کد خبر: ۲۱۱۸۶
تاریخ انتشار:

چرا امام سجاد(عليه‎السلام) مبارزات سياسى نکرد؟

غلامحسين اعرابى
امام سجاد(عليه‎السلام) با شش خليفه معاصر بود كه هيچ يك با اهل‏بيت(عليهم‎السلام) مهر نورزيدند. اين خلفا عبارتند از :

يزيد بن معاويه، عبدالله بن زبير، معاوية ‏بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان، وليدبن عبدالملك.

امام سجاد(عليه‎السلام) پس از شهادت پدر، در ايام اسارت و در شرايط ‏اختناق، امامت را به عهده گرفت اين شرايط سخت تا پايان ‏امامت وى ادامه يافت. مسعودى نوشته است: «قام ابومحمد على ‏بن الحسين عليه‎السلام بالامر مستخفيا على تقيه شديده فى زمان صعب»؛ حضرت سجاد(عليه‎السلام) امامت را به صورت مخفى و با تقيه شديد و در زمانى دشوار عهده‎دار گرديد .

در چنين مقطع زمانى، آيا امام مى‎‏توانست دست ‏به ‏مبارزات سياسى و فعاليت‎هاى گسترده فرهنگى و اجتماعى بزند؟ به نظر مى‎‏رسد پاسخ منفى است؛ به دو دليل:

1- جو اختناق و كنترل شديدى كه حكومت‎ها پس از شهادت امام حسين(عليه‎السلام) به وجود آورده بودند. اين اختناق سبب شد مبارزات سياسى ‏يا مسلحانه نتيجه‎‏اى جز هدر رفتن نيروها نداشته باشد. چنان كه‏ مبارزات زمان آن حضرت تماما به شكست انجاميد. براى درك اين ‏وضعيت اسفبار، توجه به دو روايت زير سودمند است:

الف) «سهل بن شعيب‏»، يكى از بزرگان مصر، مى‎‏گويد: روزى به حضور على بن الحسين (عليهماالسلام) رسيدم و گفتم: حال شما چگونه است؟

امام فرمود: فكر نمى‎‏كردم شخصيت‏ بزرگى از مصر مثل شما نداند كه‏ حال ما چگونه است؟ اينك اگر وضع ما را نمى‎‏دانى، برايت توضيح ‏مى‎‏دهم: وضع ما، در ميان قوم خود، مانند وضع بنى ‏اسرائيل در ميان ‏فرعونيان است كه پسرانشان را مى ‎كشتند و دخترانشان را زنده نگه‏ مى‎‏داشتند. امروز وضع ما چنان دشوار است كه مردم با ناسزاگويى ‏به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها، به دشمنان ما تقرب مى‎‏جويند.»

مسعودي نوشته است:

حضرت سجاد(عليه‎السلام) امامت را به صورت مخفى و با تقيه شديد و در زمانى دشوار عهده‎دار گرديد

ب) زرارة بن اوفى مى‏گويد: دخلت على على ابن الحسين عليه‎السلام فقال: يا زراره الناس فى‏ زماننا على ست طبقات: اسد و ذئب و ثعلب و كلب و خنزير و شاه ‏فاما الاسد فملوك الدنيا يحب كل واحد منهم ان يغلب و لا يغلب و اما الذئب فتجاركم يذمو(ن) اذا اشتروا و يمدحو(ن) اذا باعوا و اما الثعلب فهولاء الذين ياكلون باديانهم و لايكون فى ‏قلوبهم ما يصفون بالسنتهم و اما الكلب يهر على الناس بلسانه و يكرمه الناس من شر لسانه و اما الخنزير فهولاء المخنثون و اشباههم لايدعون الى فاحشه الا اجابوا و اما الشاه بين اسد و ذئب و ثعلب و كلب و خنزير.»

حضرت در اين روايت، حاكمان را به شيران درنده و مسلمانان را به گوسفندان اسير در چنگ درندگان، تشبيه كرده است .

2- شرايط ناسالم فرهنگى آن روزگار؛ براثر فعاليت‎هاى ناسالم ‏حكومت‎هاى وقت و انگيزه‎‎هاى مختلفى كه در آن زمان وجود داشت‏ مردم به طرف بى ‏بند و بارى سوق داده شدند و با چنين مردمى هرگز نمى‎‏شد كارهاى بنيادى انجام داد مگر اين كه تحولى معنوى در آنان‏ به وجود آيد. در اين موقعيت، تمام تلاش حضرت سجاد(عليه‎السلام) اين ‏بود كه شعله معنويت را روشن نگه دارد و اين جز از راه دعاها و نيايش‎ها و تذكارهاى مقطعى حضرت به خوبى از عهده آن برآمد، ممكن نبود .

در مورد رواج فرهنگ غلط بى ‏بندوبارى و فحشا در آن عصر، يكى ‏از محققان مى‏‎نويسد: «در مدينه مجالس غنا و رقص برپا مى‎‏شد و چه بسا زنان و مردان با يكديگر بودند و هيچ پرده‎‏اى نيز در ميان نبود.(1)

... عايشه دختر طلحه مجالس مختلط از مردان و زنان برپا مى‏كرد و در آن مجالس با فخر و مباهات آواز مى‎‏خواند.(2)

... مدينه پر از زنان آوازه ‏خوان شده بود و آنها نقش فعالى ‏در آموزش غنا به دختران و پسران و گسترش آوازه ‏خوانى و اشاعه‏ بى ‏بندوبارى و فساد داشتند ... .»

در تاريخ الادب العربى چنين آمده است: «گويى اين دو شهر بزرگ حجاز (مكه و مدينه) را براى ‏خنياگران ساخته بودند، تا آنجا كه نه تنها مردمان عادى، بلكه ‏فقيهان و زاهدان نيز به مجالس آنان مى‎‏شتافتند.» (3)

در اين موقعيت، امام سجاد(عليه‎السلام) براى تبيين معارف اسلام و برپا داشتن شجره اسلام و زنده نگه داشتن مشعل معنويت، از سلاح ‏دعا استفاده كرد و بذر معنويت پاشيد تا در موقعيت مناسب ثمر دهد.

يكى از نويسندگان معاصر درباره صحيفه سجاديه كه در بردارنده ‏دعاهاى امام سجاد(عليه‎السلام) است، مى‎‏نويسد: «... صحيفه سجاديه اساس انديشه انقلابى را تشكيل داده و امت اسلامى نيز نياز به تكيه گاهى كامل و انقلابى داشته است .

امام سجاد(عليه السلام):

وضع ما، در ميان قوم خود، مانند وضع بنى ‏اسرائيل در ميان ‏فرعونيان است كه پسرانشان را مى ‎كشتند و دخترانشان را زنده نگه‏ مى‎‏داشتند. امروز وضع ما چنان دشوار است كه مردم با ناسزاگويى ‏به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها، به دشمنان ما تقرب مى‎‏جويند

نياز امت در آن هنگام، سخن و يا اشعار كينه برانگيز و عواطف ‏لحظه‎‏اى و زودگذر نبود، بلكه به يك نظريه كامل و انقلابى نياز داشته است. امام زين العابدين(عليه‎السلام) اين نظريه را تنها در صحيفه سجاديه كه چكيده اصول تربيتى امام است، تبيين ‏نكرده، بلكه خود امام زبور ناطق بوده است.»

اين نويسنده در مورد تاثير صحيفه سجاديه در هدايت انقلابيان ‏و حركت‎هاى اسلامى مى‎‏نويسد: «من گمان نمى‎‎كنم كه پس از قرآن كتابى همچون صحيفه سجاديه ‏باشد كه اينگونه قلب محرومان را تسلى بخشد و خون انقلاب را در رگ‎هاى مستضعفان به جوش آورد و دل‎هاى مجاهدان را به درخشش خود روشن كند و هدايتگر انقلابيون در راه مبارزه باشد.»

پي‎نوشت‎ها:

1- الشعر والغنا فى المدينه و مكه، ص 250.

2- الاغانى ، ج10، ص 57 .

3- تاريخ الادب العربى ، ج 2 ، ص 347 .

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین