رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيامي به همايش بزرگداشت آيتالله مديسهاي اصفهاني اعلام كردند: يكي از خصوصيات مهم ايشان اين است كه در يكي از دورانهاي بسيار حساس تاريخ اين منطقه زعامت معنوي و ديني شيعه را بر عهده داشتند.
به گزارش خبرگزاري فارس از اصفهان، در متن كامل پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي به همايش بزرگداشت آيتالله سيد ابوالحسن مديسهاي اصفهاني كه توسط آيتالله سيد يوسف طباطبايينژاد نماينده وليفقيه و امام جمعه اصفهان صبح امروز در اين همايش قرائت شد آمده است:
خيلي متشكريم از اينكه به فكر احيا نام و آثار مرحوم آيتالله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني از بزرگان مراجع دوران اخير افتاديد؛ يكي از خصوصيات مهم ايشان اين است كه در يكي از دورانهاي بسيار حساس تاريخ اين منطقه زعامت معنوي و ديني شيعه را بر عهده داشتند.
مرحوم آيت الله اصفهاني از سال 1339 قمري كه مرحوم شريعت اصفهاني از دنيا ميروند مرجعيت ايشان آغاز ميشود، البته اين مرجعيت در آن دوره مرجعيت مستقل و فراگير نبوده و بزرگان ديگري مثل مرحوم آقاي نائيني و مرحوم آقاي حائري بودند لكن از سال 1355 قمري كه در آن سال مرحوم آقاي نائيني و مرحوم آقاي حائري فوت ميكنند، مرجعيت مرحوم آقا سيد ابوالحسن مرجعيت مطلق در تمام قلمرو تشيع از كشورهاي عربي تا هندوستان و بقيه مناطق شيعهنشين ميشود.
اين مرجعيت مطلق تا سال 65 قمري كه سال وفات ايشان است يعني 10 سال ادامه داشته است، شما ببينيد از سال 1339 قمري كه مرجعيت ايشان آغاز ميشود (حدود1300شمسي) تا سال 1365 هجري قمري (1325شمسي) يعني حدود 25 سال در تمام اين دوران در اين منطقه چه اتفاقاتي است؟
اتفاقات اين منطقه در اين دوران خيلي مهم است، در ايران مصادف است با روي كار آمدن رضا خان، در تركيه روي كار آمدن آتاترك، در عربستان روي كار آمدن خاندان ملك سعود، در خود عراق نقشه جديد انگليسيها و آن ظلمهاي بزرگ در حق مردم عراق و حكومت ملك فيصل.
در يك چنين دوراني مرحوم آقا سيد ابوالحسن زعامت شيعه را بر عهده داشتند كه خيلي دوران دشواري است.
ممكن است كسي امروز به بعضي از مواضع مرحوم سيد اعتراض كند كه چرا فلان جا فلان موضع را نگرفتند يا فلان حركت را نكردند، لكن اگر چنانچه با چشم انصاف نگاه كنيم ميبيبنيم اين بزرگوار خيلي پخته و متين و بر اساس تكليف عمل كردند.
در برهه اول مرحوم آقا سيد ابوالحسن جزو كساني بودند كه به همين حكومت عراق و انتخابات صوري انگليسيها اعتراض كردند، مرحوم خالصي از يك طرف مخالفت كرد، مرحوم آقاي نائيني و آقا سيد ابوالحسن هم مخالفت كردند.
اين دو بزرگوار را هم از نجف به ايران تبعيد كردند(در بعضي از شرح حال هاي آقا سيد ابوالحسن خصوصيات و جزئيان اين موضوع را ذكر نميكنند اما خوب است ذكر بشود).
در ايران علما و بزرگان از اين دو عالم بزرگ تجليل كردند و شهر به شهر از آنها استقبال كردند و با احترام وارد قم كردند.
اينها از چشم انگليسيها پوشيده نماند و فهميدند كه موقعيت اين دو بزرگوار چقدر موقعيت بالا و برجستهاي است و در نتيجه در كمتر از يك سال با تمهيدات مقدماتي مجددا عذرخواهي كردند و اين دو بزرگوار را با احترام به نجف برگرداندند.
برهه اول حركت مرحوم آقا سيد ابوالحسن يك چنين حركتي بود ولي بعد در قضاياي بعدي، ايشان همتش بر اين است كه اولا حوزه نجف را حفظ و تقويت كند و توسعه بدهد و بعد تفكرات شيعه و تشيع را در اقطار دنياي اسلام ترويج كند.
ممشاي مرحوم آقا سيد ابوالحسن را در امر زعامت حوزه چه در بخش علمي و تدريس و چه در بخش اداره اجتماعي حوزه انصافا جزو روساي كم نظير محسوب ميشوند، از نظر علمي تبرز ايشان در تسلط بر فقه است.
كتاب وسيله ايشان هم انصافا كتاب جامع و جالبي است، دوره فقه هست و از اين جهت بر عروه ترجيح دارد و از جهت جمع و جور كردن مسائل و مندرج كردن مسائل متشابه با يكديگر كتاب كم نظير و بسيار با اهميتي است،از نظر زندگي و برخورد و مماتشان با افراد، مثل يك طلبه معمولي بودند يعني زندگي كاملا ساده كه خود اين يك هيبت عظيمي را در چشم مخاطبين ايشان و زائرين ايشان به وجود ميآورد.