گروه فرهنگی- امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
***
آرمان/استعفاي شهاب حسيني پذيرفته نيست
محمد حيدري دبير و فريدون جيراني عضو هيات انتخاب جشنواره فيلم فجر ۳۴ در برنامه «سينماي ايران» درباره اين دوره از جشنواره، حواشي به وجود آمده و آثار انتخاب شده صحبت كردند. برنامه «سينماي ايران» پنجشنبه شب ۱۷ دي ماه با حضور محمد حيدري دبير سي و چهارمين دوره جشنواره فيلم فجر و فريدون جيراني عضو هيات انتخاب جشنواره فيلم فجر با اجراي عليرضا شجاع نوري از شبكه چهارم سيما روي آنتن رفت. محمد حيدري در ابتداي اين برنامه با اشاره به پيشينه تئاتري و حضورش در سينما اشاره كرد: من فضاي سينما و تئاتر را خيلي دور از هم نميبينم. سينما مجموعهاي از تصاوير در كنار يكديگر است، در تئاتر هم خلاقيت بازيگر و كارگردان را ميتوان روي صحنه ديد كه همان دوباره در سينما به تصوير كشيده ميشود. با اينحال علاقهمند بودم ورودم به سينما با يك اثر هنري باشد و نه در جايگاه يك مدير اما در ادامه با حضور حجتا... ايوبي در جايگاه مديريت سينمايي كشور به سينما آمدم. حضور من در مديريت سينما تازماني كه اهالي سينما بخواهند ادامه خواهد داشت و اگر قرار باشد نباشم، سراغ فيلمسازي ميروم. دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر همچنين تاكيد كرد: جشنواره طي سالهايي كه برگزار شده، فراز و نشيب زيادي داشته و بايد توجه داشته باشيم كه توليدات سينماي ايران در اين سالها به لحاظ كمي افزايش پيدا كرده است. اين روزها جشنوراه به اذعان خيلي از رسانهها، حاشيههاي زيادي را دارد. اين حاشيه از نحوه كار هيات انتخاب كه اسامي آنها اعلام نشد تا تغيير زمان برگزاري نشستها وجود داشته است. دليل اعلام نشدن اسامي اعضاي هيات انتخاب به اين بود كه گفتوگوهايي صورت نگيرد و به نظرم زحمت يك ساله فيلمساز به دليل فضايي كه ممكن است به وجود بيايد، از بين نرود. حيدري با اشاره به استعفاي شهاب حسيني از مشاوري دبير جشنواره فيلم فجر اضافه كرد: گاهي از برخي كلمات برداشتهاي ديگري ميشود. من در نشست خبري اعلام كردم كه «آشغالهاي دوست داشتني» معضل شده است و منظورم اين بود كه اين فيلم هر دوره به جشنواره ارائه ميشود و نتوانسته وارد جشنواره شود. اگر آقاي اميريوسفي از اين صحبت من دلگيري پيدا كردهاند، عذرخواهي ميكنم. اين فيلم در دورههاي قبلي جشنواره ارائه شده بود و نتوانسته بود پروانه نمايش بگيرد از اين رو نميتوانست در جشنواره باشد. درباره استعفاي آقاي حسيني بايد بگويم كه وي استعفاي خودشان را به مطبوعات ارائه دادند و اين استعفا از نظر ما پذيرفته نيست. شهاب حسيني به هر حال در جشنواره هستند و اصلا جشنواره براي هنرمندان است.
اكران فيلمها از ساعت ۱۴
دبير جشنوراه فيلم فجر درباره نقش بستن تصوير مرحوم خسرو شكيبايي روي پوستر جشنواره فيلم فجر اظهار كرد: هدف اصلي جشنواره امسال اين بود كه سيمرغهاي اصلي خود هنرمندان هستند و به همين دليل تصميم گرفتيم از تصوير هنرمندان در طراحي پوستر امسال استفاده كنيم و قطعا خسرو شكيبايي از جمله سينماگراني است كه در ذهن همه باقي مانده است. وي درباره طراحي اين پوستر و حاشيههاي ايجاد شده ادامه داد: مجيد برزگر ايده را در ابتدا داد و در ادامه مجيد برزگر با بزرگهمر حسينپور براي نقاشي تصويري كه امير عابدي در ساليان گذشته از خسرو شكيبايي ثبت كرده بود صحبت كرد و در نهايت پوستر جشنواره خلق شد. معتقدم پوستر جشنواره مجموعهاي از همكاري آقاي برزگر، آقاي عابدي و آقاي حسينپور است. اما ايده اصلي متعلق به مجيد برزگر بوده است. حيدري در ادامه به عدم حضور فيلم «يك شهروند كاملا معمولي» به كارگرداني مجيد برزگر در بخش سوداي سيمرغ اشاره و عنوان كرد: طبق آيين نامه جشنواره فيلمهايي كه قبل از جشنواره در جاي ديگري نمايش داده شده باشند، نميتوانند در بخش سوداي سيمرغ باشند. اما در «هنر و تجربه» شرايط فرق ميكند و ما تابع قوانين گروه هنر و تجربه هستيم و فيلمهايي كه ممكن است قبلا در رويدادهاي ديگري به نمايش در آمده باشند ميتوانند در اين بخش به رقابت با ديگر آثار بپردازند. وي همچنين درباره برج ميلاد كاخ جشنواره و مديريت آن گفت: بهروز غريبپور افتخار دادند كه پذيرفتند در كنار ما و جشنواره باشند و با انرژي و انگيزه بالايي وارد شدند. ما در جشنواره گذرگاه سيمرغ و نگاهي به همه دورههاي قبلي جشنواره خواهيم داشت؛ هنرمندان از فرش ايراني عبور خواهند كرد و در اين گذرگاه اتفاقهاي خوبي خواهد افتاد. ما قصد داريم برنامهها را دقيقتر پيش ببريم، سختگيري در تخصيص كارتها پيش گرفته شد و تلاش كرديم بخشي از مشكلات موجود در ادوار مختلف را رفع كنيم. در زمان اكران فيلمها هم تغييراتي داديم و نمايش فيلمها از ساعت ۱۴ ظهر به بعد خواهد بود و نشستهاي مطبوعاتي آثار، صبح روز بعد برگزار ميشود. دبير سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر يادآور شد: ۱۴ سينما و ۲۷ سالن سينما نمايشدهنده آثار جشنواره براي مردم خواهند بود. هنرمندان به سالنها ميروند البته ما كاخ مردمي را پرديس سينمايي ملت انتخاب كردهايم كه براي سازندگان آثار فرش قرمز پخش ميشود و هنرمندان در كنار مردم ميبينند. وي در ادامه با بيان اينكه دو فيلم نگاه نو سوداي سيمرغ را جمعه اعلام ميكنيم، اظهار كرد: اختتاميه جشنواره فيلم فجر را در برج ميلاد و افتتاحيه اين رويداد را در تالار وحدت برگزار خواهيم كرد. افتتاحيه ۱۱ بهمن خواهد بود. در كاخ جشنواره نيز ميزبان اهالي رسانه، سازندگان آثار و هنرمندان و منتقدان، مسئولان و مديران فرهنگي نهادها و سازمانها خواهيم بود.
جدا از فضاي مميزي فيلمها را ديديم
در ادامه برنامه فريدون جبراني درباره حضورش در هيات انتخاب گفت: با حضور در اين بخش به شناخت بيشتري به دوستاني كه در هيات انتخاب بودند رسيدم و براي من كلاس درسي بود تا از نوع نگاه دوستان به فيلمها استفاده كنم. در يك فضاي بسيار صميمي فيلمها را ديديم و برخي فيلمها را كامل نديديم. فيلم ميركريمي را ۸۵ دقيقه و حاتمي كيا را ۸۰ دقيقه و «سيانور» را نزديك به ۷۰ دقيقه و نسخه ۷۵ دقيقهاي «خانه يحيي» را ديديم. نسخه ۳۰ دقيقهاي فيلم «هيهات» و ۴۰ دقيقه از فيلم «اروند» را ديديم و درباره اين دو اثر آخر نظري نداديم. عضو هيات انتخاب جشنواره گفت: برخيها به خاطر دشمني با خانه سينما بر سر فيلم «دختر» ميركريمي جنجال كردند. كساني كه نمايندگان كميته دولتي بودند هيچوقت نظر اصلاحي به ما ندادند و جدا از فضاي مميزي فيلمها را ديديم. دوستاني كه از مميزي آمده بودند نسبت به ما بازتر فيلمها نگاه كردند و حتي دبير هم نظري نداد كه اين نكته مهم است.
از ديدن فيلمهاي نگاه نو ترسيدم
فريدون جيراني ادامه داد: تلخي فيلمهاي امسال از نگاه اجتماعي فيلمسازان ميآيد نه نگاه سياسي. از ديدن فيلمهاي نگاه نو ترسيدم و نسل چهارم و پنجم دارند از نسلهاي گذشته جلو ميزنند و نسلهاي قبلتر بايد دوباره به سينماي شان نگاه كنند چون نسل چهارم و پنجم با سينما و جامعه روز همگامتر پيش ميرود.
آرمان/لطفي نابغهاي براي همه دوران بود
تعدادي از هنرمندان و مديران عرصههاي مختلف فرهنگ و هنر در سالروز تولد زندهياد استاد محمدرضا لطفي نوازنده و آهنگساز فقيد موسيقي ايراني در فرهنگسراي نياوران تهران گردهم آمدند. به گزارش مهر، سيد عباس سجادي مديرعامل بنياد آفرينشهاي هنري نياوران در ابتداي اين مراسم كه پنجشنبه ۱۷ دي ماه در تالار خليج فارس فرهنگسراي نياوران برگزار شد، گفت: قبل از هر چيز لازم است ابراز تاسف خود را از اتفاقات اخير باغمزار زندهياد محمدرضا لطفي اعلام كنم و بگويم كه استاد لطفي براي سرزمين ما كمتر از قله دماوند نيست.اي كاش چشمان خود را بشوييم و جور ديگري به اين فضا نگاه كنيم. به هر ترتيب استاد محمدرضا لطفي شخصيتي والا و تاثيرگذاري است كه وقتي بسياري از هنرمندان از ايران خارج شدند، او به ايران بازگشت تا رسالت خود را انجام دهد.
لطفي با دروغ ساز نميزد
مجيد كياني نوازنده سنتور هم در اين مراسم گفت: وقتي ساز ميزنيم، آوازي ميخوانيم يا آهنگ ميسازيم يعني ميخواهيم احساسات خود را به مخاطب نشان دهيم و اگر بخواهيم ساز زدن و خواندنمان را به مخاطب تحميل كنيم روش خوبي انتخاب نكردهايم. اين موضوع نكته بسيار حائز اهميتي است كه بايد بيشتر از اينها به آن توجه كنيم. البته برخي از مواقع فقط ما كار خودمان را ميپذيريم و ديگران را نفي ميكنيم و اين مانع پيشرفت هنر است. وي تاكيد كرد: محمدرضا لطفي هيچوقت تلاش نكرد ساز يا آهنگش را تحميل كند. او با صداقت تمام ساز ميزد و آهنگ ميساخت. لطفي هنرمندي بود كه هم موسيقي زمان خود را ميشناخت و هم از پيشينه آن اگاه بود، ضمن اينكه اطلاعات كاملي از انواع موسيقيها از جمله نواحي و كلاسيك داشت.
نسل جديد لطفي را بهتر شناخت
معاون هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هم در اين برنامه با تقدير از مقام هنري استاد محمدرضا لطفي توضيح داد: ما هر ميزاني از محمدرضا لطفي سخن بگوييم بازهم كم گفتهايم. من خاطرات زيادي از استاد لطفي دارم و در زماني كه به عنوان مدير مركز موسيقي وزرات ارشاد فعاليت ميكردم با او ارتباط زيادي داشتم. ضمن اينكه در ماههاي آخر حيات اين هنرمند يعني زماني كه در بيمارستان بستري بود به اتاق وزير ارشاد براي ملاقات به آنجا رفتيم كه در اين اثنا ۴۵ دقيقهاي هم با هم صحبت كرديم. مرادخاني گفت: زندهياد لطفي در آن گفتوگو به نكات زيبايي اشاره كرد و گفت «من براي خودم تفكري داشتم و به اصل بسياري از مسائل ترديد داشتم اما آنجا بود كه خودم را پيدا كردم و خودم را در وجود او ديدم و هيچ شدم و از هيچ به همهچيز رسيدم». به هر ترتيب من معتقدم نسل جديد ما لطفي را بهتر شناخت و هر چه ميگذرد ما بيشتر كمبود او را حس ميكنيم. به اميد روزي كه افرادي مثل لطفي را در سپهر موسيقي كشورمان داشته باشيم. ارشد طهماسبي نوازنده پيشكسوت تار هم با اشاره به حضور قابل توجه مردم در سالگرد تولد ۶۹ سالگي استاد محمدرضا لطفي گفت: وقتي جمعيت پرشمار امشب را ديدم، ياد يك كنسرت با محمدرضا لطفي افتادم. در دوراني كه اجازه كنسرت دادن نداشتيم و فقط مجامع خصوصي و نيمه خصوصي اجرا داشتيم، شبي هم در انجمن زرتشتيان كنسرت داشتيم. من براي اين اجرا هيجان بسياري داشتم به همين خاطر پيش او رفتم و گفتم كه من خيلي هيجان دارم. او گفت «به صداي قلب من گوش بده» من سرم را روي قلبش گذاشتم و هنوز هم صداي آن كه تند و بهشدت ميتپيد، در ذهنم هست. اين موضوع را گفتم زيرا معتقدم ما بايد ياد بگيريم كه براي مخاطبمان ارزش قائل باشيم. لطفي با تمام بزرگياش براي مخاطب ارزش قائل بود براي هر اجرا هيجان داشت و در هر اجرا جوري روي صحنه ميرفت كه انگار كنسرت آخرش بود.
خاطره صادقي از لطفي و عليزاده
قطب الدين صادقي نويسنده، مدرس و كارگردان تئاتر نيز در اين مراسم با اشاره به اين نكته كه تفاوتهاي او با محمدرضا لطفي زياد است، تصريح كرد: متاسفانه روزگار غدار ما را از هم جدا كرد. من هم امروز نيامدم تا اين از تفاوتها و شباهت هايم با محمدرضا لطفي حرف بزنم اما ميخواهم به اين نكته اشاره كنم كه ما نسلي آرمان خواه بوديم كه همواره دنبال مباني نظري بود و محمدرضا لطفي از آن دسته هنرمنداني است كه فقط يك نوازنده و آهنگساز عادي نبود. او اهل كتاب و شعر بود كه من خوب يادم هست وقتي در خانه اش جلسات جامعهشناسي و فلسفه برگزار ميشود من بسياري از بزرگان را در آن جا ميديدم. لطفي يك نوازنده ساده نبود و همواره به دنبال فرهنگي ميگشت كه در عموم جامعه گسترش پيدا كند، او از نسل آرمان خواهي بود كه هيچگاه از فضاي اجتماعي دور نبود و همواره روح اجتماعي بودن را همراه با روح طغيان گر شاعرانه اش به موسيقي اضافه ميكرد. در او سركشي عجيبي وجود داشت كه در موسيقي و نوع ساز زدنش تبلور پيدا ميكرد. او هنرمندي بود كه موسيقي تخديري را تكان داد و به آن شوري تازه بخشيد. وي با اشاره به روحيه معلم محور زندهياد لطفي به ذكر خاطرهاي از وي پرداخت و گفت: يادم هست كه در يكي از باغهاي اطراف سنندج نشسته بوديم و صحبت ميكرديم و تصميم گرفتيم كه به تهران سفر كنيم و هنر بخوانيم. لطفي در آن زمان سپاه دانش بود و هنوز ناشناخته بود. ساعت ۷ صبح به تهران رسيدم و به منزل لطفي رسيديم. ديدم كه او به همراه يك جوان مشغول ساز زدن است. ما خسته بوديم و كمي استراحت كرديم. ساعت ۱۰ بلند شدم و ديدم كه اين دو هنوز در حال ساز زدن هستند. به آنها گفتم صبحانه ميخوريد؟ گفتند بله. صبحانه را مهيا كردم و خانه را ترك كردم. ساعت ۴ دوباره بازگشتم و ديدم كه اين دو همچنان مشغول ساز زدن هستند. از آنها پرسيدم ناهار ميخوريد؟ گفتند بله! با هم ناهار خورديم. دوباره از منزل خارج شدم و غروب برگشتم. ديدم كه هنوز اينها در حال ساز زدن هستند و تا ۱۱ شب هم ادامه دادند. از او پرسيدم: محمدرضا خسته نميشوي؟ گفت: نظام آموزشي ما خيانت كرده است و ما عقب افتادهايم. بايد اين عقبماندگي را جبران كنيم. در ادامه از او پرسيدم جواني كه با تو ساز ميزد، كه بود؟ او هم گفت حسين عليزاده يكي از بچههاي كلاس ماست. افتخار دوستي با حسين عليزاده را از همان زمان دارم.
لطفي نابغهاي براي همه دوران
علي اكبر شكارچي نوازنده پيشكسوت كمانچه هم در بخش پاياني اين مراسم گفت: كمتر از هفتاد سال پيش هيچگاه كسي فكر نميكرد كه محمدرضا لطفي به چنين نابغهاي تبديل شود او هنرمندي بود كه تمام زندگي خود را براي موسيقي و آموزش گذاشت.
آرمان/ژرژ هاشمزاده:
«در
سكوت» اثرآبرومندي است
كارگردان فيلم «در سكوت» درباره راه نيافتن فيلمش به سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر توضيحاتي را ارائه كرد. ژرژ هاشمزاده در گفتوگو با مهر با اشاره به فيلم خود با عنوان «در سكوت» كه از حضور در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر بازماند، گفت: براي پذيرفته نشدن اين فيلم هيچ دليلي به من بيان نشد و من در نهايت ميپذيرم كه اين سليقه هيات انتخاب بوده است. وي با اشاره به كيفيت متن و فيلمنامه اين اثر و بازيگراني كه در آن حضور دارند، اظهار كرد: طبيعتا فيلمنامه اين اثر از ويژگيهايي برخوردار بوده است كه افرادي چون فاطمه معتمدآريا و سعيد پورصميمي تصميم گرفتهاند در آن به ايفاي نقش بپردازند و سعي من هم اين بود كه فيلمي آبرومند و باكيفيت بسازم. كارگردان فيلم «در سكوت» افزود: گرچه حضور فيلمم در جشنواره فجر اهميت داشت اما روزي كه اين فيلم را ميساختم اصلا به بود و نبودش در جشنواره فجر فكر نميكردم. شايد اين فيلم براي هيات انتخاب جذاب نبوده يا در مقايسه با ديگر آثار معيارهاي لازم را نداشته است. وي در بخش ديگري از سخنان خود يادآور شد: آقاي پورصميمي بعد از چهار سال در يك فيلم سينمايي بازي كرد و زماني كه من فيلمنامه را به وي دادم تا بررسي كند از نظر او فيلمنامه جذاب و مناسبي بود، همچنين فكر ميكنم ويشكا آسايش يكي از بهترين بازيهاي خود را در اين فيلم داشت. اين كارگردان درباره نسخهاي كه به دبيرخانه جشنواره فيلم فجر ارائه داده بود، توضيح داد: من فيلم را به صورت كامل به دبيرخانه تحويل دادم كه البته فاقد موسيقي و صداگذاري بود و اصلاح رنگ نشده بود. اتفاقا اين درس عبرتي شد كه ديگر فيلم كامل نشده به جشنواره تحويل ندهم. هاشمزاده در پايان و درباره فعاليتهاي جديدش گفت: اكنون مشغول بررسي چند فيلمنامه هستم تا يكي از آنها را براي توليد انتخاب كنم. فاطمه معتمد آريا، سعيد پورصميمي، ويشكا آسايش، سوگل خليق، احترام برومند، پانته آ پناهي ها، عليرضا كمالي نژاد، محمدرضا غفاري، حميدرضا نيك دل، احسان بيات فر، علي قاسمي، هستي قاسم پور، بهاره عليشاهي، پري آرام، پگاه حسيني، فرزانه سلحشور، رامتين هوشمند و حسين پناهي از بازيگران اين فيلم هستند. عوامل توليد «در سكوت» عبارتند از: نويسندگان فيلمنامه: ژرژ هاشم زاده، مهدي شيرزاد، مشاور كارگردان: مازيار ميري، مدير فيلمبرداري: همايون پايور.
ابتکار/آغاز بخش صحنهای سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر با نکوداشت «داوود فتحعلی بیگی»؛
پرواز سیمرغ نمایش بر فراز البرز
گروه ادب و هنر- هنرمندان استانهای سراسر کشور همیشه نقشی غیرقابل انکار در هنر این سرزمین و ایجاد جریانهای هنری داشتهاند. سیو چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای هنری در این دوره همزمان با تهران در شش استان کشور برگزار میشود. بر همین اساس بخش صحنهای جشنواره سیو چهارم از روز شنبه 19 دیماه در شهر کرج، استان البرز آغاز و در ادامه در استانهای بوشهر، یزد، فارس، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی برگزار و اول بهمن ماه به تهران خواهد رسید.
نامگذاری سالن اصلی تئاتر شهر البرز به نام داوود فتحعلی بیگی
ابراهیم شریفی دبیر جشنواره فجر استان البرز با ارائه توضیحاتی در مورد برگزاری این جشنواره در استان البرز گفت:جشنواره فجر استانی از 19 دیماه کار خود را در استان البرز آغاز میکند و بعد از آن در سایر استانها برگزار و نهایتا به تهران میرسد. شریفی با بیان دقیق جزئیات برگزاری جشنواره سی و چهارم فجر در استان البرز خاطرنشان کرد: مراسم افتتاحیه شنبه 19 دی ماه با برپایی نمایشگاه عکس، نمایشگاه تخصصی کتاب و نامگذاری سالن اصلی تئاترشهر به نام استاد داوود فتحعلی بیگی آغاز میشود. او افزود: طی این روزها، هر روز میزبان دو نمایش خواهیم بود که هر کدام از این آثار دو اجرا خواهند داشت. افتتاح نمایشها با اجرای تئاتر خیابانی علی نوریان خواهد بود. بعد از آن نمایش "صبح بخیر" به کارگردانی سیروس همتی از تهران در سالن اصلی تئاترشهر کرج و "دانه کفترهام نذری است" به کارگردانی کاوه مهدوی از تهران در پلاتو حیاط مهر اداره کل فرهنگ و ارشاد البرز به صحنه میروند. یکشنبه 20 دیماه، نمایش "یک قبیله تنهایی" به کارگردانی امین فرهی از خراسان شمالی در پلاتو حیاط مهر اداره ارشاد فرهنگ البرز و "عزازیل" به کارگردانی محمد شاکری از خراسان شمالی در مجموعه تئاترشهر کرج اجرا خواهند شد. همچنین جشنواره روز دوشنبه 21 دیماه میزبان نمایشهای "مشترک مورد نظر" به کارگردانی کامران شهلایی از کرمانشاه و "نوبت یعنی بعدی" به کارگردانی مرتضی شاه کرم از تهران در مجموعه تئاترشهر خواهد بود. سهشنبه 22 دی ماه نیز نمایش "رام کردن زن سرکش" به کارگردانی افشین سخاییفر از البرز به عنوان آخرین اجرای جشنواره در سالن استاد سیروس صابر به صحنه میرود. مراسم اختتامیه نیز ساعت 18 در همین سالن برپا خواهد شد. این مقام مسئول با تاکید بر آمادگی استان البرز در برگزاری جشنواره تئاترفجر خاطرنشان کرد: در حال حاضر تمامی نهادها چون استانداری، شهرداری، آموزش و پرورش و... تمام توان خود را به کار بستهاند تا این رویداد هنری به بهترین نحو ممکن برگزار شود. امید است بتوانیم اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهیم.
برنامه فجر استانی در 6 استان کشور
حسن رونده یکی از کارشناسان امور استانهای مرکز هنرهای نمایشی با اعلام برنامههای استانهای حاضر در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر به خبرنگار هنرآنلاین گفت: جشنوارههای استانی به زودی در استانهای البرز، بوشهر، یزد، فارس، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی برگزار میشود و استان البرز نخستین برگزار کننده جشنواره خواهد بود. او بیان کرد: استان بوشهر دومین استان میزبان جشنواره است. این استان جشنواره خود را از 22 تا 26 دی ماه برپا خواهد کرد. در این مدت نمایشهای "رابینسون کروزوئه" از استان تبریز، "دانه کفترهام نذریه" از تهران، "هفت خوان هملت" از اصفهان، "متاستاز" از تهران و "سرگیجه" از تهران اجرا خواهند داشت. علاوه بر این آثار برگزیده استان نیز به صحنه خواهند رفت. کارشناسان امور استانهای مرکز هنرهای نمایشی با معرفی سومین استان برگزار کننده خاطرنشان کرد: یزد سومین استان برگزارکننده این رویداد هنری طی روزهای 24 تا 27 دیماه خواهد بود. در این استان نمایشهای "نوبت بعدی"، "سرگیجه"، "متاستاز" و "رابینسون کروزوئه" به صحنه میروند. تعدادی از نمایشهای منتخب استان در جشنوارهها مانند "کی گفت آری، کی گفت نه" کار مهران محمودزاده از استان هرمزگان، "ده هزار و یک شب" کار مهرداد علی پور از استان کهکیلویه و بویر احمد هم در این استان اجرا خواهند داشت. او افزود: 25 تا 28 دی ماه استان فارس میزبانی جشنواره را عهدهدار خواهد بود. نمایشهای "رابینسون کروزو"، "متاستاز"، "دانه کفترهام نذریه" در این استان به صحنه خواهند رفت. همچنین نمایش "کروکودیل" به کارگردانی رامین ریاضی از آذربایجان شرقی، "روز دربی، شب که شد" به کارگردانی مرتضی تقیزاده از شهریار تهران، "کسوف" به کارگردانی روح الله کیخواه شهری از استان سیستان و بلوچستان به عنوان آثار برگزیده استانی در فارس اجرا میشوند. رونده با بیان اینکه 25 دیماه میزبانی استان آذربایجان شرقی از جشنواره تئاترفجر آغاز میشود اظهار کرد: این جشنواره از 25 تا 29 دی ماه برپا میشود و نمایشهای "رعنا" به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی، "سلطان مار" از جمهوری آذربایجان به کارگردانی خیرالله تقیانی پور، نمایش "رابینسون کروزوئه"، "تنها راه ممکن" کار عباس عطارپور از استان قزوین، "ندآ" به کارگردانی محمد قاسمی از استان همدان نیز در این جشنواره اجرا خواهند شد. او با اشاره به آخرین استان برگزارکننده بیان کرد: خراسان رضوی از 26 تا 29 دی ماه برگزارکننده فجر استانی خواهد بود. در طی این مدت نمایشهای "صبح به خیر فرمانده" کار سیروس همتی، "رعنا" کار علیرضا کوشک جلالی، "نوبت یعنی بعدی" کار مرتضی شاه کرم، "سلطان مار" به کارگردانی خیرالله تقیانی پور اجرا خواهند شد. همچنین نمایشهای "غریبهای از دریا" کار رضا پور ترابزاده از استان گلستان، "مالیخولیا" کار علی اکبر حق پناه از مازندران نیز اجرا میشوند. او خاطرنشان کرد: نکته قابل توجه برگزاری نمایشگاه عکس تئاتر و کتاب مجله نمایش در تمامی استانها و برنامههای اجرایی ویژه آنها خواهد بود. رونده تاکید کرد: با توجه به اینکه در سال تئاتر قرار داریم، تمام بخشها و مسئولان برگزار کننده جشنواره تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا تمام رویدادها به بهترین نحو شکل بگیرد.
15 نمایش در بخش میهمان جشنواره تئاتر فجر
پانزده
نمایش برای حضور در بخش «میهمان» سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
انتخاب شدند. به گزارش ستاد خبری روابط عمومی سی و چهارمین جشنواره بین المللی
تئاتر فجر اعلام کرد: با نظر و دعوت سعید اسدی دبیر جشنواره سی و چهارم تئاتر فجر،
تعداد 15 اثر نمایشی برای حضور در بخش میهمان جشنواره انتخاب شدند. گزارش ستاد
خبری روابط عمومی سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر حاکیست: اسامی نمایشهای
شرکت کننده در بخش میهمان جشنواره (به ترتیب حروف الفبا) به این شرح است:
1- گروه تئاتر "آران" با نمایش " اپرای مولوی " نوشته و کار بهروز غریب پور
2- گروه تئاتر "آیین " با نمایش " اروند خون " نوشته ایوب آقاخانی و کارگردانی کوروش زارعی
3- گروه تئاتر "کوانتوم " با نمایش " اودیسه" نوشته امین طبا طبایی و کارگردانی آرش دادگر
4- گروه تئاتر "حرکت " نمایش " بازار عاشقان " نوشته محمد ابراهیمیان و کارگردانی هادی مرزبان
5- گروه تئاتر" شایا " با نمایش " ترور " نوشته و کارگردانی حمیدرضا نعیمی
6- گروه تئاتر "پوشه " با نمایش " تکههای سنگین سرب " نوشته و کارگردانی ایوب آقاخانی
7- گروه تئاتر" دی " با نمایش "خاطرات و کابوسهای یک جامه دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی " نوشته و کارگردانی علی رفیعی
8- گروه تئاتر" معاصر " با نمایش " در خواب دیگران " نوشته و کارگردانی نادر برهانی مرند
9- گروه تئاتر" پرچین" با نمایش "دعوت به دو نمایش همراه " نوشته و کارگردانی محمد رحمانیان
10- گروه تئاتر "استوویداتو" با نمایش " دیوان شرقی - غربی" نوشته و کارگردا نی محسن حسینی
11- گروه تئاتر" پاپتیها " با نمایش " سال ثانیه " نوشته نشمینه نوروزی و کارگردانی حمید پور آذری
12- گروه تئاتر "یرما" با نمایش " شب آوازهایشها را میخواند" نوشته یون فوسه و کارگردانی رضا گوران
13- گروه تئاتر " مانی " با نمایش "صبح به خیر " نوشته و کارگردانی سیروس همتی
14 - گروه تئاتر" ما " با نمایش " من شاه ریچارد بودم " نوشته کیوان سررشته و کارگردانی محمد عاقبتی
15- گروه تئاتر "بازی " با نمایش " وضعیت صفر " نوشته محمد چرمشیر و کارگردانی آتیلا پسیانی
اجراهای صحنهای و خیابانی سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به دبیری سعید اسدی از روز اول بهمن ماه در تهران آغاز میشود.
ابتکار/کمپین اینستاگرامی بازیگران علیه انتشار تصاویر خصوصی
بازیگران سینما و تلویزیون با به اشتراک گذاشتن متنی از مردم خواستند به کمپین «وارد حریم خصوصی دیگران نمیشوم» بپیوندند.
به گزارش خبرآنلاین، در متن این کمپین اینستاگرامی آمده:« من با ارسال و اشتراک این عکس پیمان میبندم، تحت هیچ عنوان، به به شوخی و نه به جدی، وارد حریم خصوصی دیگران نمیشوم و به انتشار «تهوعآور» عکسهای زندگی خصوصی دیگران نمیپردازم چون به خوبی آگاه شدهام انتشار یک عکس ممکن است زندگی یک نفر را نابود کند و یک خانواده را متلاشی کند.»در ادامه این متن برای نمونه از کسانی نام برده شده که با انتشار عکسهای خصوصی شان دردسرهای جدی متحمل شدهاند. هادی کاظمی، لیلا اوتادی، بیژن بنفشهخواه، داریوش فرضایی، ماهچهره خلیلی، زیبا بروفه، برزو ارجمند، مریم امیرجلالی، سارا خوینیها، الهام پاوهنژاد، زهرا اویسی، نهال دشتی، از جمله بازیگرانی هستند که به این کمپین پیوستهاند. در حال حاضر سوشا مکانی، فوتبالیست، به دلیل انتشار عکسهای خصوصیاش در فضای مجازی در زندان به سر میبرد، با انتقال او به زندان موضوع حریم خصوصی چهرهها و عواقب ناشی از خدشهدار شدن این حریم خصوصی به موضوع مورد بحث کاربران فضای مجازی بدل شده است.
ابتکار/چهار جایزه هندی به سینمای ایران رسید
سه فیلم ایرانی «شیار ۱۴۳»، «فصل فراموشی فریبا» و «تا آمدن احمد» چهار جایزه هشتمین جشنواره «جیپور» هند را دریافت کردند.
به گزارش مهر، سه فیلم ایرانی «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار، «فصل فراموشی فریبا» به کارگردانی عباس رافعی و «تا آمدن احمد» به کارگردانی صادق صادق دقیقی برنده چهار جایزه از هشتمین جشنواره «جیپور» هند شدند. ساره بیات در این جشنواره جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و فیلم «تا آمدن احمد» دو تندیس رز زرد برای بهترین کارگردانی و رز سبز را برای بهترین فیلم در بخش جنگ و صلح دریافت کرد. فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» به تهیه کنندگی ابوذر پورمحمدی و محمد حسین قاسمی ساخته شده و تا کنون در جشنوارههای متعدد در عرصه بین الملل شرکت کرده است. در این فیلم بازیگرانی از جمله مریلا زارعی، مهران احمدی، جواد عزتی، گلاره عباسی و... به ایفای نقش میپردازند. این فیلم یک تندیس در بخش بهترین فیلم زنانه دریافت کرد. فیلم سینمایی «تا آمدن احمد» به تهیه کنندگی پروانه مرزبان و کارگردانی صادق صادق دقیقی ساخته شده است. ونوس حسن کاملی و پرهام دلدار بازیگران این فیلم و مهدی اکبری مشاور تهیه و تولید این فیلم هستند. «فصل فراموشی فریبا» به تهیه کنندگی و کارگردانی عباس رافعی و به نویسندگی علی اصغری ساخته شده است. ساره بیات، امین زندگانی و شهین تسلیمی از جمله بازیگران این اثر سینمایی هستند که در سال ۹۲ تولید شده است. جشنواره «جیپور» از دوم تا ششم ژانویه در موزه سینمایی این شهر برگزار شد و فیلم «فصل فراموشی فریبا» پنجم ژانویه در سالن اصلی جشنواره به نمایش درآمد.
اعتماد/معرفي برگزيدگان جشنواره عمار
همزمان
با اختتاميه ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار، ضمن تقدير از خانوادههاي مدافعان
حرم، برگزيدگان اين جشنواره در بخشهاي مختلف اعلام شد. هيات داوران در بخش فيلمهاي
داستاني كوتاه با اهداي لوح افتخار به فيلم «پستوي خالي» اثر داوود جليلي به دو
فيلم «تشويق» به كارگرداني مهدي اميني و «هوادار» به كارگرداني علي دلكاري دو
فانوس متعلق به اين بخش را اهدا كردند. لوح افتخار فيلمنامه بخش فيلم نيمه بلند به
محمود عرفاني براي فيلم «نامههاي سنگي» و لوح افتخار بازيگري زن به سوگل طهماسبي
براي بازي در فيلم «هنگامه» اهدا شد.
امير داسارگر، كارگردان فيلم «هنگامه» فانوس طلايي اين بخش و حسين ريگي براي فيلم «جاده مرزي» جايزه ويژه اين بخش را دريافت كرد. در بخش فيلمهاي داستاني بلند، هيات داوران، لوح افتخار جشنواره را به دو فيلم «تا آمدن احمد» به كارگرداني صادق صادقدقيقي و «خاكستر و برف» به كارگرداني روحالله سهرابي اهدا كرد. شيده يوسفي لوح افتخار بهترين بازيگري زن را براي بازي در فيلم «فرزانه» گرفت و مهدي محمدي نويسنده و كارگردان اين فيلم نيز لوح افتخار فيلمنامهنويسي بخش فيلم داستاني بلند را به خود اختصاص داد. فانوس بهترين فيلم داستاني بلند به پروانه مرزبان، تهيهكننده فيلم «تا آمدن احمد» اهدا شد. همچنين هيات داوران فانوس ويژه اين جشنواره را به فرجالله سلحشور به خاطر تلاش براي پرورش نيروهاي انقلابي تقديم كرد. هيات داوران در بخش مستند با موضوع جبهه فرهنگي، لوح افتخار اين بخش را به دو اثر «مسير هشت ميليمتري» به كارگرداني محمد صفا و «از ساقه تا صدر» به كارگرداني امير مهريزدان اهدا كرد. در بخش مستند با موضوع «اقتصاد مقاومتي» لوح افتخار اين بخش را به مستند «حركت و بركت» به كارگرداني قدرت باقري اهدا كرد. فانوس طلايي اين بخش نيز به دو اثر «عروس وامنان» به كارگرداني فاطمه مرزبان و «نزديكتر از نيويورك» به كارگرداني عليرضا بوالي رسيد. در بخش مستند با موضوع «بيداري اسلامي و جهاني» لوح افتخار اين بخش را به اثر «ردپاي فرشته» به كارگرداني ناصر نادري اهدا كرد. فانوس طلايي ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار نيز در بخش مستند با موضوع بيداري اسلامي و جهاني به فيلم «تنها ميان طالبان» به كارگرداني محسن اسلامزاده رسيد. در بخش مستند با موضوع «ايران و امريكا» لوح افتخار به سه اثر «نان و هستهاي» به كارگرداني حسين مطلبي، «۴۴۴روز» به كارگرداني ايمان گودرزي و«ماجراهاي هكتور و سه كلهپوك» به كارگرداني سيدمحسن موسوي رسيد و فانوس اين بخش به سه اثر «نسل سوم» به كارگرداني محمد رخشانيصابر، «عدالت امريكايي» به كارگرداني علي شيرزاديان و «شطرنج با گرگها» به كارگرداني عليرضا بوالي اهدا شد. در بخش مستند با موضوع «دفاع مقدس و مدافعين حرم» لوح افتخار به دو مستند «معلم» به كارگرداني محسن اردستانيرستمي و «روايت نصر» به كارگرداني حجتالاسلام ساسان فلاحفر اختصاص يافت. فانوس طلايي نيز به اثر «ايرانيهاي مرتد» به كارگرداني حميد عبداللهزاده رسيد. در بخش مستند با موضوع «جنگ نرم» لوح افتخار به مستند «زن بودن، به روايت طاهره لباف» به كارگرداني مصطفي رسوليتبار اهدا شد و فانوس طلايي اين بخش را مستند «بدون مرز» به كارگرداني مجيد عزيزي به خود اختصاص داد. در بخش مستند با موضوع «تاريخ سياسي» لوح افتخار جشنواره به دو اثر «خاطرات خانه متروك» به كارگرداني مهدي فارسي و «فرزند سيا» به كارگرداني ايمان گودرزي اهدا شد. در بخش مستند با موضوع «فتنه ۸۸» فانوس اين بخش به مستند «هشت هشت» به كارگرداني احسان جعفرپيشه اهدا شد. جايزه ويژه هيات داوران به مستند «برادران» به كارگرداني مهدي نقويان اختصاص يافت. هيات داوران در آخرين بخش مستند با موضوع «دفاع مقدس» بود، لوح افتخار را به دو اثر «بازگشت قهرمان» به كارگرداني حسين تهراني و «آنا» به كارگرداني هادي حاجتمند و فانوس طلايي اين بخش را به دو اثر «باباحاجي» به كارگرداني عليرضا باغشيني و «چشم جنگ» به كارگرداني يوسف حاتميكيا و مهدي برجيان اهدا كرد.
اعتماد/«آرمان سادگي» كامو باحضور نويسنده آلمانياش در ايران رونمايي شد
شايد مردم دوباره كامو بخوانند
آرمان سادگي كتابي درباره آلبر كامو است كه ايريس راديش آن را نوشته است؛ كتابي پژوهشي و اتوبيوگرافيك كه زندگي كامو، نويسنده فرانسوي را از ابتداي زندگي تا مرگ به تصوير ميكشد. در اين كتاب ريشههاي شكلگيري انديشهها و داستانهاي او را ميبينيم. نويسنده اين كتاب سالها سردبيري يكي از پر مخاطبترين برنامههاي ادبي تلويزيون آلمان را بر عهده داشته است ويكي از سرشناسترين منتقدان حال حاضر آلمان است. راديش اين روزها براي رونمايي كتاب آرمان سادگي كه مهشيد ميرمعزي آن را به فارسي برگردانده به ايران آمده است و عصر پنجشنبه ١٧ دي به نشر ثالث رفت تا در مراسم رونمايي كتابش به فارسي حضور داشته باشد. كتاب آرمان سادگي يكي از معدود زندگينامههاي جذاب درباره كامو است كه از سوي نشر ثالث منتشر شده و به گفته مترجم اين اثر با رعايت قانون كپي رايت در كشورمان منتشر شده است. كامران فاني و احمد سميعي گيلاني در اين مراسم درباره كامو و اين كتاب حرف زدند. كامران فاني گفت كه وقتي ديده اين كتاب سيصد صفحه است فكر كرده كه بخشهايي از آن را انتخاب كرده و بخواند اما با خواندن صفحات ابتدايي شيفته جذابيت اثر شده و تمام آن را خوانده است. او همچنين گفت كه كامو در ايران نويسنده خوششانسي بوده است زيرا همه آثارش ترجمه شده بود اما در اين كتابشناسي جاي يك زندگينامه خوب خالي بود كه حالا با كتاب خانم راديش آن جاي خالي پر شده است. احمد سميعي گيلاني هم در مورد ارتباط كامو و سارتر و مواضع كامو در جنگ الجزاير حرف زد و گفت كه اين زندگينامه حاوي جزييات زيادي در مورد زندگي اين نويسنده فرانسوي است. دراين نشست ارييس راديش توضيح داد كه چرا كامو را براي نوشتن زندگينامه ادبي انتخاب كرده است. او گفت كه از جواني آثار كامو را ميخوانده و به او علاقهمند بود. هر چه ميخواند علاقهاش به او بيشتر ميشد، بر اين اساس تصميم گرفت كه زندگينامه او را تاليف كند. او همچنين درباره تفكر انساني كامو حرف زد و گفت به خاطر همين نگاه انساني هنوز حرفهاي اين نويسنده، جديد وقابل درك است. راديش يادآور شد: «كامو از معاصرترين نويسندگان اين روزگار است و با وجود گذشت نيم قرن از مرگ او همچنان در بين نسل جوان خواننده و طرفدار دارد.»
مهشيد ميرمعزي: اين كتاب از صفحه اول مرا درگير كرد
به نظرم كامو از آن دسته نويسندگاني است كه از ديدگاه فلسفي و ادبي از زمان خودش جلوتر بوده است. من كامو را از خيلي سال پيش خوانده بودم و دوستش داشتم. وقتي اين كتاب را از كتابفروشي برداشتم صفحه اولش مرا درگير كرد و فكر كردم اين كتابي است كه بايد بخوانم. البته اين را بگويم كار ترجمه اين اثر برايم سخت بود چرا كه رفرنسها را بايد از ترجمههاي ايراني به همراه شماره صفحه، اسم مترجم و ناشر ميدادم. خود راديش ميگفت كه با نوشتن اين كتاب ميخواسته به جوانان انگيزه دهد كه دوباره كامو بخوانند. من هم همين فكر را داشتم كه مردم دوباره كامو بخوانند. اما چه شد كه كپي رايت اين اثر را گرفتم. هميشه تصورم اين بوده كه گرفتن كپيرايت كار درستي است اما هرگز تصور نميكردم كه راديش بگويد در رونمايي كتابم در ايران حضور مييابد. به نظرم كپي رايت گرفتن باعث ميشود كه چهره بهتري از ما ايرانيها به دنيا ارايه شود و بد نيست كه نويسنده بداند كه كارش در كشور ديگري ترجمه ميشود.
اعتماد/دبير جشنواره فيلم فجر :
ممكن است درصدي از آثار حاضر در جشنواره تلخ باشند!
اين روزها با نزديك شدن به ايام برگزاري سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر بازار گفتوگو با دستاندركاران اين جشنواره، حاضران و غايبان جشنواره در رسانههاي مختلف داغ است. اينبار نيز تلويزيون در برنامه «سينماي ايران» گفتوگوي مفصلي با محمد حيدري، دبير اين دوره از جشنواره و فريدون جيراني، عضو هيات انتخاب جشنواره داشت. البته اين برنامه با اجراي عليرضا شجاعنوري از شبكه چهارم سيما روي آنتن رفت و شجاعنوري نيز خود عضو هيات انتخاب اين دوره از جشنواره است. به هر روي حضور دستاندركاران جشنواره به عنوان مجري و مهمان در اين برنامه اين تصور را ايجاد ميكند كه بحث و گفتوگو با عوامل اجرايي جشنواره شايد خيلي نتواند چالشي و موثر باشد و بيشتر به مرور كلي برنامهها بگذرد.
همانگونه كه در نخستين نشست خبري جشنواره با حضور اهالي رسانه مهمترين حاشيه در ميان سوالهاي پرسيده شده به فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» اختصاص داشت، مهمترين بخش اين گفتوگوي تلويزيوني هم در رابطه با همين فيلم بود. در آن نشست خبري دبير جشنواره از اين فيلم به عنوان معضل جشنواره ياد كرد كه هر سال متقاضي حضور در جشنواره است و به دليل اينكه دو سال پيش فرم شركت در جشنواره را پر كرده امسال نميتواند حضور داشته باشد. پس از انتشار اين اخبار شهاب حسيني، مشاور هنري جشنواره و از بازيگران فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» به دليل «نبود نگاهي نو و انديشهاي تازه» و موضعگيري دبير جشنواره نسبت به اين فيلم با انتشار نامهاي سرگشاده از سمت خود استعفا داد. حيدري در بخشي از صحبتهاي خودش به اين مساله اشاره و توضيحاتي پيرامون آن ارايه كرد.
اعتماد/محمد حيدري: بايد ظرفيتهاي انتقادي را بالا ببريم
گاهي از برخي كلمات برداشتهاي ديگري ميشود. من در نشست خبري اعلام كردم كه «آشغالهاي دوست داشتني» معضل شده است و منظورم اين بود كه اين فيلم هر دوره به جشنواره ارايه ميشود و نتوانسته وارد جشنواره شود. اگر آقاي اميريوسفي از اين صحبت من دلگيري پيدا كردهاند، عذرخواهي ميكنم.
درباره استعفاي آقاي حسيني بايد بگويم كه ايشان استعفاي خودشان را به مطبوعات ارايه دادند و اين استعفا از نظر ما پذيرفته نيست. شهاب حسيني به هر حال در جشنواره هستند و اصلا جشنواره براي هنرمندان است.
نظر شخصي من درباره فيلم «آهاي عبدالحليم» كه آن را ديدهام، خيلي خوب است و من از مهتاب كرامتي كه تهيهكننده اين اثر هستند تشكر ميكنم كه با رعايت اصول حرفهاي، درباره اينكه اين اثر براي سوداي سيمرغ انتخاب نشد، صحبتي نكردند.
۶۶ فيلم در بخش سوداي سيمرغ و نگاه نو فرم پر كرده بودند، نسخه نهايي ۱۱ فيلم به دبيرخانه نرسيد كه از جمله اين آثار ميتوان به فيلمهاي «فراري» عليرضا داوودنژاد و «نگار» به كارگرداني رامبد جوان اشاره كرد. مسعود كيميايي نيز فرم جشنواره را پر كرده بود اما اصلا فيلم خود را كليد نزد.
هدف اصلي جشنواره امسال اين بود كه سيمرغهاي اصلي خود هنرمندان هستند و به همين دليل تصميم گرفتيم از تصوير هنرمندان در طراحي پوستر امسال استفاده كنيم و قطعا خسرو شكيبايي از جمله سينماگراني است كه در ذهن همه باقي ميماند. ما به دنبال اين هستيم تا زمانيكه هنرمندان زنده هستند تبديل به سيمرغ شوند و مورد پاسداشت قرار بگيرند.
مجيد برزگر ايده پوستر را در ابتدا مطرح كرد و در ادامه با بزرگهمر حسينپور براي نقاشي تصويري كه امير عابدي در ساليان گذشته از خسرو شكيبايي ثبت كرده بود صحبت كرد و در نهايت پوستر جشنواره خلق شد. معتقدم پوستر جشنواره مجموعهاي از همكاري برزگر، عابدي و حسينپور است. اما ايده اصلي متعلق به مجيد برزگر بوده است.
فيلم «يك شهروند كاملا معمولي» به كارگرداني مجيد برزگر در بخش سوداي سيمرغ حضور ندارد. طبق آييننامه جشنواره فيلمهايي كه قبل از جشنواره در جاي ديگري نمايش داده شده باشند، نميتوانند در بخش سوداي سيمرغ باشند. اما در «هنر و تجربه» شرايط فرق ميكند و ما تابع قوانين گروه هنر و تجربه هستيم و فيلمهايي كه ممكن است قبلا در رويدادهاي ديگري به نمايش در آمده باشند ميتوانند در اين بخش به رقابت با ديگر آثار بپردازند.
ما در اعلام فيلمهاي اولي اشتباه كرديم و چند روز دست نگه داشتيم، اما خبر فيلمها توسط رسانهاي اعلام شد، به همين دليل در شبي كه اعضاي هيات انتخاب درباره آثار بخش سيمرغ تصميمگيري كردند نتايج را در ساعت ٢٣:٣٠ اعلام كرديم تا از هيجاني كه ممكن است با حدس و گمانهاي برخي رسانهها كاسته شود، جلوگيري كنيم.
ممكن است درصدي از آثار حاضر در جشنواره تلخ باشند. آن چيزي كه در فيلمهاي امسال ميبينيم، همان واقعيتي است كه در جامعه ميبينيم و اغلب رويدادهايي كه در قصه آثار رخ ميدهد حقيقي است. معتقدم بايد ظرفيتهاي انتقادي را بالا ببريم. نگاه سياهنمايي كه درباره آن زياد صحبت ميشود، در فيلمهاي جشنواره وجود نداشته بلكه نگاه واقعي در جامعه است.
كار داوران جشنواره سخت خواهد بود، چون آثار متفاوتي در جشنواره داريم. بخش زيادي از اين مهم به اعضاي هيات داوري باز ميگردد و وقتي جريان با اين حساسيت پيش ميرود، آنان نيز با حساسيت آثار را بررسي ميكنند.
اگر همه به جشنواره و برگزاركننده و داوران اعتماد داشته باشند، حتما اتفاق خوبي خواهد افتاد.
اطلاعات/حمید سبزواری پدر شعر انقلاب در بیمارستان بستری شد
حمید سبزواری شاعر پیشکسوت انقلاب اسلامی به دلیل بیماری در بیمارستان بستری شد.
به گزارش مهر پسر حمید سبزواری، در گفتگو با مهر با اعلام این خبر عنوان کرد: پدرم از ۱۲روز قبل به دلیل خونریزی معده در بیمارستان بستری شده است و تحت مداوا قرار دارد. البته این بیماری یک ماهی است که ایشان را درگیر کرده است، اما به دلیل نداشتن نشانههای بیرونی، ما متوجه این مسئله نشده بودیم تا اینکه به دنبال ضعف شدید او را به دکتر و در نهایت بیمارستان منتقل کردیم.
وی افزود: خوشبختانه حال عمومی استاد روبه بهبودی است، اما روند درمانی ادامه دارد و درباره زمان ترخیص وی از بیمارستان نمیتوان نظری دارد.
پسر شاعر پیشکسوت انقلاب اسلامی همچنین گفت: در مدت بستری بودن پدرم در بیمارستان، برخی از مسئولان و شاعران از وی عیادت کردند، منتها ما مسئله بیماری پدرم را تا امروز به صورت عمومی اطلاعرسانی نکرده بودیم.
اطلاعات/دلنوشته وزیربهداشت درباره هدیه دانش آموزان شین آبادی
تصویر نقاشی یکی از کودکان شین آبادی به پاس زحمات وزیر بهداشت برای درمان شان در مراسمی شب سه شنبه گذشته به او اهدا شد.
این نقاشی با انگشتان سوخته یکی از بچه های شین آباد که پس از درمان رمق حرکت بر بوم نقاشی پیدا کرد، کشیده شده است؛ هدیه ای که وزیر در وصفش می گوید «کسی نمی تواند روی آن قیمت بگذارد». دکتر سیدحسن هاشمی در کانال تلگرامی اش نوشت: «تجربه فعالیت دو ساله در بخش سوختگی، هرگز از ذهن و خاطرم پاک نمیشود. بیست و چند سال گذشته اما همچنان درد و رنج بیماران سوختگی و سختی کار پرسنل شاغل در این بخش برایم زنده است…
هنوز شعله های تند و سرکش آتشی که از بخاری در حال اشتعال مدرسه شین آباد بر صورت زیبا و معصوم دانش آموزان پنجه کشید، پیش چشمانمان روشن است و متاسفانه همچنان از گوشه و کنار، خبرهای تلخ حوادث سوختگی را می شنویم؛ گاه نتیجه سهل انگاری و گاه محصول فقر و فقدان امکانات. حاصلش هم می شود افرادی که نیازمند درمان های خاص هستند و در کمال تاسف، امکانات فعلی بخش سوختگی کشور پاسخگوی نیاز آنان نیست؛ بیمارانی که اگر بموقع و بدرستی درمان شوند، می توانند به زندگی با نشاط در جامعه ادامه دهند.
اما… دیشب نشستی داشتم با اعضای انجمن حمایت از بیماران سوختگی و یک بار دیگر به سال های تحصیل برگشتم؛ … در انتهای نشست، نقاشی ای به دستم دادند که برایم بسیار با ارزش بود… از دانش آموزان شین آباد؛ نوجوانانی که روزی انگشتان کوچکشان در حادثه ای از سر سهل انگاری سوخت، به هم چسبید و از حرکت باز ایستاد و امروز پس از چندین نوبت درمان و عمل جراحی قادر به هنرنمایی روی بوم نقاشی است.
برای بچه های شین آباد و همه بچه های سرزمینم سلامتی آرزو می کنم و امیدوارم هیچ وقت در آتش سهل انگاری ما نسوزند. کسی روی این هدیه نمی تواند قیمت بگذارد. پس آن را به عنوان نمادی از مظلومیت و احساسات پاک بچه های شین آباد به موزه ای خواهم سپرد.»
چهارشنبه ۱۵آذر ۱۳۹۱، یک کلاس درس مدرسه ابتدایی در روستای شین آباد پیرانشهر طعمه حریق شد و ۳۰ دختر دبستانی دچار سوختگی شدید شدند و دو نفر جان باختند.
ایران/گفتوگو با «دریا اورس»، ایرانشناس و رئیس بنیاد عالی فرهنگ، زبان و تاریخ آتاتورک در ترکیه
30 سال در دنیای بیپایان زبان فارسی / در برنامه روزانهام، همیشه 2 ساعت به زبان فارسی اختصاص دارد
حمیدرضا محمدی
میگوید که در میان کارهای روزانه اش، همیشه چیزی در حدود 2 ساعت، به زبان «فارسی» اختصاص دارد. زبانی که خود اعتراف میکند دنیایی بیپایان است و او در نزدیک به 30 سال اخیر، با آن سر و کار داشته و حتی میشود گفت با آن زندگی کرده است.«دَریا اورْس» که امسال 50 ساله میشود، با آنکه در میان ایرانشناسان و پژوهشگران زبان فارسی، سن زیادی ندارد، اما دانشش در این باره قابل توجه است. این زبان را خوب میشناسد و بهتر از شناخت، به آن سخن میگوید. شایدزاده شدنش در شهر قونیه که مدفن جناب مولانا جلال الدین است هم در این علاقه بیتأثیر نبوده باشد. اما آنچه اهمیت دارد دستاوردهای علمی او و البته - به عنوان مترجم - کتاب هایی است که از فارسی به ترکی برگردانده است. افزون بر این، او رئیس بنیاد عالی فرهنگ، زبان و تاریخ آتاتورک در ترکیه نیز هست. مؤسسهای تحقیقاتی که درباره هرآنچه به فرهنگ و زبان و تاریخ ترکی مربوط میشود، میپردازد و مشتمل بر چهار بخش جداگانه است. از جمله ترجمههای او میتوان به نگرش به داستان نویسی معاصرایران (محمد حقوقی)، صد سال داستان نویسی (حسن میرعابدینی) و دلایل گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی در قرنهای سوم تا پنجم (عباس زریاب خویی) و از مقالاتش به زندگی، آثار و سبک ادبی جلال آل احمد، فریدون مشیری از پیشروان شعر معاصر ایران، شکایت از روزگار در اشعار ناصر خسرو، زندگی و آثار نجم الدین رازی و مولانا و قرآن اشاره کرد. گفتوگویی که در ادامه میخوانید، در جریان سفر اخیرش به ایران، در مرکز فرهنگی یونس اِمره (مرکز فرهنگی وابسته به سفارت ترکیه در کشورهای مختلف از جمله تهران) صورت پذیرفت.
ë ابتدا و برای ورود به بحث، از فضای تربیت خانوادگی خود بگویید؟ میخواهم بدانم سبب گرایش تان به فرهنگ ایران خانواده بوده است؟
من در سال 1966 در قونیه بهدنیا آمدم. شهری که تربت حضرت مولانا در آنجا است و به نوعی من در کنار آن حضرت بزرگ شدم. پدرم کارگر و خانوادهای که در آن بزرگ شدم، فقیر بود. من فارغ التحصیل یک دبیرستان حرفهای هستم اما در همان زمان هم به علوم اجتماعی و زبانهای خارجی علاقه داشتم. با این حال به سبب خواندن دیوان حضرت مولانا، در دبیرستان به زبان فارسی علاقهمند شدم و همین رشته را در دانشکده زبان، تاریخ و جغرافیای دانشگاه آنکارا که در سال 1985 به آنجا وارد شدم، انتخاب کردم. پس از 4 سال فارغ التحصیل شدم و سپس در همین گروه دستیار شدم. هرچند به مرور زمان تا درجه استادی پیش رفتم. من تقریباً 20 سال در این دانشگاه در سمت استادی، تدریس زبان فارسی را در تمام سطوح آن از دستور زبان و سبک شناسی تا تاریخ ادبیات و عناصر زبان عربی در زبان فارسی و حتی حافظ و سعدی و مثنوی را از کارشناسی تا دکتری برعهده داشتم.
ë پایان نامه فوق لیسانس و دکترای تان در چه موضوعی بود؟
پایان نامه فوق لیسانسم در سال 1992، درباره کتاب «تاریخ الجایتو» تألیف عبدالله بن علی کاشانی بود که آن را به ترکی ترجمه کردم. در مقطع دکترا نیز در سال 1999 از روی دو نسخه کتاب «عالم آرای امینی» تألیف فضل اللّه بن روزبهان خُنجی که درباره تاریخ آق قویونلو است، تصحیح متن انجام دادم. اما به مرور به مولوی شناسی گرایش یافتم و درباره آثار ایشان تحقیق کردم تا آنکه در سال 2007 به همراهی یکی از دوستانم، ترجمه تازهای از «مثنوی معنوی» به ترکی در بازار کتاب ترکیه عرضه کردیم و خوشبختانه خوانندگان به سبب اسلوب ترجمه از آن استقبال کردهاند.
ë شما اکنون ریاست بنیاد عالی فرهنگ، زبان و تاریخ آتاتورک در ترکیه را برعهده دارید. کمی درباره این بنیاد و وظایفش صحبت کنید.
حتماً. من در سال 2010 به عنوان ریاست یک دانشکده علوم اجتماعی تازه تأسیس منصوب شدم که تا دو سال در آنجا بودم. اما در سال 2012 بنا به سه امضای رئیس جمهور، نخست وزیر و معاون نخست وزیر به ریاست بنیاد فرهنگ زبان و تاریخ آتاتورک انتصاب یافتم. این بنیاد - وابسته به دولت -، در سال 1983 تأسیس شده و متشکل از چهار زیرمجموعه بنیاد تاریخ ترک، بنیاد زبان ترکی، مرکز فرهنگی آتاتورک و مرکز تحقیقات آتاتورک است و این بنیاد، به نوعی پوششی است که وظیفه هماهنگی آنها را دارد. دو مرکز نخست به ترتیب در سالهای 1931 و 1932 تأسیس شدند که در بدو تأسیس، انجمن بودند. اما پس از کودتای سال 1980 نظامیان این دو و دو مرکز دیگر -که بعداً تأسیس شدند - را در هم ادغام و سازمان جدیدی دایر کردند که مبتنی بر قانون به شماره ثبت 134 است. ما در میان سازمانهای فرهنگی ترکیه، تنها سازمانی هستیم که نام مان در قانون اساسی ترکیه ذکر شده است و بودجه جداگانه دارد. از وظایف و مسئولیتها و شکل اداری بنیاد هم بگویم همانطور که از اسامی این 4 مرکز برمی آید، «بنیاد تاریخ ترک» بیشتر با مسائل مربوط به تاریخ ترک کار میکند اما محدود به ترکیه نمیشود بلکه در هر جای دنیا که اقوام ترک تبار ساکن بوده باشند، سرگذشت شان را مطالعه میکند که شامل آسیای میانه تا چین، آفریقای شمالی، شبه جزیره عربستان و البته ایران میشود. اما در این میان، کارهای دیگری نیز چون انتشار کتاب و مجله را هم صورت میدهد. یکی از این مجلات ادواری «بلتن» است که از سال 1937 چاپ میشود و یکی از مجلات علمی تحقیقی ترکیه است. در انتشار کتاب هم، تعداد زیادی از کتابهای تاریخ ترک اعم از تألیف، ترجمه یا تصحیح متون به زبان ترکی عثمانی، منتشر شده است. این بنیاد، هرساله سمپوزیومهای بینالمللی در داخل یا خارج از ترکیه برگزار میکند؛ کنفرانس هایی که اساتید تاریخ در دانشگاههای مختلف ترکیه به آنکارا میآیند تا به تبادل نظر بپردازند و حاصل تحقیقات تازه شان را ارائه دهند. در این مجموعه، کتب و نسخ خطی و لوازم پژوهشی در دسترس محققان است و البته نزدیک به 300 هزار جلد کتاب هم در آنجا موجود است. «بنیاد زبان ترک» هم درست همین کار را درباره زبان ترکی انجام میدهد و حتی درباره زبانهای ترکی قبل از اسلام مانند اویغوری هم پژوهش میکند. افزون بر این، جز ترکی آناتولی، روی تمام زبانهای امروز آسیای میانه چون ازبکی، آذری، قزاقی، قرقیزی، ترکمنی و برخی گویشها کار میکنند و درباره شان، هرساله، یک یا دو سمپوزیم بین الملی برگزار میشود. «مرکز فرهنگی آتاتورک» در مورد جامعه شناسی، مردم شناسی، ادبیات کلاسیک و مدرن و تاریخ هنر که تحت وظایف این سازمان است همایش برگزار میکند. همچنین «مرکز تحقیقات آتاتورک» که کارش از چند دهه قبل شروع شده، به زندگی و آثار شخص آتاتورک میپردازد.
ë ایرانشناسی و تدریس زبان فارسی در ترکیه در چه وضعیتی بهسر میبرد؟
البته ایران شناسی و زبان فارسی، دو مقوله جدا از هم در ترکیه است. در آنجا، دانشگاههای استانبول، آنکارا، قونیه، ارزروم و کریکاله دارای کرسیهای زبان فارسی هستند و سالانه 50 دانشجو میپذیرند. در این میان، دانشگاههای استانبول و آنکارا از قدیمی ترین و بزرگترین دانشگاههای ترکیه هستند که در اوایل جمهوریت، به ترتیب در سال 1933 و 1946 تشکیل شدهاند که در کنار سایر گروههای آنجا، گروه زبان و ادب فارسی به عنوان یکی از «السنه شرقی» دایر شده است. البته مدتی عربی و فارسی در کنار هم بود اما به سبب احساس نیازی که شد، در دهه 1950 اینها از هم جدا شد و مستقل شروع به کار کردند. دانشگاههای آتاتورک در ارزروم و سلجوق در قونیه بعدها، به ترتیب در سالهای 1957 و 1975 تشکیل شدند. در سال 1980 نیز دانشگاه کریکاله تشکیل شد. البته از نظر غنا و تنوع استادان، دو دانشگاه نخست، پیشتاز هستند. به بیان دیگر، استادان بزرگی مشغول تدریس هستند که ایران را از نظر تاریخی، زبانی، اجتماعی و جغرافیایی خوب میشناسند و نسل هایی تربیت کردهاند. ما در ترکیه 5 نسل داریم که ایرانشناسی آموختهاند که من نسل چهارم هستم. اوایل، امکانات جهت مطالعه و پژوهش خیلی کم بود ولی حال