کد خبر: ۳۰۰۸۷۲
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 27 مهر 94

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی - امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکندچه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفتدر این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودندتا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازنداما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اندبه عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده استاما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…

فرهنگ در رسانه

به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کرده‌ایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلی‌ترین مطالب فرهنگی روزنامه‌ها بپردازیمبه عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشورتا به این طریق، حداقل اصلی‌ترین مقولات فرهنگی که در روزنامه‌ها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شودالبته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت می‌کنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.

***

آفتاب یزد/آزاده صمدی:

سینمای ایران شده؛ تقلید از کیارستمی و فرهادی

http://saten.ir/wp-content/uploads/2014/02/%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C.jpg

آزاده صمدی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر و یکی از نقش محوری های فیلم «ارغوان» کیوان محمدی و امید بنکدار در ارتباط با حضور خود در این فیلم سینمایی چنین گفت : امید بنکدار و کیوان علی محمدی را از دوران دانشجویی می شناسم، از ابتدای حضورشان در سینما با آنها همراه بودم ، شاید علت اصلی همکاری خود با «ارغوان» را اطمینان به این 2 فیلمساز و فیلمنامه آن بتوانم عنوان کنم . وی در گفتگو با برنا با بیان اینکه مطمئنا اگر فیلمنامه مورد توجه ام قرار نگیرید، از بازی در آن امتناع می کنم گفت : فیلم «ارغوان» یک عاشقانه خاص است ، عاشقانه ای که علاقه مندان آثار این ژانر سینما را اغنا خواهد کرد. آزاده صمدی در ادامه تاکید کرد : زمانی فیلم های عباس کیارستمی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته بود و همه فیلمسازان آثار خود را شبیه به فیلم های وی می ساختند، همین مسئله درباره اصغر فرهادی و موفقیت های که به دست آورده، تکرار شد .تقلید از این دو فیلمساز پویا ،تنها سینما را از خلاقیت و تازگی دور می کند، حجم زیادی از سینمای ایران شده ، تقلید از کیارستمی و فرهادی، فیلمسازان باید دست از تقلید بردارند و به ژانرهای دیگر سینما هم توجه کند و سعی کنند سینمای خود را بسازند نه سینمای دیگری را تکرار کنند.

صمدی افزود: سینما ژانر های مختلفی در دل خود گنجانده است، باید برای دیگر سلیقه ها هم فیلم ساخت تا مخاطب بیشتری را به سینمای ایران متوجه کرد امیدوارم "ارغوان" مورد پسند مخاطبان قرار گیرد، لذا جنس این فیلم با دیگر آثار فعلی سینما متفاوت است. وی در پاسخ به تفاوت بازیگران نسل خود و نسل فعلی که وارد سینما شده اند، گفت : بازیگر باید از نگرش و تفکر حرفه ای نسبت به مقوله بازیگری در سینما بهره ببرد. بازیگر باید ورزش کند، کتاب بخواند ، تماشای فیلم یادش نرود به روز بودن اطلاعات از اصل هایی است که باید به آن توجه کند ، آمادگی جسمانی مناسب را در محور اصلی کار خود قرار دهد آن زمان است که وقتی فرصت وموقعیت های مناسب به سویش می آید می تواند با داشته ها و توانایی های خود سود و منفعت مناسب را کسب کند.

آفتاب یزد/گفتگوی آفتاب یزد با حمید پوربهرامی به بهانه برگزاری نمایشگاهش در گالری شکوه

سال‌هایی که در آبادان گم شدند، در تهران روی دیوار رفتند

فرین روحانیان: نمایشگاهی از نقاشی‌های حمید پوربهرامی با عنوان «سالیان گم» و به کیوریتوری محمد رضا سلطانی، از 17 مهر در گالری شکوه افتتاح شده و تا 28 مهر نیز ادامه خواهد داشت. حمید پوربهرامی متولد سال 1335 در آبادان و فارغ‌التحصیل رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا است. او نخستین نمایشگاه خود را در سال 1364 در انجمن فرهنگی ایران و ایتالیا در ایران برگزار کرد، نمایشگاهی با نام «نقاشان جوان» که در واقع فعالیت نمایشگاهی پوربهرامی از آنجا آغاز شد. این روزها و پس از 20 سال، نمایشگاهی از نقاشی‌های این هنرمند در گالری شکوه در حال برگزاری است؛ به این بهانه پای حرف‌های این آبادانی خونگرم نشستیم.

http://banifilm.ir/Content/1394/07/18/image/2-1-20151010205656.jpg

* بعد از نمایشگاه «نقاشان جوان»، کار نقاشی را چطور ادامه دادید؟

پس از آن، اولین نمایشگاه انفرادی‌ام را در نشر نقره برگزار کردم که در خیابان کریمخان قرار داشت؛ در آن نمایشگاه یک مجموعه اثر آبرنگ به نمایش گذاشتم. بعد از آن یک نمایشگاه گروهی در موزه هنرهای معاصر داشتم و پس از چند نمایشگاه گروهی دیگر که در آنها شرکت داشتم، جذب کار سینما شدم و در رشته چهره‌پردازی و طراحی صحنه شروع به کار کردم.

* پس سینمایی شدید، سینما را از کجا آغاز کردید؟

کارم را در سینما با سریال «هزار‌دستان» زنده‌یاد علی حاتمی آغاز کردم و در این زمینه سال‌ها فعالیت داشتم تا اینکه در سال 1379 تصمیم گرفتم از کار سینما کناره بگیرم و به نقاشی بپردازم. البته نقاشی را همیشه به صورت جنبی و البته جدی ادامه می‌دادم ولی کار معیشتی‌ام کار سینما بود.

* سینما با آن همه جاذبه از نقاشی شکست خورد؟

تقریبا، در نتیجه این تصمیم روی نقاشی متمرکز شدم و اولین نمایشگاه جدی‌ام در این زمینه در گالری ‌«ماه مهر» در سال 1387 برگزار شد و بعد از آن در نمایشگاه گروهی‌ای در سفارت بلژیک و چند نمایشگاه گروهی دیگر شرکت کردم. پس از آن چند سال به مالزی رفتم و در آنجا نیز 4 نمایشگاه برگزار کردم. در سال 2015 در دوسالانه لندن شرکت کردم و در آنجا کارم برنده جایزه شد. پس از آن دوسالانه اسپانیا بود که در آنجا نیز کارم برنده شد. سپس به شرکت در یک نمایشگاه گروهی در ایتالیا دعوت شدم که آنجا نیز یکی از آثارم برنده جایزه شد. در حال حاضر هم که نمایشگاه «سالیان گم» را در گالری«شکوه» دارم.

* دوره‌های مختلفی در نقاشی را پشت سر گذاشتید یا همیشه در یک سبک و سیاق کار کرده‌اید، از آنجا که نخستین نمایشگاه‌تان آبرنگ بود، می‌پرسم.

در دوره‌های آموزشی اولیه و دانشگاه، مسلما به سبک‌ها و تکنیک‌های مختلفی پرداختم. در آن زمان من یک معلم خیلی خوب داشتم به نام آقای سعیدعلی برومند که به طور جمعی با ایشان کار می‌کردیم؛ طبیعت می‌رفتیم، به قهوه‌خانه‌ها می‌رفتیم و طراحی می‌کردیم و در زمینه‌های مختلف کار و تجربه می‌کردیم. بعد از آن و در دانشکده، سال‌هایی را با آقای رویین پاکباز گذراندیم که ایشان یک برنامه داشتند و بر اساس آن برنامه ما سبک‌های مختلف را کار می‌کردیم که در نهایت به نگارگری ایرانی رسیدیم. در آن دوره و در شکل دانشجویی این تجربه‌ها را در زمینه‌های مختلف به دست آوردم. ولی درباره شخص من، به دلیل اینکه کار نقاشی را از سنین خیلی کم شروع کردم و همیشه این کار برایم جدی بود؛ یک گرایش خاص خودم را در نقاشی داشتم یعنی به نوعی جنبه‌های بیانی نقاشی، همیشه برایم مهم بود. از ابتدا این وجه نقاشی که یک نوع بیان حال و هوای خودم، آن چیزی که دوست دارم و یا دغدغه آن را دارم، همیشه در آثارم به چشم می‌خورد و در لایه‌های زیرین کارم در حرکت بود چه زمانی که در حال تجربه کردن بودم چه پس از آن.

* دقیقا چه چیزی دغدغه و نگاه خاص شما بود؟

در زندگی یک زمان‌هایی اتفاقاتی می‌افتد، آدماهایی سر راه آدم قرار می‌گیرند که نقش مهمی را بازی می‌کنند و موجب جریان‌های جدیدی در زندگی می‌شوند، برای من این نقش را «ویکتور دارش» بازی کرد که استاد مجسمه‌سازی در دانشکده هنرهای زیبا بودند‌؛ در اثر نشست و برخاست‌هایی که با ایشان داشتم و برنامه‌هایی که تحت نظرشان کار کردم و به هر حال مراوداتی که داشتم، انگار توسط ایشان آن چیزی که می‌خواستم و دنبالش بودم را پیدا کردم که این با همان نمایشگاه گالری «ماه مهر» در واقع خودش را نشان داد.

* آن گم کرده چه بود؟

این جریان برمی‌گشت به دنیای تجربه‌ای شده‌ای که داشتم، دنیایی که از زمان بچگی در شهر خودم تجربه کرده بودم و بازگشتی شد به آن خاطرات و آن حال و هوا و در نتیجه تم اصلی کارهایم همین جریان

شد. حال و هوای آن جغرافیایی که در آن زندگی کرده بودم و تمام فرهنگی که در آنجا جذب کرده بودم و همچنان این موضوع ادامه دارد. در این مسیر که پیش می‌روم هیچ گاردی در مقابل گرایش‌های مختلف در نقاشی ندارم که بخواهم خودم را محدود کنم. خودم را مجاز می‌دانم که از هر چیزی استفاده کنم و یا از گرایش‌های مختلف بهره ببرم، در پاسخ به آن سوال‌تان درباره سبک و سیاق آثار، به هر حال اصل برای من رسیدن به آن دنیای شخصی‌ای است که در ذهن دارم.

http://images.persianblog.ir/509480_uDrIR85o.jpg

* جغرافیای خاطرات بیشتر شما را تحت تاثیر قرار داده است یا انسانی که در آن جغرافیا شکل گرفته است؟ و یا هر دو در کنار هم؟

به قول آقای «ناصر تقوایی» که من افتخار همکاری با ایشان را در دوره سینمایی کارم داشته‌ام، جغرافیا از این جهت خیلی مهم است که هر تاریخی در یک جغرافیایی اتفاق می افتد و جغرافیای من هم، یعنی شهر آبادان، از این لحاظ برای من اهمیت دارد که یک تاریخ خاصی دارد یعنی اتفاقات خاصی آنجا افتاده و فرهنگ خاصی در آنجا شکل گرفته است. من در آن فرهنگ تغذیه شده‌ام و پایه‌های فکری و خاطراتم آنجا ساخته شده در نتیجه هم محیط برایم مهم است زیرا هر کدام از المان‌ها بیانگر یک حال و هوایی هستند و هم آدم‌هایی که آنجا بودند و آن زندگی را از سر گذراندند و فرهنگ شفاهی که بین انسان‌ها جریان داشت؛ همه اینها روی کار من تاثیر گذاشته‌اند. در واقع نمی‌توانم اینها را از هم جدا کنم یا بگویم کدام مهم‌تر است. همه آن مجموعه برای من یک سلسله خاطرات و ویژگی‌هایی را دارند.

* یعنی شما در هر نمایشگاه احتمالا سراغ بخشی از این خاطرات خواهید رفت و از این بابت تنوع زیادی در سوژه و سبک خواهید داشت؛ فیگوراتیو، منظره و یا فرم.

من در مجموع کار فیگوراتیو می‌کنم و گرایشی به کار فرمالیستی ندارم یعنی شاید کارم یک جاهایی به داستان‌پردازی نزدیک می‌شود‌؛ به هر حال بیان یک محتوا همیشه انگار در ذهنم بوده است. بیان یک تجربه شاید، ولی همیشه فیگوراتیو کار کردم یعنی یا انسان مستقیما در کار حضور داشته و یا نه، اما به هر حال فیگوراتیو بوده است.

* مخاطبی که درباره شما و علاقه‌تان به شهر آبادان و آن جغرافیا و فرهنگ متنی را می‌خواند، احتمالا منتظر دیدن المان‌های مشخصی از آبادان و آن فضا، در آثار شما خواهد بود؛ در صورتی که در آثار شما چنین وضوحی به چشم نمی‌خورد. ظاهرا تمام نشانه‌هایی که ما در خاطره جمعی‌مان از جنوب داریم از فیلتر بسیار شخصی شما رد شده است و گویا عطر جنوب از کارها می‌آید تا تصویری از آنچه انتظار می‌رود.

دقیقا همینطور است، در واقع این یک جور آبادان شخصی است، دوره‌ای است که من تجربه کرده‌ام؛ حال این تجربه فقط و فقط مربوط به المان‌های این شهر نمی‌شود، مربوط به زندگی‌ای است که در آن شهر جریان داشته است. به عنوان مثال ما در زمینه ادبیات در جنوب انسان‌های خیلی بزرگی داشتیم و این وجه فرهنگی در دیار ما همیشه خیلی پررنگ بوده است، آدم‌هایی را در آبادان داشته‌ایم که هر کدام برای خودشان جایگاهی در فرهنگ کشور دارند؛ مثل نجف دریابندری، صفدر تقی‌زاده، ناصر تقوایی و ... اینها به نوعی فرهنگی را به ما منتقل کردند، مایی که نسل بعد از آنها هستیم، سال‌های 30 و 40 که دیگر شهرنشینی در آبادان به یک انسجامی رسیده بود. آدم‌ها فرصت داشتند به فعالیت‌های غیر اقتصادی هم بپردازند، تفریحاتی داشتند و زمان خود را به روش‌های مختلفی پر می‌کردند. جوان‌هایی مثل ما فرصتی داشتند که مثلا به علایق فکری‌شان بپردازند. جمع می‌شدیم و راجع به ادبیات، هنر، فیلم‌سازی که در شهرماه خیلی پررنگ بود و ... حرف می زدیم.

* علاقه به سینما هم از همان‌جا آمد؟

بله، سینماهای زیادی داشتیم و فیلم‌های زیادی می‌دیدیم، فیلم‌ها توسط شرکت نفت به زبان اصلی در آبادان وارد می‌شد و در کل تمام این موضوعات یک مجموعه است که محدود به یک سری المان نمی‌شود. به طور مثال من در آبادان خیلی زود با فرهنگ غربی آشنا شدم و به هر حال به عنوان یک پدیده روی ما خیلی اثرگذار بود؛ مثلا ترجمه‌هایی که همین بزرگان می‌کردند و ما را با رمان و داستان مدرن آشنا می‌کردند. تمام اینها به نوعی پازل‌هایی بود که می‌توانست ذهنیت ما را شکل بدهد. ما با ادبیات اسپانیا، شعر اسپانیا، موسیقی غربی خیلی دم‌خور بودیم و تاثیراتی می‌گرفتیم. من فکر می‌کنم شاید گرایش به نوعی فضای تخیلی که فکر می‌کنم در آثارم بارز است، ریشه در فرهنگ بومی ما داشت فرهنگی که به دریا و توهمات شب‌های دریا وصل بود و آدم‌هایی که روی دریا کار می‌کردند ولی از طرفی بخشی از آن نیز از طریق رمان‌ها و نوشته‌های آمریکای لاتین و آشنایی با ادبیات به ما منتقل شد و مجموعه اینها دست به دست هم داد تا آن تخیل به این شکل خود را نمایان کند.

http://www.shokouhartgallery.com/festivals/t/2015-10-10-18-43-40--0.33529900%201444490020.jpg

* پس از این جهت، آثاری از آبادانی می‌آید که کمتر برای همه شناخته شده است.

من در واقع در آثارم مستندنگاری نمی‌کنم، نمی‌خواهم شهر را طراحی کنم یا شهر را بازسازی کنم که دارای چه معماری‌ای بود، چه ساختاری داشت و ... من بیشتر به آن فرهنگ سیال و مجموعه‌ای که در آن فضا شکل گرفت و اجازه می‌داد به آدم‌ها که پذیرا باشند، می‌پردازم. وقتی شما در یک محیط مهاجرپذیر زندگی می‌کنید، یک فرهنگ قالب نمی‌شود، هر کس فرهنگ خودش را با خودش آورده است این موضوع خود به خود به آدم‌ها اجازه تعامل و ظرفیتی را می‌دهد که پذیرا باشند. انگار تعصب دیگر آنجا شکلی پیدا نمی‌کند یعنی شما روی هیچ چیزی تعصب زیادی به خرج نمی‌دهید. همه آمده‌اند که با یکدیگر یک چیزی را به شراکت بگذارند و یک زندگی را شکل بدهند. طبعا ذهنیت من هم به این سمت رفته و من تعصبی روی فرهنگ سنتی خاصی نداشتم؛ از نقاشی مکزیک و اسپانیا خوشم آمده و آنها را پذیرا بوده‌ام و از همه اینها یک دست‌چینی در ذهن من شکل گرفته است. همه اینها را در نظر بگیرید در کنار یک واقعیتی که آنجا جریان داشته است یعنی یک عده آدم آنجا در کنار هم در شکلی منسجم و معقول زندگی می‌کردند. من بسیار با علاقه به دورانی که سپری کرده‌ام نگاه می‌کنم، دوره‌ای بود که دوره رشد و امکانات بود و از این طریق به کارهایم راه پیدا کرده است و نه از طریق مستندنگاری و اینکه بخواهم نخل یا پالایشگاه بکشم. البته پالایشگاه حضور خیلی پررنگی در شهر ما داشت و جزئی از زندگی همه ما بود ولی خب من هنوز خودم را مجبور نکرده‌ام که حتما باید پالایشگاه را در آثارم بیاورم. شاید یک روزی برسم به اینکه این المان هم در آثارم راه پیدا کند ولی خودم را مجبور نمی‌کنم که از هر المانی که در شهرم بوده، استفاده کنم. هر پدیده باید در وجود من آنقدر پررنگ شود که خودش، خودبه خود در آثارم حضور پیدا کند.

* مثل گاوها یا گاومیش‌هایی که اینچنین وارد آثارتان شده‌اند، اینها چطور راه‌شان را پیدا کردند؟

وقتی برمی‌گردم به گذشته، خیلی دقیق نمی‌دانم که چه طور گاومیش یا گاو را انتخاب کردم یا از کجا اینقدر حضور پررنگی پیدا کرده‌اند. وقتی می‌خواهم برای خودم توضیح بدهم، به این می‌رسم که این حیوان در شهر من خیلی حضور داشته است، در یک شهر صنعتی و مدرن حضور فیزیکی خیلی علنی داشت و در خیابان عبور و مرور آنها را می‌دیدیم. حجم سیاه به آن بزرگی و آن وقار و حالتی که این حیوان دارد که خیلی زیبا است. آن سیاهی در متن خالی شهر، جنوب با آن آفتاب شدید و در حالی که این حیوانات مرتب با آب دم‌خور بودند، براق و تمیز دیده می‌شدند، صلابت خاصی را القا می‌کرد، البته آن زمان من فکر نمی‌کردم که اینها یک روز به عنوان سوژه به آثار من راه پیدا کنند، هنوز هم نمی‌دانم چطور آمدند ولی من از وجودشان در آثارم جواب گرفتم، زنده هستند با آن چشم‌ها و رنگی که دارند. یک موضوع دیگر در این زمینه وجود دارد و آن هم علاقه من به ادبیات و موسیقی اسپانیا است که شاید به صورت ناخودآگاه در انتخاب گاومیش‌ها تاثیرگذار بوده است.

* در مورد نمایشگاه «سالیان گم» که در حال برگزاری است بیشتر صحبت کنیم، ما در ایران کمتر نمایشگاه‌های انفرادی‌ای را می‌بینیم که کیوریتور داشته باشد، شاید هنوز خیلی جا نیفتاده است. چه شد که یک کیوریتور برپایی نمایشگاه شما را برعهده گرفت؟

همانطور که گفتم از نظر من اتفاقات در زندگی نقش خیلی مهمی را بازی می‌کنند ولی این اتفاقات بر مبنای یک زیر ساخت ایفای نقش می‌کنند به این معنی که یک ذهنیتی باید وجود داشته باشد تا یک اتفاق در آن جریان و در آن بستر بتواند نقشی ایفا کند. در مورد ارتباط من با کیوریتور نمایشگاهم، بخش اتفاقی‌اش آشنایی من به عنوان معلم و ایشان به عنوان دانشجو در دانشگاه بود که کاملا اتفاقی بود. آن ذهنیتی که گفتم هم در من وجود داشت و هم در محمدرضا سلطانی، یعنی اعتقاد به نوعی همکاری حرفه‌ای، فکر‌کردن به اینکه در یک حرفه هر کسی می‌تواند در جایگاه خودش قرار بگیرد و مفیدتر باشد. به عنوان مثال من نقاشی‌کردن را خیلی دوست دارم و دوست دارم ساعت‌های زیادی را به این کار بپردازم؛ حال این کار حواشی‌ای دارد که هر هنر یا کاری هم می‌تواند داشته باشد که من خیلی به آن حواشی و مسائل علاقه‌مند نیستم. تا جایی که کار می‌کنم و اثری تولید می‌شود، احساس می‌کنم به من مربوط است و برای این اتفاق باید خیلی وقت بگذارم یعنی باید زندگی کنم تا یک اثر خلق شود؛ حال این اثر باید یک جایی ارائه شود از آنجا به بعد احساس می‌کنم که این کار من نیست. اگر بخواهم خودم برنامه‌ریزی کنم، ببینم کجا نمایش بدهم و بعد چه اتفاقی بیفتد، بخشی از زمان تجربه کاری من را از من می‌گیرد و من از کارم منفک می‌شوم. در نتیجه این ذهنیت، وقتی پس از سال‌ها دوباره من و آقای سلطانی با هم برخورد می‌کنیم، من می‌بینم که ایشان به این کار مشغول هستند و من هم که دارم کارم را انجام می‌دهم، طبیعی است که به یک همکاری مشترک علاقه‌مند شویم. این همکاری اتفاق افتاد و این هم یک تجربه است، تجربه‌ای که تا اینجا خیلی خوب و مفید بوده است.

http://images.persianblog.ir/509480_4MvVKeNd.jpg

* پس به نقش مدیر هنری نیز در این کار اعتقاد دارید.

در کل من فکر می‌کنم هر هنرمندی نیاز به یک مدیر هنری داردکه هوای کار را داشته باشد و در حالی که هنرمند در گیر و دار تولید آثار هنری است، آن مدیر هنری برای نحوه ارائه و فروش آثار برنامه‌ریزی کند و چون این بخش از کار هم مثل خیلی چیزهای دیگر در دنیای امروز تخصصی است و از اهمیت زیادی برخوردار است، نیاز به یک فرد متخصص هم دارد و در مورد کارهای من خوشبختانه آقای سلطانی هم تحصیلکرده هنر است و هم تجربه مدیریت هنری دارد. امیدوارم این یک همکاری دراز مدت باشد و نتایج مثبتی برای هر دوی ما به همراه داشته باشد.

* چند اثر در این نمایشگاه به نمایش درآمده و هدف کلی شما از برگزاری این نمایشگاه خاص چه بوده است؟

در این نمایشگاه 13 اثر به نمایش درآمده که دو اثر از کارهای گذشته من است ولی طی سال‌ها دوباره روی آنها کار شده است. هدف من از برگزاری نمایشگاه همیشه این است که مخاطب در مقابل اثر قرار بگیرد و بازخورد و احساسش را از این مواجهه به من منتقل کند. این گفت‌و‌گو را خیلی دوست دارم. طبیعتا جنبه مالی هم مد نظر است و اثر را به نمایش می‌گذاریم به این امید که بفروشیم و این چرخه بچرخد و کار ادامه پیدا کند. بزرگ‌ترین اثر این نمایشگاه 140 در 300 سانتی‌متر است و کوچک‌ترین آنها هم 100 در 100 سانتیمتر است و بین 7 تا 15 میلیون تومان قیمت‌گذاری شده‌اند.

آفتاب یزد/چرا شهاب حسینی پیشنهاد میلیاردی یک مرکز تجاری را رد کرد؟

شهاب حسینی پیشنهاد میلیاردی یک مرکز تجاری را برای اسپانسر شدن رد کرد و پیشنهاد کرد که این بودجه برای تولید فیلم و سایر حمایت‌های فرهنگی اختصاص پیدا کند. به گزارش خبرآنلاین، عباس یاری روزنامه‌نگار و منتقد فیلم آخرین پست اینستاگرامی خود را به مطلبی درباره شهاب حسینی و خصوصیات ویژه این بازیگر سینما اختصاص داده است. دبیر تحریریه مجله فیلم در این مطلب که تیتر «اگر پای شهاب حسینی وسط باشد» را برای آن برگزیده است، نوشت: «چقدر حالتان خوب می‌شود وقتی دعوتی از بازیگر خوشنام و دوست‌داشتنی، شهاب حسینی دریافت می‌کنید به انگیزه یاری رسانی به هنرمندان معلول و ازکار افتاده. مضمون دعوتنامه، برگزاری نمایشگاهی است با آثار هنری دست ساز با عنوان «حضورِ هنر در زندگی». نمایشگاه، چهارشنبه پانزدهم مهر در گالری آریانا افتتاح شد، در تمام یکی دوساعتی که مشغول دیدار از کارهای ارائه شده بودم، شهاب مشغول خوشامد گویی به مهمانان و پاسخگویی به سوال‌های بازدیدکنندگان بود. او چندساعت قبل ‌از من خودش را به آنجا رسانده بود و با لبخندی روی لب، ساعت‌ها روی پا ایستاده بود.»

http://s6.picofile.com/file/8216441334/www_Campec_Ir_Shahab_Hosseini_76.JPG

یاری در ادامه اشاره‌ای هم به رد یک پیشنهاد میلیاردی از سوی شهاب حسینی می‌کند : « متاسفانه این دغدغه‌ها امروز در بازیگران جوان ما کمتر به چشم می‌خورد. کدام بازیگری را می‌شناسید که پیشنهاد میلیاردی یک مرکز تجاری را برای اسپانسرِ تبلیغاتی شدن رد کند و پیشنهاد کند این بودجه برای تولید فیلم و برگزاری نمایشگاه و سایر حمایت‌های فرهنگی دیگر اختصاص پیدا کند؟ این، کاری بود که شهاب به مدیران شهر‌فرش پیشنهاد کرد. آن‌ها شهاب را برای تبلیغاتشان انتخاب کرده بودند، اما او کل سینمای ایران را در این حادثه سهیم کرد چون احساس می‌کرد فرش ایرانی برای روی پا ایستادن، به تبلیغات جدی تری نیاز دارد. جامعه هنری ما به چهره‌های درخشانی مثل شهاب حسینی نیاز دارد.»

افتاب یزد/غریب‌پور:مشکل تئاترشهر از کج بودن برج پیزا که بیشتر نبود

بهروز غریب‌پور که پیش از این و در سال ۸۶ قرار بود مسئولیت بازسازی مجموعه تئاتر شهر را عهده‌دار شود، درباره تخریب این ساختمان اهالی تئاتر را بی‌تقصیر ندانست. این کارگردان تئاتر و مسئول پروژه‌های ساخت خانه هنرمندان ایران، فرهنگسرای بهمن و خانه‌موزه انتظامی درباره پیش‌بینی سقوط پیشانی آهنین سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر که روز ۲۵ مهرماه رخ داد به مهر گفت: من جامعه تئاتر را مسئول این حادثه و تخریب تئاتر شهر می‌دانم. بر خلاف روندی که در اینگونه حوادث ممکن است بلافاصله کارفرما متهم شود، معتقدم متهم ردیف اول این اتفاق جامعه تئاتر است.

http://sahebkhabar.ir/hermes/mehr1/mehr1-2533534.jpg

غریب‌پور در توضیح اینکه چرا اهالی تئاتر را مسئول این حادثه می‌داند، متذکر شد: به کرات در مصاحبه‌های مختلف و ملاقات‌های حضوری که با اهالی تئاتر داشتم، گفته بودم که تئاتر شهر به صورت همزمان نمی‌تواند هم فعال باشد و هم مورد بازسازی قرار گیرد. کسانی که این فشار را وارد می‌کنند که بازسازی باید همزمان با فعال بودن ساختمان انجام شود، در عمر خود حتی یک ساختمان را هم نقاشی نکرده‌اند تا بدانند هر کار ساختمانی نیاز به مقدمات و برنامه‌ریزی دارد. وی با اشاره به بازسازی سالن تئاتر «بلشویک» روسیه اظهار کرد: این سالن به مدت ۳ سال و نیم، روی بالرین‌ها، هنرمندان تئاتر و ارکسترهای سمفونیک بسته شد تا بازسازی آن به درستی انجام شود اما وقتی در سال ۸۶ برای طرح بازسازی مجموعه تئاتر شهر اعلام کردم که این مجموعه باید ۶ ماه تعطیل شود، اهالی تئاتر گفتند که اگر اینگونه شود ما باید چه کار کنیم. حادثه رخ‌داده در سالن اصلی که ،آخرین حادثه نیز نخواهد بود، ناشی از فشاری است که خانواده تئاتر برای پایان سریع بازسازی وارد کرده بود. این کارگردان با سابقه تئاتر با بیان اینکه در ردیف دوم مدیرانی را مسئول می‌دانم که برای این قضیه راه‌حلی پیشنهاد نکردند، ادامه داد: در همان زمانی که طرح بازسازی مجموعه تئاتر شهر را ارائه داده بودم به مدیران گفتم که باید آلترناتیوی را در نظر بگیرند تا گروه‌های تئاتری را به آنجا سوق دهند. بارها گفتم که مدارسی از پیش از انقلاب وجود دارند که دارای سالن تئاتر هستند و علاوه بر سالن‌های خصوصی‌ای که در سطح شهر تهران فعالیت می‌کنند، می‌شود گروه‌های تئاتری را به سوی سالن‌های تئاتر آن مدارس نیز سوق داد. غریب‌پور گفت: روزی به صفارهرندی وزیر اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شوخی و جدی گفتم که اگر انفجاری در تئاتر شهر رخ دهد به معنی این نیست که کسی در آن بمب‌گذاری کرده است، وقتی لوله گاز از داخل سالن اصلی عبور کرده است یعنی اینکه هر لحظه می‌تواند فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر در تئاتر شهر رخ دهد. متاسفانه با وجود اینکه در سال ۸۶ گفته بودم که مجموعه تئاتر شهر باید به مدت ۶ ماه برای بازسازی تعطیل شود و توضیحات لازم در این خصوص را هم ارائه داده بودم، ولی با شب‌نامه‌های برخی اهالی تئاتر مبنی بر اینکه بازسازی به منظور منافع شخصی بهروز غریب‌پور و حسین پارسایی مدیرکل وقت هنرهای نمایشی است، همه چیز به حاشیه برده شد. این هنرمند تئاتر که کشتارگاه واقع در میدان بهمن را تبدیل به فرهنگسرای بهمن کرد، افزود: من بی‌ مزد و منت کار می‌کردم و به جرات می‌توانم بگویم که تجربه من از همه کسانی که در زمینه بازسازی و ساخت و ساز سالن تئاتری صحبت می‌کنند، بیشتر است. من عاشق تئاتر هستم ولی متاسفانه اهالی تئاتر در آن زمان به این موضوع فکر نکردند. وی خطاب به مدیران و مسئولان هنری و تئاتری متذکر شد: مسئولان باید مدیران پروژه بازسازی مجموعه تئاتر شهر را بازخواست کنند که اگر پیش‌بینی شده بود، چرا مانع بروز این حادثه نشدند. غریب‌پور با تاکید بر اینکه مجموعه تئاتر شهر دارای نمای خیلی خوبی است اما داخل این مجموعه دارای کاستی‌های زیادی است، عنوان کرد: ما دفترچه‌ای ۲۰۰ برگه در خصوص مشکلات و نواقص مجموعه تئاتر شهر تهیه کردیم و تمام موارد پیش‌بینی شده را هم به مدیران و هم به خانواده تئاتر اعلام کردیم. متاسفانه وضعیت بازسازی مجموعه تئاتر شهر مصداق این ضرب‌المثل است که «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار » طراح و مسئول پروژه ساخت خانه هنرمندان ایران اظهار کرد: وقتی من گفتم که برای بازسازی، باید مجموعه تئاتر شهر تعطیل شود به خاطر خودخواهی نبود بلکه عمق فاجعه را می‌دانستم. چه فرقی دارد که سالن دارای صندلی‌های اسپانیایی باشد وقتی که مشکلات اساسی در سیستم گاز، برق، دسترسی خودروهای آتش‌نشانی به مجموعه، گودبرداری ضلع جنوبی و آسیب‌های وارد شده به سازه مجموعه تئاتر شهر، وجود دارند. وی با اشاره به نگهداری برج کج پیزا در کشور ایتالیا توسط متخصصان مرمت بنا افزود: مشکل تئاتر شهر که دیگر به اندازه کج بودن برج پیزا نبود که نتوان آن را حل کرد. غریب‌پور تصریح کرد: از این بی‌دانشی و حرکات غیر کارشناسانه متاسفم. البته الآن هم می‌توان چاره‌اندیشی کرد اما اگر این اتفاق رخ ندهد، حوادث جبران‌نشدنی‌تری در مجموعه تئاتر شهر پیش‌بینی می‌شود.

افتاب یزد/٢٠ ایرانى در نوزدهمین کریستیز دبی

کاتالوگ فلسطینى ایرانى رکورد مى‌آفریند؟

نوزدهمین دوره حراج کریستیز خاورمیانه شامگاه سه‌شنبه ٢٨ مهر ماه در هتل امارات تاورز دبی و با ارائه ١٢١ اثر از هنرمندان ایران، عرب و ترک برگزار می‏شود؛ این دوره از چهار منظر براى هنر ایران حائز اهمیت است. حراج کریستیز خاورمیانه که سالانه دوبار توسط حراج خانه کریستیز لندن در دبی برگزار می‌شود در نوزدهمین دوره خود نیز میزبان آثاری از هنرمندان ایران،ترک و عرب است. به گزارش هنرآنلاین، در این دوره ٢٠ هنرمند ایرانی شرکت دارند که فرهاد مشیری و حسین زنده رودى داراى رکوردهاى قابل ملاحظه در آن هستند: سه اثر مشیرى در کنار چند هنرمند عرب حائز بالاترین قیمت هاى پایه است و زنده رودى با ارائه پنج اثر مورد توجه قرار گرفته است.

http://www.negaraneh.com/wp-content/uploads/2015/10/62788_635807221646191436_m.jpg

کاتالوگ فلسطینى- ایرانى

روی جلد کاتالوگ این دوره از حراج کریستیز به اثر «کاکتوس» عصیم ابوشکرا فلسطینى و پشت جلد این کاتالوگ به «شیاطین فریاد» فرهاد مشیری اختصاص داده شده که هر دو بالاترین تخمین قیمت اولیه حراجى را یدک مى کشند.

این ٢٠ هنرمند

در این دوره علاوه بر مشیرى و زنده رودى آثارى از بزرگان هنر ایران : سهراب سپهری، پرویز کلانترى،رضا درخشانی، منوچهر یکتایی،سید محمد احصایى، افشین پیرهاشمى،لیلی متین دفتری، پروانه اعتمادی، بهمن محصص، بهجت صدر، قاسم حاجی زاده، حسین کاظمی، سیراک ملکونیان، نصرالله افجه‌ای، مسعود عربشاهی، فریده لاشایی، تیمو ناصری و رکنى حائرى زاده ارائه شده است.

* گران قیمت ترین برآوردهاى اولیه

گرانترین هنرمندان این دوره از کریستیز خاورمیانه از ایران، مصر، فلسطین و لبنان هستند، در این فهرست 9 هنرمند و 11 اثر وجود دارد که آثارشان بالاى 100 هزار دلار قیمت پایه دارند، از میان آنها 2 هنرمند از مصر و لبنان، 2 هنرمند از فلسطین و پنج هنرمند از ایران هستند. گرانترین آثار این فهرست مربوط به سه اثر از سه هنرمند از مصر، فلسطین و ایران است که هر یک قیمت 200 تا 250 هزار دلار پیشنهاد شده اند: محمود سعید هنرمند فقید مصرى که پس از پرویز تناولى دومین رکورد فروش منطقه را دارد با تابلوی نقاشی «زن سیاهپوست کنار پنجره» متعلق به سال 1926 یکى از این سه اثر است که عصیم ابوشکرا هنرمند فلسطینی با تابلوی «کاکتوس»متعلق به سال 1986 و فرهاد مشیری با تابلوی سه لته «شیطاین فریاد» متعلق به سال 2008 را در بالاترین تخمین این دوره کنار خود مى بیند. دومین برآورد قیمت بالاى این دوره 150 تا 200 هزار دلار است که به چهار هنرمند ایرانى و دو هنرمند عرب اختصاص یافته است: سهراب سپهری با اثری از سری درختها متعلق به سال 1970 ،حسین زنده رودی با تابلویی با عنوان «صاد» متعلق به سال 1981، محمد احصایی با نقاشی خط «محبت» خلق شده در سال 2013، اسماعیل شاموت هنرمند فلسطینی با تابلوی نقاشی «شادی» متعلق به سال 1993، ایمن بعلبکی هنرمند لبنانی با یک تابلوی نقاشی بدون عنوان متعلق به سال 2008 و فرهاد مشیری با نقاشی «خالی از آرزو می‌شم تا تو برگردی» متعلق به سال 2003 در جایگاه دوم هنرمندان گران قیمت قرار دارند. در جایگاه سوم نیز فرهاد مشیری با اثر «رویای شیرین» متعلق به سال 2007 به قیمت 100 تا 150 هزار دلار و رضا درخشانی با نقاشی سه لته «آنها فیروزه‌ای را شکار می‌کنند، آنها آبی را شکار می‌کنند، آنها صورتی را شکار می‌کنند» متعلق به سال 2012 و با همین تخمین قیمت حضور دارند.

http://www.negaraneh.com/wp-content/uploads/2015/10/11111.jpg

* قیمت آثار ١۵ هنرمند ایرانى

آثار 15 هنرمند دیگر کشورمان در این حراجى عرضه مى شود: پرویز کلانتری هنرمند معاصر ایران در این دوره از کریستیز خاورمیانه یک نقاشی کاهگلی با عنوان «واحه» را برای عرضه دارد که قیمت 30 تا 40 هزار دلار برای آن درنظر گرفته شده است. از افشین پیرهاشمی نیز در این حراج یک پرتره با عنوان «شماره 2» ارائه خواهد شد که 35 تا 45 هزار دلار قیمت دارد. منوچهر یکتایی دو تابلوی «پرتره رابرت مونرو» متعلق به سال 1962 به قیمت 40 تا 60 هزار دلار و نقاشی بدون عنوانی از یک گلدان متعلق به سال 1967 با قیمت 20 تا 30 هزار دلار در این حراج عرضه مى شود، از لیلی متین‌ دفتری دو نقاشی بدون عنوان متعلق به سال‌های 1990 و 1980 ارائه شده که نقاشی نخست 50 تا 70 هزار دلار و تابلوی دوم 15 تا 20 هزار دلار قیمت دارد. پروانه اعتمادی نیز در این حراج یک اثر دارد، این تابلوی نقاشی در سال 1990 خلق شده، بدون عنوان است و اثری از طبیعت بی‌جان از یک ماهی است که 20 تا 25 هزار دلار قیمت دارد. اما از بهمن محصص یک پرتره بدون عنوان در ابعاد 68 در 48 سانتیمتر در کریستیز نوزدهم ارائه شده است. این اثر در سال 1966 خلق شده است و 80 تا 120 هزار دلار قیمت دارد. بهجت صدر نیز دو اثر انتزاعی در این حراج دارد، تابلوی نخست در سال 1978 خلق شده است و 40 تا 60 هزار دلار قیمت دارد و اثر دوم متعلق به سال 1970 بوده و 20 تا 30 هزار دلار است. قاسم حاجیزاده نیز دو اثر در این حراج دارد.

اثر نخست که «تاجالسلطنه» نام دارد و در سال 1991 خلق شده است 60 تا 80 هزار دلار و اثر دیگر این هنرمند با عنوان «پهلوان» 40 تا 60 هزار دلار قیمت دارد. از حسین کاظمی هنرمند فقید ایرانی نیز دو اثر به فروش خواهد رسید که یکی 40 تا 60 هزار دلار قیمت دارد و دیگری که بسیار قدیمی‏ تر است 20 تا 30 هزار دلار قیمت دارد .

«سیراک ملکنیان» نیز دو اثر در این حراج داردکه یکی بین 20 تا 25 هزار دلار و دیگری بین 40 تا 60 هزار دلار پیشنهاد شده است. همچنین نصرالله افجه‏‌ای نیز یک تابلوی نقاشیخط با قیمت 60 تا 80 هزار دلار ارائه خواهد کرد. از مسعود عربشاهی نیز یک نقاشی بدون عنوان به قیمت 40 تا 60 هزار دلار برآورد شده است. از فریده لاشایی هنرمند فقید ایرانی نیز در این حراج یک نقاشی انتزاعی ارائه خواهد شد که قیمت 25 تا 30 هزار دلار برای آن درنظر گرفته شده است. منیر فرمانفرمایان نیز در این حراج یک حجم کروی آینه‏کاری شده را ارائه خواهد کرد که 80 تا 120 هزار دلار قیمت دارد. تیمو ناصری نیز یک حجم فلزی را در این حراج ارائه می کند و 15 تا 20 هزار دلار تخمین زده شده است. از رکنی حائری زاده نیز یک نقاشی با عنوان "رزم" به قیمت 15 تا 20 هزار دلار در نوزدهمین کریستیز دبی عرضه می شود. به علاوه از رضا درخشانی به جز اثر گران قیمت او یک نقاشی آبستره با عنوان "هرروز نقره ای و هر شب آبی" به قیمت 50 تا 70 هزار دلار قیمت‌گذاری شد.

http://www.negaraneh.com/wp-content/uploads/2015/10/22221.jpg

* پنج اثر زنده ‌رودى

حسین زنده رودی در این دوره از حراج کریستیز پنج اثر دارد که خود یک رکورد جالب توجه است؛ تابلویی با عنوان «صاد» متعلق به سال 1981 و با قیمت 150 تا 200 هزار دلار، یک اثر نقاشی خط متعلق به سال 1974 به قیمت 40 تا 60 هزار دلار، نقاشی خطی در ابعاد 100 در 75 سانتی‌متر متعلق به سال 1974 و به قیمت 40 تا 60 هزار دلار، نقاشی خط دیگری از همین سال و با همین قیمت در ابعاد 72 در 59 سانتی متر و نقاشی ‌خط با عنوان «زو+اوز» در ابعاد 99 در 99 سانتی‌متر متعلق به سال 1968 و به قیمت 60 تا 80 هزار دلار آثاری است که از زنده ‌رودی در این دوره از کریستیز خاورمیانه به فروش گذاشته می‏شود.

ابتکار/یک نویسنده ایرانی‌ در نمایشگاه فرانکفورت خبرساز شد

درست است که ایران در اعتراض به دعوت از سلمان رشدی برای ایراد سخنرانی در افتتاحیه نمایشگاه کتاب فرانکفورت در این رویداد فرهنگی شرکت نکرده، اما یک نویسنده، ایرانی‌با کتاب خود در نمایشگاه فرانکفورت خبرساز شد و یکی از پرسروصدا‌ترین آثار داستانی عرضه شده در نمایشگاه را ارایه داد.

http://pendar.news/wp-content/uploads/2015/10/frankfbm06-530x350.jpg

به گزارش ایلنا، رمان لیلا اعظم زنگنه (نویسنده، ایرانی متولد پاریس) با عنوان «یک جادوگر - ناباکوف و خوشبختی» به تازگی به زبان آلمانی ترجمه و منتشر شده است. این کتاب که نخستین اثر اعظم زنگنه به حساب می‌آید؛ امسال در بزرگترین نمایشگاه کتاب جهان عرضه شده و مورد استقبال و نقد خوبی هم واقع شده است. «یک جادوگر - ناباکوف و خوشبختی» با مرگ ولادیمیر ناباکوف آغاز می‌شود و در ادامه به فلسفه زندگی این نویسنده روس مهاجر، شرح حال و سرگذشت او به عنوان یک نویسنده انقلاب زده و همچنین به عشق او به شکار پروانه‌ها می‌پردازد. این رمان ترکیبی از اطلاعات مستند بر زندگی ناباکوف و تاملات و اندیشه‌های زنگنه درباره، آثار ناباکوف و عشق به کتابخوانی و لذت بردن از متن به عنوان شکل فراموش شده‌ای از خوشبختی در روزگار ما است. لیلا اعظم زنگنه، سی و پنج ساله متولد پاریس از پدر و مادری ایرانی و فارغ‌التحصیل از رشته فلسفه و ادبیات و استاد دانشگاه هاروارد است. شاید آنچه که او را به ولادیمیر ناباکوف پیوند می‌‌دهد، تجربه مهاجرت است، چراکه این نویسنده، روس هم بعد از انقلاب اکتبر در روسیه، وطنش را ترک کرد، مدتی در برلین سرگردان بود، سپس به پاریس رفت و از آنجا به آمریکا کوچ کرد. او همچنین در هیئت ناظران کمیته بین‌المللی نجات عضو است و جزء جمع مشورتی انجمن «واژگان بدون مرز». علاوه بر همه این‌ها، او در جمع مشورتی انجمنی به نام «ظرف غذا» ست که به صورت غیرانتفاعی برای تهیه غذای مورد نیاز دانش‌آموزان در آفریقای جنوبی فعالیت می‌کند.

ایران/«ایران» از کارشناسان عرصه رسانه پرسید:

چرا تلویزیون نمایش «محرمی» ندارد؟

طی سال‌های گذشته مخاطبان تلویزیون به تماشای سریال هایی که در مناسبت هایی همچون ماه مبارک رمضان، ایام نوروز و ایام محرم پخش شده‌اند، عادت کرده بودند. اگر چه تلویزیون برای ایام نوروز و ماه مبارک رمضان تمهیدات گسترده تری دارد، اما محرم هم از جمله مناسبت هایی است که غالباً آثاری را روی آنتن برده است.

«شب دهم»، «معصومیت از دست رفته»، «بانو»، «زمانی برای عاشقی»، «خون بها»، «فرات»، «سفر سبز»، «یک تکه زمین»، «آخرین دعوت» و «پریدخت» از جمله سریال‌هایی هستند که طی سال‌های گذشته در این سال ها روی آنتن رفته‌اند اما محرم امسال تلویزیون برای ایام محرم سریال خاصی برای پخش تدارک ندیده است و سریال‌های روتین شبکه‌ها در حال پخش است.

http://media.mehrnews.com/d/2015/04/12/3/1637792.jpg?ts=1442515212105

شبکه‌های یک و دو، سریال‌های «آمین» و «کیمیا» را روی آنتن دارند. شبکه پنج نیز به پخش سریال کره‌ای «دختر امپراطور» ادامه می‌دهد.

همچنین سریال شب دهم از شبکه نسیم و زمانی برای عاشقی ساخته محمدحسین لطیفی از شبکه‌ آی‌فیلم در حال پخش هستند. مختارنامه هم مثل چند سال قبل روی آنتن است، این بار در شبکه اچ دی. هرچند تلویزیون بعد از دهه اول محرم سریال نفس گرم به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور را پخش خواهد کرد اما اینکه چرا برای دهه اول سریالی نداشت، محل بحث است.

در این گزارش، با صاحبنظرانی در مورد اینکه چرا تلویزیون امسال برای دهه اول محرم دست پری ندارد، گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

تلویزیون مخاطب محور عمل کند

خسرو دهقان، اما معتقد است: در مدیریت کلان تلویزیون تغییر به‌وجود آمده و طبیعی است که چنین موضوعی برآمده از این تغییرات باشد.

این منتقد پیامدهای سریال نداشتن تلویزیون برای ایام محرم را این‌گونه توضیح می‌دهد: تلویزیون اساساً باید برنامه هایی داشته باشد که مخاطب را جذب کند. این مهم ترین وظیفه‌ای است که تلویزیونی‌ها دارند و اگر به وظیفه شان درست عمل نکنند، خسرانش این است که مخاطب را از دست می‌دهند. وی با اشاره به اینکه صداوسیما باید مخاطب محور عمل کند، ادامه می‌دهد: سلیقه و رضایت مخاطب کلیدی است، چرا که در نهایت، مخاطب در این دوئل برنده است. مخاطب اگر از برنامه‌ها راضی نباشد، به راحتی کانال تلویزیون را عوض می‌کند.

علیرضا پاکدهی کارشناس رسانه نیز در این باره می‌گوید: اینکه سازمان صداوسیما حتماً باید برای دهه اول محرم برنامه‌ای داشته باشد یا خیر، مبتنی بر استراتژی‌هایش است اما قطعاً برای خودش دلایلی دارد، مثلاً اینکه همکاری با هنرمندان مورد نظرش میسر نشده یا بودجه کافی تأمین نشده یا اینکه دغدغه‌های دیگری داشته مثل موضوع تصویب برجام در مجلس که باعث شده از موضوع دیگری همچون ساخت سریال برای دهه اول محرم غافل شود. او درباره پیامدهای این موضوع می‌گوید: معمولاً سازمان صداوسیما کار خودش را انجام می‌دهد و به مخاطب توجهی نمی‌کند. برخی اهداف و برنامه ریزی‌های خودش را به نظر مخاطب ترجیح می‌دهد و این هم یکی از همان موارد است.

سریال‌ها باید تا 5 سال پس از تولید قابلیت پخش داشته باشند

ضیاالدین دری معتقد است: تلویزیون نباید مدام برنامه بسازد و اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد، به این معناست که تولیداتش ماندگار نیستند. در دنیای امروز بسیار ساده‌اندیشانه است که بگوییم اگر سریالی 5 سال پیش تولید و پخش شد، پس دیگر نباید آن را پخش کرد؛ تکرار برخی آثار خوب در این ایام، مانند شب دهم به کارگردانی حسن فتحی یا مختارنامه ساخته داوود میرباقری هیچ اشکالی ندارد. این کارگردان می‌گوید: باید این را بپذیریم که تلویزیون ما یک تلویزیون حاکمیتی است و بحران اقتصادی شدیدی هم دارد. شاید یکی از دلایل چنین موضوعی این باشد که به دلیل بودجه کم، تعداد تولیدات هم پایین می‌آید. آقای سرافراز هم یکسال است که به ریاست صداوسیما رسیده و هنوز آثاری که در زمان ریاستش تولیدشان شروع شده، به ثمر ننشسته است. کارگردان کلاه پهلوی ادامه می‌دهد: شبکه‌های ماهواره‌ای هم برنامه‌هایشان را چندین بار تکرار می‌کنند و برای این کارشان هدفی دارند. آنها می‌گویند باید تمهیداتی داشته باشیم که مخاطبان فارسی زبان از جمله ایرانی‌ها، تاجیک ها و افغان‌ها و... این آثار را ببینند. از طرفی اگر شبکه‌های خارجی فقط تولیدات ترکیه را پخش کنند، تا 5 سال آینده هیچ نیازی به آثار جدید ندارند اما آیا تلویزیون ما می‌تواند با آنها رقابت کند؟

http://avinyfilm.ir/sites/default/files/content/images/story/94-02/20/ergt.JPG

او می‌افزاید: مدیران تلویزیون در آینده باید سخت گیری بیشتری در مورد فیلمنامه ها و نظام تولید سیستماتیک داشته باشند، مثلاً برنامه ریزی کنند که چه سالی چه سریالی تولید می‌شود یا تولید فلان سریال چه زمانی آغاز و چه زمانی به پایان می‌رسد؛ البته تلویزیون امسال عاقلانه رفتار کرده و به‌جای اینکه سنت غلطی را بدعت بگذارد و به هر قیمتی برای این ایام محرم سریال داشته باشد، ترجیح داد سریالی نسازد. مدیران سازمان باید از این فرصت استفاده کنند و از الان به فکر سریال مناسبتی سال آینده باشند و حتی اگر به فیلمنامه خوب و مورد نظرشان نرسیدند، اعلام کنند و بگویند چون متن خوبی به دستمان نرسیده، امسال هم سریال نمی‌سازیم. آنها باید به تولید اثری فکر کنند که تا 5 سال بعد هم قابلیت بازپخش داشته باشد.

او در پایان گفت: واقعه عاشورا یک مقوله تاریخی مهم است که 14 قرن از آن می‌گذرد اما قابلیت‌های دراماتیک فراوانی دارد. کافی است نقطه دیدمان را عوض کنیم و سوژه‌های جدیدی را کشف کنیم، آن وقت حتماً می‌توانیم تولید آثار بهتری را در این حیطه شاهد باشیم.

علی اصغر پورمحمدی معاون سیما نیز در پاسخ به این سؤال که چرا برای دهه اول محرم سریالی نداشتیم به «ایران» گفت: اثری که برای محرم ساخته می‌شود، باید فاخر باشد و در طی این سال‌ها فاخرترین سریالی که در این حیطه داشتیم، مختارنامه بود. وی افزود: برای تولید چنین اثری به زمان کافی و بودجه زیاد احتیاج داریم. البته امسال طرح مناسبی هم به دستمان نرسید و امیدوارم سال آینده در مشکلات بودجه گشایشی حاصل شود و طرح خوبی هم به دستمان برسد تا سریال خوبی تولید کنیم.

ایران/در مراسم امضای تفاهمنامه بین موزه هنرهای معاصر و بنیاد آلمانی «پروس» مطرح شد

دیپلماسی فرهنگی پیشداوری اروپایی ها را تغییر می دهد

تفاهمنامه همکاری میان موزه هنرهای معاصر تهران و بنیاد فرهنگی «پروس» امضا شد.

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1394/07/26/139407261255096016321684.jpg

موزه هنرهای معاصر تهران عصر شنبه ۲۵ مهرماه میزبان فرانک والتر اشتان مایر وزیر امور خارجه آلمان، میشاییل بارون فون اونگرن اشترنبرگ سفیر این کشور در ایران و رئیس بنیاد پروس آلمان بود که برای امضای تفاهمنامه همکاری به این موزه آمده بودند. میشاییل بارون فون اونگرن اشترنبرگ سفیر آلمان در آغاز مراسم در سخنان کوتاهی با ابراز خرسندی از همکاری موزه هنرهای معاصر تهران با بنیاد پروس آلمان، امضای این تفاهمنامه را با هدف برپایی نمایشگاهی از آثار هنر مدرن آلمان و آثار هنرمندان ایرانی در برلین ذکر کرد.

علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در سخنان خود ابراز امیدواری کرد که این امضای تفاهمنامه بتواند برای آینده همکاری‌های بیشتر و مؤثرتری را در حوزه فرهنگ و هنر رقم زند. مرادخانی همچنین درباره حضور نداشتن علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم توضیح داد: ما مطمئن نبودیم که وزیر امور خارجه آلمان به موزه هنرهای معاصر می‌آید و به همین دلیل از وزیر ارشاد نخواستیم که در این مراسم حضور یابد.

فرانک والتر اشتان مایر گفت: آثار هنرمندان را در موزه هنرهای معاصر تهران دیدم و معاون امور هنری وزارت ارشاد نیز درباره دیپلماسی فرهنگی سخن گفتند، من فکر می‌کنم که این دیپلماسی فرهنگی سهم بزرگی در این همکاری‌ها دارد، آثار موزه هنرهای معاصر تهران و گنجینه بزرگ آثار هنری آن پیشداوری‌های ما به عنوان مردم اروپا را درباره دین اسلام و ایران تغییر می‌دهد.

وزیر امور خارجه آلمان تصریح کرد: این فقط یک تفاهمنامه نیست بلکه فرصت خوبی است برای جبران گذشته که امکان تبادل فرهنگی وجود نداشت و اکنون دوباره این امکان برقرار شده است.

جوان/حرمت‌شكني هنرمندانه از عاشورا

عزاي حسيني با تك‌خواني خواننده زن وهن شد

اجراي «اپراي عاشورا» با اجراي تك‌خواني خواننده زن آن هم در تالار وحدت نمونه‌اي از وهن هنرمندانه قيام عاشوراست كه اين شب‌ها با حمايت دولت در حال اجرا است.

«اپراي عاشورا» توسط اركستر سمفونيك تهران به رهبري نصير حيدريان و مديريت هنري علي رهبري در تالار وحدت مشغول اجرا است؛ اپرايي كه متن آن را بهروز غريب‌پور، كارگردان تئاتر نوشته و آهنگسازي‌اش را بهزاد عبدي برعهده داشته است. اجراي اين اپرا با تك‌خواني خواننده زن همراه بود. مسئله‌اي كه از نظر شرعي داراي ايرادات بسياري است و اجراي آن در ماه محرم كه احساسات مذهبي به اوج مي‌رسد، اين سؤال را به همراه دارد كه آيا دست‌اندركاران اجراي اپراي عاشورا كوچك‌ترين اطلاعي از نظرات فقهي درباره تك‌خواني زنان ندارند يا اينكه تعمداً در اين اپرا تك‌خواني يك خواننده زن گنجانده شده كه احساسات مذهبي جامعه را محك بزنند؟!

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/7/26/1282315_209.jpg

غريب‌پور پيش از اين در سال 87 و در دوران مديريت صفارهرندي بر ارشاد اين اپرا را با تك‌خواني خواننده زن به اجرا برد و حتي نسخه ويدئويي از آن منتشر شد. اما اكنون بعد از موضع‌گيري صريحي كه مراجع تقليد نسبت به تك‌خواني بانوان داشته‌اند، تكرار اشتباه دولت گذشته توسط وزارت ارشاد علي جنتي جاي سؤال دارد.

تئاتر‌هاي مذهبي هزار ساله بدون حاشيه

اپراي عاشورا در حالي با تك‌خواني يك زن قصد دارد در مورد عاشورا اقدامي نمادين انجام دهد كه قرن‌هاست در گوشه و كنار كشورمان مراسم تعزيه به سنتي‌ترين شكل خود برگزار مي‌شود.

نمايشي آييني و مذهبي كه در آن پرسوناژ‌هاي مذهبي همگي بازيگران مرد دارند و نقش حضرت زينب(س) و دختران امام حسين(ع) را به فراخور هنرمندان مرد و پسران نوجوان اجرا مي‌كنند. قضيه‌اي كه با بطن باور‌هاي مذهبي نيز گره خورده و تضادي نيز با فتاواي شرعي ندارد اما در چند سال اخير تلاش براي نوآوري‌هاي بي‌مورد مانند آنچه در اپراي عاشورا شاهد آن هستيم، باعث شده است كه شاهد برگزاري برنامه‌هايي وهن‌آميز نسبت به مراسم عزاي حسيني باشيم، موضوعي كه يكي از خطوط قرمز تغييرناپذير در باور‌هاي شيعي است.

وزارت ارشاد حافظه ضعيفي دارد؟!

هنوز مدت زمان زيادي از جنجال‌هاي به وجود آمده پيرامون اظهارنظر شاذ وزير ارشاد درباره تك‌خواني بانوان نگذشته است كه اپراي عاشورا روي صحنه مي‌رود و يك خواننده زن در آن تك‌خواني مي‌كند. گويا وزير ارشاد فراموش كرده است كه مجبور شد از موضعي كه نسبت به تك‌خواني زنان داشت، عدول كند و در جمع خبرنگاران بگويد «تك‌خواني نداريم» اما چند ماه بعد اجراي اپراي عاشورا نشان داد كه برعكس گفته وزير اتفاقاً «تك‌خواني داريم!»

زماني كه احمدرضا درويش فيلم «رستاخيز» را ساخت، آنقدر از ساخته خود مطمئن بود كه نخواست افتخار اكران فيلم سينمايي‌اش به دولت احمدي‌نژاد برسد؛ فيلمي كه با بيشترين ميزان سيمرغ از جشنواره فجر بيرون آمد اما اكران آن در سينما به يك روز هم نرسيد، دليل اصلي توقيف فيلم برخورد قاطع مراجع با تصاوير وهن‌آميز فيلم بود. مشكلي كه هنوز هم درويش نتوانسته است بر آن فائق ‌آيد.

يكي از سكانس‌هاي طلايي سريال مختارنامه باز‌سازي صحنه شهادت حضرت عباس(ع) بود كه باز هم به دليل توصيه يكي از مراجع تقليد داود ميرباقري مجبور شد آن سكانس و تمامي صحنه‌هاي مرتبط با نقش حضرت عباس(ع) را از سريال خود حذف كند.

http://shohadayeiran.com/files/fa/news/1394/7/26/102463_557.jpg

تجربه نشان داده كه باور‌هاي مذهبي در مورد واقعه عاشورا به عرفي تبديل شده كه قوي‌تر از مذهب خود را نمايان مي‌كند. به اين دليل بعيد به نظر مي‌رسيد كه وزارت ارشاد از سرنوشت «رستاخيز» به سادگي عبور كند و خود را در موقعيتي قرار دهد كه با احساسات مذهبي جامعه بازي كند. نقش وزير ارشاد و معاونانش در پيش آمدن اين اشتباه بزرگ غيرقابل انكار است؛ وزيري كه خود تحصيلات حوزوي دارد و مديرانش هم قطعاً آنقدر با مباني مذهبي آشنا هستند كه بدانند وهن عاشورا در جامعه شيعي چه عواقبي را در پي خواهد داشت.

هم‌اكنون تك‌خواني يك خواننده زن آن هم در مراسمي كه قرار است به قيام عاشورا منتسب باشد، پارادوكسي را به وجود آورده است كه معاونت هنري در به وجود آمدن آن نقش غيرقابل انكاري دارد. وزير ارشاد نتوانسته است زيرمجموعه خود را در قبال خطوط قرمز شرعي توجيه كند و اكنون بايد شاهد موردي باشيم كه هم از نظر شرعي حرمت دارد و هم وهن عاشورا به شمار مي‌رود.

با وجود اينكه فيلم منتشر شده از اجراي اپراي عاشورا منتسب به شب اول اجراي اين برنامه است، روابط عمومي بنياد رودكي طي بيانيه‌اي آن را مربوط به جلسه تمرين عنوان كرده و مدعي شده است كه در اجراي اصلي اين اپرا، همخواني خواننده زن و مرد بوده است. در صورتي كه ادعاي فوق با نفس تمرين براي اجرا منافات دارد! حتي اگر اين ادعا نيز پذيرفته شود، آيا خوانندگي يك زن براي اجراي مراسمي كه به اباعبدالله حسين(ع) منسوب مي‌شود، جايز است؟!

جوان/نگاهي به متفرقه‌نويسي نشريه اقتصادي

سياسي‌كاري زير پوسته اقتصاد

وجود نشريات تخصصي و فعاليتشان در كشور يكي از نيازهاي حرفه‌اي مطبوعات محسوب مي‌شود اما نگاهي به برخي نشريات تخصصي كشور نشان مي‌دهد كه تمام مطالب آنها به موضوع و حوزه تخصصي‌اي كه صاحب نشريه نسبت به آن متعهد شده است، اختصاص ندارد.

http://javanonline.ir/files/fa/news/1394/7/26/182310_471.jpg

نویسنده : سميرا سروش

وجود نشريات تخصصي و فعاليتشان در كشور يكي از نيازهاي حرفه‌اي مطبوعات محسوب مي‌شود اما نگاهي به برخي نشريات تخصصي كشور نشان مي‌دهد كه تمام مطالب آنها به موضوع و حوزه تخصصي‌اي كه صاحب نشريه نسبت به آن متعهد شده است، اختصاص ندارد. يكي از پرفروش‌ترين هفته‌نامه‌هاي كشور از جمله اين نشريات است. هفته‌نامه «تجارت فردا» از نادر نشريات تخصصي حوزه اقتصاد است كه هر هفته تحت‌نظر يكي از روزنامه‌هاي اقتصادي كشور منتشر مي‌شود. مجلات تخصصي، مجلاتي هستند كه اهم و اكثر مطالبشان به يكي از حوزه‌هاي خاص سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ديني اختصاص دارد. در واقع حضور نشريات تخصصي در بدنه مطبوعات كشور جاي خالي بحث‌هاي تخصصي در حوزه‌هاي مختلف را پر مي‌كند اما بعضاً مشاهده مي‌شود كه برخي از اين نشريات علاوه بر حوزه تخصصي خود مطالبي پيرامون ساير حوزه‌ها را نيز منتشر مي‌كنند. هفته‌نامه «تجارت فردا»‌ كه سال چهارم خود را پشت سر مي‌گذارد از جمله آنها است كه در دايره نشريات تخصصي اقتصادي قرار مي‌گيرد اما اين هفته‌نامه علاوه بر سرفصل‌هايي چون «خبرنامه اقتصادي‌»، «بازارها»، «كسب و كار»، «باشگاه اقتصاددانان» و غيره داراي مطالب سياسي، فرهنگي و اجتماعي در قالب سرفصل‌هايي چون «اقتصاد سياسي»، «خبرنامه سياسي»، «خبرنامه اجتماعي» يا «كافه» و «كتاب» است. البته برخي از مطالب اين هفته‌نامه به موضوعاتي اختصاص دارد كه با حوزه سياسي همپوشاني دارد اما در عين حال برخي مطالب اين هفته‌نامه از دايره اقتصادي خارج هستند.

براساس بند «ب» ماده 7 قانون مطبوعات، انتشار نشريه به گونه‌اي كه اكثر مطالب آن مغاير باشد با آنچه متقاضي به نوع آن متعهد شده است، ممنوع و جرم محسوب مي‌شود، بنابراين نحوه فعاليت هفته‌نامه «تجارت فردا»‌ به اين شكل از نظر قانوني امري خلاف محسوب نمي‌شود اما اينكه نشريات تخصصي در كشور ميل به خروج از دايره تخصصي خود را داشته باشند، مي‌تواند مفهوم و تعريف اين نشريات را با گذشت زمان زير سؤال ببرد. نكته جالب‌توجه درباره هفته‌نامه «تجارت فردا»‌ حجم قابل‌توجه مطالب سياسي آن است. هرچند در شرايطي كه اقتصاد كشور، اقتصادي دولتي است، شايد اين موضوع را نيز امري غيرقابل اجتناب جلوه دهند.

جوان/كمتر از 10 ماه پس از كشف تمدن 7‌‌هزار ساله خيابان مولوي

كارگاه كاوش تمدن 7 هزار ساله تهران زباله‌داني شده است

پس از گذشت 10 ماه از اكتشاف اسكلت زن 7 هزار ساله در خيابان مولوي كه نشان از قدمت شهر تهران داشت، اين روزها كارگاه باستان‌شناسي كه در محل پيدا شدن آن برپا شده، به حال خودش رها و به پاتوقي براي تجمع معتادان خيابان مولوي بدل شده است.

نویسنده : سپيده آماده

پس از گذشت 10 ماه از اكتشاف اسكلت زن 7 هزار ساله در خيابان مولوي كه نشان از قدمت شهر تهران داشت، اين روزها كارگاه باستان‌شناسي كه در محل پيدا شدن آن برپا شده، به حال خودش رها و به پاتوقي براي تجمع معتادان خيابان مولوي بدل شده است.

http://javanonline.ir/files/fa/news/1394/7/26/182306_887.jpg

به گزارش «جوان»، 22 دي‌ماه سال 93 اسكلتي متعلق به 7 هزار سال پيش در خيابان مولوي تهران كشف شد. كشف اين اسكلت تاريخ سكونت در تهران را كه تا پيش از آن بنا بر بقاياي باستان‌شناسي در تپه‌هاي قيطريه ٣‌ هزار ‌سال برآورد شده بود، به 7 ‌هزار ‌سال رساند. ماجرا از آنجايي آغاز شد كه دختر دانشجويي زمان گذشتن از حفاري‌هاي فاضلاب در خيابان مولوي چشمش به سفال‌ها و ظروفي كه به زيرخاك‌ها پنهان شده بودند، افتاد. پس از پيگيري دختر دانشجوي باستان‌شناسي، مسئولان سازمان ميراث فرهنگي گروهي باستان‌شناس را براي تحقيق و تفحص به محدوده اعزام كردند و كاوش‌ها به كشف اسكلت 7 هزار ساله و مجموعه ديگري از آثار با ارزش تاريخي انجاميد. پيش از كشف اسكلت خيابان مولوي، تاريخ سكونت در تهران 3 هزار سال بود اما كشف اين اسكلت جديد تاريخ زندگي در تهران را بيش از دو برابر افزايش داد، قرار بود كه باستان‌شناسان تفحص را براي يافتن ديگر نشانه‌هاي تمدن 7 هزار ساله تهران در خيابان مولوي ادامه دهند اما اين روزها، هنوز 10 ماه از آن روزگار نگذشته، مكان يافتن اسكلت زن به محل تجمع و مصرف مواد معتادان خيابان مولوي و حومه بدل شده است. جالب اينجاست كه سازمان ميراث فرهنگي چنين كارگاه كاوشي را كه پيش از اين آثاري از 7 هزار سال تمدن در آن كشف شده را در مركز شهر تهران به حال خود رها كرده است و كسي هم براي اين اتفاق تأسف‌بار پاسخگو نيست. محل كاوش تمدن 7 هزار ساله تهران اين روزها به دليل هجوم زباله هر روز با بوي تعفن دست و پنجه نرم مي‌كند، بانوي 7 هزار ساله و اسكلت‌ كشف شده در اطراف آن تنها به وسيله چند ايرانيت محافظت مي‌شوند و اثري از مأمور يگان حفاظت ميراث فرهنگي در اطرافش نيست. با بروز چنين رخدادهايي اين پرسش در ذهن آدم‌ ايجاد مي‌شود كه وقتي كارگاه كاوشي وسط شهر تهران كه يادگارهايي 7 هزار ساله را در خود پنهان دارد، اينچنين مورد بي‌توجهي نهاد مسئولش در سازمان ميراث فرهنگي قرار مي‌گيرد، خدا مي‌داند چه بلايي بر سر كارگاه‌هاي كاوش‌هاي مكان‌هاي باستاني ساير شهرها مي‌آيد؟ و اينكه اصلاً چرايي وجود سازماني كه عنوان ميراث فرهنگي را به دوش مي‌كشد، چه مي‌تواند باشد؟

حمایت/«فاطمه عیدیون» در گفت و گو با «حمایت»:

به دنبال انتقال مضامین عاشورایی با ابزار هنر هستم

خبر برپایی نمایشگاهی از علایم عاشورایی که از نظر ظرافت و دقت در اجرا موقعیت ممتاز و ویژه ای دارند، از سوی یک بانوی هنرمند آنقدر جذابیت داشت که سبب شد باب یک گفت‌و‌گو با«فاطمه عیدیون» گشوده شود.

این هنرمند جوان با بیان اینکه به دلیل گرایش‌های مذهبی خانواده و داشتن پدری هنرمند به این رشته علاقه‌مند شده‌ام به «حمایت» گفت: با توجه به رشته تحصیلی من - «طراحی و نقاشی» - طراحی نقوش سنتی و خوشنویسی بر روی علامت‌های مذهبی همواره برایم از جذابیت بالایی برخوردار بوده است. من این طراحی را با ابزار و تکنیک سوزن‌زنی انجام میدهم.

http://media.hemayatonline.ir/Original/1394/07/26/IMG21254018.jpg

وی در خصوص سابقه هنری خود در این زمینه هم یادآورشد: 7 سالی است که کار سوزن‌زنی بر روی علایم را انجام می‌دهم و البته بخش اعظمی از دلایل گرایش من به این رشته به واسطه شغل پدرم بود. پدرم 30سالی است که در کار هنر و طراحی نقوش سنتی بر روی علامتهای مذهبی فعالیت میکند بنابراین همراهی من از 15 سالگی در کنار پدرم سبب شد تا این هنر را به صورت حرفه‌ای دنبال کنم.

از نظر «عیدیون» هنرهای تجسمی در انتقال مضامین عاشورایی و مذهبی می‌توانند سهم بسزایی داشته باشند. وی در این باره تصریح کرد: سهم هنرهای تجسمی و اساسا هنر در انتقال مفاهیم مذهبی قابل اغماض نیست؛ به عنوان مثال در کار تخصصی خودم که طراحی نقوش مذهبی بر روی فلز است طراحی های بر روی علامت‌های صحنههای نبرد، رزم، صحنههای قتلگاه و خیمه‌ها می تواند مضامین و مفاهیم واقعه بزرگ عاشورا را به سهولت به مخاطب منتقل کند.

وی ادامه داد: درخصوص خوشنویسی و خط بر روی علامت‌ها نیز باید گفت بر روی تیغههای علامت‌ها، تماما کتیبه ها ، السلام علیک‌های مختلف، زیارت عاشورا و اشعار محتشم کاشانی که در مدح امام حسین (ع) سرورده شده است حک شده‌اند. اینها همه مضامین و مفاهیم مذهبی است که با هنر تلفیق شده و مذهب و ایین ما را منتقل می‌کند.

عیدیون در مورد گرایش خود به این هنر و انجام آن صرفا بر روی تجهیزات و وسایل مذهبی هم بیان کرد: این هنر را می‌توان بر روی هر جسم فلزی و فولادی پیاده کرد؛ مثل گلدان ، تابلو و اجسام تزئینی ولی من صرفا این کار را بر روی علامت و شمایل مذهبی انجام می‌دهم چرا که این هنر خانوادگی ما بوده و بالطبع با روح و جان من آمیخته شده است.

«عیدیون» درباره خاطره‏ای از فعالیت در این زمینه هنری هم خاطرنشان کرد:وقتی برای ارزشیابی آثارم مراجعه کردم همه متعجب شدند زیرا من اولین زنی هستم که تا کنون در این زمینه فعالیت کرده و پیش از این هیچ بانویی در این زمینه فعالیت نداشته است . وی همچنین آرزو کرد: امیدوارم بتوانم این هنر را ثبت و با تاریخ و هویت کامل آن به جوانان دیگر منتقل کنم. تمام سعی من بر این است تا بتوانم این هنر را به علاقه‌مندان آموزش دهم تا آیین، عقاید دینی و مذهبی‏مان با ابزار «هنر » ماندگار شود.

سیاست روز/نادر طالب‌زاده:

پیش از اینها باید در حوزه جنگ نرم کار مي‌کردیم

مجری و تهیه کننده برنامه «عصر» شبکه افق با تاکید بر لزوم توجه بیشتر به جنگ نرم، نسبت به بی‌توجهی به مسایلی که وی از برنامه «راز» تا امروز بیان کرده انتقاد کرد.

http://media.mehrnews.com/d/2015/01/05/3/743749.jpg?ts=1442515212105

نادر طالب‌زاده درباره برنامه «عصر» که تهیه‌کنندگی آن را برعهده دارد و تاکنون چند قسمت از آن از شبکه افق پخش شده است به مهر گفت: این برنامه هنوز به طور کامل کار خود را شروع نکرده است و چند برنامه‌اي که پخش شد به مناسبت هفته دفاع‌مقدس روی آنتن رفت که سخنان بکری هم بیان شد و با این اوصاف ما هنوز در حال طراحی و صحبت برای آغاز برنامه هستیم.

وی ادامه داد: دست ما در برنامه «عصر» نسبت به «راز» که پیش از این از شبکه چهار سیما پخش مي‌شد بازتر است. در برنامه «عصر» فضای بیشتری داریم و استودیو بزرگتر است و همچنین تیم‌هاي بیشتری در اختیار داریم. تلاش خود را هم انجام مي‌دهیم تا بتوانیم هفته‌اي یک برنامه تولید کنیم و هدفمان این است که این برنامه خارج از شبکه افق و در دیگر شبکه‌ها هم پخش شود تا به طور وسیع دیده شود.

تهیه‌کننده برنامه «عصر» با اشاره به اینکه رویکرد این برنامه در ادامه «راز» است، توضیح داد: رویکرد ما در این برنامه همچون «راز» پرداختن به جنگ نرم است. ما در «راز» مباحثی مثل ربا، مالیات از متوملان، فرار از مالیات، طب سنتی، زمین‌خواری و... مطرح کردیم؛ مباحثی که تاکنون بعضی از آنها از تلویزیون پخش نشده بود به طور مثال صحبت کردن درباره حجامت از تلویزیون ممنوع بود. از دیگر مباحث ما شبکه‌هاي استانی بود و اینکه شبکه‌هاي استانی باید مثل شبکه‌هاي ملی عمل کنند نه اینکه تنها ویژگی سرگرم‌کنندگی داشته باشند. این شبکه‌ها باید مثل یک عنصر قوی مسایل استان را حل کنند این موضوعی بود که ما آن را شروع کردیم و چون برنامه تمام شد نتوانستیم موضوع را به سرانجام برسانیم.

وی اضافه کرد: مردم استان‌ها معمولا بیان مي‌کنند که شبکه‌هاي استانی خود را تماشا نمی‌کنند چراکه در شبکه‌هاي استانی مسایل و دغدغه‌هاي استان بیان نمي‌شود. شبکه استانی باید از کمبودها سخن بگویند و به مردم استان خود تعلق داشته باشند. با توجه به آنچه که در حال حاضر از شبکه‌هاي استانی پخش مي‌شود، گویی ما کارکرد این شبکه‌ها را نفهمیده‌ایم و بیشتر برنامه‌هاي این شبکه‌ها مسایلی را پوشش مي‌دهد که مساله اصلی مردم آن منطقه نیست و شاید ۳ درصد اخبار و یا برنامه‌هاي آنها مرتبط با استان باشد.

مجری برنامه «راز» به دیگر مباحث مطرح شده در این برنامه اشاره کرد و گفت: تعطیلی روزهای پنجشنبه، اولین‌بار در برنامه «راز» مطرح شد و اینکه در تمام دنیا مردم دو روز در پایان هفته تعطیل هستند و بلافاصله بعد از این مباحث، مدارس ابتدایی روزهای پنجشنبه تعطیل شد و الان مي‌توان دید که بسیاری از مردم با تعطیلی روزهای پنجشنبه، چهارشنبه شب‌ها به سفر مي‌روند.

طالب‌زاده اضافه کرد: بعضی از این موضوعات در برنامه «راز» مطرح شد و به خروجی هم رسیدند اما موضوعات محوری چون جنگ نرم، همچنان باقی مانده است. در این یکسال و سه ماه که ما روی آنتن نبودیم، من در تلويزیون برنامه شاخص و میدانی درباره آمریکا، یمن، افغانستان و... ندیدم و عده‌اي گفتند اگر برنامه‌هایی مثل «راز» نباشد دیگران به بسیاری از موضوعات نمي‌پردازند. حالا برنامه «عصر» که به معنای دوران و زمان است، باید این کار را انجام دهد.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/02/10/13930210143518188_PhotoL.jpg

این مستندساز با اشاره به دیدار اخیر مدیران رسانه ملی با رهبر معظم انقلاب و تاکیدات رهبر در این دیدار بر جنگ نرم عنوان کرد: ما از ابتدای انقلاب اسلامی با جنگ نرم مواجه بوده‌ایم و پیش از اینها باید در حوزه جنگ نرم کار مي‌کردیم. زمانی که واقعه تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد من اولین فیلم مستند خود را با عنوان «واقعیت» برای جمهوری اسلامی ایران ساختم که چهار ماه بعد از گروگان‌گیری بود و نیمی از آن در نیویورک و نیمی در تهران فیلمبرداری شد. من در آن فیلم با چهره‌هاي بسیار مهمی مصاحبه کرده بودم. زمانی که این فیلم پخش شد، عده بسیاری آن را دیدند و باید از ما مي‌خواستند که باز هم چنین آثاری را بسازیم اما هیچ‌کس به دنبال ما نیامد.

مجری برنامه «عصر» تصریح کرد: در آن زمان کسی به فکر جنگ نرم نبود و گویی این یک سنت است که همیشه تکرار مي‌شود. در زمان حیات شهید آوینی نیز تصمیم گرفتیم و به آمریکا رفتیم تا فیلمی درباره وضعیت و شرایط آمریکا که در آغاز فروپاشی قرار داشت، بسازیم. به این ترتیب اولین‌باری که فیلمی درباره وضعیت آمریکا ساخته شد، ۱۱ سال بعد از انقلاب ایران بود. هنوز هم کسی به جنگ نرم فکر نمي‌کند. این مشکلی است که در کل صدا‌و‌سیما جریان دارد. صدا‌و‌سیما باید دائم به مردم خوراک و اطلاعات بدهد، درحالی که اینگونه نیست.

شهروند/آیا پخش شدن آهنگ‌های خوانندگان پاپ از یک سایت غیرمجاز دردسر جدید آنها برای مجوز گرفتن شده است؟ تو را به خدا آهنگم را پخش نکن!

عیسی علوی| داستان همکاری کردن چهره‌های فرهنگی و هنری داخل کشور با برخی شبکه‌ها و سایت‌های غیرمجاز خارج از ایران مدت‌هاست مورد بحث است. تا پیش از وقایع ‌سال ٨٨ برخی از این همکاری‌ها خصوصا در زمینه‌های موسیقی و پخش فیلم که محوریت‌های غیرسیاسی داشته‌اند چندان با سختگیری از سوی چهره‌های امنیتی و انتظامی کشور مواجه نمی‌شد، اما پس از اتفاقات آن‌ سال مناسبات ارتباط با رسانه‌های فارسی زبان در خارج از کشور به‌طور کل تغییر کرد و این سختگیری‌ها بیشتر از گذشته شد، حالا نه‌تنها کار کردن با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور ممنوع است بلکه به نظر می‌رسد حتی پخش آثار هنرمندان به‌خصوص در زمینه موسیقی از این شبکه‌ها می‌تواند برای فعالیت‌های آنها در داخل کشور دردسرساز باشد. مدتی است شنیده می‌شود بسیاری از خواننده‌های مجاز داخل کشور به دلیل این‌که آثارشان (صوتی و تصویری) از یکی از سایت‌های موسیقی غیرمجاز به نام «رادیو جوان» پخش می‌شود با مشکلات متعددی در زمینه صدور مجوزهای مختلف مواجه شده‌اند. البته از آن‌جا که این سایت یکی از پربازدیدترین سایت‌هایی است که آثار خوانندگان ایرانی داخل و خارج از کشور را ارایه می‌دهد و طبق آمار شمار بازدید از برخی محصولات ارایه شده در این سایت به چند‌میلیون نفر می‌رسد تا همین چند هفته پیش کمتر چهره سرشناسی از خواننده‌های مجاز داخلی لب به اعتراض درخصوص پخش آثارش در این سایت می‌گشود اما گویا سختگیری‌های ارشاد و نهادهای مربوطه در این زمینه بیش از قبل شده است. تا جایی که چند چهره سرشناس و شناخته شده موسیقی پاپ در هفته‌ها و روزهای اخیر به شکل کاملا رسمی و از مجاری مختلف نسبت به حذف آثار خود از این سایت بیانیه‌های رسمی داده‌اند.

http://www.dehkademusic.ir/image/2703.jpg

رادیو جوان نه، جاهای دیگر زیاد است

مهم‌ترین و رسمی‌ترین واکنش را چند هفته پیش بنیامین بهادری انجام داده بود. بهادری در تور خود به آمریکا اعتراض خود نسبت به این موضوع را مطرح کرده و درخصوص آن به مهر گفته بود: «من سال‌هاست از مسئولان سایت رادیو جوان درخواست کرده‌ام آهنگ‌های من را منتشر نکنند. این خیلی بد است که ما چون در ایران هستیم و قانون کپی‌رایت نداریم، آهنگ‌هایمان توسط این سایت بدون اجازه منتشر می‌شود. البته این آخرین‌بار است که اعلام می‌کنم که سایت رادیو جوان آهنگ، اسم و عکس مرا منتشر نکند. یک هفته فرصت دارند که فایل مرا از سایت خود حذف کنند وگرنه از طریق قانونی این موضوع را پیگیری خواهم کرد. اگرچه این صحبت مسأله مشترکی بین دوستان خواننده داخلی‌ام است و آنها هم از این موضوع گله دارند اما من از طرف خودم صحبت می‌کنم. بعد از صحبت‌های من برخی حواشی در کنسرت به وجود آمد که در جای خود قابل بررسی است. اما به‌طورحتم لازم بود که چنین صحبت‌هایی انجام پذیرد چراکه دست‌اندرکاران این سایت باید به این موضوع واقف باشند که نباید بدون اجازه آثار ما در شبکه‌هایی که به آن دسترسی نداریم دانلود غیرقانونی شود.» البته به نظر می‌رسد صحبت بنیامین فراتر از ناراحتی برای دانلود شدن غیرمجاز آثارش از این شبکه بوده باشد و احتمالا پخش آثار او و دیگر خوانندگان مطرح از این سایت مشکلاتی را در جهت گرفتن مجوز برای آنها فراهم کرده است که باعث شده لب به اعتراض بگشایند. دلیل این حرف چیست؟ خب تجربه ثابت کرده تقریبا تمام آلبوم‌های موسیقی ایرانی حداکثر سه روز پس از عرضه در داخل کشور برای دانلود کردن غیرمجاز روی سایت‌های اینترنتی مختلف قرار می‌گیرند، ماجرای تک آهنگ‌ها که بماند. البته این مسأله فقط مخصوص ایران و فقط مخصوص موسیقی نیست، هر آلبومی که از هر خواننده مطرح و غیرمطرح در سطح جهان ارایه می‌شود، اصلا هر فیلم سینمایی، نرم افزار یا هر چیزی که قابلیت دانلود شدن داشته باشد به فاصله کوتاهی پس از ارایه قانونی‌اش نسخه‌های غیرمجاز آن برای دانلود به وفور در اینترنت یافت می‌شود و حالا اگر مخاطب اثری که می‌خواهد را در فلان سایت برای دانلود پیدا نکند قطعا در بهمان سایت پیدا خواهد کرد، پخش کلیپ‌ها و فیلم‌ها از شبکه‌های ماهواره‌ای هم همین حکم را دارد همان‌گونه که صداوسیمای خودمان بدون اجازه و پرداخت حق رایت، بسیاری از آثار روز سینمای جهان را با استفاده از دانلود کردن دوبله و پخش می‌کند همین اتفاق در آن طرف برای آثار ایرانی هم رخ می‌دهد.

ارشاد گفته باید آهنگتان برداشته شود

http://www.farsbook.ir/file/pic/user/4690.jpg

حالا این‌که ماجرای «رادیو جوان» چیست سوالی است که کسی حاضر به پاسخگویی شفاف در زمینه آن نیست. علی لهراسبی هم یکی از خواننده‌هایی است که آثارش از طریق این سایت منتشر شده است. او درخصوص شایعات ممنوع‌الکار شدن خواننده‌هایی که آثارشان در این سایت پخش می‌شود به «شهروند» می‌گوید: «من هم خبرها را روی اینترنت دیدم اما واقعیت این است که اصلا نامه‌ای از وزارت ارشاد یا سازمان رسمی دیگری مبنی بر ممنوع‌الکاری به دست من نرسیده. ضمن این‌که اصلا من کلیپی نداشته‌ام که در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش کنند. سایت رادیوجوان چند کار مرا منتشر کرده بود که وزارت ارشاد به ما گفت باید آنها را بردارند. من هم ایمیل زدم و از این سایت خواستم تا فایل‌های صوتی آثارم را بردارد. درواقع الان هیچ اثری از من روی این سایت نیست. به نظرم اصل خبر مشکل دارد و برای ایجاد یک نوع حساسیت منتشر شده و کذب است.» البته به گزارش موسیقی ما در این مدت «فرزاد فرزین» که در آستانه انتشار آلبوم رسمی و آلبوم تصویری خود در اخذ مجوزهای آثارش به مشکل برخورده و همچنین پخش بدون اجازه برخی ویدئوکلیپ‌های مجوزدار این خواننده از چند شبکه ماهواره‌ای مسائلی را برای او به همراه داشته، در صفحات شخصی‌اش با انتشار متنی، ضمن انتقاد، از مسئولان این سایت بار دیگر نسبت به جلوگیری از انتشار و بازنشر آثارش هشداد داده است. سینا شعبانخانی هم دیگر خواننده‌ای است که درباره این موضوع واکنش نشان داده و در صفحات شخصی خود از مسئولان این سایت خواست که انتشار آثارش را متوقف کنند و آثار بعدی این خواننده نیز در این رسانه منتشر نشوند. تا جایی که اطلاع داریم به خوانندگان زیاد دیگری هم در این مورد هشدار داده شده که باید آثارشان را از روی سایت «رادیو جوان» بردارند والا با مشکلاتی در زمینه مجوز اجرا و آلبوم مواجه خواهد شد. با این تفاسیر و با توضیحاتی که درخصوص دسترسی مخاطب به دانلود آثار خوانندگان ایرانی و خارجی از هزاران مجاری مختلف دیگر غیر«رادیو جوان» ارایه کردیم باید دید آیا علت حساسیت شدید ارشاد روی این سایت که شایعه شده برخی از گردانندگان آن در چند روز گذشته دستگیر شده‌اند مشخص خواهد شد یا نه.

شهروند/بخشنامه آموزش و پرورش به مدارس برای دیدن فیلم مجیدی

http://media.mehrnews.com/d/2015/08/23/3/1804540.jpg

درحالی‌که این روزها فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» دچار افت فروش و تعداد مخاطب شده سازندگان فیلم و آموزش و پرورش تفاهم جدیدی امضا کرده‌اند که برمبنای آن مجوز دیدن این فیلم با تسهیلات ویژه به مدارس تهران داده شده. این مجوز به شکل بخشنامه در اختیار کلیه مدارس تهران قرار گرفته است. رئیس اداره اطلاع‌رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش شهر تهران در گفت‌وگو با ایسنا گفته: «در این بخشنامه مجوز تماشای فیلم محمد رسول‌الله(ص) اعلام و در کنار آن به کلیه مسئولان مدارس و انجمن‌های اولیا و مربیان نیز، توصیه می‌شود از این ظرفیت تربیتی نهایت استفاده را ببرند» به گفته مسعود ثقفی براساس سند تحول بنیادین سه رکن در تربیت دانش‌آموزان نقش اساسی دارد. نخست نهاد رسمی و عمومی تربیت در کشور (وزارت آموزش و پرورش)، دوم خانواده و سوم سایر نهادهای اجتماعی است که شامل رسانه‌ها و محصولات فرهنگی نیز می‌شود: «این ارگان وظیفه تربیت دانش‌آموزان را در شش ساحت برعهده دارد که ازجمله آنها ساحت تربیت دینی و اعتقادی دانش‌آموزان است. از نظر آموزش و پرورش فیلمی مانند محمد رسول‌الله(ص) دارای قابلیت‌هایی است که می‌توانیم به‌عنوان یک فرصت تربیتی در ساحت تربیت دینی و اعتقادی دانش‌آموزان از آن بهره ببریم.» ثقفی اضافه می‌کند: «تلاش می‌کنیم از این رهگذر دانش‌آموزانی با هویت ایرانی و اسلامی تربیت کنیم و به غایت سند که دستیابی به مراتبی از حیات طیبه است برسیم.» به گفته او، براساس تفاهمی که با سازندگان فیلم صورت گرفته تخفیف‌های ویژه‌ای برای دانش‌آموزان در نظر گرفته خواهد شد و به این علت که زمان فیلم طولانی است، در ساعات اکران این فیلم برای دانش‌آموزان وقفه‌ای به‌عنوان استراحت در نظر گرفته خواهد شد.

قانون/اجرای «اپرای عاشورا» با بهزاد‌‌‌‌ عبد‌‌‌‌ی

گروه فرهنگ و هنر

ارکستر سمفونیک تهران د‌‌‌‌ر اولین اجرای «اپرای عاشورا» نوشته بهروز غریب پور، آهنگسازی بهزاد‌‌‌‌ عبد‌‌‌‌ی و رهبری ارکستر نصیر حید‌‌‌‌ریان میزبان د‌‌‌‌وستد‌‌‌‌اران موسیقی د‌‌‌‌ر یک اجرای ویژه ایام عزاد‌‌‌‌اری حضرت سید‌‌‌‌ الشهد‌‌‌‌ا (ع) بود‌‌‌‌. ارکستر سمفونیک تهران جمعه شب ۲۴ مهر ماه د‌‌‌‌ر چارچوب برنامه «مهر تا مهر» و د‌‌‌‌ر اولین اجرایی که این بار با حضور یک رهبر مهمان با نام نصیر حید‌‌‌‌ریان روی صحنه رفت، د‌‌‌‌ر ۱۰ پرد‌‌‌‌ه موسیقایی «اپرای عاشورا» به نویسند‌‌‌‌گی بهروز غریب پور و آهنگسازی بهزاد‌‌‌‌ عبد‌‌‌‌ی را د‌‌‌‌ر تالار وحد‌‌‌‌ت برای مخاطبان اجرا کرد‌‌‌‌. د‌‌‌‌ر توضیحات بروشور این اجرا آمد‌‌‌‌ه بود‌‌‌‌: «اپرای‌عاشورا» از مجموعه اپراهایی است که با عنوان «اپرای ملی» توسط بهزاد‌‌‌‌ عبد‌‌‌‌ی و بهروز غریب پور د‌‌‌‌ر سال ۸۷ تولید‌‌‌‌ شد‌‌‌‌. بهروز غریب پور که د‌‌‌‌ر این اپرا نقش «لیبرتو (تحقیق، تصحیح و باز آفرینی)» را د‌‌‌‌اشت د‌‌‌‌ر سال ۸۷ با کارگرد‌‌‌‌انی خود‌‌‌‌ش، این اثر را به صورت اجرای عروسکی به صحنه برد‌‌‌‌ و با استقبال چشمگیری مواجه شد‌‌‌‌. پس از این ماجرا هر ساله د‌‌‌‌ر ایام محرم این اپرا به صورت عروسکی به صحنه رفته است. اپرای عاشورا به صورت د‌‌‌‌و نسخه تصویری د‌‌‌‌ی وی د‌‌‌‌ی و صوتی سی د‌‌‌‌ی توسط انتشارات بنیاد‌‌‌‌ فرهنگی هنری رود‌‌‌‌کی د‌‌‌‌ر سال ۸۷ تولید‌‌‌‌ و انتشار یافت.

http://banifilm.ir/Content/1394/07/25/image/2-1-2015101710570.jpg

اپرايي با فضاي تعزيه

بهزاد‌‌‌‌ عبد‌‌‌‌ی، آهنگساز این اثر با الهام از فضای موسیقی تعزیه های ایران، توانسته به استثنای یک تِم، تمامی بخش های این اپرا را د‌‌‌‌ر فضای تعزیه بسازد‌‌‌‌ بد‌‌‌‌ون اینکه از تم های رایج آن مستقیما بهره برد‌‌‌‌اری کند‌‌‌‌. وی د‌‌‌‌ر این اپرا، امام خوانی، رجزخوانی و اشتلم خوانی را د‌‌‌‌ر سنت تعزیه باز‌آفرینی کرد‌‌‌‌ه است.

آهنگسازی این اثر به صورتی انجام شد‌‌‌‌ه است که با حفظ فواصل مخصوص موسیقی ایرانی د‌‌‌‌ر اجرای سولیست ها، ارکستر به صورت تعد‌‌‌‌یل یافته بتواند‌‌‌‌ به همراهی بپرد‌‌‌‌ازد‌‌‌‌ و این خصوصیت، امکان اجرای این اثر را با ارکستر های نا آشنا با فواصل ایرانی نیز فراهم کرد‌‌‌‌ه است. اپرای عاشورا یکی از آثار سمفونیک ایرانی است که با استفاد‌‌‌‌ه گسترد‌‌‌‌ه از موسیقی قرن بیستم اجرا شد‌‌‌‌ه است و همین خاصیت، اجرای آن را بسیار مشکل کرد‌‌‌‌ه است؛ این اثر اولین بار است که د‌‌‌‌ر ایران به صورت زند‌‌‌‌ه اجرا می شود‌‌‌‌. حال د‌‌‌‌ر اجرای د‌‌‌‌يشب اپرای عاشورا به صورت کنسرتی و بد‌‌‌‌ون بازیگری به اجرا می رسد‌‌‌‌.

اپرای ملی نوعی از اپراست که د‌‌‌‌ر آن به جای استفاد‌‌‌‌ه صرف از خوانند‌‌‌‌گانی که با شیوه مرسوم آواز کلاسیک غربی می خوانند‌‌‌‌، بعضی از خوانند‌‌‌‌گان آن به سبک و سیاق آواز ایرانی د‌‌‌‌ر آن نقش‌آفرینی می کنند‌‌‌‌.» پرد‌‌‌‌ه اول «آغاز»، پرد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌وم «بارگاه یزید‌‌‌‌»، پرد‌‌‌‌ه سوم «ملائک»، پرد‌‌‌‌ه چهارم «خانه شمر»، پرد‌‌‌‌ه پنجم «ود‌‌‌‌اع»، پرد‌‌‌‌ه ششم «حر»، پرد‌‌‌‌ه هفتم «بارگاه‌ابن‌زیاد‌‌‌‌»، پرد‌‌‌‌ه هشتم «شهاد‌‌‌‌ت حر»، پرد‌‌‌‌ه نهم «شاد‌‌‌‌مانی د‌‌‌‌ربارگاه ابن زیاد‌‌‌‌» و پرد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌هم «پایان» آثاری بود‌‌‌‌ند‌‌‌‌ که د‌‌‌‌ر این کنسرت برای مخاطبان اجرا شد‌‌‌‌ند‌‌‌‌.

10شب، 10 پرد‌‌‌‌ه

10 اجراي اين اپرا 10پرد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌اشت و د‌‌‌‌ر حالی اجرا شد‌‌‌‌ که چند‌‌‌‌ خوانند‌‌‌‌ه به‌عنوان سولیست، با سبک و سیاقی متفاوت د‌‌‌‌ر جایگاه شخصیت‌های واقعه عاشورا آواز خواند‌‌‌‌ند‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه‌ اول:

کنسرت با اجرای گروه کُر و با شعر مشهور محتشم کاشانی (باز این چه شورش است ...) آغاز شد‌‌‌‌ و این مرثیه‌ معروف با اجرای کُر و ارکستر سمفونیک د‌‌‌‌ر تالار وحد‌‌‌‌ت پیچید‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌وم:

مهد‌‌‌‌ی جاور که د‌‌‌‌ر جایگاه شخصیت «یزید‌‌‌‌» آواز می‌خواند‌‌‌‌، با ارکستر همراه شد‌‌‌‌. این پرد‌‌‌‌ه به بارگاه یزید‌‌‌‌ اختصاص د‌‌‌‌اشت که تصمیم می‌گیرد‌‌‌‌، امام حسین (ع) و خاند‌‌‌‌انش از میان برد‌‌‌‌اشته شوند‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه سوم:

سازها به صد‌‌‌‌ا د‌‌‌‌رمی‌آیند‌‌‌‌ و ملائک همراه با جبرئیل بر امام حسین (ع) نازل می‌شوند‌‌‌‌. آرمین بحیرایی د‌‌‌‌ر جایگاه جبرئیل خواند‌‌‌‌ن آواز را برعهد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌اشت و با ارکستر همراه شد‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه چهارم:

شمر د‌‌‌‌ر خانه‌اش است و خود‌‌‌‌ را برای جنگ با امام حسین (ع) آماد‌‌‌‌ه می‌کند‌‌‌‌. سهیل متین که د‌‌‌‌ر جایگاه شمر آواز می‌خواند‌‌‌‌، شروع به رجزخوانی می‌کند‌‌‌‌ و هانیه قلی‌بیکان د‌‌‌‌ر جایگاه همسر شمر تلاش می‌کند‌‌‌‌ تا او را از این تصمیم منصرف کند‌‌‌‌. شمر بی‌اعتنا به همسرش راهی کربلا می‌شود‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه پنجم:

امام حسین (ع) با د‌‌‌‌خترش سکینه (ع) ود‌‌‌‌اع می‌کند‌‌‌‌. خوانش‌های این بخش را هم هاد‌‌‌‌ی فیض‌آباد‌‌‌‌ی و کیمیا خانزاد‌‌‌‌ی برعهد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌اشتند‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه ششم:

حُر عازم کربلا و با حضرت ابوالفضل (ع) روبه‌رو می‌شود‌‌‌‌. او از تصمیمش برای روبه‌رو شد‌‌‌‌ن با امام و یارانش پشیمان شد‌‌‌‌ه است. ملائک بر حر نازل می‌شوند‌‌‌‌ و رهایی‌اش را از بند‌‌‌‌گی نزد‌‌‌‌ ستمگران مژد‌‌‌‌ه می‌د‌‌‌‌هند‌‌‌‌. مصعب، براد‌‌‌‌ر حُر نیز به او ملحق می‌شود‌‌‌‌. علیرضا مهد‌‌‌‌ی‌زاد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌ر این بخش به جای «حر» آواز خواند‌‌‌‌ و محمد‌‌‌‌ وزیری نیز جایگاه «مصعب» را د‌‌‌‌اشت. همچنین خوانش آواز‌های مربوط به حضرت عباس (ع) برعهد‌‌‌‌ه مهد‌‌‌‌ی امامی بود‌‌‌‌.

http://www.bonyadroudaki.ir/uploads/1871766_5929.jpg

پرد‌‌‌‌ه هفتم:

د‌‌‌‌ر بارگاه ابن زیاد‌‌‌‌، قاصد‌‌‌‌ی نامه‌ حر را می‌آورد‌‌‌‌ و از تصمیم او مبنی بر پیوستن به لشگر امام حسین (ع) خبر می‌د‌‌‌‌هد‌‌‌‌. عامر شاد‌‌‌‌مان خوانش این بخش را د‌‌‌‌ر جایگاه ابن‌زیاد‌‌‌‌ برعهد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌اشت.

پرد‌‌‌‌ه هشتم:

حُر به شهاد‌‌‌‌ت می‌رسد‌‌‌‌ و روح امام حسین (ع) بر صحنه ناظر است و بر او مویه می‌کند‌‌‌‌. ابن سعد‌‌‌‌، شمر و لشكرشان، حر را از پا د‌‌‌‌رمی‌آورند‌‌‌‌ و جنگ بی‌امان شروع می‌شود‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه نهم:

د‌‌‌‌ر بارگاه ابن زیاد‌‌‌‌ همه شاد‌‌‌‌مان هستند‌‌‌‌ و لشكریان به‌خاطر پیروزی‌شان پایکوبی می‌کنند‌‌‌‌.

پرد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌هم:

د‌‌‌‌ر نهایت، حضرت عباس (ع) هم به شهاد‌‌‌‌ت می‌رسد‌‌‌‌ و اشعار محتشم کاشانی از لحظه‌های د‌‌‌‌رد‌‌‌‌ناک کربلا به گوش می‌رسد‌‌‌‌.

اجرايي به مثابه تولد‌‌‌‌ي د‌‌‌‌وباره براي رهبرش

نصیر حید‌‌‌‌ریان بعد‌‌‌‌ از پایان اولین اجرای «اپرای‌عاشورا» خطاب به حاضران د‌‌‌‌ر سالن گفت: من هفته د‌‌‌‌یگر بعد‌‌‌‌ از پایان اجراهای اپرای عاشورا از ایران می‌روم اما یک خواهش بزرگ از تمام مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد‌‌‌‌ اسلامی د‌‌‌‌ارم، اینکه قد‌‌‌‌ر علی رهبری را بد‌‌‌‌انید‌‌‌‌ و بر این باور باشید‌‌‌‌ که اجرای چنین کاری د‌‌‌‌ر تالار وحد‌‌‌‌ت میوه زحمات ایشان و اعضای ارکستر سمفونیک تهران است که این مجموعه ارزشمند‌‌‌‌ به این خوبی ساز می زنند‌‌‌‌. پس تا می‌توانید‌‌‌‌ قد‌‌‌‌ر او را بد‌‌‌‌انید‌‌‌‌ تا او فرار نکند‌‌‌‌. علی رهبری، مد‌‌‌‌یر هنری ارکستر سمفونیک تهران هم بعد‌‌‌‌ از اصرار فراوان نصیر حید‌‌‌‌ریان روی صحنه آمد‌‌‌‌ و به مخاطبان تالا ر وحد‌‌‌‌ت توضیح د‌‌‌‌اد‌‌‌‌: د‌‌‌‌يروز که اجرای عالی بچه های ارکستر را د‌‌‌‌ید‌‌‌‌م احساس کرد‌‌‌‌م د‌‌‌‌وباره به د‌‌‌‌نیا آمد‌‌‌‌م زیرا من هم مانند‌‌‌‌ شما این ملود‌‌‌‌ی‌ها و کارهایی را که برای اپرای عاشورا اجرا شد‌‌‌‌، می‌شناختم که اگر آنها را هر جای د‌‌‌‌نیا اجرا کنید‌‌‌‌ برای آن هورا می‌کشند‌‌‌‌. ضمن اینکه اجرای توانمند‌‌‌‌ بچه‌هاي ارکستر سمفونیک تهران به قد‌‌‌‌ری بی نظیر بود‌‌‌‌ که من نمی‌د‌‌‌‌انم احساساتم را چگونه بیان کنم. وی با اشاره به حضور نصیر حید‌‌‌‌ریان تصریح کرد‌‌‌‌: نصیر حید‌‌‌‌ریان حد‌‌‌‌ود‌‌‌‌ 40 سال گذشته د‌‌‌‌ر ارکستر سمفونیک تهران نوازند‌‌‌‌ه ترومبون بود‌‌‌‌ و آن موقع هم یکی از بهترین نوازند‌‌‌‌گان ارکستر بود‌‌‌‌، حالا او بعد‌‌‌‌ از چند‌‌‌‌ین سال د‌‌‌‌وری از این مجموعه به عنوان رهبر ارکستر به تهران آمد‌‌‌‌ه است. او هنرمند‌‌‌‌ی است که د‌‌‌‌ر این چند‌‌‌‌ سال د‌‌‌‌وری از ایران کسی به فکر او نبود‌‌‌‌ اما او امشب د‌‌‌‌ر کنار ماست و همه می د‌‌‌‌انند‌‌‌‌ چنین فعالیت‌هایی تازه اول کار ما است.

رهبری با تشکر از بهزاد‌‌‌‌ عبد‌‌‌‌ی بیان کرد‌‌‌‌: آنهایی که با موسیقی کلاسیک سر و کار د‌‌‌‌ارند‌‌‌‌ خوب می‌د‌‌‌‌انند‌‌‌‌ نوشتن یک ساعت اجرای موسیقی یعنی چه، تمام کارهای زیبایی که د‌‌‌‌يشب شما شنید‌‌‌‌ید‌‌‌‌ نتیجه زحمات بهزاد‌‌‌‌ عبد‌‌‌‌ی است که تلاش بسیار ارزشمند‌‌‌‌ی را برای اجرای این کار انجام د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ه است.

وی و سایر د‌‌‌‌ست اند‌‌‌‌رکاران ارکستر بد‌‌‌‌ون اینکه نامی از بهروز غریب پور، نویسند‌‌‌‌ه اپرای عاشورا ببرند‌‌‌‌ از حضور سفیر چین د‌‌‌‌ر اولین اجرای «اپرای عاشورا» تقد‌‌‌‌یر کرد‌‌‌‌ند‌‌‌‌.

علی یاری پور محتشم، مهد‌‌‌‌ی جاور‌یزید‌‌‌‌، سهیل متین شمر، آرمین بحیرایی- جبرئیل، هانیه‌قلی‌بیکیان - همسر شمر، کیمیا‌خانزاد‌‌‌‌ی- سکینه (س)، رازان تیران - رقیه (س)، هاد‌‌‌‌ی‌فیض‌آباد‌‌‌‌ی - امام حسین (ع)، علیرضامهد‌‌‌‌ی‌زاد‌‌‌‌ه - حر، مهد‌‌‌‌ی امامی - عباس‌(ع)، سجاد‌‌‌‌ پورقناد‌‌‌‌ - عمر، محمد‌‌‌‌ وزیری – مصعب، عامر‌شاد‌‌‌‌مان – زیاد‌‌‌‌ و یاسمن فخیمی‌کیا– پیانیست‌ارکستر، گروه خوانند‌‌‌‌گان ارکستر سمفونیک تهران د‌‌‌‌ر اپرای عاشورا را تشکیل می‌د‌‌‌‌هند‌‌‌‌.

قانون/اولین حضور جهانی فیلمی به تهیه‌کنند‌‌‌‌گی پرویز پرستویی

http://media.mehrnews.com/d/2015/01/08/3/748419.jpg

فیلم «د‌‌‌‌و» ساخته سهیلا گلستانی به عنوان یکی از فیلم‌های بخش رقابتی فیلم‌های اول جشنواره «شب‌های‌سیاه تالین» انتخاب شد‌‌‌‌. نوزد‌‌‌‌همین د‌‌‌‌وره جشنواره «شب‌های سیاه تالین» د‌‌‌‌ر کشور استونی که برای اولین سال بخش رقابتی فیلم‌های اول را برگزار می‌کند‌‌‌‌، امسال از فیلم «د‌‌‌‌و» اولین ساخته بلند‌‌‌‌ سهیلا گلستانی د‌‌‌‌ر مقام کارگرد‌‌‌‌ان برای حضور د‌‌‌‌ر این روید‌‌‌‌اد‌‌‌‌ سینمایی د‌‌‌‌عوت به عمل آورد‌‌‌‌. به گزارش اسکرین د‌‌‌‌یلی، د‌‌‌‌ر این بخش از این جشنواره سینمایی، 14 فیلم از کشورهایی چون کلمبیا، استرالیا، ایران، آمریکا، استونی، جمهوری چک، نروژ، روسیه، کره جنوبی و آرژانتین برای کسب جایزه بهترین فیلم اول جشنواره با هم رقابت خواهند‌‌‌‌ کرد‌‌‌‌. د‌‌‌‌ر خلاصه د‌‌‌‌استان فیلم «د‌‌‌‌و» به کارگرد‌‌‌‌انی و نویسند‌‌‌‌گی سهیلا گلستانی و تهیه ‌کنند‌‌‌‌گی پرویز پرستویی آمد‌‌‌‌ه است: بهای هر لحظه وجد‌‌‌‌ را باید‌‌‌‌ با رنج د‌‌‌‌رون پرد‌‌‌‌اخت، به نسبتی سخت و لرز آور به میزان آن وجد‌‌‌‌؛ بهای هر ساعت د‌‌‌‌لپذیر را با سختی سال‌ها، پشیزهای تلخ و پر رشک . خزانه های سرشار از اشک. پرویز پرستويی، مهتاب نصیرپور، سوگل خلیق، محمد‌‌‌‌ ربانی و سارا قراچه‌د‌‌‌‌اغی از جمله بازیگران این فیلم هستند‌‌‌‌ که اولین بار د‌‌‌‌ر سی وسومین جشنواره فیلم فجر روی پرد‌‌‌‌ه رفت. نوزد‌‌‌‌همین جشنواره فیلم «شب‌های سیاه تالین» از تاریخ 13 تا 29 نوامبر (22 آبان تا 8 آذر) د‌‌‌‌ر کشور استونی برگزار می‌شود‌‌‌‌.

قدس/گفت‌وگوی « قدس» با بازیگری که « ابولهب» را به پرده سینما آورد؛

«حسادت» بارزترین ویژگی منفور ترین شخصیت فیلم محمد(ص)

یکی ازمنفورترین نقشهای فیلم سینمایی «محمدرسول‌ا...(ص)»، ابولهب است؛ عموی پیامبر که محمد عسگری نقش آن را ایفا می‌کند.

عسگری، تحصیلکرده حوزه هنرهای دراماتیک از دانشگاه هنر و معماری است.

این بازیگر تاکنون در بیش از 40 پروژه نمایشی حضور داشته و دارنده رتبه‌ در جشنواره تئاتر دفاع مقدس و هنر آیینی- سنتی است.

با او که سابقه بیش از 20 سال فعالیت در تئاتر و سینما دارد، درباره حضورش در این فیلم صحبت کرده‌ایم که می‌خوانید.

آقای عسگری! به عنوان اولین پرسش، چه شد که برای حضور در فیلم محمد رسول ا...(ص) انتخاب شدید.

http://media.qudsonline.ir/larg/1394/07/26/IMG22464544.jpg

- داستان پیوستن من به گروه ساخت فیلم محمد رسول ا...(ص) به سال 88 و زمانی برمی‌گردد که مجید مجیدی، گروهی را برای پیدا کردن کاراکترهایی که می‌خواست، به استان البرز فرستاد.

همان طور که می‌دانید من سالها تجربه تئاتری دارم. گروه که به البرز آمد، من هم مراجعه کردم و برای نقش ابولهب تست گریم و لباس دادم. بعد از اینکه انتخاب شدم، طی جلساتی که با هم صحبت کردیم، آقای مجیدی پیشنهاد کرد که به عنوان دستیارهم در پشت صحنه همراهشان باشم.

می‌دانید برای این نقش چند نفر دیگر کاندیدا بودند؟

- بله. برای این نقش از ابتدا یک بازیگر خارجی و دو بازیگر ایرانی هم که از سرشناسان این حوزه هستند، کاندیدا بودند که آقای مجیدی ترجیح دادند من این نقش را بازی کنم.

سکانسهایی هم از بازی شما در این فیلم حذف شده است؟

- بله حدود 6 سکانس از بازی‌های من، مثل خیلی از دوستانم، به خاطر طولانی بودن فیلم حذف شد.

شناخت شما از ابولهب منوط به فیلمنامه بود یا نه، مطالعه خاصی در خصوص این شخصیت داشتید؟

- متأسفانه برای خیلی از شخصیتهای این فیلم که یکی از آنها ابولهب است منابع تحقیقاتی خیلی محدودی وجود دارد، ولی هر منبع تحقیقاتی از قبیل منابع سنی و شیعه را که در خصوص این شخصیت موجود بود، مطالعه کردم و آنها را با آقای مجیدی در میان گذاشتم و ایشان بودند که در نهایت نقش را ویرایش می‌کردند، ولی به هر جهت و با همه اینها، من باید نقشی را بازی می‌کردم که مخاطب آن را باور کند.من باید تمام تلاشم را می‌کردم که این نقش منزجرکننده به نظر بیاید.

از همان ابتدا تمام تلاشم این بود که نقشی منفی را به گونه‌ای دوست‌داشتنی بازی کنم، نه آنکه مخاطبان از نقش خوششان بیاید، بلکه از بازی من در آن نقش رضایت داشته باشند. و خیلی برایم مهم بود که نقش باورپذیر باشد.

به لحاظ فیزیکی برای رسیدن به نقش چه کردید؟

- برای بازی در نقش ابولهب می‌باید در سنین پیری با 30 کیلو وزن اضافه و جوانی را با کاهش 30 کیلو بازی می‌کردم.همچنین مهدی پاکدل در نقش ابوطالب و محسن تنابنده، در نقش ساموئل نیز این سختی کار را داشتند. ما در سنین پیری از لنزهایی استفاده می‌کردیم که شفافیت انسان جوان را نداشته باشد.

برای باورپذیرکردن نقش، کدام یک از ابعاد شخصیتی ابولهب را بزرگ کردید؟

- با مطالعه‌ای و صحبتهایی که با آقای مجیدی داشتم، متوجه شدم که همسر ابولهب بر روی او نفوذ و اشراف زیادی داشته است، بنابراین اولین چیزی که به خاطرم رسید این بود که این شخصیت را «زن ذلیل» نشان بدهم. او تابع اوامرغلط زنش بوده است. دیگر اینکه ابولهب آدم حسود و قدرت طلبی بوده است؛حسادت به برادرش، ابوطالب و برادرزاده‌اش، محمد(ص)!

از همه اینها مهمتر، شیوه گویش و بازی من بود که باید به شکلی اجرا می‌شد که مثل همه نقشهای منفی تاریخی نباشد.نقش نبایدغلو شده به نظر می‌آمد و نمی‌باید بازی گل درشت باشد، بنابراین من باید به ادبیاتی در کلام و رفتارمی‌رسیدم که این گونه به نظر نرسد که این ادبیات با آن روزگار سنخیت ندارد.

http://www.salamcinama.ir/public/images/usrUploader/movImg/testegerimmohammadasgari.jpg

کمی‌در خصوص گریم ابولهب بگویید.چه مدت زمان گریمتان به طول می‌انجامید؟

- این شخص چون در سه برهه سی سالگی،چهل و هفت سالگی و هفتاد سالگی دیده می‌شد، بخشی از ارایه این شخصیت برعهده بازیگر بود و بخشی ازمعرفی بیشترآن را گریم برعهده داشت.

در دوران پیری حدود 6ساعت زیر دست گریمور بودم، ولی در مقطع جوانی چیزی حدود یک ساعت زمان صرف گریم من می‌شد و وقتی خودم را مقابل آیینه می‌دیدم ابولهب هفتادساله را به خوبی باور می‌کردم.

تأثیرگذارترین سکانس این فیلم از منظر شما کدام بود؟

- همان طور که گفتم، من به جز بازیگری، سمت دستیار آقای مجیدی را هم داشتم. زمانی باید جلو دوربین، یک شخصیت منفور را بازی می‌کردم و زمانی در پشت صحنه شاهد صحنه‌ای بودم که مرا بشدت احساساتی می‌کرد. این تضاد در درونم بشدت اذیتم می‌کرد.این انقلاب حسی گفتنی نیست.

ابولهب منفور و بی رحم جلو دوربین با محمد عسگری پشت دوربین! جنگ سختی برایم بود. من با دیدن گهواره پیامبر در صحنه تولد ایشان منقلب می‌شدم و با همین حس باید برای گرفتن کنیزم به در خانه آمنه می‌رفتم و گاهی واقعاً غلبه کردن به این دو حس آن هم به صورت همزمان شدنی نبود.

قدس/گفت‌وگو با مهدی پاکدل بازیگر فیلم «محمد رسول‌الله(ص)»

بازی در نقش «ابوطالب» عبادت بود/ با دنده شکسته بازی کردم و لذت بردم

بازیگر نقش «ابوطالب» در فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» گفت: بازی در این نقش برایم همچون عبادت بود؛ مجیدی قبل از آغاز فیلمبرداری، اتفاقاتی را که در انتظارمان بود، برایم بازگو کرد؛ آنقدر که گفتم دیگر دارید مرا می‌ترسانید.

فارس_ مهدی پاکدل بازیگر جوان و بدون حاشیه سینما به یکباره برای نقشی بزرگ در فیلمی بزرگ انتخاب می‌شود. او ایفاگر نقش «ابوطالب» است. زمانی که با وی گفت‌وگوی حضوری داشتم متاسفانه عکاس نبود تا لحظه‌های به وجد آمدن وی را هنگام صحبت درباره فیلم «محمد رسول الله (ص)» ثبت کند.

پاکدل از مجیدی گفت، از احساس غیر مسلمان‌ها پس از دیدن فیلم در کانادا از همکاری با بزرگان سینما همچون استرارو. دلخور هم بود از قضاوت‌های به دور از انصاف. به قول خودش شاید باید برخی به جای حضور در سینما بروند در بازار آهن فروش‌ها کار کنند. پیش از اینکه برای این نقش انتخاب شود دندان احساسش برای حضور در حد و اندازه حتی یک پلان در این فیلم تیز شده بود. به قول خودش دلش شکسته بود از دور مراحل انتخاب عوامل این فیلم را نگاه می‌کرد و انتظار می‌کشید. روزهایی بود که حال و حوصله خودش را هم نداشت. تلفنش زنگ می‌خورد به او می‌گویند بیایید برای تست گریم باورش نمی‌شود می‌گوید: «اشتباه گرفتید، من مهدی پاکدل هستم»، اما درست بود پاکدل برای بازی در نقش «ابوطالب» حامی پیامبر انتخاب شده بود. لحظه‌های وصف ناپذیر مهدی پاکدل در طی دوسال حضورش در این فیلم از همین جا آغاز می‌شود که بر همین اساس با وی گفت‌وگویی داشتم که به شرح ذیل آمده است:

http://files.namnak.com/users/km/aup/9405/26_pics/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%AF%D9%84.jpg

_صحبت درباره چنین فیلمی سخت است و سوال‌های بسیار زیادی وجود دارد که حتی شاید برخی از آن‌ها تکراری به نظر برسد اما هر بازیگری تعریف خود را از کاری که انجام داده است دارد. ابتدا در مورد خود فیلم و مسئولیتی که بر دوش داشتید حرف بزنید و مجیدی که پرچم دار پذیرفتن چنین مسئولیت بزرگی بود.

تحمل بار چنین مسئولیتی از عهده هر کارگردانی خارج است همین که شما فقط به این فکر کنید که من فیلمی می‌سازم که بیش از یک میلیارد مخاطب دارد مسئولیت بزرگی راب ر دوش شما خواهد گذاشت و گاهی ترسناک هم به نظر می‌رسد. در طی مدت که با مجیدی کار می‌کردم احساس مسئولیت را در نگاه‌شان هم می‌دیدم. واقعا پذیرفتن چنین مسئولبتی ترسناک است و شوخی نیست.

*موضوع فیلم «محمد رسول الله (ص)» فرا ملی و بین المللی است

فکر کنید فیلمی ساخته شود که به بخشی یا عده‌ای توهین کرده باشد چه اتفاقی می‌افتد. قطعاً کسی دلش نمی‌خواهد فیلمی با این مختصات بسازد اما به هر حال ممکن است این اتفاق به هزار و یک دلیل بیفتد چقدر مسئولیت آن سنگین است حالا تصور کنید مسئول ساخت فیلمی هستید که اعتقاد و باور بیش از یک میلیارد آدم را بر عهده دارید. موضوع این فیلم فرا ملی و بین المللی است موضوعی است که اعتقاد و باور‌های بسیاری را در بر می‌گیرد. ممکن است در لحظه‌ای چیزی اشتباه شد بازخورد آن بسیار سنگین‌تر از آن است که بتوان آن را هضم کرد.

*مجیدی دل و جرأت به خرج داد تا «محمد رسول الله (ص)» را ساخت

_ البته با توجه به شرایط تبلیغاتی که نسبت به اسلام و مسلمان‌ها وجود دارد ساخت چنین فیلمی به شدت احساس می‌شد سیاه‌نمایی‌ها آنقدر زیاد است که تغییر آن کار دشواری است.

درست است. در زمینه اسلام سیاه نمایی‌های زیادی شده است و نگاه جهان را نیز به اسلام تغییر داده‌اند و گاهی آنقدر این سیاهی زیاد است که هر چقدر هم به آن لکه‌های سفید را بپاشی باز هم زمینه سیاه خواهد بود. تا توانسته‌اند سیاه نمایی کرده‌اند. واقعاً مجید مجیدی بسیار دل و جرأت به خرج داد که این فیلم را ساخت. به نظرم واقعاً با کمک خود پیغمبر اسلام این فیلم را ساختند. به خود پیامبر توسل کردند و گفتند که ما می‌خواهیم صادقانه زندگی شما را بسازیم و من شاهد زحمات مجیدی بودم. البته که تمام عوامل فیلم حتی افراد خارجی که در ساخت این فیلم دخالت داشتند زحمت بسیار زیادی کشیدند.

*فیلم «محمد رسول الله (ص)» قبل از ساخت بزرگ بود

اصولاً ابتدا فیلمی ساخته می‌شود و بعداً بزرگ می‌شود اما فیلم سینمایی «محمد رسول الله (ص)» قبل از اینکه ساخته شود بزرگ بود. چنین شرایطی کار را برای همه سخت می‌کرد مخصوصا برای بازیگران فیلم که مسئولیت سخت و سنگینی را بر عهده داشتند. من نقش فردی را بازی می‌کردم که ایرانی‌ها عاشق فرزندش حضرت علی (ع) هستند.

زمان حضور در نقش ابوطالب خودم را مجاز به انجام هر کاری نمی‌دیدم

*زمان بازی در این نقش مجیدی بر چه چیزی تاکید داشت؟

مجید مجیدی بار‌ها در طول فیلمبرداری به بنده گوش زد می‌کرد و می‌گفت: «تو داری نقش پدر حضرت علی (ع) را بازی می‌کنی.» واقعاً برای تک تک افراد مسئولیت سنگینی بود. زمانی که در این فیلم بازی می‌کردم خودم را مجاز و محق برای انجام برخی کار‌ها و یا رفتار‌ها نمی‌دانستم نه به این معنی که کار خاص و ویژه‌ای بوده که کنار گذاشتم منظورم کم کاری است به طور مثال اگر زمان فیلمبرداری برخی فیلم‌ها کمی دیر‌تر سر صحنه حاضر می‌شدم در این فیلم بزرگ به جزئی‌ترین موارد هم دقت می‌کردم. مسئله این فیلم برایم فرا متنی بود حتی به خودم این اجازه را نمی‌دادم خستگیم را سر صحنه بیاورم.

http://files.namnak.com/users/km/aup/9405/29_pics/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%AF%D9%84.jpg

*ایفای نقش «ابوطالب» همانند بازیگری نبود یک عبادت بود/ با دنده شکسته بازی کردم و لذت بردم

در مقطع پیری «ابوطالب» 9 ساعت گریمم طول می‌کشید و به شدت پوست تحت تاثیر مواد گریم قرار گرفته بود سکانس‌هایی که مربوط به زمان پیری «ابوطالب» می‌شد را زود‌تر گرفتیم و هنگام فیلمبرداری صحنه‌هایی که مربوط به جوانی این نقش بود اثرات آن کاملاً مشهود است اما اجازه نمی‌دادم آسیب پوستی که دیده بودم ذره‌ای در کارم تاثیر بگذارد یا دیده شود. می‌خواهم بگویم که حضور در این نقش برایم مانند بازیگری نبود بلکه همچون یک عبادت بود حال خوبی بود که دلم نمی‌خواست تمام شود. بر خلاف برخی پروژه‌ها که دلم می‌خواهد زود تمام شود. فیلم سینمایی «محمد رسول الله (ص)» جزو آن دسته از آثاری بود که فکر نمی‌کنم دیگر برایم تکرار شود. دلم نمی‌خواست آن روز‌ها تمام شود بلکه علاقه داشتم همیشه در هاله‌ای که به دلیل حضور در این فیلم برایم به وجود آمده باشم با اینکه فوق‌العاده از لحاظ فیزیکی کار بسیار دشوار و سختی بود. در یک بازه زمانی که مربوط به اوایل فیلم بود از اسب افتادم و دنده‌ام شکست و بسیاری از سکانس‌های اسب سواری در عسلویه که ضبط شد با دنده شکسته فیلمبرداری کردیم اما لذت می‌بردم از کاری که انجام می‌دادم و اجازه ظهور درد را نمی‌دادم.

*نیرویی غیر از خواست مجیدی مرا به «ابوطالب» رساند/دل شکسته و از دور به «محمد رسول الله (ص)» نگاه می‌کردم

_از حضورتان در این نقش و مسیری که به «ابوطالب» رسیدی بگویید؟

واقعاً این من نبودم که این نقش را انتخاب کردم بلکه انتخاب شدم. انتخاب نه از سوی مجیدی و یا هر فرد دیگری باز هم اشاره می‌کنم به انرژی چیزی فرامتنی که حضورم را در «محمد رسول الله (ص)» رقم زد. از دوسال قبل در جریان تولید این فیلم سینمایی بودم. فکر می‌کنم تا به این لحظه 8 بار فیلم را دیدم. و این دیالوگ در فیلم برایم بسیار پر معنا است در بخشی از فیلم دیالوگی داریم به این شکل که «‌خدا را کجا می‌یابید؟ در دلهای شکسته». من خیلی دلم شکسته بود. احساس می‌کردم به آنچه که حقم بوده در سینما دست پیدا نکرده‌ام. واقعاً سال‌ها تلاش کردم و زحمت کشیدم و دلم می‌خواست در سینما با کارگردان بزرگی کار کنم بدون تعارف این اتفاق برایم نیافتاده بود و علاقه آرزو داشتم در یک فیلم ماندگاری حضور داشته باشم.

در تنهایی خودم می‌گفتم:«نگاه کن این فیلم هم در حال ساخته شدن است عوامل فوق العاده حرفه‌ای دارد و... آن‌ها حتی به من فکر هم نمی‌کنند. خدایا چه کار باید کنم؟! به چه کسی بگویم که دلم می‌خواهد یک پلان در این فیلم حضور داشته باشم؟! مگر چه می‌شود؟!» با خودم کلنجار می‌رفتم و خود را مجاب می‌کردم که بالاخره یک روز هم قسمت من فیلمی ماندگار خواهد شد. متوجه شدم که عوامل فیلم انتخاب شده‌اند و یک ماه دیگر فیلمبرداری آغاز می‌شود. با خودم گفتم «این هم قسمت ما! حتی یک نفر برای سیاهی لشکر هم به من زنگ نزدند!» دو الی سه ماه هم از ازدواجم می‌گذشت. چند پروژه سینمایی هم پیشنهاد شده بود و هیچ کدام را نپذیرفته بودم.

آنقدر حالم گرفته شده بود که می‌گفتم چرا باید چنین نقش‌هایی پیشنهاد شود. صاف و ساده بگویم احساس عجیبی داشتم با خودم هم دیگر حال نمی‌کردم؛ شرایطی که داشتم برایم کسالت بار بود. تا اینکه یکی از دوستانم هم با من تماس گرفت و خواست در فیلم کوتاهی بازی کنم و من هم پذیرفتم اتفاقاً در‌‌ همان روز با چند تا از عوامل فیلم و مخصوصاً فیلمبردار در مورد پروژه «محمد رسول الله (ص)» صحبت کردیم و گفتیم خوش به حال افرادی که قرار است در این فیلم همکاری کنند.‌‌ همان روز محسن قرایی با من تماس گرفته بود و من جواب نداده بودم و بعد اس‌ام اس داده بود که من محسن قرایی دستیار مجیدی هستم لطفاً با من تماس بگیرید.

_ بعد از این همه بحث در مورد فیلم و آرزوی حضور در آن به ذهنت نرسید که برای بازی با تو تماس گرفته‌اند؟

اصلاً به هیچ عنوان چنین فکری به ذهنم نرسید با خودم گفتم احتمالاً شماره فردی را می‌خواهند. تماس گرفتم با محسن قرایی او هم گفت:«فردا فرصت داری 10 صبح برای تست گریم بیایید؟! باور کنید فکر کردم اشتباهی گرفته است! دوباره خودم را معرفی کردم و گفتم من مهدی پاکدل هستم. برای چه بیایم؟ او گفت: «‌ماجرای فیلم پیامبر کمی متفاوت با سایر کار‌ها است افراد ابتدا تست گریم می‌دهند اگر پذیرفته شد بعد فیلمنامه داده می‌شود.» به سرعت گفتم بله حتماً. فقط پرسیدم برای نقش خواستی در نظر دارید؟ او گفت: بله برای نقش اصلی فیلم کاراکتر «ابوطالب». وای خدای من! باورتان نمی‌شود با چه حس و حالی تا منزل رفتم. به همسرم گفتم: برای این فیلم با من تماس گرفتند. او گفت: خیلی عالیه برای اینکه همیشه آرزویش را داشتی اما چرا آنقدر مضطربی؟! گفتم: برای اینکه اگر بروم و انتخاب نشوم حالم بسیار بیشتر بد می‌شود. همسرم تنها گفت: «امیدت به خدا باشه انشاالله درست می‌شه.»

*مجیدی بعد از دیدن تست گریمم گفت:«خودشه»/ «محمد رسول الله (ص)» شعری است به زبان سینما

برای تست گریم رفتم بعد از اتمام گریم لباس هم پوشیدم مجید مجیدی و میرباقری داخل شدند. برای اولین بار بود که مجید مجیدی را می‌دیدم. نمی‌دانم جواب سلام من را هم داد یا نه چون به شدت داشت من را برانداز می‌کرد زیر لب هم حرف می‌زد و رو به میرباقری گفت: خودشه نه؟ میرباقری هم گفت: اره خوبه خودشه. این لحظه برای من لحظه درخشان و به یادماندنی در زندگی‌ام است. همیشه فکر می‌کنم این لحظه بزرگ از جایی دیگر برایم رقم خورد احساسم این است که صاحب اصلی پروژه و کائنات چنین شرایطی را فراهم کردند. از آن به بعد نزدیک به دو سال تمام فکر و ذکرم این پروژه بود. این فیلم یک اثر سینمایی نیست بلکه یک شعر است که به زبان سینما سروده شده است کار ما هم بازیگری در این فیلم نبود به نوعی عبادت بود.

http://image.topak.ir/2015/09/280531/xjo9t5f21v4td9p0y4hi.jpg

*به مجیدی گفتم بیشتر توضیح ندهید ‌می‌ترسم

قبل از شروع فیلمبرداری مجیدی در مورد بسیاری از موارد مانند اتفاقاتی که ممکن است بیافتد بازخورد‌هایی که از گروه‌های مختلف دریافت می‌کنیم و همچنین مسئولیت سنگینی که بر دوش داریم با من حرف زد تا جایی که خودم گفتم: ‌ «آقای مجیدی بیشتر از این دیگر نگویید من می‌ترسم من هر آنچه که در وجودم دارم را در اختیار پروژه خواهم گذاشت. هم انرژی‌اش را دارم و انگیزه کافی و حاضرم با تمام وجود کار کنم تا این نقش قابل باور بشود» کاری نداشتم که اطرافیان چه می‌گفتند. کما اینکه بودند افرادی که با مجیدی تماس گرفتند و گفتند فلانی مناسب این نقش نیست، تو باید یک چهره سینمایی‌تر بیاوری، این بازیگر مگر کدام نقش ویژه‌ای را بازی کرده است اما واقعاً با و. جود تمام این اتفاق‌ها گویا نیروی قوی تری این ماجرا را هدایت می‌کرد. نه من بلکه تمام افرادی که در این پروژه سینمایی حضور داشتند ماجرایی این چنینی برایشان اتفاق افتاده بود.

*شهاب حسینی گفت:مهدی قوی باش تو بهترین انتخاب بودی

این نکته را تا به حال در هیچ گفت‌وگویی نگفته‌ام زمانی که عکس بنده را به روی مجله زدند و به نوعی از چهره «ابوطالب» رونمایی کردند تنهای فردی که با من تماس گرفت و تبریک گفت شهاب حسینی بود و گفت: ‌» به نظرم تو بهترین انتخاب برای این نقش بودی. مهدی قوی باش من مطمئنم که تو موفق می‌شوی و از عهده این کار بر می‌ایی». این برخورد شهاب حسینی برای بسیار انرژی بخش بود و کیف کردم که یک همکار آنقدر منش و فروتنی دارد که تماس می‌گیرد و تبریک می‌گوید. همیشه دنبال این هستم که به نوعی این کار را جبران کنم. واقعاً فکر نمی‌کنم شهاب عزیز با توجه به جایگاهی که دارد نیازی به انرژی من داشته باشد. شهاب در آن لحظه حساس با من تماس گرفت لحظه‌ای که با توجه به اتفاق‌ها و حرف و حدیث‌ها احساس می‌کردم تنها هستم. نمی‌خواهم حس بدی از صحبت‌هایم منتقل شود و یا به گونه‌ای دیگری که منظورم نیست برداشت شود اما رفتار‌ها طوری بود که بیشتر بی‌تفاوتی می‌دیدم و انگار که چنین نقش مهمی در چنین فیلمی به من پیشنهاد نشده است. این رفتار‌ها در طول فیلمبرداری نیز ادامه داشت.

در هنگام فیلمبرداری زمانی که سر تمرین تئا‌تر حاضر می‌شدم برخی می‌پرسیدند: «راست است که استرارو در فیلمبرداری حضور ندارد؟! شنیدیم نیامده است؟!» من هم می‌گفتم «والله همین الان از مقابل دوربین وی به اینجا آمدم.» غالباً فضای منفی و هیاهو از سمت افرادی به وجود آمد که در ابتدا فیلم را ندیده بودند و حق این بود که وارد قضاوت نمی‌شدند.

کار هنری در هر جایگاهی که قرار بگیرد نقد به آن وارد است اما چون مثلاً فلان منتقد فیلم را دوست نداشته یا ادبیاتی خارج از نقد فیلم را به باد انتقاد گرفته باید عده‌ای به دنبال او بروند این به معنی ذهن فروشی نیست؟!

برخی از فیلم‌نامه ایراد می‌گیرند و یا وارد نقد محتوا می‌شوند این در فردی قابل پذیرش است که به اندازه فیلمنامه نویش مطالعات لازم در این زمینه را داشته باشد اما متاسفانه شاهد بودیم افرادی وارد نقد محتوایی فیلم می‌شوند که آنچه از اسلام و پیامبر اکرم (ص) می‌دانند براساس شنیده‌ها است.

*با رفتار‌های نادرست ساحت کلی سینما را خدشه دار نکنیم

_کمی از اولین اکران فیلم در فجر بگو و بازخورد‌هایی که برای اولین بار دریافت کردی.

بازخورد‌ها متفاوت بود عده‌ای فیلم را دوست داشتند و برخی هم دوست نداشتند که ایرادی ندارد اما نوع برخورد و نقد بسیار مهم است اگر بخواهم مقایسه‌ای داشته باشم با اولین اکرانی که از فیلم در جشنواره مونترال کانادا بود باید بگویم در آنجا برخورد‌های صادقانه تری دیدیم. مخاطبین آنجا به نظرم به دلیل برخورد صادقانه بیشتر هم از فیلم لذت بردند. فراموش نباید کنیم این فیلم توسط ایرانی‌ها و در سینمای ایران ساخته شده است به نظرم با رفتار‌های نادرست نباید ساحت کلی سینما را خدشه دار کنیم.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/05/27/13940527041916449_PhotoL.jpg

*هیچ کس برای این فیلم کیسه ندوخته بود

نحوه فیلم دیدن برخی که خود را در جایگاه نقد هم قرار می‌دهند، به نظرم این افراد نیامده‌اند فیلم ببینند باید به این افراد گفت: ‌«تو نیامدی فیلم ببینی تو برو خوار و بار بفروش برو در بازار آهن کار کن تو چرا در سینما هستی؟! (منظور از این مثال‌ها بدین معنی است که افراد این چنینی برای سینما مناسب نیستند و به اشتباه در جای منتقد قرار گرفته‌اند)» به خصوص که این فیلم را باید با دل دید. هیچ کس برای این فیلم کیسه ندوخته بود. هیچ کدام از افراد برای پول وارد این پروژه نشدند. دوستان بازیگر را می‌دانم که بسیاریشان یک سوم مبلغی را که در سایر پروژه‌ها دریافت می‌کردند گرفتند. ماجرای مالی برای افراد حاضر در این فیلم در اولیت‌های بسیار پایین تری بود.

عده‌ای برای نقد فیلم فقط وارد حساب و کتاب می‌شوند. همین دکوری که برای مکه و مدینه ساخته شد ارزش افزوده‌اش به اندازه هزینه‌ای است که شده اما زاویه نگاه طوری نیست که از آن حمایت شود. امکاناتی که وارد سینما شد در نظر گرفته نمی‌شود. برخورد‌هایی بچه‌‌گانه شاهد بودیم که به نظرم جواب دادن به آن هم اهمیتی ندارد.

کاروکارگر/آیت‌الله اراکی در نشست خبری اعلام کرد

برگزاری جشنواره «فیلم وحدت» در هفته وحدت

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب گفت: یکی از مهم‌ترین فعالیت‌ها در عرصه عملیاتی ساختن تقریب مذاهب، برگزاری جشنواره فیلم وحدت است که امیدواریم در روزهای مقارن با مبعث حضرت رسول(ص) این جشنواره آغاز به کار کند.

http://mobahesat.ir/wp-content/uploads/2014/06/mohsen-araki.jpg

به گزارش کاروکارگر، آیت‌الله محسن اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در نشست خبری بیست و پنجمین سالروز تأسیس این مجمع درباره وقوع فاجعه مسجدالحرام، فاجعه منا و حوادث دیگری که در جریان حج امسال رخ داد، اظهار داشت: امیدواریم علل و اسباب چنین حوادثی مشخص شود و کمیته حقیقت‌یاب که یکی از مهمترین فرصت‌ها است برای جلوگیری از چنین اتفاقات، تشکیل شود.دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، نخستین گام برای رسیدن به وحدت اسلامی را تشکیل اتحادیه تقریب مذاهب میان کشورهای اسلامی دانست.به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا وسیما ، آیت الله محسن اراکی در نشست خبری مجمع جهانی تقریب مذاهب با بیان اینکه دلیل قدرت اتحادیه اروپا در برابر آمریکا، اتحادی است که میان کشورهای اروپا وجود دارد گفت: برای رسیدن به وحدت اسلامی در میان کشورهای اسلامی ،طرح تشکیل اتحادیه تقریب مذاهب را به دولت و مجلس پیشنهاد کرده ایم که امیدواریم این طرح به تصویب برسد و به صورت قانونی اجرا شود.

وی افزود: بیش از 300 طرح تحقیقاتی در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به پایان رسیده است که یکی از آنها طرح بزرگ احادیث مشترک پیامبر اسلام بین شیعه و سنی است که در یک مجموعه گردآوری شده است.دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه 62 جلد کتاب چاپ شده و تعدادی کتاب دیگر نیز در دست چاپ است گفت: این طرح از بزرگترین پژوهش های انجام شده در کشور است که در آن علمای شیعه درباره نظرات علمای سنی و همچنین علمای سنی درباره دیدگاههای علمای شیعه سخن می گویند.

وی با بیان اینکه در عرصه نظریه پردازی در موسسات پژوهشی مجمع تقریب مذاهب توانستیم نقش فعالی داشته باشیم، گفت:ترویج گفتمان تقریب در سراسر جهان و تاسیس اتحادیه های گوناگون از جمله اتحادیه جهانی زن مسلمان و اتحادیه جهانی علمای مقاومت با هدف ایجاد وحدت در جامعه اسلامی شکل گرفت.

آیت الله اراکی افزود: اتحادیه فناوران علوم و تکنولوژی ، اتحادیه دانشگاه، فرهنگیان، احزاب و مقاومت، تجار و بازرگانان از جمله اتحادیه هایی هستند که به همین منظور تشکیل شده است و تاسیس و فعال سازی مجمع بزرگ علمای مسلمانان در لبنان از گسترده ترین مجامع مهم تقریب مذاهب اسلامی است.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه مجلس بزرگی تقریب مذاهب در پاکستان تشکیل دادیم، گفت: شورای وحدت اسلامی و کنفرانس اسلامی در افغانستان، عراق، اندونزی و مالزی نیز در این خصوص انجام شده است.

آیت الله اراکی افزود: در کشورهای اروپایی، آلمان، انگلیس و سوئد فعالیت های مناسبی تاکنون صورت گرفته است.

http://darolhekmah.ir/sites/default/files/pictures/1393/03/25/106-165.jpg

وی با بیان اینکه فعال سازی دانشگاه مذاهب اسلامی را در دستورکار داریم، گفت: در خارج از کشور هم قرار است شعبه های دانشگاهی خود را ایجاد کنیم.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تشکیل حلقه های گفتگو بین مذاهب را از دیگر فعالیت های این مجمع بیان کرد و افزود: با تشکیل کمیته مساعی حمیده تلاش داریم در مناطق بحرانی و جاهایی که اختلافات گروهی زیاد است ، اختلافات را کم کنیم.

آیت الله اراکی برگزاری جشنواره های متنوع مانند کنفرانس شعر مهربانی رسول اکرم(ص) و فاطمی در کنار کنفرانس وحدت اسلامی و همچنین تجلیل از شخصیت های تقریب مذاهب همچون امام موسی صدر را از اقدامات جهانی این مجمع دانست.

وی تاسیس سازمان خیران اسلامی با هدف ارائه کمک به رزمندگان شیعه و سنی و حتی غیرمسلمانان را از برنامه های موثر در تقریب مذاهب اسلامی بیان کرد.

کاروکارگر/وزیر خارجه آلمان در موزه هنرهای معاصر تهران

تفاهم نامه موزه هنرهای معاصر تهران و بنیاد فرهنگی پروس آلمان امضا شد

تفاهم نامه همکاری موزه هنرهای معاصر تهران و بنیاد فرهنگی پروس آلمان با حضور وزیر امور خارجه آلمان و معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عصر روز شنبه 25 مهرماه در موزه هنرهای معاصر تهران امضا شد.

بنا به گزارش کاروکارگر به نقل ازروابط عمومی موزه هنرهای معاصر تهران ؛ مجید ملانوروزی مدیرکل هنرهای تجسمی و سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران و مدیر بنیاد فرهنگی پروس آلمان تفاهم نامه همکاری دوجانبه و مشترک و برگزاری نمایشگاه آثار هنرمندان ایرانی و خارجی در برلین را امضا کردند.

در ابتدای مراسم امضای تفاهم‌نامه میان ایران و آلمان، سفیر آلمان گفت: بسیار خوشحالم که این تصمیم میان دولت ایران و آلمان گرفته شد تا موزه هنرهای معاصر تهران و بنیاد پروس تفاهم نامه ای امضا کنند که به توانیم نمایشگاهی ازآثار هنرمندان ایرانی و آلمانی را در برلین برگزار کنیم.

http://honaronline.ir/Media/Image/Gallery/4863/635807616677729272.jpg

اشتاین مایر؛ وزیر امورخارجه آلمان درنشست امضای تفاهم نامه مشترک دوکشور گفت: دیپلماسی فرهنگی نقش بزرگ و مهمی دارد و گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران با آثار هنرمندان ایرانی و جهان یک غنا و ارزش بزرگی است که نمایش آنها می تواند برخی پیش داوری ها را تغییر دهد.

وزیر امور خارجه آلمان ادامه داد: این فقط یک تفاهم نامه نیست بلکه فرصتی است تا تبادل فرهنگی که در چند سال گذشته بین دو کشور کمرنگ بوده است تقویت شود و فرصتی مناسبی را برای همکاری و تبادل فرهنگی ایران و آلمان فراهم می کند.

علی مرادخانی؛ معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این نشست با خیرمقدم به وزیر امور خارجه آلمان و قدردانی از همکاری های فرهنگی در کشور در گذشته گفت: این تفاهم نامه می تواند برای فعالیت ها و همکاری های آینده موثر باشد.

مرادخانی افزود: این اتفاق مهم را به فال نیک می گیریم و دریچه ای خواهد بود که هنر ایران و گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران را به نقاط مختلف جهان و علاقه مندان ارائه کنیم.

مدیر بنیاد فرهنگی پروس نیز در این نشست با اشاره به اثر رایشتاک ( کریستو)، هنرمند آلمانی گفت: از سال 1972 آلمان پیگیر اجرای پروژه ی کریستو بود که نهایتا تولید این اثر در برلین اجراء شد وما امروز ماکت آن را در موزه هنرهای معاصر تهران می بینیم .

در ادامه این نشست وزیر خارجه آلمان ، سفیر این کشور در ایران و هیئت همراه از نمایشگاه ذهنیت ملموس ؛بخشی از آثار خارجی گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران دیدن کردند.

همچنین مجموعه شاهنامه شاه طهماسب از سوی موزه هنرهای معاصر تهران به وزیر خارجه آلمان اهدا شد و از سوی هیئت آلمانی نیز هدایایی از کتاب های موزه های آلمان به مسئولان ایران اهدا شد.

مردم سالاری/مهدي احمدي:

بعد از ده سال دوباره به سينما آمدم

مهدي احمدي بازيگر گزيده‌کاري است که با آثار خسرو سينايي پا به سينما گذاشت و طي پانزده سال گذشته، در طيف فيلم‌هاي هنري به بازيگري قابل اعتنا تبديل شده است. احمدي در رشته گرافيک تحصيل کرده و نقاشي حرفه‌اي است؛ خودش نقاشي را دغدغه اصلي‌اش در مقايسه با بازيگري مي‌داند. از او اين روزها فيلم «داره صبح مي‌شه» در گروه هنر و تجربه به اکران درآمده است. او قبلاً چيده‌شدن مناسب قصهها کنار هم و ريتم خوب فيلم را از دلايل بازي خود در داره صبح‌ مي‌شه برشمرده بود. احمدي در اين فيلم نيز در هيبت مردي ظاهر شده که شباهت‌هايي به کاراکتر تثبيت شده او در «شب‌هاي روشن» دارد؛ شخصيتي که او بابت کليشه شدن در آن نگراني‌هاي خود را داشت. هنر و تجربه گفت‌و‌گويي با او داشته است که در ادامه مي‌خوانيد.

http://www.aftabir.com/news/photos/cfc140d2ef03a2e530c23548beece3fb.jpg

شما به عنوان بازيگري شناخته مي‌شويد که بيشتر در فيلم‌هاي غير از جريان اصلي و سينماي بدنه بازي مي‌کنيد. خودتان را بازيگر فيلم‌هاي هنري و تجربي مي‌دانيد؟

نه اين‌طور به آن نگاه نمي‌کنم. سليقه‌اي براي خودم دارم که سعي مي‌کنم طبق آن عمل کنم. اينکه پايه اين سليقه از کجا آمده، مربوط به شخصيت خودم است و حرفه نقاشي که درگير آن هستم. البته مسلما کاري که وجه هنري بيشتري داشته باشد، برايم جذاب‌تر است تا کاري که جنبه سرگرمي‌آن پررنگ‌تر است. البته نه اينکه در چنين فيلم‌هايي بازي نکرده باشم، ولي عمدتا ترجيح مي‌دهم در سينمايي کار کنم که وجه هنري آن غالب باشد. تجربي بودن فيلم‌هايم نيز شامل همين دليلي مي‌شود که گفتم. به هر حال هنر يک وجه تجربي هم دارد.

هنر وقتي هنر است که سعي بر تفاوت داشته باشد البته نه به هر قيمتي. همين تفاوت و نوع ديگري از نگاه، چون قبلا اتفاق نيفتاده به نظر تجربه جديدي مي‌آيد؛ اين نگاه کلي من است. يک اثر هنري بخشي تجربه‌گرايي را هم در خود دارد. چيزي که روند و عرف است بايد شکسته شود و تجربيات جديد به آن اضافه شود. پس بايد نترسيد و تجربه کرد.

وقتي پروژه‌اي که از ابتدا با کارگردان آن در ارتباط بوده‌ايد، مي‌خواهد استارت بخورد، در پروسه چکش زدن و فرم دادن به فيلم‌نامه هم شرکت مي‌کنيد؟

در پروسه نگارش فيلم‌نامه دخالتي نمي‌کنم چون خودم را آن‌قدر در امر فيلم‌نامه‌نويسي توانا نمي‌بينم اما به قول شما در چکش زدن فيلم‌نامه حضور دارم البته اگر فيلم‌نامه اين نياز را داشته باشد؛ فيلم‌نامه‌هايي که به دستم مي‌رسد را يک‌بار از اول تا انتها مي‌خوانم تا ببينم حس خوبي به آن دارم يا نه؛ يا اگر قرار به کار کردن آن باشد با مطالعه دقيق آن روي جزييات بيشتر فکر مي‌کنم.

براي نمونه‌ تا چند روز ديگر فيلمي‌را با رايا نصيري شروع به کار مي‌کنيم که در گفت‌وگوهايم با کارگردان به نتايج خوبي رسيديم.

http://cinemapress.ir/old/larg_pic/25-5-1389/IMAGE634175612993593750.jpg?ts=

شما غير از بازيگري، به عنوان نقاش در يک هنر ديگر نيز به جد فعاليت مي‌کنيد. به نظرتان در هنرهاي ديگر غير از سينما جاي چنين حمايت‌هايي همچون هنر و تجربه چقدر خالي است؟

از نظر من هنر کلا نياز به حمايت دارد و اين نکته‌اي است که در تاريخ هنر اثبات شده است. هميشه بايد کسي باشد و هنر را حمايت کند تا رشد کند و به جريان تبديل شود. در همه هنرها، موسيقي، تئاتر، سينما، نقاشي، اگر حمايت نباشد، شايد اتفاق‌هايي به صورت پراکنده بيفتد، اما به جريان تبديل نمي‌شود و در خودشان مي‌ميرند. در گذشته‌هاي دور هم پادشاهان حامي‌هنرمندان دربارشان بودند که مثلا از بين آن‌ها شاهنامه شاه طهماسبي بيرون مي‌آيد.

اين مثالي از حوزه نقاشي بود. جايي که اين حمايت‌ها در نقاشي بوده آثار بزرگي بيرون آمده است و به نقاط عطف تاريخ هنر ما تبديل شده‌اند. حمايت‌ها که قطع بشوند هنر به سمت زيرزميني شدن مي‌رود و ساختار هنر کاملا متزلزل مي‌شود چون هنرمند نياز دارد تا به خيلي چيزها فکر نکند.

همين گروه هنر و تجربه از نظر من باعث شد پاي خيلي‌ها از جمله خود من، دوباره به سينما باز شود. من چيزي حدود 10 سال بود فيلم ايراني نمي‌ديدم و سينما نمي‌رفتم.

وطن امروز/گفت‌وگوی «وطن امروز» با مهدی پاکدل و ایمان افشاریان درباره سینما و تئاتر و مقوله مرگ

به دنبال آسمان فردا

مرتضی اسماعیل‌دوست: مهدی پاکدل و ایمان افشاریان از سابقه سال‌ها دوستی به ساخت اولین فیلم سینمایی مشترک با نام «فردا» رسیدند و این شب‌ها همچنان در صحنه رفاقت، برداشتی از رمان جاودانه داستایوفسکی را در هم‌کیشی ادبیات کلاسیک و هنر مدرن به تماشاخانه مسعودیه آورده‌اند. از این رو ساعاتی پیش از اجرای نمایش «جنایت و مکافات» با آنها همکلام شدم تا در زمینه‌های مختلف گپی دوستانه بزنیم و با توجه به تم درونی مرگ در فیلم «فردا» به نظرم رسید که محور گفت‌وگو درباره موضوع مغفول مرگ‌اندیشی باشد.

http://www.salamcinama.ir/public/images/usrUploader/poshtesahnefarda1.jpg

***

از داستان‌های معنوی حضرت مولانا برای ساخت اولین فیلم خود وام گرفتید. چقدر ارادت و علاقه به ادبیات کلاسیک دارید؟

پاکدل: بسیار علاقه‌مند و پیگیر ادبیات کلاسیک بوده و هستم. در واقع از زمانی که سواد خواندن و نوشتن پیدا کردم، این علاقه به آثار کلاسیک در من به وجود آمد و اشعار بزرگان را دنبال کرده و لذت می‌بردم. البته ایده فیلم «فردا» متعلق به ایمان است که یک سال پیش از ساخت، موضوع فیلم را با من در میان گذاشت که از 3 داستان مثنوی معنوی شکل گرفته است. از طرح این مساله خیلی خوشحال شدم و چند بار با همدیگر فیلمنامه را نوشته و بازنویسی کردیم تا به آنچه می‌خواهیم برسیم.

افشاریان: ادبیات ایران گنجینه بسیار بزرگی است که از سوی مخاطبان و هنرمندان چندان مورد توجه و استفاده قرار نگرفته است. متاسفانه آنقدر که بچه‌های ما سیندرلا را می‌شناسند با کاراکتری چون سهراب آشنایی ندارند. ادبیات ما بسیار عظیم، غنی و عمیق است و حیف است که دست‌نخورده باقی بماند. ما از ادبیات ارزشمند خود غافل شده و به دنبال متونی می‌رویم که بعضا شالوده محکمی ندارند.

از طریق تم مشخصی مانند مرگ که در فیلم «فردا» مشهود است، به داستان‌های مثنوی رسیدید یا در همان ابتدا تصمیم به استفاده از حکایت‌های مولانا داشتید؟

افشاریان: در واقع مکمل هم بودند و خیلی مشخص نمی‌توانم بگویم که در ابتدا کدام‌یک بیشتر برجسته بود، چرا که برای ما ادبیات کلاسیک و پایه‌گذاری درست برای طراحی فیلمنامه مهم بود.

این مساله از این لحاظ عنوان شد که شما برای اولین ساخته‌تان دست به موضوع جهانشمولی چون مرگ زدید که می‌تواند از یک دغدغه شخصی نشأت بگیرد.

افشاریان: دقیقا! فارغ از اینکه من و مهدی دلبسته ادبیات و مولانا هستیم، بارها در گفت‌وگوهایمان به برداشت‌های مشترکی درباره مرگ رسیده بودیم و درباره این مساله صحبت می‌کردیم.

پاکدل: آن هم در 40،35 سالگی!

انگار مرگ‌اندیشی به‌تازگی میان افراد جوان سرشناس به یک اپیدمی تبدیل شده است، چنانکه در برنامه خندوانه نیز رامبد جوان و عادل فردوسی‌پور به تصور خود از مرگ پرداختند!

افشاریان: البته چون من و مهدی پدرانمان را در نوجوانی از دست دادیم، تجربیات مشترکی در این زمینه داشته و با نگاه مشخصی به مقوله مرگ فکر می‌کردیم و همین دغدغه در فیلم اول‌مان هم برجسته شد.

پاکدل: مرگ در تعبیر ظاهری و معنای کلامی خود به شکلی سیاه تصور شده و پرداخت به آن چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. برای همین ما در فیلم «فردا» سعی کردیم به بخشی از مساله مرگ بپردازیم که در باور شرقی‌ها وجود دارد و آن معنایی از تولدی دوباره است.

همان نگاهی که مولانا در اشعار و حکایت‌های خود داشته و اشاره به این دارد که هر زمان روح به کمال خود برسد، میل سفر به عالم دیگر خواهد یافت.

پاکدل: دقیقا! در دین ما و نزد پیشینیان‌مان چنین تصوری از مرگ که می‌گویی وجود دارد و این نوع مرگ‌اندیشی دیگر تلخ و تاریک نخواهد بود. در عرف جامعه هم مرگ به عنوان نیستی مطرح نشده و همچون شروعی دوباره احساس می‌شود.

این نقاط عطف مرگ‌اندیشی چگونه در فیلم «فردا» طراحی شده است؟ چرا که در داستانک‌های روایت‌شده شاهد گریز و ترس و واهمه شخصیت‌ها از مقوله مرگ هستیم!

پاکدل: هر کدام از شخصیت‌ها در این فیلم تصوری متفاوت از مرگ و هستی دارند و عکس‌العمل خاصی از خود بروز می‌دهند. مثلا شخصیت مادر اصلا مرگ را باور ندارد!

http://dddgar.ir/wp-content/uploads/2015/05/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%AF%D9%84-%D9%88-%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86.jpg

البته چنین روایت غریبی از تصورات مرگ در حکایات مولانا هم وجود دارد و در جایی اشاره به دیدگاه خام افرادی دارد که به مانند جنینی هستند که به دلیل عدم شناخت جهان بیرونی، تمایلی به ترک محیط تنگ خود و رسیدن به دنیایی کامل‌تر ندارند!

پاکدل: مساله دیگر اینکه در فیلم «فردا» اقتباس مدرنی از حکایات مولانا داشتیم، چرا که امکان داشت در دنیای متفاوت امروزی و برای مخاطبان، دیگر فلسفه و عرفان مولانا قابل پذیرش نباشد و برای همین ما سعی کردیم مابه‌ازای مدرنی برای ساختار و فرم اثر انتخاب کنیم که این کارمان را سخت می‌کرد. سعی ما در فیلم «فردا» این بود که داستان‌های قابل باوری را به تصویر درآوریم. حتی در جاهایی به دلیل وجود فضای متافیزیک به سمت رئالیسم جادویی رفتیم اما این نوع روایت هم نشانه‌های باورپذیری برای مخاطب عام دارد.

مرز باریکی از تخیل و واقعیت در فیلم «فردا» نمایان است؛ طراحی فضاها و بافت روایی اثر چگونه شکل گرفت؟

افشاریان: در ادبیات خیلی راحت‌تر می‌توان وارد فضای رئالیسم جادویی شد، همان طور که مارکز و نویسندگان دیگر آمریکای لاتین به این مشخصه معروف هستند. البته این هم را در نظر داشته باشیم که چندین سال پیش از این نویسندگان، ما مولانا را داشتیم که در حکایت‌هایش شکل رئالیسم جادویی وجود دارد. در فیلم «فردا» همه تلاش ما این بود که مرز میان فضاهای رئالیسم جادویی، رئال و سوررئال حفظ شود و برای مخاطب مورد پذیرش قرار گیرد.

این نوع فضای غبارآلود و ابهام‌آمیز میان خیال و واقعیت در اپیزود دوم فیلم به شکلی غلیظ در نوع روایت به چشم می‌خورد. به نظرتان این مرزها می‌تواند مورد فهم مخاطب عام قرار گیرد؟

افشاریان: فکر می‌کنم چنین اتفاقی افتاده است، چون ما کدها و نشانه‌هایی در فیلم داریم که ممکن است در ابتدا برای تماشاگر عجیب باشد اما می‌تواند به دلایل و چرایی این مساله پی ببرد. حتی در اپیزودی دیگر هم مادری را می‌بینیم که در خیال خود بدون توپ بدمینتون با دخترش بازی می‌کند! وقتی مخاطب روند ماجرا را دنبال کند، به همه پاسخ‌های خود خواهد رسید.

پاکدل: ببینید! برای برخی افراد پیش آمده که عزیزی را از دست می‌دهند و مثلا بعد از یک هفته زن‌دایی شخص زنگ می‌زند که من دیشب خواب باباتو دیدم که لباس سفیدی تنش بود و گفت برو و فلان کار را انجام بده! اگر چه ممکن است این خواب مورد توجه قرار گیرد اما به هر حال خوابی بوده و شاید چندان قطعیت نداشته باشد. ما دوست داشتیم در فیلم «فردا» چنین تصوری را در شکل روایت‌پردازی داشته باشیم و براساس مرزی از واقعیت و رویا که برای همه ما باورپذیر است حرکت کنیم.

افشاریان: این نوع روایت مانند پازلی است که براساس چینش نشانه‌ها می‌توان به جواب جالبی رسید. در پاسخ به سوال قبلی باید بگویم که برای همین اسم فیلم ما «فردا» شد که خارج از دیروز و آینده خواهد بود. ما دیروز را دیده‌ایم و با امروز درگیر هستیم اما از فردا چندان خبر نداریم و گاه حتی غافل هستیم! ما نمی‌دانیم که چه اتفاقی برای‌مان می‌افتد و عکس‌العمل ما در برابر مرگ چگونه خواهد بود!

هراس آدمی نسبت به مرگ گاه به چنان کابوسی درمی‌آید که حتی در تصوری نارس به دنبال تعویق موعد مرگش باشد، چنانکه مولانا می‌گوید: «می‌گریزد از گوا و مقصدش/ کان گوا سوی قضا می‌خواندش»، این نگاه در اپیزود اول فیلم «فردا» به گونه‌ای از ژانر وحشت رسیده است.

پاکدل: درست است. البته ما اصراری به این نداشتیم که به ژانر مشخص و تفکیک‌شده‌ای بپردازیم و براساس نیاز فیلم و قواعدی که مدنظر بود، در جاهایی از فیلم به سمت وحشت رفته و در جایی هم وهم و خیال حاکم است.

حالا اگر بخواهم به شکلی شخصی‌تر تصورتان را درباره مرگ بدانم، چه پاسخی می‌دهید؟

افشاریان: واقعیتش این است که اگر ما مرگ را به عنوان نیستی و نابودی در نظر می‌گرفتیم، به هیچ وجه سراغ چنین سوژه‌ای نمی‌رفتیم. به نظرم وجود مرگ به دور از هرگونه تاریکی همچون تولدی دوباره خواهد بود و ترس از آن به دلیل ناشناخته بودن آن است. هر یک از آدم‌ها ساعتی شنی دارند که در مدت زمان خود به انتها می‌رسد. ما خبر از آن زمان مقرر نداریم اما معتقدیم مرگ از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است.

http://www.salamcinama.ir/public/images/usrUploader/movImg/poshtesahnefarda2.jpg

پاکدل: در واقع ما در سنی هستیم که نمی‌توانیم به پایان زندگی بیندیشیم. ما آنقدر انگیزه و عشق به زندگی داریم که دوست داریم به لحظه لحظه زیستن فکر کنیم. برای همین نوع نگاه ما درباره مرگ با افراد مسن یا کودکان متفاوت است. همین نوع نگاه متفاوت هم در فیلم ما نشان داده شده است.

در واقع فیلم در خط باریکی از مرگ و زندگی حکایت می‌شود.

پاکدل: دقیقا! ایمان به طور کامل گفت که چرا اسم فیلم خود را «فردا» گذاشتیم. ما معتقدیم هرکسی که دیروز و امروزش را درست زندگی کند، قطعا فردای خوبی خواهد داشت. حضرت علی(ع) در این باره می‌فرمایند: «هیچگاه اندیشه و اندوه روز آینده‌ات را بر اندیشه امروزت ترجیح مده».

برخی از بازیگران با توجه به نقش‌های ویژه‌ای که داشته‌اند، دچار وسواس و دقت در انتخاب نقش‌های بعدی می‌شوند. شما که با نقش ابوطالب در فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» جاودانه شدید، فکر می‌کنید حضور در تئاتر و ایفای نقش برجسته راسکولنیکف در راستای همان حساسیت باشد؟

پاکدل: همین‌طور است. برای من ایفای نقش ابوطالب مسؤولیت بزرگی را به همراه دارد و برای همین با دقت بیشتری نقش‌هایم را انتخاب خواهم کرد و امیدوارم نقشی که امروز در تئاتر بازی می‌کنم در ادامه همان رشد فکری باشد.

اگر چه پیش از این درباره فیلم «محمد رسول الله(ص)» با هم حرف زده بودیم، اما بهتر است باز هم اشاره‌ای به آن اثر برجسته داشته باشید.

پاکدل: برای هر بازیگری حضور در بزرگ‌ترین پروژه سینمای ایران افتخار بزرگی است و برای من هم چنین است. من همه تلاش خود را برای اجرای نقش ابوطالب به کار بستم و شکر خدا فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» مورد توجه مردم هم قرار گرفته است.

شما در جشنواره مونترال هم حضور داشتید و اکران‌های ویژه‌ای به فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» تعلق گرفت. دلیل این استقبال مخاطبان خارجی را در چه می‌بینید؟

پاکدل: استقبال بی‌نظیری از فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» در مونترال شد و مشتاقان بسیاری از ادیان، فرهنگ و باورهای مختلف فیلم را دیدند و با وجودی که تنها برای اکران افتتاحیه جشنواره انتخاب شده بود، چنان مورد توجه قرار گرفت که 3 بار دیگر به اکران درآمد که این مساله در تاریخ جشنواره‌های الف دنیا برای اولین بار بود که اتفاق می‌افتاد.

خاطره خاصی در مواجهه با تماشاگران مونترال برایتان پیش آمد؟

پاکدل: شخصی 12 ساعت پرواز کرده و از جنوب آمریکا آمده بود تا فیلم را ببیند. مساله مهم نحوه مواجهه تماشاگر خارجی با اثری درباره پیامبر اسلام(ص) بود. متاسفانه ما به عنوان یک مسلمان برای نمایش چهره پاک دین خود کم‌کاری کرده‌ایم، در صورتی که درباره دیگر پیامبران، فیلم‌های بسیاری ساخته شده است. از این رو به دلیل تبلیغات نادرستی که وجود دارد متاسفانه خیلی از خارجی‌ها مسلمانان را داعش فرض می‌کنند! و درباره ایران هم چنین تصوری دارند. باورتان نمی‌شود که می‌گفتند مگر ایران سینما هم دارد؟! این تصورات اشتباه به دلیل کم‌کاری ما پیش آمده است و حالا ساخت فیلمی مانند «محمد رسول‌الله(ص)» نگرش متفاوتی را نسبت به دین اسلام و پیامبر والامقام و فرهنگ مسلمانان برای خارجی‌ها پدید آورد. در مونترال وقتی این فیلم به نمایش درآمد همه تماشاگران تعجب کردند و فهمیدند چقدر دین اسلام شاعرانه و لطیف بوده و متفاوت از آن شکل دروغینی است که رسانه‌های خارجی نشان می‌دهند.

برخی وهابیون با نگاهی سیاسی به این فیلم حمله کردند. دیدگاه شما در این باره چیست؟

پاکدل: در مونترال همه متفق‌القول بودند که فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» موجب وحدت مسلمین خواهد شد و برخلاف خارجی‌ها، برخی مسلمانان به دلایلی نامرتبط حرف‌هایی درباره فیلم می‌زنند و این در صورتی است که آنها هنوز فیلم را ندیده‌اند! گروه سازنده این فیلم بدون اینکه به دنبال هرگونه تفرقه‌ای باشد از روایتی بهره برده که هم شیعه و هم سنی به آن اعتقاد دارند و سعی شده نگاه شاعرانه‌ای درباره پیامبر داشته باشیم.

http://www.ana.ir/Media/Image/1394/03/26/635700472657121453.jpg

رمان «جنایت و مکافات» جزو آثار شاخص ادبیات کلاسیک است، چقدر در آن غوطه خوردید تا با قدرت لازم به ایفای نقش راسکولنیکف بپردازید؟

پاکدل: «جنایت و مکافات» جزو رمان‌های محبوب من بوده و هست و فکر می‌کنم 4، 5 باری آن را خوانده‌ام. وقتی ایمان چنین ایده‌ای را مطرح کرد خیلی اظهار تمایل کردم و با توجه به نوع نگاهی که در ایمان سراغ داشتم احساس کردم اثر ماندگار و زیبایی خواهد شد و شکر خدا این اتفاق افتاد و آن دراماتورژی که از یک رمان قطور در زمانی 90 دقیقه‌ای انجام شده به نظرم فوق‌العاده است و تماشاگری که حتی رمان را نخوانده می‌تواند داستان را دنبال کند.

آقای افشاریان! علاقه‌تان به ادبیات کلاسیک این بار به صحنه نمایش کشیده شد تا یکی از شاهکارهای داستایوفسکی منجر به الهام شما در کارگردانی نمایش «جنایت و مکافات» شود. با توجه به اینکه این کتاب تاکنون بارها منبعی اقتباسی برای هنرمندان بوده است و البته غیر از فیلم ساخته‌شده توسط کوریسماکی فنلاندی، نتایج ارزنده‌ای کسب نشد، تا چه حد به دنبال روایتی متفاوت از این اثر بودید؟

افشاریان: «جنایت و مکافات» از نوجوانی مرا درگیر کرده بود و با فیلم ساخته‌شده توسط کولیژانوف جذب این اثر شدم. فضای ذهنی رمان و شخصیت راسکولنیکف همیشه برایم جالب بود اما هیچ وقت جرات نزدیک شدن برای اجرای این اثر را نداشتم. حالا هم با وجودی که سعی کردم روح و اثر داستان داستایوفسکی را حفظ کنم اما باز هم برداشتی از من است و در واقع آنچه را در بلوغ فکری راسکولنیکف مهم بوده است در نمایش خود برجسته کرده‌ام.

«جنایت و مکافات» سویه‌های مختلفی را دربرمی‌گیرد که وجدان آدمی، مکافات عمل، رابطه انسان با جهان و رستگاری بخشی از آن است. کدام بخش از این مضامین در این نمایش مورد توجه بوده است؟

پاکدل: بیهوده نیست که این رمان جزو 10 اثر برتر ادبیات شناخته می‌شود. به نظرم داستایوفسکی مانند یک جراح نشسته و رشته‌های عصبی راسکولنیکف را بیرون آورده است. برای من به‌عنوان بازیگر آنقدر این اثر ارزشمند است که هرگونه خدشه‌ای بر آن ترسناک خواهد بود و این مسؤولیت سنگینی را دربر خواهد داشت. ایمان در این نمایش یکسری موارد کلیدی داستان را به‌عنوان نقاط عطف برجسته کرده و فضای روایی نمایش هم متفاوت از منبع اولیه است و براساس نگاه ایمان شکل گرفته که به نظرم خیلی جذاب شده است.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین