آنچه در ادامه میآید گزیدهای از جلسه دهم مبحث «تعاون» از سلسله جلسات «قیام و انقلاب امام حسینu» است که در دهه اوّل محرم الحرام سال 1380 هجری شمسی توسط آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی بیان شده است. این مرجع تقلید در این جلسات که در فضای سیاسی و فرهنگی سالهای آغازین دهۀ هشتاد برگزار شده است، ضمن تبیین اصل «اعانه به برّ و تقوا و عدم اعانه به اثم و عدوان» به عنوان یکی از ابعاد حرکت امام حسینu، آثار و ثمرات مترتّب بر این اصل اجتماعی اسلام را تشریح فرموده اند.
این شاگرد برجستۀ مکتب فقهی و عرفانی حضرت امام(ره) در جلسۀ دهم از این مباحث که دقایقی قبل بر روی پایگاه اطلاع رسانی ایشان قرار گرفته است، به بیان خاطراتی ناب و ناگفته از تقوا، بینش و بصیرت عمیق امام خمینی(ره) پرداختهاند. برای مطالعه متن کامل این جلسه اینجا کلیک کنید.
گفتنی است سلسله جلسات مبحث «تعاون» مدتی است که بر روی خروجی پایگاه اطلاع رسانی این استاد برجسته اخلاق به نشانی www.mojtaba-tehrani.ir قرار میگیرد.
تلاش دشمن برای تضعیف دین
... من یک تذکری را به دوستان عرض کنم؛ چند سال قبل بود که من مطلبی را طبق وظیفه شرعیام گفتم. گفتم من احساسم این است که یک جریان و حرکتی از ناحیه دشمنان اسلام در جامعه ما شروع شده است، بخصوص نسبت به نسل جوان و بخصوص در مراکز آموزشی؛ و گفتم که وظیفه شرعیام میدانم که به شما بگویم و همانجا داد کشیدم و یک سنخ مسائلی را گفتم که نمیخواهم تکرار کنم.
کمک به دشمن، در حُکم مُحاربه با امام زمان(عج)
همان وقت گفتم که از طریق «دنیا» وارد شدهاند، اما بدانید که «دنیا» به شما نخواهند داد و «دین» شما را هم میخواهند از بین ببرند. خوب، دیدید که دنیا را که به شما ندادند؛ اما راجع به دین، میخواهم باز هم بگویم که تکلیف شرعیام میدانم و خدا را شاهد میگیرم که فقط برای رضای خدا میگویم که این جریان و این حرکت که از ناحیه دشمنان اسلام به سمت جامعه ما آمده است، تأییدش به هر شکل که باشد چه لفظاً، چه کتباً و چه عملاً، حرام است مُسلّماً و در حکم محاربه با امام زمان(صلوات الله علیه) است.
ناکامی دشمن از دستیابی به اهداف شومش
این را هم بگویم که مؤمن کیّس و فَطِن است؛ فریب یک سنخ عقبنشینیهای مقطعی و تاکتیکی دشمن برای اینکه در دراز مدت به اهداف شومشان برسند را نخورید؛ زرنگ باشید. ولی از یک چیزی خوشحالم؛ و او اینکه اینها نتوانستند به اهدافشان برسند. والله، به خدا قسم نتوانستند. اینها فکر میکردند که طبقه جوان ما و بخصوص مراکز آموزشی ما را زودتر میتوانند فریب دهند. چون جوانها صافیضمیر هستند و اهل کلک نیستند، اینها گفتند سَرِ جوانها را زودتر میشود کلاه گذاشت؛ برای همین از این راه وارد شدند. ولی اعتقاد من این است که نتوانستند؛ گرچه میخواهند به ما تحمیل کنند و بباورانند که توانستهاند، ولی نتوانستند.
بصیرت و بینش عمیق امام خمینی(ره) از اوضاع اجتماعی ایران
من یک قضیه را نقل میکنم که شنیدنی است. دو سه ماه قبل از آنکه امام(ره) به پاریس بروند من رفتم نجف خدمت ایشان؛ هر روز هم آنجا خدمت ایشان بودم ـگاهی یک ساعت یا بیشترـ و خصوصاً راجع به ایران صحبت میکردیم. یک روز که من خدمتشان بودم ـ دوتایی هم بودیم؛ در اندرونی من بودم و ایشانـ به تعبیر خودمان داشتم مسائل را تحلیل میکردم. اعتصابها در ایران شروع شده بود؛ من به ایشان عرض کردم که اعتصابها در ایران شروع شده و خلاصه اگر این وضع بخواهد ادامه پیدا کند ممکن است خدای نکرده مردم از پا درآیند. امّا یکی از این دو چیز میتواند پشتوانه نهضت باشد: اوّل اینکه وضع اقتصادی مردم خوب باشد تا بتوانند دوام بیاورند و شش ماه و یک سال ادامه دهند تا ریشه آنها را بکنند؛ ولی شما خودتان میدانید که وضع اقتصادی مردم خوب نیست؛ پس این را میگذاریم کنار. دوم اینکه سطح بینش فرهنگی و ایمانی مردم به قدری قوی باشد که هر نوع فشار اقتصادی را تحمل کنند؛ که این دومی را هم میدانید که رضاخان و پسرش پنجاه سال، نیم قرن، در ایران علیه اسلام کوبیدند و تلاش کردند که جامعه را به سوی لائیک ببرند. پس این را هم میدانید که الآن جامعه از لحاظ بیدینی در چه وضعی است؛ شما برای این مشکل فکری کردهاید؟ امام(ره) رو کرد به من و گفت فلانی، دومی؛ ـعین تعبیرش را میگویمـ گفت: «فلانی، رضا خان و پسرش پنجاه سال کوبیدند تا مردم را بیدین کنند ولی نتوانستند».
أمّا الزّبد فیَذهب...
شما دیدید که هر چه این مرد گفت، شد. چه بینشی داشت! حالا ممکن است شما بگویید که من غلّو میکنم، امّا والله در میان علماء مردِ بینظیرِ تاریخ است. من به دشمنان اسلام و آنهایی که فکر میکنند میتوانند این مردم را بیدین کنند میخواهم بگویم که اشتباه میکنید. این مردم بیدین نمیشوند. آنها که شمشیر را از رو بسته بودند و پنجاه سال کار کردند آن هم آنطور، نتوانستند؛ چه رسد به این دشمنها که حالا میخواهند مُحتاطانه و دست به عصا جامعه را به سمت لائیک بکشانند. اینها کفِ روی آب هستند و میروند. البته شما باید به تکلیف شرعیتان عمل کنید. تکلیف شرعی این است که تأیید این خط و این حرکت ضدّ اسلام و ضدّ قرآن حرام است مُسلّماً؛ امّا این را هم بدانید که اینها نخواهند توانست به هدفشان برسند. «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً».1 کفِ روی آب میرود.
حُبّ حسین(علیه السلام) سِرّ شکست دشمنان
امّا سرش چیست؟ سرّش همین مجالس است؛ سرّش حُبّ حسین(ع) است. مادرم من را از بچگی به این جلسهها آورده است؛ با حسینحسین گفتن شیر داده است. حُبّ علی(ع) و حسین(ع) در دل این مردم است. اینها از این جهت بیمهاند؛ عِرض خود میبری و زحمتِ ما میداری؛ ممکن است چهار صباحی جَوَلانی بدهید، ولی نمیتوانید این مردم را بیدین کنید...