کد خبر: ۲۰۵۹۴۰
تاریخ انتشار:
بازخوانی موضوعی صحیفه‌ی امام خمینی (ره)؛

بایسته‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدگاه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران /1/

دو نکته‌ی اساسی وجود دارد که می‌توان از آنها به عنوان شاخص‌های اصلی فرهنگ در پیش از انقلاب اسلامی نام برد و لازم است تا در هر دولتی از جمهوری اسلامی، شرایط فرهنگ کشور بازگشت به آن اوضاع نداشته باشد و حداقل، وزرات ارشاد راه باز کن چنان شرایطی نباشد.

گروه فرهنگی - در ادامه‌ی سلسله مطالب درخصوص خوانش مجدد فرمایشات معمار کبیر انقلاب اسلامی، به موضوع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیدیم. گرچه حضرت امام در این رابطه بیانات متعددی دارند اما ما سعی می‌کنیم تا در سه بخش به بیان کلیات این فرمایشات بپردازیم.

بایسته‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدگاه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران /1/

به گزارش بولتن نیوز، در اولین بخش، به این مقوله می‌پردازیم که از دید ایشان، فرهنگ کشور پیش از انقلاب اسلامی چگونه بوده و چه چیزهایی باید در دوران جمهوری اسلامی تغییر کند.

«هر چيزى كه در هر جا بايد از صفر شروع شود در اينجا {وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی} بايد آن را از زير صفر شروع كرد. اصولًا چيزهايى كه مربوط به فرهنگ و وزارت ارشاد است، و اينكه عرض مى‏كنم ما بايد از زير صفر شروع كنيم و زحمت زياد بكشيم تا به صفر برسد، به خاطر اين است كه در طول مدت شاهنشاهى و خصوصاً در دو زمان اخير، همه چيز و خصوصاً افكار جوان‏ها را به عقب برده‏اند به طورى كه آنها كه تحصيل كرده بودند و مى‏خواستند بگويند ما متجدد هستيم، حتماً تجدد را به اين معنا مى‏دانستند كه بى‏بند و بار باشند، و اين معنا به واسطه تبليغات داخلى و خارجى و روزنامه‏ها چنان در ذهن‏شان متمركز شده بود كه تجدد يعنى همه چيز شكلش خارجى باشد و مثل اينكه غير از اين شكل زندگى كردن امكان ندارد، كه اگر شما بخواهيد اين وضع را عوض كنيد و افكار را به جايى برسانيد كه به راه صحيح بيفتند مدت طولانى لازم دارد.

در رژيم سابق تمام چيزها خصوصاً فرهنگ و هنر، محتوايش عوض شده بود. يعنى‏ كسى كه نام سينما را مى‏شنيد خيال مى‏كرد كه آنجا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد، و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلى بود كه از آن بهره فساد برده شود، هكذا همه چيز ديگر. و عمده اين است كه ما ذهن اين جوان‏ها و حتى پيرها و روشنفكرنماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اينطور نيست كه در همه چيز دستمان را پيش ديگران دراز كنيم و حتى اخلاق و زبانمان را نيز از آنها ياد بگيريم. در حالى كه عده‏اى زبان خودشان را كنار گذاشته و ارزش را به چند كلمه انگليسى در كتابى مى‏دانند، با اينكه با زبان خودشان همان مطلب را مى‏شود فهماند. اگر در كتابى چند كلمه خارجى نباشد، آن كتاب را بدون ارزش مى‏دانند. آنها مى‏خواستند كه تمام وجود ما در اختيارشان باشد كه هر طورى مى‏خواهند عمل كنند. و شما تابلوها را ديده بوديد كه اكثراً از دوافروشى گرفته تا كتاب فروشى و غيره داراى اسم‏هاى خارجى بودند، و اين همه به خاطر اين بود كه ما فرهنگ خودمان را فراموش كنيم.» صحیفه‌ی امام خمینی(ره) / جلد 18 / ص 215 و 216

همان‌طور که می‌بینید، در متن بالا دو نکته‌ی اساسی وجود دارد که می‌توان از آنها به عنوان شاخص‌های اصلی فرهنگ در پیش از انقلاب اسلامی نام برد و لازم است تا در هر دولتی از جمهوری اسلامی، شرایط فرهنگ کشور بازگشت به آن اوضاع نداشته باشد و حداقل، وزرات ارشاد راه باز کن چنان شرایطی نباشد. اولین نکته این بود که خیلی‌ها تجدد را مساوی با بی‌بند و باری می‌دانستند و دومین نکته این بود که صرف خارجی بودن یک پدیده مساوی بود با مطلوب و ایده‌آل بودن آن.

بایسته‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدگاه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران /1/

حال بیاییم و بعد از گذشت سی و چهار سال از پیروزی انقلاب اسلامی این نکته را ارزیابی کنیم که آیا فرهنگ دوران ما خالی از این دو عنصر است یا حاوی آنها؟ در مورد اول باید گفت که حقیقتا مجموعه‌ی عملکرد دوران‌های مختلف وزارت ارشاد (بجز موارد استثنایی) موید این نکته است که حداقل از سوی مدیریت فرهنگی کشور، تلاشی برای این‌همانی تجدد با فساد صورت نگرفته است.

برای اثبات این نکته نیز می‌توان به برداشت رایجی که امروزه در کشور وجود دارد مراجعه کرد و گفت که امروزه با اینکه برخی مثل دوران قبل از انقلاب فکر می‌کنند، اما خیلی از مردم ما، تجدد را برابر با بی‌بند و باری نمی‌دانند. یعنی در افکار عمومی جامعه‌ی ما این ذهنیت غلط به عنوان یک اصل وجود ندارد که لزوما برای متجدد و مدرن شدن باید اصول اخلاقی را کنار نهاد. دقت کنید! منظور این نیست که هیچ کس اینگونه فکر نمی‌کند. بله، هستند افرادی که هم‌چنان اینگونه فکر می‌کنند و متأسفانه در برخی از نقاط اعیان نشین شهرها شاهد بروز ظواهر این اعتقاد هستیم. اما باور عمومی مردم ما این یکسان‌سازی را رد می‌کند.

مسلما در شکل‌گیری این باور عمومی، مدیریت فرهنگی کشور نقش داشته و هرچند شاهد تولیدات مستقیم و یا حمایت‌های دولتی از برخی آثاری بودیم که مروج بی‌بند و باری در کشور بودند اما حقیقتا نمی‌توان روح کلی حاکم بر مدیریت فرهنگی کشور در این دوران‌ها را مروج ابتذال دانست.

اما در خصوص نکته‌ی دوم، شرایط کمی متفاوت است. هما‌طور که در افکار عمومی جامعه‌ی ایرانی تجدد به معنای بی‌بند و باری نیست، در همین مرجع، خارجی بودن یک کالا یا هر پدیده‌ی دیگری به معنای خوب بودن آن محسوب می‌شود. متأسفانه هنوز هم در بسیاری از رفتارهای اقتصادی‌مان شاهد این رفتار غلط با پشتوانه‌ی فرهنگی هستیم که خارجی را بر داخلی ترجیح می‌دهند و یا هنوز هم نوعی غبطه بر آثار و جو هنری خارجی نسبت به ایرانی دیده می‌شود. هنوز هم در دانشگاه‌های ما آثار غربی بر آثار ایرانی رجحان علمی دارند.

بدیهی‌ست در ایجاد این شرایط، رفتارهای دولتی و مدیریت فرهنگی کشور نقش بسزایی داشته و دارد. وقتی از رفتارهای ریز و شاید نه چندان مهم ایشان تا برخی از سیاست‌گذاری‌های‌شان شاهد برتری دادن به غرب هستیم، مسلم است که این باور به جامعه نیز سرایت می‌کند. وقتی برای مدیریت فرهنگی کشور مهم این است که حتما سینمای ایران دارای جایزه‌ی اسکار باشد، این چه فرهنگی را به جامعه تزریق می‌کند؟ وقتی هیچ حساسیتی نسبت به نمایش کالاهای خارجی در آثار هنری داخلی نیست، این چه ارزش‌هایی را به جامعه تزریق می‌کند؟ در نتیجه باید گفت لازم است تا وزارت ارشاد در این حوزه تجدید نظر کرده و حداقل خود مدیریت فرهنگی کشور منتشر کننده‌ی این ضدفرهنگ نباشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین