کد خبر: ۳۲۱۶۹
تاریخ انتشار:
این همه روزنامه نگار، یک شبه از کجا آمده اند؟

کلاهی که سر غربی ها رفت!

به فرض درستی آمار ارائه شده توسط انجمن منحله مذکور، و حتی به فرض محال اینکه همه اعضای این انجمن به غرب پناهنده شده باشند، باز هم تعداد روزنامه نگاران مورد تائید انجمن روزنامه نگاران ایران با تعداد کسانی که تحت عنوان روزنامه نگار به غرب گریخته اند، تفاوتی معنادار دارد.

جریان فتنه پارسال، هر چند برای خیلی ها نان نشد، اما برای برخی دیگر که سالها دل در فرنگ داشتند، آب شد. این عده در یکسال گذشته، به خوبی تونستند از "جوگیر شدن" برخی ممالک اروپایی بهترین استفاده برده و با جا زدن خود به عنوان فعال حقوق بشر و یا زندانی شدن در ایران، ترس جان به دلیل حضور در آشوب ها و ... ره چندین ساله را بعضا در کمتر از یکی دو هفته بپیمایند و خود را به کعبه آمالشان، غرب، برسانند.

به گزارش خبرنگار بولتن، آنچه در این میان جالب توجه است، این که در میان فراریان، کسانی که خود را روزنامه نگار معرفی و به بهانه "خطرات کار ژورنالیست ها در ایران"، دولت های غربی را مجاب به اعطای پناهندگی کرده اند، بسیار قابل توجه است. طوری که برخی از منابع خبری ضدانقلاب، تعداد روزنامه نگاران پناهنده شده را تا 4600 نفر برآورد کرده اند! ناراستی چنین آماری برای روزنامه نگاران ایرانی بسیار روشن است، اما برای خوانندگانی که با جامعه خبری کشور آشنایی ندارند، مراجعه به سایت انجمن صنفی منحله روزنامه نگاران خالی از لطف نیست. طبق آخرین آمار ارائه شده در این سایت، تعداد اعضای انجمن 3700 نفر بوده اند. البته در همان دوره فعالیت انجمن روزنامه نگاران، بسیاری از روزنامه نگاران حرفه ای، انجمن را به دلیل ثبت نام بدون ضابطه مدعیان روزنامه نگاری، مورد انتقاد قرار می دادند.

حال به فرض درستی آمار ارائه شده توسط انجمن منحله مذکور، و حتی به فرض محال اینکه همه اعضای این انجمن به غرب پناهنده شده باشند، باز هم تعداد روزنامه نگاران مورد تائید انجمن روزنامه نگاران ایران با تعداد کسانی که تحت عنوان روزنامه نگار به غرب گریخته اند، تفاوتی معنادار دارد. لذا یا سران این انجمن، که اتفاقا عمدتا جزو فراریان هستند، باید بپذیرند که در گذشته، راه را برای عضویت بسیاری از روزنامه نگاران در انجمن سد کرده بودند و یا اکنون حامیان غربی فتنه گران باید بپذیرند که کلاه گشادی بر سرشان رفته است.

اعتراف از سر ناچاری

در جریان سفر دکتر محمود احمدی نژاد به نیویورک، نامه ای سرگشاده به امضای 67 نفر که خود را روزنامه نگار ایرانی معرفی کرده بودند، منتشر شد. در این نامه از رییس جمهور خواسته شده بود همانطور که با رسانه های غربی مصاحبه می کند با آنان نیز مصاحبه کند. این نامه به سرعت در رسانه های ضد انقلاب از جمله سایت های موسوم به سبز منتشر شد، اما دیری نپاید که به افتضاحی بزرگ برای فتنه گران بدل گردید و مایه مضحکه آنان شد.

ابتدا فردی به نام عبداللطیف عبادی مطلبی تحت عنوان "این شیادها کجا روزنامه نگار بوده اند؟" را نوشت. او در مطلبش ضمن تشریح پیشینه بسیاری از امضاکنندگان نامه، تاکید کرده بود که این افراد هیچکدام روزنامه نگار نبوده اند. این افشاگری که بازتاب گسترده ای در محافل ژورنالیستی داشت، نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست فراری و عامل اصلی نگارش این نامه را به تکاپو انداخت که پای خود را از این ماجرا بیرون بکشد. او برای نویسنده این مطلب توضیحی فرستاد به این مضمون: "بنده به دنبال جمع آوری امضا نبوده‌ام. خودم هم ظاهرا یکی از آخرین کسانی بوده‌ام که امضا کرده‌ام، تهیه متن نامه کار دیگر دوستان است". سپس او و برخی دوستانش مانند رضا ولی زاده و مسیح علی نژاد تلاش فراوانی کردند که ابتدا اصل نامه و سپس مطلب افشاگرانه رقیب خود را هر طور که شده از سایتهای تحت نفوذ خود از جمله بالاترین بردارند. اما کار از کار گذشته بود؛ هم نامه 67 نفر پخش شده بود و هم مطلب عبادی.

آنچه در زیر می آید برخی واکنش ها به این ماجراست. بد نیست که این مطالب به انگلیسی ترجمه و به غربی هایی که برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران به روزنامه نگاران فراری دلخوش کرده اند داده شود!

- اسامی تعدادی از امضا کنندگان را سرچ کردم. اسم شان به جز در این نامه هیچ کجای دیگه نبوده

- موضوع روزنامه نگار از آب درآمدن خیلی ها در بیرون از مرزهای ایران بخصوص در ماههای پس از انتخابات ریاست جمهوری کاملاً درست میباشد

- حدود بیست نفر از امضا کنندگان این نامه واقعا” روزنامه نگار هستند اما مابقی شان هرگز روزنامه نگار نبوده اند و شیادانی بیش نیستند

- من خودم از نزدیک تعدادی از این دوستان رو میشناسم، کسانی مثل آسو صالح رو چند بار سر دختربازی توی دانشگاه سنندج گرفتند و اصلا اهل سیاست نبود خیلی وقت هم بود تلاش میکرد ازطریق احزاب سیاسی به خارج از کشور بره و به هر دری میزد.

- این بحران از مدت ها پیش دامنگیر جامعه روزنامه نگاری ایران است. از چیز های کوچولو هم شروع شد ها. یادتون میاد با کارت خبرنگاری می شد وارد محدوده طرح ترافیک تهران شد؟ همون موقع چقدر کارت خبرنگاری برای دوستان و آشنایان و .. صادر شد از طرف همکارانی که می تونستن و یا مدیران روزنامه ها. بعدها یه تعداد از این همین آدم ها شدن عضو انجمن صنفی رونامه نگاران ایران . انجمن صنفی هیچ وقت نتونست به این وضع سرو سامان بده می دونی برای چی برای اینکه در رای گیری ها همین آدم ها به کسانی رای می دادن که براشون آرم طرح ترافیک جور کرده بودن. حالا هم شده بهانه پناهندگی.

- من خودم افسر مهاجرت در فرانسه هستم و حرفهای شما رو کلمه به کلمه تصدیق می کنم.همکاران فرانسوی من به خاطر جو پیش آمده سال پیش تقریبا به همه جواب مثبت می دادند در صورتی که تنها یک جستجوی ساده کافی است تا متوجه شوید که فلان کس فقط چند سال پیش یکی دو مقاله در مورد اپک نوشته و هیچ. اما حالا به محض گرفتن خانه مجانی می پرسد که اینترنت پرسرعتش چه موقع وصل می شود چون هر روز با رادیو و تلویزیون مصاحبه دارد!

- تا آنجا که ما در آلمان خبر دارم – گزارشگران بدون مرز (خود آقای معینی ) این افراد را تایید کرده اند . در رابطه مستقیم با خانم سعادت و…. متاسفانه عده ای از کمونیست هایی که جزو بقایای حزب توده و همچنین فدائیان خلق هستند از مدتها پیش – مثل جن هایی که به اشکال مختلف در می آیند – به شکلهایی مختلف درآمده اند و هر کدام در جای نفوذ کرده اند . بخشی از آنها متاسفانه به میان گزارشگران بدون مرز رخنه کردند و فرانسوی های بیچاره را خر کردند و سررشتهء امور مربوط به ایران را در دست گرفته اند . بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز در حال حاضر مصداق عینی و دقیق ” دلال پناهنگی ” و در واقع ” دلال اخذ اقامت از کشورهایی اروپایی و آمریکایی ” برای مشتریان خاصی شده است . ایرانی های شاغل در این سازمان کثافت کاری های خودشان را حتی به ” یورو نیوز ” هم کشانده اند و مشغول دلالی و اخذ و اعطای ویزای اقامتی ، شغلی ، و امثال اینها شده اند . خانم آیدا سعادت یکی از همان عناصر فاسد و شیادی بود که توسط تیمی که از سوی همین بخش فارسی و ایرانی های مقیم سازمان گزارشگران بدون مرز هستند حمایت خاص شد و با کمک شیادهایی که در آن سازمان هستند از ترکیه به آمریکا رفت و فعلا” هم مشغول به خدماتی خاص! به آن بزرگواران است . بوی کثافت و تعفن اینها همه جا را فرا گرفته است . از همه جالبتر اینکه تاییده های همین بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز برای عده ای از شیادها تبدیل به مدرک و سند شده است و برای رفع و رجوع حقه بازی های خود دائما” به اظهارات و سفارش های این سازمان استناد می کنند ، سازمانی که بخش فارسی آن همه جا را به گند و لجن کشانده است

- خبرنگاران و فضلا‌یی از این قبیل .. لطف کنند دهانشان را برای ابد ببندند بس است

- تا اونجایی که می دونم مسئول جمع آوری امضاها خانم مسیح علی نژاد بوده . ایشون خودش سرتاپا دروغ هست . مسیح علی نژاد با ۴ سال سایقه روزنامه نگاری در ایران دنیا رو پر کرده از دروغهای بزرگ . وقتی بانی این کار یک دروغگو باشه معلومه نتیجه چی میشه

- این بهداد بردبار رو هم من میشناسم. یه آدم علاف هست در اسلو که سالهاست دنبال پناهندگی سیاسی هست و به هر دری میزنه و کلک سوار میکنه تا از دولت نروژ پناهندگی بگیره. چند تا مقاله هم ترجمه کرده که بگه روزنامه نگار هست. بیشتر وقتش هم تو کافه های اسلو دنبال دختر میگرده.

- مسیح علی نژاد در افتضاح موسوم به نامهء ۶۷ نفره خودش را آماده کرده بود تا طبق معلوم در تلوزیون فارسی صدای آمریکا و همچنین تلوزیون فارسی بی بی سی حاضر شود و مهملات رومانتیک – سیاسی اش را به همت این رسانه ها به خورد ملت ایران بدهد که البته با افشای آن رسوایی نقشه اش نگرفت.

- آقایان گزارشگران بدون مرز لطفاً یک نمونه از سوابق مبارزاتی علیرضا رضایی را رو کنید یا یک سابقه از زندان یا دستگیری یا احتمال خطری که متوجه وی بوده است را بدانیم.

- پاریس به نخاله دان بیشتر شبیه شده تا مرکز فعالین سیاسی.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین