محمدقدمي شاعر کرد زبانی مسلمانی که اهل سنت است در فراق کاروان پیاده روی اربعین حسینی شعری در وصف اباعبدالله الحسین (ع) و یاران بی همتایش در عاشورا سروده که در ادامه ملاحظه خواهید کرد.
گروه دین و اندیشه: محمدقدمي شاعر کرد زبانی مسلمانی که اهل سنت است در فراق کاروان پیاده روی اربعین حسینی شعری در وصف اباعبدالله الحسین (ع) و یاران بی همتایش در عاشورا سروده است.
به گزارش بولتن نیوز، متن شعر این شاعر که به علمدار تخلص دارد، به شرح زیر است:
اي منم من ،دور از خيل زوار كعبه ات
اي فداي قبر شش گوشه، مكعب جعبه ات
اي بميرم از براي طفل روي سينه ات
اي خدا مرگم دهد من خود ز هجر و رهبه ات
يا حسين اي خون حق ،ثار اله عالمين!
خون خود را كي بريزم من به راه حَقّه ات؟
اي خوش آن زائر بيايد همچو آهو در پيٓت
اي بلا گردان اويم من در اين بد شقه ات
سني ام ،عباس كو ؟تا من بگيرم دامنش
شيعه ام شيعه ؛كجايي؟ اي حسينم ،رسته ات!
گر مسيحي بلكه كافر ،چشمشان پر آب شد
من كيم من ؟!خود مسلمان، نام دارم خسته ات

همچو رهبر از فراقت ،داغ گشته قلب من
يا چو حيدر ،خون فشانم منتقم در بسته ات!
هر كسي ديد آن رگ ببريده،خون گريه نكرد!
خود نه مسلم ني كه انسان مي بخوانم اينه ات!
شافعي فرموده در خون حسين ،آن ارجوان
من كه لالم، خود بگردم غرق دم،خونينه ات!
اي شبير و يا شبر،الحق دو غيرتمند دين
گوشواره، خود چو مرجان، عرش باشد ذينه ات
چون تاسف نا خورم من، دورم از جمع زوار
ليك روحم حاضر و شاهد، بري از كينه ات
گرگ ديدم در بيابان دوش در كوزه كمين
خود بكرده از براي اصغر خردينه ات!
از تاسف هم ترحم، وزن شعرم مضمحل
اي هزاران ايليايم ذبح و هدي پينه ات!
الاحقر عاشق الحسين و العباس/دكترمحمدقدمي/كردستان (تخلص:علمدار)/١٠/٩/٩٤
منبع: اخوت
دریای به خاک و خون نشسته در گستره کویر غربت
افسانه ترین حکایت عشق آغوش صمیمی صداقت
اسطوره آسمانی خاک تندیس شکوه و استقامت
در خاطره غروب، جاری است پرواز تو در طلوع هجرت
یادآور لحظه های تلخی است ای خواهش سرخ بی اجابت
جا داشت فرات خشک می شد با یاد لب تو از خجالت
مهدی طباطبایی نژاد