، دکتر سعید زیباکلام در بیست و هشتمین اجلاس آژانس بین المللی انرژی
اتمی، در آستانه نهایی شدن کلیات مذاکرات مربوط به گام نهایی توافقنامه ژنو
در گزارشی خطاب به ملت ایران ابعادی از مسئله
غنی سازی در توافقنامه ژنو را گشوده است.
به گزارش بولتن نیوز، دکتر سعید زیبا کلام، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران و عضو سابق
هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)، کاردار اسبق جمهوری
اسلامی در فیلیپین، رییس اسبق اداره سازمان های بین المللی وزارت خارجه و
نماینده جمهوری اسلامی در این یادداشت که روز گذشته (در تاریخ 19 فروردین) به تحریر درآمده، می نویسد:
وزیر خارجه ایران بلافاصله پس از انعقاد توافقنامۀ ژنو با شور و شعفی آشکار در میان خبرنگاران اظهار داشت که حق غنیسازی هستهای ایران به رسمیت شناخته شد. در ساعات اولیه همان روز، وزیر خارجه آمریکا در نشستی خبری و بدون اینکه سؤالی از وی شده باشد توضیح میدهد: "این گام اول -همین توافقنامه- نمیگوید که ایران حقی برای غنیسازی دارد. صرفنظر از اینکه چه اظهارات تفسیری شود، حق غنیسازی در این سند وجود ندارد. هیچ حقی برای غنیسازی در هیچیک از چهارگوشة معاهدة عدم گسترش وجود ندارد. و این سند هم، چنین حقی را قائل نمیشود."(24 نوامبر 2013: ص 5).
وزیر خارجه آمریکا، جان کری، در همان روز و در مصاحبهای تلویزیونی با برنامۀ رو در روی ملت شبکه سی بی اِس آمریکا در پاسخ به سؤال مارگرت برنن که "وزیر امور خارجه ایران پشت آن تریبون ایستاد و گفت این توافقنامه تهدید زور، زور نظامی، را از روی میز برمیدارد، آیا چنین است؟"، گفت: "نه، این سخن اصلاً دقیق نیست. اما او همچنین گفته است که آنها حقی برای غنیسازی دارند، که آن نیز دقیق نیست."(24 نوامبر 2013: ص 2).
وزیر خارجه ایران، دکتر محمدجواد ظریف، در واکنش به این اظهارات، در نشست خبری دیگری اظهار میکند که در دو جای مختلف توافقنامه، حق غنیسازی قید شده است. یکبار در بخش دیباچه و بار دوم در بخش پایانی که دربارۀ اجزاء راهحل جامع است.
جرج استفانوپولوس از شبکة تلویزیونی ای بی سی در مصاحبۀ اختصاصی خود از جان کری میپرسد "بهنظر میرسد اختلاف روشنی میان آمریکا و ایران بر سر اینکه آیا آنها حق غنیسازی اورانیوم دارند وجود دارد. شما میگویید توافقنامه شامل شناسایی این حق نمیشود. وزیر خارجه ایران میگوید که توافقنامه در دو جای جداگانه این حق را شامل میشود." خبرنگار ای بی سی سپس شفاف و روشن سؤال میکند: "موضع آمریکا چیست؟ آیا آمریکا این حق را برای ایران میشناسد و احترام میگذارد؟ آری یا نه؟"(24 نوامبر 2013: ص 3-2). و جان کری، همچون خبرنگار، با قاطعیت و شفافیتی بسیار تحسینبرانگیز، میگوید "نه. هیچ حقی برای غنیسازی وجود ندارد. ما حقی برای غنیسازی را به رسمیت نمیشناسیم. در معاهدۀ عدم گسترش(NPT) واضح است. بسیار بسیار واضح است که هیچ حقی برای غنیسازی وجود ندارد."(همان: ص 3). سپس توضیحاتی دربارۀ آنچه در توافقنامه آمده میدهد، توضیحاتی که در بخش دوم همین هشدار به تحلیل آن خواهیم پرداخت. وی پاسخ خود را با این جمله تمام میکند: "هیچ حقی وجود ندارد، و هیچ حقی هم در این توافقنامه اعطا نشده است."(همانجا).
دکتر ظریف، وزیر خارجۀ ایران، که به احتمال قوی متوجه اشتباه خود شده که حق غنیسازی در هیچ جای توافقنامه ذکر نشده، این بار متوسل به معاهدۀ عدم گسترش میشود و ادعا میکند که حق غنیسازی همۀ کشورها در معاهده به رسمیت شناخته شده و مهم نیست که کشورهای دیگر بپذیرند یا نپذیرند.
جان کری در همین زمینه در جلسۀ استماع کمیتۀ روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، متذکر میشود که "من پیش از این هم گفتهام که در معاهدۀ عدم گسترش هیچ اشارهای به حق غنیسازی نشده است. البته این حق رد هم نشده است. در واقع، معاهدۀ عدم گسترش درمورد آن سکوت کرده است(10 دسامبر 2013: ص 3).
اینک با توجه به مناقشات فوق بر سر موضوعی بسیار بسیار مبنایی و استراتژیک میان ایران و آمریکا چه میتوان گفت؟ و چگونه باید قضاوت کنیم؟ یک راه این است که به سخنان دکتر ظریف اعتماد کرده آنها را حجت قراردهیم و سخنان دیگران را با توجه به آن مورد قضاوت قرار دهیم. راه دیگر این است که به سخنان جان کری اعتماد کرده آنها را مبنا قرار دهیم و سخنان مقامات ایرانی را با توجه به آن مورد قضاوت قرار دهیم. راه سوم این است که توافقنامۀ ژنو را مبنای داوری خود قراردهیم و چنانچه نیازی به رجوع به معاهدۀ عدم گسترش بود به آن نیز توجه کنیم.
چنانچه متن اصلی منتشره توافقنامۀ ژنو را موردبررسی قراردهیم نخستین نکتهای که با آن مواجه میشویم این است که هیچ ذکری از حق غنیسازی در هیچ یک از چهاربخش توافقنامۀ ژنو نشده است، نه در بخش دیباچه، نه در بخش اقدامات داوطلبانۀ ایران، نه در بخش اقدامات داوطلبانۀ 1+5، و نه در بخش چهارم یعنی اجزاء گام نهایی راهحل جامع. متأسفانه ناگزیریم اذعان کنیم که سخن دکتر ظریف در این مورد خلاف واقع، و سخن جان کری مطابق واقع است.
اما امکان دارد گفته شود ولی بالاخره قول سوم دکتر ظریف که حق غنیسازی در معاهدۀ عدم گسترش به رسمیت پذیرفتهشده صحت دارد و هیچ اهمیتی هم ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد. در اینجا چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه، اگر بنابر استناد به معاهدۀ عدم گسترش بود و این معاهده در این زمینۀ بسیار استراتژیک هم فصلالخطاب بوده و هم حکم و داوریاش مورد قبول طرفین بوده، دیگر چه نیازی به این همه رفتوآمد، و این همه مذاکرات پیچیده و فوق تخصصی، آن هم محرمانه؟
دوم اینکه، آیا طرف مقابل میپذیرد که حق غنی سازی به نحوی از این معاهده قابل اخذ و استنتاج است؟
سوم نکته دربارۀ این سخنِ دکتر ظریف است که هیچ اهمیتی ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد. این موضع خارقالعاده و حیرتانگیزی است؛ زیرا مگر طرف مناقشه و منازعۀ ما ملائکه و اجنّه هستند و یا دولتهای ساحل عاج و ولتای علیا؟ از قضا مهمترین دولت در این ماجرا، دولت آمریکاست زیرا اولین و اصلیترین دولتی که با تمام قوا در مقابل برنامۀ هستهای ایران، با فاصلهای بسیار جلوتر از دیگران، به میدان آمده آمریکاست. و در نتیجه، نظر و موضع آن، اهمیت تعیینکننده دارد. آمریکاست که با تمام قوا در عرصۀ تحریم بیشترین و بزرگترین تلاشها را اعمال کرده است. برای یک لحظه هم نمیتوان باور کرد، وزیر خارجه ایران کمترین شک و شبههای در این زمینه داشته باشد و جایگاه دولت آمریکا را در این ماجرا به درستی ندیده و نفهمیده باشد.
اگر این فهم و تلقی از نقش آمریکا را بتوان به وزیر خارجۀ ایران نسبت داد، آن گاه موضع وی که هیچ اهمیتی ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد را باید چگونه فهم و ارزیابی کرد؟ خیلی ساده، وزیر خارجه ایران با این کار فقط صورت مسئله را نه پاک، بلکه با مهارت و تردستی خیرهکنندهای خطخطی میکند تا مسئله درست و شفاف دیده و فهمیده نشود. فهمیده نشود که توافقنامۀ ژنو چگونه حقوق هستهای ایران را نه اثبات که بر باد داده است.
چهارم اینکه، این چگونه مذاکراتی بوده و توافقنامه ژنو چگونه توافقنامهای است که هنوز مرکّب آن خشک نشده یکی از مبنایی و راهبردیترین موضوعاتش در همان ساعات اولیه مورد مناقشۀ بنیانی قرار میگیرد؟ مگر ما انسان ها درمواقع و مواضع مختلف با هم مذاکره نمیکنیم تا به توافقی دستیازیم و اختلاف و مناقشه از میان برداشته شود؟
اجازه بدهید همینجا شما را به نحو تکاندهندهای شگفتزده کرده بگویم: حتی اگر به عوض دعوی خلاف واقع دکتر ظریف، در دیباچه و بخش چهارم توافقنامه ژنو نه دوبار که چهار بار حق غنیسازی ذکر و قیدشده بود، بازهم آمریکا و متحدان اروپاییاش بندهای دیگر را چنان با تدبیر و ظرافت طراحی و تدوین کردهاند که آن حق و حقوق هیچ اهمیتی پیدا نمیکرد!! اما چرا؟
زیرا در دیباچه آمده است که "این راهحل جامع شامل یک برنامة متقابلاً تعریفشدۀ غنیسازی خواهد بود با محدویتهای عملی و اقدامات شفافساز تا ماهیت صلحآمیز آن برنامه را تضمین کند." این سخن در بخش چهارم توافقنامه، اجزاء گام نهایی راهحل جامع، ذیل یک محورِ قدری بسطیافته که نظر به محوریت آن، تماماً آن را نقل میکنیم: "گام نهایی راهحل جامع شامل برنامة غنیسازی متقابلاً تعریفشدهای است با شاخصهایی متقابلاً توافقشده، که با نیازهای عملی سازگار باشد، برنامهای با حدود توافقشده بر سر دامنه و سطح فعالیتهای غنیسازی، ظرفیت و مکان انجام غنیسازی، و ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده، برای دورهای که باید مورد توافق قرارگیرد." این محور که تقویمکنندۀ یکی از مهمترین ارکان گام نهایی است چه میگوید؟
خیلی ساده میگوید:
1. برنامۀ غنیسازی ایران باید با ما آمریکاـاروپائیان موردمذاکره و متقابلاً تعریف شود.
2. شاخصها و ویژگیهای برنامۀ غنیسازی ایران باید با ما آمریکاـاروپائیان مذاکره شده و سپس متقابلاً موردتوافق قرارگیرد.
3. این شاخصها و ویژگیها باید با نیازهای عملی ایران سازگار باشد، نیازهای عملیای که به تبع باید با ما آمریکاـاروپائیان مورد مذاکره و موافقت قرارگیرد.
4. برنامة غنیسازیای که دامنه و سطح وظرفیت فعالیتهای غنیسازی آن باید با ما آمریکاـاروپائیان موردمذاکره و موافقت قرار گیرد.
5. نیز، اینکه فعالیتهای غنیسازی کجا انجام شود و اورانیوم غنیشده کجا ذخیرهسازی شود باید با ما آمریکاـاروپائیان مذاکره و موافقت شود.
6. بازه زمانی این فعالیتها باید مورد مذاکره و موافقت قرارگیرد.
آیا اینک روشن نیست که چرا حتی اگر شصت بار هم قید حق غنیسازی در توافقنامة ژنو آمده بود مطلقاً هیچ ارزش و اهمیتی نمیداشت؟
آیا اینک غل و زنجیرهای اسارت و ذلت بر سر و دوش و گردن برنامه هستهای ایران دیده نمیشود؟
آیا دیده نمیشود که استقلال و حاکمیت ملی، به منزلة یکی از سه رکن بنیادین انقلاب اسلامی، در حال پوسیدگی و فروپاشی است؟
ملت عزتمند، غیور، و مقاوم ایران! اینک این شما و این هم برنامة هستهای کشورمان! این روزها که عموم ما سرگرم گذراندن تعطیلات سال نو هستیم مذاکرات گام نهایی به سرعت و البته همچون گام اول به صورت کاملاً محرمانه در حال انجام است. بهنظر میرسد همان رویههایی که منجر به توافقنامة ژنو شد این بار بسیار بنیانیتر و بنیانکنتر و با سرعت حیرتانگیزی منجر به توافقنامة وین، همان گام نهایی، خواهد شد. اگر از ماجرای توافقنامة دردناک و مصیبتبار اول عبرت نگیریم و دست به اعتراض نزنیم زودا زود شاهد فاجعهنامهای بسیار دردناکتر و ویرانگرتر خواهیم شد. با این تفاوت که این بار عرصههای بسیار دیگر سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران تحت کنترل و قیمومیت آمریکا و متحدان اروپاییاش قرار خواهد گرفت. شاهد از غیب رسید! قطعنامة پارلمان اروپا را به دقت ببینید.
1ـ میبینید کار ما بدانجا کشیده که پارلمان اروپا برای ما شرایط همکاری و تعامل تعیین میکند؟
2ـ آیا میبینید که پارلمان اروپا از ما میخواهد که با گشایش دفتر اتحادیة اروپا در ایران موافقت کنیم؟
3ـ آیا میبینید که مهمترین هدف چنین دفتری را بیکمترین ترس و واهمهای اعلام میکند: تاثیرگذاری هر چه بیشتر در سیر تحولات فرهنگی و اجتماعیـسیاسی به سمت فرهنگ و تمدن غربی.
4ـ آیا به راستی دیده نمیشود که افرنگ و افرنگیان علنا و با تمام قشون در پشت دروازههای فرهنگ و دین و ایمان ما اردو زده، برای یورش طبّالی و پایکوبی میکنند؟ آیا وقت آن نرسیده از خود به پرسیم مگر، ظرف این شش هفت ماه گذشته، افرنگیان از نمایندگان ایرانِ سرافرازِ غیورِ مقاوم چه دیده و شنیدهاندکه این چنین گستاخ و بیپروا شدهاند؟
اینک آیا در آستانۀ روز ملی هستهای شایسته نیست که ملت غیور ایران بر سکوت و سرگرمی بسیاری از نمایندگان مجلس شورا با مسائل و منافع شخصیشان بشورد و اعتراض کند؟
اینک آیا بایسته نیست که ملت هوشیار و مراقب ایران به شیوۀ غیرملیِ همراهی و حمایت رسانۀ ملی از سیاست خارجی موجود اعتراض کند؟
آیا ملت عزتمند ایران بهنگام نمیبیند، به حرمت شهیدان هستهای و شهادتها و فداکاریهای در راه استقلال وطن، از ائمه جمعه و جماعات بخواهد به پوشالین و نمادینشدن برنامه هستهای ایران، وسیاستهای زمینهساز اهانت به فرهنگ و ارزش های الهی و تضعیفکنندۀ استقلال و اقتدار ملی اعتراض کنند؟
بارخدایا! تو امروز شاهد و شهید این هشدارها و این نهی از منکرات فراگیر و بنیانی باش و آن را مایۀ بیداری، بصیرت، و خیزش ملت ایران قرارده!
"وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"
ما خیلی خیلی بایستی ساده لوه و ساده اندیش باشیم تا قبول کنیم امریکا حتی در 100سال یا 200 سال آینده هم دست از سر ایران برمیدارد و به قول خود پایبند است .آنها ایران را یکی از مستعمرات خود میدانند و کاری را که کم کم وبا حوصله با روسیه ابرقدرت وفاتح جنگ جهانی دوم طی حدود 45 سال کردند و مرزهای ناتو را به زیر خرخره روسها بردند و فقط دروغ تحویل دادند و زیر قولشان زدند و با هزاران حیله قرادادهای بین المللی را یکی پس از دیگری نقض کردند, با ایران هم خواهند نمود. فعلا رژیم غاصب ترمز زده و خاورمیانه را نمیبلعد زیرا فعلا مرده ای بیش نیست .قوم صیهونیست نزدیک به 4500 سال تلاش بالاخره در سایه جنگ جهانی دوم صاحب کشور شدند گرچه امریکا هم از خودشان است.و امریکا هم صبرو حوصله زیاد دارد. متاسفانه آن سیاستمدارانی که دیر آمدند و زود میخواهند بروند ویا هول شده اند که هرچه زودتر در تاریخ به عنوان ناجی ملت ایران مطرح شوند دارند چوب حراج به همه چیز کشور و انقلاب میزنند. را ه حل فقط یک چیز است رهبر انقلاب فرمودند وامام راحل ر ه هم همیشه گوشزد مینمودند: خودکفائی و رسیدن به معیشت وسلامت و اشتغال مردم.
مگر اعتراف صريح اوباما را نشنيديد كه صراحتاً اذعان كرد حق غنى سازى ايران را نميتوان ناديده گرفت؟ مگر اظهارات صريح مركل نخست وزير آلمان در اسرائيل و ايضاً اعترافات وندى شرمن را؟ كه هردو بر حق غنى سازى تاكيد كردند؟ لطفاً فضا را نياشوبيد