* * *
آرمان/ديدار لازوتکین با كيانيان و پاكدل
فضانورد مشهو روس در نوزدهمين سالروز فعاليتش در عرصه فضانوردي به ايران آمد، با رضا كيانيان و حسين پاكدل ديدار كرد و با اهداي هدايايي از سوي فضانوردان ايستگاه فضانوردي روسيه به حركت اجتماعي فرهنگي سين هشتم؛ سرپناه پيوست. به گزارش ايسنا، در آستانه يك ساله شدن حركت فرهنگي اجتماعي سين هشتم؛ سرپناه كه از سوي هنرمندان براي حمايت از مردم بيخانمان راهاندازي شده است، الكساندر لازوتكين فضانورد مشهور روس كه همراه با همسرش براي يك سفر دو هفتهاي در ايران حضور دارد، در ديداري دوستانه با اهداي نشان يادبود ماموريت اخير ايستگاه فضايي، همراهي خود را با اين جريان فرهنگي اجتماعي اعلام كرد. اين ديدار به واسطه سيروس برزو روزنامهنگار مشهور ايراني مقيم روسيه انجام و طي آن مدال ارزشمندي از سوي فضانوردان ايستگاه فضايي روسيه به هنرمندان ايراني هديه شد. ميزبانان ايراني نيز در اين ضيافت دوستانه كه در هتل اوين محل اقامت اين فضانورد و همسرش برگزار شد، لازوتكين را با كيكي كه به مناسبت نوزدهمين سالگرد سفر وي به ايستگاه فضايي مير آماده شده بود، غافلگير كردند. لازوتكين كه براي نخستينبار به ايران سفر كرده است، گفت: در اين سفر متوجه شدم تشابهات بسيار مثبتي ميان ما و شما وجود دارد. ما دو گروهي هستيم كه جوانان در جامعه ما را ميشناسند و دوست دارند مانند ما رفتار كنند به همين دليل هر كاري كه انجام ميدهيم، ميتواند برعملكرد آنان هم تاثير بگذارد. وي با اشاره به دشواري فعاليتهاي فضانوردي و همين طور كارهاي هنري ادامه داد: جوانان معمولا تلاش ما را براي رسيدن به آنچه به دست آوردهايم، نميبينند. آنها فقط نتيجه اين تلاشها را ميبينند. لازوتكين اضافه كرد: در تمام زندگيام آرزو داشتم فضانورد شوم اما اگر دشواريهاي اين شغل را ميدانستم، شايد هرگز چنين آرزويي نميكردم! جالب است كه هميشه فكر ميكردم كار هنرمندان آسانتر از ماست تا اينكه به واسطه فعاليتهايم به تلويزيون دعوت شدم و آن زمان بود كه با سختيهاي كار هنري هم آشنا شدم. البته كار هنري اجازه ميدهد شما زندگي فضانوردان و خيلي زندگيهاي ديگر را تجربه و تخيل كنيد. اين فضانورد در ادامه با تقدير از راه اندازي سين هشتم؛ سرپناه اضافه كرد: بسيار باعث افتخارم است كه بتوانم هديهاي را به اين بنياد بدهم. شما كساني هستيد كه مشكلات جامعه را ميبينيد و ميكوشيد آنها را حل كنيد. به كساني كمك ميكنيد كه به اين كمك نياز دارند و رفتارتان مانند انسانهاي واقعي است. هرچند در جهان هميشه اين رفتارها وجود ندارد و در بسياري مواقع، افراد بيشتر به دنبال سودجويي هستند. لازوتكين گفت: بسيار خوشحالم كه برگي از طرف خودم به برگهاي درخت شما اضافه ميكنم. اين هديه از سوي كساني است كه در ايستگاه بينالمللي فضانوردي فعال هستند و برخي از آنها ركورد دارند و نامشان در تاريخ فضانوردي جهان ثبت خواهد شد. او در ادامه با ابراز خوشحالي از آشنايي با مردم ايران افزود: پيش از سفر، اطلاعاتي درباره ايران داشتم كه بخشهاي زيادي از آن نادرست بود اما در اين سفر دريافتم كه ايران اصلا كشور بستهاي نيست بلكه كشور فوقالعادهاي است و هنرمنداني باهوش و حساس دارد كه ميكوشند، مشكلات كشورشان را حل كنند. در اين ديدار رضا كيانيان پيشينهاي از راهاندازي سين هشتم؛ سرپناه ارائه كرد و افزود: در آغاز هنرمندان سينما اين جريان را راه انداختند و مردم را دعوت و توجه آنان را به مشكلات مردم بيخانمان جلب كردند. اما به مرور ديگر هنرمندان هم به ما پيوستند و حالا شما با اعلام حمايت خود، جان تازهاي به اين جريان بخشيديد و وجههاي بينالمللي به آن داديد. اين بازيگر تئاتر سينما و تلويزيون با اشاره به رسم ديرين ايرانيان در پهن كردن سفره هفت سين افزود: هر يك از سينهاي هفت سين نشانه چيزي است براي آيندهاي بهتر و ما هنرمندان از مردم خواستيم سين هشتمي را كه سرپناه است، به هفت سين سفرههاي خود اضافه كنند. كيانيان خاطرنشان كرد: جالب است كه شما درست در آستانه يك ساله شدن اين جريان به آن پيوستيد و حالا هديه شما جزو دستاوردهاي سين هشتم است. بعد از اين سخنان لازوتكين كه از طريق حسين پاكدل و سيروس برزو با فعاليتهاي هنري رضا كيانيان آشنا شد، خطاب به او گفت: از امروز دو تماشاگر جديد به تماشاگران كارهاي شما اضافه شد!بر اساس اين گزارش سين هشتم؛ سرپناه حركتي فرهنگي اجتماعي است كه اسفند ماه گذشته از سوي هنرمنداني مانند رخشان بنياعتماد، جمشيد مشايخي، رضا كيانيان، حسين پاكدل، بهمن فرمان آرا، دكتر علي رفيعي، شمس لنگرودي، فاطمه معتمدآريا، حميد جبلي، بهرام رادان، مهناز افشار، حبيب رضايي، عاطفه رضوي، نيكي كريمي، پرويز پرستويي، محمد چرمشير، زندهياد هما روستا و بنياد حميد سمندريان، نگار اسكندرفر، كامبيز درم بخش و... با هدف جلبتوجه افكار عمومي به مردم بيخانمان و حمايت از اين افراد شكل گرفت و مدتي بعد سيروس برزو روزنامهنگار در حوزه فضانوردي به اين جريان پيوست و بعد از او چند تن از فضانوردان روس حمايت خود را از اين حركت اعلام كردند. به گزارش ايسنا، لازوتكين و تعداد ديگري از فضانوردان روس به واسطه آشنايي و ارتباط نزديكي كه با سيروس برزو، روزنامهنگار علمي مقيم روسيه و برنده جايزه ترويج علم ايران دارند، از طريق وي با كمپين خيريه هنرمندان ايراني آشنا شدهاند و علاوه بر لازوتكين، گئوركي ميخائيلويچ گرچكو، نابغه فضانوردي شوروي سابق و سرشناسترين فضانورد زنده روسيه، «ساليجان شريپف»، فضانورد مسلمان اهل قرقيزستان و الكساندر الكساندروف، فضانورد و مهندس طراح سامانههاي فضايي كه آنها هم به واسطه ارتباط با برزو، سفر به ايران را تجربه كردهاند پيش از اين با اهداي يادبودهاي فضايي خود با كمپين سين هشتم همراه شدهاند.
آرمان/شهاب
حسيني نبود «برادرم خسرو» ساخته نميشد
ناصر هاشمي بازيگر فيلم «برادرم خسرو» به كارگرداني احسان بيگلري معتقد است اگر شهاب حسيني و همت ديگر اعضاي گروه نبود اين فيلم ساخته نميشد. ناصر هاشمي كه پس از سالها كمكاري امسال با فيلم سينمايي «برادرم خسرو» به كارگرداني احسان بيگلري در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر حضور داشت به مهر گفت: من شهاب حسيني را دورادور ميشناختم و با اينكه هر دو در فيلم «خانه پدري» كيانوش عياري بازي كرده بوديم ولي چون سكانس مشترك نداشتيم آن موقع هم ارتباط نزديكي بين ما شكل نگرفت. وي افزود: اگر چه بعد از آن هم دو بار بيشتر او را نديده بودم اما او من را براي بازي در فيلم «برادرم خسرو» پيشنهاد كرد و هنگام فيلمبرداري بيشتر با هم آشنا شديم. در تجربه اين همكاري احساس كردم شهاب حسيني واقعا پديده عجيب و غريبي است. او مدير خوب، آدمي با ايدههاي بزرگ و شخصيتي با انگيزه و علاقه فراوان به سينما است و نمونه اش همين «برادرم خسرو» كه اگرچه پول قابل توجهي را پيشنهاد كرده بودند تا كالايي را تبليغ كند اما او هرچه داشت براي فيلم گذاشت و بهترينها را؛ جز من جمع كرد تا اين فيلم به نتيجه برسد. اين بازيگر درباره نقش خود نيز گفت: شخصيت برادر خسرو كه من بازيگرش بودم درست برعكس من بود. من اين قبيل پيشنهادها را يك شانس ميدانم و احساس كردم با اين نقش ميتوانم انقباضي را كه سالها در وجودم احساس ميكردم رها كنم و در كاراكتري بروم كه خودش آدم منقبضي است. وي با اشاره به اينكه چنين كارهايي افت و خيزهاي فراواني دارد، بيان كرد: وقتي درون آرامي داريد اما ميخواهيد خشونت به خرج دهيد سخت است. در اين دگرگوني حال، رنجي را تجربه ميكنيد كه دردناك است. در «خانه پدري» چيزي شبيه اين را تجربه كرده بودم و هربار كه حرف تندي ميزدم و بايد آن صحنههاي توام با خشونت را بازي ميكردم خودم به هم ميريختم چون با طبع من سازگار نبود. هاشمي همچنين درباره كم كاري خود توضيح داد: گاهي وقتها نقشها ميخواهند آدم را له كنند. من براي بازيگري احترام زيادي قائلم و نميتوانم هر نقشي را به راحتي قبول كنم. اين يك تصميم دردناك و سخت بود كه سالهاي پيش گرفتم اما شانس آوردم با يك فيلم خوب دوباره بازيگري را تجربه كردم. وي ادامه داد: اين سالها مجموعه «روزگار غريب»، فيلم سينمايي «خانه پدري» و چند كار پراكنده انجام دادم. نقش خوب كم است اما اميدوارم اين بيكاري ديگر ادامه پيدا نكند. پيشنهادهايي هم كه از تلويزيون داشتم سطحش بهشدت نازل بود و همهچيز دست به دست هم داد تا دوري از حرفهام را به بازي در نقشهاي بيكيفيت ترجيح دهم. هاشمي در پايان گفت: كارگرداني سخت است و يك كارگردان در اين زمانه نياز به حمايتهاي گوناگوني دارد. همين فيلم اگر شهاب حسيني نبود و دوستان ديگر مجدانه پاي كار نميايستادند ساخته نميشد. من آمادگي حضور براي كارهاي بيشتر را دارم و اميدوارم كار خوب باز هم پيشنهاد شود. مديوم سينما يا تلويزيون فرقي ندارد اين روزها مهم، توليد يك كار خوب است.
آرمان/نيكي كريمي بيشترين راي را آورد
در انتخابات شوراي مركزي كانون كارگردانان
خانه سينما، نيكي كريمي بيشترين ميزان راي را به خود اختصاص داد. مازيار ميري كه روز (شنبه) به عنوان يكي از اعضاي تازه كانون كارگردانان خانه سينما انتخاب شد، گفت: انتخابات داخلي اين كانون براي تعيين هيات رئيسه و تقسيم وظايف اعضاي جديد، طي دو هفته آينده برگزار خواهد شد. اين كارگردان در گفتوگو با ايسنا، اضافه كرد: روز 24 بهمن ماه مجمع عمومي كانون كارگردانان خانه سينما در تالار سيفا... داد خانه سينما برگزار شد كه طي آن 96 نفر (با احتساب وكالت نامهها) حضور داشتند. ميري اضافه كرد: در آغاز جلسه آقاي كمال تبريزي گزارش عملكرد دو سالانه هياتمديره قبلي را ارائه كرد كه شامل بخشهاي مختلفي بود و بعد از آن نيز گزارش بازرس را شنيديم. سپس چند نفر از دوستان اعضاي كانون پرسشهاي خود را مطرح كردند. به گفته وي، در ادامه جلسه هيات رئيسهاي براي انتخابات تعيين شدند و بدينترتيب محمد متوسلاني، كيومرث پوراحمد و مهدي صباغزاده به عنوان اعضاي اين هيات انتخاب شدند.
هیاترئیسه به زودی انتخاب میشود
كارگردان فيلمهاي «كتاب قانون» و «به آهستگي» يادآور شد: پس از آن كانديداها ثبتنام كردند و در نهايت 9 نفر به عنوان اعضاي اصلي هياتمديره جديد انتخاب شدند. ميري ادامه داد: يك سري از دوستان شوراي مركزي قبلي با وجود اصرار حاضران تمايلي به كانديدا شدن نداشتند و اينچنين بود كه كارگردانهايي مانند ابوالحسن داودي، همايون اسعديان و محمد مهدي عسگرپور و محمدرضا هنرمند براي اين دوره از انتخابات نامزد نشدند. به گفته وي، در نهايت رايگيري انجام شد و اعضاي جديد كانون كارگردانان به شرح زير انتخاب شدند: نيكي كريمي 82 راي، محمد بزرگنيا 77 راي، مازيار ميري 75 راي، كامبوزيا پرتوي 66 راي، محمد سجادي 65 راي، نادر مقدس 64 راي، مصطفي كيايي 56 راي، محمد حسين لطيفي 55 راي، داريوش فرهنگ 52 راي. همچنين احمد مرادپور با 48 راي و هاتف عليمرداني با 22 راي به عنوان اعضاي عليالبدل اين كانون انتخاب شدند. در ادامه رايگيري براي انتخاب بازرسان انجام شد كه طي آن قدرتا... صلح ميرزايي با 56 راي و علياكبر ثقفي با 49 راي به عنوان بازرسان اين دوره از شوراي مركزي كانون كارگردانان انتخاب شدند. مازيار ميري در پايان درباره تعيين هيات رئيسه جديد و تقسيم وظايف اعضاي كانون به ايسنا گفت: روز سه شنبه آينده جلسهاي خواهيم داشت كه پس از گفت وگوها و برنامهريزيهاي آينده تلاش ميكنيم طي دو جلسه آينده هيات رئيسه جديد را انتخاب كنيم.
آرمان/كاوه يغمايي: خسارت
جشنواره فجر را ميپردازم
«كاوه يغمايي» پس از لغو كنسرتش در سيويكمين جشنواره موسيقي فجر گفت: از اين بابت، خجالتزده مردم هستم و اگر هم جشنواره فجر خسارتي را طلب كند، موظفم كه آن را پرداخت كنم. به گزارش ايسنا، اين خواننده موسيقي راك كه قرار بود پس از سالها، در قالب جشنواره موسيقي فجر روي صحنه برود، اظهار كرد: لازم است درباره اتفاقاتي كه در جريان لغو كنسرتم افتاده است توضيح دهم؛ خيليها ميخواستند به اين كنسرت بيايند و از ما حمايت كنند و متأسفانه اذيت شدند. من شخصا از تمام كساني كه بليت اين كنسرت را خريده بودند و از شهرستانها آمدند، عذرخواهي ميكنم، حتي ميدانم افرادي بودند كه ميخواستند با ويلچر به اين كنسرت بيايند! قول ميدهم اين اتفاق ناگوار را از هر جهت جبران كنم. او ادامه داد: اميدوارم بهزودي با خبرهاي خوب بتوانم اين خاطره بد را كمرنگ كنم. از شب گذشته تاكنون، اين موضوع اركستر من را تحت تأثير قرار داده، اما اين خبر را كه گفتهاند اركستر من به اجرا نرسيده است، تكذيب ميكنم؛ اركستر من كاملا آماده اجرا بود و ما در 15 روز اخير، با فشار زياد تمرين كرده بوديم. پسر كوروش يغمايي اظهار كرد: تكتك افرادي كه در اركستر من ساز ميزنند، از حرفهايترينها هستند. از همسرم نيلوفر فرزندشاد شروع ميكنم كه با اينكه پدرش در بستر بيماري بود، ميخواست روي صحنه بيايد. هومن غفاري يكي از بهترين درامرهاي اين سالها بوده و قويترين اجرايش را براي من آماده كرده بود. آرين كشيشي يكي ديگر از اين نوازندههاي خوب است كه وقتي من همسن او بودم، حتي نميدانستم موسيقي يعني چه. مسعود همايوني هم كه يكي از بهترين گيتاريستهاي فعال در ايران است. آرون حسيني را هم كه همه ميشناسند. ساتگين يغمايي خواهرم و نگين پارسا كه بكوكال اين اجرا بودند، آمادگي كامل داشتند. همينطور همايون نصيري به من افتخار داده بود، بابك شهركي هم كه در زمينه موسيقي ايراني فعال است، قرار بود در اين اجرا كنار ما باشد. يغمايي تأكيد كرد: متأسفانه اتفاقي افتاده و اجراي ما لغو شده است. خواهش ميكنم اين مسأله را گردن يكي از بافتهاي موسيقي نيندازيد. مديريت، سالن، خبررساني، جشنواره و... مقصر نبودند. مشكل پيشآمده و لغو شدن كنسرت را خودم گردن ميگيرم. اجازه دهيد اين مشكلات برطرف شوند و بهزودي با انتشار آلبوم در خدمت مخاطبانم باشم. قطعا با قطعات جديد، از خجالت همه درميآيم. يغمايي كه ظهر ديروز (25 بهمنماه) در تالار وحدت سخن ميگفت اظهار كرد: امكان اجرا شدن اين كنسرت وجود نداشت و درست نيست كه موضوع را به گردن يك شخص مشخص انداخت. در واقع چند موضوع مانند حلقههاي زنجير بههم وصل شدند تا اين اتفاق نيفتد. من هم نميخواهم اين اتفاق گردن كسي بيفتد. اين هنرمند همچنين در پاسخ به اين پرسش كه شايد جشنواره از نام او سوءاستفاده تبليغاتي كرده است، گفت: من اين موضوع را قبول ندارم؛ جشنواره از من سوءاستفاده نكرده است. اتفاقا مكانيزم جشنواره تلاش زيادي داشت و نوازندگان هم با فشار زياد تمرين كردند. اين هنرمند همچنين بيان كرد: شنيدهام كه خيلي از هنرمندان اينجا بهخاطر مسائل اقتصادي اجرا در جشنواره را جدي نميگيرند. در حالي كه فجر تنها جشنواره موسيقي ايران است و بايد بيشترين توان را برايش گذاشت. اتفاقا من هم تمام توانم را گذاشته بودم. اصلا خيلي از جريانهاي موسيقي بايد از طريق همين جشنواره باشد. اميدوارم نگاهها به جشنواره تغيير كند و شاهد يك رقابت واقعي باشيم. يغمايي در پاسخ به اين پرسش كه چگونه به جشنواره دعوت شده بود؟ توضيح داد: من 15 روز پيش بهصورت رسمي از طريق جشنواره دعوت شدم. اكنون هم جشنواره از اين بابت متضرر شده و اگر من خسارت مادي به جشنواره زده باشم، موظفم كه آن را بپذيرم. در عين حال، مهمترين مسأله براي من، مردم هستند كه ميخواستند به اين اجرا بيايند. او تأكيد كرد: اجراي من مجوز داشت و مشكلي از اين نظر وجود نداشت. وي از انتشار آلبوم جديدش هم خبر داد و گفت: اگر به من بود، اين آلبوم را هم همين الان منتشر ميكردم. با وجود آنكه نمايندگان رسانهها در اين نشست بارها درباره دليل لغو شدن اجراي كاوه يغمايي در جشنواره موسيقي فجر از او پرسش كردند، اما اين خواننده راك ترجيح داد كه دليل لغو شدن كنسرتش را اعلام نكند. در بخش ديگري از اين نشست حسين سعدي - مدير هماهنگي ستاد جشنواره موسيقي فجر - درباره نحوه پرداخت بهاي بليت مخاطبان، گفت: كساني كه بليت خريدهاند ميتوانند از طريق همان سامانه فروش و پيامكي كه به آنها ارسال ميشود، پول خود را پس بگيرند. سامانههاي فروش بهزودي اين كار را انجام ميدهند و دوستان اندكي را هم كه بهصورت مهمان به جشنواره دعوت شدهاند بهزودي آگاه خواهيم كرد.
ابتکار/نگاهی به نمایشگاه نقاشی های «هومن بیات» و «احد وطنی» در گالری شکوه؛ هنرمند نباید خود را محدود کند
آرزو جعفریان - این روزها نمایشگاه نقاشی های هومن بیات و احد وطنی در گالری شکوه در حال برگزاریست.
این دو هنرمند که سالهاست به شکل حرفه ای نقاشی را دنبال می کنند در این نمایشگاه آثار کاملا متفاوت از هم با دو سبک هایپررئال و سورئال را در دو سالن گالری شکوه به نمایش گذاشته اند.هومن بیات نقاش خودآموخته ای که در حدود 20 سال است به شکل حرفه ای نقاشی را پیگیری می کند در این نمایشگاه نه اثرتحت عنوان «طبیعت بی جان برندهای جاندار» ارائه داده است. او در این آثار هایپررئالیستی یک پرتره، فانوس قرمز رنگ، شیشه های نوشابه و دلستر، قفل و ... را در معرض نمایش قرار داده است.
هومن بیات در مورد آثار تازه اش در این نمایشگاه گفت:«این آثار به طور اتفاقی بر اساس عکس هایی که من در خیابان و مکان های مختلف می گیرم بوجود آمدند. ترکیب بندی این بطری ها و شیشه ها در کنار خیابان صحنه جالبی را تشکیل می داد که برایم جذابیت داشت از آن ها عکس گرفتم و سپس آن ها را به این شکل به تصویر کشیدم. »
او افزود: « برای ترکیب بندی بعضی کارها از چند عکس مختلف استفاده کرده ام و آن ها را در کنار هم طراحی کرده و وقتی به نتیجه دلخواه رسیده ام آن را اجرا کرده ام. »
با تماشای آثار بیات می توان احساس کرد که او با برجسته جلوه دادن این بطری ها و شیشه های نوشابه که اکثرا دارای برندهای مشخصی هستند قصد دارد به آن ها هویت ببخشد، در واقع وی با محو کردن بک راند تعدادی از تابلوها و به تصویر کشیدن این شیشه ها با ابعاد بزرگ در مرکز تابلوها به آن ها ارزش خاصی بخشیده است، به شکلی که گویی طبیعت بی جان در پس زمینه کار قرار دارد و این برند ها به نوعی جاندارند.
علاوه بر تابلوی پرتره از «بهروز فروتن» کارآفرین نمونه و اثری که لباس کودکی بر روی بند رخت را نشان می دهد وجزء مجموعه شخصی به حساب می آید دو اثراز مجموعه تازه وی فانوس قرمز رنگ و قفل بزرگ کتابی شکل به همراه زنجیر کمی متفاوت با دیگر آثار است، بیات در مورد این دو تابلو گفت:«اثر قفل و زنجیر جزو عکس هایی به حساب می آید که در خیابان گرفته ام، این در واقع قفل و زنجیری است که با آن دوچرخه ای در میدان امام حسین بسته شده بود، این قفل برند معروفی نیست اما همین که تولید کشور چین است و دوچرخه ساخت کشور چین بوسیله آن قفل شده است برایم جالب بود از آن عکس گرفتم و آن را نقاشی کردم، در مورد اثر فانوس قرمز رنگ باید بگویم که این فانوس یادگاری از پدرم است و برایم خاطراتی به همراه دارد و از طرفی احساس کردم می تواند در کنار آثار طبیعت بی جان این نمایشگاه قرار گیرد، من در این نمایشگاه دغدغه جنسیت پردازی تکنیکی داشتم و به لحاظ تکنیکی با آن درگیر شدم.»
بیات که در حدود 10 سال است نقاشی تدریس می کند، اصول اولیه نقاشی هایپررئال را تسلط کافی در طراحی می داند و معتقد است:« نقاشی هایپررئال احتیاج به حوصله زیاد دارد و فردی که به سمت یادگیری این گونه نقاشی می آید باید به لحاظ تکنیکی تجربه و شناخت کافی نسبت به کار رئال داشته باشد. این گونه کار تمرین های سخت و زمان بری دارد که هنرجو باید حوصله آن را داشته باشد. چشم فردی که کار هایپررئال می کند باید بسیار قوی باشد تا بتواند از پس تمام جزییات کاربرآید.»
احد وطنی دیگر هنرمند این نمایشگاه که تاکنون در نمایشگاه های متعدد گروهی در ایران و فرانسه حضور داشته است، با پنج اثر سورئال در این نماشگاه شرکت کرده است، او در مورد مجموعه آثار تازه اش گفت:« این تابلوها در واقع متاثر از کتابی با عنوان «زنانی که با گرگها می دوند» از دکتر کلاریسا پینکو لا استس است. این نویسنده و محقق که اغلب داستان های اساطیری را در کتاب هایش بازگو می کند در این کتاب ویژگی های روحی مشابه زنان و گرگ ها را به لحاظ هوشیاری، سرزندگی، توانایی عظیم برای ایثار، اجتماعی بودن، ظرفیت تحمل و قدرت بالا ، علاقه زیاد به خانواده و تجربه فراوانی در تطبیق دادن خود با وضعیت دائما متغیر زندگی مطرح می کند. »
وطنی افزود:« در آثارم زنان و گرگ ها را در حالات مختلف و فضاها ی متفاوتی در آتش و برف به تصویر کشیده ام. درواقع بر اساس برداشتی که از این کتاب داشته ام این آثار را تصویر سازی کرده ام. در یکی از کارها هم کتابی را به تصویر کشیده ام که داستان های آن به نوعی در کار تجسم یافته است.»
او از تمامی رنگ ها بر اساس نیاز و معنای مورد نظر در آثارش بهره می گیرد و معتقد است:«هنرمند باید از تمامی رنگ ها و فرم ها در آثارش استفاده کند و نباید خود را محدود به یک رنگ و یک گونه نقاشی کند، من نیز در مجموعه آثار تازه ام در این نمایشگاه فضای متفاوتی به لحاظ فرم وتکنیک نسبت به آثار قبلی ام را تجربه کردم.»وطنی که سالهاست نقاشی تدریس می کند و از سال 2006 با گرفتن رتبه درجه یک از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آموزشگاه آزاد هنرهای تجسمی داوینچی را تاسیس کرده است با اشاره به صبر و حوصله کم نسل های جدید برای یادگیری گفت:« همانطور که بیشتر غذا ها فست فودی شده اند، درس یاد گرفتن هم فست فودی شده است. هنرجویان جوان حوصله کمی دارند و می خواهند هر چیزی را سطحی یاد بگیرند. تفاوت نسل های جدید و قدیم مانند عکاسی زمان قدیم با جدید می ماند. در قدیم برای عکس گرفتن و ظهور آن در تاریک خانه باید زمان زیادی صرف می کردیم اما اکنون همان لحظه عکس می گیریم آنرا می بینیم و پاک می کنیم و سپس تصویر جدیدی جایگزین می کنیم.»نمایشگاه نقاشی های هومن بیات و احد وطنی تا 27 بهمن ماه 94 در گالری شکوه دایر است و علاقمندان می توانند همه روزه به جز پنجشنبه ها و تعطیلات رسمی از این آثار از ساعت 16 الی 20 در گالرى شکوه واقع در فرمانیه،بلوار اندرزگو، خیابان سلیمى شمالى، کوچه امیر نورى پلاک ١٩ دیدن نمایند.
ابتکار/لغو اجرای «کاوه یغمایی»،«شجاعتخان» و «گروه تندر» در روز پنجم؛
جدول جشنواره موسیقی فجر به هم ریخت
احمد جهان بین: سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر در حالی به پنجمین روز خود رسید که سه اجرای آن لغو شد. پس از بروز ناهماهنگیها و مشکلات فنی که در روزهای اولیه برگزاری جشنواره شاهد آن بودیم، حالا لغو اجراهایی که از روزها قبل برنامه ریزی شده و علاقه مندان برای دیدن آن ها بلیت تهیه کرده اند باعث شده نارضایتی از نحوه برگزاری جشنواره موسیقی فجرامسال بیشتر شود.
امیر بهاری مسئول روابط عمومی جشنواره موسیقی فیلم فجر در ابتدای یک نشست خبری با حضور کاوه یغمایی که قرار بود روز دوشنبه در نمایشگاه بینالمللی روی صحنه برود، گفت: متاسفانه امروز با اخبار ناگوار حضور داریم.او گفت: اولین اجرا در برج میلاد مربوط به شجاعت حسینخان بود که به خاطر تبصره آمریکا و مشکلات ویزا با وجود تلاشهای وزارت امور خارجه حضور او در ایران میسر نشد.بهاری ادامه داد: همچنین اجرای گروه تندر بنا به دلایلی لغو شد. این گروه قرار بود روز یکشنبه در فرهنگسرای ارسباران آغازگر اجراهای تلفیقی و راک باشد.وی افزود: گروه ماکان اشگواری جایگزین این اجرا خواهد شد. کنسرت گروه دگردیس به سرپرستی فرشاد رمضانی که قرار بود بعد از تندر برگزار شود همچنان پابرجاست.
یغمایی: خسارت جشنواره فجر را میپردازم
«کاوه یغمایی» پس از لغو کنسرتش در سیویکمین جشنواره موسیقی فجر گفت: از این بابت، خجالتزده مردم هستم و اگر هم جشنواره فجر خسارتی را طلب کند، موظفم که به آن را پرداخت کنم.این خواننده موسیقی راک که قرار بود پس از سالها، در قالب جشنواره موسیقی فجر روی صحنه برود، اظهار کرد: لازم است درباره اتفاقاتی که در جریان لغو کنسرتم افتاده است توضیح دهم؛ خیلیها میخواستند به این کنسرت بیایند و از ما حمایت کنند و متاسفانه اذیت شدند. من شخصا از تمام کسانی که بلیت این کنسرت را خریده بودند و از شهرستانها آمدند، عذرخواهی میکنم، حتی میدانم افرادی بودند که میخواستند با ویلچر به این کنسرت بیایند! قول میدهم این اتفاق ناگوار را از هر جهت جبران کنم.او ادامه داد: امیدوارم بهزودی با خبرهای خوب بتوانم این خاطرهی بد را کمرنگ کنم. از شب گذشته تا کنون، این موضوع ارکستر من را تحت تاثیر قرار داده، اما این خبر را که گفتهاند ارکستر من به اجرا نرسیده است، تکذیب میکنم؛ ارکستر من کاملا آماده اجرا بود و ما در 15 روز اخیر، با فشار زیاد تمرین کرده بودیم.پسر کوروش یغمایی اظهار کرد: تکتک افرادی که در ارکستر من ساز میزنند، از حرفهایترینها هستند. از همسرم نیلوفر فرزندشاد شروع میکنم که با اینکه پدرش در بستر بیماری بود، میخواست روی صحنه بیاید. هومن غفاری یکی از بهترین درامرهای این سالها بوده و قویترین اجرایش را برای من آماده کرده بود. آرین کشیشی یکی دیگر از این نوازندههای خوب است که وقتی من همسن او بودم، حتی نمیدانستم موسیقی یعنی چه. مسعود همایونی هم که یکی از بهترین گیتاریستهای فعال در ایران است. آرون حسینی را هم که همه میشناسند. ساتگین یغمایی خواهرم و نگین پارسا که بکوکال این اجرا بودند، آمادگی کامل داشتند. همینطور همایون نصیری به من افتخار داده بود، بابک شهرکی هم که در زمینه موسیقی ایرانی فعال است، قرار بود در این اجرا کنار ما باشد.یغمایی تاکید کرد: متاسفانه اتفاقی افتاده و اجرای ما لغو شده است. خواهش میکنم این مساله را گردن یکی از بافتهای موسیقی نیندازید. مدیریت، سالن، خبررسانی، جشنواره و ... مقصر نبودند. مشکل پیشآمده و لغو شدن کنسرت را خودم گردن میگیرم. اجازه دهید این مشکلات برطرف شوند و بهزودی با انتشار آلبوم در خدمت مخاطبانم باشم. قطعا با قطعات جدید، از خجالت همه درمیآیم.یغمایی که ظهر روز 25 بهمنماه در تالار وحدت سخن میگفت اظهار کرد: امکان اجرا شدن این کنسرت وجود نداشت و درست نیست که موضوع را به گردن یک شخص مشخص انداخت. در واقع چند موضوع مانند حلقههای زنجیر بههم وصل شدند تا این اتفاق نیفتد. من هم نمیخواهم این اتفاق گردن کسی بیفتد.این هنرمند همچنین در پاسخ به این پرسش که شاید جشنواره از نام او سوءاستفادهی تبلیغاتی کرده است، گفت: من این موضوع را قبول ندارم؛ جشنواره از من سوءاستفاده نکرده است. اتفاقا مکانیزم جشنواره تلاش زیادی داشت و نوازندگان هم با فشار زیاد تمرین کردند.این هنرمند همچنین بیان کرد: شنیدهام که خیلی از هنرمندان اینجا بهخاطر مسائل اقتصادی اجرا در جشنواره را جدی نمیگیرند. در حالی که فجر تنها جشنواره موسیقی ایران است و باید بیشترین توان را برایش گذاشت. اتفاقا من هم تمام توانم را گذاشته بودم. اصلا خیلی از جریانهای موسیقی باید از طریق همین جشنواره باشد. امیدوارم نگاهها به جشنواره تغییر کند و شاهد یک رقابت واقعی باشیم.یغمایی در پاسخ به این پرسش که چگونه به جشنواره دعوت شده بود؟ توضیح داد: من 15 روز پیش بهصورت رسمی از طریق جشنواره دعوت شدم. اکنون هم جشنواره از این بابت متضرر شده و اگر من خسارت مادی به جشنواره زده باشم، موظفم که آن را بپذیرم. در عین حال، مهمترین مساله برای من، مردم هستند که میخواستند به این اجرا بیایند.او تاکید کرد: اجرای من مجوز داشت و مشکلی از این نظر وجود نداشت.وی از انتشار آلبوم جدیدش هم خبر داد و گفت: اگر به من بود، این آلبوم را هم همین الان منتشر میکردم.با وجود آنکه نمایندگان رسانهها در این نشست بارها درباره دلیل لغو شدن اجرای کاوه یغمایی در جشنواره موسیقی فجر از او پرسش کردند، اما این خواننده راک ترجیح داد که دلیل لغو شدن کنسرتش را اعلام نکند.
کنسرت سیتارنواز بنام هندی نیز لغو شد
اجرای کنسرت «شجاعتخان» سیتارنواز مطرح هندی در جشنواره موسیقی فجر لغو شد.کنسرت «شجاعت حسینخان» سیتارنواز مطرح هندی که طبق برنامهی از پیش اعلامشده توسط ستاد جشنواره موسیقی فجر، عصر روز یکشنبه، 25 بهمن باید در برج میلاد روی صحنه میرفت، لغو شد.این نوازنده بهدلیل مشکلاتی که در گرفتن روادید ایران داشت، موفق به حضور در کشور نشد.همچنین اعلام شده است که وزارت امور خارجه برای صدور روادید این هنرمند تلاشهایی را کرده، اما این اقدامات برای رسیدن «شجاعت حسینخان» به جشنواره امسال نتیجه نداده است.براساس اطلاعات گرفتهشده از منابع موثق، این هنرمند هندی اصرار داشت تا مهر روادید ایران در گذرنامهاش نباشد و با گرفتن روادید کاغذی به کشورمان سفر کند تا برای برگزاری کنسرت در آمریکا با مشکل مواجه نشود؛ اما بهدلیل محقق نشدن این خواسته، شجاعتخان نمیتواند در جشنواره موسیقی فجر اجرایی داشته باشد.
اجرای کنسرت «گروه تندر» هم لغو شد
«گروه تندر» سومین گروهی بود که کنسرتش لغو شد. ساعاتی پیش از اجرای این گروه، مسئولان به سرپرست این گروه اطلاع دادند که این اجرا برای شب یکشنبه لغو شده است.اردوان انزابیپور (سرپرست گروه تندر) گفت: از جشنواره با من تماس گرفته شده و گفتند که کنسرت ما به احتمال زیاد لغو شده است. متاسفانه علت آن به من اعلام نشده و فقط گفتند ما به مشکل برخوردیم.او ادامه داد: من در تلاشم تا با آقای نوربخش صحبت کنم و علت دقیق آن را متوجه شوم. طبق گفته مسئولان؛ کسانی که بلیت تهیه کردند؛ از طریق سایت بلیت فروشی میتوانند اقدامات لازم را برای دریافت وجههای پرداختی انجام دهند.
تمام پول بلیت ها یک هفته ای باز گردانده می شود
حسین سروی مسئول هماهنگی ستاد برگزاری سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر نیز با اشاره به لغو کنسرت های شجاعت خان، کاوه یغمایی و تندر، اعلام کرد: کسانی که از طریق سامانه های مربوط به فروش بلیت نسبت به خریداری بلیت این کنسرت ها اقدام کردهاند، می توانند با مراجعه دوباره به سامانههای مورد نظر، نسبت به عودت مبالغ پرداختی اقدام کنند. این در حالی است که طبق برنامه ریزیهای انجام گرفته، ظرف یک هفته بهای بلیتها بازگردانده میشود.امیر بهاری مدیر روابط عمومی سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر نیز در این نشست خبری پیرامون لغو کنسرت شجاعتخان و گروه تندر نیز توضیح داد: متاسفانه به دلیل مشکلاتی که بعد از مصوبه کنگره آمریکا مبنی بر محدودیت صدور ویزا برای مسافران خارج از کشور به ایران به وجود آمده، ماجرای سفر شجاعتخان به ایران نیز به مشکل برخورد. البته بنا بر این بود تا این هنرمند با دریافت ویزای ویژه مشکل حضور خود در ایران را مرتفع کند که در این حوزه وزارت امور خارجه نیز تلاش بسیاری کرد اما پروسه کمی طولانی شد و تا به امروز موفق نشدیم که در خدمت این هنرمند باشیم.وی ادامه داد: گروه تندر به سرپرستی اردوان انزابی پور نیز قرار است امروز(یکشنبه) یک اجرا در فرهنگسرای نیاوران داشته باشد که به دلیل بروز مشکلاتی این کنسرت برگزار نمی شود و گروه ماکان اشکواری جایگزین این برنامه برای علاقه مندان شده است. به هر حال تماشاگرانی که مایل به دیدن این کنسرت و دریافت پول بلیت کنسرت شجاعت خان هستند، می توانند از طریق سامانه های فروش بلیت نسبت به بازگشت مبالغ دریافتی اقدام کنند.
اطلاعات/ارکستر موسیقی ملی به رهبری لوریس چکناواریان برنامه اجرا کرد
ارکستر موسیقی ملی ایران در تازه ترین کنسرت خود که در چارچوب سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر در تالار وحدت برگزار شد برنامه با کیفیت و متنوعی را به مخاطبان ارائه داد.
به گزارش مهر، ارکستر موسیقی ایران به مدیریت هنری فرهاد فخرالدینی شنبه شب ۲۴بهمن ماه و در چهارمین روز برگزاری سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر در حالی با رهبری ارکستر لوریس چکناواریان روی صحنه رفت که مخاطبان تالار وحدت شاهد یکی از بهترین و پرانرژی ترین کنسرتهای موسیقی طی هفتههای گذشته بودند.
البته قبل از اجرای کنسرت ارکستر موسیقی ملی تعدادی از هنرمندان جوان نوازنده که پیش از این سوی ستاد جشنواره اعلام شده بود که قبل از شروع کنسرتها برنامههای کوتاهی برای مخاطبان اجرا میکنند، چند قطعه ایرانی را برای تماشاگران اجرا کردند که این اقدام با استقبال مخاطبان همراه بود.
با شروع اجرا و ورود اعضای ارکستر موسیقی ملی به رهبری لوریس چکناواریان، در همان ابتدا سوئیت «آرارات» از ساختههای چکناواریان به مخاطبان ارائه شد. بنا به خواسته گروه هیچ آنتراکتی در کنسرت شب گذشته ارکستر موسیقی ملی وجود نداشت و گروه تا پایان کار با انرژی مضاعف لوریس چکناواریان و صدا دهی مناسب، آثار دیگری را به مخاطب ارائه دادند که به دلیل حس و حال پرهیجان رهبر ارکستر و هماهنگی در نوازندگی، کنسرت قابل توجهی به تماشاگران ارائه شد.
چکناواریان بعد از اجرای قطعاتی از سوئیت سمفونی «پردیس و پریسا» خطاب به تماشاگران گفت: قطعه دیگری که میخواهیم در این کنسرت به شما عزیزان ارائه کنیم اثری است که نزدیک به یک ساعت طول میکشد و پروژهای است که به سفارش دکتر آخوندی وزیر راه و شهرسازی به ما سفارش شده است. من در این بخش از کنسرت به خاطر اینکه مزه شیرین این اثر را تجربه کنید شما را به شنیدن پنج قسمت از آن دعوت میکنم و از شما میخواهم با توجه به عنوان سوئیت سمفونی که «سلام» نام گرفته بیشتر توجه کنید. «سلام» فقط یک کلمه نیست بلکه دربرگیرنده مفاهیم ارزشمند انسانی است که باید بیشتر از اینها به آن توجه کرد.
وی در بخش دیگری از کنسرت نیز بیان کرد: ما قطعه دیگری نیز در این کنسرت داریم که سه بار آن را برای شما اجرا می کنیم تا شما عزیزان به طور کامل آن را یاد بگیرید. من تصمیم گرفتم بعد از پایان این اثر که قطعه ای عاشقانه و احساسی است همراه ما باشید و آن را با ما بخوانید. من مطمئنم با خواندن این قطعه هم ما و هم شما با هم حس و حال خوبی خواهیم داشت.
چکناواریان بعد از خوانش سهباره این قطعه رو به تماشاگران کرد و در حالی که آنها را به صورت نمادین رهبری میکرد از تماشاگران خواست در هر جای سالن که نشسته اند با این قطعه همراهی کنند. این اقدام به قدری با استقبال مخاطبان مواجه شد که تماشاگران ایستاده و با هیجانی زیاد در اجرای این قطعه گروه کُر فیلارمونیک ایران را همراهی کردند و این چنین بود که کنسرت ارکستر موسیقی ملی در چهارمین شب از برگزاری سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر به پایان رسید.
محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت یازدهم و رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی، آخوندی وزیر راه و شهرسازی، حسن ریاحی دبیر سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر، فرهادفخرالدینی، محمود صلاحی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، فریدون شهبازیان، علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد، فرزاد طالبی سرپرست دفتر موسیقی وزارت ارشاد و حمیدرضا نوربخش مدیر سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر از مهمانان ویژه این اجرای زنده بودند.
ایران/به مناسبت انتشار کتاب «دیدگاههای نویسندگان درباره آثار دکتر محمد علی اسلامی ندوشن»
مرزبانی از قلمروهای «ایران فرهنگی»
فریدون مجلسی
«دیدگاهها» مقالاتی
درباره اسلامی ندوشن
کتاب «دیدگاهها» شامل مقالاتی درباره آثار دکتر محمد علی اسلامی ندوشن امروز با همت «شرکت سهامی انتشار» و «گروه کتابخوانی انجمن فرهنگی افراز» و کتابفروشی «بوک لند» رونمایی میشود. این کتاب که شامل نظرات و دیدگاههای نویسندگان، روزنامهنگاران و منتقدان در طول شش دهه است و ایرج افشار، داریوش آشوری، بهرام بیضایی، مصطفی رحیمی، پرویز ناتل خانلری، حسن احمدی گیوی، کریم امامی، غلامحسین امیرخانی، حسن انوری، غلامحسین یوسفی، بزرگ علوی، محمد علی جمالزاده، ابوطالب میرعابدینی و... در آن حضور دارند،.به همت «شرکت سهامی انتشار» راهی بازار کتاب ایران خواهد شد.
معدود است شمار کسانی که در دوران زندگی بر جامعه و پیرامون خود رد و اثری سازنده و قابل درک برجای میگذارند. در راه کیفیتبخشیدن بر زندگی انسانها میکوشند تا به آن، معنا و محتوا و تعالی بخشند. به عبارت دیگر زندگی آنان پرورنده و مسئولانه است، بیآنکه کسی چنان مسئولیتی را به آنان واگذار کرده باشد. اینان تماشاگر جهان و طبیعت و ساکنانش نیستند، جهان را، انسانها را و طبیعت را میبینند و به آن میاندیشند. میخواهند ایرادها و زشتیهایش کمتر و خوبیها و زیباییها و ارزشمندیهایش بیشتر باشد. چنین بینش و دخالتی میتواند صرفاً جنبه هنری داشته باشد، از نقاشی و مجسمهسازی تا شعر و موسیقی و نمایش، که خوشایند مردمان باشد. خوشایندبودن ارزش مهمی در معنابخشیدن به زندگی است. میتواند درباره اداره بهتر جامعه و تعالی بخشیدن به عدالت و امنیت اجتماعی باشد، چنان که دلمشغولی نامدارانی از عهد افلاطون و ارسطو و پیش از آنان گرفته تا متفکران آشنا در قرون جدید بوده است، که اگر نشانی از آزادی و اثری از دورشدن از تبعیضات ازلی و ناگریزِ قانون جنگل در جوامع بشری پدید آمده است حاصل اندیشه و عمل همان معدود کسان بوده است. در تاریخ کشور ما سهم بزرگی از این تأثیرگذاری بر عهده ادیبان و شاعران اندیشمند بوده است که گاه به گونهای معجزهآسا از ترکیب آموختههایشان از آثار و اندیشههای پیشینیان، با نبوغ ذاتی خود آثاری حیرتانگیز برجای نهادهاند که چه با تأثیرگذاری آموزنده اجتماعی و چه با لطافت هنری و عرفانی خود ارزشآفرینی کردهاند. عمومیت یافتن آموزههای آنان مخزنی از یادماندههای مشترک ملتساز در میان وارثان فرهنگ ایرانی پدید آورده و مرزهای سیاسی را درنوردیده است. با خاطراتی مشترک که ملتی فرامرزی از رودکی و فردوسی و نظامی و خیام و مولانا و سعدی و عبید و خواجو و حافظ، یا بیرونی و فارابی و خوارزمی و خیام و ابن سینا، تا شاگردان و رهروانشان در زمانهای بعدی پدید آورده است. ملتی برجای مانده با میراث چنان فرزندانی که با وجود نشیبهای تاریخی باز هم وارثانی داشته است که آن کولهبار و آن امانت یادماندههای فرهنگی تاریخی را بر دوش کشند و به فرزندان و نسلهای آینده بسپارند به امید آنکه با گشایشها و فرازهای تاریخی باز چون مرغ آتش از میان خاکسترها بال بگشاید و فراگیر شود. دورانهای فراز چون عهد سامانی و وارثانش، و دورانهای نشیب چون عهد مغولان و جانشینانش. دورانهای افول حاصل از بیلیاقتی متأخران صفوی که از میان همان خاکستر اثری بدیع و پیشتاز چون جنبش مشروطیت و زایش ادبی و اجتماعی دوباره پدید آورد.
اینگونه تحولات حاصل تراوشات عالمانه و اندیشمندانه کسانی است که در دوران معاصر نیز توانستهاند اثرگذار و راهگشا باشند و آن امانت فرهنگی یادماندههای تاریخی را بر دوش کشند و گسترش دهند و به ما بسپارند. محمدعلی اسلامی ندوشن در شمار این مردان است.
او نسبت به جهان و جامعه و پیرامون خود بینشی ژرف، متفاوت و تحلیلگرانه دارد. برای چنین بینشی تجربه و سواد ابزار است و لازم، اما کافی نیست. جوهره و قریحهای ذاتی و هنرمندانه میخواهد که نزد همه یافت نمیشود. تولید و تعالی فرهنگی حاصل کوششهای اینگونه انسان هاست، که آنچه بنا میکنند برخلاف آبادی بناهای مادی تمدن از باران و از گردش آفتاب خرابی و گزند نمییابد.
روزی از ایشان پرسیدم چگونه است که درباره بیت بیتِ اشعار حافظ و سطرسطرِ حماسههای فردوسی این همه مینویسید و مینویسند، اما درباره سعدی، جز تطبیق و تصحیح، از آن گونه نقد و تفسیرها نمیبینیم. ایشان به درستی گفت که در پس هر نماد و اسطورهای ابهامی یا حکمتی نهفته است و هر عبارت عرفانی و رازگونه مستلزم موشکافی و تفسیر و تعبیری است، اما سخن موجز و معیار سعدی به عنوان ادیب و جامعهشناس، در مقام استادی که با صریحترین و زیباترین زبان، درس ادب و اخلاق و زندگی حتی به شاهان و امیران میدهد، نیازی به تفسیر ندارد. روشنتر و روانتر از آن چیست؟ و براستی چنین است، و تفسیر کار سعدی، «آب در غربال» بیختن است. در آن حال با خود فکر کردم که او خود نیز چنین است. او نیز معلمی است در مکتب همان استاد، و قلمش از جنس بیانش، و بیانش از جنس هستیاش، و به همان روانی، روشنی، درستی، و بینیاز از هر تفسیر و تعبیری است.
روزی یکی از دوستان روزنامهنگار که در تدارک برنامهای درباره آثار دکتر اسلامی ندوشن بود به من گفت که دکتر اسلامی ندوشن درباره فردوسی و مولانا و حافظ بسیار کار کرده و نوشته و تفسیر کرده است، و پرسید اگر بخواهیم شخصیت او را با یکی از شاعران نامدار مقایسه کنیم به نظر شما به کدام شاعر نزدیکتر است؟ گفتم سعدی! روز اجرای برنامه که فیلم آن پرسش و پاسخها را به نمایش گذاشتند، معلوم شد این پرسش را از چند نفر از استادان فرهنگ و ادب نیز پرسیده بودند، دیدیم که دیگران نیز بدون آگاهی از نظر یکدیگر جملگی بر این شباهت شخصیتی رأی داده بودند. به نظر من یک دلیل آن برتری سعدی در صفت معلمی است و دیگری جهاندیدگی و دیدگاههای واقعبینانه و موشکافانه جامعهشناختی او، و دیگر سادگی و شیرینی بیان است که دکتر ندوشن، به نظر ما، در این صفات شباهت بیشتری به سعدی داشتهاند.
دکتر اسلامی ندوشن گذشته از احاطه به ادب و شعر فارسی و تحلیل و معرفی گزیدههای آن، از هر سفر ساده گزارشی به ارمغان میآورد که خوانندگانش بیش از تماشاگرانِ عادی همان گونه سفرها از آن بهره میگیرند، اما محور اصلی در اغلب این آثار، عشقی آگاهانه، با شناختی ژرف از ادب و تاریخ ایران زمین است. بر هر نقیصه و ایراد آن دل میسوزاند که چرا چنین است، و هشدار میدهد که چگونه باید میبود و چگونه باید باشد. هر جا اثری و نمادی از فرهنگ ایران و ایرانی میبیند به وجد میآید و از زوال آن اندوهگین میشود. ایران در دیدگاه او فراتر از مفهوم صرفاً جغرافیای سیاسی امروزی آن است. او ایران فرهنگی را در نظر دارد که مرز نمیشناسد. این سخن یا تعریف کوتاه و فراموشنشدنی از اوست که:«گستره ایران فرهنگی تا آنجایی است که نوروز را پاس میدارند» اما هیچ چیز او را بهاندازه زوالی که با شتابی صنعتی و همراه با جابهجاییهای جمعیتی و هویتی این فرهنگ را تهدید میکند رنج نمیدهد، که گویی فرصت فراگیری تربیت و ادب متعارف را نیز که ریشه در تاریخی کهن دارد، حتی در روابط اجتماعی، در غوغای سیاست و دود و ترافیک و کژراهههای اقتصادی و اجتماعی از این نسل دریغ داشته است، و نگرانِ آنانی است که «بر سر شاخ و بن میبرند.»
بحث تفصیلی پیرامون جنبههایی از شخصیت چندوجهی دکتر اسلامی ندوشن، در ادبیات، تاریخ، فرهنگ و شناخت عمیق و تحلیلی محتوای آثار اجتماعی و جامعه شناختی او در شأن کارشناسان این رشتهها است. اما با شناختی که در نزدیک پنجاه سال آشنایی با او داشتهام، که از کلاس درس حقوق اساسی تطبیقی در دوره فوق لیسانس حقوق آغاز شد، که شاید برای بسیاری از خوانندگان آگاهی از اینکه حقوق رشته علمی تحصیلی استاد بوده است شگفتانگیز باشد، ترجیح میدهم درباره نکاتی از جنبههای شکلی آثار او بنویسم. سادهنویسی از آن کارهای سهل و ممتنع است. اندکی ضعف و ناشیگری نوشته را پیشپاافتاده و سبک میکند. سادهنویسی دکتر اسلامی ندوشن به روانی آب است و اصالت دارد، یعنی تقلید از هیچ کس نیست. راز آن به نظر من که مکرر در محضرشان بودهام در این است که نمینویسد بلکه میگوید! این روانی و درستی و پختگی گفتاری اوست که عیناً به نوشته تبدیل میشود. برای زیباسازی جملات تلاشی اضافی برای آراستن و پیراستن آن نمیکند. همان را که میگوید، مینویسد و همین اصالت است که آن را بر دل مینشاند. سبکی ویژه که آن را چندان قابل تقلید نمیدانم، زیرا قریحه و استعداد ذاتی قابل تقلید، و کار تقلیدی اصیل نیست. از آن میتوان آموخت و لذت برد. و پیام آن برای کسانی که بخواهند زیبا و ساده و روان بنویسند این است که باید بسیار بخوانید، بسیار بدانید، جوهرش را داشته باشید، آنگاه چنان که تراویده از اندیشه اصیل و ویژه خودتان است، بنویسید.
ایران/گفت و گو با «شهداد روحانی» به بهانه اجرا در ششمین شب جشنواره فجر
برای حضور در جشنواره در ایران ماندم
هادی عیار
شهداد روحانی، آهنگساز، رهبر ارکستر، ویولنیست و پیانیست ایرانی یکی از شناختهشدهترین چهرههای موسیقی ایرانی در میان جهانیان است. یکی از دلایل این شهرت تنظیم و رهبری ارکستر کنسرت «یانی» است که به همراه ارکستر سلطنتی فیلارمونیک در یونان برگزار شد. ششمین شب جشنواره موسیقی فجر میزبان اجرای ارکستر زهی به رهبری این رهبر ارکستر جهانی ایرانی است. وی از اوایل دهه 80 بهعنوان رهبر ارکستر به ایران آمد و مذاکراتی نیز برای رهبری دائمی او در ارکستر سمفونیک تهران انجام شد. روحانی هرساله یک یا دو اجرا را با ارکستر سمفونیک تهران به صحنه میبرد و انتخاب برخی قطعات معروف و رپرتوارهایی که عموم مردم از آن خاطره دارند از ویژگیهای خاص اجراهای اوست.
با شهداد روحانی درباره اجرای خود در جشنواره و مختصات خاص این اجرا به گفتوگو پرداختیم. وی درباره حضور خود در جشنواره گفت: «حضور من در جشنواره به این شکل پیش آمد که برای کاری شخصی به ایران آمده بودم. از سوی جشنواره با من تماس گرفته شد و از من خواستند که در جشنواره حضور داشته باشم. قبلاً نیز گفتهام که بهعنوان عضوی از خانواده موسیقی احساس کردم که باید هر کاری در توانم است برای موسیقی ایران انجام دهم و به همین دلیل قبول کردم. در مراسم افتتاحیه جشنواره نیز قطعاتی را در قالب پیانونوازی اجرا کردم و قرار شد در اجرای خود در جشنواره رهبری ارکستر سازهای زهی را در مرکز همایشهای برج میلاد بر عهده بگیرم. رپرتوار این اجرا شامل بخشی از کارهای خودم است، یعنی علاوه بر رهبر این ارکستر آهنگساز آن نیز هستم. البته در کنار قطعات خود، یکسری قطعه کلاسیک نیز انتخاب کردم که اجرا خواهند شد؛ اما آنچه برای خودم مهم است اینکه قطعاتی از خودم را اجرا میکنم چرا که دوست دارم مردم مرا بهعنوان آهنگساز بشناسند تا رهبر ارکستر.»
وی درباره ارزیابی خود از این دوره از جشنواره موسیقی گفت: «قبل از همه باید بگویم که حضور در جشنواره را وظیفه خودم میدانم و به خاطر حضور در جشنواره بود که در این مدت در ایران ماندم اما درباره وضعیت جشنواره باید بگویم که یکی از کاستیهای آن نبود سالن مناسب برای اجراست. هرکدام از سالنهای ما نکات مثبت و منفی خودشان را دارند و هیچکدام شرایط ایدهآل را برای اجرا ندارند. سالن وحدت از لحاظ سیستم صدا بهترین سالن ماست اما از لحاظ ظرفیت میتواند پذیرای ۲۰۰ نفر باشد. مرکز همایشهای برج میلاد یعنی جایی که قرار است کنسرت من در آن اجرا شود ظرفیت ۱۸۰۰ نفری دارد و این برای من خیلی خوب است که جمعیت بیشتری بتوانند پای اجرای من بنشینند اما از لحاظ صدا کیفیت مناسبی بخصوص برای اجرای ارکستری ندارد. امیدوارم روزی سالنها یا حداقل سالنی داشته باشیم که از همه جهات برای اجرای یک کنسرت باکیفیت شرایط مطلوبی داشته باشد.»
کنسرت کوارتتزهی لایپزیگ در خانه هنرمندان ایران
کنسرت کوارتتزهی لایپزیگ دوشنبه 26 بهمن ساعت 19:30 در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد. گروه نام آشنای چهار نفری سازهای زهی لایپزیگ که در سال 1988 افتتاح شد تاکنون در 60 کشور جهان اجرا داشته و مورد استقبال و تشویق قرار گرفته است. دریافت جوایز و ضبط سی دیهای بسیار زیاد، این گروه را تبدیل به یکی از مهمترین گروههای هنری آلمان کرده است.
ایران/سیدعباس صالحی: اگر جامعه ایرانی کمتر شعر بخواند از ایرانی بودن خود تهی میشود
صدور مجوز کتاب در 5 استان
سیدعباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه برنامه «دیدار با اهالی نشر و کتاب در کتابفروشی ها»، این بار به شهرستانها رفت و در ایستگاه اول، شیراز را برگزید. وی عصر روز شنبه (24 بهمن ماه) از کتابفروشی دهخدا در شهر شیراز بازدید کرد. صالحی در جمع اهالی فرهنگ شیراز در کتابفروشی دهخدای این شهر، با اشاره به امکان صدور مجوز کتاب در 5 استان دیگر کشور گفت: صدور مجوز کتاب در 5 استان دیگر به تصویب رسیده است و این با توجه به نیاز این استانها بواسطه تعداد مراکز عالی تعیین شده است. از سال آینده این امکان فراهم میشود تا استان فارس هم به جمع این استانها پیوسته و در مسیر صدور مجوز کتاب قرار گیرد.
معاون وزیر ارشاد با بیان اینکه جامعه ایرانی کمتر شعر میخواند و این برای ذائقه ایرانی رویداد بدی است، گفت: اگر جامعه ایرانی کمتر شعر بخواند از ایرانی بودن خود تهی میشود.
معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شامگاه شنبه 24 بهمن در دهمین جشنواره شعر فجر شیراز، شعر ایرانی را پاسدار زبان فارسی دانست و افزود: باید در کنار نقطههای امید، دغدغهها مورد توجه قرار بگیرد و جشنواره شعر فجر باید تجربه و فضایی برای کاستن از دغدغهها در حوزه شعر باشد.
سیدعباس صالحی افزود: امسال با فراگیر شدن جشنواره شعر در استانها، حدود هشت استان درگیر این مسأله شدهاند. وی توجه به موضوعهای شعری و فضاهای خاص این حوزه را ویژگی این دوره جشنواره عنوان و اضافه کرد: برای نخستینبار بخش طنز و شعر کودک و نوجوان در جشنواره بینالمللی شعر فجر پیشبینی شده است. معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: اگر امروز به حافظ میبالیم به این خاطر است که گوته، نیچه و بسیاری دیگر از اندیشمندان جهان خود را وامدار سفره حافظ میدانند.
صالحی ادامه داد: این کاروان شعر که امروز به شیراز رسیده در واقع در مأمن خود پناه گرفته است. شعر آینه هویت ایرانی است و ایران و ایرانی را با شعر باید شناخت. در واقع تاریخ ایران در نابترین روایت خود در زبان شعر روایت میشود.
وی با بیان اینکه در دهههای گذشته شاهد بودیم که در حوزههای گوناگون جریان شعر ایرانی چون حیات فرهنگ ایرانی همچنان در حرکت بوده است گفت: کتابهای شعر همچنان در کشور تولید میشود به طوری که سال ۹۳ بیش از سههزار مجموعه شعر چاپ شده است.
صالحی در ادامه گفت: امروز شاعران زن همپای شاعران مرد در کاروان شعر حرکت میکنند و جوانان در حوزه شعر جریان امیدبخشی به راهانداختهاند. همچنین در دهههای اخیر جریان شعر کودک و نوجوان سهمی نزدیک به یکسوم مجموعههای شعر را به خود اختصاص داده است.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس نیز در این مراسم گفت: زبان شعر جانپناهی برای انسان امروز است.
بهزاد مریدی اظهار کرد: حال که هندسه موزون کیهانی به ارتعاشات لرزان فضایی تغییر کرده، جهان شعر نیز از توازن تغزل به اضطراب شعر سپید تغییر کرده است.
او شعر را نبض جهان نامید و اضافه کرد: چه آنگاه که قلب انسان در جهان سنت به آرامی میزند و چه وقتی که قلب انسان مدرن به تپش میافتد این شعر است که زبان ما است، اما شعر نه تنها زبان ما که پناه ما است. ما در بازگویی روایت شاعر از جهان پناه میگیریم، چه این روایت تغزلی باشد و چه آشوبناک باز هم جان پناه ما است.
جام جم/گفتوگو با محمدحسین مهدویان، کارگردان «ایستاده در غبار»، بهترین فیلم جشنواره فجر
متـوسلیـان؛ رازآلــود و بیبــدیل
پیش از شروع جشنواره فیلم فجر و با دیدن برخی پلانها و عکسهای منتشر شده از «ایستاده در غبار» هم میتوانستیم حدس بزنیم که با فیلمی موفق روبهرو خواهیم شد؛ اثری که به دلیل ساختاری نو و خلاقانه و حرکتی هیجانانگیز و خطرپذیر میان مستند و سینمای داستانی، میتواند توجهها را به خود جلب کند.
با نمایش «ایستاده در غبار»، این پیشبینی ساده محقق شد و این فیلم، ضمن جلب نظر تماشاگران و قرار گرفتن در فهرست پنج فیلم محبوب جشنواره فیلم فجر از نگاه مردم، سیمرغ بلورین بهترین فیلم این رویداد را هم از هیات داوران دریافت کرد. ما هم چون به این موفقیت اطمینان دلی داشتیم، انتشار گفتوگویی را که پیش از شروع جشنواره با محمدحسین مهدویان، کارگردان جوان و خلاق ایستاده در غبار انجام دادیم، تا امروز به تعویق انداختیم. صحبتهای او وقتی هنوز خبری از سیمرغ و این همه تحسین نبود، حالا جالبتر به نظر میرسد.
ایستاده«ایستاده در غبار» همان فیلم اولی است که دوست داشتید سینما را با آن شروع کنید؟
این فیلم همانی نیست که دقیقا در ذهن داشتم. من برای فیلم اولم، فیلمنامه دیگری به نام «ژنرال» را انتخاب کرده بودم، اما شرایط ساخت آن پیش نیامد.
مهمترین ویژگی این فیلم چیست و چه چیز آن را برای مخاطب جذاب میکند؟
این فیلم شاید جذابیتهای ظاهری فیلمهای دیگر سینمایی را نداشته باشد و احتمالا از روی عکس و پوستر و آنونس نتوان به ویژگیهای آن پی برد، اما کسانی که فیلم را میبینند، تفاوت این اثر را با آثار دیگر حس خواهند کرد. فیلم به لحاظ سبک و روایت با همه فیلمهایی که در جشنواره فجر حضور دارند، فرق میکند. وقتی تماشاگری برای جشنی ده روزه به سینما میآید، از دیدن انبوهی فیلم یک شکل با سبکها و داستانهایی شبیه هم و بازیگرانی تکراری فیلمزده میشود. قصهها هم عموما در تهران اتفاق میافتد یا اگر در شهرهای دیگر میگذرد، خاصیت شهری دارد. بازیگران جدید، سبک فیلمبرداری متفاوت با دوربین 16 میلیمتری و شبیه فیلمهای مستند و تنوع لوکیشن، باعث شده ایستاده در غبار شبیه هیچ کدام از آثار دیگر نباشد.
شیوهای که شما به کار بردهاید، در تلویزیون جواب میدهد که موفقیت مجموعه خودتان، «آخرین روزهای زمستان» گواه آن است، اما به نظر میآید به کارگیری چنین روشی در یک فیلم سینمایی که قرار است اکران عمومی شود، کمی ریسک است.
بله، ریسک است.
الگویی هم برای این شیوه داشتید که تصاویر ساختگی را با صدای واقعی و مستند، سینک (منطبق) کنید؟ مثلا فیلمهای مستند شبکه هیستوری یا...؟
نه، الگویی نداشتیم. این ایده اولینبار در «آخرین روزهای زمستان» به ذهنمان رسید و آن را تجربه کردیم و اینجا هم سراغ آن رفتیم. البته این مهمترین مساله فیلم نیست و فقط به بخش تکنیکی کار مربوط میشود.
احمد متوسلیان چه ویژگیای داشت که برای ساخت فیلم سراغ زندگی او رفتید؟
مهمترین ویژگی احمد متوسلیان این است که او با همه تصاویر آشنایی که از فرماندهان جنگ داریم، تفاوت دارد. همین مساله نوعی آشنایی زدایی برای مخاطب است و با فرماندهی روبهرو میشود که شبیه او را در سینمای جنگ ندیده است.
احتمالا تنها کارگردانی هستید که از پایان فیلمتان و سرنوشت قهرمان قصهای که روایت میکنید، خبر ندارید چون در واقعیت هنوز کسی نمیداند، پس از ربودن متوسلیان و همراهانش در لبنان سال 61 چه اتفاقی افتاده است. نظرتان درباره این رازآلودگی چیست؟
نهتنها سرنوشت احمد متوسلیان رازآلود است، بلکه زندگی او هم رازآلود بود. این رازآلودگی و تفاوتی که به آن اشاره کردم، او را از دیگران متمایز میکند و همین باعث شد سراغ ساخت ایستاده در غبار بروم.
اگر الان باشند، 62 ساله هستند. فکر میکنید اگر روزی فیلم را ببینند، از شما رضایت داشته باشند؟
نمیدانم، خیلی مطمئن نیستم. (میخندد)
فیلم اول ساختن هم مشکلات خاص خودش را دارد، برای شما هم این طور بود؟
راستش را بخواهید نه. ساختن این فیلم برای من خیلی راحتتر از «آخرین روزهای زمستان» بود. من آن مجموعه را فیلم اول خودم میدانم، چون ناچار بودم جلب اعتماد کنم و با امکانات کم کنار بیایم. بعد از ساخت آن اثر بود که شرایط کارگردانی ایستاده در غبار فراهم شد. هم تهیهکننده و سرمایهگذار اطمینان کردند و هم در گروه تولید، اعتماد بیشتری وجود داشت. مجموعا این فیلم را با خاطری آسودهتر از کار قبلی ساختم و آقای والینژاد، تهیهکننده فیلم، شرایط ایدهآلی برای من فراهم کرد تا تمام آنچه را میشود، انجام دهم.
فیلمسازان فیلم اولی معمولا در سینمای ایران فیلم دوم خود را با فاصلهای چندساله میسازنـــد . فیلم دومتان را چند سال بعد میسازید؟
دوست دارم اینطور نشود. برای همین الان سیناپسی (خلاصه فیلمنامه) آماده دارم و میخواهم اگر بشود، خیلی زود ساخت فیلم بعدیام را شروع کنم.
آیا شیوه ای که شما «در ایستاده در غبار» و پیشتر «آخرین روزهای زمستان» سراغ آن رفتید را میتوان پیشنهادی خلاقانه برای ساخت فیلمهای دفاع مقدسی قلمداد کرد؟
شیوهای که ما کار میکنیم، میتواند پیشنهاد جدیدی برای کل سینمای ایران باشد، نه فقط سینمای دفاع مقدس. ما میتوانیم با این روش درباره تاریخ معاصر و شخصیتهای تاثیرگذار و واقعی همچون حافظ، تختی، آیتالله طالقانی و دکتر مصدق فیلمهای جذابی بسازیم که مردم برای دیدن آن به سینما بیایند، ضمن این که در ایستاده در غبار تلاش کردیم از کلیشههای رایج سینمای جنگ فاصله بگیریم و به یک تجربه جدید روایی دست پیدا کنیم که میتواند در سینمای جنگ و انواع دیگر موضوعات مورد استفاده قرار بگیرد.
سوال پایانی این که آیا میتوانم بگویم من در این لحظه با برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر، دست کم در بخش نگاه نو حرف میزنم؟! (این گفتوگو قبل از اختتامیه فجر انجام شده است.)
باورتان میشود که این مساله خیلی برایم موضوعیت ندارد؟
یعنی به آن فکر نمیکنید؟
فکر میکنم، اما چندان مرا به شوق نمیآورد،چون قرار است یک فیلم جایزه بگیرد و ما در بخش نگاه نو جوایز زیادی هم نداریم و فقط سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را داریم.
تا جایی که اطلاع دارم، امسال فیلمهای خوبی در این بخش وجود دارد و فاصله و رقابت خیلی نزدیک است و ترکیب داوران هم فقط میتواند به یکی دو فیلم جایزه بدهد. برای همین به فرض اگر من جایزه بگیرم، به این معنی نیست که بهترین فیلم نگاه نو را ساختم یا بهترین کارگردان این بخش بودم. این را میگذارم پای سلیقه داوران که به فیلم من یا هر فیلم دیگری جایزه بدهند. البته جایزه قطعا مرا خوشحال میکند و به عنوان یک تبلیغ خوب به فیلمم کمک بزرگی میکند که در اکران عمومی بهتر دیده شود. یعنی همان طور که شما گفتید، تماشاگران را مشتاق دیدن اثری میکند که جایزه گرفته است، اما در مجموع، نه گرفتن سیمرغ افتخار خیلی بزرگی است و نه نگرفتن آن سرخوردگی و فاجعهآمیز است.
الحمدلله فیلم ما تا همین جا هم خیلی موفق بوده است. ما فیلم خیلی متفاوتی ساختهایم که هم در بخش نگاه نو حضور دارد و هم به تشخیص هیات انتخاب به بخش سودای سیمرغ راه پیدا کرده است.
حالا اگر به عنوان بهترین فیلم هم انتخاب شویم، باعث خوشحالی خواهد بود، اما همه این موفقیتها و ناکامیها نسبی و مبتنی بر سلیقه و علاقه داوران است.
عاشقی با برادر احمد
سیدروحالله حجازی
کارگردان
«ایستاده در غبار» مستندی داستانی با روایتهای مستند و تصاویر غیرمستند، درباره زندگی سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان است. این اثر در روزهای اکران در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر با استقبال عجیب مخاطبان مواجه شد. شخصی که گوشی بیسیم در دست دارد، از پشت ماشین نظامی و در میان هیاهو و غبار ناشی از جنگ، نگاهمان را از آن خودش می کند. انگار قرار است این سر و صدای برخاسته از زمانی نهچندان غریب، برایمان قریب شود. و چه خوب محمدحسین مهدویان و دوستانش بیهیچ واسطهای ما را در میان این زمان گمشده در تاریخ پرتاب میکنند. زمانی که در این زمانه سکه اصحابش خریداری ندارد! و چه خوب ما را خریدار مردی میکند که خود خریدار دل مردمانش بوده و هست! من عاشق شدم! عاشق برادر احمد (متوسلیان)، عاشق اطرافیان او، عاشق مردمانش و عاشق حال خوبشان، عاشق آن بخش از تاریخ که قهرمانی از جنس مردم را در خودش گم کرد و چنان رازی سر به مهر برایمان نگهش داشت؛ برای مایی که در میان هیاهوی قدرت و ثروت و غبار آلودگی این شهر دستمان بر زمین و زمان بسته شده است. ای کاش چراغهای سالن روشن نمیشد، ای کاش سینما ما را برای همیشه در همان حالهایی که موقع تماشای فیلمهای دوستداشتنیمان داشتیم، جادو میکرد و نگه مان میداشت. ای کاش آن مرد در قاب آخر فیلم ظاهر میگشت و ما را اینچنین منتظر نمیگذاشت. آخر امروز خیلی نیازش داشتیم! ای کاش... .
جوان/ادعاي روابط عمومي صداوسيما درباره کارشکني دولت در مزايده آگهيهاي بازرگاني
دولت از بانکها خواسته با صداوسيما همکاري نکنند!
اختلاف ميان دولت و صداوسيما بر سر سياستها، مسائل مالي و بودجهاي و ادعاي سرافراز درباره کارشکنيهاي دولت، اين بار با بيانيه روابط عمومي سيما درباره درخواست دولت از بانکها براي مشارکت نكردن در مزايده آگهيهاي صداوسيما وارد فاز جديدي شد.
نویسنده : محمدصادق عابديني
اتفاقات حاشيهسازي که در چند روز گذشته سازمان صداوسيما را درگير خود کرده بود، بهانهاي شد تا حسامالدين آشنا، نايبرئيس و نماينده رئيسجمهوري در شوراي نظارت سازمان صداوسيما خواستار تشکيل جلسه فوقالعاده اين شورا شود؛ جلسهاي که با توجه به مواضع قبلي دولت در قبال سازمان صداوسيما، سعي خواهد شد نتايج مطلوب دولت از آن خارج شود. اين جلسه با فاصله يک روز از درخواست آشنا برگزار شد، اما روابطعمومي صداوسيما بدون اطلاع از اين موضوع در اطلاعيه از اينکه قرار است چنين جلسهاي برگزار شود، استقبال کرد! در اطلاعيه روابطعمومي سازمان، به مواردي از کارشکني دولت در قبال صداوسيما اشاره شده است.
دولت نسبت به حاشيههاي سازمان حساس شده
موضوع خروج شهرزاد ميرقليخان، بازرس ويژه رئيس صداوسيما و دلايل متعددي که براي خروج وي از ايران عنوان شده بود، باعث شد تا محمد سرافراز، رئيس سازمان در گفت وگو با روزنامه جامجم ارگان مطبوعاتي صداوسيما، سعي در پاسخگويي نسبت به اين حاشيه داشته باشد. سرافراز در اين گفتو گو موضع تندي در قبال دولت گرفته و ميگويد: به نظر من، رشد يک درصدي بودجه رسانه ملي ناشي از نگاه حزبي، سليقهاي، بخشينگري، غيرملي و کاملاً غيرمنصفانه است که چنين نگاهي به صداوسيما شايسته رويکرد ملي دولت نيست. بعد از اين گفتوگو، مدير شبکه مستند نيز طي يادداشتي به دفاع از مواضع سرافراز و حمايت از تواناييهاي خانم ميرقليخان در تصدي بازرسي ويژه پرداخت. در شرايطي که اين دفاع تمامقد از ميرقلي خان بايد حاشيههاي به وجود آمده را مديريت کند، انتشار فايل صوتي درباره دو تن از کارکنان پرستيوي که حاوي مسائل غيراخلاقي بود، باز هم دامنه حاشيههاي سازمان را وسيعتر کرد، به نحوي که حتي موضوع جنجالي بودجه صداوسيما را تحتالشعاع خود قرار داد. روز سهشنبه 20 بهمنماه حسامالدين آشنا خواستار تشکيل جلسه فوقالعاده شوراي نظارت بر صداوسيما شد. اين جلسه روز چهارشنبه 21 بهمنماه برگزار شد.
روابطعمومي شوراي نظارت در خبر کوتاهي نتايج اين جلسه را اينگونه گزارش کرد: با توجه به اصل 175 قانون اساسي وظايف شوراي نظارت، اعضاي شورا در جلسه فوقالعاده روز چهارشنبه 21 بهمن 1394 مصوب نمودند از اين پس کليه افرادي که حکم انتصاب آنها با امضاي رئيس سازمان انجام ميشود و همچنين هرگونه تغييرات در تشکيلات و ساختار که باعث ايجاد، اصلاح يا حذف ساختار قبلي ميگردد با اطلاع و نظارت شورا انجام شود. همچنين تمامي مزايدهها و مناقصههايي که از نظر مالي تعهدآور است نيز شامل اين مصوبه ميشود. بند اول اين مصوبه کاملاً در راستاي اتفاقاتي است که براي شهرزاد ميرقليخان پيش آمده است.
بند دوم نيز ميتواند درباره مزايده آگهيهاي بازرگاني راديو و تلويزيون باشد که چندي پيش از سوي صداوسيما منتشر شده و هدف آن کاهش وابستگي صداوسيما به بودجه دولتي عنوان شده است.
اما روابط عمومي صداوسيما روز گذشته اطلاعيهای را منتشر کرد که مفاد آن حکايت از اطلاع نداشتن سازمان از برگزاري جلسه شوراي نظارت است. اين اطلاعيه حاوي ادعايي است که در صورت صحت آن نشانه سنگاندازي دولت در راه تأمين بودجه صداوسيماست.
در اين اطلاعيه که با عنوان «همچنان در انتظار جلسه شوراي نظارت!» و در پي سخنان نماينده رئيسجمهور در شوراي نظارت بر صداوسيما كه خواستار تشكيل جلسه فوقالعاده اين شورا براي بررسي بهزعم ايشان مسائل پيش آمده در روزهاي اخير شده بود، آمده است: «بايد گفت، موضوع مهمي كه اين شورا قول بررسي آن را در ارتباط با رسانه ملي داده بود، اين است كه صداوسيما يك دستگاه فرهنگي است كه بودجهاش بايد توسط دولت تأمين شود و نه از طريق درآمدهاي بازرگاني و سازمان در انتظار اقدامات مؤثر شورا در اين خصوص است و نه موضوعاتي كه ساير دستگاهها بايد پاسخگوي آن باشند.
در بودجه پيشنهادي دولت به سازمان صداوسيما براي سال 95، تنها يک درصد رشد در نظر گرفته شده است و دولت حتي در بودجه جاري اين سازمان نيز به نسبت افزايش حقوق و دستمزد کارکنان سازمان، افزايشي را قائل نشده است، اين در حالي است که رشد قابل توجهي براي بودجه ساير دستگاههاي دولتي فرهنگي در نظر گرفته شده است. بايد به اين استدلال رياست محترم جمهوري نيز اشاره کنيم که ايشان در جلسات مختلف تأکيد کردهاند، صداوسيما بايد از طريق کسب درآمد، به اداره خود بپردازد.
به همين دليل نيز در دور جديد فعاليتهاي سازمان و بهمنظور افزايش درآمدها، رسانه ملي اقدام به برگزاري مزايده آگهيهاي بازرگاني کرد که متأسفانه گروه برنده مزايده با کارشکنيهاي مختلفي روبهرو شده است و حتي برخي مقامات دولتي از رؤساي بانکها خواستهاند در اين مزايده با صدا وسيما همکاري نکنند. در واقع، موارد فوق از آن دسته موضوعاتي است كه شوراي نظارت بر صداوسيما ميتواند براي كمك به رفع آنها تشكيل جلسه دهد تا رسانه بتواند به فعاليتهاي خود در عرصههاي مختلف ادامه دهد.»
اين ادعاي صداوسيما درباره درخواست مقامات دولتي از رؤساي بانکها براي مشارکت نکردن در مزايده صداوسيما ميتواند سنگاندازي آشکار دولت براي حل نشدن مشکل مالي رسانه ملي باشد.
به شکست انجاميدن مزايده آگهيهاي راديو و تلويزيون که مبلغ در نظر گرفته شده براي آن ميتواند بسياري از مشکلات مالي سازمان را حل کند، در کنار وضعيت نابهنجار بودجه صداوسيما که سرافراز نيز در گفتوگو با جامجم به آن اشاره داشته است، نشاندهنده عمق يافتن اختلاف ميان صداوسيما و دولت است؛ اختلافي که حاشيههاي سازمان به گسترش آن کمک کرده و صداوسيما را در موضع انفعال قرار داده است.
حمایت/«ایستاده در غبار» حاصل غلبه نگاه فرهنگی به سیاسی است
«ایستاده در غبار» شاید اولین فیلم مستند داستانی باشد که توانسته در جشنواره فیلم فجر و در بخش سودای سیمرغ با سینمای قصهگو به رقابت بپردازد و نه تنها در نظر مخاطب بلکه در نظر داوران جشنواره و منتقدان موفقیت بالایی هم کسب کند.«ایستاده در غبار» ساخته «محمدحسین مهدویان» به عنوان یک کارگردان متولد ۱۳۶۰ سینمای ایران نه تنها توانست جایزه ویژه هیات داوران بخش «نگاه نو» را از آن خود کند بلکه سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نیز متعلق به خود ساخت. کارگردان «ایستاده در غبار» معتقد است یک اثر هنری میتواند مرزبندی جناحها و تفکرات سیاسی را بر هم زند.
وی در گفت و گو با مهر در پاسخ به پرسشی مبنی براینکه آیا دریافت سیمرغ ،کار شما را برای ساخت آثار بعدی سخت تر خواهد کرد گفت: من مسیرم را ادامه خواهم داد و با همان انگیزهها و کنشهایی که تاکنون فیلم ساخته ام فیلم های بعدی ام را تولید خواهم کرد. سعی می کنم در خودآگاهم به اینکه فیلمم دیده شود توجه نکنم لذا از این حیث این نگرانی را ندارم که فیلمی بسازم که مورد توجه قرار نگیرد.این کارگردان جوان درباره این موضوع که فیلمنامهای که در حال حاضر به آن فکر می کند چقدر به فضای آثار قبلیاش نزدیک است هم بیان کرد: من چند فیلمنامه دارم که از قبل از جشنواره فیلم فجر به آنها فکر کرده و با عوامل و بچه های گروه خودم در مورد آنها مشورت کرده بودم. همانطور که می دانید ما یک گروه جوان هستیم که از روز اول همه نسبت به کاری که قرار است انجام دهیم آگاه هستیم و با هم درباره آن مشورت می کنیم. اکنون چند طرح دارم که فضاهای متفاوتی دارند و لزوما با فضای جنگ و دفاع مقدس مرتبط نیستند و ممکن است فیلمنامه ای متفاوت از «ایستاده در غبار» را شروع کنم.
وی با بیان اینکه ممکن است به سراغ تجربه سینمایی دیگری برود هم اضافه کرد: من سینمای اجتماعی را به معنایی که اکنون مد شده است چندان دوست ندارم. دغدغه من بیشتر تاریخ معاصر است. البته نمیگویم هیچگاه به سراغ سینمای اجتماعی نمیروم ولی دوست دارم در تجربه جدید سراغ یک فیلم کمدی یا اکشن بروم.
مهدویان در پاسخ به این پرسش که فیلم «ایستاده در غبار» آنقدر پرداختی جدی داشت که شاید برای مخاطب کمی تعجب برانگیز باشد که شما به سینمای کمدی هم علاقه مند باشید هم بیان کرد:
البته منظور من از فیلم کمدی اثری از جنس خود من است. داستان طنزآمیزی اکنون در ذهن من است که مدتی است روی آن کار میکنم و اگر به طور مشترک با ابراهیم امینی به فیلمنامه خوبی برسیم، تولیدش می کنیم. این فیلم یک نیمهی جدی دارد و به نوعی درون خود تغییر لحن می دهد و موقعیت های طنزآمیزی دارد که به یکی از اتفاقات معاصر مربوط می شود. اگر شرایط ساخت این فیلم فراهم شود آن را به تولید خواهم رساند. فیلمنامه ای هم درباره یک مساله جدی معاصر دارم که به نظر خودم فیلم خوبی خواهد شد و نسبت به «ایستاده در غبار» اثری قصهگوتر و کاری کاملا داستانی است.
امیدوارم سینمای جنگ به جایگاه قبلی بازگردد
وی درباره حمایت سازمان اوج از فیلم «ایستاده در غبار» هم تصریح کرد: ساخت این فیلم را خود سازمان اوج به من پیشنهاد داد و برای من مدت زمان زیادی طول کشید تا با این موضوع کنار بیایم؛ چراکه فکر میکردم تکرار اثر قبلی من به عنوان «آخرین روزهای زمستان» است. سازمان اوج ساخت اثری درباره چند فرمانده را به من پیشنهاد داد و من از میان این فرماندهان، حاج احمد را انتخاب کردم. البته ابتدا بدون اینکه به این سازمان وعده ای بدهم از آنها خواستم که در این باره پژوهش داشته باشم من از آنها خواستم که بودجه تحقیق را برایم فراهم کنند آنهم با این پیش شرط که اگر به این نتیجه رسیدم که نمی توان فیلم خوبی درباره موضوع مورد نظر ساخت آن را کنار بگذارم.
مهدویان همچنین در پاسخ به این پرسش که ممکن است عده ای فکر کنند ساخت این فیلم چندان برای شما سخت نبوده است چراکه حمایت سازمان اوج را داشتهاید هم گفت: نمی توان بدون تفنگ و تانک و مهمات فیلم جنگی ساخت. امکانات شرط اول ساخت فیلم های جنگی است و شما چاره ای ندارید جز اینکه به سراغ نهادهای مربوطه بروید اما آیا همه کسانیکه این شرط لازم را داشتهاند، توانستهاند فیلمی بسازند که راه خود را در سینمای ایران باز کند؟ بنابراین علاوه بر این شرط لازم نوعی استقلال رأی و موارد دیگری هم لازم است.
وی ادامه داد: باید به این نکته هم توجه داشت که من با سازمان اوج تعاملاتی داشتم، به هرحال آنها همانطور که گفتم پای کار ایستادند و ما با هم فیلمنامه را تغییراتی دادیم اما من برای خودم خط قرمزهایی دارم که اگر آنها تغییر میکرد شاید هیچ گاه فیلمنامه را نمی ساختم. آنها هویت فیلم من را از بین نبردند و دوست دارم این اتفاق و این بلندنظری در سایر سازمان های دولتی هم رخ بدهد تا فیلم های جنگی خوبی ساخته شود و سینمای جنگ به جایگاه قبلی خود که حاتمی کیا، ملاقلی پور و درویش درست کرده بودند بازگردد.
مساله من در این فیلم و هر فیلم دیگری صداقت و واقع گرایی است
وی با تاکید بر اینکه در این فیلم از دسته بندیهای سیاسی پرهیز داشته و همین موضوع رمز موفقیت اثرش است،خاطرنشان کرد: مساله من در این فیلم و هر فیلم دیگری صداقت و واقع گرایی است ولی ما متاسفانه در همه جنبه ها برای فکر کردن، زندان درست کرده ایم و نمی گذاریم واقعیت سر بر آورد. این نگاه و جبهه بندیها میراث نسل گذشته است. ما نسل جدید بلد نیستیم به این شکل به زندگی نگاه کنیم. مهدویان اضافه کرد: انقلاب اسلامی ایران به نظر من و بسیاری از متفکران معاصر، انقلابی علیه خطکشی ها و صف بندی ها بود و حالا نمی دانم که این جامعه ایدئولوژیک زده چگونه می تواند همه مفاهیم و حوزه ها را از جمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... به ایدئولوژی تبدیل کند.
روزان/واکنش ایوبی به حاشیه های فیلم «حاتمی کیا»
روزان نیوز- حجت الله ایوبی گفت: من حاتمی کیا را شخصا دوست دارم فیلم او نیز مورد علاقه من بود.
حجت الله ایوبی گفت: من حاتمی کیا را شخصا دوست دارم فیلم او نیز مورد علاقه من بود من مطمئنم او سیمرغ هایش را از مردم در سالن های سینما می گیرد البته الان هم گرفته است.
حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در خصوص دستاورد جشنواره سی و چهارم گفت: دستاورد سیمرغ سی و چهارم نوید یک آینده درخشان برای سینمای ایران و برای سال 95 می دهد.
وی افزود: جوانانی در بخش های مختلف در خشیدند که جزو پدیده های سینمای ایران هستند البته آنها تنها پدیده های سینمای ایران نبودند جشنواره فیلم فجر ظرفیت معرفی بیش از این را ندارد، زیرا جوان های دیگری که این توان در آنها و جود دارد نیز هستند، من وقتی به این جوان ها نگاه می کنم متوجه می شوم هر کدام ازآنها می توانند چند دهه آینده سینمای ایران را تضمین کنند. این شگفتی جشنواره این دوره بود.
ایوبی با اشاره به نقدهای این دوره از جشنواره تصریح کرد: من نقدها را شنیدم فکر می کنم نحوه اجرای برنامه های برج میلاد به دلیل حجم فراوان خبرنگاران و کم بودن فاصله زمان دو اکران سخت و مشکل بود و مشکل اصلی در همین زمینه بود که باید سال بعد از مورد را برطرف کنیم.
رئیس سازمان سینمایی با بیان اینکه در سی و چهار دوره گذشته نیز انتقادهایی به دبیر جشنواره بود، عنوان کرد: در سی و چهار سال گذشته ای که جشنواره برگزار شده اگر دبیری پیدا کنید که مورد انتقاد نگرفته من یک سیمرغ به شما جایزه می دهم اتفاقا حیدری جزو دبیرهایی بود که کمترین انتقادات به او وارد شده است. کسانی که جشنواره را تعقیب می کردند انتظار ی جز ابقای او را نداشتند.
ایوبی ادامه داد: در این دوره از جشنواره بعضی ها نیامدند و در مقابل بسیاری از بزرگان سینمای ایران آمدند هر سال چنین اتفاقاتی می افتد و این طبیعی است.
رئیس سازمان سینمایی با اشاره به حواشی فیلم حاتمی کیا عنوان کرد: من حاتمی کیا را شخصا دوست دارم فیلم او نیز مورد علاقه من بود من مطمئنم او سیمرغ هایش را از مردم در سالن های سینما می گیرد البته الان هم گرفته است.
وی خاطر نشان کرد: همه کسانی که متخصص سینما هستند معتقدند سال آینده سال خوب سینمای ایران خواهد بود.
شرق/ملاحظاتی در باب داوری بدون ملاحظه
جواد طوسی
داوری جشنواره فیلم فجر امسال، طبق روال سالهای گذشته، حرف و حدیث خودش را داشت. اینبار بیش از همیشه به «جوانگرایی» بها داده شده بود. دو فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی و «ایستاده در غبار» محمدحسین مهدویان، بیشترین و اصلیترین جوایز را تصاحب کردند. حضور چشمگیر فیلمسازان جوان را نمیتوان نادیده گرفت، حتی اگر «ابد و یک روز» را پدیده جشنواره امسال بدانیم، باز نمایش توأمش در دو بخش «نگاه نو» و «سودای سیمرغ» و تعلق جایزه بهترین کارگردانی به آن از هر دو بخش یادشده، سؤالبرانگیز و در تعارض با روح عدالت است. ای کاش با نگاهی سنجیدهتر و کارشناسانهتر فضا و چرخه رقابت را برای دیگر فیلمها و سازندگانشان نیز فراهم میکردیم. جدا از این، میزان ظرفیتپذیری کارگردان جوان و خوشفکر فیلم با این حجم وسیع تقدیر و خوشامدگویی و هوایینشدن و نیفتادنش در دستانداز، نکتهای قابلتأمل است. امیدوارم این شائبه پیش نیاید که نگاهی تنگنظرانه دارم و مخالف دیدهشدن جوانها هستم. اتفاقا خودم «ابد و یک روز» را فیلم خوبی (نه در حد شاهکار) میدانم که جزء سه فیلم برتر در این دوره از جشنواره بوده است. منتها باید ببینیم که سیاستها و سمتوسوی جشنوارهای با قدمت ٣٤ ساله، کدام سینما و مخاطب است؟ قاعدتا این فیلم سعید روستایی در حیطه سینمای اجتماعی فضا و مناسبات جدیدی را پیشنهاد میکند که میتواند با تماشاگر این زمانه ارتباط خوبی داشته باشد. آیا نیاز سینما و مخاطب ما و سلیقه جاری در آن فقط «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» است، یا باید به سینمای متکی بر قصه و روایت و کار با مایههای عاطفی و ملودرام در اندازههای «بادیگارد» حاتمیکیا و «کفشهایم کو؟» کیومرث پوراحمد و آثار دیگری که با نگاهی متفاوت همچون «لانتوری» رضا درمیشیان و «مالاریا»ی پرویز شهبازی به جامعه ملتهب کنونی و آدمهایش میپردازند، نیز اهمیت بدهیم؟
جشنواره فیلم فجر در شرایطی اینبار در حوزه داوری، خرق عادت کرده که عمدتا در دورههای قبل نگاهی متکثر را دستور کار خود قرار میداده و از طریق انتخابهایش برای فضای فرهنگی و چرخه سیاستگذاری پیشنهاددهنده بوده است. این بار فارغ از این مصلحتاندیشیها صرفا نگاهی سلیقهای و درعینحال تخصصی را مدنظر قرار داده است. این واقعیت را باید بپذیریم که رونق و حیات طبیعی سینمای ایران در گرو حضور و رقابت سالم و سازنده نسلهای مختلف فیلمساز در کنار یکدیگر است. پس بدون آنکه بخواهیم الکی باج بدهیم یا مانع از رشد و شکوفایی استعدادهای جدید شویم، بد نیست تعادل و توازن را رعایت کنیم و در کنار حمایت از افکار و اندیشههای نو و پویا و شیوههای بیانی متفاوتشان، مشوق فیلمسازان شناختهشده و تأثیرگذار دیگر نسلها باشیم تا مسیر بعدیشان را با انگیزه و خلاقیت بیشتر شناسایی و دنبال کنند. دیدهنشدن کارگردانی فیلمهای «مالاریا»، «لانتوری»، «بادیگارد»، «کفشهایم کو؟» و بازی «پانتهآ پناهیها» در نفس و «مریم پالیزبان» در «لانتوری» و فیلمنامه «مالاریا» و «لانتوری» (در حد کاندیدا)، حکایتی جداگانه دارد.
قدس/یک جشنوارۀ تلخِ تلخِ تلخ
اکثریت قریب به اتفاق فیلم های امسال جشنواره فیلم هایی تلخ بودند و این مسئله نشان می دهد که حداقل در یکسال آینده، پرده های سینما، با یکی دو استثناء، در تسخیر فیلم های تلخ خواهد بود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، پیش از جشنواره منتقدی گفته بود که امسال پنجاه درصد فیلم ها دربارۀ دختر بارداری است که از خانه فرار کرده، و دو سه روز که از جشنواره گذشت منتقدی دیگر هم جملۀ او را اینگونه تکمیل کرد که آن پنجاه درصد دیگر هم دربارۀ خیانت است. واضح است که هر دو این منتقدان می دانسته اند که آمارشان دقیق نیست و تنها می خواستند نشان دهند که چقدر چنین مضامینی در فیلم های جشنواره امسال فراوان است. حالا که دیگر همۀ فیلم های جشنواره دیده شده، می دانیم که حرف این دو منتقد درست بود و شاید بتوان این دو مضمون را مضامین غالب فیلم های امسال دانست که از جمله در فیلم هایی چون «هفت ماهگی»، «مالاریا»، «عادت نمی کنیم» و «خشم و هیاهو» شاهد آنها بودیم. جز این، اعتیاد، زندان، فقر و مشکلات فرزندان با تعصبات پدر و مادر هم از مضامین مسلط دیگر در این جشنواره بودند که مثلاً می توان در فیلم های «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»، «ابد و یک روز»، «لانتوری»، «دختر»، «خماری»، «مالاریا» و «پل خواب» آنها را مشاهده کرد. همۀ اینها نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق فیلم های امسال جشنواره فیلم هایی تلخ بودند و حتی در روزهای پایانی جشنواره که دیگر خبری از فیلم های شاد و سرخوشی مانند «بارکد» یا «متولد 65» نبود، می شد اثرات این تلخی را خبرنگاران و منتقدان مشاهده کرد. این مسئله نشان می دهد که حداقل در یکسال آینده، پرده های سینما، با یکی دو استثناء، در تسخیر فیلم های تلخ خواهد بود.
پیدا کردن دلیلِ چنین پدیده ای که البته چند سالی است ادامه دارد و به نظر می رسد ادامه هم خواهد داشت نیازمند تحقیقات دانشگاهی است، اما بر مبنای مشاهدات می توان حدس هایی زد. پیش از همه، به نظر می رسد ذائقۀ سینمایی روشنفکران و تحصیل کردگان ایرانی اینگونه تربیت شده است که فیلم های شاد و سرخوش را چندان دارای ارزش هنری نمی دانند و تنها فیلم هایی به نظرشان «ارزشمند» می رسد که سیاه باشد و کام بیننده را دو سه روزی تلخ کند. در واقع این تلخی برای فیلمسازان تبدیل به نوعی «ادای روشنفکری» شده است و کسی فیلم هایی مثل «بارکد» یا مثلاً «نهنگ عنبر» که پیش از این اکران شده بود را فیلم های «جدی» تلقی نمی کند، انگار که لازمۀ جدی بودن، «عبوس بودن» و «اخم کردن» در برابر تمام جهان است. البته اشتباه نشود، منظور از این حرفها پیش کشیدن بحث قدیمی سیاه نمایی نیست. اتفاقاً برخی از این فیلم ها به هیچ وجه «سیاه نمایی» نمی کنند و فیلمی مانند «ابد و یک روز» به شیوه ای بسیار تحسین برانگیز، مشکلی از مشکلات جامعه ایرانی را به تصویر می کشد وهیچ فرد ذی شعوری هم آن را نمادی از کل جامعۀ ایران در نظر نمی گیرد. مسئله این است که انگار اگر کسی در فیلمی با تلخی کمتر حتی تلاش کند به مشکلات اجتماعی بپردازد، «کلاس روشنفکری» اش پایین آمده است. همین مسئله در سینمای خارج از ایران هم قابل مشاهده است، انگار روشنفکران ایرانی کسر شان خود می دانند که فیلم های سرخوش هالیوودی که اتفاقاً ساختۀ برجسته ترین فیلمسازان نیز هستند را ببینند و به جای آن ترجیح می دهند فیلمی سراسر نکبت و بدبختی از کارگردانی اهل اروپای شرقی ببینند تا بعداً در بحث های کافه ای هم به کارشان بیاید.
جدای از زیبایی شناسی معیوب منتقدان و تحصیل کردگان ایرانی، به نظر می رسد هنوز ته مانده های سانتی مانتالیسم سطحی «سیبیلو»های توده ای و تروریست های لنینیست یا استالینیستِ دهۀ چهل در میان کافه نشین های وطنی باقی مانده و آنها اگر فیلمی دغدغه ای «اجتماعی» نداشته باشد را هو می کنند. البته واضح است که این مسئله این روزها به پررنگی چند دهه قبل نیست و دیگر کسی از «سینمای متعهد» یا «ادبیات متعهد» به این صراحت صحبت نمی کند. اما کافی است نگاهی به عکس العمل های منتقدان به فیلم ها بیندازیم و «نقد»های آنان را بخوانیم، نوشته هایی که سراسر مملو از کدگشایی از این یا آن صحنه یا قصه است و به تنها چیزی که توجه نمی شود «سینما» بودنِ این فیلم است.
آخرین دلیلی که در همین یادداشتِ سردستی به ذهن می رسد این است که مسیر ساخت فیلم های دیگر نکوبیده است. این مسئله در مورد ژانرها هم صادق است و بحث از آن می تواند فهم این بحث را ساده تر کند. در سینمای ایران ملودرام های بسیاری ساخته شده و دیگر فیلمسازان چم و خم کار را از یک طرف، و سلیقۀ مخاطب را از سوی دیگر می شناسند و می دانند که اگر بخواهند ملودرامشان فروش کند چه باید بکنند و اگر بخواهند نظر منتقدان را جلب کنند چه. این را مقایسه کنید با فیلم های جاسوسی که سابقۀ چندان زیادی در سینمای ما ندارند و فیلمساز نه می داند چطور باید قدم بردارد که فیلم در فضای ایرانی به اصطلاح «دربیاید» و نه می داند که راه و رسم جلب توجه مخاطب ایرانی به این فیلم ها چیست. همین مسئله دربارۀ حال و هوای فیلم ها هم صادق است. هم فیلمسازان و هم مخاطبان به چنین فیلم هایی «عادت» کرده اند و خارج شدن از این پیله کار سختی است و ریسک زیادی دارد، کاری که فیلمسازان کمتر تمایلی به آن دارند.
قدس/حیدری گفت: چرا مجری گفتوگوی ویژه خبری از این برنامه جدا شد؟
مرتضی حیدری علت جدایی خود از گفتوگوی ویژه خبری را بازگو کرد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، این گوینده سرشناس رادیو و تلویزیون 4 فروردین 1348 متولد و در خانوادهای 7 نفری در سه راه آذری تهران بزرگ شده است. او در کنار گویندگی به طبابت نیز میپردازد و مطب فیزیوتراپی دارد.
حیدری که به ویژه به دلیل اجرای گفتوگوی ویژه خبری شناخته شده، مدتی است در این برنامه حضور ندارد. او درباره جداییاش از این برنامه به هفته نامه صداوسیما گفت: «تقریبا چهار سال پیش برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته بودم و هنگامیکه برگشتم، تغییر مدیریت اتفاق افتاده بود و گفتوگوی ویژه خبری به باشگاه خبرنگاران جوان واگذار شده بود و بههمین دلیل از آن برنامه جدا شدم.»
او در بخش دیگری از از مصاحبه همچنین گفت: «انتخاب مجری برای مصاحبه با رئیسجمهور و سران قوا با هماهنگی میان سازمان و دفتر رئیسجمهور یا دفتر سران قوا اتفاق میافتد. نه در دولت گذشته در انتخابم برای مصاحبه با رئیسجمهور دخالتی داشتم نه امروز دخالتی دارم. سازمان و دفتر رئیسجمهور در گذشته به آن تصمیم رسیده بودند و الان به این نتیجه رسیدهاند. البته من سال گذشته با آقای رئیسجمهور مصاحبه کردم.»
حیدری با اشاره به خاطرهای از مناظرات ریاستجمهوری سال 92 گفت: «سال 92 در مناظره اول به دلیل ناراحتی برخی نامزدها، برنامه بهسمت قطع شدن و به هم ریختگی پیش میرفت که خوشبختانه ماجرا جمع شد.»
او تهدید شدنش به مرگ را عجیبترین سؤالی دانست که تاکنون درباره شغلش از او پرسیدهاند و عنوان کرد، اصلا تهدید به هیچ چیز نشده است.
حیدری عنوان کرد، آرزو دارد با مقام معظم رهبری درباره سند چشمانداز مصاحبه کند: «تلاش هم کردهام اما هنوز موفق نشدهام که امیدوارم این اتفاق بیفتد.»
کاروکارگر/فراخوان بخش «جلوه گاه نور» جشنواره فیلم مقاومت منتشر شد
فراخوان بخش"جلوه گاه نور" چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت با رویکرد تکریم از خانواده معزز شهداء و معرفی مادران و پدران شهداء و با پیش بینی دو بخش حرفه ای و مردمی منتشر شد.
به گزارش کاروکارگر،خانواده شهداء در دامان خود فرزندانی را تربیت کردند که امروز هر آنچه کشور عزیزمان دارد مدیون جان شیرین آنهاست. پدران و مادرانی که خود در مکتب اهل بیت تربیت یافتند و با عشق و محبت اهل بیت این سرافرازان را تربیت کردند، چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت در نظر دارد، به منظور تکریم از خانواده معزز شهداء، فیلم هایی را که به معرفی مادران و پدران شهداء می پردازد، در بخش ویژهای تحت عنوان"جلوه گاه نور"در قالب مستند مورد بررسی و تقدیر قرار دهد.
بخش جلوه گاه نور جشنواره مقاومت در قالب دو بخش مسابقه حرفه ای و بخش مسابقه غیرحرفه ای برگزار می شود و علاقمندان جهت شرکت در این بخش تا سوم خرداد ماه فرصت دارند آثارشان را به نشانی دبیرخانه: تهران– خیابان سمیه – خیابان خاقانی– کوچه طبرسی- پلاک 6 – واحد 2 تحویل نمایند. ضمنا، علاقمندان جهت به منظور کسب اطلاعات بیشتر با شماره تماس های 88826296- 88826375 تماس حاصل نمایند. همچنین، اطلاعات تکمیلی روی سایت جشنواره بین المللی فیلم مقاومت به آدرس : http://moqavematfilmfest.ir قرار دارد.
متن کامل فراخوان بخش جلوه گاه نور به این شرح آمده است:
بسمه تعالی
مقام معظم رهبری:
شهداء خودشان گوهر گرانبهائی شدند و درخشیدند و خانوادههای شهداء با رفتار خود، با ایمان خود، با صبوری خود، این گوهر درخشنده را در معرض دید همه قرار دادند. 27/2/1386
خانواده شهداء در دامان خود فرزندانی را تربیت کردند که امروز هر آنچه کشور عزیزمان دارد مدیون جان شیرین آنهاست. پدران ومادرانی که خود در مکتب اهل بیت تربیت یافتند و با عشق و محبت اهل بیت این سرافرازان را تربیت کردند، چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت در نظر دارد، به منظور تکریم از خانواده معزز شهداء، فیلم هایی را که به معرفی مادران و پدران شهداء می پردازد، در بخش ویژهای تحت عنوان " جلوه گاه نور" در قالب مستند مورد بررسی و تقدیر قرار دهد.
گاه شمار:
آخرین مهلت ارسال آثار: 20/03/1395
اعلام آثار پذیرفته شده : 11/04/1395
زمان برگزاری جشنواره: 4/7/1395 تا 9/7/1395 هفته دفاع مقدس
آثار مستندی که به معرفی مادر یا پدر شهید بپردازند و زمان آن حداکثر 30 دقیقه باشد، می توانند، در دو بخش حرفه ای و غیر حرفه ای شرکت نماید.
بخش مسابقه حرفه ای:
آثار مستند حرفه ای می توانند در این بخش شرکت نمایند. به هر اثر پذیرفته شده در این بخش، یک نیم سکه اهداء خواهد شد.
جوایز:
الف) فیلم اول:دیپلم افتخار ،تندیس جشنواره و اهدا مبلغ: 000/000/50ریال
ب) فیلم دوم:دیپلم افتخار و اهدا مبلغ:000/000/ 40ریال
ج) فیلم سوم:دیپلم افتخار و اهدا مبلغ:000/000/ 30ریال
هیئت داوران میتوانند در این بخش جایزه ویژه ای شامل؛ تندیس جشنواره،دیپلم افتخار و مبلغ 000/000/50 ریال اهدا می نماید
مسابقه بخش مردمی:
کلیه آثار مستند مردمی می توانند در این بخش شرکت نمایند. به هر اثری که در این بخش پذیرفته شود، یک ربع سکه اهداء خواهد شد.
جوایز:
الف) فیلم اول:دیپلم افتخار،تندیس جشنواره و اهدا مبلغ: 000/000/30 ریال
ب ) فیلم دوم:دیپلم افتخار و اهدا مبلغ : 000/000/ 25 ریال
ج ) فیلم سوم : دیپلم افتخار و اهدا مبلغ: 000/000/ 20 ریال
توضیح: برای شرکت در این بخش هیچ محدودیتی سنی وجود ندارد هرشخص می تواند با هر دوربینی (تلفن همراه ، دوربین خانگی و...) از پدر یا مادر شهید در محله و اقوام خود تصویر برداری کند و آنرا طبق مقررات به جشنواره ارسال نماید.
مقررات عمومی :
حداکثر زمان برای هر فیلم 30 دقیقه تعیین شده است.
توجه: حداکثر 3 دقیقه از فیلم به مشخصات شهید، پدر شهید، مادر شهید، محل سکونت خانواده شهید و محل شهادت شهید به صورت گفتاری و تصویری اختصاص پیدا کند.
شرکت افراد حرفه ای و غیرحرفه ای فیلمساز در این مسابقه بلا مانع است.
هیچ محدودیتی در تعداد آثار ارسالی متقاضی شرکت در جشنواره وجود ندارد .
مسئولیت حقوقی آثار بر عهده امضا کننده فرم درخواست شرکت در جشنواره است.
ضروری است فیلم ها بخش حرفه ای به صورت DV، DVC، HD و Full HD ( به عنوان نسخه اصلی ) ارائه گردد.
توجه : فیلم های بخش غیرحرفه ای با هر فرمت تصویربرداری با دوربین خانگی، تلفن همراه و غیره قابل قبول می باشد و برای شرکت در جشنواره می بایستی برروی DVD ارسال نماید.
برای شرکت در بخش حرفه ای می بایست نسخه اصلی فیلم به همراه نسخه کپی DVD جهت باز بینی هیئت انتخاب ارایه گردد.
مشخصات کامل فیلم و فیلمساز به طور کامل بر روی نسخه ارسالی هر فیلم پیوست شود.
پس از انتخاب فیلم توسط هیات انتخاب، امکان خارج کردن آنها از برنامه وجود ندارد.برای شرکت در جشنواره لازم است فرم درخواست شرکت تکمیل و به همراه 3 قطعه عکس صحنه و 2 قطعه عکس پرسنلی از کارگردان بر روی لوح فشرده تحویل دبیر خانه جشنواره گردد.متقاضیانی که موارد درخواست شده در فرم تقاضای شرکت و مقررات جشنواره را در موعد مقرر تکمیل وارایه نکنند از بررسی در هیئت انتخاب کنار گذاشته خواهد شد .مسئولیت عدم ارائه صحیح مطالب و اطلاعات خواسته شده برای چاپ در کتاب جشنواره متوجه متقاضی شرکت در جشنواره می باشد.به کلیه فیلم های راه یافته به بخش مسابقه گواهی شرکت اهدا خواهد شد .به فیلم های برگزیده که بیش از یک کارگردان ،نویسنده و تهیه کننده داشته باشد فقط یک جایزه تعلق خواهد گرفت.
ستاد برگزاری مجاز است حداکثر 3 تا 5 دقیقه از آثار شرکت کننده در جشنواره در برنامه های تلویزیونی به منظور تبلیغ و اطلاع رسانی به نمایش در آورد .دبیر خانه جشنواره در قبال آسیب های احتمالی ناشی از ارسال نامطلوب آثار از جانب شرکت کنندگان هیچ مسئولیتی ندارد.امضاء و تحویل فرم درخواست شرکت جشنواره به دبیرخانه به منزله پذیرش کامل مقررات وآیین نامه جشنواره است.
تصمیم گیری نهایی در مورد نکات پیش بینی نشده بر عهده ستاد برگزاری جشنواره خواهد بود.متقاضیان شرکت در جشنواره می بایستی فرم ثبت نام و اصل آثار خود را ، حداکثر تا پایان وقت اداری روز 3/3/1395 به دبیر خانه جشنواره تحویل و یا ارسال نمایند.
مردم
سالاری/ ناصرهاشمي: شهاب حسيني پديده عجيب و غريبي است
ناصرهاشميبازيگر فيلم «برادرم خسرو» به کارگرداني احسان بيگلري معتقد است اگر شهاب حسيني و همت ديگر اعضاي گروه نبود اين فيلم ساخته نميشد.
ناصرهاشميکه پس از سالها کمکاري امسال با فيلم سينمايي «برادرم خسرو» به کارگرداني احسان بيگلري در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر حضور داشت به مهر گفت: من شهاب حسيني را دورادور ميشناختم و با اينکه هر دو در فيلم «خانه پدري» کيانوش عياري بازي کرده بوديم ولي چون سکانس مشترک نداشتيم آن موقع هم ارتباط نزديکي بين ما شکل نگرفت.
وي افزود: اگر چه بعد از آن هم دو بار بيشتر او را نديده بودم اما او من را براي بازي در فيلم «برادرم خسرو» پيشنهاد کرد و هنگام فيلمبرداري بيشتر با هم آشنا شديم. در تجربه اين همکاري احساس کردم شهاب حسيني واقعا پديده عجيب و غريبي است. او مدير خوب، آدميبا ايدههاي بزرگ و شخصيتي با انگيزه و علاقه فراوان به سينما است و نمونهاش همين «برادرم خسرو» که اگرچه پول قابل توجهي را پيشنهاد کرده بودند تا کالايي را تبليغ کند اما او هرچه داشت براي فيلم گذاشت و بهترينها را؛ جز من جمع کرد تا اين فيلم به نتيجه برسد.
اين بازيگر درباره نقش خود نيز گفت: شخصيت برادر خسرو که من بازيگرش بودم درست برعکس من بود. من اين قبيل پيشنهادها را يک شانس ميدانم و احساس کردم با اين نقش ميتوانم انقباضي را که سالها در وجودم احساس ميکردم رها کنم و در کاراکتري بروم که خودش آدم منقبضي است.
وي با اشاره به اينکه چنين کارهايي افت و خيزهاي فراواني دارد، بيان کرد: وقتي درون آراميداريد اما ميخواهيد خشونت به خرج دهيد سخت است. در اين دگرگوني حال، رنجي را تجربه ميکنيد که دردناک است. در «خانه پدري» چيزي شبيه اين را تجربه کرده بودم و هربار که حرف تندي ميزدم و بايد آن صحنههاي توام با خشونت را بازي ميکردم خودم به هم ميريختم چون با طبع من سازگار نبود.
هاشميهمچنين درباره کم کاري خود توضيح داد: گاهي وقتها نقشها ميخواهند آدم را له کنند. من براي بازيگري احترام زيادي قائلم و نميتوانم هر نقشي را به راحتي قبول کنم. اين يک تصميم دردناک و سخت بود که سالهاي پيش گرفتم اما شانس آوردم با يک فيلم خوب دوباره بازيگري را تجربه کردم.
وي ادامه داد: اين سالها مجموعه «روزگار غريب»، فيلم سينمايي «خانه پدري» و چند کار پراکنده انجام دادم. نقش خوب کم است اما اميدوارم اين بيکاري ديگر ادامه پيدا نکند. پيشنهادهايي هم که از تلويزيون داشتم سطحش به شدت نازل بود و همه چيز دست به دست هم داد تا دوري از حرفه ام را به بازي در نقشهاي بيکيفيت ترجيح دهم.
هاشميدر پايان گفت: کارگرداني سخت است و يک کارگردان در اين زمانه نياز به حمايتهاي گوناگوني دارد. همين فيلم اگر شهاب حسيني نبود و دوستان ديگر مجدانه پاي کار نميايستادند ساخته نميشد. من آمادگي حضور براي کارهاي بيشتر را دارم و اميدوارم کار خوب باز هم پيشنهاد شود. مديوم سينما يا تلويزيون فرقي ندارد اين روزها مهم، توليد يک کار خوب است.
وطن امروز/تأملی بر علمی بودن یا سینمایی بودن فیلم «مریخی»
در خدمت و خیانت سینما
فیلم «مریخی» ساخته فیلمساز کهنهکاری چون ریدلی اسکات از جمله آثار قابل توجه و بحثبرانگیز سال 2015 سینمای جهان بود که نقد و نظرات متعددی را به همراه داشت و البته بیشتر نظرگاهها رویهای مقبولانه بر این اثر را دنبال میکردند و حتی برخی این اثر علمی- تخیلی را بهترین ساخته سینمایی در سال ۲۰۱۵ میدانند. یادداشت حاضر نگاهی متفاوت بر این اثر قابل توجه داشته و سعی دارد به این مساله بپردازد که ساختار مبتنی بر علمگرایی در این فیلم تا چه حد ساختار روایی فیلم را تحتالشعاع قرار داده است؟ شاید دلیل این همه تعریف و تمجید از فیلم «مریخی»، آخرین فیلم ریدلی اسکات این باشد که ظاهری فریبنده دارد و جذابیت و شکل متفاوتی از آثار علمی- تخیلی یافته است، به نحوی که سازندگانش، فیلم را در بخش درام کمدی برای جوایز اسکار و گلدنگلوب معرفی کردند، چرا که واقعا بعضی از شوخیهای «مریخی» در قالب یک فیلم حساس فضایی، غیرمنتظره است؛ از آن جوک مربوط به میزگرد محرمانه «ارباب حلقهها» که با حضور «شان بین» تاثیر بیشتری پیدا کرده تا شوخیهایی که افراد ناسا روی زمین با موقعیت مرگبار مارک واتنی میکنند. این وسط، فضانورد گرفتار با گوش دادن به موسیقی دیسکو از زندگی تنهایی بر سطح یک سیاره خوش میگذراند! و دوستان و همکاران و کشورهای روی زمین نهتنها مشکلی برای هم ایجاد نمیکنند، بلکه حاضرند برای نجات یکدیگر خود را به کشتن دهند! و از جایی به بعد به این نتیجه میرسید که ریدلی اسکات با «مریخی» خواسته وارد مسیر متضادی نسبت به دیگر فیلمهای علمی- تخیلی شود و دنیایی اتوپیایی را به تصویر بکشد که در آن همهچیز در امن و امان بوده و انسانها نیز علاوهبر حل مشکلات سیاسیشان، توانایی بالایی در کنترل ذهنشان و شوخی کردن با دشوارترین ماموریتها و شرایط دارند. از این رو، شاید با دیدن اتمسفر سرخوشانه حاکم بر فیلم به این نتیجه برسید که فیلم در سخره گرفتن زمین و زمان موفق عمل کرده است. «مریخی» اما یکی از ناامیدکنندهترین آثار ۲۰۱۵ خواهد بود. دلیل این ادعا دور بودن نگاه آیندهگرایانه اثر از تامل و تفکری بنیادین است و همه چیز درباره آینده بشریت و نیز علم و جستوجوی انسانها در فضای بیانتهای هستی در حد چند دیالوگ و شوخی تصویری باقی مانده و فراتر نمیرود. این در حالی است که یک اثر هنری خوب وقتی تاثیرگذار میشود و میتواند پیامش را همچون یک میخ بر قلب بیننده بگذارد که او را به فکر وا دارد و ذهنش را به چالش بکشد و بگذارد او از دل تصاویر و صداهایی که میشنود، معانی و مفاهیمی خاص بیرون بکشد و البته این تفکر نهفته در اثر منافاتی با بخش جاذبهمند و سرگرمکننده اثر ندارد. اگر به جستوجوی منبع اقتباسی اثر برویم، خواهیم دید که کتاب اندی ویر که فیلم از روی آن برداشت شده هم چندان اثر مکتوب قابل توجهی در زمینه داستانگویی و شخصیتپردازی نیست. اگرچه لحن کتاب مثل فیلم با شوخی شروع شده و ادامه پیدا میکند اما بیشتر از اینکه شخصیتمحور باشد، یک داستان خیالی براساس علم حقیقی است. یعنی ما بیشتر از اینکه درباره شخصیت مارک واتنی بخوانیم و با نحوه کنار آمدن روحی و روانیاش بعد از زندانی شدن بر سطح یک سیاره بیآب و علف اطلاعات بهدست آوریم، با یک مشت توضیحات و اصطلاحات سخت علمی طرف هستیم. همچنین نوع ساختاری که برای کتاب انتخاب شده است، داستان را از هرگونه هیجان و تنش احتمالی تهی میکند. ساختار نگارشی کتاب مثل یادداشتهایی است که شما در بازیهای ویدئویی پیدا میکنید. مثلا در جایی از کتاب مارک میگوید که من فردا باید خودم را به فلان ایستگاه متروکه مریخ برسانم و توضیح میدهد که چه خطراتی او را در این سفر تهدید میکند. فصل بعدی کتاب از جایی شروع میشود که او به آن ایستگاه رسیده و حالا برای ما توضیح میدهد که چگونه موفق شده است. خب! طبیعتا وقتی قهرمان صحیح و سالم به مقصد رسیده باشد، آن توضیحات به هیچ دردی نمیخورد و هیچ شک و تردید و هیجانی نمیتواند درباره سرنوشت پروتاگونیست برانگیزد. ریدلی اسکات، فیلمساز متبحری است که زمانی با دست بردن در پایانبندی «بلید رانر» داستان فوقالعاده فیلیپ کی. دیک را یک مرحله بالاتر برد و پیچیدهتر کرد. اما در «مریخی» هیچ تلاشی برای پر کردن حفرههای منبع اصلی نکرده و در آن خبری از آن ظرافت و دقت موشکافانه نیست. شاید پس از دیدن «مریخی» هیجانزده و راضی باشید اما کافی است گوشهای بنشینید و به بخشهای مختلف فیلم فکر کنید تا متوجه شوید چه زاویههای حیاتی و دلانگیزی از این داستان ناگفته رها شده است. یکی از این «ناگفتهها» شرح واقعی وضعیت روحی و روانی پروتاگونیستش است. زندگی و دنیای درونی مارک واتنی کاملا نادیده گرفته شده است. مارک برخی اوقات با دوربینهای اطرافش حرف میزند اما این حرفها ذرهای به شخصیت او اضافه نمیکند. گویی اسکات رسما هیچ علاقهای به نمایش درون آشفته مارک از نظر احساسی و روانشناسانه و اینکه اصلا مارک «چه کسی» است، ندارد. اینجا یاد و خاطره اثر ماندگار سینمای علمی- تخیلی یعنی «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» ساخته استنلی کوبریک زنده میشود که در فضاسازی وحشت کلاستروفوبیک / کیهانی بینظیر است. آن فیلم هم بیشتر از اینکه شخصیتمحور باشد، پیرنگمحور است. انگار فضانوردان فیلم نماینده تمام بشریت هستند. در «مریخی» اما «علم» و استفاده از آن در مرکز همهچیز قرار دارد. مارک یک گیاهشناس است که برای شروع توانایی بالایی در جراحی از خودش نشان میدهد. او مثل حرفهایها در سوراخ شکمش میچرخد، آن را بخیه میزند و خبری از خطر عفونت هم نیست. کمکم متوجه میشوید تمام لحظات مهم فیلم ربطی به کاراکترها ندارد، بلکه مربوط به کشفهایشان میشود. از دستکاری ماشینش برای افزایش شارژ باتری تا پیدا کردن یک دستگاه ارتباطی قدیمی و ارتباط برقرار کردن با زمین. «مریخی» چنین فیلمی است؛ در ستایش دانش و دور از ساختار روایی، بیتوجه به شخصیتپردازی و میزانسنهای ترکیبی. همه چیز در این فیلم در خدمت دانش و البته ناساست و دور از ظرایف زیباییشناسانه سینما. در این زمینه، «جاذبه» آلفونسو کوآرون را به یاد بیاورد که ثانیه ثانیهاش یک سفر نفسگیر است که در کنار نمایش زیبایی فضا، بعد وحشتناکش را نیز به بیننده نشان میدهد. البته در مواردی از فیلم میتوان به نشانههایی از پرداخت ایمان آدمی رسید. برای مثال میتوان به وقتی اشاره کرد که مارک برای آتش درست کردن مجبور است صلیب چوبی مارتینز را بسوزاند. این صحنه اگرچه سطحی اجرا میشود اما این یکی از اولین و آخرین دفعاتی است که فیلم، علم را با خصوصیات انسانی ترکیب میکند. این صحنه آغاز فوقالعادهای برای مطرح ساختن و پرورش این سوال است که آیا با پیشرفت علم و نقش آن در زندگی روزمره انسانها، تکنولوژی بالاخره جای دین و مذهب را میگیرد؟ متاسفانه فیلم هرگز برای صحبت درباره چنین مساله جذاب و مهمی بازنمیگردد. صحنه دیگر هنگامی است که یکی از کارکنان ناسا در حین یکی از لحظات حساس فیلم از وینسنت کاپور (چیوتل اجیفور) میپرسد، آیا به خدا اعتقاد دارد و او هم جواب میدهد: «بابام هندو بود، مادرم هم غسل تعمید میداد، پس من به یه چیزایی اعتقاد دارم». تقریبا تمام لحظات مهم فیلم به کشفهای علمی، محاسباتی، مهندسی و ریاضیوار کاراکترها مربوط میشود، انگار چیزی به جز مهارتهای فنی آنها اهمیت ندارد. فیلم هیچ علاقهای به لایههای عمیقتر کاراکترها نشان نمیدهد و فقط روی نقش و عملکرد آنها در عملیات نجات مارک تمرکز میکند. نمیدانم، شاید ریدلی اسکات خواسته از این طریق تمام دنیا را در یک واحد ادغام کند و نشان دهد راه پیشرفت بشریت در میان ستارهها، همکاری با یکدیگر است. اما خب! این موضوع در طول فیلم بیشتر تبلیغاتی و ایدئولوژیک به نظر میرسد. «مریخی» میتوانست در کنار «بلید رانر»، «بیگانه» و «پرومتئوس» به یکی دیگر از علمی- تخیلیهای دگرگونکننده و بهیادماندنی کارنامه ریدلی اسکات بدل شود اما تمرکز افراطی و کورکورانه فیلم بر دستاوردهای فنی و علمی ضربه بدی به نتیجه نهایی وارد آورده است، چون علم رسما جای بقیه اجزای مهمتر داستان را گرفته است. از عدم وجود پیچیدگی شخصیتی و ارتباطات احساسی، روانی، هویتی و فرهنگی گرفته تا سر باز زدن از صحبت درباره پسزمینه داستانی، بلندپروازیها و چیزی که شخصیتها را به جنبش وا میدارد. فیلم «مریخی» شاید نحوه تلاش واتنی برای زنده ماندن را براساس مستندات علمی روایت میکند اما فراموش میکند به عناصر لازم دیگر چنین داستانی بپردازد. اول اینکه یک داستان خوب، قبل از هرچیز یک شخصیت درگیرکننده و عمیق میخواهد و دوم اینکه مطمئنا کسی که در جایی دورافتاده در حد سیارهای دیگر گرفتار میشود، نیازهای مهمی دارد که باید عنوان شود اما فیلم به سرعت از بررسی وضعیت روانی واتنی عبور میکند و یک راست سراغ علمبازیهایش میرود. چرا؟ چون ناسا باید با این فیلم تبلیغات خودش را کند و نشان دادن استیصال، بیچارگی و زوال فضانورد را در تبلیغات تاب نمیآورد!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com