کد خبر: ۳۳۰۶۴۸
تاریخ انتشار:
نبرد روایت‌ها در بحران فلسطین؛

«آوارگان ساختگی» علیه «آوارگان واقعی»

دراین مقاله مشاهده خواهید کرد که پرژوه مسأله سازی آوارگان یهودی کشورهای عربی که هیچ ریشه‌ای در واقعیت تاریخ معاصر جهان عرب ندارد و افرادی که امروزه ادعا می‌شود، آواره شده‌اند، با سلسله عملیات‌های سازمان یافته و به منظور افزایش جمعیت دولت یهودی توسط سازمان موساد انجام شده است.
گروه رسانه: این مقاله با هدف تحلیل یکی از راهبردهای اساسی برای ریشه‌کنی مسأله آوارگان فلسطینی تدوین شده است. تحلیل داده‌های گردآوری شده، فرضیه مقاله را تایید می‌کند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که صهیونیسم بین‌الملل که شامل مجموعه‌ای به هم پیوسته از سازمان‌ها، لابی‌های صهیونیستی و رژیم صهیونیستی است، همواره براساس اسلوب چرخه سیاستگذاری فعالیت کرده و ظرفیت‌های ویژه‌ای در مسأله سازی دارند. آنها همان گونه که مسأله یهود را در اواخر قرن نوزدهم برساخته کردند و در اوایط قرن بیستم آن را در دستور کار سازمان ملل قرار دادند و راه حل تشکیل دولت یهودی را اجرایی کردند؛ با همین شیوه نیز به دنبال حذف آوارگان فلسطینی به عنوان یکی از مهم‌ترین وجوه بحران فلسطین هستند.

«آوارگان ساختگی» علیه «آوارگان واقعی»

به گزارش بولتن نیوز، دراین مقاله مشاهده خواهید کرد که  پرژوه مسأله سازی آوارگان یهودی کشورهای عربی که هیچ ریشه‌ای در واقعیت تاریخ معاصر جهان عرب ندارد و افرادی که امروزه ادعا می‌شود، آواره شده‌اند، با سلسله عملیات‌های سازمان یافته و به منظور افزایش جمعیت دولت یهودی توسط سازمان موساد انجام شده است. متن این مقاله به شرح زیر است:


چکیده
با مهاجرت گسترده صهیونیست‌ها به سرزمین فلسطین از اواخر قرن نوزدهم، زمینه شکل‌گیری مسأله آوارگان فلسطین ایجاد شد. با تجزیه سرزمین فلسطین و اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948، فلسطینی‌ها طی چندین مرحله آواره شدند. مسأله آوارگی فلسطینی‌ها از سال 1948 تاکنون بغرنج‌تر شده است و همواره یکی از مسائل محوری بحران فلسطین محسوب می‌شده است. این مقاله به دنبال بررسی یکی از طرح‌ها و اقدامات جدید صهیونیست‌ها برای ریشه‌کنی مسأله آوارگان فلسطینی است. بر این اساس، سؤال مقاله عبارت است از: «مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی، چگونه توسط رژیم صهیونیستی و سازمان‌های صهیونیستی جهان بر ساخته شده است؟» یافته‌های حاصل از پردازش فرضیه، حاکی از آن است که آوارگان یهودی، مسأله‌ای جعلی است که رژیم صهیونیستی و سازمان‌های صهیونیستی جهان، آن را برساخته کرده و می‌کوشند آن را به دستور کار نهادهای تصمیم‌گذار بین‌المللی تبدیل کرده و راه حلی برای حل آن ارائه کنند. هدف این مسأله‌سازی، برابرسازی آوارگان یهودی کشورهای عربی با آوارگان فلسطین است. داده‌های این مقاله به روش اسنادی، گردآوری و با شیوه توصیفی- تحلیلی پردازش شده است.

«آوارگان ساختگی» علیه «آوارگان واقعی»

مقدمه
بحران فلسطین از چندین موضوع مرتبط با هم تشکیل شده که آوارگان فلسطینی، بیت‌المقدس، مرزها، شهرک‌های صهیونیست‌نشین، گذرگاه‌ها، امنیت و آب شاخص‌ترین آنها محسوب می‌شوند. هریک از مسائل مذکور، از نظر تکوین و تطور در بحران فلسطین، ویژگی‌های خاصی دارد. مسأله آوارگان از نظر تاریخی، طولانی‌ترین و مستمرترین موضوع بحران فلسطین است که همواره بغرنج‌تر شده است. مسأله آوارگی فلسطینی‌ها، با تلاش برای حل مسأله یهود در اواخر قرن نوزدهم مصادف است. با پیدایش صهیونیسم سیاسی، انگاره «سرزمین بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین» موجب شد ساکنان واقعی فلسطین نادیده گرفته شوند. صهیونیست‌های سیاسی مانند اسرائیل زانگویل، مروج انگاره مذکور بودند. بنیانگذاران رژیم صهیونیستی نیز در اواسط قرن بیستم به این ایده وفادار ماندند. «آلبرت اینشتین می‌گوید از وایزمن پرسیدم: اگر فلسطین به یهودیان داده شود، اعراب چه؟ وایزمن گفت: چه عربی؟ آنها محلی از اعراب ندارند.» هم‌چنین گلدامایر در ژوئن1969 ادعا کرد: «فلسطینی وجود ندارد، این طور نیست که تصور کنیم که یک خلق فلسطینی در فلسطین وجود داشته که خود را به عنوان یک خلق فلسطینی تلقی می‌کرده‌اند و ما آمده‌ایم آنان را بیرون کرده و کشورشان را گرفته‌ایم، آنان اصلاً وجود ندارند.» (گارودی، 1369: 38)
با عملیاتی شدن پروژه صهیونیسم سیاسی، موج مهاجرت صهیونیست‌ها آغاز شد در حالی که در آغاز قرن نوزدهم از کل جمعیت 300 هزار نفری فلسطین، تنها 7 هزار نفر یهودی بودند. (دهشیار، زمستان و بهار 1385-1384 : 3) طی شش موج تا سال 1948، حدود 700 هزار صهیونیست در سرزمین فلسطین ساکن شدند و چون براساس تفکر صهیونیست‌هایی چون رئیس آژانس یهود که در سال 1967 گفته بود: «در این کشور، جایی برای هر دو ملت (یهود و عرب) وجود ندارد» (المسیری، 1383: 72)، ورود هر صهیونیست به مثابه آوارگی یک یا چند فلسطینی بود. در حالی که در قطعنامه‌های مختلف سازمان ملل مانند 141، مسأله فلسطینیان آواره به رسمیت شناخته شده و بر حق بازگشت آنها صحه گذاشته شده است و حتی نهادی مانند «آنروا» برای رسیدگی به امور آوارگان فلسطین در اردوگاه‌های ثبت شده توسط سازمان ملل ایجاد شده است، اما صهیونیست‌ها از سال 1948 طرح‌های مختلفی را برای جلوگیری از بازگشت فلسطینی‌ها به سزمین خود اجرا کرده‌اند. در حالی‌ که فلسطینیان آواره، اسناد منازل و املاک خود و حتی کلید خانه‌های خود را هم‌چنان نگه داشته‌اند، حق بازگشت ندارد، هر یهودی در هر نقطه‌ای از جهان براساس قانون بازگشت، حق دارد در سرزمین فلسطینی‌ها مستقر شود. یکی از طرح‌های جلوگیری از بازگشت آوارگان فلسطین، طرح «ترانسفر» بوده است که براساس آن، آوارگان فلسطینی حق دارند در کشورهای عربی محل اقامت خود، با دریافت مبالغی غرامت، در آنجا برای همیشه اقامت کنند. یکی از مهم‌ترین مواضع سران رژیم اسرائیل از بدو مذاکرات سازش، سماجت بر مخالفت با بازگشت آوارگان فلسطینی بوده است. در طول بیش از دو دهه مذاکره سازش، هیچ گونه راه حل عملی برای بازگشت آنها از سوی مذاکره کنندگان صهیونیستی مورد پذیرش قرار نگرفته است. مهم‌ترین وجه مشترک و رفتار سیاسی مذاکره کنندگان صهیونیستی از کنفرانس مادرید تاکنون، عدم مذاکره درباره برخی مسائلی است که از نظر آنها خط قرمز محسوب می‌شود. بازگشت آوارگان فلسطینی و تقسیم بیت‌المقدس، حریم ممنوعه آنهاست.
 پس از اصرار فلسطینی‌ها بر بازگشت به سرزمین خود و ناکارآمدی سلسله طرح‌های مربوطه، طی سال‌های اخیر، یک طرح بسیار جدی در دستور کار رژیم صهیونیستی و مجامع صهیونیستی به‌ویژه در آمریکا قرار گرفته است. این طرح «آوارگان یهودی کشورهای عربی» نام دارد. تکوین مسأله‌ای به نام آوارگان یهودی کشورهای عربی، به مثابه یک مسأله علمی مورد توجه نویسنده مقاله بوده و از معبر این سؤال مورد کندوکاو قرار گرفته است: «مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی، چگونه توسط رژیم صهیونیستی و سازمان‌های صهیونیستی جهان بر ساخته شده است؟» فرضیه مقاله که با روش اسنادی، گردآوری و به شیوه توصیفی- تحلیلی پردازش می‌شود، این گونه صورت بندی می‌شود: «آوارگان یهودی، مسأله‌ای جعلی است که رژیم صهیونیستی و سازمان‌های صهیونیستی جهان، آن را برساخته کرده و می‌کوشند به دستور کار نهادهای تصمیم گذار بین‌المللی تبدیل کنند و راه حلی که برای حل آن ارائه می‌کنند، مهم‌ترین هدف این طرح برابرسازی آوارگان یهودی کشورهای عربی با آوارگان فلسطین است.» درباره موضوع این مقاله، به استثنای دو مقاله کوتاه (پورحسن، 17/11/1385 و رضوی، 20/12/1392)، پژوهش مستقلی به زبان فارسی وجود ندارد. این مقاله با رویکرد آینده پژوهی و در قالب نظری سیاستگذاری عمومی تحلیل می‌شود. اگرچه برخی از نویسندگان صهیونیست با هدف توجیه آوارگان یهودی، پژوهش‌هایی انجام داده‌اند، اما هیچ پژوهش مستقلی با رویکرد انتقادی صهیونیستی در این زمینه انجام نشده است، بنابراین این مقاله، نوآوری پژوهشی محسوب می‌شود.
1-چارچوب نظری؛ رهیافت روند چرخه‌ای
برای تحلیل روایت ساختگی آوارگان یهودی کشورهای عربی، میتوان از نظریههای مختلفی بهره جست. به نظر می‌رسد «رهیافت روند چرخه‌ای» چارچوب مناسب‌تری برای پردازش فرضیه‌ این مقاله باشد. این رهیافت در حوزه سیاستگذاری عمومی مطرح شده است که یکی از گرایش‌های علوم سیاسی محسوب می‌شود. سیاست‌گذاری، مجموعه‌ای از مراحل زمان‌بندی شده و مرتبط با یکدیگر است که به شیوه حل المسائلی، به تحلیل سیاست می‌پردازد. سیاستگذاری عمومی، مجموعه اقداماتی هدفدار است که توسط بازیگر یا مجموعه‌ای از بازیگران در مواجهه با یک مسأله یا موضوع خاص دنبال می‌شود.(اشتریان، 1386: 27)
سیاستگذاری دارای مراحل مختلف و متعددی است. به رغم تحولات بسیار گسترده‌ای که       در حوزه سیاستگذاری عمومی رخ داده است، (مورن، رون و گودوی، 1393)رهیافت چرخه‌ای «چارلز جونز» هم‌چنان به مثابه پایه‌ای برای تحلیل فرایند سیاستگذاری مورد توجه قرار گرفته (پارسونز، 1392: 122) و پژوهشگران حوزه سیاستگذاری با جرح و تعدیل‌هایی، هم‌چنان از مدل جونز استفاده می‌کنند. مدل اصلی جونز دارای نه مرحله است اما برخی پژوهشگران، تعدادی از مراحل مذکور را در یکدیگر ادغام کرده‌اند. با توجه به این، مهم‌ترین مراحل سیاستگذاری عبارتند از: شکل‌گیری مسأله، دستور کار سیاستی، صورتبندی(تدوین)، اتخاذ سیاست‌ها، اجرا و در نهایت، ارزیابی. برخی، فرایند سیاستگذاری را سه فعالیت مرتبط سیاست‌گذاری، اجرای سیاست و ارزیابی سیاست می‌دانند.(فروزنده دهکردی و وجدانی، 1388: 182) به نظر می‌رسد در میان مراحل مختلف جونز، چهار مرحله از اهمیت بیشتری برخوردارند که فرضیه ‌این مقاله در چارچوب مراحل مذکور پردازش می‌شود. این مراحل در شکل شماره 1 آمده است.

«آوارگان ساختگی» علیه «آوارگان واقعی»

شکل 1- مهم‌ترین مراحل چرخه سیاست‌گذاری
1-1- مسأله : اولین مرحله در سیاست‌گذاری، یافتن و تعریف مسأله است. جونز؛ مسأله را این گونه تعریف می‌کند: «یک نیاز انسانی، یک محرومیت یا یک نارضایتی است که به وسیله خود یا شخص دیگری تشخیص داده شده و برای حل آن، راه حل جستجو می‌شود؛ به گونه‌ای که افرادی که فورا درگیر آن مسأله نیستند، وضعیت خود را متاثر از آن دانسته و در نتیجه عکس العمل نشان می‌دهند.»(Jones, 1970: 17) یافتن مسأله یا مشکل، عمل ساده‌ای نیست. خلاقیت و ذهن بسیار هوشمندی می‌خواهد که از موضوعات عادی، مسأله ‌ایجاد کند و تنها برخی از پژوهشگران تیزبین می‌توانند در جامعه‌ای که بسیاری از امور برای مردم عادی است، مسأله یابی کنند. در یافتن مسأله و مسأله‌ سازی، عوامل و متغیرهای گوناگونی نقش دارند که در میان آنها نخبگان و گروه‌های تاثیرگذار، اهمیت بیشتری دارند. به این دلیل است که برخی از پژوهشگران با طرح مدل «قیف سیاست‌گذاری»، نقش مهمی برای نخبگان قائلند.(پارسونز، 1392: 323)
1-2- دستور کار: جهان، سراسر مسأله روشن یا مکتوم است. یافتن مسأله، تنها اولین مرحله سیاستگذاری است. «کشف مسأله عمومی معمولا با فرایندهایی همراه است که آن را به حوزه اقتدار عمومی مربوط می‏کند.(وحید، 1381: 288) در دستور کار قرار گرفتن مسأله، مرحله‌ای حیاتی در سیاستگذاری محسوب می‌شود زیرا هر مسأله‌ای که به دستور کار تبدیل نشود، از فرایند خارج شده و راه حلی برای آن مطرح نخواهد شد. برای وارد کردن یک مسأله به دستور کار، مسائلی که یک گروه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، آنها بر دولت اعمال فشار می‌کنند تا آن مسأله در دستور کار سیاستگذاری قرار بگیرد.(غفوری و کمالی، 1389: 177) آنچه در سیاستگذاری عمومی اهمیت دارد، این است که یک گروه بتواند مسأله‌ای را براساس منافع و دیدگاه‌های خاص خود شناسایی کرده و در دستور کار اقتدار سیاسی یا نهادهای تصمیم گیرنده قرار دهد و آن را به عنوان مسأله‌ای عام و ملی و حتی جهانی به سیاستگذاران بقبولاند. به عبارت دیگر، نسبت دادن یک مسأله به حوزه وظیفه اقتدار عمومی و تصمیم گیرندگان، حاصل تلاش بازیگرانی است که حرفه آنها سیاسی کردن مسائل عمومی ‌باشد. آنها می‌دانند که چگونه به یک تقاضا شکل و محتوا دهند تا قابل شنیدن و بررسی به وسیله تصمیم گیرندگان باشد. دستور کار، مجموعه‌ای از مسائل است که به وسیله اقتدار عمومی موضوع رسیدگی قرار می‌گیرد و می‌تواند موضوع یک یا چند تصمیم باشد.(وحید، 1381: 297)
از آنجا که تعامل بین گروه‌های مختلف به سیاست‌ها شکل می‌دهد، از این رو گروه‌ها، پلی بین افراد و دولت هستند و سیاست نوعی تنازع بین گروه‌های مختلف برای نفوذ در ساختارهای فضا‌های حاکم است. میزان قدرت و تاثیرگذاری گروه‌های ذی‌نفع به وسیله قدرت سازمانی، مالی، رهبری و دسترسی به تصمیم گیرندگان اصلی، تعیین می‌شود.(فروزنده دهکردی و وجدانی، 1388: 194) قرار دادن یک مسأله در دستور کار نهادهای تصمیم گیرنده، دارای مراحل مختلفی است که به طور خلاصه در شکل شماره 2 نشان داده شده است.

شکل شماره 2- مراحل تبدیل کردن مسأله به دستور کار
لازم به یادآوری است که در این شکل، آغازش به معنی اتصال بین یک موضوع نارضایتی یک گروه خارج از ساختار رسمی حکومت است و اختصاص نیز به تبدیل موضوع نارضایتی به مطالبات خاص از دولت اطلاق می‌شود. گسترش نیز حکایت از بسط مسأله مورد نظر یک گروه به گروه‌های دیگر جامعه برای فشار بر دولت دارد و ورود به دستور رسمی نیز به معنی موفقیت مراحل قبلی تبدیل مسأله به دستور کار دولت است. (وحید، 1381: 295 و هم‌چنین رک به: مورن، رون و گودوین: 1393، فصل یازدهم)
1-3- ارائه راهکار: وقتی مسائل در مصادر تصمیم‌گیری قرار گرفتند، مرحله ارائه راه حل آغاز می‌شود. یک گروه یا اتاق فکر ممکن است همزمان با تعریف مسأله و قرار دادن آن در دستور کار، راهکار خود را نیز مطرح کند. در برخی موارد، رقابت شدیدی در نهادهای تصمیم گیرنده برای ارائه راهکار میان گروه‌های ذی‌نفع در می‌گیرد. به علاوه ممکن است با تداوم یک مسأله و حل نشدن آن، نیاز به راه حل‌های جدید باشد و اتاق‌های فکر براساس شرایط جدید، راهکارهای نوینی را پیشنهاد کنند. چون سیاست‌گذاری، مقطعی نیست و همواره به دلیل تغییر شرایط، موقعیت‌ها و حتی مؤلفه‌های تشکیل دهنده یک مسأله، بازنگری سیاست‌ها و تغییر و اصلاح احتمالی آنها، مسأله‌ای حائز اهمیت است. به علاوه، تحول و تغییر در سیاستگذاری چرخه‌ای است که ضمن آن، سیاست‌ها یا همان راهکارها یکبار دیگر قالب‌بندی، ارزیابی، اجرا و بازبینی می‌شود.(ملک محمدی، 1380: 181-183)
2- آوارگان یهودی کشورهای عربی در روند چرخه‌ای سیاست‌گذاری
رژیم صهیونیستی و سازمان‌های صهیونیستی به عنوان اجزای یک شبکه جهانی، موضوع آوارگان یهودی کشورهای عربی را در دستور کار خود قرار داده‌اند. در حالی‌ که چرخه سیاست‌گذاری، معمولا کوتاه و میان مدت است، کارگزاران مذکور در یک برنامه سیاستگذارانه نسبتا بلند مدت، مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی را برساخته کرده و تلاش می‌کنند آن را در دستور کار خود قرار دهند تا حداقل به بخشی از اهداف طراحی شده دست یابند. برسازی و سازوکار این مسأله به شرح زیر است.
2-1- از مسأله یهود تا مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی
آنچه از اواسط قرن بیستم به عنوان سیاستگذاری عمومی ابتدا توسط هارولد لاسول مطرح شد و طی دهه‌های اخیر به یک رشته علمی تبدیل شده، در اواخر قرن نوزدهم توسط صهیونیسم در عمل به کار گرفته شد. در قرن نوزدهم، تعداد بسیار زیادی از صهیونیست‌ها مانند احد حائام، موسی هس، لئو پینسکر و در نهایت تئودور هرتصل به رغم اختلاف تاکتیکی، مسأله‌ای به نام «مسأله یهود» را برساخته کردند. هرتصل، کتاب دولت یهود را با «مسأله‌ یهود» و این‌گونه آغاز می‌کند: در هرجا که تعداد قابل ملاحظه‌ای یهودی زندگی می‌کنند، مسأله‌‌ یهودیان وجود دارد. هیچ‌کس نمی‌تواند وخامت اوضاع یهودیان را نادیده بگیرد. هرجا که تعداد قابل ملاحظه‌ای از آن‌ها زندگی می‌کنند، کمابیش مورد آزار قرار دارند. این موضوعی است که در همه‌ کشورها- حتی در کشورهای متمدنی مانند فرانسه- وجود دارد و باقی خواهد ماند. «گتو» ادامه دارد، اگرچه دیوارهای آن فرو ریخته است. نباید آنتی‌سمیتیسم مدرن را با آزار یهودیان در گذشته، اشتباه گرفت. آنتی‌سمیتیسم گاهی در برخی کشورها شکل تعصب مذهبی به خود می‌گیرد، اما این حرکت ستیزه‌جویانه، اینک تغییر یافته؛ به گونه‌ای که آنتی‌سمیتیسم روز به روز و ساعت به ساعت در بین ملت‌ها، افزایش می‌یابد؛ در واقع بایستی افزایش یابد، زیرا عوامل این افزایش کماکان وجود دارند.»(Herzel, 1896: 9-10)

«آوارگان ساختگی» علیه «آوارگان واقعی»

هرتصل، مسأله یهود را نه یک مسأله‌ فردی و مذهبی، بلکه مسأله‌ای ملی معرفی کرده و می‌نویسد: «من فکر می‌کنم، به رغم وجود اشکال مختلف این موضوع، مسأله‌ یهود بیش از آن‌که یک موضوع مذهبی یا اجتماعی باشد، یک مسأله‌ ملی است. ما یک ملت هستیم؛ دشمنان ما بدون این که بخواهیم، ما را متحد ساخته‌اند؛ همان‌گونه که بارها در تاریخ اتفاق افتاده است. عذاب و ناراحتی، ما را با هم یکی کرده است و با این اتحاد به ناگاه، به قدرت خودمان واقف گشته‌ایم. بله، ما آن قدر قوی هستیم که یک دولت و آن هم در واقع یک دولت نمونه تشکیل دهیم. ما همه‌ ‌منابع انسانی و مادی ضروری برای این کار را دارا هستیم.»(Herzel, 1896: 5)
پس از آن‌که بخشی از مسأله یهود با اشغال فلسطین مرتفع شد، مسائل دیگری رخ داد که یکی از آنها مسأله آوارگان فلسطین به عنوان یک واقعیت بود. هنگام اشغال فلسطین، موضوع مهاجرت یهودیان کشورهای اروپایی و خاورمیانه به سرزمین‌های اشغالی به شدت مورد توجه دولت اسرائیل و سازمان‌های صهیونیست حامی آن بود. به این دلیل طی چندین مرحله، میلیون‌ها یهودی «مهاجرت» کردند. تا دهه 1970 اصولا مسأله‌ای به نام مسأله «آوارگان یهودی کشورهای عربی» وجود نداشت. از اواسط این دهه بود که مسأله سازی جدید صهیونیست‌ها آغاز شد و با سقوط صدام در سال 2003، با شدت بیشتری مورد توجه قرار گرفت و طی سال‌های اخیر به طور جدی در دستور کار قرار گرفته است. اصطلاحاتی نظیر «مهاجران فراموش شده خاورمیانه» یا یهودیان فراری داده شده از کشورهای عربی ناظر براین موضوع است.
2-1-1- سازمان‌های صهونیستی و مسأله آوارگان یهودی: مسأله سازی یهودیان                 جهان عرب با تشکیل چند سازمان اختصاصی صهیونیستی شکل گرفت. چنین شیوه‌ای               یکی از شگردهای سازمان‌های متعدد و متکثر صهیونیستی در سراسر جهان است که به دور از موازی کاری، پروژه سیاستگذاری به‌ویژه مسأله سازی را انجام می‌دهند. موضوع یهودیان کشورهای عربی توسط چندین سازمان مهم یهودی پیگیری می‌شود که مهم‌ترین آنها به شرح     زیر است:
«سازمان جهانی یهودیان کشورهای عرب» نخستین سازمانی است که در این زمینه در سال 1975 تأسیس شد. بنیانگذاران این سازمان، چند تن از رهبران انجمن‌های مهاجران و جوامع یهودیان پناهنده از کشورهای عرب مقیم اسرائیل و سایر کشورها بودند. اولین رئیس این سازمان، مردخای بن پورات بود که از عراق به اسرائیل رفته بود و تا قبل از تصدی ریاست WOJAC با موساد همکاری داشت. حمایت مالی از این سازمان برعهده وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی است. هدف اصلی WOJAC تهیه اسناد و مدارک لازم در مورد دارایی‌های به اصطلاح توقیف شده یهودیان کشورهای عرب اعلام شده است. WOJAC ادعا می‌کند که در واکنش به توجه روزافزون افکار عمومی نسبت به مسأله آوارگان فلسطینی و نادیده گرفتن اخراج یهودیان، تأسیس شده است. این سازمان تلاش کرده است با ارائه آمار یهودیان مهاجر از کشورهای عربی ثابت کند که به دلیل اخراج یهودیان از کشورهای عرب، امروزه تعداد بسیار اندکی یهودی در کشورهای عربستان، اردن، سودان، امارات و کلاً شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج فارس زندگی نمی‌کنند.
برنامه‌های WOJAC عبارتند از: جمع‌آوری اطلاعات درباره وضعیت یهودیان عرب داخل و خارج اسرائیل، تهیه گزارش‌ها و تدوین نشریات تحقیقاتی، تأمین اطلاعاتی برای مؤسسات ملی و بین‌المللی از جمله ارگان‌های دولتی، سازمان‌های یهودی و غیریهودی و رسانه‌ها، ملاقات با سران کشورها و ارائه آمار جمعیت یهودیان کشورهای عرب در محافل بین‌المللی، انجام مذاکرات، شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی، برگزاری سخنرانی و کنفرانس بین‌المللی، ثبت دارایی‌های گروهی و فردی یهودیان در کشورهای عرب، ثبت خدمات ارائه شده به صاحبان این سرمایه‌ها و طرح ادعای غرامت وارده شده به صاحبان این سرمایه‌ها در مذاکرات سیاسی. WOJAC هم‌چنین اقدامات گسترده‌ای را برای ثبت تاریخچه زندگی و خاطرات یهودیان کشورهای عربی انجام داده است و بدین منظور، مورخانی حرفه‌ای در این سازمان به کار گرفته شده‌اند. در این راستا هزاران سند شامل نامه، کتابچه، کتاب و مقاله، جمع‌آوری و از سال 1998 به مرکز آرشیو رژیم صهیونیستی منتقل شده‌اند.(پورحسن: 17/10/1385)
سازمان اجرای عدالت برای یهودیان رانده شده از کشورهای عربی از دیگر سازمان‌های است که با هدف مسأله سازی یهودیان آواره کشورهای عربی در 30 سپتامبر 2002 توسط گروهی از شخصیت‌های آمریکایی و اروپایی تأسیس شد. این سازمان هدف خود را تضمین این مسأله که حقوق یهودیان رانده شده از کشورهای عربی، براساس قانون و تساوی افراد در دستور کار سیاسی و قضایی جامعه بین‌المللی قرار گیرد، تعریف کرده است. مورتیمر بی. زوکرمن، رئیس کنفرانس رؤسای سازمان‌های یهودی آمریکا که یکی از تأمین کنندگان مالی JJAC است، هنگام تشکیل این سازمان گفت: «ما در اینجا گردهم آمده‌ایم تا موضوع یهودیان رانده شده از کشورهای عربی را مطرح کنیم. در حقیقت، تعداد این یهودیان در حدود 850 هزار نفر- یعنی بیش از آوارگان فلسطینی که حدود 750 هزار نفر بودند- است. این تعداد یهودی به دنبال جنگ اعراب- اسرائیل در سال 1948 آواره شدند. با عنایت به این مسأله که توجه جهانیان به آوارگان فلسطینی معطوف شده است، ما می‌خواهیم توجه آنها را به آوارگان یهودی نیز جلب کنیم. JJAC علاوه بر این که با تمام سازمان‌های عمده یهودیان آمریکا نظیر کمیته یهودیان، کنگره یهودیان، انجمن ضد افترا، بنای بریث، کنفرانس رؤسای سازمان‌های عمده یهودیان، هیلل، شورای امور روابط عمومی یهودیان و... همکاری می‌کند، شامل سازمان‌های متعدد یهودی از کشورهای مختلف است. اسامی این سازمان‌ها و کشورهای متبوع آنها به شرح زیر است:(www.justiceforjews.com)
سازمان یهودیان بومی خاورمیانه و شمال آفریقا نیز از سازمان‌های مهم یهودی است که در مورد یهودیان کشورهای عربی فعالیت می‌کند. این سازمان تاکنون، اقداماتی را درباره یهودیان کشورهای عربی به‌ویژه شمال آفریقا (مصر، الجزایر، تونس، مراکش و لیبی) انجام داده است. یکی از اقدامات جدید این سازمان در سال 2015، پیگیری پروژه تاریخ شفاهی و انجام مصاحبه با یهودیان کشورهای عربی است.(www.jimena.org)
 به طور کلی سازمان‌های یهودی که به منظور مسأله سازی آوارگان یهودی کشورهای عربی ایجاد شده‌اند ادعا می‌کنند هنگامی که سازمان ملل در نوامبر 1947، قطعنامه تقسیم فلسطین را تصویب کرد، اعراب، شورش علیه یهودیان در کشورهای خود را آغاز کردند، فروشگاه‌ها، خانه‌ها و کنیسه‌های آنها را آتش زدند، صدها نفر از یهودیان را به قتل رساندند، هزاران نفر از آنها را زندانی کردند، حق مهاجرت از آنها گرفته و مهاجرت آنها به اسرائیل ممنوع شد، حقوق شهروندی نیز از بسیاری از این یهودیان سلب شد و یهودیانی که سال‌ها از نظر اقتصادی و بازرگانی در کشورهای عربی نفوذ داشتند، دارایی‌‌های خود را از دست دادند و حساب‌های آنها در بانک‌ها مسدود و دارایی آنها که بالغ بر میلیاردها دلار بود، مصادره شد. تمامی سازمان‌های مذکور، آمار زیر را درباره جمعیت یهودیان در کشورهای عربی در دو مقطع 1948 و 1976 ذکر می‌کنند(یوسف کوریه: 1988) که در جدول شماره یک آمده است.
ردیف    نام کشور/ منطقه    سال 1948    سال 1976
1    مراکش    265000    17000
2    الجزایر    140000    500
3    تونس    105000    2000
4    لیبی    38000    20
5    مصر    100000    200
6    عراق    135000    400
7    سوریه    30000    4350
8    لبنان    5000    150
9    یمن    55000    1000
10    عدن    8000    0
جمع    881000    620/25
جدول شماره یک: آمار یهودیان کشورهای عربی در دو مقطع 1948 و 1976
براساس آمار مذکور، از سال 1948 تا 1951، در کل، 586 هزار و 269 یهودی از کشورهای عربی به اسرائیل مهاجرت کردند و حداقل، 200 هزار نفر نیز به فرانسه، انگلیس و آمریکا رفتند. در آماری دیگر، در این سایت آمده است که در سال 1931، از هر چهار یهودی که در سرزمین فلسطین زندگی می‌کردند، تنها یک نفر از کشورهای آسیایی و آفریقایی آمده بود اما در اوائل دهه 1950، یهودیانی که از کشورهای عربی آمده بودند، 30 درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل می‌دادند. در خلال سال‌های 1954 تا 1957، جمعیت یهودیان مهاجر از کشورهای عربی به 69 درصد رسید.(hsje,2002/8)
یکی از نخستین اسنادی که سازمان‌های یهودی درباره یهودیان کشورهای عربی به آن استناد می‌کنند، گزارشی است که روزنامه نیویورک تایمز در 16 می 1948 منتشر کرد. در بخشی از این گزارش آمده است: «کمیته سیاسی اتحادیه عرب، پیش‌نویس قانونی را تنظیم کرده است که هدف آن، نظارت قانونی بر ساکنان یهودی کشورهای اتحادیه عرب است. به موجب این قانون، از یک تاریخ مشخص، تمام یهودیان به جز شهروندان کشورهای غیرعربی به عنوان اعضای اقلیت یهودی فلسطینی شمرده می‌شوند. حساب‌های بانکی آنها مسدود شده و صرف حمایت از مقاومت در برابر آرمان‌های صهیونیستی در فلسطین می‌شود. آن دسته از یهودیانی که فعالیت‌های صهیونیستی آن‌ها محرز نشود، دستگیر شده و اموال آنها مصادره می‌شود. در سوریه، تبعیض‌های اقتصادی علیه یهودیان صورت می‌پذیرد و حق جابه‌جایی از یهودیان این‌کشور گرفته شده است. در عراق به یهودیان اجازه خروج از کشور داده نمی‌شود مگر آنکه یک سپرده 20 هزار دلاری به عنوان تضمین برای بازگشت، در اختیار دولت قرار دهند. به هیچ یهودی خارجی، اجازه ورود به عراق داده نمی‌شود. یهودیان لبنان مجبور می‌شوند برای اعتراض به قطعنامه تقسیم که توسط سازمان ملل صادر شده، کمک‌های اقتصادی را به فلسطینی‌ها ارائه کنند. در مطبوعات این کشور نیز، یهودیان به جاسوسی متهم می‌شوند. شرایط برای یهودیان در کشورهای دیگر مسلمان، متفاوت است. وضعیت آنها در افغانستان و یمن وخیم‌تر است. وضعیت یهودیان در مصر و ایران طی ماه‌های اخیر بدتر شده است. در کشورهای حاشیه مدیترانه به علت ترس از جنگ تمام عیار، نسبتاً با یهودیان بهتر برخورد می‌شود. به طور کلی، اوضاع برای یهودیان از کازابلانکا گرفته تا کراچی، سخت است.»(www.jimena.org/ faq/faq.htm)
2-2- مسأله آوارگان عرب یهودی در دستور کار
براساس آمار، جمعیت یهودیان جهان در سال 2010، 13 میلیون 860 هزار نفر بوده و این رقم در سال 2020 به 14 میلیون و 660 هزار نفر خواهد رسید. (www.pewforum.org) از این             تعداد، بسیاری ضد صهیونیست هستند و در مقابل نیز، تعداد بسیار زیادی غیر یهودی وجود                دارند که از صهیونیسم حمایت می‌کنند. یکی از ویژگی‌های یهودیان، تشکیل صدها                  سازمان قدرتمند صهیونیستی در کشورهای مختلف و تاثیرگذار دنیاست. این پراکندگی هدفمند باعث شده است که در وارد کردن مسائل خود به دستور کارهای ملی، منطقه‌ای و حتی بین‌المللی، موفق شوند.
هرتصل پس از آن‌که مسأله‌ یهود را توصیف و صورت‌بندی کرد، با برگزاری کنفرانس بازل، جمع کثیری از سران صهیونیسم را گردهم آورد و مسأله یهود را به عنوان یک ایده شخصی و رویایی در دستور کار افراد تاثیرگذار صهیونیستی قرار داد. برگزاری نخستین کنفرانس جهانی صهیونیست‌ها به حدی مهم و تاثیرگذار بود که هرتصل درباره آن گفته بود که من در بازل، بنیان دولت یهودی را گذاشتم. بنیانگذار صهیونیسم سیاسی درباره نقش دستور کار برای مسأله صهیونیسم می‌نویسد: «مسأله‌ یهود حل نمی‌شود؛ مگر این‌که راه‌حل سیاسی برای این مسأله پیدا شود؛ البته در تحقق این راه‌حل، جامعه‌ بین‌المللی نقش بسیار مهمی برعهده خواهد داشت. هرتصل قبل از آنکه به قدرت‌های بزرگ جهان در اواخر قرن نوزدهم متوسل شود، ابتدا دیدگاه خود را با نخبگان مالی- سیاسی یهود از جمله بارون موریس دو هیرش درمیان گذاشت اما موفق نشد. بعدا توانست نظر افرادی دیگری چون ماکس نوردائوو مورتیز گئودمان را جلب کند. البته پس از مرگ هرتصل، خانواده بزرگ سرمایه‌دار روتچیلدها که نظام بانکداری و طلای اروپا در کنترل آنها بود، به حامیان مالی صهیونیسم تبدیل شدند. هرتصل معتقد بود اساس مسأله یهود، انفرادی نیست؛ ملی است. مسأله یهود یک مسأله سیاسی بین‌المللی است و باید در عرصه بین‌المللی و توسط کشورهای متمدن دنیا به صورت مشترک، حل شود.(www.mfa.gov.il) البته منظور از جامعه‌ بین‌المللی، غرب بود و مسأله ملی یهود، به مسأله بین‌المللی غرب تبدیل شد.(المسیری، 1382: 266) از وقتی که هرتصل از قدرت‌های بزرگ سواری مجانی گرفت و پروژه صهیونیسم سیاسی را آغاز کرد، مسأله صهیونیسم همواره در دستور کار نهادهای بین‌المللی و قدرت‌های بزرگ بوده است. ورود مسأله هولوکاست به دستور کار سازمان ملل در سال2006 و صدور دو قطعنامه برای بزرگداشت چنین روزی در مجمع عمومی و نیز ورود هولوکاست به دستور کار نهادهایی چون یونسکو از جمله اقدامات در این زمینه محسوب می‌شود.
 مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی نیز طی سال‌های اخیر، فرایند تبدیل به دستور کار را آغاز کرده است و این روند تا رسیدن به نتیجه مورد نظر صهیونیست‌ها ادامه خواهد یافت. یکی از نکات بسیار مهم در این زمینه، وقت شناسی صهیونیست‌ها بوده و در حاشیه و به بهانه برخی رخدادها، این مسأله را به دستور کار نهادهای تاثیرگذار می‌برند. روند ورود به دستور کار از نهادهای رسمی رژیم صهیونیست آغاز و به حمایت سازمان‌های صهیونیستی در نهادها و مراجع تصمیم گیرنده آمریکا، اروپا و سازمان ملل منتهی می‌شود.
 پس از سازمان‌های صهیونیستی، ابتدا مقامات رژیم صهیونیستی، مسأله آوارگان یهودی را به عنوان دستور کار رسمی سخنرانی و آثار خود قرار دادند و سپس به دستور کار نهادی تبدیل می‌شود. ایهود باراک، نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی، مسأله آوارگان یهودی را طرح کرد. پس از باراک، بنیامین نتانیاهو در کتاب خود به نام «جایی زیر نور خورشید» این مسأله را به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با مسأله آوارگان فلسطینی مطرح ساخت. شیمون پرز رئیس اسبق رژیم صهیونیستی در کتاب «خاورمیانه جدید» مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی را این گونه تحلیل کرد: «آوارگان جنگ 1948 فقط یهودی نبودند. در جریان جنگ استقلال در سال 1948، حدود 600 هزار فلسطینی از اسرائیل گریختند اما به همین تعداد هم یهودیانی بودند که از کشورهای عربی آواره شدند و ما آنها را پذیرا شدیم.» (پرز، 1376: 250). وی در کتاب مذکور می‌افزاید: «رهبران عرب از فلسطینی‌ها درخواست کردند مناطق جنگی را ترک نمایند، به این امید بر باد رفته که آنها جنگ را به سرعت به نفع خود پایان داده و اسرائیل را از روی نقشه حذف کنند و ساکنین محلی را دعوت می‌کردند تا بازگردند و لیکن شانس با آنها قرین نگردید، اسرائیل جنگ را برد و ساکنین محلی هم‌چنان در خارج از سرزمین‌هایشان اسکان گزیدند... اسرائیل به سرعت آوارگان یهودی کشورهای عربی را با حقوق شهروندی کامل پذیرفت، درحالی که آوارگان فلسطینی هم‌چنان در اردوگاه‌های پناهندگان نگهداری می‌شوند و غیراز اردن، هیچ کشوری به آنها تابعیت نداده است... اسرائیل هیچگاه دستوری دال بر اخراج فلسطینی‌ها از زمین‌ها و خانه‌هایشان صادر نکرده بود.»(پرز، 1376 : 249-250)
در کنار مقامات رسمی، مسأله آوارگان یهودی کشوورهای عربی در دستور کار رسانه‌های قدرتمند، جریان ساز و دستور کار ساز صهیونیستی نیز قرار گرفت. اظهار نظر برخی کارشناسان و سیاستمداران عرب و فلسطین، مهر تاییدی است که سازمان‌های صهیونیستی به دنبال آن بوده‌اند. پس از آنکه معمر قذافی رهبر سابق لیبی اخراج آوراگان یهودی کشورهای عربی را تایید کرد، برخی تحلیل‌گران فلسطینی مانند رشید الخالدی با تاکید بر «عدالت قابل دستیابی» به جای «عدالت مطلق» اعلام کردند: «باید پذیرفت که تمام آوارگان فلسطینی و اخلاف و فرزندان آنها در اصل حق بازگشت به منازل و خانه‌های خویش محق هستند اما این را هم باید پذیرفت که در عمل، شرایط اضطراری از اعمال این حق از سوی آنها جلوگیری خواهد کرد.»(به نقل از برایتن، 1378: 25) محمود عباس نیز در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر2012 با تایید چشم پوشی از حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین اجدادی خود در منطقه 1948 گفت:« ما در این جا با تبعیدشدگان و آوارگان سال 1948.... همدردی می‌کنیم.... در عدم وجود عدالت مطلق به عدالت نسبی اکتفا کردیم و با برپایی فلسطین در 22 درصد از اراضی موافقت کردیم، یعنی برپایی دولت فلسطین در اراضی اشغال شده در سال 1967 را پذیرفتیم.»(سخنرانی محمود عباس، تابستان و پاییز 1390: 228).
مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی به تدریج از داخل سرزمین‌های اشغالی فراتر رفت و در دستور کار جامعه بین‌المللی قرار گرفت. بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا در سال 2000، در جریان مذاکرات کمپ دیوید، برای نخستین‌ بار در مصاحبه با شبکه یک رژیم صهیونیستی، مسأله آوارگان یهودی را به طور رسمی اعلام کرد و گفت که صندوقی بین‌المللی را برای معاوضه اموال آوارگان فلسطینی با اموال آوارگان یهودی تشکیل خواهد داد. در مذاکرات مقدماتی آناپولیس در سال 2007، لیونی که طرف صهیونیستی در مذاکرات بود به حق آوارگان یهودی اشاره کرد. در سال 2008، مجلس نمایندگان آمریکا تصویب کرد مسأله آوارگان یهود بر اساس اساسنامه سازمان ملل به رسمیت شناخته شود و با تأسیس یک صندوق، املاک آنها با فلسطینیان معاوضه شود. سرانجام بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی این مسأله را به طور رسمی در سال 2009 مطرح کرد. کنست رژیم صهیونیستی در تاریخ 10 فوریه 2010، قانونی را با عنوان «حمایت از حق معاوضه آوارگان یهودی رانده شده از کشورهای عربی و ایران» تصویب کرد.
روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحرونوت، در تاریخ 14/9/2012، سندی را منتشر کرد              که شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی که زیر مجموعه دولت محسوب می‌شود، تصویب             کرده بود. این سند به دولت وقت و دولت‌های پس از آن اعلام می‌کند که باید مسأله آوارگان یهودی را به عنوان یک فعالیت اصلی در برنامه‌های داخلی و خارجی خود بگنجانند. در داخل،        این کار باید انجام شود تا همواره زنده بماند و در خارج هم باید مطرح شود تا افکار عمومی بین‌المللی با آن آشنا شده و آن را به رسمیت بشناسند. در همین راستا دو اقدام انجام شد. اول         به تمام سفیران رژیم صهیونیستی در تمام کشورهای جهان، نامه‌هایی ارسال و از آنها خواسته شد تا موضوع را در کشورهای محل حضورشان مطرح کنند. دوم، برگزار کنندگان این کنفرانس،             دو هفته پس از آن در حاشیۀ نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، نشستی را با              همین منظور برگزار خواهند کرد تا افکار عمومی را متوجه این مسأله کنند. این سند به                تعداد آوارگان یهودی و مقایسه آنها با آوارگان فلسطینی می‌پردازد. در این سند ذکر شده است             که آوارگان یهودی به زور از کشورهای عربی به سرزمین‌های اشغالی کوچانده شده‌اند و به آنها اجازه فروش یا نگهداری املاکشان داده نشده است. در این سند آمده است تعداد این یهودیان             در آن زمان در کشورهای عربی، حدود 850 هزار نفر بوده که 600 هزار نفر آنها از به سرزمین‌های اشغالی کوچ کردند و بقیه در آمریکا، کانادا و اروپا پراکنده شدند. طبق اعلام سند شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی، میزان دارایی‌های یهودیان کشورهای عربی در آن زمان، 700 میلیون دلار           بوده که امروز بالغ بر 6 میلیارد دلار می‌شود. این سند، تعداد آوارگان فلسطینی را در آن دوره بین 600 تا 700 هزار نفر اعلام کرده است که میزان دارایی‌های آنها 450 هزار دلار بوده که به حساب امروز بالغ بر 4 میلیارد دلار می‌شود یعنی نسبت اموال آوارگان 2 به 3 به نفع یهودیان است. در این سند آمده است از آنجا که رژیم صهیونیستی مطلقا با بازگشت آوارگان مخالف است لذا باید یک صندوق بین‌المللی برای معاوضه و تبدیل اموال و جابجایی انجام گیرد. اما دانی ایالون که نتانیاهو وی را مسئول این پرونده اعلام کرده است در مصاحبه با شبکه ده تلویزیونی رژیم صهیونیستی در تاریخ 19/9/2012 از کشورهای عربی خواست خسارتی معادل 300 میلیارد دلار در ازای یهودیان مهاجر کشورهای عربی بپردازند.
هم‌چنین در این سند اعلام شده است پس از آنکه قانونی در این رابطه در کنگرۀ آمریکا تصویب شد، باید آن قانون در سازمان ملل ثبت شود و از آنروا خواسته شود تا آمار بازماندگان زندۀ آوارۀ فلسطینی سال 1948 را بدون احتساب فرزندان و نوادگان آنها اعلام کند. این سند، آوارگان فلسطینی را واجد شرایط تعریف آوارگی نمی‌داند زیرا اعلام می‌کند آنها به اجبار کوچ داده نشده‌اند. در این سند، ادامۀ کمک و حمایت آمریکا به آنروا منوط به اعلام این آمار شده است. این سند، اتحادیۀ عرب و کشورهای عربی را مسئول آوارگی یهودیان کشورهای عربی دانسته و می‌خواهد که آنها مسئولیت‌شان را در قبال مهاجرت دادن اجباری یهودیان بدون این‌که به آنها اجازه بردن اموالشان داده شود، بپذیرند. هم‌چنین در این سند آمده است باید از این به بعد، مسأله آوارگان یهودی، موازی با مسأله آوارگان فلسطینی در هر مذاکره‌ای مطرح شود. این سند می‌گوید که دولت‌های رژیم صهیونیستی نباید فقط به گرفتن غرامت‌های شخصی و مبادله و معاوضۀ فردی و شخصی اکتفا کنند بلکه چون دولت‌های رژیم صهیونیستی در دهه‌های 50 و 60 به این یهودیان رسیدگی کرده و امکانات زندگی به آنها دادند، هزینه‌هایی که دولت صهیونیستی پرداخت کرده است، دریافت شود.(رضوی، 20/12/1392)
با توجه به این‌که حدود شش میلیون یهودی در آمریکا زندگی می‌کنند و مهم‌ترین سازمان‌ها و لابی‌های یهودی در این کشور فعالیت دارند، هم‌چنین با توجه به ساختار پلیارشی آمریکا که عرصه رقابت گروه‌های مختلف است، سازمان‌های صهیونیستی از این موقعیت استفاده کرده و مسأله یهودی را به دستور کار آمریکا می‌برند. یکی از پژوهشگران می‌نویسد «سیاستگذاری عمومی در امریکا اغلب به عنوان ترجیحات و ارزش‌های نخبگان حاکم در نظر گرفته می‌شود و شاید این تصور غالب که سیاست گذاری عمومی انعکاس خواسته های مردم است، بیشتر افسانه باشد تا واقعیت دموکراسی آمریکا.»(دای، 1387: 45) سازمان‌های صهیونیستی از میزبانی آمریکا برای سازمان ملل نیز نهایت استفاده را می‌برند. در همین حال باید به نقش لابی‌های نوظهوری چون «دوستان متحد اسرائیل» اشاره کرده که در پارلمان اتحادیه اروپا فعالیت می‌کنند و به دنبال تصویب قوانین قاره‌ای و اتحادیه‌ای به سود خود می‌باشند.
2-3- ارائه راه حل
یکی از مراحل مهم در چرخه سیاست‌گذاری، ارائه راه حل است. ویژگی صهیونیسم سیاسی، به توان مسأله سازی و لابی گری آن برای ورود مسأله به دستور کار محدود نمی‌شود بلکه ارائه راهکارهای هدفمند نیز جزو توانایی‌های آن محسوب می‌شود. سازمان‌ها و رژیم صهیونیستی چه بسا همزمان با طرح یک مسأله، راه حل مورد نظر خود را نیز ارائه می‌کنند. عملکرد صهیونیسم در جریان مسأله یهود، مؤید این نظر است. بخش عمده‌ کتاب دولت یهود، تشریح جزئیات دقیق تحقق راه‌حل سیاسی مسأله یهود است. بنابراین کتاب هرتصل بیش از آنچه یک اثر تئوریک و انتزاعی باشد، پروژه و دستورالعملی عملیاتی است. هرتصل پس از بیان راه‌حل خود، پیشنهاد تشکیل ابزارهای تحقق آن را با ذکر جزئیات، به مثابه یک پروژه، توضیح می‌دهد(Vital 2009: 18) و بر این اساس، تشکیل دو نهاد «جامعه یهود» و «شرکت یهود» را پیشنهاد می‌دهد.
در راه حل صهیونیستی، فلسطینی‌ها جایگاهی ندارند. اسرائیل زانگویل می‌گوید: «نباید به اعراب اجازه داد مانع تحقق طرح صهیونیسم شوند. باید آنها را به مهاجرت جمعی متقاعد کرد. آیا همه کشورهای عرب، ازآن آنها نیست؟... پس چه دلیل خاصی وجود دارد که باعث شود اعراب به این یک وجب خاک بچسبند...(المسیری، 1383: 72-73). « بنزیون دینر» نخستین وزیر آموزش ملی دولت رژیم صهیونیستی و دوست صمیمی بن گورین نیز در سال 1954 گفت: «در کشور ما جا برای کسی به جز یهودیان نیست؛ ما به اعراب خواهیم گفت: بیرون. اگر موافق نباشند یا مقاومت کنند، ما آنان را بیرون خواهیم کرد.» (گارودی، 1369: 39) اگرچه وی به وجود فلسطینی‌ها اذعان می‌کند اما برای آنها جایگاهی در فلسطین اشغالی قائل نیست و باید آنها در کشورهای عربی مستقر شوند. آریل شارون نیز به صورت تلویحی درباره اسکان آوارگان فلسطینی می‌گوید: «مسأله آوارگان فلسطینی، تراژدی است که فلسطینی‌ها بر سر خویش آورده‌اند. یک تراژدی را نمی‌توان با تراژدی دیگر جایگزین کرد. اکثر ما اسرائیلی‌ها می‌خواهیم در این کشور زندگی کنیم، باید راه حل مسأله آوارگان در جای دیگری یافت شود.»(به نقل از برایتن، 1378: 27)
راهکارها و اقداماتی که صهیونیست‌ها برای حل مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی ارائه می‌کنند، طیف گسترده‌ای را شامل می‌شود. تاکنون برخی از این راه حل‌ها مطرح شده و راه حل اصلی که آنها در نظر دارند، هنوز مطرح نشده است اما با رویکرد آینده پژوهانه می‌توان پیش‌بینی کرد که برابرسازی آوارگان یهودی با آوارگان فلسطین است. البته سازمان‌های صهیونیستی همواره نگاه حداکثری و منفعت جویانه دارند و تا حد امکان می‌کوشند بیشترین امتیازات و غرامت را دریافت کنند.
به طور منطقی در صورتی که مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی پس از طی شدن مقدمات آن در مراکز تصمیم‌گیری بین‌المللی به نتیجه برسد، بازگشت آنها به کشورهای متبوع خود است و کشورهای عربی نیز از چنین گزینه‌ای استقبال می‌کنند. اما با توجه به ساختار جمعیتی و اهمیت راهبردی حتی یک نفر برای رژیم صهیونیستی، بازگشت آوارگان یهودی کشورهای عربی مانند بازگشت آوارگان فلسطینی تقریبا محال است. در حالی‌ که فلسطینی‌ها بر بازگشت خود اصرار می‌ورزند و هنوز پس از 6 دهه، به طور موقت در مکان‌های دیگر زندگی می‌کنند تا به سرزمین خود بازگردنند، آوارگان یهودی، چنین تمایلی ندارند.
 نوع ایجاد آوارگی فلسطینی‌ها با یهودیان تفاوت ماهوی دارد. آوارگان فلسطینی برخلاف آنچه صهیونیست‌ها می‌گویند ناشی از تاکتیک کشورهای عربی برای جنگیدن با اسرائیل نبود. کافی است به دیدگاه برخی مورخان پسا صهیونیست نگاه کرد. برخی از یهودیان مانند «ایلان پاپه» مورخ پست صهیونیست اسرائیلی بر اساس مدارک و مستندات این رژیم می‌نویسند: «در عصر چهارشنبه دهم مارس 1948، گروهی از رهبران صهیونیست همراه با افسران یهودی در باره مرحله نهایی پاک‌سازی قومی فلسطینی‌ها تصمیم‌گیری کردند. از همان روز اخراج سیستماتیک فلسطینی‌ها از مناطق گسترده‌ای از فلسطین آغاز شد. در بخشی از دستور العمل مذکور به مواردی نظیر ارعاب در مقیاس گسترده، بمباران مناطق روستایی و پرجمعیت، آتش زدن خانه‌ها و اموال فلسطینی‌ها، اخراج شهروندان آنها، تخریب خانه‌ها و در مرحله نهایی، مین ‌گذاری مسیر برای ممانعت از بازگشت آنها اشاره شده است. به علاوه در این طرح، لیست کامل مناطقی که باید پاک‌سازی می‌شد، به گروه‌های صهیونیستی داده شد.(Pappe, Fall 2006: 6) )
یکی از اولین راهکارها، دریافت جبران خسارت و دریافت غرامت مادی از کشورهای عربی است. صهیونیست‌ها در زمینه دریافت غرامت تجربه زیادی دارند و با گذشت هفت دهه از جنگ جهانی دوم، میلیاردها دلار از کشورهای اروپایی چون آلمان، فرانسه و سوییس غرامت دریافت کرده و این روند هم‌چنان ادامه دارد. البته با توجه به ظرفیت‌های مالی یهودیان، دریافت غرامت بیش از آنکه از نظر مادی مورد توجه آنها باشد، تداوم دریافت غرامت به معنای ادامه اتهام و تقصیر کشورهای اروپا و بدهکاری به صهیونیست‌هاست. مبنای دریافت خسارت از کشورهای عربی این است که اموال آوارگان یهودی کشورهای عربی هنگام اخراج از کشورهای متبوع خود، مصادره شده و باید براساس ارزش امروزی، دارایی‌های آنها محاسبه شود. سازمان JJAC در یکی از گزارش‌های خود به تبعیض‌های سازماندهی شده در کشورهای عربی اشاره کرده و از قوانین بین‌المللی نظیر منشور نورنبرگ و کنوانسیون ژنو (بخش مربوط به حقوق غیرنظامیان در زمان جنگ) و ضبط دارایی بانک‌های یهودی و مصادره اموال یهودیان در سال 1947 در سوریه، طبقه‌بندی صهیونیسم به عنوان یک جرم در عراق در سال 1948، مصادره اموال یهودیان مصر در سال 1956، تخریب کنیسه‌ها و گورستان‌های یهودیان تونس در سال 1958، گزارش‌های متعدد از اظهارات مقامات و بیانیه‌های رسمی دولت‌های عرب در دهه 1940 نام می‌برد.
تشکیل دادگاه بین‌المللی برای کشورهای عربی به اتهام پاک‌سازی قومی از دیگر راهکارهای صهیونیست‌ها برای حل مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی است. با توجه به سوابق صهیونیست‌ها در این زمینه، اروین کوتلر وکیل کانادایی JJAC که به جدیت دنبال این موضوع است، گفت: «در حقیقت، کشورهای عربی به پاک‌سازی قومی دست زده‌اند.» وی خواستار آن شد که یک دادگاه بین‌المللی برای محاکمه کشورهای عربی به علت ارتکاب پاک‌سازی قومی برگزار شود. مالکوم هوئنلین، رئیس کنفرانس رؤسای سازمان‌های عمده یهودی آمریکا نیز گفت: «JJAC یک نسخه در گزارش خود را به کاخ سفید می‌دهد، آنرا به کنگرۀ آمریکا گزارش می‌کند و گروه‌های حقوق بشری را نیز به کمک می‌طلبد. برخی از یهودیان کشورهای عربی که ادعا می‌کنند بر اثر خشونت، از کشورهای خود گریخته‌اند نیز در کنفرانس خبری JJAC شرکت کردند.»(پورحسن: 17/10/1385) مهم‌ترین راه حل همان گونه که پیشتر ذکر شد، برابر سازی یهودیان کشورهای عربی با آوارگان فلسطینی است. به این معنا که این آوارگان به رسمیت شناخته شوند و در یک معامله بزرگ، در همان جایی که پس از آوارگی ساکن شده‌اند، به موطن قبلی خود بازنگردند.
4- اجرا
اجرای راه حل، مرحله دیگری از سیاست گذاری عمومی است. در این مرحله، مناسب‌ترین راه حل، عملیاتی شده و دائم ارزیابی می‌شود تا بیشترین نتیجه حاصل شود. تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948، مرحله اجرای چرخه سیاستگذاری صهیونیسم محسوب می‌شود. پس از طرح مسأله، در دستور کار قرار گرفتن آنها در سازمان ملل و ارائه راهکار تاسیس یک دولت یهودی، این دولت در می 1948 با اشغال فلسطین ایجاد شد. پروژه آوارگان یهودی کشورهای عربی هنوز به مرحله اجرایی کامل نرسیده است اما برخی اقدامات در این زمینه انجام شده است. برای نمونه، سازمان اجرای عدالت برای یهودیان رانده شده از کشورهای عربی در پایگاه اینترنتی خود، یک فرم هفت صفحه‌ای قرار داد که به مهم‌ترین زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده است. در مقدمه این فرم که در سایت اینترنتی دیگر سازمان‌های یهودی مربوطه درج شده، خطاب به یهودیانی که ادعا می‌شود از کشورهای عربی اخراج شده‌اند، آمده است:
- لطفاً این فرم را که هدف آن جمع‌آوری کامل‌ترین اطلاعات درباره یهودیان رانده شده از کشورهای عربی است را تکمیل کنید. اسناد و جزئیات و قیمت دارایی‌های خود در کشورهای عربی را اعلام کنید.
- اگر قبلاً در این رابطه ثبت نام کرده‌اید، شماره کارت و نام سازمان ثبت نام کننده را بنویسید.
- کپی هر گونه سندی را که درباره دارایی‌های خود دارید، ارسال کنید.
اولین بخش فرم شامل اطلاعات مربوط به هویت ثبت نام شونده است.(www.jimena.com)
در راستای اجرای پروژه مذکور پس از سقوط صدام، رجوع به محاکم قضایی عراق و اعاده مالکیت برخی اموال و املاک نیز انجام شد. اگر چه پس از دولت موقت، این روند در عراق متوقف شد اما از نظر صهیونیست‌ها، نفس تحقق یک مورد از ادعاهای آنها به معنای ایجاد حق برای همه یهودیان کشورهای عربی خواهد بود.
وزارت امور خارجۀ رژیم صهیونیستی در راستای اجرای مسأله آوارگان یهودی کشورهای عربی، با همکاری کنگرۀ جهانی یهود و کنگرۀ رؤسای سازمان‌های عمده یهودی، در سپتامبر 2012 و برای نخستین بار در سازمان ملل، کنفرانسی را با عنوان «عدالت برای آوارگان یهودی کشورهای عرب» برگزار کرد. این نخستین کنفرانسی بود که سازمان ملل از زمان تأسیس با این عنوان و به منظور بررسی این موضوع تشکیل داد. در این کنفرانس رون لاودر، رئیس کنگرۀ جهانی یهود، مالکوم هونلاین، مدیر کل کنگرۀ رؤسای سازمان‌های عمده یهودی، پرفسور اروین کوتلر، عضو پارلمان هلند، ایلان درشوویتس، حقوقدان و ران پراسور، نمایندۀ دائم رژیم صهیونیستی در سازمان ملل حضور داشتند و تعدادی از یهودیانی که ریشۀ سوری و عراقی داشتند شهادت‌های شخصی ارائه کردند. یکی از این افراد، شالوم یروشلمی، روزنامه‌ نگار بود. در این کنفرانس، 400 تن از سفیران و دیپلمات‌های خارجی از جمله شخصیت‌هایی از کشورهای عرب [نمایندۀ مصر] و نمایندگانی از آژانس امور آوارگان سازمان ملل حضور داشتند. پخش زندۀ این برنامه شبکۀ تلویزیونی سازمان ملل، توجهات بسیاری را به خود جلب کرد در حالی که تعدادی از نمایندگان کشورهای عرب تلاش کردند مانع برگزاری این نشست شده و علیه آن تظاهرات کنند اما سازمان ملل مانع این اقدام آنها شد. دانی ایالون در این کنفرانس گفت: «این کنفرانس با 64 سال تأخیر برگزار شد اما هنوز فرصت باقی است و دولت اسرائیل تا زمانی که عدالت در قبال یهودیان آوارۀ کشورهای عربی اجرا نشود، خیالش آسوده نخواهد شد.» وی از دبیر کل سازمان ملل خواست این مسأله را در دستور کار جامعه بین‌الملل قرار دهد تا مشکل حل شود. ایالون وعده داد این نشست سالانه به طور سالانه در سازمان ملل برگزار شود و تأکید کرد که طرح این موضوع، هیچ اثر مخربی بر روند صلح نخواهد داشت زیرا تلاش در این طرح بر تحقق صلحی بر اساس عدالت برای همگان است.
بیانیۀ پایانی این کنفرانس، نشان دهندۀ تمام اهداف و واقعیت این کنفرانس است. مهم‌ترین محورهای بیانیۀ پایانی این کنفرانس عبارت بود از:
1. حمایت کامل از حق یهودیان آواره، طرد شده و فراری از کشورهای عربی به منظور برقراری عدالت و نیل به حقوق و اصلاح.
2. محروم شدن یهودیان از حقوق شهروندی، مصادره اموال آنها و سلب تابعیت یهودیان کشورهای عربی.
3. بین سال‌های 1947 تا 1972، حدود 900 هزار یهودی کشورهای عربی را به مقصد اسرائیل و دیگر کشورهای جهان ترک کردند.
4. مسئولیت خروج یهودیان از کشورهای عرب بر دوش اتحادیۀ عرب است.
5. جامعۀ بین‌الملل هنوز در مورد تجاوز دسته جمعی به حقوق بشر و مهاجرت یهودیان از کشورهای عربی آن گونه که لازم بوده، توجه نشان نداده است.
6. حمایت از تلاش‌هایی که دولت اسرائیل به منظور مستندسازی دارایی‌های سلب شده از یهودیان در زمان ترک کشورهایی که در آنجا نشو یافته بودند، انجام می‌دهد.
7. دعوت از یهودیان آوارۀ کشورهای عربی برای مستندسازی روایت‌های شخصی‌شان و ارایۀ شهادت و گواهی در مورد دارایی‌های سرقت شده آن‌ها.
8. تشویق دولت اسرائیل به ادامۀ تلاش‌ها برای نیل به هدف شناسایی میراث یهودیانی که از کشورهای عربی به اسرائیل آمده‌اند و گنجاندن این میراث در دروس مؤسسات آموزشی و فعالیت‌های مؤسسات فرهنگی در اسرائیل.
9. درخواست از دبیر کل سازمان ملل متحد برای در دستور کار قرار دادن مسألۀ آوارگان یهودی کشورهای عرب در سازمان ملل و مؤسسات زیر مجموعۀ آن.
10. تمام پارلمان‌های کشورهای عرب، قوانینی را وضع کنند که به ظلم تاریخی و رنجی که به یهودیان اخراجی و مهاجرانی که از ترس از کشورهای عرب فرار کرده یا اخراج شدند اعتراف کنند و آن را به رسمیت بشناسند.(رضوی 20/12/1392)
علاوه بر موارد مذکور، کابینه بنیامین نتانیاهو یک فرایند سیاسی را به نام «من آواره‌ای یهودی‌ام» اجرا کرد. دانی ایالون، مشاور نتانیاهو، مسئول این امر شد و اسنادی را در داخل سرزمین‌های اشغالی جمع‌آوری کرد. آنها از یهودیان بازمانده، فیلم‌هایی را تهیه و در یوتیوب منتشر کردند. در این فیلم‌ها یهودیان خود را آواره می‌نامند و از املاک و اموال خود و چگونگی مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی سخن می‌گویند. این سندسازی به طرز وسیعی در داخل سرزمین‌های اشغالی در حال انجام است. حتی گفته می‌شود برخی سندهای این اشخاص در حال ثبت و پیگیری است. دانی ایالون اعلام کرد که هدف از این طرح رفتن به سازمان ملل است تا یهودیانی را که از کشورهای عربی به سرزمین‌های اشغالی مهاجرت کرده‌اند به عنوان آواره به رسمیت بشناسد.(رضوی 20/12/1392)
3- آواره ساختگی و آواره واقعی
آنچه تاکنون ذکر شد، توصیف سیاستگذارانه مسأله‌ای به نام آوارگان یهودی بود. نقد این طرح فرصت مجزایی می‌طلبد اما در اینجا به اختصار فقط به چند ادله پرداخته می‌شود تا ساختگی بودن آوارگان یهودی کشورهای عربی تایید شود و اصالت آوارگان واقعی که همان فلسطینی‌ها هستند، یادآوری گردد. همان گونه که ذکر شد مبنای ادعای مسأله آوارگان یهودی این بود که حدود یک میلیون نفر یعنی برابر با آوارگان فلسطینی از کشورهای عرب آواره شده‌اند. در میان کشورهای عربی، عراق و یمن بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است. برای نمونه در یکی از منابع جدید آمده است: «پس از سال 1948، طی سه سال، بیش از 259 هزار یهودی عراقی مهاجرت کردند که بخشی از آنها به اسرائیل و بقیه به اروپا و آمریکا وارد شدند.»(Cooley, 2005: 45) این در حالی بود که از سال 1919 تا 1945، تعداد یهودیانی که از عراق به سرزمین فلسطین مهاجرت کردند، 3537 نفر بود.(یوسف کوریه، 1988: 161) این رقم با اقدامات سازمان یافته گروه‌های تروریستی صهیونیستی به ده‌ها هزار نفر افزایش یافت. به طور کلی، طی دو سال پس از اشغال فلسطین، بین 110 تا 135 هزار یهودی مهاجرتی با رمز عملیات «علی بابا» از عراق خارج شدند. (گارودی، 1377: 93) در سال 1942، هاگانا در عراق «خط شورا» یا جنبش پیشگامان بابیلون» را ایجاد کرد و حتی مخفیانه اسلحه به عراق می‌فرستاد. در سال 1951 بیش از 2 هزار نفر عضو آن شدند و 200 نفر از آنها مسلح شده و از طریق طرح «موساد ب» در تل آویو با رمزهای رادیویی آموزش می‌دیدند. البته با افشای این طرح، بسیاری از یهودیان عراق محاکمه شدند. «نعیم جیلادی» یکی از اعضای طرح موساد ب، بعدها جزئیات این عملیات را افشا کرد.(Cooley, 2005:50) در کتابی که طی سال‌های اخیر منتشر شده، ده‌ها نفر از کسانی که امروزه آواره یهودی کشورهای عربی خوانده می‌شوند، در مصاحبه‌های مفصل، ماجرای اخراج سازمان یافته خود را از کشورهای عربی افشا کرده و جالب‌تر آن که از موقعیت کنونی خود در مقایسه با دوره سکونت در کشورهای عربی ابراز تاسف می‌کنند. یکی از این افراد «یهودا تاجار» است. وی می‌گوید در آگوست 1950، توسط دولت اسرائیل و به وسیله موساد به یک ماموریت فرستاده شدم. من به موساد بسیار افتخار می‌کنم و هنوز با آن رابطه دارم اما پس از آن، ما اولین گام‌های خود را برداشته و اشتباهات خود را آغاز کردیم. ما سه هدف داشتیم. هدف اول، آوردن یهودیان عراقی به اسرائیل بود و دلیل آن این بود که ما تنها 600 هزار نفر بودیم و باید تعداد خود را در سریع‌ترین زمان ممکن افزایش می‌دادیم. 130 هزار یهودی در بغداد وجود داشتند. دوم این که شرایط آن‌ها بسیار بد بود. در سال 1941 یک کشتار رخ داد و هاگانا اولین شعبه خود را برای دفاع از خود تاسیس کرد و از اساتید اسرائیلی برای تربیت افراد استفاده کرد. سوم این که ما به اطلاعات نیاز داشتیم چرا که در طول جنگ ارتش عراق در اسرائیل مبارزه کردند. اما آمادگی من بسیار بد بود و من دوبار شناخته شدم. برخی از یهودیان یمن نیز اظهارات مشابهی به‌ویژه درباره عملیات قالیچه سلیمان داشته‌اند.(Neslen: 2006)
نتیجه‌گیری
این مقاله با هدف تحلیل یکی از راهبردهای اساسی برای ریشه‌کنی مسأله آوارگان فلسطینی تدوین شده است. تحلیل داده‌های گردآوری شده، فرضیه مقاله را تایید می‌کند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که صهیونیسم بین‌الملل که شامل مجموعه‌ای به هم پیوسته از سازمان‌ها، لابی‌های صهیونیستی و رژیم صهیونیستی است، همواره براساس اسلوب چرخه سیاستگذاری فعالیت کرده و ظرفیت‌های ویژه‌ای در مسأله سازی دارند. آنها همان گونه که مسأله یهود را در اواخر قرن نوزدهم برساخته کردند و در اوایط قرن بیستم آن را در دستور کار سازمان ملل قرار دادند و راه حل تشکیل دولت یهودی را اجرایی کردند؛ با همین شیوه نیز به دنبال حذف آوارگان فلسطینی به عنوان یکی از مهم‌ترین وجوه بحران فلسطین هستند. آنها در حقیقت به دنبال مشروعیت دادن به آوارگی همیشگی فلسطینی‌ها هستند. پرژوه مسأله سازی آوارگان یهودی کشورهای عربی که هیچ ریشه‌ای در واقعیت تاریخ معاصر جهان عرب ندارد و افرادی که امروزه ادعا می‌شود، آواره شده‌اند، با سلسله عملیات‌های سازمان یافته و به منظور افزایش جمعیت دولت یهودی توسط سازمان موساد انجام شده است. پس از نیم قرن، برخی از یهودیان کشورهای عربی تلاش می‌کنند این اقدامات را افشا کنند اما آنها مورد خشونت ساختاری قرار گرفته و اجازه اظهار نظر ندارند. با این اوصاف از یک دهه پیش، برسازی مسأله آوراگان یهودی کشورهای عربی وارد مراحل حساس خود شده است و به تدریج در دستور کار نهادهای تاثیرگذار ملی و بین‌المللی قرار می‌گیرد. برخلاف خوش‌بینی‌های اولیه پس از تحولات گسترده بیداری اسلامی که از سال 2011، خاورمیانه عربی و شمال آفریقا را فراگرفت، تاثیرات این حادثه با تحولاتی که به‌ویژه در سوریه و عراق در حال رخ دادن است و میلیون‌ها آواره وارد اروپا شده‌اند، زمینه برای ورود این مسأله به دستور کار نهادهایی چون اتحادیه اروپا نیز فراهم شده است. اگر کشورهای عربی که در شرایط کنونی دچار بحران شده‌اند و عربستان نیز برای مقابله با محور مقاومت از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کند، چه بسا در همسویی با رژیم صهیونیستی، سرنوشت آوارگان فلسطینی برای همیشه در خطر قرار گیرد.

ناصر پورحسن *_ موسسه ندا
*دکترای علوم سیاسی و استادیار دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی(ره).
 


منابع
الف- فارسی
⦁    اشتریان، کیومرث (1386)، سیاستگذاری عمومی در ایران؛ تهران: انتشارات میزان.
⦁    المسیری، عبدالوهاب (1382)، دایرة المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه فرهنگی مطالعات و پژوهش‌های تاریخ خاورمیانه، تهران: کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه.
⦁    المسیری، عبدالوهاب (1383)، دایرة المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه فرهنگی مطالعات و پژوهش‌های تاریخ خاورمیانه، تهران: کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضة دبیرخانه.
⦁    برایتن، رکس(پاییز 1378)، پناهجویان فلسطینی و وضعیت نهایی، مسائل محوری، ترجمه گروه سیاسی، فصلنامه مطالعات فلسطین، سال اول، شماره اول.
⦁    پارسونز، واین (1385)، مبانی سیاستگذاری عمومی و تحلیل سیاست‌ها، ترجمه دکتر حمیدرضا ملک محمدی، تهران: مرکز مطالعات راهبردی. ج2.
⦁    پرز، شیمون (1376)، خاورمیانه جدید، ترجمه عدنان فاروقی، تهران: مرکز مطالعات و پژوهش‌های راهبردی آسیا.
⦁    پورحسن، ناصر (17/11/1385) آوارگان یهودی کشورهای عربی، بولتن شماره 147، مؤسسه تحقیقات و پژوهش‌های سیاسی علمی ندا.
⦁    دای، تامس (بهار 1387) مدلهای سیاستگذاری عمومی، ترجمه سویل ماکویی، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 39، ص45.
⦁    دهشیار، حسین (زمستان و بهار 1385- 1384) دولت مستقل فلسطینی: ضرورت جهانی و منطقه‌ای، فصلنامه مطالعات منطقهای، اسرائیل شناسی- آمریکا شناسی، سال هفتم، شماره 1و2.
⦁    رضوی، سید محمد جعفر (20/12/1392) آوارگان یهودی کشورهای عربی، جعل جدید رژیم مجعول، بولتن شماره 69، مؤسسه تحقیقات و پژوهش‌های سیاسی- علمی ندا
⦁    سخنرانی محمود عباس قبل از شصت و ششمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل (تابستان و پاییز 1390)، فصلنامه مطالعات فلسطین، شماره 6و7.
⦁    غفوری، محمد و یحیی کمالی (تابستان 1389) افکار عمومی و سیاستگذاری عمومی؛ تاملی نظری، سیاست، دوره 40، شماره 2.
⦁    فروزنده دهکردی، لطف الله و فواد وجدانی (1388) سیاستگذاری عمومی چیست؟، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 170-269.
⦁    گارودی، روژه (1377)، تاریخ ارتداد (اسطوره بنیانگذار سیاست اسرائیل) ترجمه مجید شریف، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
⦁    ملک محمدی، حمیدرضا (زمستان 1380)، بررسی مبانی و برخی مدل های تغییر و اصلاحات در سیاستگذاری عمومی در ایالات متحده آمریکا، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 54، ص161-163.
⦁    مورن، مایکل، مارتین رون و روبرت گودوین(ویراستاران)(1393)، دانشنامه سیاستگذاری عمومی، ترجمه محمد صفار، نشر میزان.
⦁    وحید، مجید (پاییز 1381)، بررسی فرایند شکل‌گیری و قرارگیری مشکل در عرصه عمومی و دستور کار سیاستگذار، فصلنامه حقوق و علوم سیاسی، شماره 57.
ب- عربی
- یوسف کوریه، یعقوب(1988)، یهودالعراق، تاریخهم، احوالهم، هجرتهم، الملکه الاردونیه، هاشمیه، عمان: منشورات الاهلیه العام.
ج- انگیسی
⦁    Cooley, John K.(2005), An Alliance Against Babylon؛ The U.S., Israel, and Iraq, London; Pluto Press.
⦁    Jones, Charles(1970), An Introduction to Study of Public Policy, Belmond: Wadsworth Publishing.p 17.
⦁    Levi, Davidmeir (2005), Big Lies: Demolishing The Myths of the Propaganda War Against Israel. Los Angeles: the Center for the Study of Popular Culture.
⦁    Medoff, Rafael and , Chaim I. Waxman (2008), Historical dictionary of Zionism, United Kingdom: Scarecrow Press.
⦁    Herzel ,Theodor (1896), A Jewish State, An Attempt A Modern Solution Of The Jewish Question . Available at: ⦁    http://www.mideastweb.org
⦁    Laqueur, Walter,(2003) the history of zioinist,Great Britain, MPG book Ltd.
⦁    Neslen, Arthur(2006), Occupied Minds, A Journey Through the Israeli Psyche. London: Pluto Press.
⦁    Vital , Daivid(2009), on the Unspoken Principles of Herzalian Diplomacy and Their Contemporary Relevance, in Efraim Karsh and Rouy Miller (Ed by), Israel at Sixty, Rrethinking the Birth of Jewish State, Routledge
⦁    Pappe, Ilan,(Fall 2006), The 1948 Ethnic Cleansing of Palestine, Journal of Palestins Studies, Vol.36.No.1.
د- پایگاههای اینترنتی
www.hsje.org
www.justiceforjews.com
www.jimena.org/2015-general-report-of-jimena-activities
⦁    www.middleastfacfs.com
www.mfa.gov.il.
www.pewforum.org

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین