به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
آرمان/فرهاد
قائميان: ايفاي نقش «حُر» بار سنگيني بر دوشم گذاشت
فرهاد قائميان گفت: بدون اغراق ميگويم كه بار بسيار سنگيني در فيلم سينمايي «رستاخيز» روي دوش خود احساس ميكردم؛ صاحب اصلي اين فيلم سيدالشهدا است و خوشحالم سهميدر اين طرح بسيار ارزشمند داشتم. فرهاد قائميان در گفتوگو با فارس درباره ارتباط با فيلم سينمايي «رستاخيز» به كارگرداني احمدرضا درويش و همچنين به تصوير كشيدن «حر بن يزيد رياحي» اظهار داشت: واقعيت اين است كه شخصيت «حر» در واقعه كربلا يكي از شخصيتهايي است كه بسيار تاثيرگذار بوده و ما در طول تاريخ با رفتارها و كارهايي كه از وي سراغ داريم و شنيدهايم و خواندهايم او را ميشناسيم. او همچنين در ادامه گفت: با توجه به اينكه يك بازيگر براي نقشهاي معمولي بايد تلاش كند تا آنچه را كه نويسنده نوشته و كارگردان انتظار دارد به تصوير بكشد كارش كمي راحتتر است اما ايفاي نقش شخصيتهاي تاريخي همچون «حربن يزيد رياحي» كه در تاريخ پيشينه دارند و مخاطبين طي سالها از آنها براي خود تصويرسازي كردهاند كميمشكل و سخت است و مسئوليت بازيگر را دو چندان ميكند. براي بازيگر بسيار سخت است كه اين شخصيت را آنچنان ايفا كند كه آنچه كه در تاريخ از آن به ثبت رسيده است با چيزي كه ديده ميشود تفاوت فاحشي نداشته باشد و مخاطب با او همذات پنداري داشته باشد و باورش كند. قائميان در پاسخ به اين پرسش خبرنگار سينمايي فارس مبني بر اينكه به عنوان بازيگر در ايفاي نقش «حر» به چه نكاتي دقت داشتيد، گفت: واقعاً به عنوان بازيگر تلاش كردم تا همهچيز به درستي سر جاي خودش قرار بگيرد. بدون اغراق ميگويم كه بار بسيار سنگيني در فيلم سينمايي «رستاخيز» به روي دوش خود احساس ميكردم. خداروشكر ميكنم كه با هدايت كارگرداني چون احمدرضا درويش و همكاري خوب بازيگران توانستيم به نظرم كارمان را در حد و اندازه توانمان درست انجام دهيم. خداروشكر ميكنم سيدالشهدا كه صاحب اصلي فيلم سينمايي «رستاخيز» است كمكمان كرد و شخصاً خوشحالم سهميدر اين پروژه بسيار ارزشمند داشتم. بازيگر فيلم سينمايي «استرداد» گفت: قطعاً فيلم را ديدهايد ما براي نخستين بار در يك فيلم سينمايي نقش «حر بن يزيد رياحي» به تصوير كشيدهايم پيش از اين در تئاتر يا تلويزيون شاهد ايفاي اين نقش بوديم اما سينما به دليل بُرد جهاني كه دارد حساسيت اجراي اين نقش را دو چندان ميكرد. به عنوان يك بازيگر در پرداخت اين كاراكتر به گونهاي رفتار كردم كه نه تماماً حاصل ايدههاي شخصي من باشد و نه طوري پيش برويم كه از آنچه كه در تاريخ درباره اين شخصيت ميدانيم در ذهنمان دچار تزلزل شود. البته خلاقيت بازيگر بايد در لحظه به ياري او بيايد تا بتواند روح تازهاي را به نقش بدمد. وي در ادامه گفت: فكر ميكنم همه شخصيتهاي فيلم سينمايي «رستاخيز» به درستي در جايگاه خود قرار گرفتهاند و تلاش شده تا در مسيري كه از آنها در تاريخ سراغ داريم قرار بگيرند و به نمايش در بيايند. قائميان در پايان خاطرنشان كرد: قطعاً وقتي با فيلميمواجه هستيم كه نام امام حسين (ع) قرار است كه به روي آن فيلم قرار بگيرد و واقعه كربلا را به تصوير بكشد و همه تلاش كردند نهضت حسيني را به نمايش بگذارند حتما تاثير خود را به روي مخاطب خواهد گذاشت. آنقدر همهچيز به نظرم به درستي سر جاي خود در اين فيلم قرار گرفتهاند كه مخاطب تحت تاثير قرار خواهد گرفت. همه ما با عشق به ائمه اطهار(ع) بزرگ شديم با عشق هم در اين فيلم سينمايي كار كرديم. تمام ساختار ما بر اساس عشق به امام حسين (ع) است و اطمينان دارم اين فيلم با نمايش تاثير عاشورايي خود را ميگذارد.
آرمان/به
مخاطب احترام میگذارم
کارگردان فیلم «پدر آن دیگری» که امروز نشان درجه یک هنری از سوی وزارت ارشاد به وی اهدا شد، گفت: این نشان مسئولیتم را بیشتر می کند اما همیشه سعی کرده ام به مخاطبان فیلمم احترام بگذارم.یدا... صمدی در گفتوگو با ایرنا درباره مسئولیتش پس از دریافت نشان درجه یک هنری (معادل دکترا) از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشت: بدون شک تشویق شدن، همیشه و در هر سن و سالی برای انسان ها جذاب است و من هم از این موضوع خوشحالم. وی با اشاره به اینکه این لطفی است که مسئولان وزارت ارشاد نسبت به بنده داشته اند، گفت: این نشان تغییری در شخصیت من نخواهد داشت و نباید داشته باشد اما همین که آثاربنده دیده و مورد ارزیابی قرار گرفته است، برایم اهمیت دارد.کارگردان سریال «شوق پرواز» ادامه داد: دوست دارم همه هنرمندانی که در ایران و عرصه سینما صادقانه و با کمترین توقع فعالیت می کنند، دیده شوند.صمدی با بیان اینکه توجه کردن به هنرمندان مخصوصا پیشکسوتان باعث دلگرمی این قشر خواهد شد، تاکید کرد: باور کنید عیادت و دلجویی از هنرمندان پیشکسوت بسیار با ارزش تر و مهمتر از دادن پول یا سکه به آنها است.وی همچنین درباره اکران تازهترین ساختهاش با عنوان «پدر آن دیگری» گفت: قرار است پس از عاشورا اکران شود و این تصمیمی است که شورای صنفی نمایش، گرفته و ما هم به آن احترام می گذاریم.این کارگردان پیشکسوت سینما درباره راضی بودن از زمان اکران فیلم نیز توضیح داد: به نظرم فیلم خوب مخاطب خود را پیدا می کند و زمان خیلی نمی تواند در میزان مخاطب فیلم ها تاثیر گذار باشد.صمدی اضافه کرد: وقتی می شنوم فیلم یکی از همکاران در شرایط نامطلوب و با تعداد سالن های کم اکران شده است واقعا ناراحت می شوم و امیدوارم شاهد اینگونه اتفاقات در سینمای ایران نباشیم.کارگردان فیلم معجزه خنده با اشاره به اینکه به خانواده ها پیشنهاد می کنم این فیلم را ببینند چون اقتباسی ادبی از یک کتاب تربیتی است، خاطرنشان کرد: جای اینگونه فیلم ها در سینمای ایران کم شده است و امیدوارم با این موضوعات توجه بیشتری شود. 18 خرداد ماه امسال نیز در نشستی 19 هنرمند از جمله عبدا... اسکندری، محمدرضا اصلانی، منوچهر اسماعیلی، پرویز بهرام، کیومرث پوراحمد، هدیه تهرانی، مسعود جعفری جوزانی، احمدرضا درویش، زنده یاد احمدرسول زاده (دخترش این گواهی را دریافت کرد)، علیرضا زرین دست، خسرو سینایی، جهانبخش سلطانی، کیانوش عیاری، رضا کیانیان، غلامحسین لطفی، جلال مقامی، منوچهر محمدی و علی معلم نشان درجه یک هنری دریافت کردند.صمدی کارگردانی فیلم هایی همچون مردی که زیاد می دانست، اتوبوس، ایستگاه و آپارتمان شماره 13 را در کارنامه هنری خود دارد.«پدر آن دیگری» نام آخرین ساخته این کارگردان پیشکسوت است که با اقتباس از رمانی به همین نام ساخته شده و از 6 آبان ماه در گروه سینمایی استقلال اکران میشود. حسین یاری، هنگامه قاضیانی، اکبر عبدی، فریده سپاه منصور، شمسی فضلالهی، مریم سعادت، بنفشه صمدی و جمشید مشایخی در این فیلم به ایفای نقش میپردازند.
آفتاب یزد/گپ آفتاب یزد با تهیه کننده برنامه موفق صدا و سیما: دل پرخندوانه ایها از حاشیهسازان
یوسف خاکیان: چند روزی می
شود که برنامه خندوانه به پایان رسیده است، برنامه ای که به جرات می توان ادعا کرد
که یکی از ممتازترین برنامه های چند دهه اخیر صداوسیما بود. برنامه ای که نه تنها
توانسته بود مخاطبانش در رده های سنی مختلف را به سمت خود جذب کند که توانسته بود
در قلب آنها رسوخ کرده و به عنوان عضوی از خانواده آنها در آید. اینکه یک برنامه
بتواند مخاطبان خسته از کار روزانه و فشار زندگی را از ساعت 11
شب تا پاسی از نیمه شب بیدار نگه داشته و آنها را در
هر لحظه بر سر ذوق آورده و خنده را میهمان لبان آنها سازد به حرفه
ای بودن تیم سازنده آن برنامه برمی گردد. تیم حرفه ای و کاربلدی که می
دانند چه در سر دارند و از آن بهتر آگاهند که مخاطب میلیونی شان چه سلیقه ها و
علایقی دارند و به بهترین شکل ممکن با مچ کردن این دو بهترین محصول را به تماشاچی
حاضر در استودیو و تماشاچی در منزل ارائه می دهند. به هر روی این برنامه موفق پس
از پشت سرگذاشتن شب
های پخش سری دوم هم به پایان رسید و آنچه باقی ماند یکی خاطره
خوش شبهایی بود که هر کدام از مخاطبان در دل و ذهن خود ماندگار ساختند
و یکی انتظار شیرین شروع سری جدید برنامه خندوانه در آینده
ای نزدیک. خندوانه در طول شبهایی که مهمان خانه های مردم ایران بود.
مهمانهای مختلفی از اقشار مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را روی صندلی مقابل مجری اش نشاند و تمام تلاشش این بود که بتواند با گفتگو با مهمانش بخش های پنهانی و ناگفته زندگی او را به تماشاچیانش نشان داده و با پخش و نمایان کردن این قسمت از زندگی مهمانانش اعلام کند این برنامه ابدا به دنبال حاشیه نیست، بلکه هدف و منظورش این است که شبی خوب و دلنشین برای تماشاچی بسازد، شبی که به خاطره ای ماندگار برای او تبدیل شود. نکته مهمی که درباره برنامه خندوانه (چه آن زمان که پخش می شد و چه امروز که به پایان رسیده) وجود دارد وجود حاشیه سازانی است که همیشه دوست دارند برای هر موضوع و برنامه ای حاشیه بسازند و نشان داده اند که حتی زمانی که دیگر خبری از آن موضوع نیست و به قولی به پایان رسیده هم از حاشیه سازی درباره آن دست برنمی دارند و مهمترین دستاویزی که برخی حاشیه سازان برای تخریب برنامه خنداونه در پی آن بودند مسائل مالی و اسپانسری این برنامه بود. برای روشن شدن و تنویر افکار عمومی روز گذشته با جواد فرحانی تهیه کننده برنامه خندوانه تماس گرفتیم و از او خواستیم گپ کوتاهی با وی درباره این موضوع بزنیم. او که انگار دل پری از اینگونه حاشیه ها و حاشیه سازان داشت در ابتدای سخنانش گفت: نمی دانم چرا با اینکه برنامه خندوانه به پایان رسیده اما باز با این حال عده ای بسیار موشکافانه به دنبال روشن شدن برخی مسائل هستند و در حالی که موضوع را برایشان روشن می کنیم باز هم به دنبال حاشیه سازی هستند. بیشتر آنهایی هم که حاشیه می سازند معتقدند که ما نسبت به این برنامه حسن نیت داریم، حرف من این است که اگر کسی واقعا نسبت به خندوانه حسن نیت داشته باشد نباید این برنامه را به حاشیه ببرد. اتفاقا برخی مسائلی که این حاشیه سازان بیان می کنند اهمیت چندانی ندارد که ما بخواهیم درباره اش صحبت کنیم. برای مثال می آیند می گویند چرا مهمان برنامه تان درباره پختن قورمه سبزی صحبت کرد؟ یا اینکه چرا فلان مهمان یا خانواده اش اینقدر از خودشان تعریف کردند؟ می خواهم بدانم یک برنامه اجتماعی باید به چه مسائلی بپردازد؟ مسائلی که مربوط به زندگی است؟ اگر این حاشیه سازان برنامه خندوانه را دنبال می کردند می دانستند که یکی از سوالاتی که در بسیاری از قسمتهای برنامه خندوانه از مهمانان پرسیده می شد همین موضوع غذا بود اینکه چه غذایی دوست دارند چه غذایی می پزند؟وی در ادامه سخنانش اظهار داشت: من نمی دانم علت این همه حاشیه سازی چیست؟ حاشیه سازی اصلا خوب نیست؟ آن هم درباره برنامه ای که اولا تمام شده و ثانیا به گفته خود مردم برنامه موفقی بوده است. تمام حرف من این است که اگر این حاشیه سازان یا هر کس دیگری برنامه ای را دوست دارند باید بیایند نقطه قوت ها را نشان دهند، نقد بنویسند، پیشنهاد بدهند تا برنامه ای که مربوط به خودشان است ارتقا یافته و در سری های بعدی بهتر شود. سوال من این است که حاشیه چه کمکی به بهترشدن یک برنامه می کند؟ وی در پایان سخنانش ضمن اظهار امیدواری نسبت به اینکه اینگونه حاشیه سازی ها به پایان رسد، افزود: برخی از این حاشیه سازان آنقدر حاشیه سازند که حتی حرفهایی را هم ما در جواب حاشیه سازی هایشان می گوییم را تغییر داده و آنچه باب دلشان و به نفعشان است منتشر می کنند.
آفتاب یزد/نگاهی به سریالهای عاشورایی: چرا سریالهای مورد پسند مردم ساخته نمیشود؟
وقتی ایام محرم از راه میرسد، منتظر هستیم تا یک سریال مناسبتی را ببینیم که درباره واقعه عاشورا است و تصاویر از دل این اتفاق تاریخی بیرون آمده باشد. حتماً سریالهای خوب سالها پیش را به خاطر دارید، از «شب دهم» تا «معصومیت از دست رفته» و «روایت عشق» همه بیانگر داستانهایی است که به نوعی به عزاداری و یا واقعه عاشورا میپردازند. این را میدانیم که ساخت سریالهای تاریخی همواره هزینههای بسیاری را برای فیلمسازان دربرداشته اما در بین آنها، سریالهایی که با مضمون زندگانی اهل بیت (ع) و یا پیامبران الهی ساخته شده بیش از سایر مجموعههای تاریخی مورد پسند عموم مردم قرار گرفته است. در این بین میتوان به سریالهای «یوسف پیامبر» و «ولایت عشق» اشاره کرد که پخش چندباره آنها نیز مانع از کاهش تعداد علاقهمندان به این سریالها نشد. به گزارش هنرآنلاین، آخرین مجموعه تاریخی پخش شده از سیما نیز «مختارنامه» بود که پرهزینهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران به شمار میرود. این روزها شبکههای مختلف سیما به پخش مجدد این سریال تاریخی به بهانه ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان پرداختهاند و بار دیگر مخاطبان را برای مشاهده چندباره این مجموعههای تاریخی پای شبکههای جادویی نشاندهاند. اگرچه آثار زیادی در این زمینه نداریم اما آنچه هم از واقعه عاشورا در تلویزیون میبینیم، تبدیل به مجموعههایی شد که بیشتر مورد پسند و بیننده این جعبه جادو قرار گرفت. ساخت انواع مختلف سریالها در دهه هشتاد آغاز شد که یکی از این نوع سریالها، مجموعههای مناسبتی بودند. با این حال در این گزارش نگاهی به پربینندهترین مجموعههای عاشورایی میاندازیم که در تلویزیون گل کرد و هنوز هم با پخش این سریالها، بیننده مجذوب ساختار، داستان و نیز نوع بازی بازیگران با گریمهای خاص میشود.
*روایت عشق» به کارگردانی علاالدین رحیمیکه در سال 1364 ساخته شد، تقریباً اولین سریال بزرگ درباره کربلا میدانند که دقیقاً به خود فاجعه میپردازد. "روایت عشق" در کنار روایت حوادث کوفه تا پیش از قیام عاشورا، حرکت کاروان امام حسین (ع) به سمت کربلا و فجایع روز عاشورا و ستمیرا که به خاندان پیامبر اسلام (ص) و فرزندان آن حضرت وارد شد در قاب تلویزیون آورد و به تناسب بضاعت آن روز سیما، این مجموعه اثر قابل توجهی در زمینه به تصویر کشیدن حماسه حسینی به شمار میرفت. روزگاری کارگردان این اثر درباره محدودیتهای کارش گفته بود: "به خاطر بودجه کمیکه به این کار اختصاص داده شده بود، به مشهد رفتیم و با همکاری مدیرکل ارشاد استان خراسان از بازیگران تئاتر مشهد استفاده کردیم. ما برای این کار به حدود 90 بازیگر احتیاج داشتیم و چون بازیگران بیشتر تئاتر کار کرده بودند، چند ماهی صرف تمرین شد تا بتوانند مقابل دوربین نیز بازی کنند. این سریال با هزینه 3 میلیون تومان ساخته شد و در بیدخت گناباد جلوی دوربین رفت و چنان که اشاره شد اکثر بازیگرانش از اهالی مشهد بودند مثل خود "انوشیروان ارجمند" که نقش ابن سعد را بازی کرد و همین طور مرحوم «رضا سعیدی» که ابن زیاد بود و نقش کوتاه اما موثرش، او را به خیلیها شناساند. در میان صحنههای ماندگار این سریال، صحنههایی مانند برهنه شدن غلام سیاه (علی اوسیوند)، شهادت حر و شهادت خود امام هم در نوع خودش تازگی داشت. در صحنه پایانی سریال، دوربین که زاویه دید نگاه امام است در گودال نشسته است و اشقیا با ترس و نیزه و شمشیر به او نزدیک میشوند. شمر، عربده کشان و خنجر به دست نزدیک میآید و قاب دوربین شکسته و خونین میشود.
سال ۸۰، نوروز با محرم ۱۴۲۳ همزمان شد. در نوروز همین سال بود که «شب دهم» حسن فتحی، به مدت ده شب، بینندگان را پای شبکه یک نشاند و سریالی را نشان داد که به نظر بسیاری، هنوز هم که هنوز است آن را بهترین کار مناسبتی در این زمینه میدانند. بازی درخشان کتایون ریاحی و حسین یاری در نقش یک شاهزاده خانم قجری و یک لوتی بامعرفت (حیدر خوشمرام ) در این سریال فوق العاده بود.
پرویز پور حسینی، رویا تیموریان و محمود پاک نیت از دیگر بازیگران این سریال بودند.
دو سال بعد از «شب دهم»، «معصومیت از دست رفته» به کارگردانی «داوود میرباقری» روی آنتن شبکه سه رفت. داستان سریال داستانی انتزاعی مربوط به عاشورای سال ۶۱ هجری قمری بود. در این سریال «شوذب» (امین تارخ) خزانه دار درگیر عشق «حمیرای یهودی» (سارا خوئینیها) میشود در حالی که همسر دارد و زنش «ماریای نصرانی» (فریبا کوثری) است و در نهایت و در کشمکش بین عقل و عشق و اعتقادات، بعد از سالها دچار جنون میشود. شوذب، خزانه دار کوفه بود که اوایل از محبان علی (ع) به شمار میرفت اما کم کم به دستگاه اموی پیوست و از عوامل حکومت شد. چنین شخصیتی در تاریخ وجود خارجی ندارد اما میرباقری با ساختن این شخصیت، بهانهای به دست آورد تا اتفاقاتی را که قبل از فاجعه کربلا و بعدش در کوفه و دارالاماره این شهر میافتاد به تصویر بکشد.
سیدمجتبی یاسینی در فاصله سالهای 86 تا 87 «طفلان مسلم» را ساخت که هم روایت تاریخی داستان مسلم بی عقیل را در بر داشت و هم به پیروی از داود میرباقری، چاشنی عشق هم قاطی سریال شده بود که عشق سلافه و غلام ابن حارث این چاشنی به حساب میآمد. بازی موثر «جهانگیر الماسی» در نقش «قاضی شریح» که قاضی کوفه و به شدت منفی بود، بسیار چشمگیر بود.
سریال تاریخی «مختارنامه» داوود میرباقری که ساخت آن چند سال طول کشید پرهزینه ترین سریال تاریخ تلویزیون ایران محسوب میشود که از مهر 89 تا مرداد 90 از شبکه یک پخش شد و بینندگان فراوانی داشت. بعدتر هم بازپخش این سریال در شبکه آی فیلم، مورد استقبال مجدد بینندگان قرار گرفت تا ثابت کند این سریال توانسته مهمترین بار تلویزیون ایران را در بخش پرداختن به عاشورا بردارد. داستان این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی و قیام مختار ابوعبید ثقفی است. میرباقری در این سریال، برشی تاریخی از سال 41 هجری تا سال 67 هجری داشت؛ یعنی از صلح امام حسن (ع) با معاویه تا کشته شدن مختار. در مختارنامه حدود نیم ساعت از صحنههای کربلا به تصویر کشیده شده بود که اکثرشان در بهار 88 در روستای طرود در 120 کیلومتری جنوب شاهرود ثبت و ضبط شده بودند. صحنههایی مانند نماز ظهر عاشورا، پیوستن زهیر بن قین به امام، شهادت وهب، که بعد از شهادت سرش را برای مادرش پرت میکنند و مادرش ام وهب آن را برمیگرداند، صحنه آب آوردن حضرت عباس و شهادتش که این آخری، سکانسی 11 دقیقهای بود که به دلیل اعتراضات به نحوه نمایش علمدار کربلا هیچ وقت پخش نشد تا نقش آفرینی «کاوه فتوحی» در نقش حضرت عباس دیده نشود. فریبرز عرب نیا با مختار بود که دوباره احیا شد و نامش بر سر زبانها افتاد. فرهاد اصلانی، مهدی فخیم زاده و رضا کیانیان، از دیگر بازیگران این سریال پر بازیگر بودند که بیش از 60 بازیگر اصلی و 120 بازیگر نقش فرعی و دوهزار سیاهی لشکر بود.
از سریالهای به سر انجام نرسیده و ناکام تلویزیون، «ثارالله» شهریار بحرانی بود که اوایل دهه هشتاد ساخت آن شروع شد و پس از صرف هزینه بسیار هنگفت و فیلمبرداری 100 دقیقه این سریال که قرار بود در 32 قسمت ساخته شود، متوقف ماند. ثار الله به دلیل اعتراض بعضی مراجع و علما به نحوه نمایش امام حسین (ع) و واقعه عاشورا، متوقف ماند. در این سریال حدود 50 بازیگر مانند «محمدعلی کشاورز» (معاویه)، «جمشید مشایخی» (هانی بن عروه)، «اکبر عبدی» (ولید)، «عنایت بخشی» (عمر بن سعد)، «رویا تیموریان» (ام البنین)، «شهرام حقیقت دوست» (یزید) و «جعفر دهقان» (حر) بازی میکردند.
ابتکار/هما روستا چه چیزی را سفارش کرد؟
حمید لبخنده تاکید کرد که درهای آموزشگاه «سمندریان» همچنان باز است و فعالیتها طبق روال قبل ادامه دارد.
این هنرمند که چندسالی است مدیریت آموزشگاه هنری حمید سمندریان را برعهده دارد، درباره وضعیت فعالیتهای این آموزشگاه بعد از درگذشت هما روستا (همسر حمید سمندریان) خاطرنشان کرد: از زمانی که آقای سمندریان درگذشت، به دلیل رابطه خانوادگی دیرینهای که با ایشان و همسرشان خانم هما روستا داشتم، ایشان از من خواست در مدیریت آموزشگاه کمک کنم و از همان زمان به عنوان مدیر آموزش در آموزشگاه مستقر شدم. او یادآور شد: در آن مدت همه فعالیتها زیر نظر خانم روستا انجام میشد. ایشان گاهی به آموزشگاه سر میزد اما گاهی به دلیل بیماریاش که شدت گرفته بود کمتر فرصت میکرد به اینجا سر بزند. در هر حال به خاطر سفارشی که خانم روستا داشت، مدیریت آموزشگاه را برعهده گرفتم و همچنان ادامه دادم. کارگردان مجموعههای «درپناه تو» و «در قلب من» با اشاره به دغدغه هما روستا برای حفظ آموزشگاه همسرش حمید سمندریان اضافه کرد: او همیشه دوست داشت آموزشگاه و آکادمی سمندریان روال عادی فعالیتهای خود را ادامه دهند.سفارش ایشان به من و دیگر اعضای آکادمی همچون حسن معجونی ، حمید پورآذری ، ابراهیم حقیقی و... این بود که فعالیتهای آن متوقف نشود و در همین راستا هم زمینههایی ایجاد کرده بود تا نام و متد اجرایی حمید سمندریان در آموزشگاه و آکادمی همچنان برقرار بماند. لبخنده با یادآوری فعالیت آکادمی سمندریان در سه سال گذشته افزود: در این سه سال به انتخاب اعضای آکادمی، بهترینها را از میان هنرمندان تئاتر معرفی انتخاب و نشان آقای سمندریان را به آنان اهدا کردیم. او ادامه داد: در حال حاضر هم آموزشگاه همچنان فعال خواهد بود، به ویژه اینکه بعضی از شاگردان ممتاز استاد سمندریان که با سیستم و متد کاری ایشان پرورش یافتهاند، به عنوان استاد در آموزشگاه تدریس دارند و همان شیوه را به هنرجویان منتقل میکنند. حمید لبخنده در پایان تاکید کرد: همه چیز در آموزشگاه سمندریان سرجای خودش است و تا زمانی که زندهام سفارش خانم روستا را به گوش جان میسپارم و همه تلاشم را به کار میگیرم تا فعالیت آموزشگاه سمندریان و آکادمی ایشان متوقف نشود. پس از درگذشت حمید سمندریان در سال 91 همسرش هما روستا دیگر هنرمند تئاتر آکادمی سمندریان را با حضور تعدادی از هنرمندان تئاتر راهاندازی کرد تا اعضای این آکادمی هر سال برگزیدگان خود را معرفی کنند و با این کار، شیوه و متد هنری سمندریان باقی بماند. همچنین در تمام این مدت فعالیتهای این آموزشگاه زیر نظر حمید لبخنده ادامه داشته است.
اعتماد/فراخوان فيلمسازان برجسته اروپايي براي ياري رساندن به پناهندگان سوري
شرايط مناسب را براي پناهندگان فراهم كنيد
بهار سرلك/ سهشنبه بيستم اكتبر پارلمان اروپا شاهد سخنراني بازيگران سرشناس صنعت سينما همانند «ميشل آزاناويسوس» كارگردان فيلم «آرتيست»، «ولري بروني تدسكي» بازيگر فرانسوي، «لوران كانته» كارگردان فرانسوي فيلم «كلاس درس»، «بلا تار» كارگردان مجارستاني درباره مساله پناهندگان بود.
اين هنرمندان در فراخواني كه نامش «براي هزاران جان: انسان باشيد» است، هدف خود را «وادار كردن دولتهاي اروپايي به واكنش در مورد مسائل پناهندگي عنوان كردهاند؛ واكنشي كه برخاسته از اقدامي متحد، پيوسته و با بشردوستي است و طبق ارزشهاي بنياني اتحاديه اروپا » است. در ادامه فراخوان اين هنرمندان مطرح صنعت سينما ميخوانيم: «اتحاديه اروپا بايد براي مردمي كه از جنگ و خشونت فراري و خواهان حمايت اين اتحاديه هستند، راههاي قانوني ارايه كند. همچنين اقدام دولتهاي اروپايي بايد با همبستگي و اتحاد باشد. كنوانسيون دوبلين شرايط پرمخاطرهاي براي پناهندگان ايجاد كرده و تنش را مهمان مرزهاي كشورهاي اروپايي كرده است.» همچنين اين افراد در فراخوان خود اعلام كردهاند: «انتقال منصفانه پناهندگان در ميان كشورهاي عضو اتحاديه اروپا كافي نيست و كشورهاي اروپايي بايد شرايط زندگي را كه شامل آزادي فردي، امنيت فيزيكي بدون محدوديت و فراهم كردن شرايط كاري و تحصيل ميشود، براي پناهندگان ايجاد كند.»
اين فراخوان كه توسط ٥٥٠٠ نفر از اعضاي اين صنعت به امضا رسيده است به «مارتين شولز» رييس پارلمان اروپا، «كلود مورائس» رييس كميسيون آزاديهاي مدني، عدالت و روابط داخلي و «سيليويا كوستا» رييس كميسيون فرهنگ و آموزشوپرورش عرضه خواهد شد. همچنين اين فيلمسازان به كميسيون اروپا خواهند رفت و با «فرانس تيمرمانس»، معاون رييس اين كميسيون، ملاقات خواهند داشت.
«امانوئل برت»، «سوزان بير»، «ژوليت بينوش»، «ايزابلا روسليني»، «دني بون»، «كنستانتين كوستاگاوراس»، «دنيل كريگ»، «آلفونسو كوارون»، «ژان پيير و لوك داردن»، «ژولي گيه»، «ميشاييل هانكه»، «آگنيشكا هولاند»، «ايزابل هوپرت»، «آكي كوريسماكي»، «كلود لازمن»، «مايك لي»، «كن لوچ»، «سوفي ماركو»، «پيري منتسل»، «كريستين مونجيو»، «جاشوآ اوپنهايمر»، «پاول پاوليكوفسكي»، «كورنليو پورومبويو»، «جانتان پيرس»، «فولكر اشلوندورف»، «اولريش زايدل»، «تيل شوايگر»، «لئا سيدو»، «توماس وينتربرگ»، «برتران تاورنيه» فيلمسازان و بازيگراني هستند كه بيانيه اين فراخوان را امضا كردهاند.
دوم سپتامبر مستندساز بلژيكي «ناتالي بورگرز» و تهيهكننده فيلم اتريشي «اورسلا وولشالگر» كه از بحرانهاي پناهندگي شوكه شده بودند، فراخواني را تنظيم كردند. خبر شكلگيري اين فراخوان انتشار يافت و هزاران نفر آن را امضا كردند و حمايت موسسههاي اروپايي را از آن خود كرد. اين فراخوان در جشنوارههاي فيلم مانند ونيز و سنسباستين نيز خوانده شده است.
از ديگر اقدامات هنرمندان در بحران پناهندگي ميتوان به كمپين نويسندگان جهان براي كمك به پناهجويان سوري اشاره كرد. «پاتريك نس» رماننويس بريتانيايي بعد از اطلاع از داستان خانواده «آيلان كردي» كه درياي مديترانه را راهي به سوي آزادي انتخاب كردند اما كودك سه سالهشان طعمه امواج درياي مديترانه شد و عكس آرامگرفته او در ساحل بدروم در سراسر دنيا پخش شد، به فكر فراخوان جديدي در كمپين «نجات كودكان» افتاد. او ابتدا مبلغ ١٠ هزار يورو به اين خيريه اهدا كرد اما پس از گذشت چند روز رقم جمعآوري شده به ٤٠٠ هزار يورو رسيد. «درك لندي»، نويسنده مجموعه كتابهاي كودكان «لذت تقلب» و «ماريان كيز» رماننويس ايرلندي، «جوجو مويز» نويسنده رمان «من پيش از تو»، كه در اقتباس سينمايي اين رمان «اميليا كلارك» و «سم كلافلين» ايفاي نقش كردند و«فرانچسكا سيمون» نويسنده رمان «هانري نفرتانگيز» و گروهي از نويسندگان ادبيات بزرگسال امريكا نيز در پيشبرد مبالغ جمعآوري شده نقش بسزايي داشتند.
فراخوان
متن كامل فراخوان «براي هزاران جان: انسان باشيد»: مردم از جنگ، خشونت، خصومتهاي سياسي و بدبختي فراري هستند و نااميدانه براي رسيدن به اروپا در دريا غرق يا پشت كاميون خفه ميشوند يا در ايستگاههاي قطار يا بندرها به استقبال مرگ ميروند. براساس گزارشهاي سازمان عفو بينالملل از سال ٢٠٠٠، ٢٣ هزار نفر جان خود را بدين شكل از دست دادهاند. اين آمار مرگومير عواقب سياستهاي مهاجرت اتحاديه اروپا است. گناه كشته شدن اين افراد تنها بر گردن قاچاقچيها نيست؛ اروپا نميتواند از مسووليتي كه در اين امر دارد شانه خالي كند.
اما مسائلي كه اوضاع را وخيمتر ميكند شرايط زندگي تحقيرآميز پناهندگاني است كه به اروپا راه يافتند. همچنين رفتارهاي غيرانساني كه با آنها ميشود سوي ديگر اين مساله است. اتحاديه اروپا ٢٠ برابر مبلغ هزينه اردوگاههاي خوشامدگويي به پناهندگان را صرف كنترل مرزها ميكند.
تراژديهاي جنگهاي گذشته نوع نگرش بسياري از مردم را تغيير داده است كه ميتوان اين نگرش را در اقدامات بيشمار و الطاف اين مردم و همچنين تظاهرات عمومي اتحاد و همبستگي ديد. متاسفانه اكثر مقامات سياسي در پذيرش بحران انساني و پيدا كردن راهحلهاي حفظ جان اين مردم كند عمل ميكنند.
ما، هنرمندان سرشناس صنعت فيلم اروپا خواستار توقف اين مرگوميرها هستيم. ما خاطرنشان ميكنيم كه اتحاديه اروپا بر پايه «ارزشگذاري به كرامت انساني، آزادي، دموكراسي، برابري، حاكميت قانون و احترام به حقوق انساني كه شامل حقوق اقليتهاي يك جامعه ميشود» بنا نهاده شده است.
اعتماد/میترا حجار از حضور در نمایش ترور کنارهگیری کرد
میترا حجار که قرار بود نقش «قطام» را در نمایش «ترور» بازی کند از حضور در این نمایش انصراف داد. وی طی نامهای به حمیدرضا نعیمی، سرپرست گروه تئاتر شایا از همکاری با این گروه کناره گیری کرد.
حجار در نامه خود دلیل کنارهگیری اش را ادامه کار گروه تئاتر شایا در تئاتر شهر عنوان و اعلام کرده است که در صورت تغییر سالن اجرا به همکاری خود با گروه ادامه خواهد داد.
نمایش ترور به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا نعیمی قرار است از نیمه آبان ماه در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه برود که چند روز پیش حین نصب دکور این نمایش پیشانی سالن اصلی به دلیل فرسودگی فروریخت و یک نفر آسیب دید. بعد از اتفاق پیش آمده بحثهای متعددی در مورد امکان اجرای این نمایش در سالن اصلی صورت گرفته است. برخی معتقدند با بروز این اتفاق اجرای نمایش در سالن اصلی میتواند خطرات جدی برای بازیگران و مخاطبان در پی داشته باشد.
میترا حجار در نمایش «ترور» قرار بود در نقش قطام ایفای نقش کند. داستان این نمایشنامه درباره ترور امام علی(ع) به دست ابن ملجم مرادی است که در میانه راه بین کشتن و نکشتن دچار تردید میشود.
اطلاعات/دکتر صالحی امیری :بسیاری از مناقشات منطقهای ریشه فرهنگی دارد
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نشست تخصصی «تحولات منطقهای ـ بینالمللی و کارکرد گفتوگوهای فرهنگی» را با حضور رییس کتابخانه ملی و مرکز اسناد جمهوری اسلامی ایران، برگزار کرد.
به گزارش ادارهکل روابط عمومی و اطلاعرسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در ابتدای این نشست که درمحل این سازمان برگزار شد، قهرمان سلیمانی، معاون پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سخنانی اظهار کرد که این سازمان در فضای کنونی و با شرایط جدید منطقهای و بینالمللی، درصدد است تا موضوع گفتوگوهای فرهنگی را به عنوان وسیلهای برای حلوفصل مسایل و مشکلات، در دیپلماسی فرهنگی مورد تأکید قرار دهد.
پس از آن سید رضا صالحیامیری، رییس کتابخانه ملی و مرکز اسناد جمهوری اسلامی ایران، به ارایه مباحث خود پرداخت. وی با بیان اینکه در گفتوگوهای فرهنگی رویکرد بلندمدت مدنظر است و در آن در پی فهم عمیق یکدیگر و همزیستی مسالمتآمیز فرهنگی هستیم، گفت: بعد از گفتوگوهای سیاسی ایران در سطح جهان، باید وارد گفتوگوهای فرهنگی شویم. البته با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه ما نمیتوانیم به غرب اعتماد کنیم؛ باید با دقت فراوان وارد گفتوگوهای فرهنگی شویم.
وی افزود: بسیاری از مناقشات منطقهای ما به این دلیل است که ما از فضیلت گفتوگو فاصله گرفتهایم. باید بدانیم که گفتوگو مرهم دردهای ما در دنیای بسیار تاریک و پرچالش اطراف است.
صالحیامیری با تأکید براینکه ریشه منازعات در تخاصمات فرهنگی است، گفت: بیشتر منازعات قومی در جهان ریشه فرهنگی دارد. بنابراین برای رسیدن به یک دنیای صلحآمیز نیاز به یک واکاوی فرهنگی داریم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به سه الگوی فرهنگی حاکم بر فضای نظام بینالمللی اشاره کرد که عبارتند از الگوی سانترالیسم (تصلب)، پلورالیسم فرهنگی و الگوی وحدت در کثرت.
صالحیامیری در توضیح الگوی سانترالیسم (تصلب)، گفت: این الگو فرهنگی را رهبری میکند که معتقد به شبیهسازی و یکسانسازی فرهنگی است. همانند اقداماتی که داعش، اسرائیل، بوکوحرام و صربستان در بالکان انجام میدهند. زباناصلی در این الگو زور، اجبار، انتقام و نسلکشی است و در آن گفتوگو جایگاهی ندارد.
وی در توضیح پلورالیسم فرهنگی هم گفت: این الگو تکثرگرایی مطلق را شامل شده و متعلق به غرب است. این الگو در ظاهر زیبا جلوه میکند؛ اما در لایههای زیرین و عمق خود، هژمونی فرهنگی غرب را دنبال و کشورهای غربی را دچار یک نوع غرور و تکبر میکند. این اندیشه منجر به لیبرال دموکراسی شد که در مبنا و اندیشه پایههای پلورالیسم را میپذیرد؛ اما در عمل نه. بنابراین پلورالیسم در شعار و سانترالیسم در عمل محقق میشود. این الگو یک نوع مواجهه نانوشته با اسلام دارد که این موضوع به دلیل تلاش جهت استیلا و برتریجویی است. این اندیشه مرزهای فرهنگی را قبول ندارد اما به دنبال هژمونی فرهنگی است.
وی همچنین ضمن اشاره به الگوی وحدت در کثرت اظهار کرد: این الگو مورد نظر ماست. ما ضمن به رسمیت شناختن تنوع فرهنگی، مرز تنوع را وحدت میدانیم. این الگو بر این باور است که کثرت باید در مرزهای وحدت به رسمیت شناخته شود که شامل وحدت ملی و دینی است.
ایران/مشاور فرهنگی رئیس جمهوری مطرح کرد: اخلاق و معنویت، اصلیترین نیازهای جامعه ایران / اگر مسجد ما خلوت است، مشکل از ما است نه مردم
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خطاب به دستاندرکاران حوزههای مختلف در زیرمجموعه استانداری تهران گفت: اگر مسیرهای تخلیه اجتماعی را برای جوانان روی زمین ببندید، این موج به زیرزمین خواهد رفت.
سیدرضا صالحی امیری، مشاور فرهنگی رئیس جمهوری و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در جلسه شورای اداری استان تهران که به میزبانی این سازمان و با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاندار تهران در سالن قلم این سازمان در تهران برگزار شد، در سخنانی نبود فهم لازم از مسائل اساسی جامعه ایران و نبود توجه کافی به اهمیت اخلاق و معنویت و مسائل فرهنگی را اصلی ترین مسأله کنونی جامعه ایران خواند.
وی گفت: جامعهای که در آن تولید و بازتولید معرفت، فضیلت و اخلاق صورت نگیرد، انسانهایش همانند گرگ خواهد شد که کمترین توجه را به همدیگر ندارند. آمار بیش از ۱۰۰ هزار نزاع منجر به مراجعه به پزشکی قانونی در تهران، بسیار نگرانکننده است. به گفته رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، دو کانون مدرسه و خانواده عامل اصلی تداوم هدف اجتماعی ما است که متأسفانه رسالت خانواده امروزه به جامعه منتقل شده و چون جامعه نتوانسته آن رسالت را ایفا کند، به گروه همسالان و از گروه همسالان به شبکههای اجتماعی منتقل شده است؛ امروز ما با بحران جدیدی به نام غرق شدگی اطلاعاتی در شبکههای اجتماعی روبهرو هستیم.
وی با بیان اینکه باید به جای نظام بایدها، نظام باورها در جامعه ایران تقویت شود، به نتایج مطالعهای که توسط سازمان صدا و سیما انجام شده است، اشاره کرد و گفت: این مطالعه نشان میدهد که رعایت برخی الزامات شریعت در جامعه ما کاهش پیدا کرده است اما در عین حال من براین باور هستم که جامعه ما در حوزه اعتقادات روند مثبت و رو به رشدی را طی میکند. خوشبختانه جامعه ما از پی و بنیان، مستحکم است و این مهمترین فرصتی است که در اختیار روحانیت، آموزش و پرورش و نخبگان است تا بتوانند آن را بازسازی کنند.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با طرح این سؤال که چرا برای آلودگی هوا این همه طرح، برنامه، صحبت و سخنرانی انجام میدهیم اما برای آلودگی فرهنگی همه در سکوت و سکون فرو میرویم، ادامه داد: ما نیازمند یک بازمهندسی در سیاستها و استراتژیها هستیم. این مصرف فرهنگی هم به این شکل ایجاد میشود که ما کتاب و کتابخانه را توسعه دهیم و یا برای محرم مصرف فرهنگی ایجاد کنیم.
صالحی امیری تأکید کرد: میان افزایش مصرف فرهنگی و کاهش آسیبهای اجتماعی، رابطه مستقیم وجود دارد، اما باید فضا و بستری ایجاد شود که هر فرد بتواند مدت زمانی را به صورت فرهنگی، زیست کند. مشاور فرهنگی رئیس جمهوری خطاب به ائمه جمعه گفت: اگر مسجد ما خلوت است، مشکل از ما است نه مردم. ما باید زمینه و ذائقه لازم را برای افزایش مصرف فرهنگی ایجاد کنیم. این کار با عرضه فیلم، سریال، انیمیشن، شعر، نقاشی، خطاطی، کتاب، تفریح و نشاط اجتماعی افزایش پیدا میکند.
ایران/از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شد: به همه اهداف خود در نمایشگاه کتاب فرانکفورت رسیدیم
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تأکید کرد: ایران به همه اهداف خود در نمایشگاه کتاب فرانکفورت دست یافت.
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ارزیابی خود را از حضور متفاوت و اعتراضی ایران در شصت و هفتمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت و بازتابهای این اعتراضات در جهان، اینگونه بیان کرد: این حضور و بازتاب آن خیلی خوب بود. خیلی از شبکههای جهانی در محل غرفه ایران حضور پیدا کردند و از آن فیلم تهیه و اعلام کردند که ایران به نشانه اعتراض [به این نمایشگاه] نیامده است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: در این نمایشگاه همچنین پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی که به زبانهای دیگر ترجمه، تکثیر و توزیع شده بود، از طریق مسئولان غرفه ایران در اختیار رسانههای جهانی قرار گرفت و بسیاری از مطبوعات هم به این موضوع پرداختند. این تحرکات مجموعاً بسیار خوب بود و ایران به همه اهداف خود در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت امسال دست یافت. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به این سؤال که آیا ایران به مشارکت خود در دورههای آتی نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت ادامه میدهد؟ هم گفت: بله، امسال هم استثنائاً چون سلمان رشدی مرتد را به نمایشگاه دعوت کرده بودند، ما به نشانه اعتراض به حضور او به این نمایشگاه نرفتیم.
جام جم/ بیانات رهبر معظم انقلاب درباره عزاداری سیدالشهدا
* تحقیقا یکی از مهمترین امتیازات جامعه شیعه بر دیگر جوامع مسلمان، این است که جامعه شیعه، برخوردار از خاطره عاشوراست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* یکی از بزرگ ترین نعمت ها، نعمت خاطره و یاد حسین بن علی علیه السّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم و نعمت عاشورا برای جامعه شیعی ماست. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* قدر مجالس عزاداری را بدانند، از این مجالس استفاده کنند و روحا و قلبا این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتّصالِ هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی علیه السّلام، خاندان پیغمبر و روح اسلام و قرآن قرار دهند. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است، برای مردم بیان کنید. ۱۳۷۲/۰۳/۲۶
* اگر برای ذکر مصیبت، کتاب نَفَس المهمومِ مرحوم محدّث قمی را باز کنید و از رو بخوانید، برای مستمع گریه آور است و همان عواطفِ جوشان را به وجود می آورد. چه لزومی دارد که ما به خیال خودمان، برای مجلس آرایی کاری کنیم که اصل مجلس عزا از فلسفه واقعی اش دور بماند؟ ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* وقتی شعر را می خوانیم، به فکر باشیم که از این شعر ما ایمان مخاطبان ما زیاد شود. پس هر شعری را نمی خوانیم؛ هرجور خواندنی را انتخاب نمی کنیم؛ جوری می خوانیم که لفظ و معنا و آهنگ، مجموعا اثرگذار باشد. در چه؟ در افزایش ایمان مخاطب. ۱۳۸۶/۰۴/۱۴
* برخی کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک می کند. یکی از آن کارها، همین عزاداری های سنّتی است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین می شود. این که امام فرمودند، عزاداری سنّتی بکنید، به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دسته های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش می کند و بسیار خوب است. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* من حقیقتا هر چه فکر کردم، دیدم نمی توانم این مطلب ـ قمه زدن ـ را که قطعا یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضی نیستم. اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلبا از او ناراضی ام. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت. آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان ـ حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتاب ها ثبت و ضبط است ـ بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه کربلا و میدان کربلا، باید شناخت. ۱۳۸۸/۰۵/۰۵
* عاشورا پیام ها و درس هایی دارد. عاشورا درس می دهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس می دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس می دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم در یک صف قرار می گیرند. ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
* امام بزرگوار ما، محرّم را به عنوان ماهی که در آن، خون بر شمشیر پیروز می شود، مطرح نمود و به برکت محرّم، با همین تحلیل و منطق، خون را بر شمشیر پیروز کرد. این، یک نمونه از جلوه های نعمت ماه محرّم و مجالس ذکر و یاد امام حسین علیه السّلام است که شما دیدید. ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
* درس حسین بن علی علیه الصّلاه والسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامه عدل، برای مقابله با ظلم، باید همیشه آماده بود و موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیت ما، با خُلقیات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. 22 /03/ 1392
جام جم/با محمود پاکنیت و نقشش در سریال شب دهم
سرگردی که شمر ظهر عاشورا شد
محمود پاکنیت نقشهای ماندگار کم ندارد؛ حسامبیگ «روزی روزگاری»، بهادرمیرزای «خانهای در تاریکی» و البته سرگرد مبرز «شب دهم».
به گزارش جام جم سیما، پاک نیت در نقش یک سرگرد شهربانی باهوش و در عین حال جاهطلب و بیرحم سنگتمام گذاشته و به خوبی از پس ایفای آن برآمده است. سرگرد مبرز شاید یکی از پختهترین شخصیتهای منفی باشد که تا به امروز آثار نمایشی تلویزیونی به خود دیده است. سریال شب دهم حسن فتحی و شخصیتهایش همچنان دیدنی هستند و ارزش تماشای چندباره را دارند.
از حضورتان در سریال شب دهم بگویید و نقش سرگرد مبرز. از همان ابتدا قرار بود این نقش را بازی کنید؟
حسن فتحی این سریال را پس از مجموعه «روشنتر از خاموشی» کار کرد، اما به خاطر تقارن با محرم، زودتر روی آنتن رفت. از همان ابتدا قرار بود نقش سرگرد مبرز را بازی کنم. زمانی که فیلمنامه را خواندم حس خیلی خوبی داشتم.
شخصیت سرگرد مبرز شاید یکی از بدمنهای خاکستری خوب پرداخت شده تاریخ سریالسازی در تلویزیون باشد.
بله، اما این شخصیت رفته رفته رو به تیرگی گذاشت. او ابتدا مرد قانون بود و در انتها به یک قاتل و جنایتکار تبدیل شد.
این شخصیت در عین حال خیلی هم باهوش بود. چطور به این شخصیت با این مختصات و ویژگیها رسیدید؟
سرگرد مبرز در وهله اول از دل فیلمنامه فتحی بیرون آمده بود. من به عنوان بازیگر قرار بود آن را پررنگ کنم و جان ببخشم. سرگرد مبرز یک شخصیت خاص چندگانه داشت. او در پایان رو به سیاهی و تباهی گذاشت؛ تا جاییکه شد شمر ظهر روز عاشورا. در نهایت هم به دست شبیهخوان امام حسین به قتل رسید.
انگیزه او از این همه جنایت چه میتوانست باشد؟ عشق به یک پیردختر قجری یا حب مال و جاه و مقام، انگیزه لازم برای چنین کشتاری بود؟
انگیزه واقعی او انتقام بود. خودش در سکانسهایی توضیح میدهد که مادرم برای اشراف قجری رختشویی میکرده و الان زمان انتقام است. او تصور میکرد اگر با دختر قجری ازدواج کند از همه ایل و تبار قاجار انتقام خواهد گرفت. حس انتقام به او انگیزه میدهد و جنایات او هم از همین نقطه آغاز میشود. از آنجایی که به خاطر شم پلیسیاش انسان زیرک و مکاری هم هست نقشه میریزد و اتفاقا کارهایش را هم به خوبی و از روی برنامه پیش میبرد تا میرسد به ظهر عاشورا که دستش رو شده و کشته میشود.
در کارهای تاریخی زیادی حضور داشتهاید. این بر حسب اتفاق بوده یا به علایقتان بازمیگردد؟
من تاریخ را دوست دارم. تاریخ از گذشتهها برای آیندگان میگوید و باید از آن درس گرفت. متاسفانه نسل جدید و امروزی آنچنان که باید و شاید به تاریخ و گذشتهاش اهمیت و بها نمیدهد. اگر بتوانیم تاریخ را به تصویر بکشیم شاید بتوانیم آنها را جذب و علاقهمند به پیشینه کشور کنیم.
بهادر میرزا یک شخصیت منفی بود اما نه به اندازه شاهزاده بهادرمیرزای سریال خانهای در تاریکی.
اعتقاد دارم که اگر بازیگر بتواند یک شخصیت را هر چقدر هم که منفی باشد به خوبی به تصویر بکشد و مورد توجه و اقبال مخاطب واقع شود، در کار خود موفق بوده است. اگر نفرت بیننده به یک شخصیت منفی برانگیخته شود، بازیگر در جانآفرینی نقش توفیق داشته است. بهادرمیرزا همان نفرتی را که سرگرد مبرز به قاجارها داشت به خانواده و اقوام خود احساس میکرد.
نگران نیستید که در قالب شخصیتهای منفی کلیشه شوید؟
نه، سعی میکنم این شخصیتها شبیه به هم نشود. البته چند نقش منفی بیشتر بازی نکردم. اغلب نقشهایم مثبت بوده است. البته خودم شخصیتهای خاکستری متمایل به سیاه را دوست دارم. این شخصیتها جای کار بیشتری دارند. تکبعدی نیستند. دست نویسنده هم در پرداخت این شخصیتها باز است. همیشه از خدا شاکر بودهام که حسن فتحی نقش سرگرد مبرز سریالش را به من پیشنهاد داد.
در سکانس پایانی سریال و در یک بازسازی از روز عاشورا، سرگرد مبرز در لشکر اشقیا قرار میگیرد و پس از کشتن حیدر و یاور به قتل میرسد. چقدر روی این سکانس کار شده بود؟
برای سکانس پایانی سریال زمان و انرژی زیادی صرف شد. فتحی روی این سکانس خیلی حساس بود. اصرار داشت که حتما نتیجه کار اشک تماشاگر را دربیاورد. میخواست گریه ظهر عاشورا را از مخاطبانش بگیرد. همه تلاش کردیم که سکانس پایانی همانی شود که او میخواهد. این خواسته خودمان هم بود. در این میان، سرگرد مبرز به خاطر نفسانیاتش و نه به دلیل اجرای قانون در لشکر اشقیا قرار میگرفت. یاور و حیدر هر دو عاشق بودند، اما عشقهای زمینی خود را فراموش کردند و جانشان را بر سر آرمانهایشان گذاشتند.
جوان/اولين تصاوير گوگل از عاشورا قمهزني است
تصاوير گوگل به يك انقلاب عاشورايي نياز دارد
جستوجوي اينترنتي واژه عاشورا به زبان لاتين نزديك به يك ميليون و 500 هزار داده و نتيجه را دربر ميگيرد كه حجم زيادي از اين دادهها مربوط به تصاوير است اما محتواي عمده اين تصاوير چيزي نيست جز نمايش خشونتبار قمهزني پاكستانيها.
نویسنده : الناز خماميزاده
تصاوير گوگل به يك انقلاب عاشورايي نياز داردجستوجوي اينترنتي واژه عاشورا به زبان لاتين نزديك به يك ميليون و 500 هزار داده و نتيجه را دربر ميگيرد كه حجم زيادي از اين دادهها مربوط به تصاوير است اما محتواي عمده اين تصاوير چيزي نيست جز نمايش خشونتبار قمهزني پاكستانيها. اين در حالي است كه ايرانيان از نظر ميزان ساعات كاربري در فضاي اينترنت بالاترين رتبههاي دنيا را به خود اختصاص دادهاند و با نبوغ بالاي خود ميتوانند تصاوير واقعيتر و عقلانيتر از سوگواري ايام محرم را به رأس صفحات اينترنتي بياورند.
تصويري كه دنيا از عاشورا ميبيند
مرزبنديهاي
دنيا هيچگاه نتوانسته جلوي كنجكاويها را بگيرد. در دنياي مملو از اطلاعات كه به
واسطه وجود اينترنت و موتورهاي جستوجوگر آن مجهزتر و تكميلتر شده است، افكار،
عقايد، آداب و رسوم و سنتهاي جوامع مختلف و حتي باورها و اعتقادات ديني به آساني
از جامعهاي به جامعه ديگر رسوخ كرده و بر ميزان كنجكاويها افزوده ميشود. شمار
زيادي از انسانهايي كه در جوامع غيراسلامي زندگي كردهاند و سپس به دايره جمعيت
يك ميليارد و 400 ميليون نفري مسلمانان پيوستهاند
با پيگيري رد كنجكاويهايشان به اين سير و سلوك دست پيدا كرده و اينترنت و موتور
جستوجوي گوگل آن يكي از بزرگترين راههاي پيشروي آنها براي اقناع حس كنجكاويشان
و پاسخ به اين نياز بوده است.
براي فردي غيرمسلمان كه واژه «عاشورا» به گوشش خورده و هنوز روي پل بلاتكليفي ميان اسلام و اعتقادات سابق خود يا ميان تشيع و تسنن سرگردان است جستوجو در ميان تصاوير گوگل يكي از بهترين راهها براي تعيين تكليف است ولي استفاده از موتور جستوجوي تصاوير گوگل براي واژه «Ashura»، نتايج خوشايندي را به دست نميدهد. عمده تصاويري كه در صدر نتايج اين جستوجو قرار ميگيرند قمهزني و چهرههاي خونآلود مسلمانان پاكستاني است. در ميان چهار تصويري كه به عنوان تصاوير برگزيده در رأس نتايج جستوجوي گوگل نمايش داده ميشوند، تصويري با رزولوشن بالا و كيفيت 787 در يك هزار و 180 پيكسل قرار دارد. در اين تصوير دو مرد پاكستاني در حال قمه زدن بر سر يك كودك گريان هستند. مردي صورت كودك را به زور نگه داشته و ديگري به زور چاقويي را بر سر او گذاشته است. جالب آنجا ست كه اين تصوير متعلق به سايت روزنامه IBTIMES يا نسخه انگليسي روزنامه امريكايي «اينترنشنال بيزنس تايمز» است. ميتوان پيشبيني كرد كه انتشار چنين تصاويري از مراسم آييني عاشورا و نمايش تصويري خشونتآميز از اسلام تا چه حد ميتواند ايدهآل آنها باشد و چگونه ميليونها انسان از سرتاسر دنيا روزانه با كليك روي اين تصوير و تصاوير مشابه آن پيشزمينههاي فكري خود درباره افراطگري دين اسلام را تقويت كنند.
قمهزني و نظر رهبري
اسلام واقعي اما مراسم خشونتآفرين و غيرعقلاني چون «قمهزني» را برنميتابد. مقام معظم رهبري نيز پيشتر درباره قمهزني فرمودهاند: «هر كارى كه براى انسان ضرر داشته يا باعث وهن دين و مذهب گردد، حرام است و مؤمنين بايد از آن اجتناب كنند و مخفى نيست كه بيشتر اين امور باعث بدنامى و وهن مذهب اهل بيت(عليهمالسلام) مىشود و اين از بزرگترين ضررها و خسارتهاست.» با وجود اين و در حالي كه قمهزني تنها در ميان اقشار خاصي از جمعيت مسلمانان رواج دارد، تصاوير مربوط به اين روز به عنوان تصاوير منتسب به عاشورا در فضاي اينترنت جولان ميدهند كه اين موضوع بار مسئوليت سازمانها و نهادهاي دولتي ايراني و حتي تكتك فعالان ديني را سنگينتر ميكند.
دلمشغوليهاي اينترنتي كاربران ايراني و بيخيالي سازمانهاي دولتي
حدود سه سال پيش براي اولين بار بحثي مطرح شد كه لزوم بارگذاري تصاويري مهيج و ديدني از گردشگري ايران را در فضاي اينترنت يادآوري ميكرد. در آن زمان هم عمده محتواي تصويري مرتبط با جستوجوي لاتين گردشگري ايران به تصاويري ختم ميشد كه حوادث سال 88 يا تصاويري مرتبط با خشونت در ايران را نمايش ميدادند. بعد از مدتي فعالان گردشگري وارد عمل شدند و نتيجه اين بسيج همگاني اصلاح تصوير ايران در فضاي اينترنت بود. حالا در مورد واقعه عاشورا نيز نظير چنين اقداماتي ضروري است. ايران يكي از كشورهايي است كه بيشترين تعداد كاربران اينترنتي دنيا را دارد.
طبق آماري كه اواخر سال پيش منتشر شد ايران با حدود ۷۵ ميليون نفر جمعيت حدود ۴۰ ميليون كاربر اينترنت دارد و ضريب نفوذ اينترنت در آن بالا است اما نوع فعاليت كاربران اينترنتي در ايران بيشتر معطوف دريافت اطلاعات بابت كالا و خدمات، دريافت عكس، فيلم، ويدئو، موزيك و بازي، ارسال و دريافت رايانامه، دريافت نرمافزار، اينترنت بانك، دسترسي به شبكههاي اجتماعي، كاريابي و تلفن اينترنتي ميشود.
ميزان فعاليت بالاي كاربران اينترنتي در ايران چندان متمركز بر فعاليتهاي تبليغاتي چون ترويج تصاوير واقعي از آداب و رسوم كشورشان نيست. در عين حال سازمانها و نهادهاي دولتي هم چندان در اين زمينه فعاليتي ندارند چه بسا بخشي از بودجه فرهنگي آنها ميتواند به برگزاري جشنوارههاي عكس و پوستر عاشورايي و نيز بارگذاري اين تصاوير در فضاي اينترنت تعلق داشته باشد. آثار اين جشنوارهها ميتواند به خوراك خوب و منصفانهاي براي صفحات اينترنتي مرتبط با عاشورا و كاربران سرتاسر دنيا تبديل شود ضمن آنكه سازمانهاي دولتي با كمك شركتهاي فناوري ارتباطات و اطلاعات ميتوانند از روشها و فاكتورهاي مختلف و اثرگذاري چون متن alt يا تگ تيتر و گوگل وبمستر استفاده كنند و تصاوير واقعي عاشورا را به صدر ليست گوگل بياورند. هر سال در ايام عاشورا تمركز هيئتها و گروههاي فعال مذهبي متمركز بر برخي فعاليتهاي روتين ميشود اما شايد وقت آن رسيده باشد كه فعاليتهاي كابرديتر و مؤثرتري نيز به دايره اين مسئوليتها افزوده شود.
جوان/اعتراض رئيس ديوان عدالت اداري به اپراي عاشورا: تركش آوازخواني يك زن در اپراي عاشورا به حراست خورد
رئيس ديوان عدالت اداري در جلسه اين هيئت عمومي ديوان نسبت به برگزاري اپراي عاشورا و تكخواني يك زن در آن اعتراض كرد و وزير ارشاد مسئول حراست معاونت هنري را بركنار كرد، موضوعي كه گفته ميشود به انتشار فيلم آوازخواني خواننده زن بيربط نيست.
به گزارش «جوان»، حاشيههاي اجراي اپراي عاشورا هنوز ادامه دارد، با وجود اينكه مسئولان وزارت ارشاد تلاش كردهاند تا در مصاحبههاي خود ضمن رد آوازخواني خواننده زن در اپراي عاشورا، تكخواني اين خواننده را در تمرين اپرا يك مسئله عادي نشان دهند، حجتالاسلام والمسلمين منتظري، رئيس ديوان عدالت اداري، نسبت به برگزاري اين اپرا اعتراض شديداللحني داشت. منتظري گفت: عاشوراي امام حسين(ع) احتياج به اپراي عاشورايي اينچنيني ندارد و مجلسي كه امام صادق(ع) براي عزاي جدش توصيه كرده است، اين مجلس نيست كه در آن زن و مرد نامحرم بنشينند، آواز بخوانند و كف و دف بزنند. وي افزود: طي روزهاي اخير در برخي از سايتها فيلمي با عنوان اپراي عاشورا منتشر شده است كه در آن متأسفانه خانمي با حجاب بسيار زننده پشت ميكروفن، تكخواني ميكند و به نام حضرت زهرا(س) و امام حسين(ع) و پيامبر(ص) به آوازخواني ميپردازد. رئيس ديوان عدالت اداري ادامه داد: متأسفانه اين فيلم مربوط به يكي از مجموعههاي وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. ديدن اين صحنهها بسيار رنجآور و دردناك بود، زيرا گاهي افراد خودشان معصيت و گناه ميكنند كه بايد جوابگو باشند اما اگر كسي تحت لواي عزاي امام حسين(ع) و به نام آن حضرت حرمتشكني كند، پذيرفتني نيست. حجتالاسلام والمسلمين منتظري اضافه كرد: يعني ملت آنقدر درمانده شده است كه محافل عزاداري، حسينيهها و تكايا كنار رفته است تا ما اپرايي راه بيندازيم با عنوان هنر اسلامي و در لواي آن به ارزشهاي اسلام لگد بزنيم و حرمت امام حسين(ع) را بشكنيم؟ آيا مكتب امام حسين(ع) اين است؟ از سوي ديگر با فاصله كمي از انتشار فيلم خوانندگي يك زن در اپراي عاشورا، حسن عربسرخي، مسئول حراست معاونت هنري از سمت خود بركنار شده و به جاي وي محمدرضا سلمانزاده مسئول حراست معاون فرهنگي ارشاد با حفظ سمت، مشغول به كار شده است. طبق شنيدههاي «جوان» بركناري يكباره عربسرخي ارتباط مستقيمي به درز فيلم اجراي خواننده زن داشته است. با افزايش فشارها به علي مرادخاني معاون هنري وزير ارشاد، اين بركناري را ميتوان نوعي واكنش از سوي معاون وزير دانست. گفته ميشود در حكم بركناري عربسرخي، علت بركناري «عدم صلاحيت» عنوان شده است.
حمایت/رییس رسانه ملی: مقابله با جنگ نرم مسئولیت قطعی ماست
رییس رسانه ملی در بازدید از خبرگزاری صداوسیما گفت: مقابله با جنگ نرم برنامهریزی شده دشمن جزء مسئولیتهای قطعی رسانه ملی است و در این خصوص به دلیل اینکه با افکار عمومی سر و کار داریم باید آگاهی بخشی کنیم.
محمد سرافراز در حاشیه این بازدید درباره تاکید مقام معظم رهبری بر لزوم برنامه ریزی صدا و سیما برای مقابله با جنگ نرم در دیدار اخیر مدیران رسانه ملی با ایشان هم تصریح کرد: در حال حاضر مشغول تبادل نظر با مدیران ارشد سازمان و کارشناسان بیرون از سازمان و برنامه ریزی برای شناخت محیط پیرامونی داخل و خارج کشور هستیم.
وی با بیان اینکه رسانه ملی باید در مسائل مختلف فرهنگی کشور حرف برای گفتن داشته باشد، افزود: سازمان صدا و سیما در همه امور از جمله مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و داخلی و خارجی مسئولیت دارد.
وی در باره وضعیت خبرگزاری صدا و سیما هم بیان کرد: فکر می کنم این خبرگزاری در ابتدای راه است و باید به سمت تولیدات خبری بیشتر و حرفه ای در سطح داخل و خارج کشور پیش برود.
سرافراز با بیان اینکه محصولات و تولیدات خبرگزاری صدا و سیما باید قابل عرضه به همه جا باشد،خاطرنشان کرد: خبرگزاری باید برای تمام مراکزی که نیاز به خبر دارند، محصولات و تولیدات خبری داشته باشد.
حمایت/آیتالله حسینی بوشهری در گفت وگو با « حمایت» مطرح کرد / شور ، شعور و حماسه؛ اضلاع هندسه نهضت حسینی
مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور ، شور، شعور و حماسه را سه ضلع بسیار کلیدی نهضت و قیام حسینی برشمرد و گفت: اگر ما بتوانیم این شور و شعور را با هم تلفیق کنیم، آنگاه در الگوگیری از حماسه عاشورایی موفق خواهیم بود.
آیت الله «سید هاشم حسینی بوشهری» در گفت وگو با «حمایت» با بیان این که در ماه محرم و صفر به خصوص دهه نخست محرم به برکت امام حسین(ع) شور و غوغایی عجیب در سراسر کشور ایجاد میشود، اظهار کرد: دشمنان اسلام و مکتب اهل بیت(ع) به شدت از این شور ، عشق و ارادت مردم ما به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) در هول و هراس هستند و می کوشند که به هر طریق ممکن، انحرافاتی در این عزاداریها و عرض ادبها ایجاد کنند تا در نهایت به اهداف شوم خود برسند.
فرصتی بی نظیر برای ارایه چهره حقیقی دین
وی این ایام را فرصتی بسیار ارزشمند و طلایی به منظور تبیین چهره حقیقی اسلام و تبلیغ معارف دین دانست و افزود: ماه محرم و به ویژه این دهه، فرصت بسیار مغتنمی است براي بيان معارف ديني .همچنین ظرفیت عظیمی برای طرح مسايل مهم مربوط به حوادث قيام عاشوراي حسيني به شمار میآید.
عضو هیئت رییسه مجلس خبرگان رهبری همچنین خاطرنشان کرد: با توجه به هجمه سنگینی که امروز دشمن در جریان جنگ نرم فرهنگی علیه ما وارد کرده است - به خصوص در زمینه شبهات اعتقادی - در برهه کنونی بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم که به مردم بصیرت حسینی ببخشیم و در این خصوص بی شک وعاظ ،خطبا و سخنرانان از یک سو و مداحان و متولیان هیاتهای مذهبی از سوی دیگر، رسالت بسیار مهم و سنگینی بر دوش دارند.
لزوم تبیین معارف اصیل حسینی در ایام سوگواری
وی همچنین با تاکید بر اینکه باید به شدت مراقب بود که به جهت عظمت اين واقعه و نيز حوادث مرتبط با آن ،در بيان مطالب قيام عاشورا به طور جدي از طرح مسايلي درباره نهضت عظيم سيدالشهدا(ع) كه كوچكترين شبهه اي درآن باشد، پرهيز كرد ادامه داد: در اين ميان يكي از رسالتهاي مهم سخنرانان محافل و مجالس عزای حسینی همين است كه در شرايط خاص زماني كه در آن قرار داريم در بخش مربوط به بيان معارف عاشورايي و به ويژه قضاياي مربوط به مقاتل و بيان مصايب عاشورا يك كار سنجيده و حساب شده را دنبال كنند.
وعاظ و مداحان از منابع موثق بهره ببرند
امام جمعه قم همچنین ادامه داد: توصیه اکید من در این خصوص آن است که چه وعاظ و مبلغان ديني و چه مداحان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) در بيان مطالب از منابع و كتب مؤثق و مورد اعتماد استفاده كنند، نه صرفاً هر چیزی که ممکن است در جایی شنیده یا خوانده باشند.
وی با اشاره به این که ظهور و بروز رسانههای جدید از جمله سایتها و شبکههای اجتماعی باعث شده که دیگر مخاطبان ما تنها مجموعه هياتها و افراد و مخاطبان حاضر در جلسات و محافل مذهبي نباشند، گفت: امروز پيام و حرف ما يك بُعد و گستره جهاني پيدا كرده بنابراین براي اين كه ديگران هم با معارف ما آن گونه كه هست و واقعيت دارد آشنا شوند، رسالت سنگيني ازاين حيث بر دوش فعالان حوزه فرهنگی قرار دارد.
نهضت حسینی را به دور از پیرایه ها به دنیا نشان دهیم
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همچنین در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: واقعیت آن است که امروز نه فقط شیعیان و مسلمانان، که دنیا شیفته و تشنه دریافت معارف ناب اهل بیت(ع) به خصوص قیام عاشورای حسینی است و این ما هستیم که در درجه اول موظفیم این معارف را به دور از پیرایهها ، انحرافات و خرافات به آنها بشناسانیم و منتقل کنیم.
وی با بیان این که قیام حسینی ، تاریخ ساز و الهام بخش بوده ، است و خواهد بود، گفت: امام حسین(ع) به خوبی برای همیشه تاریخ، اتمام حجت کرده اند و به همین خاطر است که حضرت امام راحل در بیان معروفی می فرمایند که سیدالشهدا(ع) تکلیف همه ما را روشن کرده است.
قیام سیدالشهدا(ع)؛ الهام بخش در تمام تاریخ
آیتالله حسینی بوشهری ادامه داد: با نگاهی گذرا به تاریخ به خوبی متوجه میشویم که قیام حسینی و عاشورای سید و سالار شهیدان نه فقط در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران بلکه در تحول بسياري از مكاتب و انقلابهاي تاريخي كه حتي چندان پايبندي به مباحث اعتقادي نداشته اند، بسیار الهام بخش بوده است.
وی با تاکید بر این نکته که بصيرت حسینی چيزي جز حقيقت دين نيست، گفت: چنانچه مردم زيبايي حقايق ديني را بدانند و عمق بيانات ائمه اطهار (ع) را درك كنند ، به تعبير امام رضا(ع) سراغ جاهاي ديگر نمي روند و خود به خود دنبال حق خواهند رفت.
لزوم تقویت شور و شعور حسینی در مجالس
رییس بعثه مقام معظم رهبری همچنین با بیان این که توجه به ابعاد احساسی و عاطفی قیام عاشورا بسیار لازم و مهم است در عین حال به نکته ظریفی هم اشاره کرد و ادامه داد: ما در خصوص برپایی مجالس عزای امام حسین(ع) و اهمیت و فضایل اشک و مصیبت بر ایشان احادیث و روایات بسیار زیادی داریم که چقدر مهم و ضروری است منتهای مراتب باید بدانیم که اساساً عاشورای حسینی دارای سه ضلع بسیار مهم است که یکی از آنها بعد شور یا همان عاطفه است و دو بعد دیگر هم دارد که شامل شعور و بصیرت حسینی و نیز حماسه میشود که باید به همه این اضلاع توجه داشت و در ایام عزاداریها آنها را تقویت کرد.
وی تصریح کرد: از این نکته کلیدی هم نباید غافل شویم که دشمن نیز از شیعه و محب امام حسین(ع) میترسد و از او حساب میبرد که در عین توجه به شور حسینی از تقویت شعور و بصیرت و نیز بُعد حماسی ماجرای عاشورا غافل نشود ؛ همچون شهدای بزرگوار انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ما که واقعاً واجد هر سه بعد مهم بودند و با حسینی شدن ، به سعادت حقیقی و فیض عظیم شهادت نائل آمدند.
شرق/علاالدین قاسمی، معینالبُکا و تعزیهخوان:
«کیارستمی» تعزیه را به جهانیان شناساند
رضا آشفته: علاالدین قاسمی، معین البُکا، امامخوان و حرخوان باسابقه تعزیه است که سالها عمرش را در این راه گذاشته است. او امسال در تهران و در دهه اول محرم تعزیه اجرا نمیکند، بلکه به دهاتی از اطراف قزوین رفته و آنجا با گروهش در ١٠ روز ابتدای ماه محرم تعزیه اجرا میکنند. او یکی از مؤثرترین عوامل در اجرای تعزیه در فیلمها و سریالهایی است که تاکنون سوژه اصلیشان تعزیه بوده است؛ به همین دلیل با قاسمی درباره این آثار که ساخته عباس کیارستمی، ناصر تقوایی و حسن فتحی و... بودهاند، گفتوگو کردیم.
شما با عباس کیارستمی چگونه در ساخت فیلمش درباره تعزیه همکاری کردید؟
ابتدا فیلم نبود، بلکه یک تعزیه بود که ما به اسم «گزارش شمر» کار کرده و آن را برای شهروندان ایتالیایی در رُم اجرا کردیم. تنظیم این نسخه تعزیه با من بود که آن را در اختیار آقای اصلانی گذاشتم. کار کیارستمی فوقالعاده بود. او از مردم ایران فیلم گرفته بود و حسوحال آنها را در زمان اجرای تعزیه در آنجا پخش میکرد و این ایده فوقالعادهای بود که اجرای تعزیه را برای خارجیها جذاب میکرد. این ترکیبی از تعزیه زنده و ویدئو پروجکشن بود. یک کار نو بود که کسی تا آن روز نمونهاش را ندیده بود.
آیا همچنان تأثیرش بر خود شما باقی است؟
بله، برای همین به شهرداری تهران پیشنهاد کردم اگر موافقت کنند دهه دوم یا سوم محرم آن را در تهران کار کنیم. حتی به خود کیارستمی هم زنگ زدم که چنین کاری را میخواهم بکنم و اجازهاش را از ایشان گرفتم. البته من به آن فیلم کیارستمی از مردم ایران کاری ندارم، بلکه طور دیگری میخواهیم همان تعزیه را اجرا کنیم.
یعنی شما هم از ویدئو استفاده میکنید؟
قصدمان فیلمبرداری از مردم و پخش همزمان است که خودشان را در تصاویر ببینند. آن زمان هم آنقدر اجرای کیارستمی سروصدا کرد که ما آن را در میلان و سیسیل هم اجرا کردیم.
بعد از ایتالیا این اجرا در چندین جشنواره بینالمللی برای مثال در انگلستان و فرانسه حضور یافت شما هم همراهیاش کردید؟
قرار بود همچنان باشیم که به دلایلی نشد و کیارستمی پس از رُم به انگلیس دعوت شد که به دلیل اتفاقاتی نشد که ما همراهش باشیم؛ بنابراین فیلم تعزیه و مردم در آنجا پخش شد و همچنان با استقبال مواجه شد. کیارستمی حرف اصلی را در کار میزد و با درست فکرکردن حرکتی را انجام داد که باعث معرفی دوباره تعزیه در خارج از ایران شد. ما در تعزیه در جایی به مردم میگوییم که خسته جان نباشی و مردم میگویند یا حسین و این صدای مردم ایران است که یاحسین میگویند و همین نکتهای است که کار کیارستمی را جذاب میکرد؛ چون حس و حال واقعی تماشاچی را نشان میداد.
بازتاب کار در ایتالیا که شما هم از عوامل اصلی آن اجرا بودید چگونه بود؟
واقعا استقبال کمنظیر بود، چون ما در ایران بهرایگان تعزیه را در مناسبتهای خاص اجرا میکنیم، اما در آنجا مردم با اشتیاق بلیت میخریدند که از نزدیک با تعزیه ایرانی آشنا شوند. این مهم است که آنها هر شب میآمدند و با بلیتها سالن را پر میکردند. این اجرا در سال ٨٢ بود و پیش از آن هم خودمان در سال ٨٠ در نیویورک تعزیه اجرا کردیم که آنجا هم اشتیاق فراوانی برای تماشای تعزیه دیده میشد. ما بعد از ٢٠ شب اجرا در رم، آن را به تورمینا در سیسیل بردیم و آنجا هم سالن پر میشد. برای اینکه در رم بشود اجرای خوبی داشته باشیم، بیش از یک میلیارد خرج کرده بودند که تکیهای درست کنند چون ما در آن اجرا باید اسب میآوردیم و همهچیز باید شکل درست و سنتی تعزیه را به خود میگرفت.
در ایران چگونه این بازتاب و اقبال برای تعزیه تأثیرگذار بوده است؟
در آنجا همه از تعزیه لذت میبردند، اما در مملکت خودمان اصلا هیچ حمایت و پیشنهادی برای اجرای تعزیه نیست. هنوز هم باید خودمان به سازمانها و نهادها رو بیندازیم که میخواهیم تعزیه اجرا کنیم و بپرسیم آیا حمایت میکنند که پاسخ منفی است؛ چون همه میگویند پول و بودجه نداریم که هزینه و دستمزد عوامل تعزیه را پرداخت کنیم. این در حالی است که آدمی مثل من ٥٥ سال وقت خودم را صرف تعزیه کردهام و در بدون هیچ حمایتی سخت است بتوانم پاسخگوی نیاز مادی تعزیهخوانانم باشم. آنها هم هر یک حداقل ٣٠ یا ٤٠ سال در تعزیه بودهاند و این شغلشان است، باید بتوانند ارتزاق کنند، وگرنه نمیشود کاری را پیش برد. میگویند تعزیه باید آموزش داده شود، من که نمیتوانم در خانهام آموزش بدهم، باید جایگاهی باشد که بشود در آن تعزیه اجرا کرد و آن را به نسل امروز آموزش داد. اگر امروز هم به فکرش نباشند، این آخرین بازماندهها هم یکی یکی پیر و فرتوت میشوند یا دارفانی را وداع میگویند و داشتههای یک عمرشان را به خاک خواهند برد. ما در تهران، پایتخت ایران هنوز یک تکیه برای اجرای تعزیه نداریم. هنوز حسرت به دل تکیه دولت دوران قاجار هستیم که در زمان رضاخان خرابش کردند. نزدیک به ٤٠ سال از حکومت جمهوری اسلامی گذشته است، اما هنوز كسي که فکری اساسی برای پاگرفتن تعزیه کند نبوده درحالیکه بارها پیشنهاد کردهام یک تکیه ولایت بسازیم و در آن در همه سال تعزیه اجرا کنیم که گردشگران بلیت بخرند و تعزیه ببینند. مردم هم از آن لذت ببرند؛ یعنی هم میشود درآمدزایی کرد و هم به شناسایی فرهنگ ایرانی و اسلامی پرداخت و هم در نگهداری تعزیه کوشید. متأسفانه اکنون همه سنتها و آیینهای نمایشیمان در حال اضمحلال و نابودی است و کسی نمیخواهد چارهاندیشی کند. اگر حمایت نشویم با گسست نسل جوان از تعزیه نمیشود این هنر را که سالها سینهبهسینه به ما منتقل شده است، در اختیارشان بگذاریم. من مستمریبگیر نیستم که در این فضای بدون حمایت همیشه بتوانم تعزیه کار کنم.
شهرداری تهران از طرحتان برای اجرای تعزیه حمایت کرده است؟
فعلا میگوید که بودجه نداریم. نمیدانیم چرا وقتی به تعزیه میرسیم، همه چیز ته میکشد و کفگیر به ته دیگ میخورد. درحالیکه یک جشن و میهمانی که برگزار میشود، بودجهاش بسیار بالاتر از هزینهای است که صرف تعزیه میشود. قول دادهاند که با بودجهای ناچیز این تعزیه را برگزار کنیم اما هنوز معلوم نیست که سر قولشان باشند یا نه.
چقدر از کیارستمی در ایران قدردانی شد؟
هیچی! او با هزینه شخصی و با همکاری نیکی کریمی و چند نفر دیگر به شهرهای مختلف رفتند و از مردم در حال تماشاي تعزیه فیلمبرداری کردند. آنها به قوچان، اصفهان، شمال، قم و خیلی جاهای دیگر رفتند و ٩٠ دقیقه فیلم گرفتند. الان این ٩٠ دقیقه ٥٠٠ میلیون تومان هزینه بردار است؛ من که ندارم چنین کاری را بکنم اما دولت میتواند برای بهبود وضع تعزیه و حمایت و نگهداری از آن هزینه کند.
شما در پروژه ناصر تقوایی هم همکاری کردهاید؛ چه نظری درباره تمرین آخر دارید؟
ناصر تقوایی با وزارت ارشاد همکاری کرد که یک مستند بسازد درباره تعزیه که آن را برای ثبت جهانیاش به یونسکو ارائه کنند. ما ١٠، ١٥ روز به زواره رفتیم که فیلمبرداری کنند و فیلم هم مستند بود. آن زمان شادروان هاشم فیاض، معین البکای تعزیه بودند و با او و خانوادهاش مصاحبه کردند و در کنارش صحنههایی از تعزیه و تکیه دولت را سر هم کردند که مستندی ساخته شود. متأسفانه ما سر آن کار ٣٠ نفر را برده بودیم که با عوضشدن مدیران مرکز هنرهای نمایشی در نهایت هم دستمزدی به ما تعلق نگرفت.
در قیاس با کار کیارستمی خودت کدامیک را میپسندی؟
کار کیارستمی گفتم که فوقالعاده است و تعزیه را در جهان شناساند اما کار تقوایی یک گزارش مستند از تعزیه بود که برای معرفی به یونسکو ساخته شده بود و بیشتر از این هم در جایی نمایش داده نشد مگر در خود ایران. کیارستمی به نظرم تیزهوشانه از این فرصت استفاده کرد که تعزیه را بشناساند و ایدهاش هم موفق بود و ما هم این را از نزدیک میدیدیم. فیلم کیارستمی را نمیشود با تمرین آخر مقایسه کرد.
برخی از منتقدان میگویند فیلم ناصر تقوایی با آنکه تعزیه ثبت جهانی شد اما در این رابطه به کار نیامده است؟
این بیانصافی است که این طور دربارهاش اظهار نظر میکنند، چون ناصر تقوایی ٤٠ دقیقه فیلم ساخته بود و باید یک گزارش ١٠ دقیقهای برای یونسکو میساخت و بعد این نسخه ١٠ دقیقهای از مستند تمرین آخر درآورده شد و کنار مستندات و گزارشهای لازم به یونسکو ارائه شد و نتیجه هم داد. متأسفانه فقط ثبت جهانی شد اما هیچ کاری برای گسترش، دوام و بقای تعزیه در ایران نشده است. هنوز یک تکیه ثابت و درخور نداریم. احمدینژاد رئیسجمهور وقت هم از آن به زبان حمایت کرد و در عمل کاری نشد.
آیا علاوه بر این دو فیلمساز، کار ارزشمند دیگری هم در زمینه تعزیه تولید شده است؟
شب دهم که سریالی ساخته حسن فتحی است، باز هم ارزش بسیاری دارد. او زمانی که دانشجوی کارگردانی بود، در تالار محراب دو تعزیه از ما را دید. یکی شیخ صنعان و دختر ترسا بود و دومی ماهان کوشیار بود که در جشنواره آیینی و سنتی اجرا میکردیم. او بعدها سریال میوه ممنوعه را بر اساس شیخ صنعان و دختر ترسا ساخت. فتحی همانجا گفت که من از صدایت خوشم آمد و اظهار کرد میخواهد با من هم کاری بکند. من هم گفتم اگر روزی توانستی کارگردان شوی و دستت به دهانت رسید، برای تعزیه کاری بکن. او با ساخت شب دهم این آرزویم را برآورده کرد و توانست تعزیه را به مردم خودمان بشناساند. بنابراین تأثیرش ماندگار است.
دیگران؟
بقیه در آثارشان اشاره به تعزیه کردهاند اما زیادی تأثیرگذار نبودهاند چون اصل و اساس کارشان تعزیه نبوده است. سیروس مقدم هم در یک تکه زمین دقایقی اشاره به تعزیه میکند اما داستان چیز دیگری است. کرمی هم غیرمستقیم در کاری به تعزیه پرداخته است و دیگرانی که چون مستقیم کارشان درباره تعزیه نبوده، نتوانستهاند بر تعزیه تأثیرگذار باشند.
خودت در شب دهم هم بازی کردهای؟
بله، بنده بازیگر و سرپرست گروه تعزیه بودم. همچنین نقشهای متفاوت را در آن بازی کردم. ما بیش از یک ماه در اطراف قزوین و در ماه مبارک رمضان مشغول فیلمبرداری بودیم و به قول آقای فتحی یکی از سختترین کارها بود.
اولین حضور بینالمللیات با تعزیه در کجا و کی بوده ؟
سال ٦٩ در جشنواره آوینیون شرکت کردیم. پیتر بروک در شیراز با تعزیه آشنا شده و مقالاتی نوشته بود؛ او و دیگر دوستانی که در پاریس بودند، زمینهساز حضورمان شدند، بعد هم سال ٨٠ به نیویورک رفتیم که شرکت لینکن سنتر اسپانسر ما شد و ٤٠ شب در منهتن تعزیه اجرا کردیم و مردم بلیت ٨٠ دلاری برای تماشای تعزیه میخریدند. همچنین روزنامه نیویورک تایمز و نیوزدی دو صفحه را به تعزیه ما اختصاص دادند. تعزیه فقط هنر و نمایش نیست، شیوه عزاداری هم هست که باید مسئولان از این منظر متوجه اهمیت تعزیه باشند. در عین حال اگر جایگاهی باشد، من خودم ٣٠٠ نسخه تعزیه دارم که در تمام طول سال میشود در آنجا نسخههای مختلف را اجرا کرد. حتی میتوان در شهرستانها تعزیه را فعال کرد.
نکته پایانی؟
تقاضایم از دولت دلسوز این است که به خاطر امام حسین(ع)، حرکتی و برای تعزیه کاری اساسی بکند و باقیات صالحات درست کند. ما یک تکیه همیشگی میخواهیم، میشود جایگاهی ساخت که ٥٠ هزار نفر را برای تماشای تعزیه در خود جای دهد. در پارک ولایت و بسیاری نقاط تهران، زمین هست که بشود در آنجا تکیه ساخت. اگر جا باشد مجبور نمیشویم از تهران به دهات قزوین بیابیم و اینجا دور از خانواده تعزیه کار کنیم. در اینجا آقای ملک جایی را برای تعزیه وقف کرده و هزینهای از وقفیاتش صرف تعزیه میشود.
مردم هم حمایت میکنند؟
بله، اما مهم این است دولت هم حامی شود و فکري اساسی و عملیاتی برای بهبود و استقرار تعزیه بكند. ما فقط در دهه اول محرم نیازمند اجرای تعزیه نيستیم و در همه سال میتوانیم با این شیوه، مخاطبانمان را جذب کنیم. امیدوارم این دولت به داد تعزیه و تعزیهکاران برسد.
شهروند/اشعار
و نغمههای عاشورایی به کجا میروند
این روزها شاهد حرکت از سمت اشعار و مراثی و نوحههای فاخر به سمت اشعاری محاورهگونه و گاهی خالی از محتوا با پسزمینه موسیقیهای نامتعارف هستیم. «شهروند» در گفتوگو با عبدالجبار کاکایی این جریان را تحلیل میکند...
یاسر نوروزی | در محلههای کودکیام صدایی بیخش و محزون پیچید و پرسید که «عمهجان اینجا کجاست؟» ما شنیدیم. درباره این کودک از پدرانمان پرسیدیم و آنها راویان روایتی شدند که ١٤ قرن است سینه به سینه نقل میشود تا برود برسد به فرداها؛ فرداهای ما.
اما امروز با ظهور نوحهگرهای جدید در نغمههایی که صداهای موسیقی پاپ و راک از پل و پستوی آن پیداست، به کجا خواهیم رسید؟ مدح و مناقبی که کمکم با فهم ما از ساحت پیامبر و ائمه فاصله میگیرد و به سمتی میرود که آیندهای برای آن متصور نیست. وقتی دراینباره از عبدالجبار کاکایی میپرسم نگاهی دووجهی دارد: «وجه خوشبینانه این جریان این است که نسل جوان ما، جامعه جدید ما، تمایل دارد موضوعات نمادین فرهنگ عاشورا مثل نمادها، مراسم، سنتها و من جمله اشعار و مداحیها را متحول کند تا از انجماد و رکود آن جلوگیری کند. به هرحال نسل جدید، نسل تنوعطلبی است. دوست دارد نگاه متفاوتی داشته باشد. زیبایی را در تجدید بنا و تغییر و کشف میبیند نه در تعمق و تمرکز بر یک وجه از موضوع. سالهای سال یک جنس از مداحی رواج داشته و یک شکل از سنت و نماد اما این نسل ثابت کرده دنبال دگرگونی و تنوع و کشف و شکستن و بازساختن است. یک وجه این است که حالا ما احساس کنیم که این هم یک مسیری است که با افت و خیز شروع شده و طبعا آسیبهایی دارد و بعد رفته رفته خودش را کامل میکند.
از این نگاه، برخورد طرد و سرکوب نادرست به نظر میآید و نباید علیه این جریان ایستاد و با زبان حذف و تهدید سخن گفت. ولی خب از همین نگاه هم باید این جریان پالایش، نقد و مدیریت شود. این نگاه همانطور که گفتم، نگاه خوشبینانه به ماجراست.» هرچند گفتههای کاکایی از نگاه خوشبینانه قابل تأمل به نظر میرسد اما با عبور از برخی تکایا و هیأتها و شنیدن نغمههایی که با اندوه و تعمق واقعه عاشورا فاصله گرفته، چندان هم نمیتوان خوشبین بود. زبان آتشینی که در مجلس یزید گفت «ما رأیت الا جمیل» باید در چشمهایی تکثیر شود که زیبایی را بشناسند و زیبابین باشند. آن گروه از شاعران و مداحان و نوحهگرانی که قادر به شناخت زیبایی از زشتی نباشند، چگونه آینههای تکثر این زیبایی باشند؟ کسایی مروزی از نخستین شاعران فارسیزبان شیعی میگوید «ميراث مصطفي را، فرزند مرتضي را/ مقتول كربلا را، تازه كنم تولاّ» و این خواهان این تجدد است اما مفهوم جریان اصلی را نگاه میدارد و میرساند به نوحهگران پس از خود تا برسد به دست محتشم، تا ناگهان از دهان این شاعر مرثیهسرا با بیانی جاودانه درآید: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» اینگونه سبک و نگاه و استفاده از تعابیر فاخر و زبان کلاسیک همچنان ادامه دارد و با تحول چندانی مواجه نیست تا آنکه اواخر دهه هفتاد کمکم زمزمههایی شنیده میشود از حضور برخی مداحان جدید.
جریانهای فرهنگی را چندان نمیتوان به یک نقطه یا اتفاق منتسب کرد اما این جریان مولود اواخر دهه هفتاد است؛ زمانی که برخی مداحان خود را از پشتوانههای سنگین و مستحکم این فرهنگ غنی بینیاز دیدند و پشت میکروفنهای برخی جریانهای خاص، در تکایا و هیأتهای مذهبیشان، تعابیر کوچه بازار را به دامن پاک این فرهنگ ریختند؛ اشعاری که بیشتر به وهن و سخافت پهلو میزد تا مدح و منقبت. اشعاری که اصلا در شعر بودنشان شک بود؛ چه رسد به اینکه بتوان آنها را در قالب ترانه، غزل، شعر نو، کهن یا هر نوع ادبیات دیگری جا داد. در این دوره کمکم برخی مداحان بندهایی را زیر لب زمزمه کردند که در دهه هشتاد پرصداتر شد و حتی ریشههایی دواند در لایههای قدرت. صدایی که این روزها در تمام تهران شبیه به موسیقیهای ترنس در گوشمان است؛ صدای ضبط ماشینهایی که رد میشوند و بِیسشان را به شکل ریتمیک بلند میکنند. نمیخواهم از هیأت دیوانگان حسین و ماجرای سیدجواد ذاکر بگویم که برای اولین بار چنین چیزی را باب کرد، یا از مداحانی که در یک دهه اخیر از برخی مرزها عبور کردهاند. چیزی که حالا بهعنوان باس از ضبط ماشینها میشنویم، برمیگردد به بدعت حمید علیمی.
برخی نوحهخوانیها و نغمهها هم جریانی است که از امثال مهدی اکبری، جواد مقدم و عبدالرضا هلالی شروع شد و تا همین حالا هم تند و تیزتر ادامه دارد. همینجاست که میرسم به نوعی نگاه بدبینانه؛ نگاهی که عبدالجبار کاکایی آن را همواره همراه خود دارد و در ادامه گفتوگویمان میگوید: «نگاه بدبینانه به این ماجرا هم این است که این جریان تلاش سازمانیافتهای برای عوامانه کردن موضوع عزاداری و نمادها شروع شده. یعنی در جریان است و خود رسانههای رسمی کشور ما هم به این جریان دامن میزند. از این نگاه میشود اینطور به ماجرا نگاه کرد که مبلغان فرهنگی، نخبگان فرهنگی را حاشیهنشین کردهاند و میدان را در دست کسانی دادهاند که از شعر فاخر عاشورایی برویم به سمت شعر مجلسی میشود گفت بخشهای متفکرانه جامعه ما به حاشیه رفتهاند و میدان در دست عوام افتاده. به همین جهت این ادبیات بازاری و مداحپسند و عوامانه از همه جا دارد به گوش میرسد. به هر حال تبدیل و تحول سنتها نیاز به جایگزین دارد. حتما باید یک ادبیات جدید و یک نگاه تازهای به این موضوعات متولد بشود. بنابراین خلق آثار فاخر، دادن الگوهای مناسب جدید، حرکتهای سازمانیافته میتواند جلوی این انحطاط فرهنگی را بگیرد والا مبالغه و گزافهگویی درباره هر موضوعی ازجمله موضوع مقدسی مثل واقعه عاشورا کار را به بیهودگی میکشاند. بنده هر دو نگاه را دارم. هم اینکه میل ندارم چندان این شعر محاوره را سرکوب و تحقیر کنم و بگویم اینها ضد دین و ضد اعتقاد هستند چراکه بخشی از اینها قطعا با اعتقاد این جریان را پیش گرفتهاند اما باید توجه داشته باشیم اگر هم آفتهایی در فهم ادبیات دینی داریم، به خاطر این است که صحنه از عقلا خالی شده. شما در تلویزیون چند کارشناس برجسته میبینید که مورد توجه مردم هستند، دعوت میشوند تا درباره این واقعه صحبت کنند. صبح تا شب میبینیم چند نفر آدم بهخصوص دعوت میشوند که اینها متولیان فرهنگ و فهم عاشورا و دین هستند و همینها دعوت میشوند و صحبتها تکرار میشوند و کسانی که صاحب اندیشه و تعقل و فکر هستند، کنار گذاشته شدهاند. فکر میکنم رسانه ملی باید در رفتارش با نخبگان و خبرگان و اهالی ادبیات و فقه و فلسفه تجدیدنظر کند. صداوسیما باید دامنه حضور افراد را گستردهتر کند تا اتفاقات بهتری در جامعه بیفتد.»
هرچند ریشهیابی این جریان در گزارشی کوتاه قابل ارایه نیست اما کاکایی درباره علت آن و سپردن این فرهنگ غنی به بیانات خالی از معرفت و شناخت برخی مداحان میگوید: «دامن زدن به فرآوردههای احساساتی را خود رسانههای ما در این سالها تبلیغ کردند، چراکه تعمق در فرهنگ عاشورا ممکن است دربردارنده پیامهای فکری هم باشد. پیامهای سیاسی و فکری عاشورا هم گاهی محرک هستند و به نظرم بخشی از نظام فرهنگی ما بدش نمیآید که از عاشورا، سیاستزدایی کند و فقط به بخش احساسات آن دامن بزند و همین احساسات هم درواقع باعث به وجود آمدن چنین فضایی شده؛ فضایی عاری از تعمق و ژرفاندیشی.» کودک من شاید هرگز از من نپرسد. شاید این اشعار انقدرها جان نداشته باشند برای تعمق و حتی تحریک و تهییج فرزندم. من امروز با فرزندم چه کنم؟ با کلماتی که در قالب بندهای رپ به اسم نوحه از ضبط بعضی ماشینهای این شهر پخش میشود، چه کنم؟ شاید مجبور باشم بگردم دنبال نوحهای قدیمی و صدای مردی را پیدا کنم که سالها قبل، گرم و بیغش خواند: «عمه جان اینجا کجاست؟»
شهروند/ستارگان سینما علیه کار اجباری و بردگی
کمپینی با پشتیبانی سازمان بینالمللی کار سازمان ملل متحد برای کمک به پایان دادن کار اجباری و «بردگی» ٢١میلیون مرد، زن و کودک در سراسر جهان بر پا شده که تعدادی از چهرههای مطرح سینما در آن حضور دارند. به گزارش آنا، این بازیگران داستانهایی واقعی و تکاندهنده از جنبههای مختلف بردهداری مدرن را در قالب فیلمهای کوتاه یک دقیقهای تعریف کردهاند. به گزارش هالیوود ریپورتر، رابین رایت بازیگر سریال «خانه پوشالی» و فیلمهای «فارست گامپ» و «اورست»، دیوید اویلوو بازیگر «سلما»، «بین ستارهای» و «خیزش سیاره میمونها» و واگنر مورا بازیگر برزیلی دو فیلم «یگان ویژه» و سریال «مواد» (Narcos) ازجمله شخصیتهای مشهور شرکتکننده در ویدیوهای کوتاه آگاهیبخش در مورد قاچاق انسان و کار اجباری بهعنوان بخشی از کمپین «٥٠ برای آزادی» هستند که از روز سهشنبه در فضای مجازی منتشر شده است. دیوید اویلوو، داستان واقعی پسری به نام اوبافامی را میگوید که از خانوادهای فقیر به امید یافتن تکهنانی، کاری در مزارع کشاورزی پیدا کرده و کارفرمای او چندین ماه دستمزش را خورده و فقط کمی غذا و گاه لباس به او داده و هنگامی که او حقش را خواسته، کتکش زده است. رابین رایت داستان دختری به نام گنورا از خانوادهای فقیر را تعریف کرده که به او وعده غذا و سرپناه دادهاند و در کشوری دیگر (احتمالا ایالات متحده آمریکا) او را محبوس کرده و مورد تجاوز قرار دادهاند و وادار به فحشا کردهاند و بعد از یکسال که موفق به فرار شده، پلیس او را بهعنوان مهاجر غیرقانونی زندانی کرده است. واگنر مورا صدای شخصیتی به نام جو مار سیلوا شده که در ١٠ سالگی بهعنوان کودک کار از صبح تا شب یکسره کار کرده و فقط چند دقیقه وقت برای غذا خوردن به او دادهاند و تنها راهی که برای غذا خوردن و لباس بر تن داشتن برای او وجود داشته، کاری طاقتفرسا بوده است و هرگاه شکایت میکرد، از «رئیس» کتک میخورد. کمپین «٥٠ برای آزادی» را سازمان بینالمللی کار (ILO) زیرمجموعه سازمان ملل متحد به راه انداخته تا در مورد تجارت کثیفی که ١٥٠میلیارد دلار سود غیرقانونی آن است، اطلاعرسانی کند. سازمان بینالمللی کار امیدوار است تا ٥٠ کشور پروتکل آن سازمان در مورد «کار اجباری» را امضا کنند. این معاهده اجازه خواهد داد که دولتها برای جلوگیری از کار اجباری دخالت کنند. تاکنون کشور نیجر این معاهده را امضا و تصویب کرده است. رایت، اویلوو و مورا تنها شخصیتهای مشهوری نیستند که سخنگوی این کمپین شدهاند و قرار است در روزهای آینده ویدیوهای بیشتری، ازجمله از تیم راث، بازیگر انگلیسی «سگهای پوشالی» و «قصههای عامهپسند» در شبکههای اجتماعی منتشر شود.
قانون/کند و کاو در ریشههای پیتر پن و واکاوی ورسیون تازه سینمایی آن
یک بازسازی شلوغ و غیرضروری
پیتر پن که اینک ورسیون سینمایی تازهای از روی آن توسط جو رایت ساخته و روانه بازار شده، افسانه ماندگاری است که نسلهای مختلف کودکان و نوجوانان در غرب با آن ارتباط برقرار و از آن تغذیه فکری کرده و براساس آن نسبت به آینده خود و جامعه بشریت دیدگاههای فانتزی و جالبی یافتهاند که البته با دنیای واقعی در یک تضاد 180 درجهای قرار دارد.
آیا آنچه در داستان پیتر پن گفته میشود و برمبنای آن کاراکتر کودک و نوجوانی را میبینیم که هرگز پیر نمیشود و همواره کودک میماند و پیش از ورسیون فعلی جو رایت نسخههای پر تعداد دیگری هم از آن روانه بازار شده، واقعاً میتواند برای نسل فعلی و زندگیهای آینده راهگشا باشد؟ در پاسخ باید گفت ماندگارترین افسانههای کودکان و بارزترین داستانهای ادبیات مرتبط با ردههای سنی خردسالان و نوجوانان نه داستانهای رئالیستی بلکه فانتزیهایی هستند که همگان میدانند چیزی بهجز رویا نیستند اما میتوانند به جوانترها و حتی پیران امید ببخشند. حتی در سال 1939 کههالیوود «جادوگر اُز» را با بازی جودی گارلند در رل اصلی رو کرد، نیک میدانست که بار فانتزی آنچنان زیاد است که تماشاگران مسنتر فیلم به آن خواهند خندید اما «جادوگر اُز» به سرعت تبدیل به یکی از پر فروشترین فیلمهای سال و یک نماد ماندگار در میان فیلمهای فانتزی شد و هنوز که هنوز است از آن به نیکی و به یکی از بهترین فیلمهای رویا پردازانه تاریخ سینما یاد میشود.
سلاح جنبی
اگر (اُز) این سلاح جنبی را در بر داشت که نمونهها و نسخههای متعددی از آن ساخته نشد تا مبنای قیاس قرار گیرد و فقط سالها بعد از اکران آن فیلمهایی به عنوان قسمتهای دوم و سوم آن (با نام بازگشت به اُز) اکران شد «پن» به شکلهای مختلف مورد توجه و اقدام هنرمندان مختلف شاخههای نمایشی قرار گرفته و چه در سینما و چه در تلویزیون آثار متعددی از روی آن ساخته شده و به تبع آن هر یک با موارد دیگر دردسترس قیاس شده و مورد ارزیابی قرار گرفته و در این بررسیها نمرات مثبت یا منفی گرفتهاند.
این رمان پر دوام
در همه حال نسخه جدید با کارگردانی جو رایت نیز برداشتی از روی رمان ماندگار و پر دوام جی امبری است که طی دو هفته اکران آن در آمریکا و کانادا 34 میلیون دلار و در سایر کشورها 71 میلیون دلار فروش کرده ولی باور عمومياین است که این یک ورسیون تازه غیر ضروری و بیش از حد شلوغ است که طی سالهای طولانی اقتباسهای هنری متعدد و متفاوتی از آن عرضه شده و از زوایای مختلف به آن نگریسته شده است.
نسخه تازه پیتر پن، کودکی را که هرگز پیر نمیشود و همیشه همان بچه گذشته میماند، به عصر جنگ جهانی دوم انتقال داده و با بهرهگیری از اسپشیال افکتهای جادو وار یک بار دیگر به صورت پدیدهای جذاب مقابل بینندگان قرار داده است. استدلال سازندگان «پن» این است که هر چه در ارتباط با ناکجاآبادی به نام سرزمین (هرگز) که پن به آن تعلق دارد، ارائه بدهند، از آن استقبال خواهد شد اما همان طور که ورسیون سال 2003 پی جی هوگان ار روی این داستان متفاوت ادبیات کودکان شکست تجاری خورد برای «پن» تازه هم امکان درو کردن پول در بازار وجود ندارد. اینگونه ناکامیها در اقتباسهای متعدد از پیتر پن پدیده تازهای نیست و حتی ورسیون سال 1991 استیون اسپیلبرگ معروف از روی آن با اینکه امثال داستینهافمن و رابین ویلیامز پر طرفدار در آن بازی میکردند و با احتساب حضور کاراکتر جنبی اما مهم کاپیتان هوک در داستان پیتر پن آن را (هوک) نامیده بودند، چندان خوب از آب در نیامد و به جمع آثار غیر موفق اسپیلبرگ که شمارشان نیز زیاد نیست، تعلق دارد.
کمبود ستارهها
اگر (هوک) رجحانی بر (پن) داشته باشد، این است که از شماری از ستارههایهالیوود که قبلاً نامشان آمد سود میجست و حضور و ترکیب آنان و شیرینی تقابلشان با یکدیگر بینندهها را جذب و ضعفهای کیفی و موضوعی فیلم را پنهان میکرد اما در ورسیون تازه این امتیاز هم وجود ندارد و اگر هیو جکمن و تا حدی رونی مارا را نادیده بگیریم، اکثریت با بازیگرانی است که شهرتی ندارند و حضور صرفشان برای آمدن مردم به سینماها کفایت نمیکند. در همه حال سناریویی که جیسون فوکز از روی رمان ابدی جی ام بری نوشته، همچون همیشه پن را کاراکتری در حال گردش در دنیای جذاب «سرزمین هرگز» (Never Land) نشان میدهد و او باز یک نوجوان یتیم شهر لندن است که اصل و ریشه و خاستگاه و خانه گمشدهاش را در شهر و مکانی جستوجو میکند که در هیچ نقشه شناخته شدهای نمیتوان آن را نشان و پیدا کرد. یک واقعه کلیدی در زندگی پن این است که مادرش در بدو تولد وی را ترک کرده و با کمک جیمز هوک یک ماجراجوی جذاب که معلوم نیست پایه بعضی کارهایش چیست و چرا گاهی چند شخصیتی به نظر میرسد، رشد میکند.
جکمن با چهرهای تازه
در این راه پیتر پن در آموزشگاه لمبت شهر لندن آموزش میبیند و آنجا زیر نظر زن جامع و دنیا دیده اما فانتزی واری به نام بارناباز (با بازی کتی برک) اصول زندگی را میآموزد. پیتر پن (بازی له وی میلر 12 ساله و استرالیایی) و همراه و شریکش نیپز (لوییس مک دوگال) از اینکه بگردند و خوش باشند و حتی خلافهای کوچک کنند، لذت میبرند، اما قضایا به همین شکل ادامه نمییابد و به محض اینکه بلک برد (هیو جکمن با ظاهری که در ابتدا غیرقابل شناسایی است) با آن کشتی کهنهاش در شهری لنگر میاندازد که از آسمان آن بمبهای اهدایی (!) قوای آلمان نازی در زمان جنگ جهانی دوم میبارد، شرایط پن و نیبز هم عوض میشود و آنها هم مثل دهها نفر دیگر به اسارت این مرد بیرحم انحصار طلب در میآیند و او آنها را با خود به جزیرهای میبرد که هر چند زیبا و چشم نواز است اما اسرایش را به بیکاری در معادن آنجا به امید کشف طلا میگیرد. محیط این جزیره و صحنههای مربوطه، بی شباهت به عکسهایی نیستند که سباستیانو سالگادو عکاس تحسین شده برزیلی چندی پیش از معادن طلای برزیل و کار سخت کارگران کم سن و سال در آن گرفت و بدیهی است که جو رایت کارگردان «پن» و طراح صحنههای فیلم او که الین بونه تو نام دارد، از آن الهام گرفته باشند.
با ظاهری همانند ایندیانا جونز
در این معادن است که بچهها (پن و نیبز) با جیمز هوک (گارت هولوند) آشنا میشوند و هوک با ظاهر ایندیانا جونز وار خود پن را زیر بال و پر خود میگیرد و به حمایت از یک نوجوان بی بضاعت دیگر به نام (اسمی) (عادل اختر) نیز میپردازد و با در اختیار گرفتن یک کشتی دارای قدرت پرواز در هر زمینهای به رقابت با بلک برد مشغول میشود. از این نقطه بعد فیلم تبدیل به یک ماجرای تعقیب و گریز سنتی با کمک گرفتن از فناوریهای تصویری
شگفت انگیز CGI میشود ولی تعلیق و تفریح و هیجانی که از آن انتظار میرود کميتا قسمتی در متن قصه غایب است صحنههای پرواز کشتیهای عصر دزدان دریایی در آسمان هم با اینکه فانتزی و ظاهراً جذاب است اما به سرعت حالتی تکراری مییابد و چون دلیل این پروازها و رویدادها مشخص نیست، «پن» به بخشی از اهداف خود نایل نمیشود و این فیلم تبدیل به یک جولان مغشوش و شلوغ و در هم در ناکجاآبادی میشود که معمولاً از جذابیتهای پیتر پن بوده است اما این بار حتی ظاهر شدن سه پری دریایی (با نمایی از چهره کارا دلی وینه روی صورت هر سه پری) نیز این فضای وسیع کنگ را توجیه نمیکند.
قدس/نمایشهای برگزیده جشنوارههای موضوعی در بخش مرور جشنواره تئاتر فجر
گروههای برگزیده جشنوارههای موضوعی تئاتر برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر، صرفا میتوانند در بخش مرور تئاتر ایران شرکت کنند.
دبیرخانه سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در اطلاعیه ای با اشاره به تغییرات بوجود آمده در بخش جشنواره جشنوارهای امسال و همچنین تمرکز و توجه به دیدگاه تولید محوراعلام کرد گروههای برگزیده جشنواره های موضوعی تئاتر برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر، صرفا می توانند در بخش مرور تئاتر ایران شرکت کنند.
در اطلاعیه دبیرخانه جشنواره با قدردانی از تلاش دست اندرکاران جشنوارههای مختلف موضوعی تئاتر و همچنین ارج نهادن به هنرمندان و آثار برگزیده این جشنواره ها تاکید شده به دلیل انجام تغییراتی در بخش جشنواره جشنوارههای سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، گروههایی که در جشنواره های موضوعی امسال از سوی هیات داوران و یا دبیرخانه جشنوارههای مذکور به جشنواره تئاتر فجر معرفی شدهاند در صورت تمایل می توانند تنها در بخش مرور تئاتر ایران شرکت کنند.
بر پایه این گزارش با توجه به دیدگاه تولید محور در جشنواره امسال برگزیدگان جشنواره های ملی و بین المللی تئاتر کشور نیز می توانند همانند سایر نمایش های متقاضی شرکت در بخش تولیدات اجرا شده و مشروط به رعایت شرایط و قواعد حضور در این بخش (انجام اجرای عمومی با شرایط یاد شده) پیشنهاد حضور خود را به دبیرخانه جشنواره بین المللی تئاتر فجر ارائه دهند
دبیرخانه سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر از گروههای یاد شده درخواست کرد تا در فرصت باقیمانده چنانچه تمایل به حضور در این بخش دارند با مراجعه به پایگاه رسمی جشنواره به نشانی: www.fadjrtheaterfestival.com نسبت به تکمیل فرم تقاضا و ارسال سایر موارد درخواستی به دبیرخانه جشنواره اقدام کنند.
کاروکارگر/فراخوان جایزه کتاب سال تا 10 آبان ماه تمدید شد
معاون فرهنگی پژوهشی خانه کتاب از تمدید زمان ارسال آثار برای شرکت در فراخوان جایزه کتاب سال تا 10 آبان خبر داد.
به گزارش کاروکارگر ، افشین داورپناه؛ معاون فرهنگی ـ پژوهشی خانه کتاب ضمن اعلام تمدید زمان ثبت نام و ارسال آثار برای شرکت در سی و سومین جایزه کتاب تا ۱۰ آبان ماه گفت: با توجه به اینکه امسال ثبت نام در جایزه کتاب سال صرفاً به صورت الکترونیکی و از طریق سایت اینترنتی امکان پذیر است و این فرآیند برای نخستین بار اجرا و تجربه میشود، میزان آثاری که برای این منظور در سایت کتاب سال ثبت نام کرده اند و همچنین آثار رسیده به دبیرخانه بسیار امیدوار کننده بوده است.
معاون فرهنگی ـ پژوهشی خانه کتاب درباره تعداد آثاری که تا کنون برای شرکت در جایزه کتاب سال ثبت نام کرده اند گفت: در طول کمتر از یک ماهی که از اعلام فراخوان عمومی جایزه کتاب سال میگذرد تا کنون (تا روز ۲۸ مهرماه)، بیش از سه هزار عنوان کتاب برای شرکت در جایزه کتاب سال ثبت نام کرده و آثار خود را به دبیرخانه ارسال کرده اند
وی افزود: این آثار در ۷۱ گروه (رشته) دسته بندی شده اند که از این تعداد بیشترین آثار در بخش داستان تالیفی و ترجمه کودک (در مجموع ۱۴۰ عنوان کتاب) و پس از آن شعر و نثر معاصر (۱۴۰ اثر)، ترتیب تاریخ (۶۰ اثر)، روانشناسی (۴۱ اثر) قرار دارد. داورپناه در پاسخ به اینکه آیا در همه موضوعات، آثاری به دبیرخانه جایزه کتاب سال ارسال شده است گفت: بله در تمام موضوعات ناشران و پدیدآورندگان کتاب ارسال کرده اند.افشین داورپناه با تاکید بر ارتقای سطح و نوع برگزاری سی و سومین دوره جایزه کتاب سال نسبت به سالهای پیشین، در توضیحاتی درباره تفاوت فرآیند برگزاری این دوره از جایزه کتاب سال نسبت به سالهای قبل، گفت: در سالهای گذشته، همه کتابهایی که در طول سال پیشین منتشر شده بود در چند مرحله توسط هیئت داوران بررسی میشد و حتی بدون اینکه ناشر، نویسنده یا مترجم کتاب مطلع باشد، کتابش در فرآیند داوری جایزه سال قرار میگرفت. این فرآیند از چند نظر قابل نقد بود؛ نخست اینکه، تعداد آثاری که باید در مرحله اول بررسی میشد،گاه به بیش از ۲۰ هزار عنوان کتاب بود! برای مثال، در سال ۱۳۹۳، بیش از ۲۴ هزار کتاب در مرحله اول بررسی شد. این وضعیت هم فرآیند داوری را طولانی میکرد و هم هزینه های داوری را بالا میبرد. همچنین، بسیاری از کتابهایی که در مرحله اول داوری، بررسی میشد اساساً هیچ موضوعیتی برای شرکت در جایزه کتاب سال نداشت و چه بسا نویسنده، مترجم یا ناشر کتاب هم اثر خود را در این سطح نمیدید.
در طول سال ۱۳۹۳، تعداد ۲۵ هزار عنوان کتاب چاپ اولی و غیر کمک درسی در کشور منتشر شده است که اگرچه این آثار میتوانند در جایزه کتاب سال ثبت نام کنند، اما تعداد قابل توجهی از این کتابها ویژگی های لازم برای رقابت در جایزه کتاب سال را ندارد و خود ناشران و نویسندگان نیز از ثبت نام آن ها در جایزه کتاب سال خودداری میکنند.
معاون فرهنگی ـ پژوهشی خانه کتاب درادامه، به نقاط مثبت برگزاری جایزه کتاب بر اساس فراخوان اشاره کرد و گفت: بر خلاف سالهای قبل، امسال همه جوایز و جشنواره های کتاب و از جمله جایزه کتاب سال، بر اساس «فراخوان» برگزار میشود؛ در واقع صرفا آن عده از ناشران یا نویسندگانی که اثر یا آثار خود را شایسته شرکت در جایزه کتاب سال میدانند، آثار خود را نامزد شرکت دراین جایزه میکنند؛ بدین ترتیب، ظاهراً یک مرحله به داوری افزوده میشود، یعنی آثار برگزیده ناشران یا نویسندگان توسط خود آنها وارد فرآیند داوری جایزه کتاب سال میشود؛ بنابراین هم از حجم بالای کار داوری کاسته میشود و هم داوریها با کیفیت بهتری انجام خواهد شد.
مردم سالاری/ نگاهي به روند امروز خواننده شدن درايران
خوانندگاني که يک شبه ره صد ساله رفتند
از زماني که موسيقي پاپ بعداز انقلاب اسلامي دوباره درجريان افتاد، بالاي بيست سال گذشته است و اگر احياي آن را از سال 72 درنظربگيريم، 22 سال است که کشور ايران داراي گونهاي از موسيقي شده است که از آن تحت عنوان موسيقي پاپ ياد ميکنند.
به گزارش برنا ، طي مدت 22 سال، اين عرصه از موسيقي دستخوش اتفاقات بسياري شده است که اين اتفاقات موجب شده موسيقي پاپ تغييروتحولات اساسي را درخود تجربه کند. اين تغييرات دررابطه با توليدات خوانندگان به صورت تک قطعهاي پيش رفت. تاجايي که امروز هر کس بتواند ترانهاي بنويسد و بر روي آن يک ملودي دم دستي بگذارد و آن را درفضا مجازي منتشر کند، يک شبه ره صدساله را طي ميکند و شهرت خوبي کسب ميکند. اين روزها چنين چيزي در دست گسترش است و روزبه روز هم بر تعداد خوانندگان تکقطعهاي که اغلب نيز خوانندگيشان به همان يک قطعه ختم ميشود، افزوده ميشود.
دنياي امروزه موسيقي به لطف ابزار ساده و ارزاني که دراختيار دارد، ميتواند روند خوانندهسازي را سرعت بخشد، اما آيا اين خوانندگان، ميراثدار موسيقي ايراني دهههاي مختلف هستند يا فقط آمدهاند شهرت يک شبهاي را باخود يدک بکشند و بعد از صحنه روزگارمحو شوند؟ کارشناسان عرصه موسيقي از انتشار تک آهنگ به عنوان پديده يادکرده اند. اين پديده نه در ايران که در همه جاي دنيا مرسوم است و خوانندگان بزرگ دنيا در ادامه چنين روندي قبل از انتشار آلبوم خود بامخاطبانشان ارتباط برقرار ميکنند. اما در ايران از اين پديده استفادههاي ديگري ميشود که برجستهترين آنها شهرتيابي و نه محبوبيت است.
با يک حساب سرانگشتي هزينهاي که براي يک ترانه، همراه با ملودي که معمولا تنظيم درست و اصولي هم ندارند، گاه براي يک خواننده صفرکيلومتر که چيزي از خواندن نميداند و حتي آموزشي در اين زمينه نداشته است، تقريبا برابر با صفر است. چرا که اين روزها هر کس دستي برقلم دارد، با افزودن قافيه در انتهاي صحبتهاي خود راه را براي ترانه نويسي خود هموار ميکند و بدون داشتن علم و تجربه کافي ملودي دست و پاشکسته اي بر روي آن ميگذارد، ميخواند و منتشرش ميکند. اغلب اين خوانندهها به کمترين اصول خوانندگي آشنايي ندارند و رويکرد آنها به چنين پديده جريانسازي، بيشاز هرچيزي براي جامعه موسيقي مخرب و مضر است. البته در اين ميان خوانندگان حرفهاي و همين طور خوانندگاني که به صورت مجاز کار ميکنند نيز دستي در نشر اين پديده دارند و قطعات خود را به صورت تک قطعه منتشر ميکنند و دراختيار علاقه مندان قرار ميدهند.
تورج شعبانخاني دراين باره ميگويد: متاسفانه اين فضا باعث ميشود موسيقي به انزوا برود. کساني که سررشتهاي از خوانندگي ندارند، وارد اين گود شده اند و اين عرصه را براي ديگران تنگ کردهاند. خيلي از اينهايي که با همين تک آهنگها ره صدساله را يک شبه طي کردهاند، اصلا خواننده نيستند و از آنها تحت عنوان ناخواننده ميتوان يادکرد.
شعبانخاني با اعتقاد به اينکه مانند گذشته، خوانندهها به فيلتر احتياج دارند، تاکيد کرد: کساني هستند که سالها زحمت کشيده اند تا بتوانند در زمينه خوانندگي کار کنند. عده اي که از گرد راه ميرسند، بازار و مخاطبان اين عده را کساد ميکنند بي آنکه به موسيقي بپردازند. من براي جامعه موسيقي و خوانندگان خوش صدانگرانم.
صحت صحبتهاي تورج شعبانخاني وقتي مشخص ميشود که به گذشته بازميگرديم. در اوايل دهه 70 که سرودها کمکم جاي خود را به ترانههاي پاپ ميدادند، خوانندگاني که ميخواستند به عرصه موسيقي پاپ وارد شوند، ميبايست دروزارت ارشاد تاييد ميشدند. در اين دوره روال به اين صورت بود که خوانندهاي که ميخواست آلبوم منتشر کند، درخواست خود را به وزارت ارشاد ارائه ميداد و سپس براي انجام تست خوانندگي به اين وزارتخانه ميرفت و تست صدا ميداد. اين دسته از خوانندگان ميبايست از اصول پايهاي خوانندگي يعني تئوري موسيقي و سلفژ، آگاهي داشته و در اين زمينه آموزش ديده باشند.
روال خوانندگي به همين شکل بود تا خرداد سال 82، قانون تست خواننده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلاميحذف شد. از آنجا بود که کساني که عشق خوانندگي داشتند، فضا را براي خود باز ديدند و به راحتي وارد اين عرصه شدند. با اين همه تک آهنگ هنوز مد نشده بود و بازهم شرايط براي مطرح شدن سخت تر از امروز بود. درخبري که حذف تست خوانندگي را اعلام ميکرد آمده بود:از اين پس آنهايي که ميخواهند وارد عرصه خوانندگي شوند به تست صدا و دريافت مجوز خوانندگي از سوي کارشناسان واحد موسيقي ارشاد نياز ندارنداين تصميم در حقيقت احترام به سليقه 70 ميليون ايراني بود و از اين پس نظر منفي تعدادي از کارشناسان که ترديدي نيست همه از اساتيد و دلسوزان موسيقي هستند، روي صداي خوانندهها نميتواند مانع از حضور جوانهايي شود که شايد صداي آنها با استقبال عموميروبرو شود. آن زمان گفته ميشد که آنهايي که به اشتباه خوانندگي را به عنوان حرفه انتخاب کرده اند در يک فضاي آزاد به راحتي از سوي مردم پس زده خواهند شد و موسيقي پاپ ايران بيشتر از هميشه مردميخواهد شد. واقعيت اين است که مردميشد، اما ديگر موسيقي نمانده بود ! اين مردم بودند که تصميم ميگرفتند چه کسي را به عنوان خواننده ميخواهند.
درست است که دردهه 80 بسياري از مسوولان در تلاش بودند تا مانع از پخش کارهاي نامناسب شوند، اما موفق نشدند و سردرگميدربين خوانندگان در اين دهه مشهود بود و به گفته اين استاد موسيقي، موسيقي کلاف سردرگميشده بود که اصلا قابل کنترل نبود.
اسفنديار قره باغي درخصوص خوانندههاي يک شبه اظهارداشت: بزرگترين خيانت را تلويزيون و بعداز آن برخي از به ظاهر مسوولان در دورههاي مختلف به موسيقي کردند. من به مافياي خوانندگي ايران تبريک ميگويم که هر ناخوانندهاي را به جاي خواننده جا زد و پولهاي کلاني به جيب زدند. خودشان ميدانند که منظورم با کيست؟ من ترسي ندارم از اينکه اين موضوعات را مطرح کنم ولي واقعا گفتن آنها دردي را دوا نميکند و زورمان به آنها نميرسد. چون از ريشه خراب است و نميتوان مقابل چيزي که از ريشه خراب است، ايستاد.
مردم سالاری/يدالله صمدي نشان درجه يک هنري دريافت کرد
کارگردان فيلم پدر آن ديگري که به تازگي نشان درجه يک هنري به وي اهدا شده است گفت: اين نشان مسئوليتم را بيشتر ميکند اما هميشه سعي کردهام به مخاطبان فيلمم احترام بگذارم.
يدالله صمدي در گفت و گو با ايرنا درباره مسئوليتش پس از دريافت نشان درجه يک هنري (معادل دکترا) از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامياظهار داشت: بدون شک تشويق شدن، هميشه و در هر سن و سالي براي انسان ها جذاب است و من هم از اين موضوع خوشحالم. وي با اشاره به اينکه اين لطفي است که مسئولان وزارت ارشاد نسبت به بنده داشته اند، گفت: اين نشان تغييري در شخصيت من نخواهد داشت و نبايد داشته باشد اما همين که آثاربنده ديده و مورد ارزيابي قرار گرفته است، برايم اهميت دارد. کارگردان سريال شوق پرواز ادامه داد: دوست دارم همه هنرمنداني که در ايران و عرصه سينما صادقانه و با کمترين توقع فعاليت ميکنند، ديده شوند. صمدي با بيان اينکه توجه کردن به هنرمندان مخصوصا پيشکسوتان باعث دلگرمياين قشر خواهد شد، تاکيد کرد: باور کنيد عيادت و دلجويي از هنرمندان پيشکسوت بسيار با ارزش تر و مهمتر از دادن پول يا سکه به آنها است. وي همچنين درباره اکران تازه ترين ساختهاش با عنوان پدر آن ديگر گفت: قرار است پس از عاشورا اکران شود و اين تصميمياست که شوراي صنفي نمايش، گرفته و ما هم به آن احترام ميگذاريم.
وطن امروز/یادداشتی درباره ابعاد تربیت اسلامی در فرهنگ ایرانی
به دنبال چشمه جوشان معرفت
امین رحمانیپور: اصل و اساس الگوی تربیتی صالحین، مسؤولیتپذیری اعضا نسبت به یکدیگر و نیز ارتباط صمیمی بین آنهاست که بیشتر در فضای خارج از جلسات حلقه شکل گرفته است.
سوالی که همواره میان انسانها بویژه اعضای خانوادهها برای برخورد با فرزندان شکل میگیرد، این بوده که تربیت چیست و چگونه عملیاتی میشود؟ همچنین بسیاری به دنبال این پرسش هستند که چگونه عمل انسان بویژه در عرصه اجتماعی اثرگذاری تربیتی خواهد داشت؟ در این یادداشت سعی میشود به این سوالات پاسخ داده شود و از طرفی نگاهی به فعالیتهای شجره طیبه صالحین بهعنوان یک مدل تربیتی اسلامی در سطح کشور شود که چه نسبتی با حوزه عمل برقرار کرده است. صاحبنظران حوزه تربیت تعاریف متفاوتی از تربیت ارائه دادهاند؛ تعریف مختار ما از تربیت عبارت است از: «تربیت، فعالیت دوسویهای است که در آن مربی سعی در رفع موانع رشد متربی و ایجاد بسترهایی برای شکوفاسازی استعدادهای او میکند و متربی نیز با اراده و اختیاری که دارد راه هدایت را میپذیرد یا رد میکند.» پس تربیت بدون اراده و اختیار متربی امکانپذیر نبوده و مربی نیز نمیتواند متربی را هر طور که دوست داشت پرورش دهد اما برای اینکه تربیت به معنایی که گفته شد محقق شود، باید موانع شناخته شده و استعدادها نیز کشف شود. اما به طور طبیعی نمیتوان از تیپ و چهره دیگران استعدادهای ایشان را شناخت یا خلقیات ناپسند و موانع رشد آنان را یافت. به طور معمول انسانها در طول عمر خود با توجه به تواناییها، استعدادها و شرایط محیطی، نقشهای متفاوتی را در ارتباط با دیگران به خود میگیرند و به میزانی که آن نقش برای فرد موفقیتآمیز باشد آن را دنبال کرده و حقیقت وجودی خود را پشت آن پنهان میکنند. برای مثال اگر فردی با توجه به محیطی که در آن قرار دارد دریابد که با خوشرویی و فروتنی کار او پیش رفته و وجاهت پیدا میکند این رویه را در پیش میگیرد، هر چند روحیه او چیز دیگری باشد و باز هرچند خود او نیز متوجه این امر نباشد یا اینکه به دلیل شرایط مالی خانواده، در موقعیتی قرار گرفته که مجبور است به عملگی بپردازد، حال ممکن است استعدادهای او در جای دیگری باشد و.... مولا علی (ع) میفرمایند: «فی تقلب الاحوال، عُلُم جواهر الرجال؛ انسانها وقتی با چالش مواجه میشوند، وقتی در موقعیتهای غیرعادی قرار میگیرند، به عبارتی وقتی در فتنه و امتحان قرار میگیرند، حقیقت درونشان رو میآید». بنابراین اگر بخواهیم روحیات و استعدادهای کسی را بشناسیم باید در شرایط غیرعادی و چالش برانگیز و در میدانهای عمل او را شناخت، این شرایط برای خودشناسی نیز ضرورت دارد و در امر تربیت برای اینکه مربی بتواند موفق باشد، باید در همین موقعیتها متربیان خود را زیر نظر داشته و بشناسد تا از این طریق بتواند سعی در رفع موانع رشد ایشان کرده و بسترهای شکوفاسازی استعدادهای آنان را فراهم آورد. شجره طیبه صالحین ایجاد یک نظام تربیتی در قالب حلقههای منسجم و مرتبط در سطوح مختلف بسیجیان سازمان بسیج مستضعفین است. مدل تربیتی صالحین دارای سطوح و مراتب مختلفی است که در عمومیترین و میدانیترین سطح خود متشکل از مجموعهای عظیم از حلقههای تربیتی است. این حلقهها متشکل از جمع محدودی (10 تا 15 نفر) از متربیان همسن و همسطح است که توسط سرگروه، طی مراحل جذب، تثبیت، رشد، سازماندهی و بهکارگیری اداره میشود. در این مدل تربیتی، پس از مرحله جذب 2 لایه محتوایی و شکلی وجود دارد. در لایه محتوایی ابتدا مرحله تثبیت و سپس مرحله رشد است و در لایه شکلی ابتدا سازماندهی صورت گرفته سپس بهکارگیری انجام میشود. در لایه محتوایی در مرحله رشد، متربی در ابعاد بصیرتی، معرفتی، تربیتی و مهارتی آموزش میبیند سپس باید در طول زندگی خود و در مواجهه با مسائل مختلف، آنها را پیاده کند و سرگروه نیز بر رفتارهای متربیانش نظارت داشته و در صورتی که مباحث آموزش داده شده عملیاتی نشود از زوایای مختلف و به روشهای متفاوت آن مطالب را بیان میکند تا اینکه اثر آن را در رفتار متربیان خود ببیند. مثلاً اگر یکی از اعضای حلقه، با دوستان نابابی در ارتباط باشد، سرگروه در جلسه حلقه انواع دوستیها را بیان میکند و از فواید و مضرات هر کدام سخن میگوید، پس از این جلسه یا جلسات، پیگیر میشود که آیا آن متربی، دوست ناباب خود را رها میکند یا به دوستی خود ادامه میدهد؛ اگر دوستی خود را ادامه داد، سعی میکند با گفتن آیات و روایات، نقل کردن داستانهای عبرتآموز و... دوباره همان موضوع را تذکر دهد؛ هر چند معمولاً سرگروه به طور غیرمستقیم مباحثش را در جلسات حلقه ارائه میدهد و بیشتر راهنماییهایش در مشاورههای فردی و قرار دادن متربی در نقشهای مختلف صورت میگیرد. متربی نیز پس از آنکه چند بار در مواجهه با مسائل و مشکلات گوناگون به مشاورههای سرگروه عمل کرد و در اکثر آنها جواب گرفت به او اعتماد میکند و اگر جواب نگرفت دیگر به او اعتماد نمیکند؛ لذا اعتماد بین سرگروه و متربی نیز در مواجهه با عمل شکل میگیرد. در لایه شکلی پس از مرحله جذب، سازماندهی و بهکارگیری صورت میگیرد. به این معنا که از همان ابتدایی که فرد به حلقههای تربیتی جذب میشود، سرگروه به طرق متفاوت و در فعالیتهای مختلف سعی در شناخت وی کرده تا اینکه بداند به او چه نقشی بدهد و در تشکیلاتی که دارد مثلاً مسجد، پایگاه بسیج، مدرسه و... او را در چه جایگاهی قرار بدهد که متربی خروجی خود از آن مراحل تثبیت و رشد را با پذیرفتن مسؤولیت و انجام اقدامی عملی، بروز دهد. مثلاً متربی را مسؤول نیروی انسانی بسیج کند یا زیرمجموعه اطلاعات پایگاه یا مسؤول قرائت قرآن مسجد و...؟ اینکه چطور نسبت به متربیان خود تصمیم بگیرد به مخاطبشناسی او و مشورت گرفتن از مربی مربوط میشود. سرگروه با قرار دادن متربی در این جایگاهها میتواند او را برای مسؤولیتهای آینده یاری کند و از طرفی هر وقت به مساله غیرقابل حلی هم برخورد کرد از سرگروه خود مشورت میگیرد. به این ترتیب سرگروه زمینه شکوفایی استعدادها و رشد متربی خود را فراهم میکند. بنابر توضیحات دادهشده میتوان دریافت که تربیت به طور خاص در میدان عمل صورت خواهد گرفت و نظام تربیتی صالحین بهدرستی به چنین امری پی برده و در اصول و برنامه عمل خود به آن پایبند بوده است.
وطن امروز/اعتراض به نحوه واگذاری موزه هنرهای معاصر اهواز به بخش خصوصی
نادیده گرفتن هنرمندان!
نحوه واگذاری موزه هنرهای معاصر اهواز به بخش خصوصی، اعتراض برخی هنرمندان خوزستانی را درپی داشته است. به گزارش ایسنا، واگذاری تنها مرکز هنری معتبر خوزستان به بخش خصوصی برای جبران کسری بودجه این موزه و ادامه فعالیتهایش رخ داد و نحوه این واگذاری و بیتوجهی به خواست هنرمندان باعث اعتراض آنها شده است. اعتراضی که تاکنون پاسخی از سوی اداره ارشاد استان نداشته است. هنرمندان معتقدند اجارهکنندگان بخش خصوصی برای کسب پول بیشتر، موزه را به کارهای غیرمربوط و حاشیهای اجاره میدهند. بیشتر اعتراض آنها به مشورت نگرفتن از هنرمندان برای این واگذاری و انتخاب فرد نامناسب برای اداره موزه مربوط است. جلال خراسانی، هنرمند خوزستانی درباره مشکلات بهوجود آمده درپی واگذاری این موزه به بخش خصوصی، اظهار کرد: اداره ارشاد استان موضوع را طوری بیان میکند که انگار هنرمندان خوزستانی مخالف بحث اقتصاد هنر و خصوصیسازی هستند. در حالی که ما مخالف این بحثها نیستیم اما دوست داریم اتفاقی که میافتد به فضای فرهنگی- هنری خوزستان کمک کند. قضایا از طرف اداره ارشاد طوری نشان داده میشود که انگار تا به حال هیچ هنرمند باسابقه و شاخصی در استان نبوده و حالا میخواهند بیایند با یک اسب سفید ما را از این وضعیت نجات دهند. او ادامه داد: با توجه به صحبتها و جلساتی که داشتیم، به این نتیجه رسیدیم افراد شاخص میتوانند مشاور و کارشناس خوبی برای چگونگی اداره موزه هنرهای معاصر باشند اما کسانی که مسؤول اداره موزه و واگذاری آن بودند، از مشورت سر باز زدند و در ادبیاتشان هنرمندان خوزستان را «غُرزن» معرفی کردند که بهصورت غیرکارشناسی اظهارنظر میکنند. این هنرمند همچنین بیان کرد: طبق قانون، اگر قرار است مکان دولتی به بخش خصوصی واگذار شود، اداره آن باید برعهده فردی باشد که از لحاظ فنی و تخصصی مورد تایید باشد. اعتراض هنرمندان این است که وقتی میشد با مشورت هنرمندان و کارشناسان این کار را انجام داد، چرا باید اینقدر غیرتخصصی و شتابزده جلو برویم. او افزود: هنرمندان از اداره ارشاد خواستهاند برای شفافسازی، قرارداد را رسانهای کند.
وطن امروز/قرآن اهدایی رهبری که منسوب به دستخط مبارک امام حسین(ع) است
یکی از قرآنهای بسیار نفیس موجود در گنجینه مخطوطات آستان قدس رضوی، قرآنی است اهدایی مقام معظم رهبری که گفته میشود منسوب به دستخط مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) است. به گزارش تسنیم، مقام معظم رهبری بزرگترین اهداکننده نسخ خطی در کشور هستند که تاکنون تعداد 14 هزار نسخه خطی اعم از نفایس خطی و... را به این مجموعه اهدا کردهاند. توجه ویژه مقام معظم رهبری به حفاظت و نگهداری مطلوب آثار فرهنگی سبب شد ایشان بهعنوان بزرگترین واقف کتب خطی بیش از 14 هزار نسخه کتاب خطی را به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا کنند. کتابهای اهدایی مقام معظم رهبری تاکنون به طور کلی 16 هزار نسخه بوده که 2 هزار نسخه از این تعداد، چاپ سنگی است. از جمله نفایس اهدایی از سوی ایشان به گنجینه مخطوطات کتابخانه آستان قدس، قرآنی است به مهر شاه اسماعیل صفوی که منسوب به دستخط مبارک امام حسین(ع) است. این قرآن بسیار نفیس در 9 سطر بر پوست آهو کتابت شده و در خود مهری با عنوان ««کَتَبه حسین بن علی» دارد. به گفته محمدرضا فاضلهاشمی، رئیس اداره مخطوطات کتابخانه آستان قدس رضوی، این قرآن در 8 ورق نوشته شده است و یکی از قدیمیترین نسخ خطی موجود در کتابخانه آستان قدس محسوب میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com