کد خبر: ۲۹۳۹۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

بلوتوث ها را روشن كنيد

محمد ايماني


نهايت بينايي شما تا كجاست؟ 1 كيلومتر، 2 كيلومتر، 5 كيلومتر؟ صدا را از كدام فاصله مي توانيد بشنويد؟ حواستان جمع هست؟ آيا حواس شما آن قدر حساس هست كه مثلا بتواند لرزش زمين و آمدن زلزله را ولو10 ثانيه زودتر خبر دهد تا خداي ناكرده اگر زمين لرزه اي آمد باخبر شويد؟ خانه شما روي گسل زلزله است؟ چه قدر سبك و چابكيد كه اگر قرار شد سقفي فرود آيد، 3 شماره از جا بجنبيد و جان به در بريد؟ آيا شيوه هاي موفق چابكي را جايي آموخته و به كار بسته ايد؟و آيا روش هاي موفقيت آميز سرعت عمل را مي دانيد؟ اصلا تا به حال تمرين تيزبيني و تيزشنوي و تيزپايي كرده ايد كه به هنگام خطر جان به در ببريد يا در مسابقه پيش افتيد و برنده باشيد؟

فرض كنيد توانستيد حواس خود را آن قدر تقويت كنيد كه آمدن زلزله را 10 ثانيه زودتر بفهميد. آنگاه اگر زلزله آمد، چه مي كنيد؟ در خانه و زير سقف مي مانيد؟ با حوصله مي ايستيد تا خانه را قفل و كليد كنيد؟ يا نه، سر به كوچه و خيابان مي گذاريد؟ تصورش را بكنيد! آنها كه در زلزله ها جان باختند- اگر مي شد فلاش بك زد، زمان را به عقب برگرداند و از آمدن زمين لرزه باخبرشان كرد- در قيد و بند قفل و كليد و نگهبان خانه مي ماندند؟ اميرمؤمنان(ع)، بزرگ مردي كه خود «نبأ عظيم» و خبر بزرگ روزگاران است، شبيه چنين صحنه اي را براي مردم تصوير كرد و از هول روز رستاخيز گفت كه بيخ گوش همه است اما ابهت آن فهميده نمي شود. «اگر مي دانستيد آنچه من مي دانم و غيب آن بر شما پنهان است، سر به بيابان مي گذاشتيد و بر كرده هاي خويش مي گريستيد و بر سر مي كوفتيد و اموال خود را بي نگهبان رها مي كرديد و كسي براي آن نمي گماشتيد. در آن صورت هركس مشغول خود مي شد بي آن كه به ديگري التفات كند. اما از ياد برديد آنچه را به شما يادآور شدند و ايمن شديد از آنچه شما را برحذر داشتند، پس رأي و انديشه درست از سرتان رفت و كارها بر شما آشفته شد»(1). امام پيش از اين هشدار، حمد خدا را گفته و فرموده بود «از او ياري مي جوييم بر نفس هايي كه نسبت به آنچه امر شده كند هستند و به سوي آنچه نهي شده اند، شتابان... و به او ايمان داريم ايمان كسي كه غيب ها را ديده و به آنچه وعده داده شده آگاه است، ايماني كه اخلاص آن، شرك را زدوده و يقين آن، ترديد را برده است».

ظاهرا عدسي ها را مي تراشند و صيقل مي دهند تا عمق ديد دوربين ها را وسعت دهند. آيا مي توان بينايي و شنوايي و دريافت باطني انسان را تراش داد تا تيزبين و نافذ شود؟ تيزبين شدن انسان قطعي است. دير و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. كساني به اختيار و استقبال، چشم و گوش و قلب خود را چنان صيقل مي دهند كه نافذالبصيره شوند و حقايق حجاب گرفته و مستور عالم را ببينند و بشنوند و بيابند. و ديگران را در رستخيز دوباره هستي، بينا و شنوا مي كنند. شگفت آنكه براي اينان ابتداي رستاخيز، بينايي و امتداد آن، نابينايي است. آن روز كه دوست صميمي سراغ دوست، و پدر و مادر سراغ فرزند را نمي گيرند، خداوند مي فرمايد: «يبصرونهم. نشانشان مي دهيم و بينايشان مي كنيم.(2)» اما در موضع ديگر بر هركس كه از ياد خدا رويگردان شده ، نابينايي حاكم مي شود و «مي گويد پروردگارا براي چه مرا كور محشور كردي حال آن كه بينا بودم. خداوند پاسخ مي دهد چنين است، آيات الهي بر تو آمد، پس فراموش كردي آن را و به همين دليل امروز فراموش مي شوي.(3)» نيز خداوند درباره حقيقت نابينايي مي فرمايد «چشم ها نابينا نمي شود. اما قلب هايي كه در سينه هاست نابينا مي شوند.(4)» روز واپسين به صاحبان چنين قلب هايي نهيب مي زنند «هر آينه از اين صحنه ]دادگاه بزرگ[ غافل بودي، پس ما پرده را از چشم تو كنار زديم و امروز چشم تو كاملا تيزبين است.(5)»

تمرين تيزبيني و تيزفهمي و چالاكي و تيزپايي چگونه ميسر مي شود؟ چگونه مي توان از هول و بلاي بزرگ رستاخيز رست؟ «خداوند سبحان ذكر را جلا و صيقل دل ها قرار داد تا با آن بعد از سنگيني گوش بشنوند و بعد از نابينايي ببينند و پس از عناد و لجاج، فرمان خدا پذيرند... و براي ذكر شايستگاني هستند كه آن را به جاي دنيا گرفته اند بنابراين هرگز تجارت و خريد و فروش، آنان را مشغول و غافل از ذكر نمي دارد.(6)» اميرمؤمنان با استثنا كردن اهل ذكر، درباره نوع بشر فرمود «انسان در مقام پاسخگويي و ارائه حجت، بي پايه ترين است. فريب خورده اي با ناپذيرفتني ترين عذر و معذرت است... اي انسان چه چيز تو را بر گناه جرأت داد و در برابر پروردگارت مغرور كرد و چه چيز تو را به خودكشي و هلاك نفس مأنوس ساخت؟ آيا درد تو را پاياني و خواب تو را يقظه و بيداري نيست؟... چه چيز تو را بر درد تو شكيبايي داد و در برابر مصيبتي كه دست به گريباني، طاقت بخشيد؟.(7)»

مولاي متقيان چند جا در نهج البلاغه اهل خرد و درايت را دعوت به كوشش مي كند پيش از آن كه مهلت سرآيد. يك جا فرمود «بندگان خدا، بكوشيد، در حالي كه زبان ها آزاد و بدن ها سالم و استوار است»(8). در جاي ديگر بشارت داد «تقوا كليد درستكاري و توشه معاد و مايه آزادي از هر بردگي و نجات از هلاكت است. باتقوا، جوينده به مراد خود مي رسد و گريزان، نجات مي يابد و آرزوها دست يافتني مي شود پس بكوشيد در حالي كه عمل- هنوز- بالا برده مي شود و توبه سود مي بخشد و دعا شنيده مي شود» (9). سومين بار امام فرمود «بكوشيد در حالي كه هنوز در قيد حياتيد و نامه هاي عمل گشوده و در توبه باز است و انسان رويگردان را مي خوانند و گنهكار اميدوار است، پيش از آن كه عمل متوقف شود و مهلت ها پايان پذيرد و اجل سرآيد»(10). و بار چهارم انذار داد «بندگان خدا! خود را بسنجيد پيش از آن كه شما را وزن كنند. و محاسبه كنيد پيش از آن كه حساب بكشند. و نفس بكشيد پيش از آن كه گلو تنگ شود. و فرمان بريد قبل از آن كه شما را به زور به راه بيندازند. و بدانيد هركس كه خود را ياري ندهد تا از نفس خود اندرزدهنده و بازدارنده اي داشته باشد، ديگري بازدارنده و پنددهنده او نخواهد بود.»(11)

مگر حركت و عمل بدون بينايي و بينش ميسر است؟ بينايي هر كس افق و نهايتي دارد. «دنيا- منحصراً- نهايت ديد نابيناست و از وراي آن هيچ چيزي را نمي بيند. انسان بصير و بينا، نگاه نافذش از دنيا مي گذرد و مي داند كه خانه آخرت در پس دنياست. پس انسان بصير رخت و چشم از دنيا برمي دارد و كوردل رخت و نگاه خويش را بر دنيا مي گذارد. بصير از آن توشه مي گيرد و نابينا براي دنيا توشه فراهم مي كند».(12) اما «دل انسان خردمند را ديده اي است كه با آن به پايان كار خويش نگرد و ژرفا و بلندي آن را شناسد. پيامبري دعوت كرد و اميري فرمان راند، پس دعوت پيامبر را اجابت كنيد و امير خود را فرمان بريد. در درياهاي فتنه ها فرو رفتند و به جاي سنت ها، بدعت ها را گرفتند... ماييم حافظان و ياران و گنجوران و درهاي معارف الهي، و خانه ها را جز از درهاي آن وارد نمي شوند، پس هر كس از غير درها وارد خانه ها شد، نام دزد مي گيرد».(13) امام فاصله گذاشت ميان راويان و راعيان دين. «خاندان پيامبر در دين تعقل كردند، تعقل براي به جان خريدن و مراعات كردن نه انديشه شنيدن و گفتن، كه راويان دانش بسيار و مراعات كنندگان آن اندكند»(14) و خود، شيفته و مشتاق چنين مردماني بود «كجايند گروهي كه به اسلام دعوت شدند، پس پذيرفتند و قرآن را خواندند و به گوش دل شنفتند و استوار داشتند. و به جهاد برانگيخته شدند پس به آن شوق ورزيدند همچون اشتياق ماده شتر بر طفل خويش، و شمشيرها از نيام كشيدند و گروه گروه و صف در صف، اطراف زمين را گرفتند. بعضي كشته شدند و برخي ديگر نجات يافتند... ديده هاشان از گريه تباه، شكم هاشان از روزه لاغر، رنگ شان از شب زنده داري زرد و بر صورتشان غبار فروتني نشسته. آنهايند برادرانم كه رفتند و سزاوار است بر ما كه تشنه ديدارشان باشيم و در فراق آنان انگشت به دندان بگزيم...»(15)

ياد داد كه «تخفّفوا تلحقوا. سبك بار باشيد تا به مقصد و مقصود برسيد»(16) و فرمود «عالم و دانا كسي است كه قدر و ارزش خود را بشناسد و در ناداني مرد همين بس كه قدر خود را نشاند و به يقين، مبغوض ترين مردمان نزد خدا بنده اي است كه خداوند او را به خود واگذاشته باشد. از راه راست به يك سو شده و بي رهنما ره مي سپارد، اگر به اندوخته دنيا خوانده شود، كار كند و اگر به اندوخته آخرت دعوت شود، كسالت ورزد... و اين زماني است كه كسي در آن نجات نمي يابد مگر هر مؤمن بي نام و نشان كه اگر حاضر باشد شناخته نشود و اگر نباشد، مورد تفقد قرار نگيرد... زماني بر شما مي آيد كه اسلام واژگونه شود مانند طرفي كه با هر آنچه در آن است واژگون شود... خداوند شما را پناه داده و بر شما ستم روا ندارد اما پناهتان نداده كه مبتلا و امتحانتان نكند».(17) بر حذر داشت از بي تقوايي و آينه عبرت ديگران شدن. «عبرت بگيريد از هر كس كه تقوا را تباه كرد و مبادا از شما عبرت بگيرد آن كس كه گردن در حلقه تقوا آرد. بهوش! تقوا را صيانت كنيد و با آن مصون بمانيد».(18) و براي تقوا شرط و نشانه گذاشت و از خدعه با خدا بازداشت «فساد آشكار شد پس تغييردهنده اي كه آن را زشت شمارد و بازدارنده اي كه از آن بيزار باشد نيست. آيا با اين وضعيت مي خواهيد مجاور پروردگار در رضوان مقدس او و از دوستان گرامي او باشيد؟ هرگز با خدا و جنت او خدعه نتوان كرد و جز با طاعت خدا به رضوان او نتوان نرسيد. خداوند لعنت كرد آمران به معروف را كه خود آن را ترك مي كنند و ناهيان از منكر را كه خود به آن منكر مبادرت مي ورزند.»(19)

فريضه صبر- روزه- كه از آن بايد استعانت جست، تمرين استقامت و هوشياري و چالاكي و تيزپايي در چنين آوردگاهي است. و اگر اول مرتبه آن روزه شكم است، نهايت آن، روزه قلب است چندان كه اميرمؤمنان فرمود «روزه قلب بهتر از روزه زبان و روزه زبان بهتر از روزه شكم است». ماه مبارك رمضان، ماه فعال كردن و حساس كردن قلب است و تيز كردن و ژرفا بخشيدن نگاه آدمي به هستي و پس ديوار دنيا، آنجا كه بزرگ ترين گسل زلزله فعال مي شود و بايد سبكبار بود تا رست و رستگار شد. اگرنه، به فرمايش حضرت زهرا(س) «روزه به چه كار آيد براي روزه داري كه زبان و گوش و چشم و اعضاي خود را مراقبت نكرده باشد»؟
بلوتوث دل خود را روشن كنيد! تصاوير مهمي از افق آينده براي شما ارسال شده است.

1- خطبه 114 نهج البلاغه.
2- سوره معارج، آيه .11
3- سوره طه، آيات 125 و .126
4- سوره حج، آيه .46
5- سوره ق، آيه .22
6- خطبه 222 نهج البلاغه.
7- خطبه .223
8- خطبه .196
9- خطبه .230
10- خطبه .237
11- خطبه .90
12- خطبه .133
13- خطبه .154
14- خطبه .88
15- خطبه .121
16- خطبه .167
17- خطبه .103
18- خطبه .191
19- خطبه .130

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۸۹/۰۵/۲۵
0
0
سرکارمون گذاشتی دادداش؟
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین