به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آفتاب یزد/گزارش آفتاب یزد از معضل خرید و فروش نقش در سینما و تلویزیون:
پول بده بازی کن!
یوسف خاکیان: سینما، سینما
و باز هم سینما. رویای دست
نیافتنی بسیاری از جوانانی که دوست دارند وارد این جرگه شوند. برخی
شان به وسیله راه هایی که در ادامه این گزارش به آنها اشاره خواهیم کرد داخلش
می شوند و بسیاری شان نیز هر کاری می کنند نمی توانند به رویای خود جامه عمل
بپوشانند. سینماست دیگر، هزاران فراز و نشیب دارد. نکته مهمی که در مورد سینما
وجود دارد این است که این صنعت بسیار بی رحم است. گرچه بسیاری آن را بسیار دوست
دارند و دوست دارند همیشه با آن و در کنار آن زندگی کنند اما به قول معروف سینما
با آنها یا اصلا خوب تا نمی کند و یا اینکه تا مدتی دل به دلشان می دهد و همراهشان
می آید و بعد ... تنها عده کمی هستند که سالیان سال در سینما می مانند و سینما نیز
همراهشان می ماند اما آنها نیز روزی بی رحمی و نامهربانی سینما را احساس خواهند
کرد. روزی که به اوج قله های رفیع هنری رسیده اند اما دیگر توان همپا شدن با سینما
را ندارند، سینما هم حق دوستی را در مورد آنها
رعایت نمی کند و آنها را به فراموشی می سپارد.
در این گزارش می خواهیم به علاقمندانی که دوست دارند وارد سینما شوند و از این راه به شهرت و محبوبیت دست یابند، بپردازیم. جمع کثیری از هنرمندانی که امروزه عکس ها و فیلم هایشان در بیلبوردها و سردر سینماها و روزنامه ها و مجلات و کلوپ های فرهنگی دیده می شود تنها از یک طریق وارد این وادی شده اند. راهی که به نظر می رسد امروزه دیگر خیلی جواب نمی دهد.
* دانشگاه
دانشگاه و درس هنر خواندن در آن و پیگیری آکادمیک رسیدن به رویای بازیگر شدن یکی از اصولی ترین راه هایی است که یک علاقمند به هنر بازیگری می تواند با قدم نهادن در آن به هدفش برسد. راهی که همانطور که پیشتر عنوان شد در مقایسه با راه های دیگری که در ادامه این گزارش می آیند راه چندان خوبی نیست. تجربه نشان داده که در سینمای امروز گرچه وارد شدن آکادمیک به وادی هنر راه معقولتر و مطمئن تر و محکم تری است اما راه هایی وجود دارد که ره صدساله ای که شیوه ورود آکادمیک به این هنر – صنعت می پیماند را کنار زده و یک شبه و حتی کمتر از آن می پیماید و رویای بازیگر شدن را محقق می سازد.
* آموزشگاه های بازیگری
بیراه
نیست اگر بگوییم این شیوه شیوه خلاصه شده ای از تحصیلات دانشگاهی در رشته بازیگری
است. روزانه تبلیغات بیشماری در روزنامه ها، مجلات، آگهی های چسبیده به دیوار می
بینیم که در آن از آموزش برای بازیگر شدن خبر داده اند و برای جذب مخاطب چند نام
برند بازیگری را در آن نوشته اند و از دوستداران و علاقمندان رشته بازیگری برای
شرکت در کلاسهای بازیگری دعوت کرده اند که بیایید و بازیگر شوید. راه بدی هم نیست.
جواب هم داده است. چرا که برخی بازیگرانی که امروزه در سینما و تلویزیون مشغول
فعالیت هستند از طریق آموختن در همین آموزشگاه ها وارد عرصه بازیگری شده اند،
بازیگرانی که منصفانه اگر بنگریم برخی شان واقعا بازیگران خوبی هستند.
* زندگی در یک خانواده هنری
هنرمند بودن پدر یا مادر یا هر دو اصلی ترین راه ورود فرزند یک خانواده به عالم سینما یا تلویزیون گاه بدون گذراندن تحصیلات دانشگاهی و دوره های آموزشی در آموزشگاه ها است. نمونه هایش هم در علم هنر هفتم کم نیست. برخی از جوانان هنرمند نه در دانشگاه تحصیل کرده اند و نه درآموزشگاه های بازیگری دوره دیده اند، آنان تنها به واسطه پدر یا مادر هنرمندشان بازیگر شده اند و برخی شان حتی هیچ تلاشی برای بازیگر شدن نکرده اند.
* بند پ
بند پ اساسی ترین راه ورود به عالم بازیگری است، گزینه ای که اصلی ترین موضوع مورد بحث این گزارش هم است. اگر شما علاقمند به بازیگری باشید و اوضاع و احوالتان مشمول بند پ نیز شود به راحتی می توانید به یک بازیگر تبدیل شوید. حتی اگر هیچ استعدادی نداشته باشید. حتی اگر در هیچ دانشگاه و آموزشگاه بازیگری هم تحصیل نکرده باشید و حتی اگر پدر و مادرتان هم بازیگر یا هنرمند نباشند. اصلی ترین راه ورود به رشته بازیگری . اگر فکر می کنید منظور از بند پ همان پارتی است سخت در اشتباهید. پارتی داشتن راه خوبی برای ورود به سینما است اما مورد نظر بند پ این گزارش نیست. منظور از پ در این مقال ماده ای است که می تواند تمام مشکلات را حل کند.
* پول:
نقش پول آنقدر زیاد است که می تواند حتی هنر بازیگری را تحت الشعاع قرار دهد البته این موضوع در مورد هنرمندان واقعی و کسانی که می خواهند هنر واقعی را به تصویر بکشند صدق نمی کند. بلکه مناسب به اصطلاح سینماگرانی است که به خاطر منفعت و سود مادی وارد صنعت سینما شده اند. البته هیچ هنرمند و بازیگری نیست که نخواهد از هنرش کسب درآمد کند اما این سینماگران خاص تنها به کسب درآمد می اندیشند و اگر در این رهگذر فیلمشان مورد اقبال جشنواره های مختلف هم قرار گرفت که فبها المراد. تصور کنید جوانی که دوست دارد بازیگر شود اما نه
دوره
ای دیده و نه پدر و مادرش هنرمند هستند که بتواند به واسطه آنها وارد حیطه بازیگری
شده و به اصطلاح اسم و رسمی به هم بزند. او فقط از یک امتیاز برخوردار است پول. پدرش
فرد متمول و پولداری است. حالا جریان سینما برای او برعکس می شود . به جای اینکه
یک کارگردان بیاید و یک بازیگر را برای ایفای یک نقش در فیلمش به خدمت بگیرد و کلی
هم به او دستمزد بپردازد دست بر قضا با مرد متمول آشنا شده و او هم قبول می کند که
تمام یا قسمتی از هزینه ساخت فیلم مورد نظر کارگردان را بدهد اما به شرطی که آن
کارگردان هم نقش اول فیلمش را به پسر دردانه اش بدهد. قضیه به همین سادگی تمام می
شود بدون اینکه کسی در این میان ناراضی باشد.
تازه این تمام ماجرا نیست. گاهی اوقات پدر متمول پا را فراتر می
گذارد و یک تیم فیلمسازی را استخدام می کند تا فیلمی را به کارگردانی پسرش بسازند
و پسر خوش شانس هنوز بازیگر نشده کارگردان می شود.
پول اما گاهی اوقات هم موارد دیگری را ایجاد می کند، مثلا یک بازیگر یا کارگردان با گرفتن مبلغ هنگفت نقشی خاص را به یک نفر می فروشد و با عنوان کردن اینکه این جوان آینده درخشانی دارد او را وارد دنیای بازیگری می کند. حتی در سالهای اخیر موضوع خرید و فروش نقش به یک تجارت پرسود تبدیل شده است و در این راستا موسساتی هم پدید آمده اند که به شغل شریف بازیگر سازی مشغولند. در برخی از این موسسات بازیگری برای بازی در 2 دقیقه از یک فیلم با دیالوگ 2 میلیون تومان، نقش اول 20 میلیون تومان و نقش اول در کنار بازیگران مطرح سینما 50 میلیون تومان هزینه دریافت میشود. چند سال پیش بود که در یکی از برنامه های برنامه تلویزیونی شوک مدیر یک موسسه بازیگری در خصوص نقش اول شدن به هنرجو گفت: اگر قیافهات بهتر بود، دست و بالم بازتر بود. اما با این چهرهای که داری باید کمی خرج کنی. اگر نقش اول و دوم میخواهی 50 میلیون تومان باید بدهی. تضمین میکنم که نقش خوب به تو میدهم.
* باندهای بازیگری
اگرچه همه کسانی که در حوزه سینما و تئاتر فعالیت می کنند معتقدند که فضای سینمای ایران پاک پاک است و هیچ غیر اخلاقی و کار ناپسندی از جمله خرید و فروش نقش در آن صورت نمی گیرد اما باید پذیرفت که غیر از مواردی که گفته شد افرادی در بدنه همین سینما هستند و اتفاقا آدم های برندی هم هستند و مشغول انجام چنین کارهایی هستند و اتفاقا هرگاه هم سوالی در این خصوص با ایشان مطرح می کنی خود را مبرا از این موضوع می دانند و حتی گاهی این موضوع را از ریشه منکر می شوند. اما با این حال بسیاری از هنرمندان این موضوع را بر نتابیده و اعتقاد دارند که چنین چیزی در سینمای ایران
وجود دارد.
آفتاب یزد/داریوش فرهنگ: مطالعه داستان روحیه یک سویه نگری را از بین میبرد
داریوش فرهنگ، کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگر سینما وتلویزیون گفت: مطالعه رمان و داستان روحیه یک سویه نگری در دانش و معرفت را از بین میبرد. اگر مطالعه رمان را کنار بگذاریم دایره واژگانمان محدود میشود. وی در گفتگو با ایبنا عنوان کرد: دانش و دانشاندوزی در هر شرایطی برای بازیگر و غیربازیگر مفید است. خواندن رمان و داستان کوتاه ذهن و روح هنرمند را بارور میکند. ادبیات و سینمای امروز از هم تاثیر میگیرند. اگر نگاهی به درخشانترین فیلمهای دنیا بیندازیم، در خواهیم یافت که هم ادبیات از سینما و هم سینما از ادبیات تاثیر گرفته است. این تاثیر بسیار زیباست. این امر مهم با مطالعه رمان محقق میشود. کارگردان مجموعه تلویزیونی «سلطان و شبان» افزود: مگر میشود بازیگری بگوید خواندن رمان برای من اهمیتی ندارد. دانش انسان را با کمالات آشنا میکند و هنر هنرمندان این است که به کمالات و معرفت برسند و این جهان آشفته را مکانی بهتر برای زیستن کنند. بنابراین سروکار داشتن با ادبیات در سطح همین واژگانی هم که به کار میبریم اهمیت فراوان دارد. این کارگردان اضافه کرد: اگر مطالعه را کنار بگذاریم، دایره واژگانمان محدود میشود. همینطور اگر دایره تفکرات و واژگان ما پرورش نیابد مانند مردابی میشود که سر جای خود ایستاده است و هیچ خاصیتی ندارد اما با ادبیات سر و کار داشتن و نیاز دنیای امروز را درک کردن، هنر ما را زایا و پویا خواهد کرد. این حرف پیش پا افتادهای است که بگوییم در حین کار و مطالعه سناریو نمیخواهیم مطالعه کنیم. به نظرم نمیشود انسان به آنچه میداند بسنده کند. این بازیگر تلویزیون در پاسخ به این پرسش که «اگر قرار باشد از میان شخصیتهای رمانهای ایرانی و خارجی یکی را بازی کنید، کدام شخصیت را دوست دارید؟» گفت: اگر بخواهم نقشی را بازی کنم آن نقش باید ایرانی باشد. امروز آثار خوبی حتی از سوی رماننویسان جوانمان نوشته میشود. شخصیت هر چه پختهتر، ملموستر و با فرهنگتر باشد بیشتر دوست دارم آن را بازی کنم و واقعی و غیر واقعی بودنش برایم مهم نیست. هنر آن جا شکل میگیرد که یک موضوع غیرواقعی را با نگاه هنرمندانه واقعی جلوه میدهد. با آفریدن هنر، ما چیزی را به جهان میافزاییم و هنر و نقش بازی کردن و کارگردانی و تئاتر و ادبیات به هم مربوط است. فرهنگ گفت: وظیفه من است که به عنوان کارگردان و بازیگر سینما ادبیاتداستانی را مطالعه کنم. از نظامی گنجوی گرفته تا خیام و فردوسی و حافظ را مطالعه میکنم. وقتی ادبیات گذشتهمان را درست نشناختهایم طبعاً رمانهای امروز را هم درنخواهیم یافت. متاسفانه در مدارس هنری و دانشگاهها به جای اینکه بزرگانمان را معرفی کنیم به دنبال مکتبها و ایسمهایی میگردیم که چندان هم مفید نیست. ما فیزیک و شیمی را سر امتحان خواندیم و حفظ کردنیها را حفظ کردیم اما بعد از تمام شدن امتحان و گرفتن دیپلم همهشان را فراموش کردیم. موضوع مکتبهای ادبی هم مانند همین موضوع است. این در حالی است که وقتی مطالعه استمرار یابد بهتر میتوان دست به انتخاب زد و تصمیم گرفت که چه کتابی را خواند و کدام کتاب را کنار گذاشت. وی در پاسخ به این پرسش که «میان رمانها و مجموعه داستانها و آثار ایرانی و خارجی آثار کدام شاعر و نویسنده مورد پسند شماست؟» گفت: آثار کلاسیک همیشه جاودان هستند. نمیشود بدون خواندن رمانها و آثار کلاسیک دست روی بهترین آثار دنیا گذاشت. شکسپیر به این دلیل جاودانه است که نویسندگان و شاعران بزرگ پیش از او جاودانه بودهاند. در میان ایرانیها دیوان حافظ ویژگیهایی دارد که حتی با گذشت زمان جاودانه است. ما باید نسبت به همه آنها سر تعظیم فرود آوریم اما به گمانم ضروری است که همه آنها را چه خارجی و چه ایرانی مطالعه کنیم.
آفتاب یزد/گفتگوی آفتاب یزد با مهرداد انتظاری
ادبیات، زندگی روزمره هر انسانی را در بر میگیرد
مجتبی حدیدی: مهرداد انتظاری با 300 عنوان تالیف و ترجمه از وضعیت ادبیات داستانی در ایران میگوید. آخرین اثر وی ترجمه شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری است که در بهار 1394 توسط انتشارات فرادید نگار به چاپ رسیده است. ایشان از صحبت بیشتر راجع به کارنامه ادبی خود میگذرد و با فروتنی سوال دوم را پاسخ میدهد.
ادبیات مدرن از چه زمانی در ایران آغاز میشود و سیر آن به کجا رسیده است ؟
گمان میکنم از زمان ترجمه و روبه رو شدن با حجم ترجمه وارد دوره ادبیات مدرن شدیم. یعنی درست از دوره ای که مردم کتاب خوان شدند. به طور مثال ادبیات ذبیح الله منصوری را عرض میکنم که دارای تالیفات فراوان بود و مردم به طرز عجیبی ازایشان و آقای حسینعلی مستعان استقبال کردند. البته استقبال از منصوری بیشتر بود. مردم با ادبیات مدرن پیش رفتند. اما الان وضعیت تغییر کرده. اکنون دوره نویسندگان کم سن و سال است. به خصوص دختران جوان به نویسندگی در حیطه داستان و رمان روی آورده اند که فراوان هم هستند.
یعنی این وضعیت که تشریح شد ضربه ای به مدرنیسم ادبی در کشور ما محسوب میشود؟
نه ، خوب است. با این روند باید دید که آیا کتابخوان هم زیاد میشود یا نه. در حالی که مسئله شاید مدرن شدن یا کلاسیک بودن نباشد، حس میکنم به شکل دیگری مردم ما ادبیات مدرن را شروع کرده اند.
بیشتر توضیح بدهید ، فکر میکنم منظورتان ارتباط با ادبیات جهان و همسویی با آن است.
بله. در ذهن خودم هم همین بود. مثال میزنم: ارنست همینگوی را در نظر میگیریم یا هینریش بولد نویسنده عقاید یک دلقک. به نوعی جلو رفتند که کمتر کسی هست نام آنها را نشنیده باشد. یک فاصله یا یک حلقه مفقوده ای هست که ما آن را درک کرده ایم و در پی کمتر کردن این فاصله هستیم.
رمان های شما بیشتر در چه ژانری هستند ؟
من بیشتر در ژانر تهران قدیم مینویسم. مانند کتاب های غروب غریبانه دلم. بامداد دلباختگان. البته یک حوزه دیگر هم در رمان نویسی دارم که رمان های واقعی و عاشقانه و اجتماعی کار میکنم مانند لحظه های بی تو ، کوله بارعهد.
چرا دو حیطه پارادوکس ، شاخصه های زبانی و دایره واژگانی کاملا متفاوت را اختیار کردید؟
برای دو مخاطب نمینویسم. بلکه دو نوع مینویسم. در ژانر امروزی مخاطب امروز و اتفاق روز را در نظر میگیرم و عاشقانه و اجتماعی مینویسم و تعهد خود را انجام میدهم. در نوع دوم تهران قدیم و تاریخ معاصر را در نظر میگیرم و قلم سنگین تر و ادبیات فاخر را به کار میگیرم.
حد پایداری شما در این دو نوع نوشتار تا کجا هست و مخاطب شما را تا کجا همراهی خواهد کرد ؟
البته سعی کرده ام که متفاوت هم کار کنم. به عنوان مثال رمان کوله بارعهد یک قضیه تحقیقاتی برای من بوده است که مربوط به دوره نادرشاه افشار میشود. قومیرا در زمان نادر شاه کوچ میدهند و آنها دهات کلات را به وجود میآورند. البته روایتی خود ساخته با عناصر داستانی وارد این مقوله کردم که استقبال خوبی هم شد و تا به حال شش بار تجدید چاپ شده است.
چه نقطه عطفی بین اندیشه شما و نوشتار شما هست ؟
سلیقه باعث شده که از این دو بستر استفاده کنم. من برای این دو نوع نوشتار را انتخاب کردم که اگر اسمیاز من در ادبیات باقی ماند و چیزی اگر از خودم به جا میگذارم جاذبه خود را برای مخاطب هر دوره ای حفظ کند. بحث من امروز نیست ، چون ادبیات داستانی برای مخاطب است نه مولف.
بحثی که امروز در ادبیات مدرن در سطح جهانی هست یک سوال کلی است : اینکه ادبیات به چه دردی میخورد و کاربرد آن چیست ؟
ادبیات زندگی روزمره هر انسانی را در بر میگیرد. هرچه مخاطب با ادبیات مانوس تر باشد اطلاعات عمومیوی نیز بیشتر خواهد شد. پس مولف هرچه بیشتر حرف برای گفتن داشته باشد ادبیات ، کاربردی تر خواهد شد.
فضای مجازی چه تاثیری بر ادبیات گذاشته است ؟
اینترنت و فیس بوک و... تاثیر خاص خود را بر سطح تفکر مردم گذاشته اند. اما کتاب به صورت جامع نوشته میشود و قابل لمس است . همین ملموس بودن کتاب باعث میشود انسان کامل تر آن را دریافت و درک کند. البته اینترنت هم خوب است و بسیاری از مشکلات را حل میکند. در اینترنت کتاب خواندن یک عیب دارد و اینکه تا مدتی کوتاه در ذهن میماند. اما چون کتاب تدوین شده است ذهنیت طولانی تری را ایجاد خواهد کرد و کاربردی و موثر تر خواهد بود.
وضعیت ادبیات داستانی در ایران نسبت به جهان چگونه است ؟
به دوره بدی رسیده ایم . در وضعیت اسفناکی قرار داریم. ما روز به روز در ادبیات عامیتر میشویم اما قلم در سراسر جهان قوی تر میشود. ادبیات جهانی ، بیشتر ذهن خواننده را به خود مشغول میکند. ادبیات عامه پسند باعث میشود که مخاطب به حشو خوانی عادت کند. البته ادبیات عامه پسند نیز مشتری خاص خود را دارد و همیشه هم داشته است.
ابزار ما برای رساندن ادبیات ایران به سطح جهانی چیست ؟
داستان کوتاه میتوانست و میتواند یکی از این ابزارها باشد. چرا که کوتاه نویسی برای خود مقوله ای گسترده است. اما باید دید که چه افرادی میگویند و از چه میگویند و با چه هدفی داستان کوتاه مینویسند. البته همچنان ترجیح میدهم را جع به فضای رمان نویسی صحبت کنم.
هرطور صلاح میدانید ، راجع به رمان و پیرامون آن ، مسئله را تشریح نمایید.
بله، ببینید در ادبیات به مهارت میرسیم و بعد از مدتی حتی به مهارت نقد و بررسی هم دست میبابیم اما ممکن است ادبیات فاخر مانند سمک عیار را حتی خودمان هم نتوانیم از روی آن بخوانیم این دوره ای نیست که بگوییم میگذرد. دوره ها را ما خودمان میسازیم. البته مسائل زیادی تاثیرگذارهستند مثل میل مخاطب به خوانش کتاب های خنده دار و بی پایه و اساس. اینها اتفاقات روزمره هم میتوانند باشند و خیلی جایگاه ادبی ندارند. بلکه فقط مخاطب همذات پنداری میکند و موضوع را میپذیرد. مردم به جای هنر کلاسیک خوانی به عام شدن خود دامن میزنند. البته میبینیم که به هر شکلی از ژانرهای عامه پسند استقبال زیادی میشود. درست است که مردم کتاب خوان میشوند اما باید سطح خود را هم بالا بکشند
به ترجمه پذیر بودن اثر چقدر معتقد هستید ؟ اصلا اثر باید ترجمه پذیر باشد یا نه ؟
مسئله ترجمه قدیمیترین مسئله راجع به ادبیات است. کلیله و دمنه از متون کهنی به شمار میرود که بارها به زبان های مختلف و کهنی ترجمه شده و ماندگار هم شده است. مثال دیگری میزنم مثلا در آمریکای جنوبی و لاتین نویسنده هایی هستند با ذهنیت هایی عجیب مانند نویسنده ارباب حلقه ها و هری پاتر. اما روزگاری حکیمیبزرگوار و تکرار نشدنی مانند ابوالقاسم فردوسی را داشته ایم و امروز نمیتوانیم یک مولف مانند او را در قله ادبیات داشته باشیم. همانطور که ادبیات جهان و مثلا ارباب حلقه ها به توسط ما مورد استقبال قرار میگیرد یعنی به شکل های مختلف ادبیات جهان راپذیرفته ایم. اما آیا ما نیز توسط جهان مورد استقبال قرار میگیریم ؟ پس قطعا امروز ترجمه پذیری مشکل بزرگی است.
البته ذهن نویسنده همیشه درگیر مسایل اجتماعی برای خلق داستان هست و نویسنده اول به خلق اثر فکر میکند نه ترجمه.
همیشه حول و حوش ذهن نویسنده ، اجتماع و مسائل جامعه است. اما منظورم این است که در کشورهای دیگر ، نویسندگانی با قوه خلاقه بالا و ذهنیت سیال و با استعداد دارند که ژانرهایی مانند ارباب حلقه ها را میسازند ، اما ما نمیتوانیم از تمام ظرفیت های ذهن استفاده کنیم چرا که مسائل اجتماعی ما فراوان هستند و هرچقدر به آنها بپردازیم تمام نمیشوند. چه برسد به اینکه یک شاهنامه دیگر داشته باشیم.
اما در دهه های پیش توسط بعضی از اساتید عنوان میشد که شاهنامه فردوسی ابزار کهنه است و شاهنامه مخاطب خود را تا یک سده دیگر به طور کامل از دست خواهد داد.
از بزرگترین افتخارات میهنی ما چه در زمینه داستان نویسی و شعر ، شاهنامه فردوسی است. شاهنامه همچنان مخاطب دارد و گواه من فروش خوب شاهنامه است. با اینکه در کشور ما شاهنامه زیاد به چاپ میرسد اما همان چاپ زیاد هم خوب به فروش میرسد.
خودتان کدام یک از نویسندگاه ایرانی را بیشتر دوست دارید ؟
همه شان خوب و تاثیر گذار هستند چون متفاوت هستند. اما جمالزاده و صمد بهرنگی و احمد محمود را بیشتر دوست دارم.
و سخن آخر...
آرزوی قلبی دارم که مردم ایران کتاب خوان باشند. فاجعه کتاب الکترونیکی را ببینند و از آن بیرون بروند. حیف چشم های قشنگ مردم نیست که با اشعه مانیتور از بین برود ؟ لمس کتاب با دست چه اشکالی دارد ؟ بگذریم از اینکه کتاب الکترونیکی پایه های نشر ایران را متزلزل کرد. البته بحث مشکلات نشر و چاپ ، گفتگوی دیگری را میطلبد. ضربه به چشم و مغز و سردی در خانواده ها و اعتیاد به فضای مجازی و... هدیه فضای مجازی است اما لمس کتاب این مشکلات را ندارد.
ابتکار/بررسی توقیف فیلم «رستاخیز» با فرا رسیدن ایام محرم؛
فراز و نشیبهای «رستاخیز»
از توقف اکران فیلم «رستاخیز» (چند سانس پس از اکران) تقریبا 3 ماه میگذرد و همچنان وضعیت اکران این فیلم در ایران مشخص نیست و از سوی دیگر این فیلم به تازگی در اولین حضور جهانیاش در جشنوارهی فیلم بغداد، جایزه بزرگ و تندیس تماشاگران را گرفت.در آستانهی آغاز ماه محرم مروری داریم بر اتفاقاتی که بر «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش گذشت و در پی پاسخ به این پرسش هستم که آیا این فیلم که به واقعه عاشورا میپردازد، سرانجام در ایران اکران عمومی خواهد شد؟ اخبار غیر رسمی حاکی از آن است که کمیتهای زیر نظر وزیر ارشاد پیگیر آخرین وضعیت اکران «رستاخیز» است.
«رستاخیز» حتما اکران خواهد شد
در جدیدترین اتفاقات طی چند هفتهی اخیر روزنامه «سینما» تیتر زد که ««رستاخیز» به اکران نزدیک میشود؟» و به نقل از حجتالله ایوبی اعلام کرد که کسی نباید نگران اکران نشدن «رستاخیز» باشد و فیلم درویش اکران عمومی خواهد شد.رییس سازمان سینمایی در این گفتوگو صراحتا تاکید کرد که حتما فیلم «رستاخیز» اکران خواهد شد.
لزوم پاسخگویی مسئولان سیاستورز
اما احمدرضا درویش که 24 تیر ماه اکران فیلمش متوقف شد، سرانجام 17 شهریور ماه و در مراسم بزرگداشتاش در جشن خانه سینما صراحتا در زمینه این موضوع صحبت کرد.او با تاکید بر اینکه فیلم «رستاخیز» با مجوزهای قانونی و اتکا به فتاوای مراجع ساخته شده است، سخنان صریحی را در قالب یک نوشتار مطرح کرد.این فیلمساز در بخشی از متنی که قرائت کرد، نوشت:«در زمانهای که سینمای ایران بر اثر سیاستهای «خودتحریمی» با ادعای فتح قلههای جهانی، حتی در عرصهی نمایشی شهر کوچک مزار شریف در افغانستان، با دو میلیون جمعیت شیعه و زبان مشترک فارسی نیز سهمی ندارد، کسانی به قصد ترویج فرهنگ خاندان عصمت و طهارت(ع) بدون تکیه بر بودجههای جاری و بیت المال، طی بیش از یک دهه مجاهدت، اقدام به تولید فیلم «رستاخیز» نمودند. آنان این اقدام خود را به مثابهی سعی بین صفا و مروه و طواف به گرد کعبهی ناطق، حسین ابن علی(ع) میپنداشتند و آرزو داشته و دارند که مخاطبان تشنهی عدالت و کرامت انسان را در عالم، به دیدن برگی دیگر از کتاب مصور و قطور عاشورا میهمان کنند.آیا این آرزو در شرایطی که دلارهای تکفیری و سلفی با تسلط بر رسانههای تبلیغی در برابر اندیشه اهل بیت(ع) هزینه میشود و کودکان شیعیان به جرم انتساب به اسلام علوی ذبح و نوامیس مسلمانان در بازار بردگان خرید و فروش میشوند، گناهی نابخشودنی است و کیفر به همراه دارد؟«رستاخیز» با عنایت و توجهات صاحبش، به فضل خدا و با مجوز قانونی و اتکا به فتاوای مراجع عالیقدر و حجت شرعی ساخته شد و به اکران عمومی درآمد. آنچه براثر تصمیم مدیران دولتی مبنی بر پایین کشیدن این فیلم از پردهی اکران و توقف و تعلیق نمایش آن به بهانهی جلوگیری از تضعیف جشن هستهای صورت گرفته، حکایتی عبرتآمیز است که مسئولان سیاستورز لاجرم میبایست پاسخگوی آن باشند.ما بنا بر رهنمود آن حکیم فرزانه، به خداوند سبحان توکل و برباور خود ایستادگی خواهیم کرد و سینه پردردمان را نه برای اغیار و بیگانگان که برای دیدهبان بیدار مُلک و ملت گشودهایم. ما براین باوریم که مدیریت عالم فرهنگ و هنر در دوران پساتحریم به عالِم اندیشهورز، سخت محتاج است. «غافله فرهنگ و هنر بیچراغ هدایت و کشتی نجات به ساحل نمیرسد.»
بیشترین فیلمی که حمایت کردم رستاخیز بود
چند روز بعد از این مراسم علی جنتی در مراسم روز ملی سینما گفت که «من نه تحت تاثیر فشار رسانهها هستم و نه تحت تاثیرصحبتهای نمایندگان مجلس. زیرا ما بر اساس چهارچوب قانونی و ضوابط مربوطه فکر و بررسی میکنیم و در نهایت به آنچه به عنوان نتیجه می رسیم؛ عمل میکنیم.»وزیر ارشاد تاکید کرد که پای مجوزهایش ایستاده است، همانطور که پای «قصهها» ایستاد و قرار است بواسطه اکران آن در مجلس پاسخگو باشد.جنتی در عین حال مطرح کرده بود: «ولی بیشترین فیلمی که تا امروز حمایت کردم فیلم «رستاخیز» بوده است و از این اثر سینمایی به عنوان فیلم فاخر تعریف کردم. درباره این فیلم برخی از مراجع تقلید میگویند که چهره حضرت ابوالفضل(ع) نباید مستقیم نشان داده شود. بنابراین به ما حق بدهید ما به دیدگاه فقهی مراجع احترام بگذاریم زیرا کشور ما یک کشور دینی است. و باید به نظر مراجع تقلید توجه کنیم و احترام بگذاریم.
تجمع عدهای در اعتراض به اکران فیلم رستاخیز - مشهد
شامگاه چهارشنبه 24 تیر ماه و در آستانهی آغاز تعطیلات عید سعید فطر پس از انتشار برخی اخبار از اعتراض برخی گروهها و تجمعهایشان در مقابل وزارت ارشاد و برخی سینماهای نمایش دهنده فیلم «رستاخیز»، سازمان سینمایی وزارت ارشاد اطلاعیهای داد که در بخشی از آن آمده بود:«نظر به رعایت جایگاه و شان مراجع عظام تقلید و عالمان شاخص دینی یادآوری میکنیم که اکران فیلم «رستاخیز» تا تامین نظر برخی از مراجع بزرگوار تقلید به تعویق میافتد.»در حالی نمایش «رستاخیز» در اولین روز اکرانش در سینماهای کشور به تعویق افتاد که از چند هفته قبل از آن حواشی و مخالفتهای غیر رسمی برخی گروهها برای اکران این فیلم بوجود آمده بود و پیشتر هم همزمان با اکران آن در جشنوارهی فیلم فجر اعتراضهایی غیر رسمی انجام شد که باعث شد ، دستاندرکاران فیلم اصلاحاتی برای اکران عمومی آن انجام بدهند.یکی دو ساعت بعد از انتشار این خبر احمدرضا درویش در گفتوگویی تاکید کرد که اکران فیلم «رستاخیز» متوقف شده است.این کارگردان در پی اطلاعیه سازمان سینمایی مبنی بر «به تعویق افتادن اکران فیلم «رستاخیز»» در پاسخ گفته بود: «این تعبیر که اکران فیلم به تعویق افتاده است،تعبیر درستی نیست بلکه وزارت ارشاد با تصمیمی که گرفته است، اکران این فیلم را متوقف کرده است.مجوز فیلم «رستاخیز» مبتنی بر دو اصل از سوی ارشاد صادر شده است؛ یک اصل ،اصل مطابقت با قوانین و اصلی دیگر به لحاظ شرعی و عرفی است که قطعا اگر این فیلم بدون تایید مراجع تقلید ساخته شده بود از ارشاد پروانه نمیگرفت بنابراین همهی این مراحل طی شده و حوالههای نمایش فیلم صادر شده است اما وزارت ارشاد بعد از چند ساعت از آغاز اکران مجبور میشود،نمایش را متوقف بکند.»
«قمه زنی» یک زن معترض!
ماجرای توقف اکران فیلم «رستاخیز»، خصوصا از آن جهت که عدهای مقابل وزارت ارشاد و برخی سینماهای نمایش دهنده این فیلم جمع شدند و دست به اعتراض زدند و زنی در یک اقدام خارج از عُرف، به قمه زنی مشغول شد تا مدتها سوژه داغ رسانهها بود.از سوی دیگر، یک تناقض افکار عمومی را به خود مشغول کرده است؛ منتقدان و معترضان - که البته دستاندرکاران و موافقان فیلم، معتقدند بسیاری از آنها، یا اساسا فیلم را ندیدهاند، یا نسخهی اصلاحشدهی آنرا ندیدهاند - میگویند که در این فیلم به ارزشها و مقدسات جسارت شده، از سویی دیگر، فیلم «رستاخیز» از معدود پروژههای سینمای ایران دربارهی واقعهی عظیم و تاریخساز عاشورا با وجود گذشت نزدیک به چهار دهه از استقرار نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود. به همین دلیل، ساخت آن نیز به معتمدان و معتقدان به ارزشهای انقلاب اسلامی سپرده شده است.این شرایط وقتی بیشتر قابل تامل میشد که دربارهی نوع مخالفتها و ماهیتهای آنها، نکتههای مهم و تفکربرانگیزی ازسوی برخی مقامهای مسوول در دولت و نیز نهادهای نظامی و انتظامی مطرح شده است.سعید منتظرالمهدی - سخنگوی ناجا - دربارهی پروندهی فیلم قمهزنی یک زن در اعتراض به اکران فیلم سینمایی «رستاخیز» هم دو هفته پس از آن اتفاق سخن گفت و خبر داد که «در حال حاضر پروندهای در این خصوص در نیروی انتظامی تشکیل شده و پلیس برای بررسی موضوع وارد شده است و تاکنون تعدادی از این افراد که فیلمشان نیز منتشرشده بود، دستگیر شدند و زنی که در آن فیلم اقدام به قمه زنی کرد، شناسایی شده است.»
اسناد مربوط به جریان اسلام انگلیسی
اما سردار جزایری - معاون ستاد کل نیروهای مسلح - در همان مقطع مبحث خاصی را گشود. او با بیان اینکه متاسفانه در تعلیق اکران فیلم «رستاخیز» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قدری عجله کرد، گفته بود: برخی اطلاعات حاکی است عدهای که جلوی یکی از سینماهای تهران تجمع و حتی اقدام به قمه زنی کرده بودند، وابسته به جریان معروف «اسلام انگلیسی» بودهاند و اسناد و مدارک آن در اختیار نهاد مسوول است.
معترضان دیندارنما
وزیر ارشاد نیز در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به حواشی رستاخیز گفته بود که آن عدهای که مقابل وزارت ارشاد تجمع کرده بودند، خیلی آدمهای مذهبی نبودند و تاکید کرده بود: این فیلم هم ممکن است مثل بعضی از فیلمهای دیگر، با بعضی از اصلاحات جزئی اکران شود. منتهی در آن مقطع زمانی احساس کردم یک عده عناصری میخواهند علیه دولت و فعالیتهایش، تظاهراتی را به عنوان دفاع از تاریخ عاشورا راه بیاندازند و به دنبال بهانهگیری هستند، همانطور که شاهد بودید، عدهای دو روز در مقابل وزارت ارشاد تظاهرات کردند که خیلی هم آدمهای مذهبیای نبودند و در ماه رمضان اقدام به روزه خواری می کردند، ولی این بهانهای بود برای اینکه با دولت مخالفت کنند. بنابراین ما اکران این فیلم را به تعویق انداختیم بخصوص که نمیخواستیم جشن هستهای تحتالشعاع این موضوع قرار بگیرد.در حالی چندین مسوول سیاسی، انتظامی و فرهنگی دربارهی موضوع و ماهیت افراد تجمعکننده مقابل وزارت ارشاد و سینما شکوفه متفقالقول سخن گفتند و تاکید داشتند ماهیت آنها واقعا مذهبی نبوده است، که طی یک سال گذشته تعبیر «اسلام انگلیسی» از سوی مقام معظم رهبری بارها مطرح و نسبت به آن هشدار داده شده است.
ابتکار/«اپرای عاشورا» اولین قدم ملی در اپرای ملی است
بهزاد عبدی «اپرای عاشورا» را اولین قدم ملی در اپرای ملی دانست و گفت: من موسیقی اپرای عاشورا را در سال 87 نوشتم و داستان آن در 10 پرده اجرا میشود.
آهنگساز «اپرای عاشورا» اظهار کرد: در ابتدای داستان این اثر، محتشم اتفاق هولناک عاشورا را یادآوری میکند و سپس به داستان عاشورا فلشبک زده میشود و در آخر دوباره محتشم غمنامهای را درباره این اتفاق خواهد خواند.او در پاسخ به پرسشی درباره اختلاف این اجرا با اجراهای گذشتهی اپرای عاشورا، گفت: اپرای عاشورا پیش از این بهصورت عروسکی اجرا شده بود؛ اما امسال برای اولینبار بهصورت زنده در مقابل تماشاچیان اجرا میشود که این اتفاق جدیدی است.در نشستی که 22 مهرماه در تالار وحدت برگزار شد، علی رهبری - مدیر هنری اپرای عاشورا - نیز گفت: کلمه «اپرا» در زبان فارسی اشتباه به کار میرود و بهتر است به جای آن از کلمه «تئاتر» و درباره «اپرای عاشورا» از «تعزیه» استفاده کنیم.در بخش دیگری از این نشست، نصیر حیدریان - رهبر ارکستر سمفونیک تهران در اجرای اپرای عاشورا - اجرای اپرای عاشورا را در ایران، قدم مثبتی برای فرهنگ جامعه دانست و گفت: واقعیت این است که ایران ارکستر سمفونیک دارد و در آن اپرا اجرا میشود. در حالی که در دیگر کشورهای اسلامی اینگونه موضوعها هنوز جا نیفتاده و این نشانگر پختگی فرهنگ ما به نسبت سایر کشورهای اسلامی است.ارکستر سمفونیک تهران با اجرای قطعه «اپرای عاشورا» اثر بهزاد عبدی، به رهبری نصیر حیدریان و مدیریت هنری علی رهبری، با همراهی گروه کُر روزهای 24، 26، 27، 28، 29، 30 مهرماه ساعت 21:30 در تالار وحدت روی صحنه میرود.
ابتکار/نگاهی به موزه هنرهای معاصر تهران؛
عمارت بادگیرها و ماهی نارنجی در قاب چهارسو
۲۲ مهر ۱۳۵۶ روزی است که موزه هنرهای معاصر، یکی از نمونههای با ارزش و کم همتای معماری نوین ایران به بهرهبرداری رسید.حتما تا به حال برایتان پیش آمده که در رفت و آمدهای روزانه بارها از کنار مکانی خاص گذشته و مسحور زیبایی و جذابیتهای آن شده باشید یا لااقل کنجکاو شوید که دراین مکان چه میگذرد و اصلا به چه کار میآید. در چنین مواقعی یک حس ناشناخته هست که با هربار عبورتان از کنار آن مکان به شما میگوید آنچه اینجا خواهید یافت، تجربهای منحصر به فرد در زندگیتان رقم خواهد زد. ماجرا آنجا هیجان انگیزتر میشود که یک مکان آن قدر زیبایی در خود نهفته دارد که که خودش یک اثر هنری است و با تماشای آن حسی به زیبایی مواجه شدن با یک شاهکار هنری به شما دست میدهد.
خاطرهای در حافظه تصویری
تقریبا اغلب ما از کنار موزه هنرهای معاصر تهران عبور کردهایم. این موزه در خیابان کارگرشمالی و ضلع غربی پارک لاله به عنوان یکی از قدیمیترین پارکهای تهران قرار دارد که حتما برای همه ما بسیار خاطره انگیز است. اگر در حافظه تصویریمان جستجو کنیم موزه هنرهای معاصر را ابتدا با فرمهای بادگیر مانندش به خاطر میآوریم و بعد با باغ مجسمه مجاورش که تعدادی از شاهکارهای هنر ایران و جهان را در خود جای داده است. اما اجازه بدهید سفرمان به درون و بیرون این مرکز هنری معتبر در سطح جهان را از فاصلهای نزدیکتر آغاز کنیم.موزه هنرهای معاصر در ضلع شمالی بلوار کشاورز و غرب پارک لاله واقع شده است و درسال ۱۳۵۶، فعالیت فرهنگی و هنری خود را آغاز کرد.این موزه در زمینی به وسعت ۲۰۰۰ مترمربع و پیرامون آن فضایی سبز و زیبا موسوم به پارک مجسمه با تندیسهایی ارزشمند از هنرمندان پر آوازه معاصر ایران و جهان قرار گرفتهاست.
نمادی از معماری سنتی
ساختمان موزه ،که یکی از نمونههای با ارزش و کم همتای معماری نوین ایران است، با الهام از معماری سنتی ایران و مفاهیم فلسفی آن بنا شده است. طراحی و معماری این بنا به دست کامران دیبا انجام گرفته است. هشتی، چهارسو، معبر و گذرگاه از جمله عناصر چشمنوازی هستند که بازدیدکنندگان هنر دوست را به تامل در هنر و فرهنگ ایران زمین وا میدارند. این شیوه طراحی هم ادای دینی به معماری سنتی است و هم مبین این نکته که تلفیق این دو معماری (الهام از اصول معماری سنتی ومدرن )امکان پذیر است. در طراحی موزه هنرهای معاصر دو دیدگاه مورد بررسی قرارگرفته که هر دو آنها به درستی انتخاب و مورد بازبینی قرار گرفتند: یکی در محوطه اطراف موزه است یعنی بوستان لاله که فضایی نسبتا بزرگ است و دیگری مسیر دسترسی به موزه که در کنار یکی از محورهای حرکتی پارک لاله قرار دارد.طراح موزه حیاط مرکزی را انتخاب کرد که علاوه بر اینکه یکی از نشانههای معماری ایرانی باشد بتواند به کمک آن فضایی مجزا از بوستان را ایجاد کند. بنابراین اقلیم ومختصات کویر ،بهترین وبیشترین موضع معماری درجهت همراهی با طبیعت را انتخاب میکند.ساختمان موزه در زمان حال بیشتر وواضح تر تاریخ گذشته ایران را درذهنها جا میاندازد. ساختمان موزه از سنگ وبتن ساخته شده و روی هم رفته۸۵۰۰ مترمربع مساحت دارد. سطح کلی دیوارهای موزه نیز مساحتی بالغ بر۲۵۰۰ مترمربع را تشکیل میدهد. که شامل ۹ گالری کوچک وبزرگ ودارای تجهیزات کامل جهت نمایش آثار هنری است .این موز ه یکی از فعال ترین وپرثمرترین مراکز فرهنگی وهنری در تهران است که دربافت شهری نمودی بسیار زیبا وخوشایند دارد . این مرکز دربیست ودو مهرماه سال ۱۳۵۶درمساحتی حدود ۸۵۰۰متر افتتاح شد و از تاریخ سی ام همان ماه درمعرض بازدید کنندگان قرا گرفت .این ساختمان درحاشیه غربی پارک لاله درخیابان کارگرشمالی قرار دارد که از نقطه نظر جغرافیای شهری در مرکز شهر تهران قرار دارد. شاید هم ازاین منظر بتوان گفت موزه هنرهای معاصر تهران ساختمانی پست مدرنیستی است که با بهره گیری از عناصر معماری کهن ایرانی به صورتی مینی مالیستی خود نمایی میکند. بادگیرها به وضوح در کالبد و فرم بنا خود نمایی میکنند .بادگیرهایی که سابقا نقش تهویه و جریان باد را در ساختمان داشتند اکنون وظیفه انتقال نور به داخل بنا را دارند.
باغ مجسمه موزه هنرهای معاصر تهران
باغ مجسمه که در ضلع شمالی موزه قرار دارد به نوبه خود یک موزه دائمی است که در فضای سبزی وسیع مجسمههایی از هنرمندان بزرگ جهان چون «هنری مور»، «ژرژ روئو»، «بل ماکس»، «ادوارد چیلیدا»، همچنین مجسمههایی از هنرمندان بزرگ ایرانی چون «پرویز تناولی» و «محسن وزیری مقدم» را در خود جای داده است. اگر میخواهید تجربه بیمانند قدم زدن در میان شاهکارهای مجسمه سازی را به لحظات لذتبخش زندگیتان بیفزایید باغ مجسمه موزه هنرهای معاصر تهران را دریابید.
لحظه ورود به موزه هنرهای معاصر را هم فراموش نخواهید کرد
ساختمان موزه تلفیقی از معماری مدرن و سنتی است که با الهام از بادگیرهای مناطق حاشیه کویر ایران ساخته شده است. مطمئنا برای اولین بار در این موزه خواهید دید که در مسیر بازدید از فضای داخلی این موزه بیآنکه زحمتی به خود بدهید از طبقه منفی ۲ این بنای ۲۰۰۰ متری سر در میآورید. جالب اینکه برای برگشتن به طبقات بالایی موزه هم به دلیل عدم وجود حتی یک پله و از طریق شیب ملایمی در رمپ موزه اصلا دچار زحمت نخواهید شد. اما نکته مهم دیگر این است که در همان ابتدای ورودی و رمپی که شما را به طبقات پایین میرساند با یک شاهکار مجسمه با نام "ماهی نارنجی" از هنرمند آمریکایی "الکساندر کالدر" روبه رو میشوید که از سقف ورودی موزه آویخته شده و با رنگ آمیزی پرطراوتاش به شما خوش آمد میگوید.
گالریهای نمایش آثار هنری
موزه هنرهای معاصر تهران با مجهز بودن به ۹ گالری وسیع یکی از بزرگترین فضاهای نمایشگاهی کشور محسوب میشود. گالریها یک به یک در مسیر حرکت شما قرار دارند به طوری که به راحتی و بدون نیاز به راهنما میتوانید از همه این گالریها و آثار به نمایش درآمده در آنها دیدن کنید. جالب است بدانید وسعت بعضی از گالریهای این موزه به بیشتر از ۳۰۰ متر مربع میرسد. همچنین گالری شماره ۹ موزه مجهز به ویترینهای شیشهای است که معمولا آثار بسیار نفیس در آنها به نمایش در میآیند.علاوه بر آثاری که به صورت دورهای مشاهده میکنید دو اثر حجمی یکی از "پرویز تناولی" و دیگری اثر "هنری مور" مجسمهساز بزرگ انگلیسی در فاصله بین گالریهای ۲ و ۳ و گالریهای ۶و۷ چشمتان را نوازش میکنند.
مخزن و گنجینه آثار هنری موزه
همانطور که قبلا مطلع شدید در گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران تعداد زیادی از شاهکارهای هنری ایران و جهان نگهداری میشود که واقعا باید گفت نمیتوان ارزش مادی آن را به راحتی تعیین کرد. البته به علت حساسیت و آسیب پذیری بسیار زیاد این آثار بازدید از این قسمت برای عموم امکان پذیر نیست اما نگران نباشید چرا که موزه با به نمایش درآوردن این آثار به صورت ادواری و در مقطعهای مختلف زمانی امکان مشاهده این آثار باارزش را در طول سال برای علاقمندان فراهم میکند.
محوطه باز موزه
درست فکر کردهاید. هنوز و بعد از این همه جذابیت و شگفتی دیدنیهای دیگری هم در موزه هنرهای معاصر منتظر شما هستند. نمایش دائمی چند شاهکار مجسمه سازی جهان از هنرمندان بزرگی چون «رنه ماگریت»، «مارینو مارینی» و «آلبرتو جاکومتی» در محوطه باز میان گالریها و ورودی موزه بازهم شما را با فضایی متفاوت و زیبا روبرو میکند. مجسمه «اسب و سوارکار»، «زن ایستاده» و «مرد روان» از شاهکارهایی است که در این قسمت از موزه خواهید دید.اگر بازدید از طبقات موزه را از گالریها آغاز کرده باشید بلافاصله بعد از لابی گالری شماره ۹ و در هشتی موزه با یک شاهکار بسیار دیدنی دیگر روبه رو میشوید که از همین حالا میتوانید مطمئن باشید دقایقی شما را به خود مشغول خواهد کرد. در دل این هشتی اثر زیبا و مدرن "ماده و فکر" قرار دارد که میشود گفت شما را با یک چیستان از نوع هنریاش مواجه میکند. این اثر توسط هنرمند ژاپنی "نوریوکی هاراگوچی" ساخته شده و اگر همانطور که میشود حدس زد برای دیدنش کنجکاو شدهاید حتما سری به موزه هنرهای معاصر تهران بزنید. رمزگشایی از این اثر دیگر با شما است.و بالاخره؛ انگار موزه هنرهای معاصر تهران واقعا همه جذابیتها را یکجا درخود دارد. تصور کنید بعد از ساعتی گشت و گذار و تماشای آثار هنری در این مکان وقتی شیب ملایم رمپ موزه را طی میکنید و دوباره به طبقه همکف میرسید چه چیزی در انتظار شما است. رستوران و کافی شاپ موزه با معماری زیبا و در عین حال آرامش بخش واقعا پایانی دلپذیر برای موزهگردی شما خواهد بود. به ویژه که وقتی در آنجا نشستهاید، از میان دیوارهای شیشهایاش چنارهای چند ده ساله و معروف پارک لاله هم دیدگان شما را نوازش میکند.
ابتکار/برگزاری مسابقه کتابخوانی صوتی ویژه روشندلان
همزمان با فرا رسیدن ماه محرم و روز عصای سفید در هفته جهانی معلولان و برای نخستین بار در منطقه 19 تهران، کتابخانه خانه فرهنگ تلاش مسابقه کتابخوانی صوتی ویژه روشندلان از کتاب صوتی «رستاخیز کربلا» را با مشارکت انجمن نابینایان حضرت عبدالعظیم حسنی برگزار میکند.
به گزارش روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه نوزده تهران، مسئول کتابخانه خانه فرهنگ تلاش با اعلام این خبرگفت: این مسابقه صوتی ویژه نابینایان و کم بینایان شهر تهران بوده و آشنایی با نهضت امام حسین (ع) و ترویج فرهنگ کتابخوانی و توانمندسازی این قشر از معلولان از اهداف برپایی این مسابقه است.نادر باقری در ادامه افزود: فایل صوتی این کتاب و سوالات مسابقه به صورت رایگان در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفته و آنها تا 30 مهرماه سال جاری برای ارسال پاسخ مهلت دارند.کتاب صوتی «رستاخیز کربلا» روایتگر ۱۶۰ قطعه معتبر تاریخی برگرفته از دانشنامه امام حسین(ع) برپایه قرآن، حدیث و تاریخ اثر آیت الله ریشهری و همکاران ایشان، از لحظه لحظه همراهی با کاروان حسینی است که با سبکی ساده، حوادث و اتفاقات را بازگو میکند.این مجموعه که روایتی شنیداری از ۴ جلد از مجموعه ارزشمند کتابهای «رستاخیز کربلا» است به عنوان اولین کتاب صوتی موسسه دارالحدیث توسط اداره تولیدات رسانهای معاونت فرهنگی و ارتباطات تولید شده است.با توجه به سبک نگارش ۴ عنوان کتاب که وقایع معتبر تاریخی را به صورت قطعاتی کوتاه، جذاب و هنرمندانه به نمایش گذاشته است، در این مجموعه صوتی سعی شده است، با بکارگیری موسیقیهای آیینی و مقامی، آواها و جلوههای صوتی، روش روایت از حالت یک کتاب ساده شنیداری به مجموعهای داستانی، نزدیک شود؛ بنابر این مخاطب آن نه تنها از شنیدن خسته نمیشود بلکه خود را در تکاپویی زنده در میانه داستان حس میکند.این مجموعه که در دو قالب بسته شامل ۴ لوح فشرده با کیفیت اصلی و بسته تک لوح فشرده با فرمت Mp۳ تولید شده است، رخدادهای معتبر را در ۴ بخش در قالب ۱۶۰ قطعه صوتی و در حدود ۶۰۰ دقیقه روایت میکند.
اطلاعات/وزیر فرهنگ: دعوت نمایشگاه فرانکفورت از سلمان رشدی توهین به مسلمانان جهان است
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نامه ای به وزرای فرهنگ کشورهای اسلامی تاکید کرد: حضور سلمان رشدی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت و تکریم وی، به معنای کوشش برای عمیقتر کردن شکاف بین غرب و اسلام و توهین به مسلمانان جهان است.
به گزارش مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متن کامل نامه علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خطاب به دبیر کل سازمان همکاریهای اسلامی و وزرای فرهنگ کشورهای اسلامی، به شرح زیر است:
سلمان رشدی نویسنده هندی تبار انگلیسی، کتاب موهن «آیات شیطانی» در سال ۱۹۹۸ میلادی خشم مسلمانان جهان را برانگیخت. این اثر با چالش کشیدن باورهای تمامی امت اسلام بر چهره نورانی حضرت محمد (ص) پنجه کشید که موجب واکنش مسلمانان جهان شد.
برخی از کشورهای غربی با دستاویز قرار دادن «آزادی بیان» از سلمان رشدی حمایت کردند و بدین ترتیب موجب تکرار اهانتهای پی در پی به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) در برخی از کشورها شدند. این در حالی است که در تمام مکاتب حقوقی، آزادی بیان را تا جایی مجاز میدانند که با نظم عمومی و اخلاق حسنه و قوانین موضوعه مخالف نباشند، در صورتیکه اقدام موهن این نویسنده هم با اخلاق حسنه جهانی و هم با منشور حقوق بشر که احترام به ادیان و مقدسات انسانها را فرض میداند، مخالف است.
متاسفانه در سال جاری در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت که در روزهای ۱۴ تا ۱۸ اکتبر برگزار خواهد شد، از نویسنده مزبور دعوت به عمل آمده است تا ضمن سخنرانی در مراسم افتتاحیه از رمان جدید خود رونمایی کند. دعوت از سلمان رشدی به معنای شعله ور کردن آتش اختلافات مذهبی است که مدت هاست جامعه جهانی با آن درگیر شده و توهین به جامعه مسلمانان جهان است که دراین روزها زخم های زیادی را بر تن دارند.
نمایشگاههای کتاب باید محلی برای تضارب آراء و احترام به مذاهب، ادیان و تعامل فرهنگها باشد؛ نه مکانی برای ایجاد نفرت و خشونت و واگرایی فرهنگی. حضور سلمان رشدی در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت و تکریم وی، به معنای کوشش برای عمیقتر کردن شکاف ایجاد شده بین غرب و اسلام و توهین به پیامبر گرامی ماست.
لذا انتظار دارد با موضعگیری هوشمندانه و به موقع خود و محکوم کردن این اقدام به برگزارکنندگان نمایشگاه هشدار داده شود که این اقدام جز توهین به امت اسلام و تشدید فضای افراطگرایی و اسلامهراسی، نتیجهای در پی نخواهد داشت.
بازتاب اقدامات اعتراضی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت اقدامات اعتراضی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت نسبت به حضور نویسنده مرتد در نشست خبری این نمایشگاه، بازتابهای گستردهای در محافل خبری آلمان و جهان داشته است.
به گزارش روابط عمومی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به دنبال حضور نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی در نشست خبری نمایشگاه کتاب فرانکفورت، بسته بودن غرفه جمهوری اسلامی ایران و دیگر ناشران ایرانی موجب جلب توجه بازدیدکنندگان، خبرنگاران و عکاسان رسانههای حاضر در نمایشگاه فرانکفورت شده است.
بر اساس این گزارش، همچنین اقدام اعتراضی ایران در این نمایشگاه بازتاب گستردهای در رسانهها پیدا کرده و شکل جدیدی از اعتراض مدنی را به نمایش گذاشته است.
غرفه جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در اولین اقدام ترجمه انگلیسی رمان محمد(ص) را در معرض دید بازدیدکنندگان قرار داده است و به صورت رایگان به علاقهمندان اهدا میکند.
همچنین بروشورهایی به زبان انگلیسی با موضوع اعجاز قرآن کریم به بازدیدکنندگان از غرفه ایران اهدا میشود. نصب بنرهای اعتراضی از دیگر اقدامات در غرفه جمهوری اسلامی ایران است که به موضوع دفاع از حرمت پیامبر اعظم (ص) و دلایل اعتراضی ایران نسبت به حضور نویسنده هتاک میپردازد.
در همین زمینه امیر صالحی طالقانی، سیدحسین عابدینی و داوود میمباشی از انتشارات سفیر اردهال، شرکت سهامی انتشار و انتشارات خانه هنرمندان در بیانیهای اعلام کردند با وجود اینکه از نظر مالی بسته بودن غرفههایشان در نمایشگاه فرانکفورت امسال برای آنها ضرر مالی به همراه خواهد داشت اما به دلیل آنکه وزارت ارشاد به عنوان پرچمدار نظام جمهوری اسلامی ایران از حضور در نمایشگاه فرانکفورت خودداری کرده و نیز برای مقابله با دشمنان و آگاهی نادانان، از باز کردن غرفههای خود امتناع و پشتیبانی خود از نظام را در عرصههای فرهنگی اعلام کردند.
ایران/در نشست خبری اپرای عاشورا در تالار وحدت تهران مطرح شد
نوای ارکستر سمفونیک تهران در سوگ سالار شهیدان
بهزاد عبدی «اپرای عاشورا» را نخستین قدم ملی در اپرای ملی میداند و در این باره میگوید: من موسیقی اپرای عاشورا را در سال 87 نوشتم و داستان آن در 10 پرده اجرا میشود.
به گزارش «ایران»؛ درنشست خبری اپرای عاشورا که روز چهارشنبه 22 مهرماه در تالار وحدت برگزار شد علی رهبری مدیر هنری اپرای عاشورا اظهار کرد: کلمه «اپرا» در زبان فارسی اشتباه به کار میرود و بهتر است به جای آن از کلمه «تئاتر» و درباره «اپرای عاشورا» از «تعزیه» استفاده کنیم.
او با بیان اینکه «اپرا» تئاتری است که به جای حرف زدن، با آهنگ و نت خوانده میشود، اظهار کرد: کلمه اپرا در ایران بهطور کلی اشتباه فهمیده شده است. مثل کلمه «باله» که وقتی از آن استفاده میکنیم همه فکر میکنند غربی است.
وی ادامه داد: در ایران، تمام مراسم مذهبی با آهنگ و صدا اجرا میشود و اگر «اپرای عاشورا» را «تعزیهخوانی» بنامیم همه با آن احساس آشنایی میکنند. او همچنین افزود: در تعزیه تمام آلات موسیقی که در حال حاضر استفاده میشوند، وجود دارد و بیعدالتی میشود اگر این کار هنری را به جای تعزیه، اپرا بنامیم، زیرا یک فاجعه مذهبی با آهنگ بسیار عالی و توسط افراد تحصیلکرده نقاشی شده است. رهبری با بیان اینکه نصیر حیدریان به مدت 18 سال از ایران دور بوده و هیچ کس در این مدت برای اجراهای موسیقی ملی از او دعوت نکرده است، گفت: من ایشان را از کودکی میشناختم و میدانستم چقدر در کارش جدی است و خیلی خوشحالم که این کار ملی با موسیقی و رهبری ایرانی اجرا میشود. وی اظهار کرد: امیدوارم اجرای اپرای عاشورا شروعی برای چنین کارهایی باشد و اجرای اینگونه سبکها در ایران ادامه یابد. آهنگساز «اپرای عاشورا» اظهار داشت: در ابتدای داستان این اثر، محتشم کاشانی اتفاق هولناک عاشورا را یادآوری میکند و سپس به داستان عاشورا فلشبک زده میشود و در آخر دوباره محتشم غمنامهای را درباره این اتفاق خواهد خواند. وی در پاسخ به پرسشی درباره اختلاف این اجرا با اجراهای گذشته اپرای عاشورا، گفت: اپرای عاشورا پیش از این بهصورت عروسکی اجرا شده بود؛ اما امسال برای نخستین بار بهصورت زنده در مقابل تماشاچیان اجرا میشود که این اتفاق جدیدی است. وی اضافه کرد: طبیعتاً هر رهبر ارکستری که کاری را دوباره اجرا میکند، با اجرای گذشته آن فرق خواهد داشت. بهعنوان مثال 10 هزار اجرا از موسیقی بتهوون شده است که همه با هم فرق دارند. در بخش دیگری از این نشست، نصیر حیدریان رهبر ارکستر سمفونیک تهران در اجرای اپرای عاشورا اجرای این اپرا را در ایران، قدم مثبتی برای فرهنگ جامعه دانست و گفت: واقعیت این است که ایران ارکستر سمفونیک دارد و در آن اپرا اجرا میشود. در حالی که در دیگر کشورهای اسلامی اینگونه موضوعها هنوز جا نیفتاده و این نشانگر پختگی فرهنگ ما به نسبت سایر کشورهای اسلامی است. او افزود: طبیعتاً هر کاری که برای نخستین بار اجرا میشود، مراحل سختتری را پشت سر میگذارد؛ اما در واقع هیچچیز بدی در دنیا وجود ندارد و موسیقی هم مانند هر چیز دیگری میتواند خوب یا بد اجرا شود. این بستگی به نوع استفاده ما دارد. وی تنها مشکل ارکستر سمفونیک تهران را به سازهای آن مربوط دانست و تأکید کرد: باید فکری به حال سازها شود. اگر سازهای بهتری برای نوازندگان تهیه شود مشکلات دیگر نیز رفع خواهد شد.
در ادامه علی رهبری در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا در پروژه «مهر تا مهر» قطعهای از آثار او دیده نمیشود؟ گفت: من در 40 سال گذشته، همواره مدیر بودهام و اگر مدیری، قطعه خود را اجرا کند، از لحاظ حرفهای درست نیست، حتی اگر قطعه او بهترین باشد. وی ادامه داد: اگر روزی این مسئولیت را کنار بگذارم، قطعاً فقط قطعات خودم را اجرا خواهم کرد. ارکستر سمفونیک تهران با اجرای قطعه «اپرای عاشورا» اثر بهزاد عبدی، به رهبری نصیر حیدریان و مدیریت هنری علی رهبری، با همراهی گروه کر روزهای 24 و 26 تا 30 مهرماه ساعت 21:30 در تالار وحدت روی صحنه میرود.
ایران/جشنواره مصرف کالاهای فرهنگی با معرفی برگزیدگان پایان یافت
ارائه الگویی تازه برای همزیستی با فرهنگ
«برندسازی کالاهای فرهنگی» هدف جشنوارهای بود که اختتامیه نخستین دوره آن شامگاه سهشنبه (21 مهرماه) برگزار شد؛ جشنوارهای که فرصتی برای تبادل نظر و معرفی مولدان برتر در سه حوزه و رویکرد کاری کتاب، لوازمالتحریر و اسباب بازی و سرگرمی فراهم کرد تا شاید در آیندهای نزدیک شاهد جایگزینی کالای با کیفیت داخلی به جای کالاهای خارجی در سبد کالاهای فرهنگی خانوادهها باشیم.
در این مراسم که با حضور معاونان فرهنگی وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش و پرورش برگزار شد، سید محمد بهشتی مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هم به عنوان میهمان ویژه حضور داشت. تفاوت انتقال پیام و معنا توسط کالاهای فرهنگی در دوره فعلی نسبت به گذشته محور صحبتهای سید محمد بهشتی در این مراسم بود؛ مقایسهای که کلام او را به لحنی تأسفبار به اینجا ختم کرد «گذشتگان ما زندگی میکردند در حالی که ما فقط زنده هستیم» تا بگوید: «متأسفانه ما امروز باید از واژه جدیدی به نام زنده مانی در مقابل زندگانی استفاده کنیم!»
بهشتی در ادامه صحبتهایش به بیخاصیتی این انتقال معنا حتی در نامگذاری خیابانها، برپایی رویدادها و... هم اشاره کرد. او در این باره گفت: «ما خودمان را با یکی دیگر اشتباه گرفتهایم. چند دهه است که سنت خود را ترک کردهایم. در انتقال معنا در مواردی که درگیر جریان روشنفکری و مدیریتنشده هستیم، هنوز دست از سنت برنداشتهایم. زمانی که صحبت از فرهنگ ایرانی - اسلامی میکنیم باید ببینیم در بخشی که درگیر این جریانها نشده، فرهنگ ایرانی و اسلامی چطور پیش میرود.»
او در پایان صحبتهایش یک پیشنهاد هم برای برگزارکنندگان این جشنواره داشت: «این جایزه در دورههای بعد نباید فقط به نوشتن و نوشتافزارها محدود شود و باید آن را به همهچیز تعمیم دهیم. مگر لباس، مبل و صندلی نمیتوانند حامل فرهنگ باشند؟»
معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیگر سخنران این مراسم هم از آمار بالای نوشتافزارهای ایرانی در کشورمان خبر داد. سیدعباس صالحی با استناد به آمار 17 میلیون ایرانی و 13 میلیون دانشآموز به عنوان مصرفکنندگان این ابزار افزود: «نوشتافزار بازار بزرگی است که به آن توجه نشده است. حداقل 90 درصد این کالاها، غیرایرانی است و آن بخشی که تولید داخل است و ایرانی تلقی میشود، یا اقتباسی از کالای خارجی است یا فقط روی جلدش نمایانگر ایران است.»
او در ادامه از رویکرد برگزاری جشنواره و اهمیت حوزه کودک و خانواده گفت و افزود: «کودکان آیندهسازان مملکت هستند و 13 میلیون نفر از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. این جمعیت میزان زیادی از مصرفکنندگان کالاهای فرهنگی هستند. همچنین به خانوادهها توجه شده، زیرا 21 میلیون خانوار ایرانی در سبد مصرفشان بخش مشخصی برای کتاب و اسباببازی دارند.»
ایران/مدیر جشنواره موسیقی فجر به انتقادات پاسخ داد
وقت یک اتفاق نو فرارسیده است
«نوربخش» گزینه مدیریت دفتر موسیقی نیست
معاون هنری ارشاد در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه با توجه به واگذاری ریاست جشنواره موسیقی فجر به حمیدرضا نوربخش، آیا او به عنوان مدیر دفتر موسیقی انتخاب خواهد شد، گفت: خیر؛ اولویت اول من در انتخاب مدیر دفتر موسیقی، فردی از داخل وزارتخانه است. در این باره علی مرادخانی به فارس گفت: دوره سه ماه سرپرستی برای این است که گزینه مناسب برای مدیریت نهاد مورد نظر انتخاب شود. اما دفتر موسیقی بسیار پرتنش و پرحاشیه است. من باید به دنبال فردی بگردم که از جمیع جهات مناسب این پست باشد. یعنی هم بین اهالی موسیقی محبوبیت داشته باشد و بتواند با آنها تعامل کند و هم به معنی واقعی کلمه مدیر باشد. بین اهالی موسیقی هم اختلاف نظر زیاد است و این کار را دشوارتر میکند.
مدیرعامل خانه موسیقی پس از گذشت چند هفته از انتصابش به عنوان مدیر جشنواره موسیقی فجر که باعث حاشیههایی درباره شرح وظایف حسن ریاحی دبیر این جشنواره شده، توضیحاتی را در این زمینه ارائه داد.
حمیدرضا نوربخش مدیر سی و یکمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر در پاسخ به مهر درباره محدود کردن وظایف دبیری جشنواره موسیقی فجر با انتخاب «مدیر جشنواره» گفت: به طور حتم هدف معاونت هنری و دفتر موسیقی وزارت ارشاد از انتخاب من به عنوان مدیر جشنواره موسیقی فجر به هیچ وجه تضعیف دایره فعالیتی و اختیارات آقای ریاحی به عنوان دبیر نبوده است.
به گفته وی، از مدتها پیش تحول در ساختار برپایی جشنواره مدنظر و حتی این موضوع مطرح بوده که شاکله فعلی برگزاری جشنواره به طور کلی تغییر کند و پس از سی دوره وقت یک اتفاق نو فرارسیده است.
نوربخش با نادرست دانستن ساختار قبلی، بیان کرد: ما اگر خواستار قرار گرفتن در تراز جشنوارههای معتبر موسیقی دنیا هستیم باید به مکانیزم برگزاری این رویدادهای معتبر نیز توجه کنیم تا بتوانیم از آن پتانسیل و ظرفیتی که وجود دارد بهتر استفاده کنیم. جشنواره موسیقی فجر بدون تعارف مهمترین اتفاق موسیقایی سال است که تاکنون بخشی از ارقام بودجهای آن به هدر رفته و نتیجه بلندمدتی هم نداشته است. مدیر سی و یکمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر در پایان تأکید کرد: جشنواره از سه ضلع رئیس جشنواره، دبیر جشنواره و دبیر اجرایی تشکیل شده، ما هم بر همان اساس کارها را انجام میدهیم. ما نیامدهایم که دبیر را عوض کنیم در واقع وظایف مدیریتی جشنواره که قبلاً در اختیار مدیر دفتر موسیقی و معاونت هنری وزارت ارشاد بوده به من واگذار شده است.
استعفای مدیر روابط عمومی انجمن موسیقی
دیگر خبر موسیقایی دیروز آن بود که سحر طاعتی مدیر روابط عمومی انجمن موسیقی ایران با تقدیم استعفایش به علی ترابی، از این مجموعه خداحافظی کرد. سحر طاعتی از روزنامهنگاران حوزه موسیقی، سال 90 در انجمن موسیقی مشغول به فعالیت شد و سال 91 به عنوان مدیر روابط عمومی انجمن موسیقی ایران انتخاب شد و پس از سه سال از این سمت استعفا کرد. پس از ندا انتظامی مدیر پیشین روابط عمومی معاونت هنری، طاعتی دومین روزنامهنگاری است که طی یک سال گذشته از مجموعه معاونت هنری جدا میشود.
ایران/در رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «دختران آفتاب» مطرح شد
دیدگاه رهبر انقلاب در خصوص زنان باید دنبال شود
آیین مراسم رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «دختران آفتاب» سهشنبه شب برگزار شد. در بخشی از این مراسم غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با موضوع مسأله زن در جامعه اسلامی به سخنرانی پرداخت و این موضوع را یکی از مسائل مهم جمهوری اسلامی دانست.
حدادعادل با اشاره به تاریخ صدساله اخیر گفت: یکی از موارد چالشی دوران صدساله اخیر و از زمانی که تمدن غربی و فرهنگ آن در جامعه آن تأثیر گذاشته همین موضوع زن است که همواره ذهن روشنفکران جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. حدادعادل ادامه داد: پس از انقلاب رهبران و متفکران ما همچون شهید مطهری به مسأله زن و اهمیت آن در جامعه توجه ویژه داشتند و به همین خاطر بخشی از نوشتههایشان را به این موضوع اختصاص دادند. حداد عادل همچنین به اهمیت و جایگاه مسأله زن در نگاه رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت: ایشان از زمان آغاز نهضت پیروزی انقلاب و آغاز رهبریشان حساب ویژهای برای مسأله زن در جامعه باز کردند و من هم در اینجا مصرانه از همه میخواهم خط فکری ایشان در این باره دنبال شود. در بخش دیگری از این مراسم امیر خوراکیان معاون پژوهشی مؤسسه فرهنگی انقلاب با اشاره به تقریظهایی که رهبر معظم انقلاب بر برخی از کتابها داشتهاند، گفت: این رویه که در ادامه تبدیل به تشویق کردن و حمایت کردن از اثر فرهنگی شده است باید تا به حال به یک رویه ثابت و منظم تبدیل میشد اما تا به حال چنین نشده است که متولی آن نیز مشخص نیست. همچنین علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی سراسر کشور مقالهای درباره سبک نوشتهها و تقریظهای رهبر معظم انقلاب بر کتابها خواند. در پایان این مراسم از امیرحسین بانکی، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند نویسندگان کتاب دختران آفتاب قدردانی شد.
جام جم/ پایمال کردن حقوق حیوانات در فرهنگ اسلامی پذیرفتهشده نیست
از حقوق حیوان تا زندگی با حیوان
انتقاد به یک نظام فکری، ناپسند نیست. هر نظام فکری برای رشد و پویایی نیازمند استقبال از منتقدان است، اما شایسته است که نقد با معیارهای منطقی و عقلانی صورت گیرد.
به گزارش جام جم آنلاین، وقتی مدتی پیش بحث درباره مساله حقوق حیوانات به علت مشاهده چند مورد آزار حیوانات در کشورمان، در رسانه ها و شبکه های اجتماعی گرم شد، عده ای وارد این بحث شدند و اولا معضل حقوق حیوانات را در ایران، به مثابه یک بحران معرفی کردند و در ثانی عامل اولیه این بحران را در اعتقادات جامعه ما و ویژگی اعتقادات دینی دانستند و برای اثبات ادعای خود به شواهدی مثل نجس دانستن خوک و سگ متوسل شدند.
شان حق حیوان در عقاید اسلامی
اما آیا این استدلال صحیح است؟ آیا در این نقد، جایگاه حیوان در نظام فکری اسلام، به خوبی مشاهده شده است؟ شاید اگر به عقاید اسلامی مراجعه کنیم، با یک دید منصفانه اعتراف کنیم که این نقدها به نظام فکری اسلام وارد نیست. اولا باید به این نکته توجه کنیم که از جدی شدن مساله حقوق حیوانات در غرب مدرن، شاید بیش از یک قرن نگذشته است و این در حالی است که دین مبین اسلام، 14 قرن پیش، مساله «حقوق حیوانات» و به طور کلی «حقوق جانداران» را به رسمیت شناخته است. در بین متفکران غربی، در مقطعی از تفکر مدرن، دیدگاه ماشینی نسبت به حیوانات غلبه کرد و براساس این دیدگاه، آزار رساندن به حیوانات موجه جلوه داده شد؛ کاری که امروز در منظومه فکری تمدن معاصر، مصداق وحشیگری محسوب می شود.
اما دین اسلام، 14 قرن پیش آزار رساندن به حیوانات را حرام اعلام کرده است. عقاید اسلامی به قدری نسبت به این مساله جدیت دارند که برای ذبح حیوانات، دستورات دقیقی ارائه می دهند: آب دادن به حیوان قبل از ذبح، قطعه قطعه نکردن و آسیب نرساندن به بدن حیوان پیش از جان دادن آن، دستور به ذبح نکردن حیوان مادر در مقابل فرزند، دستور دقیق برای ذبح، به نحوی که به نظر می رسد کمترین درد ممکن را متحمل می شود و... .
دینی را که تا این حد نسبت به حقوق حیوانات دقیق است، چگونه می توان منشأ نادیده گرفتن حقوق حیوانات در جامعه دانست؟ جالب این است که این دقت در باب حقوق حیوانات، حتی درباره حیوانات نجس و وحشی نیز صادق است. آزار رساندن به این دسته از حیوانات نیز حرام است و نیز یکی از محرمات بیت الله الحرم کشتن حیوانات است.
همزیستی با حیوان
نکته دیگری که به خلاف ادعای برخی حامیان حقوق حیوانات که گرایش غیردینی و غیراسلامی دارند، در هنجارهای اسلامی گنجانده شده است، این است که غذا دادن و رسیدگی به وضعیت حیوانات نه تنها مذموم نیست، بلکه حتی ـ با قید قیودی ـ از ارزش های اسلامی محسوب می شود. حتی حیواناتی که در دین اسلام نجس محسوب می شوند و از این رو همزیستی با آنها چندان پسندیده نیست، از نگاه رحمت اسلامی بی بهره نیستند و تغذیه دادن به حیوانات گرسنه، از ارزش ها و هنجارهای اسلامی محسوب می شود. از این دسته حیوانات که بگذریم، زیست حیوانات اهلی در قلمرو خانه، چه منفعت تغذیه برای انسان داشته باشند ـ مثل مرغ، خروس و گاو ـ و چه چنین نباشند ـ مثل گربه ـ پسندیده تلقی می شود.
اساسا نفی دوستی با حیوانات، نه حکمی از دل سنت، بلکه عادتی است که مدرنیته در زندگی انسان ها نهادینه کرد. زندگی مدرن با ضوابط خاص خود، مرزهایی برای حیات انسان ها تعیین کرد و هر آن که را در قلمرو بشر دوپای عاقل و ناطق و تندرست و جوان نمی گنجید، از این مرزها بیرون کرد. پدیده هایی چون بیمارستان، خانه سالمندان و تیمارستان، نهادهایی هستند که در کنار محاسنی که دارند، ساختار زندگی سنتی را بر هم می زنند و برخی انسان ها را به بهانه از دست دادن یکی از کارکردهایشان، از قلمرو جامعه بشری بیرون می کنند. این نگاه مدرن، در باب حیوانات نیز صادق است. از نگاه مدرن جای حیوان، در محدوده زندگی بشر نیست. بشر مدرن در مقطعی حتی حضور گربه را در خیابان ها برنمی تابد. جای حیوان در باغ وحش است یا جایی بسیار دورتر از شهر و شهرک ما انسان ها که تنها موجودات عاقل هستیم! زندگی مدرن بود که بشر را از همزیستی با حیوان و طبیعت محروم کرد و صنعت؛ به مثابه محصول نگاه ابزاری انسان به طبیعت (اعم از حیوانات و گیاهان)، زندگی انسان را در تقابل تام با حیات حیوانات و طبیعت قرار داد.
بنابراین برای رعایت حقوق حیوانات و همزیستی مسالمت آمیز با حیوانات، باید از نگاه اقتدارطلبانه نسبت به طبیعت دست برداریم و تقصیر زیاده خواهی های نفس استیلاجویمان را بر گردن عقاید دینی نیندازیم.
جام جم/ «مزار شریف» ؛ فیلمی که دوست دارد مستند باشد، نه سینمایی
کمی پرحرف باش لطفا!
سینمای ایران، فیلم کم ندارد و کم هم فیلم نمیسازد. درست است گاه از روی دست هم نوشتن و کپیبرداری در ساخت را بین فیلمسازان میبینیم، اما میشود گفت یک سبد از فیلمهای مختلف در این سینما تا حدودی پیدا میشود.
به گزارش جام جم آنلاین، البته فیلم های گوناگون دلیل بر تنوع در قصه نیست، بلکه در تکنیکی است که این روزها سر از فیلم های تجربی و به قولی دلی درآورده است. بگذریم از این که شاید مخاطب قصه پسند خیلی با این فیلم ها عیاق نشود، اما هستند کسانی که در تم داستانی نیز نیمچه ابداعی در تکنیک دارند!
از طرفی این که چرا در سینما قصه تر و تازه نداریم و چرا نویسنده و فیلمساز تنش را به تن داستان پردازی پرچالش نمی زند، دلیلی ندارد جز این که اینها قدرت ریسک ندارند. می روند سراغ این همه قصه دم دستی و مثلا حال حاضر که عمدتا نیز اجتماعی اند و در کف خیابان ریخته !
غر نمی زنیم، دیگر عادی شده
قرار نیست به این جور فیلم ها اخم کنیم و غر هم نمی زنیم، اما برخی فیلم ها پشتشان ایده است و شاید مثل مزار شریف دغدغه دارند تا بلندگوی یک واقعه باشند. خب این کار را سخت تر می کند و البته توقع را بالاتر می برد. به همین فیلم بپردازیم به عنوان مشتی نمونه خروار!
حسن برزیده نشان می دهد در فیلمش علاقه داشته در اصل روایت موشکافی کند. بفهمد جریان حمله به کنسولگری و شهادت ایرانی ها در مزارشریف چیست. به قول خودش دنبال سوال کردن است و مواخذه کردن گاه خودی و گاه غیرخودی.
پس قصه اش حی و حاضر است، اما قرار است فیلمنامه شود. وقتی هم خودش به اجبار بر جریان مزارشریف اشراف کامل ندارد ممکن است به در و دیوار بزند که متأسفانه می زند. مثلا قصه را زیادی ساده می نویسد و مخاطب چیزی جز یک روایت خطی از آن واقعه نمی بیند.
ساده از این بابت که چرا برزیده روایت فیلم را بر مدار یک بازجویی قرار داده و فلش بک. این ایده قدیمی است که بارها نمونه اش را در سینما دیده ایم. مسعود رایگان به عنوان مأمور امنیتی از حسین یاری (تنها فرد زنده مانده از حادثه) سوال می کند و جواب می شنود و قصه این طور پله پله پیش می رود. داستان تازه نیست، اما جذاب است به شرطی که معماگونگی اش حفظ می شد. پس متن خیلی ساده نوشته شده اما خوش به حالش شده که قاب بندی علیرضا زرین دست را در کنارش داشته و حسابی جورکش شده است. بیشتر توضیح بدهم این که فیلمبرداری مزار شریف از جنس فیلمی مثل «ملکه» است با همان میزانسن ها و شات ها. گاه با قاب کوچک برای ثبت حس فیزیکال بازیگر و گاه نماهای درشت برای ثبت آنچه در محیط می گذرد.
دوربین، موسیقی و تکنیک به هم می خورد؟
این فیلمبرداری طبیعت فیلمی است که ادعای درام حادثه ای و البته جاده ای دارد، اما کاش ابهت مزار شریف می توانست به اندازه قاب بندی اش باشد و حتی موسیقی اش. چرا موسیقی؛ چون حسابی جلوه گری می کند و البته گاه جلوتر از قصه نیز پیش می رود و داستان را لو می دهد.
این حجم زیاد موسیقی ایرادی هم ندارد، حداقل نت بهزاد عبدی تازه بود و پرکشش، به قولی با احساس مخاطب بازی می کند. پس گیری اگر باشد به فیلمنامه است که پیچیده نبود و روایت دست اول و پرافت و خیز از ماجرای کنسولگری و بعدش نمی دهد.
از متن جدا نشویم. درست که قرار است با فیلم روایتگر رئال روبه رو باشیم، اما قرار نیست داستانگویی و سرگرمی از آن گرفته شود. شاید کمی دست کارگردان ـ نویسنده مزار شریف لرزیده و به جای فیلمسازی روی مستندسازی مانور داده، حتی متن دوباره اطلاعات نمی دهد و یک روخوانی صرف از حادثه کنسولگری است متأسفانه.
مثال بزنیم برای اثبات فرضیه
همین مزار شریف را با فیلمی مثل «خاک و مرجان» و حتی سکانس های مصنوعی «گلچهره» مقایسه کنیم. کدام تصویر پرجزئیات تری از افغانستان این سال ها از طالبان و از اتفاقاتش می دهد؟ حیف که برزیده از این موقعیت و لوکیشن های پرهزینه فیلمش، خیلی استفاده نکرده وگرنه می توانست یک کار باشناسنامه تری بسازد.
البته این نقد نسبی است. شاید برخی فیلمسازی با قصه پرشاخ و برگ از این جریان را نپسندند و از روایت معمایی فراری باشند. شاید دنبال یک داستان خطی با کارگردانی روان باشند آن هم در یک فیلم با ریتمی تند و یکدست که اگر چنین فیلم موجزی را دوست دارد پس مزار شریف همان است!
اما قبول کنیم گاه فیلم پرحرف ساختن هم بد نیست و بپذیریم حسن برزیده می توانست از غلظت جلوه های ویژه کم کند و به جای پز دادن در نماها و ثبت میزانسن های مستند بدون بازیگر، کمی بیشتر نریشن بگوید، یعنی حرف بزند و ماجراگویی کند.
برزیده با ساخت مزار شریف در قیاس با «دکل» با پوست اندازی در کارگردانی همراه است، ولی باید به کارش هویت زمانی و مکانی بیشتری می داد. مخاطبی که از اصل قصه آگاه نیست، چطور با برخی شخصیت های با لهجه افغان در لوکیشن شهری محصور، با یک گاری و تصاویری لانگ شات از کوه و... پی ببرد منظور فیلمساز کی و کجاست.
بازیگری که شخصیت پردازی نشده چه کند؟
و اما در مورد بازیگران، بدک نیستند در حد نقشی که به آنها سپرده شده. در واقع گروهی (کست) بازیگر معمولی اند. حسین یاری البته همه کاره فیلم است. چقدر هم خوب بازی می کند و پرسونای جالبی دارد. جز در یکی دو سکانس که انگار یادش می رود مجروح است، اما در بقیه سکانس ها و رفلکس هایش، بازی و میمیک های چهره عجیبی دارد.
اما همه چیز که بازیگری نیست. وقتی رُل بازیگر، شخصیت پردازی خوبی نداشته باشد، می شود شخصیت مهتاب کرامتی که هرچه بازی اش نیز خوب باشد اما مخاطب نمی فهمد او به عنوان یک زن افغان که یکی از دو قهرمان فیلم هم گویا هست از کجا آمده؟ قرار است به کجا برود؟ چرا این قدر نصیحت می کند؟ چرا شعار می دهد؟ چرا شبیه زن افغان نیست؟ و چراهای دیگر.
برخی شخصیت ها هم که معلوم نیست یکباره سرنوشتشان چه می شود مثل آن مجروح حادثه. زنده بود یا شهید؟ پس این از ضعف فیلمنامه است نه بازیگر! با همه این نقدها به تیپیکال بودن شخصیت ها، ولی همین که فیلمساز در زنده کردن قهرمانی حتی نصف و نیمه یا تصویر یک اتفاق فراموش شده، در قالب فرمی سینمایی به اسم مزار شریف سعی دارد قابل احترام است.
کسی با دیدن مزار شریف حداقل عصبانی نمی شود که سوژه سوزی شده یا حیف و میل بودجه آنچنانی. فیلمساز تلاشش را کرده فیلمی بسازد که هم ثبت ماجرایی مهم داشته باشد و هم جذب مخاطب. همان اصل تلفیق رسانه با سرگرمی. فیلم نسبتا آبرومندی است حتی اگر اشکالاتی داشته باشد. این فیلم بی ضعف و کامل نیست. می شود گفت ادعایی ندارد، اما تعریف معمول و نه عمیقی از یک سند تاریخی است. گرچه نمی تواند بیلبورد رنگی سینما برای تعریف حمله به کنسولگری و شهادت دیپلمات های ایرانی باشد، ولی نمایی سیاه و سفید از آن ماجراست که می توان در آن چیزهایی دریافت حتی اگر تکراری باشد!
جوان/آيا مخاطبان از سريالهاي جديد شبكه نمايش خانگي استقبال ميكنند
شبكه نمايش خانگي در حال احتضار
شبكه نمايش خانگي و فضاي موسعي كه در اختيار فيلمسازان و سريالسازان كشورمان ميگذارد، ميتواند به عنوان يك بازار جذب سرمايه و سودآور در اختيار سينماگران خوشفكر و با سليقهاي كه ذائقه مخاطب را به خوبي ميشناسند قرار بگيرد.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
شبكه
نمايش خانگي و فضاي موسعي كه در اختيار فيلمسازان و سريالسازان كشورمان ميگذارد،
ميتواند به عنوان يك بازار جذب سرمايه و سودآور در اختيار سينماگران خوشفكر و با
سليقهاي كه ذائقه مخاطب را به خوبي ميشناسند قرار بگيرد. از طرفي ديگر شبكه
نمايش خانگي ميتواند فرصت خوبي براي عرضه محصولات هنري به مردم باشد ولي در ايران
از اين فرصت به خوبي استفاده نشده است.
در كشورهاي صاحب صنعت سريال و فيلمسازي نقش شبكه نمايش خانگي در مواجهه با مخاطب و مسئله اقتصادي بسيار مهم است و بسياري از مردم در انتظار توليد و عرضه آثار جديد به ويژه سريالهاي مطرح در اين شبكه هستند. هرچند در ايران نيز سالها از آغاز به كار شبكه نمايش خانگي ميگذرد، اما اين عرصه همچنان با فراز و نشيبهاي عجيب و غريبي همراه است كه مبين اوضاع بلبشو و رعايت نكردن قانون و نيز نبود نظارت كافي بر عملكرد شركتها و مؤسسات فعال در آن است. اين مسائل در كنار كيفيت پايين آثار و نيز عدم جذابيت براي مخاطب از جمله دلايلي است كه سبب شده مورد اقبال و توجه مخاطبان قرار نگيرد. محمدرضا عباسيان مدير پيشين موسسه رسانههاي تصويري به خبرنگار «جوان» ميگويد: شبكه نمايش خانگي اهميت بسيار مهمي دارد. از طرفي با توجه به اينكه صداوسيما يك دستگاه حاكميتي محسوب شده و طبق قانون تأسيس و فعاليت تلويزيون خصوصي امكانپذير نيست، شبكه نمايش خانگي در صورت احصا و كسب يكسري مؤلفههاي لازم و مطلوب، از جمله توليد آثار مخاطبپسند و جذاب در كنار توجه به سلايق و ذائقههاي متنوع مخاطبان در مسير توليد محتوا ميتواند جايگزين هوشمندانهاي براي تلويزيون خصوصي در كشور ما باشد.
برخلاف اهميت و محاسني كه اين عرصه ميتواند داشته باشد از طرف مسئولان به خصوص از نظر كيفيت و كميت توجهي به آن نميشود. اين در حالي است كه شبكه نمايش خانگي به لحاظ ايفاي نقش در عرصه مقابله با جنگ نرم و ناتوي فرهنگي كه چند سالي است پيوسته مورد تأكيد و تذكر رهبر معظم انقلاب است داراي قابليتهاي بالقوه بسيار بالايي است. متأسفانه بايد گفت بهرغم اينكه شبكه نمايش خانگي به عنوان زيرمجموعه سازمان سينمايي وزارت ارشاد است اما هيچ نظارت درست و دقيقي بر آن صورت نميگيرد و كاملاً به حال خودش رها شده و تبديل به فضايي يله و باز بدون نظارتهاي لازم شده است. شايد اگر بخواهيم اوضاع و احوالات شبكه نمايش خانگي را در يك جمله تعريف يا تشبيه كنيم، بايد بگوييم كه شبكه نمايش خانگي بيمار نيست بلكه تبديل به محتضري شده كه در انتظار مرگ به سر ميبرد.
دبير سابق جشنواره فيلم فجر با اشاره به اينكه برخي از موضوعات و محتواهايي هست كه در تلويزيون به آنها پرداخته نميشود اما مردم به عنوان مخاطب مايلند در رابطه با آنها فيلم يا سريالي ببينند، خاطرنشان ميكند: در چنين فضاهايي شبكه نمايش خانگي نقش پيدا ميكند و ميتوان آن موضوعات و محتواها را در شبكه خانگي توليد كرد و به دست مخاطبان رساند. اما متأسفانه كار به شكلي شده كه هيچ نظارتي بر اين شبكه از جانب مسئولان سازمان سينمايي نميشود و هر كس هر كاري دلش ميخواهد انجام ميدهد.
اين
مستندساز ميافزايد: مؤسسات خصوصي فقط براساس منافع خودشان حركت ميكنند و شبكههاي
خصوصي عمدتاً به دنبال كسب سود و درآمد هستند اما بايد توجه داشت كه شبكه نمايش
خانگي بايد اولويتش خدمت به سينما و آثار و محصولات ايراني باشد. نه اينكه به
بهانه سودآوري و منفعت و به جاي انتشار و توليد محصولات ايراني اقدام به پخش آثار
خارجي مانند انيميشنها و فيلم و سريالهاي خارجي كند. نكته ديگر درباره شبكه
نمايش خانگي اين است كه وقتي با ماشين حساب و روي كاغذ محاسبات اوليه انجام ميگيرد،
ملاحظه ميكنيم كه در زمينه بازگشتپذيري سرمايه اوليه نه تنها مفيد و خوب است
بلكه حتي سودآور نيز هست. اما اينكه سرمايه از كجا براي شبكه نمايش خانگي ميآيد و
چقدر سود خواهد كرد مسائلي است كه بايد بررسي شود.
عباسيان در پايان ميگويد: در رابطه با سريال «شهرزاد» و اينكه در كنار آن يك سريال امريكايي با عنوان «بركينگ بد» به عنوان هديه يا جايزه ارائه ميشود دو نكته يا هدف وجود دارد. اول اينكه به نوعي فروش سريال شهرزاد را بيشتر ميكند و ديگر اينكه سريال خارجي «بركينگ بد» را تبليغ ميكند. بنا بر آنچه گفته ميشود ظاهراً دوستان امتياز و حق رايت اين سريال را خريداري كردهاند و با توزيع آن در كنار سريال ايراني شهرزاد سعي ميكنند تا مخاطب را به تماشاي ديگر قسمتهاي آن تا آخرين نسخهاش تشويق و ترغيب كنند. چه آنكه اگر فروش سريال شهرزاد تا حدودي به مشكل برخورد لااقل فروش اين سريال تا حدودي جبران هزينههاي هنگفت توليد شهرزاد را بكند. متأسفانه برخلاف توان بالقوه و قابل اعتنايي كه در شبكه نمايش خانگي وجود دارد، عدم توجه و نظارت كافي از سوي مسئولان فرهنگي كه در اين چند ساله هرگز آن را جدي نگرفتهاند در كنار آنارشي توليداتي با محتواهاي بعضاً خطرناك باعث شده است مخاطب و خانواده ايراني كه جامعه هدف اين عرصه به حساب ميآيند، از هزينه كردن در اين بازار خودداري كنند.
جوان/به رغم هشدار رهبر انقلاب درباره تغيير باورها نسبت به دوران پهلوي
مستند تطهير رضاخان به شبكه خانگي نمايش ميآيد!
هنوز چند روزي از هشدار مهم مقام معظم رهبري درباره حكومت پهلوي و تلاش براي تطهير اين حكومت در باور عمومي مردم نگذشته است كه خبر از انتشار قريبالوقوع نسخه كامل مستند «چنارستان» به گوش ميرسيد.
نویسنده : هادي عسگري
هنوز
چند روزي از هشدار مهم مقام معظم رهبري درباره حكومت پهلوي و تلاش براي تطهير اين
حكومت در باور عمومي مردم نگذشته است كه خبر از انتشار قريبالوقوع نسخه كامل
مستند «چنارستان» به گوش ميرسيد.
رهبر معظم انقلاب در ديدار مديران صداوسيما به استحاله فرهنگي اشاره كردند و درباره تلاش براي تغيير باورهاي مردم نسبت به انقلاب هشدار دادند. رهبر انقلاب در اين ديدار گفتند: مردم ما نسبت به رژيم فاسد و مستبد گذشته باورهايي دارند كه در جنگ نرم تلاش بر اين است تا اين گذشته زشت، پليد و سياه به گذشتهاي درخشان و زيبا تغيير يابد. آنها ميخواهند با تغيير باور به گذشته، نتيجه بگيرند كه لزومي به وقوع انقلاب اسلامي براي از بين بردن آن گذشته، وجود نداشته است. اين هشدار صريح رهبر انقلاب و مقام عظماي ولايت انتظار لبيك مسئولان فرهنگي را در پي داشت. به صورتي كه مديران فرهنگي چه در داخل و چه در خارج از سازمان صداوسيما نسبت به توليد يا توزيع آثاري كه در راستاي اين نقشه شوم هستند، هشدار باشند و براي مقابله با آثار صوتي و تصويري كه قصد تغيير باورهاي مردم را دارند، عزم خود را جزم كنند اما در كمال تعجب شاهد آن هستيم كه مركز گسترش سينماي مستند و تجربي قصد انتشار مستند جنجالبرانگيز «چنارستان» را دارد. شنيدههاي «جوان» حكايت از آن دارد كه قرار است نسخه كامل اين مستند به زودي از طريق شبكه خانگي نمايش توزيع شود. اين در حالي است كه رويكرد فيلمساز در بيان تاريخ معاصر و نوع نگرشي كه «چنارستان» به دنبال القاي آن است، دقيقاً در راستاي همان تغيير باورهايي است كه رهبري نسبت به آن هشدار دادند. مستند چنارستان به كارگرداني هادي آفريده محصول مركز گسترش سينماي مستند و تجربي است كه به بيان تاريخ خيابان وليعصر(عج) تهران از زمان پيدايش تا كنون ميپردازد. «چنارستان» تلاش دارد مقايسهاي ميان شرايط فعلي كشورمان و دوران پهلوي ارائه دهد كه در آن گذشته بسيار زيبا و باشكوه و دوران فعلي دوران زوال به نمايش گذاشته شده است. منتقدان «چنارستان» مصاديق متعددي از نگاه يكطرفه كارگردان در تاريخ معاصر را عنوان ميكند كه از آن جمله نگاه بسيار مثبت به پهلوي اول و دوم در توسعه كشور، در اين مستند است. «چنارستان» در زمان اكران در جشنواره سينما حقيقت و بعد از آن با انتقادهاي فراواني روبهرو شد و هر بار مديران مركز گسترش حمايت خود را از اين مستند تشديد كردند و حتي زمينه نمايش آن را در تلويزيون فراهم كردند. حال سؤال اينجاست كه با وجود هشدار صريح رهبر انقلاب آيا توزيع نسخه نمايش خانگي «چنارستان»، اطاعت از منويات رهبري به شمار خواهد رفت؟
جوان/تصويب لايحهاي در پارلمان انگليس كه تجمع شيرخوارگان حسيني را ترويج خشونت ميداند
انگليس: قمهكشي آزاد، همايش شيرخوارگان ممنوع!
پارلمان انگليس در تلاش است با تصويب لايحهاي اجتماع مجمع جهاني شيرخوارگان و برگزاري اين مراسم عاطفي ايام محرم و عاشورا را در انگليس منع كند.
نویسنده : الناز خماميزاده
پارلمان انگليس در تلاش است با تصويب لايحهاي اجتماع مجمع جهاني شيرخوارگان و برگزاري اين مراسم عاطفي ايام محرم و عاشورا را در انگليس منع كند. پارلمانيهاي انگليس براي برگزاري مراسم قمهزني نگران نيستند اما معتقدند كه اجتماع مجمع جهاني شيرخوارگان در راستاي ترويج خشونت است!
اولين نتيجهاي كه از جستوجوي اينترنتي واژه «Ashura» يا همان «عاشورا» در فضاي اينترنت به دست ميآيد، تصاويري خشونتآميز از «قمهزني» است. اين همان چيزي است كه انگليسيها به دنبالش هستند. چه بسا اگر كه آنها نگران ترويج خشونت بودند در درجه اول اسباب و زمينه برگزاري مراسم قمهزني در قلب لندن را برميچيدند. «قمهزني» مراسمي خشونتآميز است كه شيعيان واقعي آن را تقبيح كردهاند اما تشيع انگليسي همچنان مصر به دوام آن است تا به اين وسيله مأموريت چندين دههاي خود را براي خشن نشان دادن دين اسلام ادامه داده باشد. حالا همين انگليسيها در تلاش براي تصويب لايحهاي هستند كه مراسم عاطفي اجتماع مجمع جهاني شيرخوارگان را در انگليس منع ميكند. در مراسم و اجتماع شيرخوارگان، والدين به خصوص مادران بر تن شيرخوارهها و كودكان كوچك خود لباس سفيد ميپوشانند، دور هم جمع ميشوند و به اين ترتيب شهادت حضرت علياصغر(ع)، كودك شيرخواره امام حسين(ع) را يادآوري كرده و به سوگ مينشينند. اجتماع شيرخوارگان مراسمي است كه منحصر به ايران نيست بلكه اين مراسم يكي از برنامههاي جهاني عاشورايي و حسيني است كه با هدايت ايران در كشورهاي ديگري چون لبنان، امريكا، آلمان، كانادا، تركيه، بحرين و عراق نيز برگزار ميشود. زنجيره محكم و گسترده برگزاري اين مراسم همان اتفاقي است كه نگراني تشيع لندني را برانگيخته است. به عقيده نمايندگان پارلمان انگليس اين مراسم در راستاي ترويج خشونت است. جالب آنجاست كه هر سال در قلب لندن شماري از شيعيان مروج تشيع انگليسي مراسم قمهزني را برگزار ميكنند اما ظاهراً نمايندگان پارلمان انگليس نگراني و حساسيت خاصي روي اين مراسم خشونتآفرين ندارند و براي كشيدن پاي آن به پارلمان خود و صدور لايحهاي در جهت منعش احساس مسئوليت و وظيفه نميكنند. بهترين اقدام براي سياهنمايي اسلام اين است كه آنها مراسم عاطفي و اثرگذار جهان شيعه را كمكم حذف كنند و به جايش زمينههاي رشد آداب و رسوم خشن همچون قمهزني تشيع انگليسي را فراهم كنند.
حمایت/آیت الله مقتدایی در گفتوگو با «حمایت» :
موسم سوار شدن بر کشتی نجات است
رییس شورای عالی حوزههای علمیه سراسر کشور با بیان این که ماه محرم موسم سوار شدن بر کشتی نجات و بهره گیری از بزرگترین چراغ هدایت است، خواستار هوشیاری نسبت به رسوخ بدعتها و انحرافات در مجالس عزای حسینی در این ایام شد.
آیتالله «مرتضی مقتدایی» در گفت وگو با « حمایت» با بیان این که در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، ماه عزا و مصیبت اهل بیت (ع) قرار داریم، اظهار کرد: محرم ماهی است که امام رضا(ع) درباره آن میفرماید همین که هلال این ماه رؤیت میشد دیگر در چهره پدرم موسی بن جعفر(ع) اثری از خنده و شادمانی نمیدیدم و ایشان بسیار حزن انگیز و ماتم زده بودند.
ماه مصیبتی که مایه برکات بی شمار است
وی همچنین با بیان این که ماه محرم در طول قرنها ، مایه برکت و بیداری امت اسلامی به خصوص شیعیان و محبان اهل بیت(ع) بوده است، گفت: ماه محرم در کنار غم و مصیبت عظمایی که دارد، در آن دربهای رحمت و فیض الهی به سوی امت اسلامی گشوده میشود و به همین خاطر است که از امام حسین(ع) به عنوان مصباح هدایت و سفینه نجات یاد شده است.
قائم مقام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که همین برگزاری محافل و جلسات عزاداری مایه خیر و برکت برای جامعه ما در مسیر هدایت و نیل به سعادت است، افزود: در احادیث بسیاری از ائمه اطهار(ع) بر این مساله تاکید شده که گریه بر امام حسین(ع) و توسل بر آن حضرت، مایه نجات آدمی و بارش رحمت الهی بر سر مردمان جامعه است.وی خاطرنشان کرد: از این حیث کسی که حقیقتاً بر کشتی نجاتی چون دستگاه عظیم سیدالشهدا(ع) بنشیند و در خودسازی خود جدی هم باشد، بی شک از گردابهای گناه و معصیت رهایی خواهد یافت و به ساحل امن آرامش واقعی می رسد.
اندکی از فضیلت و ثواب اشک بر امام حسین(ع)
استاد برجسته حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره به فضیلت و اجر و ثواب بسیار بالای گریه بر امام حسین(ع) به بیان حدیثی در این باره پرداخت و تصریح کرد: امام صادق(ع) می فرمایند: «گريه بر حضرت اباعبدالله الحسين (ع) موجب راحتي در قبر، فرحناک شدن مُرده، شادمانی او در هنگام خروج از قبر است در حالي که می بیند که فرشتگان الهي به او بشارت بهشت و ثواب الهي را ميدهند. »
وی اضافه کرد: حضرت همچنین در جایی دیگر می فرمایند: «گريه کننده بر حسين بن علی(ع) در بهشت با ايشان و هم درجه ايشان خواهد بود.»
بهترین موسم هدایت گری نسل جوان
آیت الله مقتدایی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که محرم و صفر بهترین زمان برای تبلیغ دین و هدایت مردم و به خصوص نسل جوان به سمت معارف اصیل الهی است، اظهار کرد: مبلغان و روحانیون عزیز باید قدردان این فرصت گرانقدر که در اختیار آنها قرار گرفته، باشند و بدانند که امروز و در شرایطی که دشمن تمام تلاش و همتش را برای انحراف جوانان به کار گرفته، هدایت نسل جدید به برکت عاشورای حسینی ، ارزشمندترین اقدامات است.
تقویت باورهای دینی و اخلاقی فراموش نشود
وی تصریح کرد: باید در ایام محرم علاوه بر سخنرانی و روضه خوانی و عزاداری به تقویت اعتقادات و باورهای دینی مردم همچنین تحکیم مبانی اخلاقی ، اهتمام ویژه ای داشت و در این میان بی شک وعاظ و سخنرانان و نیز مداحان نقش بسیار مهمی میتوانند ایفا کنند.
عضو مجلس خبرگان رهبری همچنین با بیان این که از جمله برکات و دستاوردهای مجالس امام حسین(ع) احیای دین و باقی ماندن مردم بر صراط مستقیم الهی است ، خاطرنشان کرد: آنچه ضرورت دارد این که ما باید با بصیرت حسینی و توجه همزمان برای ارتقای شور و شعور عاشورایی، مردم را با حقایق جهان امروز به خصوص مسایل جهان اسلام آگاه کنیم و از سویی می بایست مسایل حماسی و عقلانی عاشورا گفته شود تا بهتر بتوان در مقابل دشمنان اسلام جبهه گیری کرد.
شور و شعور حسینی باید با هم باشد
وی افزود: در دهه اول محرم به خصوص این شرایط و زمینه کاملاً آماده و مهیاست تامردم از جان و دل با معارف عاشورایی آشنا شوند و لذا بسیار خوب است که در این رابطه هم سخنرانان و هم مداحان مطالبی بیان کنند که به سود جامعه باشد و ضمن تقویت وحدت و همبستگی ملی منجر به رشد روحی و روانی و اخلاقی و فرهنگی آنان شود.
رییس شورای عالی حوزه های علمیه کشور همچنین بر لزوم هوشیاری در مقابله با رسوخ بدعتها و جریانهای انحرافی در عزاداریهای حسینی تاکید کرد و گفت: عزاداری ها باید به دور از خرافات و اعمال ناشایست باشد که موجب وهن اهل بیت(ع) و شخص سیدالشهدا(ع) می شود.
انتقاد از برخی مداحی های نامناسب در محرم
وی اضافه کرد: البته بسیاری از این انحرافات و بدعت ها در اثر جهل و نادانی حادث می شود که با بصیرت افزایی و آگاهی دادن به مردم می توان جلوی شیوع آن ها را در ایام ماه های محرم و صفر گرفت.
قائم مقام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یادآورشد: متاسفانه گاهی مشاهده میشود که برخی مداحان از اشعار و آهنگ هایی استفاده می کنند که به هیچ وجه تناسبی با حال و هوای محرم و عزای امام حسین(ع) ندارد و چه بسا باعث غفلت جوانان از درک پیام حقیقی نهضت کربلا شود.
حمایت/«علیاکبر اشعری» در گفتوگو با «حمایت»:
تغییر نمایشگاه کتاب به سال 95 نمیرسد
سخنگوی شورای سیاستگذاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: از آنجایی که مصلی تهران در حال تکمیل شدن است ولی چون مردم با این مکان اُنس گرفتهاند، به نظر نمیرسد که صلاح باشد مکان فعلی آن تغییر کند.
«علیاکبر اشعری» در گفتوگو با «حمایت» افزود: البته تعیین مکان نمایشگاه تا دو هفته دیگر قطعی میشود. آخرین مقایسه ها در حال انجام است تا با شرایط موجود بهترین مکان انتخاب شود. وی ادامهداد: البته معتقدم که بهتر است نمایشگاه در مصلی برگزار شود و تا زمانیکه محل دائمی نمایشگاه کتاب مشخص نشده مکان برگزاری نمایشگاه را جابجا نکنیم زیرا مردم به این محل عادت کردهاند و با تغییر نمایشگاه به جای دیگر در صورت قطعی شدن محل دائمی سردرگمی ایجاد خواهد شد. اشعری همچنین تصریح کرد: تاکنون بررسیهایی روی سه مکان پیشنهادی مصلی تهران، باغ کتاب و شهر آفتاب انجام شده است و در حال بررسیهای نهایی برای تصمیمگیری هستیم. مکان پیشنهادی شهردار تهران برای نمایشگاه کتاب تهران نیز بهلحاظ احداث زمانبر است، اگر هم بخواهد اجرا شود برای سال 95 آماده نمیشود، به نظر میرسد باید تا زمانی که محل دائمی قطعی نشده همان مصلی بمانیم.اشعری اضافه کرد: طبق شنیدهها در اردیبهشت 95 رواقهای شرقی و غربی مصلی تکمیل خواهد شد و بهصورت کامل میتوان از آن بهره گرفت، اگر چنین باشد ما دیگر نیازی به چادرهای بیرون نخواهیم داشت و امکانات بهتری در اختیارمان قرار میگیرد، بنابراین احتمالاً برای سال 95 همان مصلی باشیم.
گامهای دیگر بهسمت استاندارد شدن
وی زمان احتمالی برگزاری نمایشگاه بیستو نهم را از 15 تا 25 اردیبهشت سال 95 خواند و در خصوص فراخوان این نمایشگاه اظهارکرد: یک کمیته ای برپا شده که بر روی جزئیات، آییننامهها و زمان بندی آن در حال بررسی استتا به مرور این مطالب به شورای سیاستگذاری آورده و بعد از تصویب اعلام شود. اشعری به تغییراتی که برای این دوره نمایشگاه مدنظر شورای سیاستگذاری نمایشگاه است، هم اشاره کرد و افزود: تلاش بر این است که در این دوره بعد نمایشگاهی را تقویت کنیم تا نمایشگاه از حالت صرفاً نمایشگاهی که سالهای گذشته داشته خارج شود، همچنین تقویت رویکردهای علمی و اطلاعرسانی نمایشگاه از دیگر برنامههاست.سخنگوی شورای سیاستگذاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب با بیان این مطلب که در بیست و نهمین دوره فرصت بیشتری برای طرح مسائل نشر ایجاد خواهد شد، هم گفت: کمیتههای مختلف نمایشگاه اندک اندک در حال شکلگیری است، همچنین در نظر داریم تا از حضور مردم در نمایشگاه سوای خریدی که از ناشران انجام میدهند، از جنبههای دیگر هم بهره بگیریم. مجموع اینها کمک میکند به اینکه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یک گام دیگر بهسمت استاندارد شدن حرکت کند.
مهمانان دعوت شده
وی درباره مهمانان دعوت شده به نمایشگاه بیست و نهم هم خاطرنشان کرد : مهمانان بر اساس4موضوع به نمایشگاه دعوت میشوند؛ موضوع نخست کشور مهمان که « روسیه» اعلام شده و دیگری شهر مهمان که شهر «دوشنبه» مطرح است.
اشعری ادامه داد: همچنین در داخل کشور وزارت ارشاد هر سال بر اساس مجموعه فعالیتهایی که در بحث کتاب و کتابخوانی در شهرستانهای مختلف کشور صورت میگیرد امتیازاتی به این شهرها میدهد که بر اساس آن یک شهر به عنوان«پایتخت کتاب» معرفی خواهدشد و در نمایشگاه سال بعد حضور پررنگ تری خواهد داشت. همچنین 12 روستای دوستدار کتاب هم از سایر مهمانان نمایشگاه خواهند بود.
روزهای پایانی برای پروژه باغ کتاب
مدیر پروژه باغ کتاب همچنین در پاسخ به این پرسش که «تأسیس مجموعه تفریحی ـ فرهنگی باغ کتاب در چه مرحلهای است؟» گفت: این مجموعه روزهای پایانی تکمیل شدن را سپری میکند؛ محوطهسازی آن تقریباً تمام شده و اندکی از امور مربوط به تأسیسات و سالن همایش باقی مانده است. بهتدریج مبلمان این مجموعه نیز چیده خواهد شد. وی درباره زمان افتتاح باغ کتاب هم بیان کرد: در این مورد نمیشود به صورت دقیق اظهارنظر کرد چرا که به تأمین منابع مالی بهویژه از سوی شهرداری بستگی دارد؛ در صورتی که این منابع تأمین شوند پیشبینی میکنم حتماً ظرف یکی ـ دو ماه آینده آماده افتتاح باشد.
شرق/گفتوگو با عبدالله گیویان درباره چرایی کمشدن مخاطبان رادیو
رادیو هست، اما زیر خط فقر
نگار حسینی
رادیو هنوز هم مخاطب دارد؛ شاید رادیو برای نسل جوانی که به کلیک روی تصاویر عادت کرده، چندان جذاب و تأثیرگذار نباشد. میگویند رادیو هنوز مخاطبان خودش را دارد. میگویند وضعیت رسانهها بحرانی است و به شکل خاص، رادیو. درباره چرایی این گزاره با «عبدالله گیویان»، عضو هیأتعلمی دانشکده صداوسیما، گفتوگو کردهایم:
سؤالم این است که برای نسل کلیک که برای هر چیز به اندازه یک لحظه کلیککردن وقت و توجه صرف میکند، رادیو کجای ماجراست؟ میانه این همه تصویر و این همه رقابت برای خوراندن تصاویر، آیا رادیو میتواند کماکان در میدان رقابت رسانهها بماند؟
این حرف مثل این میماند که بپرسید ما که چشم داریم، گوش میخواهیم چه کنیم؛ همانقدر سؤال عجیبی است. بودن رادیو و ادامه حیات رادیو با وجود کمترشدن مخاطبانش، اصلا به این معنا نیست که رادیو باید از بین برود. رادیو مصارف خاصی دارد، مخاطبان خاصی دارد و خودش هم اقتضائات خاصی دارد. فضای رادیو بهخصوص برای افرادی که با رادیو و در رادیو کار کردهاند، فضای نوستالژیک بسیار خاصی است و این یکی از چیزهایی است که ادامه حیات آن را ممکن میکند. هر روزی که میگذرد، ممکن است مبتلایان به این نوستالژی کمتر شوند اما هرگز به صفر نمیرسند چون در هر کار رسانهای، کار رادیو هم هست. رسانهها هریک نسبت به رسانههای قبلی یک قدم جلوتر رفتهاند اما رسانه قبلی را هنوز در خود دارند. مگر میتوانیم بگوییم در روزنامهنگاری دیجیتال، نوشتن از بین رفته است؟ این درست است که مخاطبان کاغذ، کم شده است اما ما که نوکر کاغذ نیستیم. کاغذ یک صورت مادی است برای نوشتهشدن. اگر این به صفحه مانیتور شما یا گوشی شما منتقل شود، کماکان نوشتن سر جای خود هست اما ابزاری که این نوشته را از جانب من به شما میرساند، تغییر کرده است. صدا، خصلت جدی رادیو است؛ این صدا، هست و نه از انسان و نه از هستی و از دنیا نمیشود آن را گرفت. در رادیو، شما صدا دارید و سکوت. با همین دو ابزار است که شما ارتباط برقرار میکنید... یا صدا یا سکوت. این برای خودش دنیای خاصی دارد و تردیدی نداریم که ادامه مییابد. اما این که همین رادیو در روزگار آوار تصویر چطور میتواند راه خود را ادامه دهد، سؤال بزرگی برای رادیوییها است و حتما به آن فکر میکنند و برای آن تدبیر میاندیشند. در این زمانه، ورود رادیوییها به فضای مجازی بهصورت پادکست است که شکلی از رادیوهای شخصی است که از حالت انحصار رسانهای هم درمیآید یا خودش را از خصلت صنعتیبودن و مؤسسهبودن نجات میدهد. این یک شکلی از تقلاهای جنس رادیو است برای باقیماندن. در هر کار بصری که انجام میشود، وجهی از رادیو ادامه حیات دارد؛ بنابراین اگر بگوییم که صدا یک شکلی از وجود است که ماهیتهای مختلفی مییابد، به این تعبیر، رادیو به حیات خود ادامه میدهد. بنا نداریم که همیشه این طوری بشنویم که این جا رادیو تهران است که از جامجم پخش میشود. رادیو، رادیو است و تردیدی نیست که در شکلهای مختلف به حیات خود ادامه میدهد.
شما به رادیوهای شخصی اشاره کردید. منظور من چیزی است که برای مثال دولتیها برای مخاطبان خود تولید میکنند. وقتی رادیو بهعنوان رسانه مثلا دولتی مورد توجه قرار میگیرد، آنجا چطور میتواند رقابت خود را با تلویزیون و ماهوارهها و شبکههای اجتماعی حفظ کند؟ نسل کلیک را چطور میتوان مخاطب رادیو نگه داشت؟ مقصودم این است که رادیو میان اینهمه رسانه قدرتمند، چگونه هنوز میتواند در عرصه حضور داشته باشد؟
شما درباره چیز واقعیای که وجود دارد، سفسطه میکنید. بوتیمار یا مرغ حق در اساطیر، مرغی است که غصه میخورد آب دریا در حال تمامشدن است. اولا که چرا لازم است رادیو قدرتمند باشد؟ بهخاطر اهمیتی که صدا دارد و کاربردهایی که صدا دارد. به رادیو موسیقیِ کار میگویند. وقتی که شما کاری انجام میدهید که چشمتان درگیر است یا حواس اصلی دیگر درگیر کار است اما کماکان میخواهی یک موج را همراه داشته باشی، رادیو همراه است. خیلی وقتها در بسیاری موقعیتها، آدمها نیاز دارند کسی با مزاحمت حداقلی کنارشان باشد. مزاحمت حداقلی را رادیو فراهم میکند و هر وقت خواستی ساکتش میکنی یا موجش را عوض میکنی. درعینحال، میتوانی به کارهای دیگرت برسی. این که جلوههای دیگری از فعالیت رسانهای وجود دارد که آدمها را مشغول خود میکند، مانعی برای کار رادیویی نیست؛ یعنی رادیو کماکان میتواند کارکردهای خود را داشته باشد. مهم این است که در مخاطب عامی که تعریف میکنیم، تخصیصی بزنیم به عدهای که در شرایط خاصی قرار دارند و امروزه میتواند متناسب با فعالیت رادیویی باشد. امروزه رادیو اگر به این بخش توجه کند، برده است. اگر رادیو بخواهد ادای تلویزیون یا ادای دنیای مجازی را دربیاورد، عقب میماند. در این میدان رقابت اگر رادیو اصیل باشد و آدمهایش احساس نکنند که میخواهند چیز دیگری باشند و درعینحال تلاش کند که خود را با روزگار منطبق کند نه اینکه خود را عوض کند، دراینصورت برده است. اگر در صداوسیما کار کرده باشید، متوجه میشوید که رادیوییها میخواهند تلویزیونی باشند و تلویزیونیها میخواهند سینمایی باشند. این یکی از آفتهای جدی در کار رادیو است. به نظر من اگر رادیو، رادیو بماند، درعینحال که خود را با روزگار سازگار میکند، آن موقع میتواند باز هم بماند. اما اگر رادیو بخواهد ادای رسانههای دیگر را دربیاورد، مثل این است که تیر خلاص به خود زده است چون دراینصورت نه رادیو است نه رادیو نیست و هم رادیو است و هم رادیو نیست. اما چیزی که میتواند حضور مؤثر و مقتدر رادیو را تضمین کند، این است که با مخاطبان خود در شرایط خاص، ارتباط دو سویه برقرار کند و این ارتباط دوسویه همراه با مزاحمت نباشد. در قالب رسانههای دولتی چارچوبهای تعریفشده، خیلی وقتها ممکن است مانع این رابطه دو طرفه باشد. رادیوییها باید فکری برای این بکنند.
این ارتباط چطور میتواند دوسویه باشد؟
منظورم این است که گاهی اوقات مخاطب نیاز دارد با «همراهی با حداقل مزاحمت»، ارتباط برقرار کند به شکلی که احساس اراده و اختیار کند. یکی از ایرادهای رادیو به شکل کلاسیک، یکسویهبودن است که با برخی تدابیر مثل مسابقات، مشارکت مخاطب جذب میشود و درنهایت تأثیر متقابل اتفاق افتاده است. این تأثیر متقابل میتواند نجاتدهنده باشد ولی ممنوعیتهایی برای آن وجود دارد. یکی از مشکلات جدی که شما عام را نمیتوانید خیلی خوب تعریف کنید یا مردم را خیلی خوب نمیتوانید تعریف کنید، این است که در سیطره ایدئولوژی عامی قرار ندارید. یکی از ویژگیهای دوره پستمدرن این است؛ ایدئولوژیهای فراگیر، که بتوانند همه را دربر بگیرند، مفقودند. تعریف مردم از زاویه دید ایدئولوژیها انجام میشود. زیرا آن ایدئولوژیهای فراگیر دیگر وجود ندارند، مفاهیمی مانند عام، مردم، مخاطب و اکثریت غیرقابل تعریف میشوند.
بگذارید از یک استعاره استفاده کنیم؛ فرض کنیم که رادیو قطاری است که نمیتواند بایستد و خود را تعمیر کند؛ این قطار درحالحرکت باید آن ویژگی جدیای را که بهعنوان وجه ممیزه آن از دیگر رسانههاست، تقویت کند. این «همراه با مزاحمت حداقلیبودن» را باید تقویت کند؛ درعینحالیکه در این دنیا، این روزها آدمها اینطور شدهاند که نمیخواهند فقط شنونده باشند، میخواهد حضور و بودن و هویت خود را به رخ بکشند. اگر رادیو این امکان را فراهم کند، مشکلی نیست. به نظر، من رادیو خیلی راحت میتواند بخش تجربی داشته باشد و آن را به مخاطب واگذار کند. رادیو به دلیل برخی محدودیتها این کار را نمیکند و این موجب میشود که ضربه بخورد. رادیو میتواند یک بخشهایی را با خود مردم اجرا کند، نه بهصورت نمایشی و فرمایشی. واگویههای شخصی آدمها، درددلهای آدمها؛ اینها میتوانند برنامههایی باشند که ساخته شوند و اگر این کار را نکنند، باختهاند و درحالحاضر عملا در حال باختن هستند. یکی از راههای ارتباط متقابل این است که من برای خودم برنامه بسازم و بهجای پادکستکردن، به رادیو بدهم. مگر فضای مجازی چگونه با پادکست، عدهای را به خودش مشغول کرده است؟ مشکل جدی رسانههای حکومتی، مسیر ارتباط است. اگر قرار باشد که ما بخواهیم با الگوهای سنتی مندرس ارتباطاتی، ارتباط برقرار کنیم، لطمه میخوریم. ارتباط یکسویه در دهه 50 و 60 نظریهپردازی میشده است. گاهی وقتها میبینیم که عملکرد رسانه متناسب با همان نظریههاست. گلوله جادویی یک تئوری خیلی نخنما در حوزه ارتباطات است که متأسفانه باید بگوییم هنوز بسیاری به آن اعتقاد دارند. ارتباط یک فرایند دوطرفه است. تا زمانی که این دوسویگی را به رسمیت نشناسیم و فقط بخواهیم از بالا به پایین نگاه کنیم، این، مشکل را جدی و جدیتر میکند. ممکن است یک زمانی به دلیل اینکه مخاطب موجود پذیرا بوده، ارتباط یکسویه شکل گرفته است. دلیلي ندارد که این ادامه یابد. این مدل، زمانی کار کرده اما ابدی نیست. عالم ما عالم تغییرات است.
آیا نمونههای موفقی که رادیو دولتي نیست و اینکه مخاطب میتواند در اجرای برنامه فعال باشد و درواقع ارتباط دوسویهای ایجاد شود، وجود دارد؟
مثلا بعضی برنامههای مذهبی را دیدهام که موفق بودهاند؛ زیرا رابطه دوطرفه مخاطب و برنامهساز تعریف میشده است؛ یعنی درواقع هر جایی که شما بتوانی به منِ مخاطب میدان بدهی، این مفهومی که میگویم، در صورتها و برنامههای مختلف خود را نشان میدهد. این دوطرفهبودن را تقلیل ندهیم به حد اینکه من تلفن بزنم و صدایم پخش شود. این دوطرفگی که میگویم، اگر رادیو حرف من را بزند و من احساس تعامل داشته باشم، اتفاق میافتد. مثلا برنامه «صبح جمعه با شما» به دلیل مردمیبودنش و گاهی حتی به دلیل زردبودنش، موجب میشد مخاطب فکر کند آنجا حضور دارد. موقعی که فرد حس میکند میتواند حرفهایش را بزند، به برنامه رادیویی حس نزدیکی میکند. آنوقت اگر گوینده حرفی بزند، شنونده فکر میکند حرف اوست. مفهوم تأثیر متقابل نباید تقلیل یابد به اینکه من هم الزاما باید برنامه بسازم. من که امکان برنامهسازی ندارم، وقتی حرف خودم را از آنجا میشنوم، آسوده میشوم.
با این نگاه، وضعیت رادیو در ایران چگونه است؟
وضعیت رسانهها بحرانی است و به شکل خاص، رادیو. مگر تیراژ روزنامه چقدر است؟ تلویزیون چقدر مخاطب دارد؟ فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چقدر مخاطب دارند؟ تنها مشخصه شبکههای اجتماعی در ایران، شکلگیری آزادانه گروههای اجتماعی است. منِ مخاطب چون حس میکنم آزادانه میتوانم عضو یک اجتماع باشم و اقتضائات اجتماع بر من حاکم است و روابط اجتماعی دارم، جذب آن میشوم. ممکن است اعضای این اجتماع سه نفر باشند یا صد نفر ولی تمام خاصیت در همین گروه است چون من نیازهای دیگرم را از طریق اینها تأمین میکنم. من اگر میتوانستم نیازهایم را از طریق رادیو تأمین کنم، رادیو را رها نمیکردم.
اگر من بتوانم با رادیو احساس ارتباط بکنم، اگر چیزی در ارتباط با رادیو داشته باشم، آن زمان رادیو را رها نمیکنم. دلیل فاصلهگرفتن هریک از ما با رسانههای موجود، این است که رابطه را یکسویه میبینیم؛ دردم را در آنجا نمیبینم، مسئله خود را در آنجا نمیبینم. زهری، شعری دارد که میگوید: «من، منم، دور ز دنیای توام/ تو تویی، دور ز دنیای منی/ هرکه، پرورده دست وطنی» هر کسی پرورده یک وطن است، چه نسبتی بین ما میتواند برقرار شود غیر از هیچ؟ مشکل جدی ما در ارتباطات اجتماعی این است. درحالحاضر رادیو زیر خط فقر قرار دارد. برای اینکه اصرار دارد روی قالبهای ناسازگار فهم خودش پافشاری کند. جاهایی هم که میخواهد نوآوری کند، نوآوری مقلدانه دارد، نه نوآوری اصیل. موقعی که رادیو ادای کبک را دربیاورد، به تولید هیاهوی بسیار و سروصدا و دادوبیداد و اجراهای سخیف دچار میشود. رادیویی که «رادیوی ایرانی»بودن را نشناسد، مجبور میشود از «رادیوبودن» استعفا بدهد و یک جاهایی صرفا شعار بدهد. این البته شعاری نیست که الزاما حکومتی باشد. مجری رادیو شروع میکند: «سلام، سلام بر شما، سلام زرد، سلام سرخ»... یعنی چه؟ من کمتر میشنوم که یک مجری رادیو در حال اجرا حس خودش را منتقل کند. چون خیلیها حس ندارند. خیلی از ماها انگار درد نداریم. به قول جناب حافظ، «نمیبینم نشاط عیش در کس/ نه درمان دلی نه درد دینی»
یعنی میخواهید بگویید آدمی که اینجا، در رادیو قرار گرفته، جایش اینجا نبوده. وقتی همه دلشان میخواهد بروند نمایش بیشتر بدهند، چه کسانی باید در رادیو کار کنند؟ وقتی که قرار است از رادیو حرف بزنیم، باید گلچینشدهتر آدمها را انتخاب کنیم. درست است؟
حتما. یک وقتی هست که شما در تلویزیون رنگ دارید، نور دارید، هزار و یک افکت دارید و دو تا حس را درگیر میکنید، آن جا اتفاقا بابت اینکه شما میتوانید ترمیم کنید، امکانات کمتری نیاز است. یعنی به عقیده من، جفایی که در حق رادیو شده این است که تبدیل شده به کلاس اول. آدمی باید در رادیو باشد که بدون اینکه نگاهش كني، ببینیاش؛ بدون اینکه دستش را بگیری بتوانی لمسش کنی؛ بدون اینکه از کنارش رد شوی، بشود بویش کنی. در رادیو تنها ابزار، صداست و سکوت. اگر در این صدا و سکوت، توانایی انتقال رنگ و طعم و بو را نداشته باشد، پیشاپیش باخته است.
آدمها در جایگاه درست قرار نمیگیرند. چرا فضای رادیو شکلی نیست که آدمها را راضی کند و در همان فضای رادیو نگهشان دارد یا دستکم آدمهایی را که متعلق به چنین فضایی هستند، در آن حفظ کند؟
ما در اداره رسانهها به شکل عام و رادیو به شکل خاص، یک سوءتفاهم خیلی بزرگ داریم. اگر تلقی این باشد که رادیو یک بوق است، همین میشود که شده است. آنوقت فرقی نمیکند مدیر و سیاستگذار چه کسانی هستند یا کارمندان چه کسانی هستند. حرمت رادیو آنقدری است که نباید هر کسی را به آن راه داد. رادیو حرمت دارد. احترام رادیو را متأسفانه در خیلی از موارد نه متولی نگه داشته و نه مدیرش، نه شنوندهاش و نه مجریاش. رادیویی که تبدیل بشود به بلندگویی برای تبلیغ دیگران داخل برنامه با صداهایی شبیه مجری رادیو، چه کارکردی میتواند داشته باشد؟ اینجاست که مخاطب فکر میکند به زمان و گوش او تجاوز میشود. رادیو و تلویزیون برخلاف دنیای سرمایهداری و غرب، در مملکت ما متفاوت وارد شده است. در غرب با رادیو و تلویزیون تبلیغات میکردند و در میانهاش برای جذب مخاطب چیزهای دیگر میگذاشتند. در مملکت ما، در رادیو برنامه میساختند و برای پولدرآوردن، تبلیغات واردش کردند. درحالحاضر، بیشتر و بیشتر به فضایی نزدیک میشویم که در میانه تبلیغات برنامه هم اجرا میشود. پول نداریم، این را به حراج میگذاریم. مادربزرگ رسانهها در این مملکت به حراج گذاشته شده است. ما به دلیل سوءتفاهمی که راجع به نسبت اقتصاد و چیزهای دیگر داریم، خیلی چیزها را به حراج میگذاریم. در رادیو هم همین اتفاق افتاده است؛ حرمت شکسته شده است. حرمت که شکست، نه میتوانی سخت بگیری به مجری و برنامهساز، نه میتوانی سخت بگیری به نویسنده. نویسندهها که اینهمه مینویسند، دریا هم اگر بودند تا حالا تمام شده بودند. ما چقدر به نویسندههای رادیو بها ميدهيم؟ ما برای اینکه یک شکل مدیریتی در رادیو ایجاد کنیم، پست درست کردهایم؛ سردبیر. طبق تعریف، رادیو را رسانه تهیهکننده میدانیم. تهیهکننده، خدای استودیو است؛ اما ما برای اینکه این خدا را از خدایی بیندازیم، یک کدخدا هم کنارش گذاشتهایم که مسئول محتوایی است. حرفم این نیست که سردبیرها خوب نیستند، خیلی از سردبیرهای رادیویی آدمهای خیلیخیلی موفقی بودهاند. خیلی از آدمهای موفق امروز، سردبیرهای دیروز بودهاند. حرف من درباره آدمها نیست؛ حرف من درباره سیستم است. نمیشود برای هر فرد یک نگهبان گذاشت تا همه همدیگر را کنترل کنند. باید اصل را درست کرد. مشکل ما سیاستگذاری در این حوزه است که خود ناشی از سوءتفاهم درباره رسانه است. مثلا شما تعداد زیادی از فامیل و آشناهای جناحیات را به رادیو آوردهای و حالا رادیو آنقدر بزرگ شده است که پول کافی برای اداره آن وجود ندارد. اگر رادیو، رادیوی مردم باشد و رقابت بر سر این باشد که چه کسی برنامه بهتری میسازد، وضع بهتر میشود. رسانه یک استعدادی دارد که هم دارای جنبههای فنی است و هم جنبههای فهمی و معرفتی و معنایی؛ یعنی جنبههای هنری. این هنر در همه نیست. آموزش فن خیلی کار دشواری نیست. ما فن را یاد میگیریم و هنر را به امان خدا رها میکنیم. همین است که چیزی نداریم که در شنونده دربگیرد. چیزی میشود که متوسطها میسازند، متوسطها اجرا میکنند و متوسطها میشنوند.
شرق/چرا آنتن سیما در «محرم» خالی است؟
سریالسازی زیر سایه نظارت
شرق:
چندسالی است که رسانه ملی در ایام ماه محرم به یاد بازپخش چندینباره «شب دهم» میافتد؛
سریالی که حسن فتحی برای تلویزیون ساخت و با استقبال زیادی از سوی مخاطبانش روبهرو
شد و از آن پس تنها دلگرمی مدیران تلویزیون برای جذب مخاطب بوده است. با این تفاوت
که پخش چندینباره آن از شبکههای متعدد سیما از جذابیت این سریال میکاهد و نتیجه
عکس دارد. امسال نیز این سریال در جدول پخش سیما قرار گرفته است. تلویزیون چندسالی
است که در ایام محرم غافلگیریای برای مخاطبش ندارد و پخش سریالهایی که از کیفیت
حداقلی نیز برخوردار نیستند جذابیتی برای مردم ندارد و این پرسش را مطرح میکند که
با وجود انتقادهایی که طی سالهای اخیر به روند ساخت سریالهای مناسبتی صورت
گرفته، آیا اساسا مدیران رسانه ملی به غنای آنتن سیما در این ایام فکر میکنند؟
تنها سریال محرمی سیما
«نفس گرم»، عنوان تنها سریالی است که در ایام ماه محرم از شبکه اول سیما پخش میشود. این سریال یک ملودرام اجتماعی است و روایتگر زندگی زنی به نام «ملیحه» با اعتقادات بالای مذهبی است که اتفاقاتی برای او و اطرافیانش رخ میدهد و بهنوعی مسیر زندگی و اعتقاداتش را تحتالشعاع قرار میدهد. مرجانه گلچین، رؤیا تیموریان، حامد کمیلی، لیندا کیانی، محمود پاکنیت، نیلوفر خوشخلق، سیما تیرانداز، رامین راستاد و رحیم نوروزی بازیگران اصلی این سریال هستند.
محمدمهدی عسگرپور تا پیش از این با ساخت سریالهای«جراحت»، «گلهای گرمسیری» و «شیدایی» توانست ارتباط خوبی با مخاطبانش برقرار کند. هرچند نفس گرم را نمیتوان دقیقا سریالی با حالوهوای محرم دانست اما تنها سریالی است که برای ساخت و پخش در اینایام در نظر گرفته شده است.
پخش «کیمیا» به روال سابق
شبکه دو سیما که از مدتی قبل سریال «کیمیا»، به کارگردانی جواد افشار، را آماده پخش کرده و این سریال از این شبکه روی آنتن میرود، همین روال را در ایام ماه محرم نیز ادامه خواهد داد و این شبکه سریالی مناسب این ماه تدارک ندیده است.
این سریال با حمایت انجمن سینمای انقلاب و دفاعمقدس و به سفارش گروه فیلمهای تلویزیونی شبکه دو سیما ساخته شده است. این مجموعه روایتگر داستانی در سه مقطع زمانی، قبل از انقلاب، دوره جنگ و زمان حال به نویسندگی مسعود بهبهانینیاست.
این سریال ١١٠ قسمتی روایتگر داستانی است که در خلال آن تحولات جامعه، پدر و دختری را مقابل هم قرار داده است. دختر خانواده که کیمیا نام دارد، پرسشگر و معترض است و در مقابل او پدری قرار دارد که نظامی، منضبط و پایبند به قانون است. مهراوه شریفینیا، حسن پورشیرازی، آزیتا حاجیان، پوریا پورسرخ، آرش مجیدی، سیدمهرداد ضیایی، عطا عمرانی، مهدی امیرکاظمی، کاظم هژیرآزاد، رضا توکلی، علی شادمان، حسین توشه، کوروش زارعی، فریبا طالبی، نسرین نیک، وحید رهبانی، شهین تسلیمی، مهدی پاکدل، آشا محرابی و سودابه بیضایی بازیگران و مالک سراج، عبدالحلیم تقلابی، ابتسام بقلایی، نوید خداشناس، محسن مجلسآرا و میرفرخ هاشمیان از بازیگران اصلی این سریال هستند.
شبکه سه سیما نیز قرار است در یک نظرسنجی از مردم، از میان سه سریال «شب دهم»، «معصومیت ازدسترفته» و «یلدا» یکی را برای پخش انتخاب کند. شبکه پنج سیما نیز مجموعه تلویزیونی پنجقسمتی «آخرین نفسهایم»، به تهیهکنندگی و کارگردانی سامان سالور، را از شب هشتم ماه محرم روی آنتن میفرستد.
«آخرین نفسهایم» روایت داستانی از گردان غواصان هشت سال دفاعمقدس است که پس از چندسال، تعدادی از رزمندگان این گردان همدیگر را پیدا میکنند و... .
پرویز
فلاحیپور، حبیب دهقاننسب، مهدی صباحی، سمیرا حسینی و... بازیگران این مجموعه
تلویزیونی هستند. شبکه چهار سیما نیز در دهه اول محرم و از ٢٧ مهرماه پشتصحنه
برخی از سریالها چون «معصومیت ازدسترفته»، «فرات»، «سفر سبز»، «زمانی برای عاشقی»،
«بانو»، «رخنه»، «یلدا»، «خونبها» و «یکتکه زمین» که در سالهای گذشته در ایام
محرم روی آنتن بوده است را نمایش خواهد داد. پخش مجدد بخشهایی از سریال مختارنامه
از شبکههای سیما نیز از جمله برنامههایی است که در جدول پخش ایام محرم در نظر گرفته
شده است. جدول پخش تلویزیون در ایام ماه محرم بیشازپیش دست خالی سیما در این ایام
را نشان میدهد.
مشکلات مالی بیپایان رسانه ملی
غلامرضا میرحسینی، مدیر شبکه سه سیما، در گفتوگو با خبرنگار مهر، مشکلات مالی را یکی از اتفاقاتی میداند که باعث شده شبکههای سیما سریال مناسبتی آماده پخش نداشته باشند. او میگوید: «مشکلات مالی و تغییراتی که در این شبکه وجود داشته، باعث چنین اتفاقی شده است. آثار نمایشی با زمانبندیای که برای پیشتولید و تولید آنها در نظر گرفته میشود تا به آنتن برسند، یکسال زمان نیاز دارند و این درحالی است که گروه فیلم و سریال این شبکه چند ماه پیش با تغییراتی مواجه بوده است و برای تولید آثار جدید باید از فرصت کافی برخوردار باشند تا بتوانند فیلمنامهها را بررسی کنند».
نجفی: مدیران به تلویزیون فکر نمیکنند
محمدعلی نجفی، از کارگردانان باسابقه سینما و تلویزیون، به «شرق» میگوید که اساسا سریالهای مناسبتی مثل ژانر در سینماست و تنها عنوانی است که مطرح میشود اما مهمتر از آن کیفیت سریال و میزان اثرگذاری آن در ارتباط با مخاطب است.
او اضافه میکند: مدیران به اینکه تلویزیون ملی باید هرچه بیشتر مخاطبانش را جذب کند توجهی نشان نمیدهند. واقعیت این است که باید فکر کنیم چه اتفاقی باید بیفتد که مردم به رسانه ملیشان نزدیک شوند و با آن ارتباط برقرار کنند. درحالحاضر یکی از مشکلات بزرگ مردم ما شبکه جِم است که اصلا فرصت نمیدهد مردم شبکه دیگری ببینند و آنقدر خانوادهها را تسخیر کرده که حیرتآور است و مدیران رسانه ملی ما باید بیش از پیش این بحران را درک و چارهجویی کنند.
تغییرات ساختاری و حرکت آهسته تلویزیون
بیژن میرباقری، کارگردان، نیز به تغییرات ساختاری تلویزیون اشاره میکند. دراینباره به «شرق» میگوید: درحالحاضر با توجه به تغییرات ساختاری که بهتازگی در سازمان صداوسیما اتفاق افتاده است، مدیریت جدید تصمیم گرفته تا کاملشدن فیلمنامه سریال صبر کند و بعد سریال وارد مرحله ساخت شود. این تصمیم جدی است که باعث تغییر و تحولات وسیعی در حوزه تولید خواهد شد و تصمیم خوبی نیز از جهت کیفی/ نظارتی است. او ادامه میدهد: بههرحال سال اولی است که این تصمیم عملی و باعث شده است تا تولید سریالها روند کندتری پیدا کند و محصولات تولیدی کم شود مضاف بر اینکه نوید کیفیت بهتر فیلمنامهها را میدهد.
تصمیم جدید مدیران سیما مبنیبر کاملشدن فیلمنامه سریالها اتفاقی است که روند سریالسازی را به خودیخود کند میکند. نظارت دقیق بر فیلمنامههای نوشتهشده به بهانه کیفیت آنها نخستین اتفاق اجرائیشدن این طرح است اما به نظر میرسد ساخت سریالهای طنز را با این رویکرد که اساسا تا حد زیادی تابع عکسالعمل مخاطب یا بازی با خطوط قرمز است کمی سخت میکند. از سوی دیگر نگارش یک سریال تلویزیونی زمانبر است و همانطور که آنتن سیما از سریالهای مناسبتی ایام محرم خالی است به نظر میرسد دهه فجر یا ایام نوروز نیز همین روال ادامه خواهد داشت. بهاینترتیب مشخص نیست مدیران سیما بر تصمیم خود مبنیبر نظارت بیشتر روی فیلمنامهها و روند بسیار کند ساخت سریال پافشاری ميكنند یا رویکرد دیگری اتخاذ خواهند کرد؟
قدس/یک جامعه شناس در گفتگو با قدس آنلاین:
شبکه های اجتماعی را محل انعکاس و انتشار پیام های عاشورا کنیم
قدس آنلاین- آمنه مستقیمی: برای همین است که رهبر معظم انقلاب در بحبوبه مباحث برجام و مذاکرات هسته ای، فاجعه منا و کشت و کشتارهای یمن و ... دست بر مسئله تهاجم فرهنگی گذاشته و از عوام و خواص می خواهند خاکریز فرهنگی را خالی نگذارند.
به گزارش قدس آنلاین، «همهی پیشرفتهای روزافزون محیط مجازی در خدمت تحقق اهداف جنگ نرم است اما مهمتر از این امکانات و پیشرفتهای سختافزاری، لشکر عظیم نخبگان فکری، سیاسی، ادبی، اجتماعی، و فعالان برجستهی ارتباطات و رشتههای مختلف هنری است که عقبهی نرمافزاری قوی و تأثیرگذاری را برای تحقق اهداف جنگ نرم فراهم آورده است.» این جملات بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان صداوسیما مورخ 20 مهرماه است. از این رو و در آستانه محرم حسینی درباره آثار سوء شبکه های اجتماعی بر ارزش های دینی با حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی بهداروند، جامعه شناس، استاد حوزه و دانشگاه، از رزمندگان، راویان و نویسندگان دوران دفاع مقدس به گفتگو پرداخته ایم که مشروح آن را می خوانید:
با توجه به فرا رسیدن محرم حسینی و ضرورت فضاسازی اجتماعی فرهنگی در این باره، آیا می توان از ظرفیت شبکه های اجتماعی نیز برای این هدف بهره گرفت یعنی می توان در قالب نیروی کمکی برای منبر به آنها نگریست؟
به طور کلی منبر و شبکه های اجتماعی به عنوان دو رقیب و دو ظرفیت در روشنگری و آگاهی بخشی اجتماعی جای خود را در میان مردم باز کرده اند.
باید توجه داشت ما به موازات گذر زمان توسعه ارتباطاتی نیز پیدا می کنیم، برای مثال در گذشته وبلاگ ها تاثیر بالای اجتماعی داشتند اما امروز جای خود را به شبکه هایی همچون تلگرام، واتس آپ، لاین و ... داده اند؛ بنابراین، اگر با توجه به این ظرفیت اجتماعی بخواهیم ارتباطات اجتماعی را تعریف کنیم، باید مشخص کنیم مخاطب ما دارای چه ویژگی های فکری و اندیشه ای است و بر اساس آنها با مخاطب وارد مباحث فرهنگی و اجتماعی شویم، چراکه طبیعتا نمی توان برخی حرف ها را به صورت عام زد بلکه باید متناسب با ظرفیت هر مخاطبی با او وارد ارتباط شد و این امر چه در منبر و چه شبکه های اجتماعی تثبیت شده و استاندارد است.
این روزها متاسفانه در شبکه های اجتماعی پیام هایی منتشر می شود که مستقیم و غیرمستقیم مقدسات و آموزه های دینی را دستخوش توهین و شوخی قرار می دهد و درصدد ارزش زدایی از آنها است؛ چطور این اتفاق می افتد در حالی که در بیشتر مواقع مخاطب خود متوجه این امر نیست؟
تکنولوژی های موجود و وسایل ارتباطی که امروز غربی ها تعریف و تولید می کنند از فکس گرفته تا ایمیل، وبلاگ و شبکه های اجتماعی و ... شناسنامه ای غربی اروپایی دارند و برای تامین اهداف مادی آنها حرکت می کنند پس باید تنها در مواقع اضطرار از آنها استفاده کرد نه اینکه توقع داشته باشیم به تمامه از آنها استفاده مفید کنیم.
به عبارت بهتر این تکنولوژی ها تولید شده اند برای هجمه به فرهنگ دینی و انقلابی و زیر سوال بردن مقدسات ما، از این رو بهترین کارکرد را می تواند در حوزه تمسخر و هجمه اعتقادات و باورهای دینی مذهبی ما داشته باشد.
برای همین است که سیل جریان ضدفرهنگی در این شبکه ها به راه افتاده و می بینیم به بهانه کمک به فقرا، تامین هزینه جهیزیه دختران نیازمند و نیاز ایتام، به فریضه ای با عظمت حج حمله کرده و یا غزوات نبوی را زیر سوال می برند.
در حالی که این ها همه جریانی صهیونیستی است که با شبکه های جدی اعتقادات و ارزش های دینی را هدف گرفته و منظم و با برنامه کار می کنند لذا دلخوش نباشیم که بتوان از این فناوری های ارتباطی به نفع خودمان بهره بگیریم چراکه کارکرد اصلی اینها هجمه به ما و ارزش های ما است همچون شبکه های ماهواره ای.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با مسئولان سازمان صداوسیما به مسئله جنگ نرم و تلاش دشمن برای تغییر باورهای مردم اشاره کردند، در این زمینه شبکه های اجتماعی چه نقشی را ایفا می کنند و چطور باید مراقب خطر آنها باشیم؟
دشمنان در جنگ نرم رویکرد تغییر روانشناسی و زیباپسندی اجتماعی را دنبال می کنند و به صورت منظم و هدفمند این پروژه را پیش می برند همانطور که گفته شده شیطان اعمال را برای انسان آرایش می کند، از این رو است که آنها به نام دین علیه دین مطلب نوشته و نشر می دهند.
برای مثال می گویند دینداری این است که حج نروید و هزینه اش را به فقرا و ایتام بدهید یعنی به واسطه یک امر دینی می خواهند امر دینی دیگر را هجو و طرد کنند همچون مسئله حجاب!
لذا مسئله جنگ نرم نه پس از پذیرش قطعنامه 598 بلکه پیش از آن آغاز شد چراکه دشمن دریافت با این جنگ، دیگر نیازی به حملات نظامی نیست. کمااینکه آمریکا مدام ایران را تهدید به حمله نظامی می کند اما به دلیل قدرت نظامی و جنگ افزاری انقلاب و ایران اسلامی هرگز جرئت چنین کاری را ندارد پس به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی متوسل می شود.
جنگ نرم یعنی حمله به این اعتقادات و ارزش هایی که ما در هشت سال دفاع مقدس و نیز پیروزی انقلاب پای آنها ایستادیم، اما متاسفانه گاهی دشمن به واسطه خودمان این جنگ را پیش می برد.
بنابراین، مراقب باشیم در شبکه های اجتماعی و گروه های فعال در آنها، در تاس رقیب بازی نکنیم حتی به شوخی، حتی به جوک، طنز و ...
اینها مطالب مهمی اند که دشمن می کوشد با تغییر زیباپسندی مردم آنها را به حاشیه براند و متاسفانه در برخی موارد دشمن موفق شده است!
برای همین است که رهبر معظم انقلاب در بحبوبه مباحث برجام و مذاکرات هسته ای، فاجعه منا و کشت و کشتارهای یمن و دیگر مسائل مبتلابه جامعه، دست بر مسئله تهاجم فرهنگی گذاشته و از عوام و خواص می خواهند پای میدان آمده و خاکریز فرهنگی را خالی نگذارند که اگر خالی بماند دشمن نفوذ می کند که متاسفانه در برخی موارد نفوذ هم کرده و باورهای ما را به بازی گرفته و این زنگ خطری است که صدایش شنیده می شود.
با فرا رسیدن محرم حسینی و داغ شدن بازار عزاداری ها و مباحث مرتبط با شهادت امام حسین (ع) ممکن است شبکه های اجتماعی و میدان داران آنها بخواهند از این ظرفیت برای زیر سوال بردن و مخدوش کردن حقیقت عظیم و تاریخ ساز عاشورا انجام دهند، در این باره چه باید بکنیم؟
باید توجه داشت ما پدیده ای داریم به نام هیئت، تکایا، حسینیه و مراسم عزاداری که دشمن دریافته انسان سازی و تهذیب نفوس در اینها به خوبی اتفاق می افتد لذا بر آنها سرمایه گذاری کردند البته در مسیر سوء و مدنظر خودشان.
برای مثال رهبر معظم انقللاب قمه زنی را حرام اعلام کردند اما دشمن روی این مسئله کار و سرمایه گذاری کرد، تعبیر تشیع انگلیسی که رهبری آن را به کار بردند در همین باره کار می کند یعنی قمه زنی و انتشار تصاویر آن و دیگر کارهای اینچنینی تا اسلام را خشن، متوحش و خونریز معرفی کند!
اینها روی موضوع عاشورا در جهت امیال و اهداف خود کار می کنند با استفاده از ترانه های لس آنجلسی، رفتارهای نابهنجار غربی، عبور از خط قرمزهایی که توسط برخی مداح ها رخ می دهد، بیان برخی مسائل انحرافی توسط برخی خطباء و وعاظ.
لذا همانطور که رهبری معظم انقلاب تاکید کردند که دوران دفاع مقدس را از افراط و تفریط دور نگاه دارید عاشورا را که اصل است باید اینچنین محافظت کنیم چراکه عاشورا عقبه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ما است.
ما باید عاشورا را از تحریف و انقلاب دور نگاه داریم که از جمله آنها قمه زنی است و تحریفات انحرافی؛ برای همین است که مراجع می گویند لباس خود را در مجالس عزاداری درنیاورید، قمه نزنید، از اشعاری استفاده نکنید که با شان و نقش معصوم در تضاد است و تناسب ندارد.
تاثیر این کارکردهای سوء و ضددینی شبکه های اجتماعی بر سبک زندگی چیست؟
وقتی دشمن طراحی و مهندسی هدفمند داشته باشد و شما متوجه بازی خود در زمین حریف نباشید، قطعا سبک زندگی ها تغییر می کند و آنگاه عاشورا وسیله ای می شود برای دنیاطلبی در حالی که عاشورا وظیفه تهذیب تاریخ را بر عهده دارد.
لذا اگر توجه نکنیم از باورها و ارزش ها ما جز پوسته ای باقی نمی ماند!
بنابراین، باید شبکه های اجتماعی را محل انعکاس و انتشار پیام های عاشورا بر اساس اسناد تاریخی و روایات صحیحه کنیم.
مردم سالاری/معاون وزير ارشاد:
ارزشها، باورها و نگرشها در کالاهاي فرهنگي نمود پيدا ميکنند
معاون فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميگفت: کالاهاي فرهنگي نقطه خروجي فرهنگ هستند؛ به طوري که ارزشها، باورها و نگرشها در اين کالاها نمود پيدا ميکنند.
به گزارش ايرنا، سيد عباس صالحي در مراسم اختتاميه نخستين جشنواره مصرف کالاهاي فرهنگي با الگوي ايراني- اسلاميو رويکرد کودک و خانواده که در خانه انديشمندان علوم انساني برگزار شد، افزود: جشنواره مصرف کالاهاي فرهنگي با اين نگاه برگزار شد که اين کالاها که هم خروجي فرهنگ و هم دريچه فرهنگ هستند، مورد توجه بيشتر قرار گيرند.
وي افزود: اين اتفاق امسال در سه حوزه با رويکرد کودک و خانواده آغاز شد. کودکان آينده سازان جامعه هستند و بخش قابل توجهي از جمعيت جامعه را تشکيل ميدهند. صالحي با اشاره به اين نکته که 15 ميليون نفر از جمعيت کشور، کودکان زير 15 سال هستند و ما اين جمعيت را به عنوان بازار بزرگ مصرف کالاهاي فرهنگي در فرا ديد خود داريم، افزود: خانواده نيز همواره در فرهنگ ايراني حرمت داشته است و نسبت به آن دلهرهها و دغدغهها داريم؛ 20 ميليون خانوار ايراني سبدهاي مصرفي دارند که در آنها کودکان جايگاه مهميدارند. معاون فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميهمچنين بيان کرد: امسال اين جشنواره در سه حوزه برگزار شد که يکي از آنها کتاب-اسباب بازي بود؛ همه ميدانيم که کتاب و کتابخواني در معرض هشدار و تهديد است و اگر کودکان ما کتاب نخوانند اتفاق بدي ميافتد؛ کتاب براي ارتقاي تفکر، گنجينه زباني و جسم و روح سالم، لازم است. وي تصريح کرد: قالبهاي جديدي از نوع کتاب-اسباب بازي تلاش ميکنند که فرمهاي نويني را براي جذابيت کتاب و کتابخواني بسازند؛ اين الگوي تازه در کشور ما الگويي است که ميتواند براي گسترش کتابخواني مورد حمايت قرار بگيرد.
صالحي سپس به موضوع دوميکه در اين جشنواره مورد توجه قرار گرفت يعني نوشت افزار پرداخت و گفت: 17 ميليون ايراني با نوشت افزار مرتبط هستند؛ نوشت افزارها بازار قابل توجهي در حوزه کالاهاي فرهنگي دارند. در چند سال اخير گامهايي در رابطه با توليد نوشت افزار صورت گرفته و تشکلي پديد آمده است؛ اما در عين حال حداقل 90 درصد آن چيزي که در فضاي نوشت افزارها ديده ميشود غير ايراني است و آنچه هم که به عنوان نوشت افزارهاي ايراني تلقي ميشود يا اقتباسي بوده يا اينکه حداکثر در روي جلد نمايي از فرهنگ اسلامي- ايراني دارند. وي افزود: حوزه نوشت افزار به معناي عام خود که يک بسته وسيعي است نياز به کار بسيار دارد و در اين حوزه به طور خاص کارهاي مهميميتوان انجام داد. آنچه که در اين جشنواره شاهد آن بوديم نشان داد که تکاپوهاي خوبي وجود دارد اما با آنچه که بايد باشد فاصله زيادي دارد. معاون فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد اسلاميدرباره حوزه سوميکه در اين جشنواره مورد توجه قرار گرفت (اسباب بازي) نيز بيان کرد: اسباب بازي در سرگرمي، تربيت و آموزش و همچنين در حوزه اقتصادي جايگاه خاص خود را داشته و دارد. در اين حوزه ما ميدانيم که فاصله زيادي با آنچه که بايد باشيم داريم. بيش از 95 درصد از اسباب بازيها از خارج وارد کشور ميشوند و حامل معاني فرهنگي خود يا حداکثر کارکردهاي بي معنا هستند. در اين حوزه مجموعه اسباب بازيهايي که به جشنواره رسيد اميدهايي را به وجود آورد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com