عضو هيأت رئيسه مجلس خبرگان رهبري در گفتوگو با «جامجم» با تاكيد بر اينكه واژه حكومت آخوندي به علت داشتن بار منفي، از سوي مخالفان نظام ديني و انقلاب اسلامي ايران مطرح ميشود، به بيان پيشينه شكل گرفتن اين واژه پرداخت.
خطيب نماز جمعه تهران البته در ادامه تاكيد دارد كه جريان اسلام منهاي روحانيت اخيرا شكل نگرفته بلكه اين جريان قبل از پيروزي انقلاب وجود داشته است، منتها با پيروزي انقلاب اسلامي اين جريان افول كرد و نتوانست خودي نشان دهد و بعد از آن، مجددا سربرآورد. اين عضو جامعه مدرسين در بخشي ديگر از اين مصاحبه به انتقاداتي كه از حوزه علميه وجود دارد پاسخ ميدهد كه البته اين بحث و همچنين سوالات مربوط به تشكل متبوع او، به علت ضيق وقت ناقص ماند. مشروح اين مصاحبه در پي آمده است.
رهبر معظم انقلاب در بيانات اخيرشان در جمع طلاب قم، در باب روحانيت با حكومت اسلامي مطالبي را بيان كردند. به نظر شما فلسفه اين بحث رهبري چه بود؟
زمينه صحبت رهبر معظم انقلاب اين بود كه ضد انقلاب از آغاز پيروزي انقلاب مدام به دنبال آن بود نظام ديني را نظام آخوندي معرفي كند و اين نظام را در حد يك نظام صنفي پايين بياورد و چنين تلقي كند كه اين نظام مردمي نيست بلكه يك صنف بر ديگر اصناف غلبه كرده و حكومت را در اختيار گرفته است. رهبر معظم انقلاب به اين شبهه پاسخ دادند كه در ايران حكومت يك صنف نيست، حكومت دين است، حكومت ارزشهاست و معيارهاي ديني. بر اساس اين معيارها حكومت اداره ميشود. لكن اين گروههايي كه در حقيقت از حاكميت دين در هراسند، چون نميتوانند به صراحت با دين مقابله كنند، در مبارزه با حكومت ديني اين چنين مسائلي را مطرح ميكنند. اين موضوع نيز در يكي دو دهه اخير مطرح شده چرا كه زمان حيات حضرت امام خميني(ره)، خيلي جرات نميكردند اين مسائل را مطرح كنند و بگويند آخوند حكومتي. واژه آخوند حكومتي در زمان طاغوت مصطلح بود و بار منفي داشت. در واقع به آخوندي گفته ميشد كه با دربار طاغوت همراه بود. لذا آن بار منفي را بر سر روحانيون طرفدار نظام اسلامي پياده ميكردند و به اين ترتيب ميخواستند حمايت از نظام اسلامي را مثل حمايت از نظام طاغوت، ضدارزش نشان دهند. در سالهاي اخير نيز اين واژه به خصوص در جريان فتنه رنگ بيشتري به خود گرفت و جريان فتنه سعي ميكرد اين تعبير را نسبت به روحانيون طرفدار نظام اسلامي به كار ببرند تا اين حمايت را ضد ارزش معرفي كنند و در حقيقت حمايت از نظام اسلامي را امري غيرارزشي عنوان كنند. رهبر معظم انقلاب به اين شبههافكني پاسخ دادند و فرمودند رابطه نظام اسلامي و روحانيت، رابطه حمايت ناصحانه است. يعني روحانيت ضمن حفظ استقلال كامل خويش، از دولت اسلامي حمايت ميكند و موارد نقد را هم مورد نقد قرار ميدهد و بدين ترتيب پاسخ فرهنگسازي ديگرشان را هم دادند.
در صحبتهايتان اشاره كرديد به اينكه عدهاي درصدد بودهاند كه اين گونه القا كنند نظام جمهوري اسلامي ايران، نظامي صنفي است. تلاش براي ايجاد چنين شبههاي از چه پيشينهاي برخوردار است؟
پيشينه اين شبهه به تولد نظام اسلامي برميگردد و با آن شكل گرفت. از فجر انقلاب اسلامي ضدانقلاب تمام تلاشش را براي مقابله با نظام به كار بردند از جمله فرهنگسازي با ساختن واژههايي اين گونه و اين روش نيز همچنان ادامه دارد و آنچه كه ترفندشان را خنثي كرده، آگاهي مردم است.
شما به افرادي اشاره كرديد كه از دين در هراسند. ماهيت اين افراد چيست و شامل چه گروه و جرياني است؟ به نظر شما در حال حاضر در داخل كشور حضور دارند يا ساكن خارجند؟
ابهامي در اين جملهام نيست. منظور تمام آناني است كه حاكميت دين را نميپسندند. چه آنان كه به هيچ ديني معتقد نيستند و لامذهبند و چه آناني كه يك دين تشريفاتي را قبول دارند اما حاكميتش را نميپسندند؛ هماناني كه اسمش را جريان سكولار ميگذاريم. جريان سكولار جرياني است كه حاكميت دين را در عرصه حكومت برنميتابد. جريان سكولار در حقيقت به دنبال حذف و نفي دين از عرصه سياست و حكومت است. زيرمجموعه اين موضوع، اسلام منهاي سياست هم هست كه از سوي اين جريان پيگيري ميشود و رهبر معظم انقلاب نيز در سخنراني عمومي شان به اين مساله اشاره كردند. اين جريان سكولار همچنان فعال است و متاسفانه در اين طيف، جريان روشنفكر بيمار نيز وجود دارد. به عبارتي جريان فتنه سال 88، عقبه همان جريان سكولار است. اينها نميخواهند دين در امر سياست دخالت داشته باشد و البته برخي از متحجرين هم با آنان همراه هستند. حالا خواسته يا ناخواسته با اين جريان همراه شدهاند. اينكه ميگويم ناخواسته، منظورم اين است كه چه بسا ظاهر تدين را دارند اما ضدانقلابند؛ اگر مجلسي ميگيرند سعي ميكنند در اين مجلس از ارزشهاي انقلاب سخني به ميان نيايد. ميگردند آخوند يا مداح ضد انقلاب يا حداقل بيتفاوت را پيدا كنند. اين دو جريان شايد در ظاهر با يكديگر هم اختلاف نظر داشته باشند اما در واقع دو صيغه يك فكرند كه اسلام ناب محمدي را ميخواهند قيچي كنند.
پس شما به شخصه اعتقاد داريد جرياني در كشور شكل گرفته كه به اسلام منهاي روحانيت اعتقاد دارد؟
معتقد نيستم اين جريان اخيرا شكل گرفته بلكه بر اين باورم جريان اسلام منهاي روحانيت قبل از پيروزي انقلاب وجود داشت. با پيروزي انقلاب اسلامي اين جريان افول كرد و نتوانست خودي نشان دهد و بعد از آن، مجددا سربرآورد. البته اين جريان بسيار منزوي است و هيچ عقبه مردمي ندارد.
شما به متحجرين اشاره كرديد. يكي از دغدغههايي كه در سالهاي اخير مطرح شده، فعاليت مجدد انجمن حجتيه است. به نظر شما آيا ردپاي اين جريان در تلاش براي حذف روحانيت از دين ديده ميشود؟
اين جريان، جرياني منفي است. جرياني است كه از سوي امام راحل عظيم الشان، منقوض ( محروز ) شد.انجمن حجتيه، جريان كمارزشي است لكن برخي از اين نام، به تعبير مولا كلمه حقي را ميجويند كه از آن اراده باطل كنند. منظور اين است كه هيچ گروهي از جريان اصولگرا از حجتيهايها حمايت و دفاع نكرده و نميكنند و نخواهند كرد منتها برخي ميخواهند از اين واژه سوءاستفاده كرده و عليه رقيبشان به كار ميبرند. در واقع تهمت به رقيب ميزنند. ما ضمن آنكه به صراحت جريان حجتيه را محكوم كرده و ميكنيم، مراقب سوءاستفاده از اين جمله نيز هستيم. يعني كساني كه عليه ولايت فقيه شمشير از رو كشيدهاند و در طول 16 ماه فتنه، بدتر از انجمن حجتيه عليه نظام رفتار كردهاند، اينها تهمت انجمن حجتيه را به برخي ديگر ميزنند لذا بايد مراقب سوءاستفاده اين افراد هم بود.
اما من پاسخ سوالم را نگرفتم !
بنده كه واضح و شفاف پاسخ دادم. ديگر صريحتر از اين بگويم؟
شما فرموديد كه هيچ طيف اصولگرايي را حامي يا عضو انجمن حجتيه نميدانيد، اما ميخواهم بدانم كه رد پاي انجمن حجتيه را در موضوعي كه رهبر انقلاب نسبت به آن هشدار دادند، ميبينيد يا خير؟
اين گروه كه ارزشي ندارند، اصلا اينها كه نمود و بروزي ندارند تا بخواهند چنين تاثيرگذاريهايي داشته باشند. اين جريان، جرياني انحرافي است و زمان امام (ره) نيز با آن مبارزه شد. منتها يكي دو سال است كساني كه رويارو با ولايتند، بيش از انجمن حجتيه به نظام و دين ضربه زدهاند. آنها دارند خطر حجتيهايها را بزرگ ميكنند. ما معتقديم اين استفاده ابزاري از جريان ضدانقلاب انجمن حجتيه است. سخنم اين است افرادي كه دائما حرف از خطر انجمن حجتيه و فعال شدن مجدد آنها ميزنند، بيشتر از خود انجمنيها براي حكومت ديني خطرناكند. انجمن حجتيه جرياني انحرافي بود اما ديگر خطري براي نظام ندارد چرا كه هيچ ارزشي در جامعه ندارند اما آناني كه 16 ماه است در قالب فتنه عليه نظام و ولايت رفتار كردهاند و از قضا درباره انجمن حجتيه به عنوان يك خطر هشدار ميدهند، بيشتر براي كشور هزينه ايجاد كردهاند و تهمت زدهاند. براي همين بايد مراقب اينها بود. چرا كه بدتر از انجمن حجتيهايها عليه نظام كار كردهاند. در واقع از اين انجمن استفاده ابزاري شده كه ما بايد با آن مقابله كنيم.
چه عواملي باعث شده تا برخي نسبت به حذف روحانيت از دين اميدوار شوند؟ آيا عملكرد روحانيون در 30 سالي كه از عمر انقلاب ميگذرد، باعث شده تا چنين اميدي به وجود بيايد يا عوامل ديگري را در اين باره موثر ميدانيد؟
اصليترين عوامل را من در كينه آنان از اسلام و دين ميدانم. سخن اين است كه آنها از دين و اسلام ضربه خوردهاند. از سويي ميبينند آن جرياني كه از دين دفاع كرد و نظام ديني را بر قله پيروزي رساند، جريان روحانيت بود و مردم هم با اين جريان روحانيت همكاري كردند و آن را مورد حمايت تمام و كمال خود قرار دادند تا اينكه انقلاب اسلامي پيروز شد. آنها ميخواهند اين قدرت را بشكنند، اين عقبه مردمي نظام را بشكنند؛ چرا كه نسبت به روحانيت كينه دارند. اين اساسيترين عامل است. البته ما هيچ گاه از هر عمامه به سري حمايت نكرده ، نميكنيم و نخواهيم كرد. ما معتقديم روحانيت به ارزشهاست و تنها به لباس نيست. روحاني واقعي آن است كه جانش مملو از حمايت از دين و مكتب باشد، منش علوي داشته باشد و بصيرت داشته باشد چنين كسي را ما روحاني ميناميم وگرنه ديروز بودند كساني كه ملبس به لباس روحانيت بودند اما به نظام طاغوت خدمت ميكردند و حامي آن بودند. امروز هم كساني هستند كه به اين لباس ملبسند اما سختترين ضربهها را به دين و نظام ميزنند. با گفتار و رفتارشان به آرمانهاي اين لباس و ارزشهاي اين لباس ضربه ميزنند. بعضيهايشان نيز از كشور گريختهاند و به صراحت شمشيرشان را عليه نظام ميكشند.
يكي از تاكيداتي كه هميشه وجود داشته، بحث خروجي حوزههاي علميه است و اينكه در خصوص معضلات اجتماعي، اقداماتي كاربردي داشته باشند. به عنوان نمونه بحث ماهواره و طرح حجاب و عفاف كه همواره از دولتها انتظار رفته كه به اين مسائل بپردازند و مشكلات را رفع كنند. چرا به مسووليت حوزه در اين زمينه اشاره نميشود و اصلا چرا حوزه اقداماتي براي رفع اين مسائل انجام نميدهد؟
اين مسائلي را كه ميگوييد كاملا نشان ميدهد از كاركرد حوزه و روحانيت بياطلاعي وجود دارد.
يعني فرهنگسازي در زمينه مصاديقي كه عنوان كردم، جزو وظايف روحانيون نيست؟ نبايد اين قشر در جامعه مذهبي مسووليتي در اين رابطه داشته باشند؟
روحانيت كاملا با طرح وارد ميدان شده است. تمام موضوعاتي كه شما ميگوييد روحانيت با طرح وارد آن شده است. مثلا در خصوص حجاب، طرح مورد قبول روحانيت كه جامعه مدرسين هم به صراحت از آن حمايت كرد، طرح عفاف و حجاب مصوب سال 1384 است.
خب شايد من منظورم را خوب مطرح نكردم. بحثم اين است در كشوري كه 30 سال است در آن نظام ديني حكومتداري ميكند، چرا بايد بحث حجاب و عفاف مطرح شود؟ چرا روحانيت در اين 30 سال نتوانسته كاري كند كه مردم آنقدر ديندار بشوند كه احتياجي به تذكر در خصوص مثلا حجاب نباشد ؟ آيا افزايش تعداد بيحجابها عيبي براي يك نظام اسلامي محسوب نميشود؟ اينجاست كه اين سوال پيش ميآيد كه حوزه علميه و روحانيت چه اقدامي ميتوانسته انجام بدهد كه نداده؟
اين وقتي عيب است كه تريبونهاي مخرب ديگري به صحنه نيامده بودند. ما اول انقلاب كجا اين همه ماهواره و سايتهاي ضدانقلاب داشتيم؟ اما اينها بعدا پيدا شدند. ما اين طرف فقط يك صدا و سيما داريم با نهايتا ده ـ پانزده شبكه و آن طرف ماهوارههاي بيگانه متعدد با دهها شبكههاي زياد داريم و ميليونها سايت اطلاعرساني بنابراين قصه دقيقا قصه جنگ احزاب است. قصه اين است كه دشمن با تمام قوا به صحنه آمده و تمام قدرتش را با جنگ نرمافزاري، سختافزاري و پول عليه اسلام بسيج كرده است بنابراين طبيعي است در عرصه اين چنيني ما نميتوانيم اين مشكلاتي را كه هست و روحانيت خود در خط اول انتقاد از آنهاست، رفع بكنيم. بنده معتقدم همين مقدار تديني كه به فضل الهي در كشور باقي مانده، همين معنويتي كه در كشور باقي مانده، مديون تلاشهاي گسترده روحانيت و همراهي مردم عزيز است و اگر روحانيت نبود با اين هجمهاي كه وجود دارد، اثري از همين مقدار ظواهر ديني هم باقي نميماند.
شما ميگوييد كه رقيب قوياي داريد به اسم ماهواره يا شبكههاي اينترنتي. از طرف ديگر، رهبر معظم انقلاب هم به خلأ روحانيون در صدا و سيما و آموزش و پرورش تاكيد داشتند. چرا اين موضوع مغفول مانده است؟
رهبر معظم انقلاب نفرمودند خلأ روحانيت در صدا و سيما هست. شما به اين شبكههاي تلويزيوني كه نگاه كنيد در هر شبكه، يك روحاني حضور دارد، پاسخ به سوالات دارد، تحليل كارشناسي دارد. لذا حضرت آقا فرمودند نظارت بر صدا و سيما، مديريت عالي نه در عرصه اجرايي بلكه در عرصه سياستگذاري صدا و سيما بايد با روحانيت باشد و اين نيازمند چهرههايي است جامع كه هم دين را بشناسند، هم هنر را بشناسند، هم ظرافتهاي هنر و رسانه را بشناسند كه البته بايد روي آن كار بشود. به هر حال يك انقلاب بزرگ به پيروزي رسيد و براي اسلامي كردن اين حكومت، همه نيروها از جمله تمام روحانيت به صحنه آمدند. طي اين 30 سال، روحانيت تمام ظرفيتهايش را در راستاي خدمت به نظام به كار گرفته است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com