کد خبر: ۲۸۲۹۲۴
تاریخ انتشار:
یادداشتی از نویسنده سایت «میدل ایست ای»

آیا آلپو، مرکز یک خلافت جدید خواهد شد؟

این گروه، هیولایی است که کشورهایی که مدعی حمایت از آمال مردم سوریه برای آزادی و دولت فراگیر دمکراتیک هستند، ساخته و پرداخته کرده اند تا به جان ما بیندازند. آنها بعد از ناکامی در سرنگون کردن دولت سوریه به مدت چهار سال و درک این موضوع که هیچ مصالحه سیاسی وجود ندارد که دربردارنده اهداف آنها باشد، اکنون تصمیم گرفته اند سوریه را تجزیه و کنترل جهادی ها را بر بخشی از این کشور تسهیل کنند.

گروه بین الملل: ادوارد دارک نویسنده ساکن شهر آلپو در سوریه می نویسد: در سراسر تاریخ، آلپو یک دولت- شهر یا پایتختی برای سرزمین های پیرامونش بوده که اکنون مناطقی از شمال سوریه و جنوب ترکیه را شامل می شوند. هم اکنون نشانه های گویایی وجود دارند که حکایت از آن دارند این شهر باستانی، ممکن است یک بار دیگر این نقش تاریخی را به خود بگیرد، اما این بار به شیوه ای بسیار شوم تر.

آیا آلپو، مرکز یک خلافت جدید خواهد شد؟

به گزارش بولتن نیوز، این نویسنده سایت «میدل ایست آی» در ادامه آورده است: برای یک رویارویی نهایی که قرار است در آلپو صورت بگیرد، عنوان «مادر تمام جنگ ها» انتخاب شده است. این در حالی است که نیروهای شورشی اسلامی، که از پیروزی های خود در نزدیکی ادلب جان تازه ای گرفته اند، آماده می شوند تا ظرف چند هفته آینده حمله ای همه جانبه را برای تصرف آن قسمت از شهر که در دست نیروهای دولتی باقی مانده، آغاز کنند. خطر از این بالاتر نمی تواند باشد؛ خطری که سرنوشت کشور سوریه را زیر سایه هراس کشانده و گویی خطوط نهایی تجزیه باید در این شهر ترسیم شود.

هدف این طرح که توسط سه حامی منطقه ای قدرتمند این گروه شورشی – ترکیه، عربستان و قطر- ترسیم شده، تجزیه کل شمال شرق سوریه و ایجاد یک «منطقه امن» تحت کنترل شورشیان است تا با عملی کردن مداخله نظامی مستقیم، مانع از حمله هواپیماها و موشک های دولت سوریه به این گروه و به این ترتیب عملا تشکیل یک کشورک شوند.

برای رسیدن به این هدف، همکاری و هماهنگی بی سابقه ای بین قدرت هایی به وجود آمده است که پس از تصاحب تاج و تخت عربستان توسط ملک سلمان، رقابت ها و تفاوت هایشان را کنار گذاشته اند. این اقدام باعث شد سیل کلانی از منابع مالی، لجستیک و نظامی برای تشکیل چیزی که آن را «سپاه فتح» نامیده اند، سرازیر شود و همچنین روند نبردهای این گروه، مستقیما از یک اتاق عملیات در ترکیه و نیز توسط ماموران اطلاعاتی حاضر در صحنه کنترل شود. این اقدام سبب شده که آمریکا زیر فشار متحدان خود قرار گیرد و دوباره به نظر می رسد که آمریکا اولویت خود را در سوریه از مبارزه با گروه داعش به تغییر رژیم تغییر داده باشد.

شایان ذکر است که بعد از تقریبا یک سال بمباران ائتلاف به رهبری آمریکا، گروه داعش کماکان در حال رشد و توسعه است و اکنون تقریبا نیمی از سوریه و یک سوم از خاک عراق را در کنترل خود دارد. همانگونه که بسیاری از افراد پیش بینی کرده بودند، در این زمینه نیز سیاست آمریکا مصیبتی همراه با سردرگمی و ندانم کاری بوده است.

آیا آلپو، مرکز یک خلافت جدید خواهد شد؟

اگر اسم سپاه فتح بدشگون و شوم به نظر می آید، در این صورت آگاهی از نیروهای ترکیب دهنده آن حتما خون انسان را به جوش می آورد، ترکیبی که در اصل از ادغام یکی از شاخه های فرعی القاعده به نام جبهه النصره و نیز سایر گروه های تندروی سلفی نظیر احرار الشام تشکیل شده است. این سپاه تاکنون بخش اعظم استان ادلب را «فتح» کرده است و در قدم بعدی آلپو را هدف خود قرار داده است.

جهان با بی تفاوتی ناظر آماده سازی یکی از ارتش های القاعده – که مورد حمایت دیرینه ترین متحدان خاورمیانه ای جهان غرب هستند – است که قصد دارد آلپو را تصرف کند و احتمالا خلافت دیگری را به وجود آورد؛ اتفاقی که کاملا نشانگر آن است که بحران سوریه پس از چهار سال قرار است به پایان برسد.

این کشور که زمانی کشوری دارای تساهل، چند فرهنگی و چند مذهبی بود با جامعه ای متکثر و میراثی غنی، به زودی جایگاه دو تا از مخرب ترین، افراطی ترین و خشن ترین کشورک های فناتیک جهان خواهد شد. به دنبال این اتفاق، کلیه ساکنان مسلمان غیر سنی این منطقه مورد پاکسازی نژادی قرار می گیرند یا مجبور به ترک خانه و کاشانه شان می شوند. این همان اتفاقی است که بعد از سقوط ادلب به دست سپاه فتح بر سر این شهر آمد؛ شهری که تمام مسیحیان آن مجبور به ترک خانه هایشان و فرار به مناطق تحت کنترل دولت شدند، اما این اتفاقات چندان توجه رسانه ها را به خود جلب نکرد. بی شک این اتفاق بر سر آلپو که جمعیت مسیحیان آن در مقایسه با سایر فرقه ها از جمله ارمنی نژادها بیشتر است، نیز خواهد آمد.

رهبران جامعه مسیحی هشدارهای لازم را داده اند و گفته اند که در صورت وقوع چنین اتفاقی، بعد از آنکه قرن های متمادی در یکی از نخستین سرزمین هایی که مسیحیان باستانی در آن ساکن شدند از وقایع مختلف جان سالم به در برده اند، به حضور آنها در این منطقه مهر پایان زده خواهد شد. در اینجا نیز، کاملا مشهود است که درباره این فاجعه قریب الوقوع هیچ نگرانی خاصی را در رسانه ها شاهد نیستیم.

پشتیبانان این گروه شورشی اکنون هر گونه تظاهر به اینکه آنها یک گروه شورشی «میانه رو» هستند که با رژیم سوریه می جنگند را وانهاده اند، گروهی که تقریبا به طور کامل خود را از زیر چتر اپوزیسیون در تبعید که مدت ها از آنها تحت عنوان «نمایندگان مشروع» مردم سوریه یاد می شد، کنار کشیده اند. به جای آنها ما اکنون یک ارتش القاعده را داریم که برای «آزادسازی» شمال سوریه آماده می شود.

کلیه این شعارهای دهان پرکن همراه با این گروه های شورشی «میانه رو» که ما به کرات در خبرها شنیده ایم، کنار رفته است، گروه هایی که بعد از این همه سال ثابت شد چیزی بیش از ذینفع هایی فاقد صلاحیت و فاسد نیستند. این گروه های جدا شده از هم که بسیاری از آنها جنگجویان سابق هستند، در حال پیوستن به گروه های جهادی افراطی اند که تسلیحات پیشرفته ای را که آمریکا در اختیار آنها قرار داده بود به تصرف خود درآورده اند.

آیا آلپو، مرکز یک خلافت جدید خواهد شد؟

البته این نیروی شورشی برای ما سوری ها کاملا شناخته شده بود، گرچه هیچگاه نیرویی قابل ذکر نبودند. ما همیشه می دانستیم که تنها شورشیان موثر حاضر در صحنه، اسلام گرایان و جهادی هایند و بقیه برای نمایش در برابر افراد دوربین به دست و به منظور مصرف رسانه ای است که در آنجا حضور دارند. سپاه فتح بعد از ناکامی در متقاعد کردن النصره برای «تغییر نام خود» و گسستن پیوندهای خود با القاعده، این نام را به عنوان یک نام پوششی مطبوع تر و کاملا آرایش شده برای پوشش های رسانه ای خود برگزید.

این گروه، هیولایی است که کشورهایی که مدعی حمایت از آمال مردم سوریه برای آزادی و دولت فراگیر دمکراتیک هستند، ساخته و پرداخته کرده اند تا به جان ما بیندازند. آنها بعد از ناکامی در سرنگون کردن دولت سوریه به مدت چهار سال و درک این موضوع که هیچ مصالحه سیاسی وجود ندارد که دربردارنده اهداف آنها باشد، اکنون تصمیم گرفته اند سوریه را تجزیه و کنترل جهادی ها را بر بخشی از این کشور تسهیل کنند.

به نظر نمی آید که از وقایع پیشین درس های لازم فراگرفته شده باشد، وقایعی که در افغانستان سنگ اول آن گذاشته شد. نمی توان صرفا با جهادی هایی که قصد دارید برای نیل به جاه طلبی های نظامی تان از آنها بهره بگیرید، معامله کنید و امیدوار باشید که بتوانید بر آنها کنترل لازم را داشته باشید. مسئله ساده است؛ این گروه ها بر اساس قواعد بازی نمی کنند و در اولین فرصتی که به دست آورند، حلقه اتحادشان با شما را خواهند گسست و دستور کاری را دنبال می کنند که از منویات ایدئولوژیکشان نشات گرفته است. پیامدهای چنین کاری همیشه به شدت خطرناک و ژرف بوده و خواهد بود.

القاعده در ابتدا با حمایت همین قماش اسلام گرایان علیه نیروهای شوروی در افغانستان شکل گرفت. اثرات بی ثبات کننده این اقدام امروزه همچنان احساس می شود، اثراتی که یکی از جلوه های بعدی آن در قامت گروه داعش ظاهر شده که حتی از نمونه های اولیه خود نیز خشن تر و پلیدتر است. بیایید از یاد نبریم که چند ماه اولیه شروع کشمکش ها در سوریه، مقدمه چیزی که شکل واحد سوری گروه داعش را به خود گرفت، بخشی لاینفک از گروه شورشی سوری بود که جبهه النصره نام داشت. وقتی «القاعده بد» یاغی شد، همان قدرت هایی که امروزه از «القاعده خوب» حمایت می کنند، شروع به بمباران آن کردند که البته این کار اثرات چندانی هم در پی نداشت. اکنون این تنها سئوال است که چه وقت النصره به «آدم بدها»یی تبدیل می شوند که باید آنها را بمباران کرد؟

لازم به ذکر نیست که اکثر سوری ها با تجزیه کشورشان و افتادن آن به دست افراطیون به هر بهانه ای که باشد، مخالفت می کنند. اما اینکه این دستاویز می تواند «رها کردن همین مردم از سلطه و سرکوب باشد» هنوز یک کنایه تلخ دیگر در کمدی سیاه سوریه است که همان درگیری های این کشور باشد.

این مسئله به طور خاص در آلپو حس می شود که مردم بی پناه آن سال ها جنگ را که تمام چیزهای با ارزششان را نابود کرده، تحمل کرده اند. اکنون به نظر می آید که بار دیگر آنها باید روز مخوفی را شاهد باشند که آنها «فتح» و «آزاد» خواهند شد، اتفاقی که احتمالا معنای آن از دست رفتن همان اندک چیزهایی که از شهر آنها باقی مانده و امید ناچیزی که هنوز به آینده دارند، است.

بر اساس هر احتمالی اگر آلپو پایتخت یک خلافت دیگر شود، این شهر شاهد آن خواهد بود که اکثر ساکنانش گروه گروه آنجا را ترک می کنند و به طور کامل اقلیت های دینی اش و در نتیجه شخصیت و هویت منحصر به فردش را از دست می دهد.

در اینجا مردم در حال آماده کردن خود برای بدترین و سرنوشت سازترین نبردها هستند. نتیجه این جنگ از هیچ لحاظ نتیجه ای قابل پیش بینی نیست، همانطور که سفیر سوریه در سازمان ملل با عباراتی نامطمئن، هشدار داد که آلپو یک خط قرمز است و زمانی که این خط زیرپا گذاشته شود، باید شاهد بالاگرفتن درگیری ها به سایر کشورها باشیم. این عبارات، چه کلماتی تهی و شعار محض باشند و چه نباشند، حوادث پیش رو بستگی زیادی به حرکتی دارد که حامی اصلی رژیم سوریه یعنی ایران تصمیم بر انجام آن می گیرد.

این ماه برای ایران زمان حساسی است، چرا که این کشور آماده امضای یک توافق هسته ای تاریخی می شود و در همان حال تنش های منطقه ای نیز در حال شتاب و وسعت گرفتن اند. در حالی که در ارتباط با سوریه توپ اکنون در دست ایران است، این کشور می تواند تصمیم بگیرد تا وقتی که تصویر پیش رو وضوح بیشتری پیدا نکرده، حرکت خود را به تاخیر بیندازد.

نظری که بیشتر شایع است این است که در کنار معامله هسته ای، مسائل منطقه ای نیز با تلاش زیاد در حال تنظیم و هماهنگ شدن هستند. آیا ایران مادامی که یک «کشور تحت الحمایه» دارای اکثریت شیعه و علوی را در امتداد ساحل در اختیار داشته باشد، از تجزیه سوریه حمایت خواهد کرد یا سر حرف خود می ایستد و با تقاضای توقف این معرکه یا تهدید به تشدید جدی جنگ در صورت عدم موافقت با نظر وی، مانع از آغاز برنامه ریزی شده «مادر جنگ ها» در آلپو خواهد شد؟ روند جنگ و معرکه نهایی وکالتی در یمن چه اثراتی بر سوریه خواهد گذاشت؟

هفته های پیش رو پاسخ این پرسش ها را خواهند داد، هفته هایی که از جمله دشوارترین روزهایی خواهند بود که مردم سوریه و آلپو تجربه خواهند کرد.

منابع: هفته نامه مثلث و

http://www.middleeasteye.net/columns/will-aleppo-become-capital-new-caliphate-1251918375


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین