کد خبر: ۳۰۷۲۸۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر كرد؛

سیر نفوذ 50 هزار مستشار آمریكا در دوران پهلوی

جریان ورود، تشدید و تثبیت سلطه مستشاران آمریكا در ایران و نهایتاً خروج آن‌ها از كشور از جمله نمونه های برجسته وابستگی و عدم استقلال ایران در دوران پهلوی است. مسئله ای كه با ورود انگشت شمار آنها از جمله مورگان شوستر در دوره قاجار آغاز می شود، با استخدام چند صد نفر در دوره پهلوی اول ادامه می یابد و در نهایت در اوایل سال 1357 (1978)، با ورود...
گروه سیاسی: جریان ورود، تشدید و تثبیت سلطه مستشاران آمریكا در ایران و نهایتاً خروج آن‌ها از كشور از جمله نمونه های برجسته وابستگی و عدم استقلال ایران در دوران پهلوی است. مسئله ای كه با ورود انگشت شمار آنها از جمله مورگان شوستر رد دوره قاجار آغاز می شود، با استخدام چند صد نفر در دوره پهلوی اول ادامه می یابد و در نهایت در اوایل سال 1357 (1978)، با ورود 000/50 به اوج خود در تاریخ كشورمان می رسد. در این راستا نیز دامنه قدرت و اختیارات مستشاران آمریكا به خصوص مستشاران نظامی آنها به حدی است كه تعیین عالی ترین مقامات ارتش ایران نیز توسط آنها انجام می شود.

*** نگاهی به كاركرد سیستم مستشاری در تاریخ

به گزارش بولتن نیوز، در طول تاریخ جوامع بشری استفاده از نیروی مستشاری امری مرسوم بوده و استفاده از مستشاری یكی از راه‌‌های دستیابی یك كشور به فناوری و توسعهی وضعیت مناسب یا جامعهی مدرن است. مستشاران افرادی هستند كه دارای تخصص و تجربهی مفیدِ كاری در یك حوزهی خاص هستند و برای راهاندازی و ایجاد بستر مناسب برای یك فعالیت یا حرفه، جذب یك كشور دیگر غیر از كشور متبوع خود می‌‌شوند. براین اساس، مستشاری یك شیوهی مرسوم و متعارف براساس توافق دو كشور برای تأسیس یك حرفه است كه معمولاً كشورهای عقبافتاده، برای بهره‌‌گیری از علوم و تأسیسات تمدنی جدید آن را مورد استفاده قرار میدهند.

مستشاری مزیت‌‌های خاص خود را داشته و در عین حال، ممكن است با توجه به شرایط و مقتضیات كشور پذیرنده، مسائل و مشكلاتی را نیز به همراه داشته باشد. اما آنچه در این بین باید مد نظر قرار گیرد، استخدام مستشاری، نوع كاربرد و استفاده از آنها تابعی از روابط كشور فرستنده و پذیرنده است كه نوع اعمال مدیریت كشور پذیرنده می‌‌تواند آن را مفید یا مضر سازد.

علاوه براین تردیدی نیست كه عمده كشورهای اعزامكنندهی مستشار به دیگر كشورها، اهداف خاص استعماری و منافع ویژهی اقتصادی و سیاسی خود را دنبال می‌‌نمایند.  فلذا اولویت اول آنها، تأمین منافع و مصالحی است كه عظمت كشورشان را تضمین می‌‌نماید. در حقیقت، هرگونه كمك مستشاران به كشورهای اعزامشونده نیز جزئی از این برنامهی استعماری تلقی می‌‌گردد.

برخلاف شرایط كنونی كه اكثر كشورها در مواجهه با موضوع مستشاری از شرایط و وضعیت برابری برخوردار هستند، در گذشتهی نه چندان دور، حضور مستشاران در تعدادی از كشورها كه بیشتر حوزه‌‌های آسیا و آفریقا را شامل می‌‌گردید، نشانهی تسلط و استیلای قدرت‌‌های برتر زمان و ضعف و زبونی هیئت حاكمهی كشورهای درخواستكننده تلقی می‌‌گردید.

*** سابقه تاریخی استفاده از نیرو های مستشاری در ایران

سابقه مستشاری در كشور ایران به دوران امیرتیمور گوركان بازمی‌‌گردد كه در طول سال‌‌های بعد بر وسعت آن افزوده شده است. با بازخوانی رویدادهای تاریخی دو قرن گذشته، به این نتیجه می‌‌رسیم كه سه كشور روسیه، انگلستان و آمریكا از بیشترین قدمت و سابقه در خصوص مستشاری و در حوزهی داخلی برخوردار بوده‌‌اند. دولتمردان و سیاستمداران این سه كشور، با سوءاستفاده از زبونی و احساس خودكمبینی پادشاهان و هیئت حاكمهی وقت ایران در برابر خارجیان و اروپاییان ـ كه منتهی به نوعی احساس ازخودبیگانگی اجتماعی در آنها شده بود ـ بخش زیادی از اختیارات خود و كشور را به مستشاران سپرده و برابر آرا و نظرات آنها عمل می‌‌نمودند. در نقطهی مقابل نیز مستشاران، بیشترین امتیازات را چه در حوزهی داخلی و چه در سطح منطقه‌‌‌‌ای و بین‌‌‌المللی برای خود و دولت متبوع خویش طلب می‌‌نمودند.

از اواسط حكومت قاجار و دوران حكومت پهلوی اول، دولتمردان ایرانی نسبت به استخدام وسیع مستشاران خارجی از كشورهای اروپایی و تا حدودی آمریكا در حوزه‌‌ها و موضوعات مختلف نظامی و غیرنظامی، اقدام كردند. این اقدام آنها، باعث حضور پررنگ بیگانگان در حوزه‌‌های اجرایی ایران شد.

در زمان حكومت پهلوی دوم و به خصوص بعد از كودتای 1332، حضور مستشاران آمریكا در كشور بسیار جدی‌‌تر و پررنگ‌‌تر از حضور سایر مستشاران خارجی در دیگر ادوار تاریخ ایران می‌‌باشد. مستشاران نظامی آمریكا كه با اشغال ایران توسط متفقین و در اثنای جنگ جهانی دوم وارد ایران شدند تا پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تا چند ماه پس از آن نیز در ایران حضوری تأثیرگذار داشتند.

مستشاران آمریكایی از ابتدای حضورشان در ایران و به‌‌ خصوص بعد از كودتای سال 1332، در امور مختلف نظامی و سیاسی كشور دخالت و نقش استعماری ایفا میكردند. سیاستمداران آمریكایی، مستشاران مورد نظر خود را كاملاً هدفمند و با برنامه به كشور ایران اعزام ‌‌ساخته و در تمامی سازمان‌‌ها و نهادها و حتی وزارتخانه‌‌های مختلف مستقر مینمودند. لذا رد پای آنها در تمامی جایگاه‌‌ها دیده شده و قابل تشخیص می‌‌باشد. لیكن بنا به مقتضیات اهدافی كه دنبال می‌‌نمودند، این حضور در بعضی از جایگاه‌‌ها همانند مؤسسات علمی ـ فرهنگی و دانشگاهی، سازمان برنامه و بودجه، بانك‌‌ها، شركت نفت، شركت گاز، سازمان هواپیمایی كشوری، وزارت كشاورزی، وزارت پست و تلگراف و تلفن و نیروهای مسلح بسیار ملموس‌‌تر و كاربردی‌‌تر می‌‌باشد. ضمن آنكه مستشاران نظامی، شاه را تشویق به خرید بیحد و حصر تسلیحات از آمریكا می‌‌نمودند.

دولتمردان آمریكایی مترصد آن بودند تا با استفاده از فرصت حضور گستردهی مستشاران آمریكایی در ایران، به هر میزانی كه قادر به انجام آن هستند، نفوذ خود را در بالاترین رده‌‌های دولت و بهخصوص در حوزهی ارتش، توسعه و افزایش دهند. با عنایت به رویكرد نظامیِ سیاست‌‌های محمدرضا پهلوی، كسب اخبار از اوضاع ارتش ایران، تربیت نظامیان ایران براساس آداب و فرهنگ آمریكایی، انطباق نظام آموزشی ایران با مدل آمریكایی، دخالت در تعیین و انتخاب فرماندهان عالی‌‌رتبهی ارتش ایران، نفوذ كامل در ارتش ایران، اعمال نظر در سیاست‌‌های عمدهی كشوری و لشكری، دیكته و تحمیل نظرات خود به سران كشور و فرماندهان ارتش در تصمیمگیری‌‌های كلان و دخالت و اعمال نفوذ در امور خریدهای نظامی و تسلیحاتی ارتش ایران، از جمله اهدافی بود كه مستشاران نظامی آمریكا در امور داخلی ایران دنبال میكردند و به طور رسمی در آن مداخله می‌‌نمودند.

این حضور گسترده و مداخله‌‌های هدفمند باعث گردید تا در سال 1328، برای اولین بار و به ‌‌طور غیررسمی دولت آمریكا خواهان مصونیت سیاسی برای مستشاران نظامی خود در ایران شود. این درخواست، سرآغاز تحولات مهمی در ایران بود؛ چرا كه منتهی به تصویب قانون كاپیتولاسیون در مجلسین ایران گردید و آمریكاییان و تمامی وابستگان به آنها را مجاز به حق برخورداری از قضاوت كنسولی(كاپیتولاسیون) نمود. به عبارتی صریح‌‌تر، حضور مستشاران نظامی آمریكا در ایران و ظهور مشكلات حاصل از اختلافات فرهنگی موجب طرح مسئلهی كاپیتولاسیون و در نهایت، لغو حاكمیت قضایی ایران بر مستشاران آمریكایی شد. با این مصوبه، قوانین جزایی را كه باید مظهر حاكمیت دولت باشد، به‌‌ صورت بازیچهای درآورد كه هر متجاوزی میتوانست به سادگی آن را كنار زده و خود را تحت حمایت قدرتهای خارجی قرار بدهد. لغو حاكمیت قضایی ایران، وابستگی نظامی ـ سیاسی ایران به آمریكا را بیش از پیش افزایش ‌‌داد.

تردیدی وجود ندارد كه مستشاران آمریكایی آمده بودند تا حضوری طولانیمدت و مؤثر داشته و زمینه‌‌های داخلی در ایران و منطقه را به‌‌ گونه‌‌ای آماده نمایند كه آمریكاییان را قادر سازد تا به راحتی در مسیر تأمین سه هدف اصلیشان در منطقهی غرب آسیا(خاورمیانه)، یعنی مقابله با اردوگاه شوروی سابق، تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و تضمین جریان صدور نفت به كشورهای غربی، برنامه‌‌ریزی و اقدام نمایند. بنابراین الزام‌‌ها آنها را وادار می‌‌نمود تا در تمامی سازمان‌‌ها و نهادها به ایفای نقش بپردازند.

***ورود مستشاران نظامی آمریكا

اولین درخواست خرید جنگافزار آمریكایی زمانی صورت گرفت كه رضاخان وزیر جنگ بود. رضاخان كه در آن مقطع زمانی بهعنوان نخستوزیر و وزیر جنگ در صحنهی سیاسی ـ نظامی ایران عمل می‌‌نمود، همزمان با ارائهی درخواست خرید سلاح، متقاضی اعزام مستشاران آمریكایی به ایران نیز شده است. كاردار سفارت آمریكا خاطرنشان ساخته بود، فروش جنگافزار به ایران مستلزم اعزام مربیان و مستشاران نظامی است.

اما پس از جنگ جهانی اول، لزوم سامان‌‌دهی اوضاع اقتصادی كشور، استفاده از متخصصان خارجی را ضروری ساخته بود. بنابراین ده سال پس از اخراج مورگان شوستر، تلاش‌‌های دیگری برای استخدام مستشاران آمریكایی در ایران آغاز شد. دولت احمد قوام (قوامالسلطنه) «نخستین دولتی بود كه قصد جلب آمریكاییان را داشت و تا حدودی موفق به گشودن پای آنها در ایران گردید». در پی اجرای سیاست مذكور، قوامالسلطنه به عنوان رئیسالوزرا، لایحهی استخدام مستشاران مالیه از آمریكا را به مجلس شورای ملی تقدیم نمود تا در جلسهی یكصد و نوزدهم سال 1301 به تصویب وكلای مجلس رسیده و دكتر «آرتور میلسپو»[1] در سمت رئیس كل مالیهی ایران به‌‌ مدت پنج سال برای ادارهی امور مالی كشور به استخدام دولت درآید.

همچنین نه نفر آمریكایی دیگر كه توسط دكتر میلسپو انتخاب میشدند، با دریافت حقوقی معادل هفت هزار و پانصد تا ده هزار دلار، او را در این مأموریت همراهی نمایند. این افراد، در اواخر سال 1301 به تهران وارد شده و شروع به كار كردند. بدینترتیب، میلسپو بهعنوان رئیس مالیهی ایران، دارای اختیارات زیادی شد. ضرورت سامان‌‌دهی اقتصاد ملی پس از جنگ جهانی اول، در اثر زیان‌‌های ناشی از جنگ و هرج و مرج اوضاع مالی، خزانهی تهی، رواج اختلاس در میان كارگزاران دولتی و متنفذان و فقر و گرسنگی از شاخصه‌‌های آغاز مأموریت میلسپو در ایران بود كه می‌‌بایست میلسپو در مقام ریاست مالیه، برای رفع این نابسامانی‌‌ها ‌‌اقدامات اساسی میكرد.

در دی 1330ش (ژانویهی 1952) مستشاران فنی وابسته به سفارت آمریكا در تهران كمتر از ده نفر بودند، اما پس از سقوط مصدق ناگهان افزایش چشمگیری یافت. در آبان 1332ش(اكتبر 1953)، تعداد مستشاران آمریكایی به 133 نفر بالغ گردید و این روند ادامه یافت، به‌‌‌‌گونهای كه تعداد آمریكاییها كه در سال 1349ش(1970) كمتر از هشت هزار نفر بود، در اوایل سال 1357 (1978)، به 000/50 نفر افزایش یافت. ارواند آبراهامیان، نویسندهی كتاب «ایران بین دو انقلاب» نیز درخصوص تعداد تكنسین‌‌های خارجی بهخصوص آمریكایی و اروپایی چنین عنوان می‌‌دارد. تعداد آنها از كمتر از 10000 نفر در سال 1345 به 60000 نفر در سال 1356 افزایش یافت.[2]

بهگفتهی سولیوان[3] «در سال 1977م، سی و پنج هزار آمریكایی در ایران زندگی میكردند كه همهی آنها به استثنای قریب دو هزار نفر وابسته به شركت‌‌ها و مؤسسات خصوصی آمریكایی بودند».[4] «پارسونز»[5] نیز تعداد انگلیسیهای ساكن در ایران را در سال 1975، بین 15 تا 20 هزار نفر تخمین میزند كه شركت‌‌های پیمانكاری مختلفی را تشكیل داده بودند و در رشتههای گوناگون از قبیل: «ساختمان، نیروگاه‌‌های برق و تأسیسات نظامی و دریایی، اسكله و كارگاه و مجتمعهای ساختمانی» اشتغال داشتند.[6] درحالی‌‌‌كه ژنرال هایزر، تعداد مستشاران نظامی آمریكا در ایران را تا اوایل اكتبر 1978 مطابق با مهر 1357، 58000 نفر اعلام داشته است. [7]

مؤلف كتاب «ایران سراب قدرت» پیرامون حضور گسترده و رو به تصاعد مستشاران نظامی آمریكا در ایران كه در دهه 1970 م. رخ داد، چنین نوشته است: «با مجاز كردن فروش سلاحهای پیچیده به مقادیر بیسابقه به ایران، آمریكا خود را متعهد كرد كه این سلاحها را مورد استفاده قرار دهد. این امر به معنای حضور كاملاً مشهود آمریكا در ایران بهوسیلهی فرستادن تعداد بسیار زیاد افراد نظامی، غیرنظامی و مشاور برای جبران كمبود شدید نیروی انسانی ماهرِ لازم برای كاربردی كردن این سلاحها بود. در سال 1976م. معلوم بود اكثریت 24 هزار نفر آمریكایی كه در ایران هستند، نظامی و یا وابسته به امور نظامی هستند. انتظار میرفت كه به علت خرید اسلحه از آمریكا این تعداد تا سال 1980م. 1359(ه.ش) به 50 تا 60 هزار نفر برسد. بنابراین، اعتبار نظامی ایران، صرفاً به قیمت از دست رفتن استقلال ایران تمام شد».[8]

جان استمپل، تعداد آنها را تا ژوئیه 1978 رقمی معادل 54 هزار نفر آورده است.[9] كریستین دلانوآ، نیز تعداد آمریكاییها را در سال 1356 بالغ بر 55 هزار نفر ذكر كرده است. [10]

«كن فالت»[11] نویسندهی كتاب فرار عقاب‌‌ها، دربارهی تعداد مستشاران می‌‌نویسد: «چند ماهی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریكا كه تمام كنترل خودش را بر اوضاع ایران از دست داده بود، از ترس حمایت‌‌های ضد آمریكایی مجبور شد تا تعداد 35 هزار نفر مستشار نظامی و غیرنظامی خود را تا آذر 1357 از ایران خارج نماید و برای تخلیهی حدود 12 هزار نفر آمریكایی باقیمانده در تهران، خواب به چشم خود راه ندهد».[12] منابع غیر ایرانی آمار متفاوتی دربارهی تعداد آمریكاییهای مقیم ایران ذكر كردهاند كه اختلاف فاحشی با یكدیگر دارند.[13] با این حال «تحقیقات مجلس سنای آمریكا نشان داد كه تعداد این افراد با احتساب خانوادههایشان در سال 1357 بین 40 تا 50 هزار نفر بوده است»[14]

طبق تحقیقات سنای آمریكا، تعداد مستشاران آمریكا در ایران از 16هزار نفر در سال 1972 (1351) به 24 هزار نفر در سال 1976 (1355) و در سال 1978 (1357) به 50 هزار نفر افزایش یافته بود. در گزارش سنا آمده بود كه تعداد آمریكایی‌‌ها در ایران می‌‌بایست بهواسطهی خریدهای كلان اسلحه از آمریكا، تا سال1980 به 60 هزار نفر بالغ گردد كه این بهمعنای رشدی معادل 10 هزار نفر در سال بود. امام خمینی(ره) نیز در یكی از سخنرانی‌‌های خود كه در تاریخ 27/8/1357 ایراد فرموده‌‌اند، به تعداد شصت هزار نفر اشاره داشتند. ایشان عنوان كردند: «وقتی به ارتش نگاه می‌‌كنیم، یك ارتشی است تحت فرمان مستشاران آمریكا. ما ارتش داریم؟ ارتشی كه استقلال ندارد، خودش نمی‌‌تواند یك كاری را انجام بدهد، مستقل نیست در كارش، 60 هزار مفتخور آمریكایی آمده به اسم مستشار، حالا دیگر چه می‌‌كنند من نمی‌‌دانم، اما ارتش ما تحت نظر آنهاست، پس ما ارتش هم نداریم. چه چیز ما داریم؟ ایران چه چیز دارد؟»[15] سرانجام، اگر در یك جمعبندی كلی تعداد آمریكاییان شاغل در امور ارتش ایران را نزدیك به 30 هزار نظامی، منظور نماییم با توجه به تعداد كاركنان پایور شاغل در ارتش در آخرین دههی سلطنت پهلوی، در برابر هر شش نظامی ایرانی، یك آمریكایی در ارتش ایران حضور داشته است. بدیهی است این حضور گسترده و حتی خود را در رنگ و لباس صاحبخانه درآوردن بیجهت نبوده است، بلكه با اهدافی خاص و بهمنظور دخالتهای گوناگون در امور كشور و به تبع آن، دخالت در ارتش ایران سازماندهی شده بود.[16] اما صحت و درستی این آمار نیز مشخص نمی‌‌باشد.

واقعیت غیرقابل انكار این است كه رابطهی آمریكا با ایران، رابطهی غالب با مغلوب بوده است. شخص شاه و سردمداران حكومت پهلوی بهشدت مرعوب قدرت آمریكایی‌‌ها بوده و به‌‌‌طور كامل كشور را در اختیار آنها قرار داده بودند. تحت این شرایط و با توجه به اینكه ورود و خروج آمریكاییان به كشور ثبت نمی‌‌گردیده است[17] و حقوق و مزایای مستشاران نظامی نیز از طریق برداشت مستقیم وزارت دفاع آمریكا از سپرده‌‌های ارزی حاصله از فروش نفت ایران - كه به بانك‌‌های آمریكایی واگذار شده بود - صورت می‌‌گرفته است، عملاً امكان مشخصساختن تعداد دقیق مستشاران آمریكایی حاضر در ایران در طول حكومت پهلوی میسر نخواهد گردید.

*** انقلاب اسلامی و سقوط جریان مستشاری

خیزش اسلامی مردم ایران در سال 1356ش، به رهبری امام خمینی(ره) آغازی بود بر پایان كار مستشاران نظامی آمریكا در ایران كه تا سال 1358 به‌‌‌طور كامل عملی گردید. پیام سه جملهای كلنل(سرهنگ) «تام شفر»[18] آخرین وابستهی نظامی آمریكا به واشنگتن، تیر خلاص به نجاتغریقهای كاخ سفید بود كه سودای نجات «جزیرهی ثبات» از امواج انقلاب را در سر میپروراندند: «ارتش تسلیم شد. آیتالله خمینی(ره) برنده شد و نظم موجود فرو ریخت».

به این ترتیب، انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 پیروز گردید. سرلشكر گاست و تعدادی از همكاران وی در ستاد بزرگ ارتشتاران، گیر افتادند كه با پادرمیانی شهید بهشتی مرتفع گردید. اعضای ستاد مستشاری به‌‌‌دلیل نداشتن امنیت در روزهای اولیهی پیروزی انقلاب و همچنین، عدم پذیرش آنها در ستاد كه طی روزهای بعدی و به توسط كاركنان ارتش اتفاق افتاد، به سفارتخانهی آمریكا نقل مكان كرده و در آنجا مستقر می‌‌گردند. این وضعیت تا اواخر تابستان سال 1358 و خروج كامل آنها از ایران نیز ادامه یافت.


 پی نوشت :

  1.  Arthur Chester Millspaugh

 

  1.  ارواند آبراهامیان، پیشین، ص 397

 

  1. . «ویلیام سولیوان» پیش از آنكه بهعنوان سفیر آمریكا در ایران منصوب شود، به‌‌‌مدت چهار سال عهدهدار پست سفارت ایالات متحده در فیلیپین بود. وی در این ‌‌مدت مذاكرات دامنه‌‌داری را به‌‌‌منظور تجدید نظر در شرایط استفاده از پایگاه‌‌های نظامی و همچنین انعقاد یك قرارداد بازرگانی جدید با دولت فیلیپین آغاز كرده بود كه البته نتوانست به ‌‌موفقیت چندانی در آنها دست یابد. سولیوان، در ژوئن سال 1977 از سوی دولت «جیمی كارتر»  بهعنوان سفیر آمریكا در ایران منصوب شد و این در حالی بود كه پیش از آن او سابقهی فعالیت دیپلماتیك در هیچ كشور اسلامی را نداشت. مأموریت سولیوان در ایران به فاصلهی چند ماه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی پایان یافت و وی پس از بازگشت به آمریكا به‌‌‌دلیل اختلاف نظر با دولت كارتر، از پذیرش پست دیپلماتیك جدید خودداری ورزید و پس از 32 سال حضور در وزارت امورخارجهی این كشور و نزدیك 15 سال فعالیت در سمت سفیر، بازنشسته شد. سولیوان در مورد علت انتخاب خود به سفارت آمریكا در تهران به ‌‌صراحت از قول وزیر امورخارجهی آمریكا عنوان میدارد: «علت انتخاب من به این سمت این بوده است كه برای پست سفارت ایران در جستجوی دیپلماتی بودهاند كه در كشورهایی كه با حكومتهای متمركز و استبدادی اداره میشوند، تجربهی كافی داشته و بتواند با یك زمامدار مقتدر و خودكامه كار كند». (آنتونی پارسونز و ویلیام سولیوان، پیشین، ص 24)

 

  1. همان، ص 35؛ «سر آنتونی پارسونز» در اواخر سال 1973 به عنوان سفیر انگلیس در تهران منصوب شد. وی پیش از آن عهدهدار مسئولیت معاونت قسمت امور خاورمیانه در وزارت خارجهی این كشور بود. پارسونز پس از ورود به ایران با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی موجود، عمدهی تلاش خود را بر توسعهی فعالیت‌‌های اقتصادی و بازرگانی اتباع و شركتهای انگلیسی با ایران نهاد كه سودهای هنگفت و سرشاری را نصیب آنها میساخت. وی در سال‌‌های 1356 و 1357 و به‌‌‌دنبال آغاز حركت انقلابی مردم ایران، به یكی از مشاوران نزدیك شاه تبدیل شد به‌‌‌طوریكه هر یك روز در میان به همراه سولیوان طی ملاقات با محمدرضا، به بررسی تحولات جاری یا دنبال راهی برای خنثی كردن نهضت اسلامی مردم ایران میپرداخت. پارسونز در آستانهی پیروزی انقلاب اسلامی، تهران را ترك كرد و به لندن رفت. وی سپس به ریاست هیئت نمایندگی انگلیس در سازمان ملل متحد منصوب شد. پارسونز قبل و بعد از این مسئولیت، مشاور خانم مارگارت تاچر در امور خارجی بود و در همین سمت بود كه به نخستوزیر انگلستان توصیه كرد از پذیرفتن محمدرضا به عنوان پناهندهی سیاسی در این كشور خودداری ورزد.

 

  1. . Parsons

 

  1.  پارسونز و سولیوان، پیشین، ص24

 

  1.  هایزر، مأموریت در تهران، ص 54

 

  1.  رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، ترجمهی فیروز فیروزنیا، چاپ اول، تهران، سحاب، 1358، ص224

 

  1.  جان دی. استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمهی دكتر منوچهر شجاعی، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1378، ص209و210

 

  1.  كریستین دلانوآ، ساواك، ترجمهی عبدالحسین نیكگهر، تهران، طرح نو، 1371، ص220

 

  1. . Ken Follett

 

  1.  كن فالت، فرار عقاب‌‌ها، ترجمهی حسین ابوترابیان، چاپ دوم، تهران، نشر نو، 1363، ص 72

 

  1. . اختلاف ارقام دربارهی تعداد آمریكاییهای مقیم ایران بین 35 تا 58 هزار نفر است. رابرت هایزر تعداد آمریكاییها را در اوایل اكتبر 1978، حدود 58 هزار نفر دانسته است.(رابرت هایزر، مأموریت به تهران، ص 54) كریستن دلانوآ، تعداد آمریكاییها را در سال 1356 بالغ بر 55 هزار نفر ذكر كرده است. (ساواك، پیشین، ص 220) جان استمپل، تعداد آنها را تا ژوئیهی 1978، 54 هزار نفر آورده است. (جان استمپل، پیشین، صص 209 و 202) جیمز بیل، تعداد آمریكاییها را در پایان سال 1977 حدود 50 هزار نفر بیان كرده است. (بیل، پیشین، ص340) مایكل لدین و ویلیام لوئیس، تعداد كاركنان نظامی و غیرنظامی آمریكایی و خانوادههای آنها را در آستانهی انقلاب، متجاوز از 45 هزار نفر شمردهاند. (مایكل لدین ویلیام لوییس، پدر و پسر. اعترافات شاه، ترجمهی منوچهر مهرجو، تهران، انتشارات هفته، 1362، ص 79) سولیوان، تعداد آمریكاییها را در آغاز سال 1978 نزدیك به 35 هزار نفر گفته است. (پارسونز و سولیوان، پیشین، ص 191)

 

  1. عبدالرضا هوشنگمهدوی، پیشین، ص 406

 

  1.  ادارهی عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران. دفتر سیاسی، «امام و ارتش جمهوری اسلامی ایران»، تهران، چاپخانهی ارتش، 1365، ص 26

 

  1. آنتونیپارسونز و ویلیام سولیوان، پیشین، ص 75

 

  1. ژنرال هایزر در خاطراتش خیلی صریح به این مهم اشاره نموده و چنین اعلام داشته است: «نظامیان،آمریكایی بدون پاسپورت و ویزا و تشریفات اداری وارد ایران میشدند.» (رابرت هایزر، پیشین، ص 17)

 

  1. .Tom  Shepher

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۱
0
1
از مستشاران روسی هم بنویسید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۷:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۱
اولامستشاران روسی دستور نمی دهند بلکه اطلاعاتشان رامنتقل میکنندوهیچ دخالتی درتصمیم گیری های استراتژیک ندارند.دوما روسها هم مثل ایران درجبهه مخالف دخالت وسلطه آمریکا واستکبار قراردارندوکشور خودرا دربرابر چپاولگری هاوقلدری آمریکای قلدرمآب حفظ میکنند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۲
0
0
آمریکائی ها غیر ازبخش نظامی درهمه بخشهای اقتصادی وفرهنگی ایران از بی عرضگی رژیم پهلوی استفاده کرده به نفع خودشان دخالت داشتند که یکی ازثمرات انقلاب اسلامی ایران اخراج مفتضحانه همه انگلهای آمریکاوخشکانیدن ریشه طفیلی های داخلی است.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین