رادیو دیروز: کدخدا را دیگر به ده تحت سلطه و اشغال خودش هم راه نمی دهند!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از
رادیو دیروز،
اوباما علیرغم عرف دیپلماتیک برای سفر به سایر کشورها بدون دعوت رسمی، بی
خبر و مخفیانه شب گذشته به افغانستان سفر کرد. انگار افغانستان را ملک پدری
اش می داند و برای سفر به آن اجازه از کسی را لازم نمی داند. به هر تقدیر
این سفرِ شبانه تنها چهار ساعت طول کشیده و آنهم به شنیدن درد دل بیماران و
مجروحان و کهنه سربازان فلک زده ای گذشته که سالهاست از کشورشان آواره شده
و باعث آوارگی هزاران نفر افغان شده اند آنهم برای زیاده خواهی سران قدرت
طلب و سلطه جویشان!
اما نکته جالب این سفر درخواست اوباما از کرزی بوده
برای ملاقات وی درپایگاه نظامی بگرام و رد این درخواست از طرف کرزی علیرغم
اینکه کاخ ریاست جمهوری تنها ۴۰ کیلومتر با بگرام فاصله دارد.
البته
اینکه کرزی از اوباما به عنوان سرکرده اشغالگرانی که سالهاست آرامش را از
مردم کشورش گرفته و غارت گری می کنند و اکنون هم با پرویی امضای قرارداد
امنیتی را از وی می خواهند عجیب نیست. جالب برخورد رادیو فردا با این
موضوع است که خبر این سفر مخفیانه را منتشر کرده و البته هیچ سخنی از رد
دعوت اوباما توسط کرزی هم به زبان نیاورده و تنها می نویسد:
"آق
ای
اوباما قرار است در اين سفر از پیش اعلام نشده با فرماندهان نيروهای
آمريکايی مستقر افغانستان ديدار کند و همچنين از سربازان آمريکايی مجروح
بستری در بیمارستان عیادت خواهد کرد. به گزارش رویترز، باراک اوباما در این
سفر برنامه ای برای دیدار با مقام های افغانستان ندارد!"
گویی
رادیوی دست نشانده خود آمریکاییها هم این افتضاح را بر نمی تابد. از
رویترز هم جز پنهان کردن این آبروریزی برای اوباما انتظاری نیست. کشور عقب
نگه داشته شده و جنگ زده افغانستان که سالهاست تحت اشغال نظامیان آمریکایی
قرار دارد و جولانگاه تروریستهای القاعده ی دست پررده خود آنهاست، آنقدر نا
امن است که باید شبانه و بدور از انظار عمومی وارد آن شوند آن هم برای چند
ساعت کوتاه. جالبتر آنکه مسؤولان آمریکایی هم خود را از تک و تا
نیانداخته و شبکه العالم از قول یک از آنها که خواسته نامش فاش نشود نوشته:
"یک مسئول آمریکایی با افشای این مسأله، مدعی شده که مخالفت کرزی با این
دیدار غافلگیر کننده نبود، و وی قبلاً از حضور در این دیدار به دلیل سرزده
بودن سفر اوباما عذرخواسته بود!"
حال سؤال اینجاست آیا کدخدای جهان
که جرأت یک سفر معمولی به کشوری که زیر چکمه های سی هزار سربازش سالهاست
له شده را ندارد، چطور خود را ابرقدرت شرق و غرب می داند و بنا دارد جامعه
جهانی را اداره کند؟ با تکیه به کدام پایگاه جهانی و انسانی در دنیا هر روز
از گزینه های روی میزش علیه قدرت نظامی منطقه چون ایران سخن می گوید؟
و
از همه اینها جالبتر و البته اسفبار تر اینکه چطور عده ای هستند در کشور
ما که هنوز چشم امیدشان به این ابرقدرت پوشالی و مضمحل است و حاضرند به هر
قیمتی شده، با برقراری رابطه با او معضلات اساسی و مهم کشور را سامان دهند؟