «باديگارد» سخن‌ها سر دادند و بيان كردند كه پرستويي را به مصلحت سيمرغ بخشيدند.»

او گفت كه در فرآيند ساخت فيلم «باديگارد» از وجودش مايه گذاشته و از چند ناحيه بدن دچار نقص عضو شد كه البته اين موضوع را منتي بر سر كسي نمي‌داند چرا كه خودش خواست كه براي لمس روح و روان مخاطب از روح و روان و جسمش مايه بگذارد.

پرستويي گفت اگر در برابر آنها كه گفتند به او سيمرغ مصلحتي داده‌اند، سكوت كند دچار عذاب وجدان مي‌شود.

او در ادامه با انتقاد از رويه‌هايي كه عده‌اي در پيش گرفتند، عنوان كرد: «محض رضاي خدا بگذاريد همه در يك راستا و آن هم خدمت به مردم گام‌برداريم. دست‌برداريد از گروكشي و انتقادها و برچسب زدن‌هاي بي‌پايه و اساس. نيم‌نگاهي به شرح وظيفه‌تان بيندازيد. شما آمده‌ايد كه متولي فرهنگ و اشاعه‌دهنده هنر باشيد. تريبون، وفا ندارد. مردم را دريابيد، مخاطبان تشنه سينماي خوب، بازي خوب، فيلمنامه خوب و كارگردان خوب هستند.»

او گفت كه سيمرغش كه نمي‌توان روي آن قيمت گذاشت، مِهر مردم است. لطفي كه آنها به او دارند و كلماتي كه گاهي آنقدر داغند كه بر دلش مُهر مي‌زنند.

پرستويي تاكيد كرد: «سيمرغ؛ آن هم از نوع مصلحتي‌اش مال خودتان باشد. براي من همين كافي است كه بدانم مردم مرا در آن نقش باور كردند يا دوست داشتند و اينكه بازي‌ام بر دل‌شان نشست يا خير و وقتي فيلم تمام شد احساس كردند كه پرويز پرستويي را ديدند يا حيدر ذبيحي را.»

در پايان اين مراسم با رونمايي از تصويري از چهره پرويز پرستويي و همچنين تمبر يادبود وي از اين هنرمند تجليل شد. همچنين از طرف حوزه هنري، بسيج هنرمندان و خبرگزاري فارس لوح يادبودي به اين بازيگر سينما اهدا شد.


اطلاعات/جمشید مشایخی: امروز پرویز پرستویی معلم من است


جمشید مشایخی گفت: درست است که سابقه بازیگری من از پرویز پرستویی بیشتر است ولی اکنون به مرحله ای رسیده است که او را معلم خود می دانم.

به گزارش فارس، «جمشید مشایخی» در مراسم تجلیل از ۴ دهه فعالیت هنری استاد پرویز پرستویی درخبرگزاری فارس ، گفت: من سناریویی را می خواندم که پرویز پرستویی نقش پسر مرا داشت. یک پاکت بود که در آن کتابی مربوط به پرویزخان بود. عکس ایشان روی پاکت بود و مدادی پیدا کردم و تصویر ایشان را می کشیدم. یادم افتاد که بزرگی نوشته بود که هرچه کرد نتوانست فرزندش را در راه درست تربیت کند. پسر از او جدا شد و روزی یک مامور آمد و گفت من آمده ام شما را نزدحاکم ببرم. مرد به کاخ وارد شد و حاکم روی کرسی نشسته بود. مرد سلام کرد و حاکم جوابش را داد و گفت مرا شناختی؟ گفت خیر. نزدیک تر رفت و گفت بله شناختم. شما پسر من هستی. حاکم گفت متوجه شدی که آن روز حرف اشتباهی زدی؟ حالا من حاکم هستم و از حرفت خجالت بکش. مرد پاسخ داد من نگفتم تو حاکم و والی نمی شوی بلکه گفتم آدم نمی شوی و این پرویز پرستویی است.

پرویز پرستویی رک گو است و پاک و شریف است و بهترین بازیگر است ولی مجیزگو نیست. او و فاطمه معتمدآریا امروز دو معلم من هستند.

مشایخی سخنان خود را با شعری از حافظ شیرازی به پایان رساند. و خطاب به این بازیگر صاحب‌سبک اظهار داشت:

گر در سرت هوای وصال است حافظا

باید که خاک درگه اهل هنر شوی

ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان فیلم سینمایی «بادیگارد»‌ نیز در این مراسم طی سخنانی گفت: برایم سخت است که بخواهم در کنار بزرگان حاضر در این جمع صحبت کنم. از قبل فکر کرده بودم باید متنی را برای این مراسم آماده کنم اما اخلاقم طوری است که باید در لحظه صحبت‌هایم را به زبان بیاورم.

وی ادامه داد: اگر در سینمای ایران بخواهیم بازیگری را تعریف کنیم، به افرادی برخورد می‌کنیم که به مرتبه ستاره می‌رسند و از لنز شیشه‌ای دوربین عبور می‌کنند و دیگر به جایی می‌رسند که لنز دوربین را احساس نمی‌کنند و به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار کردند.

اما افرادی هستند که فراتر از این جملات می‌روند و به تعبیری سوپراستار می‌شوند. یعنی عزیزانی که در جامعه خود علاوه بر بازیگر بودنشان برای مردم خاطراتی می‌سازند به طوری که نمی‌شود این خاطره‌ها از اذهان مخاطب پاک کرد و دیگر در مرتبه‌ای قرار می‌گیرند که وقتی با فردی مواجه می‌شوند مدام این جمله را می‌شنوند که من کودکیم را با شما گذراندم.

کارگردان فیلم «چ» درباره همکاری با پرستویی، ادامه داد: پرویز پرستویی یکی از همین افراد است و به تعبیر من ستاره بزرگی در سینمای ایران است. پرستویی در جامعه ما حضوری تأثیرگذار دارد. هنرمندانی مثل او همچون پهلوانانی هستند که در حافظه مردم فراتر از قدرت تکنیک و کاری است که انجام می‌دهد. جنس حضور پرویز در سینمای ما مثل حضور تختی در جامعه ماست.


اطلاعات/بزرگداشت زنان پیشکسوت عرصه فرهنگ ایرا ن در کتابخانه ملی



آیین نکوداشت زنان پیشکسوت، ویژه «زینت بابک» نسخه‌شناس و «روح‌انگیز کراچی» شاعر و محقق در سالن همایش‌های سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به کوشش مشترک این سازمان و انجمن زنان پژوهشگر تاریخ برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، سید رضا صالحی امیری در این مراسم که شب گذشته برگزار شد، به زحماتی که «بابک» در طول جنگ برای کتاب‌های خطی متحمل شد اشاره کرد و گفت: الله اکبر از این زنان که همواره در تاریخ ایران نقش به سزایی داشته‌اند. من هنوز به درستی نتوانسته‌ام این جمله امام(ره) که زنان در انقلاب اسلامی بیش از مردان نقش داشته‌اند را دریابم، شاید در ظاهر این‌گونه نبود اما حتما در این بیان فلسفه‌ای وجود دارد.»

رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی با بیان اینکه «زنان باعث انقلاب و تحولات انقلابی در کشور شدند»، تصریح کرد:«ما نیازمند ارتباط منطقی میان گذشته و آینده هستیم که این شدنی نیست مگر آن‌که انسان‌های بزرگ و با فضیلتی چون دکتر بابک و کراچی را بشناسیم و این شناخت را به آیندگان منتقل کنیم.

وی خاطر نشان کرد:« متاسفانه اکنون میان نسل‌های گذشته و کنونی شکاف ایجاد شده است. جای تاسف است که در کوچه و بازار از همه چیز جز انسان‌های بزرگ سخن به میان می‌آید. وقتی از این دو بانو سخن می‌گوییم از سرمایه‌های انسانی کشورمان سخن می‌گوییم.»

معاون پژوهش، برنامه ریزی و فناوری سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در بخش دیگری از این مراسم، اظهار داشت:« هر دو بانویی که امروز از آن‌ها تجلیل می‌شود، در حوزه فرهنگ و دانش این سامان کارهای بسامانی را عهده‌دار بودند. البته من بیشتر افتخار همکاری با خانم بابک را داشته‌ام و از او سخن می‌گویم.»

وی ادامه داد:« خانم بابک در زمان جنگ با دلسوزی این کتاب‌ها را به مکانی خاص منتقل کرد که در صورت بروز اتفاق ناگهانی مشکلی برایشان رخ ندهد. حتی در انتقال این مجموعه به مکان فعلی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، با وسواس بسیار اذیت‌کننده‌ای عمل می‌کرد و ما با دقت حساب‌شده‌ای این نسخه‌ها را در چمدان‌های ویژه فلزی گردآوردیم تا بتوانیم مراتب انتقال بی‌آسیب را انجام دهیم. البته دلسوزی‌های نرم‌افزاری خانم بابک در حوزه سازمان‌دهی و ثبت اموال و شیوه فهرست‌نویسی او برای ما درس‌آموز بود. متاسفانه این نوع خدمات را کمتر متوجه می‌شویم.»

سپس، فخر‌السادات محتشمی‌پور، عضو هیئت رئیسه انجمن زنان پژوهشگر تاریخ گفت:« از زمانه گلایه‌مندم که چرا باید نام بزرگان ما مهجور بماند و فضای جامعه به سوی عوام‌گرایی برود. محققان نیازمند معرفی نیستند و این ماییم که نیاز داریم شیوه فعالیت آن‌ها را بدانیم. نخواندن کتاب‌های آن‌ها که حاصل عمرشان است، قدرنشناسی است.»

وی با بیان این‌که آمار نشر کتاب و کتابخوان‌ها اکنون به شدت کاهش یافته است، افزود: «این مساله بر ضرورت حفظ گنجینه‌هایمان می‌افزاید. ما باید کتاب بخریم، بخوانیم، بشناسیم و بنویسیم و این رسم نیکو را به فرزندانمان بیاموزیم. یادمان باشد که علی رغم همه نیاز‌ها به جنگ تکنولوژی نمی‌توان رفت بلکه باید آن را به سیطره عقل و دانش درآورد. پژوهشگر و محقق در کشور ما زیاد است و آن‌چه گم شده است، «اخلاق» است. خداوند را شاکرم که انجمن همواره برای محققان صاحب اخلاق آیین گرامیداشت برگزار کرده است.»

مجید تفرشی نیز در این برنامه اظهار داشت:« پیشینه فهرست‌نویسی در کتابخانه‌ها و مراکز علمی ایران داریم و از تلاقی دو شیوه سنتی و مدرن می‌توانیم ادعا کنیم که در میان کشور‌های همجوار حرف اول را می‌زنیم.»

در این برنامه یادداشت «نوش‌آفرین انصاری» رییس شورای کودک درباره دکتر «بابک» قرائت شد. در بخشی از این یادداشت آمده بود: «سرکار خانم بابک را از دیرباز می‌شناسم و از علاقه و مجاهدت‌های ایشان نسبت به حفظ نسخ خطی به عنوان میراث ملی به خوبی آگاهی دارم. ایشان در سال‌های خدمت در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، با آثار ارزشمند زندگی کردند و به خاطر حراست آن‌ها و احترام به گذشته مایه دلگرمی استادانی چون محمد‌تقی دانش‌پژوه، سید عبد‌اله انوار و ایرج افشار بودند. در دیدار‌هایی که با هم داشتیم، همواره ستایشگرانه و با مهربانی بسیار مرا تشویق می‌کردند.»

الهامه مفتاح، استاد دانشگاه شعری را که برای دکتر کراچی سروده ‌بود، خواند. وی در سخنانی گفت: «یکی از مشوق‌های من در شعر گفتن و ناصح من در این زمینه او بود و من همواره دامن کراچی را می‌گرفتم که شعر‌های مرا به قلم خود تصحیح کند.»

نیره توکلی از استادان حوزه مطالعات زنان نیز در این برنامه درباره دکتر کراچی گفت: «من با کتاب هشت رساله در باب زنان با دکتر کراچی آشنا شدم. هشت رساله‌ای که اسباب حیرتم شد. این کتاب راه دسترسی دانشجویان مطالعات زنان را به سوی منابع دست اول هموار کرده و عقبه فرهنگی ایرانیان را در رویارویی با دنیای جدید نشان می‌دهد.»


ایران/در مراسم معرفی برگزیدگان بخش علمی و دانشگاهی جشنواره مد و لباس فجر مطرح شد


نگرش مسئولان و مردم را به مد و لباس تغییر می‌دهیم

اختتامیه بخش علمی دانشگاهی پنجمین جشنواره مد و لباس فجر روز سه شنبه 18 اسفندماه با حضور عده زیادی از استادان دانشگاه، مؤسسات آموزشی، دانشجویان و مسئولان در تالار رودکی برگزار شد.

دکتر انسیه زاهدی، معاون پژوهشی دانشگاه الزهرا در ابتدای این مراسم گفت: مانند سال‌های پیش در بخش علمی دانشگاهی با استقبال زیادی مواجه شدیم. 78 پایان‌نامه به دست ما رسید که 14 عدد از آنها مربوط به دوره کارشناسی ارشد بود. در بخش مقالات هم استقبال خوبی وجود داشت و با وجود زمان اندک 78 مقاله مورد داوری قرار گرفت. در بخش کتاب هم 26 عنوان کتاب دریافت شد که آنها نیز مورد ارزیابی کمیته علمی قرار گرفتند.

زاهدی ادامه داد: در بخش علمی دانشگاهی نوآوری‌ها و نیازهای کشور مورد توجه قرار گرفته است و با تحلیل وضع موجود در مد و لباس کشور، نیازهایی مانند سایزبندی، استانداردهای بومی اندام ایرانی و... را مورد توجه قرار دادیم. نگرش شورای راهبردی به مقوله ساماندهی مد و لباس، یک تحلیل کامل و سیستمی است و از پارچه تا طراحی، تولید و توزیع را دربرمی‌گیرد. در بخش دانشگاهی نیز سعی شده حول وضع موجود سیاستگذاری برای ساماندهی مد و لباس اقداماتی انجام شود.

حمید قبادی هم با تشکر از همه استادانی که در طول سال‌ها در شورای راهبردی علمی و دانشگاهی همراه کارگروه ساماندهی مد و لباس بودند، گفت: بسیاری از فعالیت‌هایی که الان در کشور انجام می‌شود نتیجه همین فعالیت‌های شورای راهبردی علمی و دانشگاهی است. من کمتر شاهد ارتباط بین استادان و نهادهای دولتی بودم ولی در مد و لباس همه دانشگاه‌های دارای رشته‌های مرتبط، کاملاً با کارگروه ساماندهی مد و لباس ارتباط دارند.

قبادی افزود: تغییر سرفصل‌های درسی اتفاق بسیار مبارکی است که در حال انجام است و تلاش می‌کنیم تا دو سال آینده بتوانیم این تغییرات را وارد سرفصل‌های درسی کنیم. ارزیابی‌ها در تمام دنیا حاکی از آن است که موفقیت کشورهای پیشرفته حاصل فعالیت‌های علمی و پژوهشی است.

رئیس پنجمین جشنواره مد و لباس فجر افزود: در سال 95 قصد داریم نگرش سه گروه مسئولان، دست اندرکاران و مردم را به مد و لباس ایرانی اسلامی تغییر دهیم. مسئولان به عنوان تصمیم‌گیران کشور باید با این مقوله آشنایی کامل پیدا کنند و بدانند که مد یک ضرورت است و نه یک موضوع تشریفاتی. گروه دوم دست اندرکاران حوزه مد و لباس شامل طراحان لباس، تولیدکنندگان، نساجان، توزیع کنندگان و... هستند. این افراد باید بدانند که دیگر با روش‌های سنتی نمی‌توانند کاری از پیش ببرند. تغییر نگرش این دسته مهمتر از مسئولان است و سطح آگاهی جامعه باید بالا برود تا بتوانند پاسخ جامعه را بدهند.

قبادی افزود: گروه سوم مردم هستند که باید در زمینه مد و لباس مطالبه‌گری داشته باشند. مصرف‌کننده باید از آنچه در جامعه عرضه می‌شود اقناع نشود. دانشجو هم باید از آنچه توسط استاد به او آموخته می‌شود اقناع نشود. این مطالبه‌گری باید در حوزه مد و لباس شکل بگیرد تا بتوانیم روز به روز پیشرفت کنیم.


ایران/در نشستی با هیأت امنای بنیاد رودکی صورت گرفت


تأکید جنتی بر حمایت از مجتمع‌های فرهنگی هنری استان ها

حمایت از مجتمع‌های فرهنگی هنری مستقر در استان‌ها و شهرستان‌های سراسر کشور باید مورد توجه قرار گیرد و این‌گونه حمایت‌ها تنها معطوف به مجتمع‌های واقع در تهران نباشد. «علی جنتی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشستی با هیأت امنای بنیاد رودکی با تأکید بر این مطلب گفت: بسیاری از مجتمع‌های فرهنگی هنری در شهرستان‌ها وجود دارد که می‌توان از ظرفیت‌های آنها در راستای گسترش فعالیت‌های هنری بهره برد.

وی با اشاره به حمایت‌های مالی مؤسسات فرهنگی و هنری تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: تمام تلاش ما این است تا بر اساس امانتداری و با توجه به نیاز مؤسسات تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این مراکز را حمایت کنیم. جنتی گفت: از دیگر موضوعاتی که بر آن تمرکز داریم، ساماندهی مؤسسات فرهنگی هنری است و بر این اساس بر چابک‌سازی این گونه مراکز توجه داریم. وی با اشاره به بازسازی برج آزادی ادامه داد: یکی از مشکلات برج آزادی این است که مسیر رفت و آمد مناسبی ندارد و به این دلیل برخی از برنامه‌های فرهنگی و هنری را نمی‌توان در آنجا برگزار کرد. در ادامه این نشست، علی مراد خانی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: یکی از اهداف تشکیل بنیاد رودکی برداشتن تصدی گری بخش حاکمیتی در حوزه فعالیت‌های هنری است. وی افزود: از جمله ویژگی‌های بنیاد رودکی این است که بسیاری از امکانات زیر ساختی در حوزه معاونت امور هنری در اختیار بنیاد رودکی است و دولت در این زمینه بیشتر نقش حمایتی دارد. در این نشست، بهرام جمالی مدیر عامل بنیاد رودکی با ارائه گزارشی کامل از عملکرد این بنیاد در سال‌های 93 و 94 گفت: از جمله این اقدامات می‌توان به حمایت از گروه‌های هنری و آفرینش‌های هنری هنرمندان اشاره کرد.

نقش کانون‌های فرهنگی مساجد در پرورش نیروهای فکری

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نقش کانون‌های فرهنگی هنری مساجد را در پرورش نیروهای فکری و جوانان متعهد مهم خواند و گفت: امروز بیش از 21 هزار کانون در سایه مساجد جای گرفته و مأمن و پناهگاه ده‌ها هزار جوان فرهنگ دوست و هنرمند شده است. علی جنتی عصر سه شنبه در پیامی به گرامیداشت سالروز کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد کشور که در سالن همایش حج و زیارت برگزار شد، مسجد را پناهگاه دیرپای تنهایی و بندگی، خانه عشق، خانه دوست! خانه آرامش و باغِ نیایش که اهل زمین در آن آرام می‌گیرند و در چشم آسمانیان، چون ستاره‌ای پُرنور می‌درخشند توصیف کرد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: درج سالگرد تأسیس کانون‌های فرهنگی هنری مساجد کشور در تقویم رسمی، پاسداشت دیگری برای این حرکت بزرگ و سازنده فرهنگی است.


جام جم/فشار بودجه ای سنگین؛ سهم رسانه ملی


مدیرکل بودجه صداوسیما گفت: در حالی که بودجه دستگاههای فرهنگی کشور در سال 95، از 30 تا 55 درصد افزایش یافته، بودجه سازمان فقط 1 درصد رشد دارد.

مصطفی محمدی در مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیما گفت: از مجموع 316 میلیارد تومان بودجه عمرانی سازمان، 124 میلیارد تومان تاکنون تخصیص یافته است که حدود 39 درصد آن را تشکیل می دهد ضمن اینکه در بخش بودجه جاری، از مجموع 1002 میلیارد تومان، مبلغی در حدود 15 میلیارد تومان آن تخصیص نیافته است.

مدیرکل برنامه ریزی و بودجه سازمان صدا و سیما افزود: تاکنون 39 درصد بودجه عمرانی و 98.5 درصد بودجه جاری سازمان صدا و سیما در سال 1394 تخصیص یافته است.

محمدی گفت: در صورت عدم تخصیص این بودجه تا پایان سال، بخشی در حدود 500 میلیارد تومانی از مطالبات کارکنان و دستگاهها به سال آینده منتقل خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه در لایحه بودجه سال آینده صدا و سیما هم بودجه جاری آن، حدود 8 درصد رشد داشته که حتی کفاف افزایش حقوق کارکنان را نمی دهد گفت: در سال آینده بودجه عمرانی ما با رشد منفی 24 درصد روبرو است و بطور متوسط بودجه سازمان تنها 1 درصد رشد داشته درحالیکه بودجه بسیاری از دستگاههای فرهنگی کشور بیش از 30 تا 55 درصد افزایش یافته است.

مدیرکل بودجه سازمان با ابراز امیدواری مبنی بر همکاری دولت و مجلس شورای اسلامی با سازمان در خصوص رفع مشکلات بودجه ای آن افزود: در سال آینده هیچ بودجه ارزی به این سازمان تخصیص نیافته بنابراین سازمان مجبور است با تبدیل ریال به ارز، مسایل ارزی خود نظیر خرید حق پخش مسابقات، اجاره ماهواره و هزینه های دفاتر خارجی خود را تامین کند.

وی با اشاره به درپیش بودن مسابقات ورزشی المپیک ریو 2016 و همچنین نیاز به خرید حق پخش این مسابقات و برخی از لیگهای فوتبال تاکید کرد: تمام تلاش ما این است که بتوانیم به رسالت فرهنگی خود در این خصوص عمل کنیم و مسابقات را از شبکه های داخلی برای هموطنان علاقه مند پخش کنیم که امیدواریم دولت و مجلس هم به ما در این راه کمک کنند اما اگر مشکل تامین مالی خرید حق پخش حل نشود، سازمان راه دیگری برای تامین پول مورد نیاز جز از طریق فروش آگهی های تبلیغاتی بیشتر ندارد.

 
جام جم/انتقام بودجه‌ای دولت از رسانه ملی


روز سه‌شنبه خبری روی خروجی خبرگزاری ایلنا قرار گرفت به نقل از سخنگوی دولت درباره پرداخت 100 درصدی بودجه صداوسیما در سال 95.

محمدباقر نوبخت در نشست خبری خود با اصحاب رسانه گفت: می‌توانم با عدد و رقم بگویم که 100 درصد اعتبارات صداوسیما پرداخت و میزان بودجه سال ۹۵ این سازمان از سال ۹۴ هم بیشتر شده است. سخنگوی دولت از خبرنگار ایلنا خواسته بود که اجازه ندهد سفره دل پرخونش(!) را باز کند و ادامه داد: من صبح‌ها سعی می‌کنم برنامه رادیویی پیک بامدادی را گوش کنم، اما گویی این برنامه، پیک منفی است که صبح اول صبح به مردم می‌دهند.

خلاف واقع نمی‌گویید اما...

سخنگوی دولت سخنی خلاف واقع نمی‌گوید؛ بودجه به طور کامل پرداخت شده است اما فقط بودجه جاری. بودجه‌ای که حتی کفاف پرداخت حقوق و مزایای کارکنان سازمان صداوسیما را هم نمی‌دهد و رسانه ملی در تامین حقوق نیروهایش هم عاجز مانده است. درحالی که حقوق کارمندان دولت 12درصد رشد داشته است وزارت اقتصاد و دارایی حقوق کارکنان همه دستگاه‌ها را می‌پردازد. برای مثال اگر 4 درصد به بودجه یک وزارتخانه اضافه شود، 4درصد نیز به هزینه جاری افزوده خواهد شد. این درحالی‌است که در صدا و سیما افزایش حقوق توسط خود سازمان تامین می‌شود یعنی اگر به بودجه سازمان 2درصد اضافه شود سازمان باید مشابه سایر دستگاه‌ها حقوق پرسنل را 12درصد زیاد کند.

هفته گذشته دکتر علی‌اصغر پورمحمدی، معاون سیما هم نسبت به کمبود بودجه شدید رسانه ملی هشدار داد و تصریح کرد با این وضعیت، دیگر پول و اعتباری برای ساخت و تولید برنامه‌ها باقی نمی‌ماند. همه اینها در حالی است که دو سوم بودجه عمرانی سازمان صداوسیما پرداخت نشده؛ بودجه‌ای که در سال پیش رو به نسبت سال 94، به میزان 21 درصد هم کاهش پیدا کرده است. اگر بخواهیم به مثابه سخنگوی دولت با عدد و رقم صحبت کنیم باید بگوییم همچنان 200 میلیارد تومان از بودجه عمرانی رسانه ملی پرداخت نشده است.

تعهدی که به فراموشی سپرده شد

با توجه به مجادلات چند سال اخیر دولت و رسانه ملی بر سر بودجه، دولتمردان به دفتر مقام معظم رهبری تعهد داده بودند که با توجه به جایگاه و حساسیت کار رسانه ملی به‌عنوان قرارگاه خط مقدم مقابله با جنگ نرم، نگاه جدی و ویژه به بودجه این سازمان در سال 95 داشته آن را واقعی ببینند. اما در کمال شگفتی، نه تنها به وعده‌ها عمل نشد که بودجه سال آینده رسانه ملی نسبت به بودجه 94، ‌فقط و فقط یک درصد و به عبارت دقیق‌تر 22/1 درصد رشد داشته است. یعنی نگاه ویژه دولت به بودجه رسانه ملی منجر شده است به افزایش یک درصدی آن. در تخصیص بودجه سال 95 نهادهای فرهنگی گویا فقط سازمان صدا و سیماست که کاملا بودجه‌اش در چارچوب شرط اولیه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور قرار گرفته و تعیین شده است. به‌رغم افزایش تا نود و چند درصدی بودجه برخی وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی اما بودجه بزرگ‌ترین و فراگیرترین رسانه کشور در بخش جاری فقط یک درصد افزایش داشته و در بخش عمرانــی 21 درصد کاهش یافته و از رقم 316 میلیارد به 250 میلیارد تومان رسیده است! با این روال، به نظر می‌رسد قاعده و فرمول رشد 6 تا 8 درصدی بودجه جاری و کاهش 20 درصدی بودجه عمرانی دستگاه‌ها در سال 95 فقط شامل سازمان صداوسیما شده و بسیاری از نهادها و سازمان‌های دیگر از آن معافیت گرفته‌اند.

الزام بدوی تعامل و تنگنایی مضاعف

نکته قابل تامل دیگر این‌که دولت چه در سال گذشته و چه امسال بدون هیچ‌گونه رایزنی و مشورت، بودجه صداوسیما را تعیین کرده و بدون نظرخواهی و تعامل سازمانی، رسانه ملی را موظف کرده است که 53 درصد بودجه جاری‌اش را از محل پخش آگهی‌های بازرگانی تامین کند و به این ترتیب، از سرجمع هزینه‌های سازمان صدا و سیما، ‌دولت فقط 47 درصد آن را پرداخت کرده و بقیه به عهده خود سازمان خواهد بود. با این وضعیت، رسانه ملی در تنگنایی مضاعف قرار خواهد گرفت؛ از یک سو، مجبور است برای تامین هزینه‌های جاری‌اش به جذب هر چه بیشتر آگهی‌های بازرگانی رو بیاورد و سوق پیدا کند به سمت برنامه‌های مشارکتی که نتیجه آن بروز انتقادات نسبت به این رویه خواهد بود و از سوی دیگر، باید با تمام کاستی‌ها و کمبودها دست و پنجه نرم کند و با آبرو‌داری، صورت خود را سرخ نگه دارد و سفره دلش را هم پیش این و آن باز نکند، البته.

چنین رفتار یکطرفه‌‌، سلبی، بی‌منطق و غیرمنصفانه‌ای از سوی دولت در قبال فراگیرترین و پرمخاطب‌ترین رسانه کشور که به تعبیر امام راحل حکم یک دانشگاه عمومی را دارد، چه نتیجه‌ای می‌تواند داشته باشد الا تضعیف رسانه ملی و تقویت ناخودآگاه و ضمنی شبکه‌های قدرتمند و بی‌دغدغه‌ای که در ماهواره‌ فعالیت دارند؟

یک بام و دو هوا

دولت البته با همه این‌چنین نامهربان نیست و به وقتش با سازمان‌ها و نهادهای نزدیک به خود، مرام‌ها و مراودت‌ها دارد و مهربانی‌ها می‌کند.

برخی وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های دولتی شاهد افزایش بیش از 50 درصدی در بودجه جاری سال 95 خود هستند و بودجه عمرانی‌شان هم تا 90 درصد ارتقا پیدا کرده است. برای مثال، بودجه وزارت ورزش و جوانان به ترتیب 54 و 93 درصد در بودجه جاری و عمرانی افزایش یافته و این رقم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 32 و 35 درصد است. همچنین سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور هم با یک جهش خوب در بودجه خود مواجه شده و بودجه جاری و عمرانی این سازمان به ترتیب 43 و 46 درصد فزونی گرفته و ارتقا یافته است. به نظر می‌رسد دولت با یک خط‌کشی محرز و قابل رویت در اختصاص بودجه به سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی، رفتاری دوگانه را در پیش گرفته؛ با نهادها و رسانه‌های همسو با خود مهربان است و دست و دلباز، سازمان‌هایی را که دنباله‌رو و همسو نیستند اما با ابزار بودجه در تنگنا قرار می‌دهد و بسختی می‌نوازد.

صداقت با مردم و خبرنگاران

بیان چنین سخنانی از سوی سخنگوی محترم دولت در باب پرداخت تمام و کمال بودجه صداوسیما آن‌هم در جمع خبرنگاران و اصحاب رسانه که در اصل چشم بیدار و هوشیار جامعه هستند، تعجبی دو چندان دارد. همه و بخصوص اهالی رسانه از چالش‌های بودجه‌ای دولت و صداوسیما خبر دارند و می‌دانند واقعیت چیست و در عالم واقع چه اتفاقاتی در جریان است. سخنگوی دولت باید به این نکته قابل تامل توجه داشته باشد که با قیاس بودجه اختصاص داده شده به سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی کشور در سال 95 و تبعیضی که بسهولت در این میان قابل رویت است، می‌توان صحت و سقم حرف‌ها و ادعاهایش را مورد واکاوی مستندوار قرار داد و به یک نتیجه‌گیری واضح و روشن رسید. شرط اصلی سخن گفتن با مردم و اصحاب رسانه به عنوان نمایندگان آنها صداقت است و روراستی.

انتظار حمایت از رسانه ملی

داوود نعمتی‌انارکی، مدیر کل روابط عمومی صداوسیما درخصوص اظهارات اخیر سخنگوی دولت درباره بودجه رسانه ملی گفت: ای کاش ایشان به جای این فرافکنی و بیان عباراتی مانند سفره دل پر خونم را در مورد صداوسیما باز نکنم و این که صد درصد اعتبارات صداوسیما پرداخت شده است، به بیان واقعیت‌های مربوط به بودجه صداوسیما می‌پرداختند. آمار و ارقام نشان می‌دهد که افزایش بودجه صداوسیما برای سال 95 تنها یک درصد بوده است، در حالی که بودجه دیگر دستگاه‌های فرهنگی بین 30 تا 40 درصد رشد نشان می‌دهد. با توجه به افزایش 12 درصدی حقوق و مزایا، در واقع کمک دولت به رسانه ملی کاهش نیز داشته است. وی در ادامه با بیان این نکته که دولت، رسانه ملی را موظف کرده است بیش از 50 درصد نیاز مالی خود را درآمدزایی داشته باشد، گفت: وقتی رسانه برای تحقق آن به موضوع مزایده آگهی‌ها می‌پردازد و برنده مزایده نیز مشخص می‌شود، می‌بینیم که فشار‌ها به بانک‌ها آغاز می‌شود که خود را از این موضوع کنار بکشند و این طرح را به شکست می‌کشانند.


جوان/«سند» شايد در نوروز بيايد


ارشاد دنبال جلب رضايت صدا‌وسيما در VOD

با گذشت دو هفته از رونمايي سامانه «سند» توسط وزارت ارشاد و وزارت ارتباطات، خبري از اجرايي شدن اين سامانه نيست و مدير عامل مؤسسه رسانه‌هاي تصويري وعده راه‌اندازي VOD براي نوروز 95 را مي‌دهد.

نویسنده : محمدصادق عابديني

با گذشت دو هفته از رونمايي سامانه «سند» توسط وزارت ارشاد و وزارت ارتباطات، خبري از اجرايي شدن اين سامانه نيست و مدير عامل مؤسسه رسانه‌هاي تصويري وعده راه‌اندازي VOD  براي نوروز 95 را مي‌دهد.

سامانه نمايش درخواستي كه به اختصار «سند» ناميده مي‌شود، طرح مشتركي است كه زير ساخت‌هاي آن توسط وزارت ارتباطات و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آماده شده و روز چهارم اسفند ماه در مراسمي رونمايي شد. اما اين رونمايي تنها در حد همان رونمايي باقي ماند و اين سامانه هنوز عملياتي نشده است. «سند» قرار است بستري براي دانلود و تماشاي آثار ويدئويي در اينترنت باشد. همان چيزي كه در خارج از كشور به آن VOD مي‌گويند.

با اعلام خبر راه‌اندازي VOD  توسط وزارت ارشاد، معاون حقوقي سازمان صداوسيما، اين سامانه را مصداق تلويزيون دانست و با استناد به قانون اساسي كه انحصار پخش تصاوير تلويزيوني را به سازمان صداوسيما داده است، مالكيت VOD را متعلق به اين سازمان دانست. حالا در كنار اينكه هنوز «سند» راه‌اندازي نشده است، بر سر مالكيت آن دعواي حقوقي راه افتاده و هر كدام از طرفين دعوانيز براي خود سند و مدركي براي اثبات حقانيت ادعا‌ها دارند. در اين بين مدير عامل مؤسسه رسانه‌هاي تصويري خواستار حل مشكل با صداوسيما شده است.

مصطفي ابطحي به خبرآنلاين مي‌گويد: آنچه در سازمان سينمايي در حال انجام است حاصل همكاري فرابخشي بين دستگاه‌هاي مختلف كشور از جمله وزارت ارشاد، وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات و شوراي عالي فضاي مجازي است كه در جلسه ۴ اسفند از اين سامانه و سند رونمايي شد و طبيعي است كه دستگاه‌هاي دولتي در اين سطح هيچ‌گاه كاري خلاف قانون انجام نمي‌دهند. حالا ممكن است بعضاً سوء‌تفاهم‌هايي به وجود بيايد كه اين مسائل را مي‌توان با ارجاع به نهادهاي بالا دستي حل و فصل كرد. نهاد بالا‌دستي هم شوراي عالي فضاي مجازي است كه دبيرش در آن جلسه حضور داشتند و از تأسيس VOD بسيار استقبال كردند. اتفاقاً ايشان به اين مسئله اشاره كردند كه چرا راه‌اندازي VOD  اينقدر با تأخير صورت مي‌گيرد و ما در اين حوزه بسيار عقب مانده‌ايم كه اين عقب‌ماندگي بايد جبران شود. بنابراين آنچه ما انجام داديم بر اساس نص قانون است و قانوني كه در سال ۱۳۶۶ مصوب شده مي‌گويد وزارت ارشاد ناظر بر اطلاع‌رساني تصويري، سمعي و بصري به هر شكل و هر بستر اعم از ديجيتالي و غير‌ديجيتالي است. البته ما دست صدا‌و‌سيما را به گرمي مي‌فشاريم اما در مورد بخش‌هايي كه مربوط به VOD  مي‌شود منافاتي نمي‌بينيم و اگر هم سوء‌تفاهمي باشد نهادهاي بالادستي براي حل و فصل مسائل وجود دارند.

ابطحي حتي خبر از برگزاري جلساتي جهت رفع سوءتفاهم با صداو سيما مي‌دهد. اما به نظر نمي‌رسيد صداوسيما به همين راحتي بخواهد از منافع بالقوه‌اي كه مي‌تواند VOD به همراه بياورد بگذرد.  راه‌اندازي VOD  بر بستر اينترنت علاوه بر اينكه منافع مالي براي ارائه كنندگان محتوا دارد براي خدمات‌دهندگان اينترنت نيز منافع مالي خوبي را به همراه دارد. هر ميزان كه دانلود از اينترنت بيشتر شود سرويس‌هاي خدمات اينترنتي و وزارت ارتباطات منافع بيشتري به دست مي‌آورند. محمدرضا عباسيان مدير عامل سابق مؤسسه رسانه‌هاي تصويري معتقد است يكي از دلايلي كه سايت‌هاي اينترنتي غير‌مجاز دانلود فيلم توسط وزارت ارتباطات فيلتر نمي‌شوند همين دانلود فيلم است كه باعث استفاده از پهناي باند اينترنت مي‌شود.  از آنجايي كه فيلم‌ها و آثار ويدئويي از نظر حجمي نسبت به بسياري از فرمت فايل‌هاي موجود در شبكه جهاني اينترنت، سنگين‌تر و حجيم‌تر هستند، ايجاد بستري براي دانلود وسيع فيلم به معناي مصرف بالاي اينترنت توسط مشتركين و تقاضا براي خريد ترافيك بيشتر است. چه دعواي VOD به نفع وزارت ارشاد خاتمه پيدا كند و چه صداوسيما بتواند با علم كردن حقوق انحصاري خود VOD را مصادره كند، باز هم اين شركت‌هاي ارائه‌كننده خدمات اينترنتي هستند كه بازي را برده‌اند، آنها همين امروز هم برنده دانلود‌هاي غيرمجاز فيلم هستند.


جوان/2 كتاب ايراني در ميان نامزدهاي زيباترين كتاب‌هاي جهان


زيباترين كتاب‌هاي جهان سرانجام از ميان ۶۰۰ عنوان كتاب زيباي ۳۲ كشوري كه حق حضور در مسابقه‌ زيباترين كتاب‌هاي جهان را دارند، در پي دو روز داوري فشرده در لايپزيك آلمان انتخاب می‌شوند.

شباويز، نماينده‌ بنياد هنر كتاب‌آرايي آلمان در ايران است و همه ساله زيباترين كتاب‌هاي ايراني را از ميان آثار دريافت شده انتخاب مي‌كند و با هزينه‌ شخصي خود براي حضور در اين رويداد فرهنگي بسيار مهم مي‌فرستد.

مراسم اعطاي جوايز برندگان، روز جمعه 18 ماه مارس برابر با 28 اسفند ماه در نمايشگاه كتاب لايپزيك برگزار خواهد شد. در ميان 64 كتابي كه از 24 كشور جهان به مرحله نهايي راه يافتند، دو كتاب ايراني هم جاي داشتند:

 1ـ  حماسه امام علي(ع) از انتشارات كتابداران، سروده‌ مهدي شفيعي با ويراستاري محمدمهدي عقيلي و تصويرگري آنيتا هاشمي مقدم؛ طراحي گرافيك كتاب را مجيد زارع انجام داده است.

 2- كتاب كوچك عشق از انتشارات حوض نقره، نوشته‌ اسماعيل فيروزي، با تصويرگري مليحه عينعلي؛ طراحي گرافيك كتاب را نسيم آتشين جان انجام داده است. كتاب‌هايي از كشورهاي هلند، چين، جمهوري چك، بلژيك، اتريش، نروژ، ونزوئلا و آلمان به ترتيب جوايز اين مسابقه را دريافت كردند. هفت داور از كشورهاي اتريش، بلژيك، لهستان، ايتاليا، پرتغال، آلمان و برزيل داوري را برعهده داشتند. پيش از اين نيز دو بار كتاب‌هاي ايراني به فهرست نهايي برگزيدگان راه يافته بودند. در سال 2014، كتاب‌هاي «سنگ سلام» و «تركه‌هاي آلبالو» هر دو از انتشارات عصر داستان در ميان انتخاب‌شدگان جاي داشتند و كتاب «سنگ سلام»  جايزه‌ اين مسابقه را دريافت كرد. در سال 2013 نيز كتاب «دخيل عشق» از انتشارات عصر داستان در فهرست نهايي قرار داشت. طراحي گرافيك اين سه عنوان را هم مجيد زارع انجام داده بود. به اين ترتيب، با چهار بار حضور موفق در ميان زيباترين كتاب‌هاي جهان، مجيد زارع جايگاه خود را در صدر طراحان گرافيك برتر جهان تثبيت كرده است. به اميد آنكه در سال 2017 جايزه‌ نخست اين مسابقه را دريافت کند.

كتاب‌هاي برگزيده شده به طور كامل بار ديگر در نمايشگاه كتاب فرانكفورت در اكتبر 2016 به نمايش در خواهد آمد.


روزان/تاسف وزیر ارشاد از قاچاق کیلویی پوشاک از ترکیه


روزان نیوز-در هیأت دولت مقررات صادرات و واردات به تصویب رسید.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت:‌ امروز در هیأت دولت مقررات صادرات و واردات به تصویب رسید و در حال انجام ابتکاراتی هستیم تا حد امکان از تولیدات داخلی حمایت و جلوی ورود بی‌رویه قاچاق گرفته شود.

علی جنتی در اختتامیه پنجمین جشنواره مد و لباس بیان کرد: این که بسیاری از تاجران ایرانی از ترکیه لباس را تهیه و به صورت کیلویی و به شکل قاچاق وارد ایران می‌کنند، جای تاسف دارد. این پوشاک را با قیمت نازل در تهران عرضه می‌کنند. همه ما باید دست در دست هم دهیم تا جلوی این عمل گرفته شود.

او ادامه داد: گستره مد و پوشاک به اندازه گستره زندگی انسان است و تمام شئونات زندگی ما را در بر می‌گیرد. هر جا که پای جنبه‌های زیباشناختی در میان باشد، مد هم در آنجا حضور دارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود:‌ عرضه پوششی، لوازم منزل، ادبیات و سیاست بوده و همه آنها گستره مدگرایی است. با این همه پوشاک، سبک شیوه آرایشی و شاخص در حوزه مد به شمار می‌آید. در نگاه کلی این موضوع می‌تواند ناشی از عوامل زیرساختی اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی باشد.

جنتی همچنین بیان کرد:‌ هیچ فرهنگی را نمی‌توان پیدا کرد که واژه مد در آن ناشناخته باشد با این حال ظهور مدگرایی در فرهنگ‌های مختلف نسبی و متفاوت است. آن چه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط است.

او گفت: جوانان تحصیل کرده می‌توانند بخشی از بازار صنعت خلاق را به خودشان اختصاص دهند و به صادرات و ارزش افزوده کمک کنند. ترویج سبک ایرانی و اسلامی از اهداف فرهنگ ماست و باید بپذیریم سبک زندگی ما متناسب با ساختار فرهنگی ما باشد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: خوشبختانه در سال‌های اخیر با تکیه بر تولیدات داخلی، شرایط توسعه اقتصاد مقاومتی در حوزه مد و لباس فراهم شده است. امروزه نمونه‌های زیبا و با کیفیتی مطابق با تولیدات دینی شکل گرفته است.

او تاکید کرد:‌ باید در کنار همه سلیقه‌های کشور بخش قابل توجهی از جامعه به دلیل مذهبی بودن پوشاکی تولید کنیم که منطبق با معیارهای اسلامی باشد.

جنتی در پایان گفت:‌در نگاه حرفه‌ای به مد و لباس باید نیاز مصرف کننده را تشخیص دهیم. هیچ تولید کننده حرفه‌ای در دنیا بدون توجه به نیاز مصرف کننده محصولی تولید نمی‌کند. اعتماد به ظرفیت‌های داخلی و استفاده از طراحان ایرانی به سرمایه‌گذاری در پوشاک و مد بستر خودباوری را در این بخش بیش از پیش فراهم خواهد کرد تا هنر و صنعت ایران رشد کند.


شرق/گفت‌وگو باصابر اَبَر



حیف که قضاوت می‌کنیم

عسل عباسیان

صابر ابر عادت به یکجانشینی ندارد و خودش را با تجربه‌های مختلف می‌آزماید: بازیگری،‌ عکاسی، نوشتن، پرفورمنس، کارگردانی و... . ادعایی هم ندارد و می‌گوید تمنایش، تأثیرگذاری به واسطه تجربه‌های تازه است. ابر که این روزها فیلم سینمایی «نزدیک‌تر» مصطفی احمدی را بر پرده سینماها دارد، در نمایش «مالی سویینی» به کارگردانی مرتضی میرمنتظمی نیز به ایفای نقش پرداخته. او امسال در اجرای رپرتوار «کالیگولا»ی همایون غنی‌زاده هم به ایفای نقش پرداخت و پیش از این در نمایش‌هایی همچون «کرگدن»، «هملت»، «سه جلسه تراپی و یک میهمانی»، «ریچارد سوم» و... او را بر صحنه دیده بودیم. گفت‌وگوی ما با او درباره تجربه‌های اخیرش به‌خصوص اجرای «مالی‌سویینی» در نمایشخانه ایرانشهر است.

بازیگر گزیده‌کاری هستید، لااقل در یکی، دو سال اخیر کمتر شما را در جایگاه بازیگر دیده‌ایم. شرط اول‌تان برای حضور در یک پروژه سینمایی یا تئاتری چیست؟

فکر می‌کنم هر پروژه‌ای با خودش، تعریف خودش را می‌آورد. هر پروژه‌ای با گروهی که سازنده آن هستند تعریفش را برای من می‌آورد. در چند سال اخیر به‌طور خاص در تئاتر، آنچه مرا به سمت یک پروژه می‌برد، تجربه‌ای است که نمی‌توان در سینما داشت، چه از نظر نوع بازی، چه از نظر نمایش‌نامه و شخصیت‌پردازی. به‌ندرت پیش آمده در تئاتری بازی کنم و بتوانم تجربه آن نقش را در سینما هم داشته باشم. چون مدیوم سینما و مدیوم تئاتر هرکدام ویژگی‌های منحصربه‌فرد خودشان را دارند. من از تئاتر به سینما آمده‌ام و تئاتر برایم هنر کامل‌تری است اما در پروژه‌هایی هم که این چند سال کار کردم، همیشه یک‌سری نکات را در نظر گرفتم؛ مثلا اگر دارم «کالیگولا» را کار می‌کنم یا در «مالی سویینی» بازی می‌کنم به این خاطر است که یک جنسی از بازیگری را با آنها تجربه می‌کنم که برایم هیجان‌انگیز و دست‌نیافتنی است؛ اینکه چرا کم کار می‌کنم هم دلیل دارد؛ به این دلیل است که خیلی کم پیش می‌آید با یک مجموعه حرفه‌ای روبه‌رو باشم. لزوما این «حرفه‌ای‌بودن» هم از سابقه نمی‌آید. می‌توان با جوان‌هایی کار کرد که حرفه‌ای هستند و مثلا ممکن است در کنار آدم باسابقه‌ای این حرفه‌ای‌بودن معنا پیدا نکند.

در این سال‌ها، به بازیگری بسنده نکرده‌اید و کارگردانی تئاتر، اجرای پرفورمنس، عکاسی و... را هم تجربه کرده‌اید. با توجه به اینکه با تجربه کارگردانی، خودتان در مقام ایده‌پرداز یک پروژه بوده‌اید، وقتی در جایگاه بازیگر قرار می‌گیرید، چقدر این ایده‌پردازی در نقشی که ایفا می‌کنید هم دخیل است؟ شما به‌عنوان بازیگر، صددرصد مجری خواست‌های کارگردان هستید یا ایده‌های خودتان را هم دخیل می‌کنید؟

تلاش می‌کنم که فقط مجری نباشم. فکر می‌کنم کارگردان خوب، شنونده خوبی هم هست؛ و حرف‌های منِ بازیگر را خواهد شنید. هر پروژه‌ای، با همکاری متقابل است که به نتیجه می‌رسد. من همیشه در راستای متن و خواست‌های آن، سعی کرده‌ام ایده‌هایم را مطرح کنم و حالا اینکه این پیشنهادها چقدر به نتیجه می‌رسد یا نه، به روند کار بستگی دارد.

کارگردانی را هم تجربه کرده‌اید. در‌حال‌حاضر کدام‌یک از اینها برای شما جدی‌تر است؟ خودتان را بیشتر بازیگر می‌دانید یا کارگردان؟

همه سعی‌ام این است که در پروسه کار هنری، (هرچه که هست؛ تجسمی، کارگردانی، بازیگری و...) تأثیرگذار باشم. هر زمان بتوانم حرفم را در راستای جهان ذهنی خودم، به واسطه هرکدام از اینها بزنم، اقدام می‌کنم. برایم خیلی فرق ندارد کاری که می‌کنم چه اسمی دارد، از ابتدا هم برایم فرقی نمی‌کرد. هیچ‌وقت به این فکر نکردم که یک بازیگرِ صرف هستم، یا اینکه فقط کارگردانم. شاید به نظر بعضی‌ها این بد هم باشد، شاید متمرکزبودن روی یک نقطه در درازمدت تأثیر بهتری داشته باشد اما از آنجا که من آدمی به‌شدت تجربی هستم و از سکون می‌گریزم، ترجیحم این است که تجربه‌های مختلف داشته باشم، با این تلاش که در هر تجربه، به بهترین شکل حضور داشته باشم. یعنی دلم می‌خواهد در هر تجربه‌ای، به صورت تمام‌وکمال در خدمت آن باشم. کمااینکه وقتی پارسال «کالیگولا» هفت ماه طول کشید، من تصمیم گرفتم یک مدتی از سینما فاصله بگیرم. سال جدید هم قصد دارم تئاتر خودم را کارگردانی کنم و بعد بیشتر روی سینما متمرکز باشم.

چه متنی را کارگردانی می‌کنید؟

«پرتقال‌های کال» نوشته سینا آذین را در ایرانشهر روی صحنه خواهم آورد. اردیبهشت و خرداد تمرین می‌کنیم و تیر و مرداد آن را روی صحنه می‌بریم. «پرتقال‌های کال» یک نمایش‌نامه بی‌جغرافیاست، با اینکه در پاریس می‌گذرد، اما می‌تواند هر جای دیگر دنیا هم اتفاق بیفتد. من خیلی این نمایش‌نامه را دوست دارم و دو سال هم هست که منتظر اجراشدنش هستم، چون می‌خواستم در یک سالن قاب عکسی اجرا شود، منتظر سالن بودم. صحنه را هم آتوسا قلمفرسایی طراحی می‌کند.

از سال‌ها پیش، شاید از ١٠، ١٢ سال پیش، از زمانی که هنوز هنرجوی بازیگری بودید، وبلاگ می‌نوشتید. بعد هم نوشتن، با عکاسی همراه شد و همان مسیر را در اینستاگرام ادامه دادید که نهایتا منجر به این شد که امسال کتابی از مجموعه عکس‌ها و متن‌های اینستاگرامی شما به بازار کتاب آمد با عنوان «هر رازی که فاش می‌کنی، یک ماهی قرمز می‌میرد». انتشار این کتاب موافقان و مخالفان زیادی داشت. خیلی‌ها به اینکه شما عکس‌-نوشت‌های اینستاگرامتان را کتاب کردید نقد داشتند. انگیزه‌تان برای انتشار این عکس-نوشت‌ها در قالب یک کتاب چه بود؟

من آدمی هستم که سوار مترو، بی‌آرتی و تاکسی می‌شوم. از پیاده‌روی، از در شهر گشتن، خریدکردن و... لذت می‌برم و اینها بخش‌های اصلی زندگی من است. لزومی نمی‌بینم چون بازیگرم خودم را قایم کنم. من در بین مردمم و از جنس آنها هستم. هیچ فرقی با مردم ندارم. من به‌شدت آدم معمولی‌ای هستم. اصلا فکر نمی‌کنم که من ویژگی خاصی دارم؛ منتها به دلیل جایی که ایستاده‌ام به‌عنوان بازیگر، این تصورِ متفاوت‌بودن به وجود آمده. من اگر بازیگر نبودم، باز هم اینستاگرامی داشتم که دنبال‌کنندگان زیادی داشت. به‌طورکلی هم فرار کردم از اینکه فالوئری در اینستاگرامم، مرا به خاطر سینما دنبال کند. حتی آنجا نوشته‌ام که «اینجا از سینما حرف نزنیم». چون سینما را می‌توان در خبرگزاری‌ها و مطبوعات و دیگر رسانه‌ها دنبال کرد، منتها اینستاگرام من، بخشی از خودِ شخصی و زندگی خصوصی‌ام و حتی خانه‌ام را به نمایش می‌گذارد. در واقع روزمره‌ام را با مردم در میان می‌گذارم و خیلی به این کار معتقدم. ترجیح می‌دهم اگر کسی مرا دنبال می‌کند، دلیلش بازیگربودنِ من نباشد و مرا به خاطر حرف‌های معمولی روزمره‌ام دنبال کند. آنجا حتی درباره فیلم‌های مورد علاقه‌ام، حرف نمی‌زنم. کار من مثل همه آدم‌ها، پیش از هر چیز زندگی‌کردن است و بعد بازیگری یا هر چیز دیگری. در اینستاگرام، زندگی‌ام را با آدم‌ها به اشتراک می‌گذارم و بابتش خوشحالم. پس از مدتی که تعداد عکس‌ها زیاد شد، خواستم آن عکس‌ها و متنها در قالب کتاب هم در دسترس عموم باشد.

اما انتقادات زیادی بابت کتاب‌شدن این عکس-نوشت‌هایی که پیش‌تر در فضای مجازی منتشر شده بودند هم مطرح شد... .

همیشه وقتی اتفاقی از سمت آدمی که شناخته‌شده و مورد توجه است می‌افتد، موجی از انتقادات را همراه می‌کند. اگر کسی جز من، این کار را کرده بود اتفاقا با استقبال هم مواجه می‌شد. کمااینکه چند نمایشگاه عکس برگزار شد، از جوان‌هایی که عکس‌های اینستاگرامی‌شان را به نمایش گذاشتند و خیلی هم بابت این کار از آنها استقبال شد. متأسفانه همیشه قضاوت‌هایی هست اما می‌توان بیرون از این قضاوت‌ها، منصفانه‌تر به اتفاقات نگاه کرد. اتفاقا اغلب نقدها به انتشار کتابم، از سوی کسانی که پسوندها و پیشوندهای هنری دارند، بوده؛ یعنی این نقدها از سوی مردم نبوده، مردم بسیار از کتاب استقبال کردند و کتاب به چاپ چهارم رسید. از این بابت خیلی خوشحالم. تمام تلاشم این بود که کتاب با بهترین کیفیت و با یک قیمت معمول و درخور آن کیفیت، راهی بازار شود. چون من برای مخاطبم ارزش قائلم. مخاطبی که برای اثر من هزینه می‌کند، باید کیفیتی درخور به او ارائه شود. این درباره تئاتر هم صادق است. هفت ماه از عمر من در این سال، برای تمرینات «کالیگولا» گذشت؛ آن هم برای اجرای مجدد این کار. برای اجرای اولمان که یک سال و چند ماه، تمرین کردیم؛ یعنی دو سال از عمر من صرف «کالیگولا» شده. خیلی هم بابتش خوشحالم. همان دو سال را کم کنیم، من ٣٠ساله می‌شوم. ٣٠ساله‌ای که تجربه «کالیگولا» ندارد. من دوست دارم آدم ٣٢ساله و حتی ٣٥ساله‌ای باشم که این تجربه را در زندگی‌اش دارد؛ اما این تجربه چیزهایی به من اضافه کرده که باعث می‌شود من کار خودم را بکنم و به این نقدها تن ندهم. برایم این حرف‌ها، مثل نقد فیلم‌هاست. به نقد فیلم‌ها هم تن نمی‌دهم. همیشه آنها را دنبال می‌کنم و نکاتی را که لازم است از آنها می‌گیرم اما لزوما برایم سندی کامل نیستند. به‌زودی زود، کتاب بعدی من هم چاپ می‌شود و کتاب دومم، داستان است. ما باید به هم فرصت تجربه‌کردن بدهیم؛ حتی اگر آن تجربه اشتباه است. ما باید آدم‌های بزرگی باشیم، اما نیستیم. همه چیز را می‌توان بزرگوارانه به گذر زمان سپرد و منتظر ماند تا آدم‌ها از پسِ تجربه‌هایشان، آنچه دارند را عرضه کنند. هیچ دلیلی برای ماندن در یک نقطه وجود ندارد و هر چیز بازدارنده‌ای، به نظرم ازبین‌برنده است. من همیشه حتی اگر چیزی وجود داشته باشد که پیش‌برنده است و درعین‌حال نابودکننده هم هست، باز از آن استقبال می‌کنم.

این شب‌ها «مالی سویینی» را روی صحنه دارید. این تئاتر چه ویژگی‌ای دارد که پذیرفتید در آن بازی کنید؟

«مالی سویینی» به نظرم حرف امروز ایرانِ ماست. «مالی سویینی» حرفی دارد که به‌شدت در این روزها دغدغه من بوده و خوشحالم از اینکه آن را روی صحنه می‌بریم و مخاطب هم حرفمان را می‌گیرد. «مالی سویینی» از ما می‌خواهد بپذیریم آدم‌ها زندگی شخصی خودشان را دارند و قرار نیست کسی برای کس دیگری تصمیم بگیرد؛ مثل همین حرف‌هایی که زدیم. من کتاب منتشر می‌کنم، من در حوزه تجسمی فعالیت می‌کنم، من پرفورمنس اجرا می‌کنم، من تئاتر کارگردانی می‌کنم، من بازیگر هم هستم، ببینیم و درباره‌اش حرف بزنیم اما لزومی ندارد کسی برای من تصمیم بگیرد که من «فقط» بازیگری کنم. من ادعایی هم ندارم. همیشه به همه می‌گویم که من کنارتان هستم، بیایید با هم یک کار مهم و تأثیرگذار بکنیم. امروز با این تجربه‌هایی که در حوزه‌های مختلف تابه‌حال کسب کرده‌ام، اگر فیلم بازی کنم، آدم کامل‌تری هستم. اگر پارسال فیلمی بازی کردم، قطعا بهتر از سال‌های قبل بوده. زندگی هر روز، با تجربه‌های تازه، ما را کامل‌تر می‌کند. «مالی سویینی» که زنی نابیناست و در مواجهه با «فرانک» و «دکتر رایس» برایش اتفاقاتی می‌افتد. آنها اصرار دارند او بینا شود. «فرانک» آدمی معمولی است و «دکتر رایس» هم آدمی تحصیل‌کرده. یکی نزدیک به اوست و دیگری خیلی دور. یکی همسر اوست و دیگری پزشک اوست. این دو نفر کاری با او می‌کنند که معصومیت او از دست می‌رود، معصومیت زندگی او، معصومیت جهانش. آنها به‌زور می‌خواهند با جراحی، او را بینا کنند و نهایتا جهان شخصی او را، از او می‌گیرند. این نمایش‌نامه به ما می‌آموزد که حریم شخصی آدم‌ها را دستمالی نکنیم. ما باید یاد بگیریم در مواجهه با آدم‌های مختلف، تبدیل به یک مصرف‌گرای صِرف نشویم و نخواهیم همه جهان آن فرد را تصرف کنیم.

«مالی» (با بازی الهام کردا) در این نمایش تن می‌دهد به اینکه جهانش را نابود کنند، درحالی‌که می‌تواند نپذیرد. من تعبیر بسیار زیبایی شنیدم از دکتر بابایی درباره کاراکترهای این نمایش. حرف ایشان این بود که «مالی»، رقم‌زننده یک تراژدی است. «مالی» کسی است که روی میز می‌رود و می‌رقصد و کسی که چنین رفتاری می‌کند یعنی قرار است یک تراژدی به وجود آورد.

او یک مرزی را رد کرده، پس تراژدی سراغش می‌آید. درباره «فرانک» که من آن را بازی می‌کنم، دکتر بابایی گفتند او غمگین‌ترین مردی است که دیده‌ایم، با اینکه ظاهر خیلی خندانی هم دارد؛ او با رؤیای به‌وجودآوردن یک زندگی جدید برای خودش و همسرش «مالی»، زندگی‌شان را به سمت آن تراژدی می‌برد و درباره «دکتر رایس» هم گفتند، وقتی او کاراکتری است که زنش ترکش کرده، در ناخودآگاهش می‌خواهد از یک زن انتقام بگیرد و این انگیزه اصلی او برای بازگرداندن بینایی به «مالی» است.

«مالی سویینی» یک نمایش‌نامه روان‌کاوانه درخشان است. من به هرکس که به تماشای آن آمده پیشنهاد داده‌ام که حتما متن اصلی را هم بخواند چون ما مجبور شدیم متن تلخیص‌شده را کار کنیم. اگر می‌خواستیم کل متن را اجرا کنیم، طول اجرا سه ساعت می‌شد. در صفحه اول نمایش‌نامه، نویسنده تأکید می‌کند که در این نمایش، کار خاصی نکنید. درحالی‌که خیلی‌ها که نمایش را دیدند به ما گفتند چرا در طول نمایش هیچ کار خاصی نمی‌کنید و ٤٠ دقیقه را نشسته‌اید! تأکید دیگر نمایش‌نامه‌نویس این بود که بخش مهمی از این نمایش هم آموزشِ «گوش‌دادن» است؛ استفاده از یکی از حواس پنج‌گانه. گاهی اوقات فقط باید گوش داد. لازم نیست کار خاصی بکنیم. ما در کل سعی کردیم در راستای خواست‌های نویسنده متن عمل کنیم. اجراهای دیگری هم که از این نمایش‌نامه در نقاط دیگر دنیا روی صحنه رفته، همه اجراهای ثابتی بوده. جز یک اجرا در انگلیس که بازیگران نمایش را در آب اجرا می‌کردند و آن هم باز یادآوری یکی دیگر از حواس پنج‌گانه یعنی «لامسه» بوده.

تجربه هم‌بازی‌شدن با الهام کردا در این نمایش چطور بود؟

فوق‌العاده! او بازیگر درخشانی است. من فکر می‌کنم ما در حال مواجهه با یک سیل بازیگران درخشان هستیم. بازیگرانی از نسل‌های مختلف که آدم‌های باتجربه و حرفه‌ای هستند و نمونه آن الهام کردا است. احساس می‌کنم استانداردهای بازیگری در حال تغییر است. الهام کردا یکی از همان کسانی است که در حال تغییردادن مرزهای بازیگری است. او نه‌تنها پارتنری درجه‌یک است بلکه من در اجراها از الهام یاد هم می‌گیرم. او می‌توانست نقش یک کور را‌ هزار مدل دیگر بازی کند. منتها بازی او در خدمت متن است و بنا بر تأکید نویسنده، هیچ کار خاصی نمی‌کند. او کل یک‌ساعت‌ونیم اجرا راکورد نگاهش را در نقش یک کور حفظ می‌کند. بعضی شب‌ها وقتی بعد از اجرا به پشت صحنه می‌آید، به دلیل زاویه تکراری مردمک چشم و کم‌نوری سرگیجه دارد و مدتی سرش را بین دست‌هایش نگه می‌دارد. فکر می‌کنم اجرای «مالی سویینی» اجرائی است که نباید آن را از دست داد. ما در این نمایش با استقبال ویژه‌ای مواجه شدیم و شک ندارم به‌زودی دوباره آن را روی صحنه می‌آوریم.

شما دو فیلم هم در محاق دارید. فکر می‌کنید سرانجام، سرنوشت «دلم می‌خواد» بهمن فرمان‌آرا و «آشغال‌های دوست‌داشتنی» محسن امیریوسفی که شما در آنها بازی کرده‌اید، چه خواهد شد؟

من در مواجهه با توقیف فیلم‌ها پوست‌کلفت شده‌ام. از اولین فیلمم «مینای شهر خاموش» با سابقه دو سال توقیف، با این تجربه مواجه بوده‌ام. ولی چیزی که درباره این دو فیلم خاص باید بگویم این است که بی‌شک این فیلم‌ها به‌زودی دیده خواهند شد و می‌درخشند.

کار من در فیلم آقای فرمان‌آرا یک تجربه خیلی کوتاه شاید دودقیقه‌ای بود و برای من جای ویژه‌ای در کارنامه کاری‌ام دارد. درباره فیلم آقای امیریوسفی هم بارها و بارها آمدم یک یادداشت بنویسم، اما فکر کردم ارزش این فیلم خیلی بیشتر از اینهاست. حتی ارزشش بیشتر از اینهاست که وارد حواشی شود. «آشغال‌های دوست‌داشتنی» فیلمی نیست که من با نوشتن یک یادداشت، انگشت‌نشانش کنم. جا و مقام این فیلم، آن‌قدر بالاست و این فیلم، چنان فیلم مهمی در تاریخ سینماست که خودش، به‌زودی راه خودش را باز می‌کند. «آشغال‌های دوست‌داشتنی» فقط کافی است دیده شود، آن‌وقت جایگاهش بر همگان مشخص می‌شود.

مثل یک بچه نابغه که در خانه حبس شده؛ اگر ٤٠ سال هم درها به روی یک نابغه بسته بماند، او بعد از ٤٠ سال از خانه بیرون می‌آید و یک چیزی از خودش به همه نشان می‌دهد که شگفت‌انگیز است و همه غبطه خواهند خورد که چرا نگذاشتیم این بچه زودتر از این خانه بیرون بیاید. «آشغال‌های دوست‌داشتنی» بچه‌ای است که در خانه حبس شده و سرانجام یک روز از خانه بیرون می‌آید و همگان را با نبوغی مواجه می‌کند که شگفت‌انگیز است. این فیلم در تمامیت به شعور مخاطبش احترام می‌گذارد و جانبداری‌ای ندارد، حیف که قضاوت می‌کنیم و نمی‌گذاریم این نبوغ دیده شود.

 

 

 

 

 

 

شهروند/آیا طرح عیدانه کتاب برای استقبال مردم از این کالای فرهنگی موثر بوده است؟ روحی به این کالبد نیمه‌جان

شهروند| تیراژ کتاب در دولت گذشته ‌سال‌به‌سال پایین آمد و این حجم سریع سقوط چنان عظیم است که کسی را یارای مقابله با آن نیست. تیراژهای ٢٥٠٠، حالا به تیراژهای ٥٠٠ نسخه رسیده است و حتی دربرخی کتاب‌ها (به‌ویژه درحوزه شعر) به ٢٠٠ تا ٣٠٠ نسخه! هر منتقد و نویسنده و اهل کتابی هم دلایل خود را دارد. ازجمله محمدرضا گودرزی (نویسنده و منتقد) چندی پیش در گفت‌وگو با ایسنا مطرح کرد: «همه معتقدند وضع نشر بهتر نشده است و البته این بهترنشدن اوضاع تنها به مشکل مجوزها مربوط نمی‌شود. این افت بازار نشر به چندین عامل بستگی دارد. حتی نویسندگان هم در این رکود موثر هستند. من در این یکی- دو‌سال کار شاخصی از مولفان ندیده‌ام. برای بهترشدن اوضاع راه‌حل‌های مختلفی بررسی شده است. سیاست‌های دولت، روش‌های نویسندگان، سیاست‌های ناشران و وظایف خوانندگان نسبت به ادبیات داخلی و خارجی از این عوامل و راه‌حل‌ها هستند.» گودرزی در این گفت‌وگو خود نویسندگان را یکی از عوامل مهم افت بازار نشر دانسته و گفته بود: «تیراژ کتاب به ٧٠٠ نسخه رسیده است؛ همین ٧٠٠ نسخه هم دو، سه‌سال زمان می‌برد تا فروش برود. اگر به‌طور میانگین فرض کنیم در ایران دو‌هزار نویسنده داریم، متوجه خواهیم شد حتی خود نویسندگان هم کتاب‌های خودشان را نمی‌خوانند.»

طرح عیدانه برای مقابله با رکود

در این اوضاع نابسامان و با وجود آمار و ارقام پایین فروش کتاب، از ۱۵ اسفند ثبت‌نام کتابفروشی‌ها درطرحی شروع شد به نام «طرح عیدانه کتاب». درحال حاضر ٢٣٠ کتابفروشی در این طرح درحال فروش کتاب‌ هستند. «عیدانه کتاب» درحال حاضر در استان‌های تهران، اصفهان، فارس، خوزستان خراسان‌رضوی، آذربایجان‌شرقی، گیلان، همدان، لرستان و کردستان مورد استقبال واقع شده است. درعین‌ حال شهرهای مذکور همچنان در صدر پرفروش‌ترین استان‌ها در طرح عیدانه کتاب هستند. به گزارش ایلنا تا روز گذشته، تعداد کتاب‌های فروخته شده به ۳۵‌هزارو۴۶۰ نسخه رسیده است. در این طرح کتابفروشی دانشجو (همدان)، دنیای زبان (لرستان)، مهرگان (اصفهان)، کتاب ‌هانیوان (فارس)، نمایشگاه و فروشگاه کتاب محام (خوزستان)، فرازمند رشت (گیلان)، فرهنگسرای اصفهان (اصفهان)، انتشارات طاعتی (گیلان)، کتابفروشی علم و صنعت (گلستان) و کتاب منگان (فارس) ازجمله پرفروش‌ترین کتابفروشی‌ها در طرح عیدانه کتاب به شمار می‌روند.

طرح از کجا آمده بود؟

معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به منظور رونق بخشیدن به بازار کتاب و ترویج کتابخوانی، همزمان با آغاز‌سال نو تسهیلاتی را در قالب یارانه خرید کتاب از طریق کتابفروشی‌های سراسر کشور، مستقیما به خریداران کتاب پرداخت می‌کند. در این طرح برخی کتابفروشی‌ها، کتاب‌های خود را که با شرایط تعیین شده در این طرح مطابقت داشته باشند، با ۲۰‌درصد تخفیف به خریداران می‌فروشند، موسسه خانه کتاب به نمایندگی از طرف معاونت امور فرهنگی مبلغ تخفیف را به کتابفروشان پرداخت خواهد کرد، البته استقبال مردم از این طرح، قطعا فقط به جهت تخفیف نبوده است. کتابفروشان از این طرح استقبال کردند، رسانه‌ها به جهت وضع اسفبار فروش کتاب این خبر را بازنشر کردند و مردم نیز برای حمایت از کتاب حضور پیدا کردند. گودرزی در گفت‌وگوی خود با ایسنا تأکید کرده بود: «مخاطبان هم باید هزینه کنند؛ کتاب بخرند که ناشر به چاپ ترغیب شود و از دیگرسو کتابی را که می‌خرند، بخوانند. حتی کسانی که در کارگاه‌های داستان‌نویسی شرکت می‌کنند، هم بیش از آن‌که میل به خواندن داشته باشند، میل به نوشتن دارند. درچنین شرایطی دولت هم سیاست‌های خاص خودش را دارد. از ابعاد مختلف چه ارشاد و چه سیاست‌های اقتصادی نشر ازجمله تهیه کاغذ، ابزار نشر، تهیه و توزیع و... دولت باید کنترل داشته باشد.»

نقش تبلیغات

همچنین دکتر سپیده خلیلی، مدرس و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با «شهروند»، درباره کتاب و کتابخوانی عنوان کرد: «به نظر من تبلیغات نقش بسیار مهمی دارد. درهمه شهرها و روستاها از طریق نصب بنر‌ها و پوسترها و رسانه‌های جمعی می‌توان این موضوع را پوشش داد. پخش کردن کتاب و بن خرید کتاب در مناطق محروم و برای اقشاری از مردم که به صورت معمول توانای خرید کتاب را ندارند، باعث بهبود این وضع می‌شود. عده‌ای هم هستند که عادت به مطالعه ندارند و با استفاده از همین ابزارهای تبلیغی که به آنها اشاره شد، می‌توان آنها را هم به مطالعه ترغیب کرد.» او در ادامه با اشاره به تعداد اندک کتابفروشی‌ها در ایران گفت: «درکشوری مثل سوییس صد‌سال است که مردم با مقوله‌ای به نام کتابخانه‌های سیار آشنا شده‌اند. آنها از اتوبوس‌های فرسوده و گاری‌ها برای ایجاد کتابخانه‌های سیار استفاده کردند و تأثیر آن را هم در بطن جامعه خود دیدند. درنهایت این تعداد کتابفروشی و کتابخانه عمومی برای جمعیت کشوری مثل ایران بسیار کم است. او همچنین درباره وضع فروش کتابی که به‌ تازگی به چاپ رسانده، گفت: «به خاطر افزایش ناگهانی قیمت کاغذ، مردم بودجه‌ای برای خریدن کتاب نداشتند.‌ هزار نسخه به ما سفارش داده بودند ولی وقتی قیمت پشت جلد کتاب را دیدند، گفتند برای خرید بودجه نداریم. متاسفانه مسائل اقتصادی روی مقوله کتاب درکشورمان سایه انداخته و صداوسیما هم بخشی را برای معرفی جدی کتاب اختصاص نداده است. چطور می‌شود که یک کرم را در تلویزیون تبلیغ می‌کنند و مردم حداقل یک‌بار آن را امتحان می‌کنند اما جایی برای تبلیغ کتاب وجود ندارد. کاش حداقل در رادیو به صورت جدی‌تر کتاب‌ها و تازه‌های نشر را معرفی می‌کردند و برنامه‌های بیشتری برای تبلیغ این کالای فرهنگی می‌گذاشتند. مدارس هم بستر مناسبی برای معرفی تازه‌های نشر هست به این عنوان که تابلوی اعلاناتی در مدارس بگذارند و در آن تازه‌های نشر هرماه را اطلاع‌رسانی کنند. اگر بخواهیم یک سرمایه‌گذاری بنیادین انجام دهیم، باید روی کودکان که آینده‌سازان این عرصه هستند، برنامه‌ریزی کنیم.»


فرهیختگان/بررسی عوامل موفقیت گیشه در گفت‌وگو با سید‌جمال ساداتیان


چهره‌ها تضمین‌کننده فروش نیستند

فروش فیلم‌ها همیشه دغدغه اصلی تهیه‌کننده‌ها و پخش‌کننده‌های سینما است. به‌طوری که اغلب آنها از فروش کم فیلم‌هایشان گله‌مند هستند و عوامل مختلفی را در به فروش نرفتن فیلم‌های خود دخیل می‌دانند. در این باره با سید‌جمال ساداتیان بنیانگذار موسسه «بشرا فیلم» و تهیه‌کننده فیلم « به رنگ ارغوان» و « برف روی کاج‌ها» و «‌جامه دران» و «‌چهارشنبه سوری» و... به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

چه عواملی در فروش یک فیلم در حال پخش تاثیر می‌گذارد؟

در درجه اول فیلم باید ظرفیت جذب مخاطب را داشته باشد. بالاخره در هر دوره تاریخی یا زمانی ممکن است موضوعی مورد توجه مردم قرار گیرد. ممکن است فیلمی درام یا ملودرام یا کمدی باشد. حالا بسته به نوع قصه‌ای که روایت می‌شود، به دلایلی ممکن است با مخاطبانش ارتباط بر‌قرار کند. مبحث دوم این است که باید سالن‌ها‌ی نمایش خوب در اختیار فیلم قرار گیرد. اگر فیلم ظرفیت جذب مخاطب را داشته باشد و سالن‌های خوب هم در اختیارش قرار گیرد و تبلیغات موثری کرده باشد، در جذب مخاطب موفق‌ است و فروش خوبی هم خواهد داشت.

به نظر شما در مقام یک تهیه‌کننده، مهم‌ترین عامل تبلیغی تاثیرگذار برای یک فیلم چیست؟

تیزرهای تلویزیونی، بیلبوردهای خیابانی و همچنین ‌رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و مطبوعاتی و... می‌توانند به ترتیب به سهم خودشان موثر واقع شوند؛ ولی تیزرهای تلویزیونی بیشتر از همه موثرترند.

تعامل تلویزیون امسال نسبت به پخش تیزرهای تبلیغاتی چگونه بود؟

این تعامل نسبت به سال‌های قبل مقداری بهتر بود، ولی هنوز تا رسیدن به نتایج مطلوب خیلی فاصله دارد. مشکل اصلی تلویزیون این است که همه فیلم‌ها را در پخش تیزرهایش ممیزی می‌کند؛ حتی فیلمی را برای پخش مناسب می‌داند ولی در انتخاب بازیگران و صحنه‌ها مشکل دارد. بعضی اوقات به خاطر دخالت‌هایی که در ممیزی تیزرها صورت می‌گیرد، تاثیر تیزرها کم یا خنثی می‌شود؛ یعنی هویت تیزر از بین می‌رود‌ و در نتیجه تماشاچی از دیدن تیزر چیزی متوجه نمی‌شود.

در بحث تبلیغات، چهره‌ها چقدر موثر هستند؟

 چهره‌ها به تنهایی تاثیری ندارند. آنها باید در فیلمی که بازی کرده‌اند براساس نقش‌شان در آن فیلم هویت اجتماعی پیدا کنند. به نظرم هویت اجتماعی فیلم را باید معرفی کنیم و حضور بازیگران تنها می‌تواند در این باره مکمل باشد. به صرف اینکه ما تنها چهار بازیگر نشان دهیم فکر نمی‌کنم برای مخاطب جذابیت داشته باشد ولی محتوای فیلم و هویت فرهنگی‌اش با حضور بازیگران یکدیگر را کامل می‌کنند. مثلا در جشنواره‌ای که برگزار شد در بعضی فیلم‌ها سوپر‌استار داشتیم، اما فیلم‌ها و حتی بازیگر چهره، کاندیدای دریافت جایزه هم نشده است.

 هم اکنون شبکه‌های ماهواره‌ای در زمینه پخش تیزر فیلم‌ها فعالیت می‌کنند. شما به‌عنوان تهیه‌کننده، علت این مساله را چه می‌دانید؟آیا فیلمسازان خودشان با آنها همکاری می‌کنند، اگر چنین است علت آن چیست؟

 متاسفانه به دلیل پایین بودن کیفیت برنامه‌های شبکه‌های داخلی، اغلب مخاطبان ما به شبکه‌های خارجی روی آورده‌اند. این شبکه‌های خارجی باعث شده‌اند تیزرهای تبلیغاتی‌ای که آ‌نجا پخش می‌شوند دیده شوند و در نتیجه مردم حضورشان در سینما بیشتر شود. اگر این شرایط در شبکه‌های داخلی حاصل می‌شد قطعا هیچ تهیه‌کننده‌ای حاضر نمی‌شد فیلمش را به آن شبکه‌ها بدهد. علی‌رغم میل باطنی‌ بسیاری از تهیه‌کننده‌ها و با آنکه تمایلی به‌ این شبکه‌ها ندارند اما با توجه به اینکه تلویزیون تیزرهایشان را پخش نمی‌کند و شرایط تبلیغاتی نامطلوبی دارند در نتیجه به اجبار به شبکه‌های خارج از کشور روی آورده‌اند. 

 شما امسال فیلم « جامه دران» را در سینما داشته‌اید. آیا از فروش آن راضی بوده‌اید؟ 

 فروشش متوسط بود، چون انتظار‌ها بیشتر بود. البته مردم از فیلم راضی بوده‌اند و تبلیغات‌ها هم خوب بوده است.

در فیلم‌تان از چهره هم استفاده کرده‌اید، پس چرا نتوانست بفروشد؟

ما مشکل سالن داشتیم. تعداد سالن ما کم بود.

 شما سرگروهی سینما آزادی را هم داشته‌اید؟

 درست است. اما به جای اینکه پنج سانس داشته باشیم دو سانس در ساعت‌های مرده داشتیم. فروش ما هم مربوط به همان سانس‌های اندک بوده است.

 راضی بودن مخاطب از جامه‌دران به خاطر فیلمنامه بوده است. در حال حاضر شما رابطه بین ادبیات و سینما را چطور ارزیابی می‌کنید؟

فیلم باید قصه داشته باشد. نوع نگارش رمان با فیلم تفاوت‌ دارد. رمان می‌تواند دیالوگ‌محور باشد ولی وقتی به فیلم تبدیل می‌شود از کنش‌های دیگری باید بر‌خوردار شود. علت اینکه بعضی از فیلم‌ها از رمان‌ها و قصه‌ها الهام می‌گیرند به خاطر غنا بخشیدن به روایت قصه‌ای است که می‌خواهند آن را تعریف کنند. جامه‌دران جزء قصه‌هایی بود که برای مخاطب در زمینه کنش و واکنش ایجاد جذابیت می‌کرد‌.

 جشنواره‌ها چقدر می‌توانند در فروش فیلم‌ها تاثیر‌گذار باشند؟

 جشنواره‌ها اوج رقابت فیلم‌ها هستند. زمان برگزاری جشنواره اوج توجه منتقدان، اصحاب رسانه‌ و مردم به فیلم‌ها است. در این زمان یک حالت مقایسه پیش می‌آید که خیلی در سرنوشت فیلم‌ها تاثیر‌گذار است. عموما در جشنواره فیلم‌ها را پخش‌کننده‌ها انتخاب می‌کنند.

 آیا شما لزومی می‌بینید که بعد از بر‌گزاری جشنواره فیلم فجر، جشنواره جهانی فیلم هم داشته باشیم؛ با توجه به اینکه فقط فیلم‌هایی می‌توانند فرم جشنواره جهانی را پر کنند که در 12ماه گذشته ساخته شده باشند؟

زمانی رقابت‌های داخلی داریم، زمانی منطقه‌ای و در حال حاضر هم می‌خواهیم رقابت جهانی داشته باشیم. هر چه این طیف گسترده‌تر باشد رقابت‌ها سخت‌تر می‌شود. به نظرم وجود جشنواره جهانی چیز بدی نیست؛ ولی به شرطی که آثاری که قرار است‌ از ایران در این جشنواره شرکت کنند قدرت رقابت با آثار مشابه خارجی را داشته باشند؛ چون سینمای اروپا و آمریکا به شدت در حال توسعه و پیشرفت هستند.

 فارابی که بنیاد سینمای بین‌المللی است تولید چندانی در این سال‌ها نداشته است و عملا تعطیل است، پس چطور می‌توانیم در این رقابت حضور داشته باشیم؟

 به فارابی ربطی ندارد. فیلم‌ها باید از طریق بخش خصوصی شناخته شود و این بخش باید فیلم‌ها را ارائه دهد. مگر در سینمای آمریکا که این همه قدرتمند است دولت فیلم می‌سازد. ساخت همه فیلم‌ها در این کشور از طریق بخش خصوصی صورت می‌گیرد.

 چرا تاکید دارید فیلم‌ها در بخش خصوصی ساخته شود؟

 وقتی سینما خصوصی باشد آنقدر دست فیلمسازان باز می‌شود که به هر موضوعی که فکر ‌کنند می‌توانند آن را دستمایه قرار دهند. بنابراین فیلم‌ها دچار تغییرات و ممیزی نمی‌شوند‌ و در نتیجه به فیلم لطمه نمی‌خورد.

 اگر فیلمسازان این‌گونه بتوانند فیلم بسازند، فیلم‌ها می‌توانند در رقابت جهانی بدرخشند؛ ولی فیلم‌هایی که گاهی دچار ممیزی می‌شوند از نظر کیفیت‌ افت پیدا می‌کنند و بالطبع از رقابت جهانی باز‌می‌مانند.


قدس/نامه‌ی اعتراضی یک خواننده به مدیران صدا و سیما


حامد زمانی: من سلبریتی‌ام، پس هستم

مگه ما حرف از «هنر متعهد» نمی‌زدیم؟ مگه ما محتوامحوری و جریان سازی فرهنگی رو دم ازش نمی‌زدیم؟ مگه بنا نبود از تز هنر برای هنر عبور کنیم؟ مگه...

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم،‌ این روزها برنامه‌ی «سه‌ستاره» از شبکه 3 سیما هر شب به روی آنتن می‌رود. این برنامه می‌خواهد بهترین‌های تلویزیون در سال 1394 را از دیدگاه مردم انتخاب کند و برای این کار کاندیدهایی معرفی کرده است. در بخش خوانندگی تیتراژ سریال‌ها هم نام 8 خواننده به چشم می‌خورد تا مردم از میان آنان بهترین خواننده‌ی تلویزیون در سال 93 را انتخاب کنند.

در میان کاندیدهای بهترین خواننده نام کسانی چون علیرضا قربانی، احسان خواجه‌امیری، سالار عقیلی، رضا صادقی، علی زندوکیلی، مهدی یغمایی، رضا یزدانی و میثم ابراهیمی به چشم می‌خورد.

در این میان نام برخی از خوانندگان دیگر هم می‌توانست جای داشته باشد که اینگونه نشده است. حامد زمانی یکی از خوانندگانی است که تیتراژ برخی از برنامه‌های تلویزیون در سال 94 را خوانده و به نبود نامش در میان کاندیداهای بهترین خواننده، اعتراض دارد. زمانی این اعتراض را با نوشتن نامه‌ای ابراز کرده که متن این نامه در ادامه می‌آید:

می‌خوام حرف بزنم اما نمی‌دونم به کی!! توی زمونهٔ شونه خالی کردنا!

همون کسی که بهم یاد داد و اذن داد اینجوری بخونم! و پای حرفم وایستم! همونم بهم یاد داد که حرف حق رو باید زد

فقط دو تا گوش می‌خوام! دوتا همدرد! دو تا مرد!

نه صدتا! نه صد هزارتا!

والله اونروزی که شروع کردم و یه جوون یه لاقبای پاپتی بودم با هزارتا گناه هیچی نداشتم جز خودت،

همینو داشتم و این چیز کمی نبود!

امروز هزار بار همه چیزو مرور کردم! همهٔ این پنج سالو، منی که با خودت اومدم با خودتم جلو میرم، ننگه برام اگه دل خوش کنم به دوتا سایت و مجله و شبکه!

برای این چیزا نیومدم پس اگه هیچکدوم اینا هم نباشه باز ادامه میدم!

عقیده‌ام رو با این چیزا به دست نیوردم که به خیال کسی با یه نظرسنجی خراب بشه!

نمونش همین پارسال:

پارسال هم با وجود این همه تیتراژ و آهنگ‌های موفق و تاثیرگذار وقتی حتی اسمم بین کاندیدا‌ها نبود! کلمه‌ای حرف زدم؟ نزدم!

اما الان می‌گم چون اینجا دیگه مساله شخص و حامد زمانی و... نیست، مسالهٔ اصلی اینه که ما کی‌ایم؟ کجا وایسادیم؟ هدفمون چی بود؟ رسانه مون مال کیاس؟ و صدتا سوال دیگه...

همیشه فکر می‌کردم چرا فلسفه هنر توی رسانه‌های ما مترادف با محبوبیت و مخاطب محوری صرفه، چرا از خیلی فاکتور‌ها به نفع این محبوبیته کناره می‌گیریم!

واقعا الان برا من مساله ست که چرا اسم و رسم خواننده و بازیگر و... اینقدر برامون مهم شده؟ چرا به سبک هنر مدرن خیلی راحت به سلبریتی‌گری تن دادیم، سلبریتی گری‌ای که کلا خودشو داره با فلسفه ش تعریف می‌کنه، این گزاره داره خودشو به ما و فرهنگمون تحمیل می‌کنه که «من سلبریتی‌ام، پس هستم»...!

مگه ما حرف از «هنر متعهد» نمی‌زدیم؟ مگه ما محتوامحوری و جریان سازی فرهنگی رو دم ازش نمی‌زدیم؟ مگه بنا نبود از تز هنر برای هنر عبور کنیم؟ مگه...

الان که نگاه می‌کنیم گویا نه تنها این اتفاقات نیفتاده بلکه خیلی راحت داریم در قالب محبوبیت محوری و سلبریتی گرایی ادعای خنثی بودن هنر رو فریاد می‌کشیم...

فریادی که صرفا شعاره و واقعیتش اینه که اصلا اینجوری نمی‌تونه باشه که هنر «جهت دار» نباشه.

هنر جهت داره چون داره حرف می‌زنه، چون زنده س، چون داره حرکت می‌کنه...

اصلا نمی‌تونه جهت نداشته باشه...

گناه تک تکتون گردن من اگر ذره‌ای نظرسنجی‌ها و تعداد رأی‌ها و فالور‌ها برام مهم باشه! چه پارسال! چه امسال و چه صد سال دیگه!

چه جشنوارهٔ موسیقی به ظاهر فجر!! و چه جشنوارهٔ موسیقی به ظاهر مقاومت!!!

برای من یه چیز مهمه و همین باعث شده که امروز به پشتوانهٔ انقلابی که سی و هفت سال ازش می‌گذره و خون‌ها براش ریخته شده! فریاد بزنم!

برای من یه چیز مهمه! و این همون چیزیه که انگار برای خیلیا مهم نیست!!!

محتوا عقیده و جهاد در راه اون.

یه روزی برای ما عار و ننگ بود که واردات موسیقی لس آنجلسی داشته باشیم، اما امروزه افتخارمون اینه که موسیقی خودمان رو صادر کردیم به قلب لس انجلس!!!

آیا فرقی هست بین آن موسیقی #لس_آنجلسی و این موسیقی #تهرانجلسی؟؟؟

تکلیفمون با ارشاد که مشخصه! اما آهای رسانهٔ ملی!

رسانه‌ای که رسانهٔ همه هستی! حتی اونی که یک ماه پیش روی صندلی‌های من و تو نشسته بود و حالا روی صندلی‌های تو! آفرین! این خیلی خوبه!

برای همه مادری! اما برای ما...؟؟!!

این چه تعاملیه؟

که روزهایی که هیچکس جرأت خوندن از اصول انقلاب و اصول شهدا رو نداره، دهه فجر، روز قدس، جنگ غزه، انتخابات و... و روزهایی که همهٔ آقایونی که توی اعیاد و روزای گل و بلبل پیداشون می‌شه به خاطر ترس از ریزش مخاطب تو هفتا سوراخ قایم میشن نوبت استفاده از موسیقی ارزشی می‌شه!

اما بعد از گذشت پنج سال! حتی یکبار در یکی از اعیاد، و برنامه‌های آنچنانیتان جایی ندارد؟؟؟ این‌ها بماند حتی در سریال‌ها و فیلم‌هایی که مختص این ژانر است هم این موسیقی جایگاهی ندارد؟؟ و اینجا هم اتفاقا چون بحث سریال است و تعداد مخاطب بالا بازهم نصیب این موسیقی جز «هیچ» نیست...

گفتم تکلیف ارشاد و مجله‌ها و روزنامه‌ها بماند که هرکدام از سلبریتی‌ها ده‌ها بار از روی جلدی به جلد دیگر می‌روند و از سایتی به سایت دیگر!

خیلی‌هایشان که رادیو جوان را دارند، «من و تو» را دارند، «بی‌بی‌سی فارسی» و «جم تی وی» و کلیپ روی پی‌ام سی را دارند!!! ما چه کنیم که فقط رسانهٔ ملی را داریم و نداریم؟؟؟!!!

رسانهٔ ملی تکلیف خودش را مشخص کند! آیا با هنر جهت دار موافق است یا با هنر خنثی و سکولار؟؟؟ هنری که حتی اگر از وطن هم بخواند حتی اپسیلونی بوی آرمان انقلاب و شهدا را نمی‌دهد!!

اگر با هنر جهت دار موافق است پس بیاید جهت خودش را مشخص کند!! اگر ما داریم اشتباه می‌کنیم پدرانه بیاید بگوید!

اگر خط موسیقی ارزشی مشکل دارد پس چرا صداوسیما در مواقعی گذرا از آن حمایت می‌کند و اگر اینگونه نیست چرا در بزنگاه‌های مهمی آنرا تنها می‌گذارد؟؟؟

بیاید بگوید بلد نیستی جوری حرف بزنی که به هیچکس برنخورد و همه دوست داشته باشند!

و اگر نه! اگر داعیه دار اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام مستضعفین و پابرهنه‌های تاریخ است پس این رفتار‌ها و این موضع‌ها دیگر چیست!

بله رسانهٔ ملی است! مال همه است! ولی آیا نمی‌بینید این‌همه مردمی رو که توی هر شهر، توی هر اجرا همه رو با حضور و تکرار آهنگ‌ها شگفت زده می‌کنند؟؟؟

نمی‌بینید اینهمه مردمی که عاشقانه طرفدار موسیقی انقلابی‌اند؟ نمی‌بینید این همه مردمی که آزادانه اعلام می‌کنند از این موسیقی چه تاثیر‌ها که نگرفته‌اند!!!

آقای رسانهٔ ملی!!! ملاکتان چیست؟؟؟

قرار بود «من و تو» را از مردم بگیرید و بجایش «من و تو» تحویلشان دهید؟!

چرا خیلی چیز‌هایمان با آنور آبی‌ها یکی شده است؟

حتی بعضا آهنگ‌هایمان! گزینه‌های توی نظرسنجی‌هایمان با آن‌ها یک سمت و سو دارد؟

اگر رسانه این روز‌ها فقط دنبال فرم و مخاطب است! و در هنر‌‌ همان سیاستی را دنبال می‌کند که در فوتبال دنبال می‌کند که این روز‌ها حتی بین تیم‌های اروپایی هم نظرسنجی برگزار می‌کند پس در موسیقی هم همین سیاست را دنبال کند! و به گزینه‌هایش جاستین بی‌بر و لیدی گاگا را هم اضافه کند!

هیچکس منکر کار قوی و شاد و سرگرمی و دکور زیبا و حضور همهٔ اقشار در رسانهٔ ملی نیست!

اما آیا ما یک دهم هنرمندان و جامعهٔ مخاطب تلویزیون هم نیستیم؟؟؟

وقتی همهٔ شبکه‌ها اختیار و عنان کار برای نظرسنجی یک سال کار رسانه را در اختیار یک برنامه قرار می‌دهند!

وقتی این برنامه ادعا می‌کند که کار‌شناس دارد و کار دقیق و کار‌شناسی شده است که حتی از شبکه‌های پنجگانه هم نه! که از شبکه‌های دیگر هم کاندید دارد!

شما و کارشناس‌هایتان دو سال است نمی‌بینید اینهمه آهنگ و تیتراژ را؟ واقعا نمی‌بینید؟

من این حرف‌هایم را به کجا ببرم؟ به مسئولینی که حتی بعد از پنج سال با هیچکدامشان حتی یکبار سر میزی ننشسته‌ام که از من حتی احوالپرسی کنند که در این پنج سال چه می‌کنی!؟؟ به مسئولینی که حتی شمارهٔ هیچکدامشان را نداشتم که امروز با آن‌ها حرف بزنم؟؟؟؟؟

از اولش خدا بود و شما ایستاده‌ها... الان هم به شما حرفم را می‌زنم...

از یک چیز توی این ماجرا می‌ترسم، اون اینکه در آستانه پایان دهه چهارم انقلاب، قرار بر این بشه که امروز شاگردان آوینی داغ توقیف «خنجر و شقایق»‌ها و ترشرویی مدعیان «سازندگی» در برابر «روایت فتح» رو دوباره ببینن و خون دل بخورن...

داستان همون داستانه و جبهه همون جبهه ست...


کاروکارگر/میرکریمی: به‌شرط استقلال در همه بخش‌ها دبیری جشنواره فجر را پذیرفتم


رضا میرکریمی دبیر سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر گفت: برای پذیرفتن این مسئولیت شروطی داشته که از جمله آنها استقلال نظر کامل در کلیه بخش‌ها‌ می‌باشد.

به گزارش کاروکارگر، نشست خبری چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر با حضور رضا میرکریمی دبیر جشنواره، امیر اسفندیاری مدیر امور بین الملل، علیرضا شجاع نوری مدیر جلسات و نشست‌ها و رضا کیانیان مدیر کاخ جشنواره‌ها در سالن نشست‌های چارسو برگزار شد. ابتدای این مراسم که با رونمایی از پوستر بخش بین الملل سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر انجام شد، رضا میرکریمی درباره این پوستر توضیحاتی داد و گفت: طراحی و رونمایی از پوستر جشنواره به این شکل سنتی است که در بسیاری از جشنواره‌ها اتفاق می‌افتد و یک فریم از تأثیرگذارترین صحنه فیلم را انتخاب و به‌عنوان یونیفرم جشنواره از آن استفاده می‌کنند. وی افزود: عکس عزت‌الله انتظامی بازیگر سرشناس ایرانی در فیلم گاو در پوستر جشنواره گذاشته شده است که به این شکل از ایشان تقدیر می‌شود. فیلم گاو نیز در زمان خود در جشنواره‌های بین المللی حضور داشته و همه معتقد بودند که صدای جدیدی از سینمای ایران است. دبیر جشنواره فیلم فجر اضافه کرد: فیلم گاو مورد تأیید امام در دوران پس از انقلاب قرار گرفت که این امر باعث شد پس از دوران انقلاب نوعی مشروعیت برای سینمای ایران ایجاد شود. میرکریمی گفت: تندیس طلایی و سیمین در این دوره از جشنواره جهانی فجر به برگزیدگان اهدا می‌شود، که شامل بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن و مرد، دستاوردهای هنری و بهترین فیلمنامه است. وی در ادامه به اضافه شدن بخش دارالفنون به جشنواره اشاره کرد و گفت: این بخش مربوط به استعدادیابی است و برای اینکه جامعه هدف بتواند از این استعدادها استفاده کند اضافه شده است و هدف دارالفنون تمرکززدایی در تهران است تا بتوانیم افراد مستعد را در اینجا دعوت و پذیرایی کنیم و در این راستا تلاش داریم تا از هزینه‌های مهمانان خارجی کاسته و به بخش دعوت از دانشجویان ایرانی بیفزاییم.
 

مردم سالاری/ محمود پاک‌نيت در گفت‌و‌گو با «مردم‌سالاري» مطرح کرد: علي نصيريان‌؛ متين‌ترين فرد سينماي ايران


نويسنده : الهام درفشي

اين روزها سريال شهرزاد با استقبال بالاي طرفداران رو‌به‌رو شده است. يکي از بزرگترين حسن‌هاي اين سريال، که از طريق شبکه نمايش خانگي توزيع مي‌شود فيلمنامه قوي آن است چون به دليل گره‌هاي فراوان در فيلم مخاطب را در حالت تعليق نگه داشته و او را وادار مي‌کند تا ادامه سريال را پيگيري کند.

شهرزاد روايت عاشقانه ايست که از زمان کودتاي 28 مرداد به بعد اتفاق مي‌افتد و بيشتر مضموني رمانتيک دارد و مي‌توان آن را ملودرامي‌عشقي جنايي‌ با رگه‌هاي سياسي تعريف کرد. سريال شهرزاد با هنرنمايي سه نسل از هنرمندان خاطره‌انگيز ايران، پرهزينه‌ترين سريال شبکه نمايش خانگي است که داستان عاشقانه‌اي را در تهران قديم روايت مي‌کند.

از اين رو با محمود پاک نيت به گفت وگو نشستيم .محمود پاک نيت بازيگر نقش جمشيد ( پدر شهرزاد) از قديمي‌ترين بازيگران عرصه تئاتر است او با بازي ماندگار در سريالهاي پربيننده اي مثل پس از باران و پدرسالار در عرصه فيلم و سينماي ايران مشهور شد و امروز يکي از بازيگران پيشکسوت عرصه سينما و تئاتر کشورمان است. پاک نيت در گفت‌و‌گو با مردم‌سالاري از چهارمين همکاري خود با حسن فتحي گفت که در ادامه آن را مي‌خوانيم:

پاک نيت با بيان اينکه سريال شهرزاد چهارمين کاري است که با آقاي حسن فتحي انجام مي‌دهم‌، گفت: آقاي فتحي راهنرمندي مي‌دانم که فعاليت هنري‌اش را از نقد تئاتر، سينما و تلويزيون شروع کرده و پس از آن دست به قلم برد و شروع به نوشتن کرد‌. در دوره بعد وارد حوزه نمايش شد بنابراين ايشان قابل قياس با بعضي از هنرمندان و کارگردانان نيست چون هر سه مرحله اي که مربوط به هنر مي‌شود را آقاي فتحي تجربه و آگاهي دارد و تمام فعاليت‌هايي را که انجام داده است را مي‌توان در هر سه مورد بررسي کرد. بنابراين من کارهاي آقاي فتحي را بسيار دوست دارم و در کارهايي که با هم انجام داديم واقعا از ايشان آموختم.

اين هنرمند در ادامه از شروع همکاري در اين سريال گفت: در همکاري با سريال شهرزاد وقتي که فيلمنامه را خواندم متوجه شدم کار بسيار جذاب و گيرايي است و در آن پر ازگره‌هايي است که بيننده نمي‌تواند حدس بزند در قسمت بعدي چه اتفاقي مي‌افتد و اين يکي از بزرگترين حسن‌هاي کار نمايش است.

وي افزود: مخصوصا در سريال‌سازي و سريالي که در شبکه خانگي ساخته مي‌شود و مردم بايد بابت تماشاي آن هزينه‌اي را بپردازند اگر گره‌اي در سريال وجود نداشته باشد مخاطبي هم نخواهد داشت چون آنها مي‌خواهند بدانند که در قسمت بعد چه اتفاقي مي‌افتد و آقاي فتحي اين کار را بسيار آگاهانه انجام داد. حتي وقتي سريال کليد نخورده بود هنگاميکه فيلمنامه را خواندم متوجه شدم که اين سريال با استقبال زيادي رو به رو خواهد شد.

بازيگر نقش جمشيد از همکاري با علي نصيريان در سريال شهرزاد و هنرمندي استادانه او گفت: من و آقاي نصيريان تاکنون سه کار مشترک داشته ايم زير گنبد کبود، روشن تر از خاموشي که ايشان شخصيت ميردادماد را در آن سريال ايفا کردند و شهرزاد سومين کاري است که با اين هنرمند بزرگوار انجام داده‌ام.

پاک نيت با اشاره به هنرمندي علي نصيريان در عرصه تئاتر از گذشته تا به امروز گفت: من از ابتدا تئاترهاي ايشان را پيگيري مي‌کردم از زماني که در شيراز در زمينه تئاتر فعاليت مي‌کردم و هنگامي‌که با آقاي انتظامي‌و گروهشان براي اجراي نمايش به شيراز مي‌آمدند تمام نمايش‌هايش را تماشا مي‌کردم و حتي براي ديدن بعضي از نمايش‌هاي آقاي نصيريان به تهران مي‌آمدم. بنابراين از قبل هم آشنايي داشتيم اما فقط در حد ديدن. ولي از زمانيکه با آقاي نصيريان همکاري کردم به جرات مي‌توانم بگويم ايشان از نظر اخلاق و رفتار متين ترين فرد سينماي ايران هستند. همچنين آقاي نصيريان الگوي درسي هستند براي کسانيکه در اين عرصه فعاليت مي‌کنند و بايد از ايشان درس بگيريم تا بتوانيم به اين مرحله برسيم.

اين بازيگر در ادامه درباره حضور به موقع علي نصيريان سر صحنه و انجام تمرين‌هاي مکرر او پيش از آغاز کار تاکيد کرد: ايشان نسبت به کاري که انجام مي‌دهند بسيار وقت‌شناس و حساس هستند و از زماني که به لوکيشن مي‌رسد قبل از اينکه کارگردان به صحنه بيايد با کسي که قرار است با او ايفاي نقش کند تمرين مي‌کند در صورتيکه متاسفانه بازيگران جديد اين کارها را انجام نمي‌دهند و تمرين کردن را عار مي‌دانند. در حالي که رکن اساسي کار تمرين است.

وي در ادامه افزود: ما در تمرين به نکاتي مي‌رسيم و آنها را در اجرا به کار مي‌بريم، اگر بدون تمرين سر صحنه برويم خيلي از لحظاتي را از دست مي‌دهيم که مي‌توانستيم آنها را براي تماشاگر بسازيم. به همين دليل است که وقتي آقاي نصيريان بازي مي‌کند تمام ريز لحظات در شخصيتي که آن نقش را ايفا کرده است ديده مي‌شود و تمام اينها به داشته‌ها و تجربيات ايشان باز مي‌گردد و ايشان تمام تجربه‌ها و آگاهيشان را در کار منتقل مي‌کند و ما لذت مي‌بريم از همکاري با ايشان. پاک نيت با اشاره به اينکه نسل جوان به دنبال شهرت هستند نه کار حرفه اي گفت: متاسفانه جوانان ما اينگونه نيستند و به همين دليل است که کارهايشان به دل نمي‌نشيند و اکثرا به دنبال شهرت هستند و نه کار. و برايشان اهميتي ندارد که کار چگونه پيش برود. بنابراين تماشاگران نمي‌توانند با آن شخصيت ارتباط برقرار کنند.

وي گفت: بنده هر روزي که با آقاي نصيريان کار مي‌کردم از ايشان درسهاي بسياري مي‌آموختم ومرتب منتظر فرصتي بودم که ايشان را در لوکيشن ببينم و با يکديگر تمرين کنيم و با هم درباره لحظات سکانسي که قرار است بازي کنيم گپي بزنيم و پس از آن با کارگردان و عوامل پشت صحنه تمرين کنيم. اين هنرمند در پايان با اشاره به اينکه فيلمنامه رکن اول و اساسي در يک اثر قوي مي‌باشد خاطر نشان کرد: من اعتقاد دارم که وقتي يک فيلمنامه قوي باشد حتي بازيگران متوسط و عوامل متوسط هم مي‌توانند يک اثر قوي توليد کنند بنابراين مهمترين عامل در يک کار قوي براي تمام عوامل از جمله گريمور، طراح صحنه‌، کارگردان و غيره فيلمنامه خوب است.


مردم سالاری/ رئيس سازمان سينمايي در ديدار با سفير ارمنستان: اولويت ما در سال95 توليد فيلم مشترک است


سفير ارمنستان در تهران به ديدار رييس سازمان سينمايي رفت و طرفين درباره ساخت فيلم مشترک و تعامل هرچه بيشتر سينماي ايران و ارمنستان گفت‌و‌گو کردند. به گزارش ايلنا، حجت‌الله ايوبي در ديدار با «آرتاشس تومانيان» سفير ارمنستان در ايران اظهار کرد: همه در‌ها براي همراهي و همکاري با ارمنستان باز است. وي با اشاره به برگزاري بخش بين‌المللي جشنواره فيلم فجر به دبيري سيدرضا ميرکريمي يادآور شد: 20 آوريل امسال بخش بين‌الملل جشنواره فيلم فجر برگزار خواهد شد و مي‌توانيد در اين رويداد حضور داشته باشيد. دبير بخش بين‌الملل جشنواره فيلم فجر سيدرضا ميرکريمي از کارگردانان خوب سينماي ايران است.رييس سازمان سينمايي در ادامه از دبير جشنواره زردآلوي طلايي ارمنستان براي حضور در جشنواره فيلم فجر دعوت کرد. وي در ادامه عنوان کرد: امکان مرور فيلم‌هاي ارمنستان در بخش بين‌الملل جشنواره امسال وجود ندارد اما مي‌توان در ارتباطي دو سويه تعامل را افزايش داد. ايوبي گفت: اعلام کرديم اولويت ما در سال 95 توليد فيلم مشترک است. در فيلم مشترک نيز اولويت ما کشورهاي همسايه و هم فرهنگ ما هستند. آناهيد آباد از جمله کارگرداناني است که کار مشترک در ارمنستان توليد کرده است. محسني نسب نيز اخيرا فيلمبرداري فيلمي را در ارمنستان به پايان رسانده است. وي با اشاره به راه‌اندازي مدرسه ملي سينما اظهار کرد: بزرگان ما عضو مدرسه ملي سينما هستند و با کمال ميل آماده برگزاري کارگاه‌هاي مشترک آموزشي بين ايران و ارمنستان در دو کشور هستيم. اين مهم با کشورهاي لهستان و روسيه تجربه شده است.

رييس سازمان سينمايي يادآور شد: ما تيمي از جوانان علاقمندان کشورمان را براي همکاري با جوانان ديگر کشور‌ها انتخاب مي‌کنيم.

تومانيان نيز در اين ديدار يادآور شد: روابط ايران و ارمنستان هيچ‌گاه با مشکل روبرو نبوده است. مايليم با جشنواره فيلم فجر همکاري داشته باشيم و با دبير اين رويداد سينمايي ديدار و گفت‌و‌گو کنيم. مي‌خواهيم با کتابخانه ملي ايران کار کنيم و همکاري‌هاي خود را با موزه ملي ايران گسترش دهيم.وي ادامه داد: ايران و ارمنستان در زمينه فرهنگي به خوبي مي‌توانند با يکديگر همکاري دئاشته باشند. درخواست و تمايل براي همکاري از سوي ارمنستان وجود دارد و آماده امضاي تفاهم نامه‌هاي همکاري هستيم.سفير ارمنستان در ايران توضيح داد: جشنواره زردآلوي طلايي در ارمنستان همه ساله برگزار مي‌شود و 12 سال پيش اين رويداد پايه‌گذاري شد. اگر موافق باشيد مي‌توانيم با جشنواره فيلم فجر همکاري ساليانه داشته باشيم. در شش سال اخير عباس کيارستمي نيز همه ساله در جشنواره زردآلوي ارمنستان حضور دارد.

به گفته تومانيان، جشنواره زردآلوي طلايي آماده دريافت آثار ايراني بوده و اين فضا مهياست.

وي تاکيد کرد: ايران و ارمنستان مي‌توانند فيلم مشترک بسازند و پس از تعطيلات نوروز دست‌اندرکاران سينماي ارمنستان و ايران مي‌توانند با يکديگر گفت‌و‌گو داشته باشند.

يقي زاريان وابسته فرهنگي ارمنستان در ايران و آرش اميني مدير بخش بين‌الملل سينماي ايران نيز در اين ديدار حضور داشتند.

 
وطن امروز/نگاهی به نسبت فرهنگ و هنر به بهانه جشنواره هنرهای تجسمی فجر


گمشده در باد

عبدالحمید قدیریان، هنرمند پیشکسوت انقلاب اسلامی به بهانه برگزاری هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر طی یادداشتی به نسبت «فرهنگ» که او به تاسی از مقام معظم رهبری «فضای تنفسی جامعه» نام نهاده با هنر و خلق آثار هنری پرداخته است. در یادداشت عبدالحمید قدیریان آمده است:

به نام خدا

بادبادک از این سوی آسمان به آن‌سو حرکت می‌کرد و به مرور راه خود را به سوی اوج می‌پیمود. شاهدان آن بادبادک زیبا در دل حسرت داشتند و شگفت‌زده به شناور بودن آن خیره نگاه می‌کردند. آنها شجاعت بادبادک را تحسین می‌کردند و در دل می‌گفتند: چگونه آن بادبادک از این سو به آن سو حرکت می‌کند و ارتفاع می‌گیرد و دغدغه سرنگونی ندارد. آنها نمی‌دانستند که بادبادک از ارتفاع خود غافل است چرا که رو به سوی آسمان دارد، او خورشید را هدف قرار داده و تنها به رسیدن فکر می‌کند. بادبادک خیالش راحت بود که با نخی نامریی هدایت می‌شود چراکه هدایتگرش را بر زمینی سفت مستقر می‌دید. زمانی گذشت. ناگهان بادبادک احساس سردرگمی کرد؛ بالاجبار از آسمان غافل شد و پیرامونش را نگریست. دید بی‌هیچ نظمی با سرعتی زیاد و‌ گاه با سقوطی دلهره‌آور مسیری را که دیگر زیبا نبود طی می‌کند. احساس خطر کرد، نمی‌دانست چه برسرش آمده. او به موانع بین راه اصابت می‌کرد و صدمه می‌دید. کنجکاو روی از آسمان گرفت و به‌رغم خواستش به زمین نگریست. دید عده‌ای از کودکان بازیگوش و بی‌مسؤولیت با ترفندهای مختلف نخ هدایت بادبادک را از هدایتگر ربوده‌اند. در اطراف هدایتگر افراد زیادی به نظاره ایستاده‌اند. بادبادک که نسبت به گذشته حرکاتش شدت گرفته و جلب توجه می‌کرد، به مرور ارتفاعش را از دست داده و سقوط می‌کرد. هدایتگر، تنها بود و توان مقابله با آن تعداد کودکان شرور و بی‌فکر را نداشت. او خسته و دلشکسته از این سو به آن‌سو می‌رفت و از ناظران طلب کمک می‌کرد.... بادبادک نمی‌دانست چه کند، از بازیگوشی آن کودکان ناراحت و از بی‌تفاوتی افرادی که ایستاده و فقط ناظر ماجرا بودند دلشکسته بود. هدایتگر با چنان حس صالحانه‌ای تلاش می‌کرد که دل بادبادک با دیدن او نورانی و امیدوار می‌شد.  هر سال نسبت به سال قبل بیشتر در ذهنم داستان فوق شکل می‌گیرد. اصلی اثبات شده در روانشناسی هنر و تأثیر هنر بر جامعه می‌گوید که آثار هنری و تولیدات هنرمندان نقش بسزایی در شکل‌گیری فرهنگ جامعه دارد. به عبارت دیگر، اگر مدیر فرهنگی برای فرهنگ یک جامعه هدفی داشته باشد می‌تواند به مرور آن را با جهت دادن به آثار هنرمندان در جامعه مستقر کند. برای مثال تصور کنید که قرار است در جامعه‌ای با خاموش کردن نور امید، آینده را در پیش چشمان آحاد جامعه تاریک و تلخ جلوه دهند تا ایستادگی آن جامعه را متزلزل کنند. برای اجرای چنین هدفی در گستره بزرگ جامعه، بهترین راه تغییر فضای تنفسی جوانان آن دیار است و برای رسیدن به این منظور بهترین راه ایجاد فضای تاریک و ناامیدکننده با تولید آثار هنری است.  باید به این نکته توجه کرد که هنرمندان آثار خود را تحت تأثیر فضای تنفسی خود ایجاد می‌کنند. پس درک جنس فضای تنفسی جامعه از اصلی‌ترین ابزارهای مدیریت فرهنگی است. با این منظر نگاهی به «آیت‌الکرسی» مسیر را برای‌مان هموار می‌کند. خداوند در آیه اول آیت‌الکرسی از خلقت آسمان‌ها و زمین سخن می‌گوید و خود را قادر مطلق آن فضا معرفی می‌کند. به عبارت دیگر خداوند در ابتدا فضای بسیار عظیم و زیبا و اطمینان‌بخشی تصویر می‌کند به‌گونه‌ای که همه در آن می‌توانند شنا کنند و بی‌آنکه کسی جای کسی را تنگ کند از این سو به آن‌سو سیر کنند. بعد از تصویر آن فضای بزرگ و زیبا، خداوند می‌فرماید: «لاَإِکْرَاهَ فِی‌الدینِ».

روش خداوند به عنوان یک مدیر فرهنگی خیلی قابل توجه است. او در ابتدا فضایی بزرگ، زیبا و مبتنی بر حق را ایجاد می‌کند، فضایی که همه در آن حضور دارند و در آن فضا هیچ اجباری را مطرح نمی‌کند چرا که هیچ‌کس نمی‌تواند خارج از آن کار کند. در اصل فضای مثبت یا منفی پیرامون هنرمندان آثار آنان را شکل می‌دهد.  بعضی از افرادی که اکنون آثارشان در این نمایشگاه (جشنواره تجسمی فجر 94) موجود است، زمان انقلاب را درک و در آن فضا آثاری را خلق کرده‌اند. با مقایسه آن آثار پی به تأثیر فضا بر تولیدات هنری خواهیم برد. با فهم این ساختار، دیگر تنها هنرمندان را مسؤول تولید آثارشان نمی‌دانیم. البته در جای خود هنرمندان هم باید جوابگوی آثار خود در پیشگاه الهی باشند.  در جمع‌بندی باید بگویم فضای نقد ممکن است فوایدی داشته باشد ولی.... بهتر است این طور بگویم که بیاییم از خداوند الهام بگیریم. اگر واقعا به دنبال اصلاح جامعه هستیم باید خوبی‌ها را فریاد بزنیم و همه را به سمت تعالی تشویق کنیم. باید معارف ناب اهل بیت(ع) را در جامعه تبیین کنیم. جوانان می‌خواهند نسبت خود را با عالمی که در آن زندگی می‌کنند بدانند، باید معارف را با زبانی نو برای ایجاد فضای تنفسی آنان ترویج کنیم. بدانیم که همه طالب پروازند، اگر فضای پرواز به سوی آسمان‌ها را به روی جوانان باز کنیم آنان اوج می‌گیرند و امثال شهید حسین فهمیده‌ها نمایان می‌شوند و اگر تعلل کنیم دشمن جوانان را به پرواز در دخمه‌های زیرزمینی راهنمایی می‌کند.  باید مدیران فرهنگی شرایطی را مهیا کنند که با آن در هر لحظه ارتفاع جامعه را اندازه بگیرند و هر نوع نزولی را زنگ خطر بدانند. هنوز نسل ما به یاد دارد که چگونه در پرتو اوج‌گیری جامعه آن حماسه‌های دفاع مقدس خلق شد و جهان را رو به بیداری برد. پس شک نکنیم که با اوج‌گیری جامعه به سوی آسمان‌ها همه خیرات جایگاه پیدا می‌کنند و با نزول آن شیاطین انس و جن حیات می‌یابند.
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۵۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۱
0
0
آفرین برشما
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین