کد خبر: ۱۸۹۵۵۸
تاریخ انتشار:
سینما، جشنواره‌ی فیلم فجر و مقوله‌ای به نام جامعه‌شناسی سیاسی هنر

نباید بگذاریم هنر و سینما به دست معاندان با انقلاب اسلامی بیافتد چون...

به نظر می‌آید خیلی لازم نیست در خصوص سطح تأثیرگذاری سینما بر مردم در برابر سایر رشته‌های هنری قلم‌فرسایی کنیم. از بس در این سال‌ها در این رابطه گفته و نوشته شده، دیگر کمتر کسی‌ست که نداند قدرت تصویر و صدا در کنار هم می‌تواند جامعه‌ای را به مرزهای دست نیافتنی تعالی رسانده و یا به قعر جهنم تباهی بکشاند.

گروه فرهنگی- سیدمجتبی نعیمی: در دنیای علوم انسانی بین الرشته‌ای، مقوله‌ای وجود دارد به نام "جامعه‌شناسی سیاسی هنر". مراد از این مفهوم آن است که طیف‌های مختلف هنری حاضر در هر کشوری، به نوعی نماینده‌ی گفتمان سیاسی و یا طبقه‌ی اجتماعی خاص در عرصه‌ی هنر هستند. و از آنجا که هرکدام از این گفتمان‌ها و طبقات اجتماعی – خواسته یا ناخواسته – بر روی قدرت سیاسی حاکم تأثیر می‌گذارند، نمایندگان هنری آنها نیز طبیعتاً می‌توانند بر روی قدرت سیاسی تأثیر داشته باشند.

به گزارش بولتن نیوز، و اما هنر سینما. به نظر می‌آید خیلی لازم نیست در خصوص سطح تأثیرگذاری سینما بر مردم در برابر سایر رشته‌های هنری قلم‌فرسایی کنیم. از بس در این سال‌ها در این رابطه گفته و نوشته شده، دیگر کمتر کسی‌ست که نداند قدرت تصویر و صدا در کنار هم می‌تواند جامعه‌ای را به مرزهای دست نیافتنی تعالی رسانده و یا به قعر جهنم تباهی بکشاند. در نتیجه، باید بگوییم که طیف‌های مختلف سینمایی موجود در هر کشوری، یکی از اصلی‌ترین و در عین حال مغفول‌مانده‌ترین عناصر تأثیرگذار بر قدرت سیاسی هستند و مسلما در این رهگذر جمهوری اسلامی ایران نیز شامل این قضیه بوده و استثنا نیست.

و حالا چند سوال: طیف‌های سینمایی حاضر در کشور، متعلق به کدام گفتمان‌های سیاسی و یا طبقات اجتماعی هستند؟ و تأثیرات آنها بر قدرت سیاسی فعلی در جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ نیروهای مذهبی ما تا چه اندازه به توان تأثیرگذاری سینما باور دارند و سعی کرده‌اند تا با اقدامات هنری، پشتوانه‌ای باشند برای نظام جمهوری اسلامی؟ خود نظام سیاسی ما تا چه اندازه به این مقوله واقف بوده؟ و آیا تلاش می‌کند تا با حمایت از سینماگران مذهبی، در راستای تقویت پایه‌های مشروعیت خویش گام بردارد؟ اصلاً حمایت‌های نهادهای سینمایی کشور تا به امروز به کدام طیف‌های سینمایی کشور اختصاص پیدا کرده است؟

اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به روند سینما در ایران داشته باشیم باید بگوییم که این رشته مثل بسیاری از عناصر مدرنیسم، ناقص و کج وارد کشور شد و بجای آنکه بر وجوه مثبت آن کار شود، تا سال‌ها در جامعه‌ی ما کارکرد منفی داشت. تا جایی که سینمای قبل از انقلاب – بجز چند فیلم مختصر – کلاً قابل دفاع کردن نیست.

هرچند بعد از انقلاب اسلامی شاهد تحول بزرگی در روند سینمای ایران هستیم، اما باید بگوییم که بخش قابل توجهی از این تحول، در داخل منظومه‌ی سینمای ایران نبود و از نهاد سیاست به آن وارد شد. به عبارت دیگر، گرچه در دو سه دهه‌ی اخیر شاهد ظهور نسلی از سینماگران هستیم که در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی قرار می‌گیرند و موجودیت آنها به واسطه‌ی ژانر اختصاصی سینمای ایران یعنی ژانر دفاع مقدس است، اما باید بگوییم که ایشان، بخشی از سینمای کشور هستند و بخش دیگر این سینما، میراث‌بر آنهایی‌ست که پیش از انقلاب فعالیت هنری داشته و یا از لحاظ گفتمانی به فیلم‌فارسی‌سازان غرابت دارند، البته با ظاهر بزک کرده.

تأمل‌برانگیز اینجاست که متأسفانه این بخش سینمای ایران در سه دهه‌ی اخیر قوی‌تر عمل کرده چه در بخش سینمای بدنه و چه در بخش سینمای فاخر، دارای تولیدات بیشتر و با کیفیتی بوده است. بدیهی‌ست با توجه به  مقوله‌ی "جامعه‌شناسی سیاسی هنر" که در بالا توضیح دادیم، فعالیت‌های طیف مقابل با گفتمان انقلاب اسلامی حتماً دارای تأثیرات سیاسی‌ست و می‌توان یکی از مظاهر آنرا در خروجی فتنه‌ی 88 دید. در نتیجه لازم است تا هم مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی و هم فعالان مذهبی و فرهنگی کشور به این مسئله توجه ویژه داشته باشند و با تمرکز بیشتر بر مقوله‌ی سینما، با انجام کارهای ایجابی و تولیدات سینمایی قابل دفاع و با کیفیت، تلاش کنند تا پایه‌های مشروعیت نظام را که در سپهر فعالیت‌های فکری-فرهنگی قرار می‌گیرد، تقویت کنند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین