پايگاه خبري – تحليلي ولترنت در گزارشي به بررسي توليد بيماريهاي ناشناخته از سوي ارتش آمريكا به عنوان سلاح بيولوژيك و آزمايش اين تسليحات روي مردم آمريكا پرداخته است.
به گزارش فارس، پس از انتشار گزارش پايگاه خبري – تحليلي "ولترنت " در رابطه با شيوع يك بيماري ناشناخته در آمريكا بسياري از كارشناسان و متخصصان آمريكايي اطلاعات جديدي را در اين رابطه ارايه كردهاند كه در نتيجه آنها دكتر "هانك پي.آلبارلي " محقق و نويسنده آمريكايي طي مقالهاي جداگانه از انجام آزمايشهاي سري بر روي انسانها توسط دولت آمريكا خبر داده است.
بر اساس اين گزارش، دكتر "هانلي واتسون " دانشمند سابق ارتش آمريكا با ارسال نامهاي به ولترنت فاش كرده است كه ارتش از سال 1950 تا دستكم اواسط سال 1976، آزمايشهاي بيشماري را روي انسانها انجام داده و حملات ميكروبي و بيولوژيكي را در دوازده نقطه آمريكا شبيهسازي كرده است.
گزارش ولترنت ميافزايد: طي كنفرانس خبري سال 1976 پنتاگون، سخنگوي ارتش آمريكا فاش كرد كه محققان موسسات "فورت دتريك " و "اجوود آرسنال " (Edgewood Arsenal) وابسته به ارتش، در هشت منطقه از ايالات متحده با استفاده از مواد غيربيماريزا، حملات ميكروبي را شبيهسازي كردهاند.
از جمله اين آزمايشها، عمليات سال 1950 در خارج از ساحل سانفرانسيسكو، آزمايش نبرد بيولوژيكي سال 1966 در منهتن كه طي آن آسيبپذيري سامانه متروي نيويورك مورد بررسي قرار گرفت و دست كم سه آزمايش در "پنسيلوانيا "، "فورتمككللان " و كاليفرنيا بود كه طي آن با استفاده از مواد قارچي ارزيابيهاي ميداني به منظور اندازهگيري ميزان آسيبپذيري در برابر حملات بيولوژيكي دشمن انجام شد.
اين گزارش با اشاره به عوارض ناشي از آزمايشهاي پنهاني دولت آمريكا مينويسد: در اواسط دهه 70 ميلادي گزارشهاي بسياري منتشر شد كه نشان ميداد آزمايشهاي سانفرانسيسكو منجر به كشته شدن دستكم يك نفر شده است. به علاوه آنكه آزمايشهاي سال 1952 آلباما نيز موجب دو برابر شدن موارد ابتلا به ذاتالريه شد.
اما با وجود اين گزارشها مقامات ارتش آمريكا اظهار داشتند: چيزي وجود ندارد كه نشان دهد ارتباطي بين اين آزمايشها و شيوع آلودگي و يا مرگ افراد وجود دارد.
از سوي ديگر مقامات ارتش كوشيدند تا با بيان اين مطلب كه ماده مورد استفاده ارتش در آزمايشها "سراتيا مارسسنس " (Serratia Marcescens) بوده كه به ادعاي آنها بيضرر است، از خود دفاع كنند.
پنتاگون در رابطه با ماده مورد استفاده در آزمايشها گفته است: اين ماده در محيط زيست موجود بوده و بيماريزا نيست.
اين در حالي است كه به گزارش ولترنت بسياري از پزشكان با تاكيد بر اشتباه بودن ادعاي پنتاگون ميگويند: ماده مورد استفاده در آزمايشها معمولا در حمامها و مكانهاي عمومي ديده شده و موجب ايجاد آلودگي در انسانها ميشود. اين در حالي است كه برخي از انواع اين باكتريهاي گياهي در مقابل آنتيبيوتيكها نيز مقاوم هستند.
بر اساس اين گزارش با انتشار گزارشهاي فراواني از خطرناك بودن ماده مورد استفاده ارتش، پنتاگون در سال 1976 با تلاش براي ترميم وجهه خود طي بيانيهاي گفت: "در برخي اشخاص كه در برابر اغلب بيماريها فاقد مصونيت هستند، ماده سراتيا مارسسنس ميتواند موجب ايجاد يك آلودگي شود. "
دكتر آلبارلي با بيان اين مطلب كه توصيفات پنتاگون از افرادي كه در برابر اغلب بيماريها مصونيت ندارند، شبيه به مبتلايان به ايدز است، مينويسد: جالب اين جا است كه اين بيانيه شش سال قبل از كشف بيماري ايدز صادر شده و ظاهرا پنتاگون شش سال بر روي يك بيماري بسيار مشابه به ايدز تحقيق ميكرده است.
همچنين ظاهرا پنتاگون از انتشار سندي در نشريه پزشكي "فورت دتريك " در سال 1946 بيخبر بوده كه طي آن دكتر "تام پين " به تشريح جزئيات آزمايشهاي ارتش با ماده سراتيا مارسسنس پرداخته است.
بر اساس اين سند، آزمايشهاي پنتاگون موجب بروز بيماريها و آلودگيهاي مختلفي شده است.
دكتر واتسون نيز در توضيح اين آزمايشها ميگويد: آزمايشهاي انجام شده از اوايل دهه 50 تا سال 1976 از لحاظ تعداد بسيار بيشتر از آن چيزي است كه بطور رسمي اعلام شده است و همچنين در مكانهايي بيشتر از هشت محل اعلام شده، انجام گرفتهاند.
واتسون ميافزايد: تنها در دهههاي 50 و 60 ميلادي به راحتي ميتواند گفت كه حدود 24 آزمايش در محدوده "نيوانگلند " انجام شده است.
همچنين بر اساس كتاب "اشتباه وحشتناك " نوشته دكتر آلبارلي، يكي از آزمايشهاي بزرگ، آزمايش عجيبي در شهر منچستر ايالت "نيوهمپشير " آمريكا است كه طي آن چهار كارگر كارخانه توليد كاموا با علايم بيماري سياهزخم به طرز غمانگيزي مردند. همزمان با اين فاجعه يعني در سپتامبر 1957، بيوشيميدانهاي فورتدتريك در كارخانه منچستر حضور داشتند و مشغول آزمايش نوعي واكسن سياهزخم بودند. بطوريكه دكتر "جورج رايت " محقق فورتدتريك نيز نمونه اوليه واكسني كه ساخته بود را در همين كارخانه آزمايش كرد.
دكتر آلبارلي تاكيد ميكند كه واكسن رايت در واقع همين سرم جنجالي است كه امروزه بين سربازان آمريكايي توزيع ميشود.
گزارش ولترنت در ادامه به گفتههاي واتسون در رابطه با تعدادي از آزمايشهائي ميپردازد كه توسط ارتش آمريكا انجام ميشد. در يكي از اين آزمايشها كه در "مكانيسبرگ " پنسيلوانيا صورت گرفت، ارتش از قارچي به نام "اسپرجيلوس فوميگاتوس " (aspergillus fumigatus) استفاده كرد كه به گفته واتسون ميتواند منجر به بروز بيماري و ايجاد آلودگيهاي شديدي در انسان شود. همچنين علاوه بر اين ماده، "شاخه عمليات ويژه " فورتديترويت چند ماده قارچي ديگر از جمله "سي گاتي " و مادهاي كه تاثيراتي بسيار مشابه به بيماريهاي مورگلونز دارد و به آن "FD-CPX " گفته ميشد را نيز آزمايش كرد.
اين گزارش ميافزايد: يكي از دانشمندان سابق دتريك كه شش سال در پروژه MK/NAOMI كه برنامه مشترك ارتش و سازمان سيا بود، فعاليت كرده بود ميگويد: CPX براي ما ماده گيجكنندهاي بود. ما بر روي نوع تغيير كردهاي از آن كار ميكرديم كه بيماريها و انواع مشكلات ديگري را نيز بوجود ميآورد.
به گفته مقامات پنتاگون آزمايش مكانيسبرگ در يكي از انبارهاي اين منطقه انجام شد كه هيچ فرد متفرقهاي اجازه ورود به آن را نداشت.
سخنگوي ارتش آمريكا در اين باره ميگويد: "قارچ مورد نظر در فضاي بيرون انبار آزاد نشد و بنابراين هيچ خطري براي افرادي كه در آزمايش شركت نداشتند، بوجود نياورد ".
اين در حالي است كه دكتر آلباترون مينويسد: با توجه به پيشرفتهاي بيشتري كه در پي آزمايش در مكانيسبرگ بدست آمد، پذيرفتن اظهارات سخنگوي ارتش، دشوار است. زيرا چند سال بعد از فعاليتهاي ارتش، دانشمندان در پنسيلوانيا متوجه شدند كه تعداد بسيار زياد و غيرمعمولي از حيواناتي مثل گربه، سگ و اسب بر اثر آلودگي قارچي بيمار شدهاند.
در همين رابطه دكتر واتسون نيز به همراه دو تن از ديگر محققان سابق فورتدتريك از جمله دكتر "هنري ايگلسباچ " اقدام به افشاي يك آزمايش عجيب در "پاسكاگولا " ميسيسيپي كردند كه يكي از معماگونهترين موجوديتهاي عجيب و موسوم به "يوفو " (UFO) را در آمريكا به ثبت رساند.
اين واقعه كه در كتاب آلبارلي نيز جزئيات آن تشريح شده، براي دو ماهيگير محلي اتفاق افتاد كه ادعا ميكردند در اكتبر 1973 موجودات بيگانه آنها را از اسكله ماهيگيري دزديدهاند.
اين گزارش توضيح ميدهد: اما مسئله مهم و قابل توجه اين است كه اسكله ماهيگيري مذكور فاصله چنداني از سايت تحقيقاتي سابق فورتدتريك در جزيره "هورن " نداشته است. اين جزيره در فاصله سالهاي 1943 تا 1945 بطور رسمي توسط محققان ارتش مورد استفاده قرار ميگرفت. ميكروبيولوژيستهائي كه با ارتش كار كردهاند نيز گزارش دادهاند كه آزمايشهاي ديگري نيز در اين جزيره و جزاير ديگر خارج از ساحل مريلند در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 ميلادي انجام شده بود.
بر اساس اين گزارش، ميكروبيولوژيستهاي دتريك آزمايشهاي قوي و زيادي را در اين جزاير انجام دادند كه شامل "موضوعات تحقيقات انساني " و با استفاده از مواد توهمزاي طبيعي و تكنيكهاي پيشرفته علم عصبشناسي نيز ميشد. هدف اين آزمايشها نيز ايجاد روشهاي جنگ رواني بيسابقه و كشف نشده بود.
به گفته آلبارلي، برخي از محققان تاكيد ميكنند كه آزمايشهاي مذكور بخشي از عمليات فوق سري ارتش آمريكا موسوم به "انسان غريبه " بود كه شامل "مباحث انسان تغييريافته " ميشد.
اين گزارش ميافزايد: اگرچه اين گزارشها غيرقابل باور به نظر ميرسد اما مشاهدات توضيح داده نشدهاي وجود دارد كه حتي برخي از مامورين دولتي نيز موجودات شبهانساني بسيار عجيبي را طي سالهاي گذشته در محلها مرتبط با آزمايشهاي ارتش ديدهاند.
يكي از همكاران سابق دكتر واتسون در دتريك ميگويد: آزمايشهايي در موضوعات انساني انجام شدهاند كه حتي قادر به تصور آنها هم نيستيد. برخي از يافتهها و فناوريهاي بدست آمده در اين آزمايشها نيز طي جنگهاي جنوبشرقي آسيا به اين منطقه انتقال داده شدهاند.
اين گزارش ميافزايد: به غير از جزيره هورن، گروههاي شيميايي ارتش و فورتدتريك آزمايشهاي بيشماري را نيز در جزيره "پلام " خارج از ساحل نيويورك انجام دادهاند.
اما جزيره پلام كه در اصل با نام "فورت تري " شناخته ميشود در اوايل دهه 50 ميلادي تحت فرمان "گروههاي شيميايي ارتش " بوده و سپس در سال 1954، در ظاهر به حوزه وزارت كشاورزي آمريكا انتقال داده شد و هدف تحقيقات نيز از "مطالعه بيماريهاي حيوانات بيگانه براي تشخيص استعدادهاي دفاعي و تهاجمي عناصر جنگهاي بيولوژيك " تغيير كرده و گفته شد كه اين تحقيقات فقط به جنبههاي دفاعي بيماريهاي حيوانات ميپردازد.
اين در حالي است كه به گفته "مايكل كارول " نويسنده آمريكايي كه كتابي در رابطه با جزيره پلام نيز نوشته است: به رغم تغييرات بوجود آمده در سوابق رسمي آزمايشات، در حقيقت تغيرات بسيار كمي در تحقيقات جزيره پلام اعمال شد. و تحقيق روي بيماريهاي تهاجمي نيز همچنان ادامه يافت و رابطه نزديك بين جزيره پلام و وزارت دفاع آمريكا پا بر جا ماند.
گزارش ولترنت ميافزايد: بيماري باكتريال "لايم " در سال 1975 و پس از آنكه ساكنين شهر "اولدلايم " دچار يك بيماري اسرارآميز شدند، شناخته شد. نكته جالب اينجا است كه آزمايشگاه بيماريهاي حيواني جزيره پلام تنها 19 كيلومتر از محل شناسايي اولين مورد از بيماري لايم فاصله داشت.
اين گزارش حاكيست، تحقيقات جزيره پلام شامل بيماريهائي كه جانوران مفصلدار حامل آن هستند نيز ميشد. كارول در كتاب خود به شرح سابقه حضور يك "كولوني ساس " پرداخته و با اشاره به آزمايشها انجام شده در تاسيسات ارتش مينويسد: آزمايش بيماريها در خارج از اين تاسيسات نيز انجام شد و طي دوران فعاليت اين آزمايشگاه ساز و كارهاي ايمني بيشماري نقض شد.
براي مثال در سال 1978، يك بيماري مرتبط با احشام از جزيره پلام به مناطق همسايه آن نيز سرايت كرد و احشام آن مناطق را آلوده كرد.
بر اساس اسناد محرمانه منتشر شده ارتش آمريكا، دانشمندان فورتدتريك آزمايشات گستردهاي را هم بر روي " ويروس انسفالوميليت اسبي ونزوئلايي " موسوم به VEEV انجام دادند. برخي از اسناد هم نشان ميدهد كه فورتدتريك تعدادي از محققان ارشد خود را مامور تبديل اين ويروس به يك سلاح كرده بود.
نويسنده اين گزارش ميافزايد: در اسناد منتشر شده از سوي ارتش، حرفي از تعدادي بيوشيميدان نازي زده نشد كه همكاريهاي نزديكي با فورتدتريك و محققان اجوود آرسنال داشتند.
اين گزارش با بيان اين مطلب كه يكي از اين محققان نازي، يك دانشمند آلماني به نام دكتر " گرنوت برگلد " بود ميافزايد: طي يكي از پروژههاي ارتش آمريكا پس از جنگ جهاني، دكتر برگلد بطور سري به ايالات متحده آورده شد. برگلد كه در زمان هيتلر رئيس دپارتمان حشرهشناسي نازي بود، در آمريكا بطور پنهاني بر روي ويروس VEE كار ميكرد. اين تحقيقات ابتدا در فورتدتريك و سپس در تاسيسات مورد حمايت مالي ارتش واقع در شهر "سالت ماري " ايالت ميشيگان آمريكا انجام گرفت.
در همين رابطه، دكتر "كارن كرونيك " روانشناس كه هماكنون در ونزوئلا فعاليت ميكند، گزارش كرده است كه در دهه 70 و تقريبا در همان زماني كه برگلد روي ويروس VEE كار ميكرد، اين ويروس در ميشيگان شيوع پيدا كرد. اما اين فاجعه از سوي رسانهها و مقامات ايالتي ناديده گرفته شد و حرفي از آن به ميان نيامد.
دكتر كرونيك ميگويد: همزماني تحقيقات روي يك ويروس و شيوع آن، همواره مرا دچار مشكل كرده است. بطوريكه يك بيماري مربوط به نواحي گرمسيري كه در ميشيگان مورد تحقيق قرار گرفته بود به ناگاه در كل منطقه شيوع پيدا ميكند.
كرونيك ميافزايد: هيچ راهي وجود ندارد تا يك حشره ناقل بيماري بتواند طي يك مهاجرت عادي فاصله بسياري طولاني را از شمال طي كند و بيماري را در ميشيگان منتشر كند. بنابراين بايد اين سوال را پرسيد كه آيا شيوع بيماري در ميشيگان يك آزمايش كنترل شده بوده است؟
در حقيقت اين مكان، بهترين جا براي انجام چنين آزمايشي است. زيرا درياچههاي بزرگ و زمستاني اين منطقه موانع طبيعي براي جلوگيري از گسترش لجامگسيخته آلودگي هستند.
اين گزارش در ادامه با يادآوري گزارش پيشين ولترنت در مورد آزمايشها فورتدتريك در دهه 60 و پس از آن بر روي بيماري "مورگلونز " مينويسد: همانطور كه گفته شد اخيرا گزارشهائي از ظهور دوباره اين بيماري در برخي مناطق كشور از جمله ايالتهاي ورمونت، فلوريدا، تگزاس و كاليفرنيا، رسيده است.
آلبارلي ميافزايد: به دلايلي نامعلوم، بيماري مورگلونز بطور وسيعي در ميان جمعيت 600 هزار نفري ورمونت پخش شده است. بطوريكه به گفته پزشكان تنها در منطقه "چيتندن كانتي "، پرجمعيتترين ناحيه ورمونت، حدود 300 نفر به اين بيماري مبتلا شدهاند.
بر اساس گزارشهاي تعدادي از سازمانها كه روي بيماري مورگلونز مطالعه ميكنند، حدود 15 هزار نفر در ايالات متحده از اين بيماري رنج ميبرند كه افراد شناخته شدهاي از جمله "جاني ميشل " خواننده و "بيلي كوچ " بازيكن بيسبال نيز در ميان مبتلايان ديده ميشوند.
در همين حال، "ناتاشا سهبك " (Natasha Cebek) 44 ساله كه با سه فرزندش در ورمونت زندگي ميكند گزارش داده كه براي سه سال مبتلا به بيماري مورگلونز بوده است. وي ميگويد: "من واقعا نميدانم كه چطور در معرض اين بيماري قرار گرفتم. من سالها پيش به ورمونت آمدم و در بهداشت كامل و در طبيعتي عاري از آلودگيها زندگي كردم و به هيچ وجه فكر نميكردم كه چنين اتفاقي براي من بيافتد. "
سهبك همچنين با بيان اين مطلب كه به پزشكان مختلفي مراجعه كرده اما همه آنها با به تمسخر گرفتن وي قصد داشتهاند تا وي را به يك روانشناس ارجاع دهند، ميافزايد: اين مطلب مرا عصباني كرد. زيرا من تمام عمرم را در سلامت كامل زندگي كردم و حتي غذاهاي مورد استفاده ما نيز بهداشتي و سالم بود. من به روانشناس نياز نداشتم، بلكه به يك مراقب پزشكي كامل و حرفهاي نيازمند بودم.
سهبك همچنين تاكيد ميكند: متوجه شدم كه بيش از صد نفر ديگر هم هستند كه به دنبال مراقبتهاي پزشكي مشابهي هستند. اين يك فاجعه است و تبديل به مشكلي براي بهداشت عمومي شده بود. اما مقامات بهداشتي هيچ حرفي از اين مشكل به ميان نياوردند.
اين گزارش ميافزايد: "كاتلين وانودنالن " (Kathleen Vanoudenallen) كه پرستار و از دوستان نزديك سهبك، سالها روي بيماري مورگلونز مطالعه كرده و او بود كه بيماري سهبك را تشخيص داد. اين پرستار طي يك مصاحبه گفت: ترديدي وجود ندارد كه مارگلونز يك بيماري طبيعي نيست و ظاهرا در آزمايشگاه و براي استفاده به عنوان سلاح بوجود آمده است.
بر اساس اين گزارش، برخي از محققان سابق ارتش نيز اظهار داشتهاند كه سالها پيش روي بيماري مشابه به مورگلونز كار كردهاند. اما كسي نميداند كه چطور اين بيماري به بيرون آزمايشگاه سرايت كرده است. كسي هم نميخواهد كه سوابق اطلاعات مربوط به فعاليتهاي دولت در رابطه با اين بيماري را مورد بررسي قرار دهد.
اين گزارش در انتها به اظهارات سهبك اشاره ميكند كه گفته بود: "وقتي متوجه شدم كه اين بيماري ميتواند در نتيجه فعاليتهاي پنهاني دولت آمريكا در مورد جنگ بيولوژيك باشد، به شدت عصباني شدم و ميخواستم كه فرياد بزنم ".
اين شهروند آمريكايي ادامه ميدهد: "آنها چطور جرات كردند كه چنين كاري را با شهروندان بيگناه انجام دهند؟ آنها چطور توانستند كه اينگونه از مردم استفاده كنند؟ چه كسي اين حق را به آنها داده بود؟ "