کد خبر: ۳۲۹۹۵۶
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 24 بهمن 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه

*     *     *

آرمان/9سيمرغ براي ابد و يك روز

جشنواره فيلم فجر با اهداي 9 سيمرغ به فيلم «ابد و يك روز» و 4 سيمرغ به «ايستاده در غبار» در حالي به پايان رسيد كه جوايز اصلي را نسل جديد يا به تعبيري نسل تازه سينماي ايران دريافت كردند. در اين مراسم كه 22 بهمن ماه در برج ميلاد برگزار شد، سيمرغ مردمي جشنواره فيلم فجر در حالي به «ابد و يك روز» به كارگرداني سعيد روستايي اهدا شد كه اين فيلم از سوي هيات داوران در دو بخش «سوداي سيمرغ» و «نگاه نو» نيز جوايز اصلي را گرفت. نخستين ساخته سينمايي سعيد روستايي كه سابقه ساخت فيلم كوتاه را دارد، در بخش «سوداي سيمرغ»، سيمرغ بهترين چهره‌پردازي، تدوين، نقش مكمل مرد و زن، فیلمنامه، كارگرداني و همچنين در بخش «نگاه نو» سيمرغ بهترين كارگرداني و بهترين فيلم را گرفت. «ايستاده در غبار» مهدويان نيز علاوه بر دريافت سيمرغ بهترين فيلم جشنواره؛ سيمرغ جلوه‌هاي ويژه ميداني، طراحي صحنه و لباس را در بخش «سوداي سيمرغ» و جايزه ويژه كارگرداني را در بخش «نگاه نو» دريافت كرد. نخستين سيمرغ بخش سوداي سيمرغ؛ جلوه‌هاي ويژه ميداني به ايمان كرميان براي «ايستاده در غبار» تعلق گرفت و جلوه‌هاي ويژه بصري هم به سيد هادي اسلامي براي فيلم «باديگارد» اهدا شد. سيمرغ بهترين چهره‌پردازي هم به سعيد ملكان براي فيلم ابد و يك روز تعلق گرفت. سيمرغ بهترين طراح صحنه و لباس به محمد رضا شجاعي براي فيلم ايستاده در غبار اهدا شد. سيمرغ بهترين صدا (صداگذاري و صدابرداري) به سعيد بجنوردي، محمد رضا دلپاك، حسين مهدوي براي فيلم لانتوري تعلق گرفت. سيمرغ بهترين موسيقي متن به محمد رضا عليقلي براي فيلم امكان مينا و دختر تعلق گرفت كه در غياب او، رضا ميركريمي كارگردان «دختر» اين سيمرغ را گرفت. سيمرغ بهترين تدوين به بهرام دهقاني براي فيلم ابد و يك روز اهدا شد. سيمرغ بهترين فيلمبرداري به پيمان شادمان فر براي فيلم خشم و هياهو تعلق گرفت. سيمرغ بهترين بازيگر نقش مكمل زن به شبنم مقدمي براي فيلم‌هاي زاپاس و نفس تعلق گرفت. سيمرغ بهترين نقش مكمل مرد به نويد محمد‌زاده براي فيلم ابد و يك روز اهدا شد. سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول زن به پريناز ايزديار براي فيلم ابد و يك روز تعلق گرفت. سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول مرد به پرويز پرستويي براي فيلم باديگارد اهدا شد. سيمرغ بهترين فيلمنامه به سعيد روستايي براي فيلمنامه ابد و يك روز تعلق گرفت. سيمرغ بهترين كارگرداني «سوداي سيمرغ» به سعيد روستايي براي كارگرداني فيلم ابد و يك روز اهدا شد. جايزه ويژه هيات داوران جشنواره فيلم فجر به هومن سيدي براي «خشم و هياهو» تعلق گرفت. سيمرغ بهترين فيلم به حبيب والي نژاد براي تهيه‌كنندگي فيلم ايستاده در غبار اهدا شد. در مراسم اختتاميه فيلم فجر، با حضور حجت‌ا... ايوبي، علي جنتي و محمد حيدري سيمرغ «نگاه ملي» جشنواره فيلم فجر به «نفس» نرگس آبيار تعلق گرفت. و سپس سيمرغ مردمي جشنواره فيلم فجر به «ابد و يك روز» سعيد روستايي تعلق گرفت. در ابتداي مراسم؛ برگزيدگان انيميشن معرفي شدند؛ ضمن تقدير از مجيد اسماعيلي براي ساخت انيميشن «پادشاه آب»، از حامد كاتبي براي «در مسير باران» تقدير شد. جايزه ويژه بهترين انيميشن به محمد اميد همداني براي انيميشن «فهرست مقدس» تعلق گرفت. بهترين فيلم «هنر و تجربه»؛ «نيمرخ‌ها» زنده‌ياد ايرج كريمي و بهترين كارگرداني اين بخش، سروش محمدزاده براي فيلم «چهارشنبه» معرفي شدند. در ادامه مراسم اختتاميه فيلم فجر، سيمرغ بهترين كارگرداني مستند به مهرداد اسكويي براي كارگرداني «روياهاي دم صبح» تعلق گرفت. سيمرغ بهترين فيلم مستند هم به «A175» به تهيه‌كنندگي بهروز نوراني‌پور تعلق گرفت. سيمرغ بهترين دستاورد فني و هنري مستند به رضا تيموري براي تصويربرداري فيلم «اهالي خيابان يك طرفه» اهدا شد. «ابد و يك روز» بهترين فيلم و كارگرداني نگاه نو شددر بخش «نگاه نو» سيمرغ بهترين كارگرداني به سعيد روستايي براي كارگرداني «ابد و يك روز» اهدا شد. و جايزه ويژه كارگرداني اين بخش به محمد حسين مهدويان براي فيلم «ايستاده در غبار» تعلق گرفت. سيمرغ بهترين فيلم بخش «نگاه نو» هم به «ابد و يك روز» به تهيه‌كنندگي سعيد ملكان اهدا شد.

سيمرغي‌ها چه گفتند؟

برگزيدگان جشنواره فيلم فجر پس از دريافت سيمرغ‌هايشان به روال مرسوم، سخناني را مطرح كردند. محمد اميد همداني برگزيده بهترين فيلم انيميشن بعد از دريافت جايزه‌اش گفت: دغدغه من سيمرغ نيست، بلكه ديده شدن است و مخاطبم جشنواره فجر نيست بلكه مسئولان فرهنگي كشور هستند. وي با اشاره به نامگذاري سال 94 به عنوان سال انديشه يادآور شد: در اين سال فيلم «شاهزاده روم» با وجود تمام بي‌مهري‌ها از بسياري از برندگان سيمرغ جشنواره فجر، فروش بيشتري داشت. همداني ادامه داد: 8 انيميشن خودشان به جشنواره فجر راه پيدا كردند. قدرت انيميشن در دنيا كم‌نظير است و سينماي دنيا را با آثار انيميشن مي‌شناسند. اميدوارم سال‌هاي آينده نگاه درست‌تري به اين شاخه هنري وجود داشته باشد. در ادامه جوايز بخش «هنر و تجربه» اهدا شد، در اين بخش سروش محمدزاده برنده جايزه كارگرداني جايزه‌اش را به پدر، مادر خودش و پدر و مادر همكارش يوسف وجدان‌دوست تقديم كرد. همچنين به هنگام اهداي جايزه به فيلم «نيمرخ‌ها» ساخته زنده‌ياد ايرج كريمي، مادر اين هنرمند روي صحنه حاضر شد و با صدايي بغض‌آلود و متاثر از همه تشكر كرد و جاي پسرش را خالي كرد. مهرداد اسكويي كه سيمرغ بلورين كارگرداني بخش مستند را به خاطر فيلم «روياهاي دم صبح» دريافت كرده بود با ابراز خرسندي از دريافت اين جايزه گفت: باعث غرور و افتخارم است كه اين جايزه را روي اين صحنه و در كنار 10 مستند ديگر دريافت مي‌كنم. وي ادامه داد: نشان دادن رنج، گاهي براي جلوگيري از ايجاد آن است و ما گاهي با ساخت فيلم‌هاي مستند اجتماعي هشدار مي‌دهيم. وي ابراز اميدواري كرد در جهاني زندگي كنيم كه رنج كمتري در آن وجود داشته باشد. همچنين بهروز نوراني‌پور برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم مستند براي A157 نيز در سخناني گفت: همه شادي اين فيلم را به همسرم تقديم مي‌كنم كه با تمام وجودش روزها و شب‌ها از من حمايت كرد تا اين كار بحران آفرين ساخته شود. وي افزود: در اين كار پدرم را از دست دادم و بخشي از قلبم هميشه با اوست. به اميد قيامتي كه مي‌رسد و او را دوباره مي‌بينم روزها را سپري مي‌كنم. همچنين محمدرضا اصلاني هنرمند پيشكسوت مستندساز و يكي از اعضاي هيات داوران در سخناني با اشاره به موضوع مستند A175 گفت: در عين ستايش اين فيلم از شما مي‌خواهم كه به پا خيزيد و يكپارچه عليه جناياتي كه در سوريه و همچنين عليه هموطنان كُرد ما رخ مي‌دهد، با قيام كردن اعتراض كنيد. ما ملت ابراهيم هستيم و نژاد كرد نژاد اصيل ايراني است. اين ظلم فقط به آنها نيست بلكه به همه ماست. اميدوارم نيروهاي جهاني بفهمند ستم مي‌كنند و آينده جهان بي‌ستم باشد. سعيد روستايي كه سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني را براي فيلم «ابد و يك روز» دريافت كرده بود در ميان تشويق حاضران روي صحنه رفت و با قدرداني از سعيد ملكان تهيه‌كننده اين فيلم گفت: قدم اول اطميناني بود كه آقاي ملكان به ما داشت، زيرا دو سال بود كه هيچ كس اين فیلمنامه را باز نمي‌كرد كه حتي آن را بخواند. همچنين محمدحسين مهدويان كه جايزه ويژه هيات داوران را براي فيلم «ايستاده در غبار» دريافت كرده بود با تبريك به سعيد روستايي گفت: از پدر، مادرم و همسرم بسيار سپاسگذارم و اميدوارم متوجه باشيم كه هنرمنداني مثل ابراهيم حاتمي كيا، هر روز متولد نمي‌شوند. اميدوارم قدر بزرگان سينما را بدانيم. حيف است كه ايشان اينجا نيست و با رخصت از بزرگان سينما به ويژه آقاي حاتمي كيا اين جايزه را مي‌گيرم. در بخش سوداي سيمرغ سيد هادي اسلامي كه جايزه بهترين جلوه‌هاي بصري را براي فيلم «باديگارد» دريافت كرده بود در سخنان كوتاهي گفت: برخلاف آقاي مهدويان، سيمرغم را به ابراهيم حاتمي كيا تقديم مي‌كنم. محمدرضا شجاعي كه به خاطر طراحي صحنه و لباس فيلم «ايستاده در غبار» سيمرغ بلورين اين بخش را دريافت كرده بود نيز از حاتمي‌كيا و حميد نعمت‌ا... تشكر كرد كه نخستين كارهايش را در سينما با آنها تجربه كرده است. محمدرضا دلپاك كه همراه با سعيد بجنوردي و حسين مهدوي سيمرغ بلورين بهترين صدا را براي فيلم «لانتوري» دريافت كردند، از ديگر كانديداهاي اين بخش قدرداني كرد و گفت: از اعضاي انجمن صداي ايران سپاسگذارم كه همواره تلاش مي‌كنند. وي افزود: تمام مردم دنيا به يك زبان سكوت مي‌كنند. در جمع ما عزيزي نيست، او 20 روز است كه سكوت كرده است. سپس دلپاك جايزه‌اش را به زنده‌ياد يدا... نجفي صدابردار سينما كه چندي پيش در گذشته است تقديم كرد و از تمام عوامل فيلم «لانتوري» قدرداني كرد. در ادامه جايزه بهترين موسيقي متن به محمدرضا عليقلي براي دو فيلم «امكان مينا» و «دختر» اهدا شد، اما چون خود او در برنامه نبود رضا ميركريمي كارگردان فيلم «دختر» جايزه‌اش را دريافت كرد. سپس بهرام دهقاني كه به خاطر تدوين فيلم «ابد و يك روز» جايزه اين بخش را دريافت كرده بود با ابراز خرسندي از حضور هنرمندان جوان در سينما افزود: خوشحالم كه سعيد روستايي و هم‌نسلانش اجازه نمي‌دهند، سينما در ايران بميرد يا ضعيف شود. در اين 120 سالي كه از عمر سينما مي‌گذرد، مشكلات زيادي به كمك اين هنر حل شده است و اميدوارم در ايران نيز چنين شود. شبنم مقدمي برگزيده بازيگري نقش مكمل زن نيز با گرامي‌داشت ياد و خاطره پدرش كه پارسال درگذشته است، گفت: دفعه پيش كه سيمرغ روي شانه‌ام نشست، پدرم هنوز در قيد حيات بود اما امروز يك سال است كه او را ندارم و اين جايزه را به روح او تقديم مي‌كنم كه بسيار از او آموختم و همچنين جايزه‌ام را به مادرم هم تقديم مي‌كنم كه حالا براي ما بايد هم پدر باشد و هم مادر. در ادامه نويد محمدزاده جايزه بازيگري نقش مكمل مرد را گرفت، او كه در ميان تشويق حاضران روي صحنه حاضر شد چندين دقيقه پشت تريبون مكث كرد و بدون حرف صحنه را ترك كرد. پريناز ايزديار برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن نيز از گروه سازنده فيلم «ابد و يك روز» تشكر كرد و گفت: آنقدر هيجان دارم كه مي‌ترسم سيمرغم را بيندازم. پرويز پرستويي كه به خاطر بازي در فيلم «باديگارد» سيمرغ بلورين بهترين بازيگري نقش اول مرد را دريافت كرد، در سخناني گفت: من پرويز پرستويي بازيگر نقش حيدر فيلم باديگارد هستم. خالق باديگارد ابراهيم حاتمي كياست. خوشحالم كه با هدايت و رهبري او توانستم ايفاگر نقشي باشم كه اعضاي هيات داوران آن را شايسته سيمرغ بلورين دانستند. او اضافه كرد: سيمرغم را اول به ابراهيم حاتمي كيا تقديم مي‌كنم و بعد به رسم ادب آن را به اساتيد محترمي كه در اين سالن حضور ندارند و 5 تن سينماي ايران هستند تقديم مي‌كنم؛ عزت‌ا... انتظامي، علي نصيريان، جمشيد مشايخي، محمدعلي كشاورز و داود رشيدي. همچنين سعيد روستايي كه در ادامه برنامه سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه را براي فيلم «ابد و يك روز» دريافت كرد، جايزه‌اش را به پيمان معادي بازيگر اين فيلم كه كانديداي دريافت سيمرغ بود، اهدا كرد. هومن سيدي كه سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران را دريافت كرد، نيز از غافلگيري‌اش در دريافت اين جايزه سخن گفت و افزود: واقعا توقع‌اش را نداشتم. به اين برنامه آمده بودم تا فقط دست بزنم. اين جايزه را به نيابت از حدود 50 نفر از اعضاي گروه مي‌گيرم و به ويژه از آقاي سعيد سعدي تهيه‌كننده فيلم كه مثل كوه پشت كارگردان است، تشكر مي‌كنم. در ادامه برنامه سيمرغ بلورين بهترين فيلم به حبيب والي نژاد براي فيلم «ايستاده در غبار» اهدا شد، اما وي در سالن حضور نداشت و يكي ديگر از اعضاي اين گروه با دريافت جايزه گفت: از هادي بهروز فيلمبردار فيلم ياد مي‌كنم كه با وجود زحمات زياد تلاشش ديده نشد و همين‌طور هادي حجازي‌فر بازيگر فيلم كه كار بسيار سنگيني انجام داد. وي اضافه كرد: دوست داشتم اين فيلم را سردار حسين همداني ببيند، اما متاسفانه چند ماه پيش شهيد شد. در ادامه برنامه سيمرغ بهترين فيلم با «نگاه ملي» به نرگس آبيار براي فيلم «نفس» اهدا شد و اين كارگردان هنگام دريافت جايزه‌اش گفت: مي‌خواستم مثل بسياري ديگر از همكارانم از گروه سازنده فيلم تشكر كنم. «نفس» فيلمي درباره معصوميت و روياها و آرزوهاي از دست رفته است. شايد ديدن آن نيازمند كمي آرامش باشد تا مردم در فضايي آرام‌تر و در مقطعي بعد از جشنواره فجر آن را ببينند و درك كنند.

تقدير از خانواده سردار احمد متوسليان

بعد از اين سخنان محمد حيدري دبير جشنواره فجر از خانواده سردار احمد متوسليان تقدير ويژه‌اي داشت. وي تقديرنامه‌اي را روي صحنه برد تا به خانواده اين سردار تقديم كند. همه حاضران به احترام احمد متوسليان ايستادند و او را تشويق كردند اما خانواده او روي صحنه نرفتند.

اظهارات ميركريمي درباره‌ سيمرغ مردمي

در ادامه جايزه مردمي تقديم شد كه براي اين بخش سيد رضا ميركريمي مديرعامل خانه سينما روي صحنه رفت و توضيحاتي درباره شيوه راي‌گيري مردمي ارائه كرد. مديرعامل خانه سينما گفت: امسال تيمي حدودا 100 نفره آرا مردم را جمع‌آوري كردند. آنها شبانه روزي كار كردند و خودشان فيلم‌ها را نديدند، در راس آنها تهيه‌كننده خوشنام سينما علي آشتياني‌پور بود. وي با اشاره به 5 فيلمي كه بيشترين آرا مردمي را دريافت كرده‌اند گفت: حضور دو فيلم «اژدها وارد مي‌شود» و «ايستاده در غبار» در ميان 5 راي اول مردم جالب توجه است. در اين بخش فيلم «ابد و يك روز» به كارگرداني سعيد روستايي و تهيه‌كنندگي سعيد ملكان سيمرغ بلورين برگزيده مردمي را دريافت كرد و ملكان تمام عوامل فيلم را كه در سالن حضور داشتند دعوت كرد تا روي صحنه بروند.

اظهارات كريمي درباره‌ داوري‌ جشنواره

نيكي كريمي معتقد است: داوران اكثر برگزيدگان جشنواره را با اتفاق آراء و بدون كوچك‌ترين كشمكشي انتخاب كرده‌اند. اين عضو هيات داوران جشنواره فيلم فجر در گفت‌وگو با ايسنا فضاي حاكم بر داوري را توام با دموكراسي عنوان كرد و گفت: داوران در نهايت صميميت و اتحاد نظر به جمع‌بندي نهايي رسيدند و خود من يكي از راحت‌ترين تجربه‌هاي داوري را پشت سر گذاشتم. وي كه تجربه‌هاي داوري بين‌المللي متعددي را دارد درباره نخستين حضورش در جمع داوران بخش اصلي جشنواره فيلم فجر با بيان اينكه تجربه نو و عجيب و غريبي نبوده است اظهار كرد: قبلا يك بار تجربه بخش بين‌المللي را در كنار آقاي ميركريمي داشتم كه در آن هم فضاي دموكراتي برقرار بود. به نظر من به جز اسكار در هيچ جشنواره ديگري اينقدر تنوع رشته‌ها وجود ندارد و اين فشردگي كه مجبور باشي در يك هفته 23 فيلم را ببيني كار را سخت مي‌كند. كريمي با تاكيد بر استقلال راي داوران گفت: در ابتدا آقاي ايوبي تماسي با آقاي فخيم‌زاده به عنوان قديمي‌ترين عضو داوري داشتند و خواسته بودند، بدون مصلحت انديشي آن چيزي كه فكر مي‌كنيم درست است را انجام دهيم و دقيقا همچنين اتفاقي افتاد و سعي كرديم به آنچه مي‌پسنديم راي دهيم. اين بازيگر و كارگردان درباره انتخاب بهترين بازيگران مرد و زن هم گفت: در اين بخش هم كاملا اتفاق نظر وجود داشت و انتخاب‌ها صد در صد با نظر قاطع همه اعضا صورت گرفت. نيكي كريمي درباره اينكه چقدر فضاي به وجود آمده بعد از معرفي نامزدها در انتخاب‌هاي نهايي موثر بوده است آن را بدون كوچك‌ترين تاثيري عنوان كرد.

قرار نبود از بزرگان سينما تقدير كنيم

سيدجمال ساداتيان با اشاره به نتايج داوري‌هاي جشنواره فيلم فجر ضمن احترام به بزرگان سينماي ايران، تاكيد كرد: قرار نبود در جشنواره از بزرگان سينما تقدير كنيم. اين عضو هيات داوري در گفت‌و‌گويي با ايسنا، درباره نتايج داوري‌ها كه برخلاف سال‌هاي گذشته، نسل جديد در جوايز اصلي سهم بسزايي داشتند و خارج از برخي پيش‌بيني‌هاي مرسوم بود، مطرح كرد: هيات داوران مي‌بايست فيلم‌هايي را از جهت تخصص و كيفيت ارزيابي كند كه با توجه به اين اتفاق‌، فيلم‌هاي كارگردانان بخش «نگاه نو» كه به «سوداي سيمرغ» هم راه يافته بودند، قدري جلوتر از ديگر فيلم‌ها بود. او ادامه داد: اين فقط نظر ما نبود و همانطور كه از آراي مردمي نيز در طول جشنواره مشخص شد، مردم هم آثار كارگردانان بخش نگاه نو را بيشتر از ديگر آثار پسنديده بودند. ساداتيان با تاكيد بر سخت بودن كار قضاوت در جشنواره فجر تصريح كرد: همه كساني كه شركت مي‌كنند بهترين آثارشان را براي جشنواره مي‌فرستند و خيلي وقت‌ها كارها از جهت كيفيت بسيار به هم نزديك هستند ولي در يك رقابت كنار همديگر يكي از آنها در صدي بهتر از فيلم ديگري است كه اين باعث مي‌شود جايزه به آن فيلم اهدا شود. اين تهيه‌كننده همچنين با اشاره به كيفيت فيلم‌هاي جشنواره فيلم فجر امسال‌، درباره وضعيت گيشه در سال آينده، پيش بيني‌اش را مطرح كرد. او گفت: وضعيت گيشه سينما در سال 95، اگر بدتر از 94 نباشد، مطمئنا بهتر خواهد بود. البته اين اتفاق به وضعيت سالن‌هاي نمايش فيلم بستگي دارد. اگر مي‌دانستيم كه چه تعداد سالن نمايش در سال آينده اضافه خواهد شد شايد مي‌توانستيم درصد نزديك‌تري از تفاوت وضعيت گيشه نسبت به امسال را عنوان كنيم. ساداتيان اضافه كرد: سطح فيلم‌هاي امسال به نسبت بد نبوده‌اند، مي‌توانند در جذب مخاطب موفق عمل كنند ولي مشكل اصلي ما همچنان كمبود سالن‌هاي نمايشي است و وضعيت گيشه بستگي زيادي به دوره اكران فيلم‌ها دارد. او همچنين در پايان با اشاره به اختتاميه فيلم فجر و نداشتن بيانيه‌اي از طرف هيات داوران اظهار كرد: دليلي براي بيانيه دادن نداشتيم و خروجي تصميماتي كه مي‌خواستيم در بيانيه‌امان بگوييم، همان انتخاب‌هايمان در جشنواره بود.


آرمان/پانته‌آ پناهي ها: شيطنت‌ كودكان «نفس» همچون بچگي‌هاي خودم بود


پانته آ پناهي‌ها بازيگر تئاتر و سينما كه در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر با دو فيلم «نفس»، «آااادت نمي‌كنيم» در بخش «سوداي سيمرغ» و فيلم «لاك قرمز» در بخش «نگاه نو» حضور دارد تاكيد كرد كه بيش از اينكه به سيمرغ بازيگري فكر كند، دوست دارد كار درست و بدون اشتباه در سينماي ايران انجام دهند تا به درستي مورد قضاوت قرار گيرد.

پانته‌آ پناهي‌ها از جمله بازيگراني است كه سينما خوانده و حضور در اين عرصه را با منشي صحنه فيلم‌ها آغاز كرده و به عنوان منشي صحنه در پروژه‌هاي متعدد سينمايي فعاليت كرده است كه در اين ميان مي‌توان به همكاري با كارگردان‌هايي چون بهمن فرمان آرا در فيلم «خانه‌اي روي آب»، ابراهيم حاتمي كيا «به رنگ ارغوان»، كامبوزيا پرتوي «كافه ترانزيت» و... اشاره كرد. پانته آپناهي‌ها از بازيگران شناخته شده در عرصه تئاتر است و به گفته خودش با وسواس و انتخاب بازي در تئاتر را مي‌پذيرد اما براي حضور در سينما كمتر حساسيت به خرج مي‌دهد و حضور او در فيلم‌هاي مختلف به دليل حرمت به رفاقت دوستاني است كه در سينما با او همكار بوده‌اند. اين بازيگر اما معتقد است با بازي در سه فيلم و حضور در جشنواره سي و چهارم، سينما براي او جدي‌تر شده و به دليل اينكه در معرض قضاوت شدن قرار گرفته با حساسيت و دقت بيشتري فيلمنامه‌هاي پيشنهادي را مورد بررسي قرار مي‌دهد. در ادامه گفت‌وگوي مهر با

پانته آ پناهي‌ها را با هم مي‌خوانيم:

در ميان فيلم‌هايي كه بازي كرده‌ايد و در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر حضور دارد در «نفس» حضورتان پر رنگ و البته متفاوت است.

«نفس» براي من بخشي از زندگي آدم‌هايي است كه در برهه‌اي از تاريخ معاصر زندگي كردند و نرگس آبيار كارگردان فيلم هم آن را بسيار ساده و دلنشين روايت كرد. فيلمنامه «نفس» بر اساس داستاني از خانم آبيار بود كه پيش از اين به همين نام نوشته شده بود و اتفاق‌هاي بسياري در داستان رخ مي‌دهد كه اين اتفاق‌ها داستان را جذاب كرده است.

بخش عمده‌اي از جذابيت فيلم به دليل روايت نسلي است كه يا در جنگ متولد شدند يا كودكي خود را در اين ايام گذرانده‌اند.

دقيقا همين‌گونه است. آدم‌هايي كه در آن دوره زندگي مي‌كردند پيچيدگي‌هاي خاص خودشان را داشتند و داستان فيلم «نفس» براي من از اين جهت جذاب بود كه بخشي از كودكي خودم را در آن مي‌ديدم. در واقع با وجود اينكه در نقش كاراكتري چون «ننه آقا» بازي مي‌كردم و شايد به نظر برسد از فضاهاي كودكانه دور بودم، اما تمام بازي‌هاي كودكانه خودم را بازي بچه‌هاي داستان مي‌ديدم و شيطنت كودكاني چون بهار، چاقاله، كمال و نادر همه خاطرات كودكي‌ام را جلو چشم مي‌آورد.

كاراكتر «ننه آقا» جدا از گريم سنگين، نقش سختي هم بود. چطور به اين شخصيت گره خورديد؟

تا جايي‌كه مي‌دانم انتخاب بازيگر براي اين نقش سخت بود و بازيگران متعددي براي بازي در اين نقش نامزد شده بودند و به قول روزبه سجادي حسيني دستيار كارگردان، به آن زياد فكر كرده بودند اما به دلايل مختلف از جمله سن و سال كاراكتر «ننه آقا» ترس داشتند سراغش بروند اما در نهايت پس از بررسي‌هاي فراوان طرح بازي در اين نقش را براي من بيان كردند.

كاراكتر «ننه آقا» در شخصيت‌پردازي ۳۰ سال از سن واقعي پانته آپناهي‌ها بيشتر بود.

درست است و من ترس داشتم كه از پس بازي اين كاراكتر برنيايم. يادم هست تا دو هفته مانده به فيلمبرداري به خانم آبيار مي‌گفتم كه اگر فكر مي‌كنيد من گزينه مناسبي براي نقش نيستم، من را عوض كنيد چون

«ننه آقا» بايد باورپذير مي‌بود و من نگران بودم كه اين باورپذيري به خوبي از آب درنيايد.

در كنار باورپذيري، كار با چهار كودك نيز سخت بود.

خيلي سخت بود. البته زماني كه منشي صحنه بودم تجربه كار با كودكان را در فيلم‌هاي مختلف داشتم اما فيلم «نفس» از اين جهت سخت بود كه در فضاي جنگ هم مي‌گذشت. چون علاوه بر بازي‌هاي كودكانه بايد متوجه اين مطلب بوديم كه كودكان در جنگ زندگي مي‌كنند از همين رو بايد فضاي كار را دوست داشتني‌تر مي‌كرديم.

البته قرار است بچه‌ها نسبت به نقش شما دافعه داشته باشند.

متاسفانه همينطور بود و آنها دافعه بسياري با كاراكتر «ننه آقا» داشتند و به همين دليل بنا بر اين بود كه به خاطر نقشم رابطه زيادي با آنها برقرار نكنم اما وقتي كار جلوتر رفت متوجه شدم كه بچه‌ها مرا از نقشم جدا كردند و بيرون از كار خاله پاني صدايم مي‌كردند، زمان استراحت پيشم مي‌آمدند، محبت مي‌كردند و خوراكي‌هاي خودشان را به من نيز مي‌دادند اما سر فيلمبرداري فضا كاملا متفاوت بود و اين دافعه همچنان وجود داشت.

نخستين بار بود كه در فيلمي با مضمون جنگ بازي كرده ايد؟

در انتخاب فيلمنامه‌هاي پيشنهادي به اين موضوع كه داستان در چه ژانري روايت مي‌شود توجه نمي‌كنم بلكه نقش برايم مهم است. البته اعتراف مي‌كنم كه اول اين نقش را دوست نداشتم و با خودم مي‌گفتم مگر مي‌شود چنين نقشي را بازي كرد و به نرگس آبيار هم مي‌گفتم كه چرا اين نقش را به من پيشنهاد كرده است. ضمن اينكه در ابتدا قرار بود نقش يك زن ۵۰ ساله را بازي كنم اما بعد كمي سنم بالاتر رفت. ضمن اينكه كاراكتر «ننه آقا» در ابتدا با تصوراتم جور در نمي‌آمد و با خودم درگير بودم و مدام سوال مي‌كردم كه مگر مي‌شود چنين نقشي را بازي كرد اما كم كم كه پيش رفتم با كمك كارگردان فيلم به نقطه مطلوب رسيديم. بعد از فيلم «نفس» هم يك فيلم ديگر به نام «اروند» كار كردم كه اين فيلم هم در حوزه جنگ ساخته شده است و من نقش همسر يك جانباز را بازي كردم كه عمر خود را صرف مردي كرده بود كه هيچ چيز از او باقي نمانده بود. زماني كه فيلمنامه «اروند» را خواندم با نقش همسر اين جانباز همذات پنداري كردم و تصميم گرفتم در اين فيلم نيز بازي كنم. بنابراين خود نقش براي من مهم‌تر از ژانري بود كه داستان در آن روايت مي‌شد. بنابراين در اين دو فيلم دريچه‌اي از زندگي روي من باز شد كه هيچگاه در زندگي تجربه نمي‌كردم. ضمن اينكه من فيلم‌هايي چون «آژانس شيشه اي» و «ليلي با من است» كه در حوزه دفاع مقدس ساخته شده است بسيار دوست دارم بنابراين براي خودم محدوديتي براي حضور در فيلم‌ها قائل نمي‌شوم و نقش‌هايي كه به من پيشنهاد مي‌شود، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.

فيلم «شيار ۱۴۳» نخستين تجربه ساخت فيلم جنگي نرگس آبيار و «نفس» كاري متفاوت در همين حوزه است. از نظر شما چه تفاوت‌هايي بين فيلم «نفس» و «شيار ۱۴۳» از جهت فيلمنامه و كارگرداني وجود دارد؟

«شيار ۱۴۳» يك درام اجتماعي است كه قصه آن از دل جنگ بيرون مي‌آيد اما در «نفس» با روايت كودكانه‌اي از جنگ مواجه هستيم. نرگس آبيار در «شيار ۱۴۳» از زاويه ديد آدم‌هاي بزرگ به مقوله جنگ نگاه مي‌كند اما در فيلم «نفس» انقلاب و جنگ را از نگاه كودكانه به مخاطب نشان مي‌دهد. بنابراين فيلم «نفس» يك روايت ساده بچگانه است و نمي‌توان نقش موثر آبيار را در كارگردان فيلم ناديده گرفت.

البته بازيگراني مثل پانته آ پناهي ها، شبنم مقدمي، مهران احمدي، جمشيد هاشم پور، سيامك صفري نقش بسزايي داشتيد تا اين فيلم به درستي به مخاطب عرضه شود.

اميدوارم اين‌طور بوده باشد. فضاي كار در اين فيلم دوست داشتني و لذت بخش بود و با شوق سر كار آماده مي‌شديم.

در صحبت‌هاي خود اشاره كرديد كه كودكانه‌هاي خود را در بچه‌هاي فيلم «نفس» مشاهده مي‌كرديد. در بين چهار كودك فيلم، كودكي خود را به كدام يك از آنها نزديك‌تر مي‌ديد؟

«چاقاله» به خاطر كاراكتري كه در فيلم داشت بيشتر به من نزديك بود. شيطنت‌ها و بازي‌هاي مدام من در كوچه و خيابان به كمال و نادر نزديك بود. من شبيه بهار هم بودم اما نه به اندازه او خيال پرداز.


ابتکار/اظهارات نیکی کریمی درباره‌ داوری‌ جشنواره

نیکی کریمی معتقد است: داوران اکثر برگزیدگان جشنواره را با اتفاق آراء و بدون کوچکترین کشمکشی انتخاب کرده‌اند.

این عضو هیات داوران جشنواره فیلم فجر در گفت‌وگو با ایسنا فضای حاکم بر داوری را توام با دموکراسی عنوان کرد و گفت: داوران در نهایت صمیمیت و اتحاد نظر به جمع بندی نهایی رسیدند و خود من یکی از راحت‌ترین تجربه‌های داوری را پشت سر گذاشتم.وی که تجربه‌های داوری بین‌المللی متعددی را دارد درباره اولین حضورش در جمع داوران بخش اصلی جشنواره فیلم فجر با بیان اینکه تجربه نو و عجیب و غریبی نبوده است اظهار کرد: قبلا یک بار تجربه بخش بین‌المللی را در کنار آقای میرکریمی داشتم که در آن هم فضای دموکراتی برقرار بود. به نظر من بجز اسکار در هیچ جشنواره دیگری اینقدر تنوع رشته‌ها وجود ندارد و این فشردگی که مجبور باشی در یک هفته 23 فیلم را ببینی کار را سخت می‌کند.کریمی با تاکید بر استقلال رای داوران گفت: در ابتدا آقای ایوبی تماسی با آقای فخیم‌زاده به عنوان قدیمی ترین عضو داوری داشتند و خواسته بودند، بدون مصلحت اندیشی آن چیزی که فکر می‌کنیم درست است را انجام دهیم و دقیقا هم چنین اتفاقی افتاد و سعی کردیم به آنچه می‌پسندیم رای دهیم.این بازیگر و کارگردان درباره انتخاب بهترین بازیگران مرد و زن هم گفت: در این بخش هم کاملا اتفاق نظر وجود داشت و انتخاب‌ها صد در صد با نظر قاطع همه اعضا صورت گرفت.نیکی کریمی درباره اینکه چقدر فضای بوجود آمده بعد از معرفی نامزدها در انتخاب‌های نهایی موثر بوده است آنرا بدون کوچکترین تاثیری عنوان کرد.


اعتماد/نگاهي به فيلم‌هاي آخرين روز جشنواره فيلم فجر

يك فيلم اولي؛ غايب بزرگ بخش سوداي سيمرغ

سحر عصرآزاد/ نهمين روز جشنواره فجر با نمايش يك فيلم اولي قابل قبول، غايب بزرگ بخش سوداي سيمرغ و يك اقتباس ضعيف از ماجرايي جنجالي در برج ميلاد به پايان رسيد.

«لاك قرمز» نخستين فيلم سيدجمال سيدحاتمي است كه بر اساس فيلمنامه‌اي از امير عبدي ساخته شده است. فيلم حاصل تلاش‌هاي يك دختر نوجوان براي حفظ كانون خانواده بعد از مرگ پدر و به دست آوردن سرپرستي خواهر و برادر كوچكش است. مسيري كه عجيب و غريب نيست اما بيش از هر چيز مسووليت‌پذيري اين كاراكتر را برجسته مي‌كند كه مي‌تواند در اين نسل نمونه وار باشد. فيلمساز براي ترسيم مسير صعب مشكلات و بدبختي‌هاي اكرم كه پشت سر هم و بدون وقفه او را مورد هجوم قرار مي‌دهند، از جلوه‌هاي كمرنگ طنز براي تعديل تلخي بهره برده كه كاراكتر عمو با بازي مسعود كرامتي يكي از آنها است. حتي انتخاب بهنام تشكر در نقش پدر معتادي كه دست بزن دارد و همان ابتداي فيلم حذف مي‌شود، براي تخت و يك بعدي نشدن اين شخصيت بوده و از جمله تمهيدات كاركردي است كه در فيلم جواب داده است. اما اي كاش فيلمساز براي ترسيم زنجيره سريالي مصايب اكرم مسير دراماتيزه‌تري را طراحي مي‌كرد تا درست در لحظه افت و متوقف شدن قصه، ماجرايي مثل بارداري مادر يا مجنون شدن او و... تنها به منزله يك شوك، بحران قصه را پررنگ‌تر نكند بلكه اين اتفاقات برآمده از روند دراماتيك قصه باشد.

«خانه‌اي در خيابان چهل و يكم» نخستين فيلم حميدرضا قرباني است كه بر اساس فيلمنامه‌اي از آزيتا ايرايي و طرح اوليه قرباني شكل گرفته است. فيلمي كه از زاويه‌اي جديد به موضوع قصاص نگاه كرده و آن را بدل به بهانه‌اي براي كالبدشكافي آدم‌هاي درگير بحران مي‌كند. فيلم با يك سكانس درخشان در مغازه بلورفروشي و درگيري دو برادر بر سر چك و بدهي آغاز مي‌شود و با بردن ادامه اين درگيري به خارج از كادر، مخاطب را با علامت سوالي مواجه مي‌كند كه رسيدن به پاسخ آن نياز به همراهي با اعضاي اين خانواده بحران‌زده دارد. در واقع اين درگيري خارج از كادر و فرار آدم‌ها از يكديگر زمينه‌چيني است براي سكانس زيباي پاياني كه با مواجهه‌اي تاثيرگذار، انرژي نهفته سكانس ابتدايي به ناگاه سرباز مي‌كند و ناگفته‌ها را بدون كلام در اتمسفر فضا جاري مي‌كند تا بلكه اين ناآرامي‌ها به آرامش منجر شود. فيلم به تبع درام‌هاي مدرن امروزي نوعي كالبدشكافي آدم‌ها در بحران است كه البته هم جنس بحران خاص و منحصر به فرد است هم جنس كاراكترها. بحران هرچند برآمده از سوژه قصاص است كه در فيلم‌ها و سريال‌هاي متعددي محور قرار گرفته اما اين‌بار تقابل منحصر به گرفتن رضايت و پرداخت ديه و... نيست بلكه متمركز بر رابطه فروپاشيده خانواده دو برادر و مادرشان است كه مساله محوري آنها فراتر از رضايت يا اعدام، مواجهه و برقراري ديالوگ است. ديالوگ مادر با پسر خطاكار، ديالوگ زن با شوهر خطاكار و... ديالوگ عمو با برادرزاده‌اش. جنس كاراكترها هم فراتر از سويه‌هاي تخت و قابل پيش بيني، كيفيتي غيركليشه‌اي دارد و همين زاويه نگاه به آدم‌هاست كه باعث مي‌شود در موقعيت‌هاي آشنا و تكراري، غيرتكراري و غافلگيرانه عمل كنند و مسيري متفاوت را براي درام رقم بزنند. كافي است به كاراكتر مادر فيلم نگاهي كنيم كه در موقعيت خطيري كه گرفتار شده آنچنان بر مرز بين شكنندگي و آسيب‌پذيري مادري داغديده و قرص و محكمي زني دنياديده و مدير، حركت مي‌كند كه منجر به تصميم‌هاي منحصر به فرد مي‌شود كه چه بسا آخرين انتخاب يك فرد باشد. با اين نگاه است كه فيلم تبديل مي‌شود به خوانشي جديد و منحصر به فرد از موضوعي تكراري كه هيچ‌وقت از اين زاويه به آن نگاه نكرده‌ايم و يك بار ديگر ما را با اين نكته مهم مواجه مي‌كند كه همه قصه‌ها تكراري هستند و اين زاويه نگاه ما است كه مي‌تواند اين تكرار را تازه و منحصر به فرد كند. همانقدر كه انتخاب علي مصفا براي نقش محسن جسورانه بوده، كيفيت حضور او نيز متفاوت و برآمده از نگاهي هوشمندانه است كه نقطه‌اي خاص را در كارنامه او و پيشاني فيلم ثبت مي‌كند. سهيلا رضوي، مهناز افشار، سارا بهرامي، آرش مجيدي و دو بازيگر كودك هم مجموعه‌اي يكدست را رقم مي‌زنند كه تماشاي فيلم را تبديل به تجربه‌اي متفاوت مي‌كند.

«خشم و هياهو» چهارمين فيلم هومن سيدي است كه با الهام از ماجراي واقعي زندگي ناصر محمدخاني شكل گرفته است. فيلمي كه با مميزي‌هاي متعدد، با محوريت زندگي يك خواننده مشهور به بحران برآمده از روابط عاشقانه تودرتو مي‌پردازد. فيلم ساختار حركت از انتها به ابتدا را براي روايت قصه انتخاب كرده و با تركيب و تلفيق زمان‌هاي مختلف و روايت كاراكترهاي مختلف از يك رويداد واحد كه آشنايي اين خواننده با يك دختر جوان است، تلاش مي‌كند قضاوت مخاطب را به چالش بكشد. اما واقعيت اين است كه اين بي‌نظمي و پس و پيش كردن روايت‌ها، زمان‌ها و مكان‌ها نياز به يك نظم و ساختارمندي دروني براي شكل گرفتن هسته اصلي درام دارد كه متاسفانه فيلم فاقد آن است و به ارتباط برقرار كردن با فيلم لطمه مي‌زند. درعين حالي كه نمي‌توان به رويكرد سيدي به اقتباس از يك داستان واقعي خرده گرفت و او زاويه نگاه و برداشت خاص خود را از اين واقعه مستند دارد، اما به نظر مي‌آيد بخش اعظم تلاش در اقتباس از واقعيت بايد منجر به دراماتيزه كردن رويدادها و افزودن جنبه نمايشي و تعليقي آن باشد كه اتفاقا فيلم در مواردي كاملا عكس آن حركت كرده است. به عنوان نمونه هسته اصلي اين بحران در واقعيت قتل همسر ناصر محمدخاني بود كه شهلا جاهد ابتدا به آن اعتراف و بعد انكارش كرد. فيلم با تغيير اين واقعه مستند به قتل زني كه در كما به سر مي‌برد توسط دختر جوان، به نوعي هم اين بحران را تقليل داده هم اينكه تعريف دراماتيك كاراكترها را تبديل به بُعدي غيرانساني، نه جنوني برآمده از عشق كرده كه سوال‌برانگيز است. نويد محمدزاده بازيگر خوش‌ذوقي است كه همچون همه بازيگران خوب بايد در كنترل فيلمنامه و كارگردان باشد تا حضور به‌يادماندني همچون «ابد و يك روز» را ثبت كند. اما آنچه از او به عنوان يك خواننده متفرعن بي‌اخلاق، افسارگسيخته و مستاصل مي‌بينيم فقط بازيگري است كه به حال خود رها شده و اين اتفاق خوبي براي فيلم و او نيست.


اطلاعات/مراد خانی : جایزه باربد به جشنواره موسیقی فجر اعتبار داد

علی مرادخانی معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با اولین روز از برگزاری سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر پیامی را منتشر کرد.

در پیام علی مرادخانی آمده است:

«حقیقتی که امروز ابعاد آن بیش از گذشته واضح گردیده، آن است که فرهنگ و هنر ایران اسلامی، شناسنامه‌ ملی، شاخص زیست فرهنگی و اجتماعی و نماد تفکر مردمِ ماست و از میان گونه‌های مختلف هنری، «موسیقی» فراگیرترین و سهل‌الوصول‌ترین اثر هنری است و ذوق، خلاقیت و اندیشه از ویژگی‌های تاثیرگذار آن بر مخاطب است.

هنر موسیقی با اتکا بر ظرفیت‌های خود و بی‌نیاز از ترجمه به شیوایی تمام می‌تواند معطوف به سیاست‌های دولت تدبیر و امید در تعامل با جهان و بازتعریفی از ایرانِ امروز، نقش‌آفرین و همچون تیر آرشی باشد که مرزهای جغرافیایی را درنوردد و پیام انسانی و فضیلت‌خواه فرهنگ و هنر این مرز و بوم را به گوش مخاطبان در اقصی نقاط جهان برساند.

بر این اساس، جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر در سی‌ویکمین گام خود تلاش نموده است تا ضمن حفظ معیارهای اصیل و انقلابی، زمینه‌ حضور هنرمندان صاحب‌نام در گستره «ایران فرهنگی» را با رویکردی هدفمند و شایسته فراهم نماید.

ویژگی دیگر جشنواره‌ سی و یکم، تلاش برای کاهش تصدی‌گری دستگاه‌های اجرایی در انجام این رویداد بزرگ هنری و بهره‌گیری از توان و تخصص سایر بخش‌های حرفه‌ای و تخصصی با حفظ وظیفه‌ سیاست‌گذاری و نظارت بر حسن اجرای برنامه‌ها بوده است.

اتفاق شایسته‌ دیگر حضور چهره‌های شاخص موسیقایی در عرصه جشنواره اعم از مدیریتی، ‌داوری آثار و اجرای موسیقی است. همچنین می‌بایست به پیشنهاد ارزشمند اعطای جایزه‌ باربد به منظور اعتباربخشی به ارزیابی‌ها و گزینش‌های این جشنواره اشاره نمود.

امید است مجموعه رویکردها و تلاش‌های فعالان جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر در سال ۹۴به همدلی و همزبانی بیشتر و ارتقای سلیقه‌ی مخاطبین مشتاقِ این هنر والا و تامین جلال و شکوه جشنواره به عنوان بزرگ‌ترین رخداد موسیقایی کشور بیانجامد و رضایت سلایق مختلف مردم و جامعه هنری به ویژه هنرمندان ارجمند موسیقی را فراهم نماید.

از حضور شایسته هنرمندان و داوران معزز و تلاش گسترده‌ی دست‌اندرکاران به ویژه مدیریت و دبیر محترم جشنواره صمیمانه تقدیر و تشکر می‌نمایم.»


ایران/علی جنتی: وحدت سبب اقتدار کشور در جهان شده است

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: حضور آحاد مردم ایران در راهپیمایی 22 بهمن حمایت از انقلاب اسلامی و بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب است.

علی جنتی روز پنجشنبه در راهپیمایی 22 بهمن در گفت‌و‌گو با ایرنا در زاهدان اظهار داشت: سالگرد انقلاب اسلامی بزرگترین رویداد این نظام الهی است که همه ساله مردم ایران با حضور گسترده خود در آن شرکت می‌کنند.

وی گفت: جمهوری اسلامی در سایه همبستگی ملی سبب وحدت همه اقشار جامعه شده است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به حضور پرشور مردم زاهدان در راهپیمایی 22 بهمن افزود: وحدتی که در کشور بخصوص در سیستان و بلوچستان وجود دارد سبب اقتدار کشور در جهان شده است. جنتی ادامه داد: حضور حداکثری همه آحاد مردم زاهدان اعم از شیعه و سنی در راهپیمایی 22 بهمن، نشان از هم بستگی دارد که باید قدردان ملت باشیم.


ایران/گفت‌وگو با لوریس چکناواریان به بهانه اجرا در جشنواره موسیقی فجر

اجرای خودم را فقط می‌توانم به «ایران» تقدیم کنم

گپ

قرار است برای نخستین بار رهبری ارکستر ملی ایران به دستان لوریس چکناواریان به‌عنوان رهبر میهمان سپرده شود. شاید اگر بخواهیم اجراهای این هنرمند جهانی را در یک کلمه خلاصه کنیم آن کلمه واژه «ایران» باشد. بعد از مصاحبه بابت نفس‌نفس زدنش حین مصاحبه عذرخواهی کرد و دلیل آن را پیاده‌روی در پارک کوچکی در خیابان کریم‌خان، اطراف خانه‌اش ذکر کرد. صبح روز جمعه، یک روز قبل از اجرا در حین پیاده‌روی، چنین برخوردی با خبرنگاری برای مصاحبه، شاید یکی از دلایل محبوبیت چکناواریان علاوه بر رهبری با اعتبار جهانی‌اش در موسیقی بین اهالی موسیقی، رسانه و هر طیفی باشد که با او برخورد داشته است. با اشاره به حضورش در ایران در ایام دهه فجر که اتفاق مبارکی شد تا باعث حضورش در این دوره از جشنواره باشد گفت: «از من دعوت شد تا به‌عنوان رهبر مهمان ارکستر ملی ایران که زیر نظر استاد فرهاد فخرالدینی است در جشنواره موسیقی حضورداشته باشم و من نیز باکمال میل این دعوت را پذیرفتم. در این اجرا قطعاتی از ساخته‌های خودم را روی صحنه می‌برم. اجرا را با قطعه‌ای که برای «ایران» ساخته‌ام آغاز می‌کنم و پس‌ازآن «آرارات سوئیت» که داستان فرود آمدن کشتی حضرت نوح بر کوه آرارات را روایت می‌کند اجرا می‌کنم. در پایان نیز قطعه‌ای با عنوان «سلام» که برای نخستین بار اجرا می‌شود درباره سلام دوستی به همه مردم دنیا که به سفارش وزیر مسکن، آقای آخوندی نوشته شده است را اجرا خواهم کرد.» وی در پاسخ به اینکه اجرایش را به چه کسی تقدیم می‌کند گفت: «اگر قرار باشد اجرایم را به کسی یا چیزی تقدیم کنم، آن چیز جز ایران بزرگ، در همه اعصار و قرون، چه گذشته و چه آینده نخواهد بود.» بالا رفتن تعداد اجراهای ارکسترهای مختلف در جشنواره را حاصل بالا رفتن کیفیت موسیقی ارکستری ایران و نیز تمایل ذائقه موسیقایی ایرانی به موسیقی ارکستری می‌داند و می‌گوید: «مردم هنگامی که به اجرای کنسرت ارکستری می‌آیند نگاه نمی‌کنند که این گروه از کدام کشور و فرهنگ است و کار باکیفیت انتظار دارند و این هشداری برای گروه‌های ارکستری ماست که باید با بالا بردن کیفیت اجرای خود در سطح جهانی، نیاز جامعه به موسیقی کلاسیک را تأمین کنند. همه دنیا یک ملت هستند و مردم با اینکه یک کنسرت توسط چه گروهی اجرا می‌شود کاری ندارند. مردم کار باکیفیت می‌خواهند. موسیقی در هر نوع خود زبان خداوند است و به هیچ فرهنگ و ملتی تعلق ندارد. موسیقی سنتی ما ویژگی‌های خاص خودش را دارد. به قول مرحوم خالقی، مردم ما موسیقی را به‌تنهایی دنبال نمی‌کنند و باید این موسیقی همراه با شعر باشد، در کنار این نوع از موسیقی ما، موسیقی ارکستری هم وجود دارد که شامل 99 درصد علم و یک درصد هنر است.»


جام جم/یک جشنواره بی‌تخصص

سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر پس از ده روز با اهدای سیمرغ‌های جشنواره به کار خود پایان داد، به عنوان جمع بندی این رویداد چند نکته قابل تامل می‌نماید.

1ـ در چند روز گذشته برخی منتقدان درباره تلخی و سیاهی مضمون اغلب فیلم‌ها نوشتند و سخن گفتند، اما باید این نکته را مورد توجه قرار داد که تلخی به خودی خود ناپسند و مردود نیست، فیلم‌های تلخی در طول تاریخ سینما بوده‌اند که برجسته و تاثیرگذار بوده‌اند، اما فیلم‌هایی که ما در جشنواره به عنوان فیلم اجتماعی دیدیم، اصلا فیلم اجتماعی نبودند و اغلب هم زیر خط استاندارد سینما قرار داشتند و سینما محسوب نمی‌شدند، یک سری پُرگویی‌ها، نمایشنامه‌های رادیویی، مقاله و سخنرانی که حدود 10 دقیقه، یک ربع نهایت ظرفیت دارند در فیلم بالای صد دقیقه به تصویر کشیده می‌شدند.

ادعای سینمای اجتماعی با به نمایش درآوردن یک‌سری نماهای چرک، کثیف، سیاه و موضوعاتی مانند دختران فراری، خیانت و... جور درنمی‌آید، نمایش تصاویر متحرک با شعار و بیانیه در بهترین حالت سینمایی است که دور و بر همین عزیزان اتفاق می‌افتد و خودشان شاید با آن درگیر هستند و در واقع اجتماع خودشان است نه سینمای اجتماعی و این نکته را خودشان اذعان کرده‌اند، سال گذشته در نشست خبری یکی از همین دست فیلم‌ها از کارگردان پرسیده بودند که چرا شما روی چنین موضوعاتی انگشت می‌گذارید و در پاسخ گفته بود آنچه در پیرامون ما می‌گذرد مورد توجه فیلمساز قرار می‌گیرد.

متاسفانه حاصل این رویکرد چیزی جز زیرسوال بردن اعتبار و آبروی چندین ساله جشنواره فیلم فجر نیست، روزنامه گاردین درباره فیلم فجر ما نوشته بود که این جشنواره پر است از خیانت، دراگ(موادمخدر)، زندگی‌های از هم پاشیده و... این چه تصویری است که ما از خودمان به نمایش درمی‌آوریم؟!

2ـ درباره هیات داوران و نامزدها و برگزیده‌ها هم که حواشی زیادی در پی داشت، باید یادآوری کنم که اگر یک نگاه تخصصی باشد، مشکلی وجود ندارد حتی درباره مساله سلیقه هم می‌گوییم اگر یک تیم داوری دیگر جای این هفت نفر بود، نتیجه طور دیگری رقم می‌خورد، اما این زمانی قابل پذیرش است که رقابت بین دو فیلم یا چند فیلم استاندارد باشد، مثلا «سرگیجه» ساخته آلفرد هیچکاک و «دلیجان» ساخته جان فورد، بله! اینجا بحث سلیقه به میان می‌آید، اما وقتی بین سرگیجه و یک فیلمفارسی، کسی «گنج قارون» را انتخاب می‌کند، این دیگر سلیقه نیست و اگر خوشبینانه نگاه کنیم، این یک بی‌تخصصی است و نشان می‌دهد افراد در جای درست قرار نگرفته‌اند.

وقتی شما فیلم «بادیگارد» را حذف می‌کنید، ما نمی‌توانیم بگوییم شما سلیقه‌ات به ابراهیم حاتمی‌کیا نمی‌خورد، چراکه یک طرف فیلمی وجود دارد که به اعتراف دوست و دشمن از نظر استاندارد و کارگردانی در حد بالایی است و آن طرف فیلم‌هایی نامزد و دیده شده‌اند مثل «امکان مینا» و «آخرین بار کی سحر را دیدی»، که باز هم به اعتراف اغلب منتقدان فیلم‌هایی بسیار ضعیف بوده‌اند و ساختار سینمایی ندارند، این سلیقه و سیاست نیست!

3ـ اما نکته سوم خودش برای من یک سوال مهم و جدی است، خیلی دوست دارم یک نفر بیاید و توضیح دهد که چگونه یک فیلم، 9 جایزه و سیمرغ می‌گیرد بعد بهترین فیلم نمی‌شود؟ این از نظر من یعنی جُک! بعد یک فیلم دیگر که اصلا جایزه نگرفته و در نهایت یکی دو جایزه جنبی گرفته است، می‌شود بهترین فیلم جشنواره!

واقعا از نظر هیات داوران چه چیزی جز کارگردانی، فیلمنامه، بازی‌ها، چهره‌پردازی، تدوین و... مهم بوده است که وقتی یک فیلم در همه این مولفه‌ها برتر بوده است، نتوانسته بهترین فیلم جشنواره شود؟! باور کنیم این موارد که ربطی به سیاست و محتوا و... ندارد، اینها تخصص است و جشنواره امسال از یک بی‌تخصصی عمیق رنج می‌برد.

4ـ جشنواره فیلم فجر نیاز به یک بازنگری جدی دارد، اصلا این عنوان «فجر» که می‌خواستند از بخش بین‌الملل جشنواره حذفش کنند، بیایند از همین بخش داخلی هم بردارند یک عنوان دیگری مثلا جشنواره تهران، شمران، ونکی چیزی بگذارند تا خیال ما هم راحت شود. چون این جشنواره هم به لحاظ استاندارد خیلی فقیر است و هم از نظر محتوا نسبتی با انقلاب و فجر و ایران ندارد.


جام جم/جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب به صحنه‌گردان و جریان‌ساز رسانه‌ای تبدیل شد

رسانه ملی، مروج گفتمان انقلاب اسلامی

ترویج و تبلیغ مبانی انقلاب اسلامی به منظور آشنایی دیگر ملت‌ها و تمدن‌ها با فرهنگ اسلام ناب، از نخستین برنامه‌های استراتژیک معمار انقلاب بود که همزمان با پیروزی انقلاب در بهمن 57 تحت عنوان ضرورت صدور انقلاب مطرح شد. برنامه‌ای که تمام وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و نهادها ملزم به اجرای آن در حیطه شرح وظایف خود شدند. در این بین سازمان صدا و سیما به عنوان ویترین و تریبون انقلاب اسلامی ایران در تبلیغ اهداف نظام نقش بی‌رقیب و بی‌بدیلی را بر عهده داشت و دارد.

مدیر شبکه بین‌المللی العالم در این ‌باره معتقد است: همزمان با شروع تحولات و اعتراضات مردمی در شمال آفریقا و غرب آسیا، شبکه العالم از طریق دیپلماسی رسانه‌ای کوشید سیاست خارجی جمهوری ‌اسلامی ‌ایران را در قبال انقلاب‌های منطقه در قالب مفهوم بیداری اسلامی منعکس کند.

رعایت عدالت رسانه‌ای

دکتر سیداحمد سادات افزود: حضور گسترده در میدان و انتشار اخبار دقیق، واقعی و منصفانه از جنبش‌ها و گروه‌های اسلامی، رعایت عدالت رسانه‌ای و رعایت ضریب خبری متناسب با فعالیت‌های هر یک از گروه‌های اسلامی و... در زمره مهم‌ترین رویکردها و سیاست‌هایی بودکه شبکه ‌العالم در قبال این تحولات اتخاذ کرد.

این فعال رسانه‌ای با اشاره به نشست اتحادیه مطبوعات جهان اسلام در اردیبهشت 90 تصریح کرد: در آن نشست جهانی، دکتر حسام‌الدین آشنا، استاد علوم ارتباطات (مشاور کنونی رئیس‌جمهور) ارزش پرس‌تی‌وی و شبکه العالم را برای ایران بسیار مهم‌تر از سفارتخانه‌های ما در کشورهای دیگر معرفی‌کرد. یا در جایی دیگر محمد القاسمی، نویسنده نامدار مغربی در مقاله‌ای با عنوان«شبکه‌های عربی ‌العالم و العربیه عبری؛ رسانه مردم و رسانه صهیونیست‌ها» درخصوص چگونگی این صف‌بندی رسانه‌ای در منطقه نوشت: رسانه‌های دیداری عربی در دو اردوگاه تقسیم شده‌اند؛ اردوگاه رسانه‌ای که به مسائل مردم پرداخته و یاور ستمدیدگان است و اردوگاهی که انعکاس‌دهنده مطالبات دولت آمریکا و کشورهای اروپایی بوده و درصدد کاهش مقاومت جنبش‌های آزادیبخش در فلسطین، لبنان، عراق و سومالی است.

عربی العالم، عبری العربیه

مدیر شبکه العالم افزود: بارزترین مصداق این تقسیم‌بندی، شبکه‌عربی العالم و شبکه عبری العربیه است. شبکه ایرانی العالم پیوسته با کلمه، تصویر و برنامه‌های مستند درباره حق فلسطینیان خوش درخشیده است. این شبکه هر روز، ضرورت حمایت ملت‌های عرب و مسلمان از مقاومت فلسطین را یادآوری می‌کند و پرچمدار قدس شریف شده و به دور از دوپهلوگویی، حقایق را اطلاع‌رسانی می‌کند. این شبکه حتی در زمینه اصطلاحات به کار گرفته شده در اخبار و برنامه‌ها از فلسطین دفاع می‌کند. العالم و العربیه در برابر مردم به دو رسانه متفاوت تبدیل شده‌اند؛ رسانه‌ای که صادقانه در امتداد جریان آزادسازی فلسطین و حمایت از خط مقاومت حرکت کرده و دیگری رسانه‌ای منافق‌گونه، جیره‌خوار و بی‌ارزش که برای بی‌بهاکردن مقاومت‌های انجام شده در مسیر آزادی فلسطین تلاش می‌کند.

مدیر شبکه العالم به گزارش موسسه مطالعات سیاسی تل‌آویو درباره نقش مهم شبکه‌العالم نیز اشاره کرد و گفت: براساس تحقیقات این موسسه اسرائیلی، مهم‌ترین رسانه، شبکه العالم است که به ارائه و انعکاس دیدگاه‌های مخالفان در کشورهای عربی منطقه می‌پردازد. عملکرد این شبکه در پرداختن به مسائل و بحران‌های منطقه و انعکاس صدای مردم آن، اسرائیل را نگران و خشمگین کرده است، زیرا این شبکه نحوه برخورد مخاطبان خود را با حکومت‌های مستبد عربی القا می‌کند.

گفتمان صریح انقلاب

در ادامه مدیر شبکه بین‌المللی سحر درباره جایگاه شبکه‌های برون‌مرزی و نقش آنها در صدور پیام انقلاب اسلامی گفت: میان انقلاب‌هایی که در تاریخ جهان بخصوص دوره معاصر سراغ داریم انقلاب اسلامی ایران را می‌توان بحق کامل‌ترین به ‌شمار آورد. این نهضت صرفا ناشی از شورش بخشی از جامعه علیه بخش دیگر یا قیام برضدسلطه قدرتی استعماری نبود بلکه اکثریتی از مردم و قشرهای مختلف را نمایندگی می‌کرد.

علیرضا سلیمانی‌زاده افزود: در شرایط بین‌المللی که بستر وقوع انقلاب اسلامی بود؛ یعنی فضای دوقطبی حاکم که در آن هر حرکتی برای رهایی از سلطه یکی از دو قطب لاجرم با اتکا به قطب دیگر صورت می‌گرفت، انقلاب اسلامی طرحی نو درانداخت و با پیروی از شعار نه شرقی نه غربی، الگوی حکومتی مستقل خود با نام جمهوری اسلامی را به‌دنیا معرفی کرد. پیام انقلاب اسلامی ایران به غایت صریح و روشن بود. اگرچه در دنیای آن روز بهت‌زدگی و ناباوری دوست و دشمن را به همراه داشت.

وی افزود: اما همان‌گونه که انتظار می‌رفت صاحبان زر و زور که از تسری اندیشه و الگوی انقلاب اسلامی ایران به ملت‌های دیگر واهمه داشتند، بیکار ننشستند و در اسرع وقت به منظور جلوگیری از تاثیرگذاری این پیام که خمیرمایه‌ای الهی و قابل پذیرش برای فطرت انسان‌ها داشت، با همه توان به میدان آمدند تا اگر توانستند این نور را خاموش کنند و اگر نتوانستند، آن را در محدوده مرزهای ایران محصور کنند. اما غافل از آن که هر جبهه‌ای برضد ایران اسلامی گشودند، خود به عرصه و ظرفیتی برای ابلاغ پیام انقلاب اسلامی مبدل شد و از سوی دیگر طلایه‌داران و فرزندان این انقلاب بیش از پیش مصمم شدند آرمان‌های خویش را در دنیا فریاد بزنند.

قطب رسانه‌ای انقلاب‌اسلامی

این فعال رسانه‌ای گفت: این رهیافت، به ظرفیت‌سازی عظیمی در حوزه تولید و انتشار پیام از طریق رسانه‌های رایج منجر شد به گونه‌ای که ظرف دو دهه، ایران‌اسلامی به قطب برجسته رسانه‌ای بخصوص شبکه‌های رادیو تلویزیونی برون‌مرزی تبدیل شد و نه‌تنها پیرامون خود بلکه سراسر جهان را تحت پوشش امواجی قرارداد که پیام انقلاب اسلامی و گفتمان مبتنی بر اسلام اصیل را به جهانیان می‌رسانند.

رئیس شبکه سحر افزود: حضور رسانه‌ای مقتدرانه در عرصه بین‌المللی، بی‌گمان از مولفه‌های مهم قدرت جمهوری اسلامی ایران در دنیای امروز به شمارمی آید و پشتوانه و مکمل سیاست خارجی در صدور پیام انقلاب اسلامی است. کشور ایران که قبل از انقلاب در سپهررسانه‌ای جهان پشیزی هم به حساب نمی‌آمد، با بهره‌گیری از ظرفیت عظیم نهفته در گفتمان انقلاب اسلامی و به کوشش فرزندان متعهد و متخصص خود اینک‌ به اعتراف دوست و دشمن، جریان‌ساز و صحنه‌گردان کارزارهای رسانه‌ای است و نه‌تنها در معادلات رسانه‌ای بلکه در معادلات سیاسی در پیرامون و بسیاری از مناطق جهان حائز اثر و دخیل محسوب می‌شود. این مهم زمانی بیشتر رخ می‌نماید که بدانیم همه این توفیقات و پیشروی‌ها و تاثیرگذاری‌ها در شرایط اعمال تحریم‌های چندلایه علیه ایران اسلامی حاصل شده است؛ تحریم‌هایی که نه‌تنها منابع مالی، بلکه دسترسی‌ها و کانال‌های توزیع پیام شبکه‌های برون‌مرزی ایران را هدف قرار داده است.

حضور فعال منطقه‌ای

وی گفت: امروز، رسانه ملی نه‌تنها موثرتر و گسترده‌تر از گذشته به صدور پیام و گفتمان انقلاب اسلامی اهتمام دارد، بلکه در سایه کسب تجربیات ارزنده و دانش فنی روز، رسانه‌های متعددی را در ورای مرزهای ایران ایجاد یا جذب کرده و جبهه‌ای از رسانه‌های مقاومت و اسلامی تشکیل داده که بدیل و رقیب رسانه‌های جریان سلطه به‌شمار می‌آید. عملکرد این جبهه رسانه‌ای بی‌شک از عوامل بسیار موثر در جلوگیری از پیشروی استکبار در منطقه غرب آسیا و خنثی‌کردن توطئه‌های سلطه‌گران در جهت تجزیه و تسلط بر این منطقه استراتژیک است که نمود بارز آن را در شکست آنها در سوریه، عراق و یمن می‌توان مشاهده کرد. البته با وجود همه توفیقات و با توجه به رقابت شدید رسانه‌ای و پیچیده‌تر شدن اوضاع بین‌المللی، همچنان کارهای بزرگی در پیش روی شبکه‌های برون‌مرزی رسانه ملی است که برای حفظ و ارتقای تاثیرگذاری خود باید روش‌ها و ابزارهای نوین و نیروهای تازه‌نفس و متخصص را به‌کار گیرد .

نقش رسانه‌ملی در صدور انقلاب

سادات: وقتی امام(ره) بحث صدورانقلاب را مطرح کردند بسیاری از تحلیلگران آن را آرزویی دور از دسترس پنداشتند، اما حوادث بعدی نشان از ژرف‌نگری آن مرد الهی داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از تحولات جهانی متأثر از این انقلاب بوده است. از شروع انتفاضه در فلسطین، جابه‌جایی بُعد دینی و آرمانی با ابعاد قومی و ملی‌گرایی تا تأسیس گروه‌های مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان، همگی به طور مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از انقلاب‌اسلامی بوده‌اند. در این میان نقش صدا و سیما و رسانه‌های برون‌مرزی آن در ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع از ارزش‌های آن بی‌رقیب می‌نماید.

گفتمان انقلاب اسلامی به همه زبان‌ها

سلیمانی‌زاده: شبکه‌های برون‌مرزی (که از طریق وب هم در دسترس‌اند) با زبان‌های انگلیسی، عربی، اسپانیایی، فرانسوی، اردو و دیگر زبان‌های زنده دنیا، صدها میلیون نفر را پوشش رسانه‌ای می‌دهند، آنان را با واقعیت‌های ایران و جهان آشنا و آموزه‌های اسلام ناب،سبک زندگی اسلامی و الگوی پیشرفت ایرانی ـ اسلامی را ترویج می‌کنند. در تاثیرگذاری این شبکه‌ها همین بس که مخالفان انقلاب اسلامی از همه ابزارها و پرونده‌سازی‌ها برای منع پخش رسانه‌های برون‌مرزی ایران در منطقه و جهان و حتی در کشورهای غربی مدعی آزادی بیان بهره برده‌اند. قطع چندباره شبکه‌هایی همچون پرس‌تی‌وی و العالم در مقاطع مختلف، شاهد این ادعاست.


جوان/دست ميرکريمي و تبريزي به سيمرغ‌هاي روستايي نرسيد

تشويق حاتمي‌کيا در شب درخشش«ايستاده در غبار»

در شبي که حتي رئيس سازمان سينمايي به خوب بودن فيلم «باديگارد» ساخته ابراهيم حاتمي‌کيا اعتراف کرد، «ايستاده در غبار» توانست عنوان بهترين فيلم جشنواره سي و چهارم را به دست آورد، در اين شب چندين بار از ابراهيم حاتمي‌کيا تجليل شد.

نویسنده : محمدصادق عابديني

اختتاميه جشنواره سي و چهارم شامگاه بيست و دوم بهمن‌ماه در برج ميلاد برگزار شد. در اين مراسم فيلم «ابد و يک روز» ساخته سعيد روستايي با به دست آوردن 9 سيمرغ بلورين رکورددار شد و «ايستاده در غبار» ساخته محمدحسن مهدويان توانست عنوان بهترين فيلم را از آن خود کند. نکته جالب توجه اين مراسم تقدير چند تن از دريافت‌کنندگان سيمرغ از ابراهيم حاتمي‌کيا بود که به‌رغم شايستگي‌هاي فيلم «باديگارد» از فهرست نامزدهاي بهترين فيلم و بهترين کارگرداني حذف شده بود.

سيمرغ‌هاي روستايي

جشنواره سي و چهارم با درخشش فيلم اولي‌ها به پايان رسيد. کارگردانان فيلم اولي توانستند جوايز بهترين کارگرداني و بهترين فيلم را از آن خود کنند تا جشنواره با وجود ناديده گرفتن فيلم‌هاي شايسته‌اي مانند «سيانور»، «باديگارد»، «هفت ماهگي» و حتي فيلم‌هايي از جنس «خشم و هياهو» يا «اژدها وارد مي‌شود»، پديده‌هاي نوظهور سينماي ايران با غافلگيري تمام، بيشترين جوايز ممکن را از آن خود کنند. در اين دوره از جشنواره، کارگردانان با سابقه‌اي مانند تبريزي، ميرکريمي، مؤتمن با وجود نامزد شدن در چندين رشته با دست‌هاي تقريباً خالي جشنواره را ترک کردند. جالب اينجاست که فيلم سعيد روستايي که نقد‌هاي زيادي بر محتواي آن وارد شده است، توانست در مجموع بخش‌هاي نگاه نو، سوداي سيمرغ و بهترين فيلم از نگاه مردم در مجموع 9 سيمرغ از آن خود کند. شفيع آقامحمديان، مدير سابق مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي در واکنش به سيمرغ‌هاي فيلم «ابد و يک روز» مي‌گويد: متأسفانه در اين دوره از جشنواره نه‌تنها از آرمان‌هاي «انقلاب» و «فجر» به مفهوم حقيقي خبري نبود، بلکه به آنها دهن‌کجي آشکاری هم شده بود. ما نمونه اين توهين‌ها را در تقدير از فيلم سينمايي «ابد و يک روز» شاهديم.

آقامحمديان مي‌افزايد: متأسفانه جدا از اين مسئله ما حتي در داوري‌ها نيز شاهد بي‌عدالتي‌هاي زيادي بوديم، به نحوي که اندک فيلم‌هاي ارزشي و انقلابي که در راستاي اهداف و سياست‌هاي استراتژيک کشور ساخته شده بودند نيز به طور کلي در جشنواره ناديده گرفته شدند. به عنوان مثال فيلم‌هايي همچون «جشن تولد» يا «باديگارد» به طور کلي از ديدگاه داوران دور ماندند و در عوض اعضاي هيئت داوران به فيلمي مانند «ابد و يک روز» که تصويري مخدوش و غيرواقعي از وضعيت فعلي جامعه را نشان مي‌داد، بها دادند.

سيمرغم را به حاتمي‌کيا تقديم مي‌کنم

پرويز پرستويي بار ديگر همکاري تازه‌اي با ابراهيم حاتمي‌کيا داشت. پرستويي که در اکثر فيلم‌هايي که با حاتمي‌کيا همكاري داشته از جمله به ياد‌ماندني‌ترين فيلم‌هاي سينماي بعد از انقلاب نام گرفته است، به خاطر بازي در فيلم «باديگارد» موفق به کسب سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول مرد شد. وي بعد از دريافت سيمرغ گفت: من پرويز پرستويي، بازيگر نقش حيدر ذبيحي «باديگارد» هستم. خالق باديگارد ابراهيم حاتمي‌کياست. خوشحالم که در هدايت و رهبري ابراهيم حاتمي‌کيا توانستم ايفاگر نقشي باشم که اعضاي محترم هيئت داوران اين نقش را شايسته سيمرغ بلورين دانستند. وي افزود: مي‌خواهم اين سيمرغ را اول به ابراهيم حاتمي‌کيا تقديم کنم و به رسم ادب تقديم مي‌کنم به استادان محترمي که در اين سالن حضور ندارند، پنج‌ تن از استادان سينماي ايران؛ عزت‌الله انتظامي، علي نصيريان، محمدعلي کشاورز، جمشيد مشايخي و داوود رشيدي.

در اين شب تنها پرويز پرستويي نبود که از ابراهيم حاتمي‌کيا ياد کرد. دکتر محمدرضا شجاعي، طراح صحنه و لباس «ايستاده در غبار» پس از دريافت سيمرغ گفت: لازم است از حاتمي‌کيا که الفباي کار را به من آموخت و اساتيدي چون حميد نعمت‌الله تشکر کنم. «ايستاده در غبار» کار سختي بود، اما با تيم همراه، تهيه و توليد سختي‌اش زياد حس نشد.

مهدويان که توانست جايزه ويژه هيئت داوران را در بخش نگاه نو براي فيلم «ايستاده در غبار» به دست آورد، گفت: افرادي مانند ابراهيم حاتمي‌کيا در سينما به اين زودي‌ها متولد نمي‌شوند، قدر بزرگانمان را بدانيم. حيف است حاتمي‌کيا در اينجا حضور ندارد. ما جوان‌ها علاقه‌منديم جايزه‌مان را از بزرگان سينماي ايران بگيريم. اين جايزه را به خودم مي‌دهم. سيدهادي اسلامي که براي جلوه‌هاي ويژه بصري فيلم «باديگارد» سيمرغ گرفته بود، گفت: با تشکر از خانواده‌ام و عوامل باديگارد برخلاف آقاي مهدويان سيمرغم را به آقاي حاتمي‌کيا تقديم مي‌کنم.

ياد سردار همداني در اختتاميه جشنواره

با اعلام نام بهترين فيلم جشنواره، امير بنان، مجري طرح«ايستاده در غبار» به نمايندگي از حبيب والي‌نژاد تهيه‌کننده اين فيلم به روي سن رفت و بعد از دريافت سيمرغ گفت: خوشحالم که کار ما ديده شد، اما کار هادي بهروز فيلمبردار خوبمان ديده نشد. از هادي حجازي‌فر تشکر مي‌کنم. دوست داشتم اين فيلم را يکي از عزيزاني که براي توليدش به ما کمک شاياني کرد ببينند، اما شهيد شدند؛ سردار حسين همداني.

ناديده گرفته‌شده‌هاي جشنواره

حضور نداشتن فيلم «باديگارد» در ميان نامزد‌هاي جوايز اصلي جشنواره فيلم فجر تنها مورد بحث‌بر‌انگیز انتخاب داوران جشنواره نبود. بلکه ناديده گرفتن برخي از فيلم‌ها باعث شد تا دامنه اعتراضات گسترده‌تر شود. يکي از فيلم‌هايي که به‌رغم شايستگي در هيچ بخشي نامزد نشد، «سيانور» بود. فيلم‌هاي ديگري نيز بودند که مي‌شد در يک يا چند بخش نامزد شوند، اما فيلم‌هايي هم که در چندين بخش نامزد شده بودند، دست آخر نتوانستند با دستي پر از اختتاميه خارج شوند. فيلم‌هاي کمال تبريزي و رضا ميرکريمي از اين جمله بودند.

دست‌هاي خالي «امکان مينا» و «دختر»

امکان مينا با 9 عنوان نامزدي بعد از «ابد و يک روز» بيشترين تعداد و شايد بيشترين شانس براي دريافت سيمرغ‌هاي جشنواره را داشت، اما در نهايت تنها با يک سيمرغ مشترک با فيلم «دختر» در بخش موسيقي متن، پرونده حضورش در جشنواره بسته شد. از طرف ديگر رضاميرکريمي که با «دختر» به جشنواره آمده بود هم به غير از آن يک نيم سيمرغ هيچ جايزه‌اي به دست نياورد. در نهايت 9 فيلم از جشنواره موفق به دريافت سيمرغ بخش مسابقه سينماي ايران شدند. فيلم‌هاي «ابد و يک روز» 9 سيمرغ، «ايستاده در غبار» سه سيمرغ و يک جايزه ويژه، «باديگارد» و «نفس» هر كدام دو سيمرغ، «خشم و هياهو» یک سیمرغ و يک جايزه ويژه، «لانتوري»، «امکان مينا»، «دختر» و «زاپاس» نيز هر كدام يک سيمرغ از جشنواره سي و چهارم گرفتند. در اين مراسم حکم دبيري جشنواره سي و پنجم به نام محمد حيدري، دبير دوره فعلي قرائت شد تا سال آينده نيز حيدري مسئوليت برگزاري جشنواره را برعهده داشته باشد.


جوان/مقابله بالماسكه سينمايي با سينماي انقلاب

سي و چهارمين دوره جشنواره دولتي، سياسي و سفارشي سينماي ايران با عنوان فيلم فجر در مغايرت آشكار با آراي كارشناسان...

نویسنده : جبار آذین*

سي و چهارمين دوره جشنواره دولتي، سياسي و سفارشي سينماي ايران با عنوان فيلم فجر در مغايرت آشكار با آراي كارشناسان، صاحب نظران، اهالي متعهد سينما، منتقدان و نظرات مردمي و در پي تحريم چهره برجسته سينماي انقلاب و در واقع هجمه به سينماي مقاومت انقلاب و دفاع مقدس به اصطلاح برگزيده‌هاي خود را معرفي کرد و ويتريني از جهالت سينمايي و فرهنگي و كدورت انتقادناپذيري و اهانت را به نمايش گذاشت.

توليد، گزينش و سيمرغ باران فيلمي كه گرچه از سينما دور نيست، اما از منظر مضمون و محتوا از ادبيات، اعتقادات و فرهنگ جامعه دور است و افراط‌گري را تا مرز اهانت به مردم پيش برده، محصول و نماينده تفكر سياسي- اجتماعي كساني است كه خود از اهداف و آرمان‌هاي جامعه به دور افتاده‌اند و به جاي ارائه نقد سالم و سازنده اجتماعي در آثار سينمايي، مبلغ فرهنگ وارداتي و بولدوزر فرهنگ ملي و ديني شده‌اند.

به علاوه اين انتخاب گوياي خشم آنها در قبال سخنان حق و دلسوزانه كارگردان سينماي انقلاب، ابراهيم حاتمي‌كيا و تلاش براي به انزوا كشاندن اين فيلمساز و سينماي انقلاب است. بخشي از برگزيدگان جشنواره سليقه‌اي فيلم فجر كه به ويژه در اين دوره دچار فقدان استانداردهاي برگزاري يك جشنواره مطلوب سينمايي بودند، فاقد نگاه كارشناسي و هنري و حاصل تحميل سليقه مديران و سفارش و رفاقت بودند.

اين گزينش‌ها عملكرد مستقل هيئت‌هاي انتخاب و داوري را زير سؤال بردند و نشان دادند كه آنچه مديران سينما ديكته كردند، نوشته و اجرا شده است. اگر يكي، دو اثر يا نام شايسته قدرداني در ميان آنها وجود دارد، ‌دليل آن واهمه اجتماعي از واكنش مردم و رسانه‌ها بوده است.

مراسم فيلم فجر امسال جشن و جشنواره نبود. يك بالماسكه بود كه به ميزباني مديران غيرسينمايي و غيرفرهنگي با توليداتي ضعيف و متوسط از چند سينماگر حرفه‌اي و عده‌اي از فيلمسازان جوان، همراه نابساماني‌هاي فراوان در برنامه‌ريزي و اجرا برگزار شد.

مراسمي كه تحت عنوان جشنواره فيلم فجر و به دور از اهداف و آرمان‌ها و ارزش‌هاي جامعه با آثاري كه از قبل از نظر مضمون و محتوا، طرح خنثي و يك‌جانبه‌نگر و از لحاظ ساختار سينمايي تجربه و فرم‌گرا و آشفته بوده‌اند، برگزار شد، بضاعت سينماي تحت مديريت و راهبردهاي سياسي آنها را به نمايش گذاشت و خاطرنشان كرد كه باز هم سينماي كشور بيشترين ضربه‌ها را از ناحيه ناكارآمدي و نگاه‌ها و ديدگاه‌هاي سليقه‌اي مديران سليقه‌اي و شترسواري دولادولاي باندهاي ناسالم سينمايي خورده است.

اگر حضور و نمايش فيلم‌هاي خوش ساخت با محتوا و مضمون «باديگارد»، «ايستاده در غبار» و فيلم‌هاي متفاوتي مانند «جشن تولد»، ‌«سيانور»، «سينما نيمكت» و «دختر» و تجربه‌هاي به نسبت سالم و سينمايي چند سينماگر جوان متعهد نبودند و آبروي جشنواره سي و چهار ساله فجر را نمي‌خريدند، اين مراسم تجملاتي دولتي، قابليت توجه و نقد و بررسي را هم نداشت. در اين دوره علاوه بر حاشيه‌هاي انتخاب و تركيب هيئت‌هاي انتخاب و داوري و گزينش دبير سليقه‌اي جشنواره، حق‌كشي و ظلم به چند فيلمساز و آثار آنها نمودي بارز داشت و همگان را شگفت‌زده كرد، به گونه‌اي كه فيلم خوب، قوي و با محتواي «باديگارد» ساخته استاندارد و شاخص حاتمي‌كيا، فيلم با محتواي «جشن تولد»، فيلم انقلابي «سيانور» و فيلم ديدني «سينما نيمكت» در ميان انتخاب‌هاي رسمي در جايگاه‌هاي شايسته خود نبوده‌اند.

در اين دوره هم به‌رغم انتخاب‌هاي سليقه‌اي و سفارشي برگزيده‌ها، بهترين‌هاي مردمي در جايگاه مهم و با اهميت ايستاده‌اند. اين انتخاب و گزينش‌هاي متفاوت صاحب‌نظران و منتقدان عمق و وسعت فاصله انتخاب فني و هنري و كارشناسي و مردمي با برگزيده‌هاي متأثر از سليقه و نظرات غيركارشناسي سازمان سينمايي و وابستگان آنها را نشان داد. بالماسكه مديران سينما بار ديگر ضرورت توجه و اصلاحات اساسي در سينما، جشنواره فيلم فجر و بخش‌هاي مديريتي و طيف‌هاي تاجرمآب بخش خصوصي را يادآور مي‌شود.


روزان/کارگردان شهرزاد: تکذیب عذرخواهی از مدیر کیهان/ اسپانسر حق دخالت ندارد

روزان نیوز-هرگونه اظهارنظر شخصی افراد مرتبط با سریال مغایر با اخلاق و رفتار حرفه ای است.

تعریف و تمجیدهای اخیر سید محمد هادی رضوی( فردی که به عنوان اسپانسر سریال شهرزاد از او یاد می شد) از مدیر مسئول کیهان باعث شد تا حسن فتحی کارگردان سرشناس این سریال در نامه ای این اظهارات را تکذیب و از گفته های وی تبری جوید.

«ایران آنلاین» خبرداد نامه شدید اللحن فتحی پس از آن نوشته شد که رضوی در توضیح عکسی که مدیر کیهان را در این سریال کنار زندانیان توده نشان می داد، به عذرخواهی از حسین شریعتمداری پرداخت و حتی از وی با القابی مثل سردار قلم یاد کرد.

فتحی در نامه خویش که خطاب به سید محمد امامی تهیه کننده و سرمایه گذار سریال نوشته شده است عملاً ادعاها درباره اسپانسر بودن رضوی را مردود می شمارد و می گوید عوامل این سریال در صورت تکرار دخالت های بیرونی، کار ساخت آن را متوقف خواهند ساخت.

متن این نامه کارگردان سریال محبوب شهرزاد به شرح زیر است:

جناب آقای سید محمد امامی تهیه کننده محترم سریال شهرزاد

متاسفانه اخیرا، انتشار مواضع رسانه ای افراد غیرمسئول درباره اینجانب و سریال شهرزاد موجب بروز مسایلی گشته است که در ارتباط با آنها تذکر چند نکته ضروری است:

1- بنابر روال و قاعده مرسوم، در صورت بروز هر موضوع شبهه برانگیز حسب مورد تنها تهیه کننده و کارگردان یک سریال، موظف به ادای توضیحات لازم و رفع ابهام در آن زمینه هستند.

2- هرگونه اظهارنظر شخصی افراد مرتبط با سریال و نقل قولهای کذب و بدون اطلاع از طرف اینجانب، مغایر با اخلاق و رفتار حرفه ای است.

3- طرح اظهارنظرهای حاشیه ساز در رسانه ها و مآلاً طرح موضوعات سیاسی که مفهوماً هیچ ارتباطی با داستان ساده و عاشقانه این سریال ندارد، خلاف انصاف بوده و تنها موجب تشویش اذهان عمومی خواهد شد.

4- به سبب اینکه در بدو توافق برای ساخت این سریال، تصور نمودم تنها با جنابعالی به عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار، همکاری خواهم داشت از این رو در کمال احترام اگر قرار باشد هر فردی به جز شما در مقام تهیه کننده در هر مورد دست به تفسیر ناصحیح از گفته و ناگفته های من بزند با کمال احترام ناگزیرم از همکاری برای ساخت قسمت های بعدی سریال، انصراف بدهم تا به مصداق «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری» قربانی موضع گیری های پرحاشیه این قبیل افراد نشوم.

روزان/واكنش«حسن فتحي»به حواشي اخير سريال«شهرزاد»

روزان نیوز- «حسن فتحي» به حواشي اخير سريال«شهرزاد» در نامه‌ای به تهیه کننده و سرمایه گذار این اثر واکنش نشان داد.

به دنبال حاشیه‌های اخیر مجموعه شبکه نمایش خانگی شهرزاد، حسن فتحی، کارگردان این اثر در نامه‌ای به سیدمحمد امامی، تهیه کننده و سرمایه گذار، واکنش نشان داده است.

متن این نامه به شرح زیر است:

جناب آقای سیدمحمد امامی تهیه کننده محترم سریال شهرزاد

متاسفانه اخیرا، انتشار مواضع رسانه‌ای افراد غیرمسئول درباره اینجانب و سریال شهرزاد موجب بروز مسایلی گشته است که در ارتباط با آن‌ها تذکر چند نکته ضروری است:

۱- بنابر روال و قاعده مرسوم، در صورت بروز هر موضوع شبهه برانگیز حسب مورد تنها تهیه کننده و کارگردان یک سریال، موظف به ادای توضیحات لازم و رفع ابهام در آن زمینه هستند.

۲- هرگونه اظهارنظر شخصی افراد مرتبط با سریال و نقل قولهای کذب و بدون اطلاع از طرف اینجانب، مغایر با اخلاق و رفتار حرفه‌ای است.

۳- طرح اظهارنظرهای حاشیه ساز در رسانه‌ها و مآلاً طرح موضوعات سیاسی که مفهوماً هیچ ارتباطی با داستان ساده و عاشقانه این سریال ندارد، خلاف انصاف بوده و تنها موجب تشویش اذهان عمومی خواهد شد.

۴- به سبب اینکه در بدو توافق برای ساخت این سریال، تصور نمودم تنها با جنابعالی به عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار، همکاری خواهم داشت از این رو در کمال احترام اگر قرار باشد هر فردی به جز شما در مقام تهیه کننده در هر مورد دست به تفسیر ناصحیح از گفته و ناگفته‌های من بزند با کمال احترام ناگزیرم از همکاری برای ساخت قسمت‌های بعدی سریال، انصراف بدهم تا به مصداق «گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوش‌تر زدند گردن مسگری» قربانی موضع گیری‌های پرحاشیه این قبیل افراد نشوم.


شرق/گفت‌وگو با سحر قریشی؛ از شیفت شب تا آبنبات چوبی و رسوایی ٢

هنوز كل سينماي ايران را نمي‌شناسم

فرانک آرتا: سحر قریشی بازیگری است متعلق به اواخر دهه ٦٠ هجری‌خورشیدی؛ دهه‌ای که ایده‌آلش با دهه ٥٠ خیلی فرق می‌کند. با وجود اینکه زبان رسمی کشور فارسی است اما گاهی اوقات ادبیات این نسل با واژگانِ شکرِ فارسی فرسنگ‌ها فاصله دارد. این ادبیات از ذهنیتی می‌آید که شناخت آن ضروری به نظر می‌رسد. علتش هرچه باشد آنها حضور دارند و باید با آنها به تفاهم رسید. اما چگونه؟ ‌شاید بهداشتی‌ترین راهش فرایند گفت‌وگو است. اول گفت و شنید و بعد گفت‌وگو. دست آخر امید است حاصل آن گفتمانی باشد که رضایتمندی با خود به همراه بیاورد و البته همزیستی مسالمت‌آمیز. خانم قریشی در فیلم‌هایی بازی کرده که مطمئنا من مخاطبش نبودم؛ اما درباره اینکه او چگونه نگاه می‌کند و تحلیلش از زندگی و بازیگری و سینما چیست قطعا من شنونده‌‌اش خواهم بود. به بهانه نمایش دو فیلم «آبنبات چوبی» و «رسوایی ٢» در جشنواره فیلم فجر با سحر قریشی به گفت‌وگو نشستم:

فيلم «آبنبات چوبي» میان كارهايتان چه جايگاهي دارد؟

جايگاه‌ ويژه‌اي. چون به نقشم بسیار علاقه‌مند بودم و كليت فيلم را خيلي دوست داشتم. ضمن اینکه از نگاه آقاي فرحبخش و فيلم‌هايي كه خودشان تاکنون كارگرداني كرده‌‌اند خوشم می‌آید.

شما فيلم‌هاي مختلفي بازي كرده‌ايد؛ اين‌طور جا افتاده كه شما علاقه‌مند به حضور در سينماي بدنه و گیشه‌پسند هستید اما بعضي از كارهاي شما فيلم‌هاي ضعيفي بودند و من به عنوان مخاطب حرفه‌ای سینما هم آن فیلم‌‌ها و هم حضورتان را اصلا نپسنديده‌ام. چرا در اين فيلم‌ها بازي كرده‌ايد؟

حدود شش سال است كه در اين حرفه هستم و تاکنون متأسفانه مشاوره خوبي براي انتخاب نقش‌هایم نداشته‌ام. كمي هم بدشانسي آوردم. چون اوایل که شروع به بازی کردم واقعا نمي‌دانستم معيار انتخاب نقش‌ها بر چه پایه‌ای صورت می‌گیرد. بعد هم برخی از فیلم‌هایم دير اكران شدند؛ يعني در سال خودش و به‌موقع فرصت اکران پیدا نکردند. حداقل چهار فيلم سينمايي‌ام توقيف شد يا موقعيت اكران پیدا نکرد.

اصولا مشاوران‌تان دراین مدت چه توصیه‌هایی به شما می‌کردند؟

مثلا مشاوري داشتم كه می‌گفت چون در تلويزيون اجازه فعاليت نداري، تله‌فيلم را جايگزين كن كه همسن‌و‌سال‌هایت تو را ببينند! درصورتی‌که زماني كه در سریال «دلنوازان» بازی می‌کردم، آقاي حسین سهيلي‌زاده گفتند تله‌‌فيلم بازي نكنيد. چون ضربه‌اي براي بازيگر است. سپس من چندين تله‌فيلم رد كردم و حتی چند فيلم‌ سينمايي را. از مقطعي ديگر مشاوراني ديگر به من گفتند اشتباه مي‌كني كه تله‌فيلم بازي نمي‌كني! اما الان ‌فهمیدم چقدر بد بود كه اين كار را كردم. از خيلي‌ها كه نظرشان را مي‌پرسم، مي‌گويند تو بد بازي نكرده‌اي، فيلم‌ها در كل بد بودند. حتما می‌دانید كارگردان‌هاي تازه‌کار كه مي‌خواهند وارد سینما بشوند از تله‌فيلم شروع مي‌كنند و اين مسئله به کسب تجربه‌شان کمک می‌کند. به زودی هم قرار است تله‌فيلمي از من پخش شود كه سه سال قبل بازي كرده‌ام. خب آن زمان آدم ديگري با تفكر ديگری بودم و امروز آدم دیگری شده‌ام. خوشبختانه الان از افراد بهتري مشاوره مي‌گيرم و مسيرم تغيير كرده. اما اين مسئله ضربه‌ به من می‌زند كه امسال فيلمي مانند «آبنبات چوبي» را بازي كرده‌ام و قرار است اتفاقات خوبي برايم رقم بخورد،‌ اما يكباره تله‌فيلمي از من اكران مي‌شود كه سه سال پیش که سن و تجربه كمتري داشتم، ‌بازی کردم. طبیعتا آن فيلم اكران شود، باعث مي‌شود فيلمي كه الان بازي كرده‌ام را به بحران دچار کند.

در فيلم «شیفت شب» خانم کریمی هم بازي كردید. مشاورانتان سفارش بازی در این فیلم را به شما داده بودند؟

از زماني كه به سينما و تلويزيون علاقه‌مند شدم خانم نيكي كريمي ستاره من در زندگي شخصي‌ام بود. آرزويم بود كه روزي با ايشان و در کنارشان بازي كنم. اما تقدیر این‌گونه رقم خورد که ايشان در جايگاه كارگرداني قرار بگیرند و من مقابل دوربین خانم کریمی بازی کنم. هرچند نقشم خيلي كم بود اما حاضر بودم در نقش كمي حضور داشته باشم تا به مخاطبان ثابت كنم سحر قريشي مي‌تواند در اين جنس فيلم‌ها هم حضور داشته باشد. چون علاقه‌ام به اين سمت است. اما متأسفانه تبليغ چنداني روي من نشد تا بازي‌ام ديده شود. ضمن اینکه چند سكانس بازي‌ام هم حذف شد كه کمی دلگير شدم.

حتي براي بزرگ‌ترين بازيگران دنيا هم چنین اتفاقی مي‌افتد؛ مخصوصا روي ميز تدوين که گاهی پلان‌های خوبشان حذف می‌شود. چون خود بازيگر تصور ديگري از بازي‌اش دارد ولی كارگردان يا تدوينگر به اين نتيجه مي‌رسند كه اگر این پلان‌هاحذف شوند برای کلیت فیلم بهتر است؛ اين يك رويه است.

صددرصد. به نظرم فيلم متعلق به كارگردان و تهيه‌كننده است. من به عنوان بازيگر چون نقش كوتاهي داشتم علاقه‌ داشتم اتفاقي بيفتد كه ديده شوم. درهرحال «شيفت شب» را دوست داشتم.

در مصاحبه با خانم کریمی درباره فیلم «شیفت شب» گفتم با وجود اینکه سحر قریشی به نظر می‌رسد یا استعداد ندارد يا تاکنون درست راهنمايي نشده، ‌ولی در این فیلم بازی قابل قبولی داشت. اما دوست دارم الان مبحثی را مطرح کنم که چندی پیش واکنش‌های زیادی را برانگیخت و خودم هم نسبت به این مسئله معترض بودم و آن هم حضورتان در برنامه «دید در شب» بود. وقتی مصاحبه‌تان با آقاي رشيدپور را ديدم ناراحت شدم. اصلا چرا آن‌گونه به پرسش‌ها پاسخ دادید؟ و اصلا چرا اجازه دادید این نوع سؤالات از شما پرسیده شود؟ دست‌کم اگر به آن پاسخ‌ها اعتقاد داشتید، ‌چرا نتوانستید گفت‌وگو را کنترل کنید؟‌ اصلا چرا در آن برنامه شركت كرديد؟

من تاکنون درباره این مسئله واکنشی نشان ندادم و اولين‌بار است كه واقعيت را فقط به شما مي‌گويم. حدود سه هفته مصاحبه حضوري در اين برنامه را به دلیل مشغله كاري و اينكه اصلا نمی‌دانستم روند برنامه چیست رد كردم. تا اینکه يكي از دوستان با من تماس گرفت و اصرار كرد كه در اين برنامه شركت كنم. من هم پاسخ دادم که برنامه «ديد در شب» متعلق به پيش‌كسوتان است نه مني كه فقط پنج سال وارد سينما شده‌ام و هنوز هيچ چيز نمي‌دانم. خلاصه در شلوغ‌ترين زمان كار‌ي‌ام در اين برنامه حضور یافتم. به من گفتند بايد خيلي روراست باشي. قسمت‌هاي قبلي اين برنامه را هم نديده بودم. تنها تكه‌هايي از برنامه آقاي اكبر عبدي را براي من در زمان گريم‌شدنم گذاشتند که من فقط صداي آنها را می‌شنيدم. بعد وارد برنامه شدم و از آقاي رشيدپور خواستم سؤالات را به من بگوید تا خودم را آماده كنم. ایشان گفتند روند برنامه این‌گونه است که سؤالات را از قبل به مصاحبه‌شوندگان اعلام نمی‌کنیم. درنهایت آقای رشیدپور سؤالات را هم به من ندادند.

با همه این مسائل اصلا چرا قبول کردید که باز هم در برنامه شرکت کنید؟

مي‌توانستم قبول نكنم كه در اين برنامه حضور داشته باشم. اما ديدم چيزي ندارم كه بخواهم پنهان كنم. بدون اينكه بخواهم ادعايي داشته باشم كه چه كسي هستم، دوستانم به من مي‌گويند تو که الان بازیگری و شناخته‌شده با سحري كه قبلا بازيگر نبودی، ‌هیچ فرقي نكرده‌اي و فقط در زندگي خودت مديرتر شدی. به‌هر‌حال در برنامه شرکت کردم و به سؤالات هم صادقانه پاسخ دادم. بعد از آن برنامه يك‌سري افراد از حسادت زيادي كه داشتند علیه من جوسازي كردند. درحالی‌که خيلي از پيش‌كسوت‌هاي ما در آن برنامه حضور داشتند و بسیاری از افراد را نشناختند و البته آنها زورشان رسيد كه قسمت‌هايي از برنامه را حذف كنند! اما من زورم نرسید. حالا اينكه آقاي كاپولا را نمی‌شناختم حداقل براي من اتفاق مهمي نيست. من هنوز كل سينماي ايران را نمي‌شناسم چه برسد به فیلم‌سازان خارجی. چون سوادش را ندارم كه بگويم ديگران را نقد كنم يا نظري درباره فردي بدهم كه در آن طرف دنيا زندگي مي‌‌كند. منتها درباره رئیس‌جمهور قبلی نظر دادم. چون وقتی عكس رئيس‌جمهور را به من نشان دادند،‌ احساس واقعي‌ام را بیان کردم. افرادي كه پاسخ‌هایم را گوش دادند، متوجه شدند که گفتم درباره آقای احمدی‌نژاد از نظر جايگاه اجتماعي‌‌شان نظر نمي‌‌دهم و براي من مثل يك میهمان سر صحنه بودند اما خيلي انرژي داشتند. اين نگاه گرایش من به چپ و راست را نشان نمي‌دهد. اصلا دنبال سياست نيستم. من هنرمندم و خدا من را هدايت مي‌كند و باور کنید که معتقدم معجزه‌وار به اين جايگاه رسيده‌ام. اصلا به نظرم همه بازيگران ما جايي كار خوبي کردند كه به جايگاه كنوني‌شان رسيده‌اند. اگر ادعا كرده بودم كه دکترا در زمینه فلان رشته دارم، آن‌وقت می‌توانستند به من حمله کنند. اما من ادعايي نكردم و بارها در برنامه تكرار كردم كه با تست بازيگري وارد دنیای تصویر شدم و تازه پنج سال است كه در سينما هستم. بعد از اين‌همه فيلم، ‌امسال دو فیلم «آبنبات چوبی» و «رسوایی ٢» به بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ) راه یافت و البته هيچ توقعي ندارم. الان شايد بيشترين اتفاقي كه مي‌تواند براي من بيفتد اين است كه مردم و منتقدان روي شخصيت من نظر بدهند. اما شخصيت من درون من است. شايد بخواهيد خود سحر قريشي را بشناسيد و اين فرق مي‌كند با جايي كه از من سؤال بپرسيد و من جواب بدهم. سؤال و جواب هم يك‌سري محدوديت دارد. من آدم دروغ‌گويي نيستم و مثل بعضي‌ها نبودم كه يك‌سري ديالوگ را از قبل حفظ كرده باشم و هرجا هم كه گير كردم به اين و آن ربط دهم. من گفتم با بچه‌هاي متولد ١٣٦٦ فرقی ندارم. من هم خيلي از چيزها را نمي‌دانم. اما اين شغل من است نه شخصيتم. اطلاعاتم درباره شغلم همين‌قدر است. چون كاپولا را نشناخته‌‌ام نشان‌دهنده بي‌سوادي من نيست. اتفاقا همین مسئله،‌ انگيزه‌اي براي من شد تا رشته كارگرداني‌ را در دانشگاه ادامه دهم. خداوند متعال تابه‌حال هيچ اتفاق بدي را بي‌حكمت برايم پيش نياورده. چون خودم را به خدا واگذار مي‌كنم و از خدا فقط سلامتي خانواده و عزت مي‌خواهم. زماني شده كه در پروژه‌ای بازي كرده‌ام به نيت فرد دیگر كه پول قراردادم را به او بدهم تا راحت زندگي كند. من طبع بلندی دارم. اینجا از خودم تعريف مي‌‌كنم. چون خيلي‌ها نمي‌دانند من چه كسي هستم. درباره من خيلي منفي نوشته‌‌اند. بعد هم در یک‌سری از نشریات زرد برخی از عوامل به خاطر فروش فيلم‌شان من را هم شوهر داده‌‌اند! وقتي هم شكايت مي‌كنم مي‌گويند شش ماه طول می‌کشد! آن‌وقت رها می‌کنم. چون باید شش ماه اعصابم خرد شود.

اصلا اولویت‌تان برای بازی‌کردن، چه فیلم‌هایی است؟

الان مي‌خواهم بگويم انتخاب فیلم‌ها از نظر سحر قريشي،‌ فيلم‌هايي مثل «شيفت شب» و «آبنبات چوبي» است. به‌صراحت می‌گویم تمام سوپراستارهاي ما كه الان در فيلم‌هاي هنري يا با كارگردانان خوب بازي مي‌كنند، روزي در فيلمي بازی کردند مثل همه فيلم‌هايي كه من بازي کردم... اما الان فراموش شده. چرا؟ چون جوسازي غلط شده؛ مثلا هر كسي سر صحنه سالاد بخورد مي‌گويند فرهيخته است. من اين را كاملا مي‌بينم. مي‌خواهم مردم ببينند ويتريني كه برخی‌ها برای خودشان مي‌سازند واقعي نيست. من نخواستم براي خودم ويترين بسازم. ويترين‌ساختن برای خودم نسبت به دستمزدي كه مي‌گيرم کاری ندارد. مي‌توانم براي شركت در مراسم‌ها، ماشين اجاره كنم كه دنبالم بيايد ولي مثل بقيه با صدابردار و دوستان مي‌آيم و مي‌روم.

برايم جالب است كه مي‌گويند شما باديگارد داريد؟

من شخصا بادیگارد ندارم اما مراسم‌هايی که توسط ارگان‌ها دعوت مي‌شويم به دلیل هجوم افراد، خود آن مراسم باديگارد تعيين مي‌كند كه به بازیگران زن آسيبي نرسد. بعضي‌ها اطلاع ندارند و نمي‌دانند كه در چنين مراسمي گاهي افرادي براي عكس‌گرفتن، خيلي به ما نزديك مي‌شوند و ما بايد فردا جواب‌گو باشيم چون می‌پرسند اين فرد كيست.

در واقع براي حفظ شئونات باديگارد در اختيارتان مي‌گذارند؟‌

بله کاملا. بعضي‌ها دفعه اولشان است و بلد نيستند. چندي قبل در مشهد بوديم و ١٥ باديگاردي كه در اختيار من و همکارانم بودند واقعا كم بودند. هجوم جمعيت خيلي زياد بود. جمعيت حتي پسرها را اذيت مي‌كرد و ما باید باديگارد داشته باشيم. در‌حالی‌که شخصا احتياجي به باديگارد ندارم. اتفاقا در سریال «دلنوازان» كه بازي كردم و مردم من را شناختند به‌راحتی میان مردم بودم. اين جوسازي‌ها و ويترين‌ساختن‌ها ارزشی ندارند. بازيگراني هستند كه حاضرند براي فلان جشن چند ميليون خرج كنند تا ويترين سوپراستارانه‌اي براي خودشان بسازند. من مثل بچه‌هاي همسن خودم هستم و مخارج خانواده‌ام را تأمين مي‌كنم. من حتی از زمانی که بازيگر شدم با خانواده‌ام زندگي مي‌كنم درحالي‌كه مي‌توانم به‌تنهايي زندگي كنم. اين عزت را خداوند به دلیل اين كار خوب من مي‌دهد كه با خانواده‌‌ام هستم.

با همه این توضیحات چرا اجازه دادید درباره زندگی خصوصی‌تان در برنامه «دید در شب » از شما سؤال شود ؟‌ یادم می‌آید یک بار در برنامه تلویزیونی یکی از مجریان سؤالی از زندگی خصوصی آقای رشید پور پرسید و ایشان واکنش نشان دادند.

بله. در برنامه «ديد در شب» سؤالي خصوصي از من پرسيدند كه مي‌توانستم جواب ندهم. اما درصد زيادي اين سؤال را پرسيده بودند و من به احترام درصدي از كساني كه اين سؤال را داشتند و البته طرفدار من بودند اين جواب را دادم كه هر خانم يا آقايي در هر سن و جايگاهي بايد در رابطه‌اي باشد كه شايد به نتيجه برسد و ازدواج كند. براي من دنيا به آخر نرسيده. در سن كم براي ازدواج انتخاب شدم و الان بايد انتخاب كنم و اينكه اگر با كسي آشنا هستم، بلدم مسير را جوري انتخاب كنم كه كسي متوجه نشود. مثل خيلي‌ها كه ازدواج كرده و جدا شده‌اند و اين اتفاقات هم عمومي نشده. من روراست هستم و دستم در دست مردم است. اين اتفاق شايد براي هر خانواده‌ای بيفتد كه طلاق بگيرد و با فرد جديدي آشنا شود. من اگر ازدواج كنم حداقل با مجلات معتبرتر صحبت یا در اينستاگرام خودم اعلام مي‌كنم. حتي نام نامزدي را آقاي رشيدپور روي من گذاشت؛ اما به نتیجه رسیدم که اشتباه كردم و گفتم ديگر اجازه نمي‌دهم كسي از زندگي من چيزي بداند. از طرفدارانم هم عذرخواهي مي‌كنم چون خواستم با آنها صميمي باشم.

چرا با هر نشریه‌ای گفت‌وگو می‌کنید؟

وقتی می‌گویم مصاحبه نمی‌کنم،‌ پيامك‌هاي زشتي از بعضي خبرنگاران دریافت می‌کنم! من مي‌خواهم آرامش داشته باشم. دوستان لطفا از من دلگير نباشيد. چون از مصاحبه‌هاي من سوءاستفاده شده. نقل‌قول‌های غیرواقعی از من تیتر می‌زنند. الان در حال خوبي نيستم. به‌همین‌دلیل وقتي مؤدبانه مي‌گويم فعلا مصاحبه نمي‌كنم، فردا تيتر منفي علیه من می‌زنند. واقعا نمی‌دانم چرا با من این‌جوری رفتار می‌کنند. مگر من با کسی پدركشتگي دارم؟ چرا بايد اعصاب خودم را به هم بريزم؟ از من تلفنی پرسيدند شنيده‌ايم شما نماينده مجلس شده‌ايد؟ من هم پاسخ دادم نه و خنديدم و تلفن را قطع کردم. بعد متوجه می‌شوم خنده‌هاي من را هي تكرار كردند و در برنامه‌اي در فلان كانال تلگرامی گذاشتند. آخر اذیت‌کردن هم حدومرزی دارد. همه اينها گناه است. از وقتي اسم‌ها را عوض كرده‌‌اند راحت‌تر گناه می‌کنند.. اگر بخواهم شكايت کنم خيلي خوب بلد هستم. از سویی من هم می‌توانم به صورت غيرقانوني اين افراد را پيدا كنم. آن‌قدر قدرت دارم كه بتوانم اين افراد را از كارشان پشيمان كنم. اما به خدا سپردم. چون می‌دانم روزی چوب اين كارها را مي‌خورند.

چرا در فیلم «رسوایی ٢» بازی کردید؟

فيلم «رسوايي ١» را ديده بودم و فكر مي‌كردم «رسوايي ٢» هم در ادامه آن است. گفتم اگر اين‌طور است بهتر است الناز شاكردوست بازي كند. ولی بعد دیدم فقط يك تشابه اسمي است و قصه متفاوتي دارد. در این فیلم نقش خبرنگار را داشتم و چیزی نبود كه دوست نداشته باشم. آقاي ده‌نمكي هم از نظر من كارگردان بدي نيست. اين نگاه شخصي من است. فيلم‌هايي كه تابه‌حال كار كرده‌‌اند مردم‌پسند بوده و چون خودم مردمي هستم احساس كردم اين فيلم بيننده بيشتري دارد و شايد از نگاه كارگردان‌ها و منتقدان درست نباشد. نگاه من به آقاي ده‌نمكي فقط نگاه بازيگر و كارگردان است. نقشي كه به من پيشنهاد شد و همكاري با اين عوامل حرفه‌اي را دوست داشتم. تجربه خوبي هم نسبت به كارگرداني ايشان پیدا کردم و تابه‌حال با اين حجم سنگين پشت صحنه بازي نكرده‌ بودم؛ مثلا من شش دوربينه كار نكرده بودم یا با آقاي فرشاد گل‌سفيدي كاركردن واقعا تجربه خوبی بود.

اصلا هدفتان از بازيگري چيست؟ مي‌خواهيد در سینما به چه چيزي برسيد؟

واقعيت اين است كه فيلم «آبنبات چوبی» در جشنواره موقعيتي بود كه آقاي فرحبخش براي من فراهم كرد كه از ایشان بسیار تشکر می‌کنم. خودم خواستم نقش «نگين» را بازي كنم. مي‌خواستم فضايي را نشان دهم كه بگويم اگر موقعيتش باشد ما هم مي‌توانيم. اصلا می‌دانید چرا در سینمای ما اغلب نقش دختر ٢٧ ساله را به زن ٣٥ ساله مي‌دهند تا بازي كند؟ چون آن بازیگر در فيلم ديگري موفق بازي كرده بوده. اميدوارم از اين فيلم به بعد اين اتفاق براي من بيفتد که نقش دختران ٢٧ ساله را هم به من بدهند تا بازی کنم. در برنامه «ديد در شب» هم گفتم يك‌سري «کَست»ها دور‌همي شده و بابت يك فيلم كه بازي كردم تلفنی داشتم كه از من خواستند تو كه در دور‌همي نبودي اين نقش را بازي كن! برايم جالب بود كه آقاي منوچهر هادي با من تماس گرفت و از من خواست در فیلم «كارگر ساده نيازمنديم» بازي كنم. با اولين پلانی كه بازي كردم نگاه رضايت‌آمیز را در چشم فيلمبردار ديدم كه ان‌شاءالله فیلم براي جشنواره فیلم فجر سال بعد اكران خواهد شد. امسال هم مي‌خواهم با توكل بر خدا صبوري كنم. با توجه به اينكه حمایت خانواده‌ام را دارم حاضرم سختي بكشم اما فيلم بد بازي نكنم. اميدوارم اين اتفاق بيفتد و خدا من را كمك كند كه شرايط برايم سخت نباشد. چون نگاه مردم به ماست و توقع مردم ويترين را براي ما سنگين‌تر مي‌كند؛ مثلا من اگر با لباسی ساده‌تر بيرون بروم تعجب مي‌كنند و حتما توقع بنز را از ما دارند. اگر مردم اين فضا را از ذهنشان بيرون كنند دیگر بازيگر دچار بحران نمي‌شود. خدا را شكر ندار نيستم، ‌اما ويترين‌سازي را هم دوست ندارم. چون اعتقادی ندارم. اما به خودم قول داده‌ام كه مقداری صبورتر باشم و مشاورانم را عوض كنم. چون بعضي مشاوران به من مي‌گفتند تو بايد فيلمي بازي كني كه فروش داشته باشد. در پنج سال گذشته فيلم‌هايي را كه دوست داشتم بازي نكردم. امسال سه فيلم بازي كردم كه دوستشان داشتم؛ «كارگر ساده نيازمنديم»، «آبنبات چوبي» و «شیفت شب». اگر در فیلم‌هایی که دوست نداشتم بازی کردم چون مجبور شدم بازي كنم. ان‌شاءالله در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اتفاقي بيفتد كه به هر كارگرداني اجازه كار ندهند يا نگذارند هر تله‌فيلمی به فیلم سينمايي تبدیل شود. این را می‌دانم که در مسيرم اشتباهات زيادي کرده‌ام و اميدوارم تا جشنواره بعدی،‌ با سحر دیگری مواجه شوید.


شرق/گفت‌وگو با کارگردان بهترین فیلم جشنواره

حمله به «ابد و یک روز» را درک نمی‌کنم

شرق: محمدحسین مهدویان، کارگردان ٣٤ساله‌ای است که با «ایستاده در غبار» که اولین ساخته سینمایی اوست، در جشنواره فجر خوش درخشید و توانست چند سیمرغ به خانه ببرد. با او به این بهانه گفت‌وگو کرده‌ایم.

وقتی فیلم «ایستاده در غبار» به کارگردانی شما و فیلم «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی در بخش‌های زیادی نامزد می‌شوند و سیمرغ می‌گیرند، گفته می‌شود سینمای ما شاهد نسل تازه‌ای از فیلم‌سازان است که آمده‌اند جای بزرگان بنشینند. از طرفی این توجه و بهادادن به فیلم اولی‌ها از سوی منتقدان پرسش‌برانگیز شده است. نکته مهم این است که به باور برخی بهادادن بیش‌ازحد به فیلم‌های اول، به آینده کارگردان‌های جوانشان آسیب می‌زند. نظرتان چیست؟

چنین چیزی یک مقدار به خود افراد بستگی دارد. من شخصا با دیده‌شدن فیلمم از سوی هیأت داوران، انگیزه زیادی پیدا کردم برای اینکه فیلم بعدی‌ام را بسازم. یک مقدار هم آینده مسیر ما، به شرایط سینما بستگی دارد. این صرفا به دیده‌شدن و سیمرغ ربطی ندارد. گاهی شرایط کلی سینما خوب نیست و برای همین نمی‌توان فیلم ساخت. من ایده‌هایی دارم که می‌خواهم شروع به ساختشان کنم، حتی اگر دیده هم نشود. قرار نیست سینما در این مملکت تمام بشود. اگر ما جشنواره‌ای داشتیم که نسل جدید می‌آمدند و چیزی عرضه نمی‌کردند که خیلی ناامید‌کننده بود. باید به جوان‌ها توجه کرد و مردم و مسئولان هم از حضورشان استقبال کنند. واقعا باید حواس مردم و مسئولان به ما باشد و ما را به حال خودمان رها نکنند.

در روزهای جشنواره در برخی محافل سینمایی، حملات تندی به فیلم «ابد و یک روز» شد. نظر شما درباره این فیلم که رقابت تنگاتنگی هم با شما داشت چیست؟

«ابد و یک روز» را ندیده‌ام، ولی فکر می‌کنم فارغ از این سیاسی بازی‌ها، به فیلم خوب باید توجه کرد. فیلم سعید روستایی حتی اگر فیلم بدی هم باشد، من حملات به آن را درک نمی‌کنم. عرصه فرهنگ و هنر، عرصه خط‌کشی‌های سیاسی نیست. در مراسم جشن نامزدها، من و سعید روستایی گپ زدیم و اتفاقا به او گفتم خیلی‌ها تلاش می‌کنند خط بکشند و من و تو را جدا کنند، اما چیزی که ما را به هم نزدیک می‌کند سینماست و این است که هردویمان دغدغه جامعه و فرهنگ را داریم. چرا باید فیلم‌سازی را که با دلسوزی اثر فرهنگی تولید می‌کند و به زبان فرهنگ حرف می‌زند، سیاسی کنیم؟ ما اگر می‌خواستیم سیاسی باشیم، حزب می‌زدیم نه اینکه فیلم بسازیم!

چرا احمد متوسلیان، سوژه شما شد؟

به‌طورکلی من دغدغه تاریخ معاصر را دارم و موضوع جنگ برای من همیشه جزء موضوعات جذاب بوده است. برای ساخت یک فیلم با موضوع جنگ، کمی هم باید وجه سینمایی سوژه را در نظر می‌گرفتیم و برای ساخت یک فیلم نیاز به شخصیت جذاب سینمایی داشتیم و احمد متوسلیان واجد ویژگی‌های سینمایی بود.

گفته می‌شود این اثر، اثری سفارشی است. چقدر این فرضیه صحت دارد؟

سفارشی است و ایراد سفارشی‌بودن چیست؟ اولش این فیلم سفارش بوده. این‌طور نبوده که من فیلم‌نامه بگیرم دستم و بروم سراغ تهیه‌کننده. فیلم سفارشی بود در ابتدا، ولی نتیجه‌اش سفارشی نبود و من روایت خودم را ارائه دادم. خیلی از منتقدان هم به آن اشاره کردند و گفتند این فیلم، فیلم سفارشی‌ای است که غیرسفارشی شده. نهایتا فیلم روایت من است، از احمد متوسلیان.

خانواده شهید احمد متوسلیان به اینکه برای ساخت فیلم با آنها مشورت نشده، اعتراض کردند و روز اختتامیه حاضر نشدند برای تقدیر روی سن بیایند. پاسخ شما به اعتراض آنها چیست؟

ستاد جشنواره درباره دعوت از خانواده ایشان در مراسم اختتامیه با ما هماهنگی‌ای نکرده بود و به بهانه فیلم از ما تقدیر کردند و هیچ مشورتی نکردند تا ما شرایط را بگوییم. من مطمئن نیستم که همه خانواده شهید احمد متوسلیان چنین اعتراضی داشته باشند و باید دید کدام‌یک از اعضای خانواده او، در سالن حاضر بوده‌اند و چنین اعتراضی را مطرح کرده‌اند.


شهروند/هدیه‌ برنده‌ نوبل ادبیات ٢٠١٥ به مردم ایران

کتاب «صداهایی از چرنوبیل» نوشته سوتنا الکسیویچ، برنده جایزه نوبل ۲۰۱۵، با تخصیص بخشی از درآمد حاصل از چاپ اثر برای اهدای کتاب به مناطق محروم ایران منتشر شد. به گزارش مهر، الکسیویچ در این کتاب از زبان بالغ بر ۵۰۰ شاهد عینی، شامل پزشکان، فیزیکدانان، آتش‌نشان‌ها، پاکسازی‌کننده‌ها و مردم معمولی به بررسی ابعاد فاجعه چرنوبیل پرداخته است. کتاب حاضر، حاصل تلاش ۱۰ساله الکسیویچ است برای جمع‌آوری مستندات و نقب‌زدن در این حادثه از طریق گفت‌وگو با مردمی که از صبح ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ درگیر بزرگترین فاجعه تکنولوژیک قرن بیستم شدند و هنوز هم با عواقب آن دست به گریبانند. حدیث حسینی، مترجم کتاب در مقدمه آورده است: «در طول ترجمه این اثر تمام مقالات، چکیده روزنامه‌ها، عکس‌ها، مستندها و هر چه که به نوعی مربوط به حادثه چرنوبیل بود را خواندم و تماشا کردم و به این نتیجه رسیدم که ثبت و بازگویی این حادثه نه کار یک ادیب و رمان‌نویس، بلکه فقط کار یک وقایع‌نگار بود و فهمیدم اگر نوبل به خاطر روایت چند صدایی که یادبود رنج و شهامت زمانه ما است به الکسیویچ و امثال او تعلق نگیرد، من و شما و خوانندگان در اقصی نقاط دنیا، هیچ وقت با حوادثی از این قبیل، در نقطه‌ای دور از محل زندگی‌مان آشنا نمی‌شویم؛ با قهرمانی‌ها، عشق‌ها، نامرادی‌ها و انسانیت‌ها و شرارت‌ها.» انتشارات کوله‌پشتی برای چاپ این کتاب در ایران با نویسنده اثر قرارداد رسمی منعقد و مراحل مربوط به کپی‌رایت جهانی کتاب را هم کاملا رعایت کرده‌ است، همچنین الکسیویچ بخشی از درآمد حاصل از چاپ این اثر را به صورت کتاب به مناطق محروم ایران هدیه کرده است. این کتاب را انتشارات کوله‌پشتی در ۳۱۸ صفحه و با قیمت ۲۰‌هزار تومان روانه بازار کرد.


قانون/تلویزیون نباید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ صد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای یک گروه خاص باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ناصر هاشمی با تاکید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بر اینکه «تلویزیون نباید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ صد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای یک گروه خاص باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌» به این پرسش که تلویزیون تا چه حد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ توانسته از سینما و تئاتر کشورمان حمایت کند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، این‌گونه پاسخ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: این مشکل از زمان قد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یم میان تلویزیون و سینما وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اشته و هنوز هم وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اما با این حال همچنان امید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌واریم فضای تلویزیون به مرور زمان بازتر شود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تا اقشار مختلف بتوانند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نظرات خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ را به راحتی بیان کنند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. تا جایی که من اطلاع د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارم و از نگاه افراد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی که با سینما و تلویزیون ارتباط د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، تلویزیون یک جای د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ولتی است د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر نتیجه نگاه د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ولتی هم د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و همه محد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یت‌ها را د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ر خود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ش د‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اما سینما این‌طور نیست و مستقل‌تر است، به ویژه با حضور کارگرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انان جوان که این روزها فضا را بازتر کرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌اند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.


قدس/آنچه درجشنواره سی و چهارم دیده شد

افزایش سیاه‏ نمایی و کاهش سینمای سرگرم‏ کننده

قدس آنلاین/ صبا کریمی: پرونده سی‌وچهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر با فراز و نشیب‌های بسیاری بالاخره بسته شد. رویدادی که حاوی اتفاقات مهمی ‌بود. رویدادی که دست‌کم باعث شد سؤالات بسیاری را پیش‌روی ما قرار دهد و پاسخگویی به آن می‌تواند کمک شایان توجهی هم به اهالی سینما و هم به مخاطبان آن کند.

جشنواره فجر امسال از چند منظر قابل بررسی است، نحوه برگزاری این ضیافت در سینمای رسانه و سینماهای مردمی، جدول برنامه‌های نمایش و نشست فیلم‌ها در سینمای رسانه، بررسی فیلم‌هایی که از منظر هیأت انتخاب به رقابت در این دوره جشنواره راه پیدا کردند و صد البته نحوه گزینش این آثار در بخش کاندیدای سیمرغ.

اهالی رسانه، اقلیت کاخ جشنواره

واقعیت این است که امسال به نسبت سال‌های گذشته اوضاع سینمای رسانه تأسف‌بار بود. با توجه به کاهش قابل توجهی از سهمیه اهالی رسانه برای ورود به کاخ جشنواره حداقل انتظار می‌رفت اگر همه همکاران رسانه‌ای خود را در این فضا نبینیم اما دست‌کم با محیطی آرام و حرفه‌ای برای تماشای فیلم‌ها روبه‌رو باشیم که نه تنها با چنین صحنه‌ای مواجه نبودیم بلکه امسال حضور افراد غیررسانه‌ای در برج میلاد به مراتب بیشتر از سال‌های گذشته بود. از این که بگذریم برنامه‌ریزی جدول جشنواره، به قدری عجیب و ناشیانه بود که به نظر می‌رسید شاید اصلاً به آن فکر هم نشده است.

عوامل اجرایی جشنواره امسال حداقل می‌توانستند به تجربیات سال‌های گذشته رجوع کنند و با برنامه‌ریزی اشتباه در جدول زمان بندی بسیاری از فرصت‌های زمانی جشنواره را نسوزانند که در نهایت چیزی جز خستگی مفرط برای عکاسان و خبرنگاران به همراه نداشت.

فقط سیگار و شیشه!

از بخش سینما حقیقت و سینمای هنر و تجربه که بگذریم، مضمون فیلم‌هایی که در بخش سودای سیمرغ و نگاه نو به نمایش درآمدند، به جز چند مورد، همه درباره خیانت و طلاق، اعتیاد و قتل بود. به چند مورد از این فیلم‌ها اشاره می‌کنیم؛ فیلم‌های «ابد و یک روز»، «خماری» و «لاک قرمز» مشخصاً درباره اعتیاد بود و «پل خواب» هم با توجه به اعتیاد نقش اولش، فضایی جنایی هم داشت. فیلم‌های «نقطه کور»، «نیمه شب اتفاق افتاد»، «هفت ماهگی»، «امکان مینا»، «عادت نمی‌کنیم»، «خشم و هیاهو»، «لانتوری» هم در فضایی از خیانت و شک و طلاق می‌گذشت. «دختر»، «آبنبات چوبی»، «متولد 56»، «مالاریا»، «آخرین بار کی سحر رو دیدی؟» هم به مشکلات خانوادگی و اجتماعی جوانان می‌پرداخت.

نکته‌ای که در اغلب فیلم‌ها بسیار جلب توجه می‌کرد استفاده مفرط از سیگار و مواد مخدر توسط شخصیت‌های فیلم‌ها بود که امسال نقش زن‌ها هم در این مورد برابر با مردها بود.

این در حالی است که پیش‌تر معاون ارزشیابی سینما گفته بود بیشترین ممیزی فیلم‌ها مربوط به صحنه‌های سیگار کشیدن بوده است!

از بین آثار این دوره از جشنواره فیلم «بادیگارد» به امنیت ملی، «جشن تولد» به اوضاع سوریه، «ایستاده در غبار» به زندگی یکی از شهدا، «سیانور» داستانی درباره انقلاب و منافقین و «دلبری» درباره جانبازان جنگ است که می‌توان از بین این‌ها «بادیگارد» را یک سرو گردن بالاتراز فیلم‌های جشنواره و «ایستاده در غبار» را فصل تازه‌ای در سینمای مستند داستانی در ژانر دفاع مقدس قلمداد کرد.

تنوع ژانر؛ فقر جشنواره امسال

یکی از نکاتی که ذکر آن الزامی‌ به نظر می‌رسد شناخت دقیق سینما از منظر فیلمسازان و سینماگران است. می‌توان گفت دو دسته فیلمساز داریم؛ دسته اول که فیلم‌ها را براساس دغدغه‌های شخصی خود می‌سازند و مخاطب اساساً برایشان بی‌معناست.

دسته دوم هم فیلمسازانی هستند که مخاطب را می‌شناسند و براساس سلیقه و نیازمندی‌های او برایش فیلم می‌سازند. یکی از آسیب‌های جشنواره امسال و شاید کلیت سینمای ایران بی‌توجهی به سینمای بدنه و گیشه است. شاید بسیاری از فیلمسازان یادشان رفته که رسالت سینما در وهله اول سرگرمی ‌است.

نکته‌ای که از نظر هیأت انتخاب دور مانده توجه به تنوع ژانرها و الزام به حضور ژانرهای مختلف در جشنواره است.

وقتی اکثر فیلم‌هایی که توسط هیأت انتخاب به بخش مسابقه راه پیدا می‌کنند، حول محور معضلات اجتماعی و با نگاهی تلخ و اغلب بدون ارائه راهکار هستند، فیلمساز هم ناخواسته و برای خوشایند جشنواره‌ها به این سمت و سو گرایش پیدا می‌کند. این را براحتی می‌توان از جدول جشنواره امسال دریافت.

عدم حضور فیلم‌هایی با مضامین کمدی به جز یک مورد (بارکد)، فیلم‌های با محوریت خانواده ایرانی و زندگی پرامید و با نشاط دلیلی بر اثبات این موضوع است. البته نباید از ذکر این نکته غافل شد که فیلم‌هایی با مضامین کمدی و ژانرهای دیگر هم برای حضور در جشنواره اعلام آمادگی کردند که به دلایلی توسط هیأت انتخاب این امکان برایشان میسر نشد.

سخن پایانی؛ نمره جشنواره

امسال نسبت به سال‌های گذشته جشنواره عملکرد موفقی نداشت. شاید علت اصلی را باید در مدیریت آن جست‌وجو کرد. در هیچ جشنواره‌ای در سراسر دنیا رسم نیست یک جشنواره هر سال یک دبیر داشته باشد. در واقع دبیری که برای یک جشنواره انتخاب می‌شود باید طی یک دوره حداقل 5 ساله برای آن رخداد برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کند نه این که هرسال یک دبیر با یک نگاه جدید و البته کاملاً سلیقه‌ای جشنواره را به چالش‌های شخصی بکشد. انتخاب دبیر جشنواره شاید کلیدی‌ترین موضوع این رویداد هنری و مهم سینمای ایران است که باید به آن توجه بیشتری شود و حالا که دبیر جشنواره امسال برای برگزاری جشنواره آینده نیز حکم گرفته است، باید دید از تجربه ناموفق برگزاری جشنواره سی و چهارم درس خواهد گرفت یا نه.


قدس/استاد براتی‌پور از این روزهای شعرو شاعری می‏ گوید

شعر اعتراض همیشه جایگاه خود را دارد

قدس آنلاین/ خدیجه زمانیان: عباسعلی براتی‌پور ۷۲ سال سن دارد . اگرچه اولین شعرش را در سن ۴۷ سالگی با عنوان «بهت نگاه» منتشر کرد اما از همان دوران تحصیل در دبیرستان علاقه به ادبيات و شعر را در خود کشف کرد.

درسال 1338 که به عضويت کتابخانه مجلس شورای ملي(آن زمان) در آمد فرصتی پیدا کرد تا مطالعه کتاب‌هاي سودمند ادبي را در برنامه روزانه خود قرار دهد و در اين مدت به سرودن شعر نيز بپردازد. حتي زماني که در خارج تحصيل مي‌کرد، از سرودن شعر غافل نبود.

درسال 1360 با حوزه هنري آشنا شد و همکاری‌های زیادی با این مجموعه داشت. او اولين مجموعه شعرش را با عنوان «بهت نگاه» در سال 1369 منتشر كرد. وعده ديدار، كتيبه شکيب، سيناي سبزعشق، با شقايق‌ها برادر، عطش عشق، داغ تشنگي، سوار مشرقي، در ساحل علقمه ، ماه در فرات، بر جبين صبح، گزيده ادبيات معاصر، دل و دريا، چشم بيمار، غم دلدار و بر تربت خورشيد بخشی از کارنامه شاعری این شاعر است.

براتی‌پور این روزها به مطالعه، تدریس و داوری جشنواره‌های شعر می‌پردازد. مدتی اثری از او منتشر نشده بود که به گفته خودش آثار آماده چاپ داشته و تأخیر در چاپ آن‌ها به مشکلات این روزهای نشر و بحران کاغذ مربوط می‌شود که البته این آثار همین روزها از سوی انتشارات سوره مهر و انجمن قلم منتشر خواهد شد و در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود.

تأثیر جشنواره‌ها بر جریان شعر مذهبی

حضور چند دهه و فعالیت مستمر در حوزه شعر، تدریس، آموزش و داوری جشنواره‌های متعدد باعث شده این شاعر از جریان‌های شعری مخصوصاً حضور جوانان در عرصه‌های مختلف شعر امروز مطلع باشد. وی بر خلاف بسیاری از منتقدان افق روشنی برای شعر مخصوصاً شعر آیینی متصور است.

شاعر «عطش عشق» رویکرد جوانان را به اشعار آیینی مثبت ارزیابی می‌کند.

به گفته وی شعر آیینی دامنه وسیعی دارد و بر خلاف آنچه امروز گفته می‌شود جریان شعر جوان امروز به مسائل اطرافش واکنش نشان می‌دهد.

وی می‌گوید: آثار خوبی که در قالب فراخوان‌هایی که برای موضوعاتی مثل فاجعه منا یا روز مباهله داده شد، گواه این مطلب است. در بخش‌هایی که من داور بودم رویکرد شاعران جوان خیلی خوب بود و شعرا از فرصت‌های پیش آمده استفاده‌های خوبی کرده‌اند و همین شواهد نشان می‌دهد جریان شعر امروز روشن است.

یکی از مواردی که درباره شعر آیینی و مذهبی همواره مطرح می‌شود، انتقاد به برگزاری جشنواره‌های مناسبتی در ایام مختلف سال است که باعث به وجود آمدن طیفی از شاعرانی شده است که منتقدان به آنها «شاعران جشنواره‌ای» می‌گویند. منتقدان معتقدند این جشنواره‌ها نوعی نگاه خاص را بر شعر مذهبی ما تحمیل کرده است اما براتی‌پور این انتقاد را وارد نمی‌داند و از برگزاری این جشنواره‌ها حمایت می‌کند.

این شاعر همچنین جشنواره‌های موضوعی را بر جریان شعر مذهبی و آیینی بی‌تأثیر نمی‌داند و می‌گوید: علی‌رغم اینکه بسیاری می‌گویند جشنواره‌های موضوعی تأثیری برجریان‌های شعری ندارد و گاهی از این جشنواره‌ها به عنوان آفت یاد می‌کنند باید گفت اتفاقاً یکی از عواملی که شعرای متعهد انقلابی را در یک مسیر قرار می‌دهد و اجازه نمی‌دهد آن‌ها منحرف شوند همین فراخوان‌ها و کنگره‌هاست، البته همه این جشنواره‌ها باید مدیریت شوند.

براتی‌پور همچنین از نوع حضور بعضی شاعران انتقاد هم می‌کند. این شاعر می‌گوید: بعضی شاعران جوان ما در فضای فعلی یاد گرفته‌اند برای جشنواره‌ها و کنگره‌ها شعر بگویند، بدون اینکه پشتوانه ادبی خود را تقویت کنند. در حالی‌که سرمایه ادبی و دینی غنی ما باید بیش از پیش، مورد توجه شاعران قرار بگیرد.

به اعتقاد براتی‌پور شاعر امروز مخصوصاً سرایندگان اشعار آیینی باید صحیفه سجادیه و امثال آن را بیشتر بخوانند، از فرهنگ دینی و عاشقانه غافل نشوند و هر آنچه در ادبیات فارسی سرشار از حکمت است باید مورد توجه و اعتنای آنها قرار بگیرد که متأسفانه در بعضی موارد هیچ‌کدام از اینها اتفاق نمی‌افتد.

وی با بیان اینکه «متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست» می‌گوید: در فضای شعری امروز همه نوع طیف و نگاه وجود دارد اما دور از انصاف است که نسبت به بعضی موارد خنثی باشیم یا اتفاق‌های خوب شعری را با چوب اتفاق‌های بد بزنیم و آن‌ها را نبینیم.

شاعر امروز باید متأثراز زمانه باشد

سراینده «زيتون و زخم» با بیان اینکه شاعر امروز باید متأثر از زمانه‌اش باشد معتقد است: پیروزی انقلاب، جنگ تحمیلی و اتفاقاتی که در این سال‌ها گریبان مردم را گرفت سوژه شعر بسیاری از شاعران شد. دفاع مقدس باعث شد شاعران به سرودن شعر دفاع مقدس و انقلاب روی بیاورند. این امر منحصر به همان زمان نشد و حتی در این سال‌ها شاعران به مسائل جهان اسلام واکنش نشان می‌دهند و تولد و ادامه شعر پایداری به دلیل همین تأثر بوده است.

براتی‌پور ضمن حمایت از شعر اعتراض می‌گوید: شعر اعتراض همیشه جایگاه خودش را داشته است چون شاعر با شعرش جامعه را هدایت می‌کند و یکی از وظایف شاعران هدایت جامعه به مسیر درست است، اعتراض در شعر باعث می‌شود کج روی‌ها و فساد جامعه نشان داده شود تا دولتمردان بدانند اهل ادب و شعر بیدارند و با اعتراض‌ها بسیاری از مسائل را در شعرشان گوشزد می‌کنند. شاعر «ماه درفرات» معتقد است با اینکه سال‌ها از پیروزی انقلاب گذشته اما هنوز مسائل فراوانی وجود دارد که باید توسط شاعران و هنرمندان به تصویر کشیده شود.

انقلاب اسلامی ‌ایران نکات فراموش شده بسیاری دارد که باید بیان شود و شاعران کسانی هستند که باید از پس این مهم برآیند.


قدس/نیرومند گفت: نامزد شدن بادیگارد میتوانست آینده سینما ایران را تغییر دهد

بادیگارد ترور شد

نیرومند ضمن انتقاد از معرفی نامزدهای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر گفت: بادیگارد فیلمی است که می تواند به عنوان الگویی باشد تا سینمای ایران به مخاطب توجه کند و قهرمان داشته باشد.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، محمدحسین نیرومند،گفت: به نظرم مهمترین حاشیه جشنواره امسال انتخاب این گزینه‌ها برای نامزدی سیمرغ در این جشنواره بود؛ چراکه فیلم‌هایی که شایستگی نداشتند نامزد شدند و فیلم‌هایی که شایسته بودند، مطرح نشدند.

وی افزود: شاید ضعیف‌ترین دوره در معرفی کاندیداهای جشنواره که در تمام ادوار حضورم در جشنواره شاهد بودم امسال بوده است؛ استدلالم نیز برای این حرف ساده است و آن اینکه شما کافی است نظر منتقدان را درباره فیلم‌هایی که انتخاب شده بررسی کنید؛ برخی از این فیلم‌ها مورد نظر جامعه منتقدان نیستند؛ چطور می‌شود که این فیلم به ناگاه انتخاب می‌شود و فیلم‌هایی که اتفاقا مدنظر بسیاری از منتقدان بوده جزو انتخاب‌ها نیست؟

نیرومند با رد برخی گمانه‌ها که سیستم مدیریت جشنواره داوران را مدیریت کرده، تاکید کرد: به صراحت می‌گویم، در انتخاب درست برخی از اساتیدی که هیئت داوران بودند شک دارم چراکه این انتخاب‌ها نشان می‌دهد که هیئت داوران فیلم‌ها را درست ندیده‌اند.

وی در پاسخ به این سوال که چه فیلمی را شایسته‌تر می دانستید، گفت: مگر می‌شود فیلمی مثل «بادیگارد» که با آن دقت در حوزه کارگردانی کار شده؛ فیلمی که بعد از مدت‌ها قهرمان دارد؛ فیلمی که مردم با آن همراهی کند را به راحتی حذف کنیم.

نیرومند افزود: مشکل جشنواره این است که نمی‌خواهد برای آینده سینمای ایران تصمیم بگیرد بلکه یک عده خاص هستند که داور هستند و تصمیم می‌گیرند. این در حالی‌ست که کار حاتمی‌کیا که به واقع حق نامزدی دارد ـ بماند که اول شود یا نه ـ امر مهمی است چراکه بادیگارد فیلمی است که می‌تواند به عنوان الگویی باشد تا سینمای ایران به مخاطب توجه کند و در سینمای خود قهرمان داشته باشد و این کمترین کار مدیریت فرهنگی است که برخی غفلت دارند.

این منتقد سینما با طرح این سوال که تا کی سینمای ایران باید شاه فیلم‌های سیاه، چرک و خسته کننده باشد که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؛ تاکید کرد: با انتخاب‌های هیئت داوران معلوم می‌شود که مدیریت فرهنگی ما از ظرفیت بسیار بالا و هزینه بسیار سرسام‌آوری که نسبت به سایر رشته‌ها در فجر خرج می‌کند نمی‌تواند استفاده کرده و سینمای سال آینده را مدیریت کند و این انتخاب‌ها مسیر سینمای ما را به سمت غلطی می‌برد.

وی با بیان اینکه در همه جای دنیا داوران باید آثار را بر اساس سیاست‌های جشنواره متبوع انتخاب کنند نه هر چه که دوست داشتند، افزود: فیلم «ابد و یک روز» فیلمی توهین‌آمیز به ملت ایران است و صرف اینکه تکنیک خوبی دارد نمی‌شود آن را انتخاب کرد.

نیرومند ادامه داد: فیلم «ابد و یک روز» ایرانی را به یک خارجی می‌فروشد؛ آیا کارگردان نمی‌توانست یک جایی در ایران را انتخاب کند و زن ایرانی را به خارج از کشور نفروشد این نشان می‌دهد که این فیلم برای خوشامد جشنواره‌های خارجی طراحی و ساخته شده است.

وی با طرح این سوال که آیا می‌توان به خاطر تکنیک خوب به فیلمی با مضمون بد بها داد؛ تصریح کرد: این مغایر با فجر انقلاب اسلامی است و من متاسفم برای مدیریت جشنواره که به این نکات توجه نمی‌کند و فیلمی با مضمون بد را انتخاب می‌کند و فیلمی که سینماست و می‌تواند سینمای کسل و ورشکسته ایران را نجات بدهد کنار می‌گذارند.


قدس/در گفتگو با جواد شیخ الاسلامی مطرح شد

کار امروز شاعران انقلاب کمتر از شهدا نیست

شیخ الاسلامی گفت: «امروز، شعر انقلاب اسلامی در خط مستقیم مبارزه با کفار و منافقین قرار دارد. کار امروز شاعران، کمتر از شهدا نیست و اثرگذاری بسیاری دارد.»

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم جواد شیخ الإسلامی از جمله شاعران جوان و دغدغه‏مند کشورمان در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اظهار داشت: با توجه به شکل‌گیری جریان انقلاب اسلامی و گسترش این تفکر انقلابی در جهانیان، لازم است موقعیت و جایگاه امروزی خودمان را نسبت به معارف اهل‌بیت (ع) که جریان انقلاب اسلامی هم گوشه‏ای از این معارف را دربر دارد، با دقت مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم جایگاه و وظیفۀ خودمان را در این برهه از زمان بشناسیم و در راستای آن حرکت کنیم.

مؤلف کتاب «بی تو نبودن» تصریح کرد: در تاریخ بشریت از ابتدای هبوط حضرت آدم (ع) تا اکنون، انقلاب اسلامی و جریانات به تبعۀ آن مانند دفاع مقدس صحنه های شگرفی بودند که نمونۀ آن در تاریخ وجود نداشته است، یعنی با شکل‌گیری انقلاب اسلامی، خیزشی عمومی و قلبی در راستای حمایت از «حق» صورت گرفت.

نگاه به مقولۀ شعر از منظر مهدوی

شیخ الإسلامی با اشاره به ارسال اشعار به مدافعان حریم انقلاب اسلامی و اثرگذاری آن، تصریح کرد: در صحبتهایی که با مدافعان حریم داشتیم، آنان بر تأثیر بسیار بالای اشعار در آن حال و هوای مقاومت می‌گفتند و بسیار خوشحال بودند که چنین اشعاری به دست آنان می‌رسد، حتی به ما خبر دادند شهید صدرزاده که فرماندۀ گردان عمار بود با یک دو بیتی روحیۀ گردانش را تغییر داده بود، لذا باید به مقولۀ شعر و شاعری از بهترین منظر، که نگاه به آیندۀ روشن مهدوی است، نگریست تا هم خودمان بیشترین بهره ها را ببریم و هم وقتی این اشعار در اختیار مدافعان حریم قرار می‌گیرد، اثرگذاری بیشتری داشته باشد و یادآوری کنیم که برای چه مفهومی داریم می‏جنگیم و مقابل دنیا ایستاده ایم.

وی با اشاره به شعار «مرگ بر آمریکا» اظهار داشت: این شعار چیزی بود که طبق کلام مقام معظم رهبری از جان مردم برخواسته بود و به هیچ وجه اینگونه نبود که فردی، مثلاً امام (ره) به مردم آموزش دهند که بگویید مرگ بر آمریکا؛ چراکه مقابله با جبهۀ کفر و شیطان در ذات مردم مسلمان کشورمان است و این شعار مثل بسیاری از مفاهیم انقلاب از جان مسلمان مردن مان برخواست و ما باید امروز با سلاح قلم، جان و دل در جهت پاسداری و گسترش آنها تلاش کنیم.

شیخ الإسلامی با اشاره به اشعار قیصر امین‏پور خاطرنشان کرد: زمانی عزیزانی در صدد بودند تا ویژه‏نامه ای برای قیصر امین‏پور آماده کنند، اما عده ای در اعتراض به این اقدام ‌گفتند قیصر از انقلاب فاصله گرفته است، این در حالی بود که قیصر امین‏پور با اشعارش پایه های انقلاب اسلامی را محکم‏تر کرده بود، لذا نمی‌توان چنین شخصی را از انقلاب دور دانست، چراکه این شاعر بهترین های ادبیات انقلاب را نوشت و برای شاعران بعدی به عنوان معلم و سرمشق بود. قیصر هم عاشقانه دارد، هم بهترین اشعار اجتماعی، اعتراضی و ... ، یعنی خودش در هیچ تقسیم بندی ای را محصور نکرد و در مقابل این همان کاری است که امروزه ما انجام می‌دهیم، می‌گوییم یکی شاعر آیینی است، یکی شاعر عاشقانه، یکی سیاسی، و ... .

قیصر امین پور نمونه ای برای شعر انقلاب است

وی تصریح کرد: قیصر امین‏پور از جمله کسانی بود که در اشعار خود عبارت «مرگ بر آمریکا» را آورد، ایشان صاحب شعری با عنوان «وقت نماز مرگ بر آمریکا» است و این نشان می‌دهد قیصر در ادبیات صریح انقلابی چقدر جدی و فعال بوده، ایشان نمونه و الگویی برای شعر انقلاب است؛ چراکه هم در ساحت اخلاق، هم در ساحت شعر و هم در مباحث علمی الگویی مناسب است.

رجوع به صحیفۀ امام (ره) لازم است

شیخ الإسلامی توضیح داد: با وجود اینکه حدود 37 سال از جریان انقلاب اسلامی می‌گذرد، لازم است بار دیگر به صحیفۀ نور امام (ره) و بیانات مقام معظم رهبری رجوع کنیم و آنان را به دقت مورد مطالعه قرار دهیم تا بتوانیم تبیین و بازخوانی مناسب و صحیحی از جریان انقلاب داشته باشیم.

انقلاب هدف نبود، بلکه حکومت مهدوی هدف بود

وی با بیان اینکه در شکل‌گیری انقلاب اسلامی، خود انقلاب به عنوان هدف مطرح نبوده، گفت: «جریان انقلاب اسلامی در برنامه ای منظم و الهی بر اساس هدف بزرگ‏تری و به عنوان مقدمه‏ای برای آن هدف بزرگ تر که سپردن حکومت به صاحب اصلی آن امام زمان (ع) بوده، شکل گرفت.»

مؤلف کتاب «بی تو نبودن» با تأکید بر اینکه امروزه نیازمند «تغییر ادبیات» در بیان مباحث انقلاب اسلامی هستیم، خاطرنشان کرد: امروزه عده‏ای بر این باورند که حزب الهی ها به معیشت مردم بی توجه‏اند و فقط دین یا هر آن چیزی که مربوط به حزب الله باشد، برای‌شان پررنگ است، در حالیکه ما با «تغییر ادبیات» باید این فهم را ایجاد کنیم که این دیدگاه صحیح نیست و حزب الهی ها بیشترین دغدغه را در این زمینه دارند؛ لذا لازم است این تغییر ادبیات در حوزۀ شعر، داستان و ... هم اتفاق بیافتد تا نشان دهیم اتفاقاً بهترین عاشقانه ها را جریان منتسب به ادبیات امام و شهیدان می‏نویسند و اینطور نیست که ما نگاه مان به این حوزه نباشد.

نگاه امام (ره) و شهیدان در اشعار به جهانیان تسری داده شود

شیخ الإسلامی تصریح کرد: اینکه بیاییم برای اشعار دسته‌بندی هایی چون شعر آیینی، شیعی، انقلابی و ... درنظر بگیریم، به نظر کار صحیحی نیست؛ چراکه این دسته‌بندی به ادبیات انقلاب ضربه خواهد زد؛ زیرا انقلاب، نظامی از مفاهیم است، یعنی یک شاعر انقلاب نمی‌تواند نسبت به شعر عاشقانۀ انقلاب بی‏توجه باشد، لذا تمام اشعارمان باید متأثر از معارف امام (ره) شهیدان و که برگرفته از قرآن و عترت (ع) است، باشد، پس اینکه برای شعر دسته‌بندی قائل شویم، صحیح نیست؛ چراکه جریان عظیم انقلاب اسلامی نیاز دارد تا در تمام حوزه ها کار انجام شود و شاعران شایسته است در تمام زمینه ها از توانایی بالایی برخوردار باشند و خودشان را از این حصار ایجاد شده خارج کنند تا بتوانند تفکر و نگاه امام و شهیدان را به همۀ وجوه مختلف زندگی تسری دهند.

وی افزود: بچه های انقلاب اسلامی باید در ساحت شعر و ادب، نگاه امام و شهیدان را تسری دهند، چراکه ارزشهای انقلاب اسلامی آنقدر زیاد است که با یکی دوتا شعر و ساعتها سخنرانی تمام نمی‌شود. لذا باید در ادبیات تغییر ایجاد کرد تا کسانی که بیشتر در حوزۀ شعر عاشقانه فعال هستند، نگویند شعرای انقلاب عاشقانه بلد نیستند! این در حالی است که دین اسلام، دین مهربانی و عاشقانه است. بچه های انقلاب گاهی در این بُعد کم‌کاری کردند و لازم است بیشتر از عشق حرف زد، البته با نگاه خاص خودمان، نه تقلیدی از دیگر شعرهای عاشقانه که شاعر با معشوق خودش مدام در حال دعوا و داد است.

مؤلف کتاب «بی تو نبودن» ادامه داد: شعر عاشقانۀ ما گویا ساختمان قوۀ قضائیه است! چرا که مدام در حال محکوم کردن زشتی ها و پلیدی های طرف مقابلشان هستند. این شعر عاشقانۀ یک بچه مسلمان نمازخوان نیست که متأسفانه عده‏ای در این گرداب گیر کرده اند. بنظر می‏رسد باید عاشقانه گفت، ولی با نگاه خودمان، همان نگاه پرمحبت، پرروحیه و امّیدوار.

شیخ الإسلامی با بیان این مطلب که شعری، شعری انقلاب اسلامی است که شعر زندگی شاعر باشد، گفت: «شعر مثل زندگی است، اما شاعری که در تمام روزهای هفته شعر آیینی بسراید، به مخاطب دروغ می‌‌گوید؛ چون آن شاعر عشق هم دارد، سیاست هم دارد، و ... اگر شعر عاشقانه در جایگاه و شأن خودش بیان شود، ادبیات انقلاب یک گام جلو رفته است، همینطور شعر آیینی و ...».

شاعران لازم است از آینده بشریت تبیینی صحیح داشته باشند

مؤلف کتاب «بی تو نبودن» با بیان اینکه به نظر می‌رسد نگاه شعرای ما نگاهی مبتنی بر اتفاقات روز نیست و نسبت به آینده بشریت تبیینی ندارند، اظهار داشت: وقتی جریان فتنۀ 88 را مورد مطالعه قرار می‌دهیم، می‌بینیم سردمداران شاعران آیینی، منظورم مدعیان شعر آیینی است، نسبت به انقلاب اسلامی و پرچم به آتش کشیده شدۀ امام حسین (ع) آنطور که باید و شاید وارد صحنه نشدند و کارنامۀ درخشانی در آن فضا که باید با قدرت ورود می‌کردند، نداشتند و برعکس کسانی وارد صحنه شدند که از خیلی از آنان کمتر انتظار می‏رفت و آنان شاعران پایۀ کار دهۀ اول و دوم انقلاب بودند.

شیخ الإسلامی در پاسخ به این سؤال که آیا نباید شعرای ما یک گام جلوتر از اقشار جامعه، اتفاقات آینده انذار و بشارت دهند، تصریح کرد: علت اصلی اینکه آینده روشن مدنظر امام (ره) و مقام معظم رهبری در اشعار دیده نمی‌شود، این است که آنان تبیین مناسب از آینده را ندارند، در نتیجه شعر به عنوان یک مقولۀ اثرگذار در فرهنگ، نتوانسته در جایگاه اصلی‏اش هنرنمایی کند.

از گذشته و آیندۀ انقلاب نگفتیم

شیخ الإسلامی با بیان اینکه گنجاندن مفاهیم ارزشی انقلاب اسلامی در اشعار و آشنایی مردم با آنها، نگاه به آینده را برای همگان بیشتر باز خواهد کرد، تأکید داشت: یکی دیگر از علتهای عدم نگاه به آینده در اشعار، ناظر بر غفلت از گذشتۀ است، یعنی به دلیل اینکه از گذشتۀ انقلاب صحبت نکردیم، از آیندۀ آن هم صحبت نکردیم، اما رسیدن به این آیندۀ روشن را با دقیق شدن در بیانات امام (ره) و مقام معظم رهبری می‌توان بدست آورد.

مؤلف کتاب «بی تو نبودن» خاطرنشان کرد: اگر می‌خواهیم حرفی برای گفتن به عالمیان داشته باشیم، ناگزیر باید با آنان ارتباط برقرار کنیم، اکنون که 36 سال از انقلاب اسلامی گذشته است، چند نفر از شاعران ما با شاعران دیگر کشورها ارتباط مؤثری را برقرار کردند؟! لذا لازم است در وجوه مدیریتی و برنامه ریزی هم در پی پرداختن به چنین فضاهایی باشیم تا جهان‏بینی مان گسترش بیشتری یابد و با قدرتمند شدن جبهۀ ادبیات، بتوانیم برای مولایمان خاصیت داشته باشیم. امروز، شعر انقلاب اسلامی در خط مستقیم مبارزه با کفار و منافقین قرار دارد، کاری که امروز شاعران انجام می‌دهند، کمتر از شهدا نیست و اثرگذار بسیاری دارد. اسناد دفاع مقدس و جبهۀ مقاومت امروز شاهد ما هستند.


وطن امروز/فیلم ارزنده «ایستاده در غبار» با کسب عنوان بهترین فیلم جشنواره فجر به حقش رسید

ایستاده در اوج

در غیاب حاتمی‌کیا یادش توسط هنرمندان زنده شد

مرتضی اسماعیل‌دوست: جشنواره سی‌وچهارم فیلم فجر ایستگاه پایانی را روز پنجشنبه 22 بهمن ماه با معرفی برگزیده بخش‌های مختلف پشت سر گذاشت. در جشنواره‌ای 10 روزه که یادها زنده شد و هر روز 5 تا 6 فیلم تا نیمه‌های شب به دیده مشتاقان سینمای ایران در کاخ جشنواره و نیز در سینماهای سطح شهر درآمد. جشنواره‌ای که گاه چنان عذاب‌آور به لحاظ سطح نازل برگزاری و کیفیت فیلم‌ها می‌شد که تنها عشق به سینما یاری‌دهنده روزهای عذاب‌آور و کسالت‌بار بود؛ فیلم‌هایی که برخلاف نشان‌گذاری مسؤولان سینمایی مبنی بر امید، غصه‌ها برافراشته و گاه نگاهی مغایر با اخلاق را در تصور وهم‌گونه سازندگان خود منظری برای نشاط و سرگرمی دانستند! اما بودند آثاری که در میان غبار نشسته در تصویر، به لحاظ درون‌مایه و فرم روایی با وجود حفره‌هایی در بیان توانستند فاصله خود را از سطح نازل مابقی آثار حفظ کنند. خوشبختانه همانطور که پیش بینی شده بود سیمرغ‌های این دوره بر شانه‌های آنها نشست. فیلم‌های «ایستاده در غبار» و «ابد و یک روز» در مراسم اختتامیه جشنواره سی‌وچهارم رقابتی شانه به شانه را دنبال کردند، چرا که «ابد و یک روز» در 10 بخش و «ایستاده در غبار» در 8 رشته کاندیدا بودند که تقریبا در بخش‌های مختلف لایق‌ترین‌ها انتخاب شدند و فیلم قابل توجه «ابد و یک روز» شب طلایی اختتامیه را با کسب 7 سیمرغ در بخش «سودای سیمرغ» و 2 سیمرغ در بخش «نگاه نو» از آن خود کرد البته در میان معرفی کاندیداها حضور فیلم بدون ساختار و به هم ریخته «امکان مینا» با 9 بخت برای کسب جایزه جای ابهام باقی گذاشت که خوشبختانه هیچ سیمرغی را در شب اختتامیه کسب نکرد.

مراسم اختتامیه جشنواره که در برج میلاد و با حضور هنرمندان و مسؤولان برگزار شد، مانند همیشه همراه با گفته‌ها و حواشی بسیار بود، چنانکه در ابتدای برنامه، نامه دل‌انگیزانه(!) محمد حیدری خطاب به دبیر جشنواره سی‌وچهارم به گوش حضار رسید که در آن از انتخاب نوشته بود و از تراژدی، درام و زندگی که از این انتخاب روی می‌دهد و در پایان هم باز امید به میدان فراخوانده شد تا در نامه دبیر به خود تعریف از نقشی یابد که آینده را می‌سازد. این نامه که همراه با سوزناکی آهنگی بود در پایان مفهوم امید را برای دبیر به بار نشاند، آنجا که حکم دبیری دوره بعدی جشنواره فیلم فجر را از رئیس سازمان سینمایی دریافت کرد. نکته قابل توجه در مراسم اختتامیه طراحی خلاقانه مجریان مراسم بوده که نورپردازی و جلوه بصری جذاب و گل‌آرایی قابل توجه در جلوی صحنه، شکلی متمایز به مراسم بخشید. در اختتامیه جشنواره، فیلم «A157» عنوان بهترین مستند را در بخش «سینما حقیقت» از آن خود کرد و بهروز نورانی‌پور در هنگام دریافت سیمرغ با ابراز احساسات بسیار جایزه‌اش را به همسرش که در بالکن سینما مستقر بود، تقدیم کرد. مهم‌ترین بخش مراسم وقتی بود که در غیاب ابراهیم حاتمی‌کیا و در حالی که این نام بزرگ توسط هیات داوران نادیده گرفته شده بود، هنرمندان سیمرغ‌دار روی صحنه با تقدیر از وی یاد و جایگاهش را در سینمای ایران یادآوری کردند، چنانکه محمدحسین مهدویان، کارگردان جوان و کاربلد فیلم «ایستاده در غبار» هنگامی که برای دریافت جایزه ویژه هیات داوران بخش «نگاه نو» به صحنه آمد، گفت: «افرادی مانند ابراهیم حاتمی‌‌کیا در سینما به این زودی‌‌ها متولد نمی‌‌شوند. قدر بزرگان‌‌مان را بدانیم. حیف است حاتمی‌‌کیا در اینجا حضور ندارد. ما جوان‌‌ها علاقه‌‌مندیم جایزه‌‌مان را از بزرگان سینمای ایران بگیریم». همچنین سیدهادی اسلامی پس از دریافت سیمرغ بلورین جلوه‌های بصری، جایزه‌اش را به حاتمی‌کیا تقدیم کرد. بخش قابل توجه مراسم اختتامیه هنگامی بود که بهرام رادان، مجری بخش «سودای سیمرغ» نام پرویز پرستویی را با پیشوند عالیجناب برای کسب بهترین بازیگر مرد جشنواره اعلام کرد و هنرپیشه مطرح سینما روی صحنه پس از معرفی خود که ایفاگر نقش حیدر ذبیحی در فیلم «بادیگارد» بوده است، جایزه‌اش را اول به ابراهیم حاتمی‌کیا تقدیم کرد سپس به بازیگران شاخص تاریخ سینمای ایران. بخش تاثربرانگیز مراسم اختتامیه، حضور مادر پیر مرحوم ایرج کریمی به بهانه انتخاب فیلم «نیمرخ‌ها» در بخش هنر و تجربه بود که این مادر هنگامی که به سختی و با عصا روی صحنه آمد، به یاد فرزندش گریست. در بخش هنر و تجربه فیلم‌های قابل توجه «ممیرو» و «سگ و دیوانه عاشق» هم کاندیدا بودند، در این میان انتخاب فیلم «چهارشنبه» تعجب‌برانگیز بود. در ادامه نگاهی اجمالی به ساختار فنی آثاری که در 2 روز پایانی جشنواره سی‌وچهارم به اکران درآمدند، صورت خواهد گرفت.

«گاهی» ساخته محمدرضا رحمانی

یک اثر به هم ریخته که تنها ادعای تجربه‌گرایی دارد و بیشتر ادابازی تعدادی بازیگران در سلفی گرفتن با موبایل است! فیلمی که بدون فیلمبردار و توسط گوشی همراه ضبط شد و هیچ رنگی از مدیریت کارگردانی در آن نمی‌توان یافت. نبود عناصر بیانی و فقدان لحن و درام در این اثر گسیخته، شکستی مطلق در بحث ساختار سینمایی را رقم زد.

در این میان، مساله مهم در انتخاب فرم و مدیوم روایت در سینمای ایران بوده که چندی است به بهانه مستقل بودن و کاهش هزینه‌های ساخت به سمت ژست فیلمسازی با امکانات گوشی همراه رفته است و لزوم توجه به این نکته را نزد فیلمسازان جاری می‌سازد که شکل متمایز فیلمسازی نباید عناصر و بایسته‌های ساخت اثری با مختصات سینما را ابطال سازد و فاکتورگیری از بخش‌هایی چون تصویربرداری نباید منتهی به گسست روایت شود. مساله مهم در فیلمی مانند «گاهی» این است که دلیل به‌کارگیری گوشی همراه برای ساخت اثر کاملا بی‌مفهوم به نظر می‌رسد، چرا که از طریق این مدیوم نه می‌توان به درونگاه کاراکترها نگاهی نزدیک‌تر یافت و نه فردیت پرسوناژها با خوداتکایی به روایتی ملموس مشخص می‌شود و در این میان نقش دکوپاژ، میزانسن و طراحی بصری و تشخص روایی به کل دور ریخته می‌شود.

«لاک قرمز» ساخته سیدجمال سیدحاتمی

انگار کارگردان به دنبال آن بوده که همه دردها و رنج‌های مصیبت‌وار را به بهانه امید پایانی فیلم بر سرنوشت کاراکترهایش بدوزد! از این رو تلخی رخ داده در تمام دقایقِ پیش از سکانس انتهایی و امید جعلی پایانی هیچ کدام اصل و ریشه‌ای عمیق در تفکر را به دنبال نخواهند داشت. کارکرد رنگ قرمز در فیلم از لاک دختر تا خون مادر چندان در درام اثر جای نمی‌گیرند و تنها می‌ماند قصه‌پردازی ملموس نویسنده که می‌تواند تماشاگر را تا پایان مجذوب دنبال‌سازی تقدیر شخصیت اصلی فیلم کند. کاراکتری که دلتنگی‌های نوجوانانه را با عروسکِ خواب‌های کودکی می‌جوید اما در درونِ همان ساخته چوبی پدر، موادی خانمانسوز را می‌جوید و مسیری از درد را تجربه می‌کند. فیلم «لاک قرمز» در میانه دچار معضل اکثر فیلم‌ها شده و سکانس‌های بیهوده و موقعیت‌هایی خارج از روایت اصلی فیلم را در پیش گرفته و از این رو وحدت ساختاری اثر از بین می‌رود.

«خانه‌ای در خیابان چهل‌ویکم» به کارگردانی حمیدرضا قربانی

فیلم «خانه‌ای در خیابان چهل‌ویکم» فضا و روایت را می‌شناسد اما در بیان نگاهش دچار لکنت می‌شود و موقعیت‌ها شاکله‌مندی خود را از دست داده و بحران رخ داده از رمقِ تعلیق می‌افتد. قربانی در اولین ساخته سینمایی‌اش، قاب‌های هویدا با فضای زیست پرسوناژها را بخوبی نمایان می‌کند اما حفره‌های موجود در فیلمنامه توان جاری کردن ایده‌ها را به شکلی دراماتیزه دور می‌کند و فیلم از نیمه رها شده و گاه در برخی سکانس‌ها خارج از چارچوب تعیین شده قرار می‌گیرد.

«خشم و هیاهو» به کارگردانی هومن سیدی

فیلمی که به دلیل بهره‌مندی از پرونده جنجالی شهلا جاهد می‌توانست تبدیل به درام جنایی قابل توجهی شود اما نتیجه به یکی از بدترین‌های جشنواره و بدترین فیلم ساخته شده توسط هومن سیدی تبدیل شده است. «خشم و هیاهو» با نمایش جمله‌ای از ویلیام فاکنر روی پرده، نگاه شعارگرایانه خود را در بیان روایت آغاز کرده و در طول فیلم شاهد فرمی گسسته، لحنی الکن، ساختاری بی‌بنیان از وحدت روایی و درامی نابالغ می‌شویم که گاه از فرط دورماندگی از ایده به قهقرا می‌رود. سیدی حتی در چینش میزانسن و پیشبرد درام دچار اشتباه شده و موجب گرفتن تعلیق از اثر می‌شود. برای نمونه در سکانس طراحی شده برای اعتراف حنا، دختری که متهم به قتل همسر خسرو پارسا است، با میزانسن نامناسب فیلمساز شاهد دوری هیجان از مخاطب می‌شویم. همچنین تغییر زاویه دید و جابه‌جایی راوی به دلیل مبهم بودن پرونده قتل رخ داده به خام دستانه‌ترین شکل ممکن ارائه می‌شود تا «خشم و هیاهو» را با همه خلاقیت‌های پیمان شادمان‌فر در تصویربرداری و ایجاد نورهایی قرمز در جلوه‌گری خون نشسته در روایت با شکست مواجه کند.

«اینجا کسی نمی‌میرد» ساخته حسین کندری

حسین کندری در خیال خود تصور آن داشته که با نمایش فضایی دورافتاده و متروک و سربازی تنها در کنار مرز می‌تواند ایده دوگانگی شخصیت را نمایان کند اما ساخت اینگونه آثار که در مرز باریکی از توهم و واقعیت به سر می‌برند، نیاز به وجود فیلمنامه‌ای هدفمند و اجرایی هوشمندانه دارد تا تبدیل به اثری ماندگار چون «جزیره شاتر» شود. از این جهت نبود هرگونه پیش‌درآمد بر چرایی اتفاقات و فقدان طراحی مناسب در شکل توهم‌برانگیز جهان پرسوناژ، فیلم «اینجا کسی نمی‌میرد» را به عذاب نامیرای مخاطب در دقایق طی شده تبدیل کرده تا به جای وهم شخصیت در فیلم با وهم فیلمساز مبنی بر فیلمسازی مواجه شویم!

«سیانور» به کارگردانی بهروز شعیبی

شعیبی نشان داد که فیلمسازی را می‌داند و «سیانور» با وجود ضعف‌هایی که در پرده دوم روایت دارد، در قیاس با فیلمی چون «امکان مینا» که موضوعی مشابه درباره گروهک تروریستی منافقین بوده است، اثری سرپا است. «سیانور» در اجرا دارای سکانس‌های هوشمندانه‌ای است که در خدمت روایت قرار دارد اما برای فهم مخاطبی که چندان با تاریخچه ننگین منافقین آشنایی ندارد، اثری کم‌مایه خواهد بود.

«به دنیا آمدن» ساخته محسن عبدالوهاب

آخرین فیلم دوره سی‌وچهارم که غروب چهارشنبه در کاخ جشنواره اکران شد، «به دنیا آمدن» نام داشت که برخلاف شروع گنگی که همراه با سکانس‌های اضافه و بی‌ثمر با روایت فیلم بود، در میانه جان‌یافته و با پایانی گرانقدر به اتمام می‌رسد تا فیلمی قابل توجه درباره بحران آدمی در دل مدرنیته شهری را شکل دهد. در این میان فیلمساز در برخی سکانس‌ها وارد موقعیت‌های دورافتاده‌ای شده و انتخاب اشتباه هدایت هاشمی برای بازی در این فیلم، خارج از بارکدگذاری پرسوناژ اصلی است.


وطن امروز/نگاهی به فیلم «سیانور» ساخته بهروز شعیبی از آثار جشنواره فجر

اثری دغدغه‌مند و خوش‌ساخت

سعید قاسمی: «سیانور» دومین فیلم بهروز شعیبی، کارگردان فیلم تحسین‌شده «دهلیز» است. وقایع فیلم جدید شعیبی که در جشنواره سی‌وچهارم رونمایی شد در سال 54 اتفاق می‌افتد. در پی ترور 2 آمریکایی توسط سازمان مجاهدین خلق، یک مامور ساواک با نام بهمنش (مهدی هاشمی) برای دستگیری عاملان ترور گمارده می‌شود. او بعد از تحقیقات متوجه می‌شود بین اعضای تشکیلات سازمان مجاهدین اختلافات ایدئولوژیک به وجود آمده و موجب دودستگی آنها شده است، بهمنش آنها را دستگیر می‌کند و دادگاه حکم به اعدام اعضای سازمان می‌دهد. آنچه در «سیانور» باعث می‌شود مخاطب تا انتهای فیلم پا به پای کاراکتر‌ها پیشروی کند، نوع روایت قابل توجه فیلم است. روایتی که در شخصیت‌پردازی‌ها تا حد زیادی جز چند مورد در کاراکتر‌های مهم، موفق عمل می‌کند و اطلاعات مورد نیاز را بموقع در اختیار بیننده قرار می‌دهد. سیانور فیلمی قصه‌گو است که می‌تواند قصه‌اش را تعریف کند و مخاطب را با خود همراه کند. تم اصلی فیلم و آنچه بهروز شعیبی در پی آن است، جداسازی یا به عبارتی سکولاریزه کردن انقلاب اسلامی ایران از جریان چپ مارکسیست است. شعیبی این وقایع را با آمیختن به یک داستان عاشقانه، تبدیل به فیلمی جذاب کرده است. روایت فیلم به صورت خطی صورت می‌گیرد اما فیلمساز با استفاده از فلش‌بک‌ها و بازگشت‌های بموقع، از طرفی شخصیت‌پردازی‌ها را انجام می‌دهد از طرف دیگر داستان را به نحوی مطلوب پیش می‌برد به طوری که هر چه از زمان فیلم می‌گذرد ابعاد جدیدی از کاراکترها رو می‌شود. انتخاب این نوع روایت موجب شده روابط بین کاراکترها تا حد زیادی مناسب و به صورت قابل قبول تعریف شود. در سیانور با 3 طیف از گروه‌های مختلف اما متصل به یکدیگر روبه‌رو خواهیم بود. طیف اول فریب‌خوردگانی هستند که با شعارهای پوچ و عملکرد براساس احساسات از مسیر اصلی خارج شده‌اند. شخصیت‌های هما (هانیه توسلی) و لیلا (بهنوش طباطبایی) در این طیف قرار می‌گیرند. هما از نامزد خود جدا می‌شود و بعد از پیوستن به سازمان یک ازدواج تشکیلاتی می‌کند اما بعد از مدتی همسرش از تشکیلات خارج می‌شود. هما از همسر و فرزندش جدا می‌شود تا به سازمان خدمت کند. او پس از گذشت مدت‌ها، با تیری که در بدن دارد به نامزد سابقش (پدرام شریفی) که حالا دستیار بهمنش است پناه می‌آورد. هر چه از روبه‌رو شدن هما و نامزد سابقش می‌گذرد و با دیالوگ‌هایی که بین آنها رد و بدل می‌شود هما به پوچ بودن و تهی‌مایگی آرمان‌های سازمان پی‌می‌برد. طیف سوم که محور اصلی فیلم بر پایه این طیف قرار دارد گروهی متشکل از مرتضی (بابک حمیدیان) و مجید (بهروز شعیبی) است که در مقابل گرایش سازمان به مارکس واکنش نشان می‌دهند. این واکنش موقعیتی دراماتیک را به وجود می‌آورد که تمام کشمکش‌های داستان حول این محور قرار می‌گیرند. نکته قابل توجه سرنوشتی است که هر 3 گروه به آن دچار می‌شوند. مرگ غایت همه کاراکترهاست اما نگاه فیلمساز و روند داستان به گونه‌ای است که میان مرگ مرتضی و مجید که از ایدئولوژی آمیخته با دین برخوردارند با دیگران تفاوت محسوسی مشاهده می‌شود. مرگ این 2 شخصیت به منزله رستگاری است. این مطلب در نقطه مقابل عاقبت وحید قرار می‌گیرد انسانی که ادعای تغییر جهان را دارد. لحظه‌ای که او خبر محکومیت خود را می‌شنود اثری از آرامش در او دیده نمی‌شود. این امر بیانگر تزلزل و سستی عقیده‌ای است که وحید و همفکرانش به آن عمل کرده‌اند. مهم‌ترین مساله قابل توجه پرهیز شعیبی از شعارزدگی فیلم است. فیلم اگرچه در آستانه شعارزدگی قرار می‌گیرد اما به هیچ عنوان گرفتار آن نمی‌شود. این امر در رویکرد سانتی‌مانتال روابط عاشقانه هم به چشم می‌خورد. فیلم خود را اسیر روابط سانتی‌مانتال نمی‌کند. از نکات قابل توجه فیلم، اکسسوار و طراحی صحنه تحسین‌برانگیز آن است که کاملا تداعی‌کننده دهه 50 است. فیلمبرداری درخشان علی برازنده کمک زیادی به این فضاسازی کرده است. با همه این تفاسیر اگر کمی در بسط روابط بویژه رابطه دانشجوی پلیس با مامور ساواک و مساله کستینگ دقت بیشتری به عمل می‌آمد، فیلم به مراتب از کیفیت بیشتری برخوردار می‌بود.


وطن امروز/منوچهر محمدی، تهیه‌کننده سینما: می‌خواهند حاتمی‌کیا را ذبح کنند!

منوچهر محمدی، تهیه‌کننده سینما گفت: دستگاه‌های مربوط به حوزه سینما باید آستانه تحمل خود را به سطح کارهای فیلمسازانی مانند حاتمی‌کیا برسانند. منوچهر محمدی، تهیه‌کننده سینما در گفت‌وگو با برنامه «سینما ملت» اظهار کرد: یک درد و مشکل کلی‌تر این است که جشنواره فجر، بعد از 34 دوره که وارد عمر میانسالی خود شده و باید علائم پختگی و بلوغ در همه اجزا و شاکله آن دیده شود، به نسبت نخستین دوره‌ها، گرفتار زرق و برق و حواشی شده است. این تهیه‌کننده درباره اجحاف رخ داده درباره حاتمی‌کیا در این دوره گفت: شخص حاتمی‌کیا را انسانی دغدغه‌مند و دارای آرمان می‌دانم و چنین شخصی قطعا خروجی خوبی نیز ارائه می‌دهد. اگر فیلم بادیگارد هیچ حرفی ندارد و بخواهیم سرپوش غیرمنصفانه و عامدانه بر همه توانایی‌های حاتمی‌کیا در کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی بگذاریم، باز هم حرفی در این فیلم هست که تهیه‌کنندگان و مخاطبان را به این احساس می‌کشاند که نسل 57 که نسلی آرمانی بودند، اگر شرایط اقتضا کند حاضر است به خاطر نسل 94 خود را قربانی کند. محمدی افزود: نمی‌دانیم چرا «بادیگارد» تا این حد مورد بی‌توجهی و ظلم واقع می‌شود و اصلا این قضیه را درک نمی‌کنم. احساس می‌کنم امروز حاتمی‌کیا ذبح می‌شود و فردا نوبت من و دیگران خواهد بود.


وطن امروز/محمدامین همدانی، کارگردان انیمیشن «فهرست مقدس»: فجر بهترین جایی بود که انیمیشن را جدی بگیرند

کارگردان انیمیشن «فهرست مقدس» که در مراسم اختتامیه بعد از کسب عنوان بهترین انیمیشن این دوره طی سخنانی لزوم توجه مسؤولان را نسبت به مدیوم انیمیشن خواستار شده بود، گفت: دوستان به ظاهر نگاه ویژه‌ای داشتند و می‌خواستند انیمیشن را از چشم مخاطب بربایند. نکته این است که شاید بعضی‌ها احساس خطر و فکر می‌کردند جای‌شان تنگ می‌شود که البته این تفکر کودکانه‌ای است و به دلیل محافظه‌کاری و عدم بلوغ عده‌ای است. به گزارش تسنیم، وی افزود: همین تفکر بهانه‌ای دست جشنواره فجر داد که انیمیشن‌های ما انیمیشن‌های بدی هستند و اگر دیده نشوند به نفع انیمیشن کشور است. این دیدگاه اگرچه در ظاهر خیرخواهانه است اما ترس از تزلزل جایگاه عده‌ای را نمایش می‌دهد. ترس از این موضوع که قرار است هادی محمدیان‌های جدیدی اضافه می‌شوند و این موضوع رزومه عده‌ای را خراب می‌کند. من فکر می‌کنم افرادی صف‌بندی‌هایی را انجام دادند که انیمیشن‌های انقلابی با افراد انقلابی را تفکیک کنند و سعی دارند با ما دشمنی کنند. همدانی درباره‌ فرصت از دست‌رفته وزارت ارشاد و ظرفیت بالای سینمای انیمیشن صحبت کرد و گفت: فجر بهترین جایی بود که انیمیشن را جدی بگیرند و البته هزینه‌ای هم برایشان نداشت. فقط کافی بود تا 2 اکران خوب به انیمیشن‌ها می‌دادند. مگر یک سیمرغ چه قدر هزینه می‌برد؟ انیمیشن‌ها هر کدام چیزی در حدود یک میلیارد هزینه دارد درحالی‌که یک سیمرغ شاید در نهایت 5 میلیون برای وزارتخانه خرج داشته باشد. اینها هزینه‌ای برای وزارت ارشاد نیست اما در مقابل، آنها جدی شدن صنعت انیمیشن و ورود سرمایه‌های خصوصی و چرخیدن چرخ سینمای انیمیشن را به‌دست می‌آوردند که می‌توانستند به همین راحتی روی این موج‌ سوار شده و آن را به نام خود تمام کنند.


وطن امروز/سیدمحمود رضوی، تهیه‌کننده فیلم «سیانور»: با این هیأت داوران معلوم بود کاندیدا نخواهیم شد

سیدمحمود رضوی در نشست فیلم «سیانور» که با حضور عوامل فیلم و اهالی رسانه در کاخ جشنواره برگزار شد، با انتقاد از نحوه انتخاب داوران جشنواره سی‌وچهارم عنوان کرد: وقتی در ابتدا ترکیب هیأت داوران را دیدم به بهروز شعیبی گفتم از این ترکیب یک کاندیداتوری هم برای ما بیرون نمی‌آید! با این حال رضوی تاکید کرد: در کشور هیچ فیلمسازی را نمی‌توانید پیدا کنید که بگوید جشنواره برایش مهم نیست، چون مهم است و این جشنواره جشن سینمای ایران و آغاز سال سینمای ایران است. ما هم جشنواره را قبول داریم و به داوری‌هایی هم که وجود داشته، احترام می‌گذاریم. همچنین بهروز شعیبی، کارگردان فیلم «سیانور» در این نشست ضمن انتقاد از داوری صورت یافته، گفت: متاسفانه جشنواره تبدیل به تخم‌مرغ شانسی شده که هر سال اتفاق عجیبی در آن می‌افتد.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین