

شهید آوینی در طول چنددهه فعالیّت فرهنگی و هنریاش، ده ها کتاب و مقاله و فیلمنامۀ مستند و داستانی مختلف را به نگارش درآورد و از میان انبودهِ گستردۀ آثار وی، مجموعۀ مقالات سینماییاش با نام آیینۀ جادو، كتاب آغازی بر یك پایان، كتاب فتح خون، کتاب مجموعۀ مقالات فرهنگ و هنر و همچنین مقالۀ شرح نور در تفسیر غزلیات امام خمینی قدس سره را میتوان نام برد.
«کتاب حکومت فرزانگان» شامل 3 مقالۀ "رأى اکثریت"، "آزادى عقیده" و "مساوات"، «روایت محرّم» در 10 فصل "آغاز هجرت عظیم"، " کوفه"، "مناظره عقل و عشق"، "قافله عشق درسفرتاریخ"، "کربلا"، "ناشئه الیل"، "فصل تمییز خبیث از طیب ( اتمام حجت)"، غربال دهر"، "سیاره رنج" و "تماشاگه راز" که درایام محرم سال گذشته در همین پایگاه خبری-تحلیلی بولتن نیوز بازنشر داده شد؛ مجموعه مقالات 9گانه «درباره امام خمینی(ره)»، تحت عناوین" داغ بی تسلّی"، "دهه شصت و امام خمینی"، امام (ره) و حیات باطنی انسان"، "فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت"، "هنر ، تاریخ و میثاق ولایت"، انتظار، "ای عزت ممثّل"، آن سان که تو رفتی" و "فار التّنّور"؛ مجموعه مقالات 5گانه دربارۀ «مبانی حکومت دینی» تحت عناوین "بنیان سفسطه بر باد است"، "گرداب شیطان"، "اسلامیت یا جمهوریت"، "پروسترویکای اسلامی وجود ندارد" و "وفاق اجتماعی"؛ مجموعه مقالات 7گانۀ «آیندۀ بشریت» که شامل مقالاتی همچون"آغازی بر یک پایان"، "آخرین دوران رنج"، "بشر در انتظار فردایی دیگر"، "دولت پایدار حق"، "ایمان منجی جهان فردا"، "نظم نوین جهانی و راه فطرت" و "تجدید و تجدد" می شود؛ مجموعه مقالات 5گانۀ «سیطره بر جهان» که عبارتند از"در برابر فرهنگ واحد جهانی، "صلیبی از خون سرخ"، ارتش متحد اسلامی"، "انفجار اطلاعات"، "تکنولوژی ارتباطات" برخی از اثار مهم شهید آوینی را تشکیل می دهند.
در کنار این مقالات 18 مقالۀ درخصوص «توسعه و تمدن غرب» شامل "در معنای توسعه"، "توسعهیافتگی، اوتوپیای قرن حاضر"، "بهشت زمینی"، "میمون برهنه!"، "توسعه برای تمتع"، "تمدن اسراف و تبذیر"، "عمق فاجعه، "دیکتاتوری اقتصاد"، "نظام سیاره ای اقتصاد"، "از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی"، "و ما ادراک ما البانک؟"، "سودپرستی، بنیاد اقتصاد آزاد"، "نظام آموزشی و آرمان توسعهیافتگی "، "نظام آموزشی غربی، محصول جدایی علم از دین"، "انسان از نسل میمون، خرافهای جاهلانه"، "تأملی بیشتر در خلقت انسان نخستین"، "نوح نبی (ع) و تاریخ تمدن" و "ترقی یا تکامل؟" و نیز 6 مقالۀ جداگانۀ "روزگاری نو"، "کدام عرفان؟"، "مرگ آگاهی"، "مبشّر صبح"، "عبور از عجب و رسیدن به معرفت"، "راز سرزمین آفتاب" و "خيانت در انحلال جهادسازندگی" دیگر آثار نوشتاری آن شهید بزرگوار را تشکیل می دهند.
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند ان شاالله این شهید را با پیغمبر محشور کند. من حقیقتا نمی دانم چطور می شود انسان احساساتش را در یک چنین مواقعی بیان و تعبیر کند؟ چون در دل انسان یک جور احساس نیست. در حادثه ی شهادتی مثل شهادت این شهید عزیز چندین احساس با هم هست. یکی احساس غم و تاسف است از نداشتن کسی مثل سید مرتضی آوینی. اما چندین احساس دیگرهم با این همراه است که تفکیک آنها از همدیگر و باز شناسی هریک و بیان کردن آنها کار بسیار مشکلی است.

به هر حال امیدواریم که خداوند متعال خودش به بازماندگانش به شما پدرشان، مادرشان، خانمشان، فرزندانشان. همه ی کسانشان به شما که بیشترین غم . سنگین ترین غصه را دارید تسلی ببخشد. چون جز با تسلی الهی دلی که چنین گوهری را از خودش جدا می بیند واقعا آرامش پیدا نمی کند. فقط خدای متعال باید تسلی بدهد و می دهد.
من با خانواده های شهدا زیاد نشست و برخاست کرده ام و می کنم. و از شرایط روحی آنان آگاهم. گاهی فقدان یک عزیز مصیبتی است که اگر مرگ او شهادت نبود تا ابد قابل تسلی نبود. اما خدای متعال در شهادت سری قرار داده که هم زخم است و هم مرهم و یک حالت تسلی و روشنایی به بازماندگان می دهد.
من خانواده ی شهیدی را دیدم که فقط همان یک پسر را داشتند و خدای متعال آن پسر را از آنان گرفته بود.(البته از این قبیل زیاد دیده ام. این یک نمونه اش.)
وقتی انسان عکس آن جوان را هنگامی که با پدرش خداحافظی می کردکه به جبهه برود می دید با خودش فکر می کرد که « اگر این جوان کشته شود پدر و مادرش تا ابد خون خواهند گریست.»
یعنی منظره این را نشان می داد. بستگی آن پدر و مادر به آن جوان از این منظره کاملاً مشخص بود (من آن عکس را دارم. آن را بعداً برای من آوردند. من هم آن عکس را قاب شده نگه داشته ام. این عکس حال مخصوصی دارد.)
اما خدای متعال به آن پدر و مادر آرامش و تسلایی بخشیده بود که خود پدرش به من گفت: «من فکر می کردم اگر این بچه کشته شود من خواهم مرد.» (یعنی همان احساسی را که من از مشاهده ی آن عکس داشتم ایشان با اظهاراتش تایید می کرد.)
می گفت: «ولی خدای متعال دل ما را آرام کرد.»

در این مورد هم همین است. یعنی وقتی شما می دانید که فرزندتان در پیشگاه خدای متعال در درجات عالی دارد پرواز می کند یعنی آن چیزی که همه ی عرفا و اهل سلوک و آن سرگشته های وادی های عشق و شور معنوی وعرفانی یک عمر به دنبالش گشته اند و دویده اند او با این فداکاری و این شهادت به دست آورده و رضوان و قرب الهی را درک کرده است خوشحال می شوید که فرزندتان به اینجا رسیده است.
امیدواریم که خداوند متعال درجات او را عالی کند. من با فرزند شما نشست و برخاست زیادی نداشتم. شاید سه جلسه که در آن سه جلسه هم ایشان هیچ صحبتی نکرده بود. من با ایشان خیلی کم هم صحبت شدم. منتها آن گفتارهای تلویزیونی را از سالها پیش می شنیدم و به آن ها علاقه داشتم. هر چند نمی دانستم که ایشان آنها را اجرا می کند. لکن در ایشان همواره نوری مشاهده می کردم. ایشان دو- سه مرتبه آمد اینجا و روبه روی من نشست. من یک نور و یک صفا و یک حالت روحانی در ایشان حس می کردم و همین جور هم بود. همین ها هم موجب می شود که انسان بتواند به این درجه ی رفیع شهادت برسد.
خداوند ان شاء الله دلهای داغدیده و غمگین شما را خودش تسلی بدهد. اگر ما به حوزه ی آن شهادت و شهید و خانواده ی شهید نزدیک می شویم برای خاطر خودمان است. بنده خودم احساس احتیاج می کنم. برای ما افتخار است که هر چه می توانیم به این حوزه ی شهادت و این شهید خودمان را نزدیک بکنیم.
چند روز پیش توفیق زیارت مقبره ی این شهید را پیدا کردیم. پنج شنبه ی گذشته رفتیم آنجا و قبر مطهر ایشان و آن همرزم و همراهشان –شهید یزدان پرست- را زیارت کردیم. ان شاءالله که خداوند درجاتشان را عالی کند و روز به روز برکات آن وجود با برکت را بیشتر کند. کارهایی که ایشان داشتند ان شاءالله نباید زمین بماند. ان شاالله برای روایت فتح یک فکر درست و حسابی شده است که ادامه پیدا کند.
نباید بگذارند که کارهای ایشان زمین بماند. این کارها، کارهای با ارزشی بود. ایشان معلوم می شود ظرفیت خیلی بالایی داشتند که این قدر کار و این همه را به خوبی انجام می دادند. مخصوصا این روایت فتح چیز خیلی مهمی است. شب هایی که پخش می شد من گوش می کردم. ظاهرا سه- چهار برنامه هم بیشتر اجرا نشد.
حالا یک مسئله این است که آن کاری را که ایشان کرده اند و حاضر
و آماده است چگونه از آن بهره برداری بشود. یک مسئله هم این است که
کار ادامه پیدا کند. آن روز که ما از این آقایان خواهش می کردیم و
من اصرار می کردم که این روایت فتح ادامه پیدا کند درست نمی دانستم
چگونه ادامه پیدا کند. بعد که برنامه ها اجرا شد دیدیم همین است.
یعنی زنده کردن ارزش های
دفاع مقدس در خاطرها. آن خاطره ها را یکی
یکی از زبان ها بیرون کشیدن. و آنها را به تصویر کشیدن و آن فضای
جنگ را بازآفرینی کردن. این کاری بود که ایشان داشت می کرد. و هر
چه هم پیش می رفت بهتر می شد. یعنی پخته تر می شد. چون کار نشده ای
بود. غیر از این بود که بروند در میدان جنگ و با رزمنده حرف بزنند.
آن کار خیلی آسان تر بود. این کار هنری تر و دشوارتر و محتاج تلاش
فکری و هنری بیشتری بود. اول ایشان شروع کرد و بعد کم کم بهتر و
پخته تر شد. من حدس می زنم اگر ایشان زنده می ماند و ادامه می داد
این کار خیلی اوج پیدا می کرد. حالا هم باید این برنامه دنبال شود.
تازه در همین میدان هم منحصر نیست. یعنی بازآفرینی آن فضا از راه
خاطره ها یکی از کارهاست. در باب جنگ و ادامه ی روایت فتح کارهای
دیگری هم شاید بشود انجام داد. حیف است که این کار تعطیل شود. من
خیلی خوشحال شدم از این که زیارتتان کردم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خداوند انشالله درجات این شهید بزرگوار را متعالی نماید و رهبر و امام عزیزمان آقا سید علی خامنه ای را در پناه خودش حفظ بفرماید.
آوینی صلوات